همه افرادی که اضافه وزن دارند، چاق شدن را یاد گرفته اند و تنها تفاوت آنها با افرادی که در تمام عمر متناسب هستند، همین آموخته هاست. افراد متناسب اطلاعی از چاقی ندارند.
چاق شدن مثل آموختن زبان فارسی در کودکی است، ما برای یادگیری زبان شیرین فارسی سختی نکشیدیم، خیلی راحت در طی مراحل تکامل خود، صحبت کردن به زبان فارسی را یاد گرفتیم و الان به راحتی فارسی صحبت می کنیم. اما آیا یادگیری زبان دیگری به همین راحتی امکان پذیر است؟ مسلماً به این راحتی نیست و باید از طریق آموزش، تکرار و تمرین به صحبت کردن به زبان دیگری مسلط شویم.
شما برای یادگیری زبان فارسی والدین خود را سرزنش نمی کنید
پس برای چاقی هم نمی توانید والدین یا اطرافیان و یا هر فرد دیگری را مقصر آموزش چاق شدن به خود بدانید.
همانطور که برای یادگیری زبان دلخواه خود اقدام به یادگیری می کنید، اکنون می توانید برای یادگیری چگونه لاغرشدن و از آن مهمتر چگونه لاغر ماندن اقدام کنید.
به شما توصیه می کنم به جای غصه خوردن و غمگین بودن بخاطر شرایطی که دارید همت کنید و زبان لاغری را بیاموزید و خود را از چاقی و مشکلات مربوط به آن رها کنید و برای باقی عمر، جسمی جدید برای خود بسازید و از بی نهایت مزایای لاغرشدن برخوردار شوید.
هر آموزشی که شما در زندگی یادگرفته اید از طریق ذخیره اطلاعات در مغز شما صورت گرفته است مانند: خواندن و نوشتن، رانندگی، آشپزی و بی نهایت مهارت دیگر.
پس منطقی است که یادگیری لاغرشدن نیز باید از این طریق انجام شود و اگر شما به خوبی آموزش های این دوره شگفت انگیز را بیاموزید و به کار بگیرید مطمئن باشید نه تنها لاغر می شوید بلکه تا ابد لاغر خواهید ماند مگر اینکه خودتان مجددا تصمیم بگیرید دوباره چاق شوید.
همه انسان ها در زندگی روزمره به طور مداوم در حال عمل کردن به آموخته های خود هستند.
بعنوان مثال شما رانندگی کردن را یک بار آموزش دیده اید و سال هاست رانندگی می کنید و نیاز ندارید مجددا تحت تعلیم رانندگی قرار بگیرید.
عدم نیاز شما به آموزش مجدد این است که در روز یا هفته چندین بار رانندگی می کنید و این تکرار و استفاده از آموزش هایی که یاد گرفته اید سبب تثبیت و عدم فراموشی آنها می شود.
وقتی لاغر شدن از طریق آموزش ذهن را یاد بگیرید و هر روز از آن برای تغییر شرایط افکار و نگرش خود استفاده کنید مانند رانندگی کردن یا هر مهارت دیگری محال است آن را فراموش کنید.
در این صورت لاغری به اطلاعاتی دائمی در مغز شما تبدیل خواهد شد و شما به راحتی می توانید سال ها متناسب باقی بمانید.
این استدلال بدون بازگشت بودن لاغر شدن با قدرت ذهن است .
مسلماً افرادی که سعی در یادگیری و استفاده از این آموزش دارند نتیجه عالی از آن کسب می کنند و پرداخت هزینه و تهیه دوره آموزشی به تنهایی تضمین کسب نتیجه عالی برای افراد نخواهد بود.
بنابراین برای لاغر شدن از طریق آموزش های لاغری با ذهن ابتدا باید تصمیم قاطع بگیرید که هر آنچه در این دوره آموزشی گفته می شود را با نهایت اشتیاق و علاقه پذیرفته و اجرا کنید.
کسب نتیجه عالی برای افرادی که شرایط فوق را می پذیرند آسان خواهد بود، چرا که نتیجه من و هزاران نفری که از این آموزش ها استفاده کرده اند مهر تاییدی بر این ادعا است.
برای تماشای نتایج برخی از استفاده کنندگان از دوره های آموزشی به آلبوم شگفتی سازان مراجعه کنید.
برای یادگیری بهتر مباحث لاغری با ذهن جزوه تمرینی در نظر گرفته شده است که به صورت فایل pdf در اختیار شما قرار داده می شود که باید قبل از شروع به استفاده از فایل های آموزشی آن را چاپ کنید.
انجام تمرینات نوشتاری بی نهایت در کسب نتیجه عالی از این دوره تاثیرگذار است.
مدت زمان اجرای دوره آموزشی حدود 12 هفته در نظر گرفته شده است و مدت زمان استفاده از این آموزش ها بستگی به عشق و علاقه شما برای لاغرشدن دارد.
همه ما در طی زندگی روزمره و به طور کاملا ساده و راحت چاق شده ایم و برای چاق شدن هیچ عجله ای نداشته ایم، بنابراین بهترین و اصولی ترین راه لاغر شدن بازگشت از همان مسیری است که برای چاق شد طی کرده ایم.
آموزش های این دوره به گونه ای طراحی شده که به راحتی در زندگی روزمره قابل اجرا خواهد بود و شما از سادگی و تاثیرگذاری این روش شگفت زده خواهید شد که البته امری کاملا طبیعی است چون از چاق شدن بدون تلاش و زحمت، بارها شگفت زده شده اید.
در روش لاغری با ذهن ما از قدرت ذهن خود برای لاغر شدن استفاده می کنیم، همان ذهنی که سالهاست با استفاده از اطلاعات چاق کننده توانسته به راحتی باعث چاقی ما شود. بنابراین فقط لازم است اطلاعات لاغر کننده را در ذهن خود تقویت کنید، به این صورت شما به راحتی لاغر می شوید.
نکته بسار مهم و قابل توجه این است که شما در مدت زمان کوتاهی چاق نشده اید پس انتظار لاغر شدن یک هفته و یک ماهه را نداشته باشید.
البته این نوید را به شما می دهم که سرعت لاغر شدن بسیار سریع تر از چاق شدن است اما به هر حال جسم ما نیاز به زمان کافی برای تغییر و تحول خودش دارد و تصور اینکه هر روز که شما فایل گوش داده و تمرین می کنید مقداری از سایز و وزن شما کاسته می شود تصور اشتباهی است.
شگفتی های این روش بسیار است اما شاید از جذاب ترین های آن این باشد که هیچگونه برنامه رژیمی یا ورزشی ازائه نمی شود.
در این روش شما هرگز نیاز نیست گرسنه بودن را تحمل کنید، حتی نیاز نیست با انجام حرکات ورزشی سریع و سنگین به میزان بیشتری عرق کنید.
هر فردی که اضافه وزن دارد احساس بد رژیم داشتن و ورزش کردن را تجربه کرده است بنابراین لاغر شدن بدون رژیم غذایی و ورزش کردن با استفاده از آموزش های ذهنی برای افراد چاق مانند معجزه می باشد.
معجزه ای که با استفاده از آموزش های لاغری با ذهن برای شما یک امر طبیعی و ساده خواهد شد.
در روش ذهنی از هیچگونه دارو، دمنوش یا کرم های موضعی استفاده نخواهد شد چرا که کم و بیش از این موارد استفاده کرده ایم و از تاثیرات آنها آگاهی کامل داریم.
در این روش برنامه های ورزشی داده نخواهد شد چرا که شما هم مثل من احتمالا برای لاغر شدن باشگاه رفته اید و از نتایج آن اطلاع دارید.
در این روش تنها از تکنیک های یادگیری لاغر شدن استفاده می کنیم و با کمک گرفتن از نیروی ذهن ناخودآگاه برای متناسب شدن اقدام می کنیم، نیرویی که تا به امروز با استادی تمام باعث چاق شدن شما شده است و همه شما عدم توانایی مخالفت با آن را تجربه کرده اید.
به لحظاتی فکر کنید که با غذا روبرو می شوید و در عین حالی که کاملا سیر هستید نمی توانید از خوردن آن خودداری کنید، این نیرویی که شما را ترغیب و حتی وادار به خوردن می کند همان نیروی ذهن ناخودآگاه است که اکثر افراد چاق آن را به عنوان اشتها می شناسند.
در این روش شگفت انگیز شما علاوه بر اینکه خودتان آگاهانه در مسیر لاغر شدن قرار می گیرید، ذهن ناخودآگاه خود را نیز آموزش می دهید که همسو با شما در مسیر لاغر شدنتان گام بردارد. کاری که تا به امروز آن را نمی دانستید و انجامش نداده اید.
دلیل اینکه شما نتوانستده اید از هیچ روشی لاغر شوید این است که هر بار به تنهایی تصمیم گرفته اید که لاغر شوید و ذهن ناخودآگاه خود را در این مسیر همراه خود نداشته اید و به همین علت همیشه در انجام روش های مختلف لاغری با مشکل مواجه شده اید.
فشار عصبی زیادی را متحمل شده اید چون ذهن ناخودآگاه شما در جهت مخالف شما در حرکت بوده است و حرکت جسم و ذهن در دوجهت مخالف باعث بروز مشکلات عصبی و رفتاری می شود و در نهایت سبب شده است که شما روش لاغر شدن را ادامه ندهید و بعد از مدتی اگر مقداری هم کاهش وزن داشته اید مجددا به وزن قبلی خود و یا حتی بالاتر رسیده اید.
در لاغری با روش ذهنی شما به تنهایی شرکت نمی کنید بلکه ذهن ناخودآگاه شما هم همراه شما خواهد بود و همسو با شما در جهت متناسب شدن آموزش خواهد دید، اتفاقی که تا حالا آن را تجربه نکرده اید.
هدف من از ارائه توضیحات کامل درباره این روش شگفت انگیز این است که افراد با آگاهی و اطلاع کامل از مسیری که تصمیم به طی کردن آن دارند قدم در راه بگذارند مسیری که شما را به رویای لاغری خود می رساند.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.47 از 68 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
باسلام خدمت همگی همراهان میخوام بگم که من اولین باره که دارم دوره لاغری رو تکرار میکنم واولین روزم هم هست تا به حال خیلی چیزا یاد گرفتم وفکرم هم نسبت به چاقی کلی تغییر کرده اینکه متوجه شدم من هستم که انتخاب میکنم که کی وچه چیزی وچقدر بخورم واین حس خوبی به من میده اما پرخوری بدترین ظلم وعذاب دنیاست من تا به حال فکر میکردم اگه مقداری غذایی که میخورم کم باشه لاغر ومتناسب میشم اما الان متوجه شدم دیگه نیاز نیست گشنگی بکشم فقط همین که سیر شدم دیگه نخورم عالیه ومن متناسب میشم مهم حال خوب من قبلا همش فکر میکردم باید سختی کشید تا متناسب شد اما الان با تمام وجودم میدونم که من باید حال خودمو خوب کنم تا متناسب بشم خیلی عالیه امروز برای اولین بار رفتم پیاده روی با فایل های پیاده روی استاد برای اولین بار بود که به هیچ چیز ناراحت کننده ای فکر نکردم وجالب اینجا بود که وقتی به چهره اکثر آدم ها نگاه میکردم ناراحت بودن ویا وقتی با هم اومده بودن پیاده روی همش غر میزدن وخانم وآقای منفی بافشون یک لحظه رهاشون نمیکرد من بسیار مشتاق تکرار این دوره هستم متناسب شدن با تمام وجودم یاد میگیرم وعمل میکنم
با سلام خدمت استاد گرامی وهمگی دوستان عزیزم
من تصمیم قاطع خودمو گرفتم تا آموزش هایی که دیدم رو درخودم نهادینه کنم وهرروز بهتر فکر کنم وبهتر عمل کنم تا بدنم خودش روند تناسب اندامشو طی کنه
من عاشق خودمم عاشق متناسب شدنم
دراین مدت متوجه شدم که هیچ چیز وهیچ کس منو به اندازه متناسب شدن خوشحال وسرشار از آزادی ولذت وتوانمندی نمیکنه
چیزی که بارها شنیده بودم که تناسب اندام ذره ای اهمیت نداره ومهم اخلاق وروح پاک انسان هاست
اما الان متوجه شدم که یک انسان نمیتواند جسمی مریض چاق وبا کلی اختلالات عصبی رفتاری ذهنی داشته باشه وروحش رشد کنه واخلاقش تعالی پیدا کنه
امروز مطمئنم همه باورهای قبلیم نتیجه توجیه وبهونه لاغر نشدن اطرافیان من بوده که به من انتقال دادن تا بار مسئولیت لاغر ومتناسب شدن را از دوش خود ومن بردارند وکاملا باور غلطی بوده
امروز من احساس اختیار مسئولیت پذیری آزادی ولذت بیشتری میکنم احساس آرامش بیشتر که زندگی زجر آور نیست وسراسر دردو عذاب
زندگی بینهایت زیباست از آن جهت که هدیه ای از جانب خدای مهربانم هست در حالی که تکه ای روحش را دروجودم به جای گذاشته
مادرها وقتی فرزندی بدنیا میاورند میگن جگر گوشه من یا پاره تن من هر مادری احساس میکنه تکه ای از وجودش را تبدیل به این کودک کرده واز این رو شگفت زده وسرشار از عشق مادری میشه
حالا دیگه ببین چقدر عزیزم برای خداوند که جگر گوشه اش شدم پاره تنش شدم که روحش درمن قرار داده
هر چقدرم اشتباه رفتم بازم جگر گوشه وعزیز دلشم
حالا که اینقدر ناز پروده وعزیز کرده ودلبرم اینقدر لوس خداجونمم عزیز دلشم عشقشم ببین چقدر عاشق متناسب شدن منه چقدر عاشق پیشرفت من چقدر عاشق اینکه حالم خوب بشه وخوب بمونه
چقدر دوست داره تاج سر همه مخلوقات والگوی همه بنده هاش بشم
وقتی بهش فکر میکنم میبینم خدا ۹۰ درصد راه رفته که من متناسب وزیبا وسالم بشم ده درصدشم گفته توبیا سمتم آخه منم عاشق اینم که بیای طرفم باذوق تا قند تو دلم آب بشه
مثل مادری که از قصد میشینه عقب تر فقط کمی عقب تر ودستاشو بازمیکنه ومیگه جان دلم بیا پیش مامان
بیا قربونت بشم بیا عزیز دلم
درحالی که میتونه ودلش پز میکشه که یه لحظه هم نوزادش ازش دور نباشه وهمیشه تو آغوشش باشه
اما میگه بگذار یاد بگیره رو پای خودش بایسته وراه بره میخواد استقلال بچشو ببینه میخواد پیشرفتشو ببینه میخواد بزرگ شدنشو ببین حالا این بچه که ذوق داره بره بغل مامانش ممکنه بیوفته گریه کنه دردش بگیره حتی کمی کوفته وزخمی بشه اما چشمای مامانش ودستای مامانش چنان شوق دروجودش ایجاد میکنه که بلند میشه چند قدمو میره
منم با خداجونم اینجوریم گاهی از دستش عصبانی هم میشم که چرا نمیاد سمتم وبلندم کنه وراه ببره اما وقتی صورت پرمهرشو عشقشو وشوق رسیدن بهم میبینم از خودم خجالت میکشم وبیشتر تلاش میکنم برم درآغوشش آغوش خدا همونجاییه که دراوجیم رسیدیم بهش وقتی بشم متناسب وخوشهیکل رسیدم بهش وقتی بشم یک زن پولدار وموفق رسیدم بهش
وقتی بشم یک انسان دانا رسیدم بهش
وهرچیزی که بخوامو وآرزوشو داشته باشم خدامنو بلند میکنه میگذاره پنج قدم عقب تر میگه بیا عزیز دلم
تو میتونی تلاشتو بکن قربونت بشم
من درست روبروتم دستامو ببین فاصله ای نیست
بیا
خداجونم عاشقتم وممنونم که همیشه وهمه جا هستی
به نام خدای بخشنده ومهربان که در هردو صفت بسیار سخاوتمند عطا میکند
سلام صبح همگی بخیر وشادی
من مدتیه که دراین مسیرم روزهای خوب زیادی با این آموزش ها داشتم ودارم وخواهم داشت
به لطف خدای مهربان فهمیدم تنها نیستم فهمیدم بدبخت دوعالم نیستم وفهمیدم چاقی مرض لاعلاجی نیست که درمان نداشته باشه ومن محکوم به داشتنش نیستم
خداروشکر بینهایت بابت آگاهی باارزشی که کسب کردم
اما چیزی که الان میدونم اینکه چاقی رو یاد گرفتم ولاغری رو هم میتونم یادبگیرم
وهمشون درفکر وباور منه
دیروز فهمیدم که چاقی نوعی خودآزاریه
ولاغری عشق به خود
همش ترس از کمتر خوردن ونخوردن داشتم
امروز ندایی درذهنم گفت گرسنگی عذاب الهی نیست
گرسنگی یه نعمت نعمتی که به من یادآوری میکنه عزیزم بدنت به انرژی احتیاج داره
وسیری هم احساس فشار وعذاب نیست
احساس آرامش که دیگه احتیاجی به ورود انرژی نیست ممنون
حتی این دواحساس بوجود اومدن که احساس ما خوب وشکر گذار باشیم
مثل هر نفس که شاعر میگه هر نفس که فرو میبریم ممد حیات است وهر نفس که بیرون میدهیم مفرح ذات و دوشکر دارد
خوردن هم همین هر موقع احساس گرسنگی میکنیم شکر دارد که بدن من خبر از سالم بودن من میدهد که انرژی میخواهد واحساس سیری شکر دارد که نیازش رفع شده وجانمان آرامش گرفته
خودم که به شخصه وقتایی که حسابی گرسنه میشم
یه جوری لذت میبرم از غذا که روحم جلا پیدا میکنه
و وقتی سیر میشم ودست میکشم احساس شکر بینیازی وسبکی وزیبایی وآرامش جوری بردلم مینشینه که جسمم لذت میبره
یعنی یه جورایی درتناسب فکری ودردرست رفتار کردن آرامش ولذت توام باشکر واحساس خوش وخوبه
ودرچاقی وپرخوری وعدم آرامش وعذاب ورنج وفشار واحساس بد
تاحالا دقت کردین
امکان نداره پرخوری کرده باشیم وبعدش بگیم به به شکر چقدر پرخوری خوبی بود
نه همیشه عذاب فشار وحال بد واحساس اذیت وناراحتی همراهمون بوده
ویه جورایی انگار جهنمی به پا میشه که تاوانش تا ساعت ها بعد یا حتی روزها بعد ادامه داره
برای همینم میخوام به احساس خوب ولذت از زندگی برسم وآرامش درلحظه لحظه زندگیم تجربه کنم
خدایا شکرت
با سلام
دلیل اصلی اینکه میخوام لاغر بشم وتناسب اندام بیشتری رو دراین دوره وبا این دوره امتحان کنم اینکه اینبار تنها من نیستم که به تنهایی اقدام به لاغری میکنم
بلکه ناخودآگاه منم همراه من میاد قدم به قدم لاغری وتناسب اندام ایده آلمو یاد میگیره
وسبک زندگی منو عوض میکنه ومتوجه میشه که تناسب اندام چرا وچگونه برای بدن من لازم وضروریست
وچرا دیگه نمیخوام درسرزمین چاق ها باشم ،پس منو میبره به سرزمین لاغرها ومثل اونا هر روز متناسب ترم میکنه
واین به لطف خدای مهربان محقق شده
من چند ماهیه مهاجرت کردم به کشور متناسبا به کشور خوشگل ها
ودارم مثل اونا رفتار میکنم وهربار که میبینمشون منو بیشتر راهنمایی میکنن که چطور رفتار کنم وشرایط زندگی چطوره اینجا
به امید اینکه دقیقا مثل تمام متناسبای شهر منم یک متناسب کامل وبینقص بشم
به نام خداوند هستی بخش سلام ودرود برهمگی شما دوستان خوبم علی الخصوص استاد گرامی
امروز صبح که بیدار شدم همسرمو خوابالوده دیدم که به خاطر شغلش بسیار کمبود خواب داره وغرق درخواب یه حسی منو برد به دوران کودکیم من دردوران کودکیم کم مشکل وسختی نداشتم اما همیشه متناسب بودم
وهمیشه رویاداشتم وشاد وآزاد بودم وهمیشه خوشحال خونه ما حیات بزرگی داشت واتاق های کوچکی همیشه وقتی آفتاب اولین اشعه خودشون از لای پرده های کش دوزی شده داخل پنجره ای به داخل میزد بیدار میشدم ومستقیم به سمت حیاط میرفتم ونفس عمیقی میکشیدم بعد شستن روم ودستهام همیشه گاز روشن میکردم وکتری رودرحالیکه چار پای میگذاشتم روشن میکردم وپنیر ومربارو از داخل یخچال بیرون میاوردم واز جانونی نونی برمیداشتم وهمراه سفره کوچیکمون میاوردم وسط سالن وبعدش مامان وبابام بیدار میشدن وباهم صبحونه میخوردیم درحالیکه مادرم چای دم میکردوبرامون میریخت وبعد خوردن کمی نون وپنیر ومربا آلبالو خانگی بدو میرفتم بیرون داخل حیاط ودرحالیکه به پدربزرگم سلام میدادم ومیگفت ندو میخوری زمین با خنده میدوییدم سمت خونه عمه ام وشیرجه میزدم تو خونشون وهمیشه عمه ام بعد سلام خوبی میگفت بیا صبحونه اما من میرفتم تو اتاق پسرعمه هام که همبازی های من بودم وسروصدا میکردم که تنبلا پاشید الان کوچه رو بچه ها برای فوتبال میگیرن واوناهم که عشق فوتبال از جاشون میپریدن ودرحالیکه لقمه رو به زور عمه ام میگذاشت تو دهنشون کفششون میپوشیون ومیدوییدیم به سمت کوچه انگار بهمون جایزه میدادن وچقدر مشتاق کوچه رفتن بودم با اینکه حیاط بزرگی داشتیم
وقتی میرسیدیم دم درهیچ کسی درکوچه نبود اما ما ناامید نمیشدیم ودرخونه هارو میزدیم ویکی یکی بچه های خوابالو رو از رختخواب بیرون میکشیدیم تا تیممون رو جور کنیم من دروازه بان بودم چون پسرعمه بزرگم که همش سه سال ازم بزرگ تر بود اعتقاد داشت که من دخترمو وموقع حمله منو میزنن آسیب میبینم پی پست دروازه بانی تیم برای خودم بود ومن باخوشحالی والبته بادرد کبودی توپ جانانه دفاع میکردم ودرحالیکه خوشحال وزخمی از برد تیم بودم چند ساعتی رو دفاع میکردم از دروازه
وبعد از شدت خستگیو کبودی میومدم خونه وبااینکه دعوا میشدم ولی بازم میرفتم رور بعد وبعد از ظهر نوبت دوچرخه سواری موتوری بود که مسابقات متور سواری وتک چرخ زنی درکوچه معروف بود
وچقدر لذت بخش بود کری های بچگانمون احساس آزادی که موقع سرعت پاهامون از پدال دوچرخه رها میکردیمو وویژی میرسیدیم انتهای کوچه درحالیکه باد درلابه لای موهای من میرفت واحساس پرواز داشتم وپلاستیکی که لای چرخ به زور چپونده بودیم تا صدای موتور بده
چقدر لذت بخش بود واقعا هم که عاشق اون روزا بودم
اما از همه جالب تر این بود که موقع تنهایی یا با خدا صحبت میکردم یا آرزوهامو مرور میکردم رویای دانشمند شدن خوب یادمه اون روزا فیلم ابوعلی سینارو نشون میداد ومنم عاشق ابوعلی سینا شدن شده بودم وبا اینکه وقتی به بقیه میگفتم بهم میخندیدن که ابوعلی سینا مرد بود وتو دختری اما همیشه اعتقاد داشتم بقیه اصلا نمیفهمن ومن حتما دانشمند میشم وبه باحالی وموفقی ابوعلی سینا میشم وازدواجم نمیکنم ودرحالیکه اکتشاف پشت اکتشاف میکنم هرروز لذت میبرم از خلق چیزایی که دوستش دارم وزندگی ایده آلم میشه
امروز دوباره بعد سالها همون احساس داشتم که برم توی حیاطمون برم وبرای خودم یه حیاط پیدا کنم یه پارکی که جای حیاط وداشته باشه شاد باشم دوباره بشم عاشق یادگیری عاشق پرواز عاشق خوشی وخوشحالی دوباره رویای خودمو زندگی کنم واینقدر درگیر فکر وخیال مشکلات نباشم اون روزا اصلا اوضاع خوبی نداشتیم ولی من چنان احساس خوشبختی میکردم وآزاد ورها بودم که هیچ مانعی منو از رسیدن به رویاهام باز نمیداشت الانم باید دوباره دربیداری روباهامو ببینم زندگی کنم ودنبال کنم واز زندگیم نهایت استفاده رو ببرم این زندگی منه ومن یک بار به دنیا میام ویه بارم زندگی میکنم پس چرا باید غصه بخورم درحالیکه میتونم شاد باشم رویامو زندگی کنم وبگذارم خداهمه چیز حل کنه درست مثل اون موقع ها که میگفتم بهش خدایا خودت اینو درست کن ومیرفتم دنبال بازی ودرس هام وچیزای جالب دنیام ودرستم میشد وهمیشه اعتقاد داشتم بابا خداست ها مگه الکیه خدای همه کاراست خودش من بهش بگم درستش میکنه احساس میکنم فرشته مهربونم امروز راهنماییم کرده تا دوباره زندگی کنم ولذت ببرم
با سلام
دوست عزیز خدارو شکر میکنم که نوشته من براتون مفید بود وممنونم از تعریفتون
نوشته شما امروز منو دوباره به سمت این صفحه آورد ودوباره نوشته خودمو خواندم وچقدر یادآوری این مطلب برای خودمم مفید بود
موفق ومتناسب باشید
باسلام
خدارو شکر میکنم بینهایت دوست عزیز که نوشته من مفید بود برای شما
موفق ومتناسب باشیدوممنون بابت تعریفتون