احساس ارزشمندی مهمترین موضوع در بهبود شرایط زندگی است که باید مورد توجه و اصلاح قرار گیرد.
انسان های زیادی هرگز متوجه اهمیت این موضوع نمی شوند و بسیاری از افرادی که متوجه اهمیت آن می شوند در اقدام برای بهبود اصلاح ارزشمندی به اشتباه باعث تخریب بیشتر آن می شوند.
اهمیت احساس ارزشمندی
همه انسان ها دچار احساس خود کم بینی هستند و احساس ارزشمندی ندارند. البته که شدت آن در افراد متفاوت و بستگی به عوامل مختلف از جمله محیط زندگی و نحوه برخورد والدین و اطرافیان دارد.
شاید با افرادی مواجه شده باشید که از نظر شما خیلی خودخواه یا مغرور هستند و همه به آنها احترام می گذارند و برای حرف او ارزش قائل می شوند اما همین افراد هم در بسیاری از موارد درگیر احساس خود کم بینی و بی ارزشی هستند.
بسیاری از انسان ها به خاطر دارند که پدربزرگ، مادربزرگ یا والدین آنها افرادی بودند که همه به آنها احترام می گذاشتند حرف آنها خریدار داشته و هیچ کس جرات نه گفتن یا … به آنها نداشته است.
جالب است که بدانید مهم نیست دیگران چقدر برای برخی انسانها ارزش و احترام قائل می شوند، آن فرد در بسیاری از موارد زندگی دچار احساس بی ارزشی و خود کم بینی می باشد.
ممکن است تصور کنید فلان بازیگر یا خواننده که این همه شهرت دارد انسانی است که احساس ارزشمند بودن می کند چون همه برای اون احترام قائل هستند و آرزوی این را دارند که بتوانند با او عکس بگیرند اما همان افراد نیز در بسیاری از موارد دچار احساس خود کم بینی و بی ارزشی هستند.
رهبران دینی، رئیس جمهورها، اساتید معنوی یا عملی، دانشمندان، مخترعین، فضانوردان، ورزشکاران و هر انسانی در هر جایگاه و منسبی که باشد در بسیاری از موارد زندگی دچار احساس خود کم بینی و بی ارزشی است. با در نظر گرفتن کم یا زیاد بودن آن بسته به شرایط زندگی و محیط پیرامون.
تنها گروهی از انسان ها که در بالاترین سطح از احساس ارزشمندی را دارا می باشد کودکان هستند.
بنابراین قطعا شما هم روزی بالاترین احساس ارزشمندی را داشته اید که اتفاقا آن زمان نه اطلاعی از آن داشتید نه برای شما مهم بوده است و امروز درگیر نوسان در احساس ارزشمندی هستید.
علت این تغییر وضعیت از بالاترین سطح احساس ارزشمندی به پایین ترین سطح وابسته کردن احساس ارزشمندی به توانمندی ها، مدارک، مهارت ها، دارایی ها و بسیاری موارد دیگری است که توسط جامعه به الگوی داشتن احساس ارزشمندی تبدیل شده است.
در زمان کودکی احساس ارزشمندی فقط وابسته به یک دلیل است و آن هم انسان بودن است. یعنی به همین یک دلیل که انسان هستیم و خداوند ما را خلق کرده است احساس کامل بودن داریم اما هرچه بزرگتر می شویم انسان بودن به تنهایی برای داشتن احساس ارزشمندی کافی نیست.
بی نهایت موارد توسط جامعه و فرهنگ بعنوان معیار ارزشمند بودن تعیین می شود و افراد تصور می کنند که برای داشتن احساس ارزشمندی ملزم به رعایت یا دست یابی به این معیارها هستند.
در گذشته رفتن به مدرسه در سن شش سالگی اولین مرحله خارج شدن از دنیای کودکی و قدم گذاشتن به دنیای پیرامون بود اما امروزه سن ورود به دنیای پیرامون به واسطه مهدکودک و پیش دبستانی و … کاهش پیدا کرده و خیلی زودتر از قبل وارد عرصه رقابت برای کسب مهارت و تخریب احساس ارزشمندی می شوند.
ما از طریق سیستم آموزش، رفتار والدین، آموزش دینی، فرهنگ، رسانه ها و … تحت تاثیر برای رقابت کردن جهت رسیدن به احساس ارزشمندی قرار می گیریم.
به عبارت ساده تر همان احساس ارزشمندی که در دوران کودکی داشتیم را از ما می گیرند و سپس برای کسب مجدد آن باید مراحل بی شمار را پشت سر بگذاریم تا بلکه به بخش کوچکی از همان احساس ارزشمندی اولیه دست پیدا کنیم که معمولا هم چنین نخواهد شد.
حوزه آموزش شما را از نظر سطح تحصیلی تحت فشار تخریب احساس ارزشمندی قرار می دهد و هرچقدر که در کسب نمرات و مدارک تحصیلی پیشرفت کنید باز هم نسبت به سطح و مقطع بعدی احساس بی ارزشمندی و کمبود خواهید کرد.
حوزه دین به شدت شما را از طریق باید ها و نباید هایی که برای با خدا بودن باید انجام دهید تحت فشار تخریب احساس ارزشمندی قرار می دهد و هرچقدر که در رعایت و انجام آنها استمرار داشته باشید هرگز به احساس رضایت و ارزشمندی دست پیدا نخواهید کرد.
خانواده به شدت شما را تحت فشار احساس ارزشمندی قرار می دهد. در تمام مقاطع سنی بچه هایی بوده اند که شما را با آن مقایسه کرده اند و در نهایت شما بی عرضه یا نالایق خطاب شده اید.
اکنون و در این سن با کوله باری از احساس بی ارزشمندی به مرحله ای از زندگی رسیده ایم که دوست داریم شرایط متفاوتی را تجربه کنیم.
دوست داریم از کمک خداوند برای تغییر شرایط زندگی بهره مند شویم.
دوست داریم احساس آرامش و شادی در زندگی داشته باشیم.
دوست داریم به همان شرایط احساسی که در دوران کودکی سرشار از آن بودیم دست پیدا کنیم.
اما امان از احساس بی ارزشی که مانعی بزرگ در برابر تحقق خواسته ها و تغییر شرایط زندگی است.
از طرفی دوست داریم شرایط بهتری در زندگی داشته باشیم اما از طرف دیگر خود را لایق آن شرایط نمی دانیم.
همه ما لیستی از ناتوانی ها، کمبودها، گناهان و اشتباهاتی که مرتکب شده ایم در ذهن خود ذخیره کرده ایم و هربار که انرژی الهی در درون ما شور و شوق خلق شرایط دلخواه را ایجاد می کند با مرور لیست ذهنی بلافاصله خودمان را سرکوب می کنیم و احساس می کنیم که لایق زندگی و شرایط بهتر نیستیم.
همین الان اگر از شما سوال کنند چرا در این شرایط هستید؟! لیستی از دلایل منطقی و محکم ارائه می دهید که به این دلیل و آن دلیل اکنون در این شرایط هستم و از آنجا که هرگز نمی توانید دلایل خود را تغییر دهید تصور می کنید شرایط فعلی شما هرگز تغییر نخواهد کرد.
اما احساس ارزشمندی که در واقع همان نیروی پاک و بی نهایت خداوند در وجود همه انسان هاست چنان قدرت و عظمتی دارد که به محض فراخوانی و بیدار شدن در وجود هر انسان آنچنان دگرگونی را در زندگی فرد ایجاد می کند که همه آن دلایل منطقی قدرت مقابله با آن را ندارند.
فقط کافی برچسب هایی که در طی سال های زندگی توسط خودتان و دیگران به خود چسبانده اید را یکی یکی از خودتان جدا کنید. برچسب هایی که انسان بودن و خدایی بودنتان را تحت تاثیر قرار داده است.
هنگامی که برچسب های بی ارزشی و نالایقی و ناکافی بودن را از خودتان جدا کنید آن وقت است که خداوند را در وجود خود، در زندگی خود و حامی و هدایت کننده خود خواهید یافت.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.55 از 62 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خدای خوبم
سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر
فایل توضیحات تکمیلی ۲
احساس ارزشمندی :بسیار مفید بود و باعث شد بعضی رفتارهای خودم رو تحسین کنم و بفهمم که این رفتارم صحیح بود و نشان از احساس ارزشمندی من بوده .نمی دونم چجوری توضیح بدم استاد اما به نظر من این آگاهی هایی که دارید به ما یاد میدید دقیقا دین و مذهب واقعی ست ، یعنی من مدت زیادی هست که حرف های فردی رو که شخصیت بی نظیری داشتن رو گوش دادم ، وقتی امروز بهش فکر کردم ، دیدم که دقیقا اون شخصیت مثبت و عالی که شما می خواید در ما بوجود بیارید ایشون هم هدفش همین بوده اما به یه روش دیگه یا یه نوع دیگه همین کار رو کردند و بسیار خوشحالم که جهتی که من ۱۰سال قبل شروع کردم ، دقیقا هم جهت مسیر تناسب فکریست ، از یه بعد شخصیت سازی میگم ولی در جنبه های دیگه ی زندگی مثل لاغری ، در هیچ جای دیگه ای همچین مسیری و همچین جهت بی نظیری،شبیه مسیر استاد عطارروشن وجود نداره .
(چند وقت پیش یه شخصی یه حرفی زد که اگر در این مسیر نبودم بسیار بیشتر ناراحت میشدم ولی این مسیر تناسب فکری بهم کمک کرد هم در اون لحظه چیزی نگفتم،گفتم سن و سالی داره ، خلاصه هر جوری شد خودم رو راضی کردم که اصلا مهم نیست بهش فکر نکن ، هم اصلا ارتباطم رو قطع نکردم و مثل گذشته بودم باهاش ، مطمئن شدم از رفتارش که خودش فهمیده حرفش زشت بوده و این رفتار صحیح من و ارزشی که برای خودم گذاشتم اون شخص رو متوجه کرد)
✓✓✓به اندازه ای که بتونم به موضوعی که حال من رو بد میکنه اهمیت ندم من آدم ارزشمندی ام ،به اندازه ای که بتونم حرفی که حال من رو بد میکنه نزنم من آدم ارزشمندی ام ،به اندازه ای که بتونم عملی که حال من رو بد میکنه تکرار نکنم من آدم ارزشمندی ام ✓✓✓
{مهمترین توضیح در مورد احساس ارزشمندی :رضایت مندی من از عملکرد شخصیم ،اینکه سعی میکنم همیشه حالم رو خوب نگه دارم }
«اصلا استاد یه جایی در توضیحتتون من رو شکه کردید ، خیلی برام جالب بود که گفتید در هر شرایطی کسی که هر حرفی بزنه ،وقتی من از اون حالت نرمال و آرامش خودم خارج بشم پس تقصیر منه !!! خیلی این شخصیت ، شخصیت کامل و پخته و ارزشمندیست ، یعنی رسبدن به این نقطه دیگه اوج خودشه ، بسیار عالی بود»
و مهم اینه که ما من بتونم در همچین شرایطی فوری موضوع رو جمع کنم و بتونم سریع به حس و حال قبل موضوع برگردم و کنترل خودم رو دوباره به دست بگیرم ، بفهمم که من نباید ادامه بدم و نگهداشتن حال خوب خودم از هر چیزی مهمتر است .
/زمانی که من همیشه خودم رو مقصر بدونم میتونم به اون اوج و شخصیت کامل ،پخته و رلکس برسم /
[جمله ای مهم :باید برای عذرخواهی کردن هیچ مقاومتی نداشته باشم ]
✓✓✓توضیحات امروز درس های زیادی واسه من داشت ، من وقتی احساس ارزشمندی رو در خودم تقویت کنم دیگه اضافه خوری نمی کنم چون برای خودم بسیار ارزش قائلم ،اصلا ریزه خواری و خوردن به عنوان لذت و تفریح رو انجام نمیدم چون خودم رو ارزشمندتر از این میبینم کن بیام و جسمم رو اینجوری چاق و معذب و در اذیت بگذارم ✓✓✓
/زندگی من شامل جسم من ، وسایل من ، پیرامون منه ، پس برای بهبود شرایطم باید به همشون اهمیت بدم و این احساس ارزشمندی در من رو تقویت میکنه ./
✓یه جایی استاد فرمودند که گاهی بجای اینکه به مثلا دوستم ثابت کنم حرف من درسته و ۲۰دقیقه طول بکشه میگم حرف شما درسته و این باعث احساس ارزشمندی در من میشه ،من هم خیلی جاها در این شرایط بودم و وقتی فکر کردم دیدم مثلا یکی از نزدیکانم تنها شنونده بودن من براش کافیه ، لازم نیست وقتم رو هدر بدم فقط اینکه شنونده ی حرف هاش باشم خوشحالش کردم و این خیلی مهمه و احساس ارزشمندی در من ایجاد کرده ✓
[می خواستم از یه تغییر خودم بگم :امروز منفی باف اومد سراغم و همش میگفت چرا تغییر خاصی نداری در جسمت ،منم گفتم این همه تغییرات احساسی ، درونی ، رفتاری داشتم ،پس قطعا تغییرات جسمی هم خواهم داشت ، آخه همین امروز صبحانه ی خودم رو با گذشته ی خودم مقایسه کردم دیدم واقعا خیلی مقدارش کمتر شده ، بسیار به گرسنه بودن یا نبودنم اهمیت میدم ،الان به اندازه می خورم ،قبلا از چند نوع صبحانه می خوردم الان خیلی میلم کمتر شده به انجام این حرکت و بسیار راضی هستم از اینکه تا این اندازه کمتر از قبل می خورم ،حتی الان نسبت به دو هفته قبل کمتر شده میزان خوردنم و وقتی به این فکر کردم حالم خیلی خوب شد :))و مطمئن شدم که این افکار جدید ، این رفتارهای جدید حتما باعث ایجاد جسمم جدیدی خواهد شد .]
« خدای عزیزم سپاسگذارم برای این مسیر فوق العاده عالی و بی نظیر ،ممنونم برای قدرت درونیم ، آرامشم ، تناسب فکریم ، تناسب اندامم،حال خوبم ، سلامتیم و احساس ارزشمندی ام .»
« استاد گرامیم سپاسگذارم »