0

آرامش در بیداری (تکمیلی ۴)

احساس آرامش
اندازه متن

همه انسان ها در جستجوی احساس آرامش هستند.

مهم نیست چند سال داشته باشید یا در چه شرایطی زندگی می کنید، مقصد نهایی زندگی شما تجربه آرامش خواهد بود.

اخطاریه

اهمیت احساس آرامش

هر آرزو یا خواسته ای در وجود ما شکل می گیرد به این دلیل است که می خواهیم با استفاده از آن آرزو یا شرایط، احساس آرامش را تجربه کنیم.

پول بیشتر، خانه بزرگتر، شغل بهتر، فرزند، پس انداز و هر آنچه در زندگی به دنبال آن هستید برای تجربه احساس آرامش در زندگی است.

البته ممکن است در ذهن انسان ارتباط بین خواسته ها و آرامش داشتن واضح نباشد یا اگر از شما سوال شود که چرا دوست داری به فلان خواسته یا شرایط دست پیدا کنید؟ پاسخ ندهید که می خواهم با استفاده از آن به احساس آرامش برسم.

اما آنچه مسلم است خواسته روح انسان گسترش آرامش در زندگی است و همه خواسته هایی که در وجود انسان شکل می گیرند در راستای گسترش احساس آرامش در زندگی هستند حتی اگر بشر به این موضوع آگاهی نداشته باشد.

به طورکلی اگر نتیجه تلاش انسان در زندگی منجر به تجربه احساس آرامش نشود،‌ رضایت از شرایط زندگی حاصل نخواهد شد. به همین دلیل است که بسیاری از انسانها در حالیکه تلاش زیادی برای بهبود شرایط زندگی خود می کنند اما همچنان از اوضاع زندگی خود رضایت ندارند.

جایگاه آرامش در زندگی

من فقط می خوام آرامش داشته باشم.

احتمالا این جمله را از زبان دیگران شنیده اید و یا شاید خودتان به دیگران گفته باشید که خواسته من فقط آرامش در زندگی است.

بسیاری از انسانها هرچه از سن کودکی فاصله می گیرند به مرور احساس می کنند که آرامش کافی در زندگی ندارند. این احساس در جریان زندگی شدت پیدا می کند و هرچه فرد بزرگتر می شود و نقش های بیشتری در زندگی را به عهده می گیرد بیشتر احساس می کند نیاز به آرامش دارد.

با سپری شدن عمر، افزایش رنج از زندگی در ذهن افراد به حدی شدت پیدا می کند که تنها خواسته آنها رسیدن به احساس آرامش در زندگی می شود. آرامشی که در کودکی همراه ما بود اما به دلایل متعدد آن را گم کرده ایم و اکنون دوباره در جستجوی آن هستیم.

ارتباط آرامش و تغییر زندگی

از زمانی که با موضوع قانون جذب و قدرت ذهن در زندگی آشنا شدم درباره اهمیت آرامش داشتن و ارتباط بین احساس خوب داشتن و اتفاقات خوب را تجربه کردن شنیده ام.

برای رسیدن به احساس خوب سال ها استمرار داشته ام و تمرینات متعدد به روش های مختلف را انجام داده ام.

انواع مراقبه ها، تجسم کردن،‌ رویاپردازی و هرآنچه در کتاب های مختلف و توسط اساتید مطرح در باره رسیدن به آرامش و احساس خوب ارائه شده بود را انجام داده ام و در انجام این تمرینات استمرار و تعهد داشته ام و نتایج عالی کسب کردم.

اما در مسیر کسب مهارت استفاده از تمرینات مختلف برای رسیدن به آرامش و احساس خوب برای جذب خواسته ها و بهبود شرایط زندگی به این درک رسیدم که تاثیر احساس خوب و آرامشی که در مدت انجام تمرینات مانند مراقبه در من ایجاد می شود در مقایسه با تاثیر احساس بد و اطلاعاتی که در زندگی روزمره از طریق مختلف وارد وجود من می شود ناچیز است.

همچنین از آنجا که میزان آرامش و احساس خوب را نمی توان با دستگاه اندازه گیری کرد بنابراین هرگز نمی توانید اطمینان حاصل کنید که حتی در مدت مراقبه تا چه حد توانسته اید احساس خوب یا آرامش را در وجود خود ایجاد کنید.

از طرفی به این درک رسیدم که در مدت انجام مراقبه های مختلف در بسیاری از موارد انسان فقط می تواند جسم خود را در حالت مراقبه قرار دهد. یعنی در بهترین شرایط می توانید برای مدت چند دقیقه بدون حرکت با چشمان بسته در یک جا نشسته و درحالی که به موزیک آرامش بخش گوش می دهید از طریق جسم خود احساس آرامش داشتن را به معرض نمایش بگذارید.

اما در همان لحظات مراقبه در حالی که وضعیت فیزیکی فرد نشان از احساس آرامش داشتن دارد اما در ذهن او خبری از آرامش نیست و افکار در ذهن همچنان در حال مرور شدن هستند و در بهترین حالت فرد می تواند سرعت مرور افکار را مقداری کاهش دهد.

به همین دلیل است که افرادی که از مراقبه برای رسیدن به آرامش و احساس خوب استفاده می کنند در بهترین حالت فقط تا زمانی که در حال مراقبه هستند قادر به حفظ آرامش خود هستند.

البته در بسیاری از موارد در همان حالت که در حال انجام مراقبه و تمرکز بر بی فکری هستند اگر شخصی آنها را صدا بزند بلافاصله از حالت مراقبه خارج شده و با تندی به فردی که آنها را صدا زده است یادآوری می کنند که مگر نمی بینی در حال مراقبه هستم چرا تمرکز من را بهم زدی؟!

در این موارد افراد تصور می کنند احساس آرامش دارند درحالی که در حال تظاهر به داشتن احساس آرامش هستند و این با آرامش واقعی تفاوت دارد.

احساس خوب،‌ اتفاقات خوب

بعد از سالها تلاش برای دست یابی به آرامش یا احساس خوب به منظور تجربه فرمول شگفت انگیز جهان هستی که احساس خوب برابر با اتفاقات خوب است به این درک و نتیجه رسیدم که احساس خوب و آرامشی که از طریق مراقبه یا اعمال خاص در شرایط خاص به دست می آید تاثیر چندانی بر جهان هستی برای رقم زدن اتفاقات خوب ندارد.

همانطور که می توان مشاهده کنید بسیاری از انساها سال های زیادی است از مراقبه های مختلف به منظور رسیدن به احساس آرامش استفاده می کنند اما در عمل نمی توان آرامش را در زندگی آنها مشاهده کنید و حتی خودشان از این موضوع متعجب هستند که چرا بعد از این همه مدت هنوز هم به راحتی احساس آنها تحت تاثیر عوامل بیرونی قرار می گیرد.

بنابراین من به این درک رسیدم که برای تجربه آرامش واقعتی و داشتن احساس خوب پایدار باید به جای آنجه به دنبال احساس آرامش در حالت مراقبه و باشم باید به دنبال آرامش در حالت زندگی روزمره و بدون فضای مراقبه باشم.

در مثالی مشابه بسیاری از انسانها عقیده دارند که خوابیدن باعث ایجاد آرامش می شود و این عبارت را زیاد شنیده اید که افراد عنوان می کنند حتی در خواب هم آرامش ندارند.

آرامش در خواب

انتظار عمومی این است که انسان در خواب به احساس آرامش برسید و خیلی وقت ها اگر خواب آرام و عمیقی داشته باشیم بعد از بیدار شدن احساس سبک بالی و آرامش داریم و تصور می کنیم که این آرامش و سرزندگی بخاطر خواب آرام و خوبی است که شب قبل داشته ایم.

نکته جالب توجه اینکه احساس آرامش در خواب تاثیری بر جهان هستی برای رقم خوردن اتفاقات خوب به دلیل داشتن آرامش در خواب ندارد چون سیستم فرکانسی ذهن انسان در هنگام خواب تقریبا خاموش می شود مگر در مواقعی که در حال خواب دیدن هستید که با توجه به اینکه خواب های ما هدفمند و آگاهانه و مستمر نیستند بنابراین اگر حتی در خواب فرکانس هایی به جهان هستی صادر کنیم قدرت چندانی برای تاثیرگذاری بر سیستم جهان هستی ندارد.

بنابراین آنچه سبب تاثیر بر جهان هستی از طریق فرکانس های ذهنی می شود داشتن آرامش در بیداری است.

هنگامی که بتوانید در زمان بیداری درحالی که مشغول زندگی روزمره هستید آرامش داشته باشید بیشترین توانایی و قدرت ذهنی برای تاثیرگذاری بر سیستم جهان هستی را دارا هستید.

هیچ انسان موفقی در خواب به موفقیت نرسیده است بلکه آنها توانسته در زمان بیداری به موفقیت دست پیدا کنند.

هیچ خواسته ای در خواب به شما داده نمی شود و اگر هم داده شود در حد همان رؤیا خواهد بود بلکه همه خواسته های شما توسط خداوند و سیستم جهان هستی در زمان بیداری به شما داده خواهد شد.

بنابراین اهمیت آرامش در بیداری برای تحقق خواسته ها و خلق شرایط زندگی آنگونه که می خواهید کاملا واضح و غیرقابل انکار است.

یادگیری مهارت رسیدن به آرامش در بیداری بر تمام جنبه های زندگی شما به شکل مستقیم و غیرمستقیم تاثیرگذار خواهد بود.

ممکن است شما قصد کرده باشید از طریق یادگیری مهارت آرامش در بیداری به خواسته ای مشخص دست پیدا کنید اما متوجه خواهید شد که خواسته هایی که اصلا مورد نظر شما نبوده اند یا حتی تصور نمی کردید اهمیت و ضرورت داشته باشند نیز وارد زندگی شما می شوند.

آنچه مسلم است خداوند بهتر از ما می داند که چه خواسته ها و شرایطی منطبق بر ویژگی های شخصیتی و درونی ما برای تجربه خوشبختی در دنیا و آخرت است.

آرامش در بیداری سبب می شود موانع واضح و مخفی ذهن خود در برابر دریافت نعمت های الهی را شناسایی و اصلاح کنید.

به این شکل مسیر دریافت و تجلی خواسته هایتان را هموار خواهید کرد.

اخطار

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.34 از 35 رای

https://tanasobefekri.net/?p=43194
برچسب ها:
17 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار سحر
      1403/02/02 01:34
      مدت عضویت: 342 روز
      امتیاز کاربر: 8327 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,278 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و مهربونم و دوستان گرامی 

      استاد از شما ممنونم بابت تفکیک عالی بین دو مفهوم تجربه زندگی و عملکرد و گذران زندگی و چگونگی تاثیر گذاری این دوتا بر هم!

      چقدر نکته عالی بود که اکثر ما به اشتباه گرفتارش میشدیم اینکه فکر میکردیم تجربه زندگی و میزان لذت و حس خوب در زندگی بر اساس مدرک تحصیلی و موقعیت شغلی سنجیده میشه و این تصور اشتباه همه ما بود از جمله خودم برای همین من قبلا همه اش پر از استرس بودم پر از عجله و نگرانی و بدو بدو برای مدرک تحصیلی و انواع مهارت ها، در واقع بیشتر فکر میکردم اگر بتونم مدرک تحصیلی بالا و شغل خاصی داشته باشم میزان لذتم از زندگی بیشتر میشه و برای همین در دوره نوجوانی و دوره دبیرستان که بودم همیییشه برام سوال بود سوالی که پر از حالت تعجب و گیجی بود که چطور افرادی که تحصیلات خاصی ندارن و موقعیت اجتماعی بالایی ندارن میتونن با شادی زندگی کنن همیییشه برام سوال بود.

      در واقع منم جزء افرادی بودم که برای تجربه لذت و حس خوب و ارامش مدام تلاش میکردم از طریق عوامل بیرونی حالمو خوب کنم و در واقع اینجوری آموزش دیده بودم و نمیدونستم راهش این نیست. اما متوجه شدم اولا از این همه تقلا و تلاش مداوم برای تجربه حس خوب داشتن و لذت خسته میشدم کما اینکه یه روزی پیش خودم اعتراف کردم که دیگه نمیتونم تقلا کنم، از طرف دیگه متوجه شدم با اینکه اون چیزایی که دنبالش بودم بدست میوردم در عمل اون نتیجه که من انتظار داشتم بدست بیارم بدست نمیومد و میگفتم خب دیگه باید چیکار کنم؟ بعد چون میدیدم با همه این تلاش ها و بدست اوردن مدرک و شغل و یه سری تغییرات در ظاهر و خرید کردن های مکرر حالم اونطور ک میخوام خوب نمیشه به این نتیجه رسیدم که من ذاتا ادم شادی نیستم حتما ذاتا غمگین و افسرده ام!

      اما الان متوجه شدم تجربه زندگی از عملکرد من در زندگی متمایزه و اولویت با کیفیت تجربه من از زندگیه، و متوجه شدم تجربه زندگی همون احساس من و میزان شادی و لذت من در زندگی و نوع واکنش من در برابر مسائل زندگیه! چیزی که تا قبل از این به این وضوح نمیدونستم استاد! و کیفیت احساس من بر اساس محتوای ذهن من یعنی افکار و نگرش های من رقم میخوره.

      پس همه چیز از درون شروع میشه من باید کیفیت افکارمو ببرم بالا نگرش هامو بهبود ببخشم، هر چی کیفیت افکار و نگرش ها و اگاهی من بهبود پیدا میکنه به فراخور این بهبود احساس من واکنش های من در زندگی هم بهبود پیدا میکنه و من با استمرار در مسیر دریافت آگاهی خوب؛ میتونم تجربه خودم از زندگی رو هر روز بهبود بدم و این یعنی زندگی رو زندگی کردن این یعنی متوقف نشدن این یعنی من مدام در حال ترمیم و عمل صالح هستم!

      حالا وقتی تجربه من از زندگی کیفیتش بره بالا؛ صدر در صد عملکرد من در زندگی هم بهبود پیدا میکنه و با هر چیزی که از بیرون به زتدگی من اضافه میشه میتونم لذتشو ببرم اگر من شخصی باشم که افکارم نگرش هام کیفیت بالایی نداشته باشن و پر از افکار و نگرش منفی باشم در برخورد با نعمت های زندگی نمیتونم جوری از اونا بهره ببرم که سبب افزایش لذت من بشن مثلابچه خواهرم که الان هم سن آیدای عزیز هست قبلنا که من حالم بد بود اصلا رابطه خوبی باش نداشتم اصلا باهاش حرف نمیزدم خودش هم کلا سمت من نمیومد و از من فراری بود و همه اش میرفت سمت دوتا خواهرای کوچیک تر از من، اما باور کنید همین مدتی که من شروع کردم به استفاده از آموزش های سابت و به مراتب که حال من خوب شد این دختر وقتی میاد خونمون فقط میاد پیشم و الان منو دوست صمیمی و هم بازی خودش میدونه خواهرم میگه رویا وقتی میاد خونه دیگه مارو نمیبینه همه اش به تو چسبیده؛ همین پریشب که خونه شون بودیم ظرف آجیل پیشمون بود اولا زودی اومد پیشم نشست و گفت سحر یه چیزی بهت بگم بیا ظرف اجیلمونو ببریم بریم تو اون اطاق خودمون دوتایی بشینیم باهم نقاشی بکشیم حرف بزنیم و بازی کنیم برای خودمون!!

      الان من بشدت از بودن با دختر خواهرم لذت میبرم یه ساعت توپ بازی میکنیم باهم نقاشی میکشیم و حالمون باهم خوبه این نعمت قبلا هم در دسترس من بود اما من نمیتونستم از داشتنش لذت ببرم اما الان یکی از لذت های زندگی منه و در تمام لحظاتی که باهاشم در لحظه زندگی میکنم!

      من قبلا هر کاری عیر از کارهای مربوط به یادگیری مهارتی مثل زبان انگیلیسی و کارای مربوط به شغلم و ورزش کردنم رو وقت تلف کنی میدونستم و هر وقت کارای خونه رو انجام میدادم یا کلا کاراهای زندگی روزمره رو با حس بد و اینکه حالا چون مجبورم انجام میدادم اما خداشاهده الان مدتیه با حس خوب دارم انجام میدم بخصوص بعد از خوندن یکی از پاسخ های استاد اصلا یک نگرش زیبایی بدست اوردم که فرمودن : با همه جنبه های زندگی با عشق و علاقه برخورد کنید،بنایی، عروسی، جابجایی و کلا هر کاری که در زندگی روزمره انجام میدیم تجربه ای است که قطعا در انجام آنها لذت ها و درس هایی هست و اینها هم واقعیت زندگی ما هستن.با همه جنیه های زندگی خوش رو و خوش احساس برخورد کنید. این پاسخ استاد خیلیی به من و بهبود احساسم کمک کرد. و اخیرا فایل جلسه تکمیلی ۳ که بسیااار عالی و ارزشمند هست و از اهمیت رهایی از افکار صحبت شد خیلی به من کمک کرد که یاد بگیرم در لحظه زندگی کنم، اخیرا لحظات بیشتری رو در لحظه حال بودم و بعدا بخودم اومدم گفتم خدایا شکرت سحر ببین فلان روز فلان ساعت چقدر حال من خوب بود چون تونستم همه اش در لحظه باشم و از انجام همون کارای روزانه لذت ببرم. فکرم اصلا درگیر گذشته و آینده نبود و این لحظات رو من مدیون آگاهی های خوب و ارزشمند هستم که دارم در دریافتشون استمرار بخرج میدم .

      همین مهارت کنترل افکار و کمتر مرور کردن افکار چقدر دارع کمک میکنه که از صحبت کردن با خواهرم از شستن ظرف از جارو زدن از قدم زدن از انجام کارهای ساده از رفتن به خونه خواهرم و گذروندن وقت با خانواده اش لذت ببرم چیزی که من قبلا اصلاااا بلد نبودم و اصلا نمیتونستم تجربه خوبی ازش داشته باشم.

      واقعابهبود افکار و نگرش ها باعث بهبود کیفیت تجربه زندگی ما میشه و همین بهبود کیفیت تجربه ما از زندگی باعث بهبود عملکرد ما در زندگی میشه اینجوریه که میتونیم از هر نعمتی که در زندگی داریم لذت ببریم!

      استاد من واقعا سپاسگذارتون هستم که اینقدر زیبا با بیان شیوا این مفاهیم رو به ما آموزش دادید من واقعا سپاسگذار خدا هستم که این سعادت رو دارم و در مسیر دریافت این آگاهی هاهستم و از خدا میخوام که همیشه منو برای استمرار داشتن در این مسیر زیبا هدایت و حمایت کنه!

      فقط خدا میدونه چقدر از برگزاری دوره جدید خوشحالم و خدارو شکر میکنم که کمکم کرد و تونستم این دوره رو با کمک خدا به خودم هدیه بدم چون بخودم گفتم سحر من لایق آرامش در زندگیم هستم! و خدارو شکر که تونستم تهیه اش کنم و از خدا میخوام که علاوه بر اینکه کمکم کرد تهیه اش کنم برای درک و استمرار در دریافت آگاهی های این دوره ارزشمند حمایت و هدایت کنه!

      استاد عزیزم استاد مهربونم از شما بینهایت سپاسگذارم

      از روزی که وارد سایت شدم باور کنید هر روز که از عمرم گذشت بنظرم مفید و درست گذشت و تجربه ای رو از زندگیم داشتم که هیییچوقت نداشتم. همه چی تو زندگیم تغییر کرد و بسیار بسیااار زیاد از تغییراتم راضی و خوشحال هستم و به یاری خدا و شما استاد عزیزم همچنان این تغییرات ادامه دارن🙏🏻

      سایه تون مستدام باشه خیلیی دوستتون دارم 🙏🏻🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 2 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم