معجزات الهی رخدادها و اتفاقاتی هستند که به یک باره در مسیر زندگی ما قرار می گیرند و شرایط زندگی مان را دگرگون می کنند.
معجزات الهی ممکن است در طی چند ساعت، روز، هفته، ماه یا سال وارد زندگی ما شوند اما از آن جهت که فراتر از انتظار ما هستند اطمینان داریم که فقط خداوند می تواند آن شرایط را برای ما رقم زده باشد.
از طرفی مطمئن هستیم شرایطی که با آن مواجه شده ایم در شرایط عادی زندگی مان نیاز به زمان بسیار بیشتری برای تحقق دارد درحالی که با کمک خداوند در مدت زمان کمتر نتایج فراتر از انتظار را تجربه می کنیم.
درک نگاه خداوند
من باور دارم نگاه خداوند به من همیشه فراتر از نگاهی است که من به خودم دارم.
این باور درباره همه انسانها صدق می کند. به این معنی که نگاه خداوند به همه انسانها بسیار فراتر از آن چیزی است که آنها درباره خودشان تصور می کنند.
اگر من خودم را لایق فلان شرایط در زندگی می دانم، خداوند مرا لایق صدها و هزاران برابر آنچه برای خودم می پسندم می داند.
اگر من عقیده دارم استعداد خاصی ندارم یا توانایی های من معمولی و پیش پا افتاده هستند، نگاه خداوند درباره من این است که سرشار از استعدادها و توانایی های خارق العاده هستم.
هر نگاه یا نگرشی درباره خودتان دارید، باور کنید نگاه خداوند هزاران برابر بزرگتر از آن چیزی است که درباره خودتان می دانید یا تصور می کنید.
اگر با نگاه خودتان زندگی کنید قطعا نمی توانید از توانایی ها و استعدادهایی که خداوند در وجود شما قرار داده است استفاده کرده و شرایط زندگی خود را تغییر دهید یا حداقل از زندگی کردن لذت ببرید.
اما اگر با نگاه خداوند به خودتان حرکت کرده و در جهت خواسته های خود تلاش کنید نتایج عالی و شرایط فراتر از انتظار را تجربه خواهید کرد.
همه ما تجربیات و مثال هایی از زندگی خود و دیگران داریم که مطمئن هستیم رخ دادن آن شرایط فقط کار خداوند بوده است. این اثبات می کند که نگاه خداوند به انسانها همواره بزرگتر از آن چیزی است که آنها درباره خودشان تصور می کنند.
من زمانی که آموزش لاغری با ذهن را شروع کردم تصورم این بود که شاید برخی از اطرافیانم که همه چاق بودند به این موضوع علاقمند باشند.
من در آن زمان هرگز تصور نمی کردم آموزش های لاغری با ذهن روزی قرار است توسط انسان های زیادی در سراسر جهان مورد توجه و استفاده قرار بگیرد.
نگاه خداوند به من هزاران برابر آن چیزی بود که من درباره خودم، توانمندی هام و نتایجم فکر می کردم و انتظار داشتم.
آموزش های لاغری با ذهن، سایت تناسب فکری و هرآنچه از طریق کلام و دستان من در این فضای مجازی به واقعیت تبدیل می شود قطعا معجزات الهی است که در مسیر زندگی من رخ داده است.
هر رؤیایی که برای خود در نظر می گیرید، خداوند هزاران برابر آن را برای شما در نظر گرفته است.
هر سرنوشت یا تقدیری را برای خود باور کرده اید، خداوند هزاران برابر آن را برای شما در نظر گرفته است.
هر شرایط و موقعیتی را در زندگی برای خود واقعیت می دانید، خداوند می تواند هزاران برابر آن را به واقعیت زندگی شما تبدیل کند.
تجربه و دریافت آنچه خداوند برای شما در نظر گرفته است فقط نیاز به باور کردن دریافت معجزات الهی دارد.
اینکه باور کنید خداوند بعنوان خالق، همواره مراقب و پشتیبان شما در زندگی است.
اینکه باور کنید خداوند اگر در زندگی با در بسته ای مواجه می شوید، حتما کلید آن نزد خداوند است و به موقع آن را به شما خواهد داد تا آن در بسته را باز کنید.
اینکه باور کنید حضور شما در این دنیا یکی از معجزات الهی است و شما اینجا هستید تا معجزات بی نهایت خداوند را تجربه کنید.
بسیار مهم است که همواره به خاطر داشته باشید با چشمان خداوند و از نگاه او به خودتان و توانایی ها و شرایطی که می توانید در زندگی کسب و تجربه کنید نگاه کنید.
نگاه خداوند به خودتان را جایگزین نگاهی که درباره خود دارید کنید تا انگیزه و اشتیاق شما برای حرکت کردن و خلق رویاهای تان چند برابر شود.
معجزات الهی
ممکن است تصور کنید اوضاع فعلی تان همیشگی است.
مدت هاست در این شرایط هستید و همه شواهد تایید می کند که این شرایط همیشگی است و تغییر آن امری محال و غیرممکن است.
من سی و چهار سال چاق بودم و هیچ امیدی برای لاغر شدن نداشتم.
من بیش از دوازده سال بود که ازدواج کرده بودم و هیچ امیدی به تغییر شرایط عاطفی با همسرم نداشتم.
من بعد از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه سه سال مغازه خدمات کامپیوتری داشتم، پس از آن هشت سال کارمند دولت بودم، سپس سه سال شاگرد نجار بودم و ۵ سال مغازه ابزار و یراق داشتم، اما هیچ نشانه امیدی از بهبود شرایط در زندگی ام احساس نمی کردم.
به افراد مختلف بدهکار بودم و چندین وام بانکی داشتم که توان پرداخت اقساط آنها را نداشتم.
خودم را انسان گناهکاری می دانستم که از فضل و رحمت خداوند محروم شده است.
خودم را لایق بلاها و مصیبت های زندگی می دانستم چون باور کرده بودم از خداوند دور شده ام و او مرا رها کرده است.
همه شرایط حاکی از این بود که من رنگ خوشبختی را در زندگی نخواهم دید. من قادر به تغییر شرایط زندگی ام نیستم.
من باور کرده بودم که به دلیل متولد شدن در خانواده ای متوسط، به دلیل ایرانی بودن، به دلیل زندگی در شهری کوچک، به دلیل نداشتن پشتوانه مالی، به دلیل نداشتن سرمایه، به دلیل نداشتن شانس، به دلیل نالایق بودن دولت، به دلیل زود ازدواج کردن، به دلیل نداشتن مدرک دانشگاهی بالا، به دلیل نداشتن مغازه ملکی و به صدها دلیل واضح دیگر همیشه در این شرایط زندگی خواهم کرد.
اما زمانی که به لطف خدای مهربان به مسیر تغییر زندگی هدایت شدم و نگاه و نگرش تازه ای درباره خداوند در وجودم شکل گرفت نور امید در وجودم شکل گرفت و به بخشش و رحمت او امیدوار شدم.
به محض اینکه این نگرش در وجودم شکل گرفت که نگاه خداوند به من با نگاهی که من به خودم دارم از زمین تا آسمان متفاوت است نور امید در قلبم روشن شد.
با آنکه هنوز باور نکرده بودم که خداوند مرا دوست دارد یا مرا می بیند و همیشه آماده است تا به من کمک کند اما انتظار تجربه بزرگی و عظمت خداوند در من شکل گرفت.
من منتظر تجربه معجزات الهی در زندگی ام بودم.
من منتظر مشاهده تغییرات عظیم و باورنکردنی در زندگی ام بودم.
من هر روز را با این انتظار که خداوند زندگی مرا دگرگون خواهد کرد سپری می کردم.
و آن روز سریع تر از آنچه تصورش را می کردم فرا رسید و من شاهد رخ دادن معجزات الهی در زندگی ام یکی پس از دیگری شدم.
هرآنچه سالها درباره خودم تصور می کردم دگرگون شد.
دیگر من آن انسان افسرده، ناامید، مضطرب، پرخاشگر و عصبی مزاج نبودم بلکه نگاه خداوند درباره خودم را باور کردم و من انسانی شاد، امیدوار، آرام و پر جنب و جوش و عاشق زندگی کردن شدم.
من آن انسان چاقی که باور کرده بودم چاقی من ارثی است و خداوند مرا چاق آفریده است نبودم بلکه این نگاه خداوند که برای من سلامتی و تناسب اندام را در نظر گرفته است باور کردم و رنچ سی و چند سال چاقی در مدت کوتاهی پایان یافت و لذت و شادی تناسب اندام در زندگی من جاری شد.
دیگر من آن مرد عصبی و پرخاشگر و تندخو در زندگی با همسرم نبودم، بلکه نگاه خداوند درباره خودم که لایق تجربه عشق و مودت در زندگی و در کنار همسرم هستم را باور کردم.
نگاه من درباره اینکه تا ابد بدهکار خواهم بود را با نگاه خداوند که زندگی سرشار از نعمت و فراوانی را برای من درنظر گرفته بود تغییر دادم و همه بدهی های چند سال کسب و کار ناموفق را در کمتر از یک سال پرداخت کردم.
نگاه من درباره کسب و کارم که هرگز رشد و پیشرفت نخواهد کرد را با نگاه خداوند که گسترش و برکت را برای من در نظر گرفته است جایگزین کردم و کسب و کار من در کمتر از چند سال در سراسر جهان گسترش پیدا کرد و مورد استقبال قرار گرفت.
اینها بخشی از معجزات الهی است که فقط در طی چند سال اخیر در زندگی من رخ داده است. معجزاتی که هرگز با تلاش و کوشش قادر به رقم زدن آنها نبودم بلکه فقط با توکل و ایمان به دریافت معجزات الهی توسط خداوند در زندگی من ایجاد شدند.
معجزه زندگی خودت باش
من شما را نمی شناسم اما باور دارم اگر در به سمت این صفحه و خواندن نوشته های آن هدایت شده اید قطعا در صف انتظار دریافت معجزات الهی قرار دارید.
خداوند شما را در صف تغییر و تحول زندگی وارد کرده است.
مهم نیست در چه شرایطی هستید یا چند سال است تلاش می کنید شرایط زندگی خود را تغییر دهید اما موفق نشده اید.
مهم نیست چقدر احساس ناامیدی می کنید یا خود را در اسارت افکار و یا حتی اشخاص می دانید و تصور می کنید تا با آنها زندگی می کنید رنگ خوشی را نخواهید دید.
مهم نیست اگر همواره در حال سرزنش کردن خودتان هستید که چرا آن اشتباه را مرتکب شدید یا آن تصمیم را گرفتید و یا آن اقدام احمقانه را انجام دادید.
حتی مهم نیست اگر تا به امروز تصور می کردید به واسطه گناهان بی شماری که مرتکب شده اید یا سهل انگاری های زیادی که در عبادت های خود داشته اید از خداوند دور شده اید یا خداوند شما را رها کرده و یا حتی نفرینتان کرده است.
اکنون و برای این لحظه فقط این مهم است که باور کنید خداوند شما را فرا خوانده است تا معجزه زندگی خودت باشی.
باور کنید خداوند از طریق این نوشته شما را صدا می زند و فقط کافی است در وجود خود به او پاسخ دهید.
به ندای خداوند (بله) بگویید.
در وجود خود صدای خداوند را بشنوید که نام شما را صدا می زند. سپس به او پاسخ دهید: بله
من در وجودم صدای خداوند را می شنوم: رضا …… رضا …… رضا
و هر روز و هر لحظه به او پاسخ می دهم: بله …… بله ……. بله
برای شروع همین کافی است.
من به معجزات الهی ایمان دارم
این عبارت را با خودتان تکرار کنید.
اگر نمی توانید با صدایی بلند آن را تکرار کنید اصلا مانعی نیست. زیر لب تکرار کنید: من به معجزات الهی ایمان دارم.
حتی اگر زیر لب هم قادر به تکرار این عبارت نیستید، اشکال ندارد. در ذهن خود این عبارت را تکرار کنید.
من به معجزات الهی ایمان دارم.
…………. من به معجزات الهی ایمان دارم.
…………………….. من به معجزات الهی ایمان دارم.
………………………………… من به معجزات الهی ایمان دارم.
ممکن است این فکر در ذهن شما مرور شود که: تو نمی توانی در زندگی به آرزوهایت برسی. تو قادر به پرداخت بدهکاری هایت نیستی.
هر طور حساب و کتاب کنی امکان ندارد بتوانی از این شرایط خلاص شوی و زندگی بهتری داشته باشی.
این نگاه تو به خودت و نگرش تو درباره خداوند است.
اما نگاه خداوند به تو و پیام خداوند برای تو چیز دیگری است.
تو هنوز معجزات مرا ندیده ای.
تو هنوز عظمت بی حد و حصر مرا ندیده ای.
تو هرگز خیر و برکاتی که می توانم وارد زندگی ات کنم را نمی توانی تصور کنی.
نگاه من به تو فراتر از نگاه تو به خودت است.
خودت را از نگاه من ببین.
به خودت با چشمان من نگاه کن و درباره خودت آنگونه که من درباره تو فکر می کنم فکر کن.
خداوند همیشه با روش های معمولی و به آن صورتی که تو فکر می کنی در زندگی ات عمل نمی کند.
مواقعی وجود دارد که من کم کم نعمت هایم را وارد زندگی ات می کنم.
در این شرایط تو باید ایمانت را حفظ و با توکل و امیدواری به زندگی ادامه دهی و روزها را سپری کنی.
در این صورت معجزات خودم را وارد زندگی ات می کنم.
به جای اینکه از مرحله ۷ به ۸ و سپس به ۹ وارد شوی تو را از مرحله ۷ به ۸ و سپس به ۶۳ و ۶۴ و … وارد خواهم کرد.
این نتیجه ایمان به دریافت معجزات الهی خواهد بود.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
تمرین:
۱- احساس و برداشت خود از آگاهی که کسب کردید را در بخش نظرات ثبت کنید.
۲- مواردی در زندگی خود و اطرافیانتان پیدا کنید که نشانه ای واضح از معجزات الهی در زندگی بوده اند.
۳- در ذهن خود بر اساس این نگرش که در صف دریافت معجزات الهی هستید، مسیری فرضی و آسان برای تجربه چند تا از مهمترین خواسته هایتان را بنویسید. (بسیار مهم)
امتیاز 4.36 از 100 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
بنام خالق وهاب
سلام درود
تمرین اول : احساس وبرداشت من ازین آگاهی :
اینکه همیشه من لایق لطف خداوند هستم خداوند عاشق منه و بهترین ها رو برایم میخواهد خداوند هر لحظه عشق ومحبتش در زندگیم جاریه منو حمایت وهدایت میکنه حامی ونگهبان منه .
تمرین دوم :معجزات الهی : در زندگیم معجزات زیادی داشتم معجزه اینکه مادر شدم بهترین حس دنیا یک فرزند از درون جسم من متولد شد معجزه مثل توکل بخدا کردم مهاجرت کردم با کلی تضادی که داشتم و انگار کل درها بسته شده باشن من تونستم به این خواستم برسم که بزرگترین ومهم ترین معجزه زندگیم بود که به قدرت خدا ایمانم چند برابر شد .معجزه اینکه بعد از ایمان وتوکل ب خالق یکتا ۵ ساله مریض نشدم ک راهی دکتر و درمانگاه بشم جسم من سالم و پر انرژی هست . معجزه اینکه مسیر برای من و خواسته هام همواره خداوند در هر لحظه اجابت میکنه خواست هامو مسیر درست رونشونم میدم معجزه که به این سایت هدایت شدم حسم عالی🤍
تمرین ۳: یک و نیم ماه دیگه من امتحان زبان دارم و به لطف خداوند این رو با بهترین نمره قبول میشم
به لطف خداوند بعد امتحان به سمت کار خوب با حقوق خوب محیطی که برای رشد و پیشرفت من عالیه هدایت میشوم
به لطف خداوند بدیهی مو به صفر میرسونم و به سمت پس انداز میروم
به لطف خداوند زمان وانرژی و پول پرداخت برای گرفتن گواهینامه رانندگی مو دارم
خدایا شکرت و عاشقتم
باسلام خدمت شما استاد عزیز
من هم به معجزات الهی ایمان دارم ،
و میدانم که توسط خدا امروز در هدایت و صف این معجزه ی تغییر زندگی و نگاه خودم قرار گرفتم تا باز از نگاهی با اطمینان تر و قدرتی بیشتر خودم و توانایی های وجودم رو ببینم و باور کنم وجودم در این دنیا بیهوده نیست و من برای این که به سعادت برسم هستم تا بهترین ها رو داشته باشم و راضی و خوشحال در مسیر باور هام حرکت کنم،
زمانی که دیدم از وقتی تغییر کردم و نگرش های بهترس رو یاد گرفتم دنبال کنم حس بهتری دارم و بعد متوجه شدم کم کم داره ی سری تغییرات در زندگیم صورت میگیره، گاهی از روی نا اگاهی شک میکردم که چرا اینطوری شد ولی بعد متوجه میشدم همین که در اون شرایط قرار نکرفتم و اون خودش ی معجزه بوذه،
اگر متوجه باشیم خیلی جاهای زندگی از نظر ما خدا نخواسته بهمون بده و به حرف ما کنه اما این نظر و دیدگاه ماست و از نگاه خداوند این کار برای این انجام نشده تا ی هدایت بهتری رو سرراه ما قرار بده تا بعد بگیم درست زمانی که فکرش رو نمیکنی بهترین رو دریافت میکنی ،
پس فرصت پیدا میکنیم برای دریافت معجزاتی بهتر در زندگی که شاید باید نگاه خودمون رو بالا ببریم گسترش بدیم و از نگاه خدا به اتفاق های زندگی نگاهی عمیق تر داشته باشیم،
یکی از این معجزات در زندگی من احساس آرامش سلامتی عشق باورها بود که با ارزشترین نعمتها رو وارد زندگی من کرد یعنی از زمانی که باورها رو عوض کردم خالق زندگی و چیزهایی شدم که دوست داشتم داشته باشم،
تک تک اتفاقهایی که باعث میشه احساس خوبی در طول روز داشته باشیم یک معجزه از همین که هر روز با حالی خوب بیدار میشم و لبخند من بیشتره یک معجزه است زمانی که متوجه میشم معجزهای بالاتر از سلامتی وجود نداره بسیار خوشحال و راضی هستم از زندگی و شرایط جدیدی رو همراه با هدایت خداوند دارم که از نگاه جدیدی به زندگیم و باورهای جدیدی و راحت و اطمینان و توکل کننده نسبت به زندگی در من شکل گرفته ،
این بزرگترین معجزه ی من در این چند سالی بوده که باورهای خودم رو تغییر دادم و وارد سایت تناسب فکری شدم عجزهای بهتر از این سراغ ندارم که در راحتی آرامش عشق ثروت نعمت و همه طعمهای خوب تنها با نگاهی بهتر به خودم و باور داشتن معجزات خداوند تجربه کنم و به دست بیارم خوشحالم که متفاوت دگی میکنم و هر روز امیدوارم که بینهایت معجزات الهی رو تجربه کنم خوشحال باشم و در آرامش و لذت بردن از لحظههای زندگیم، به تمام آرزوها خواستهها و هدفهای خودم دست پیدا کنم،و این کارو توسط کمک خداوند میتونم که انجام میشه و این نشون دهنده معجزه است که غیر ممکنها رو هم ممکن میکنه وقتی که خداوند اراده کنه همه چیز انجام میشه،
باتشکرازشما
سلام خدای مهربانم ممنونم من وشایدخیلی ازافرادمثل من دنبال معجزه هستن به این سایت هدایت شدن من درزندگی خیلی معجزات خداوندرودیدم وبازخواهم دید خیلی مهربان وبمن لطف وعنایت داشته وداره ونمیزاره من ناامیدبشم خدایاکمکم کن بتونم توزندگی به اروزهام برسم ویه فردموفق باشم
و خدایی که در این نزدیکیست.
خدایا شکرت که دیشب توی گروه تلگرام این صفحه رو از بجه ها شنیدم که وجود داره،خدایا شکرت ک من ازت خواستم هدایتم کنی و آروم نشستم تا تو هدایتم کنی.ممنونم خدا جونم.من ایمان دارم که منو به بهترینها میرسونی،حالم خوبه که منو به راههای درست هدایت میکنی،خدایا ازت میخوام کمکم کنی تا بتونم راه رو درست برم و پام لیز نخوره.من ی زمانی ازت میخواستم آرامش داشته باشم و تو هم منو به آرامش رسوندی بازم از همون آرامش میخوام.من میخوام و تو هم بهم هدیه میکنی.یادمه که روزای سختی رو داشتم و ازتو کمک خواستم تازه باهات آشنا شده بودم و تو هم آروم آروم منو بالا کشیدی و دستمو گرفتی ی عمر دستم توی دستات بود ولی من نمیدونستم.ازت میترسیدم و دلم نمیخواست باهات حرف بزنم،مدام ازت گله داشتم.مدام باهات دعوا داشتم ولی الان نه،عاشقتم،تو هم عاشق منی،تو هم منو دوست داری تو میخوای منو بالابالاها برسونی،پس خودم رو دستت میسپارم چون ایمان دارم که بهترینا رو رقم میزنی برام.یادمه دلم میخواست خونه ی شیک و نوسازی رو اجاره کنم و تو هم در بهترین زمان ممکن اون خونه رو بهم هدیه دادی،دلم میخواست ی شغل شیک و حقوق خوب داشته باشم و تو هم بهم هدیه دادی،دلم میخواست شغل دوم داشته باشم و تو هم شرایطش رو مهیا کردی.خدایا شکرت زندگیم سراسر نعمت و خوشی بوده ولی من ندیدم و متوجه نشدم.من توی صف ایستادم تا نوبتم بشه،من یقین و ایمان دارم که ی دوقلوی خوشگل و سالم و ناز بهم هدیه میدی،ایمان دارم خونه ی خوب و شیک و نوسازی رو بهم میدی و میخرمش،ایمان دارم که آرامش روح و روان رو بهم هدیه میدی.خدایا شکرت.
به نام خداي هدايتگرم
سلامي گرم به استاد عطار روشن عزيز
تمرین:
۱- احساس و برداشت خود از آگاهی که کسب کردید را در بخش نظرات ثبت کنید.
اونجا كه گفتيد در صف انتظار آرزوهاتون هستيد خيلي قلبم ريخت
و اونجايي كه گفتيد خدا صداتون ميزنه و شما ميگيد بله هم برام خيلي عرفاني بود و با صداي خودتون اين بخش رو شنيدم
بخشي كه توضيح داديد ما بايد خودمون رو با چشم خداوند ببينيم هم منو به فكر فرو برد…. اولش به خودم گفتم چه سخته…و بعدش گفتم اگه بشه چي ميشه…
اينكه خودتو از چشم خالق ببيني!!!
يعني بي نقص ببيني
كامل و شاد ببيني
سلامت ببيني
مستجاب الدعوه ببيني
غرق در نعمت ببيني
خدا ما رو و اين جهان رو براي ما آفريده كه در خدمت ما باشن …ما اينو ميدونيم ولي اينكه هر لحظه توي قلبم اين صدا رو از سمت خدا بشنوم كار راحتي نيس …ترس ها اومدن و اين صدا رو برام كم رنگ كردن…ولي اون خداي الرحمنه و بخشاينده
اون خداي رحيم منه و مهربام…
اون همه چيه ..
الرحمن: بخشاینده
الرحیم: مهربان
الملک: پادشاه
القدوس: مقدس
السلام: پاک و سلامتی بخش عالم
المؤمن: اطمینان دهنده
المهیمن: نگهدارنده
العزیز: باشکوه
الجبار: توانگر
المتکبر: بسیار بزرگ
الخالق: آفریننده
البارئ: درست
المصور: نگارگر، صورتگر
الغفار: همیشه بخشاینده
القهار: فروکاهنده
الوهاب: نیک بخشاینده
الرزاق: همیشه روزی دهنده
الفتاح: گشاینده (پیروزکننده)
العلیم: داناترین
القابض: میراننده، بیرون کشنده جانها
الباسط: گستراننده، فراخ کننده روزی
الخافض: پست کننده، خوار کننده
الرافع: (به سوی خود) بالا برنده
المعز: عزیزکننده
المذل: خوارکننده
السمیع: شنواترین
البصیر: بیناترین
الحکم: دادگر
العدل: بینهایت عادل
اللطیف: آنکه بر بندگانش لطف دارد
الخبیر: آگاهترین
الحلیم: بسیار بردبار
العظیم: بیانتها
الغفور: بسیار بخشاینده
الشکور: بسیار سپاسگزار (پاداش دهنده بزرگ است مر عمل کوچک را)
العالی: بلند مرتبه
الکبیر: بزرگترین
الحفیظ: نگهدارنده
المقیت: خوراک دهنده
الحسیب: شمارنده
الجلیل: بسیار گرانقدر
الکریم: بسیار بخشنده
الرقیب: نگهبان، بیننده و آماده
المجیب: پاسخگو
الواسع: گسترده، پهناور
الحکیم: فرزانه، بسیار خردمند
الودود: دوست
المجید: بسیار لایق ستایش (در ذات و صفات خود عظیم و نسبت به بندگان بسیار با خیر و احسان است)
الباعث: برانگیزنده مردگان
الشهید: بیننده
الحق: راست، درست
الوکیل: عهده دار همه امور بندگان و موجودات
القوی: پرزور
المتین: سخت (و نیز پاینده)
الولی: دوست، یار و نگهبان
الحمید: ستوده
المحصی: شمارنده
المبدئ: نخستین آفریننده
المعید: بازگرداننده، دوباره زنده کننده
المحیی: زندگی بخش، هستی بخش
الممیت: میراننده، نابود کننده
الحی: زنده
القیوم: قائم به ذات (همه-آفرینندهای که کسی او را نیافرید)، پاینده
الواجد: یابنده
الماجد: بزرگوار
الواحد: یکتای بیهمتا
الاحد: یگانه (خدایی جز او نیست)
الصمد: بینیاز
ااقادر:توانا
المقتدر: تعیین کننده (قضا و قدر)، فراتر
المقدم: فراپیش کشنده
المؤخر: فراپس دارنده، پس گذارنده چیزها و نهنده آنها بجای آنها
الأول: نخستین، اول پدیدارکننده وجود
الأخر: واپسین، آخر فناکننده موجود
الظاهر: آشکار(پدیدار، هویدا)، همیشه پیروز
الباطن: پنهان، همه دربرگیرنده
الوالی: یگانه سرپرستی که همه ولایتها از اوست
المتعالی: خود ستوده
البر: نیکوترین
التواب: همیشه توبه پذیر
المنتقم: انتقام گیر
العفو: درگذرنده(آمرزنده)، ناپدیدکننده گناهان
الرؤوف: بسیار دلسوز و مهربان
مالک الملک: فرمانروای جهان
ذوالجلال و الاکرام: دارای شکوه و بخشش
المقسط: عادل
الجامع: گردآورنده
الغنی: توانگر
المغنی: بینیاز کننده، بسنده
المانع: بازدارنده
الضار: آزار دهنده (این صفت تنها در احادیث یافت میشود)
النافع: سودمند
النور: روشنی
الهادی: رهنما
البدیع: سنجش ناپذیر، آفریننده
الباقی: ماندگار و واگردان نشدنی (تغییر ناپذیر)
الوارث: مالک نهایی تمام مخلوقات
الرشید: راهنما، آموزگار و دانای بیخطا
الصبور: شکیبا
۲- مواردی در زندگی خود و اطرافیانتان پیدا کنید که نشانه ای واضح از معجزات الهی در زندگی بوده اند.
من در زندگي خودم معجزه زياد ديدم همينطور در زندگي اطرافيانم
مهاجرت من مثل معجزه بود…ويزا گرفتنم مثل معجزه بود..ويزا گرفتن همسرم مثل معجزه بود…خونه ايرانمون رو مثل معجزه خريدم…توي سفري كه به ايران داشتم تمام كارهام اعم از تعويض شناسنامه و گرفتن كارت ملي در عرض چند روز و خيلي از كارهاي ديگه در ايران برام مثل معجزه بود…تغيير نگاه من از آدمي كه غر ميزدم به آدمي كه خيلي زياد سعي ميكنم زيبايي ها رو ببينم معجزه ست….اين شخصيت الانم بعد از آشنايي با توحيد يك معجزه ست و البته هنوز جاي كار داره …مامانم زانوش رو عمل كرد و پروتز گذاشت و پاش عفونت كرد دكتر گفت اگر خوب نشه بايد دوباره عملت كنيم و پروتز رو دربياريم و مثل معجزه خوب شد با درمان هاي خانگي …داداشم تصادف كرد و خودش ميگه همون موقع كه تصادف كردم برام يكسري مسايل در زندگيم واضح شد كه داشتم خدا رو شكر ميكردم همون موقع كه دستم شكسته بود…و خيلي چيزهاي ديگه معجزات ريز و درشت كه هر روز باهاش مواجهه ميشم …مشتري هايي كه اولين خريد هاي اينترنتيشون رو از استور من مي كنن..جنس هايي كه بصورت فروش بين الملل ميفروشم و راحت ميرسه به دست مشتري…جنسي كه ظاهر امر نشون ميده گم شده و به مشتري نرسيده ولي من توكل كردم و رسيده به دست مشتري…شغلي كه الان دارم فروش آنلاين خودش معجزه ست..گواهينامه ام معجزه بود…
۳- در ذهن خود بر اساس این نگرش که در صف دریافت معجزات الهی هستید، مسیری فرضی و آسان برای تجربه چند تا از مهمترین خواسته هایتان را بنویسید. (بسیار مهم)
من در مسير تغيير شغلم هستم خداوند اين تغيير مسير رو برام به راحت ترين شكل ممكن استارت زد در ذهنم …درست مثل شغل فعليم كه هيچي ازش نميدونستم و اصلا تازه مهاجرت كرده بودم و نميدونستم از كجا شروع كنم …اين شغل جديد را هم خدا برام استارت زد ..چون ازش خواستم شغلي داشته باشم كه صد درصدش آنلاين باشه و فقط و فقط نياز باشه من بشينم پشت سيستم همين .نه انباري براي نگهداري جنس ها …نه ارسال پستي و نه هيچي … و ايده شغل جديد رو خودش بهم داد اين يعني من در صف انتظارشم
گفتم ميخواهم هر جا ميرم كارم باهام باشه ميرم ايران باهام باشه ..ميرم مسافرت باهام باشه و فقط لازم باشه رويز دو سه ساعت با سيستم كار كنم فقط و فقط براي خودم …و خداوند برام شروع كرده و الان منتظر هست من اين شغل فعلي رو به پايان برسونم و من رو بزاره وسط شغل جديدم كه خيلي هم دوستش دارم و مطمِنم مثل همين شغلم بعدا همه ازم ميپرسن …آخه چه جوري!!! منم ميگم نميدونم خدا واسم انجام داد
مسير تغيير خونمون و خونه خريدنمون رو خدا نشونم داده …بهم گفت تو اين خونه اي كه آرزوت بود رو بهت دادم ، همونطوري مثل روز اول عشق رو پراكنده كن توش ..همونطوري تميز و خوشگلش كن مثل روز اول ، من بهتر از اينو برات آماده كردم
بهم گفت تو بندگيتو ثابت كن …منم خداييمو ثابت ميكنم..همونطور كه قبلا هم ثابت كردم…مگه خونه ايران رو توي دو روز نخريدي ؟ گفتم بله خدا جون…گفت مگه همين خونه تون رو يه روزه نگرفتيد توي همون منطقه كه ميخواستي حتي توي همون كوچه كه ميخواستي گفتم بله خدا جون …گفت پس الانم كه خونه روياهاتو نشونم دادي آماده س..تو فقط اين نعمتي كه بهت دادم رو مثل روز اول غرق عشقش كن تا بري به مرتبه بالاتر
گفتم چشم خدا جون
در مسير تناسب اندامم مثل باران داره تمام باورهاي گناه آلود اضافه وزن رو برام از ذهنم پاك ميكنه …زير دوش يه دفعه يه باور جديدي بهم ميده مبني بر اينكه تو اصلا متناسبي ..ناخن هاتو ببين چه صدف كوچيكي داره …پس انگاشتاتم همين قدر متناسب و باركين در باطن…دارم آشپزي مي كنم بهم ميگه.يادته دوستت چطور خريد ميكنه هر روغني هر برندي هر برنجي هر برندي …هر نوع ميوه و سبزي اي فارق از اينكه ارگانيك باشه يا نه ؟ ميگم بله خدا جون يادمه !! ميگه دقيقا درستش همينه …هيچي مهم نيس و فقط فكر و نگرش تو مهمه ..ميگه اين مگه همون دوستت نيست كه متناسبه ؟ ميگه بله خدا جون ..ميگه فك كردي بيخودي اونو توي فركانس تو قرار دادم و با هم دوستيد
و من غرق در فكر ميشم و دونه دونه الگوهايي كه استاد عطار روشن از فرد متناسب ميگه ، مثل قطار در حال حركت از اين دوستم برام مرور ميشه
اگر اين معنيش اين نيست كه متناسب شدن من چند ساله نزديكه منه و حتي از وقتي با اين دوستم ،دوست شدم خدا هي داشت بهم ميگفت فهيم خانم مگه نگفتي ميخواهي متناسب بشي…خوب بيا اينم سر مشق ..از روش بنويس…بازم من باور نكردم تا اومدم توي اين سايت و دونه دونه چيزهايي كه استاد ميگه در اين دوستم هست
آيا من در صف انتظار متناسب شدن نيستم با اين آيه ها و نشانه ها؟
باشد كه رستگار بشم
به نام خدای مهربان
وقت بخیر عزیزان معجزات الهی رخدادها و اتفاقهای هستند که به یکباره در مسیر زندگی ما قرارمی گیرند و شرایط زندگی ما را دگرگون می کنند .از آن جهت که فراتر ازانتظار ما هستن. اطمینان داریم که فقط خداوندمی اواند آن شرایط را برای ما رقم زده باشد .با کمک خداوند در مدت زمان کمتر نتایج فراتر از انتظار را تجربه می کنیم .
من باور دارو نگاه خداوند به من همیشه فراتر از نگاهی است که من به خود دارم .این جمله رو خیلی دوست داشتم .اگر من خودم را لایق فلان شرایط در زندگی می دانم خداونند مرا لایق صدها و هزاران برابر آنچه برای خود می پسندم میداند .
اگر من عقیده دارم استعداد خاصی ندارم یا توانایی من معمولی و پیش پا افتاده است نگاه خداوند درباره من این است که سرشار از استعدادها. توانایی های خارق العاده هستم .
اتفاقا من امروز کلاس تای چی بودم چند جلسه می شه که شروع کردم و همیشه مربی میامد منو تصحیح می کرد ولی امروز دیدم سر اون حرکت نیومد فهمیدم درست انجام دادم . نمی تونم نمی تونم و از خودم دور کرده بودم و گفتم منم مثل بقیه یاد می گیرم چون خیلی دوست دارم این ورزشو .استعداذها همه به یک اندازه است بعضی ها دوست دارن تجربه کنن وبعضی ها دوست ندارن که تجربه کنند .
اگر با نگاه خودتان زندگی کنید نمی توانید از توانایی ها و استعدادهایی که خداوند در وجود شما قرار داده استفاده کرد و یا از زندگی لذت برد .واقعا چون همیشه فکر می کنی نه نمی شه نمی تونم فکرهای مانع در ذهن مرور می شه . و باید این فکر ها رو بریزیم دور .
مثلا من دیروز ناهار ماهی درست کردم با سبزی پلو ولی ماهی و به روشی جدید درست کردم که تا حالا درست نکرده بودم خیلی هم خوب و خوشمزه شده بود چون همسرم که خیلی سخت پسنده پسندید .
و اما اگر با نگاه خداوند به خودتان حرکت کرده و در جهت خواسته های خود تلاش کنید نتایج عالی و شرایط فراتر از انتظار را تجربه خواهید کرد .
من به معجزات الهی باوردارم و می دونم همیشه خداوند معجزاتش و بهم نشون داده فراتر از انتظارم .تجربه و دریافت آنچه خداوند برای شما در نظر گرفته فقط نیاز به باورنکردنی دریافت معجزات الهی دارد .اینکه باور کنید خداوند به عنوان خالق همواره مراقب و پشتیبانی شما در زندگی است .باور کنید اگر در زندگی با در بسته ای مواجه شدید کلید نزد خدا و به موقع آن را به شما خواهد داد تا آن در را باز کنید .
باور کنی. حضور شما در این دنیا یکی از معجزات الهی است و شما اینجا هستید تا معجزات بی نهایت خداوند را تجربه کنید .بسیار مهم است که همواره به خاطر داشته باشید چشمان خداوند و از نگاه او به خودتان و توانایی ها و شرایطی که می توانید در زندگی کسب و تجربه کنید نگاه کنید تا از انگیزه و اشتیاق شما برای حرکت کردن و خلق رویاهاتون چند برابر شود .
ممکن است تصور کنید اوضاع فعلیتان همیشگی است .مدت هاست که در این شرایط هستید و همه شواهد تایید می کنن. که این شرایط همیشگی است و تغییر آن امری محال و غیر ممکن است .
من منتظر تجربه الهی در زندگی بودم .من منتظر مشاهده تغییرات عظیم و باور نکردنی در زندگی بودم .من هر روز را با این انتظار که خداوند زندگی مرا دگرگون خواهد کرد سپری می کردم .
معجزاتی که هرگز با تلاش و کوشش قادر به رقم زدن آنها نبودم بلکه فقط با توکل و ایمان به دریافت معجزات الهی توسط خداوند در زندگی من ایجاد شوند .
معجزه زندگی خودت باش .خیلی زیباست خداوند شما را در صف تغییر و تحول زندگی وارد کرده است .اکنون و برای این لحظه فقط این مهم است که باور کنید خداوند شما را فراخوان ن تا معجزه زندگی خودت باشی .به ندای خداوند بله بگویید که اسم شما را صدا می زند وبرای شروع همین کافی است .
من به معجزات الهی ایمان دارم .امروز هم من چند بارها الان تکرار کردم .
نگاه خداوند .
تو هنوز معجزات را ندیده ای .تو هنوز عظمت بی حد و حسر مرا ندیده ای .تو هرگز خیر و برکاتی که می توانم وارد زندگیت کنم را نمی توانی تصور کنی .نگاه من به تو فراتر از نگاه تو به خودت است خودت و از نگاه من ببین به خودت با چشمان من نگاه کن و درباره خودت آنگونه که من درباره تو فکر می کنم فکر کن .
خداوند همیشه با روش هاب معمولی و به آن صورتی که تو فکر می کنی در زندگیت عمل نمی کنه .مواقعی وجود دارد که من کم کم نعمت هایم را وارد زندگیت می کنم .و در این شرایط تو باید ایمانت را حفظ و با توکل و امیدواری به زندگی ادامه دهی و روزها را سپری کنی و در این صورت معجزات خودم را وارد زندگیت می کنم .
من به خدا ایمان دارم .من به خدایمان دارم .
می دونم که خداوند من و هیچ وقت تنها نمی زاره و خانواده منو همیشه حمایت می کنه هدایت می کنه .می دونم که باز هم معجزه ها در راهند . یه پسر خوب در راهه برامون برای داماد شدن برای دخترم .
می دونم من هم با معجزه خدا یه کار با درآمد خوبی پیدا می کنم که از کارکردنم در خونه لذت ببرم .می دونم که من هم یه خونه نزدیک ساحل می تونم داشته باشم که هر روز با صدای ساحل بیدار شم و در ساحل قدم بزنم . یکی از معجزات همین لاغر شدن ذهنی بود برای من البته خیلی معجزه بوده برام تا الان ولی این سایت مربوط به موضوع ما بیشتر می شه
با عرض سلام دوست عزیز منیره 🌸جان ببخشید که جواب دادن من دیر شد خیلی عذر نی خوام زندگی من خیلی شلوغ هست ولی باز هم معذرت میخوام . راز موفقیت من را در یادگیری زبان پرسیده بودید . اولش عشق است من عاشق یادگیری زبانهای مختلف هستم وقتی هنگام یادگیری یک زبانی هستم ارامش دارم و احساس خیلی خوبی به من دست میده درست مثل بودن در سایت تناسب ذهنی البته بودن در این دوره آموزشی هزاران برابر احساسم و حال دلم را خوب کرده الهی شکر . البته تکرار و تکرار در شنیدن و گوش دادن به نوارهای زبان و فیلمهای کودکان و خواندم تیتر روزنامه ها چون من همیشه از ساده شروع کردم و سعی کردم با گوش دادن به کارتونهای کودکان خیلی کمکم کرد . مثلا برای زبان اسپانیایی کارتون دورا را همیشه میدیدم و سعی می کردم آفتهایی را که تلفظ میکرد بنویسم و در جملات ساده خودم هنگام صحبت به اسپانیایی استفاده کنم . موسیقی و آهنگ هم به زبانی که یاد می گیرم خیلی کمک می کند و همچنین صحبت کردن با کلماتی که یاد گرفتم به آن زبان . من اصلا خجالت نمیکشم حتی اگر لغتی یا جملهای را اشتباه تلفظ کنم باز در صحبتم به کار می برم و آنقدر تمرین می کنم که صحیحش را بیان کنم انشالله همیشه موفق باشید و خواهش دارم هر وقت سوالی داشتید در زمینه زبان خیلی خوشحال میشم بتونم کمکی کنم .🙏🥰.
به نام خدایی که مرا انسان خلق کرد.
سلام خدمت همگی
تمرین:1,والا احساسی که از نوشتن این مطلب در دفترم دارم قابل وصف نیست، نمیدونم بگم آرامش بیشتر،رهایی احساس قدرت، احساس اینکه یه کوه بزرگ پشتمه و بدون هیچ ترسی برم جلو، احساس امیدواری ،شادی شعف عشق، رهایی رهایی رهایی از قید و بند هرچیزی که منو از خالقم دور کرده. احساسم قابل وصف نیست از بس زیباست.
۲,یاد گرفتن بافتنی، گرفتن گواهینامه که فکر میکردم سخته و به راحتی نمیشه ولی شد، همسر خوبم که معجزه الهی دختر خواهرم معجزه الهی قبول شدن خواهرم در ازمون استخدامی معجزه الهی، خرید دوره های اساتید موفقیت معجزه الهی آشنا شدن با قانون جذب بزرگترین معجزه الهی در زندگی ام هست و اشنا شدن با سایت شما
۳,اول اینکه یک نفر که استاد حرفه ای در موسیقی و سازهای بادی هست با من تماس میگیره و میگه ما از نوارندگی تو خوشمون اومده بیا عضو گروه ما شو و بقیه اموزش ها را خودمون بهت یاد میدیم، بابت هر اجرا دستمزد بهت میدیم، خوابگاه عالی داری در کنار استادت که بیست چهار ساعت در اختیار تو هست، استادم خانومه و من به تهران میرم و کلی تجربه جدید از موسیقی و زندگی در کلانشهر و انسانهای جدید بدست می اورم.
دوم عروسک هایم به شکل راحت با امدن مهمان یا دیدن عکس ها بفروش میرسد.
سوم از راه لاغری با ذهن وزن کم کنم و پول خرید دوره هایی که میخواهم از یه راهی بهم داده میشه راهشو نمیدونم دیگه سفرم به کره جنوبی به راحتی از راه موسیقی انجام میشه ۱,۶,۱۴۰۳
ردپا
سلام بر ودرود بر استاد
من باور دارم که خداوند مرا خیلی دوست دارد و بهم نظر کرده وهدایتم کرده به این راه
خداوند فراتر از خاسته و اراده ماست فقط کافی خودت باورش کنی وسپس وجود پر رنگ خدا رو در زندکی مشاهده میکنی خداوند من رو در صف تغییر و تحول قرار داده ومن در انتظار میمانم هر چقدر هم طول بکشد
من به معجزات خداوند خیلی ایمان دارم اصلا به نظر من سرتاسر زندکی من معجزات خداوند مهربانم بوده ومن فقط از نگاه خودم برداشت کردم که تمام این معجزات امری عادی بوده
آفرینش من خودش معجزه اس
بدنیا اومدن فرزندان من معجزه اس
شب و روز و این طبیعت و این دنیا و همه همه معجزه خداوند هست برای همه ما ولی ما فقط با اراده خودمون زندکی کردیم و نتونستیم از این همه معجزات بهره کافی ببریم در حالی که اون برای ما بهترینها رو قرار داده احساس قشنگ تری بدنیا دارم احساس قشنگ تری بخدا دارم
احساس قشنگ تری به زندکی دارم با آگاه شدن وبا اراده خداوند زندکی جدیدم رو شروع کردم
من در صف دریافت آرزوهام هستم
وحتما بهش خواهم رسید چرا که معجزات بی کران دیدم وبازهم خواهم دید جسم و ذهنم همسو با اراده خداوند است
به نام خداوند بخشنده مهربان
من هر لحظه در صف معجزات خداوند هستم و به معجزات خداوند ایمان دارم همین نفسی که هر لحظه به راحتی میکشیم و اکسیژنی که بدون هیچ زحمت و تقلایی دریافت میکنیم از معجزات خداوند هست هر تپش قلبم حتی زمانهایی که من خوابم از معجزات خداوند هست قدرت تفکر اندیشه و حق انتخابی که دارم از معجزات خداوند هست بینایی چشمانم شنوایی گوشهام وتک تک سلولهای بدنم که اگه یکی از اونها کارش رو به درستی انجام نده من ناتوان از درمان اون هستم از معجزات خداوند هست اگه خوب نگاه کنم در اطرافم پر از معجزات خداونده از آبی که به راحتی در دسترس ماست از خورشید و تابش اون از ابرها از درختان و حیوانات و پرندگان از کوه ها و دریاها هرچی که من میتونم ببینم از معجزات خداونده و هزاران مورد هست که من نه می تونم ببینم ونه درکش کنم
آرزویی که دارم و در ذهن خودم هرروز تجسم و مرور میکنم شناخت بهتر خودم و خداوند هست اینکه بتونم درک کنم که چقدر به من نزدیکه چقدر من براش مهم ارزشمند هستم چقدرمن لایق هستم برای هم صحبتی با خداوند
خدایامنو به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده ای
سلام خدمت دوستان
من یاد داستان سیندرلا افتادم که با خواستن وادامه دادن وگوش کردن به فرشته مهربون مسیر زندگیش تغییر کرد
خدایا شکرت که منو تو این مسیر هدایت کردی،اطرافم وتو زندگی خودم بارها معجزات الهی رو دیدم ،من مطمئنم که خداوند بهترینها رو برای من در نظر گرفته ومن به ندای الهی بله میگم ومنتظر ظهور معجزات الهی هستم
سلام به همه دوستان و استاد عطارروشن
اول سپاسگزار خداوند هستم بابت آسنایی با این سایت و شما استاد گرامی
تمامی نکات و توضیحاتی که فرمودین خیلی عالیه وهمشون درسته به نظر من هم خداوند بیشتر از ما دوست داره که تجربیات عالی داشته باشیم اصلا هدف از خلقت و تعدد انسان کسب تجربه بوده خداوند توسط ما انسانها داره خودش رو تجربه میکنه پس هر چقدر تجربیات عالی بیشتری داشته باشیم بیشتر به هدفمون نزدیکتر میشیم
به همین دلیل خداوند بیشتر از ما میخواد که ما ثروتمندتر و شادتر و سلامت تر و … باشیم
بنام خدا
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان همراه
نمیدونم چطور بیان کنم من انگار هنگ کردم چند وقت پیش اومدم سراغ زندگی با کمک خداوند اما فقط مقدمه را خوندم و دیگه ادامه ندادم تا دوباره الان تصمیم گرفتم بیام و شروع کنم از اینکه خداوند منو تو صف نعمتهایش قرار داده بی نهایت خوش حالم منم با توکل کردن به خداوند به زندگی خودم ادامه میدم و در مسیر خواهم بود .
معجزه الهی از زندگی کسی یادم نیست اما معجزه آسا تو زندگی خودم افتاد از جایی که اینجا مکان امنی هست برام از زندگی خودم میگویم شاید هم به خاطر این بود که استاد همه ی زندگی خودش را بی پرده برای ما گفت .
اوایل همین محرم تقریبا دو ۳روز گذشته پسرم بهانه گرفت که گلاب پاش میخوام البته چند سال گذشته هم خواست من پول نداشتم براش بخرم تا امسال اول گفتمش دستمون خالیه اما دیدم خیلی ناراحت شد منم همش تو حسابم یک میلیون داشتم بهش گفتم برات میخرم دوباره گفت نه نمیخوام پول نداری گفتمش دارم میخرم برات با خودم گفتم اگه ایمان داری که خداوند میرسونه نترس و نگران نباش رفتم یک میلیون و براش خرج کردم همسرم غر میزد و هیچی نگفتم فقط زیر لب میگفتم خدا هست تا اینکه بیمه ماشین تماس گرفتن که اقساط ۲ونیم عقب هستین سریع باید پرداخت کنید من بهش گفتم ما هر ماه دادیم پس چی شدن و خلاصه شوهرم گفت تو یه کارت داشتی قبلا من تو اون واریز کردم برا بیمه خودشون این شماره حساب را دادن حالا چی میگن گفتم بابا این کارت خیلی وقته موجودی نداره پیامک هم برام نیامده تا اینکه دیروز عصر از کارت موجودی گرفتیم ۳ونیم تو کارت بود و چقدر خوش حال شدم که تو این شرایط که به کسی هم رو نداشتم برا حتی هزار تومان دوباره یک میلیون برگشت و ۲ونیم بیمه را هم دادیم همون موقع هزاران بار خداوند را سپاس گفتم چون معجزه خودش بود من به معجزات الهی ایمان دارم .
مهمترین خواسته های من
اول سلامتی و تندرستی تا زنده هستم آرامش در زندگی داشتن
داشتن خانه ویلایی مورد علاقه من
داشتن ماشین مورد علاقه خودم
داشتن حساب بانکی بالا
داشتن در آمد بالا
رفتن به مسافرت خوب با همان ماشین تو ذهنم همیشه این مسیر زیبا را دنبال میکنم .
سپاس استاد روشن عزیز
من هر روز به ندای الهی که صدام میکنه بله میگویم یه صدای آشنا هست که خیلی آروم منو صدا میکنه میگویم بله بله بله بله
سلام و احترام
آگاه شدن از خواست و اراده خداوند ازطریق نوشته های روشن و اجرا کردن آگاهی درمسیرزندگی بسیارزیادفرق میاره تاندانستن شون.
با آرزوی موفقیت و بهروزی
به نام خدای مهربان
من به معجزات الهی ایمان دارم .
نگاه خداوند به ما فراتر از نگاه ما به خودمان است .ما باید خودمان را از نگاه خداوند ببینیم .اگر خودمان را از نگاه خداوند ببینیم معجزات الهی در زندگیمان به راحتی رخ میدهد.
اگر خودمان را از نگاه خداوند تصور کنیم خودمان را موجوداتی بسیار ارزشمند تر ولایق تر از اکنون میبینیم
اگر خودمان را از نگاه خداوند ببینیم بیماریهایمان شفا پیدا میکند اگر خودمان را از نگاه خداوند ببینیم نا امیدی هایمان معنایی نخواهد داشت .
اگر خودمان را از نگاه خداوند ببینیم ترسهایمان فرو خواهد ریخت.اگر خودمان را از نگاه خداوند ببینیم در زندگیمان فراوانی وبرکت جاری خواهد شد .
اگر خودمان را از نگاه خداوند بینیم بیشتر خودمان را دوست خواهیم داشت .اگر خودمان را از نگاه خداوند ببینیم زندگی بهتری خواهیم داشت اگر خودمان را از نگاه خداوند ببینیم طعم خوشبختی واقعی را خواهیم چشید اگر خودمان را از نگاه خداوند ببینیم همه ما را دوست خواهند داشت .اگر ما خودمان را از نگاه خداوند بنگریم زندگی بر ما آسانتر خواهد شد اگر ما خودمان را از نگاه خداوند ببینیم از زندکی کردن لذت بیشتری خواهیم برد .
ما اگر خودمان را از نگاه خداوند ببینیم بیشتر خداوند را باور میکنیم وبه او بیشتراعتماد خواهیم داشت .
ما اگر خودمان را از نگاه خداوند ببینیم شادی درونی بیشتری خواهیم داشت .
ما اگر خودمان را از نگاه خداوند ببینیم زندگی رویایی خواهیم داشت
ما اگر خودمان را از نگاه خداوند ببینیم احساس لیاقت وارزشمتدی بیشتری خواهیم داشت .
ما اگر خودمان را از نگاه خداوند ببینیم عشق بیشتری را به جهان ساطع خواهیم کرد..من دوست دارم زندگیم وخودم را از نگاه خداوند ببینم من دوست دارم خودم را توانایی هایم را واستعدادهایم را از نگاه خداوند ببینم .
من دوست دارم جهان وافراد را از نگاه خداوند ببینم.من دوست دارم شفای بیماری هایم را از نگاه خداوند ببینم من دوست دارم فرزندم وهمسرم را از نگاه خداوند ببینم .من دوست دارم آرزوهایم را از نگاه خداوند ببینم .
معجزه ای که در زندگیم دیدم سلامت بودن دخترم ومن در حاملگی و موقع تولدش بود لحظات خیلی حساس واسترس زایی بود من در اواخر بارداری دچار فشار خون شدم ودکتر درشهرمان نبود آخرین باری که فشارم گرفته شد ۲۲بود خداوند خودش من وبچه ام را از مرگ نجات داد ما شب راهی شهر نزدیک تر شدیم وتا صبح فشار مرا با قویترین داروها پایین آوردند تا برای عمل فشارم نرمال باشد صبح زود دکتر آمد ومنو سزارین کرد خیلی لحظات سختی بود فکر میکردم از اتاق عمل سالم بیرون نخواهم آمد ولی خداوند معجزه خودش را نشان داد ومنو دخترم سالم از اتاق عمل بیرون آمدیم خدارو شکر. نگاه خداوند اگر نبود شاید من و دخترم این دنیا نبودیم اشکم درومد .
تولد دختر خواهر شوهر هم معجزه بود رحمش مشکل داشت ودوتا جنین پنج ماهه سقط کرده بود دربارداری سوم خداوند معجزه کرد نه ما استراحت مطلق بود قند داشت هر روز دارو وقرص برای سفت کردن رحم استفاده میکرد نه ما هیچ جا نرفت حتی ماهی یک بار حمام میرفت خدارو شکربعد نه ماه بچه سالم وسلامت به دنیا اومد لحظات زایمان سختی هم داشت ولی خدارو شکر الان دختر گلش سه سالش شده دکترها گفته بودن تولد دخترش شبیه معجزه بود وفکر نمیکردن بچه دار بشه .
من به معجزه ی شفای الهی ایمان دارم وایمان دارم که خداوند به راحتی من ودخترم رو شفا میده
من به معجزه فراونی خداوند ایمان دارم وخداوند به راحتی زندگیم را سرشار از برکت وفراوانی خواهد کرد من به معجزه عشق ایمان دارم و ایمان دارم که خداوند به راحتی عشق مرا در قلبها ایجاد خواهد کرد .
من به معجزه لیاقت وارزشمندی خداوند ایمان دارم وخداوند به راحتی احساس ارزشمندی ولیاقت را در وجودم زنده خواهد کرد.
من به معجزه ی لاغری در وجودم ایمان دارم وخداوند به راحتی مرا متناسب خواهد کرد بدون سختی من به معجزه توکل ایمان دارم وایمان دارم که خداوند ایمانم ویقینم را به خودش بیشتر خواهد کرد .
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سلام خدمت استادبزرگوار ودوستان ورفقای سایت
تمرین اول؛ احساس وبرداشت من استاد عزیزم من خدارو دردرون خودم احساس میکنم و بادستان بی نهایتش ماروداره هدایت میکنه وبه ما آگاهی لازم رومیده فقط ما باید آگاهانه تمرکز وکنجکاو باشیم خدایا شکر وسپاسگزارم
تمرین دوم؛ درموضوع معجزه استاد بودن دراین سایت معجزه هستش ،استاد من تصمیم گرفته ام کامنت هارو به لطف خدا صدرصدبخون وتاالان انجام شده خدایا شکر وسپاسگزارم استادازخدا خواستم درنوشتن کامنت کمک کنه ومتوجه شدم که درمورخ ۱۴۰۲/۱۱/۱۱من کامنت نوشتم واصلا یادم نمیاد کی این فایلو گوش دادم چون من تازه تعهد دادم زندگی با کمک خداوند رو دنبال کنم خدایا شکروسپاسگزارم ووووو… تمرین سوم؛ خدایا من درصف معجزات الهی هستم عمرطولانی بیشتر،گشایش روزی، تندرستی وسلامتی بدن خدایا شکر وسپاسگزارم شاد،سالم،وثروتمند دردنیا وآخرت
به نام خداوند جان و دل
من به معجزات الهی ایمان و باور دارم.وای چقدر زیباست این جمله شاید باورتون نشه الان اشکام با خواندن این مطلب جاری شد چرا از دید خداوند خودم را نمیبینم خدایی که از همه چیز بهترین را برای من میخواد بهترین تناسب اندام بهترین خانه بهترین ماشین بهترین آرامش بهترین ثروت و… احساس میکنم قدرتم ده برابر بیشتر شده است با خواندن این مطلب خدا را هزار مرتبه شکر
من هیچوقت فکرشم نمیکردم با مردی خوبی مثل همسرم ازدواج کنم و واقعا معجزه الهی بود آشنایی با سایت شما و دیگر سایت های موفقیت و قانون جذب اصلا اگر معجزه خدا نبود پس چی بود که اون زهرا به این زهرا تبدیل شد زهرای امیدوار زهرای موفق و شاد بزرگترین معجزه الهی در زندگی من آشنایی با قانون جذب بود اصلا من بنده خاص خدا بودم که اینو بهم داد و لطف ویژه کرد بهم .
قسمت سوم تمرین:مثلا من الان دوست دارم که نوازندگی خودم را بهتر کنم و گسترش بدم و به درجات بالا برسم معمولا راه تعیین نمیکنم چون میدونم راهش با خداست ولی من مینویسم مثلا من با گذاشتن ویدیوهای نوازندگی تو یوتیوب توسط اساتید بزرگ موسیقی شناسایی میشم یا با همین روش وارد گروه های موسیقی بزرگ میشم یا از طریق نوازندگی مهاجرت میکنم به کشورهای دیگه و با گروه های موسیقی بزرگ همکاری میکنم من فکرم همینقدر هست ولی میدانم که خداوند از بی نهایت راهمنو به خواسته هام میرسونه
به نام خداوندبخشنده وبخشایشگر
سلام خدمت استادبزرگوارودوستان ورفقای سایت
تمرین اول؛ استادبرداشت واحساس من ازدرون احساس آرامش میکنم وبه کنترل افکارم مسلط هستم این باتوجه به آموزش های شما استادبزرگوارازلطف خدای مهربانم هستش خدایا شکروسپاسگزارم.آگاهی هائی که درس گرفتم خداوندرودرخودم احساس میکنم وخداوند هرلحضه باماهستش ومابایدقدراین ثانیه های عمرمونوقدردان خداوندباشیم وسپاسگزارباشیم …
تمرین دوم؛درموضوع معجزه بودن دراین سایت معجزه است که خداوندماروبه دستان بینهایتش استادبزرگوارهدایت کرده مثال دیگر معجزه من تصمیم گرفتم به امیدپرودگار صدرصد کامنت عزیزان رو بخونم وتا این لحضه انجام شده خدایا شکرت وازخدا خواستم تا کمک کنه توکامنت نوشتن کمک کند والبته هرلحضه این داره اتفاق میفته ودر واقع خداهستش فقط ما باید هماهنگ باخداباشیم بگذریم درادامه صحبتم ۴ساعت پیش رسیدم به آخرین کامنتها ودر اونجا دیدم من درتاریخ ۱۴۰۲/۱۱/۱۱ بهای فایل روپرداخت کردم یعنی کامنت نوشته شده بودم واین دومین کامنت من هستش این معجزه نیست پس چی هستش معجزه هرلحضه اتفاق میفته فقط ماباید دقت کنیم وتمرکزکنیم انیشتین میگه من یک انسان معمولی هستم فقط دریک موضوع بیشتر تمرکز میکنم وبیشتر کنجکاو میشم مثلاماربدون پا چطور حرکت میکنه ووو… من درسن تقریبا ۱۹ سالگی نامزدکردم وبعد مدت کمی عروسی کردم وچون همسر من سن کمی داشت تقریبا ۱۴ سالش بود واصلا به فکر بچه نبودیم تا مدت تقریبا ۶الی ۷سال بچه دارنشدیم چون من وهمسرم اصلا فکربچه رو نمیکردیم ولی حرف زیادی ازطرف آشنایان میشنیدیم تا یک روز دیدم مادرم میگه داداشت یه آدرس دکتررو آورده برین دکتر برای بچه من خندم گرفته بود توی همون سن تقریبا۲۶سالگی دردرون خودم گفتم خدایا بچه بده واین اتفاق افتاد والان به لطف خدا پسرم ۱۶ ساله هستش من یادم همه میگفتن چون شما۷سال بچه دارنشدین خداکمک تون بکنه به سختی بچه دارمیشین خوب استاد چی شداین یعنی معجزه خدایا شکر وسپاسگزارم ووو…
تمرین سوم ؛ من درصف معجزات الهی هستم وایمان دارم خداوند بامن هستش خداوند این لحضه فرکانسی که من قراردارم میدونسته ومن بودم وباباورقوی اینجا هستم نگاهم روبانگاه خدامیبینم که هزاران برابر بیشترهستش درموضوع روابط، کسب کار،سلامتی، عمرطولانی ،گشایش روزی، علم آگاهی روزی غیرالحساب ، نگاه سیستمی به خداوندووو… خدایا کمک کن گذشت داشته باشم تا مثل طبیعت جاری باشم سپاسگزارم درپناه خداوند یکتا شاد،سالم،ثروتمند
سلام و درود
لطفا در نوشتن دیدگاه دقت کنید
به اشتباه دیدگاه خود را در پاسخ به دوست دیگری ثبت کرده اید
با تشکر
به نام خداوند کریم
با سلام خدمت استاد عزیزم
استاد من از لحظه خواندن نوشته ها فقط گریه کردم الان هم که دارم مینویسم همش دارم گریه میکنم اصلا نمیتونم بگم چه احساسی دارم احساس شرمندگی دارم از خداوند احساس میکنم داره من رو خجالت میکنه که بعضی وقتا از درگاهش نا امید شدم خجالت میکشم بعضی وقتها گفتم تو وجود نداری پس کجایی و من رو هدایت کرده اینجا یعنی چقدر برای من ارزش قائل بوده چقدر من مورد توجه اش بودم
خدایا من رو ببخش 😔
استاد معجزه خدا رو در خانواده ام دیدم استاد برادرم کنسر داشت و خداوند هزینه آنها را برای ما جور کرد در ته ناامیدی با معجزه خداوند شفا پیدا کرد و الان ۳۰ سال هست داره زندگی میکنه
کسانی رو میشناسم بچه دار نشدن بعد از سالها خدا به آنها بچه داده
من در زندگی شخصی خودم کمک خداوند رو خیلی دیدم ولی چون ایمانم قوی نبود انهارو نادیده گرفتم یا فقط اون لحظه شکر کردم
من آرزوهامو دارم میبینم که با تناسب اندام زیبا و آرامش درونی در کنار همسرم و فرزندانم هستم
خداوند من رو ثروتمند کرد و خانه ای در تهران خریدم خدایا شکرت
سلامتی کامل مادرم رو دیدم خدایا هزار مرتبه شکرت
قبولی دخترم رو ممنونم خدایا
داشتن فرزندم رو میبینم
الهی به همه بندگانت نعمت سلامتی و فراوانی عطا کن 🙏
به نام خدایی که صدایم میزند
احساس عشق وامید احساس داشتن یه پشتیبان قدرتمند احساس قدرتمند بودن احساس شادی وسبک شدن دلم همه اینها با گوش دادن به صدایی که خدا دردرونم میزند که من هستم حواسم بهت هست هواتو دارم توبرو وحرکت کن نترس من پشتت هستم درمن ایجاد میشود .
من خیلی جاها توزندگیم معجزه خدای مهربونمو دیدم وقنی که باردار شدم درصورتی که باید درمان میگردم ولی این کارو انجام ندادم وفقط از خودش خواستم وقتی صاحب خونه شدم یا حتی وقتی خونمو عوضش کردم و …
یکی از دوستانم بیماری ام اس داره و قبلا هرماه آمپول میزد ولی از یه جایی تصمیم گرفت که داروها رو مصرف نکنه وگفت فقط به خدا توکل کردم با اینکه دکترش گفت درعرض چند ماه میفتی وبیماری از پا درت میاره ولی گفت بعد از ۳ سال وقتی رفتم ام آر آی هیچ پیشرفتی بیماریم نداشت ومن فقط به خدا اعتماد کردم و معجزه اشو دیدم .
یا زمانی که پدر همسرم کلیه هاشو کامل از دست داده بودودیالیز میشد حتی جراح متخصص نتونست جراحی کنه ولی بامعجزه خدا دوباره کلیه شروع به کار کرد ودیگه دیالیز نشد .
من بامعجزه خداوند وبا راحت ترین روش ممکن دارم به اندام ایده آل وتناسب اندامم میرسم چون از خداوند درخواست کردم وایمان دارم که معجزه اورا در این راه خواهم دید .
خداوند آسانترین راه را برای حرفه ای که دنبالش میکنم دراختیارم قرار داده تا به سادگی آموزش ببینم وبه درآمد بالا برسم .
خدا پول ساخت ویلامونو از راهی ساده ودرآمد بیشتر همسرم ومن دراختیارمون قرار میده و از الان میتونم ببینم که بچه هام باشادی و لذت دارن تو باغ وحیاطش بازی میکنند .
بامعجزه خدا تو یکسال آینده باغمون پر از محصول وبا کیفیت میشه واز دیدنش وبه ثمر رسیدن زحمات همسرم ولطف ومعجزه بی بدیل خداوند لذت میبرم .
خدایا شکرت به خاطر همه این نعمتها وفراوانیها وخوشیها که دراختیارمون قرار می دهی وزندگیم راپر از خوشبختی و آرامش کردی .
سلام وهزاران سلام تقدیم روی ماهت استاد
سپاسگذارم
سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم سپاسگذارم
سپاسگذارم
بستگی دارد که ما خُدا را چگونه درک کنیم :بصورت یک شَخص ؟یا بصورتِ یک دستگاه یا سیستم ؟اگر بتونیم بصورتِ سیستمی باورش کنیم ،خیلی کار راحت تر می شودفایده یِ اینکه خُدا را سیستمی یا بصورت یک دستگاه و یک روش باور کنیم اینست که :۱. دیگر احساسِ گُناه نداری در مورد هیچ موضوعی :چون وقتی بصورتِ یک شخص و انسانی خدا را باور داری ، هر کاری که برای خود و دیگران انجام دهی ، احساس می کنی که نتوانی خوب انجام دهی و یک احساسِ عذاب وجدان و یا گناه همیشه با خود داری ، اما وقتی بصورت دستگاه باورش کنی ، خواهی فهمید که همه چیز به شیوه یِ افکارِ من بستگی دارد و این دستگاه یا سیستم ، نسبت به افکارِ من واکنش نشان می دهد ، و تقریبا دیگر ترسی نخواهی داشت و اگر هم به یک اتفاقِ منفی ای بر بخوری ، قبول می کنی که دلیلش تنها خودم بوده ام ، اما وقتی خُدا را بصورت انسانی درک کنی ، همیشه فکر می کنی که بدهکاری ، اما وقتی بصورت سیستم باورش کنی ، در هرجایی که باشی ، آن را می پذیری و همیشه هر جایی که باشی ، آن را جایِ درست می دانی ، در سیستمی هر هر جا که خوب یا بد باشی ، خودت را دلیلِ خوب و بد می دانی ، اگر موسی (ع) خدا راسیستمی باور نداشت ، با کُشتنِ آن شخص ، همه چیز را در زندگی اش تمام شده می دانست ، ولی او پذیرفت که در آن لحظه در فرکانسِ منفی بوده و آنقدر این فرکانس منفی بوده که مُنجر به یک قتل شده است و بعد از توبه کردن ، پذیرفت که حالا می توانم فرکانسم را ارتقا دهم تا اینکه پیامبر شد ، اصلا در هیچ حالتی احساسِ گُناه نباید باشد ، وقتی خدا را بصورت یک سیستم یا دستگاه پذیرفته باشیم ، خود را دوست داریم چه با اشتباه و چه بدونِ اشتباه ، خود را دوست داریم چه با خطا ، چه بی خطا .۲. بهتر می توانی بر نکات مثبت متمرکز شوی : وقتی که بصورتِ بنیادین پذیرفته باشی و عمل کرده باشی و نتیجه گرفته باشی که خدا یک سیستمِ فرکانس است ، تقریبا خیالت راحت است که دیگر شخصی نیست که مرا قضاوت کند ، خیالت راحت است که با هر اشتباه و خطایی ، نیازی نیست که مورد تایید و قضاوتِ کسی باشی ، بلکه تنها و تنها کافیست خودت را موردِ تاییدِ خودت بدانی ، چرا که خدا ، از هر انسانی با هر نوع خطا و اشتباهی ، استقبال می کند ، او حتی از زلزله ای که در عرض یک ساعت صدها هزاران نفر را به کامِ مرگ می کشاند ، استقبال می کند ، از سیلِ عظیمی که صدها و میلیونها نفر را بی خانمان می کند ، استقبال می کند ، و این نشان می دهد که هر کس در هرجایی ایستاده است ، جایِ دُرستش است ،۳. مثلِ گذشته ، ترس نخواهی داشت : علت ترسی که سالها ما را در آن غرق کرده بودند ، این بود که به خُدا ویژگیهایِ انسانی داده بودند ، و ما احساس می کردیم که هر وقت اشتباه و خطایی مرتکب شدیم ، حتما این شخص که دیده نمی شود و نامش خدا است در یک جایی از زندگی ، جوابِ این خطا و اشتباه را بر کفِ دستمان می گُذارد و چون این یک باور شده بود ، و همراه این باور ، ترس هم با آن گِره خورده بود ، صد در صد جوابی منفی از روزها و سالهای آینده می گرفتیم و اذعان می کردیم این مصیبت و این بلا به آن دلیل بود که من آن خطا را انجام داده بودم ، و غافل بودیم که روحِ خدا نیز از این خطا و اشتباه ، بی خبر بود ، اما پیگیری هایِ مداومِ ما و ترس های مداوم ما ، به آن باور خطا ، رونق داده بود و پیش از اینکه خُدا ، آن مصیبت را به ما بدهد ، ما خودِ خودِ خودِمان آن را خلق کرده بودیم ، ولی آن را به خُدا نسبت می دادیم ، اگر خُدا را به صورت سیستم باور کنی ، اگر آویخته به صدها خطا و اشتباه باشی ، آن خطا و اشتباهات را ، بخشی از مسیر می دانی که در پسِ آن صدها تجربه گفته می شود ، و هر وقت که بخواهی میتوانی رویِ ارتعاش و فرکانس خود کار کنی و ارتقا بیابی ، و به محصولی بالاتر برسی ، اصلا ترسی وجود نخواهد داشت ، چون می پذیری اگر این دستگاهِ خلقت ، به ضررم کار کرده است ، چون من مُحتویاتِ خوبی به آن نداده ام ، اگر بیمار می شوی ، چون جنسِ فرکانس هایِ ارسالیِ من ترس و بیم و گفتگوهایِ بیمارگونه بوده است و بازتابش هر چه باشد ، دُرست است .۴. احساسِ قربانی شدن نخواهی کرد :وقتی خدا را بصورت سیستماتیک باور کنیمی فهمی آن جایی که احساسِ قربانی کنینتیجه ای نخواهی گرفتو کمکی به خود نخواهی کردپس تغییر موضع خواهی دادو احساس پیروزی و فراوانی و وفور را جایگزینِ احساسِ قربانی شدن خواهی کرداحساسِ عشق را جایگزینِ احساسِ نفرت خواهی کرد.احساسِ تحسین را جایگزینِ حسادت خواهی کرداحساسِ اُمید را جایگزینِ نا اُمیدی خواهی کرد. نتیجه اینکه ، با توجه به قوانینِ موجود در این زندگی بشریت که در اطرافِ مان می بینیم و درک می کنیم ، می توان گفت که انسانها در هر اوضاع و شرایطی که قرار دارند ، این شرایط و اوضاع ، بازتابی از خودشان است ، هیچگاه ، هیچوقت ، در هیچ جایی ، ضرر و زیانی از جانبِ منبع به ما نرسیده و نخواهد رسید ، چرا که منبع همیشه شادی ، نشاط ، سرزندگی ، اُمید و خوشبختیِ ما را می خواهد ، منبع هنیشه در حالِ پخش و نشر و پراکندن و جاری کردنِ این موهبت هاست ، و هر گاه غیر از این موارد را تجربه می کنیم ، باید برگردیم به خودمان ، با وجود اینکه ما سرشار از هزاران خطا هم باشیم ، نه تنها خدا همیشه در بهترین فُرمتِ زندگی جاریست طبق قرآن او مستور و پوشاننده است
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عزیز و همراهان سایت.
من این آموزش رویایی رو چند بار خوندم و نت برداری کردم. و هربار اشکم درومد. من مربی توسعه فردی بانوان هستم به ویژه مادران البته یکسالیه که شروع کردم . خودم همین مباحث رو تدریس میکنم ، خودم خیلی فایلهای دلی و الهامی تهیه میکنم مثل شما اما از نوشته های شما تاثیر دیگری میگیرم و مثل کاتالیزور میمونه واسم. معجزات الهی در زندگی من و اطرافیان بسیار بسیار زیاده
مثلا همسر من از مهارت و توانایی که بالقوه داشت و تا سن ۳۱ سالگی هیچ اطلاعی ازش نداشت، طی یک شب یک فرصت شغلی واسش پیش اومد و الان نزدیک یک ساله داره کار میکنه و جزء تاپ ترینهاست ، و برابری میکنه با کسائی که چندین ساله دارن کار میکنن. حتی خیلی هم بهتره.
مسیرهای فرضی رو در دفترم نوشتم. بهترینها رو واستون آرزو میکنم ♥️
نشان های دریافت شده
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم
من هم این باور در خودم ایجاد میکنم یکم ایجاد کردم که نگاه خداوند به من هزاران بار بزرگتر با کیفیت تر بهتر از نگاه من به خودم و هنوز تجربهای در این باره کسب نکردم ولی وقتی فکر میکنم میبینم باید زندگی با این نگاه خداوند خیلی لذت بخش باشه چون خیلی فراتر از انتطار من خواهد بود بنابر این میگم خیلی لذت بخش خیلی گواراست خیلی شیرین خیلی تجربه بیاد ماندنی برای من خواهد داشت
خیلی مهم که آدم یادش باشه بتونه نگاه خداوند جایگزین نگاه خودش کنه اینجوری با آرامش با خیال راحت ادامه میده و وقتی نتایج هم وارد زندگیش بشن ایمانش نسبت به خدا بیشتر میشه و ذوق و شوق در او ایجاد میشه به امید زندگی بهتر نتایج بزرگتر ادامه میده
بله خیلی مثالها هستند
مثلا چند سال پیش در شهرستان ما یه سیل اومد کلی خسارت به انسانها زد من اون موقع نرفته بودم شهرستان بعد چند نفر از دست دادیم بگذریم
مثلا در زندگی پسر عمه من ایشون وقتی سوار ماشین خودش شده بود متوجه نمیشه سیل میاد ایشون کلی مسير با سیل میره و یه معجزه در زندگیش رخ میده که ایشون از پنجره ماشین میافته بیرون میتونه یه درختی نگه داره و انسانها اومده بودن کمک اونو نجات دادن معجزه بزرگی در زندگیش تجربه کرده حالا آسیبهایی هم دیده بود ۱۰ روز در بیمارستان بستری شد خداروشکر خوب شد
یا خیلی افراد دیگه در سیل گیر افتادن انسانها اومدن نجاتشان دادن و این معجزه بزرگی در زندگی تک تک اونها بود زنده موندن
یا در زندگی خودم پارسال که دکتر جوابم کرد من تونستم با کمک استادم با کمک خداوند عمر دوباره رو از خداوند هدیه بگیرم خدایا شکرت برای لحظه لحظه ای که زنده هستم
منم معجزه بزرگی الهی در زندگیم تجربه کردم خدایا شکرت
یا معجزات دیگه هم تجربه کردم تونستم بارها شفا الهی تجربه کنم خدایا شکرت
یا اینکه من چقدر زحمت میکشیدم تا خونه ای که تو یه حیاط بود همسایه من جاری من بود بفروشم از اون حیاط بیام بیرون راحت بشم به آرامش برسم اینم یه معجزه بزرگ بود
معجزه بزرگتر اینکه امشب که این خونه رو فروختم خونه بعدی در مکانی دیگه خیلی دورتر خریدم به ساده ترین شکل در عرض فکر کنم یکساعت خونه خریده شده تمام
معجزه بعدی اینکه دختر بزرگم در دو سالگی بیماری گرفت هر دکتری در کرج میرفتم خوب نمیشد و یه شخصی پیدا شد دکتری در تهران معرفی کرد بردم با یک نسخه خوب شد دکتر اون زمان ۲۸ سال پیش یه فرد بسیار پیری بود ولی با یک نسخه دختر من خوب شد خداروشکر
معجزه بعدی اینکه من در بدنم یه غده پیدا شد منم دوست نداشتم شرایط مالی خوبی هم نداشتم و نمیخواستم پیش این دکتر و اون دکتر برم شنیدم با قدرت ذهن میشه سرطان شفا داد اقدام کرد یه سرچ در گوگل فایلهای استاد بالا اومد سریع دانلود کردم اقدام کردم ۴ بار تونستم شفا الهی تجربه کنم و الان دارم روی پنجمین موصوع تمرکز میکنم که ایشالا اونم تجربه میکنم خدایا شکرت
من اون زمان نمیدونستم باید نگاه خودم جایگزین نگاه خداوند کنم اما از خداوند خیلی استفاده میکردم برای تجربه شفا الهی
الان که به معجزات الهی در زندگی خودم و اطرافیانم فکر میکنم و دیدگاه دوستانم خوندم دیدم خداوند در زندگی اونها هم معجزه هایی رو قرار داده یکم ایمانم بخدا قویتر میشه که خداوند جواب میده و سعی میکنم که نگاه خودم با نگاه خداوند جایگزین کنم و یواش یواش منم معجزات الهی بیشتر در زندگیم مشاهد ه میکنم الهی آمین
من به معجزهای خداوند باور دارم یعنی دارم در خودم ایجادش میکنم با اینکه این همه در زندگی خودم معجزه دیدم نمیدونم چرا هنوز ایمانم قوی نیست خدایا معجزات الهی بیشتری در زندگی من ایجاد کن تا باورم نسبت به ت خدای مهربانم قویتر بشه الهی آمین
من میدونم مطمئنم که خداوند در وجودم دارم ایمان دارم همیشه خداوند همراه و پشتیبان منه میدونم هر جا به مشکلی برخورد کنم خدا کمکم میکنه ولی هنوز ایمانم قوی نیست نمیدونم چرا و دارم روی خودم در این دوره و دوره آرامش در بیداری کار میکنم و ایمانم قوی میکنم و مطمئنم که تمام مشکلات من برای همین ایمان ضعیف داشتن نسبت به خداوند
وگرنه مسیرم که درسته ایمان دارم چون هدایت خداوند بوده آگاهیها هم کاملا ایمان دارم چون میدونم که خداوند استاد من رو انتخاب کرده از میان ۸۰۰ ملیون نفر در ایران که حرفهای خودش از زبان ایشون به من برسونه بینهایت ایمان دارم به این موضوع از خودمم مطمئنم که کم کاری نمیکنم پس فقط میمونه ایمان داشتن به خدا این مشکلم حل بشه منم میشم خالق زندگی خودم
من خیلی دوست دارم معجزه زندگی خودم باشم اما خدایا من دوست دارم دیگه الان نوبت من بشه همین الان نگاهم با نگاه خداوند جایگزین میکنم بنده من عجله نکن من تو رو فراموش نکردم من دارم برای تو مقدمات زندگی بهتر رو فرهام میکنم ادامه بده عجله نکن ببین من چه چیزهایی که حتی تو فکرشو نمیکردی برات در نظر دارم وقتی تجربه اش کنی از خوشحالی فریاد میزنی خدایا شکرت خدایا شکرت
اینو باور دارم ایمان دارم مطمئنم یقین دارم که خداوند مرا از طریق این نوشتها صدا میکنه تا من هم معجزه زندگی خودم باشم چون من تازه این دوره رو پاس کردم و دوباره هدایت شدم که یکبار دیگه این دوره بگذرونم خوب طبعا درکم بهتر میشه ایمانم قوی تر و نتایج فراتر از انتظارم تجربه میکنم خدایا شکرت
من تصمیم گرفتم که کجا عجله اومد سراغم هر کجا ناراحت شدم هر کجا فکر منفی اومد در ذهنم بگم خدایا من به معجزات الهی ایمان دارم
واقعا اینا نگاه من به خودم نگاه خداوند هزاران بار بیشتر بزرگتر از نگاه من به خودم
خدایا من منتظرم که تو خدای مهربانم کم کم معجزات الهی وارد زندگی من کنی من ادامه میدم
من خیلی فکر کردم که مسیر فرضی آسان برای تجربه خواستهام در نظر بگیرم
من از خدا خواسته بودم که
خدایا من سلامتی گوشهام میخوام برای قدم اول و میخوام که روزی ۱۰۰ گرم کاهش وزن تجربه کنم روزی نیم سانت کاهش سایز و روزی نیم سانت افزایش قد تا سلامتی و تناسب اندام ایدهالم تجربه کنم
و اما مسير فرضی و آسان اینکه خداوند برای من بجای روزی ۱۰۰ گرم روزی یک کیلو کاهش وزن در نظر بگیره روزی یک سانت افزایش قد روزی یک سانت کاهش سایز
برای من کاملا منطقی و قابل باور چون من وقتی باردار شدم اضافه وزن در جسم من شکل گرفت وقتی فکر میکنم میدونم ایمان دارم که تا پنج ماهگی وزن بچه اضافه نمیشه چون خداوند در این مدت در حال تقسیم بدنی اعًای بدن برای اون تک سلولی چون وقتی رفته بودم یه دکتری دیدم یه نوزاد انسان در الکل گذاشتن من سوال کردم ایشون گفتن پنج ماهه است متوجه شدم الان درک کردم که این زمان برای تقسیم بندی اعضا بدن در نطر گرفته
پس من در چهار ماه آخر اضافه وزن داشتم منم میخوام که خداوند در مدت ۴ ماه همون زمانی که چاق شدم همون زمان هم به من سلامتی و تناسب اندام ایدهالم هدیه بده خدایا شکرت
و در کسب کار هم فکر کردم
یعنی با خدا صحبت کردم که خدایا چرا برای من کیبو کاری ور نظر نگرفتی خداوند پاسخ داد که وقتی تو از من درخواستی نکردی من چطور میتونم به تو پاسخ بدم برای تو کسب و کاری ور نظر بگیری تو همیشه میگفتی ازدواج کردم برای چی همسرم خرجم بده دیدم راست میگه دقیقا همین میگفتم
من الان چند سالی که تقاضا شغل داشتن کردم بعد از یه مدت هم پشیمون میشدم میگفتم نه شغل نمیخوام اما الان یکبار دیگه درخواست میکنم که خدایا برای من یه شغلی در نظر بگیر که من بتونم از اون کسب درآمد کنم
اینکه دوست دارم خداوند منو هدایت کنه من یه شغلی در خیابون ببینم خیلی خوشم بیاد مطابق با ذوق و سلیقه من باشه با روحیات من سازگار باشه من آزادی زمانی مکانی داسته باشم من بتونم ازش درآمدی میلیاردی تجربه کنم و من از اون شغل احساس رضایت کنم اونو انتخاب کنم برای شغل آیندهام خدایا شکرت
برای روابط اینا هنوز فکر نکردم اما حتما فکر میکنم
سعی میکنم اینو مثل یه بازی تبدیل کنم انجامش بدم خیلی عالی
الانم بلای صفحه دفترم یاد داشت میکنم
سلام دوباره به همگی ،شبتون بخیر🌱
من بعد از مدت ها میخوام کامنت بزارم چون دلم میخواد صادقانه بهای دوره ای که شروع میکنم پرداخت کنم
من به معجزات الهی ایمان دارم،میخوام باور کنم اون خدایی که میپرستمش و بارها و بارها به هم معرفیش کردیم و از صفات مختلفش گفتیم ،میتونه در زندگی من هم شرایط خوبی رو به وجود بیاره،من میتونم با خدا که تکمیل کننده همه چیزه خوشبختی رو تجربه کنم.اون میتونه توی کارا ازم حمایت و پشتیبانی کنه،خدایی که خودش گفته کار نیک رو چندین برابر پاداش میدم
پس از منی که فکر و افکار و نیتام در مورد خوبی هاست حمایت میکنه .
به نظر خودم شرایط الانم که چندین وقته در اون هستم و دوست دارم تغییر کنه به واسطه خدایی توی قرآن گفته من قادر مطلقم میتونه تغییر کنه اون میتونه همه چیزو به نفع من تغییر بده
۱-احساس و برداشتم از این آگاهی ها این بود که به صورت الهام خداوند من رو یاد فایل گام دو زندگی با طعم خدا انداخت و مسیر رو بهم نشون داد.راستش بهتره یه اعترافی بکنم من با اینکه چند وقته در این مسیرم ولی باز شیطان تونسته بود من رو منحرف کنه از این مسیر .من ذهنیتم به این سمت رفته بود که نیرویی بر این دنیا حاکمه و من باید خودم تلاش کنم که بدست بیام .خدا خدای همه اس و قرار نیس من معجزه ای ببینم ….
ولی الان میخوام این فکر اشتباه رو اصلاح کنم و بگم که خدا خدای کسایی میشه که باورش میکنن.خدای کسایی میشه که باور میکنن که خدا به عنوان وکیل میتونه بهترین ها رو برامون به وجود بیاره…خدای کسایی میشه که باور میکنن که خدا کافیه برای همه چیز خدا کافیه تا مارو هدایت کنه و شرایط رو برامون به وجود بیاره ….
۲-معجزات زندگی من:
زمانی که از خدا خواستم که بتونم دوره هایی رو از همین سایت بخرم خداوند سه تا کد تخفیف ۵۰ درصد رو برام جور کرد تا من به خواسته ام به راحتی برسم.
و صد ها مثال دیگه تو زندگی هامون که اگه ریز بشیم میتونیم پیدا کنیم که اتفاقای خوبی برامون افتاده یا به لطف خدا از شرایط بغرنج نجات پیدا کردیم.
۳-الانم میخوام به خودم یادآوری کنم که همینه،خدا میتونه خواسته های الانم رو به راحتی به من بده از طریقی که فکر من نمیدونه ولی اون نیرو میدونه و میتونه و من اون رو وکیل کارای خودم میگیرم
و اینم بگم که این نیرو توی زندگی هممون هست منتها ما فراموشش میکنیم.ولی طبق وعده قرآن هر چی بیشتر به یادش باشه بیشتر توی زندگیامون میاد
خدایا شکرت
به نام خداوند جان و خرد
با سلام خدمت استاد عطاروشن عزیز
من وقتی این قدم رو خوندم احساس کردم که تو دستهای خدا قرار دارم و ازش بی خبر بودم 🤦🏻
از این قدم متوجه شدم
خدایی که این دنیای با این عظمت را آفریده فراتر از اون هست که من فکر کنم که خدا نمیتونه کمکی بهم کنه و این که من سالهاست که نگران زندگی ام هستم و تمام لحظات زندگی ام ناامید بودم
خدا اونقدر بزرگه که من به این عظمتی که وصف نمیگنجد… عظمتی که آرزوهای من معجزه هایی هستند که براش به یک چشم برهم زدن هست و اونقدر هوای من رو داره که حد نداره و همیشه بهم کمک کرده
خدا اونقدر مهربان و بزرگه که این فکر که من رو تنها گذاشته و من رو رها کرده و نمیتونم از مشکلاتی که دارم رها بشم واقعا مسخره است و کودکانه است….
من بنده و آفریننده پروردگارم و من خلیفه خدا روی زمینم و برای رسالتی اومدم روی زمین و باور اینکه خدا به من باور داشته که میتونم زندگی ام رو با کمکش و با تمام عظمتش بسازم خیلی رهایی بخش لذتبخشه…. خیلی لذتبخشه که مطمئن باشم که قراره با کمکش به رویاهام برسم چون خدایی که اینگونه عاشق بنده اش هست و به هر سبک و سیاقی، به هر زبانی باهاش حرف بزنم و ازش کمک بخوام دریغ نمیکنه… خدایی که من رو آفریده و در قرآنش خطاب به بنده اش گفته صبر کن و توکل کن … من بنده عجول وقتی صبر کردم و توکل کردم نتیجه اش رو دیدم…. چیزهایی که تمام شده میدیدم و خدا به موقع سر رسید و همه چیز رو از اول آغاز کرد به این عظمت باور دارم و تمام زندگی ام رو به دستان پر مهرش سپردم
و خدا رو هر وقت صدا زدم و با او حرف زدم نشونه های زیادی دیدم…. یکبار داشتم با خدا حرف میزدم که در اینستاگرام پستی رو دیدم که جواب من بود و یا دوستی حرفی زد که جواب من بود… خدا همیشه به ما بله میگوید همانطور که ما به اون باور داریم و با نشانه هایش به من بله میگوید
مولانا میگه
باز گردد عاقبت این در بلی
رو نماید یار سیمین بر بلی
ساقی ما یاد این مستان کند
بار دیگر با می و ساغر بلی
نوبهار حسن آید سوی باغ
بشکفد آن شاخههای تر بلی
طاقهای سبز چون بندد چمن
جفت گردد ورد و نیلوفر بلی
دامن پرخاک و خاشاک زمین
پر شود از مشک و از عنبر بلی
آن بر سیمین و این روی چو زر
اندر آمیزند سیم و زر بلی
این سر مخمور اندیشه پرست
مست گردد زان می احمر بلی
این دو چشم اشکبار نوحه گر
روشنی یابد از آن منظر بلی
گوشها که حلقه در گوش وی است
حلقهها یابند از آن زرگر بلی
شاهد جان چون شهادت عرضه کرد
یابد ایمان این دل کافر بلی
چون براق عشق از گردون رسید
وارهد عیسی جان زین خر بلی
جمله خلق جهان در یک کس است
او بود از صد جهان بهتر بلی
من خمش کردم ولیکن در دلم
تا ابد روید نی و شکر بلی
تمام هستی که خالق خداست جوابش به ما بندگان خدا بله هست….. پس پروردگار بزرگ هم در تمام لحظات به ما اونچه رو میده که طلب کنیم
کافیه باهش حرف بزنیم و جواب بله رو ازش بشنویم با گوش دل و جان
فقط باید گفت خدا را چه دیدی اتفاقات عالی در دستان اوست فقط باید به عظمت او باور کرد و ایمان داشت
من در زندگی ام معجزات زیادی دیدم
مادرم تعریف میکرد کودک که بودم رفتم بالا پشت بام لبه پشت بام خم شده بودم و مادرم رو صدا میکردم… مادرم میگفت تو اون شرایط فقط دویدم بالا و همان لحظه انگار کسی بهم گفت هیچی نگو و صداش نکن میترسه و بدتر میشه،آروم آروم اومدم سمتت و بغلت کردم
کلاس دوم دبستان بودم دیکته رو 20 شده بودم و بینهایت خوشحال بودم، از خیابان داشتم رد میشدم که دیدم یه آقایی دستم رو گرفت کشید عقب… اصلا متوجه نشده بودم که یه ماشین داشت من رو زیر میگرفت
کودک بودم و قرص های قلب مادربزرگم رو با شکلات اشتباه گرفته بودم….. میخواستم بخورم که مادرم و عمه ام سر میرسند و قرص ها رو ازم میگیرند
در زمان کنکور هیچ درسی نخوانده بودم و برای سال بعد داشتم برنامه ریزی میکردم که درس بخوانم که خبر اومد که در رشته مورد علاقه ام در شهر خودمون قبول شدم
زمان دانشجویی یک ترم میخواستم حذف ثبت نام کنم و شهریه ام رو پس بگیرم….تمام مسؤولین دانشگاه میگفتند که امکان نداره سازمان مرکزی قبول کنه به اصرار خودم نامه زدن به سازمان مرکزی…. وقتی نامه رو داشتن پیوست میکردن از مسوول پرسیدم امکان داره قبول کنند گفت اگر حالشون خوب باشه اون روز آره… من با این حرف امید پیدا کردم و توکل کردم…. بعد از دو هفته نتیجه که اومد با حذف ثبت نام موافقت شده بود…. چیزی که خیلی خیلی کم اتفاق میوفتاد
مادرم تعریف میکرد یکی از اقوام زمان کودکی به بیماری های سخت دچار میشه حصبه و سل و….. دکترها ازش قطع امید کرده بودند که یک شب کودک مریض رو میبرن هیئت و مردم براش دعا میکنند و متوسل میشن به امام حسین… کودک بعد از چند روز خوب میشه طوری که دکتر میگفت هیچ چیز جز معجزه نمیتونست این بچه رو خوب کنه
توکلم به خداست و میدونم به راحتی لاغر میشم و میتوانم بیشتر فعالیت کنم … به راحتی پول خرید لوازم نقاشی و ثبت نام کلاس نقاشی و تصویرسازی ام در زندگی ام نمایان میشه… توکلم به خداست و میدونم خدا کمکم میکنه و زندگی من و خواهرم سرشار از برکت میشه
توکلم به خداست و میدونم به راحتی میتوانم به آن چیزهایی که سالها براش نگران بودم با قدرت لایزالش تمامش حل می شم و طعم خوش زندگی رو بچشم
استاد عزیز ازتون ممنونم بابت آگاهی هایی که بهمون میدید و حال دلم رو عوض کردید 🥰
براتون بهترین ها رو آرزو میکنم 🙏❤️
سلام فرانک عزیز
سپاسگذارم هستی وبا بودنت زیبای رو گسترش میدهی.
سپاسگذارم بابت نوشته های زیبابت
بایت بودنت که عین ماه هستی
بابت کامنت خوبت
بابت نفس کشیدنت در این جهان زیبا
سپاسگذارم
وتقدیم بتو کامنتی طولانی اما زیبا از دوستی در همین کره خاکی
ممنون
سپاس
توحید و ربوبیتِ خداوند را من اینگونه درک کردم :یک کشاورز وقتی که جویِ آب را بر رویِ زمینش جاری می کند ، متوجه این نیست که ممکن است بوته هایی نامناسب در میانِ محصولاتش است ، مهم نیست که این بوته ها محصولِ او باشند یا بوته هایی از خار و خاشاک ، اصلا مهم نیست ، این کشاورز همه یِ این زمین را محصولاتِ خود می بیند ، همه را یکی می بیند و آب را به قصد سیراب کردنِ تک تک بوته هایِ محصولاتش رها می کند ، نگرشِ خداوند نسبت به ما انسانها و تمامِ خلائقش به همین گونه است ، که ما محصولاتِ او هستیم و از نظرِ او همه برای او به یک اندازه ارزشمند هستیم ، و اگر تفاوتی در بین ما ایجاد می شود ، اگر امراض و نگرانی و کینه ها و شکست ها و فقر و ……. رُخ می دهد ، علت رُخ دادنش ، قوانینِ خودِ ماست و اگر به بیشینه و سرچشمه یِ خود بیندیشیم ، این شِکاف ها تنها با قبول داشتن و باور داشتنِ به توحید مَرمت می یابند
برای اینکه توحید را بفهمیمبهتر نیست بفهمیم مُتضادش را، که شِرک است ؟به دارو پناه می بری ، این شِرک استبه مُسکِن ها پناه می بریاین شِرک استدر عینِ اینکه مَبلغی از بی نهایت ثروت را مشاهده می کنی و از کمبود صحبت می کنی ، این شِرک استشِرک یعنی :من نمی توانم عاملِ خوشبختی و شادیِ خویش باشم ،بلکه یک شخصیک شرایطیک حادثهباید رُخ دهدتوحید یعنی :همین الآنهمین حالاهمین ثانیهشرایط و ضوابط و عناصر و …..مهم نیستنداینکه من بی هیچ شرایط و بی هیچ ضابطه و بی هیچ دستاورد و بی هیچ عُنصری ، خوشبخت و خوشبخت و خوشبختم.آن زمانی که کسی نگرانت نکردیا رابطه و برخوردِ کسی ، نگرانی را در وجودت بُروز ندادبدان در دیارِ توحید سرگرم شده ای.توحید یعنی به جایِ اینکه من خودم با مابقی مقایسه کنم ، مُقایسه کنم که دیدگاهم ، نگاهم و بینش ام نسبت به خُدا نسبت به گذشته تا به الآن چه تغییری کرده است ،باورِ ما نسبت به مرگ ،نسبت به زندگی ،نسبت به سلامتی ،نسبت به روابط ،نسبت به ثروت ،نسبت به خود ،نسبت به جهان ، چه تغییری کرده استآیا با همان آهنگِ باورهای بدنه ی اجتماع رشد کرده ایمیا خود برایِ خود باورهایی از جنسِ منبع ساخته ایمو با آنها قرارِ رُشد به خود دادیم
آن لحظاتی که مُحتاجِ تاییدِ دیگرانیو در تقلا هستی که تماشاگرانِ زندگی ات را راضی کنیبدان که بر خلافِ توحید و اصلِ خویشتن در حرکت هستیتوحید : ارتباط با اصلِ خویشتن استاگر بیشترین حجمِ روز ، بیشترین ارتباط را با اصلِ خویش داشته باشیم ، مفهومِ آن روز را بهتر فهمیده ایم ، در آن روز بهتر درک خواهیم کرد که یک جهانِ بی انتها ، یک جهانِ مُجزا ، پُشت و پناهِ من است .رابطه یِ سراسر نشاط و سلامتی که با خود داریم ،جاده یِ توحید است .خیلی از مادرها و پدرها بیشترین رابطه را با فرزندشان دارند ، بطوری که این رابطه با فرزند را بر رابطه با اصل و خدایِ درونِ خود ، پیشی می دهند و گُمان می کنند که اصل همان رابطه با فرزند است ، و هر چقدر که بیشتر رابطه را غلیظ می کنند ، بیشتر می خواهند او را کنترل کنند و بیشتر می خواهند او را تابعِ خود کنند ، و فرزند بیشتر تقلای گوِ رانده شدن دارد ، اما فراموش نکنید که آن چه که تشنگی و نیازِ ما را رفع می کند ، ماندن در حریمِ رابطه با نُسخه یِ فرکانسِ سعادتمندِ خویش است ، اینجاست که فرزند محوِ تماشا و یادگیریِ از تومی شود ، برخی ها بیشترین حجمِ روزِ خود را رابطه با دارو و دوا و قرص و .. قرار داده اند ، بطوری که مرکزِ توحیدِ آنان همین عناصر شده است ، برای اینکه در آغوشِ توحید باشیم ، نیاز به کسی و یا نیاز به عنصری و شرایطی نداریم ، نیاز است که رابطه با سرچشمه برقرار شود ، ما بیمه شده یِ او هستیم
رابطه با توحید ، زیربنا و پایه یِ رابطه با خود ، رابطه با دیگران ، رابطه با کار و رابطه با جسم و سلامتی و رابطه با جهانِ هستی استاو فقط خوبی برای من می خواهددر هر شرایطی کار خداوند بزرگتر کردن من ،ثروتمندتر کردن من ،عظمت دادن من ،به پیش برنده ی من استمهم نیست من تو چه شرایطی هستممهم آن است که در لابلای همان شرایط ، با من استخداوند :چیزی نصیبش نمی شود که بلا بدهدچیزی نصیبش نمی شود که درد و ناخوشی بدهدکارش فقط سلامتی دادن استکارش تنها رونق دادن و تنظیم کردن استچیزی نصیبش نمی شود که رنج و سختی بدهدکارش فقط سادگی و برقرار کردنِ من است.چیزی نصیبش نمی شود که نرِساندکارش فقط رساندنِ من استچیزی نصیبش نمی شود که بترساندکارش تنها ، اُمید دادن استچیزی نصیبش نمی شود که سدِّ راه شودکارش فقط باز کردنِ راه و هموار کردن استچیزی دستگیرش نمی شود که تو را بر زمین زندکارش ، بلند کردن و بیدار کردن استچیزی نصیبش نمی شود که انتقام بگیردهمواره فقط می بخشاید و می افزایدهر خوبی ای که فرا رسد ، به دلیل واگذاشتن درهایِ اوستو هر بدی ای که رسید ، به دلیل بستنِ آن در توسطِ ماستیک دکمه یِ توحید در درونِ ماستاگر آن را بزنیمهمواره ، هموار شدن و بیداری و اُمید را تجربه می کنیم
هیچ بحرانی رخ نداده ، که بخواهیم به خدا ربطش دهیمهر بزرگی ای ، هر موفقیتی ، هر عظمتی ، از جانب اوستما انسان ها خیلی چیزها ساختیم که آن را به خدا ربط دادیم : بیماری ، درد ، نگرانی ، شکست ، و …..این ها هیچکدام متعلق به خدا نبوده و نیستهیچ بیماری و هیچ قند و دیابت و مَرضی ، هیچ سرطان و چربی و کلیه درد و قلب درد و …… متعلق به آن یگانه یِ واحد نیستاین ها در قلمرو و حیطه یِ قوانینِ انسان هایی بوده ، کهاز اصلِ واحد به دور بودنداین بَند و بَساط ها تنها و تنها کارِ ما انسان ها بود که ساختیمآن زمانی به توحید رسیده ای که به خود رسیده باشی.
در عینِ اینکه در سرزمینی هستیم که خُداوند فقط در حالِ پاشیدنِ ثروتها و مکنت ها و زیباییهاست ، اما اغلب در حالِ برداشت و ساختنِ انواعِ بیماری ها در خود هستند و آن را حکمت او می دانند ، در حالیکه او خود بی خبر است ، ببینیم فوران این زیباییها و مکنت ها را و بدانیم که خوشبختی در همین لحظه است نه در لحظاتی دیگر
اینجا سرزمینِ خوشبختی استسرزمینِ نواختن و ساختن استسرزمینی که از هفت دولت در ساختن باورها ، آزاد هستیسرزمینِ توحیدبیماری ها ، تنها قضاوتهایِ ما بوددر دیارِ توحید ، ارتباط با مبداً آغاز می شودو قضاوتی در مورد چیزی نخواهی کردچرا که هماهنگِ با قاضیِ اصلی هستیغم و نگرانی ها ، قضاوت هایِ ما بودشکست و نااُمیدی ها قضاوت هایِ ما بودو :
قضاوت هایِ درونیِ خودمان ، که به نقشِ باورهایمان در می آید ، عاملِ بَلا یا عاملِ خوشبختیِ مان می شود ، نتیجه یِ توحید بیشتر و بیشتر و بیشتر و بیشتر شدن است
اگر مبنایِ تمامِ قضاوت هایمان را از آن نیرویِ واحد بدانیمبینشِ توحید را آغاز کرده ایم
اگر قرار بر قضاوت استتنها یک قضاوت و حُکم را در خود نهادینه و کِشت و کار کنیمو آن این است که :جهان و خداوند ، جریانی از خوشبختیِ مداوم و دائمی استاو فقط رُشد و گستردگی و بزرگ شدن مرا می خواهدکار و عملکردِ فیزیکیِ من مهم نیستمهم آن است که چه می خواهم ؟به همان شیوه ای که خداوند را احساس کنیبه همان شکل برایت ، عَمَل می کنداگر احساس کنی در هر شرایطی ، دستت را می گیردحتی در شرایطِ کجی و ناراستی ،دستت را می گیرد و هدایتت می کندشاید تو ، این عمل را نادرست یا خطا و …بنامیاما خداوند از هدایتت ، دریغ نخواهد کردشاید که این عمل را گناه یا اشتباه بدانیاما کارِ خداوند ، جاری شدن استجاری می شود در اعمالتچه آن عمل درست باشد ، چه نادرستاو شبیهِ قضاوتِ من برایم عمل می کندچه در مسیر کجی باشدچه مستقیماو سرش را پایین انداختهو تنها می بارد و می بارد و می بارد
و تنها مانعی که ایجاد می شود ، به دلیلِ شکلِ قضاوتهای! توستهمیشه قانونِ ذهنِ من این بود که :اگر عملی را دارم انجام میدهم و خطا و اشتباه استیک نیرویِ بیرون از خودم ، مرا در اسرعِ وقت جزا خواهد داداما اکنون با وجود کار خطا یا اشتباه :ایمان دارم که او همیشه در بهترین فرمتِ الهی اش در زندگی ام جاری می شومو نه تنها در متنِ همان خطا ، احساسِ گناه ندارمبلکه میدانم که :مهم نیست که با چه منطقی من خود را واردِ استرس یا نگرانی و غم کنم ، مهم آن است که این شکل از احساسات ، نتیجه ای که زیبنده یِ من باشد ، نمی دهد.
و فراتر از آن هم در ذهنم کشف شدو آن اینست که :مهم نیست که با چه منطق و دلیلی ، احساسم خوب و خوشحال باشم ، مهم آن است که این خوشحالی و احساسِ خوب ، نتیجه یِ زینت بخش را به من هدیه می دهد
به هر صورت :من برای جهان ، لازم هستمتو بدای جهان لازم هستیهم من به دردِ جهان می خورم و هم توجهان هم نیازمندِ من است ، و هم نیازمندِ به تو
علی جان ، در هر شرایط و هر عملکرد و هر اوضاع و وضعیتی که قرار گرفتی ، دست از سرزنش بردار ، دست از قضاوت بردار ، هُنر داشته باش و به جایِ آن سرزنش ، جریانِ ثروت ، جریانِ سعادت و سلامتی ، جریانِ بی انتهایِ هستی را با آن جابجا کن ، او که همیشه جاریست ، بدونِ وقفه و دائم و همیشه ، تو نیز هنر داشته باش ، جاری باش ، افکارت و فرکانس هایت را بر اعمالت ، سبقت بده ، وجودت و هویتت را با اعمالت نَسَنج ، خداوند سیگنال هایت را برمی دارد و پاسخ می دهد ، اگر اشتباهی رخ می دهد ، بُگذر و آن را با سیگنال هایت ترکیب نکن ، بازیِ زندگی ، بازی شب ها و روزهایت، بازیِ فرکانس است ، به فرکانس بِچَسب ، و با قضاوتهایت ، خود را واردِ بُن بست ها نکن ، اصلا قضاوتش نکن ، در هر دم و بازدمت ، او حضور دارد ، در هر قطره خونت ، در هر ذره از وجودت ، او حضور دارد ، هیچگاه از مساعدت به روح و جسمت دریغ نکرده ، الا اینکه خودت بودی که از مساعدت و یاری کردن و هماهنگ کردنِ خودت دریغ کردینگذار ذهن و نجواها ، قانونگذارت شوندتوحید و ربّ ، چیزی است که فقط برای ما می خواهدنگاهی به اعمال ما و کاری که انجام می دهیم ، نداردکارش فقط جاری کردن و فوران کردن استکارش پاشیدنِ ثروتها و مکنت هاستکارش بر ملا کردن و اجابت کردن استکارش رساندن و پُرکردن و رشد دادن استهیچ رنجی در عالم نیست ، این فقط قانونِ انسانهاستهیچ غمی در عالم نیست ، این فقط ساخته ی انسان بودهیچ کمبودی در عالم نیست ، این فقط انسان بود که بوجود آورداز امروز فراتر از انسانِ امروزی حرکت کنیمبه سَبک و سیاقی دیگر ناظر باشیمهر روز یک تولد استخداوند بیشتر از من ، شاید میلیاردها بار بیشتر از من با من استخداوند میلیاردها بار بیشتر از من ، برایِ من می خواهدتنها و تنها واجب است که در خواستن هایمان ، پایدار باقی بمانیم
زندگی از آن لحظه ای که وارد فیزیکِ مان می شویم و تا آن لحظه ای که از این فیزیک خارج می شویم ، را شامل نمی شود ، بلکه :توحید و اعتقاد به نیروی واحدِ فناناپذیر به من آموخت که زندگی برایِ من و تو ، چه در این فیزیک و چه در خارج از آن ، دائم در جریان بوده و هست.
دوست ندارم روزها را با دوست نداشتنِ خود طی کنمدوست دارم که بیشتر و بیشتر باور کنم که:هر آن چیزی که از سرچشمه آمده است ،با آن منبع و سرچشمه یِ خود ، یکی استو همچنان هم به منبع و سرچشمه ، اتصال و شباهت دارد ، اتصالی که قطع نشدنی است ،فارغ از اینکه چه نوع رفتار چه نوع اعمالچه نوع خوی و خصلتی از من سر میزند ، من موظف هستم با هر نوع آب و رنگی که هستم خود را دوست بدارمچون دوست داشتن خود، یعنی دوست داشتن خداوندو دوست نداشتن خود ، یعنی باور نکردن توحید .دستاوردها و نتایج منبعی برای دوست داشتن من نیستبلکه اعتقاد به توحید است که مرا بیشتر با خودم سازگار میکندو این اعتقاد به اصل خویشتن است که مرا به هر دستاوردی نزدیک میکنداگر در یک بحرانی قرار گرفتم ، این یک نشانه استنشان از این دارد که آیا هنوز من خود را در این شرایط بحرانی دوست دارم ؟نشان از این دارد که آیا هنوز در این شرایط بحرانیمن دست از دوست داشتن خود کشیده ام یا نه ؟و انسانی که بداند به آن منبع متصل استو انسانی که بداند از یک توحیدِ واحد آمده استوقتی که این شرایط بحرانی را نشانه بدانددیگر برایش شرایط بحرانی محسوب نمیشودبلکه پلهای میشود برای بالا رفتن.
بیشترِ ناراحتی و نگرانی هایی که انسانها تجربه می کنندناشی از این است که :چرا من موردِ تاییدِ دیگران نیستم ؟چرا من مثلِ فلان شخص نیستم ؟چرا عملکرد و دستاوردِ من مثل فلان شخص نیست ؟چرا او بالاتر از من است ؟اینجاست که : رابطه یِ شگرفی است بینِ عزتِ نفس و توحیدو اگر توحید را باور کنیمو اگر باور کنیم کسی که مرا آفرید ،کسی که مرا به راه انداخت ،کسی که مجوزِ این حضورِ فیزیکی را به من داد ،کسی که مرا از خودش آفرید ،همیشه و به اندازه یِ بی نهایت ، تایید شده یِ تمام اعصار و تمام عوالم بوده و هستوقتی بپذیری این بیشینه یِ خود را :نیاز به دستاوردی نیست که تایید شویمحتاج به تایید و تحسینِ کسی نمی شوینیاز نیست که کسی مرا بپذیرد یا نهنیاز نیست که کسی دَری برایم باز کند یا نهقراری نمی بینیم که با عناصری بیرون از خود ، خود را به دیگران بقبولانیمتوحید یعنی همه مُقدس هستند با هر نوع دستاوردی که دارندمن نیز مقدسم با همین ویژگی ها.
ما برگِ تایید شده یِ پروردگار هستیم ، خُدا در ما خُروشان است ، هیچ کمبودی در ما حَک نشده است ، مگر اینکه احساسِ نیاز به تایید ، احساسِ مقایسه ی خود با کسی در خود داشته باشیم ، چرا که این نوع زُباله هایِ فکری است که بینِ ما و خُدا قرار می گیرند ، فاصله می اندازند و تبدیل به خلاء می شوند ، تا وقتی که من بپذیرم از او نشاءت گرفته ام ، در هیچ جایی نیازی برای هُنرنمایی نیست تا از پَسِ این هُنرنمایی ، تحسین شوم و حالم خوب شود ، کلِ وجودِ ما آکنده از مُعجزه است ، در تمام انسانها ، قَد و قامتِ خداوند ، به یک اندازه پوشش داده شده است ، تمام انسانها و موجودات از نطر خالق یکی هستند ، این تفاوت ها را ما ایجاد کرده ایم ، او متوجه این تفاوت ها نیست ، او همیشه رها می کند جویبارهای ثروت و سعادت و خوشبختی اش ، مهم نیست به کجا سرازیر می شود ، چون همه را یکی می بیند
از پرداختن به روابط نباید خلا را پُر کرداز پرداختن به توحید و دوست داشتنِ اصلِ خویش و به یاد آوردنِ اصلِ خویش ، شکاف ها از بین می رود.از تلنبارِ دارایی ها خلا ها پر نخواهد شدپرداختن به این لحظه یِ ناب است که اتصال جاری می شودهر کسی که بیشتر از منبع یاد کندبیشتر طعمِ خوشِ زندگی را می چشدبیشتر در کنارِ اینکه همه را مقدس می شناسدخود را نیز مقدس می داندمی داند که بهره ای از غیبت کردن نصیبش نمی شودمی داند که بهره ای از کینه ورزیدن نصیبش نمی شودمی داند که بهره ای از خصومت و دشمنی با کسی نصیبش نمی شودمی داند که بهره ای از مقایسه خود با دیگران نصیبش نمی شودمی داند که بهره ای از نگرانی و ناراحتی نصیبش نمی شود می داند که همین حالا ، همین لحظه ، از وجودِ خداوند ، از وجودِ این نَفَس کشیدن هایِ نازنین ، از وجودِ این قلب و این چهره و از وجودِ توحیدی که در تمامِ مولکول هایش جاری است ، بهره مند است.
سلام استاد عزیزم خیلی خیلی خیلی خوشحالم که دارم برای قدم اول کامنت میزارم و تمرینش رو انجام میدم . بهای این آگاهی ارزشمند رو پرداخت میکنم. خیلی خوشحال هستم.
احساس من ازین آگاهی اینه که اینا حرفای خداست با من این همون هدایت خداست که من خواسته بودم .
اون لحظه که اسم خودم رو صدا میزدم اون لحظه که میگفتم من منتظر معجزات خداوند هستم . برام ی نشونه آمد. باد شدیدی امد و پنجره ها تکون خورد .
من هرچقدر از خدا درک صحیح تری پیدا میکنم بیشتر عاشق خودم میشم رابطه ام با خودم بهتر میشه .
این درک بینظیر که من هرچی درمورد خودم فکر کنم خداوند هزار پله از اون بالا تر رو از من میخواد . چون هم من هم خدای من لایتناهی هستیم و انتهایی برای پیشرفت وجود نداره .
البته که همین روند توی قسمت منفی هم هست .ولی چقدر خوب و خداروشکر که من میتونم راه درست و از غلط تشخیص بدم . با کمک اون حسی که خدا توی دلم قرار میده . میفهمم راهم درسته یا غلط.
آره من واقعا منتظر معجزه هستم . نه بخاطر اینکه من کار خاصی بلدم یا آدم خاصی هستم بخاطر اینکه من یک انسان هستم و بخاطر اینکه به خداوند تکیه کردم و همه چیز رو از او میخوام از همه چیز و همه کس بی توقعم و همیشه تلاش میکنم اینجوری باقی بمونم و تنها نگاهم به خدا باشه و از او بخواهم .
من باید وسعت دیدم رو گسترش بدم . من باید منتظر اتفاقات جذاب باشم که فقط به دست خدا رقم میخوره .
استاد من ازین آگاهی آموختم که خیلی بیشتر ازینا باید از خودم انتظار داشته باشم.
معجزات زندگی خودم و بقیه : همین چند دقیقه پیش یاد یکی از خاطرات معجزه وارم افتادم و برای خواهر زادم تعریف کردم . ما ی مسافرت رفته بودیم کاشان و تو اون فصل اردیبهشت که موقع گلاب گیری وحشتناک شلوغ میشه ما رفتیم باغ فین اما از بس شلوغ بود حوصلمون نکشید بریم داخل براهمین تو پارک کنارش اطراق کردیم و از طرفی سه تا بچه کوچیک هم همراهمون بود یکی پسر دوساله خودم و بچه های خواهرم . ما سرگرم حرف زدن شده بودیم که یهو فهمیدیم پسر من نیست . یادمه شوهرم در حد مرگ ترسیده بود و همش سر من داد میزد . من طبق معمول محلش ندادم و رفتم تا پسرم پیدا کنم . اون لحظه فقط داشتم از خدا میخواستم خودش کمکم کنه . واقعا آدم دلش خالی میشه وقتی میبینه بچش نیست ولی من تلاش کردم بر حسم غلبه کنم من اونموقه داشتم به خودم میگفتم آروم باش زهرا خدا برات پیداش میکنه . حالا فکر کن اگه تو زهیر بودی کجا میرفتی . و من رفتم اونجایی که حس میکردم ممکنه زهیر بره . رفتم اون ته ته پارک که هم تاریک بود هم خلوت ذهنم میگفت نه اینجا نمیاد . دلم که منبع خداست میگفت چرا از همینجاها رد شده بعد دیدم ی چرخ و فلک هست اونجا و به خیابان میخوره و پر ماشین . حس کردم رفته سمت اونا منم رفتم و دیدم که پسرم ساکت و آروم نشسته روی جدول کنار پارک . بعد رفتم دستشو گرفتم و آوردم . بعد ی پیرمرد بهم گفت بچه شماست گفتم بله ممنونم . گفت داشت میرفت تو خیابون گرفتمش گفتم بشین اینجا تا مامانت بیاد .
این داستان از اون داستان هاست که تو کلید اصرار نشون میدادن واقعا. یعنی این معجزه ست که پسر کوچولوی من تو اون همه شلوغی گم بشه و در عرض چند دیقه پیدا بشه . اونم با خونسردی کامل من . وقتی رسیدم پیش خانوادم شوهرم هنوز نیومده بود بهش زنگ زدم و گفتم بیا پیداش کردم . اونم فوش داد قط کرد
یکی دیگه از معجزات خودم این بود که رفته بودیم روستا برا عید و از یک راه پر پیج و خم و طولانی پیاده رفتیم تا برسیم به ی امام زاده . بعد من اون موقع چاد مشکی سرم بود . و از رو بروی ما یک آقایی با یک گاو سیاه بزرگ نر که برای گاوآهن بود داشت رد میشد . من خیلی ترسیده بودم چون راه خیلی باریک بود و یک سمت تپه و کوه بود یک سمت هم دره . وقتی نزدیک ما شد از دماغش باد داد بیرون و من بیشتر ترسیدم بعد آمد جلو که شاخ بزنه من وحشت کردم و رفتم از سمت دره که بدوم برم اونور از کنارش رد بشم . شوهرم خیلی ترسید که نکنه من پرت بشم تو دره دست منو محکم گرفت جوری که انگشت کوچیکم بشدت درد گرفت . خلاصه گاو رفت سمت خواهر شوهرم که دامنش مشکی بود ولی اون رفت سمت تپه . اونموقه چون خیلی به سرعت همه چی اتفاق افتاد من هیچی نفهمیدم ولی همه گفتن اگه آرمان دستت رو نگرفته بود پرت میشدی پایین دره . دره اش هم انقدر عمیق بود که هیچی از آدم باقی نمیموند . من واقعا نمیدونستم چه اشتباهی کردم تازه از دست شوهرم ناراحت شده بودم که چرا دست منو گرفتی نمیزاری فرار کنم . اما بعد ۵ سال الان میفهمم که اون ی معجزه بوده .که من زنده بمونم .
معجزه دیگه اینکه شوهرم تعریف میکرد تو سن نو جوونی که بوده رفته بود توی آب سد شنا کنه و تا یکجایی پیش میره اما موقع برگشت خسته میشه و دیگه توان دست و پا زدن نداره . میگه دیگه مرگ برام حتمی شده بود و بیخیال تقلا شدم و بی حرکت روی آب موندم اما غرق نمیشه و روی آب میمونه و یکم انرژی میگره و شنا میکنه و میاد ساحل و زنده میمونه .
مادر شوهرم تعری میکرد چندین سال پیش وقتی که یه دبه نفت میزاره روی شونه اش تا ببره خونش مثل اینکه دبه نشتی داشته و کمکم میریزه روی تنش بعد میره پیش خانوم های همسایه و مشغول حرف زدن میشه و وقتی نزدیک آتیش توی حیاط همسایشون میشه یهو آتیش میگیره و کلی از بدنش میسوزه جای سوختگی رو بمنم نشون داد واقعا بد بود . گردن شانه سینه دست و پهلو . نمیدونم چقدر طول کشیده تا از روستا به بیمارستان برسه و نمیدونم چه مدت بستری بوده . ولی شوهرم نمیگفت من اونموقه کلاس ۵ بودم و تو مدرسه شبانه بودم داشتم از نگرانی میمردم چون دکترا گفته بودن امیدی نیست فقط دعا کنید . شوهرم میگفت انقدر دعا کردن و گریه کردم که خوابم برد بعد تو خواب ی نور سبز دیدم و شنیدم یکی بهم گفت حال مامانت خوب میشه نترس . میگه از وقتی اونو دیدم دیگه آروم شدم . و مامانمم زنده موند . و حالش کاملا خوب شد .
معجزه بدی تصادف خواهرم بود که ماشینشون چپ میکنه ولی همشون سالم میمونن و خون از دماغشون هم نمیاد .
معجزه بعدی این بود که من و شوهرم چند سال پیش که خیلی اوضاع مالی بدی داشتیم و اون سرباز بود شوهرم میره از رودخونه روستاشون ماهی میگیره و میاره تهران میزاره رو چرخ دستفروشی میکنه و خیلی فروش خوبی میکنیم ی عالما مشتری دائمی پیدا میکنیم و در طول دو ماه ۱۸ ملیون در میاریم انقدر سودش خوب بود که شوهرم چند نفر هم شریک میکنه و اونا هم سود میکنن . آنقدر براش خوب بوده که هنوزم بعد چهار سال و اینکه کار دولتی و خولی داره بازم اینکار انجام میده البته خودش میگه بیشتر علاقه داره وگر نه محتاج نبودیم .
من بخوام بشینم فکر کنم هزارتا معجزه تو زندگی خودم و اطرافیانم دیدم ولی جالبه هیچوقت همچین نگاهی نداشتم بهشون و اصلا اینجوری بهش فکر نکرده بودم ممنونم ازت استاد عزیزم. اصلا حواسم نبود که آشنایی با خود شما هم واقعا برای من یک معجزه بود که تونستم بعد ۴ سال وزن کم کنم و بعد ۶ ماه هنوز اضافه نکردم . البته من یقین دارم که دیگه هیچ وقت اضافه وزن نمیارم . چون لاغری رو از شما یاد گرفتم استاد عزیزم .
من دوسال پیش هم با استاد عباسمنش آشنا شدم که اونم واقعا معجزه بزرگی بود چونکه من ۳۶۰ درجه تغیر کردم و خیلی بهتر شدم . و از طریق ایشون با استاد عطارروشن آشنا شدم .
۳ . مسیر فرضی و آسان برلی رسیدن به مهمترین خواسته ها
من خرید خونه برام یه خواسته خیلی مهم . مسیر فرضی و آسون من اینه که عروسک هایی که بافتم و گلدوزی هایی که در آینده میخوام انجام بدم با بالاترین قیمت بفروش بروند و من خیلی راحت بعد ۶ ماه بتونم خونه بخرم .
خرید ماشین هم برای من خیلی مهم . مسیر آسان اون اینه که من با پس انداز هایی که از فروش محصولاتم جمع کردم از یه کویک سفید و سرحال خوشم میاد و میرم برای معامله کردن و صاحب ماشین ی خانوم مهربون که قصد مهاجرت داره و از من خیلی خوشش میاد برا همین با اون پولی که من دارم راضی به فروش میشه .
من دوستدارم ماهیانه درآمد داشته باشم و یک مسیر آسان در ذهن من اینجوری که من مهریه ام رو بگیرم
😍 به نام خالق بی حدومرز😍
سلام خدمت همه همسیری های گل و استاد گرامی👋🏻
وااااای چه عالی از خدا حرف زدین استاد اما این کافی نیست خدا خییییلیییی بزرگه اما همین حرف ها خیلی به دلم نشست مخصوصا اونجا که خدا منو توصیف میکنه ومیگه که خودتو از نگاه من ببین مما انسان ها خیلی جاها خودمونو سرزنش کردیم افرادی رو تو سر خودمون زدیم به خودمون وصله ناجور :توشانس نداری. تو باید زجر بکشی. حقته و…. به خودمون چسباندیم
اما نگاه خدا اصلااااااا این طور نیس خدا تورو اشرف مخلوقاتش دونسته یعنی از همه موجودات از بزرگ وکوچک. تورو برتری داده حتی یکی از فرشته هاشو به خاطر تو از بهشت بیرون انداخت فقط برای این که به تو سجده نکرد خدا وقتی تورو افرید گفت :فتبارک الله احسن الخالقیق. به به چه موجودی خلق کردم ددرسته از خا گو بی ارزشیم امااز روح خودش در ما دمید ومارا از میلیارد ها موجود برتر کرد وفقط به ما فرمو. درست عمل کن من تورو میخوام تو برای منی به من برمیگردی تو بنده منی شیطان به تو حسودی میکنه برای همین میخواد توهم همراش بری جهنم 😓
پس درست عمل کن
امام هادی (ع) میفرمایند:از شر کسی که خود را بی مقدار میشمارد ایمن باش😣
پس نباید خودتو کوچک ببینی دوباره از حد نگذری خیلی خودتو بزرگ ببینی نه فقط این و بدون خدا نگاهش به تو خیلی از نگاه خودت به خودت بالاتره
اگر میدونی استعداد در یک کار داری خدا تورو سرشار از استعداد میبینه
اگر خودتو زیبا میدونی خدا تورو زیباتر میبینه
اگر خودتو بچه درس خون میبینی خدا تورو دانشمند میبینه و هزار هزار مثال دیگر که همه نشون میده بابا زندگی بانگاه خدا زندگیه پس با اون نگاه زندگی کن😊معجزه زندگی خودت باش خوب میدونم که خدا خواسته که منم در صف معجزاتش قرار بگیرم و زندگیمو تغییر بدم خدایا شکرت🥰🥰
من به خدا جواب میدم بلههههه 😘
من به معجزات الهی اییییماااان دارم 😍
من با نگاه خدا زندگیمو دوباره اغاز میکنم 😍
من معجزه زندگی خودم میشم و با خدا از مرحله یک به صد پرواز میکنم😍
ومن بهترین خودم میشم واز تلاش هام لذت میبر من از همین الان لذت میبرم تا فرصت دارم تا فردا کی زنده هس کی مرده؟
خلاصه کلام که در این گام فهمیدم اشتباه به خودمون نگاه میکردیم باید از دید خدا ببینم الی شکر بابت این اگاهی🥰
تمرین اول :خب بالا کلی حرف زدم حرف ها که تموم نمیشه اما دیگه جلو خودمو میگیرم که سرتون در نیاد🤗 وای که چقدر دید گاه نوشتن حال میده ببخشید من خیلی حرف زدم😅
تمرین دوم: اول خودمو مثال میزنم من از این رو به اون رو شدم اصلا خیلی گمراه بودم اما الان از این که هر لحظه عاشق تراز قبل به خدا میشم اشک شوق میریزم واقعا از ته ته دلم شکر میگو و نمیتونم جلوی اشک هامو بگیرم شکرت😍
یا کسانی که دارم واقعا تغییرشون رو میبینم و میدونم فقط خدا میتونه این قدر تغییر بده
با خودم که به تغییراتی کردم که خوب میدونم خدا بادید خودش داده چون واقعا خیلی بزرگن و خدارو خیلی شاکرم یکیش همین هدایتم بقیش بماند 😉
فقط می تونم بگم خدایاااااا خییییلی مهررررربوووونی شکرررررت😘😍
تمرین سوم : خب یه مسیر ساده اینه که ازش حرف بزنم خودمو بهش وصل کنم وتوکلمو به خدابدم این برای اولی خواستم بود
خب برای زیبایی صورتم درست بهش برم وتغذیه درستی بهش برسونم و نذارن هر موادی وارد صورت نازم بشه😊
خب خب خب برای لاغری باید روز فکر و ذهنم کار کنم تقلای بی جا نکنم و چون در صف معجزاتم ایمان داشته باشم که میشه ومن میدونم که میتونم پس خدا بالا در میدونه ومیده توکل به خودش😍
خب برای مهربون شدن فقط کافیه اون لحظه عصبانیت به خودم بگم واسه چی الکی عصبانی میشی و به خودم از مهربونی خدا و اهل بیت بگم که چقد سریع می بخشند و خلاصه خودمو قانع منم که دیگه عصبی نباشم ☺
برا رسیدم به قدم هم به نظرم باید مثل لاغری اقدام منم و اشتباهات و پاک کنم به بار فیکس علاقه دارن در حدی که خوشبگذره بزنم نه بازور و فشار من در صف معجزاتم پس میشه تقلا ممنوع
برای به دست اوردپ پول میتونم کانال بزنم و از هنر هام استفاده کنم وو بفروشم با کلاس تق ویتی بگذارم و کلی کار دیگه میشه کرد من در صف معجزاتم پس میشه😘🥰
می تونم از زیبا کردن اتاق خودم شروع کنم یا خونمون رو مراقب باشم هر اشغالی جمع نشه و از وسایل شیک استفاده کنم و..و..و..
میتونم با دائم فکر کردن به الگوم که چه خانومیه و خواندن کتابهایی که مربوط به ایشونه و تمری کردن برای سر به زیر انداختن …. شروع کنم بقیش باخدا و معجزاتش🥰
میتونم دست پدر و مادرم رو ببوسم به این فکر کنم که مهربونی با خانواده چه ثوابی داره و به خدا توکل کنم🥰
میتونم مثل نوبت اول که عالی خوندم و۲۰شدم نوبت دوم رو هم با عزم وجزم بیشتر بخونم صبح. امتحان دارم ومن ازهمین الان باتوکل به خدا و معجزاتش شروع میکنم یاعلی مدد😇
یارب شکرت که هدایتم کردی🥰
من به معجزات الی ایمان دارم😍
توکلم به خداست و میدونم که میده چون تو صفشم اینجا مینویسم که شاهد باشید من باتوکل به خدا آغاز میکنم الهی به امید تو 😍
استاد ازتون ممنونم بابت این اطلاعات که در اختیارمون گذاشتید اجرتون با خود خود خدا😊
حال دلتون بهاری حق نگهدارتون
یاحق👋🏻
به نام خالق هستی بخش
با سلام
من به معجزات الهی ایمان دارم.من به معجزات الهی ایمان دارم..
خیلی قشنگ و انگیزشی بود گام اول ،معجزات الهی چیزی فراتر از درک و منطق و امکانات موجود ما است.یعنی یک قدرت مطلق و دست و دلباز که عاشق ماست و میتونه آرزوهای قشنگ ما را براورده کند.من هم معجزات ریز و درشت زیادی در زندگیم داشته ام که شاید انها را به پای شانس و موهبت گذاشته ام.از نوع استخدام شدنم گرفته تا تصادف و چپ کردن ماشینم که حتی یک خراش هم برنداشتم.یا آمدن دختر شیرینم به زندگیمون بعد از دست دادن پسرم و آوردن امید و شادی به خونه مون و….شاید اگه بخوام بنویسم خیلی زیاد شوند این موهبت های الهی .ولی جدیدترین معجزه ی خدا به زندگیم بدون اغراق هدایت شدنم به سایت تناسب ذهنی بود که از هر لحاظ زندگیم را دگرگون ساخت.من به معجزه ی خدا ایمان دارم و مطمئن هستم به زودی به تک تک آرزوهای قشنگم که برای خودم و آسایش دیگران است میرسم.خدایا هزاران بار شکرت بابت این آرامش و احساس خوب که به واسطه ی استاد عزیزم به من داده ای.ممنونم استاد خیلی بزرگوارید🙏🌺
به نام عشق
سلام به هممون، سلام به استاد عطار روشن عزیزم
من قبلا نظر ثبت کرده یودم در این قسمت ولی اینبار آگاهی متفاوتی از این قسمت دریافت کردم.
من اخیرا، حدود یکی دو سال که سعی میکنم روی روابظ کار کنم که روابط خوبی رو تجربه کنم، خصوصا در مورد روابط عاطفی. من متوجه شده بودم که چقدر دوست دادم تو رابطه باشم، وقتی تو رابطه ام حس و حالم خیلی خوبه، البته رابطه درست. وقتی خودم رو از چشم های اون فرد میبینم چقدر زیباست… و بودن در جو رابطه همیشه برای من خوشایند بود.ولی من دوست دارم حتی موقعی که تو رابطه هم نیستم همونقدر حس و حالم خوب باشه و مدام منتظر نباشم تا در یک رابطه عاطفی باشم. و وقتی کامنت دوستمون فریبا رو خوندم خیلی به دلم نشست…. میخوام همه کس خودم باشم، پدر خودم باشم، مادر خودم باشم، همسر خودم باشم، رفیق خودم باشم… و این جمله این مطلب، خودتو از چشمای خدا ببین… برام. معنای دیگری داشت اینبار. اصلا چرا بخوام خودمو از چشم یه آدم دیگه ببینم تا همه چی قشنگ تر به نظر برسه؟ وقتی خدا همیشه داره منو یه جوری نگاه میکنه انگار من تنها کسی ام کا خلق کرده و همیشه داره با عشق از اثر هنری اش، از وجودش و از زیباییش لذت میبره؟
♡میخوام خودم رو از چشمای تو ببینم،تویی که هر روز من رو با عشق تماشا میکنی.
یه وقتایی میخوام برا خودم یه چیزایی بچینم ولی بعدش میگم اصلا دست خودت، تو سورپرایزم کن. چون فکر میکردم هرچقدرم من زیبا بچینم میدونستم میتونه زیباتر از اینم باشه و من اون زیباتره رو میخواستم که خدا میتونست ببینه. و شما اینجا گفتیدش… هرچیم من بچینم خدا هزاران برابر زیباترش رو برام میچینه و میبینه.
و زیباترین عبارت ممکن:” من به معجزه های الهی باور دارم.” این جمله رو اینبار جور دیگری درک کردم. وقتی یه نفر بتون میگه من فلان کارو براتون انجام میدم، شما کاملا مطمئنی که انجامش میده و اونو بسته شده میدونی! تمام! خدا خودش گفته همه چیزو بسپار به من من برات حل و فصلش میکنم، میدونی وقتی میگم خدایا اینو سپردم به خودت یعنی دیگه ولش کنم، دیگه مدام توی فکرم اینور اونورش نکنم، دیگه هی منتظر جواب نباشم.مطمئن باشم همه جی درسته دیگ. این یعنی خدایا من به معجزه هات ایمان دارم.
من به معجزه هات ایمان دارم یعنی من قبول دارم خووم تو این کاره عجز دارم، کار من نیست ولی میدونم که تو میتونی انجامش بدی و باور میکنم وقتی میگی برای من انجامش میدی.و دیگه خیالم راحت باید باشه.
امروز برای من انجامش دادی. میخواستم بیام از کتابخونه یکی از دانشگاه های شهر استفاده کنم، دانشجوی این دانشگاه نیستم و کارت دانشجویی ندارم. هی میگفتم نگه کارت نشون بده و فلان و اینو بگم و… تا اینکه دیشب این مطلب رو که خوندم، گفتم داری میگی من به معجزه هات ایمان دارم، اونوقت یه کتابخونه رفتن اونم جایی ک خودش هدایتت کرد دلهره داری؟ ول کن بابا. و سعی کردم دیگ بش فکر نکنم. وقتی اومدم وارد کتابخونه بشم، اصلا نگهبان نبودش! میدونید؟! نه اینکه باشه و چیزی نگه، نه! کلا نبودش! اینجوری قلع و قمع میکنه برات همه جیو! واقعا نگاهش فراتر از نگاه ماست! من میگم خدایا نگهبانه کاش نگه کارتتون رو نشون بدید، خدا میگه جانم؟چی؟ نگهبان؟ بیا عزیزم کلا نگهبانو برات برمیدارم، دیگه چی میخوای؟ خلاصه دیدم عمیق بشی تو این جمله من به معجزات خدا ایمان دارم خیلیه.بگی و عمیق درکش کنی خیلی برات جواب میده چون قلبت رو محکم میکنه. من به معجزه های خدا ایمان دارم یعنی همون من ایمان دارم میتونی همه اون چیزایی ک از نظر من خیلی سخته رو شما سه سوته برام اوکی کنی،یعنی یقین دارم به اینکه وقتی میگم این پای تو، تو حلش کن برام، دیگ بی تاب نمیشم چون اصلا شک ندارم ک انجامش میدی.
یه معجزه قشنگ میخوام براتون بگم، حدود دو سال پیش من تو یک رابطه ی نامناسب بودم، خیلی احساس وابستگی داشتم و هرچی میدویدم کمتر گیرم میومد! خلاصه رسیده بودم به جایی ک واقعا شبانه روزی به اون شخص فکر میکردم،تصور میکردم دیگ نمیتونم کسی رو دوست داشته باشم. این رابطه پر از وابستگی از سمت من به شدت زندگی من رو تحت الشعاع قرار داده بود.من این شرایط رو دوست نداشتم. رسیدم به جایی ک گفتم خدایا دیگه بسمه! خسته شدم. تو منو جمعم کن! من از پس خودم بر نمیام شما منو جمع کن! بکش بیرون من رو از فکر کردن شبانه روزی بهش! خسته شدم دیگ و با وجود اینکه گفتنش برام سخته اما لطفا شما یه کاری کن دیگ بش فکر نکنم، دیگه نمیخوام فکر کنم.خلاصه گذشت و گذشت تا اینکه یه روز دوستم هدا بهم گفت فاطمه،میلاد میخواد از شهرستان بیاد دیدن سارا(یکی از دوستای هدا) و با ماشین دوستش میاد، و دوستشم همراهشه. میلاد از سارا خواهش کرده که به همراه دوستی چیزی بیاد ک وقتی میرن دور بزنن دو نفری، دوستش تو کافه تنها نباشه زشته و فلان و… و خلاصه یه جمع دوستانه باشه. سارا از هدا خواهش کرد که همراهشون باشه. حالا اینجارو باشید، هدا یکی از ترس هاش بیرون بودن با یک پسر بود(بخاطر شرایط خانوادگی). و میخواست بر این ترسش غلبه کنه. که خداوند این موقعیت رو در مسیرش قرار داد. وقتی هدا بهم گفت میخواد بره اولش بهش تشر زدم! گفتم دوستومیلاد تو کافه تنها میمونه که میمونه! به درک! چه لوس و…. وقتی هدا گفت بخاطر غلبه بر ترسم میرم بش گفتم اوکیه پس. برو. من نمیدونستم جه روزی رو قرار گذاشته بودن که برن. یه روز ظهر بعد از کار، رفتم خونه هدا، سر نهار بودیم که گفت امروز قراره با بچه ها بریم. گفتم ععع جدی؟ یعنی من باید زودتد برم خونه امروز جون تو میخوای بری بیرون و… بش گفتم میخوای همراهت بیام تنها نباشی با اون آقا؟گفت نه میخوام انجامش بدم و برم تو دل ترسم. بش گفتم خوبه. تهارو که تموم کردیم گفت: میشه لطفا همراهم بیای عصر؟ بش گفتم باشه. خب! حالا دقت کنید من از همون لحظه شروع کردم مسخره بازیو! اگر یارو زشت بود من نمیتونم پیش یکی زشت بشینم و اگر چاق بود و…. 😂هدا گفت تو رو خدا تصویر سازی نکن ول کن هرچی شد شد! عصر تو یه هوای فوق العاده زدیم بیرون، من تو ماشین هی میگفتم تو رو خدا بیا خودمون بریم بگردیم ولشون کن بگو نمیام و سارا بره بدرک و…. خیلی تلاش کردم منصرفش کنم کا نره و خودمون بریم دور دور😌گفت حالا بریم دیر شد و نیومدن خودمون ک همون اطراف مقصدمون بود. خلاصه تا خود در کافه من نمیخواستم برم و هدا هی اصرار میکرد و بالاخره رفتیم داخل. عاقا دوتا پسرا پیش هم نشستن و سارا هدا پیش هم، این رفیق منم منو انداخت سر میز کنار اون آقا! کارد میزدی خونم در نمیومد. من نمیخواستم برم جون اگر جمعی همفکرم نباشه حوصله حرفای چرت و مرت ندارم و شرکت نمیکنم تو اون جمع. خلاصـــــه اینا شروع کردن صحبت کردن و همـــــــشم عربی اصیل و فصیحی که من اون موقع توش خوب نبودم. یه ذره هم با اون آقا کل کل کردیم و بعدش من در سکوت برای اینکه به حرفای تقرسیبا منفیشون توجه نکنم توجه ام رو به زیبایی های محیط بردم. و از قضا توجه ام به دوست میلادم جلب شد. دیدم چقدر تمیز و خوشتیپه و تمان اون جیزایی ک من برای یک مرد از لحاظ تمیزی دوست داشتم رو دار. دیدم چقدر نجیب و چشم پاک و پره. خوش هیکل و قد بلندم ک بود. عاره خلاصه.😂✌🏻میلاد و سارا رفتن و منو هدا و اون آقا موندیم کلی گپ زدیم و خوش گذشت و تحسینش هم کردم و بش گفتم ویژگی های مثبتی که دیده بودم رو و خلاصه اش کنم حدود یه هفته بعد اون دیدار یک ارتباط بین من و اون آقا شروع شد. ارتباطی که خیلی از تضاد هایی که من در رابطه قبلی باشون برخورد کرده بودم دیگه نبودن و اینکه اون صدا…. اون صدایی که موقعایی ک میرسم به یه خواسته و حواسم نیست از درون نوازشم میکنه….:( دیدی تونستی کسی رو دوست داشته باشی….) واو! ببین با تمام مقاومت های من برای نرفتن به اون جمع آخرش چی شد! من حتی سارا رو نمیشناختم😂ولی خدا کارش رو خوب بلد بود و جالب تر اینکه بعدها به من گفت همون لحظه که وارد شدی چشمم رو گرفتی… به همین سادگی خداوند من رو در زمان ومکان مناسب قرار داد و اون رابطه یکی از بهترین تجربه های من بود هم از لحاظ طرف رابطه، کیفیت رابطه و هم نوع رخ دادنش. همه چیز چیده شده بود برای من.
در مورد تمرین سوم:
من واقعا دوست دارم از کار فعلیم خارج شده و وارد کسب و کار شخصی خودم بشم. دوست دارم خیلی ساده پیش بیاد، یکی در مسیرم قرار بگیره سایتم برام آماده کنه، خیلی سریع سایتم در بسن اون قشر خاصی ک بش احتیاج دارن معرفی بشه و کلییییی واریزی بیاد برام فقط. بعدم برم خیلی راحت بازخرید کنم و تمام.
درباره ازدواجم، دوست دارم اون شخص رو ببینم یه جا بعد تو همون نگاه اول هر دو بفهمیم عاقا این همونیه که میخوام و آشنا شیم و و اینا و بعد زانو بزنه ازم خواستگاری کنه خیلی خوشگل و بریم سر خونه زندگیمون سرجمع من بعد خواستگاری در عرض یک هفته میرم خونه ام.
درباره یه مورد مهم، دوست دارم آگاهب مربوط بهش رو بهتر و بهتر درک کنم و کلا رفع بشه و خداروشکر در مسیرشم.
دوست دارم دوتا ماشین خارجی داشته باشم، یکی از اون درازا و یکی شاسی بلند گنـــــده.و یه خونه برای خودم. مثلا یا یه بیزینس من آشنا میشم و همکاری و… اونم میخواد بره حارح و دیگ چیز میزاشو اینجا نمیخواد و ماشین و خونه رو میده ب من. 😌
مرسی استاد مهربون قشنگم بابت این دوره عالی ات.
با سلام
من خیلی خوشحالم که به این آموزشها رسیدم چقدر زیبا در مورد خداوند گفتید . ممنونم استاد خود شما معحزه زندگی من هستید پن واقعا از خدا جونم ممنونم .
دخترم یکی از معجزات خداوند بود که موقعی اونو به من داد که واقعا زمانش بود زمانبندی خدا حرف نداره.
من وقتی سر کار رفتم که در بهترین شرایط بود کی فکرشو می کرد که من بشم دبیر واقعا خدایا شکرت.
من عملم توسط یک پزشک ماهر یکی از معجزات خدا بود و پرداخت هزینه عملم توسط یکی از دوستانم یک معحزه بود من انجام پرتو درمانیم در زنجان یک معجزه خداوند بود.
من رسیدن به ۴۰ میلیون در زندگیم یک معجزه خداوند بود.
من هدایتم به حافظه نوین یک معجزه بود .
من خانه ام در سرایداری یک معجزه بود.
مسیر فرضی
اولش بگم اگه من در دکتری قبول نشدم این به این معنا نیست که خدا نمی تونه.
اینکه من ۳ قلو می خوام و ندارم این به این معنی نیست که خدا نمی تونه
حالا معجزات فرضی در زندگیم را می گویم.
اینکه من الان در کلاس دکتری هستم یکی از معجزات خداوند هست.
اینکه من الان خونه از خودم دارم معجزه خداست.
اینکه من ۳ قلوی چشم آبی دارم معجزه خداست.
اینکه ستایش دانشگاه ملی همون سال اول قبول شد معجزه خداست.
اینکه من خونم در کوی اساتید هست معجزه خداست.
اینکه هر سال به یک شهر سفر می کنم با کلی پول معجزه خداست.
اینکه یک شغل دارم که درامدم در روز ۲۰ میلیون تومنه معجزه خداوند است.
اینوه من حافظ قرآن شدم و در مسابقات همیشه اولم معجزه خداوند است.
اینکه من الان متناسب هستم و بهترین لباسها را می پوشم و جوانتر شدم معجزه خداوند است. خدایا شکرت
سلام
چقدر زیباست نگاه تداوند
من خودم رو میگم ک عادت کردمن تنها از پنجره چشمان خودم بلکه از پنجره چشمان دیگری ب خودم نگاه کنم قضاوت کنم سرزنش کنم
چ زیباست بیام از نگاه خداوند ب خودم نگا کنم
ک از زندانی چن ذهن بیام بیرون
متاسفانه عادت کردیم ب حرفهای ذهن
وقتی میگه دنیا ب پایان رسیده تو تمومی باورش میکنیم
وقتی میگه تو نمیتونی اگه میشد تا حالا شده بود
وهزاران هزار ندای دیگر
همیشه نار احت ماجرا بودم ک چرا من بدم چرا انقدر مادرشوهر شوهر و بقیشون انقدر میگن من بدم بخدا گاهی میشد میشستم میگفتم نکنه راست میگن نکنه ایراد از منه
اما این معجزه ب نام نیروی الهی ک باعث شدمن الان اینجا احساس کنم ن اونها میخواستن ی بدل از خودشون بسازن
انسانها با یکی دیگه چرا مشکل دارن برا اینک عین خودش نیس
ب شدت پذیرش در جای جای زندگیمون حس میکنم
هر جا ناراحت شدیم بپرسیم ایا من میخوام این شخص مثل من باشه یا خود خودش میپذیرم
معجزه خدا اینو برام رقم زدم
درک کردم من تایید شدم من بزرگ هستم من زیبا هستم
من ب تایید دیگری نیازی ندارم
من از منجلاب خودمو کشیدم بالا
و اون موقع خیلی چیزها رو دیدم ک قبلا نمیدیم خیلی چیزهارو حس کردم ک قبلا حس نمیکردم
من خدا رو تو زندگیم دیدم
والان ثانیه ب ثانیه زندگیم میتونم ک ببینمش حله موضوع برام مادامی ک نبینمش اونقدر پایین میرم ک بالاخره ببینمش
وبفهمم همه چیز اونه
قدرت خدارو بینم ن بنده اشو
حتی چیزهایی ک بهم داده من عادی میبینمش
فک میکنم باید باشه اما ایا ک واقعا اینطوره
چقدر خودمو کم باور دارم
چقدر همه رو بزرگ کردم خودمو کوچک
ازدواج میکنیم میگم تمومه شاید باورتون نشه ک هدف کلی ما از زندگی هممون ی جوری شکل گرفته ک ازدواجه
ازدواج میکنیم میبینیم چی شد خبری نیس پس هدف من این بود لذت نمیبریم چن فک میکردیم بهشت ما اونجاس و میرسیم میبینم همونه فقط شکلشه ک عوض شده
من معجزه خداوند رو زمانی ک ب این سایت هدایت شدم دیدیم و از اون روز هرموقع مشکلی داشتم ازش خواستم دقیقا من ب فایلی ب چیزی هدایت کرده ک درس بگیرم یاد بگیرم خود خدا برای من معجزه هس مثل چوب جادویی میمونه ک خودمون برش نمیداریم تا جادو کنیم باهاش
خدا معجزه زندگی هممون هس اما چقدر باورش دارم چقدر درکش کردم
وقتی ب شرایط الان نگا میکنم میبینم
امکان نداره رابطه من درست بشه
امکان ندازه همسر من تغییری کنه
امکان نداره با شرایطی ک دارم بتونم خونه بخریم امکان نداره ک من لاغر شم اما
من خدا رو دارم اره وقتی ب دست بندش نگاه میکنم اره امکانش نیس
اما من ب دست خدا نگاه میکنم و باور دارم ک میشه خدا داره خدا میتونه اما بندش ن
من از کی میخوام از بنده ای ک خدا خلق کرده یا خود خدا
از بچه یا مامانه
من از کی میخوام
خدای من اونقدر بزرگه ک ی خونه براش چیزی نیس
خدای من اونقدر بزرگه و عالمه ک کمکم میکنه هدایتم میکنه تا وزنمو اضافات رو کم کنم هم اضافات ذهن درون هم بدنم رو
در دنیای ک من هم بودم امکانش نبود اما من شدم من تغییز کردم پس میشه من از نگاه خدا مینگرم ک میشه
من همسرم پارسال خیلی معجزه وار از ی تصادفی ک هیچی سالم نمونده بود سالموسلامت موند
من دخترم معجزه زندگیم بود جایی ک حس کردم تموم شده مردم کاش بمیرم خدا وند عروسکی ب من هدیه کرد ک ب زندگیم معنا بخشید
من تغییرم و دیدن و شنیدن حرفهایی ک باعث تعییرم شد معجزه بود برام
من هر موقع صداش زدم دیدمش معجزه دیدم
خدا مثل دریا میمونه اما ما یاد نگرفتیم ب دریا و بینهایتیش نگا کنیم
اینطوری تو ارامشیم لذت زندگی شادی فراوانی تجربه میکنیم یاد گرفتیم بند قطره هایی باشیم ک فقط قطره هستند مثل من مثل تو
اما ما فقط قطره ایم ب بی نهایتی خداوند وصله وقتی این وصل ببینی تو هم میشی بینهایت اما نبینیش میشی ی قطره تک و تنها
خدا هنیشه هوامونو داره این ماییم ک خودمونو تنها گذاشتیم
بنام خداوند مهربان ،
سلام به استاد وهمه عزیزانی که در این سایت ،تشریف دارند وای دیدگاه را مطالعه میکنند ،خداراشکر میکنم که من را مخلوقی ارزشمند قرار داد،
مدتی بخاطر مسایلی که در زندگی برایم ،پیش آمده ،نا امید ولی هدف شده بودم،
ولی دیشب سایت تناسب فکری شدم ،وتلفنی با استاد عزیز آقای عطار روشن صحبت کردم ،وراهنمایی فرمودند ،که مدتی از دوره زندگی به کمک خدا استفاده کنم ،وایشان متواضعانه ومهربانانه به سوالاتم پاسخ فرمودن که بی نهایت سپاسگزارم ،
که همان دیشب سرگذشت خانم لاله از آمریکا را مطالعه کردم و درس توکل و اعتماد به خدا را خواندم ،وچگونه خداوند،کارهای لاله خانم را ردیف کرد،ومعجزه وار به خواسته هایش رسید ،از دست رییس مضطرب وعصبانی راحت شد،ورییس خانم خوبی را تجربه کرد،عمل جراحی موفقیت آمیز را داشتند،ودیدن خانواده وسفر به ایران،خدایا شکرت که این هم وطن کارها خواسته هایش محقق ،پس برای من هم میشود ،
که برای فرزندم خونه رهن کنم در تهران،واوراحت به سرکارش برود در خوابگاه عمومی نباشد، خودم هم به مظلوم بودن پایان دهم وحقم را از کسانی که بهم ظلم کردن بگیرم ،به امید خدا ،وزندگی خوب وباارامشی پایمان به معجزات خدارا تجربه کنم ،
ونظرم رانسبت به خداوند تغییر بدهم واو را بخشنده تر و مهربان تر و هدایت گر بدانم ،او میتواند باثروت بی پایانش مراهم ثروتمند کند،وارامش مالی عطا کند،شجاعتر، سپاسگزارترم کند،خدایا شکرت ،خدایا شکرت ،خدایا شکرت مجدداً از استاد گرامی تشکر میکنم،امید وارم ،مسیرها دریافت الهامات خداوند عزیز به روی من هم باز شودامین یارب العالمین
با عرض سلام خدمت استاد گرامی و همگی دوستان عزیز من به معجزه الهی باور دارم و هر روز وقتی سر کار میرم بیشتر بر من واضح میشه که انسان و خلقت انسان و داشتن این همه نعمت و رحمت که خداوند به انسان عطا کرده چقد با ارزش و اعجاز انگیز می باشند . ساده ترین ولی مهمترین نعمت نفس کشیدن که اصلا شاید هم به چشم ما نیاد ولی خدای نکرده اگر هر مشکلی پیش بیاید باید چند نوع دستگاه به انسان وصل بشه که همین عمل ساده و حیاتی را برای زنده بودن انسان انجام بده ولی هنوز پیشرفته ترین دستگاهها قادر به نفس کشیدن به صورتی که خداوند مهربان به ما هدیه داده برای انسان نیستند . اکسیژن و یا هوا که خداوند در اختیار ما به صورت رایگان قرار داده ولی اگه تباشه چقد سختی پیش نیاید و برای تهیه مقداری هوای اکسیژن دار باید در بیمارستان بستری شد . علاوه بر همه نعمتهای جسم انسان روح زندگی و همه احساسهایی که خداوند در ما نهاده نعمتهای الهی هستند مه من هر روز شاکر آنها هستم که هدایا و معجزهای هر روز خدای متعال را در درونم و وجودم می بینم و با آنها هر روز از زنده بودنم لذت میبرم . الهی شکرت . من معجزهای زیادی توی زندگیام داشتم . سفر به امریکا ، پرستار شدندم ، همسر عراقی و عربی زبان که همیشه دوست داشتم همسری عرب داشته باشم و پسرم و دخترم . زندگی پر از عشق و امید و ذوق و شوق . مادر عزیزم و خواهرم که زندگی من را نورانی کردند و سلامتی و بودن در مسیر تناسب ذهنی و آشنایی با استاد عزیز عطا روشن و دورههای آموزشی این مسیر از معجزات الهی در زندگی من هستند . که هر روز خداوند را برای داشتنشون سپاسگزارم .من در طی مهاجرت به امریکا از کشورهای بسیاری گذشتم و چندین سال به طور اجبار در هر کدامشون زندگی کردم و واقعا خدا رو شکر می کنم که ایرانی هستم و کشور زیبای من و وطنم ایرانه . ایرانی بودن میگی یک معجزهاست چون ما ایرانیها انسانهای متفاوتی هستیم راستش رو میگم پر از عشق به مادر و فرزند و به خانواده . وفداری و صمیمیت و احترام هستیم . خداوند رو با ایمان دوست داریم و می پرستیم و رحم و مروت در خون و هویت ما ریشه داره . همه اینها نعمتهای هستند که با هیچ میلیارد دلاری نمیشه خرید و با جرات میگم که ابو خاک سرزمین عشق ما ایران همه این صفات رو به صورت ناخودآگاه در ما نهاده و من تا کنون بعد از ۲۴ سال زندگی در امریکا و ۵ سال در کشورهای مختلف اروپایی هیچ کدام از این صفات را به طوری که در ایرانی ها دیدم در هیچ قوم و ملییتی ندیدم . الهی شکرت که من یک ایرانی به دنیا آمدم .من هر وقت از ته دلم از خداوند خواستهای داشتم و به آسمان نگاه کردم و توی دلم دعا مردم واقعا هر چیزی رو که با ایمانی که الان دارمش در حالیکه که ندارم ولی به لطف خدا ایمان دارم که اگر رویایی را در دل من نهاده حتما همه فرشتهها و لوازم لازم به رسیدن به اون رویا را هم در مسیر من قرار میدهد و مسیر رسین به ام رویا را هموار می کند . الهی شکرت .برای خداوند ۱۰۰۰ تومان با یک میلیارد تومان هیچ فرقی نداره او خدای قادر به هرکاری برای من به سهولت و در آرامش کامل هست و من با حساس شادی و آرامش درونی صدای خداوند را به وضوح در درونم می شنوم و به سمت رسیدن به آرزوهایم و راههای رسیدن به آنها توسط خداوند که با فرشته درونم به من متصل است هدایت میشوم . من وقتی در ایران در دبیرستان بودم همیشه میگفتم خدایا من به امریکا میرم و پرستار میشم و زبان اسپانیایی را از خود اسپانیایی زبانها بهتر صحبت می کنم و هزاران اتفاق افتاد و معجزات الهی زیادی رخ داد و امروز چندین سال است که من در امریکا پرستار هستم و خود اسپانیایی زبانها به من میگویند تو زبان ما را از خودمان بهتر صحبت مسکنی خوش به حالت 😃من روزی با دیدن دوستم که همسر عربی زبان داست به آسمان نگاهی انداختم و گفتم خدایا میشه من هم اگه روزی ازدواج کردم همسرم عربی زبان باشه و آبان ۲۴ سال است که همسرم عراقی هستند و با عشق زندگی را شروع کردیم البته پستی و بلندیهای زیادی در زندگی داشتیم ولی چون چاشنی اصلی زندگیمان عشق بود در این سفر پا به پای هم ایستادیم و از در کنار هم بودن از زندگی با عشق و صفا با فرزندانمان لذت می بریم . من همیشه آرزو داشتم یک پسر شیرین داشته باشم و خدواوند به من فرند اولم را پسر داد که الان ۲۱ سال دارن و آدمها از هر ملیتی به من میگن پسر تو خیلی شیرین و خوش اخلاق و با تربیت و مثل عسل می مونه خوش به حالت که جنین پسری داری و خدا رو شکر که بسیار درس خوان و با هوش هست و من اصلا هیچ وقتی برای کمک در درس و مشق با او نگذاشتم چون همیشه سر کار بودم و چند روز پیش به من گفت از اون برای کار در ناسا دعوت شده . من آرزوی داشتن یک دختر را داشتم و هنگامی که شوهرم به عراق سفر کرده بود خواب دیدم یک دختر کوچولوی شیرین در اتاق نشیمن رو باز کرد و گفت مامان پاشو بریم پارک از خواب بیدار شدم و به همسرم زنگ زدم و گفتم ما صاحب یک دختر خوشگل و مامانی می شویم ولی او خندید . الان دخترمان یک دختر خانوم ۱۷ ساله شده بسیار ناز و دختر خیلی خوببی . الهی شکرت به خاطر همه نعمتهای زندگیام . من آرزوی داشتن یک دوست پرستار ایرانی داشتم و می گفتم میگه میشه تو شیکاگو اتفاق بیفته ولی شد و خداوند مرا به بیمارستانی هدایت کرد و خیلی معجزه ای با بهترین دوستم که مثل دو تا خواهر دوقلو هستیم و اهل رشت می باشند آشنا شدم ما هر جایی که با هم میرویم همه به ما می گویند چقد جالب دو نا خواهر دوقلو هر دوتا پرستار هستید . افرین . من و دوستم که بیشتر مثل خواهریم نه دوست 😄خیلی به هم از نظر ظاهری و رفتاری و فکری حتی کلامی شباهت داریم و حرف یکدیگر را تکمیل می کنیم و خیلی اوقات او افکار من را در همان لحظه صحبت می کند و هر دوی ما پرستاریم و این در شهری از امریکا اتفاق افتاد که اصلا ایرانی در اینجا نیست ولی اگه خدا بخواهد میشود و به بهترین نحو شد . الهی شکرت 🙏😃من منتظر معجزات بیشتر و بیشتر الهی هستم مثل پیشرفت در کارم و سر پرستار شدندم در قسمت ICU. تسلط به زبان فیلیپینی خیلی دوستش دارم و قصد دارم یاد بگیرم و یک اپ پیدا کردم که به صورت رایگان آموزش میدهد دیروز سرکار سر پرستار که خانوم فیلیپینی می باشد با من فیلیپینی صحبت کرد و من همه را متوجه شدم ولی دلم می خواهد و آرزوم هست که زبان فیلیپینی را از خودشان بهتر و روانتر صحبت کنم . در دلم یک ماشین خوب و جدید می خوام . دلم خیلی می خواد و ارزم هست مه این تایثبستلن با دخترم که اولین بار ش است به ایران سفر کنیم . از نظر مالی خیلی مشکله ولی من اطمیناندلرم به رحمت و معجزه الهی و می دونم همان خدایی که دخترم را به من هدیه داد دیگه سفر کردن به ایران برای او کاری بسیار سالهاست و خدای من مسیر را هموار خواهد کرد و مسایل مالی و پول لازم را به سهولت برای سفر فراهم خواهد کرد . من همیشه برای پسرم آرزوی بهترن شدن در دانشگاه را دارم و دلم می خواهد که هزاران نفر را استخدام کند و خودش همیشه میگه مامان ایم من در گینس ثبت میشه . خداوند هدیه هوش خارق العاده به پسرم داده . او قادر به حل پیچیده ترین مسایل جبر و ریاضی می باشد وقتی استادش در حین روشن کردن ماشین حساب بود پسرم بدون استفاده از ماشین حساب و هیچ قلم و کاغذی جواب مسایل ریاضی و فیزیک و جبر را در کلاس میده و همه را متعجب می کند این معجزه و رحمت الهی است برای مادری که حتی یک ثانیه در تمام دوران مدرسه با پسرم وقت نگذاشتم و همیشه سر کار بودم حتی وقتیبعد از شیفت کاری بسیار طولانی به منزل می رسیدم از شدت خستگی به خواب میرفتم و هیچ کاری به درس و مشق بچهها نداشتم . دخترم هم خدا را شکر به زودی وارد دانشگاه میشود و آرزوی دیدن او در لباس پزشکی را دارم . خدایا شکرت که پسرم و دخترم سالم و صالح هستند در کشوری مثل امریکا که از داشتن فرزندانی به این خوبی فقط معجزه خدای مهربان است و بس🙏😄الهی امین
ایلین جان بسیار زیبا نوشتید خدا رو شکر
چه قدر عالی که زبان رو انقدر عاای یاد میگیرید من در گیر اموزش زبانم و خبلی علاقه دارم میتونم بپرسم رمز موفقیتتون در یادگیری زبان چی بود؟
با سلام به شما دوست عزیز به نظر من مهمترین نکته در یادگیری زبان که به من کمک زیادی در آموختین می کند تکرار و تکرار و تکرار شنیداری مثلا گوش دادن به آهنگ و دیدن کارتون و فیلم به آن زیان مورد نظر می باشد و اگر زیاد وقت ندارید برای دیدن تصویری گوش دادن و حفظ آهنگ به آن زبان و خواندم و تکرار آن آهنگ به یادگیری بسیار کمک م بکند یک جورابی مثل اینکه زبان و مغز با هم همسو می شوند و زبان ما در مسیر آن زبان خارجی شروع به چرخیذن می کند .همچنین دیدن کارتون بچهها به آن زبان خیلی زیاد موثر می باشد من وقتیکه زبان اسپانیایی را نی آموختم همیشه مارتون دورا اکسپلورا روشن بود چونکه کارتون بچهها شمرده و آهسته صحبت می کند و با تکرار آن در ضمیر ناخودآگاه جایگزین می شود . همچنین من یک وایت برد کوچک دارم و هر کلمهای را که جدید یاد می گیریم با استفاده از ماژیکهای سبز قرمز آبی و مشکی دهها بار آن کلمه را می نویسنده و سپس هر باری که می نویسی با صدای بلند تکرار می کنم . و سپس وقتی خوب جا افتاد به سراغ کلمه بعدی و سعی می کنم روزی یک یا دو جمله کلیدی یا اصطلاح را به آن زبان به همین طریق حفظ کنم . زبان مثل موسیقی می ماند و با تکرار و گوش کردن و خواندم آن آهنگ ملکه ذهن ما می شود و وقتی به ضمیر ناخودآگاه وارد بشه مثل اینکه اون زبان را سالهای سال صحبت کردیم . من از هر فرصتی در ماشین سرکار در خانه سعی می کنم وقت بزازم و آهنگی با فیلم کوتاهی یا در تلفن ویدیوی آموزشی مربوط به آن زبان را ببینم حتی اگر قصد یادگیری نباشد ولی به صورت نا خودآگاه به ذهن ما وردود می کنه و البته آخرین و مهمترین مورد موفقیت من در یادگیری زبانها عشق و عشق و عشق است چون من عاشق یادگیری و صحبت کردن به زیانهای مختلف هستم احساسم را خیلی خوب می کند و واقعا عاشق یادگیری زبانها هستم وقتی یک زبان جدیدی را یاد می گیریم وقت و زمانی که برای یادگیری زبان سپری می کنم حتی اگر ساعتهای باشد به نظر من دقایقی بیش نیست. و در دنیای زبان غرق می شوم و از آموختن خیلی لذت می برم چون من واقعا عاشق زبان های مختلف هستم . آرزوی موفقیت برای شما دوست عزیز و گرامی 🙏🙏🙏😃
سلام به دوستان خوبم
بعد چندين بار مطالعه كردند
خيلي حس قدرتمند بودن وتوانا بودن به من داد
من باور دارم كه نگاه خداوند خيلي فراتر وبينا تر از خودم هست
خيلي حس قشنگي بهم داده
ديگه احساس تنهايي در درون ندارم وانقدر خوشحالم يه نگاه قوي وقدرتمند پشت سرم جلوي سر ودر تمام اطراف هست داره بهم توجه ميكنه وهر فكر مثبتي بكنم وايده اي داشته باشم وهر هدفي داشته باشم
خدا چندين برابر شو به من ميده واين قشنك ترين حس دنياست
از اين به بعد بيشتر توجه ميكنم زمزمه خداوند گوش ميدم
بهم ميگه تو هنوز عظمت بي حد وحصر منو نديدي
تو هرگز خير وبركتي ميتونم وارد زندگيت بكنم نميتوني تصور كني
ومن عاشقانه محبت خداوند ميپزيرم وهرروز اعلام ميكنم خدا جونم من هستم منتظر معجزات زندگيم هستم وهروز باورم وايمان به تو بيشتر بيشتر ميكنم
ممنون استاد براي اين بيداري ناب دوست داشتني
سلام براستاد عطار روشن عزیزم
واقعا جمات بینظیر و الهابخش شما تکونم داد! چقدر بد از مطالعه انمتن زیبا و فوق العاده احساس آرامش ، دوستی و نزدیکی با خدا در درونم بیدار شد. این جمله روکه بیان کردید به نظرم فوق العادس اینکه باید از دید خدا بخودم نگاه کنم دید انسانی من بسیار بسیار محدوده و وسعتش ناچیزه اما دید خداوند بینهایته بنابراین باید در کنم که هر خواسته ای میتونه در بالاترین سطحش برام رخ بده. در مورد معجزات که میتونم به پیدا شدن گوشیم که هیچکس باور نمیکرد پیدا بشه یا نجات معجزه آسا از یه حادثه تصادف ماشین تو سالای اخیر اسم ببرم.البته من بصورت روزانه بارها و بارها شاهد حضور خدا و رخ دادن معجزاتش توی زندگیم هستم و سعی میکنم همین اتفاقات ساده و بنظر بعضیا پیش پا افتاده رو ببینم ، درک کنم و بخاطرشون سپاسزار باشم مثلا : بارها برام اتفاق افتاده داشتم از عرض خیابونی پیاده عبور میکردم همزمان ماشینی رسیده جلوی پام ترمز زده و اجازه عبوربهم داده بنظر من این معجزس و یا تخفیف فوق العاده ای که روی کالای مورد نیازم از فروشنده میگیرم یا غای لذیذی که تو ذهنم بهش فکر میکردم و مادر همونو طبخ کرده یا همزمانی بموقع سوار تاکسی شدن و …. بنظرم همه ما با معجزات الهی در ارتباطیم اما چند درصدمون میفهمیمشون و بابتشون سپاسگزاریم؟! در مورد مسیر دریافت خواسته هام : اینوتو ذهنم میبینم که ماشین مد نظرمو دارن آماده میکنن قطعاتش داره روی هم سوارمیشه و آماده میشه برای مونتاژ و رنگ و نهایتا بعد از کنترل نهایی میره به پارکینگ خودروساز اونجا مسئولش یه لیست داره و بترتیب اسامی افرادی رو که باید بیان ماشینشونو تحویل بگیرن میخونه اسم منم تو لیسته و منتظرم تا نوبتم برسه و صدام کنن خدایا شکرت!
آرزوی دیگم داشتن خونس میبینم که دستان خداوند در کارند تا منو به خونه ای که دوست دارم برسونن پولش بطرز معجزه واری جور میشه بدون اینکه من تلاش عجیب و غریبی انجام بدم با اینکه الان هیچ تصوری از اینکه از کجا میخواد جور بشه ندارم اما به معجزه خداوند ایمان دارم و سعی میکنم باور کنم که خرید خونه مثل خرید مایحتاج دیگه تو زندگیمه و فرقی مابین خرید یه کیلو میوه با خونه یا ماشین خریدن نیست ممون باور دایم میشه براحتی میوه تهیه کرد باید باور کنیم بهمون راحتی میشه خون یا ماشین یا … هم تهیه بشه.
با سلام خدمت دوستانم چند روزی از نوشتن اولین نوشته ام در قسمت مقدمه میگذرد آخه خبری خوب دارم وقتی فایل مقدمه رو نوشتم مادر سر دوراهی برای خرید دوخونه بودیم و بسیار نگران ولی امروز ودراین لحظه خبر خوب اینکه معجزه برایم اتفاق افتاد اما خانه ای که حق الهی ما بود رو براحتی وبه اسونی خریدیم وار شخصی عالی خدایی من سرتاسر زندگی ام استاد معجزه است استاد من در حین خواندن مطالب فقط اشک ریختم و زندگی ام رو نگاه کردم که سراسر معجزه ولژف خداوند گار هست بوده و خواهد بود ازداجم شغل همسرم ودوفرزند سالم وصالحم زندگی با شوهرم که سراسر عشق است فراهم اصلا نفس کشیدم زنده بودنم وار همه مهمتر انسان بودنم سالم بودنم و دارای خانواده بودنم سالم بودن مادرم وپدران و هزاران چیز دیگر میتوانم بااعماق وجودم بگویم شکرت الله من وسپاس بابت آنچه را که الاندارم روزی خواسته من بوده
من الان در صف معجزه خداوند برای عمری طولانی وباعزت همراه با سعادت و سلامت کامل وپول فراوان همراه با آرامش و شادی و عاقبت به خیری هستم واین را برای تمام مردم جهان وپدرم ومادرم شوهرم دو فرزندم میخواهم
من الان در صف معجزه خداوند برای رسیدن به رسالت الهی وشغلی خودم شوهرم وپسرم ودخترم هستم ومن میدانم که من روزی کارخانه تولیدی خودم را در شهرمان تاسیس میکنم من میدانم
به نام خداوند هستی بخش
به نام خداوند یاری دهنده
سلام و درود به همراهان عزیز و استاد بزرگوار
من به معجزات الهی ایمان دارم 🥰🥰🥰
زمانی که پسر بزرگم ۲سال داشت من به باشگاه میرفتم و اون روزی که من به باشگاه میرفتم کسی نبود ازش مراقبت کنه و من پسرم رو همراه خودم به باشگاه بردم
زمانی که من سوار بر دوچرخه بودم و داشتم رکاب میزدم
پسرم کنارم وایساده بود و من متوجه نشدم
پسر دستش رو آورده بود تو دوچرخه
و انگشت شصتش آویزون بود و من دیدم که پسرم خیلی گریه میکنه نمیدیدم که انگشتش آویزونه چون خیلی خون هم نمی اومد وقتی دستش رو تو دستم گرفتم دیدم وای انگشتش آویزونه سریع جیغ و داد زدم
و خودمون رو رسوندیم بیمارستان و وقتی رسیدیم بیمارستان گفتن احتمال زیاد قطع میشه
و من خیلی ناراحت و عصبانی بودم
و گفتم نه قبول نمیکنم باید ببریمش جای دیکه
سریع حرکت کردیم به یه شهر نزدیک شهرستانمون همونجا هم گفتن دکتر نیس و احتمالا قطع شدنش زیاده ببرینش یه جای دیگه
و چند تا از بیمارستان ها سر زدیم و همه همینو میگفتن و قبول نکردم که قطع کنن
چون یه چیزی تو دلم بود امید میداد بهم که نگران نباش درست میشه
در حالی که خیلی گریه میکردم ولی امیدوار بودم .رفتیم شیراز تو بیمارستان چمران دکتر جراح اومدم و دست بچه ام رو که دیدن گفتن ما بخیه میزنیم به شانس خودتون اگه سیاه نشد انگشتش که خوبه ولی اگه سیاه شد باید قطع بشه
خدا رو شکر اون شب تا صبح همه ی اطرافیانم برای ما دعا می کردن و همه نگران بودند که سلامتی دستش برگرده
و خدا رو شکر فرزندم سلامتی دستش رو برگردوند و این خودش یه معجزه بود
دستی که هر جا میبردیم میگفتن باید قطع بشه
اینا خودش معجزه هس
من به معجزه الهی ایمان دارم
و خدا رو شکر خداوند خودش در همه حال و اوضاع مراقب بنده هاشه
و از بنده هاش محافظت میکنه
همانطور که یک بچه از وجود گرم مادر آروم میشه
ما هم در وجود گرم خداوند هستیم و خیالمون راحته
و به خداوند ایمان داریم و خودش همه ی کارها رو به نحو احسن انجام میده
اگه به خداوند ایمان داشته باشیم و خداوند رو در همه کارهامون ناظر بر اعمال کارها بدونیم خودش همه کارها رو انجام میده
هر بار که اطرافیان بهم میگن تو خیلی بیخالی حیلی به بچه ها نمیرسی حواست به بچه ها نیس
تو دلم میگم که من بچه ها رو به خدا سپردم خداوند خودش در همه حال از اونا نگهداری میکنه
من وسواس نیستم و نقش خداوند در زندگیم خیلی پر رنگه
و در همه حال واوضاع زندگیم رو به خداوند سپردم
دوربین خونه ام رو خدا قرار دادم که خودش از خونه و زندگیم و عزیزان و همسرم محافظت کنه
خداوندی که خودش بنده ها رو به وجود آورده خودش هم نگهدار و محافظ بنده هاشه 🙏🙏🙏🥰🥰🥰
هوالرزاق
من به معجزات الهی ایمان دارم
درودخدمت استاد
اول اینکه من میدونم ورودم به این دوره ازطرف خدای مهربونم بوده
وازالان ازشما بابت دوره ی عالی که گذاشتین تشکرمیکنم
باخواندن این متن بسیاراحساس خوبی دارم مخصوصا وقتی به جمله (من دروجودم صدای خدارامیشنوم رسیدم)
من خوشحالم که هرلحظه خدارومیتونم درزندگیم حس کنم وخوشحالم که مراقبه منه
من ازاین متن متوجه شدم بایدهمه چیزرورهاکنم وبه خوده خداجونم بسپارم
خدامنوافریده وبرای من بهترین هارومیخواد
خداوندمرادرصف تغییروتحول زندگی واردکرده است
خدای مهربونم من معجزات تو رو دیدم ،با تمام وجود لمسشون کردم !
من تو رو با ذهن و مغز کوچکم خیلی کوچک می دیدم،تویه با این عظمت رو دست کم گرفته بودم،اما تو فقط در حق من بخشش و مهربونیت به خرج دادی و با الطافی که بهم رسوندی،عظمتت رو به رخم کشیدی ،نه با قهر و غضب.
من مسیری رو برای دریافت معجزات الهی در نظر نمیگیرم،چون ایمان دارم خدا از قشنگترین مسیر من رو به خواسته ام میرسونه و همین میشه که خواسته من تبدیل میشه به معجزه الهی،
وقتی در بهترین و کمترین زمان و به بهترین حالت که به خواسته ام برسم مطمئنا معجزه ای رخ داده وگرنه ما انسانها قادر نیستم قدم هامون رو فراتر از زمان بذاریم.
بنام خداوند بخشنده ومهربان
من به معجزات الهی ایمان دارم
من ایمان دارم که همواره مورد لطف ورحمت الهی هستم ونگاه خداوند رو راجب خودم باور دارم
باوردارن نگاه خداوند به من فراتراز چیزی هست که خودم راجب خودم فکر می کنم هرجا ناامید می شم ودرهارا به روی خودم بسته می بینم اوست که نور امیدی در دلم روشن می کند کلیدی به دستم می دهد این همان معجزه خداوند است او مرا دوست دارد ومرا با استعداد وکامل وبی عیب ونقص آفریده وصحنه زندگی را برایم فراهم کرده تا درک کنم بفهمم ورشد کنم اگر کمی هست اگر ناکامی هست بخاطر خودم هست چون نگاهم به خودم محدود است فراموش می کنم من جزعی از خود خدا هستم فراموش می کنم او در کالبد من دمیده وخودش را به من هدیه داده ومن غافل از این موضوع همیشه در پی نواقص بودم
آدم وقتی بیاد بشینه فکرکنه بخواد بشماره می بینه تمام زندگیش معجزه الهی لازم نیست خیلی بگرده پیدا کنه همین نوشتن در این صفحه وهدایت شدن به این دوره وحرف زدن راجب خدا خودش معجزه است من در طول عمرم دست آوردهای زیادی نداشتم حتی از نظر خودم هیچ حرکت مثبتی در زندگیم انجام ندادم اما همیشه مورد لطف خدا بودم همیشه نزاشته زندگیم که به مو رسیده پاره بشه تونستم با کسی که دوسش دارم ازدواج کنم در حالی که همه مخالف بودن وهمه می گفتن این ازدواج ناموفق در حالی که 17 ساله از زندگی ما می گذره عشق همسرم همون عشق روز اوله وهرگز از محبتش بهم کم نشده تمام تلاشش برای راحتی ورفاه منه نزاشته کمبودی احساس کنم
وقتی مادرم مریض شد من شبانه روز ازش پرستاری می کردم ناامید ناامید بودم خسته بودم یه شب خیلی گریه کردم اونقد گریه که صبح چشمم باز نمی شد وبقیه همه متوجه شده بودن از پف چشمم به خدا گفتم یا مادرم رو خوب کن یا یه بهانه ای برای ادامه زندگی بهم بده که بتونم دلم رو خوش کنم چون قصد آرم خودکشی کنم ودیگه از دیدن حال بد مادرم بریده بودم وقتی برای شیمی درمانی باهاش می رفتم بیمارستان ومریض های سرطانی رو می دیدم اونقد حالم بد می شد اونقد حالم بد می شد که باید حتما می رفتم سرویس بهداشتی وبا صدای بلند گریه می کردم در شرایط خیلی بدی بودم همون روزها بود که معجزه خداوند رو دیدم متوجه شدم باردار هستم ومن غافل نمی دونستم این پاسخ خواسته ای بود که ازش. داشتم ناشکری کردم گریه کردم می گفتم آمادگی ندارم حالا که مادرم اینجوریه چطور میشه من بچه داری کنم
ولی بخاطر بچه من مادرم اون ایام خیلی حالش بهبود پیدا کرد خیلی انگیزه گرفت وهمش می گفت باید مراقب خودت باشی وخیلی روزهای خوبی بود
دخترم دوماه بود که برای زیارت بردمش. امام زاده ولی موقع برگشت از پله های امام زاده باهم غلط خوردیم افتادیم بچم ضربه مغزی شده بود همون جا چند نفری که برای زیارت اومده بودن مارو دیدن ویه آقایی که زالی هم بود دخترم رو بغل گرفت وتو صورتش فوت کرد وگفت ببرش بیمارستانم ولی مطمعن باش چیزیش نمی شه وگفت من سید هستم واز یه شهر دور خیلی اتفاقی اومده بودن این امام زاده سر راه نماز ظهر بخونن وبرن دختر من دو روز آی سی یو بود وخدا رو شکر صحیح وسلامت خونریزی سرش جذب شد برگشتیم خونه وهزاران معجزه دیگه که اگه بخوام همه رو بگم در هیچ صفحه ای جا نمی شه من باور داشتم همیشه که خداوند همراهمه ومراقبمه وهرجا کمک خواستم دستش به سمت دراز کرده یاریم داده
این روزها مشوش کلافه بودم وروزهای سختی رو از لحاظ روحی سپری می کزدم که به این دوره هدایتم کرد وباز دستمو گرفت یه روزم که ازش خواستم اون کمکم کنه برای درمان چاقی راهی جلو پام بزاره منو به سایت تائبی فکری هدایت کرد در حالی که هرگز نشنیده بودم با ذهن هم می شه لاغر شد
درسته خیلی استفاده نکزدم ولی هروقت میام به سمت سایت یادم می افته اینجا مکانی هست که معجزه خداست وجای که اون منو هدایت کزده وواقعا برام مقدسه
من خودم رو در صف دریافت معجزات الهی می بینم مطمعنم به راحتی خدا منو به خواسته هام می رسونه از راه هایی سهل وآسان فرشته های نگهبان خودش رو سر راهم قرارمی ده ومنو با آدم هایی آشنا می کنه تا کمکم کنن به خواسته هام برسم ومن باید هوشیار باشم نکته ها. الهامات اون ببینم واستفاده کنم نباید از هیچ نشانه ای گذشت
همین دیروز خیلی سریع منکه یکی از خواسته های فایل مقدمه ام استقلال مالی بود باچند نشانه برای کار مواجه شدم کارهایی که خیلی خیلی راحت وبدون زحمت زیاد وبدون نیاز به سرمایه زیاد هستن
خدای خوبم الهام صدای تو رو می شنوه همیشه شنیده همیشه 😭
تو هیچ وقت منو به خودم نسپردی همیشه مراقبم بودی رهام نکردی از بس مهربونی از بس عزیزی که همیشه شرمندم کردی من غافلم ومن بی خبرم من ناآگاهم منو ببخش منو ببخش
بنده خدای چون تو بودن نهایت خوشبختی
سلام دوست عزیزم
امیدوارم حالتون خوب باشه
عزیزم اول نوشته که داشتم دیدگاه رو میخوندم ترسیدم گفتم وای دختر کوچولوی عزیز زمین خوردن و……
ولی وقتی به اونجا رسیدم که حالشون خوب شده خیلی خوشحال شدم ان شاالله که همیشه سالم و سلامت باشن و اونجا بود که
و به معجزات خداوند بیشتر امیدوارتر شدم
خداوند خودش حامی و پشتیبان همه ی بنده هاشه
و اگر میخواست اختیار رو بزار دست خودمون با هر بار ضربه خوردن باید همه دجار مشکل میشدن و الان کسی سالم نبود
امروز خیلی امیدوار تر شدم امیدوار به معجزات خداوند
که خداوند در همه حال از بنده هاش نگهداری میکنه
همانطور که نه ماه در دوران جنینی از جنین محافظت میکنه و همه چی رو بهش میرسونه و اگر مادر دجار تهوع و حال بد باشه خداوند خودش منتظر نمیمونه که ببینه بنده اش ببینم کی به جنین غذا میرسونه
خداوند خودش اداره ی همه چیز رو برعهده داره و برای سلامتی بنده هاش ازمون مراقبت میکنه
خدایا ممنون و سپاسگزارم که عاشق بنده هات هستی و در همه حال و احوال آزمون نگهداری میکنی 🙏🙏🙏
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز
معجزات الهی رخدادهایی هستند که یکباره در مسیر زندگی ماقرار میگیرن و زندگی ما رو دگرگون میکنند
معجزات الهی فراتر از انتظار ما هستند و فقط کار خداوند هستند
من باور دارم که نگاه خداوند به من همیشه فراتر از نگاهی هست که من به خودم دارم
خداوند نسبت به خودش ،من ،جهان هستی آگاهی کامل داره و میدونه که من رو چطور خلق کرده ،از روح خودش در من دمیده پس منو مثل خودش ،آفریده و نگاهی فراتر از انسان به من و ما داره ،در صورتی که من فقط خودم رو انسانی فاقد هر گونه استعداد و توانایی میدیدم تنها چیزی که بلد بودم راجع به خودم بگم این بود:من نمیتونم ،شرایطش رو ندارم ،پولش رو ندارم ،اختیاری از خودم ندارم
من دوست دارم از نگاه خداوند خودم رو ببینم چون مطمئنم که نگاهی کاملا صحیح و آگاهانه به من داره ،من رو پر از استعداد و خلاقیت و توانمندی میدون ،من رو گسترش دهنده و تاثیر گذار میدونه و هزاران برابر تصور من به من نگاه میکنه
تجربه و دریافت آنچه خداوند برای من در نظر گرفته ،فقط نیاز به باور کردن دریافت معجزات الهی داره و اینکه خداوند همیشه منو هدایت و حمایت میکنه
من ایمان دارم که بودنم معجزه الهیه ،من باور میکنم که من اومدم اینجا که معجزات الهی رو تجربه کنم از طریق همین مریم
من به معجزات الهی باور دارم و منتظر هستم که یکی یکی سر و کله شون پیدا بشه
خداوند زندگی سرشار از سلامتی و شادی و عشق و فراوانی برای من در نظر گرفته و نیازی نیست که من تقلا کنم فقط کافیه که همسو با خداوند باشم ،باور کنم که من برای تجربه معجزات خداوند اومدم ،من اومدم تا قدرت خداوند رو تجربه کنم ،اومدم شادی و سلامتی رو تجربه کنم،ثروت و فراوانی رو تجربه کنم ،اومدم لذت از زندگی رو تجربه کنن
برای من خوندن این نوشته ها یعنی هدایت خداوند یعنی معجزه الهی یعنی تغییر خودم و زندگیم
من صدای خداوند رو میشنوم که منو صدا میکنه؛مریم مریم و من جواب میدم بله بله
و خداوند ادامه میده تو هنوز معجزات منو ندیدی ،تو هنوز عظمت و بی نهایت منو ندیدی،تو هنوز فراوانی هایی رو که قراره وارد زندگیت کنم ندیدی که الان تصورش رو هم نمیتونی بکنی
و من میپذیرم کلان خداوند رو ،چون به من حس خوب و آرامش میده
اینکه من فرصت زندگی دارم معجزه خداونده
اینکه گوشی همسرم خراب بشه و فایلهای انگیزشی و آموزشی قانون جذب به گوشی من ریخته بسه معجزه خداونده
اینکه در ذهنم مرور بشه به جای اهنگ این فایلا رو گوش بده و من بدون مقاومت گوش کنم فقط معجزه خداونده ،اینکه وارد سایت تناسب ذهنی بشم بدون هیچ اطلاعاتی از قبل معجزه خداونده ،اینکه بتونم دوره ورود به سرزمین لاغری رو تهیه کنم معجزه خداونده
و اینکه تا حالا با تمام مسائلی که داشتم هنوز توی سایت هستم و از آگاهی ها استفاده میکنم معجزه خداونده
و اینکه الان اینجا هستم معجزه خداونده
من بواسطه معجزه خداوند در صف تغییر و تحول زندگی وارد شدم
من منتظر معجزات بسیاری از طرف خداوند هستم :
اینکه به صورت معجزه وار خونه بخرم ،ماشین بخرم،درآمد بیشتری رو تجربه کنم
اینکه با افرادی مواجه بشم که موفق هستند و به من کمک میکنند تا هنرم رو گسترش بدم و در عشق و شادی و آرامش درآمد بیشتری از هنرم بدست بیارم
اینکه سالم و شاداب و متناسب و پر انرژی بشم اونم به صورت معجزه وار
من خودم در معجزه الهی میبینم درست وسط معجزه تغییر اونم تغییر من ،شخصیتم داره معجزه وار تغییر میکنه و هر روز آگاهتر نسبت به خودم و خدای خودم و جهان هستی میشم
به امید تجربه معجزات بیشمار خداوند
استاد عزیز بینهایت سپاسگزارم
خدای مهربانم بینهایت سپاسگزارم
سلام به همگی سلامی مملو از شادی و آرامش که فقط با حضور خدای متعال در زندگیام این احساس و حس قدرت و عشق بی پایان و بی قید و شرط را به وضوح حس می کنم . وقتی احساس می کنم که خدای مهربان همیشه همراه من و هوای منو دارد و منو هرگز رها نمی کند احساس آرامش و نشاط درونی عجیبی به من دست می دهد زیرا که مطمن هستم هر جا که او هست بهترین جاست و بهترینها اتفاق می افتند . من معجزات زیادی در زندگیام داشته و الان که فکرشان را میکنم به عظمت و رحمت خدای قادر و مه بان بیشتر پی می برم . خدایا من از تو همیشه می خواستم که به امریکا سفر کنم و در آنجا پرستار شوم و زبان اسپانیایی را با تسلط کامل صحبت کنم اینها آرزوهای من در دوره جوانی بودند وقتی در تهران دانشجوی مترجمی زبان انگلیسی بودم همیشه در کلاسای مکالمه می گفتم که من به امریکا خواهم رفت و یک پرستار درجه ۱ خواهم شد و چندین زبان می اموزم و اسپانیایی اولینش خواهد بود چون می دانستم که زبان اسپانیایی در امریکا زبان دوم می باشد . دوستان به من می خندیدند و معلم زبان می گفت اشکالی نداره ایلین جان آرزو بر جوانان عیب نیست ولی همین خداوندی که امروز با مطالعه این آگاهی استاد فرمودند که من را صدا می کنه ایلین ایلین ایلین من صدایش را شنیدم و به او بله بله و بله گفتم و حتی وقتی در کلاس استاد زبان تدریس می کرد من می نوشتم که من به زودی مسافر هستم و پرستار خیلی عالی هستم و در امریکا کار می کنم و زبان اسپانیایی را از خود اسپانیایی زبانها بهتر و روان تر صحبت می کنم . همیشه می نوشتم . و چندین سال گذشت و من بعد از مهاجرت به چندین کشور سر از امریکا در اوردم و سر کلاسی که برای معلمی شرکت می کردم خانومی که در کنار من نشسته بود از من پرسید چرا پرستاری نمی خواندی خیلی بهتر و از بهترین و پر متقاضی ترین کارهاست در امریکا ؟!!!!!!! من که اصلا پرستاری را به کلب به دست فراموشی سپرده بودم و مشغول کار و درس خواندم برای معلم مهد کودک شدن بودم . ولی ان خانوم مدام در کنار من می نشست و حتی به من به صورت جزییات کامل همه اطلاعات را که چگونه درس پرستاری را بخوانم و به چه صورت شروع کنم را گفت . الان که یادم نیاید مات و مبهوت میشم این واقعا خواست خدا برای من بوده از خیلی وقت پیش که رویای پرستار شدن را در دل نثمن نهاد . و الان ۲۰ سال است که در امریکا پرستار هستم . خداوند چندین سال پیش در دل من بزر این آرزو را کاشت زیرا او بر همه غیبها اگاه و عالم است من واقعا به معجزات الهی ایمان دارم و اتفاقاتی بسیاری افتاد که من اکنون زبان اسپانیایی را از خود اسپانیایی زبانها که بیشتر مکزیکی هستند بهتر صحبت می کنم . مکزیکی ها از من صداها بار پرسیدند تو از کدام قسمت مکزیک هستی؟ و من در جواب می گویم تهران و آنها با تعجب می پرسند کجا ی مکزیک میشود تا حالا اسمش را نشنیدم !!!!! 😃اینها همه معجزات و درهای رحمت الهی هستند و من هیچ پولی و قدرتی و فامیلی و پارتی نداشتم تا بتوانم این آرزوهایم را به واقعیت تبدیل کنم ولی یکی بود و هست و خواهد بود که همیشهبا من هست و حضورش رادار زندگیام بیشتر از همیشه احساس می کنم مخصوصا با شرکت در این دوره آموزشی تناسب ذهنی واقعا این مسیر مرا به صورت بسیار محسوسی باز هم به خداوند نزدیک کرد بازهم با خداوند دوست شدم . خدایا شکرت . من همیشه عاشق خدا هستم ولی چند وقتی میشد که به خاطر درگیریهای زندگی از وجود او غافل بودم و خسته از بار سنگین زندگی . ولی خدا رو شکر به لطف استاد باز هم به مسیر عشق الهی هدایت شدم . من یک روز داشتم با یکی از دوستانم صحبت میکردم روبروی درب داننشگاه در شیکاگو یک کافی شاپ بود دوستم خانوم بسیار مهربون امریکایی بود و آقایی که اومد دنبالش به من مع فی کرد و گفت شوهرم هسنثت و همیشه لطف داره و من را از دانشگاه به منزل می رسونه چون من رانندگی دوست ندارم و بعدا به من از مهربون بودن و اینکه چقد در کارهای خانه به او کمک می کرد می گفت . دوستان عزیز شاید باورتان نشه ولی باورتان بشه که کن فقط یک دفعه به آسمان آبی خدا نگاه کردم و گفتم خدایا یک شوهر عربی زبان مهربان هم برای من بفرست در حالیکه در بیرون دانشگاه قدم می زدم آن موقع ۲۵ ساله بودم و درست یک سال بعد با شوهرم که عراقی هستن ازدواج کردم و الان ۲۲ سال است که با هم ازدواج کردیم . الهی مرحمتت را شکر بزرگی و محبت تو همیشه شامل حال ما مخلوقات میشود فقط من باید به چشمی که تو مرا میبینم ببینم با دیدگاهی پر از عشق و محبت مثل پدر مهربانی که همه امکانات لایتناهی را دارد فقط منتظر که فرزندانش با ایمان دریافت آنها و اطمینان به قادر بودن از پدر در خواست کنند و او با سخاوت تمام حتی خیلی بیشتر از ان چیزی که ما می خواهیم به ما عطا خواهد کرد چون لطف و محبت و رحمت او بی پایان است . خیلی احساس عالی به من دست میدهد وقتی تصور می کنم در صف دریافت بهترین معجزات الهی هستم . من در دلم می دانم که خداوند همیشه رحیم و غفور است ولی الان خیلی دوست دارم که خدا راهی را برای من هموار کند و دری باز شود که دیگر این قدر مجبور نباشم کار کنم چون دیگه خستهام از ساعتهای طولانی کار کردن . دلم میخواد کاری داشته باشم که آزادی مکانی و زمانی و پولی داشته باشم . از خانه هم بشه کار کرد . دلم میخواد حسابهای بانکی ام پر از پول شود و همیشه پول خیلی زیادی تو حسابم باشد . دلم یک ایفون ۱۵ میخواد . دلم میخواد این تابستان با دخترم به تهران سفر کنم . دلم میخواهد لاغر و متناسب شوم و ۴۵ کیلو بشم و هر لباسی که دوست دارم بپوشم و بسیار زیبا متناسب شوم . خدایا همیشه شکرت می کنم که من را به این مسیر الهی هدایت کردی زیرا من می دانم در این مسیر که یکی از درهای بهشت است در این دنیای زیبا به همه خواستهای دلم خواهم رسید با محبت و معجزات الهی تو ای خدای مهربان من منتظر معجزات تو در زندگیام هستم .
سلام دوست هممسیر خوب خوش سرحال باشید
از معجزاتی که درزندگی داشتی ودریافت کردی خوشحال شدم چون خدای بزرگی رو داریم که توزمان مناسب از درخواست خود ما اون درخواست روبه ما میده انشالله زمان دریافت خواستها خوبتون به زودی زود به شما برسه چون خدای بزرگ زمان دادن رو به شکل درست تر ازما میدنه فقط باید صبر کرد که خواسته به وقتش به پا برسه بخش کارهایی که بابد خودمون انجام بدیم رو انجام بدیم بخش خداوند حاضر آماده هست انتظار درخواست وعمل کرد ما رو می کشه
خدا پشت وپنا هتون یا حق. حق. نگه دارتون
چقدر ایمانتون به خدا زیاده که شما آنقدر قشنگ در مسیر خواسته هاتون گذاشته،
تبریک میگم عزیزم
سلام و احترام خدمت هم سایتی های تناسب فکری
وقتی قلب انسان محور انگیزه بخشی به انسان بشود و وقتی بدانیم که القلب حرم الله. قلب انسان حرم خداست، آنوقت رسیدن به بی نهایتها آسان می شود. وقتی انسان بداند که خداوند از روح بی نهایت خودش در او دمیده، یعنی ما بخشی از یک بی نهایت هستیم و مطابق قوانین ریاضیات آن بخش جدا شده از بی نهایت، باید اصولا تمام خواص منبع را با خود به همراه داشته باشد تا بتواند نماینده منبع در زمین باشد. وقتی به این موضوعات باور داشته باشیم، آنوقت پذیرش اینکه خدا بیشتر از ما می خواهد که ما به موفقیت نزدیک شویم، آسانتر می شود.
تجربه من می گوید خداوند از طریق ایده های جدید، همراهان جدید، رفقای جدید، تغییر شرایط شغلی، تغییر مکان زندگی و هزاران راه دیگر معجزاتش را وارد زندگی ما می کند و من به تک تک کلمات این نوشته از صمیم قلب باور دارم.
سلام ریحانه جان
چه روزهای سختی را پشت سر گذاشتی عزیزم خدا را هزار مرتبه شکر که سلامت هستین و معجزه خدا هم برای شما و عزیزانتون همین بوده الهی همیشه شاد و سلامت باشید گلم
سلام به استاد عزیزم و همراهان متناسبم
من واقعا بارها معجزات خداوند را در زندگی خود دیده ام و به آن ایمان دارم میدونم خدا هیچ وقت مارا تنها نمیگذاره و همیشه حتی اگر دقیقه ۹۰ هم باشه خدا معجزه اشو برامون میفرسته خیلی دلم میخواد از کل زندگیم و معجزات متفاوت زندگیم بگم از لحظه لحظه سختی هام که امیدم فقط خدا بود در هر شرایطی بهش رو میکردم درب خونه اشو به روم باز میکرد. خدا را هزاران مرتبه سپاسگذارم از مرحمتش از مهربونیش از نگاهش بع من و خانواده من از روزهایی که تنهایی میجنگبدم با عده ایی مع خدا را نمیشناختند و از هر کاری برای پیشبرد اهدافشون کوتاهی نمیکردند ولی امیدم به خدا بود درستع تو اون جنگ به ظاهر بردی نداشتم و در واقع بعد از اون همه سختی و ۱۶ سال دویدن در داگاهها شرایط را به نفع خودشون برگردونند چون پول داشتند پارتی داشتند وصل بودند اما به کجا وصل بودند به جایی که براشون تاریکی بود اما من خدا را داشتم ومنتظر معجزه اش بودم. تسلیم خدا شدم. بعد از اون خدا راههایی را باز کرد که اصلا حتی فکرش هم نمیتونستم بکنم و فقط معجزه بود وبس بعدش بیماری پسرم و برادارم کع فقط معجزه از سمت خدا. بود و سلامتیشون بازگشت و فقط خدا بود خدا . و هزاران معجزه دیگر من به معجزات الهی ایمان دارم
به نام خدای مهربان و سلام خدمت استاد گرامی و دوستان همراهم
من به معجزات الاهی ایمان دارم
در سال ۱۳۶۵ اول بهمن که دومین بمباران قم ساعت ۵ بعد از ظهر که آژیر قرمز تلوزیون گذاشت خدا بهم گفت بورو بیرون از خونه و من هم رفتم و دوتا دخترهام که پیش من بودن هم اومدن بیرون و همسرم رفته بود شیراز و نبود خواهرم پیشم بود و دیده بود دختر کوچیکم تو حیاط بود که نزدیک به دو سالش بود بقل کرد و می خاست از در حیاط بیرون بره که خدا بهش گفته بود برو توی خونه
خانه ما چون نبشی هست دوتا در داره بمب در حیاط می خوره زمین و ما در بعدی که ۲۰ متر با در گراژی فاصله داره داشتیم ایستاده بودیم معجزه بود که زنده ماندیم و پسر همسایه مون که نزدیک من بود که به ما می گفت که از اینجا برید و ۱۴ نفر دیگه که دورتر بودن شهید شدند و خانه مون صد در صد خراب شد و همه دارو ندارمون از بین رفت و من و خواهرم و دخترام زنده موندیم البته دختر وسطی ضربه مغزی کرد که دکتر گفت که اگر حالش بهم خورد باید برسونین تهران چون همش خواب بود و خدا رو شکر زنده موند و دختر کوچیکم پرده گوشش سوراخ شد و عفونت کرد و خیلی آمپول بهش زدیم تا بهتر شد من هم افسردگی گرفتم که یا می خندیدم یا زیاد گریه می کردم و یا بی خودی به بچه ها میزدم و خیلی می ترسیدم که دوباره بمباران بشه هر دکتری رفتیم گفتند باید بستری بشی زیر نظر باشی و چون بچه کوچیک داشتم نتونستم و همش خواب آور بهم میدادن که بخوابم ولی خدا دوباره بهمون داد هم خونه را ساختیم هم اثاث خریدیم و
چون چاق بودم و خیلی رژیم می گرفتم که لاغر شم ولی فایده نداشت و افسردگی داشتم یک بار هم ۲۰ کیلو کم کردم ولی چون خسه شدم دوباره وزنم زیاد شد و از خدا خواستم از چاقی نجاتم بده که همه زدگیم را نجات داد و یه ادم دیگه شدم و حالا هم شادم و هم از زندگیم لذت می برم خدایا شکرت
بهمن ۹۶ با استاد آشنا شدم هم افسردگیم خوب شد و هم لاغر شدم
استاد عزیز خدا خیرتون بده
سلام ریحانه جان
چه روزهای سختی را پشت سر گذاشتی عزیزم خدا را هزار مرتبه شکر که سلامت هستین و معجزه خدا هم برای شما و عزیزانتون همین بوده الهی همیشه شاد و سلامت باشید گلم
سلام عزیزم ممنونم
بله معجزه بود زنده موندنمون
شما و عزانتون را خدا حفظ کنه و سلامت باشید
بنام خالق یکتا و بی همتا
سلام به استادگرامی ومهربانم وهمراهان وهم مسیرهای گرامی آموزش لاغری باذهن
من به معجزات الهی باور دارم(قدم ۱)
معجزات الهی رخدادها و اتفاقاتی هستند که به یک باره در مسیر زندگیمان قرار می گیرند و شرایط زندگیمان را دگرگون می کنند
مارا همیشه از خداوند ترسانده بودند و همیشه خودمان را از خدا دور و جدا می دانستیم وفکر می کردیم که خدا در آسمانها است و ما فاصله زیادی با خداوند داریم و برای اینکه خواسته وآرزویی داشته باشیم و یا معجزه ای رخ دهد باید یک واسطه ای قرار دهیم چون هیچگاه خودمان را لایق برآورده شدن آرزویمان نمی دانستیم و واسطه هایمان همیشه باید چهارده معصوم. امام زمان. امام رضا و….باشه که اگر اونها نبودند ما کاره ای نبودیم باید اول به اونها متوسل می شدیم تا شاید خدا برایمان کاری انجام دهد
اما اگر نگاه خداوند را در خودمان ببینیم و نگاه خدا را جایگزین نگاه خودمان به دنیا داشته باشیم و به او ایمان و اعتقاد قلبی داشته باشیم تجربیات عالی در زندگیمان بوجود خواهد آمد
من به معجزات الهی ایمان دارم
من معجزه الهی را در مورد پسرم دیدم چند سال قبل بود اون زمانی که کپسول گاز رو می آوردند وما کپسول گازمان را عوض کنیم هرروز به یک محله میرفتند و در یکی از روزها که چند خیابان بالاتر اون ماشین بزرگ پر از کپسول گاز داشت کپسول خالی رو از مردم میگرفت و کپسول پر تحویل میداد و پسرم با دوستش سوار بر موتور بودند و داشتند از آنجا می گذشتند با یک پسر که در هر دو دستش کپسول پر از گاز بود تصادف می کنند و پسر من از موتور پرت می شه وسرش به جدول پیاده رو برخورد می کنه و می شکنه و بیهوش روی زمین میافته و مردم هم جمع بودند ولی اصلآ هیچ کس به اونها توجهی نمی کردند و آقایی که گاز پخش می کرد متوجه می شه که هیچ کس به اونها توجهی نمی کنند تمام گازها رو کنار می کشه و می گه اول به اونها رسیدگی کنید بعد بیاید تا برایتان کپسول بدهم این یعنی معجزه خدا بود خدا از دهان اون مرد صحبت کرده بود در میان آنها یک نفر بود حالا نمی دانم زن بود يا مرد چون خودم اونجا نبودم وندیدم خدا پدرش را بیامرزد که باعث زنده ماندن پسرم شده چون اینقدر از صورتش. پشتش زده بود که خون از بینی پسرم سرازیر شده بود و یک چیزی چلوش گرفته بودند و سریع به بیمارستان رسانده بودند وقتی به بیمارستان رسونده بودند دکتر گفته بود که اگر اینکارو انجام نداده بودند خونریزی داخلی کرده بود واون جون این جوان را نجات داده است
وامروز این مطلب آموزنده رامطالعه می کردم یاد اون روز افتادم و به معجزه الهی باور کردم که اون معجزه خودش را نشان داد و پسرم از مرگ نجات پیدا کرد و من همیشه دعا گوی اون شخص هستم و خواهم بود همه ما در زندگیمان معجزات زیادی را دیده ایم اما هیچگاه با چشمان خداوند نگاه نکردیم چون دیده خداوند فراتر از دید ما است
من به معجزات الهی باور دارم
ومعجزه دیگر خودم بودم که به این مسیر هدایت شدم
من از کودکی همیشه چاق بودم یعنی اصلآ لاغری خودم را ندیده بودم من خیلی دوست داشتم که لاغر ومتناسب باشم و سالم و سلامت باشم راحتتر بشینم و بلند شوم و راه بروم و خیلی راه هارو رفته بودم اما هیچگاه لاغر نمی شدم
چون من همیشه استرس واضطراب داشتم و بخاطر استرسم همیشه يا در حال خوردن بودم یا می خوابیدم ودر هر دو صورت چاقتر از قبل می شدم خیلی حالم گرفته می شد
وخیلی خسته شده بودم و سنم از ۵۰ گذشته بود وچون شنیده بودم وقتی سن بگذره دیگه لاغر شدن خیلی سخت میشه سوخت وساز پایین میآید لاغری سخت میشه
ومن فکر می کردم که دیگه لاغر بشو نیستم و اصلآ هیچوقت لاغر نمی شوم چون نه راهی ونه روشی مانده بود که انجام نداده باشم و دیگر از همه جا بریده بودم
آخرای بهمن ۹۹بود که دیگه تسلیم خداوند شدم و خودم را به دستان قدرتمندخداسپردم و به خدا گفتم که من دیگه اصلآ هیچ راهی بلدنیستم خدایا خودت برایم یک راهی. روشی. نشانهای نشانم بده چون خیلی خسته شدم آخه بیشتر از ۵۰ سال هستش که در حال رفت و آمد در چاقی و لاغری بودم من اون شب اینها را گفتم و خوابیدم و روز بعد که بیدار شدم اولین کارم این بود که به یوتیوب سر بزنم انگار یکی بهم میگفتندکه برو یوتیوب را باز کن وقتی بازش کردم دیدم که نوشته بود لاغری باذهن و معجزه های من از همان روزشروع
شدوامروز با مطالب آموزنده استادگرامی متوجه شدم که خداوند چقدر هوای من رو داره
پس چقدر ما کوتاهی کردیم و همیشه خودمان را از خداوند دور دیدیم
ما باید بدانیم که خداوند هرگز دیر نمی کند خدا همیشه در وجودمان هست و خواهدبود خدایا شکرت
من امروز به این عقیده رسیدم که معجزات خداوند همیشه هست و خواهدبود و من به این معجزه های خداوند در زندگی خودم واطرافیانم و فرزندانم ایمان دارم وبا اطمینان کامل می گویم که همه معجزه های خداوند را به گونه های مختلفی دریافت می کنند
وامروز از خداوند می خواهم معجزه دیگری در زندگی دخترم رخ دهد دخترم یک پسر ۱۲ساله دارد می خواهم اول سلامتی و تندرستی کامل به پسرش عطا کند وبعد یک دختر زیبا سالم و تندرست و صالح مثل خودش بهش عطا کند و یک دوران بارداری خیلی راحت را تجربه کند وزایمان آسانتری را داشته باشد و من باور دارم و به معجزات الهی ایمان دارم
ولی خیلی مواقع است که منفی باف درونمان شروع به سخن گفتن می کند که تو نمی توانی. تو موفق نمی شوی. تو ثروتمند نمی شوی. مگه پول علف خرس که همینطوری بدست بیاری اما من همیشه با ایمان و اعتمادوباورهای عالی که به خداونددارم می گویم که نگاه خداوند به ما چیز دیگری هستش و خداوند به من می گوید
سوسن عزیزم تو هنوز معجزات مرا ندیده ای.
سوسن عزیزم تو هنوز عظمت بی حد و اندازه مرا ندیده ای.
سوسن تو هنوز خیر و برکته که من می توانم وارد زندگیت بکنم را حتی نمی توانی تصویرش بکنی واز اونها خبری نداری
من خالق تو هستم و نگاهی که من به تو دارم فراتر از نگاه خودت به خودت است
تو باید به خودت با چشمان من نگاه کنی و آنطوری که من در مورد تو فکر می کنم فکر کنی
اون حسابی که من برای تو در نظر گرفتم ۱۰۰۰ برابر اون چیزی است که تو در نظر داری و برای خودت فکر می کنی
و حالا حس وحال خوب و عالی دارم وقتی این مطالب را خواندم متوجه شدم که نگاه خداوند فراتر از نگاه خودم به خودم هستش
و این خداوند بود که من رو به این مسیر هدایت کرد که شاهد معجزاتش باشم و در صف تغییر و تحولات در زندگیم قرار بگیرم
و معجزه پشت معجزه برایم رخ دهد بدون اینکه متوجه شوم
استاد گرامی خیلی ممنون ومتشکرم بخاطر این مطالب آموزنده و پر محتوا
چون باورهایمان را هر روز بیشتر وبیشتر می کنید وباز مینویسم
من به معجزات الهی باور دارم خدایا شکرت
من در زندگی خودم خیلی وقت ها از بعضی کار ها شکایت داشتم که چرا خداوند ما را رهاکرده و نمیدانم چرا هر کاری را که میخواهم انجام دهم نمیشه دیگه چقه نا امیدی دیگه چقه بدبیاری خدا من دیگه خسته شدم ولی بعد از این که چند روزی میگشت پی میبرم که خدا را شکر که انجام نشد و از خدای خودم تشکر میکردم که هر انچه به صلاح من است برای من رقم بزند وواقعا بعضی کارها خدا را شکر که انجام نمی شود و خداوند راهی برای تشکر کردن و سپاس از او برایمان فراهم میکند که بدانیم که خداوند هیچ وقت بندگانش را در سختی رها نمیکند
درود و نور
به نام خداوند متعال
خداوند هیچ کاری رو بی دلیل انجام نمیدهد و تک تک اتفاقات رو با دلیل انجام میدهد و قطعا به خلق من نوعی و به دنیا آمدن من هم با دلیل و معجزه الهیی بوده است .پس چرا من از این معجزه و لطف الهی نهایت استفاده را نکنم و با ایمان و توکل به خداوند و آن جوری که خداوند من را میبیند زندگی کنم و منتظر نعمت های فراوان و معجزه های الهی که خداوند بی کران بهم عطا میکنه هستم.
خداوند انقدر مهربان و متعال هست که با کوچکترین تغییر افکار و انتظار ما شروع به عطا کردن نعمت های بیشتر و خواسته های مارا بیشتر از چیزی که تصور میکردیم بهمون میبخشد. خدایا شکرت
من به معجزات الهی باور دارم و منتظر رخ دادن آنها در زندگی م هستم
سلام به استاد گرامی و دوستان همراهم
چه عالی که قدم اول را با جملات زیر شروع میکنیم
من به معجزات الهی باور دارم
من به معجزات الهی ایمان دارم
دوست دارم این چند جمله که در این فایل ارزشمند و انگیزشی است را تکرار کنم که اینها شور و شعف فراوان در من ایجاد کرد ممنونم استاد عزیزم
تو هنوز معجزات مرا ندیده ای
تو هنوز عظمت بی حد و حصر مرا ندیده ای
تو هرگز خیر و برکاتی که می توانم وارد زندگی ات کنم را نمی توانی تصور کنی
نگاه من به تو فراتر از نگاه تو به خودت است خودت را از نگاه من ببین
به خودت با چشمان من نگاه کن و درباره خودت آنگونه که من در باره تو فکر می کنم فکر کن
اگر ما این جملات را به خاطر بسپاریم و هر روز برای خودمان تکرار کنیم چقدر خودمان را به خدای مهربانمان نزدیکتر حس میکنیم و این به ما آرامش وصف ناپذیر میدهد
من یکی از اتفاقاتی که در زندگی ام رخ داد و این یکی از معجزات از معجزاتهای بی شمار در زندگی ام است را برایتان تعریف میکنم
۱۱ سال پیش من و همسرم تصمیم گرفتیم که خانه مان را عوض کنیم و خانه ای بهتر در محله ای بهتر خریداری کنیم
من دوست داشتم خانه ای که منظره آب داشته باشد بخریم و همسرم خانه ای مدرن و دوطبقه دوست داشت
در محله هایی که در نظر داشتیم خانه با این شرایط وجود داشت اما قیمتش از بودجه ای که ما در نظر گرفته بودیم بیشتر بود
بعد از چند ماه دنبال خانه گشتن نتوانستیم چیزی که خواسته هر دوی ما را برآورده کند پیدا کنیم این بود که به جستجویمان پایان دادیم و تصمیم گرفتیم که در همان خانه ای که داشتیم ادامه زندگی دهیم
پسر عمو یم که در جریان دنبال خانه گشتن ما بود بعد از یکی دو ماه به ما خبر داد که خانه ای که مدنظر هردویمان است را نزدیک خانه خودش برای فروش دیده است و از ما خواست که آنرا ببینیم
ما به دیدن آن خانه رفتیم همه چیزش همانطور بود که ما میخواستیم
وقتی به قیمت خانه فکر کردیم و اینکه خانه خودمان را چقدر میتوانیم بفروشیم می بایست وامی میگرفتیم که سالهای زیادی طول می کشید تا آنرا بازپرداخت کنیم
من نمی خواستم زیر بار قرض بزرگ بروم ولی از طرف دیگر نمی خواستم این خانه را از دست بدهم
قیمت کمتر از آنچه روی خانه بود به آژانس پیشنهاد دادیم و او گفت من با صاحب خانه صحبت میکنم
از طرف دیگر خانه خودمان را برای فروش گذاشتیم
در اینجا معجزات الهی دست بکار شدند
آژانس صاحب خانه را متقاعد به قبول کردن پیشنهاد ما کرد و از طرف دیگر آژانس خودمان توانست خانه مان را بیشتر از آنچه ما تصور میکردیم بفروشد و این شد که با گرفتن یک وام سبک ما این خانه را خریداری کردیم که توانستیم بعد از ۹ سال وام را بازپرداخت کنیم و الان دو سال است که هیچ قرضی برای خانه نداریم و با آرامش از زندگی کردن در این خانه که شرایط هر دویمان را دارد لذت می بریم
خانه ای دو طبقه و مدرن با منظره زیبای آب و مقداری از منظره شهر زیبای سیدنی
بعد از اینکه آن درخت تنومند خانه همسایه روبرویی برداشته شد ما منظره کامل شهر را خواهیم داشت و لذت بیشتری از زندگی کردن در آن خواهیم برد
خدایا شکرت که معجزاتت را در اختیار بندگانت قرار میدهی
سلام خانم محمودی عزیزم
چقدر عالی ک این تجربه از معجزه الهی رو نوشتید و بینهایت تحسینتون میکنم . من هم این رو برای خودم نشانه میدونم و ممنونم ک با ما ب اشتراک گذاشتید😍🌺
چقدر دلچسب و عالی 😍😍مبارکتون باشه گوارای وجودتون 🌺🌺♥️♥️♥️
سلام دوست عزیز
تشکر میکنم که دیدگاه مرا خواندید و همینطور ممنونم از تشویق شما
همیشه در تمام امورات زندگی تان موفق و موید باشید
خدای مهربان یار و مددکارتان است
به نام خدای مهربان
با سلام و عرض ادب خدمت خدای عزیزم استاد عزیزتر از جانم و سایر دوستان شگفت انگیز و همراهم
من به دلیل مسائلی که در مدت یک ماه اخیر برایم پیش آمده بود نتونستم تمرکز بر نوشتن کنم در واقع از شدت حستگی و بی خوابی شدید توان نوشتن رو نداشتم و ور فایل مقدمه فقط تعلام آمادگی کردم که اون رو هم معجزه الهی میبینم که در اون شرایط پن باید به این دوره که تماما معجزه است هدایت بشم
من در اینجا تعهد میدهم که بدون انتظار نتیجه این دوره با اشتیاق ادامه دهم و تمریناتم رو به نحو احسن و با تمرکز بنوبسم .
تمرین اول که نوشتن درخوتست ها از خداوند مهربان بود .
من در این سایت یاد گرفتم ( در دوده زندگی با طعم خدا و نوشنه های باور ساز و خدا هرگز دیر نمیکند که البته هنوز جلسه بیستم هستم ) و چون خداوند گسترده نامحدود هست پس میتوانم درخواست های زیادی از او داشته باشم
در صورتی که قبلا می ترسیدم از خداوند درخواست داسته باشم یاد گرفته بودم افراد با ایمان باید فقیر باشند و فقر رو احساس کنند
من از خدای عزیزم اول لاغری و تناسب اندامو سلامتی کامل جسمم رو میخوام جسمی که خکدش به من هدیه داده و من او رو دست کاری کردم و از حالت اولیه خودش خارجش کردم میخوام که دوباره به حالت اول خودش یعنی متناسب و زیبا و دوست داشتنی رو بهم برگردونه
دوم اینکه ثروت و روزی فراوان ازش میخوام تا به راحتی از پس زندگی ام بر بیام به راحتی هر چیزی گه مورد نیاز خودم و بچه هام هست تهیه کنم برای روزمرگی معطل نشم به بنده اش رو نزنم عقط به خودش رو بزنم چون بی منت به من میدهد
سوم اینگه کل بدهی های بانکی و افراد را پرداخت کنم من هم دقیقا وضعیت بدهی هام مانند استاد هست دو برابر حقوق بابد بدهی پرداخت کنم خرج روزمره هم صفر و..
چهارم یک خونه لوکس با تمام امکانات همراه پارکینگ بهم بده
پنجم اینکه ازش میخوام ماشین خوبی داشته باشم تا به راحتی برم سر کار و بیام بچه هام رو خودم به مدرسه ببرم که دوست دارم ماشین صفر کیلومتر مدل بالا به من هدیه کنه
ششم شغلی به من بده که خودم رییس خودم باشم مجبور نباشم هر روز صبح ساعت ۶ برن سر کار تاو۴ عصر شغلی باشه که اینقدر از بچه هام نزنم اینقدر مجبور نباشم بچه مریض رو تحت هر شرایطی تو خونه بزارم و برم سر کار شغلی باشه که مجبور نشم برای مرخصی گرفتن که حق من هست با ترس ک لرز و دلهره باشه زمانش و مکانش در اختیارم باشه و حقوق خوبی داشنه باشه که بتونم ماهانه ۵ میلیون پس انداز کنم
هفتم عزت و اقتدار و اعتماد به نفس به من بده و کمکم کنه در تمام زمینه ها ی زندگی با اعتماد به نفس تصمیم بگیرم و عمل کنم
هشتم به من قدرت بده و لحظه به لحظه کنارم باشه تا بتونم زندگی ام رو همسو با ویژگیهای او پیش ببرم مانند او مهربان باشم عاشق زندگی و همسر و بچه هام باشم با اونها بد اخلاقی نکنم تندی نکنم
نهم از میخوام تا همیشه آرامش و احساس خوب داشته باشم که خودم میدونم این آرامش و احساس خوب فقط و فقط با همسو شدن با خکدش به وجود میاد
دهم اینکه سلامتی و خوشبختی تمام عزیرانم فامیل و دوستان و همکارانن رو ازش میخوام و اینکه بهترین مدرسه و بهترین باشگاه رو از هر لحاظ سر راه خودم و بچه هام قرار بده
من به معجزات الهی ایمان دارم
من همبشه معجزه رو یه چیز دور از ذهن و متعلق به زندگی پیامبران میدانستم به هیچ کجه نمیدونستم معجزه تو زندگی من هم میتونه باشه که به لطف خدا اولین معجزه ای رو که درک کردم هدایت به این سایت بود دعوت من به این سایت تنها و تنها معجزه الهی بود
تمرین اول
با خواندن مطلب در گام اول احساس بسیار عالی همراه با شادابی و نشاط و اشک شوق داشتم بسیار در حین خواندن خدای مهربان رو بخصوص در جایی که باید صدایش رو میشنیدم که اسمم رو صدا بزنه حالی داشتم که تا به حال نداشتم تا به جال تجربه نکرده بودم چقدر حسش کردم اولسن بار بود که به معنای واقعی حس کردم تنها نبستم و و پشتوانه ای بسیار محکم و عالی دارم سبکبال و سرزنده شده بودم بعد از این همه دغدغه و فشار مضاعف این چندوقت گذشته .
تمرین دوم خیلییییییی برام عجیب بود یا بهتره این دوره عجیب و درست متناسب با حال من بود یادم هست که اسناد در جایی فرمودند که خداوند خودش همزمانی ها رو انجاممیده با انجام این تمریندرست همزمانی ها رو به وضوح دیدم
حدود سه هفته یا تقریبا یک ماه هست که من ت همسرم درگیر بیماری برادر شوهرم هستیم برادر شوهرم از بچگی به دلیل واکسن اشتباه متاسفانه فلج شد و بعد از مدتی در دوران نوجوانی عمل شدید کمر ووووو تاداینکه بالاخره در سن ۲۸ سالگی به لطف خدا ازدواج کرد و دارای ۳ فرزند می باشد که فرزند دوم باز هم در سن ۳ سالگی متوجه شدیم بیماری کلیوی دارد و داستان های خاص خودش که برادر شوهرم متاسفانه بر اثر فشار عصبی و بیماری زمینه ای که داشت دچار پارگی پرده اطراف مغز و خروج مایع مغزی نخاعی گردید پس از پیگیریهای فراوان بالاخره در ۲۷ دی ماه سال جاری به دلیل وضعیت خاصی که دلشت در بیمارستان خصوصی تهران عمل شد که ۶وساعت بعد از عمل به بخش منتقل گردید بعد از چند ساعت دچار قطعی تنفس شد و در بخش ویژه به مدت دو هفته بستری و بسیار بدحال شد در این ایام از طریق نوشته های باورساز ویژگیهای خداوند را مد نظر قرار داده و با زبان خودم بادخدایم حرف زدم که به لطف خودش رو به بهبودی رفت وعمری دوباره از خداوند متعال گرفت من واقعا در اینجا معجزه شفای برادرشوهرم رو دیدم بیماری او به گونه ای بود که الان هم داره با دستگاه اکسیژن ساز نفس میکشه اما منمیدونم این نفس ولو با دستگاه و فقطو فقط و یک معجزست.
من به خودم افتخار میکنم که خداوند من رو در صف دریافت معجزاتش قرار داده و این چه خبر خوشایندو بینظیری هست برام که خودم رو در صف معجزات خداوند تصور کنم و هر روز منتظر معجزاتش باشم ولو بسیار اندک همین که بتونم بچه ام رو از خیابان رد کنم یک معجزه ست
همین که هر روز صبح روانه مدرسه شون میکنم یک معجزه ست
من خودم رو در صف دریافت معجزه لاغری وتناسب اندام و زیبایی گذشته ام میبینم و دوست دارم به زودی این معجزه رو دریافت کنم
من در صف دریافت معجزه روزی و ثروت زیاد هستم و بدهی هام رو پرداخت کنم تا به راحتی و خوشحالی زندگی کنم
من در صف دریافت معجزه ماشین و خونه هستم و با آگاهی از اینکه با نگاه خداوند به خودم نگاه کنم انشا اله به زودی این معجزات الهی را دریافت میکنم.
به نام خدا
سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر
من به معجزات الهی ایمان دارم
۱_بسیار لذت بردم از خوندن این توضیحات و حس و حال خیلی خوبی داشتم و اشک شوق در چشمانم ایجاد شد ،
احساس میکردم که قطعا به آرزویایم خواهم رسید و ایمانم قوی تر شد به معجزات الهی .
۲_من خودم در گذشته در شرایط فوق العاده بدی زندگی می کردم و بسیار ازدواج ناموفقی داشتم ، همیشه وقتی خودم رو در اون شرایط میدیدم با خودم میگفتم آخه من چرا باید زندگیم اینجوری باشه من که خیلی تصمیماتم آگاهانه بود و دیگران رو راهنمایی میکردم ،
امیدم به لطف خداوند رو از دست نداده بودم ،
شکر خدا تونستم طلاق بگیرم و در مدت کوتاهی حدود ۱سال بعد تونستم ازدواج مجدد داشته باشم و به بسیاری از خواسته هام در زندگی مشترک برسم ، این واقعا معجزه ی الهی بود ،اینکه از اون همه عدم آرامش به آرامش واقعی رسیم ،هرگز فراموش نمیکنم که چقدر خداوند به من لطف و محبت کرد .
۳_مهمترین خواسته ی من الان رسیدن به وزن ۶۵کیلو گرم است و در این راستا من به گوش دادن به فایل های تناسب ذهنی ادامه خواهم داد .
هدف بعدی من سلامتیم است که وقتی به وزن ۶۵کیلوگرم برسم حتما به سلامتی میرسم و خواسته ام خوب شدن درد پاهایم است .
درآمد ماهانه داشتن از خواسته های بعدی من است که بسیار برایم مهم ااست .
« من به معجزات الهی ایمان دارم »
{ استاد گرامیم سپاسگذارم }
سلام به استاد عزیز دوستانی که این مسیر رو شروع کردند
خدا رو شاکر هستم که به من توانایی یادگیری و بینایی و شنیداری عطا کرده است بتونم از این آگاهی ها و مطالب فوق العاده استفاده کنم و زندگی مو بسازم و درک بهتری از وجودش داشته باشم
من به معجزات الهی باور دارم و حتی در زندگی اطرافیان و خودم دیدم ولی خب این چند ساله خانم منفی باف درونم قوی تر بود و نمیزاشت فکر کنم و بخوام که معجزات الهی در زندگیم رخ بدهد
خداوند حدود ۱۰ سال پیش یک معجزه رو برای من و خانواده ام رقم زد و برای همین هست که الان زنده هستیم ، در فصل زمستان برفی خیلی بد میومد جوری که همه اخبار و غیره هشدار میدادن که سفر نکنید ولی بدلیل فوت مادربزرگم مجبور بودیم به شهرستان بریم و در جاده ساعت ۳ ۴ صبح همه جا تاریک مطلق و کولاک برف بود ما فقط تو جاده بودیم که یهو ماشین لیز خورد رفت در لاین مخالف و گیر کرد ماشین و همون موقع یه کامیون خیلی بزرگ داشت به سمت ما میومد و اینقدر تاریک بود که و برف بود که اصلا ما رو نمیدید
ما دیگه گفتیم مردیم و من فقط خدارو صدا میزدم که تصادف نکنیم و ماشین قفل کرده بود میخواستیم از ماشین پیاده بشیم که یک دفعه نمیدونم چجوری یک ماشین که کمکی های جاده هستن برای صوانح رانندگی پیداش شد و مارو نجات داد و خودشون هم گفتن اصلا این مسیر نمیخواستن بیان اشتباهی اومدن خب اگر این معجزه نیست پس چیه؟
تاره بهمون کمک کردن زنجیر چرخ بهتر بهمون دادن و جون ما ۵نفر رو نجات دادن و از اون موقع هرموقع هرچیزی میشه من خداوند همونقدر مهربون و نجات دهنده یاد میکنم و لذت میبرم
دیگه از جان که مهم تر نداریم که خداوند توانست کمک مون کنه و معجزه رخ بده پس دیگه برای پول و کار و غیره که واقعا براشون کاری نداره معجزه رخ بده فقط باید خداوند رو در وجود مون حس کنیم و باور داسته باشیم که او معجزه گر زندگی ما هست
به نام انرژی برتر جهان هستی
گام دیگر در کسب تجربه عالی در این دنیای زیبا…..
نگاه خداوند را جایگزین نگاه خودمان به دنیا کنیم چون نگاه خداوند وسعت بیشتری دارد و نگاه و نگرش ما مملو از محدودیت ها و موانع است ولی نگاه و نگرش خداوند وسعت بیشتری دارد و در آن خبری از کمبود و محدودیت نیست واگر کمبود و محدودیتی هست از نگاه ما سرچشمه میگیرد اگر ایمان به خدا باشد این کمبود ها از انرژی خداوند پر میشود و تجربیات عالی برای ما ایجاد میکند.
من به معجزات الهی ایمان دارم.
من معجزه الهی رو در زندکی خودم و دیگران دیدم من برادرم و زن برادرم هر کاری کردند بچه دار نمیشدند به این در واون در زدند فایده نداشت و ناامید شدند و دیگه خواستند از هم جدا بشوند که یهویی اسفند ماه بود یه ما قبل از عید عروسمون متوجه میشه که باردار و الان به لطف خداوند ۲ تا بچه داره و خداوند معجزه خودش رو نشون داد.
من شوهرم نزدیک سه ماه بیکار بود وهر کاری میکرد کار پیدا نمیکرد و شب سر نماز از صمیم قلب از خدا خواستم کمک کنه که شوهرم بره سرکار چطورش رو نمیدونم به خودت واگذار میکنم و فردا صبح ساعت نه یا ده صبح بود که یک نفر به شوهرم زنگ زد که بیا سر یک پروژه با هم کار کنیم هم درآمدش از شغل قبلی بهتر بود و هم راحت تر بود خدایا شکرت
من خیلی برند باز هستم و هر چیزی رو اصلش رو دوست دارم من خیلی به ساعت علاقه دارم مخصوصا ورزشی و دنبال ساعت بودم که یا فیک بود یا های کپی و من ساعت اصل دوست داشتم برادر همکار پدرم ساکن کانادا اون یک ساعت اصل آدیداس رو به برادرش میده و برادر که همکار پدرم بود گفت این رو به عنوان هدیه بده به آرزو و یک ساعت اصل بدون اینکه هزینه کنم وارد زندگی من شد خیلی راحت
من خیلی ماشین سورن پلاس دوست داشتم و خودمون ماشین پارس داشتیم چندین بار قرعه کشی شرکت کردم ولی برنده نشدم دیگه بیخیال قرعه کشی شدم و یک روز برادر شوهرم که سورن پلاس داشت اومدم خونمون و گفت من ماشین پارس بیشتر دوست دارم شما ماشینتون رو به من بدید و ماشین من برای شما و اختلاف این دوتا ماشین ۱۵۰ میلیون بود که برادرشوهرم گفتد۵۰ میلیون به من بدید اون مابقی اش هم برای خودتون و خیلی راحت سورن پلاس وارد تجربه زندگی ما شد
من خیلی چاق بوده ام و لاغری رو دوست داشتم و هر کاری میکردم لاغر نمیشدم تا اینکه در عقل کل سایت استاد عباسمنش یه نفر نظر داد که رضا عطارروشن سایت لاغری داره و من هم وارد سایت شده ام و به لطف خداوند آنچنان متناسب شدم که هر کسی من رو میبینه میگه چقدر جوان و خوشتیپ شدی و چکار کردی و من واقعا نمیدونم چی بگم که چطور لاغر شده ام خدایا شکرت من اول خواستم شروع کنم به نوشتن با خودم فکر کردم مگر خدواند در زندگی من معجزه ایجاد کرده و چقدر فراموشکار هستیم و واقعا استاد ممنون که دوباره یادم اومد چقدر خداوند هوای من رو داشته و یادم رفته بود.
من به معجزات خداوند در زندگی خودم و دیگران و صد البته زندگی استاد ایمان دارم و مطمئن هستم که در صف دریافت کنندگان معجزات الهی هستم من دوست دارم از مسیر خیلی ساده و آسان که لاغر شده ام ، باردار شوم و دوران بارداری خیلی راحت را تجربه کنم و زایمان آسان تری را تجربه کنم و دختر زیبا و سالمم را وارد این دنیای زیبا کنم و ازدیدن دخترم لذت ببرم.
و از این مسیر زیبا و راحت که لاغر و باردار هم شدم از این راه هم بعد از اینکه تونستم مدرک آیلتس رو بگیرم و در شرکت پتروشیمی در بخش بازرگانی اون استخدام شوم و درآمد بالا رو تجربه کنم و با ماشین شخصی ام از محل کارم به خونه جدیدمان که جدیدا نقل مکان کردیم بروم و در پارکینگ رو باز کنم که جای دو تا پارکینگ داشته باشه یکی برای ماشین خودم و یکی برای ماشین شوهرم که کارش اومد اهواز و دیگه شب ها پیش من و دخترش هست داره زندگی میکنه رو تجربه کنم.
من به معجزات الهی ایمان دارم و در صف تجربه کنندگان معجزات الهی هستم الهی به امید تو……
من مطمئن هستم به این مسیر هدایت شدم برای شفای بیماری که همه دکترها گفتن با عمل هم خوب نمیشه .
مطمئن هستم که خداوند با اون همه مهربانیش این بیماری منحوس رو واسه من نخواسته خداوند فقط خیر و برکت و شفا و سلامتی واسه من وهمه میخواد چون وجود فقط سرشار از خوبی هاست پس قطعا نمبتونه بدی ازش تراوش کنه.
این من هستم که با مشکلاتی که سر راهم قرار گرفت با توجه نکردن به افکارم طرز برخوردم با مشکلات وجین نکردن ذهنم و انتخاب های اشتباهم در مواجهه با مشکلات بجای توکل به خدا باعث و بانی ایجاد انواع مشکلات روحی جسمی و غیره در زندگیم شدم.تا جاییکه به احساس یاس و ناامیدی رسیدم چون میخواستم با ذهن خودم زندگیم رو درست کردن بجای استفاده از ذهن خداوند. چون با دید کوتاه خودم توقع داشتم مشکلاتم حل بشه نه با دید وسیع خداوند. میخواستم با راه حل های بسیار محدود خودم مشکلاتم رو حل کنم نه با راه حل های شگفت انگیز خداوند.
الان با خوندن این بخش فهمیدم که من به این دوره هدایت شدم که مشکل صورتم رو شفا بدم و از بیخ درستش کنم نه در حد چیزی که دکترا با علم محدودشون بهم گفتن.از اول هم حرف دکترا سعی کردم قبول نکنم و تا الان تو کتم نرفته که درست نمیشه و یه مقدارش میمونه .
من شایسته این شرایط نیستم من لیاقت کامل ترین نعمت های خداوند رو دارم و باید اونها رو داشته باشم از سلامتی کامل و جامع تا ثروت عشق علم هنر و همه چیز .
با خوندن این بخش نیرویی در من فعال شده که لیاقت داشتن همه اینها رو دارم چرا که من همیشه بهترین بنده خدا بودم و شایسته بهترین ها بوده و هستم فقط خودم بودم که در این چند سال با افکار محدود کننده در اثر مشکلات پشت سرهم باعث شدم از سلامتی عشق و سایر نعمت های خداوند محروم باشم. خودم باعث همه کمبودهای زندگیم بودم و الان با عزم و ارداه توکل بر قدرت الهی و اعتقاد به معجزاتش منتظر وقوع لحظه به لحظه معجزات از در و دیوار و در قسمت های مختلف زندگیم هستم.
الان مهمترین آروزی که دارم سلامت کامل صورتم مثل روز اول و حتی بهتر از اون هست. همه این مدت با احساس بیماری و ناامیدی به دکتر مراجعه میکردم و با احساس بد در حال درمان بودم ولی الان به احساساتم واقف هستم و مطمئنم ظرف شش ماه به سلامت کامل میرسم.
تصمیم دارم تحت هیچ شرایطی امیدم رو قطع نکنم واگه اوضاع طبق میل و انتظار من پیش نرفت همیشه در مسیر و با حس خوب باقی بمونم تا زمان شفا و معجزه الهی فرا برسه و تو همین سایت اعلام کنم که شفای کامل گرفتم.
مطمینم که میتونم و شایستگیش رو دارم. و به وعده الهی ایمان و باور کامل و قلبی دارم که درخواست منو چون از اعماق قلب و روحم هست میپذیره و اجابت میکنه.
چون قرار نیست ناامید بشم و در مسیر میمونم تا هر وقت که خداوند صلاح بدونه شفای منو رقم بزنه یکدفعه یا بتدریج.
مهم اینه که به چیزی که میخوام و الان از نظر محدود خودم و پزشکان بعید هست برسم و افتخار کنم به نیروی توکل و اراده و ایمان خودم و پاسخ خداوند. افتخار کنم از اینکه خداوند من رو شایسته تجربه معجزاتش انتخاب کرده.مطمین هستم این دوره صرفا برای من طراحی شده چون چند وقتی هست که دلم ارتباط خاص و غیرمعمول با خدا میخوادو خیلی قبلش توسط فرشته درونم هدایت و راهنمایی شدم برای شفای صورتم به این سایت.
جند وقتی هست دلم میخواد یه جور دیگه ارتباط با خدا رو تجربه کنم. چند بار به سمت چله های شکرگذاری کشیده شدم ولی دو دل بودم که آیا ادامه میدم یا دلسرد میشم.ولی مطمینم با این دوره به نتیجه دلخوام و فراتر ازو ن میرسم و این همون چیزی هست که روحم و ذهنم دنبالش بود.
الان بزرگترین چالش زندگی من شفای صورتم هست چون همه باتفاق گفتن با عمل جراحی هم خوب نمیشه و الان میخوام به همه ثابت کنم که میشه خوبم میشه بهتر از روز اول هم میشه چون دکتر من قراره خدایی باشه که همه چیز نزد اون هست همه علم و اگاهی و شفا و درمان.پس هیچ چیز نشد نداره.
از امروز راجع به بیماریم با کسی حرف نمیزنم با امید و اشتیاق و حال خوب درمان رو ادامه میدم نه مثل قبل با حال بد و خستگی و ناامیدی.
اونقدر صبر می کنم تا طبق برنامه خداوند شفام رو بگیرم نه طبق انتظارات و روش های خودم. مطمینم به بهترین مسیرها که خداوند تهش هست با بهترین حس ها و بهترین نتایج هدایت میشم.
مطمینم همین لحظه همین امروز استارت فرایند شفای صورتم شروع شده و این خداوند بود که منوصدا زد که بگه بیا توصف اجابت و شفا که تصمیم گرفتم معجزاتم رو نصیبت کنم بنده خوب من که این همه مدت ناامید نشدی به حرف پزشکان.به جبران ناامید نشدن و توکل کردن بر خدایی که همیشه گفته هر میخواهید از فضل من بخواهید
مطمین بودم بیماریم راه حل خدایی داره و از اون مواردی که از دست هیچ بشری هیچ علم زمینی کاری ساخته نیست و فقط کار خود خود خداست که باید وارد عمل بشه و بدون واسطه زمینی شفا بده.
مطمئنم اگه دیر به خواستم برسم ناامید نمیشم چون این شرط رسیدن به خواسته های خدایی است که باید ببینیم خدا چه مسیر و چقدر زمان برامون در نظر گرفته که حتی اگه طولانی هم باشه این مسیر خوشایندترین و دلپذیرین ترین مسیر و تایم هست که منتظر وقوع معجزه هستیم.
من قبلا هم معجزات خداوند رو دیدم و این افتخار رو داشتم که شایسته تجربه معجزاتش باشم. من از خداوند شغل ثابت و داِئم خواستم در حالیکه در آخرین سال های شرایط سنی استخدام بودم و در آزمون استخدامی بسیار سختی که از کل کشور شرکت کرده بودن و در کمال تعجب شاگرد اول دوره دانشگاه هم در همون آزمون حضور داشت در کمال شگفتی من نفر اول شدم و استخدام شدم.این رو از معجزات الهی میدونم چون من با تمام وجود از خداوند خواستم در اخرین شانسم بهم کمک کنه و الحق همه کارهایی که نیاز بود به خواستم برسم رو انجام دادم اونم با حس خوب و اعتماد به کمک خداوند. ولی هرگز فکر نمیکردم اینقدددر نتیجش شگفت انگیز باشه و الحق به نتایج فراتر از انتظارم رسیدم چون به خداوندی توکل کردم که همه معجزات تو دستش هست و همیشه تا زمان کسب نتیجه در مسیر بودم.
الان هم مطمینم به شفا میرسم هرچند عجیب و غیرقابل باور باشه از نظر من، ولی به خدایی اعتماد دارم که منو آفریده خلقت من به دست او بوده و از تمام زیر و بم جسم و روح و ذهن من اگاهه پس وقتی کاری رو قرار هست خدا انجام بده همه چیز ممکنه بخصوص معجزه خیلی عادی میشه.
از الان خودم رو تصور می کنم که شفا گرفتم صورتم مثل روز اول شده و حتی زیباتر و دارم توسایت اعلام می کنم که شفا گرفتم و همه تحسین می کنن قدرت خداوند و توکل و اعتماد به اون بزرگ شکست ناپذیر رو.
خداوند خودش فرموده هر چه میخواهید از فضل الهی بخواهید.
ما عادت کردیم که بجای خواستن از خدا خودمون تلاش کنیم و راه حل های خودمون رو داشته باشیم ولی استاد گفتن حتی ساده ترین کارها مثل ظرف شستن رو از خدا خواستن و انجام شده.
برای ما عادی نیست که از خدا بخوایم ظرف ها شسته بشن کارها انجام بشن چون به توان و قدرت خودمون و نوع بشر متکی هستیم نه به قدرت الهی .
ما فقط چیزهای خیلی بزرگ مثل شفا ثروت خیلی زیاد و از این دست رو از خدا میخوایم. ذهن محدود ما راه حل انجام خیلی از امور رو نمیدونه بنابراین به ناامید یاس و احساس ضعف میرسیم در حالیکه خرد الهی درون ما وجود داره و از اون بی اطلاعیم و چون هیچ وقت ازش استفاده نکردیم به نیروی محدود خودمون متکی شدیم و این نعمت وسیع در وجود ما بلااستفاده مونده.
از امروز تصمیم گرفتم در بخش هایی از زندگیم که راه حلی تابحاال واسشون پیدا نکردم خودم رو بدست اراده الهی بسپارم و سعی کنم باور کنم که خداوند میتونه اونها رو حل کنه هرچند که من سال ها نتونستم چون به راه حل ها و روش های خودم متکی بودم.
توکل بر خدایت کن کفایت می کند حتما
“خدا برای بنده اش کافیست”
این عبارت معنای خیلی وسیعی دارد به وسعت بزرگی خداوند
سلام استاد صبح شما بخیر و شادی
من دقیقا این فایلها را یکی از معجزات خداوند میدانم چون چند وقت قبل با خداوند صحبت میکردم که خدایا راه و روشی که بعضی از افراد رفتند و با شناخت راز و رمز این جهان آشنا شدند و به آرزوهای خودشان رسیدند را برای من هم فراهم کن و به من هم یاد بده مثل استاد عطاری روشن – عباس منش من هم بتوانم به راحتی و با ایمان به خدا دراین مسیر باشم چند روز بعد دیدم فایل جدید امده روی سایت با این مضمون که زندگی با کمک خداوند که باور کردم که خداوند چقدر به ما نزدیک است و از نهان و اشکار ما خبر دارد .
۱- احساس و برداشت خود از آگاهی که کسب کردید را در بخش نظرات ثبت کنید.
من وقتی این مطالب را خواندم که دانستم که تمام لحظات زندگی ما معجزاتی درحال رخ دادن است که ما ازآن غافلیم
ما باید ابتدا نگاه خداوند را به خودمان درک کنیم که خداوند
اگر من خودم را لایق فلان شرایط در زندگی می دانم. خداوند شرایط خیلی بهتر و عالیتر را برای من درنظر گرفته است
اگر من عقیده دارم استعداد خاصی ندارم . خداوند بهترین استعدادها درمن قرار داده است و….
اگر من عقیده دارم که فلان ثروت و ماشینی و خانه را میخواهم خداوند خیلی بهتر از آن چیزی که در ذهن و فکر ما است برای ما قرار داده است
ما باید ابتدا شکر گزار وضعیت الان خود از خداوند باشیم برای این همه نعمتهایی که به ما داده مثل بدنی سالم – منزل – ماشین – شغل – پدرو مادر-همسر و فرزندان خوب – درامد و….و اگر کمی فکر کنیم و بی انصافی نکنیم تا الان هم خداوند خیلی به ما لطف داشته است پس درابتدا نگاه خداوند را نسبت به خودمان درک کنیم که با ما مهربانانه بوده است و بسیار باید شکرگزار باشیم که درخیلی از مواقع ما فقط کمبودها را دیدیم و ناشکری کردیم پس ابتدا باید به قول شاعر دید خود را نسبت به خداوند تغییر دهیم تا تغییرات درزندگی مااتفاق بیفتد
چشمها را باید شست جور دیگر باید دید
معجزات در زندگی
درکودکی به بیماری سختی مبتلا شده بودم که دکترها همه قطع امید کرده بودند ومن خوب شدم – درسن 7سالگی ازپشت بام به حیاط افتادم فقط سرم شکست وسالم ماندم به وضوح یادم هست . درطول مدت عمرم بیماربود و خوب شدم از شکستگی و…- همسر خوب و فرزندان خوب دارم – پدرو مادر مهربان و با ایمانی دارم – شغل خوبی دارم – دردانشگاه با مشکلات زیاد قبول شدم و تا مقطع فوق لیسانس درس خواندم . همسرم بارها تصادف کرد و خداراشکر الان سالم است . سال 98 ماشین مارا دزد برد ماشین جدید خریدیم و ماشین قبلی سالم پیدا شد و الان دوتا سواری داریم – من با کمترین مبلغ یک زمین تجاری خریدم که دران شرایط معجزه بود – آشنا شدن با این سایت برای لاغری و شناخت خداوند و درمشکلات مالی من هرگز به بنده نگفتم شاید کارجایی به مورسیده باشد ولی پاره نشد چون من به ریسمان الهی که همان ایمان به خداوند است چنگ زده بودم و با اطمینان دراین مسیر حرکت میکردم و خیلی دیگر که اگر خواسته باشم بنویسم 7مثنوی میشود خدای شکرت که درهمه حال درکنارم بودی و بهترینها را برایم رقم زدی و بهترینها را تا پایان عمر برای من رقم خواهی زد
من باور دارم و با صدای خداوند که من را صدا میزند ایمان دارم
من دروجود خودم صدای زهرا زهرا خدا را میشنوم و پاسخ میدهم بله ای پرورگار من
و با تمام قوا فریاد میزنم
من به معجزات الهی ایمان دارم
من به معجرات الهی ایمان دارم
من به معجزات الهی ایمان دارم
من به معجزات الهی ایمان دارم
من به معجزات الهی ایمان دارم
ذهن منفی باف ذهنت که همان شیطان است به تو میگوید :تو نمی توانی در زندگی به آرزوهایت برسی. تو قادر نیستی ثروتمند شوی .هر طور حساب و کتاب کنی امکان ندارد بتوانی دراین شرایط سخت اقتصادی و تورم از این شرایط زندگی خلاص شوی و زندگی بهتری داشته باشی.تو تا ابد دراین شرایط و حتی بدتر از الان قرار داری اما من با ایمان به خداوند میگوییم که نگاه خداوند به من چیز دیگری است و خداوند اینگونه با من سخن میگوید
زهرا تو هنوز معجزات مرا ندیده ای.
زهرا تو هنوز عظمت بی حد و حصر مرا ندیده ای.
زهرا تو هرگز خیر و برکاتی که می توانم وارد زندگی ات کنم را نمی توانی تصور کنیو از آنها خبر نداری
زهرا نگاه من به تو فراتر از نگاه تو به خودت است چون من خالق تو هستم
زهرا خودت و زندگی را از نگاه من ببین.
زهرا به خودت با چشمان من نگاه کن و درباره خودت آنگونه که من درباره تو فکر می کنم فکر کن.
زهرا به خودت با حساب کردن من نگاه کن تو هرچه را درنظر بگیری من 1000برابر ان را برای تو درنظر گرفتم
وهمه اینها به خاطر ایمان واقعی به معجزات خداوند است و از خداوند خودم شرمسارم که چقدر از شناخت او غافل بودم و دربعضی از موارد ناسپاسی کردم
در ذهن خود بر اساس این نگرش که در صف دریافت معجزات الهی هستید، مسیری فرضی و آسان برای تجربه چند تا از مهمترین خواسته هایتان را بنویسید.
من درذهنم خیلی خواسته از خداوند خواستم که به قول استاد 10تا از انها را درذهنم یاداشت کردم و با خالی کردن کوله بارم از مادیات دنیوی آنها را سبک کردم که انشاالله با کوله باری از معنویات و شناخت خداوند و برآورده شدن آرزوهایم آنرا پر خواهم کرد . انشاالله
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی
تمرین اول :
احساس و برداشت خود از آگاهی که کسب کردید را در بخش نظرات ثبت کنید.
اول این رو بگم که خیلی لذت بردم اینکه این نکات عالی و زندگی ساز رو با اون آهنگ آرامش بخش میخوندم واقعا لذت بردم.
و حالا میخوام برداشت و آگاهی خودم رو درمورد فایل امروز با چند مثال که خودم توی زندگی خودم و دیگران دیدم توضیح بدم
معجزات الهی به دیده ی من برای آدما بیشتر زمانی اتفاق میوفته که آدما خیلی ناراحت و نا امیدن یعنی به نظرخودشون همه ی روش هارو امتحان کردن ولی نتیجه ای نگرفتن و دیگه از همه چی ناامید شدن برای مثال مادر خودم
برای لاغری تمام روش هارو امتحان کرده بود انواع رژیم ها داروها، ورزش ها، دمنوش ها مدیتیشن ها و….. ولی فایده ای نداشت! و مادرم ناامید شده بود و اون موقع بود که معجزه ی الهی خداوند خودش رو نشون داد و راهی بزرگ رو به مادرم نشون داد یعنی همین سایت و مسیر لاغری با ذهن(من راجب هدایت خودم و مادرم داخل دوره ی لاغری توضیح دادم) اگر دوست داشتید ممنون میشم بخونید .
چرا من میگم خداوند زمان ناامیدی انسان ها معجزه ی الهی میفرسته؟ این البته نظر و برداشت منه، چون خداوند زمانی که انسان ها دیگه امیدی به زندگی ندارن خداوند خودش رو نشون میده ومیگه( من هنوز هستم درسته همه بهت پشت کردن ولی من هستم شاید تو من و از یاد برده باشی و دستتو جلوی بنده ی من دراز کرده باشی نه من ولی اشکالی نداره من بازم کمکت میکنم) تا انسان ها بدونن خدا بهشون پشت نکرده خدا همچنان دوستشون داره و کمکشون میکنه خدا انسان نیست که رفتارهایی مثل کینه توزی ، ناراحتی،عصبانیت، قهر و…. داشته باشه این فقط یه نگرش اشتباه از دید انسان هاست فقط کافیه نگرشمون راجب خداوند عوض بشه تا به تمام آرزوهامون برسیم من به قدری الان خدارو دوست دارم که حتی اگر در ناراحت ترین و عصبانی ترین حالت ممکن باشم وقتی باهاش حرف میزنم یه آرامش خاصی دارم حس میکنم من و آروم میکنه و بعدش دیگه نه از کسی کینه ای دارم نه عصبانی هستم من هرکس هم که باشم مثلا معذرت میخوام اگر عوضی ترین آدم هم باشم از دید خدا من هنوز بنده ی اونم و اون تمام اخلاقیات و رفتار های من رو میبینه تا آخر من رو هدایت میکنه یه ضرب المثل هست که میگه(تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز) یعنی من حتی یه کار خوب کوچیکم بکنم و بدترین آدم باشم خدا پاداش اون کار خوب من رو میده مثلا من توی بیابان به یک آدم تشنه آب دادم جهان هستی یه انعکاسی داره که اگر تو کار خوب بکنی به خودت برمیگرده کار بد بکنی بازم به خودت برمیگرده جهان هستی پاداش اون کار کوچولویی که من کردم رو بهم میده یعنی سیستم جهان همینه خداوند جهان رو به این صورت خلق کرده تو چه بخوای چه نخوای کارمای کارات رو پس میدی حالا تصمیم با منه که یا توبه کنم و به راهی که او منو هدایت کرده برم یا به کار های زشتم ادامه بدم خداوند قدرت تصمیم گیری راجب زندگی کردن مارو به عهده ی خودمون گذاشته
نگاه خداوند نسبت به ما
درسته که دیگران همه ی ویژگی های مارو نمیبینن ولی خدا میبینه تازه بیشتر وقتا حتی خود ما هم بیشتر ویژگی های خوب و بدمون رو نمیدونیم و نمیبینیم دیدن همه ی اونا باهم چشم بصیرت میخواد که ما نداریم شاید حالا افراد کمی باشن که چشم بصیرت داشته باشن ولی خیلی کم پیش میاد که به پست ما بر بخورن یا با ما دوست بشن ولی خدا هست خدا میتونه بهترین دوست یک انسان باشه تاحالا دقت کردین که شما اصلا نمیدونید که یک استعدادی رو دارید ولی به مرور زمان اون رو کشف میکنید ولی خدا از همون اول میدونست که تو اون استعداد رو داری و یروز کشفش میکنی! یکی از استعداد های خود من نقاشی بود من به حدی نقاشیم افتضاح بود که حتی نمیتونستم یک گل بکشم ولی این چند وقته فهمیدم که من چقدر نقاشیم عالیه و چند نقاشی خیلی قشنگ کشیدم یعنی من از کلاس سوم چهارم تا امسال اوایل سال نقاشیم خیلی بد بود ولی یکم که نقاشی کشیدم دیدم که واقعا استعدادم رو کشف کردم تا حدی که دوستام باور نمیکردن من انقدر نقاشی های قشنگ میکشم!
تمرین دوم:
مواردی در زندگی خود و اطرافیانتان پیدا کنید که نشانه ای واضح از معجزات الهی در زندگی بوده اند.
مورد اول رو که گفتم در متن بالا من و مادرم هدایت شدیم به مسیر لاغری ، مورد دوم من و خانواده ام توی زمان کرونا خیلی وضعیت مالی مون بد شده بود خب پدر من ظروف کرایه داره و خب توی زمان کروناهم که خودتون بهتر میدونید چه محدودیت هایی بود کسی نه به مهمونی میرفت نه جشن میگرفت و خب پدر من نمیتونست نه باند کرایه بده نه سیستم صوت نه رقص نور نه ظرف و ظروف و…… برای همین از اوضاع مالیمون خیلی ناراحت بودیم و توی خونه هم چندتا از وسایل مهم خونه خراب شده بودن و خیلی وضع خرابی داشتیم تا اینکه ما چند وقت شروع کردیم به انجام دادن شکرگزاری و شاید باورتون نشه ولی توی اوج کرونا برای پدرم مشتری ها صف میکشیدن ما توی اوج کرونا که گرونی بود بعضی ها حتی پول گوشت خریدن نداشتن ما با شکرگزاری: تلوزیون TCL، یخچال ساید بای ساید دوو، ماشین لباسشویی بوش، میز تلویزیون، سرخ کن تفال ، ساندویچ ساز خریدیم و جدیدا هم یک دست مبل راحتی خریدیم که آرزوی من بود این یکی از بزرگترین معجزات زندگی من بود و اخیرا هم یک زمین توی دهات جنت آباد خریدیم و ساختیم که آرزومون بود من خیلی خوشحالم که دارم دونه به دونه به تک تک آرزوهام میرسم و یکی دیگه از معجزه های زندگیم این بود: خونه ی ما سه طبقه است و با دوتا از عضو های نزدیک خوانواده امون زندگی میکنیم یعنی طبقه ی اول خونه پدربزرگم زندگی میکنه طبقه ی وسط من و پدر و مادر و خواهرام طبقه ی سوم عمم و بچهاش و شوهرش زندگی میکنن و ما حیاط شخصی نداشتیم و این خیلی مشکل بزرگی برای ما بود! شاید بعضی ها درک نکنن ولی واقعا حیاط نداشتن سخته لباس هارو باید توی خود خونه پهن کرد و خیلی جا میگیرن یه غذای سرخ کردنی درست میکردیم خونه پر از دود میشد و باز کردن پنجره هم افاقه نمیکرد و خلاصه کلی مشکل مختلف که یک شب همه توی جاهاشون خواب بودن مادرم بیدار بود ولی با موبایلش سرگرم بود هندزفری توی گوشش بود و درست چیزی نمیشنید و خواهرام و پدرم هم خواب بودن من تازه توی دشکم دراز کشیده بودم که بخوابم که یکدفعه آکواریوم خونمون ترکید و همینطور ازش آب میریخت و میگوها میریختن زمین ما توی آکواریوممون فقط میگو داشتیم چون ماهی هاش مرده بودن خلاصه که من سریع بلند شدم مامان بابام رو صدا کردم و بهشون خبر دادم سریع لگن آوردیم و آبش رو میگرفتیم ولی فایده ای نداشت همینطور جلبک و سبزه های آکواریوم داشتن میریختن روی زمین که تصمیم گرفتیم فرشامون رو بدیم قالیشویی و همون موقع فرشارو جمع کردیم و گذاشتیم تو راه پله تا فردا بدیمشون قالیشویی و بابام یکدفعه تصمیم گرفت که برامون یه بهارخواب کوچیک متصل به خونمون در بیاره یعنی از حیاط اصلی خونه یه قسمتی رو برای ما حیاط شخصی بزنه و ما خیلی خوشحال بودیم و این هم یکی از بزرگترین معجزات زندگی من بود
تمرین سوم(آخر):
در ذهن خود بر اساس این نگرش که در صف دریافت معجزات الهی هستید، مسیری فرضی و آسان برای تجربه چند تا از مهمترین خواسته هایتان را بنویسید.
راستش من درحال حاضر همین مسیر رو انتخاب کردم و شما دارید به من آموزش میدید که چطوری به خدا نزدیک بشم و زمانی که من به خدا نزدیک بشم بهم کمک میکنه و خواسته هام رو اجابت میکنه من الان در صف دریافت معجزات الهی هستم و مطمئنم که خیلی زود به خواسته هام میرسم
یه چیز دیگه هم بگم اینکه خدا براش فرقی نداره تو یه اتاق کوچولو بخوای یا یک قصر بزرگ بخوای خدا قدرت بی نهایته و هرکار غیر ممکنی ازش بر میاد ولی چرا وقتی ازش میخوایم بیشتر خواسته های مارو اجابت نمیکنه؟ چون ما هنوز باور نداریم که خدا میتونه خواسته ی مارو برآورده کنه فکر میکنیم ممکن نیست که ما به خواستمون برسیم و همه چیز به باور ما ربط داره تو باید به خدا باور داشته باشی و دستت جلوی هیج احدالناسی دراز نباشه و فقط غرور تو جلوی خدا بشکنی تو جلوی خدا هیچی نیستی حتی بزرگترین آدم ها هم جلوی خدا هیچی نیستن خدا قدرت متلقه و هیچ چیز و هیچ کس از اون بالاتر نیست هیچ وقت و هرگز ، لپ مطلب فقط از خدا بخواه تا ببینی چطور بهت خواسته ات رو میده
همین ، اینم دیدگاه این جلسه ی من امیدوارم لذت برده باشید امیدوارم که همیشه خدا یار ونگهدارتون باشه خدانگهدار
ریحانه بهشتی عزیزم چقدررر شما عزیزخدا هستید ک در این سن و سال اینقدر فهمیده و یکتاپرست هستید و چقدرر دوست دارم دخترم ک دوسال از شما کوجیکتره راه شمارو در پیش بگیره عشقم
این هم خواسته من بود ک از کامنت شما آرزو کردم
بوسه بر صورت ماهت میزنم عزیزم و بینهایت تحسینت میکنم عزیزدلم
قطعا شما هدیه ارزشمند خدا ب مادرپدر عزیزت هستی و آینده زیبا و درخشانی درانتظارته .
آفرین و احسنت به تو دختر گل و زیبای بهشتی
سلام خیلی ممنونم نظر لطف شماست امیدوارم شما و دختر گلتون همیشه موفق باشید❤
به نا پروردگار هستی بخش
باسلام و عرض ادب خدمت شما استاد گرامی
احساس و برداشت من از این آگاهی :
احساس فوق العاده خوب و خوشایندی داشتم وقتی این مطلب مطالعه میکردم و اینکه متوجه شدم که نگاه خداوند به من فراتر از نگاهی است که خودم داشتم و از این لحظه منتظر معجزات الهی در زندگی ام هستم وشاهد تغییرات عظیم در زندگی ام می باشم و از خداوند سپاسگذارم که من رو به این دوره هدایت کرد و در صف تغییر و تحول در زندگی ام قرار دادو مرا فراخوانده تا معجزه زندگی خودم باشم
من به معجزات الهی ایمان دارم
من به معجزات الهی ایمان دارم
من به معجزات الهی ایمان دارم
به نام خدایی که نگاهش فراتر از من به خودم هست
وقتی این جمله رو خوندم
این نگاه بی نظیربود یعنی خدایی که سالها بهش غرو شکایت کردم که چرا من استعداد خاصی ندارم سالها به من فراتر از اونچه من فک میکردم نگاه میکردهاون میدونسته من درونم چه قدرتی دارم اون ارزش منو میدونه اون میدونه من چقدر توانمند و با استعداد و خارق العاده امهمیشه از نگاه خودم به خودم نگاه کردم اما خدا نگاه دیگه داشته
برای همین بود که هیچ وقت نمیتونستم از استعدادی که درونم هست استفاده کنم چون داشتم با عینک خودم به خودم نگاه میکردم نه با نگاه خدا
چندین بار این جمله رو خوندم اگر با نگاه خداوند به خودتان حرکت کنید و تلاش کنید قطعا نتایج دلخواه رو میگیرید یعتی چی نگاه خدا به من چیه ؟خدا فراتر از چیزی که من تصور میکنم به من نگاه میکنه یعتی وقتی کاری رو شروع میکنم خدا نگاهش اینه که میتونی من کنارتم تو از پسش برمیای تو میتونی تو از چالش ها بزرگتری تو قدرتمندی تو لایق بهترین ها هستی تو ارزشمند
هر رؤیایی که برای خود در نظر می گیرید، خداوند هزاران برابر آن را برای شما در نظر گرفته است.
چرا این خدای به این مهربونی رو باور نکردم و بازم از نگاه خودم نگاه کردم خدایا شکرتتتت هدایت شدم به این مسیر به مسیر سفر با کمک خدا اونم خدایی که عاشقانه برای من هزار برابر بهتر از آنچه که خودم میخام در نظر داره
وقتی این جمله رو خوندم به صورت خودکار گفتم خداوند هزاران برابر بهتر در نطر گرفته چند بار که خوندم متوجه یه چیزی شدم استاد اینجا نوشته هر تقدیر و سرنوشتی که برای خودتان باور کردید خدا هزاران برابر آن را در نطر گرفته یعنی تو اگر باور کردی تقدیرت همینه و نمیتونی تغییربدی خدا هزاران برابرش رو برات در نطر داره و اگر باور کردی تقدیر تو موفقیت شدن خدا بار هم هزاران برابر بزرگتر برات در نطر گرفته
این قانون خداست فرقی نمیکنه چی رو باور کردی خدا هزاران بار بزرگتر برات در نطر داره پس حالا که هزار برابربزرگتر میتونه در نطر داشته باشه چرا د جهت مثبت ازش بهره نگیریم !
همیشه فک. میکردم معجزه یعنی یه اتفاق خیلی بزرگ که خودمو لایق معجزه نمیدونستم ولی با خوندن این متن متوجه شدم حصور من در این جهان یعنی معجزه نفس کشیدنم در هر لحطه یعنی معجزه
چقدر این پاراگراف پر از حس خوب قطعا در صف انتطار معجزه الهی قرار داریم و حتما این انتطار به نتیجه میرسه مهم نیست الان در چه شرایطی هستم مهم اینه خدا الان منو صدا زده و من باید بهش بله بگم با هدایتم به این دوره صدا زده و من باید بهش بله بگمباید با تعهد گوش بدم و بخونم من به معجزات الهی ایمان دارممنبه معجزات الهی ایمان دارم من به معجزات الهی ایمان دارممن مطمئنم از راهی ساده از راهی که فکرشو نمیکنم خداوند منو به خواسته ام میرسونه
چقدر قشنگ نوشته بودید
دقیقا حتی اینکه ما به این سایت شگفت انگیز هدایت شدم یعنی معجزه
با نام و یاد و کمک خدا
با عرض سلام مجدد خدمت استاد بزرگوارو دوستان هم سفرم
و اما تمرین سوم از گام اول من به معجزات الهی ایمان دارم
۳- در ذهن خود بر اساس این نگرش که در صف دریافت معجزات الهی هستید، مسیری فرضی و آسان برای تجربه چند تا از مهمترین خواسته هایتان را بنویسید. (بسیار مهم)
چه سوال به ظاهر سخت و شیرینی واقعا چون هنوز زیاد وارد نیستم و تازه کارم مسیر فرضی رو ترسیم کردن یکم شاید دشواره و ناشیانه باشه برای تبدیل شدن به مهارت خودمو قضاوت نمیکنم و دوست دارم پله پله ترسیم کنم
خب با توجه به این متن و تمرینی که انجام دادم من برای معجزاتی که تو زندگیم داشتم تقلاو تلاش خاصی نکردم
فقط به دستان پر قدرت خداوند روی زمین که با خدا معامله کردم و کارمند خدا شدم شروع شد
فقط ایمان آوردم و دعا کردم و در لحظه خدا اجابتم کرد خیلی خیلی فراتر از انتظارم
من یه گام برداشتم و شرایط انفاق رو در قرآن و دوره ماه رمضان و عمل کردن به آموزشها شروع کردم و کمی تونستم تازه خدا برام معجزه هاشو فرستاد
البته اطرافیان هم خیلی خیلی این وسط کار رو سعی میکردن سخت کنن و من امتحان میشدم که گله و شکایت میکنم یا نه که بعصی وقتا لیز میخوردم
چون برادرم که ما رو میبرد تو مغازه دامادمون کار میکرد و خیلی ناراحت بود و مدام میگفت تو بدترین وقت منو دست تنها میزاری و همش خواهرم سعی داشت مهندس رو متوهم جلوه بده و بابامم کلی معجزه براش اتفاق افتاد و داشت خوب میشد هم شبکیه چشماش که کاملا با عمل هم برنگشته بود بخاطر دیابتش تو انرژی درمانی داشت میدید و بسیار دهن بین بود خواهرام بهش میگفتن تغییری نکردی و معجزه ای اتفاق نیفتاده و بابام رو به شدت نا امید میکردن تا اینکه دیگه نیومد و گاهی از دیر برگشتن ما شکایت داشت و میگفت دیگه از فردا نرید
ولی از بس من خوشحال بودم و حالم بهتر شده بود دلش نمیومد خلاصه که خیلی از روزها هم خواهرام میومدن خونمون مهمونی و نمیرفتیم برای انرژی درمانی در صورتیکه باید هر روز میرفتیم و من گله و شکایت کمی میکردم به هر حال و ایمانم کم میشد و حالم گرفته میشد
من مهندس رو فقط دستان قدرتمند خدا روی زمین میدیدم به پاس معامله با خدا و کارمند خدا شدن یکی دیگه از خواهرام اولش خوشش اومد و تصمیم گرفت بیاد ولی حتی یبارم نتونست و لیاقت اومدن پیدا نکرد و به شدت به ما هم انرژی منفی میداد
حتی خواهرم مریم که ریه هاش درمان شد بعد از اینکه نه از طب اسلامی نتیجه گرفت نه از شیمیایی این جا درمان شده بود رو انکار میکردن و دروغ میدونستن و در سطح آگاهی خودشون رفتار میکردن
و مخصوصا به مامانم که برای درمان گوشاش و شنوایی در اثر انفجار بمب پرده گوشش آسیب دیده میومد و کلی بهتر شده بود میگفتن نه هنوز فرقی نکردی بدتر شدی چون عادت کرده بود از بمباران خونمون در زمان جنگ تا الان
ولی به هر حال این نعمت در اثر ناشکری اطرافیان و گله و شکایت از دستمون رفت ولی تا همینجاشم بی نهایت برام معجزه داشت و من کار خاصی براش نکرده بودم که به طور معجزه وار نصیبم شده بود
بعد از مسافر بهشت شدن بابام هم مامانم مدام میگفت باید این خونه پدری رو بفروشیم و سهم الارث خواهرام رو بدیم و کلی تقلا میکرد برای خونه دار شدن بعد از فروش
همش میگفت نگران نیست ولی نگرانیش به منم تزریق میشدو هر روز روز از نو روزی از نو
و من به شدت به خونه مون وابسته ام و دلم نمیاد بفروشیم با اینکه اتاق ندارم
دامادمون مجید و خواهرم مریم که اینهمه تقلای مامانمو دیدن برای خرید مسکن مهر و اینا و به هیچ عنوان نمیتونست کاری کنه حالا حالاها هر چند خواهرام میگفتن ما الان ارث نمیخاییم ولی مامانم میگه حقشونه و باید برای شما خونه دار بشین برادر کوچکمم مجرده و بیکار و مدام مامانم میخاد بفرستش سر کار ولی حاضر نیس کاری کنه
هر دو دستان قدرتمند خدا شدن بر روی زمین
گفتن براتون تو یکی از روستاهای نزدیک قم با سهم من و برادرم
خودم زمین که ارزونتره میخرم و میسازمش و به اتاق رویایی خودم قراره برسم به آسونی
مامانمم به شدت خوشحال و راضی شده و ما در صف ساخت خانه باغ ویلایی خودمون هستیم من الان مهم ترین خاسته ام داشتن آرامش در خونه ای هست که بتونم با آرامش زندگی کنم و هر روز فکر و خیال منفی سراغم نیاد و بی ایمانی و ترس که از کوله بار سفرم حذفش کردم
فقط هم سفارشش دادم و با خدا معامله کردم و مطمئنم به معجزات الهی در زندگیم
دیگه خدا هزار برابر بهتر از اون چیزی که انتظارشو دارم و تو صف دریافتش ایستادم نصیبم میکنه چون دارم یاد میگیرم از نگاه خدا به رسیدن به آرزوهام قول بدم
نه از نوع نگاه انسانی بلکه با شرایط الهی
و من از شما استاد عزیز درسهای فراوان گرفتم چون به طور معجزه وار یکی از هنرجوهای استاد عباس منش بهم گفت تو سایت استاد عباس منش قسمت نتایج با شما استاد عزیز اشنا شده و من کل قسمتها رو با اشتیاق فراوان دیدم و کلی لذت بردم و برام کلی اموزش شیرین بود
خدا برای همه مخلوقاتش به طور یکسان نعمت فرستاده فقط یکی با باورهای محدود کننده به خواسته هاش نگاه میکنه و یکی به معجزات الهی و همگام و همسو شدن با خدا خودشو هماهنگ میکنه و تو صف دریافت قرار میگیره
البته بیشتر صحبتهای جذاب شما استاد عزیز که ۱۰ قسمت بود رو در قسمت خلق آرزوها با عشق و اشتیاق دیده بودم چون خیلی دلم میخاستشون
البته خرید دوره خلق آارزوها رو هم فقط به خدا سفارش دادم و ۲ گام رو معجزه وار به خودم هدیه داده بودم و ۳ بخش بعدی رو به طور معجزه وار بابام که هرگز این چیزا رو قبول نداشت برام خرید هنوز موفق به انجام تمرین شدم انجامشون بدم دیگه چه شود
و هر دوره ای از شما رو از خدا خاستم فقط ایمان به خدا داشتم برام جور میکنه و شد و بهم هدیه داده شد و هدایت خدا هرگز دیر نمیکند درست به وقتش اتفاق میفته
و لیاقت داشتنش رو با کمک خدا بدست آوردم برای بقیه آرزوهامم باید به همین قدرت و مهارت تکیه کنم
چقدر خوندن معجزات دوستانم در این بخش لذت بخش بود و بیشتر باورم تقویت شد خودمم خیلی نتیجه ها داشتم که برام کمرنگ میشن گاهی در اثر زیاد بودن از دست آدم در میره ولی یکم فکر کنم یادم میاد
البته من قبلا خیلی خاطراتم رو نوشتم در اثر دیدن فیلم بچگی ها دنیای شیرین که زیادم بلد نبودم فقط در حد روزمرگی
و لذت خوندنشون رو میتونم دوباره تجربه کنم و اینم بیشتر بهم یادآوری میکنه
و خیلی جذابه که بارها و بارها به راحتی و آسونی چیزی رو که میخاستم به دست اوردم خدا هیچوقت منو محروم و محدود نکرده خودم بود که گاهی خودمو از نعمت محروم کردم و کاملا مسئولیتش رو میپذرم و به صلح رسیدم با خدای خودم و از خدا طلبکار نیستم و میدونم که گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست
دستمو جز خدا پیش هیچ کسی دراز نمیکنم و در خونه کسی جز خدا رو نمیزنم نه با اشک و زاری و التماس فقط با آرامش و ایمان و حال خوب هر چی بیشتر و بهتر خودمو در مسیر شناخت خدا قرار بدم بهتر و بیشتر میتونم به نوبت اجابت خاسته ام برسم
و من بارها و بارها با قدرت و شجاعت فریاد میزنم
من به معجزات الهی ایمان دارم.
استاد عزیزم بی نهایت متشکرم از متن فوق العاده و آگاهیهای ناب و دلنشینون سخنی که از دل برآید و ایمان واقعی لاجرم بر دل نشیند
خدا جونم عاشقتم دوستت دارم و سپاسگزارم و بهت ایمان دارم تا ابد
آسیه جونم و فرشته خوشبختی درونم خیلی برات خوشحالم که در مسیر رشد و آگاهی هستی و هر روز بهتر از دیروزی
در جهانم همه چیز زیبا و نیکوست و در مسیر معجزات الهی
آرزوی موفقیت و شادی برای تمامی دوستان معجزه آفرینم با کمک خدای بی نهایت بخشنده مهربان
عاشقتونم و بسیار متشکرم
بنام خدای مهربان
ای نام تو بهترین سرآغاز بی نام تو نامه کی کنم باز
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد بسیار عزیزانم و دوستان هم سفر شگفتی سازم
تمرین جلسه اول زندگی با کمک خدا :من به معجزات الهی ایمان دارم
۱- احساس و برداشت خود از آگاهی که کسب کردید را در بخش نظرات ثبت کنید.
وای چه حس ناب و عالی و خوبی دارم از خوندن این متن از دیروز که تمرینمو نوشتم در سایت بارها و بارها خوندمش و فوق العاده احساس ناب و عالی داشتم و آهنگ فوق العاده این متن که خیلی دوستش دارم و بهم الهام شد که دانلود کنم و در حین خوندن دیدگاههای دوستانمم گوش میدادم و از پلیر موزیک گوشیم پخش میکردم و بی نهایت متشکرم و لذت بردم
و هر بار هم که میخوندمش به جای اسم استاد دومین بار بلند و واضح صدای اسم خودم رو تکرار میشنیدم و اشک در چشمانم حلقه میزد و میگفتم بله بله بله و خیلی حال میکردم
واقعا من بارها شاهد این بودم که با نگاه انسانی و شرایط انسانی برای خدا در نظر گرفتن محدودیت برای خدا قائل میشدم و خدا رو خشمگین و عصبانی از گناهان غیر قابل بخششم میدیدم و میگفتم این سزای فلان گناهته و کمی تقاص پس دارم میدم حقمه بار گناهم سبک بشه
خدا رو از اون بالا به صورت حاکم قدرتمند میدیدم و انتقام گیرنده سخت و فقط برای عذاب فرستادن که حقمه حداقل اینجا خدا عذابم کنه و واگذار نشم به اون دنیا
کور میشدم و فراموشکار در دیدن معجزات زندگیم در لحظه میفهمیدمم شاید که این اتفاق خوب برام افتاده ولی سریع فراموشش میکردم
گاهی یاد میگرفتم شکر گزاری کنم در این اواخر ولی قبلا اصلا بنده شکر گزاری نبودم
چون همیشه از بچگی فقط جنبه مواظب باش خدا قهر نکنه باهات رو میشنیدم
فقط هی میگفتن خدا مهربونه ولی مهربونیش فقط در حد کلمه درک میکردم و نگاه من انسانی بود چون اینجوری شناخته بودم و ترس از خدا در دلم بیشتر از عشق بود
با دید خودم خدا رو موجودی کینه ای که مگه میشه خدا در لحظه ببخشه محاله من فلان کار رو کردم کلی گریه و زاری و التماس باز شاید خدا دلش به رحم بیاد
عباداتم و ارتباطم فقط از ترس بود خیلی وقتام میزدم به بیخیالی و حوصله نداشتم و به قول معروف گول شیطان میخوردم و بعد کلی پشیمانی
یه بیت شعر گاهی بهم امید میداد که
شرمنده از آنیم که در روز مکافات اندر خور عفو تو نکردیم گناهی
ولی بعدش به خودم میگفتم آهای پر رو نشو حواست باشه این فقط یه شعره تو مگه کی هستی خدا ببخشدت بخشش خدا نصیب حال تو نمیشه
در همین امسال فیلم کلبه خارجی که دین مسیحیت بود دیدم خیلی خیلی اون فیلم به من حال داد و مهربونی خدا رو بیشتر در اون فیلم درک کردم و خیلی خیلی با آیات قرآنی و رحمت خدا نزدیک دیدمش و خیلی خیلی با آموزشهای دوره ماه رمضان استاد عزیز ارتباط داشت و به صورت صحنه ای درکش کردم و فیلم عالی بود که هدایت شدم
خدایی که برای خودم ساخته بودم خدایی بود که فقط منتظره من پامو یکم از گلیمم درازتر کنم و عذابم کنه
ولی الان دارم چیزهایی دیگه میشنوم و یاد میگیرم
خدایی که منو آفریده با معجزات الهی و ایمان بهش که بارها هم نتیجه ایمانم رو دیدم در خوندن آیه ۲ و ۳ طلاق که درجا اجابت میشد
یا خوندن آیت الکرسی که در لحظه معجزه اش رو میدیدم و فراموشم میشد در لحظه خوشحال میشدم ولی دوباره توجهم میرفت رو نداشته ها
گزارشات سراسر منفی خانم شیطان پرست به مدیر کارخانه من تمام وجودمو پر میکرد و رحمت خدا رو کم رنگ که اینو خیلی قشنگ از فایل مدیر کارخانه خود را اعزام کنید یاد گرفتم و لذت بردم و همیشه تو یادمه
جوری که خودمو لایق نمیدونستم و و انتظار نداشتم و فکر کنم اینم یه اتفاق بود دیگه شانسی بود طبق قانون انتظار
ولی هیچ اتفاقی اتفاقی اتفاق نمیفته صد در صد
و من درگیر عادتهای غلط خودم میشدم
من در هر کاری که کردم قدم اول از من بوده و همیشه دست در دست خدا بودم
و با قانون افزایش و توجه به هر چی توجه کردم همون تو زندگیم چند برابر شد
البته نیروی منفی همیشه خیلی خیلی کندتر بوده تا انرژی مثبت این منم که جبرا اختیار دارم چه شرایطی رو تو زندگیم خلق کنم
منم که مسئولم و تصمیم گیرنده
خدای مهربانم منو جانشین خودش روی زمین قرار داده و خیلی بیشتر از من میخاد موفق و خوشبخت و همه چی تموم باشم
خدای من وقتی منو آفرید به خودش احسنت گفت
یعنی احسنت گفته که منو خلق کرده که غم و غصه هامو ببینه و عذاب کنه
اینهمه نعمت و آفرینش رو خلق کرده و نظم هستی که من بدبخت باشم
محاله محاله محاله
چقدر من غافل و نادان و نا آگاه بودم و غرق در ظلمت و گمراهی
و خدا الان که تو این مسیر و سرزمینم داره بهم میگه چقدر عاشقمه و من خواب بودم
تولد آگاهی و نور بر من و تمام دوستان هم مسیرم مبارک
به معنی واقعی آیت الکرسی من از ظلمت به نور رفتم و هدایت شدم چون خودم از خدا هدایت خاستم
من فقط راه خاستم نشونم بده برام معجزه کرد و تا وقتی که ادامه میدم سراسر وجودم روشنی و نور میشه و بعد از مدتی دوباره با علفهای هرز ممکنه سرزمین خوشبختیم رو نابود کنم
من میخام که این دنیامو مقدمه اون دنیا و اخرتم تبدیل به بهشت کنم کافیه که باورش کنم
الانم خیلی خیلی زندگیم متحول شده و از اون دختر تنها و گوشه گیر. و افسرده زیر و رو شدم با وجود اینکه کمی از این آگاهیها رو تونستم درک کنم و کمی با عینک و فیلتر خدا به خودم و شرایطم نگاه کنم دقیقاعین همون فایل عینک که در فایلعای لاغری بود با عینک چاقی و لاغری که قرمز و سبز میشد
باورهای اشتباه من و شنیده های اشتباهی منو گمراه کرده بود و من به عظمت الهی کمی ایمان پیدا کردم انقدر زندگیم بهشت شده
و هر چقدر بتونم همسو تر و هماهنگ تر بشم برای شناخت بیشتر خدام لذت میبرم و خالق آرزوهای بیشتر خودم میشم چون من اشرف مخلوقاتشم و از وجود خدا در من دمیده شده
من به تمام آرزوهام قول رسیدن دادم و مطمئنم با درک بیشتر و آگاهی تک تکشونو خواهم داشت
خدایی که الان میشناسمش عشقه خدایی که خودم پیداش کردم با کمک خودش
خدایی که در دوره ماه رمضان استادم با کمی از آیات قرآنی حقیقتا تونستم بشناسمش خیلی خیلی فرق داره
قرآنی که معجزه پیامبر آسمانی من مسلمانه شناختی از کتابهای دیگه پیامبران ندارم ولی مطمئنم کاملترینش و بدون دخل و تصرف قرانه
و در این دوره آخرالزمان کلی راهنما و استاد برای ما امکانش بوجود اومده
که اول خودشون زندگیشون رو درست کردن و بعد تک تک ما رو به قدرت وجودیمون آشنا میکنن که میتونیم ما هم الهامات الهی رو بشنویم و هم درک کنیم و هم یاد بگیریم استاد عطار روشن گرامی بی نهایت ممنونم ازتون و تک تک دوستان هم مسیرم
۲- مواردی در زندگی خود و اطرافیانتان پیدا کنید که نشانه ای واضح از معجزات الهی در زندگی بوده اند.
کلمه معجزه از ریشه عجز و ناتوانی میاد و جز کار خدا کار هیچکس نمیتونه باشه
من واقعا تا قبل از آشنایی معجزه وار با شما استاد عزیز به شدت افسردگی داشتم و بارها اینو اعتراف کردم که من فقط زنده مانی میکردم نه زندگی و مرده متحرک بودم
همیشه حسرت زندگی دیگران رو میخوردم و همیشه مقایسه میشدم و همیشه هم بازنده بودم و همه از من بهتر و جلوتر بودند طبیعتا با این نگاه به خودم که موجودی حقیر و بدبخت و چاق و مریض و گوشه گیر و انزوا طلب هستم
و فقط باید حسرت دیگران رو بخورم دچار حسادت و کینه و پرخاشگری شدید و گاها انتقام گرفتن از دیگران بودم و نفرین و ناله میکردم و همیشه فکر میکردم به کدامین گناه باید روی زمین زندگی کنم و بارها جواب شنیدم که آدم و حوا خطا کردند و ما از بهشت به زمین فرستاده شدیم بارها به خودکشی فکر میکردم و خیلی حس ناتوانی و طاقت نداشتن ادامه زندگی رو داشتم و همیشه در حال گریه و زاری بودم و معجزات الهی در زندگی من رخ داد که باکمک خدا به این مسیر هدایت بشم و من که خودمو بی استعدادترین و بدرد نخور ترین آدم روی زمین میدونستم و باورهای محدود کننده فرلوان داشتم بفهمم اصلا اونجوری که از بچگی تا سال ۹۶زندگی میکردم نیستم
و به خیلی معجزات تو این سرزمین دست پیدا کردم که بارها تو قسمتهای مختلف نوشته ام و در اینجا اشاره ای کوتاه میکنم
البته بعدها فهمیدم که قبلا هم معجزه زیاد داشتم و خودم برام ناچیز و نادیدنی بود
مثلا یکیش در دوران دبیرستان معدلم به طور معجزه واری از ۷ مشروطی به ۱۶ پیشرفت کرد که جز معجزه برای من تنبل درس نخون نبود
در دوران بچگی در روز عاشورا گم شدم و پیاده به سمت خونه مادربزرگم راه افتادم چون خونه خودمون رو بلد نبودم و یه آقایی بین راه منو با موتور آورد در خونمون اونم اصلا چطوری بهش اعتماد کردم و سوار موتورش شدم فقط خدا میدونه و منو صحیح و سالم رسوند که مامانم پخش زمین شد
من اصلا از خیاطی کردن متنفر بودم و حاضر نبودم نخ و سوزن دست بگیرم و خواهرم مریم بارها گفت بیا یادت بدم ولی میگفتم نمیتونم متنفرم یاد نمیگیرم ولی وقتی فهمیدم استعداد کلمه دروغه خواستم یاد بگیرم و کلی لباس برای خودم دوختم و لذت بردم
در بافتنی با دو میل حاضر نبودم نقشه بزنم قلاب بافیم نسبتا حرفه ای بود و خواستم یاد بگیرم خدا برای من تو اینستا به طور معجزه وار کلی مربی و آموزش رایگان فرستاد و با تکرار و تمرین از مهارتم لذت بردم و آموزش درست فقط معجزه شد برام
کلی معجزات دیگه تو زندگیم بوده یادم هست و خیلی متن طولانی میشه و کلی از اونها هم یادم رفته که گاهی یادم میاد کلی لذت میبرم و غرق در شادی میشم
و کلی از معجزات همون روزها که شروع به شناخت بهتر خدا کردم رو هم در دوره ماه رمضان نوشته ام
و اما بعد از دوره ماه رمضان به طور معجزه واری با آقای مهندسی آشنا شدم که به صورت رایگان انرژی درمانی میکرد و میگفتن از مال دنیا بی نیازه و به صورت خیر مراجعین رو انرژی درمانی میکرد و دوست شوهر عمه ام بود
و مطمئن بودم این نتیجه دوره ماه رمضان هست که انجام دادم
و بهم گفت تمام مریضیهام رو خوب میکنه و به قدری هیجان زده و خوشحال بودم که حد نداشت و حتی باورش نمیشد من استرس داشته باشم چون تیروییدم درمان نشد و یکی که درمان شده بود اومد گفت چون استرس داشت بار اول نتیجه نگرفت استرسش خوب شد درمان شد گفتم خوب منم استرس زیاد دارم گفت محاله تو هیجان داری فقط چون شادی و خنده منو میدید که همش تاثیر زندگی در سرزمین لاغرها در کنار عزیزانی همچون شما که همگی گنج و ثروت و دارایی پر افتخار من هستید
و اون روزها هم شاهد خیلی معجزات شفا برای هم خودم و هم دیگران بودم کلی سرطانی دیدم که درمان کامل شدن و رفتن از شهرهای دور هم میومدن حتی از دزفول هم مهمان داشتیم و با خبر میشدن از آدرس از طریق فامیلشون
و مهندس بی هیچ چشم داشتی در گرمای تابستان صبح و بعدازظهر در پارکینگ ساختمان خالی خودش که پشت خونه اش بود به همه انرژی میداد و خیلی از معجزات شفای بیماریها رو از نزدیک میدیدم و لذت میبردم
خودمم بیماری بهجت شاخه ای از رماتیسم مفصلی آرتریت روماتویید دارم و چشمام کاملا داشت کور میشد و هیچ درمانی هم نداره و بیماری خاموشه همینم برام خیلی مهم بود چون بلد نبودم با اون سرعت از طریق ذهنی چشمامو خوب کنم و درمان بیماری وارد نیستم
لثه هام عفونت شدید داشت از بچگی و بخاطر به عصب رسیدن چندتا از دندونام و مسواک اصلا نمیتونم بزنم چون شب از درد خوابم نمیبرد بخاطر کورتونی که مجبورم بخورم دندونام خورد میشن و پوسیدگی شدید حتی با گاز زدن نان معمولی و پوک شدن درمان شد لثه هام عفونتش و بوی دهانم کامل از بین رفته بود و صورتی شد
با انرژی درمانی که فقط دستاش رو بالای سرم میگرفتن روزی در حد دو دقیقه به هر نفر انرژی میدادن درمان شد و کیست داشتم درمان کرد و سونو گرافی دادم کاملا خوب شد و برای چشمامم معاینه کامل رفتم درمان شده بود و گفت چشمام سالمه و نه داروی هیدروکسی کلروکین که برای رماتیسم میخورم به شبکیه چشمام آسیب زده و نه بیماری بهجت چون مرتب باید برم معاینه و من اصلا دوست نداشتم برم معاینه و دکترمم خیلی اصرار میکرد برم ولی بعد از انرژی درمانی رفتم خودمم حس خوب شدن و شفا داشتم چون اون سوزشها و تاری دید خوب شده بود و ایمان داشتم انرژی الهی از طریق دستان مهندس در من اثر کرده ولی برای اطمینان میگفت حتما برید دکتر و چکاپ بشین تا اگه درمان نشده باز انرژی بده
کبدمم چرب شده بود همین که رفتم برای کیست سونو گرافی شکم و لگن بود بخاطر داروهای رماتیسمم البته اینم شاید بخاطر توجه به بیماریهام بود آزمایش مرتب میدادم ولی سونوگرافی نمیرفتم بعد از پاکسازی طب اسلامی کبدم درمان شده بود همون رژیم ریاضت که گرفتم
که قبلا ازمایش و اینا میدادم و در سایت زیاد فعال بودم درگیر نبود و توجهم به خوب شدن بود و میدونستم برنمیگرده
که خودش با دستاش اسکن میکرد مطمئن بود که درمان شده چون مقداری هم تو سونو برای کیستم که درمان شده بود رفتم مشخص بود درمان شده
کلا خیلی خوابمم درست شده بود و خیلی پر نشاط و انرژی شده بودم و تمام کارهای خونه رو تنهایی انجام میدادم و بابامم خیلی خوشحال بود که دارم خوب میشم و همش دعام میکرد
گاهی به خودم زیاد فشار میاوردم
و درد شدید داشت پاهام ساعتها منتطر می استادم در خونه مهندس چون شلوغ شده بود و افراد زیادی میفهمیدن همچین جایی هست و خیلی زود مجبور بودم برم تا زودتر تو لیست و نوبت برم
و قول هم داده بود که درد پاهامم درمان میکنه با انرژی ولی چون فکر کرد لجبازم برای لاغر نشدن گفت واقعا درمان پا دردت با وزن سنگین امکان نداره برو وزنت پایین اومد بیا چون بارها به وزن سنگین ها انرژی داد همونموقع خوب میشد ولی باز بخاطر وزن بالا برمیگشت دردهاشون
ودلم برای اینجا هم تنگ میشد چندتا دیدگاه میخوندم و فرصت نوشتن اصلا نداشتم اشتباهم همین بود فایل پراکنده و هر فایل جدید میومد رو سایت گوش میدادم ولی به طور جدی مشغول نبودم و دور شدم
البته رفت و آمد خیلی سخت بود و بعضی درمانها مراجعه مداوم و مرتب پشت سر هم میخاست
و ایشون از لاغری با ذهن هیچ اطلاعی نداشت هر روز بهم میگفت من اینهمه بیماریهات رو درمان کردم ولی برای لاغری بلد نبود کاری کنه میگفت همین یدونه اش با خودت و من سعی میکردم بحثی نکنم
و فقط تا جایی که میشد سکوت میکردم و لبخند میزدم
گاهی فکر میکنم از اینکه ناراحت نمیشم از حرفش عصبانی میشد که چرا بهم برنمیخوره و برام مهم نیس حرفاش بیشتر توصیه میکرد و میگفت بخاطر خودت میگم تو لاغر بشی چه نفعی به حال من داره من بدنت رو اینهمه کوبیدم و بیماریهات رو خوب کردم و حتی به بقیه هم میگفت که حرف گوش نمیدم سعی به نصیحت من داشت من حالم انقدر خوب بود که واکنشی نمیدادم و فقط میگفتم چشم میدونم من خودم عاشق لاغری هستم و یکارایی دارم میکنم
و خیلیا رو هم از راه دور انرژی میفرستاد مثل استاد علی اکبری که الان خارج هستن و از طریق ماهواره و اینستاگرام انرژی درمانی میکنن ولی ایشون هزینه زیادی میگیرن
و از ماه شهریور دیگه قرار شد استراحت کنن و من همچنان پر انرژی و حال خوب بودم و کلی کتاب خوندم و عالی بودم
و دوره الگوریتم کائنات رو ثبت نام کرده بودم به طور معجزه واری که اولش تصمیمی نداشتم شرکت کنم ولی هدایت شدم و انجام دادم با استاد دیگه ای که حالمو خوب نکرد فقط کلی آگاهی مفید داشت برام و عمل کردن به آموزشها برام سخت بود و هنوزم هست و برام نتیجه خوبی نداشت
و درست قبل از شروع این دوره در ماه مهر هم که بابام مسافر بهشت شد و با وجود اینکه خیلی خیلی صبور بودم و تونستم خودمو کنترل کنم بخاطر آموزشهای دوره ماه رمضانم و بهشتی شدن مادر عزیز استادمون که در مسافر بهشت شدن اواخر عزیزانم خیلی خیلی درسهای بزرگی به من دادن
واقعا طوری که خیلیا با تعجب نگاهم میکردن که انگار نه انگار پدرمو از دست دادم و گاها فکر میکردن بی احساسم و خیلی حرفها و کنایه ها هم شنیدم
ولی از ته دلم همه رو بخشیدم چون در سطح آگاهی خودشون رفتار میکنن و من عجیب نیست که تغییر کردم چون همه از خداییم و به سوی خدا بازمیگردیم
ولی بعد از دوره الگوریتم کائنات و قوانین خیلی بی حوصله شدم که الان معجزه دعوت و هدایت به این دوره برام اتفاق افتاد و دوباره پر شور و نشاط شدم و واقعا حالم خوبه که خدا باز نشونم داد این مسیر منو پر نشاط میکنه و بس انصافا
مامانمم خیلی بهم میگفت تو وقتی تو سایت استاد عطار روشن کار میکنی حالت خوبه اون دوره رو ولش کن ولی هیجان اموزش منو گرفته بود و تشنه یادگیری بودم و عطش داشتم و واقعا خیلی حقایق برام روشن شد و قوانین ولی من جام اونجا نیس جام همینجاست
که باز هم برام معجزه تجربه آزمون و خطا بود پشیمان نیستم چون اینم لیز خوردن بود و برگشتم و چون درست به موقع نجات پیدا کردم و هدایت شدم از اسارتی که برای خودم ساخته بودم
وای خیلی طولانی شد ببخشید
ادامه تمرین در قسمت بعدی چون نوشتن کلمات کند شده و من شدیدا در دنیای خودم بودم و مکان و زمان از دستم در رفت
به نام خدا
همگی ما روزهای بسیار سختی داشتیم و در همان روزهای سخت اتفاقاتی افتاده که تحت شرایطی اون روزهای سخت رو پشت سر گذاشتیم الان که اون اتفاقات رو به یاد میارم و مرور میکنم میبینم که همه معجزات الهی بوده و رد پای خدا رو در تمام اون اتفاقات میشه دید .دو سال پیش وقتی که قرار بود خونه ای رو بخرم در اوج ناامیدی و اینکه همه به من میگفتن دیگه نمیتونی خونه بخری اینقدر گرون شده که پول ت نمیرسه و منم با ترسی که از حرفای دیگران به سراغم اومد عقب نشینی کردم تا اینکه چند روز بعد از بنگاه زنگ زدن و گفتن یه خونه هست برو ببین با اینکه شک داشتم رفتم دیدم و یهو به خودم اومدم دیدم در حال نوشتن قولنامه خونه هستم و باورتون نمیشه اگه بگم چجور و به چه راحتی من بعد از یک ماه و نیم رفتم دفتر خونه و سند رو امضا کردم و همش معجزه خداوند بود و اینکه خدا آدم هایی رو سر راهم قرار داد و خدارو شکر خونه رو خریدم و من به معجزه الهی ایمان دارم و این یه شعار نیست از اعماق وجودم ایمان دارم به معجزات الهی و این فقط یه مثال بود از معجزات خدا و بارها و بارها برام از این معجزه ها زیاد اتفاق افتاده و شاید خیلی بهشون توجه نمیکردم و الان که قسمت اول زندگی با معجزه خدا رو میخوندم بهشون پی بردم .
بازم مطمعنم که از این معجزات زیاد در زندگیم اتفاق میفته خدا فراتر از تصورات ماست و فقط باید توکل کنیم و روز به روز ایمان بیشتری نسبت به خدا داشته باشیم
به نام خدای مهربان ، سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی
زندگی با کمک خداوند ( قدم اول )
معجزات الهی
خداوند همیشه به شکلهای مختلف معجزه وارد زندگیمون کرده ولی خیلی وقتها ما متوجه نشدیم ، اگه دچار خطر جانی میشدیم مثلاً بواسطه ی بیماری شدید نزدیک به مرگ یا تصادف وحشتناک که منجر به مرگ نشده و جان سالم به در بردیم میگفتیم زنده بودنمون معجزه بوده ، یا مثلاً شانس آوردیم ، ما خدا را نمیشناختیم و بهش اعتماد نداشتیم
من از زمانی که با قانون جذب و کارکرد ذهن آشنا شدم کم کم یاد گرفتم که بتونم معجزات روزانه ی خدا را در زندگیم ببینم ، مثلا همیشه براحتی برام جای پارک ماشین پیدا میشد ، یا همسرم حرفی میزد که من دوست داشتم اون روز بشنوم یا امسال رهن خونه ، عددی را که من در توانم بود خود صاحب خونه عنوان کرد که به این مقدار راضیه ، که خیلی کمتر از قیمت عرف بازار بود ، یا دانشگاه رفتن پسرم که قرار بود بره سربازی چون تو رشتهای که دوست داشت دانشگاه دولتی قبول نشده بود ، بعد تو یه روز یه اس مس تبلیغاتی اومد روی گوشی شوهرم که رشته طراحی صنعتی را دانشگاه غیر انتفاعی شهرمون برای اولین بار آورده و تاریخ ثبت نامش هم فقط سه روز فرصت بود که پسرم رفت ثبت نام کرد و هفته ی بعدش هم رفت سر کلاس و الان ترمهای آخره یعنی هیچ کسی غیر از خدا نمیتونست این کارو انجام بده ، خیلی اتفاقات کوچیک و بزرگ تو زندگیم افتاده که وقتی بهش فکر میکنم میبینم فقط کار خدا بوده ، اینکه همه ی کارها براحتی برام جور میشه ، تو هر شرایط یا هر مکانی که باشم کار من زود و راحت انجام میشه ، من به خدا ایمان و اعتماد دارم ، من دیدم که خدا همیشه و همه جا با من بوده همیشه منو هدایت و حمایت کرده ، من عاشق خدایی هستم که فقط ۶ ساله شناختمش ، اونم در حد درک اندک و کوچک خودم ، اینجا میخام یاد بگیرم که خداوند را با بزرگی و عظمت خودش درک کنم
درک نگاه خداوند
ما همیشه از دید محدود و کوچیک خودمون به خدا نگاه کردیم هیچ وقت نگاه خداوند را نمیشناختیم و درک نکرده بودیم که نگاه خدا چطوریه ، خدا تو قرآن گفته من خیر مطلقم ، یعنی هرچی از سمت خدا برای ما بیاد همه خیر و خوبیه حتی اگر یه اتفاق به ظاهر بد باشه اما نتیجه ی اون اتفاق برای من خیر میشه مثل چاقی که برای من خیلی بد بود ولی خدا هدایتم کرد به لاغری با ذهن که براحتی با عشق و شادی لاغر بشم ، نگاه خدا به من خیلی عالیه ، خدا بیشتر از من دوست داره که متناسب باشم ، بیشتر میخاد من سلامت باشم ، بیشتر میخاد من ثروتمند باشم ، بیشتر میخاد من شاد و پر انرژی باشم ، خداوند خیلی بیشتر آنچه من فکر میکنم بهم توانایی و قدرت داده ، خداوند نمیتونه برای ما کم بخاد ، چطور چیزی که خودش بزرگ و بینهایته برای آدم کم بخاد اون در حد بزرگی خودش برای ما هر چیزی را زیاد میخاد ، زندگی با نگاه خداوند خیلی قشنگ میشه ، آدم دیگه نمی ترسه که برای رسیدن به خواسته هاش قدم برنداره ، دیگه خودشو کم نمیبینه و ذهن محدود ترسوی خودشو میزاره کنار ، ما از خداییم ، ذهن ما هم بینهایته ، میخام ذهنمو هم جهت با نگاه خداوند قرار بدم ، آنچه که من در زندگی میخام خداوند هزار برابر برای من بیشتر میخاد ، خداوند هزار برابر بهترین و بیشترین هر چیزی را برای من میخاد ، اون میدونه که من لایق بهترین زندگی در دنیا هستم ، اون پیش فرض منو تو هر چیزی بهترین قرار داده ، بهترین اندام ، بهترین همسر ، بهترین فرزندان ، بهترین روابط ، بهترین وضعیت مالی ، بهترین کسب و کار ، بهترین سلامتی ، بهترین تفریحات ، پس من با رسیدن به بهترین خودم میتونم بگم با نگاه خداوند زندگی کردم از این به بعد من با نگاه خداوند اصلا خودمو دست کم نمیگیرم
من به معجزات الهی باور دارم
من با اینکه معجزات الهی را هر روز کوچیک کوچیک میبینم اما برای اتفاقات بزرگ زندگیم انگار باور معجزات در درونم هنوز کمی ضعیفه اما با نگاه خداوند این موضوع برطرف میشه ، من با همین قدم اول تمرین میکنم که انتظار معجزات بزرگ را در زندگیم داشته باشم ، مثل زمان چاقیم که هر سال بعد از عید منتظر چاقتر شدن بودم ، الان هم این انتظار را در خودم میسازم
من منتظر معجزات بزرگ در زندگیم هستم
من به معجزات الهی باور دارم
معجزه ی زندگی خودت باش
خدا را شکر میکنم که در این دوره هستم چون خداوند منو انتخاب کرده که در صف انتظار معجزات الهی قرار بگیرم چون
خداوند منو در صف تغییر و تحول زندگی وارد کرده
الان دیگه برام مهم نیست شرایط فعلی زندگیم چیه یا چه اشتباهاتی تا الان داشتم یا چه مشکلات مالی یا بیماریهایی که داشتم یا اضافه وزنی که هنوز با منه ، خدا منو صدا میزنه میگه نگران نباش ، فقط به من اعتماد کن و با نگاه من زندگی کن بعد خودت معجزه ی زندگیت میشی و به هر چی که میخای فراتر از انتظارت میرسی ، من با همه ی عظمت و بزرگیم ضمانت میکنم ، تو حتما خوشبختی را کامل با تمام وجود حس خواهی کرد ، هر چی که بخوای انجامش برای من کاری نداره ، خدا جونم عاشقتم من تسلیم هستم تو منو صدا کردی و من با تمام وجودم میگن بلهههههه
من به معجزات الهی ایمان دارم
مسیر فرضی برای رسیدن به خواسته خونه ی رویایی
صبح که رفته بودم باشگاه ، دوستم که میدونست من خونه ی ۱۸۰ متری تک واحدی با ویو فضای سبز صفر کیلد نخورده میخام بهم گفت که یکی از اقوامشون قصد مهاجرت داره و چون عجله داره خونه را بسیار زیر قیمت میده که باور نکردنی بود ، عصر به اتفاق همسرم و دوستم رفتیم خونه را دیدیم فوق العاده زیبا بود درست همون چیزی که میخاستم مدلی قشنگ با متریال بسیار عالی ساخته شده بود تو بهترین خیابون شهرم با قیمتی که به شرایط من میخورد ، فروشنده هم بسیار آدم مهربان و خوبی بود ، همه با هم رفتیم بنگاه و تو نیم ساعت خونه را خریدیم و چقدر اون لحظه که سند را امضا می کردم برام لذت بخش بود و خدا را هزار بار شکر کردم که به براحتی مثل آب خوردن به خونه رویاییم رسیدم ، همه ی اینا معجزه ی خدا بود صبح تو باشگاه دوستم راجب خونه حرف زد و عصر خونه مال من بود ، خدایاااااا شکرت ، من منتظر معجزه ت بودم و تو چقدر زود جواب انتظار منو دادی
من به معجزات الهی ایمان دارم
به نام خدا
سلام به شما استاد عزیز و دوستان…
خودت رو از نگاه من ببین
چه جمله ی فوق العاده ای، خدا واقعا بیشتر از ما دوست داره که پیشرفت کنیم و لذت ببریم تو همه ی جنبه های زندگی…
تو هنوز معحزه ی من را ندیدی
باید باور کرد که خداوند معجزه میکنه و اونوقت معجزاتش رو میبینیم، از نظر ما دو دو تا چهار میشه ولی
معجزه ی خداوند اون رو برامون هزار میکنه…
الهی شکر بابت آگاهی و حال خوب
سپاس از شما بابت این مطالب و حال خوب👌🌿
از صبح امروز پس ازمطالعه این مطالب سرخوش هستم حالم خوب است ازاین آگاهی های بینظیر من به معجزات الهی ایمان دارم ودرصف انتظارهستم وخدامرادراین صف قرارداده ونگاه خدا به من خیلی فراتر از نگاه خودم است به خودم
چه بسیار دوستان نزدیک وآشنایان را میشناسم که زندگیشان اززیرصفرمطلق به ناگاه ومعجزه وار دچار تغییرات شگرفی شد وجمله ی کی فکرشو میکرد مرتب دهان به دهان میشد برایشان
من در صف انتظار خداوندم وهم اکنون ودراین برهه زمانی منتظر شغلی جدید وپردرآمدی هستم که بزودی بلطف خدا به سوی آن هدایت میشوم وسرعت همه بدهی های شخصی وبانکی وچکی ام صفرصفر میشوند وماشین ام را تعویض میکنم وکلی لوازم خانگی میخرم وهزینه های روتین زندگیم براحتی جور میشود بادرآمد بالایی که خداوند نصیبم میکند
سلام خدمت استاد ومعلم زندگیاز ز شما بسیار سپاسگذارم به خاطر در اختیار گذاشتن این آگاهی ها من از این متن متوجه شدم که چقد خودم روبی ارزش میدونستم واز این بابت پیش خدای خودم شرمنده ام خدای که برای من شادی، خوشبختی آرامش، سلامتی، برکت وفراوای، در نظر داره ومن برای خودم ناامیدی، نداشتن استعداد، شروع نکردن کاری به خاطر ترس از موفق نشدن، ولی از این به بعد میخوام از نگاه خداوند به خودم نگاه کنم من میتونم خوشبختی، تناسب اندام، ثروت و برکت فراوانی رو تجربه کنم چون خداوند همه خوبی های جهان رو برای من در نظر گرفته و خداوند دوست داره بندش در بهترین شرایط زندگی کنه من هرروز دارم معجره های خداوند در اطرافم میبینم همین آشنا شدنم با سایت تناسب فکری ، ونگاه کردن به طبیعت و موجودات زنده که پر هست از شگفتی های آفرینش، واینکه چقد روز به روز دنیا رو به گسترش و پیشرفت هست وقتی زندگی الآن با زندگی 100 سال پيش مقایسه کنیم میبینیم که چقدر وسایل رفاهی وارد زندگی ما شده واینها همه از معجره های خداونده من به معجره های خداوند باور دارم
سلام ب خالق بیهمتای جهان هستی
سلام بر استاد وهم مسیران کمک خداووند
من چندروز این متن رو خواندم جون بسیاردرکیرمشکاات ناشی از عمل شوهر بودمبه درک درست این نوشته نرسیدم
آمروز که حسم خوب هست میثاق نامه خواندم افکار از حالت وشدت اون مشکل کمی آسوده شده واسترس که اطرافیان داشتن من خودم خیلی عالی کنترال می کردم و شاهد بودم که جقدرنگران هستن اول برای این مسبرکه دورنش هستم هربخش اون کلی آگاهی به من داده و کلی آرمش توهمین بخش داشتم و اصلا هیچ نکرانی نداشتم پس من بسیار تو این بخش،کنترال شرایط به بهترین روشن وبهترین کارآمدی رواز طرف خداوند کرفتم تنها فرد آرام وبی استرس نگرانی من بودم وحتی به فرزندانم هم ارامش نداشتن دیدم و اون از لطف خداوند هست که هدایتش وحمایتش شامل حال من شد ازاین بابت هرلحظه هر زمان بابد تشکر و سپاس گزار هستم خواهم بود
من توصف افردای قرار دارم که داره تغییر به افکارشون دادن ومی خوان به شکل بهتر از افکار تو کمک گرفتن ازخداوند باشن این صف رو خداوند ازدرخواست خودم ازخودش داده بسیار سپاگرارم هستمکه من رو لایق این صف دید جرا چون من اون لایقت اول در خودم به وحود اوردم اون از خودمگرفته بودم احساس ناتوانی داشتم اصلا خودم لایق هیج دریافتی حس نمیکردم وفتی اون به شکل واقعی به خودم برکشت دادم مسیرهای بهتری روهم به من اول نشون داد که بشه درخواست خودم ازخودش برای دریافت معجزه دریافتی ازخودش این طبق یی سیستم طی میشه کلی قوانین دورنش هست وطبق اون قوانین طی،میشه
چون دید فقط کافی نیست وفتی در خواستی نباشه
خداوند من بسیار قدرتمند توامند هست به هرانسانس آنچه که درخواست داشته به شکل کامل بهش عطا میکنه چون عدالتش بی همتا هست هیچ اجباری در کنارش نیست هر درخواستی که هر بنده کنه اون براش انجام میده درخواست من شناخت خوب از خودش بوده پس به درخواست من به این شکل جواب داد که اول هدایت کرد که مشکل اَضا فه وزن رو برطرف کنم هم زمان با اون من به مسیرهای دیگه زندگیمکه توش مشکل داشتم راهنمایی کرده وبه همین شکل سطح رشد من که تونگاه اول فقط،لاغر ذهن بود ودیگه اهداف دیگه در نظرم نبود چون سطح رو من با همراه بودن با خداوند بود پس در یافتی من خیلی بیشتر از خواسته خودم به من داده برگشت می کنی من برای خودم سطح لاغرشدن تو نظر داستم ولی به شناخت خودش ازمن هم راهنمایی شودم تو مسیرهای قرارداد که بیشتر دریافت داشته باشم
پس نظر خدادند ازمن خیلی تودرجات بالاتری هست تا نگاه خودم به خودم چون من کمبودهای خودم رو میی بینم
ولی خداوتد توامندی من رو میبینه نه کمبودهای من رو اون میدنه که چی خلق کرده چه قدرتی تو افرینش هست چه کارهایی وان انسان به شکل بهترین انجام بده ولی نگاه من چی میگه کلی مشکل فقیط مبینه کلی نواستن رو میینه پس به این رسیدم که هیچ کسی هیچ چیز اون شناخت من از خودم رو مثل افردی کاره نه درک میکنه نه متوجه هست هرانسانی به این شکل هست چون عدل خداوند یکسان هست
حتی تو درخواست هم هرآنچه که بنده درخواست داره بهش میرسه هربخش اگه دید بنده الخالق ثروت هست ما ل اموال هست اگه کارکسب هست اگه ازتباط خوب هست و اگه های زیاد اون بهش میده توجه اون بنده تو کودم بخش هست دریافتی اون بنده همون هست من تا سال پیش کل توجه فقط جاق ومشکلات بود پس اون به من رسید امسال وفتی هدایت شدم ازدرخواست خودم پس شد توجه به مسیرتغیبرکرده توجه وتشکر وگفتار ذهنم اون به من به شکل عالی بخشید
خداوند من یی مکانی فرستاد که به شکل بهتر وعالتری
اول شناخت خداوند به من برسه واون شناختی هززمان خداوند درکنار بوده همیشه کمک گرده کلی انرژی به من داده کلی الهامات رو به من فرستاده کلی من اون متوجه نشدن رو بفهم. و بودنم که هیج زمانی خداوند من تنها نزاشت هرلحظه یاور بوده اون نگاهش روی هم انسا نها ازجمله من هست هیچ بنده رو بی هدف به این جهان نفرستاده حتما یی هدفی تو زندگی هر انسان بوده بی دلیل هدف رو متوجه بشه
تا اینجا که نوشتم به این دریافت رسیدمکه منتوصف دریافت معجزه والهامات الهی هستم وکمک داده به نن میرسه روزی که میه استم همسرم رودببریم عمل به نگاه دخترم برزگوکو چکمعسک دکتردیرن کارنامه کارشون رو دیدن دچار استرس شدن که این آقا عمل زیبایی انجام میده شاید نتوان این عمل پدرشون روانجام بده حتی انقد دختر بزرگم نکران شد که گفت نه نمیخوام این آقا که هیچ شناختی ازش ندارم بابام رو عمل کنه وفتی دختر نگران بودن عکس این اقار روبه من نشون دادن تو دلم خیلی آرام بودم گفتم کاره خودش نگران نباشید حتی روز عمل وفتی برای اولین باره آقای دکتر رو دیدم عمل کلا عوض شد ازیی عمل آسون ساده به عملی جراحی کشید این معجزه زندگی همسرم بود که اتقاق افتاد جون این آقا فردا که امده بود همسر معاینه کرده بود از کار کرده بدن همسر کلی تشویق کرده بود که جه خوب بدنش جواب داده وچه عضلاتی قویی گفته بو همسر داشته که بشه این عمل براش انجام بده برای هرفردی این عمل کمی سخت هست ولی برای همسرم به شکل خوبش با مشکلات مختلف همسرم ایحاد شد تو نگاه من یی معجزه بود.برای نجات همسر ازاین مشکل ۸ ساله که با تعددا ۳۸ سنک در صفرایی همسرم بود به پس اون معجزه همین جند روز پیش تو زندگی من وهمسرم من به وحود امد
من توصف دریافت تغییرو تحول توزندگی بود م
اون تومسیر لاغری ارام ارم انجام دادم تعییر تحوال اول تواون بخش داشتن باره تودیدگاهم نوشتم که من با لاغری اول تغییر وتحول به زندگی واردکردم درخواست دادم که زندگیم دراینده به شکل بهتربه پیش بره خوب این به پیش رفتن اولین مانع درد همسرم ومشکلات این درد بود باید این برطرف میشه که من هم تغییر رو به شکل بهتری حس کنم وشد عمل برای رهای ازاین درد ومشکلاتش پس معجزه اتفاق افتاد چون وهمسر به هیچ عنوان راضی به این کاره نمیشد درد اونمجبور به برطرف کردن این مشکل کرده همه جیزدست به دست هم داد که من توصف تغییر وتحول که بودم بهترینش قسمت من بشه واین مانع ازمسیرم به کناررفت خدای شکرت که چه مانع بزرگی رو برام برطرف کردی با بودن این مشکل احساسم کمی خوب نبود حالا که آدم فکر میکنم چقدر تواین چندروز اتفاقات خوبی توهمین کاری بود که تو نگاه اطرافیان فقط یی عمل دیده میشد ولی برای من کلی دست آور داشت که با آرامش اطراف اون دارم درک میکنم فضایی منرل من توسکوت بهتری هست آرامش من برکشت داشته اون درک رو بهش رسیدم که خداوند داشت موانع رو برام بر می داشت که من اون تغییر وتحول به کامل زندگیم بدم وای باوره نمشه
چه خوب شد که دیدگاه فبلی رو هیچ چیزه بهش ندادید
چون باعث شد اول ابن متن بازم بخوانم افکارمرتب کنم وتازه کاره خداوند رو به شکل عالی بی نقص تا آمروز که برام انجام داده دریافت کنم امکان نداشت یی لشکر همسرم راضی به این عمل کنه چون فردی خود ساخته وهیچ کاری بدون نظرخودش امکان تداره انجام بده باید خودش انجام بده توهرکاری پس درد امکان ازش کرفت وکار به عمل ورهایی.ازاین مشکل کشید
حتی به دکتر گفت این مشکل بکنه ازبدنش بیرون کنه برای دریافت این نوشته حسم به شکلی عالی شد افکار به ترتب به پیش رفت به دریافتی خوب تومسبر رسیدم پس برای باوره که من باوره معجزه الهی که امروز تو دفتر نوشتم من انتطار یی اتفاق خوب دارم یا دریافت الهامات الهی به این همشون تواین دیدگاه رسیدم خدابا تشکر وسپاس رو دارم
من تمریناتی بخش لاغری با ذهن وخدا هرگز دیر نمی کند رو هر روز دارم انجام میدم تو دفتر هر روز توبخش سپاکزاریی اون روز دارم توبخش الهامات واتفاقات صبح می نویسم که خدایا من منتظر هستمکه به من برسه و شب اون توقسمت خودش یاداشت میکنم بی شک اون به من میرسه آمروز تو این دیدگاه برای ۴ هفته گذشته رسید که چه کمکی تو راه بود وبه من طی این ۴ هفته به شکل کامل رسید خدایا تشکروسپاس بی کران
خدا پشت وپنا. هتون. یا حق حق نگه دارتون
سلام استاد عزیز .
وقتی این مطلب را خواندم ک دقیق شب گذشته درباره مسائل خودم صمیمانه با خدا صحبت کردم انگار یک دوست صمیمی .
و تمام را به او گفتم اگار تمام این صحبت ها ربط،به دیشب داشت .
واقعا ناامید ب تغییر در بعضی مسائل بودم اما ب خود گفتم باید ادامه داد تا راهی باز شود .
و امروز،هدایت شدم ب سایت تا جلسه بعدی لاغری را بردارم
که این صفحه نمایان سد انگار برای من بود اول خاستم رد کنم اما گفتم بزار اول بخونمش .
و بعد انگار خدا با من حرف زد .
اگر بخاهم معجزه کنم گل میکارم فراترررر خواسته تو راحتر از انچه تو تصور کنی فقط،باور کن .
مثلا مسیر،فرضی میتواند این باشد افراد نامناسب زندگی تو را نه ب روش،مرگ حتما !!! بلکه به روش خیلی راحت بکشاااانم به جایی یا شرایطی که از تو دور شوند .
و تو را در ارامش قرار دهم .
میتوانم قلب مردم را به کسب تو هدایت کنم یا اوازه تو را بلند کنم تا خود بیایند .
و تو فقط،نظاره کنی
اما بارررها دلم میخواهد این مطالب را به قلبم تکرار کنم بخوانم القا کنم .
خداوند منتظر،باور من است همین
باسلام حضور همه دوستان و استاد بزرگوارم
چندین و چند بار نوشته های این قسمت رو خواندم و از اطلاعات و آگاهی های ارزشمندی که از قلم شما به من رسید خداوند را سپاسگزارم. حس و حالم بعد از خواندن این نوشته و نظرات دوستان خیلی عالی شد و خداوند را شاکرم که منو به این قسمت هدایت کرد😇🤩
معجزات خداوند در همه جای زندگی من جاریست و شاید سال ها به آنها بی توجه بودم اما وقتی از نگاه خداوند به زندگی می نگرم اشک شوق در چشمانم حلقه میزند خداوندی که همیشه برایم بهترینها رو خواسته
تولد فرزند اولم خودش معجزه بود چون تو ماه چهارم بارداری دچار مشکل شدم و قرار بود منو به اتاق عمل ببرن و گفتن بچه باید سقط بشه ولی خداوند اینگونه رقم نزد و شرایطم پایدار موند و چند روز مراقبت ویژه در بیمارستان منو از اون وضع نجات داد و من تولد اولین فرزندم را یک معجزه الهی می دانم.🙏😍
پسرم در سن یک ماه و نیم به خاطر مشکلی به اتاق عمل رفت و من فقط اشک می ریختم و امیدی به زنده بودنش نداشتم اما اون در آغوش خدا بود و خداوند مهربان اونو به من برگردوند این هم معجزه زیبای خدا بود.خدایا ممنونم🙏🙏
تصادفی که چند سال قبل کردیم بدون کوچکترین آسیبی به خودمان و فقط ماشین خسارت دیداین هم معجزه خداوند بود. گوشه گوشه ی زندگیم همراه با معجزات خداوند بوده و من بابت همه این معجزات الهی ازاو ممنونم.
من معجزات الهی را با چشم خودم بارها دیدم
من به معجزات الهی باور دارم،من به معجزات الهی باور دارم و میخواهم این معجزات را هر لحظه در زندگیم تجربه کنم. من ایمان دارم هدایت من به این قسمت سایت هم معجزه الهی است. ایمان دارم خداوند برایم بهترین ها را کنار گذاشته و منتظر آمادگی من برای دریافت اوناست.و چقد این حس و حال زیباست که هر لحظه از نگاه خداوند خودم را ببینم و باور داشته باشم.
من قبل از آشنایی با قوانین جذب و انرژی مثبت فقط نکات منفی را پر رنگ می دیدم و احساس بد و منفی داشتم حسم به هیچی خوب نبود و همه چیز رو مقصر این حال بد می دانستم از زمین و زمان و خدا و همه چی گله مند بودم که این چه وضعشه؟ چرا باید این همه شرایط بد تو زندگیم جریان داشته باشه؟!
اما با خوندن مطالب ارزشمند هر جلسه و با این آگاهی که از نگاه و دریچه خداوند به زندگی می نگرم می بینم که خواسته های من از خداوند همه منطقی هستن و من لیاقت دریافت بیشتر از اینها رو از دید خداوند دارم فقط کافیست از نگاه خداوند به تمام بخش های زندگیم بنگرم.
من میخواهم تجربه سلامتی و شادی کامل را در زندگیم ودرکنار عزیزانم داشته باشم
میخوام زندگی رویایی خودمو در کنار همسر و فرزندانم به بهترین شکل ادامه بدم.
دوست دارم تجربه مسافرت های فراوان با عزیزانم را داشته باشم.
دلم میخواد سطح درآمد خودم و همسرم به بهترین شکل افزایش پیدا کنه ودیگه دغدغه واسترس مالی نداشته باشم. دوست دارم ماشین دلخواهمو بعد از سال ها بخرم و در کنار خانواده لحظات شادی سپری کنم.
دلم میخواد سطح ارتباطی خیلی عالی با دوست وفامیل و آشنایان داشته باشم و خلاصه اینکه دلم میخواد معجزات الهی فراوانی رو در زندگیم هر روز تجربه کنم و با خوشحالی فراوان از خدا تشکر و قدردانی کنم.
خدایا بابت معجزاتی که برای زندگیم در نظر گرفتی سپاسگزارم🙏🙏
سلام استاد گرامی نوشتن نظر در این بخش به ازای خواندن این مطلب است با نوشتن در واقع هزینه این نوشته را می پردازم
اینجا تهران زمستان ۱۴۰۲ و یک صبح جمعه برفی است
خدا را شاکرم سوز برف از لای حدارهای پنجره به داخل خونه میاد و هوا واقعا سرده خدا را شاکرم به خاطر نعمت بارندگیش جه قدر گفتن که امسال بارندگی نشده چه قدر هنه حرف زدن اما فقط یک نفر میگفت که برف هم میاد و اومد و بارندگی شد و همه جا سفید شد برف اما عجب سکوت عجیبی داره
همیشه فکر میکنم خضرت یوسف با اون همه زیبایی باز هم خدا گفت برو و خودت رادبیارای خداوند دوست داره به وسیله بندگانش قدرت خودش رو نشون بده خدا دوست داشت یوسف زیباترین باشه
این همه گل این همه مرندگان زیبا این همه نعمت این هنه فراوانی
برداشت من از این اگاهی این که اگر من اینحام انتخاب شدم به وسیله خداوند و خدا نه تنها من را رها نکرده بلکه صلاح دونستن که من لاغر و زیبا شم
نشانه های واضح از معجزات خداوند میتونم زندگی دوستم رو بگم که تنها سرمایه زندگیش وام ازدواجشون بود و کرونا دلیلی شد تا با یک جشن کوچک خانوادگی رفتن سر زندکیشون یک اپارتمان اجاره کردن که به صورت کاملا معجزه ایدصاحب خونه فردی بود که خیلی کم اجاره میگرفت برای کمک به زوجهای جوان
و الان خدا رو شکر همه چی عالی دوستم ماشین خریده خودش و همسرش کار خوبی پیدا کردن و تو ازمون وکالت قبول شده
مسیر فرضی من این که من به طور معجزه اسایی خونه خودم رو میخرم و دست غیب الهی همواره در زندگی من است
به نام خدایی که جان آفرید
زمین و زمان و مکان آفرید
بشر ، ماورای جلالش نیافت
بصر ، منتهای جمالش نیافت
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی و همراهان عزیز در این مسیر شگفتی آفرین
گام اول زندگی با کمک خداوند
۱. احساس و برداشت خود از آگاهی که کسب کردید را در بخش نظرات ثبت کنید.
[ من به معجزات الهی ایمان دارم ]
احساس خیلی خوبی دارم و خوشحالم از کسب این آگاهی جدید که یاد گرفتم خودم رو از دریچه نگاه خدا ببینم
فهمیدم من انسان ارزشمندتری هستم فقط نگاه خودم نسبت به توانایی های خودم آنطور که باید بزرگ نیست !
ما انسانها عادت کردیم که خودمون رو بی ارزش تر از چیزی که هستیم ببینیم و توانایی هامون رو کوچک بشماریم !
حس می کنم با خواندن این مطالب پرده ای از جلوی چشمام کنار رفت و یاد چیزایی افتادم که تا به امروز می دیدم اما آگاه نبودم من در اطرافیانم انسانهایی رو می شناسم که اعتماد به نفس بسیار بالایی دارند و خودشون رو بالاتر از چیزی که ما می بینیم می بینند !
تا به امروز وقتی با اون افراد مواجه می شدم در دلم می گفتم عجب اعتماد به سقف کاذبی داره !
گاهی هم برای خودم هم برای نزدیکانم این سوال پیش میومد که این شخص لایق چیزهایی که داره نیست ! و ما ندونسته اون شخص رو قضاوت کردیم و بارها شنیده بودم که در مورد این شخص می گفتن که ما موندیم این هیچ هنری نداره و استحقاق این جایگاه در زندگیش نیست ! پس چطور به این جایگاه رسیده ؟
ولی امروز آگاه شدم که این افراد نگاه درستی به خودشون دارن و دلیل موفقیتشون هم همین مسئله ست
و در مقابل این افراد انسانهای زیادی رو می شناسم که بسیار خود کوچک بین هستند و توانایی ها و استعدادهای بسیار منحصر به فرد و بالایی دارند اما حتی این استعدادها رو به حساب هم نمیارن و وقتی بقیه ازشون تعریف و تمجید می کنن بسیار متواضعانه میگن من لایق اینهمه تعریف شما نیستم و … و این حرف یک تعارف ساده نیست این افراد واقعاً توانایی ها و استعدادهای خودشون رو کوچک می شمارند و به همین دلیله که توی زندگی به جایی که لیاقتش رو دارند نمی رسند چون به خودشون و توانایی هاشون نگاه انسانی بسیار حقیر دارند !
حتی به خودم عمیقتر شدم توی هر مسئله ای که خودم رو با نگاه بالاتری می دیدم پیشرفت چشمگیرتری داشتم و چقدر برام جالب شد که من توی زندگیم و توانایی هام همه جا سطح لیاقت خودمو ارزیابی کردم و طبق همین ارزیابی به خودم نمره دادم و اجازه ندادم پامو فراتر بزارم و خودمو در محدودیتهای ذهنم حبس کردم !
ولی امروز خوشحالم که سطح آگاهیم بالاتر رفت و دیواری که سد راه پیشرفتهای زندگیم بود دیدم
من از امروز به خودم قول میدم که به هیچ دیواری اجازه ندم بین من و خدای من فاصله بندازه چون من پشت دیوار محدودیتهام ایستاده بودم و خدای نامحدودم رو ندیدم که آنسوی دیوار دستش رو به سمت من دراز کرده تا از اون دیوار عبور کنم و دیوار محدودیتهام رو بشکنم
خدا بیشتر از من دوست داشت که من به موفقیت برسم اما من ترسیدم به خدا اعتماد کنم اما از امروز دستم رو میذارم تو دست خدا و به خدا اعتماد می کنم تا با کمکش به آرزوهام برسم
من از امروز به تمام آرزوهام قول رسیدن دادم چون:
( من به معجزات الهی ایمان دارم )
۲. مواردی در زندگی خود و اطرافیانتان پیدا کنید که نشانه ای واضح از معجزات الهی در زندگی بوده اند.
خدای من همون خداییه که حضرت ابراهیم رو از آتش نمرود نجات داد
خدای من همون خداییه که حضرت یونس رو از شکم ماهی نجات داد
خدای من همون خداییه که حضرت یوسف رو از برده به عزیز مصر تبدیل کرد
خدای من همون خداییه که زلیخا رو بینا و جوان کرد و بهش عمر دوباره بخشید
خدای من همون خداییه که رود نیل رو برای حضرت موسی و یارانش شکافت
خدای من همون خداییه که برای حضرت مریم از بهشت غذا می فرستاد و با یک سیب بهش حضرت عیسی رو هدیه داد
خدای من همون خداییه که به حضرت عیسی دستور داد در گهواره سخن بگه و …
اگر بخوام از زندگی خودم و اطرافیانم مثال بزنم
خاله من زمانی که خیلی جوان بود و تازه عقد کرده بود متوجه میشن که سرطان داره و مدتی شیمی درمانی و … میکنه و بعد تمام دکترای قم و چند تا شهر دیگه جوابش می کنن ولی همسر خاله ام که خیلی دوستش داشته می برتش مشهد و همونجا خاله ام یک خواب می بینه که بهش میگن شفا گرفتی بعد که دوباره آزمایش میده اثری از بیماریش نبوده
خودم وقتی راهنمایی و اول دبیرستان بودم خیاطیم افتضاح بود جوری که مامانم همیشه بهم می گفت تو هیچ وقت تو زندگیت خیاط نمیشی چون حتی نمی تونستم یک کوک ساده به مقنعه ام بزنم
که حتی خواهرامم بلد بودن اما من سر یکسری مسائل کلاس اول دبیرستان کل امتحانام به جز چند تا درس رو برگه سفید دادم و زمان انتخاب رشته فقط سه تا اولویت داشتم
و من تصمیم گرفتم برم رشته ی طراحی و دوخت کارو دانش که با مخالفت شدید بابام روبرو شدم چون فکر می کرد مخارج این رشته بالاست و ما از لحاظ مالی ضعیف بودیم و به من گفت باید یکبار دیگه اول دبیرستان رو بخونی و یک رشته نظری قبول بشی !
اما من تصمیم خودم رو گرفته بودم و بابام با کمال نارضایتی و دعوا و قهر و فقط با این شرط قبول کرد که کوچکترین پولی برای من خرج نکنه و کوچکترین حمایتی از من نکنه و من قبول کردم
و همونجا با دل شکسته از خدا خواستم کمکم کنه و خودش همه جوره حمایتم کنه و دستمو بگیره و کمکم کنه به خودم و بابام و همه خودمو ثابت کنم و من در این دو سال معجزاتی رو با چشم دیدم که خودم هنوز باورم نمیشه انگار توی اون مدرسه همه یک جورایی دست خدا بودند برای کمک کردن به من !
از مدیر گرفته تا سرپرست مربی های کارگاه خیاطی همه بهم کمک می کردند و پارچه و وسایل مورد نیازم رو بدون هیچ گونه منت گذاشتن در اختیارم می گذاشتند !
و اتفاقاتی برام افتاد که هنوز که بهش فکر می کنم حیرت می کنم من به حدی هر روز در حال پیشرفت بودم که نه تنها شاگرد اول و شاگرد نمونه کل مدرسه بودم بلکه کاپشن دوزیم توی کل کشور اول شد!
و من سر گروه سرگروه های کارگاه شدم و تنها دانش آموزی بودم که اجازه داشت زنگ های تفریح وارد دفتر معلمها بشه و مربی به من درس میداد و من به سرگروه ها درس می دادم و سرگروهها هر کدوم به زیر گروههای خودشون درس میدادن
و در آخر هر کس مشکل داشت یکراست میومد پیش خودم
و بعد از اون بابام کاپشنی که برای خودش و برادرم دوخته بودم برد پیش کت و شلوار دوزش که بهترین خیاط شهرمون بود که براش جادکمه بزنه و کت و شلوار دوزش به حدی از کار من خوشش اومده بود
و کلی تشویق و تمجید کرده بود که بابا حسابی خوشحال شده بود و بهم گفت واقعاً بهت افتخار کردم و حتی از من دعوت به کار با حقوق بالا کرده بود که من در اون زمان شرایطش رو نداشتم که برم سر کار
معجزه ی دیگه ای که توی زندگیم رخ داد مربوط به کارم بود که بابام خیلی مخالف بود و اجازه نمیداد من برم سرکار اما من از خدا خواستم که راضی بشه و به طرز معجزه آسایی راضی شد و من چندین جای مختلف کار کردم حتی یکی از جاهایی که برای کار می رفتم خودش صبح های زود من رو می برد می رسوند سر کارم که واقعاً جز معجزه نمی شد اسم دیگه ای روش گذاشت !
حتی من چند تا شغل داشتم و هم چند جای مختلف مربی سرود و خیاطی بودم هم توی خونه شاگرد خصوصی داشتم هم برای مشتریهام تک دوزی می کردم و حتی مشتریهامم خودشون معجزه بودن و از جاهایی میومدن که من واقعاً حیرت می کردم که اینا چطوری منو پیدا کردن !
چون من تبلیغاتی برای کارم نکرده بودم فقط از خدا خواسته بودم برام مشتری بفرسته و الان که دارم اینا رو می نویسم حالم دگرگون شده چون خدای مهربون من داره یکی یکی معجزاتشو به رخم می کشه و میگه ببین من همون خداییم که این معجزات رو وارد زندگیت کردم !
و اما یکی از عجیب ترین معجزات زندگی من همسر نازنینم بود که من خیلی قشنگ مشخصات همسر دلخواهم رو به خدا سفارش دادم و ازش خواستم که خودش این شخص رو برام بفرسته و خدا زیباترین معجزه ی زندگیم رو فرستاد و این در شرایطی بود که من دختر سوم خانواده بودم
و دو خواهر بزرگترم هنوز مجرد بودند و بابام روی این مسئله هم تعصب داشت که اول خواهران بزرگترم باید ازدواج کنند
و همچنین اینکه همسر من تا اول راهنمایی درس خونده بود و بابای من به شدت براش تحصیلات مهم بود و همیشه به مامانم می گفت اول از خواستگار بپرس چقدر تحصیلات داره اگه دیپلم نداشت به هیچ عنوان قبول نکن بیان برای خواستگاری و تا به اون روز خواستگاران زیادی رو به همین علت رد کرده بودیم اما اینبار من از اراده ای فوق اراده ها خواسته بودم
که خودش همه چیز رو برام درست کنه و نکته ی جالبش اینجا بود که من اصلاً از انتظار خوشم نمیومد و اینم از خدا خواسته بودم که خیلی سریع همه چیز اتفاق بیفته و در عین ناباوری همه پنجشنبه غروب مادر و خاله ی همسرم و چند نفر دیگه که واسطه این ازدواج بودند اومدن خواستگاری و با اینکه مامانم بهشون گفت که به خاطر تحصیلات پسرتون باباش قبول نمی کنه اما آقای واسطه ای که بابام خیلی بهش اعتماد داشت اومد همون شب بابام رو راضی کرد که فردا ساعت ۱۱ صبح به همراه همسرم و پدرش و چند تا از بزرگان فامیل بیان خواستگاری و بعدازظهر اومدن شناسنامه من رو گرفتن و خبر دادن فردا صبح زود میان دنبال من که بریم برای آزمایش خون و چون شب تولد پیامبر و امام صادق بود گفتن سه روز طول می کشه تا جواب آزمایش بیاد که باز هم معجزه ی بعدی که همسرم توی آزمایشگاه یه آشنا پیدا می کنه و یک ساعته جواب آزمایش رو می گیره و بعد دوباره اون واسطه که بابام خیلی بهش اعتماد داشت اومد بابام رو راضی کرد که بعدازظهر بیان برای بله برون و بابام در عین ناباوری ما قبول کرد و مراسم بله برون خیلی راحت و بی دغدغه به همراه بزرگان فامیل دو طرف انجام شد و پدر همسرم از بابام اجازه گرفت همون موقع عاقد بیارن توی خونه و عقدمون کنه و بابام قبول کرد و ما همون شب عقد کردیم !!!
یکی دیگه از معجزات زندگی من آشنایی با شما استاد عزیز بود که قبلاً در قسمت نظرات مربوط به این قسمت نوشتم
من معجزات خیلی زیادی در زندگی خودم و اطرافیانم رخ داده که چند تا از مهمترینهاشو گفتم که متنم زیادم طولانی نشه
۳. در ذهن خود بر اساس این نگرش که در صف دریافت معجزات الهی هستید ، مسیری فرضی و آسان برای تجربه چند تا از مهمترین خواسته هایتان را بنویسید.
من برای پاسخ به این سوال خیلی فکر کردم و واقعاً نمی دونستم چه جوابی بدم و در اینجا باز هم از خداوند خواستم که کمکم کنه بهترین جواب رو بتونم بدم
و راستش با خواندن و مواجه شدن با این سوال مغزم هنگ کرد و هر چی به خودم فشار آوردم مسیر فرضی برای رسیدن به ساده ترین خواسته ام رو بنویسم هیچ ایده ای به ذهنم نرسید و فقط گفتم
ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده
در شب ظلمانیم نور نشانم بده
و صدای زیبای نور مطلق زندگیم از درونم باهام حرف زد و گفت نگران نباش من اینجام پیشتم هواتو دارم
گفت مگه تو تا حالا مسیری رو انتخاب کردی ؟ و از قبل به مسیر رسیدن به خواسته هات فکر کردی ؟
دیدم نه من فقط همیشه درخواست کننده بودم و فقط از خود خدا خواستم و تا حالا هیچ وقت به مسیر رسیدن به خواسته هام فکر نکردم چون من اصلاً بلد نیستم چطوری باید مسیر یابی کنم و کنار هم بچینم
فهمیدم این کار اصلاً کار من نیست!
کار من فقط درخواست کردنه و خدای قادر و توانای ما خیلی عادل و مهربونه میگه تو فقط بخواه و سفارش بده باقیش با من همچین برات ردیفش کنم کیف کنی
میگه تو فقط یک درصد خودتو انجام بده نود و نه درصد باقیمونده با من
میگه بنده ی من کار راحته با تو سختاش همه با من اینجاست که میگن
خدا گفته تو اگه یه قدم به سمت من برداری تا صد تا قدم برات ورندارم ولت نمی کنم
اینه عدالت خدای یکتای ما
تقسیم کار از این عادلانه تر دیده بودید؟
حالا من یه سوال از شما دارم
میشه یه همچین خدایی داشته باشیم و عاشقش نشیم ؟؟؟
من که میگم به والله نمیشه
خدا جونم بی نهایت عاشقتم عاشق شکوه و عزمت و بزرگی و بخشندگیت عاشق عدالتت عاشق تمام صفات قشنگی که در تو شروع میشه و تا بی نهایت ادامه داره مثل خودت که نامحدودی تمام صفاتت و زیباییهات هم نامحدود
استاد عزیز و گرانقدر از شما هم بی نهایت ممنونم که یادم انداختید خدای من چقدر تو زندگیم معجزه کرده و من خیلیاشو یادم رفته بود
با آرزوی سلامتی و موفقیت روزافزون شما استاد عزیز و دوستان خوبم خدانگهدار
ب نام پروردگار زیباییها
جهانی ک در آن زندگی می کنیم از معجزات الهی پر است و چون ب دلیل اینکه ما اینقدر غرق مادیات و روزمرگی شده ایم که اصلا متوجه این معجزات نمی شویم همین طلوع هرروزه خورشید معجزه است غروب خورشید معجزه است وجود ستارگان معجزه است بارش برف و باران معجزه است هر گیاه هر گل زیبایی که می روید معجزه است هر نوع موجود زنده ای که ب این دنیا می ایدمعجزه است وجود کوهها دریاها وهزاران جانوارن با هزاران رنگ زیبا معجزه است اصلا این همه رنگهای زیبا ک وجود دارد معجزه است هر کودکی که متولد می شود و پا ب این کره خاکی می گذارد یک معجزه خیلی بزرگ است.
اصولا هر زایشی یک معجزه است، کره زمین و تمام کرات وهمین منظومه شمسی یک معجزه است.واصلا همین زنده بودن من و ما همش معجزه است همین ک شب می خوابیم وهمین ک صبح سالم و زنده بیدار می شویم یعنی اینکه یک معجزه بزرگ شامل حال ما شده که توانستیم یک روز دیگر زنده بمانیم.وچون اینقدر ما ب این چیزها عادت کرده ایم ب نظرمان نمی رسد ک همه این چیزها یک معجزه بزرگ محسوب می شود.
هر شادی یک معجزه محسوب می شود هر اتفاق خوبی یک معجزه محسوب می شود هر جشنی هر خبر خوبی یک معجزه محسوب می شود.ما اینقدر ب همه این چیزها عادت کرده ایم که فکر می کنیم معجزه باید حتما باید یک مورد بزرگ و عجیب ودست نیافتنی باشد در حالی که با اندکی نگرش و تفکر در می یابیم ک جهان پیرامون ما پراست از معجزات قشنگ.
در مورد خواسته ها یا آرزوها خوب آروزهای انسان از کودکی تا بزرگسالی مقداری متفاوت می باشد.ب نظرم خواسته های انسان ناخودآگاه از همان دوران نوزادی در انسان شکل می گیرد.مثلاوقتی یک نوزاد ب دنیا می آید ب حساب غریزه خودش ب دنبال یک آغوش گرمی می گردد ب دنبال شیر مادر می گردد ب دنبال یک جای امن می گردد ک همان آغوش مادر است.
خواسته های نوزاد در همین حد می باشد و همین ک یک کودک انسان وقتی رشد می کند ب همراه رشد کردن او وبالارفتن سنش خواسته ها و آرزوهایش هم خیلی بیشتر می شود.خوب ایا خواسته یک کودک دو ساله با یک کودک ۱۰ ساله یا یک نوجوان یا یک جوان بیست ساله یکی می باشد؟آیا آرزوهای یک جوان ۲۵ ساله باآرزوهای یک فرد ۷۰ یا ۸۰ ساله یکی می باشد؟
هر شخصی در هر رنج سنی وبا تفکرات مختلف آرزوها و خواستهای مختلفی می باشند.مثلا یک جوان بیشتر آرزوهایش این است ک با همسر خوبی ازدواج کند وضع مالی خوبی داشته باشد دارای مسکن و ماشین مناسب شود دارای فرزندان خوبی شودو هزاران خواسته دیگر،و حالا شخصی ک پا ب سن گذاشته است سطح آرزوهایش مقداری تغییر می کند اگر فرزند داشته باشد تمام آرزویش این است که فرزندانش افراد موفقی باشند ب بهترین شخص ازدواج کنن دارای مسکن وماشین و خیلی امکانات دیگر باشند قرض زیاد نداشته باشند.
پس سن تا پایین تر است بیشتر آرزوها خود محور است یعنی شخص بیشتر ب فکر خودش است ولی وقتی سن بالاتر می رود معمولا آرزوها هم ازخود محوری ب دیگر محوری تغییر پیدا می کند.یعنی از برای خودم ب برای همسرم برای فرزندم برای دخترم برای پسرم برای نوه ام و غیره تغییر پیدا می کند.
مطلبی از آقای حاج آقا قرایتی شنیدم ک گفته بودند اگه هر خواسته ای از خداوند می خواهید اول از خداوند بخواهید اگر ظرفیت این خواسته را داشتیم آن را ب ما عطا کند یعنی اینکه ما لیاقت اون خواسته رو داشته باشیم یعنی اینکه اول از خداوند بخواهیم اگر خیرو صلاح ما در آن هست ما ب آن آرزو برسیم یا ب عبارتی اینکه اول همیشه برای خودمان طلب خیر داشته باشیم.
چ بسا فردی ب خواسته های می رسد ک بعد آن آرزو می کند ای کاش چنین چیزی نمی خواست و چیز دیگری را طلب می کرد مثلا فردی شاید ب زورو هر قیمتی بخواهد با یک فردی ازدواج کند یاحتما در دانشگاه باید فلان رشته را قبول بشود ویا خیلی موارد دیگر ولی بعد بدست آوردن آن آرزو می کند ک ای کاش چنین خواسته ای را طلب نمی کردم پس همیشه اول از خداوند بخواهیم ک خواسته هایمان را با خیر و صلاح و ب بهترین نحو ب ما عطا فرماید.خداوند لیاقت اون خواسته هارو اول ب ما عطا کند.
در مورد معجزات،من مادرم ک چن سال پیش ب بیماری خیلیدسخت سرطان مبتلا شده بود و من ک اصلا امیدی ب زنده بودنش نداشتم ولی من در یک روز از ماه مبارک رجب یک دعایی ک برای طول عمر بود خواندم هم ب مادرم گفتم این دعا رابخوان و مادرم هم خواند و خدارا صد هزار مرتبه شکر ک این دعای من اجابت شد در حالی ک بعد مدتی پزشک مادرم گفته بود که این بیماری ک مادرم مبتلا شده بود اینقدر خطرناک است ک فرد در آن زیاد زنده نمی ماند واین ب نظرم یکی از بزرگترین معجزات زندگیم بود.
مورد دیگه ازدواج برادر بزرگم بود چون او ب هیچ عنوان راضی ب ازدواج نبود یعنی حرف هیچ شخصی را قبول نمی کرد وقتی مادرم یا بقیه ب او می گفتند ب شدت تمام عصبانی می شدو مادیگه کم کم نا امید شده بودیم ب این موضوع و حتی بخاطر این موضوع مادرم دچار رنجش زیادی شده بود خلاصه با خیلی دعا کردن ما این موضوع هم ب انجام رسید وهم برادرزاده های عزیزم هم کاملا جزو معجزات زندگی من هستند.مورد دیگه اینکه من تقریبا ماهی ی باز یا بیشتر ویا هر وقتی ک شد مقداری صدقه پرداخت می کنم و وقتی یک موقع مقدار پولی ک در خانه داشتم شمردم دیدم این پول زیاد تر از پول خرج شده ام بود شاید باورتون نشه ولی من هرچه فکر کردم متوجه نشدم ک اون پول از کجا آمده یعنی همین چن وقت پیش دقیقا یک میلیون پول ب پولم اضافه شده بود واین موارد چن بار برام اتفاق افتاد ومن اینجا ب شدت متوجه شدم ک برام واقعا معجزه ای رخ داده است.
وحالا در مورد خواسته های خودم،خوب اون خواسته های ک از زمان کودکی دوست داشتم ویا دوره نوجوانی داشتم شاید مثل خواسته های ک خیلی از اونها را در این سنین دارند برای من دور از انتظار باشد ولی در حال حاضر اولین و مهم ترین و خواستنی ترین آرزویم رسیدن ب تناسب اندام و رسیدن ب وزن ایده الم است دلم می خواهد فرز و چابک و فعال و پویاباشد دلم می خواهد در بهترین حالت روحی و جسمی قرار داشته باشم.
آروز دلرم همه جهان در صلح و دوستی باشد و تمام جنگها پایان بپذیرد.
آرزو دارم همه مردم جهان شاد وپرانرژی باشند من جمله کشور عزیز خودمان ایران
آرزو دارم خانواده ام رو همیشه شاد ببینم طول عمر همراه با سلامتی براشون از خداوند خواهانم
آرزو دارم خواهر وبرادر هام هیچ مشکل و ناراحتی در زندگیشون نباشه و همیشه شاد باشند وروابط عالی داشته باشند.
آرزو دارم هر چه زودتر تمام مشکلات و ناراحتیهای خانواده ام حل شوند.
آرزو دارم خودم در یک خانه مستقل با تمام وسایل خوب وهم بسلامتی کامل وهم توان مالی مناسب هر موقع دوست داشتم آنجا زندگی کنم.
آرزو دارم خیلی شهرهای همین ایران عزیزمون سفر کنم وهم اینکه آرزو دارم سفرهای زیارتی خارج کشور را انجام دهم.
آرزو دارم همیشه در همه همش اتفاقات خوب بیفتد همش خبرهای خوب بشنوم.
آرزو دارم هیچ هیچ مشکل بدون حل هم برای دیگران وهم برای خودم پیش نیاید.
آرزو دارم اگر مشکلی برام پیش اومد بدون متکی شدن ب دیگران خداوند راه حل آن را ب من بازگو کند
آرزو دارم روابطم با دیگران ب بهترین نحو ممکن باشد واینکه هم خودم و هم اطرافیانم ب نحو احسنت شرایط همدیگر را درک کنیم ب هم احترام کامل بگذاریم.
آروز دارم ب شدت آرزو دارم ک ب تناسب اندام ووزن ایده آل خودم برسم ودل مادرم را شاد کنم.
آرزو دارم دارم ک بتونم اون کوتاهیهای ک در حق مادرم کردم بتونم جبران کنم وخیلی ب مادرم خدمت کنم.
ارور دارم مادرم روب بزرگترین آرزوش رفتن مکه هست برسونم.
از خداوند می خواهم هر چه زودتر همه بیماران شفای کامل پیدا کنند وهمه قرض داران قرضشان پرداخت شود همه ب وضعیت مالی خوبی برسند.
آرزو دارم یک ماشین با اون مدلی ک دوست دارم و برامون راحته نصیبم بشه وهم دلم می خواد برم رانندگی یاد بگیرم.
آرزو دارم در توانم باشه بتونم مقداری از خواسته ها یا آرزوهای دیگران رو مهیا کنم.
آرزو دارم اینقدر خداوند هم توان مالی وهم توان جسمی بهم عنایت کنه که ب هیچ عنوان از کسی در خواست چیزی نکنم وخودم کاملا مستقل مستقل باشم.
آرزو دارم بزرگ شدن و عروسی برادرزاده هایم را ببینم.
آرزو دارم با حالت خیلی شاد و خوشحال در جمع خانوادگی واقوام حضور پیدا کنم.
دوست دارم ب زودی با هواپیما سفر کنم چون موردش هنوز پیش نیومده.
آرزو دارم ب زودی تمام ناراحتیها و غم و غصه ها و نگرانیها ولسترسها از دلم دور بشه ومن دیگه دلهره هیچی نداشته باشم.
آرزو دارم خداوند افراد خیلی خوب و عالی رو روبروم قرار بده ک من با بودن در کنار آنها احساس شادی ولذت داشته باشم
آرزو دارم همه دوستای گلم ب تمام آرزوهای خوشگل خودشون برسند.
آرزو دارم بنده خالص خداوند باشم ودر موقع مرگم کاملا خداوند ازم راضی باشد.
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار…
به نام خدای معجزه گر
خدایا شکرت بابت این آگاهی های ارزشمند وعالی خدایا شکرت که مرا لایق این آگاهی های ارزشمند کردی
سلام دوستان عزیزم استاد بزرگوارم
من همین اول از نتایج ومعجزات دو روز اول شروع دوره ام بگم راستش استاد من از وقتی تو تمرین روز اول نوشتم که من میخواهم کینه نفرت هامو رها کنم به طرز عجیب وشگفت انگیزی کینه ها وکدورت هایی که منشأ اصلی اون منیت وغرور وخودخواهی من بود از درونم رفته وخیلی رها شدم آدمهایی که اصلا نمیخواستم اسمشونو بشنوم یا حالم ازشون بهم میخورد رو دیگه ازشون متنفر نیستم حتی دوسشون دارم ودیگه قضاوتشون نمیکنم تو دلم حس مهربانانه وعشق عجیب بهشون پیدا کردم.
واقعا این برام یک معجزه بوده ومن خداروشکر میکنم حس رهایی دارم از وقتی خیلی چیزها رو رها کردم واومدم تو دوره حس خیلی ارامش بخشی هست که نمیتونم توصیف کنم واقعا خدارو شکر میکنم واز شما هم ممنونم ومتشکرم امیدوارم همه بچه ها این حسهای خوب رو تجربه کنن واقعا این حسها میلیاردها می ارزه روی حس های خوب به نظرم نمیشه قیمت گذاشت.
این قسمت هم برای من خیلی آموزنده وتاثیر گذار بود .جایی که گفتین ما باید خودمون رو از نگاه خداوند ببینیم خیلی برام انرژی بخش وزیبا بود این جمله به من یک اعتماد به نفس واحساس خودارزشی بی نهایت میده ما وقتی خودمون رو از نگاه خداوند ببینیم همه ناتوانی ها مون به توانایی همه ی ناامیدی هامون به امید همهی کینه هامون به عشق تبدیل میشه
ما باید خودمون رو از نگاه خداوند تصور کنیم اونوقته که بدبختی هامون به خوشبختی تغییر میکنه ما هر لحظه منتظر معجزه خداوند باید باشیم معجزات خداوند هر لحظه امکان وقوع یافتن دارن معجزات خدا منتظرن به ظهور بپیوندن به شرط اینکه ما خودمون رو از نگاه خداوند ببینیم .
خداوند خیلی بیشتر ازما دوست داره ما خوشبختتر وشادتر وسالم تر وثروتمند تر زندکی کنیم
ما باید معجزات الهی رو باور کنیم
من به معجزات الهی باور دارم
از وقتی این جمله روشنیدم شب موقع خواب تکرار میکنم وخیلی حس خوبی میگیرم
من دیروز کمی حالم خوب نبود این جمله رو بارها نوشتم تو دفترم وخیلی حس خوب وعالی گرفتم وحالم ازین رو به اون رو شد وتا شب خیلی شاد وپر احساسات عالی بودم .
به نظر من همه ی این دنیا معجزه هست این دنیا خودش معجزه هست آدمها گیاهان حیوانات زمین آسمان همه چیز معجزه هست آفتاب برف باران زندگی مرگ.
اگر با دیده خدا بهجهان بنگریم همه جهان وحتی ما معجزه هستیم .
من تو زندگیم معجزات زیادی دیدم حالا که زنده ام یه معجزه هست من اگر سال 87یک ثانیه دیرتر به عقب میرفتم اتوبوس خط واحد منو زیر گرفته بود ومن الان دنیا نبودم
من همسرم رو هم به طرز معجزه گونه جذب کردم من با وضع خانوادگی داغون وسرشار از حس های منفي وخانواده ای فقیر وپرجمعیت وپراز مشکل هیچ وقت به ازدواج فکر نمیکردم اونقدر اعتماد به نفسم نابود شده بودکه اصلا به ازدواج فکر نمیکردم من وهمسرم با یک جلسه خواستگاری باهم آشنا شدیم وهمسرم عاشق من شد وبیصبرانه منتظر جواب مثبت من بود وبعد چند ماه من به عقد همسرم درومدم بدون هیچ مشکلی خیلی راحت آسان زیبا البته درین چند ماه من اینقدر احساس عدم لیاقت میکردم که جواب دادنم دو سه ماه طول کشید.
ما وسایل خونمون رو به طرز معجزه گونه جذب کردیم من جهیزیه نداشتم چون پدرم کارگر بود و ده تا بچه بودیم برای همین نتونستن برام جهیزیه بخرن همسرم اصلا براش مهم نبود ما قبل اینکه خونه مون تکمیل بشه وسایل خونه به طرز شگفت انگیزی جذب کردیم وسایل نو وعالی
امسال هم به طرز شگفت انگیزی لباسشویی جارو برقی وابگرمکن وتلويزيون جدید خریدیم نمای خونمون رو درست کردیم پارسال هم یه گوشی جدید همسرم هم برای من وهم برای خودش گرفت اینها رو اصلا من باور نمیکردم پولش جور بشه وهمسرم بخره .
یا پارسال این زمانها بود به طرز معجزه گونه من باردار شدم بعد ده سال و دوماه از بارداریم از معجزه خداوند لذت بردم درسته موفق نبود ولی برای من معجزه بود چرا این اتفاق تواین ده سال اتفاق نیفتاده بود این همون معجزه خداونده.
من باز هم به معجزه ی خداوند ایمان دارم وایمان دارم که سال بعد فرزند پسری زیبا وسالم وصالح وموفق ومتناسب رو به راحتی وزیبایی ودر کمال عشق وسرور در آغوش خواهم گرفت ومن وهمسرم ودخترم از این هدیه ی زیبا لذت خواهیم برد وعشق وبرکت در زندگیمان بیشتر خواهد شد. من بارداری راحت واسان بدون هیچ دکتر ودارو ورژیم برای پسرزایی را خواهم داشت ودرسلامت وتناسب عالی دوران بارداریم رو سپری خواهم کرد وزایمان خیلی راحت وزیبا وسرشار از سلامتی خواهم داشت.
من سال آینده به راحتی وزیبایی با کار موردعلاقه ی منو همسرم به بهترین واسانترین شکل درآمد زایی میکنیم وبرکت وفراوانی در زندگیمان هر روزبیشتروبیشتر میشه و شادی وارامش ولذت واقعی رو در زندگی تجربه میکنیم همه چیز به راحتی انجام میشه همه هزینه ها به راحتی جور میشه مشتری ها به راحتی وارد زندگی ما میشن همه وسایل رو همسرم نقدی میخره به راحتی
وسال بعد به راحتی همسرم همه بدهی های خودشو به راحتی وزیبایی پرداخت میکنه ودیگه هیچ وقت چکی کار نمیکنه کارمون اینقدر رشد میکنه که همه خریدهامون نقدی خواهد بودالبته با کمک ویاری خداوند
باز هم ممنونم استاد عزیزم
سلام خدمت استاد عطار روشن عزیز و همه دوستان و همراهان گرامی
بسیار احساس خوب و امیدوار کننده ای از این دلنوشته ها بهم دست داد و اشکم در اومد و بزرگی خداوند رو با تمام وجودم دریافت کردم و با تمام وجودم اعلام میکنم که من به بزرگی و معجزات خداوند ایمان صددرصد دارم و اصلا زندگیم خداونده و هیچ هدف دیگه ای جز نزدیکی روز افزون به خداوند و حس کردن وجودش توی قلبم ندارم
خداوند آب حیات و مهمترین دلیل زندگی منه این رو خودش میدونه که از ته قلبم و با تمام وجودم دارم میگم حتی اگه به هیج کدوم از خواسته هام نرسم و صبح تا شب چک و لگد بخورم جایی بهتر از این مسیر نمیشناسم
مگه میشه بدون ایمان زنده موند توی این مسیر حداقل چیزی که نصیبمون شده ایمانیست که قلبمون رو زنده نگه داشته اگه از این مسیر خارج بشیم که دیگه ایمانمون هم از دستمون میره و بدون ایمان مگه میشه زندگی کرد؟
خدایا شکرت که هستی و اجازه میدی وجودت رو توی قلبم و با تک تک سلولهای بدنم احساس کنم
من اگه بخوام بگم خدا چه معجزاتی توی زندگیم رقم زده تعدادش خیلی زیاده ولی یکی دوتاش رو مینویسم
من بر اثر اعتیاد به شیشه و هروئین در حد کارتن خوابی ادامه دادم تا جایی که دیگه هیچ کس و هیچ چیزی برام باقی نمانده بود و دچار بیماری فراموشی و توهم شدم و با ۸ جلسه شوک مغزی حافظه ام برنگشت و دکترها جوابم کردن و برادرم اومد من رو پرت کرد یه جای دوری که اگه مُردم برای کفن و دفنم خرجی گردن اون نباشه چون هیج کس رو نداشتم و در همان حال و جایی که دیگه هیچ امیدی برام باقی نمانده بود یادمه دستم رو به سمت خدا دراز کردم و گفتم خدایا من دیگه نمیتونم به این وضع ادامه بدم من تسلیمم و دیگه خودت داری میبینی که هیچ کسی رو جر تو ندارم و حتی پول هم نداشتم یه نون بخرم خلاصه تصمیم گرفتم در اولین فرصت مواد رو کنار بزارم و شروع کردم نماز بخونم و هر روز یه چند صفحه ای از معنی قرآن رو هم میخوندم و از خدا هدایت و کمک میخواستم و توی معانی قرآن میگشتم و فکر میکردم ببینم آیا میتونم از توی این معانی یک راه خروجی برای خودم پیدا کنم حالا چون نمیخوام کامنتم زیاد طولانی بشه خلاصه ش میکنم
خلاصه خدا هم کم کم نجاتم داد و الان بیش از ده ساله که حتی یک سیگار هم نکشیدم و حافظه ام خودبخود برگشت و در ضمن بعد از ترک کردنم مشخص شد که یک بیماری لاعلاج گوارشی هم دارم که دائم از دستگاه گوارشم خونریزی میکردم روزی ۱۲ تا قرص میخوردم و با اینکه دکترها دوباره جوابم کردن خدا اونجا هم به دادم رسید و بهم الهام کرد که باید خام گیاهخوار بشم و من الان حدود ۶ ساله که به کمک خودش خام گیاهخوارم و این بیماری هم ۲ هفته بعد از خام گیاخواری کاملا خوب شد و الان ۶ ساله که حتی رنگ دکتر و دارو را هم ندیدم
اینها فقط دو مورد از معجزات بود و در مورد ثروت و ۲ تا خونه ای که توی تهران خریدم و مهاجرتی که کردم هم معجزات زیادی برام اتفاق افتاد که دیگه نمیخوام طولانی بشه
ولی هنوز نتونستم با کسی رابطه عاطفی برقرار کنم و در ضمن یه مدتی هم هست که تغییر شغل داده ام و هنوز نتونستم توی شغل جدیدم به درآمدی برسم و مطمئنم که به کمک خدا همه اینها در بهترین زمان حل میشه
در مورد مسیر فرضی برای دریافت معجزات الهی من توی بورس کار میکنم و دارم برای خودم یک استراتژی معاملاتی طراحی میکنم و میدونم که به کمک خداوند یکی از بهترین و موفق ترین استراتژیهارو طراحی میکنم و مدیریت ریسک و سرمایه را هم خیلی راحت و قدرتمند و بدون کوچکترین وسوسه ای انجام میدم و خیلی لذت بخش و راحت و بدون کوچکترین ترس و طمعی معامله میکنم و خلاصه به کمک خداوند دارم تبدیل میشم به یک معامله گر حرفه ای که سرسوزنی ترس از معامله توی وجودم باقی نمونده باشه و به درآمد میلیاردی و بسیار راحت و لذت بخش میرسم و در انتها این جمله تاکیدی را اضافه میکنم که به فضل و کرم الهی روزی من بسیار وسیع و حلال و راحت و شیرینه
استاد از شما و زحمتهاتون و این سایت ارزشمندتون واقعا ممنون و سپاسگزارم و امید وارم که هممون روز بروز ظرف وجودمون بزرگتر بشه و لایق بهترین نعمتهای خداوند بشیم
سلام به استاد بزرگوار وهمراهان خوبم درسایت
خدارو شکر میکنم که به این آگاهی زیبا هدایت شدم آنچه استاد فرمودند با این آیات قرآن کاملا منطبق است وحرف خداست که اگر تقوا داشته باشید از گرفتاری ها به طرز معجزه آسایی وازراههایی که فکرش را نمیکنیدخلاصتان میکنم واز جاهایی که حسابش را نمیکنید به شما روزی میرسانم واگر به من توکل کنیدمن برای شما کافی هستم معجزه هستم پس من منتظر اتفاق های خوب هستم من در صف معجزات هستم دل ودیده از غیر او جدا میکنم وخودم را در آغوش گرم وتوانمند او قرار میدهم لاغری وسلامتی را به من برمیگرداند واز راههایی ساده که من نمیبینم ولی هست مرا به برکات مادی ومعنوی فوق العاده میرساند همچنان که قبلا هم بارها معجزاتش را نشانم داده ازدواج عالی به دنیا آمدن اولین فرزندم در اوج ناامیدی وارد شدن به طرز معجزه آسا در شغلی که از بچگی عاشقش بودم خرید خانه شفا بعد از مریضی های بسیار دردناک وهزاران تحول دیگر خدایا سپاسگزارم فقطدر زندگی خودم بی نهایت معجزه دیده ام چرا هنوز شک دارم؟
خدایا دوستت دارم وسپاسگزارم
سلام خدای مهربونم
خدایا برا معجزاتی که در زندگی داشتم چه اونایی که یادمه و چه اونایی که فکر میکردم بیارزشه بی نهایت سپاس
سلام استاد عزیر و دوستان خوبم
معجزه به چی میگن ؟
معجزات الهی اتفاقاتی هستن که یک باره بر سر راهمون قرار میگیره و اگر میخواست طبق روال عادی زندگیمون پیش میرفت خیلی زمان میبرد و زندگی مارو دگرگون میکنه و فراتر از انتظارمون اتفاق میوفته
من باور دارم که نگاه خداوند فراتر از نگاهی است که من به خودم دارم
اول دوست داشتم وقتی استاد این فایلو گذاشتن نظر بدم ولی این جمله خیلی منو به فکر فرو برد و چند روزه دارم به این فکر میکنم وقتی من نسبت به خودم فکر میکنم که میتونم متناسب و ثروتمند وشاد و ارام باشم وقتی نگاه خداوند به من فراتر از این است و هزاران برابر بیشتر از من
وای خدا چقد اندام مناسب و چقد ثروت و ارامش و شادی و برام میخواد فقط همین جمله باورم رو میتونه خیلی تغییر بده و ایمانم رو قوی کنه
من اشرف مخلوقاتم و لی این جسم خاکی چون دید زمینی داره باورش نمیشه که من میتونم چه کارهایی بکنم اگراین بدن و زندان نبود محصور نبودم ولی االان اگر مثل خداوند به خودم نگاه کنم زندگیم تغییر میکنه
من باید اونطور که خدا روی من حساب باز میکنه حساب باز کنم
وقتی من خودم را لایق شرایطی میبینم خداوند هزاران برابر انچه را برای خودم میدانم مرا لایق میدانم
من اگر بتونم با نگاه خداوند به خودم نگاه کنم هم میتونم از زندگیم لذت ببرم و هم از تمام توانایی ها و استعداد هام که خداوند در وجود من گذاشته استفاده کنم
من به معجرات الهی باور دارم
من به معجزات الهی باور دارم
همیشه از کودکی فکر میکردم که معجزات فقط در مورد پیامبران رخ میده و چون من به اون حد از ایمان نرسیدم معجزه ای برای من رخ نمیده
ولی از زمانی که از یک نطفه به دنیا اومدم معجزه ای از افرینش خداوند بودم
بزرگ شدن و رشد کردنم جز این معجزات بود
وقتی مریض میشدم و خوب میشدم معجزه بود
ولی وقتی در دلم حسرت افراد برگزیده رو میخوردم و حس اونا دوست داشتم خداوند برای من هزاران برابر در هر رویا و هدفی برای من در نظر گرفته بود
من معجزات الهی رو باور دارم
وقتی 3ساله بودم طبس زلزله شدومن هم در اون شهر بودم همیشه مادرم میگه نجات من معجزه بود چون زیر ایون بودم و تا پدرم منو برداشت ایون فرو ریخت ولی من قبلا به خاطر این کار خدا رو سرزنش میکردم که چرا در اوج بیگناهی من رو از دنیا نبرد ولی الان که فکر میکنم معجزه ای بود از جانب خدا
در همین زلزله مادرم مثل یک لاش گوشت از یک شاخه اویزون شد و زیر پاش چاه بود و هفت ماهه حامله بود طوری که چون در اثر زلزله زمین داغ میشه مادرم 3بار بدنش پوست انداخت وداخل چاه نیوفتاد و برادرم با این حال به دنیا اومد سالم بود
یک روز افتابی بدون هیچ باد و بارونی رفتم زنگ در رو جواب دادم و جلوی در پسر داییم بود و نمیدونم که باد از کجا اومد و بعد از جواب من بسته شد این باعث شد که اونا ناراحت بشن و قرار بود به خواستگاریم بیان و نیومدن البته من اصلا اونو دوست نداشتم و این معجزه ای بود از جانب خدا اگر این باد نمیومد و اون میومدن به خواستگاریم و مادرم به خاطر ناراحت نشدن اونا حتما با این ازدواج موافقت میکردن و من سرنوشتی دیگه داشتم و این معجزه خداوند بود
وقتی با تمام مشکلات و مهمون داری هایی که سال اخر دبیرستان داشتم و همون اول دانشگاه قبول شدم جز معجزات الهی بود
وقتی اوضاع مالیم بد بود و به هر راهی زدم مثل پاک کردن پله ها و ساخت برگ های درختان و کاری بدون این که من درخواست بدم به من پیشنهاد شد و الان 19ساله دارم کار میکنم معجزه ای از جانب خدا بود
وقتی به این مسیر هدایت شدم یکی از معجزات الهی بود
وقتی من 45سال دراوضاع اقتصادی و جسمی و حال بد بودم و فکر میکردم تا اخر عمرم باید این طور باشم خداوند این معجزه اشنایی با این مسیر را سر راه من قرار داد
یکی دیگه از معجزه های خدا که امروز دریافت کردم این بود که چند ماه پیش پولی دستم اومد و رفتم طلا خریدم و امروز برای رهن خونه رفتم فروختم و کلی سود کردم و طلا فروش گفت که تو به موقع خریدی و به موقع فروختی و همه اینها از معجزات خداوند است که همزمانی درست برای من قرار داد
یکی دیگه از معجزه های خداوند همزمانی داشتن پول به اندزه تخفیف های استاد بود و من تونستم دوره ها رو بخرم
پس باید برای دریافت بیشتر معجزات مثل خدا به خودم نگاه کنم
باید از چشمان خدا به خودم نگاه کنم
من در صف معجزات الهی قراردارم
چقدر این جمله به من ارامش میده که میخوام بعد از این هنوز هزاران برابر به معجزات الهی دست پیدا کنم و حس ارامش همراه با هیجان بهم میده
خداوند مرا در صف تغییر و تحول زندگی وارد کرده است
من به این جمله ایمان دارم چون در این مدت تغییر و تحول را در زندگیم به چشم دیده ام و میدانم که در صف تغییراتی که دوست دارم هم هستم و به شکل معجزه اسایی به انها میرسم
من در وجودم صدایی میشنوم
این صدای خداست که مرا صدا میکند طاهره طاهره طاهره
با نوشتن این جمله که مورد خطاب خدا قرار گرفتم اشک شوق و هیجان در چشمانم حلقه بسته است
بله مهربانم
بله خدایم
بله عزیرم
بله
بله
خداوندا من معجزه تو هستم ومیدانم بله گفتن مرا بی جواب نمیگذاری و این بله گفتن مرا با هزاران معجزه در زندگی من جواب میدهی میدانم که به بالاتر از رویاهایم میرسانی
من با چشمان تو خودم را باور میکنم
من با چشمان تو توانایی و استعدادهایم رامیبینم
من با چشمان تو برکات زندگیم را میبینم
خداوندا من قول میدهم که انسان عجولی نباشم وباصبر و توکل و امیدواری به تو در انتظار معجزات در زندگیم باشم
و میدانم که میتوانم پله های ترقی را به جای یکی یکی چند تا چند تا و در زمان کمتری بالابرم
من به معجزات الهی باور دارم
از تکرار این جمله خیلی درمن توان و احساس عالی شکل میگیره
شوهرم وقتی پسر بچه بود بادوچرخه بیرون شهر میره و از سراشیبی کوه با دوچرخه میاد پایین و یک سنگ جلوی چرخ میاد و از کوه سرازیر میشه و به قول خودش معجزه خدا بود که سالم از این حادثه بیرون اومد و طوریش نشد
مسیرهایی که میتونم به راحتی جز دریافت کنندگان معجزات خداوند باشم
من میدونم که تا چند وقت دیگه مغازه شوهرم اونقد قیمتش بالا میره که هم میتونم یک خونه با مغازه و پارکینگ و طبقه بالاش پشت بوم و گل خونه و باربی کیو باشه میخرم و تازه میتونم ماشینم رو هم عوض کنم
برای رسیدن به تناسب اندام مورد نظرم ادامه دادن این مسیر راحت ترین مسیر هست
و جالبه که من دیشب مینوشتم برای رفتن از این خونه و گرفتن خونه بهتر میرم وام میگیرم ولی امروز با فروش طلاهام و بالا رفتن قیمت و سود کردن من این مبلغ رهن تهیه شد و امروز یه خونه هم قول نامه کردم
خداوندا برای معجزات دیده شده و معجزات دیده نشده بی نهایت سپاس
خدایا یاریم کن تا از چشمان تو به خودم نگاه کنم
خدایا یاریم کن تا در این مسیر تغییر باقی بمانم و ادامه بدم
در پناه خدا باشید
سلام ممنون آقای عطار روشن
مطالب خیلی عالی بود
من به معجزات خداوند در زندگیم ایمان دارم وباور دارم
من در و جودم صدای خداوند را میشنوم و هر روز و هر لحظه به آن پاسخ بله میدهم
چقدر موسیقی که برای متنها میگذارید خوبه
بازم ممنونم ازتون
نشان های دریافت شده
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم
استاد من عاشق معجزات الهی هستم که بیان به یکباره زندگی منو دگرگون کنن و اینم خیلی قبول دارم چون که خیلی فراتر از انتطار منه میگم فقط خدا ند میتونه این شرایط برای من رقم بزنه من هنوزم همین فکر دارم وقتی فکر میکردم به معجزاتی که در زندگی من رخ داده میدیدم همش کار خداست
واقعا هم همین طور من خودم قبل از اینکه عضو سایت بشم چقدر تلاش میکردم تا یک ساعت فقط یک ساعت در طول ۲۴ ساعت روز آرامش داشته باشم ذهنم خالی باشه به هیچ چیزی فکر نکنم دیگه با انرژی درمانی یکم موفق شدم ولی پایدار نبود در جین اون یکساعت هم کلی افکار در ذهنم میومد که اون مربی میگفت اگر اومد بهش توجه نکن تمرکزم بده به دم و بازدم ات ولی الان از روزی که عصو