0

زندگی با طعم خدا (جلسه نوزدهم)

اندازه متن

به نام خدای مهربان

سلام دوستان و همراهان عزیز

به لطف خدا جلسه نوزدهم از دوره فوق العاده ( زندگی با طعم خدا ) را شروع می کنیم


دیدگاه سادات عزیز در بخش نظرات

سلام برهمه . امیدوارم همه ی شما عزیزان حال دلتون همواره خوب خوب خوب باشه .

یه وقتهایی لازمه آدم با خودش خلوت کنه و همه چیز رو رها کنه . رهایی خیلی حس شیرینیه . رها شدن از تمام چیزهایی که میخوایم و نمیخوایم.

پیوستن به اقیانوس بی کران الهی . پیوستن به تمام شادیهایی که در این اقیانوس هست . وحدت و یگانگی با خود خودخودمون . وحدت و یگانگی با همه ی انسانها .

استاد شما از همه ی ما بهتر این شیوه رو در پیش گرفتید و ما رو هم دعوت به این راه خوب میکنید . بله درخواست و خواسته و نوشتن و… اینها هم همه مراحلی از راهه . اما یکی از زیباییهای راه ما اینه که توی مراحل گیر نکنیم .

راه حل گذر از مراحل چیزیه که باعث میشه ما رها بشیم و بپیوندیم به اقیانوس مهر الهی . اقیانوس وحدت الهی . اقیانوس وحدت انسانها . این که بتونیم رها بشیم . سخت نگیریم . چون دنیا بر مدار راحتیه .

استاد چند روز پیش از خواب پریدم . یهو دیدم خودم دارم میگم دنیا بر مدار راحتیه . راحت بگیر . بعد به خودم اومدم انگار که داشتم خواب میدیدم و ادامه ی خوابم بود و بعد بیدار شده بودم .

یه وقتهایی پیش میاد تا چند دقیقه ی اول هنوز ذهن توی همون خواب هست . اتفاقا خوشحال شدم ‌ . حس کردم این از ناخودآگاهم بود . بله دنیا بر مدار راحتیه . چیزی که در تک تک عبارات شما میشه پیدا کرد. سخت نگیریم . همه چیز درست میشه . عجله نکنیم . بزاریم وقتش برسه . لذت ببریم ‌ . آرام باشیم . همه چیز عالی اتفاق میفته .

بله درسته بزاریم بیاد . به خدا همه چیز همین حالا در دست ماست . به اقیانوس وحدت بپیوندیم . همه دارن شادی میکنند . همه دستانشون در دست همه . درست مثل اینجا . با هم یکی هستیم . همه با هم دوستیم . همه با هم داریم صفا میکنیم . هر کس یه نکته ای میگه و باعث میشه دیگران هم بی اختیار دنبال راه حل باشند .

اینجا وحدت رو میشه دید . خب این خیلی عالیه چی از این بهتر که همه ی ما به نوعی داریم از وجود خودمون از خودخواهی هامون رها میشیم و همدیگه رو دعوت به آرامش میکنیم . هممون سعی میکنیم به همدیگه کمک کنیم تا همه شادتر باشیم و بیشتر لذت ببریم چی بهتر از این که میتونیم طعم آرزوهامون رو در وجود همدیگه پیدا کنیم و لذتش رو ببریم .

خداوند ما انسانها رو با هم خلق کرده تا بهمون بگه شما از هم دور نیستید شما همتون پیش هم هستید . چون همتون کنار من هستید پس بیاین شاد باشیم از این یگانگی . اینجا همه چیز هست . چه طعمی میخوای ؟ ببین هست . بچش . در اقیانوس یگانگی با خدا و انسانها میشه همه ی طعم ها رو چشید و لذت برد . ما تافته ی جدا بافته نیستیم .

خداوند همه ی مخلوقاتش رو دوست داره . ما توی دلمون یه وقتهایی از این جمع شیرین فاصله میگیریم و احساس میکنیم تنهاییم . نه ما تنها نیستیم همون وقتی که با خودمون خلوت کردیم در کنار تمام انسانها داریم زندگی میکنیم . همه ی انسانها رو دوست داریم .

همه ی طعمهایی که میخوایم هست . زندگی خیلی شیرینه . فقط باید راه رها شدن رو یاد بگیریم . وقتی راهش رو پیدا کردیم میبینیم چقدر شیرینه این پرواز . چقدر شیرینه این آزادی . چقدر شیرینه این دنیا . چقدر همه چیز عالیه و چقدر همه چیز لذت بخشه . خدایا شکرت که منو با این راه زیبا آشنا کردی . استاد گرامی ممنون که راه زندگی رو به همه ی ما آموختید .

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.47 از 45 رای

https://tanasobefekri.net/?p=14105
59 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار زهرا
      1402/04/12 09:52
      مدت عضویت: 585 روز
      امتیاز کاربر: 15632 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 733 کلمه

      سلام استاد صبح شما بخیر و شادی

      از اینکه فایل زندگی با طعم خداوند یک قسمت دیگه بیشتر نداره من هم کمی ناراحت شدم استاد ایا این فایلها ادامه دارد یا نه ؟ چون اگر جواب شما آره بود حتما دوباره به این قسمت مراجعه کنم و طعمهای زندگی با طعم خدا را گوش بدهم 

      استاد خیلی ممنون که گفتید نوشتن خواسته ها احتیاج به نوشتن در زمان حال نداره چون این را خیلی زیاد شنیده بودم و وقتی خواسته هایم را به زمان حال مینوشتم احساس خیلی خوبی نداشتم چون در دسترس نبودند و یا نوع نوشتن ما که باید با احترام باشد وگرنه به خدا برمیخورد چون اینها همه کار شیطان است چون که نمی تواند خوشبختی ما انسانها را ببیند و با ذهن ناخودآگاه ما را اغفال میکند .

      و در مورد ورودی های منفی در جلسات قبل گفتید من از خیلی از گروهای مجازی بیرون امدم و کات دادم و دیگه اصلا اخبار روزنامه ها و اخبار 20/30وخیلی چیزها را نمی بینم بیشتر فایلها و کتابهای انگیزشی می خوانم و روزی 2 ساعت در سایت تناسب اندام نظرات دوستان را میخوانم و گوش میدهم اول صبح یک گام از 100گام و زندگی با طعم خدا را گوش میدهم که برای فردا باید بروم سراغ قانون طلایی 

      استاد من در مورد خواسته هایم بیشتر زبانی با خدا صحبت و شکرگزاری میکنم چون وقت ندارم و یادم میره ولی در گروه شکرگزاری صبحگاهی عضو هستم که هرروز بعد از نماز صبح یک عبارت تاکیدی را به عنوان مثال ( خدایا شکرت که اکنون از انرژی ناب الهی سیرابم /خدایا شکرت که سرچشمه شادمانی دردرونم هست ) می نویسیم و برای داشته هایمان شکرگزاری میکنیم و ساعت 8 شب هم همه گروه ایت الکرسی را به نیتی که درگروه گفته میشود می خوانیم 

       و در مورد ذهن ناخود اگاه که فکر و روان من را بهم ریخته از شما راهنمایی میخواهم که چگونه بتوانم به آرامش فکری برسم  . من یک مدتی است در محل کارم به مشکل برخوردم با تغییر مدیر جدیدو بازخریدی یکی از همکارانی که من را به جای او گذاشتند هم دوره بودیم ( سابقه 23 سال ) و آشنایی مدیر جدید با او و بر سر برگرداندن او به محل کار ، حرف و حدیثهایی برای من در محل کار از طرف چند تن از همکاران بوجود امد که هیچکدام آن صحت نداشت و من هم اصلا نرفتم با مدیر جدید مطرح کنم و حداقل ثابت کنم که دروغه و الان این فکر مثل خوره به جانم افتاده که چرا این کاررا نکردم و ملاحظه همکاران کردم و در نهایت مدیر من را از پست مدیریتی برداشتند و این خیلی در روحیه من اثر گذاشت و با بازنگری در همکاران متوجه شدم بعضی از همکاران آدمهای سمی هستند و با هر مدیریت جدید مثل آفتاب پرست رنگ عوض میکنند و به قولی نان را به نرخ روز میخورند و الان با خیلی از آنها کات کردم و اصلا صحبتی ندارم و در گوشه ای از سازمان هستم و به شکر خداوند متعال با این سایت آشنا شدم و و هرروز به آگاهیهای من اضافه میشه و این را اول مدیون خداوند و دوم شما استاد عزیز هستم و طعمهای زندگی با خدا برایم بسیار آموزنده است من زیاد به اینکه چکار کردم که من را برداشتند فکر میکنم و در مورد اینکه با خیلی از همکاران به خاطر حرف و حدیثها دیگر مراوده ندارم ولی نمی توانم فکرم را متمرکز به کارم کنم و از خیلی از آنها ناراحت هستم با اینکه فایل چه زود دیر میشود برای من خیلی تاثیر گذار بود و گفتم دیگه به اینها فکر نمی کنم و زندگی ارزش اینها را نداره و خواسته هایم را در فایلی که جسم – شغل – روابط – مسکن بود از خدا خواستم ولی بازم این فکر منفی باف برای من صحبت میکنه ای کاش میشد که درب مغزم را باز کنم و این فکرها را بیرون بریزم تا راحت شوم . خیلی از شبها به خاطر فکر منفی باف بی خواب میشوم و تا یکساعت هی میگم این را میگم . از فردا این کاررا میکنم ولی دریغ که هیچ یک از اینها را عملی نمیکنم و فقط در ذهنم است .ببخشید اگر زیاد صحبت کردم از شما استاد عزیز راهنمایی میخواهم که چگونه از شر این افکار خلاص شوم و به حالت عادی و  آرامش در زندگی باز گردم . و با ذهن ناخوداگاه خود طعمهای بسیار زیادی که در جهان است را بچشم ممنون از شما  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم