0

گام ۲۸: زبان لاغری را یاد بگیرید

زبان لاغری
اندازه متن

رفتارها، واکنش ها و شرایط جسمی ما تحت تاثیر زبان بدن ماست. استفاده از زبان لاغری باعث لاغری و زبان چاقی باعث چاقی جسم خواهد شد.

انسانها چند زبانه هستند

همه ما برای صحبت کردن از زبان گفتاری استفاده می کنیم.

همانگونه که برای صحبت کردن از زبان مادری استفاده می کنیم،‌ جسم ما نیز برای سلامتی و وضعیت چاق و لاغری خود از زبان لاغری یا چاقی استفاده می کند.

زبان لاغری

فقط افرادی می توانند این متن را بخوانند، که زبان فارسی، زبان مادری آنهاست یا زبان فارسی را بعنوان زبان دیگر آموخته اند.

این خاصیت یادگیری یک زبان است که سبب می شود محتوای ارائه شده به آن زبان را درک کنیم.

همه ما زبان فارسی را بلد هستیم و به راحتی و بدون دردسر آن را یاد گرفته و سالهاست از آن استفاده می کنیم

زبان فارسی بعنوان ابزاری برای ایجاد ارتباط بین انسان هایی است که محل تولد آنها کشور ایران بوده است یا حداقل یکی از والدین آنها فارسی زیان بوده است.

موسیقی هم زبان مخصوص خود را دارد و هرکسی بخواهد در هر شاخه ای از موسیقی فعالیت کند باید ابتدا زبان آن را یاد بگیرد.

نقاشی هم زبان مخصوص به خود را دارد، آشپزی هم زبان مخصوص به خود را دارد و هر موضوعی که قابل یادگیری است زبان مخصوص به خود را دارد.

نکته جالب توجه این است که چاقی هم زبان مخصوص به خود را دارد و همه افرادی که از کودکی یا در سنین بزرگسالی به هر دلیلی زبان چاقی را یاد گرفته اند الان در وضعیت اضافه وزن به سر می برند.

تاثیر زبان چاقی بر زندگی

چاقی مانند زبان مادری است که به سادگی آن را یاد گرفته ایم، و طبیعی است که هر زبانی را یاد بگیریم به راحتی می توانیم به آن زبان صحبت کنیم.

چاقی زبانی است که ما آن را آموخته ایم و به همین دلیل خیلی ساده چاق شده ایم.

تلاش شما برای از یاد بردن زبان فارسی بی نتیجه خواهد بود اما تلاش برای یادگیری زیان دیگری نتیجه خواهد داشت.

رژیم گرفتن، ورزش کردن و هر کاری که برای لاغر شدن انجام می دهیم مانند سعی کردن برای فراموش کردن زبان فارسی است.

کاری بی هوده و خسته کننده است که بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند سال هاست در حال تلاش برای فراموشی زبان چاقی از روش های مختلف هستند.

شما نمی توانید با تلاش فیزیکی زبان چاقی ذهن خود را فراموش کنید اما می توانید با تلاش ذهنی زبان لاغری را بیاموزد.

در این صورت جسم شما به مرور بر اساس زبان جدیدی که یاد گرفته اید تغییر وضعیت خواهد داد.

سعی و تلاش همه افراد چاق برای لاغر شدن دقیقا مانند این است که بخواهید تلاش کنید زبان فارسی را فراموش کنید.

همانطور که تلاش برای از خاطر بردن زبان فارسی و هر موضوعی که یادگرفته ایم بی فایده است، سعی و تلاش برای لاغر شدن از طریق رژیم گرفتن، ورزش کردن، جراحی کردن و هر روش دیگری کار بیهوده ای است.

یادگیری زبان لاغری

برای لاغر شدن راه حل ساده تر آن است که زبان لاغری را یاد بگیریم و از آن استفاده کنیم.

همانطور که یادگیری هر زبان دیگری علاوه بر فارسی برای ما امکانپذیر است و بسیار از افراد علاوه بر فارسی به یک یا چند زبان دیگر مسلط هستند ما هم می توانیم علاوه بر زبان چاقی، زبان لاغری را نیز یاد بگریم.

نتیجه این یادگیری سبب خواهد شد به مرور جسم ما تحت تاثیر این زبان جدید قرار بگیرد و از حالت چاق به حالت متناسب تغییر وضعیت خواهد داد.

مقایسه چاقی و لاغری با زبان فارسی و هر زبان دیگر به دلیل قابل درک بودن بهتر یادگیری بعنوان مثال زبان انگیسی است در صورتی که ما زبان فارسی را بلد هستیم.

در فایل آموزشی زبان لاغری را یاد بگیرید، این موضوع مهم را با دوستانم به اشتراک گذاشته ام و همچنین تاثیر زبان ورزش کردن را بعنوان عاملی در متناسب شدن توضیح داده ام.

اطمینان دارم با استفاده از این محتوای فوق العاده درک و آگاهی بیشتری از موضوع لاغری با ذهن پیدا خواهید کرد و همچنین در تنظیم فرمول های ذهنی شما برای استفاده کردن از ورزش موثر خواهد بود.

تاثیر زبان چاقی و لاغری بر زندگی

با توجه به رفتارهای افراد لاغر و مقایسه آن با رفتارهای افراد چاق می توان به تفاوت زبان لاغری و زبان چاقی و تاثیر آن بر زندگی افراد پی برد.

در واقع توجه کردن به رفتار افراد لاغر باعث واضح شدن اصول زبان لاغری خواهد شد و به ما کمک می کند تا به شکل ساده و کاربردی زبان لاغری را بیاموزیم.

افراد چاق و لاغر از نظر افکاری که در ذهنشان مرور می کنند با هم تفاوت بسیار زیادی دارند و تنها دلیل تفاوت در وضعیت جسمی این دو گروه فقط تفاوت در نوع افکاری است که در ذهنشان مرور می کنند. و نکته جالب اینکه مرور افکار ارتباط مستقیم با نوع زبانی دارد که در استفاده از آن مسلط هستند.

افراد چاق و لاغر از نظر ویژگی های جسمی یا عملکرد های جسمی هیچ تفاوتی با هم ندارند و تنها به دلیل تفاوت در افکاری که در طول روز در ذهنشان مرور می کنند دچار تفاوت در جسم می شوند.

فرد لاغر چون به صورت ناآگاهانه در طول روز از زبان لاغری برای فکر کردن و رفتار کردن استفاده می کند در نتیجه همیشه متناسب باقی می ماند.

فرد چاق به دلیل استفاده ناآگاهانه از زبان چاقی برای فکر و عمل کردن در زندگی روزمره متاسفانه همیشه چاق باقی می ماند.

تاثیر زبان چاقی بر زندگی من

سی و پنج سال از زندگی من با چاقی گذشت و در این ایام تلاش های مختلفی برای لاغری انجام دادم اما هرگز نتیجه خاصی کسب نکردم.

یکی از راهکارهای من برای لاغر شدن رفتن به باشگاه و ورزش کردن بود. راهکاری که گرچه زمان، انرژی و هزینه زیادی صرف آن کردم اما هرگز باعث لاغری من نشدو

اکنون که به لطف خدا با استفاده از روش لاغری با ذهن در شرایط کاملا متفاوتی با گذشته هستم به این درک رسیدم که زبان لاغری و زبان چاقی در عملکرد افرادی که به باشگاه می روند تاثیر مستقیم دارد.

افرادی که در باشگاه حضور دارند دو دسته هستند:

۱- گروهی که برای عضله سازی و تجربه داشتن اندامی زیبا به باشگاه می آیند.

۲- عده ای که برای آب کردن چربی و رهایی از چاقی به باشگاه می آیند.

افرادی که به دنبال عضله سازی و زیبایی اندام هستند با انگیزه و اشتیاق میان باشگاه و با جدیت تمرین می کنند.

افرادی که به دنبال آب کردن چربی های اضافه هستند خیلی بی انگیزه و از سر اجبار میان باشگاه و بدون تمرکز و پراکنده تمرینات را انجام می دهند.

در تمام سال هایی که به دنبال لاغر شدن از طریق ورزش و باشگاه رفتن بودم جز گروه دوم بودم و با بی میلی و از سر اجبار وارد باشگاه می شدم.

هیچوقت انگیزه ورزش کردن منظم و همیشگی را نداشتم و هرگز نتوانستم برای مدت چند ماه باشگاه رفتن را ادامه دهم.

تاثیر زبان چاقی بر لاغر نشدن

افرادی که برای لاغر شدن از هر روشی مخصوصا ورزش و باشگاه رفتن استفاده می کنند عقیده دارند که توان لاغر شدن یا مقابله با چاقی را ندارند بنابراین می خواهند از ورزش، رژيم گرفتن یا هر روشی دیگری به عنوان ابزار کمکی برای غلبه بر چاقی و لاغر شدن استفاده کنند.

به همین دلیل به محض شروع هر برنامه ای برای لاغر شدن بیشتر از اینکه تمرکز آنها بر اجرای صحیح آن روش باشد تمرکزشان بر کاهش وزن و استفاده از ترازو برای اثبات موفقیت آمیز بودن روش لاغریشان است.

  • قبل از غذا خوردن خودشان را وزن می کنند.
  • موقع وزن کردن لباس های نازک می پوشند تا ترازو وزن کمتری را نشان دهد.

من موقع وزن کردن حتی عینکم را بر می داشتم تا تاثیری بر وزن من نداشته باشد.

  • کفش های خود را در می آورند و سعی می کنند به هر شکل ممکن وزن اضافه ای به وزن خود روی ترازو اضافه نکنند.

این طرز عملکرد نشان از پریشانی افکار و تاثیر زبان چاقی بر فکر و عملکرد افراد چاق دارد و به همین دلیل بعد از مدت کوتاهی که از روند کاهش وزن خود رضایت ندارند باشگاه رفتن را ادامه نمی دهند و به بهانه های مختلف برنامه ورزشی خود را رها می کنند.

همه این موارد باعث ایجاد احساس ناتوانی بیشتر در فرد چاق برای لاغر شدن میشود و به همین دلیل همه ما به مرور که برای لاغر شدن تلاش کردیم و نتیجه نگرفتیم احساس بی اراده بودن یا ناتوان بودن برای لاغر شدن کردیم و این احساس باعث تقویت فرمول های چاقی ذهن و در واقع تسلط بیشتر ما بر استفاده از زبان چاقی می شود.

یادگیری زبان لاغری در روش لاغری با ذهن

به لطف خدا از زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم احساس امیدواری و اشتیاق من برای لاغر شدن بیشتر و بیشتر شد و هر روز که از بودن من در این مسیر می گذشت احساس می کردم توانایی من برای لاغر شدن بیشتر شده است و من یک قدم دیگر به رویای لاغر شدنم نزدیک تر شده ام.

تنها موضوع مهم در یادگیری زبان لاغری اطمینان داشتن به روش لاغری با ذهن و با اشتیاق و انگیزه دنبال کردم مراحل آموزشی است.

خیلی مهم است که هر روز با شوق ادامه دادن، آموزش ها را استفاده کرده و تمرینات را انجام دهید.

هرچه بیشتر در مسیر لاغری با ذهن ادامه دهید تسلط شما بر زبان لاغری بیشتر خواهد شد. همانطور که هرچه بیشتر در یادگیری هر زبان گفتای استمرار داشته باید کلمات، جملات و دستورالعمل های بیشتری از آن زبان را یاد گرفته و راحت و مسلط تر می توانید به آن زبان گفتاری صحبت کنید.

ادامه دادن در مسیر لاغری با ذهن باعث یادگیری فرمول های صحیح و همسو با لاغری بیشتری خواهد شد.

هرچه فرمول های صحیح بیشتری در ذهن خود ثبت کنید،‌ احساس، نگرش و عملکرد شما بهبود پیدا می کند و این همان رفتار کردن بر اساس زبان لاغری است.

همانگونه که هرچه بیشتر زبان انگلیسی را یاد بگیرید می توانید شبیه تر به فردی که زبان مادری‌اش انگلیسی است صحبت کنید، هرچه بیشتر در مسیر لاغری با ذهن ادامه دهید افکار و رفتار شما شبیه تر به افراد متناسبی می شود که از بدو تولد متناسب بوده اند و به همین راحتی شما می توانید مانند آنها فکر و رفتار کنید و تا ابد متناسب باقی بمانید.

در مسیر لاغری با ذهن ما اصراری بر پاک کردن یا فراموش کردن زبان چاقی نداریم چون صد در صد کار بی هوده و بسیار خسته کننده ای است که فقط انرژی و توان ما برای یادگیری زبان لاغری را کم می کند.

بنابراین در عین حالی که به زبان چاقی مسلط هستیم سعی میکنیم از طریق آموزشهای لاغری با ذهن زبان لاغری را بیاموزیم. به این ترتیب جسم ما همانطور که بدون اینکه کار خاصی انجام داده یا تصمیم گرفته باشیم چاق شده است اکنون بدون اینکه کار خاص یا تصمیم عجیب و غریبی بگیرید متناسب می شود.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای تغییر فرمول های ذهنی نیاز است که هر روز محتوای مرتبط با موضوع لاغر شدن را وارد ذهن خود کنیم تا به مرور افکار و فرمول های ذهنی لاغری در ذهن ما تثبیت و گسترش پیدا کرده و بر جسم ما تاثیر گذاشته و لاغر شویم.

یادگیری لاغر شدن دقیقا مانند یادگیری زبان انگلیسی یا هر زبان دیگری نیاز به استمرار، تکرار و تمرین دارد.

برای جلسه امروز ابتدا محتوای نوشتاری را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و سوالات مطرح شده به صورت شرح انشایی در بخش نظرات پاسخ دهید.

  • درک و دیدگاه خود درباره شباهت رفتار چاقی با زبان گفتاری چیست، شرح دهید.
  • درباره چگونگی یادگیری زبان چاقی شرح دهید که چگونه این زبان را یادگرفته و چه مدت از آن استفاده کرده اید تا به شرایط فعلی رسیدید؟
  • درک و نگرش خود درباره زبان لاغری را بنویسید و اینکه چگونه باید این زبان را بیاموزید؟
  • تلاش قبلی شما برای لاغر شدن چه تاثیری بر یادگیری زبان لاغری داشته است؟
  • تاثیر استفاده از آموزش های لاغری با ذهن بر یادگیری زبان لاغری را شرح دهید.
  • به نظر شما پروسه و مسیری لاغری خود از شروع یادگیری زبان لاغری تا یادگیری و به کارگیری آموخته ها و در نهایت لاغرشدن را در قالب یک داستان کوتاه شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.37 از 57 رای

https://tanasobefekri.net/?p=14136
148 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار faridehhasani5455
      1399/01/23 17:09
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 229 کلمه

      روز ۵۰ تکرار
      سلام و وقت بخیر به دوستان و استاد عطارروشن
      وزن کشی در باشگاه یکی از بدترین کارهایی بود که هر روز انجام میدادم وسعی میکردم لباسای ضخیم نپوشم،کفشمم در بیارم که مبادا ۱۰۰گرم اضافه نشون بده ولی در هر صورت همیشه ناامید میشدم از دیدن عدد وزنم
      چقدر لذت بخشه زبان لاغری رو آموختن ،زبانی که چقدر سالها بهش نیاز داشتم و نمیدونستم چطور میشه آموختش
      چقدر میشه راحت لاغر شد و زندگی نرمالتو داشته باشی ولذت ببری
      چه احساس عالیه که امروز دخترم بهم گفت چقدر جمع و جور شدی ،آخه از روز اول عید پیش من نبود و امروز که منو بعد از ۲۳روز دید،بهم گفت ،خوشحال شدم،شاید خودم خیلی متوجه نشم ولی دختر بزرگم خیلی بهم میگه
      چه احساس خوبی داره که مطمئنی به زودی متناسب ونرمال میشی ومیتونی از مزایای اون لذت ببری
      لباسای سایز کوچیک بخری و بپوشی،لباسی ورزشی ست ،رنگ روشن و جیغ بخری،،لباس سفید بپوشی که من سالهاست در حسرتشم،اعتماد بنفسه که دیگه محشره ،انگار یه آدم دیگه ای میشی ومهم تر از همه اینکه میدونی با انجام تمریناتی تا آخر عمر ،یه نفس راحت میکشی و برای همیشه متناسب میمونی،قبلا هم لاغر شدم ولی از اولش از برگشتش میترسیدم ،اوایل دوره هم از برگشت وزنم میترسیدم ولی آرام آرام که پازل های ذهنیم چیده شد مطمئن شدم که میتونم تو تثبیت بمونم اگر زبان لاغری یاد بگیرم وبشه طبیعت بدن من وناخوداگاهم بشه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1400/01/07 18:33
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,135 کلمه

      گام‌ ۲۸

      سلام وقت بخیر

      تمام‌ اون روزهای طولانی که در رژیم‌ و ورزش های سخت بودم‌ فکر میکردم کار صحیح همینه ،یعنی باور کرده بودم که من با همه فرق دارم پس باید کارهای سنگینی انجام بدم‌ ،در اصل من داشتم به زبانی که آموخته بودم زندگی میکردم ولی اون‌ زبانو دوست نداشتم ، تلاش میکردم ولی نتیجه ای نمیگرفتم ،هر روز صبح زود بیدار میشدم برای زود رسیدن به باشگاه که بتونم ۲ سانس تردمیل برم با اینکه تردمیل و دوچرخه ثابت تو خونه داشتم ولی ۱ ماه میرفتم خسته میشدم دیگه ادامه نمیدادم ولی باشگاهو بخاطر دوستانم و کار گروهی بیشتر، میپذیرفتم‌ ،چندین ساعت تو باشگاه بودم و هر یک روز در میون خودمو وزن میکردم ببینم ۱۰۰ گرم کم شدم یا نه اونم تمام وسایلومو از خودم جدا میکردم،کفشمو در میوردم و بیشتر اوقات که کم نکرده بودم ،با دیدن کم نشدن عقربه ترازو یک تصویر از من شکست خورده دیگه در ذهنم ثبت میشد ،برای همینه که تو وجود من چیزی بعنوان موفقیت کمرنگه ، به تعداد دفعاتی که خودمو تو آینه دیدم و ترسیدم و متنفر تر شدم تصویر منه بی عرضه چاق در من پر رنگتر شد ،به اندازه دیدن عقربه های ترازو و اون استرسش تصویر چاقی در من بیشتر شد و برای تمام اون تصویرها ،الان باید روی ذهنیت هام بیشتر کار کنم که با تفکر و تعمق در مورد زبان‌ جدید لاغریم هر بار اون تصویرهای چاق، شکسته تر میشه ،باید تک تک کلمات لاغری جدید در من دانلود بشه ،و بعد از مدتی میتونم به زبان جدید زندگی و رفتارهای جدیدی خلق کنم ،مثل وقتی که کلاس زبان میرفتم ،معلمم جملاتیو فارسی میگفت و ما همگی براحتی و بسرعت اون جملاتو به زبان انگلیسی ترجمه میکردیم ،روزهای اول باید به اون جملات فکر میکردیم تا بتونیم تکرار کنیم وبعد از مدتی ،هنوز جمله استادم تموم نشده بود ما انگلیسیشو گفته بودیم ،اخبارهای زبان انگلیسی رو خوب متوجه میشدم و این مهارت باعث شده بود اعتماد بنفسم بالاتر بره،،،

      ،با یادگیری زبان لاغری هم ،اعتمادبنفسم بالاتر رفته و بالاتر هم خواهد رفت

      وقتی آگاهی های ذهنیت بالاتر میره میتونی هم خودتو خوب بشناسی هم دیگرانو ،الان از یه عید دیدنی برگشتم و صحبت هاییکه رد وبدل شد، بمن کمک کرد که بیشتر به این متد ایمان بیارم ،اولا که من بعد از نهار رفتم اونجا و کاملا سیر بودم و میلی به خوراکی ها نداشتم بعد از چند ساعت که نشستم که میزبان هم روی میز همه مدل خوراکی چید ،من فقط چای با ۲ تا شیرینی آردی کوچیک با ۲ تا دونه قیصی خوردم ،البته آخرش که داشتم برمیگشتم یه چنگال هم هندونه خوردم ،من اصلا نمیگم خوراکی ها چاق کننده هستن ، رفتارهای من تغییر کرده ،وقتی سیر باشم هیچی نمیتونم بخورم ولی اگر هم پیش بیاد که بخورم دیگه عذاب وجدان و ترس ندارم مثل گذشته،، میدونم نقشه های ذهنی جدیدم در حال ساخته شدن هستن ،،،،میزبان مدام از چاقتر شدنش ابراز نگرانی میکرد و منهم ۱ ماهیه متوجه چاقتر شدنشون شده بودم، خودشون نظرشون اینه که ازدواج کردن و مدام دعوت‌ میشن مهمونی باعث چاقتر شدنشونه و میگفت برای مهمونی هایی که میرم قرص های نعنایی گرفتم که بعد از غذا بخورم که نفخ معده م از بین بره ،منم نفخ معده دارم ولی وقتی میخوام نفخم اذیتم نکنه یکمی حجم غذامو مخصوصا نوشیدنی هامو کمتر میکنم ،هر چند حجم غذایی که من میخورم در مقابل دیگران خنده داره

      به رفتار این خانم دقت کردم و دیدم دقیقا بعد از اتمام نهارش ،ظرف شیرینی آردی گذاشت روی پاهاش و شروع کرد با چای، به خوردن ،،،بعد هندونه خورد ،بعد یه خوراکی دیگه ،میخواستم ازش بپرسم الان گرسنه ای که اینهمه چیز میخوری؟ ولی بازم جلوی خودمو گرفتم و گفتم فریده تو به تمرینات خودت توجه کن و درس عبرت بگیر از رفتار دیگران

      با دیدن رفتار اشتباه دیگران انگیزه و اشتیاق من بیشتر وبیشتر میشه که به مسیرم محکمتر ادامه بدم ،اینکه من جزء ۱ درصدی های جهان هستم که مسیرم متفاوت و آگاهانه ست ،من دیگه اون اشتباهات عادتی قبلنا انجام نمیدم،جهان به عصر جدیدش وارد شده ،عصر آگاهی ،پس راه من درسته چونکه در حال پردازش آگاهی های جدید هستم و با اشتیاق این راهو ادامه میدم و اجازه میدم این شعور جدید وارد تک تک سلول های بدنم بشه و منو وارد مسیرهای زیباتری کنه

      من متوجه شدم که چقدر با دیگران فرق دارم ،من چقدر فکر وعمل و نتایجم متفاوته با اطرافیانم،چقدر به خودم افتخار کردم ،حیطه فکری من با اونها فرق داره،نوع خوردنم متفاوته،نوع نگاهم به قضایا عوض شده ،انگار مال یه دنیای دیگه ای هستم ،چه حس خوبی دارم ،چقدر از خودم راضی م،از خدای خودم راضی م،از کلاسام،دوره هام،اساتیدم که میتونم بگم از بهترین های ایران گلچین شدن ،بسیار خوشحالم

      ،حس عالیه که بدونی تو خواستی و خداوند دستتو گرفت و گذاشتت تو راه و مسیر راحت و زیبا که فقط از بودنت در این مسیرها لذت ببری ،کوله باری نداری،سبکی ،خوشحالی و میدونی مقصدت دریای زیباییه که اساتیدت منتظرت هستن که تو هم برسی به مقصد و همگی جشن بگیرید

      دیگه فکر ترازو نیستم،فکر تنگ شدن لباسام نیستم،ترس از رستوران رفتن ندارم،به یه بلوغ انتخاب کردن رسیدم واز این حق انتخابم و تکاملم لذت میبرم،دیگه حرف های عامیانه نمیزنم،غر نمیزنم،از بیماری هام صحبت نمیکنم،شکایت نمیکنم،مدام از همه راهکار نمیخوام برای چاقتر نشدنم تازه ادم های زیادی میان واز من راهکار میخوان ،ترس از مسافرت رفتن و چاقتر شدن ندارم،۱۳ ماهه هر شب براحتی شام خوردم اونم هر غذایی که دوست داشتم،دیگه از روی ترس ورزش های سخت انجام نمیدم، دیگه تو جمع خجالت نمیکشم ،دیگه خودمو تحقیر نمیکنم وووووو و اگر اینها موفقیت نیست چیه ؟ اینها یعنی در مسیر صحیح بودن یعنی حال خوب اتفاق خوب ،یعنی خداجونم شکرت

      خدایا شکرت که زبان لاغری را یاد گرفتم و در حال عمل به اموزه هام هستم

      شاید خیلی از دوستانم که در این سایت هستن ،تصور کنن این فایلها رایگانه و راحت ازشون بگذرن ولی منیکه تمام دوره های پولی استاد گذروندم و الان اینجا هستم میدونم و مطمئنم که هیچ فرقی با هم ندارن چونکه وقتی ایده ای به استاد الهام میشه ،حتما اون ایده بشکل فایلی در خواهد آمد و بلخره در قسمتی از سایت یا دوره ها گنجونده میشه ،انقدر در این ۲۸ روز که در این دوره گام به گام‌ هستم ،کد در ذهنم باز شده ،انقدر ذهنم شخم خورده شده ،انقدر باورهای مخرب از من بیرون ریخته شده که خودمم باورم نمیشه ،قبلا فکر میکردم دیگه ۳ دوره رو گذروندم ،همه چیزو میدونم و فکر مخربی دیگه در من وجود نداره ،با اینکه بیشتر فایلهای این دوره رو پارسال گوش دادم و حتی کامنت نوشتم ولی گوش دادن امسالم متفاوت تر از قبله و من درک جدیدیتری همسان با باورهای جدیدم دریافت میکنم

      بعد از اتمام این دوره مجدد به دوره مقدماتی میرم با اشتیاق و میدونم مطالب و آگاهی های نابی منتظر من هستن که پارسال ذهنم اجازه شنیدنشونو بمن نداده 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/09/05 23:03
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,781 کلمه

      روز ۵۰ تکرار 

      زبان لاغری را یاد بگیرید، لاغر میشوید

      سلام و درود به همران عزیز و استاد گرامی

      خدارو سپاسگذارم برای یک آگاهی و بینش جدید 

      قبل از اینکه مقاله و فایل امروزو شروع کنم خواستم در مورد درک بهتر و شفاف ترم از جلسه قبل بگم ،در مورد عینک های رنگی که دید ما با هر کدوم از اینها یک طیف متفاوت میشه 

      قبلا هم این فایلو گوش کرده بودم و کاملا فهمیده بودمش ولی از دیروز یجور دیگه ای در موردش فکر میکنم ،مدام در همه جنبه های زندگیم به خودم میگم فریده الان که به این مسئله برخورد کردی و داری در موردش نظر میدی ،چه فیلتری با چه رنگی جلوی مغزته؟

      مثلا دیشب که تولدم بود و دخترم سوپرایزم کرده بود و چندین مدل فینگر فود و خوراکی روی میز بود ،وقتی به اونها نگاه میکردم به خودم گفتم فریده داری با چه عینکی به خوراکی ها نگاه میکنی؟

      اگر هنوز اعماق افکارت اینه که اگر چیزی بخورم چاق میشم ،بیا این فیلترو کنار بزنیم‌ و بشکونیمش ،بیا بدون اون فیلتر بهشون نگاه کن ،خیالت راحت باشه که خوردنشون اتفاقا به انرژی رسانی بدنت کمک میکنه ،یعنی در مورد غذاها و ترس هامون با خودمون منطقی صحبت کنیم تا حجم نگرانی ها و فرمول های قدیمی کم بشه

      و هر چقدر این آگاهی هنگام خوردن در من بیشتر بشه ،ترس های پنهان شده درونم که شاید من از بودنشون با خبر نباشم در من کمرنگ میشن و یواش یواش از بین میرن و من مطمئنم این‌ اتفاق میفته چونکه از دیروز تا حالا که درکم متفاوت شده احساسم آرومتره و احساس هم که جی پی اس بدن ماست و هیچ وقت دروغ نمیگه

      امروز که رفته بودم پیاده روی تصمیم گرفتم در مورد چندتا باور در مورد پول و روابط با خودم صحبت کنم و بندازمشون تو این فرمول عینک  و متوجه شدم با هر بار باز کردن دیتیل های اون باورها و منطقی کردنشون و شفاف سازیشون ،حسم سبکتر میشه و این کار باید تکرار بشه

      و این عینک های تاریک و سیاه روی تمام افکار ما خیمه زده که با درک  و آگاهیشون میتونیم بسمت شفاف سازی حرکت کنیم 

      دقیقا ما زبان چاقی را یاد گرفتیم ،چند روزه که خواهرم اومده ایران با دختر ۵ سالش ،این همون خواهرمه که گفتم مشکلات زیادی با نخوردن های نوه ش داشت و همیشه با یک بشقاب غذا دنبال نوه ش بود و هنوز هم بعد از ۸ سال نوه ش با تهدید و دعوا غذا میخوره ،نوه دلش غذا نمیخواد ولی اینها بهش فشار میارن

      امروز که خواهرم داشت به دخترش صبحانه میداد ،اولا که دخترش دائم با آی پد بازی میکنه ،حتی موقع نهار و شام هم ،اون‌ بازی میکنه خواهرم لقمه میذاره دهنش، امروز وقتی دخترش ممانعت میکرد برای لقمه آخر و خواهرم بهش میگفت باید بخوری ،بهش گفتم دلش نمیخواد چرا بهش زور میگی ؟

      گفت آخه دیگه لقمشو درست کردم و دستمه  چکارش کنم؟ خودشم خندش گرفت ،گفتم چونکه درست کردی باید به زور بدی دخترت بخوره؟ بعد که چاق میشه میگی چرا چاق شد؟

      اتفاقا همیشه هم درگیر اینه که مبادا دخترش چاق بشه ،بقول خودش چند ماه پیش که  احساس کرده  داره شکمش بزرگ میشه تا مهد کودکش پیاده میبردتش  که هم اون لاغر بشه هم خودش 

      با اینکه خواهرم چاق نیست و یکی از مشکلاتش در زمان های گذشته این بود که دلش میخواست ۵ کیلو توپر بشه ،اون وقتا ۵۰ کیلو بود و خیلی دکتر میرفت که چاق بشه و زمانیکه وزنش رفت رو مرز ۶۵ کیلو  دیگه ترسید ،حتی یه زمانی تا ۷۴ کیلو هم چاق شده بود که خیلی سرعتی غذاشو کم کرد و وزنشو رو ۶۵ نگه داشت

      و یکی از باورهاش اینه که اگر پیاده روی و ورزش کنه بشدت لاغر میشه و چونکه باور داره لاغر هم میشه ،بقول خودش اگر بتونه خوردنه سس مایونزو کنار بذاره لاغر میشه ولی چونکه بیس مغزش  بیشتر بسمت لاغر بودنه هیچ وقت ندیدم که چاق بشه 

      و ما همینجوری زبان چاقیو یاد گرفتیم با همون یک لقمه اضافه ای که مادرمون به زور به ما داد و ما مجبورن خوردیم ،با گفتن و تکرارش در مغز ما مسیرهای عصبی چاقی ساخته شد که فرمان های مغز ما بسمت چاقی صادر میشد 

      مثال جالبیه ،اینکه ما نمیتونیم زبان فارسی رو فراموش کنیم ،مثل خیلی از افرادی که سالهاست ایران زندگی نمیکنن ولی بلخره زبان فارسیو متوجه میشن و از یاد نبردن 

      از ۱۸ سالگی تا ۸ سال پیش که ورزش های مختلفیو انجام میدادم که دلیل اصلی ۹۵ درصد همشون بخاطر چاقتر نشدن بود و از روی اجبار هر روز مجبور بودم بلخره یه ورزشیو انجام بدم

      مثلا یه مدت طولانی مثلا ۸ سال  ،روزهای فرد میرفتم بدن سازی و کار با دستگاه که فکر میکردم خیلی لاغر کننده  باید باشه ، البته بدنم یکمی فرم جمع تر میگرفت ولی دلیل  رفتن من به باشگاه ترس از چاق شدن بود و روز های زوج ۲ ساعت میرفتم بدمینتون که خودش کلی فشار روی بدنم بود ،۱ ساعت هم بعدش میرفتم چربی سوز ،تمام که میشد ۱ ساعت هم تو محوطه باشگاهمون که تو یه پارک بزرگ  که مخصوص بانوان بود و کلی اونجا سرگرم ورزش و پیاده روی بودیم و اون جریان ۸ سال طول کشید ،یعنی من تو اون مجموعه ورزشی ۸ سال بصورت هر روز فعال بودم

      البته که لذت هم میبردم چونکه با دوستان و پارتنرهای ورزشی زیادی و مربی ها هم دوست شده بودیم و لحظات شادیو میگذروندیم و انگار برام سختی های اون ورزش ها یا مسیری که هر روز باید طی میکردم مهم نبود 

      ورزش هاییکه بخاطر ترس از چاقتر نشدن انجام میدادم مثل بدنسازی ،چربی سوز، ایروبیک ووو از روی اجبار بود ولی عاشق بدمینتون بودم و از ته اعماق وجودم بازی میکردم و خوب هم تونسته بودم پیشرفت کنم ولی به دلیل اینکه آسیب های کمر ، پا و زانو دیدم ، نتونستم ورزش مورد علاقمو ادامه بدم و نتونستم مربی بدمینتون بشم 

      در حال حاضر ورزش خاصی انجام نمیدم ،هفته ای ۱ بار میرم انعطاف و رقص ،انعطافو که به اصرار مربی رقصم میرم که تاکید کرده پیش نیاز یک یک رقصنده داشتن بدن منعطفه که بتونه حرکت های رقصو خوب تو بدنش بنشونه ،گاهی پیاده روی میکنم و حین پیاده روی در مورد باورسازی هام با خودم صحبت میکنم ،چند وقتیه تنیس هم نتونستم برم ولی عاشق تنیس هستم و در اولین فرصت مجدد شروعش خواهم کرد

      از خاطرات وزن کشی هم که مثل همه افراد چاق ،هر چیزی که احساس میکردم ممکنه گرمی منو چاقتر نشون بده از خودم جدا میکردم حتی ساعت ،کفش و چندین بار میرفتم رو وزنه که شاید کمتر نشون بده و خوشحال بشم و جالب بود برام یکبار که با یکی از دوستان متناسبم بیرون بودیم و جایی ترازو دیدیم و خواستیم خودمونو وزن کشی کنیم ،دوستم با پالتو ،کفش و کیفش رفت رو ترازو ،بهش گفتم پالتو و کیفت سنگینه بده  به من بدون اونها برو ولی ایشون اهمیتی نداد و گفت مهم نیست ،در واقع اون ترسی از وزنش نداشت 

      مسیر لاغری با ذهن بهترین راهیه که ما میتونیم با تغییر دادن محتویات ذهن و دستورات جدید به بدن ، بسمت لاغر شدن حرکت کنیم و بصورت ریشه ای برای همیشه با آموختن زبان لاغری در سطح تناسب اندام باشیم و لذت زندگی افراد متناسب رو ما هم ببریم 

      لاغری با ذهن رژیم نداره ،ورزش نداره ،اصلا کاری به عوامل بیرونی نداره چونکه به محض ساخته شدن فرمولها  دستوران مغزی بسمت لاغر شدن هدایت خواهد شد و بصورت خودبخود پروسه لاغری انجام میشه

      خدارو سپاسگذارم که تصمیم گرفتم زبان لاغریو یاد بگیرم تا بتونم به زبانش زندگی کنم و لذت بیشتری ببرم ،ما زبان ارتباط برقرار کردن با هر چیزیو که یاد گرفتیم قویتر شدیم ،زبان انگلیسی یاد گرفتیم تونستیم راحتر مسافرت کنیم ،موسیقی یاد گرفتیم تونستیم با موسیقی ارتباط بگیریم ،زبان قوانین جهان هستی به ما کمک کرد تا با کیفیتر زندگی کنیم

      با یاد گیری هر زبانی قدرت و توانمندی های ما بیشتر شد ،انگار مجهز به ابزارهای بیشتری شدیم که در ادامه مسیر زندگی کمکمون میکنه و الان هم داریم زبان لاغریو یاد میگیریم 

      زبان لاغری چیه ؟ زبان لاغری یعنی دانش و اطلاعاتی  که من از لاغری دارم ،قبلا چجوری به چاقی فکر میکردم ؟ چه تفکراتی به دنیا ، جهان ، خودم و غذاها داشتم ؟

      الان که در دوره ها هستم  چجوری زندگی میکنم؟ آیا ترس های من کمتر شده؟ بله ،آفرین یعنی الفبای لاغریو یاد گرفتی ،آیا تلاش خودتو میبینی؟ ایا با خودت تونستی به صلح برسی؟ آیا خودتو میپذیری و دوست داری؟ آیا باور کردی که تو هم میتونی لاغر بشی؟ آیا احساس لیاقت میکنی که تو هم انسانی هستی که باید متناسب باشی ،آیا لاغر شدنو کوچیکش کردی و خودتو بزرگ؟

      دقیقا من سالها با چاقی خودم جنگیدم ،دلم میخواست لاغر باشم ولی چونکه باور نداشتم که منهم میتونم لاغر بشم با چاقی میجنگیدم ،مدام خودمو تنبیه های رژیمی میکردم ،خودمو سرزنش میکردم ،ورزش های سخت انجام میدادم و در حین ورزش به خودم میگفتم فریده تا زمانیکه نتونی لاغر بشی و لاغر بمونی با ورزش ها و رژیم های سخت اذیتت میکنم و احساس میکردم بدنم دشمن منه و ازش بدم میومد و گاهی به قسمت هایی از بدنم مشت میزدم و بهش نفرت منتقل میکردم و مدام بهش میگفتم تو چرا بدن من شدی یعنی خدا بدن قشنگتری نداشت که به من بده و مدام تو حالت قربانی بودن بودم

      باید در مسیر لاغری با ذهن به توانمندی های خودمون آگاه بشیم ،اینکه بدن من با بدن خواهرم هیچ فرقی نداره پس چرا اون لاغره و من چاق بودم ،تفاوت در نوع نگاه هاست نه در عوامل بیرون از ما

      وقتی خودمونو بزرگ ببینیم و خواسته هامونو کوچیک ،دیگه انقدر درگیر انجام نشدنشون نخواهیم بود ،وقتی خودمونو لایق متناسب بودن بدونیم که از اول هم حق الهی من تناسب بود که اگر من لاغر نباشم کی لاغر بشه ؟ اگر انقدر محکم قبول میکردیم که ما هم مثل همه افراد باید باید متناسب باشیم ،متناسب میشدیم 

      متاسفانه الگوها گفته بودن ما توانایی هیچ کاریو مخصوصا لاغر بودنو نداریم ما هم پذیرفته بودیم ، حالا برعکس میخواییم در خودمون عضله های توانمندیو قوی کنیم که دست به هر کاری بزنیم طلا بشه 

      لاغر شدن و موندن که دیگه چیزی نیست ،این آپشن روی من نصب شده بود ولی به مرور دی اکتیو  شده و الان داریم مجدد اکتیوش میکنیم ،منم میخوام به تمام حق های طبیعیم دسترسی داشته باشیم و همین احساس در من غرور مثبت بوجود میاره ، مثل  بچه های کوچیکی که جسورانه خواسته هاشونو از پدر و مادرشون میخوان و بلخره بدست میارن 

      خدارو شکر میکنم که در مسیر صحیح هستم ،خدارو شکر میکنم برای ثبت هزارو یکمین کامنتم ،یعنی من ۱۰۰۱ رد پا از خودم در این سایت بجا گذاشتم 

      هر سال آذر ماه که تولدم میشه یاد سال ۹۸ میفتم که تصمیم‌ گرفتم کادوی تولدم ۳ دوره لاغری با ذهن باشه و خوشحالم از این کادوی تولد ناب و ارزشمند

      این روزها من وارد دومین سال ورودم به این سایت میشم ،به خودم تبریک میگم که قدرتمندانه همچنان در مسیر رشد هستم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/10/07 08:47
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 7 کلمه

      سلام خانم زهرای عزیز 

      ممنون از شما 🌷

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/10/02 20:30
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 5 کلمه

      ممنونم دوست همراهم 🌷☘

      همینطور شما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/09/19 01:26
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 40 کلمه

      سلام خانم ملکه عشق 

      ممنونم از تبریکتون ممنونم از انرژی خوبتون 

      منم از خوندن کامنت شما لذت میبرم و کلی ازشون استفاده میکنم ،امیدوارم شما هم در جاده سرسبز تغییر و رشد بدرخشید و تجربه کنید تمام خواسته هاتونو 

      در پناه خداوند باشید🌷

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1400/01/08 23:50
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 394 کلمه

      سلام خانم فرشته
      دوست عزیز هر کدوم از ما با ذهنیت ها و باورهای متفاوت وارد دوره ها شدیم
      ۳سال بودن در مسیر آموزش های ذهنی ،بمن این اطمینان را داد که چیزی در ذهن من خطا میره ،بصورت خدای گونه هدایت شدم اینجا ،داشتم پرواز میکردم،ولع شنیدن و آموختن داشتم ولی هر آنچه من شنیدم به اندازه وسعت باورهای اون زمان من بود ،شاید بنظر خودم خیلی میفهمیدم و درک میکردم ،مثل همین الان که فکر میکنم خیلی میفهمم و درک میکنم ولی هر چی بیشتر تکاملمو طی میکنم متوجه میشم ،ذهن من بروی بعضی از آگاهی ها فیلتر میذاره ، با بودنم در مسیر و تکرار این آموزه ها ،فیلتر های ورودی ذهن من آزادتر میشه ،با هر بار فهم بیشتر من ،قفلی از وجود من که سالها پیش زده شد باز میشه ،انگار ذهن من مثل خاکیه که داره شخم میخوره و انواع و اقسام حشرات و کرم های کثیف ازش بیرون ریخته میشه ،حس میکنم تازه راه های تنفس اون زمین در حال باز شدنه ،تازه نتایج وقتی شروع میشه که اون خاک تمیز بشه و بتونه از بذر جدید محافظت کنه
      من در این مسیر یاد گرفتم عجله نکنم
      من یاد گرفتم با خودم و بدن چاقم در صلح باشم‌
      من یاد گرفتم خوراکی ها چاق کننده نیستن بلکه نوع نگاه من به اونها ،اونها رو برای من مضر یا مفید میکنه
      من یاد گرفتم صبور باشم به خودم و بدنم احترام بذادم و اعتماد کنم
      من یاد گرفتم خدایی که منو هدایت کرد اینجا منو حمایت هم خواهد کرد
      من در حال یاد گیری زبان جدیدی هستم
      من در حال ساخت شخصیت جدیدم هستم که هیچ ربطی به گذشته من نداره
      من یاد گرفتم خودمو سرزنش نکنم مقایسه نکنم
      من یاد گرفتم ،به خودم محبت کنم ،خودمو در آغوش بگیرم و به اندازه ۴۵ سالی که خودمو نادیده گرفتم خودمو ببینم
      من یاد گرفتم که از شخصیت قدیمم استفاده نکنم ،یاد گرفتم از آموزه هام در طول زندگی استفاده کنم
      این دوره ها درس های زیادی برای من داشت و داره ،من فرد قویتر و با عزت نفس تری شدم
      اگر بخوام بنویسم میتونم ساعتها بنویسم همونطور که ۱۳ ماه هر روز نوشتم و خوندم
      خدارو شکر همه دوستانی که در دوره ها هستن همگی رشد های عالی درونی و بیرونی داشتن
      منکه از دوره ها راضی هستم و هر کدوم از اونها قسمتی از ذهنیت های منو ترمیم کرد و همچنان هم ادامه خواهد داشت
      امیدوارم شما هم به بهترین ها هدایت بشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1399/02/06 14:37
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 80 کلمه

      چه تعبیرهای جالب وقابل استفاده ای ،آفرین به این تفکیک پکیج ها ،پکیج لاغری،پکیج چاقی ،وقتی پالس سیریو میگیرم ودیگه ادامه نمیدم دارم از پکیج لاغری استفاده میکنم ودر راستای هدفم هستم ??نوشته بسیار عالی بود ،منم میخوام از این پکیج لاغری بیشتر استفاده کنم
      دوستانم با مثال ها عمل کردن به آموزه های دوره رو آسونتر میکنن ،هرچند آموزش استاد بینظیره ولی کامنتای دوستان هم کمک کننده است و بخشی در روز به خوندن نوشته های دوستانم اختصاص میدم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم