معجزات الهی رخدادها و اتفاقاتی هستند که به یک باره در مسیر زندگی ما قرار می گیرند و شرایط زندگی مان را دگرگون می کنند.
معجزات الهی ممکن است در طی چند ساعت، روز، هفته، ماه یا سال وارد زندگی ما شوند اما از آن جهت که فراتر از انتظار ما هستند اطمینان داریم که فقط خداوند می تواند آن شرایط را برای ما رقم زده باشد.
از طرفی مطمئن هستیم شرایطی که با آن مواجه شده ایم در شرایط عادی زندگی مان نیاز به زمان بسیار بیشتری برای تحقق دارد درحالی که با کمک خداوند در مدت زمان کمتر نتایج فراتر از انتظار را تجربه می کنیم.
درک نگاه خداوند
من باور دارم نگاه خداوند به من همیشه فراتر از نگاهی است که من به خودم دارم.
این باور درباره همه انسانها صدق می کند. به این معنی که نگاه خداوند به همه انسانها بسیار فراتر از آن چیزی است که آنها درباره خودشان تصور می کنند.
اگر من خودم را لایق فلان شرایط در زندگی می دانم، خداوند مرا لایق صدها و هزاران برابر آنچه برای خودم می پسندم می داند.
اگر من عقیده دارم استعداد خاصی ندارم یا توانایی های من معمولی و پیش پا افتاده هستند، نگاه خداوند درباره من این است که سرشار از استعدادها و توانایی های خارق العاده هستم.
هر نگاه یا نگرشی درباره خودتان دارید، باور کنید نگاه خداوند هزاران برابر بزرگتر از آن چیزی است که درباره خودتان می دانید یا تصور می کنید.
اگر با نگاه خودتان زندگی کنید قطعا نمی توانید از توانایی ها و استعدادهایی که خداوند در وجود شما قرار داده است استفاده کرده و شرایط زندگی خود را تغییر دهید یا حداقل از زندگی کردن لذت ببرید.
اما اگر با نگاه خداوند به خودتان حرکت کرده و در جهت خواسته های خود تلاش کنید نتایج عالی و شرایط فراتر از انتظار را تجربه خواهید کرد.
همه ما تجربیات و مثال هایی از زندگی خود و دیگران داریم که مطمئن هستیم رخ دادن آن شرایط فقط کار خداوند بوده است. این اثبات می کند که نگاه خداوند به انسانها همواره بزرگتر از آن چیزی است که آنها درباره خودشان تصور می کنند.
من زمانی که آموزش لاغری با ذهن را شروع کردم تصورم این بود که شاید برخی از اطرافیانم که همه چاق بودند به این موضوع علاقمند باشند.
من در آن زمان هرگز تصور نمی کردم آموزش های لاغری با ذهن روزی قرار است توسط انسان های زیادی در سراسر جهان مورد توجه و استفاده قرار بگیرد.
نگاه خداوند به من هزاران برابر آن چیزی بود که من درباره خودم، توانمندی هام و نتایجم فکر می کردم و انتظار داشتم.
آموزش های لاغری با ذهن، سایت تناسب فکری و هرآنچه از طریق کلام و دستان من در این فضای مجازی به واقعیت تبدیل می شود قطعا معجزات الهی است که در مسیر زندگی من رخ داده است.
هر رؤیایی که برای خود در نظر می گیرید، خداوند هزاران برابر آن را برای شما در نظر گرفته است.
هر سرنوشت یا تقدیری را برای خود باور کرده اید، خداوند هزاران برابر آن را برای شما در نظر گرفته است.
هر شرایط و موقعیتی را در زندگی برای خود واقعیت می دانید، خداوند می تواند هزاران برابر آن را به واقعیت زندگی شما تبدیل کند.
تجربه و دریافت آنچه خداوند برای شما در نظر گرفته است فقط نیاز به باور کردن دریافت معجزات الهی دارد.
اینکه باور کنید خداوند بعنوان خالق، همواره مراقب و پشتیبان شما در زندگی است.
اینکه باور کنید خداوند اگر در زندگی با در بسته ای مواجه می شوید، حتما کلید آن نزد خداوند است و به موقع آن را به شما خواهد داد تا آن در بسته را باز کنید.
اینکه باور کنید حضور شما در این دنیا یکی از معجزات الهی است و شما اینجا هستید تا معجزات بی نهایت خداوند را تجربه کنید.
بسیار مهم است که همواره به خاطر داشته باشید با چشمان خداوند و از نگاه او به خودتان و توانایی ها و شرایطی که می توانید در زندگی کسب و تجربه کنید نگاه کنید.
نگاه خداوند به خودتان را جایگزین نگاهی که درباره خود دارید کنید تا انگیزه و اشتیاق شما برای حرکت کردن و خلق رویاهای تان چند برابر شود.
معجزات الهی
ممکن است تصور کنید اوضاع فعلی تان همیشگی است.
مدت هاست در این شرایط هستید و همه شواهد تایید می کند که این شرایط همیشگی است و تغییر آن امری محال و غیرممکن است.
من سی و چهار سال چاق بودم و هیچ امیدی برای لاغر شدن نداشتم.
من بیش از دوازده سال بود که ازدواج کرده بودم و هیچ امیدی به تغییر شرایط عاطفی با همسرم نداشتم.
من بعد از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه سه سال مغازه خدمات کامپیوتری داشتم، پس از آن هشت سال کارمند دولت بودم، سپس سه سال شاگرد نجار بودم و ۵ سال مغازه ابزار و یراق داشتم، اما هیچ نشانه امیدی از بهبود شرایط در زندگی ام احساس نمی کردم.
به افراد مختلف بدهکار بودم و چندین وام بانکی داشتم که توان پرداخت اقساط آنها را نداشتم.
خودم را انسان گناهکاری می دانستم که از فضل و رحمت خداوند محروم شده است.
خودم را لایق بلاها و مصیبت های زندگی می دانستم چون باور کرده بودم از خداوند دور شده ام و او مرا رها کرده است.
همه شرایط حاکی از این بود که من رنگ خوشبختی را در زندگی نخواهم دید. من قادر به تغییر شرایط زندگی ام نیستم.
من باور کرده بودم که به دلیل متولد شدن در خانواده ای متوسط، به دلیل ایرانی بودن، به دلیل زندگی در شهری کوچک، به دلیل نداشتن پشتوانه مالی، به دلیل نداشتن سرمایه، به دلیل نداشتن شانس، به دلیل نالایق بودن دولت، به دلیل زود ازدواج کردن، به دلیل نداشتن مدرک دانشگاهی بالا، به دلیل نداشتن مغازه ملکی و به صدها دلیل واضح دیگر همیشه در این شرایط زندگی خواهم کرد.
اما زمانی که به لطف خدای مهربان به مسیر تغییر زندگی هدایت شدم و نگاه و نگرش تازه ای درباره خداوند در وجودم شکل گرفت نور امید در وجودم شکل گرفت و به بخشش و رحمت او امیدوار شدم.
به محض اینکه این نگرش در وجودم شکل گرفت که نگاه خداوند به من با نگاهی که من به خودم دارم از زمین تا آسمان متفاوت است نور امید در قلبم روشن شد.
با آنکه هنوز باور نکرده بودم که خداوند مرا دوست دارد یا مرا می بیند و همیشه آماده است تا به من کمک کند اما انتظار تجربه بزرگی و عظمت خداوند در من شکل گرفت.
من منتظر تجربه معجزات الهی در زندگی ام بودم.
من منتظر مشاهده تغییرات عظیم و باورنکردنی در زندگی ام بودم.
من هر روز را با این انتظار که خداوند زندگی مرا دگرگون خواهد کرد سپری می کردم.
و آن روز سریع تر از آنچه تصورش را می کردم فرا رسید و من شاهد رخ دادن معجزات الهی در زندگی ام یکی پس از دیگری شدم.
هرآنچه سالها درباره خودم تصور می کردم دگرگون شد.
دیگر من آن انسان افسرده، ناامید، مضطرب، پرخاشگر و عصبی مزاج نبودم بلکه نگاه خداوند درباره خودم را باور کردم و من انسانی شاد، امیدوار، آرام و پر جنب و جوش و عاشق زندگی کردن شدم.
من آن انسان چاقی که باور کرده بودم چاقی من ارثی است و خداوند مرا چاق آفریده است نبودم بلکه این نگاه خداوند که برای من سلامتی و تناسب اندام را در نظر گرفته است باور کردم و رنچ سی و چند سال چاقی در مدت کوتاهی پایان یافت و لذت و شادی تناسب اندام در زندگی من جاری شد.
دیگر من آن مرد عصبی و پرخاشگر و تندخو در زندگی با همسرم نبودم، بلکه نگاه خداوند درباره خودم که لایق تجربه عشق و مودت در زندگی و در کنار همسرم هستم را باور کردم.
نگاه من درباره اینکه تا ابد بدهکار خواهم بود را با نگاه خداوند که زندگی سرشار از نعمت و فراوانی را برای من درنظر گرفته بود تغییر دادم و همه بدهی های چند سال کسب و کار ناموفق را در کمتر از یک سال پرداخت کردم.
نگاه من درباره کسب و کارم که هرگز رشد و پیشرفت نخواهد کرد را با نگاه خداوند که گسترش و برکت را برای من در نظر گرفته است جایگزین کردم و کسب و کار من در کمتر از چند سال در سراسر جهان گسترش پیدا کرد و مورد استقبال قرار گرفت.
اینها بخشی از معجزات الهی است که فقط در طی چند سال اخیر در زندگی من رخ داده است. معجزاتی که هرگز با تلاش و کوشش قادر به رقم زدن آنها نبودم بلکه فقط با توکل و ایمان به دریافت معجزات الهی توسط خداوند در زندگی من ایجاد شدند.
معجزه زندگی خودت باش
من شما را نمی شناسم اما باور دارم اگر در به سمت این صفحه و خواندن نوشته های آن هدایت شده اید قطعا در صف انتظار دریافت معجزات الهی قرار دارید.
خداوند شما را در صف تغییر و تحول زندگی وارد کرده است.
مهم نیست در چه شرایطی هستید یا چند سال است تلاش می کنید شرایط زندگی خود را تغییر دهید اما موفق نشده اید.
مهم نیست چقدر احساس ناامیدی می کنید یا خود را در اسارت افکار و یا حتی اشخاص می دانید و تصور می کنید تا با آنها زندگی می کنید رنگ خوشی را نخواهید دید.
مهم نیست اگر همواره در حال سرزنش کردن خودتان هستید که چرا آن اشتباه را مرتکب شدید یا آن تصمیم را گرفتید و یا آن اقدام احمقانه را انجام دادید.
حتی مهم نیست اگر تا به امروز تصور می کردید به واسطه گناهان بی شماری که مرتکب شده اید یا سهل انگاری های زیادی که در عبادت های خود داشته اید از خداوند دور شده اید یا خداوند شما را رها کرده و یا حتی نفرینتان کرده است.
اکنون و برای این لحظه فقط این مهم است که باور کنید خداوند شما را فرا خوانده است تا معجزه زندگی خودت باشی.
باور کنید خداوند از طریق این نوشته شما را صدا می زند و فقط کافی است در وجود خود به او پاسخ دهید.
به ندای خداوند (بله) بگویید.
در وجود خود صدای خداوند را بشنوید که نام شما را صدا می زند. سپس به او پاسخ دهید: بله
من در وجودم صدای خداوند را می شنوم: رضا …… رضا …… رضا
و هر روز و هر لحظه به او پاسخ می دهم: بله …… بله ……. بله
برای شروع همین کافی است.
من به معجزات الهی ایمان دارم
این عبارت را با خودتان تکرار کنید.
اگر نمی توانید با صدایی بلند آن را تکرار کنید اصلا مانعی نیست. زیر لب تکرار کنید: من به معجزات الهی ایمان دارم.
حتی اگر زیر لب هم قادر به تکرار این عبارت نیستید، اشکال ندارد. در ذهن خود این عبارت را تکرار کنید.
من به معجزات الهی ایمان دارم.
…………. من به معجزات الهی ایمان دارم.
…………………….. من به معجزات الهی ایمان دارم.
………………………………… من به معجزات الهی ایمان دارم.
ممکن است این فکر در ذهن شما مرور شود که: تو نمی توانی در زندگی به آرزوهایت برسی. تو قادر به پرداخت بدهکاری هایت نیستی.
هر طور حساب و کتاب کنی امکان ندارد بتوانی از این شرایط خلاص شوی و زندگی بهتری داشته باشی.
این نگاه تو به خودت و نگرش تو درباره خداوند است.
اما نگاه خداوند به تو و پیام خداوند برای تو چیز دیگری است.
تو هنوز معجزات مرا ندیده ای.
تو هنوز عظمت بی حد و حصر مرا ندیده ای.
تو هرگز خیر و برکاتی که می توانم وارد زندگی ات کنم را نمی توانی تصور کنی.
نگاه من به تو فراتر از نگاه تو به خودت است.
خودت را از نگاه من ببین.
به خودت با چشمان من نگاه کن و درباره خودت آنگونه که من درباره تو فکر می کنم فکر کن.
خداوند همیشه با روش های معمولی و به آن صورتی که تو فکر می کنی در زندگی ات عمل نمی کند.
مواقعی وجود دارد که من کم کم نعمت هایم را وارد زندگی ات می کنم.
در این شرایط تو باید ایمانت را حفظ و با توکل و امیدواری به زندگی ادامه دهی و روزها را سپری کنی.
در این صورت معجزات خودم را وارد زندگی ات می کنم.
به جای اینکه از مرحله ۷ به ۸ و سپس به ۹ وارد شوی تو را از مرحله ۷ به ۸ و سپس به ۶۳ و ۶۴ و … وارد خواهم کرد.
این نتیجه ایمان به دریافت معجزات الهی خواهد بود.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
تمرین:
۱- احساس و برداشت خود از آگاهی که کسب کردید را در بخش نظرات ثبت کنید.
۲- مواردی در زندگی خود و اطرافیانتان پیدا کنید که نشانه ای واضح از معجزات الهی در زندگی بوده اند.
۳- در ذهن خود بر اساس این نگرش که در صف دریافت معجزات الهی هستید، مسیری فرضی و آسان برای تجربه چند تا از مهمترین خواسته هایتان را بنویسید. (بسیار مهم)
امتیاز 4.33 از 117 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام به همگی من با خوندن این قسمت خیلی گریه کردم چون واقعا خدواند خیلی ما رو دوست داره و هممون معجزاتش رو تو زندگیمون دیدیم ولی فراموش میکنیم و خودمون رو دست کم میگیریم که ما از روح خداییم و اشرف مخلوقات خدا به خاطر همین خودمون رو لایق نعمتهاش نمیدونیم و لایق نگاه خدا همش منتظریم خدا ما رو تنبیه کنه هممون تجربه های بزرگی از معجزات خداوند تو زندگیمون داشتیم ولی من اینجا میخوام داستانی رو از خودم بگم که شاید ظاهرش خیلی کوچیک باشه ولی یه معجزهای بود که من فهمیدم همه چیز به همین راحتی است چند روزی بود که اسکاج ظرف شوییم خراب شده بود میخواستم یه دونه بخرم ولی هر کاری میکردم یادم نمینمیموند هر روز دخترم و میبردم مدرسه ولی یادم میرفت بخرم حتی مغازه ی پلاستیک فروشی میرفتم که چیزی بخرم ولی اسکاج رو یادم میرفت شب میومدم ظرف ها رو بشورم باز میدیم یادم رفته ۲۰ روز گذشت و من همین طوری فراموش میکردم تا اینکه یه شب بلند گفتم خدایا من نمیدونم فردا یادم بنداز اسکاج بخرم طبق معمول فردا هم یادم نبود همین طوری که دخترمو میبردم مدرسه دیدم یه پسر بچه یه مشمای بزرگ توش اسکاج داره و میفروشه به دخترم گفتم وایسا من اسکاج بخرم گفتم آقا پسر چند؟ گفت ۴ تا ۲۰ تومن این مدل اسکاج ۸ تا ۱۰ تومن بود و من گفتم خیلی خوبه و ۴ تا گرفتم وقتی چند قدم رفتیم یه هو یادم افتاد که من دیشب گفتم خدایا یادم بنداز اسکاج بخرم و خدا گفت بنده ی من نمیخواد این همه راه بری مغازه من برات میارم بنده ی من نمیخواد گرون بخری من برات ارزون تر میارم شاید از نگاه خیلی ها این خیلی کوچیک بود ولی واقعا معجزه بود و من بعد از اون روز میگم خدا یادم بنداز من فلان چیز و میخوام خدا یادم بنداز و این خیلی حالمو خوب میکنه چون میدونم فقط خدا میتونه ممنون از همگی