چاقی ذهن قابل دیدن نیست اما چاقی جسم قابل دیدن است. از این رو تمام راهکارهای مبارزه با چاقی با تمرکز بر جسم صورت می پذیرد.
داستان چاقی جسم من
سالها به جسم خود نگاه می کردم و از دیدن چاقی خودم رنج می کشیدم و تمام تلاش من برای لاغر شدن بر مبنای وارد کردن فشار بر جسم بود.
ورزش کردن، رژیم گرفتن، پیاده روی، مصرف انواع داروهای شیمیایی و عطاری تنها بخشی از روش ها و تلاش من برای لاغر شدن بود که هرگز نتیجه نداشت.
مادرم از سالها قبل تر از اینکه من به فکر چاره برای چاقی خود باشم برای لاغر شدن تلاش می کرد و من هر روز شاهد انگیزه و اشتیاق او برای لاغر شدن بودم.
در گرمای تابستان هر روز ۳۰ دقیقه دور حیات خانه در فضایی کوچک می دوید و بعد از آن ۳۰ دقیقه حرکات نرمشی انجام می داد. خیلی اهل رژیم گرفتن نبود اما گهگاهی به پیشنهاداتی که در رسانه ها برای لاغر شدن داده می شد عمل می کرد.
ترازوی بزرگی گوشه خانه داشت که هر روز خود را با آن وزن می کرد و معمولا بعد از وزن کردن زیر کلی زیر لب با خودش حرف می زد که فکر می کنم از دست خودش شاکی بود که چرا وزن او کاهش نداشته است.
آنچه من از کودکی درباره چاقی شنیده و دیده بودم این بود که اولاٌ چاقی من ارثی است. دوماٌ برای لاغر شدن باید رژیم گرفت و ورزش کرد.
ورود من به مقطع راهنمایی نقطه شروع مواجه شدن من با چاقی بود.
تا قبل از آن درکی از وضعیت جسمانی خود نداشتم اما ورود من به مدرسه غیرانتفاعی و مواجه شدن با فضای تفریحی ورزشی که در این مجموعه قرار داشت باعث شد که به تفاوت خودم با دیگران پی برده و متوجه چاقی خودم شوم.
معلم ورزش اولین فردی بود که به من هشدار داد باید لاغر شوم و پیشنهاد داد رژیم بگیرم و هر روز ورزش کنم.
تلاش من برای لاغر شدن شروع شد و تا سن ۳۵ سالگی به طریق مختلف تلاش می کردم با استفاده از رژیم گرفتن و ورزش کردن لاغر شوم اما هرگز نتیجه مطلوب نمی گرفتم. البته انتظار من این بود که برای مدت معینی رژيم بگیرم و ورزش کنم و بعد از اینکه لاغر شدم دوباره به سبک قبلی خودم زندگی کنم اما این اتفاق هرگز رخ نداد.
نه تنها من بلکه همه افرادی که اضافه وزن دارند با مشاهده جسم خود متوجه میزان چاقی شان می شوند و برای لاغر شدن از روش هایی استفاده می کنند که جسم آنها را تحت فشار قرار می دهد. نکته قابل توجه اینکه هرچه بیشتر از شرایط جسمی خود ناراضی باشند فکر می کنند که باید رژیم سفت و سخت تری را اعمال کنند و زمان بیشتری ورزش کنند تا جسم خود را تحت تاثیر قرار داده و چربی های قدیمی خود را آب کنند.
تمام تحقیقات و دستاوردهای علمی برای لاغر شدن هم تاکید بر ایجاد محدودیت غذایی و اعمال فشار بر جسم دارد و به همین دلیل طبیعی است که همه افراد چاق همواره نگران چاقی جسم خود باشند و توجهی به چاقی ذهن خود نداشته باشند.
چاقی در جسم است یا در ذهن
در تمام دنیا مرسوم است که انسان ها را بر مبنای ظاهر آنها دسته بندی می کنند:
- سیاه پوست و سفید پوست
- قد بلند و قد کوتاه
- چاق و لاغر
اینها نمونه ایی از تقسیم بندی انسان ها بر اساس ظاهر جسم است اما نکته قابل توجه درباره هر کدام از این دسته بندی ها این است که رنگ پوست، رنگ مو، کوتاهی یا بلندی قد و … منشاء ژنتیکی دارد اما چاق یا لاغر بودن هرگز مربوط به ژنتیک نیست بلکه موضوعی کاملا اکتسابی است.
نکته جالب توجه در اینباره این است که هرگز انسانها برای رنگ پوست خود تشویق به اعمال فشار به جسم خود جهت تغییر دادن آن نمی شوند اما همیشه برای لاغر شدن تشویق به اعمال فشار به جسم خود می شوند.
رژیم گرفتن، ورزش کردن، خوردن هرگونه قرص و دمنوش و … تحت فشار قرار دادن جسم برای لاغر شدن است.
همه افراد چاق تجربه رژیم گرفتن و ورزش کردن برای لاغری را دارند و این درحالی است که همه آنها از نتیجه نگرفتن یا از دست رفتن نتیجه در مدت کوتاه بعد از رها کردن روش لاغری خود متعجب و البته شگفت زده هستند.
شکست خوردن میلیاردها انسان در استفاده از روش های مرسوم لاغری اثبات می کند که راه چاره لاغر شدن فشار وارد کردن به جسم نیست. تحت فشار قرار دادن جسم برای لاغر شدن از آن جهت بی فایده است که منشاء چاقی در جسم نیست بلکه در ذهن است.
آنچه در جسم بعنوان چاقی مشاهده می شود نتیجه افکار و نگرشی است که افراد در ذهن خود دارند.
آنچه درباره خود و وضعیت جسمانی تان در ذهنتان ایجاد و پرورش داده اید باعث شکل گیری جسم شما شده است و اگر درحال حاظر دچار چاقی هستند بخاطر تثبیت شدن فرمول های چاقی در ذهنتان است.
در تمام بررسی های وضعیت چاقی مبنای محاسبه چاقی پارامترهای جسمی است.
بعنوان مثال در روش محاسبه چاقی بر اساس BMI از مقایسه قد و وزن میزان چاقی جسم را مشخص می کنند.
نکته جالب توجه در این روش این است که اگر پدید آورندگان این روش به این سوال فکر کرده بودند که چگونه افرادی با قد کوتاه داری وزن بسیار بالایی هستند و در مقابل افرادی با قد بلند دارای اضافه وزن کم هستند به عدم صحت روش خود پی می بردند.
اگر میزان چاقی به قد افراد ارتباط داشت باید فرمول تقریبا ثابتی در بین انسانها وجود داشت.
بعنوان مثال همه افرادی که قد ۱۷۰ سانتیمتر دارند باید دارای اضافه وزن مشابه باشند اما این درحالی است که افراد داری قد ۱۷۰ سانتیمتر دارای اضافه وزن های مختلفی هستند پس نمی توان گفت قد افراد با وزن آن ها ارتباط دارد.
آنچه باعث ایجاد و تشدید وزن افراد می شود میزان فرمول های و تصاویر ذهنی است که هر فرد در ذهن خود ایجاد می کند و از آنجا که محتوای ذهنی انسان ها با یکدیگر تفاوت دارد میزان اضافه وزن در افراد دارای قد یکسان با هم تفاوت دارد.
نحوه شکل گیری فرمول های چاقی ذهن
فرمول های ذهنی بر اساس شنیده ها و دیدهای افراد ایجاد می شوند به همین دلیل محتوای ذهنی انسانها به دو دسته فرمول های ذهنی خصوصی و فرمول های ذهنی عمومی قابل تقسیم است.
فرمول های ذهنی عمومی:
از آنجا که ما بعنوان انسان در جامعه زندگی می کنیم تحت تاثیر افکار عمومی جامعه قرار می گیریم. بنابراین بخشی از محتویات ذهنی ما درباره چاقی با هم شباهت دارد که فرمول های ذهنی عمومی را تشکیل می دهند.
- برای لاغر شدن باید رژیم بگیرید.
- برای لاغر شدن باید ورزش کنید.
- میزان چاقی خود را بر اساس شاخص توده بدنی مشخص کنید.
اینها نمونه هایی از فرمول های ذهنی است که به صورت عمومی در ذهن همه افراد چاق ایجاد شده است که تحت تاثیر افکار عمومی جامعه ایجاد شده اند.
فرمول های ذهنی خصوصی:
ارتباط نزدیک ما با اعضای خانواده سبب می شود که برخی از فرمول های ذهنی ما بر اساس نگرش و عقیده خانوادگی در ذهن ما ایجاد شوند که مجموعه فرمول های ذهنی خصوصی را تشکیل می دهند.
- چاقی در خانواده ما ارثی است.
- چاقی در خانواده ما بخاطر مصرف دارو است.
- همه زن های خانواده ما بعد از بارداری چاق می شوند.
- چاقی در دوران بارداری در خانواده ما ارثی است.
اینها نمونه ای از فرمول های ذهنی است که به شکل خصوصی در ذهن افراد چاق ایجاد می شوند و وابسته به نگرش خانواده دارد.
فرمول های ذهنی چه خصوصی باشد و چه عمومی از طریق بارها شنیدن شدن و دیدن نمونه هایی که اثبات می کنند چاق شدن طبیعی است در ذهن ایجاد می شوند.
تبدیل فرمول های ذهنی به جسم
زمانی که فرمول های ذهنی در ناخودآگاه ایجاد می شوند باعث شکل گیری تصاویر ذهنی بر مبنای آگاهی فرمول های ذهنی می شوند.
به این صورت که شکل گیری فرمول های ذهنی درباره چاقی باعث شکل گیری تصاویر ذهنی چاق در ذهن می شوند.
تصاویر ذهنی که در ناخودآگاه ایجاد می شوند به واقعیت زندگی ما تبدیل می شوند.
اگر به واسطه شنیده های تان تصویر یک فرد موفق در ذهنتان ایجاد شود حتما در زندگی انسان موفقی خواهید شد.
در مقابل اگر بارها شنیده باشید که انسان بی عرضه ای هستید و به واسطه تکرار این گفته ها تصویر یک فرد شکست خورده در ذهنتان ایجاد شود مهم نیست چقدر برای موفق شدن تلاش می کنید چون در نهایت نتیجه تلاش های شما شکست و عدم موفقیت خواهد بود چون نتیجه زندگی شما منطبق بر تصاویر ذهنی است که به واسطه شنیده ها و دیدهایتان در ذهن ناخودآگاه ایجاد شده است.
آنچه درباره چاق شدن می شنوید به عنوان فرمول های ذهنی در ناخودآگاه شما ذخیره می شوند.
زمانی که تعداد این فرمول ها به حدکافی برسد، تصاویر ذهنی چاق از خودتان در ذهن ناخودآگاه ایجاد می شود.
در این مرحله مغز انسان که مرکز فرماندهی بدن است وارد عمل شده و دستورات لازم برای تغییر وضعیت جسم را صادر می کند.
این دستورات ممکن است افزایش تمایل افراد به خوردن باشد. ممکن است افزایش تمایل افراد به خوردن مواد غذایی خاص باشد. حتی می تواند باعث شکل گیری عادت هایی در افراد شود که تکرار آنها به راحتی موجب تغییر وضعیت جسم می شوند.
مغز انسان به واسطه قدرت بی نهایتی که در پردازش اطلاعات دارد می تواند بی نهایت طریق برای تغییر وضعیت جسم را برنامه ریزی و مدیریت کند به همین دلیل است که تمام روش های مرسوم لاغر شدن با شکست مواجه می شوند چون هیچ روشی نمی تواند بر قدرت مغز انسان غلبه کند.
ازآنجا که مغز هر انسان در جسم و جزئی از وجود او می باشد تنها از طریق خودش می تواند تحت تاثیر قرار گیرد. به همین دلیل ساده هیچ روشی بعنوان دستورالعمل قادر به تغییر دستورات مغزی نیست.
عملکرد مغز در چاق شدن
اگر به کودکان توجه کنید بهتر می توانید به عملکرد مغز آگاه شوید.
یک کودک در ابتدای تولد با اینکه مغز کامل و سالمی دارد اما قادر به انجام فعالیت های مربوط به پیرامون خود نیست.
کودک به راحتی می تواند تنفس کند، ضربان قلب داشته باشد، شیر را هضم کرده و به انرژی تبدیل کند اما نمی تواند یک دانه لوبیا را از زمین بردارد.
این نشان می دهد که مغز ما از بد تولد به واسطه قرار گرفتن در محیط پیرامون خود موارد لازم برای ادامه حیات را می آموزد.
به همین دلیل است که عادت های انسان ها در مناطق مختلف با یکدیگر متفاوت است.
همانطور که نحوه ارتباط برقرار کردن یا حرف زدن را می آموزیم، چاق شدن را هم یاد می گیریم.
یک کودک به واسطه قرار گرفتن در محیط خانواده هایی که نگرش و رفتار همسو با چاق شدن دارند به سادگی می آموزد که باید چگونه رفتار کند تا چاق شود.
ممکن است این سوال در ذهن شما ایجاد شود که شاید فردی دوست ندارد چاق شود؟
پاسخ این است که همانطور که شما زبان مادری خود را انتخاب نمی کنید چاق شدن را نیز نمی توانید انتخاب کنید.
چاق شدن مانند صحبت کردن است. از والیدن و اطرافیان به شما منتقل می شود بدون اینکه انتخاب کنید.
البته این درمورد افرادی است که از کودکی دچار اضافه وزن شده اند صدق می کند.
درباره افرادی که در سنین بالاتر دچار اضافه وزن می شوند موضوع تفاوت دارد.
چاق شدن آنها به دلیل تحت تاثیر قرار گرفتن ذهنشان به دلایل مختلف است.
ممکن است فرمول ذهنی چاق شدن در دوران بلوغ در ذهن آنها ایجاد شده باشد و طبیعی است که در سن بلوغ روند تغییر وضعیت جسمی آنها شروع می شود.
ممکن است فرمول ذهنی چاق شدن بعد از بارداری در ذهن آنها ایجاد شده باشد و از این رو در دوران بارداری دچار اضافه وزن شده و برای همیشه چاق می مانند.
حتی ممکن است در یک لحظه با شنیدن صحبت فرای که او را قبول دارند مانند پزشک که به آنها هشدار چاق شدن به خاطر مصرف دارو را می دهد فرمول ذهنی چاق شدن در ناخودآگاه آنها ایجاد و تثبیت شود.
نکته ای که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که زمان تثبیت فرمول های ذهنی ارتباط مستقیم با اعتباری که برای گوینده قائل هستیم دارد.
ممکن است بارها از افراد مختلف شنیده باشید که خوردن فلان ماده غذایی باعث چاق شدنشان شده است اما فرمول ذهنی چاق شدن بخاطر مصرف آن ماده خوراکی در ذهن شما ایجاد نشود و با اینکه شماهم از آن ماده خوراکی مصرف می کنید هرگز چاق نشوید.
اما اگر فردی مانند پزشک یا فردی که در برنامه تلویزیونی بعنوان پزشک یا محقق حضور دارد یک بار بگوید که خوردن فلان ماده غذایی می تواند باعث بروز چاقی شود در همان لحظه این فرمول ذهنی در ناخودآگاه شما ایجاد و تثبیت می شود.
از آن پس هربار که با این مواده خوراکی مواجه می شوید احساس ترس و نگرانی از چاق شدن در ذهنتان مرور می شود.
مرور این افکار باعث تقویت احساس چاقی و شکل گیری تصاویر ذهنی چاق می شود و روند چاق شدن در کوتاه ترین زمان ممکن رخ می دهد.
افرادی که از کودکی تحت تاثیر شکل گیری فرمول های ذهنی چاقی قرار می گیرند معمولا روند چاقی آنها کندتر از افرادی است که در سنین بالاتر تحت تاثیر یک حرف از فرد مورد اعتماد قرار می گیرند.
بعنوان مثال من تا سن ۳۵ سالگی به اضافه وزن ۵۰ کیلو رسیدم اما دوستانی دارم که تنها در دو یا سه سال به این اضافه وزن رسیدند.
تنها دلیل این امر میزان توجه به چاقی است.
فردی که از کودکی دچار اضافه وزن شده است توجه کمتری به چاقی خود دارد اما فردی که در سنین بالاتر دچار چاقی می شود بیشتر به چاقی خود توجه می کند و سرعت چاق تر شدن خود را تشدید می کند.
عوامل موثر در چاقی جسم
به طور خلاصه و فهرست وار این عوامل شامل زیر می باشد:
۱. فرمول های ذهنی تثبیت شده در ناخودآگاه
۲. مرور افکار چاق کننده در ذهن خود در زندگی روزمره
۳. تشکیل تصاویر ذهنی چاق در ذهن ناخودآگاه
۴. صدور فرمان های متفاوت توسط مغز برای تغییر وضعیت جسم
۵. شکل گیری رفتار یا عادت های جدید در فرد که منجر به چاقی می شوند
هر عامل برای تاثیرگذار بودن بر وضعیت جسمی نیاز به تکرار و زمان دارد بنابراین برای لاغر شدن با ذهن نیز باید این پروسه را طی کنیم.
در روش لاغری با ذهن از طریق شنیدن و دیدن محتوای آموزشی آگاهی صحیح را به ذهن خود می دهیم.
با انجام تمرینات و تکرار کردن باعث تثبیت فرمول های جدید در ناخودآگاه خود می شویم.
برای درک بهتر روش لاغری با ذهن می توانید از دوره آموزشی ۱۲ گام که به صورت رایگان در سایت تناسب فکری ارائه شده استفاده کنید.
با استفاده از تمرینات تلقین از طریق تصاویر و … باعث ایجاد تصاویر ذهنی متناسب در ذهن ناخودآگاه خود می شویم.
با شناسایی منبع افکار و مثبت و منفی به مرور توجه خود را از پیشنهادات ذهنی منفی برداشته و بر پیشنهادات ذهن مثبت تمرکز می کنیم.
به مرور تمایلات و تفکر ما تغییر کرده و شاید رفتار متفاوت در واکنش به مواد غذایی در موقعیت های محتلف در زندگی روزمره خواهیم شد.
با عمل کردن به فرمان های جدید مغز که همسو با متناسب شدن است به مرور جسم ما تغییر وضعیت داده و به حالت متناسب که البته حالت طبیعی و پیش فرض مغز همه انسانهاست دست می یابیم.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.03 از 31 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خداي هدايتگرم
سلامي گرم به استاد عطار روشن عزيز
زمان تثبیت فرمول های ذهنی ارتباط مستقیم با اعتباری که برای گوینده قائل هستیم دارد.
استاد اين بخش از متن براي من خيلي مهم بود و با خودم فكر كردم براي بي اعتبار كردن اون شنونده هايي كه ازشون باورهاي اضافه وزن رو شنيدم كه خيلي هاشونم اصلا يا نمي شناسم يا يادم نمياد كيا بودن،
حالا بيام به خودم بگم اونايي كه باورها رو به من گفتن هيچ كدومشون به اندازه يك تار موي من برام ارزش ندارن و اصلا اونها هيچي از قدرت خلقت و آفرينش نميدونن و در نا آگاهي اونها رو به من گفتن
اينطوري فك كنم ميتونم سرو صداهاي ذهن رو كم كنم كه هي برام مدرك رو نكنه كه بگه فلان باورت درسته
باورهايي كه در اين سايت ياد ميگيرم از توي كامنت يا فايل هايي كه شما ميزاريد خيلي برام شيرين تر هست و راحت تر ميپذيرمشون
يادمه خوندم كه روغن كه اصلا چاق كننده نيست .روغن فقط كارش اينه مسير روده معده رو نرم كنه و بعدم دفعه ميشه ميره
يا توي فايل هاي آشپزي از شما چد تا نكته درباره سس مايونز شنيدم كه بعدش انقدر ترسم از سس مايونز و سالاد الويه ريخت كه خودم از اين عملكرد مغز در شوك بودم و اينكه ديديم قانون آفرينش و خلقت ، جلوتر از قانون هايي كه ما براي مغز تعريف كرديم هست. چون من سالها درباره سس مايونز بد شنيده بودم و كلا توي ذهنم يه غول بود..ولي به محض شنيدن دلايل شما براي سس و اينكه نمونه عينيش رو در دوست لاغرم ديدم كه ايشون اصلا ترسي از سس مايونز نداره و اصلا سالاد هاش رو با سس هايي ميخوره كه بيسش سس مايونز هست…بعد از اونكه اين منطق رو نشون ذهنم دادم خيلي راحت پذيرفت .
در متن هم اشاره كرديد سن چاقي در افراد متفاوت هست :درباره افرادی که در سنین بالاتر دچار اضافه وزن می شوند موضوع تفاوت دارد.
من با همين سس مايونز به درستيه اين نظر شما پي بردم دليلشم همينه كه شايد اصلا من چيزي كه درباره سس مايونز شنيده بودم در بزرگسالي بوده واسه همينم اون بخش ضمير ناخود آگاهم كه اون فرمول رو در خودش داشته خيلي عميق نبوده و شايد اصلا از فرد خيلي معتبري نشنيده بودم…البته امكان داره در زمان شنيدن اون حرف از اون شخص ، اون شخص برام معتبر بوده …اما از اونجا كه من خيلي تغيير كردم و اعتبار دادن به آدمها با معيارهاي متفاوتي هست برام و هيچ ربطي به 5 سال پيش من ندارد معيارهاي الانم ، پس نتيجه گرفتم چون اون فرد اعتبارش رو قبلا در ذهنم از دست داده بوده (منظورم زماني كه اعتبار دهي در ذهنم تغيير كرده ) باوري كه از طريق اون براي من ايجاد شده بود هم راحت بي اعتبار شد …چيزي كه درك كردم از راحت بي اعتبار كردن باور سس مايونز همين بود
تلقین از طریق تصاویر
چقدر خوب كه اين مطلب رو اينجا بهش برخوردم
امروز صبح كه داشتم دوباره فايل قسمت دوم ضمير ناخود آگاه رو گوش ميكردم ، بهم الهام شد بيام و عكس هاي قبل و بعد كاهش وزن افراد رو پرينت بگيرم و ببينمشون و هي موقع ديدنشون تحسين كنم و تمركز كنم روي بخش هاييشون كه خيلي اضافه وزن داشته ولي الان كاملا متناسب هست
اينطوري شايد ذهنم بياد و بگه اينا عكسن تو كه نميدوني چيكار كرده شايد جراحي كرده ، من به ذهنم ميگم من و تو از كجا ميدونيم جراحي كرده اگر كرده بود براي تبليغ هم شده بود اسم دكترش رو ميگفت حالا كه نگفته پس بدن هوشمندش فهميده متناسب بودن براش سودمند تره و اين شخص رو متناسب كرده
و ميخواستم از شما بپرسم آيا اين روش خوبيه ؟
جايي رو پيدا نميكردم كه اين سوالم رو بپرسم كه هدايت شدم به اين فايل
داشتم گام چهاردهم رو ميخوندم كه ديدم اين لينك رو داره و گفتم بيام بخونمش
تشكر از اين مقاله ارزشمند
سلام و درود استاد عطار روشن عزيز
ديروز كلي يادداشت كردم و بعد از ارسال ديدم نيستش
يه لحظه در حد ثانيه حالم بد شد ولي سريع گفتم حتما نبايد ارسال ميشده و كامپيوتر رو خاموش كردم و رفتم
ممنون كه برام نوشتيد و من كثي كردمش توي نظرات گذاشتمش
ممنونم
به نام خداي هدايتگرم
سلامي گرم به استاد عطار روشن عزيز
زمان تثبیت فرمول های ذهنی ارتباط مستقیم با اعتباری که برای گوینده قائل هستیم دارد.
استاد اين بخش از متن براي من خيلي مهم بود و با خودم فكر كردم براي بي اعتبار كردن اون شنونده هايي كه ازشون باورهاي اضافه وزن رو شنيدم كه خيلي هاشونم اصلا يا نمي شناسم يا يادم نمياد كيا بودن،
حالا بيام به خودم بگم اونايي كه باورها رو به من گفتن هيچ كدومشون به اندازه يك تار موي من برام ارزش ندارن و اصلا اونها هيچي از قدرت خلقت و آفرينش نميدونن و در نا آگاهي اونها رو به من گفتن
اينطوري فك كنم ميتونم سرو صداهاي ذهن رو كم كنم كه هي برام مدرك رو نكنه كه بگه فلان باورت درسته
باورهايي كه در اين سايت ياد ميگيرم از توي كامنت يا فايل هايي كه شما ميزاريد خيلي برام شيرين تر هست و راحت تر ميپذيرمشون
يادمه خوندم كه روغن كه اصلا چاق كننده نيست .روغن فقط كارش اينه مسير روده معده رو نرم كنه و بعدم دفعه ميشه ميره
يا توي فايل هاي آشپزي از شما چد تا نكته درباره سس مايونز شنيدم كه بعدش انقدر ترسم از سس مايونز و سالاد الويه ريخت كه خودم از اين عملكرد مغز در شوك بودم و اينكه ديديم قانون آفرينش و خلقت ، جلوتر از قانون هايي كه ما براي مغز تعريف كرديم هست. چون من سالها درباره سس مايونز بد شنيده بودم و كلا توي ذهنم يه غول بود..ولي به محض شنيدن دلايل شما براي سس و اينكه نمونه عينيش رو در دوست لاغرم ديدم كه ايشون اصلا ترسي از سس مايونز نداره و اصلا سالاد هاش رو با سس هايي ميخوره كه بيسش سس مايونز هست…بعد از اونكه اين منطق رو نشون ذهنم دادم خيلي راحت پذيرفت .
در متن هم اشاره كرديد سن چاقي در افراد متفاوت هست :درباره افرادی که در سنین بالاتر دچار اضافه وزن می شوند موضوع تفاوت دارد.
من با همين سس مايونز به درستيه اين نظر شما پي بردم دليلشم همينه كه شايد اصلا من چيزي كه درباره سس مايونز شنيده بودم در بزرگسالي بوده واسه همينم اون بخش ضمير ناخود آگاهم كه اون فرمول رو در خودش داشته خيلي عميق نبوده و شايد اصلا از فرد خيلي معتبري نشنيده بودم…البته امكان داره در زمان شنيدن اون حرف از اون شخص ، اون شخص برام معتبر بوده …اما از اونجا كه من خيلي تغيير كردم و اعتبار دادن به آدمها با معيارهاي متفاوتي هست برام و هيچ ربطي به 5 سال پيش من ندارد معيارهاي الانم ، پس نتيجه گرفتم چون اون فرد اعتبارش رو قبلا در ذهنم از دست داده بوده (منظورم زماني كه اعتبار دهي در ذهنم تغيير كرده ) باوري كه از طريق اون براي من ايجاد شده بود هم راحت بي اعتبار شد …چيزي كه درك كردم از راحت بي اعتبار كردن باور سس مايونز همين بود
تلقین از طریق تصاویر
چقدر خوب كه اين مطلب رو اينجا بهش برخوردم
امروز صبح كه داشتم دوباره فايل قسمت دوم ضمير ناخود آگاه رو گوش ميكردم ، بهم الهام شد بيام و عكس هاي قبل و بعد كاهش وزن افراد رو پرينت بگيرم و ببينمشون و هي موقع ديدنشون تحسين كنم و تمركز كنم روي بخش هاييشون كه خيلي اضافه وزن داشته ولي الان كاملا متناسب هست
اينطوري شايد ذهنم بياد و بگه اينا عكسن تو كه نميدوني چيكار كرده شايد جراحي كرده ، من به ذهنم ميگم من و تو از كجا ميدونيم جراحي كرده اگر كرده بود براي تبليغ هم شده بود اسم دكترش رو ميگفت حالا كه نگفته پس بدن هوشمندش فهميده متناسب بودن براش سودمند تره و اين شخص رو متناسب كرده
و ميخواستم از شما بپرسم آيا اين روش خوبيه ؟
جايي رو پيدا نميكردم كه اين سوالم رو بپرسم كه هدايت شدم به اين فايل
داشتم گام چهاردهم رو ميخوندم كه ديدم اين لينك رو داره و گفتم بيام بخونمش
تشكر از اين مقاله ارزشمند
سلام و درود به زهرا خانم گل
چقدر متن شما برام پر از نكته بود خدا رو شكر كه هدايت شدم به خوندنش
“””به قول استاد نگیم همیشه من 30کیلو اضافه وزن دارم بلکه باید بگوییم من میخواهم دریکماه 5کیلو کم کنم و بیشتر به خوردن و عملکرد رفتاری خودم نسبت به افراد متناسب توجه کنم””””
اين بخش كه از استاد نقل قول كرديد برايم يك درس بزرگ داشت كه بايد بيشتر تمرينش كنم
تا ملكه ذهنم بشه …منم كه بيست كيلو اضافه وزن دارم بايد هر ماه مقداري معقول براي خودم در نظر بگيرم …شايد ماهي سه كيلو معقول باشه
خيلي خوشحالم اينو ياد گرفتم واقعا ممنونم ازتون
همچنين اين بخش از صحبت هاي شما هم خيلي برام مفيد بود :در طول روز بیشتر باید به جای خوردن به سبک خوردن توجه کنیم که ایا من مثل افراد متناسب دربرخی از موارد میگویم من میل ندارم و یا نه هرچه دم دستم بود میخورم و بیشتر به صدای ذهن چاق گوش میدهم .
سپاس كه نظرتون رو با ما به اشتراك گذاشتيد