0

چاقی یک روش زندگی است

laghri
اندازه متن

همه افرادی که اضافه وزن دارند، چاق شدن را یاد گرفته اند و تنها تفاوت آنها با افرادی که در تمام عمر متناسب هستند، همین آموخته هاست. افراد متناسب اطلاعی از چاقی ندارند.

چاق شدن مثل آموختن زبان فارسی در کودکی است، ما برای یادگیری زبان شیرین فارسی سختی نکشیدیم، خیلی راحت در طی مراحل تکامل خود، صحبت کردن به زبان فارسی را یاد گرفتیم و الان به راحتی فارسی صحبت می کنیم. اما آیا یادگیری زبان دیگری به همین راحتی امکان پذیر است؟ مسلماً به این راحتی نیست و باید از طریق آموزش، تکرار و تمرین به صحبت کردن به زبان دیگری مسلط شویم.

شما برای یادگیری زبان فارسی والدین خود را سرزنش نمی کنید

پس برای چاقی هم نمی توانید والدین یا اطرافیان و یا هر فرد دیگری را مقصر آموزش چاق شدن به خود بدانید.

همانطور که برای یادگیری زبان دلخواه خود اقدام به یادگیری می کنید، اکنون می توانید برای یادگیری چگونه لاغرشدن و از آن مهمتر چگونه لاغر ماندن اقدام کنید.

به شما توصیه می کنم به جای غصه خوردن و غمگین بودن بخاطر شرایطی که دارید همت کنید و زبان لاغری را بیاموزید و خود را از چاقی و مشکلات مربوط به آن رها کنید و برای باقی عمر، جسمی جدید برای خود بسازید و از بی نهایت مزایای لاغرشدن برخوردار شوید.

هر آموزشی که شما در زندگی یادگرفته اید از طریق ذخیره اطلاعات در مغز شما صورت گرفته است مانند: خواندن و نوشتن، رانندگی، آشپزی و بی نهایت مهارت دیگر.

پس منطقی است که یادگیری لاغرشدن نیز باید از این طریق انجام شود و اگر شما به خوبی آموزش های این دوره شگفت انگیز را بیاموزید و به کار بگیرید مطمئن باشید نه تنها لاغر می شوید بلکه تا ابد لاغر خواهید ماند مگر اینکه خودتان مجددا تصمیم بگیرید دوباره چاق شوید.

همه انسان ها در زندگی روزمره به طور مداوم در حال عمل کردن به آموخته های خود هستند.

بعنوان مثال شما رانندگی کردن را یک بار آموزش دیده اید و سال هاست رانندگی می کنید و نیاز ندارید مجددا تحت تعلیم رانندگی قرار بگیرید.

عدم نیاز شما به آموزش مجدد این است که در روز یا هفته چندین بار رانندگی می کنید و این تکرار و استفاده از آموزش هایی که یاد گرفته اید سبب تثبیت و عدم فراموشی آنها می شود.

وقتی لاغر شدن از طریق آموزش ذهن را یاد بگیرید و هر روز از آن برای تغییر شرایط افکار و نگرش خود استفاده کنید مانند رانندگی کردن یا هر مهارت دیگری محال است آن را فراموش کنید.

در این صورت لاغری به اطلاعاتی دائمی در مغز شما تبدیل خواهد شد و شما به راحتی می توانید سال ها متناسب باقی بمانید.

این استدلال بدون بازگشت بودن لاغر شدن با قدرت ذهن است .

مسلماً افرادی که سعی در یادگیری و استفاده از این آموزش دارند نتیجه عالی از آن کسب می کنند و پرداخت هزینه و تهیه دوره آموزشی به تنهایی تضمین کسب نتیجه عالی برای افراد نخواهد بود.

بنابراین برای لاغر شدن از طریق آموزش های لاغری با ذهن ابتدا باید تصمیم قاطع بگیرید که هر آنچه در این دوره آموزشی گفته می شود را با نهایت اشتیاق و علاقه پذیرفته و اجرا کنید.

کسب نتیجه عالی برای افرادی که شرایط فوق را می پذیرند آسان خواهد بود، چرا که نتیجه من و هزاران نفری که از این آموزش ها استفاده کرده اند مهر تاییدی بر این ادعا است.

برای تماشای نتایج برخی از استفاده کنندگان از دوره های آموزشی به آلبوم شگفتی سازان مراجعه کنید.

برای یادگیری بهتر مباحث لاغری با ذهن جزوه تمرینی در نظر گرفته شده است که به صورت فایل pdf در اختیار شما قرار داده می شود که باید قبل از شروع به استفاده از فایل های آموزشی آن را چاپ کنید.

انجام تمرینات نوشتاری بی نهایت در کسب نتیجه عالی از این دوره تاثیرگذار است.

مدت زمان اجرای دوره آموزشی حدود 12 هفته در نظر گرفته شده است و مدت زمان استفاده از این آموزش ها بستگی به عشق و علاقه شما برای لاغرشدن دارد.

همه ما در طی زندگی روزمره و به طور کاملا ساده و راحت چاق شده ایم و برای چاق شدن هیچ عجله ای نداشته ایم، بنابراین بهترین و اصولی ترین راه لاغر شدن بازگشت از همان مسیری است که برای چاق شد طی کرده ایم.

آموزش های این دوره به گونه ای طراحی شده که به راحتی در زندگی روزمره قابل اجرا خواهد بود و شما از سادگی و تاثیرگذاری این روش شگفت زده خواهید شد که البته امری کاملا طبیعی است چون از چاق شدن بدون تلاش و زحمت، بارها شگفت زده شده اید.

در روش لاغری با ذهن ما از قدرت ذهن خود برای لاغر شدن استفاده می کنیم، همان ذهنی که سالهاست با استفاده از اطلاعات چاق کننده توانسته به راحتی باعث چاقی ما شود. بنابراین فقط لازم است اطلاعات لاغر کننده را در ذهن خود تقویت کنید، به این صورت شما به راحتی لاغر می شوید.

نکته بسار مهم و قابل توجه این است که شما در مدت زمان کوتاهی چاق نشده اید پس انتظار لاغر شدن یک هفته و یک ماهه را نداشته باشید.

البته این نوید را به شما می دهم که سرعت لاغر شدن بسیار سریع تر از چاق شدن است اما به هر حال جسم ما نیاز به زمان کافی برای تغییر و تحول خودش دارد و تصور اینکه هر روز که شما فایل گوش داده و تمرین می کنید مقداری از سایز و وزن شما کاسته می شود تصور اشتباهی است.

شگفتی های این روش بسیار است اما شاید از جذاب ترین های آن این باشد که هیچگونه برنامه رژیمی یا ورزشی ازائه نمی شود.

در این روش شما هرگز نیاز نیست گرسنه بودن را تحمل کنید، حتی نیاز نیست با انجام حرکات ورزشی سریع و سنگین به میزان بیشتری عرق کنید.

هر فردی که اضافه وزن دارد احساس بد رژیم داشتن و ورزش کردن را تجربه کرده است بنابراین لاغر شدن بدون رژیم غذایی و ورزش کردن با استفاده از آموزش های ذهنی برای افراد چاق مانند معجزه می باشد.

معجزه ای که با استفاده از آموزش های لاغری با ذهن برای شما یک امر طبیعی و ساده خواهد شد.

در روش ذهنی از هیچگونه دارو، دمنوش یا کرم های موضعی استفاده نخواهد شد چرا که کم و بیش از این موارد استفاده کرده ایم و از تاثیرات آنها آگاهی کامل داریم.

در این روش برنامه های ورزشی داده نخواهد شد چرا که شما هم مثل من احتمالا برای لاغر شدن باشگاه رفته اید و از نتایج آن اطلاع دارید.

در این روش تنها از تکنیک های یادگیری لاغر شدن استفاده می کنیم و با کمک گرفتن از نیروی ذهن ناخودآگاه برای متناسب شدن اقدام می کنیم، نیرویی که تا به امروز با استادی تمام باعث چاق شدن شما شده است و همه شما عدم توانایی مخالفت با آن را تجربه کرده اید.

به لحظاتی فکر کنید که با غذا روبرو می شوید و در عین حالی که کاملا سیر هستید نمی توانید از خوردن آن خودداری کنید، این نیرویی که شما را ترغیب و حتی وادار به خوردن می کند همان نیروی ذهن ناخودآگاه است که اکثر افراد چاق آن را به عنوان اشتها می شناسند.

در این روش شگفت انگیز شما علاوه بر اینکه خودتان آگاهانه در مسیر لاغر شدن قرار می گیرید، ذهن ناخودآگاه خود را نیز آموزش می دهید که همسو با شما در مسیر لاغر شدنتان گام بردارد. کاری که تا به امروز آن را نمی دانستید و انجامش نداده اید.

دلیل اینکه شما نتوانستده اید از هیچ روشی لاغر شوید این است که هر بار به تنهایی تصمیم گرفته اید که لاغر شوید و ذهن ناخودآگاه خود را در این مسیر همراه خود نداشته اید و به همین علت همیشه در انجام روش های مختلف لاغری با مشکل مواجه شده اید.

فشار عصبی زیادی را متحمل شده اید چون ذهن ناخودآگاه شما در جهت مخالف شما در حرکت بوده است و حرکت جسم و ذهن در دوجهت مخالف باعث بروز مشکلات عصبی و رفتاری می شود و در نهایت سبب شده است که شما روش لاغر شدن را ادامه ندهید و بعد از مدتی اگر مقداری هم کاهش وزن داشته اید مجددا به وزن قبلی خود و یا حتی بالاتر رسیده اید.

در لاغری با روش ذهنی شما به تنهایی شرکت نمی کنید بلکه ذهن ناخودآگاه شما هم همراه شما خواهد بود و همسو با شما در جهت متناسب شدن آموزش خواهد دید، اتفاقی که تا حالا آن را تجربه نکرده اید.

هدف من از ارائه توضیحات کامل درباره این روش شگفت انگیز این است که افراد با آگاهی و اطلاع کامل از مسیری که تصمیم به طی کردن آن دارند قدم در راه بگذارند مسیری که شما را به رویای لاغری خود می رساند.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.47 از 68 رای

https://tanasobefekri.net/?p=9793
82 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1399/08/24 18:38
      مدت عضویت: 1561 روز
      امتیاز کاربر: 7836 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 206 کلمه

      باسلام خدمت همگی همراهان میخوام بگم که من اولین باره که دارم دوره لاغری رو تکرار میکنم واولین روزم هم هست تا به حال خیلی چیزا یاد گرفتم وفکرم هم نسبت به چاقی کلی تغییر کرده اینکه متوجه شدم من هستم که انتخاب میکنم که کی وچه چیزی وچقدر بخورم واین حس خوبی به من میده اما پرخوری بدترین ظلم وعذاب دنیاست من تا به حال فکر میکردم اگه مقداری غذایی که میخورم کم باشه لاغر ومتناسب میشم اما الان متوجه شدم دیگه نیاز نیست گشنگی بکشم فقط همین که سیر شدم دیگه نخورم عالیه ومن متناسب میشم مهم حال خوب من قبلا همش فکر میکردم باید سختی کشید تا متناسب شد اما الان با تمام وجودم میدونم که من باید حال خودمو خوب کنم تا متناسب بشم خیلی عالیه امروز برای اولین بار رفتم پیاده روی با فایل های پیاده روی استاد برای اولین بار بود که به هیچ چیز ناراحت کننده ای فکر نکردم وجالب اینجا بود که وقتی به چهره اکثر آدم ها نگاه میکردم ناراحت بودن ویا وقتی با هم اومده بودن پیاده روی همش غر میزدن وخانم وآقای منفی بافشون یک لحظه رهاشون نمیکرد من بسیار مشتاق تکرار این دوره هستم متناسب شدن با تمام وجودم یاد میگیرم وعمل میکنم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1400/08/29 10:33
      مدت عضویت: 1561 روز
      امتیاز کاربر: 7836 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 515 کلمه

      با سلام خدمت استاد گرامی وهمگی دوستان عزیزم 

      من تصمیم قاطع خودمو گرفتم تا آموزش هایی که دیدم رو درخودم نهادینه کنم وهرروز بهتر فکر کنم وبهتر عمل کنم تا بدنم خودش روند تناسب اندامشو طی کنه 

      من عاشق خودمم عاشق متناسب شدنم 

      دراین مدت متوجه شدم که هیچ چیز وهیچ کس منو به اندازه متناسب شدن خوشحال وسرشار از آزادی ولذت وتوانمندی نمیکنه 

      چیزی که بارها شنیده بودم که تناسب اندام ذره ای اهمیت نداره ومهم اخلاق وروح پاک انسان هاست 

      اما الان متوجه شدم که یک انسان نمیتواند جسمی مریض چاق وبا کلی اختلالات عصبی رفتاری ذهنی داشته باشه وروحش رشد کنه واخلاقش تعالی پیدا کنه 

      امروز مطمئنم همه باورهای قبلیم نتیجه توجیه وبهونه لاغر نشدن اطرافیان من بوده که به من انتقال دادن تا بار مسئولیت لاغر ومتناسب شدن را از دوش خود ومن بردارند وکاملا باور غلطی بوده

      امروز من احساس اختیار مسئولیت پذیری آزادی ولذت بیشتری میکنم احساس آرامش بیشتر که زندگی زجر آور نیست  وسراسر دردو عذاب 

      زندگی بینهایت زیباست از آن جهت که هدیه ای از جانب خدای مهربانم هست در حالی که تکه ای روحش را دروجودم به جای گذاشته 

      مادرها وقتی فرزندی بدنیا میاورند میگن جگر گوشه من یا پاره تن من هر مادری احساس میکنه تکه ای از وجودش را تبدیل به این کودک کرده واز این رو شگفت زده وسرشار از عشق مادری میشه 

      حالا دیگه ببین چقدر عزیزم برای خداوند که جگر گوشه اش شدم پاره تنش شدم که روحش درمن قرار داده 

      هر چقدرم اشتباه رفتم بازم جگر گوشه وعزیز دلشم 

      حالا که اینقدر ناز پروده وعزیز کرده ودلبرم اینقدر لوس خداجونمم عزیز دلشم عشقشم ببین چقدر عاشق متناسب شدن منه  چقدر عاشق پیشرفت من چقدر عاشق اینکه حالم خوب بشه وخوب بمونه 

      چقدر دوست داره تاج سر همه مخلوقات والگوی همه بنده هاش بشم 

      وقتی بهش فکر میکنم میبینم خدا ۹۰ درصد راه رفته که من متناسب وزیبا وسالم بشم ده درصدشم گفته توبیا سمتم آخه منم عاشق اینم که بیای طرفم باذوق تا قند تو دلم آب بشه 

      مثل مادری که از قصد میشینه عقب تر فقط کمی عقب تر ودستاشو بازمیکنه ومیگه جان دلم بیا پیش مامان 

      بیا قربونت بشم بیا عزیز دلم 

      درحالی که میتونه ودلش پز میکشه که یه لحظه هم نوزادش ازش دور نباشه وهمیشه تو آغوشش باشه 

      اما میگه بگذار یاد بگیره رو پای خودش بایسته وراه بره میخواد استقلال بچشو ببینه میخواد پیشرفتشو ببینه میخواد بزرگ شدنشو ببین حالا این بچه که ذوق داره بره بغل مامانش ممکنه بیوفته گریه کنه دردش بگیره حتی کمی کوفته وزخمی بشه اما چشمای مامانش ودستای مامانش چنان شوق دروجودش ایجاد میکنه که بلند میشه چند قدمو میره 

      منم با خداجونم اینجوریم گاهی از دستش عصبانی هم میشم که چرا نمیاد سمتم وبلندم کنه وراه ببره اما وقتی صورت پرمهرشو عشقشو وشوق رسیدن بهم میبینم از خودم خجالت میکشم وبیشتر تلاش میکنم برم درآغوشش آغوش خدا همونجاییه که دراوجیم رسیدیم بهش وقتی بشم متناسب وخوشهیکل رسیدم بهش وقتی بشم یک زن پولدار وموفق رسیدم بهش 

      وقتی بشم یک انسان دانا رسیدم بهش 

      وهرچیزی که بخوامو وآرزوشو داشته باشم خدامنو بلند میکنه میگذاره پنج قدم عقب تر میگه بیا عزیز دلم 

      تو میتونی تلاشتو بکن قربونت بشم 

      من درست روبروتم دستامو ببین فاصله ای نیست 

      بیا 

      خداجونم عاشقتم وممنونم که همیشه وهمه جا هستی 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 29 از 6 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1400/12/02 08:28
      مدت عضویت: 1561 روز
      امتیاز کاربر: 7836 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 312 کلمه

      به نام خدای بخشنده ومهربان که در هردو صفت بسیار سخاوتمند عطا میکند

      سلام صبح همگی بخیر وشادی

      من مدتیه که دراین مسیرم روزهای خوب زیادی با این آموزش ها داشتم  ودارم وخواهم داشت

      به لطف خدای مهربان فهمیدم تنها نیستم فهمیدم بدبخت دوعالم نیستم وفهمیدم چاقی مرض لاعلاجی نیست که درمان نداشته باشه ومن محکوم به داشتنش نیستم 

      خداروشکر بینهایت بابت آگاهی باارزشی که کسب کردم 

      اما چیزی که الان میدونم اینکه چاقی رو یاد گرفتم ولاغری رو هم میتونم یادبگیرم 

      وهمشون درفکر وباور منه

      دیروز فهمیدم که چاقی نوعی خودآزاریه 

      ولاغری عشق به خود 

      همش ترس از کمتر خوردن ونخوردن داشتم 

      امروز ندایی درذهنم گفت گرسنگی عذاب الهی نیست 

      گرسنگی یه نعمت نعمتی که به من یادآوری میکنه عزیزم بدنت به انرژی احتیاج داره 

      وسیری هم احساس فشار وعذاب نیست 

      احساس آرامش که دیگه احتیاجی به ورود انرژی نیست ممنون 

      حتی این دواحساس بوجود اومدن که احساس ما خوب وشکر گذار باشیم 

      مثل هر نفس که شاعر میگه هر نفس که فرو میبریم ممد حیات است  وهر نفس که بیرون میدهیم مفرح ذات و دوشکر دارد 

      خوردن هم همین هر موقع احساس گرسنگی میکنیم شکر دارد که بدن من خبر از سالم بودن من میدهد که انرژی میخواهد واحساس سیری شکر دارد که نیازش رفع شده وجانمان آرامش گرفته 

      خودم که به شخصه وقتایی که حسابی گرسنه میشم 

      یه جوری لذت میبرم از غذا که روحم جلا پیدا میکنه 

      و وقتی سیر میشم ودست میکشم احساس شکر بینیازی وسبکی وزیبایی وآرامش جوری بردلم مینشینه که جسمم لذت میبره 

      یعنی یه جورایی درتناسب فکری ودردرست رفتار کردن آرامش ولذت توام باشکر واحساس خوش وخوبه 

      ودرچاقی وپرخوری وعدم آرامش وعذاب ورنج وفشار واحساس بد

      تاحالا دقت کردین 

      امکان نداره پرخوری کرده باشیم وبعدش بگیم به به شکر چقدر پرخوری خوبی بود 

      نه همیشه عذاب فشار وحال بد واحساس اذیت وناراحتی همراهمون بوده 

      ویه جورایی انگار جهنمی به پا میشه که تاوانش تا ساعت ها بعد یا حتی روزها بعد ادامه داره 

      برای همینم میخوام به احساس خوب ولذت از زندگی برسم وآرامش درلحظه لحظه زندگیم تجربه کنم 

      خدایا شکرت 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 22 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1401/05/15 19:22
      مدت عضویت: 1561 روز
      امتیاز کاربر: 7836 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 129 کلمه

      با سلام 

      دلیل اصلی اینکه میخوام لاغر بشم وتناسب اندام بیشتری رو دراین دوره وبا این دوره امتحان کنم اینکه اینبار تنها من نیستم که به تنهایی اقدام به لاغری میکنم 

      بلکه ناخودآگاه منم همراه من میاد قدم به قدم لاغری وتناسب اندام ایده آلمو یاد میگیره 

      وسبک زندگی منو عوض میکنه ومتوجه میشه که تناسب اندام چرا وچگونه برای بدن من لازم وضروریست 

      وچرا دیگه نمیخوام درسرزمین چاق ها باشم ،پس منو میبره به سرزمین لاغرها ومثل اونا هر روز متناسب ترم میکنه 

      واین به لطف خدای مهربان محقق شده 

      من چند ماهیه مهاجرت کردم به کشور متناسبا به کشور خوشگل ها 

      ودارم مثل اونا رفتار میکنم وهربار که میبینمشون منو بیشتر راهنمایی میکنن که چطور رفتار کنم وشرایط زندگی چطوره اینجا

      به امید اینکه دقیقا مثل تمام متناسبای شهر منم یک متناسب کامل وبینقص بشم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1401/07/25 08:16
      مدت عضویت: 1561 روز
      امتیاز کاربر: 7836 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 672 کلمه

      به نام خداوند هستی بخش سلام ودرود برهمگی شما دوستان خوبم علی الخصوص استاد گرامی 

      امروز صبح که بیدار شدم همسرمو خوابالوده دیدم که به خاطر شغلش بسیار کمبود خواب داره وغرق درخواب یه حسی منو برد به دوران کودکیم من دردوران کودکیم کم مشکل وسختی نداشتم اما همیشه متناسب بودم 

      وهمیشه رویاداشتم وشاد وآزاد بودم وهمیشه خوشحال خونه ما حیات بزرگی داشت واتاق های کوچکی همیشه وقتی آفتاب اولین اشعه خودشون از لای پرده های کش دوزی شده داخل پنجره ای به داخل میزد بیدار میشدم ومستقیم به سمت حیاط میرفتم ونفس عمیقی میکشیدم بعد شستن روم ودستهام همیشه گاز روشن میکردم وکتری رودرحالیکه چار پای میگذاشتم روشن میکردم وپنیر ومربارو از داخل یخچال بیرون میاوردم واز جانونی نونی برمیداشتم وهمراه سفره کوچیکمون میاوردم وسط سالن وبعدش مامان وبابام بیدار میشدن وباهم صبحونه میخوردیم درحالیکه مادرم چای دم میکردوبرامون میریخت وبعد خوردن کمی نون وپنیر ومربا آلبالو خانگی بدو میرفتم بیرون داخل حیاط ودرحالیکه به پدربزرگم سلام میدادم ومیگفت ندو میخوری زمین با خنده میدوییدم سمت خونه عمه ام وشیرجه میزدم تو خونشون وهمیشه عمه ام بعد سلام خوبی میگفت بیا صبحونه اما من میرفتم تو اتاق پسرعمه هام که همبازی های من بودم وسروصدا میکردم که تنبلا پاشید الان کوچه رو بچه ها برای فوتبال میگیرن واوناهم که عشق فوتبال از جاشون میپریدن ودرحالیکه لقمه رو به زور عمه ام میگذاشت تو دهنشون کفششون میپوشیون ومیدوییدیم به سمت کوچه انگار بهمون جایزه میدادن وچقدر مشتاق کوچه رفتن بودم با اینکه حیاط بزرگی داشتیم 

      وقتی میرسیدیم دم درهیچ کسی درکوچه نبود اما ما ناامید نمیشدیم ودرخونه هارو میزدیم ویکی یکی بچه های خوابالو رو از رختخواب بیرون میکشیدیم تا تیممون رو جور کنیم من دروازه بان بودم چون پسرعمه بزرگم که همش سه سال ازم بزرگ تر بود اعتقاد داشت که من دخترمو وموقع حمله منو میزنن آسیب میبینم پی پست دروازه بانی تیم برای خودم بود ومن باخوشحالی والبته بادرد کبودی توپ جانانه دفاع میکردم ودرحالیکه خوشحال وزخمی از برد تیم بودم چند ساعتی رو دفاع میکردم از دروازه 

      وبعد از شدت خستگیو کبودی میومدم خونه وبااینکه دعوا میشدم ولی بازم میرفتم رور بعد وبعد از ظهر نوبت دوچرخه سواری موتوری بود که مسابقات متور سواری وتک چرخ زنی درکوچه معروف بود 

      وچقدر لذت بخش بود کری های بچگانمون احساس آزادی که موقع سرعت پاهامون از پدال دوچرخه رها میکردیمو وویژی میرسیدیم انتهای کوچه درحالیکه باد درلابه لای موهای من میرفت واحساس پرواز داشتم وپلاستیکی که لای چرخ به زور چپونده بودیم تا صدای موتور بده 

      چقدر لذت بخش بود واقعا هم که عاشق اون روزا بودم 

      اما از همه جالب تر این بود که موقع تنهایی یا با خدا صحبت میکردم یا آرزوهامو مرور میکردم رویای دانشمند شدن خوب یادمه اون روزا فیلم ابوعلی سینارو نشون میداد ومنم عاشق ابوعلی سینا شدن شده بودم وبا اینکه وقتی به بقیه میگفتم بهم میخندیدن که ابوعلی سینا مرد بود وتو دختری اما همیشه اعتقاد داشتم بقیه اصلا نمیفهمن ومن حتما دانشمند میشم وبه باحالی وموفقی ابوعلی سینا میشم وازدواجم نمیکنم ودرحالیکه اکتشاف پشت اکتشاف میکنم هرروز لذت میبرم از خلق چیزایی که دوستش دارم وزندگی ایده آلم میشه 

      امروز دوباره بعد سالها همون احساس داشتم که برم توی حیاطمون برم وبرای خودم یه حیاط پیدا کنم یه پارکی که جای حیاط وداشته باشه شاد باشم دوباره بشم عاشق یادگیری عاشق پرواز عاشق خوشی وخوشحالی دوباره رویای خودمو زندگی کنم واینقدر درگیر فکر وخیال مشکلات نباشم اون روزا اصلا اوضاع خوبی نداشتیم ولی من چنان احساس خوشبختی میکردم وآزاد ورها بودم که هیچ مانعی منو از رسیدن به رویاهام باز نمیداشت  الانم باید دوباره دربیداری روباهامو ببینم زندگی کنم ودنبال کنم واز زندگیم نهایت استفاده رو ببرم این زندگی منه ومن یک بار به دنیا میام ویه بارم زندگی میکنم پس چرا باید غصه بخورم درحالیکه میتونم شاد باشم رویامو زندگی کنم وبگذارم خداهمه چیز حل کنه درست مثل اون موقع ها که میگفتم بهش خدایا خودت اینو درست کن ومیرفتم دنبال بازی ودرس هام وچیزای جالب دنیام ودرستم میشد وهمیشه اعتقاد داشتم بابا خداست ها مگه الکیه خدای همه کاراست خودش من بهش بگم درستش میکنه احساس میکنم فرشته مهربونم امروز راهنماییم کرده تا دوباره زندگی کنم ولذت ببرم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 29 از 6 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1401/04/25 09:40
      مدت عضویت: 1561 روز
      امتیاز کاربر: 7836 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 38 کلمه

      با سلام 

      دوست عزیز خدارو شکر میکنم که نوشته من براتون مفید بود وممنونم از تعریفتون 

      نوشته شما امروز منو دوباره به سمت این صفحه آورد ودوباره نوشته خودمو خواندم وچقدر یادآوری این مطلب برای خودمم مفید بود 

      موفق ومتناسب باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1401/04/25 09:38
      مدت عضویت: 1561 روز
      امتیاز کاربر: 7836 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 17 کلمه

      باسلام 

      خدارو شکر میکنم بینهایت دوست عزیز که نوشته من مفید بود برای شما 

      موفق ومتناسب باشیدوممنون بابت تعریفتون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم