0

من به قدرت تغییر ذهن خود ایمان دارم (قدم ۲۰)

تغییر ذهن
اندازه متن

انسان ها در مدت زندگی خود تلاش زیادی برای تغییر شرایط زندگی شان انجام می دهند. اما بیشتر آنها نتیجه قابل توجهی کسب نمی کنند.

این به آن دلیل نیست که آنها استعداد یا توانایی یا شانس کمتری دارند بلکه به این دلیل است که تلاش آنها برای تغییر شرایط زندگی منجر به تغییر ذهن شان نمی شود.

اخطاریه

قدرت تغییر ذهن

شما می توانید مدل موهایتان را عوض کنید.

رنگ و نوع لباستان را تغییر دهید.

محل سکونت خودتان را تغییر دهید.

حتی می توانید از همسر خود جدا شده و با فرد دیگری وارد رابطه شوید.

همچنین می توانید از شغل فعلی خود استعفا داده و وارد شغل جدیدی شوید.

حتی می توانید دعاهای جدید و روش های متفاوتی برای ارتباط با خداوند به کار بگیرید.

اما فارغ از تمام تغییراتی که در نحوه عملکرد خود در زندگی ایجاد می کنید، تا وقتی محتوای ذهن تان و نحوه استفاده از قدرت ذهن خود را تغییر ندهید، همان شرایط قبلی را بارها و بارها تجربه خواهید کرد.

شما توانسته اید همه چیز را در بیرون از خودتان تغییر دهید اما هیچ تغییری در درونتان ایجاد نکرده اید، بنابراین طی مدت کوتاهی بیرون شما، مجدداً بر اساس درون شما تغییر خواهد کرد و همان شرایط قبلی دوباره تکرار خواهد شد.

بسیاری از انسانها بارها محل کار خود را تغییر داده اند اما همچنان از شرایط کاری خود راضی نیستند.

بسیاری از انسانها بارها کسب و کار خود را تغییر داده اند اما همچنان از وضعیت کسب و کارشان راضی نیستند.

حتی افراد زیادی دو یا سه بار از همسر خود جدا شده و با فرد دیگری ازدواج کرده اند اما همچنان در شرایط نامناسب عاطفی به سر می برند.

تلاش شما برای تغییر دادن شرایط پیرامونتان در بهترین حالت می تواند برای شما پاداش و نتایجی به ارمغان بیاورد که از طرف انسان دیگری به شما داده شده است.

  • اگر شما مدت ها تلاش کنید تا نظر رئیستان را نسبت به خود تغییر دهید در نهایت او به شما چند ساعت اضافه کار پاداش خواهد داد یا مقدار اندکی حقوق شما را افزایش می دهد.
  • اگر شما مدت ها تلاش کنید تا رضایت همسرتان را جلب کنید در نهایت او با هدیه ای کوچک یا چند بار تشکر کردن پاداش شما را خواهد داد.
  • اگر سال های زیادی از عمر خود را صرف خدمت رسانی به دیگران کنید در بهترین حالت آنها از شما تشکر خواهند کرد و چند لحظه بعد تاثیر آن از ذهن آنها و شما پاک خواهد شد.

اما اگر به جای تمرکز بر تغییر شرایط پیرامون تان بر تغییر ذهن تان متمرکز شوید، پاداش دریافتی شما از سوی خداوند خواهد بود. آنچه از دست خداوند دریافت خواهید کرد فراتر از انتظارتان خواهد بود و هیچ شباهتی به دریافت های زمینی شما نخواهد داشت.

تغییر ذهن

مواردی که باید تغییر کنند

تاحالا سعی کرده اید موضوعی تکراری را در زندگی تان تغییر دهید؟!

شاید جزء افرادی هستید که هر چند روز یکبار انگشترتان را گم می کنید، یا کیف پول تان گم می شود یا کارت های بانکی تان را در محل خرید جا می گذارید.

هربار که این اتفاق رخ می دهد انرژی زیادی از شما به شکل استرس و اعصاب خوردی برای پیدا کردن گم شده تان تلف می شود.

نگرش شما درباره این اتفاقات تکراری چیست؟

  • شانس ندارید؟
  • خوب گم شده دیگه چیکار میشه کرد؟!
  • من که نمی خواستم گم بشه، ولی نمی دونم چرا هرچی حواسم رو جمع می کنم بازم گم میشه!

این یک نگرش و عادت در ذهن شماست که هربار به شکلی جدید یا تکرای اجرا می شود و به شما آسیب می رساند اما شاید نمی دانستید که این یک نگرش ذهنی تکرار شونده است که می توانید آن را تغییر دهید.

این فرمول ذهنی با جمع کردن حواستان برای گم نکردن اشیاء تغییر نخواهد کرد، با مقصر کردن دیگران که حواس شما را پرت کرده اند برطرف نخواهد شد. این فرمول ذهنی فقط با تغییر ذهن شما درباره طبیعی بودن گم شدن وسایل تغییر خواهد کرد.

  • شاید عادت کرده اید که وقتی حرفی به شما زده می شود که خوشتان نمی آید از شدن فشار عصبی گریه کنید. خیلی ها عقیده دارند بخاطر اینکه نمی توانند پاسخ فرد را بدهند یا اینکه فشار عصبی را درون خودشان می ریزند گریه می کنند.

به هیچ وجه اینگونه نیست. بلکه این یک برنامه در ذهن شماست که بر اثر نگرش هایی مانند ضعیف بودن، مورد ظلم قرار گرفتن، بی کس بودن، غریب بودن و … در شما ایجاد شده.

عادت گریه کردن را به سادگی می تونید با تغییر ذهن تان تغییر دهید و تصمیم بگیرید در برابر حرف دیگران گریه نکنید. تازه به جای گریه کردن می توانید این تغییر ذهن را ایجاد کنید که لبخند بزنید و با آرامش آن موضوع را رها کنید.

فردی را می شناسم که هر روز موقع صرف ناهار، غذا در گلویش گیر می کند و نیاز به خوردن آب دارد اما آب سر سفره نیست. او با عجله از اطرافیانش درخواست آب می کند و تقریبا هر روز از اینکه آنها سریع عمل نمی کنند عصبانی شده و برخورد نامناسبی بین او و دیگران شکل می گیرد.

چه چیزی باعث می شود به مدت ۳۰ سال، هر روز به خوردن آب همراه با غذا خوردن نیاز پیدا کنید اما نتوانید این عادت را در خودتان ایجاد کنید که قبل از شروع کردن به غذا خوردن برای خودتان یک لیوان آب در نظر بگیرید؟!

چرا یک مساله ساده باید سی سال باعث ناراحتی شما شود اما هرگز به فکر راه حل برای آن نباشید؟!

اینها همه نگرش های ذهنی هستند و انسان از ارتباط بین نگرش های ذهنی و مسائل زندگی و لزوم بررسی محتوای‌ ذهن خود اطلاع و آگاهی ندارد.

تغییر ذهن

ارتباط نگرش های ذهنی و اتفاقات زندگی

هر نگرشی در ذهن شما عکس العملی در دنیای بیرون ایجاد خواهد کرد.

خداوند در قرآن به نتیجه اعمال اشاره کرده است. بارها توصیه کرده است که عمل صالح انجام دهید ولی نگفته است عمل صالح چه عملی است؟!

عمل صالح حرکتی نیست که بر مبنای الگوهای مذهبی یا فرهنگی انجام دهید و خوشحال باشید که عمل صالح انجام داده اید بلکه عملی که بر مبنای نگرش صحیح انجام شود عمل صالح است.

نتیجه عمل فردی که عقیده دارد همه انسانها ارزشمند و لایق محبت هستند و با این نگرش به انسان های نیازمند کمک می کند با نتیجه عمل فردی که عقیده دارد برای رهایی از ۷۰ نوع بلای آسمانی باید به دیگران کمک کند تفاوت بسیار زیادی دارد.

هر دو کمک می کنند اما این کجا و آن کجا.

حضرت ابراهیم در گفتگو با خداوند در قرآن عرض می کند:

پروردگارا، بی‌گمان تو آنچه را که پنهان می‌داریم و آنچه را که آشکار می‌سازیم می‌دانی، و چیزی در زمین و در آسمان بر خدا پوشیده نمی‌ماند.

(سوره ابراهیم آیه ۳۸)

از آنجا که میزان اعمالی که ما در زندگی انجام می دهیم در مقایسه با افکاری که در ذهن خود مرور می کنیم بسیار ناچیز است بنابراین شرایط کلی و سرنوشت زندگی ما بر اساس افکاری که در ذهن خود مرور می کنیم رقم خواهد خورد نه اعمالی که انجام می دهیم.

هر نگرشی در ذهن تان ایجاد کنید نتیجه ای در بیرون از شما به ارمغان می آورد. اما به این دلیل که ناآگاهانه نگرش ها در ذهن ما ایجاد می شوند تصور می کنیم که شرایطی که در زندگی تجربه می کنیم هیچ ربطی به ما ندارد و تماما بخاطر شرایط و جبر زندگی است.

به همین دلیل است که اکثر انسانها دیگران را مقصر زندگی خود می دانند یا برخی شرایط خود در زندگی را خواست خداوند یا به دلیل اوضاع و شرایط زمانه می دانند و به همین دلیل هرگز برای تغییر شرایط خود اقدام نمی کنند چون نمی دانند که آنچه در زندگی شان تجربه می کنند بخاطر نگرش های ذهنی آنهاست و به همین دلیل عقیده ای به تغییر ذهن برای تغییر زندگی ندارند.

تغییر ذهن

چرا تغییر کردن سخت است

یکی از نگرش های مذهنی در ذهن ما این است که نتیجه اعمال خود در دنیای مادی را در دنیای پس از مرگ تجربه خواهیم کرد در صوتی که خداوند در قرآن کریم به نتیجه اعمال در دنیا و آخرت اشاره کرده است.

در حقیقت ما در دنیای مادی پاداش یا عذاب نگرش های خود را تجربه می کنیم.

اگر نگرش اشتباهی در ذهن تان مرور کردید یا عمل نادرستی را انجام دادید و اتفاقی برای شما نیافتاد به این معنی نیست که جهان بی نظم است یا خداوند خوابش گرفته بلکه شما مورد عفو و لطف خداوند قرار گرفته اید.

اما زمانی که میزان تکرار افکار یا اعمال اشتباه به حد نصاب تجربه عذاب برسید دیگر هیچ قدرتی نمی تواند مانع تجربه عذاب الهی شود.

هنگامی که وقت مجازات فرا رسد اگر آنقدر دعا کنید که لب هایتان خشک شود یا به قدری گریه کنید که چشمانتان سفید شود باز هم تغییری در عذاب الهی ایجاد نخواهد شد.

به داستان حضرت یعقوب مراجعه کنید تا واکنش خداوند به افکار و نگرش های انسان را بهتر درک کنید و بدانید که خداوند تفاوتی بین پیامبران و سایر انسانها قائل نیست.

وقتی مجازات فرا برسد تا وقتی اصلاح نشوید ادامه خواهد داشت همانطور که برای حضرت یعقوب سالها مجازات ادامه پیدا کرد.

بسیاری از ما این تجربه را داریم که وقتی دچار مشکل یا مساله ای می شویم مدت ها گرفتار آن مساله باقی می مانیم. به هر دری می زنیم تغییری در شرایط ایجاد نمی شود.

این ثبات در نتیجه به خواست خداوند ارتباط ندارد بلکه به این دلیل است که ما هنوز اصلاح نشده ایم و تغییر ذهن انجام نشده است.

برای تغییر نتیجه زندگی باید نگرش و افکاری که در ذهن خود دارید را اصلاح کنید تا نتیجه زندگی شما تغییر کند.

به همین دلیل است که بارها درباره رنج آور بودن تغییر ذهن توضیح داده ام.

زمانی که درگیر چاقی هستید و قصد تغییر ذهن و اصلاح کردن نگرش های خود را دارید قطعا کار سختی است چون همزمان با تحمل درد و رنج چاقی باید بر اصلاح نگرشهای خود متمرکز شوید.

فردی که رابطه اش با همسرش مخدوش است و می خواهد از طریق تغییر ذهن و اصلاح نگرشهای خود رابطه اش را التیام بخشید کار ساده ای در پیش ندارد. چون همزمان با اینکه فرد در تلاش برای تغییر نگرش هایش است برخوردهای نامناسب از طرف همسرش همچنان وجود دارد ولی راهی دیگر برای تغییر ذهن و ایجاد تغییر بنیادی در شرایطی زندگی وجود ندارد.

به همین دلیل است که خداوند همیشه به صابرین وعده پاداش های عظیم داده است. صابرین افرادی نیستند که سالها رنج و سختی را تحمل می کنند و هیچ اقدامی برای تغییر ذهن و نگرش خود نمی کنند، آنها تا ابد در رنج و سختی باقی می مانند.

صابرین افرادی هستند که وقتی مصیبتی به آنها وارد می شود خود را به خداوند می سپارند و با صبر کردن و حفظ آرامش برای تغییر ذهن و نگرش های خود اقدام می کنند.

شاید به نظر دردناک باشه ولی وقتی بر تصمیم خود ثابت قدم باشید بعد از مدتی که از شرایط دردناک خارج می شوید شکرگزار خداوند خواهید بود که به واسطه آن شرایط شما را وادار به تغییر ذهن و تجربه مرحله جدیدی از زندگی تان هدایت کرده است.

تغییر ذهن

علت تداوم شرایط نامناسب

نکته بسیار مهم درباره تداوم داشتن شرایط نامناسب این است که افراد به خاطر علاقه شان به آن شرایط نمی خواهند تغییر کنند.

افرادی سالهاست درگیر بیماری هستند و با تمام تلاشی که انجام می دهند اما سلامت نمی شوند. این بخاطر نقص در جسم آنها نیست بلکه به خاطر علاقه شان به بیماری برای استفاده از آن برای جلب توجه و دریافت حس دلسوزی اطرافیان است.

اگر واقعا دوست دارید از بیماری خلاص شوید از تغییر ذهن تان درباره بیماری باید شروع کنید. هرگز نباید درباره آن با دیگران درباره بیماری، روند درمان یا نتیجه تلاش های خود صحبت کنید. هرچقدر ذهن های بیشتری از بیماری شما اطلاع پیدا کنند روند سلامتی خود را پیچیده‌تر خواهید کرد.

خیلی ها دوست دارند بیمار باشند تا به واسطه بیماری مسئولیت شرایط زندگی خودشان را به گردن دیگران یا حتی خداوند قرار دهند که برای او بیماری را در نظر گرفته است و اکنون او در این شرایط است.

افراد زیادی بیماری خودشان را به دلیل ارثی بودن آن می دانند. چون پدرم، مادرم، مادربزرگم و … به این بیماری دچار شده اند.

هرگز بیماری ارثی نیست.

اگر شما سالم به دنیا آمده اید و بعد از سالها بیمار شده اید به خاطر ارثی یا ژنتیکی بودن بیماری نیست به خاطر آگاهی است که درباره بیماری در ذهن خود ذخیره کرده اید. شما انتظار آن بیماری را داشته اید و اکنون به انتظار شما پاسخ داده شده است.

نگرش و الگوی ذهنی مهمترین عامل شکل گیری شرایط شما در زندگی است.

افراد زیادی هنگام گفتگو کردن با دیگران زمانی که آنها درباره وضعیت نامناسب خود صحبت می کنند، نیز سعی می کنند با شرح وقایع غیرواقعی اثبات کنند که من هم شرایط نامساعدی را تجربه می کنم.

افرادی سالهاست درگیر رابطه نامناسب هستند و به ظاهر تلاش می کنند تا راه حل مناسبی پیدا کنند اما هرگز موفق به رهایی از آن شرایط نیستند نه به این دلیل که خداوند سرنوشت آنها را در رنج و سختی قرار داده است بلکه به این دلیل است که آنها به این شرایط علاقمند هستند و به این طریق حس مظلوم بودن و ترحم دیگران را به خود جلب می کنند.

بسیاری از انسانها روزانه در حال تولید انرژی منفی به خاطر صحبت درباره موضوعاتی هستند که هیچ اهمیتی ندارد اما نمی دانند که چه می کنند!

صحبت درباره بیماری دیگران، صحبت درباره شرایط دیگران، صحبت درباره اتفاقی که برای دیگران رخ داده است، صحبت درباره اختلاف دیگران.

شاید این نگرش در ذهن شما مرور شود که اگر نسبت به دیگران بی تفاوت باشیم پس مهر و عطوفت انسانی چه می شود؟ مگر می شود آدم بی خیال زندگی کند؟!

مهربانی و انسانیت را باید در عمل تجربه کرد نه در حرف.

اگر می توانید به انسانی کمک کنید حتما اقدام کنید بسیار پسندیده است. اما اگر نمی توانید کمک کنید بهتر است درباره آن صحبت نکنید چون نه تنها به او کمک نخواهید کرد بلکه خودتان را هم به وضعیت آن فرد گرفتار خواهید کرد.

تغییر ذهن

اهمیت در صلح بودن

اگر با فردی به مشکل برخورده اید هرگز درباره اختلاف خود با دیگران صحبت نکنید. حتی با خودتان هم درباره آن فکر نکنید.

تا می توانید با همه انسانها در صلح باشید. این به آن معنی نیست که موظف هستید با همه انسانها رابطه داشته باشید. بلکه به این معنی است که نباید در وجود خود نسبت به انسانها خشم و کینه داشته باشید.

شما حق دارید انتخاب کنید که با چه افرادی رابطه و گفتگو کنید اما حق ندارید نسبت به انسانها خشم و کینه داشته باشید نه به این دلیل که آنها انسان های موجهی هستند بلکه به این دلیل که خداوند به آنها اجازه زندگی و حضور در دنیا را داده است بنابراین خشم و کینه از انسانها به منزله خشم و کینه از خداوند است که بانی حضور آنها در دنیاست.

  • فردی که در وجودش کینه و نفرت دارد نمی تواند رابطه مناسب و آرامش بخشی با خداوند داشته باشد.
  • خداوند در جایی که کینه، نفرت و خشم وجود داشته باشد حضور ندارد.
  • وقتی از مردم نفرت دارید روی رابطه خود با خداوند کار نکنید چون نتیجه ای در بر نخواهد داشت.
  • چطور می توانید خدایی که نمی بینید را دوست داشته باشید درحالی که از انسان هایی که هر روز می بینید متنفر هستید.
  • آنچه را می بینید تجلی خداست. تنفر از مخلوق تنفر از خالق را در وجودتان گسترش می دهد.

بنابراین سعی کنید تا می توانید مخزن ذهن خود را از کینه و نفرت و خاطرات رفتار و حرف های دیگران خالی کنید. رهایی از خشم و کینه یکی از تاثیرگذارترین اقدامات برای تغییر ذهن است.

تغییر ذهن

وابسته شرایط خود نباشید

برای رهایی از هر شرایطی باید وابستگی های خود به آن شرایط را رها کنید.

صحبت کردن درباره آن شرایط با دیگران نشانه علاقمندی شما به آن شرایط است.

مرور افکار در ذهنتان درباره آن شرایط نشانه علاقه شما و وابستگی به آن شرایط است.

غصه خوردن، تنفر ورزیدن، خشمگین شدن و … نشانه علاقه شما و وابستگی به آن شرایط می باشد.

به این آیه در قرآن توجه کنید:

از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه مسؤولند.

(سوره اسرا آیه ۳۶)

آنچه می شنوید، آنچه می گویید و به آنچه فکر می کنید در زندگی شما تاثیرگذارند.

اینها مهمترین موضوعات در تعیین سرنوشت ما در زندگی است که هیچ اهمیتی به آنها داده نشده و هیچ آموزشی درباره چگونه استفاده کردن از کلام و افکار به ما داده نشده است.

از کلام و افکارتان برای تداوم وابستگی با شرایطی که در آن هستید استفاده نکنید.

از مرور خاطرات مربوط به برخوردهایی که موجب رنجش شما شده است خودداری کنید. تکرار خاطرات مانند این است که یک تصویر را در دستگاه کپی قرار دهید و تعداد زیادی از روی آن کپی کنید.

بسیاری از انسان ها از یک رفتار یا برخورد از طریق مرور کردن خاطرات کپی های زیادی ایجاد می کنند و به همین دلیل هرچه از زمان وقوع آن اتفاق می گذرد به جای اینکه به فراموشی سپرده شود بر کینه و خشم و ناراحتی آنها افزوده می شود.

صحبت کردن درباره هرآنچه مورد رضایت شما نیست مانند کپی گرفتن از آن در ذهنتان است.

تا می توانید از وقایع و اتفاقاتی که در زندگی تجربه کرده اید و مورد رضایت شما نبوده اند کپی تهیه نکنید. کاری که عموما انجام می دهیم.

در مقابل تا می توانید از خاطرات خوب و شرایط مناسب در زندگی تان از طریق مرور خاطرات و صحبت کردن درباره آنها کپی بگیرید. به این ترتیب مخزن ذهن خود را پر از فرمول های خوش احساس خواهید کرد کاری که عموما انجام نمی دهیم.

تغییر ذهن

گناهان مرئی و نامرئی

همیشه تمرکز آموزش ها، امر به معروف ها و … بر رفتار و مواردی است که با چشم دیده می شود.

همیشه به ما درباره نجوه لباس پوشیدن، مدل مو، رنگ ناخن، آرایش و …. تذکر داده شده است اما هرگز درباره افکاری که در ذهن ما مرور می شود توضیحی به ما داده نشده است چون افکار و نگرش های ما توسط افراد قابل دیدن نیست.

همیشه درباره گناهان مرئی مانند دروغ، غیبت، آرایش، مو، لباس و .. صحبت شده است و هیچوقت درباره گناهان نامرئی توضیحی داده نشده است.

اینکه از دیگران متنفر باشید گناه نامرئی است.

اینکه حسرت داشته باشید، کینه داشته باشید، خودسرزنشی داشته باشید، قضاوت کنید و … انواع گناهان نامرئی هستند که نه دیده می شوند و نه شنیده می شوند اما به وفور در ذهن ما وجود دارند.

  • چرا وقتی فردی وارد مکانی که شما حضور دارید می شود نگاه شما و احساس شما تغییر می کند؟ حضور آن فرد چه چیزی را در وجود شما شعله ور می کند؟
  • چرا وقتی همسر شما دیر می کند یا جواب تلفن را نمی دهد افکار و نگرش های منفی در ذهن تان مرور می شود؟!
  • چرا وقتی فرزند شما دیر می کند انواع افکار منفی درباره اتفاقات ناگوار برای فرزندتان در ذهن شما مرور می شود؟!

اینها گناهان نامرئی است که در اثر تکرار افکار و نگرش های نامناسب در وجود ما شکل گرفته اند و کسی به آنها اهمیت نمی دهد.

بسیاری از انسانها ظاهری متفاوت با باطن و درون خود دارند و به همین دلیل در حالی که ظاهری آراسته و موجه دارند باطنی سرشار از انرژی منفی و افکار نامناسب دارند.

بنابراین باید سعی کنیم ظاهر و باطن خود را به یک شکل پاک و مطهر کنیم.

تغییر ذهن

گذر از شرایط فعلی

وقتی درباره رها کردن یا پذیرش شرایط موجود صحبت می کنم به این معنی است که باید درعین حالی که در شرایط نامناسب هستید برای قطع وابستگی های خود به آن شرایط اقدام کنید. این اولین قدم برای تحقق خواسته ها و تغییر زندگی از طریق تغییر ذهن است.

ابتدا درباره آن شرایط صحبت نکنید، سپس درباره آن شرایط نشنوید و در سطح بالاتر درباره آن شرایط فکر نکنید.

به این صورت به سرعت از شرایطی که در حال تجربه کردن هستید خارج شده و وارد شرایط جدید منطبق با افکار و نگرش های جدید خود خواهید شد.

  • باید مسئولیت استفاده از امکانات و شرایط خود را با به عهده بگیریم.
  • باید مسئولیت استفاده از فکر و ذهن خودمان رو به عهده بگیریم و حواسمان باشد چه افکاری را در ذهن مان مرور می کنیم.
  • باید مسئولیت زبان مان را به عهده بگیریم و حواسمان باشد چه کلمات و جملاتی را به کار می بریم.
  • باید مسئولیت استفاده از جسم خود را به عهده بگیریم و حواسمان باشذ چه رفتار و واکنش هایی را انجام میدهیم.
  • باید مسئولیت گوش و چشم خود را به عهده بگیریم و حواسمان باشد چه می شنویم و چه می بینیم.

اگه به چیزی نیاز دارید حواستان باشه به چه شکل دارید تلاش می کنید تا به خواسته خود برسید.

استفاده از امکاناتی که دارید نباید باعث آسیب و جراحت دیگران شود.

قرار نیست به هر شکل و در هر شرایطی به خواسته خود برسید.

یه حرف هایی رو نباید بزنیم، یه چیزهایی رو نباید بشنویم، یه تصاویری رو نباید ببینیم و یه کارهایی رو نباید انجام بدیم و از همه مهمتر یه افکاری رو نباید مرور کنیم.

تغییر ذهن

تغییر ذهن دائمی

نکته بسیار مهم اینکه تا وقتی تغییرات به حالت دائمی و پیش فرض ما تبدیل نشده اند تاثیر عمیق بر درون و زندگی بیرون ما نمی گذارند.

خیلی از انسانها هر روز در شرایطی قرار می گیرند که تصمیم می گیرند تغییر کنند یا در شرایطی قرار می گیرند که طبق عادت قبلی شخصیت و نگرش متفاوتی از خودشون نشان می دهند اما شرایط درونی و زندگی بیرونی آنها هرگز تغییر نخواهد کرد.

تصور کنید وارد مجلس احیا شده اید، چه احساسی دارید؟ چه چیزی به خدا میگی؟‌ چه تصمیماتی برای تغییر خودت میگیری؟ ولی فردای اون روز دوباره همون آدم قبلی هستی.

افراد زیادی عازم سفر خانه خدا می شوند. هرچه به ایام سفر نزدیک تر می شوند احساس درونی و افکار و رفتار آنها معنوی تر می شود و در مدت حضور در خانه خدا به اوج خود می رسد اما فقط چند روز بعد از برگشتن از سفر خانه خدا دوباره همان آدم قبل می شوند.

برخی انسانها هر روز چند بار به مسجد می روند و هنگام حضور در مسجد کلام آنها تغییر می کند، انسان باگذشتی می شوند و دیگران را به گذشت، نیکی، بخشش و … توصیه می کنند اما به محض خارج شدن از مسجد همان آدم قبلی هستند.

ممکن است بارها توبه کرده باشید، ممکن است بارها در مراسم مذهبی شرکت کرده باشید، ممکن است بارها نذر و نیاز کرده باشید و با خداوند وعده گذاشته باشید، ممکن است شب های زیادی تا صبح قرآن خوانده و اشک ریخته باشید اما تا زمانی که تغییرات به شکل درونی و همیشگی نشود باعث تغییر نگرش و عملکرد شما نخواهد شد و هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.

شاید مدت ها از خداوند درخواست کرده اید و با گریه و زاری دعا کرده اید و آنقدر این کار را انجام داده و نتیجه نگرفته اید که به این نتیجه رسیده اید که انگار خداوند شما را نمی بیند یا با شما قهر کرده است یا ظاهرا خدایی وجود ندارد.

اما مساله اصلی این است که شما تغییر نکرده اید تا شرایط بیرونی شما تغییر کند. شما با همان افکار و نگرش هایی که باعث خلق شرایط نادلخواه تان شده است دعا کرده اید، گریه و التماس کرده اید اما خداوند به احساس لحظه ای شما واکنشی نمی دهد بلکه به نگرش و افکار درونی شما پاسخ می دهد.

من هر زمان که در مراسمات مذهبی شرکت می کردم احساس می کردم امروز خداوند از من راضی است یا من کاری کرده ام که موجب رضایت خداوند بوده است.

در روز تاسوعا و عاشورا با شدت هرچه بیشتر سینه می زدم یا زنجیز می زدم چون احساس می کردم به این شکل ارادت خودم به پیامبران و ایمانم به خداوند را نشان داده ام اما فردای آن روز همان رضای روزهای قبل بودم با همان افکار و نگرش ها و عملکردها.

هر بار از انجام کاری که می دانستم شایسته من نیست توبه می کردم فقط چند ساعت به عهد خود وفادار بودم و با هر وسوسه شیطان یا پیشنهاد دوستان دوباره مشغول آن عادت می شدم.

واکنش های احساسی در روزهای خاص یا مراسمات خاص هیچ تاثیری بر نگرش های پیشفرض ما نخواهند داشت.

هر زمان در حالت عادی و طی زندگی روزمره نگرش ها و واکنش های ما تغییر کند نشان از تغییر واقعی در درون ما  

 می باشد.

خیلی ها از من سوال می کنند که چرا با اینکه مدت هاست دارم سعی می کنم توجهی به رسانه ها نکنم، مثبت اندیش باشم یا افکار منفی نداشته باشم ولی تغییر خاصی در زندگی من ایجاد نشده است؟ کجای مسیر من اشتباه است.

و پاسخ من همیشه این است که شما در مسیر اشتباه نیستید ولی هنوز تغییراتی که در رفتار خود ایجاد کرده اید به نگرش و پیشفرض ذهن شما تبدیل نشده است. بنابراین باید به روند خود ادامه دهید.

خیلی مهم نیست که چقدر از زمان خود را صرف مطالعه یا تجسم یا دعا و نیایش برای تغییر زندگی خود می کنید بلکه خیلی مهم است که چقدر می توانید به عادت های گذشته خود باز نگردید.

این مهمترین موضوع در تغییر تمام جنبه های زندگی است.
تغییر ذهن

تغییر ذهن برای لاغری

همه دوستانی که از آموزش های لاغری با ذهن استفاده کرده اند این تجربه را دارند که بعد از مدت کوتاهی که از آموزش ها استفاده کردند نتایج عالی گرفتند اما به هر دلیل مسیر یادگیری را رها کردند و بعد از چند وقت دوباره در شرایط قبلی خود بودند. چون به مرور دوباره به حالت پیش فرض و قبلی خود برگشتند.

اگر تغییری در هر جنبه از شرایط زندگی تان با استفاده از آموزشها ایجاد می شود تا زمانی نتایج ماندگار هستند که شما بر اساس آموزش ها عمل و تغییرتان پایدار باشد. به محض اینکه به عادت ها و نگرش های قبلی برگردید دوباره نتایج شما مشابه گذشته خواهد شد.

دلیل اینکه افراد متناسب همیشه متناسب هستند این نیست که با اراده یا هوش و توانایی خاصی دارند فقط به این دلیل است که حالت دیگری در ذهن آنها تعریف نشده است و همیشه به یک شکل و یک حالت و عادت رفتار می کنند و نتیجه آنها همیشه متناسب بودن است.

اما فرد چاقی که تحت آموزش لاغری با ذهن و با تغییر ذهن قرار لاغر می شود، مانند فردی است که به دو زبان مسلط است و هر زمان می تواند به زبان دلخواه خود صحبت کند.

تا وقتی به زبان لاغری که یاد گرفته اید صحبت کنید قطعا متناسب خواهید بود اما اگر مجددا به زبان چاقی صحبت کنید قطعا چاق خواهید شد. این انتخاب شماست و ربطی به آموزش ها ندارد.

در مورد خودم هم این موضوع صدق می کند. اینکه من مؤسس لاغری با ذهن یا مدرس آن هستم دلیل تناسب اندام همیشگی برای من نخواهد بود بلکه تا وقتی به آنچه درباره لاغری با ذهن درک کرده ام عمل می کنم متناسب خواهم بود.

پس عادت های پیش فرض نتایج زندگی ما را تعیین می کنند و همه عادت های پیش فرض در ذهن نوشته و ثبت شده اند بنابراین هیچ نیرویی قوی تر از تغییر ذهن برای تغییر شرایط زندگی نیست.

تغییر ذهن

اشتباه‌ نشانه شکست نیست

نکته جالب توجه اینکه وقتی برای تغییر ذهن خود اقدام می کنید و تصمیمات جدید برای نحوه فکر کردن یا عمل کردن خود می گیرید ممکن است برخی مواقع به شکل و شیوه قبلی عمل کنید اما اهمیتی ندارد چون مهم این است که حالت پیش فرض و نرمان عملکرد شما چگونه باشد.

همانطور که تا وقتی نگرش و افکار خود را تغییر نداده بودیم بارها سعی کردیم به طریق مختلف در زندگی خود تغییر ایجاد کنیم و موفق نشدیم وقتی نگرش خود را تغییر دهیم اگر در مواردی اشتباه کردیم یا به شکل قبلی عمل کردیم باز هم تاثیری بر نتایج جدید ما نخواهد داشت.

من یه روزی تصمیم گرفتم دیگه گله و شکایت نکنم. روزهای اول شرایطی پیش می آمد که به خودم می آمدم و متوجه می شدم که در حال گله و شکایت کردن هستم ولی بلافاصله کلام خودم رو متوقف می کردم.

این روند چند وقت ادامه داشت تا به مرور گله و شکایت های ناخودآگاه من کم و کمتر شد و من دیگر به شکل عادی و بدون مراقبت کردن از خودم گله و شکایت نمی کردم. انگار زبان گله و شکایت از وجود من پاک شده بود.

این یعنی حالت پیش فرض من تغییر کرده است.

اما در سال های اخیر مواردی پیش آمده است که متوجه شدم دارم گله و شکایت می کنم و همان لحظه شیطان به من می گفت که ببین هنوز تغییر نکردی. تو شکست خوردی. تو توانایی نداری و تلاشت بی فایده بود.

آگاه باشید که اگر اشتباه کردید اهمیتی ندارد بلکه نباید اشتباه، عادت شما شود.

اینکه من یه وقت هایی گله و شکایت می کنم (که البته به محض متوجه شدن متوقف می کنم) اشکال نداره، این اشکال داره که من همیشه گله و شکایت کنم.

برای فرد چاقی که همه افکار و واکنش های غذایی او اشتباه بودند وقتی لاغری با ذهن رو یاد می گیرد انبوهی از افکار و واکنش های رفتاری او اصلاح می شوند حالا اگه یه وقت هایی یه اشتباهاتی انجام بده هیچ اشکالی نداره بلکه اشکال از جایی شروع می شه که اشتباه به حالت دائمی و عادت تبدیل بشه.

من قبلا آدم عصبی و پرخاشگری بودم و نسبت به خیلی از رفتارهای همسر و فرزندانم واکنش تندی داشتم.

یه روز تصمیم گرفتم خودم رو تغییر بدم و انسان واکنشی نباشم. بعد از مدتی موفق شدم این تغییر را در وجودم خودم ایجاد کنم اما این به این معنی نیست که دیگه هرگز عصبانی یا پرخاشگری نکردم بلکه به این معنی است که در بیشتر مواقع من آرامش و واکنش مناسب دارم و مواردی که اشتباه می کنم در برابر مواردی که صحیح عمل می کنم بسیار کم هستند بنابراین اشتباهات در سرنوشت من تاثیری ندارند.

این یک راه بررسی وضعیت تغییرات درونی است:

اگر تصمیم به تغییر گرفته اید و به مرور اشتباهات شما کم و کمتر می شود شما در مسیر صحیح هستید و فقط باید ادامه دهید.

مهم نیست اگر هنوز هم اشتباه می کنید مهم این است که دفعاتی که اشتباهات گذشته را تکرار نمی کنید به مراتب بیشتر شده و در حال بیشتر شدن است.

زمانی که یک عادت، از حالت عادی و پیش فرض شما خارج شد یعنی تغییر آغاز شده است و فقط باید با تمرین و تکرار و ادامه دادن حالت جدید را نهادینه کرد.

فردی که آگاه به افکار و نگرش های درونی نیست هرگز زمانی که در حال تکرار اشتباه است این نگرش را ندارد که رفتار یا واکنش او اشتباه بوده است. اما فردی که قدم در مسیر تغییر می گذارد هربار که مرتکب اشتباه می شود می داند که اشتباه کرده است و این اتفاق بسیار مهم و نشانه پذیرش مسئولیت زندگی است.

من در گذشته بارها نسبت به رفتار همسرم عصبانی می شدم و واکنش می دادم و همیشه فکر میکردم که حق با من است و همسرم اشتباه کرده یا فرد نادرستی است.

اما زمانی که درک بهتری نسبت به آگاهی پیدا کردم عصبی شدن و واکنش دادنم دیگه برام عادی و صحیح نبود بلکه می دانستم که این یک واکنش اشتباه از سمت من بوده است فارغ از اینکه همسرم چه رفتار یا حرفی زده است.

من واکنش و رفتار اشتباه خودم را متوجه می شدم چیزی که قبلا متوجه آن نبودم.

به مرور سعی کردم اشتباهات خودم در رابطه با همسرم را اصلاح کنم و به مرور روابط ما از آن وضعیت اسف بار به شکل شگفت انگیزی تغییر پیدا کرد.

تغییر ذهن

مهمترین موضوع برای تغییر کردن

برای تغییر کردن مهمترین موضوع تصمیم شماست که بخواهید از این شرایط خارج شوید.

ممکن است در گل و لای زندگی گرفتار شده باشید و هیچ نیروی کمکی یا راهی برای رهایی از این وضعیت نداشته باشید.

برای تغییر نیاز به هیچ کمک یا ابزاری ندارید فقط باید این نگرش را در خود ایجاد کنید که من نمی خواهم در این شرایط باقی بمانم. من باید این شرایط را تغییر دهم.

یک نگرش یا یک فکر عمیق و قدرتمند برای شروع شگفتی در زندگی تان کافی است.

  • انسان های زیادی در شرایط نامناسب عاطفی قرار دارند اما نمی توانند شرایط خود را تغییر دهند یا تغییر کردن برای آنها دشوار است.
  • افراد زیادی در شرایط نامناسب مالی هستند اما تغییر کردن برای آنها دشوار است.
  • افرادی زیادی در شرایط اعتیاد به مواد مخدر یا الکل یا هر رفتار آزاردهنده دیگری هستند اما تغییر کردن برای آنها دشوار است.
  • افراد زیادی در شرایط افسردگی به سر می برند اما نمی توانند شرایط خود را تغییر دهند و تغییر کردن برای آنها دشوار است.

همه ما فقط به یک دلیل نمی توانیم شرایط زندگی خود را تغییر دهیم چون دیگران را مسئول و مقصر آن شرایط می دانیم.

تکرار می کنم

تا زمانی که دیگران را مسئول و مقصر شرایط فعلی خود می دانید هرگز قادر به تغییر کردن یا تغییر شرایط تان نخواهید شد.

  • من ۱۳ در شرایط نامناسب مالی زندگی می کردم و خانواده و دولت و دیگران را مقصر آن می دانستم.
  • من ۱۵ سال در شرایط نامناسب عاطفی با همسرم زندگی می کردم و همیشه او را مقصر شرایط خودم می دانستم.
  • من ۳۴ سال چاق بودم و خانواده و ژنتیک را دلیل چاقی خودم می دانستم.
  • من ۲۰ سال عذاب وجدان داشتم که انسان گناهکاری هستم چون خداوند را مسئول عذاب ها و مشکلاتی که در زندگی ام داشتم می دانستم.
  • من ۲۰ سال درگیر خشم و کینه از اطرافیانم بودم و هیمشه آنها را مقصر حالات درونی خودم می دانستم.

اما زمانی که درک کردم اولین قدم برای تغییر کردن شرایط زندگی ام، پذیرش مسئولیت حالات و شرایط خودم است توانستم به مرور تغییرات گسترده در تمام جنبه های زندگی ام ایجاد کنم.

تغییر ذهن

نگرش های بنیادی

این دو نگرش را از من بپذیرید و سعی کنید آن ها را در ذهن خود ثبت و نهادیه کنید.

نگرش اول:

(همیشه تقصیر من است)

همیشه تقصیر شماست.

در هر شرایطی قرار گرفتید تقصیر شماست.

اگر فردی به شما بی احترامی کرد و باعث عصبانیت شما شد تقصیر شماست.

اگر همسرتان بداخلاقی کرد یا پرخاشگری کرد یا رفتاری انجام داد که موجب خشم تان شد تقصیر شماست.

حتی اگر در خیابان در حال قدم زدن بودید و دو نفر در سمت دیگر خیابان با هم دعوا کردند و سنگی به سر شما برخورد کرد صد در صد مقصر شما هستید.

شاید پذیرش اینکه در هر شرایط احساسی یا زندگی قرار داشته باشید مقصرش خودتان هستید کار ساده ای نباشد اما برای خوشبخت شدن و تسلط بر افکار و واکنش های درونی راه دیگری وجود ندارد.

نگرش دوم:

(هر کس در هر شرایطی است حقش همین است)

اگر فردی را مشاهده کردید که در شرایط بسیار بهتر از شما زندگی می کند و انبوهی از افکار در ذهنتان مرور شد که این عدالت نیست و چطور و چگونه این انسان که انقدر بد ذات و بد نیت است در این شرایط مرفه و پادشاهگونه زندگی می کند بدانید که دقیقا در جای درستش قرار دارد و حقش همین است.

اگر فردی را دیدید در شرایط نامناسب و تاسف برانگیز زندگی می کند به شکلی که قلبتان منقلب می شود وقتی او را می بینید باز هم یادتان باشد که دقیقا در جای درستش قرار داد و حقش همین است.

شما هم در هر شرایطی هستید دقیقا در جای درست تان هستید و حق شما همین است.

تغییر ذهن

اگر از شرایط خود راضی نیستید تنها راه حل آن تغییر ذهن و نگرش های درونی است. هیچ راه دیگری نیست.

شما نمی توانید به فردی کمک کنید تا در شرایط بهتری زندگی کند تا وقتی که همان افکار و نگرش ها را در ذهنش مرور و تکرار می کند. به همین ترتیب هیچ کس نمی تواند به شما کمک کند تا در شرایط بهتری زندگی کنید مگر اینکه خودتان افکار و نگرش های درونی تان را تغییر دهید.

زندگی با کمک خداوند راهکاری برای تغییر ذهن، تغییر افکار و نگرش های بنیادین است.

این نگرش ها زمانی که در ذهن نفوذ کنند باعث تغییر افکار و واکنش های شما خواهند شد بدون اینکه تصمیم لحظه ای بگیرید.

واکنش های احساسی شما را به واکنش های عمیق درونی تغییر خواهند داد و به این شکل مسیر را برای ایجاد دگرگونی در شرایط زندگی فراهم می کنند.

همه این آگاهی ها در این جلسات نهفته شده اند اما می توانند بی تاثیر باشند اگر شما تصمیم برای تغییر نگرفته باشید.

اگر شما به آنچه دریافت می کنید ایمان نداشته و عمل نکنید.

آگاهی به تنهای هیچ قدرتی برای تغییر زندگی تان ندارد همانطور که خداوند با تمام قدرت بی نهایتش هیچ اصراری به تغییر شرایط زندگی انسانها ندارد مگر آنهایی که خودشان می خواهند و تصمیم به تغییر گرفته اند و مسئولیت شرایط خود را پذیرفته اند.

و در نهایت به این موضوع توجه کنید که شیطان با دعا کردن، نماز خواندن یا هرگونه اعمال مذهبی شما هیچ مشکلی ندارد. او زمانی به مشکل برمی خورد که شما قصد تغییر ذهن را کرده باشید.

اخطار

تمرین:

۱- نگرش شما درباره قدرت ذهن چیست؟

۲- از چه زمانی با این موضوع آشنا شده اید و چقدر به این تاثیر قدرت ذهن در زندگی ایمان دارید؟

۳- مثال هایی از زندگی خود یا اطرافیانتان شرح دهید که ارتباط داشتن قدرت ذهن با اتفاقات زندگی را اثبات می کند.

۴- نگرش شما درباره تغییر ذهن چیست؟ آیا تغییر کردن برای شما سخت است؟!

۵- مثال هایی از زندگی خود یا اطرافیانتان شرح دهید که مقاومت کردن دربرابر تغییر کردن را نشان می دهد.

۶- به نظر شما علت تداووم در شرایط زندگی چیست؟ شرح دهید.

۷- نگرش شما درباره تغییر ذهن چیست؟ تجربه شما درباره تغییر موقتی و دائمی ذهن چیست؟!

۸- تجربه شما از تاثیر قدرت ذهن در لاغری چیست؟! شرح دهید.

۹- واکنش شما به اشتباه‌ کردن در زندگی چگونه است؟ آیا اشتباه‌ کردن باعث ناامیدی شما می شود؟!

۱۰- درک و برداشت خود درباره نگرش های بنیادین را شرح دهید و مثال بزنید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.35 از 37 رای

https://tanasobefekri.net/?p=42787
برچسب ها:
30 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار Reza
      1403/01/12 12:22
      مدت عضویت: 436 روز
      امتیاز کاربر: 17906 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 151 کلمه

      خداوندا سپاسگذارم که هستم و هر لحظه مرا هدایت میکنی و در مسیر زیبایت مرا قرار دادی

       امروز فارغ از هر موضوعی میخواهم تشکر ویژه ای کنم از خدایم که با شما استاد عزیز آشنا شدم

       استاد این جلسه اینقدر سرشار از آگاهی های ناب و خالصی بود که میتوانست خودش یک دوره کامل باشد میتوانست برای هر فصل قسمت مجزا توضیح داده بشود

       نوشتن و درک مطالب این قسمت نیاز به جهادی اکبر دارد

       فقط میخواستم از شما تشکر کنم که اینقدر عاشقانه این مطالب را به اشتراک میزارید 

      حالا که به این قسمت رسیدم متوجه شدم تک به تک قسمت های این دوره سرشار از آگاهی هایی هست که درک آنها و عمل کردن به آنها دنیای هر کدام از ما تغییر میدهد

       تغییری که دنیا را برامون گلستان میکند 

      سپاسگذار خدایم هستم که این الهامات را در شما ایجاد کرد که با اشتراک گذاشتن این آگاهی ها زندگی ها را دگرگون میکند 

      خدا بهتون برکت بدهد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Reza
      1403/01/16 19:05
      مدت عضویت: 436 روز
      امتیاز کاربر: 17906 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,287 کلمه

      انسان ها در مدت زندگی خود تلاش زیادی برای تغییر شرایط زندگی شان انجام می دهند. اما بیشتر آنها نتیجه قابل توجهی کسب نمی کنند.

      این به آن دلیل نیست که آنها استعداد یا توانایی یا شانس کمتری دارند بلکه به این دلیل است که تلاش آنها برای تغییر شرایط زندگی منجر به تغییر ذهن شان نمی شود. 

      همین متن به تنهایی دارای کلی بار اطلاعاتی فراوان هست. 

      کاملا درسته که استاد نمره ۲۰ دادند و این قسمت و در رده ۲۰ قرار گرفته و شما براش استوری کردید. 

      تغییر کردن زیباست اما به کدام جهت

      همرنگ شدن یا متفاوت بودن

      در طول زندگیم تلاش های فراوانی کردم برای بهبود شرایط زندگیم ساعت های زیادی بی خوابی کشیدن و تلاش های فیزیکی و خوشحال بودن از این موضوع که چقدر موفق هستم و چه اتفاقات خوبی داره برام میوفته و واقعا هم جواب میگرفتم 

      مثل رژیم و ورزش

       واقعا لاغر میشدم و حتی سرتاپا از همه طرف تحسین میشدم که چقدر با ارداه هستم و توانستم ولی تا زمانی که از روشهای فیزیکی استفاده میکردم قابل قبول بود ولی از یه جایی به بعد الگوهایی میدیدم که خیلی راحت دارند پول میسازند مسافرت میروند از امکاناتی استفاده میکنند که من نمیتونم و یا افراد متناسبی که راحت دارند از هر مواد غذایی استفاده میکنند و مدام در حال خوردن هستند ولی روز به روز متناسبتر و پولدارتر

      و من ناراحت که چرا با اینکه این همه من بیشتر اونها دارم کار میکنم بازم کمتر به نتیجه میرسم 

      هزاران سوال پیش میومد برام؟؟؟ 

      نه اصلا سوالی که بخواهم بروم دنبال جوابی که متوجه بشوم چرا اونها میتواند و من نمیتوانم نبود 

      بلکه خود سرزنشی و درگیری فکری بهانه جویی و هر آنچه میدانید بود 

      یادم هست به جایی رسیده بودم که همه جا اعلام میکردم که من تموم تلاش خودم را کردم که فردا شرمنده وجدانم نباشم از هر راهی ( البته زور زدن هایی که بگم منم انجام دادم ولی خیلی منطقی که هر کسی هم میدید و متوجه میشد باور میکرد ) که بود رفتم ولی نشد خدا نخواست و هزاران دلیل دیگه 

      بجای اینکه دنبال راه حل باشم بهانه ها را بیشتر میکردم 

      چرااااا 

      برای اینکه فقط به دنبال این بودم که صورت مسئله را پاک کنم

       بخاطر اینکه فکر نمیکردم به غیر از اینی که فکر میکنم و بهم گفته شده راه حل دیگه ای هم هست 

      برای هر چیزی بهانه ای وجود داشت 

      اصلا باور چی هست

       نمیدانستم ذهن چیه

      من خودم مسبب زندگیم هستم

      خنده داره 

      من طبق یه سری داده و اطلاعاتی که دیده بودم و خداوندگاران پدر و مادر من را برنامه ریزی کرده بودند داشتم حرکت میکردم 

      حال چی شد که به این نتیجه این افکار این باورها و این نوشته ختم شد داشتم در مورد موضوعی برای خودم باور سازی میکردم و تازه متوجه شدم که باور سازی آگاهانه یعنی چی 

      من فقط جنبه اول از باور سازی را انجام میدادم یعنی فقط باوری که در من اثر گذاشته بود را میشناختم و فکر میکردم همین که بشناسی کافیست و دیگه حل شده ولی تازه اول راه بود و کلی آسایش ذهنی برام ایجاد می شد 

      برای بار سوم اومدم این جلسه که در همان ابتدای راه کلی اگاهی که تا این لحظه نوشتم 

      و الان بعد از پایان کردن مجدد این قسمت تصمیم گرفتم نحوه برخورد خودم و ساخت باورسازی خودم در مورد موضوعی که برام ایجاد شد را شرح بدهم و نحوه برخورد و واکنشم که هم برای خودم‌ منطقی تر شود که چگونه باید عمل کنم و از راهنمایی های تموم دوستان استفاده کنم و قویتر ادامه دهم 

      چون فکر میکنم این باور یک باور همگانی هست که برای اکثریت وجود دارد و وقتی در سطح وسیع بر روی اون فعالیت کنیم خیلی راحت و قدرتمند میتونم به نتیجه برسیم و بسیار مطمئن هستم که خیلی تاثیرگذار خواهد شد در افکار و طرز نگرشمون و زندگی هامون

      و اما باور

      چرا هر وقت از خودم و عملکردم تعریف میکنم و در ذهنم و یا اینکه در پیش همسرم و یا هر کسی تعریف میکنم این نجوای ذهنی ایجاد میشه که حالا یه اتفاقی میوفته و یا بیشتر باید حواست را جمع کنی که خراب کاری نکنی یا اینکه اون اتفاق برعکس برا من میوفته که حالم بد بشه ناراحت میشم

      خوب باورهایی که پیدا کردم که باعث این نگرش در من شده بود

      اولین دلیل اینکه بهم گفته بودن از خودت تعریف نکن میشه خودپسندی خدا قهرش میگیره یکی بشنوه ناراحت میشه 

      چشممون میزنند یه بلایی سرمون میاد یه اتفاقی برامون میوفته 

      اگه بفهمند حالمون خوبه و داریم خوب زندگی میکنیم برامون دسیسه میچینند 

      یک کاری میکنند یه اتفاقی برامون بیوفته 

      طردمون میکنند چون باهاشون دیگه تو یه سطح نیستیم 

      خودت خودتو چشم میزنی 

      خدا بدش میاد کسی از خودش تعریف کنه 

      چشم دیدن موفقیتمون را ندارند 

      ازمون میخواند سواستفاده کنند 

      ما که کاری به کار بقیه نداریم بقیه تو کارمون سرک میکشند 

      مُشک آنست که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید

      خوب چرا این حرفها را من قبول کرده بودم اول بخاطر اینکه خونواده گفته بودند 

      مامان را خیلی قبول داشتم

       هر بچه ای بخاطر خونواده اش میگه جونش را میده حتی اگه ازش بخواهند با سر برو تو چاه 

      چرا

       بخاطر اینکه پدر و مادر را قبول دارند و باورهایی که در مورد خانواده وجود دارد و هر کاری باید انجام بدهند پس این میشه سرمنشا بیشتر باورهای من از خانواده که چشم و گوش بسته بخاطر اینکه بزرگتر هستند و چهار پیراهن بیشتر از من پاره کرده اند فبول کرده بودم

       که باز برای خودم غیرفعالش میکنم چون تموم این باورها را من از خانواده شنیده بودم و اگه درست بود حال و اوضاع خودشون خیلی بهتر بود 

      پس خودشون هم با این باورها زندگی کرده اندکه وجودش پر از درد و نفرت هست و…

      چشم زخم و چشم زدن هم کلا برام رد شده هست اگه تاثیر داشت اونجایی که دیگران ازم تعریف میکردند برای کار خودشون باید اشتباه میکردم و این مثال که میگویند عروس تعریفی 

      اتفاقا با تعریف کردن که آدم انرژی میگیره و شارژ میشه 

      سرحال میشه

       بیشتر تلاش میکنه میفهمه که درست انجام داده

       کسی ناراحت میشه

       چرا با تلاش نکردن یکی دیگه من باید آسیب ببینم من از خودم بزنم 

      من به خودم اهمیت ندهم خوب وقتی که من در مشکلات بودم چرا برای کسی اهمیت نداشت همه که طردم‌ کردند و محلم نزاشتند هر کسی سوی خودش بود 

      خدا ناراحت میشه 

      خوب خدا که بیشتر خوشحال میشه خدا خودش جایگاه و افتخار بهمون داده 

      پس چطور اومده زیر حرف خودش زده وقتی منو اشرف مخلوقات قرار داده یعنی کلا منو با ارزشترین قرار داده و من میتونم از خودم از عملکردم از دستاوردهام تعریف کنم و به خودم ببالم چون در آغوش خدا هستم 

      پس وقتی خدا منو تبرک داده و قدرت بخشیده چرا بخواهم برای حرف دیگران جوری رفتار کنم که به خودم افکارم و احساساتم اسیب بزنم 

      اگه قرار بود خدا زیر حرف خودش بزنه خوب چرا منو تایید کرده پس این وجه انسانی هست که نتونسته اند مثل لاغری راهکار اصلی را پیدا کنند و مثال گربه که دستش به گوشت نمیرسید میگفت پیف پیف 

      و دقیقا اون جلسه و توضیحات استاد دقیقا درست بود ( قسمت ۶و ۷ رسیدن به ارزوها از فصل چهارم) حتی کسانی هم که در مسیر هستند ولی فکر کردند روی باورهاشون کار کرده اند ولی در ظاهر ممکنه فقط کشفشون کرده باشند من الان یک مرحله بالاتر اومدم از یک مرحله هم خیلی بالاتره چون تا حالا اینقدر برای یک باور ارزش قائل نشده بودم که دلایلش را بفهمم و بنویسم پس برای خودم خیلی ارزش قایل شدم 

      و الان مرحله بعدترش به عمل هست و هر چقدر بیشتر از خودم تعریف کنم اعتماد به نفس بیشتری دریافت میکنم بیشتر برای خودم ارزش قائل میشم 

      خودم را دوست میدارم و احترام کرده ام که برای موفقیت و حال خوبم اینقدر شکوهمند ارزش قایل شدم که دارم روی این باور به این درگیر بودن در زندگیم دارم کار میکنم

       هیچ کس هیچ توانایی ندارد و من این را میدونم مگر اینکه خودم این قدرت را بهش بدهم 

      و الان میدونم که از آن خودم هست و روش های مختلف را هم دارم یاد میگرم که هر روز خودم را بالاتر ببرم و از خودم تقدیر کنم 

      خداوندا ازت ممنونم 

      و این مسیر هنوز هم ادامه دارد 

      من از تموم دوستانی که در این مسیر مرا همراهی میکنند بسیار ممنونم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم