خواسته ات را رها کن و به آن برس. این تعریف قانون رهایی است.
قانون رهایی در لاغر شدن هم تاثیرگذار است و با استفاده از آن می توان به راحتی لاغر شد.
تلاش برای لاغر شدن
در تمام ایامی که چاق بودم از هر روشی که برای لاغر شدن اقدام می کردم یکی از ضروری ترین کارهای هر روز من وزن کردن خودم بود.
صبح، ظهر و شب خودم رو وزن می کردم تا ببینم چقدر لاغر شدم.
شنیدم بودم برای اینکه ترازو وزنت رو درست نشون بده در تمام مدت رژیم نباید جای ترازو رو تغییر بدی و من به شدت روی این موضوع حساس بودم.
بارها به مادرم یادآوری می کردم که کسی دست به ترازو نزنه که تنظیمش بهم نخوره.
در واقع میزان رضایت من بر اساس عملکرد خودم نبود بلکه به عددی که ترازو در هر بار وزن کردن نمایش میداد بستگی داشت.
ترازو هم که انگار متوجه حساسیت من شده بود و در هر وعده وزن کردن که عدد پایین تری رو نشون می داد و منو کلی خوشحال می شدم در وعده بعدی مقداری عدد بالاتر رو نشون میداد تا احساس خوب من رو خراب کنه.
الان که به رفتار گذشته خودم فکر می کنم هیچوقت از دیدن عدد ترازو خوشحال نمیشدم.
وقتی که عدد بالاتر رو نشون میداد که کلا از زندگی کردن سیر می شدم و دوست داشتم بمیرم که از این وضعیت خلاص بشم و هر وقت هم که عدد کمتر رو نشون میداد به جای خوشحال شدن نگران برگشتن مقدار کم شده بودم و بازم لذتی از کاهش وزن نمی بردم.
حتی یادمه در رژیم سختی که یک ماه قبل از مراسم عقد گرفتم و حدود 12 کیلو کم کردم. این مقدار بیشترین مقدار کاهش وزن من در ایام چاقی بود ولی فقط چند دقیقه منو خوشحال کرد.
چون با خودم فکر کردم من که 30 کیلو اضافه وزن دارم حالا بعد این همه سختی و تلاش فقط 12 کیلو کم کردم،
توجه من به 18 کیلو باقیمانده اضافه وزن سبب شد که برای 12 کیلو کاهش وزن خوشحال نباشم و فکر کنم دو سه هفته بعد از عقد دوباره چاق تر از قبل شدم.
طوری که خانواده همسرم بهم می گفتن خودت رو کشتی لاغر بشی که دختر بهت بدیم و حالا که خرت از پل گذشت دوباره چاق شدی.
اونها متناسب بودن و توضیحات من که می گفتم: من که دوست ندارم چاق بشم ولی هرکاری کنم بازم چاق میشم رو درک نمی کردند.
امروز که به لطف خدای مهربان بعد از آشنایی با مسیر لاغری با ذهن و حرکت چند ساله و مستمر در این مسیر در شرایط جسمی بسیار خوبی هستم بیشتر از هر زمان دیگری برایم واضح است که توجه کردن به مقدار اضافه وزن چقدر می تواند انرژی و احساس خوب افرادی که برای لاغر شدن سعی می کنند را نابود کند.
موفقیت در مسیر لاغری با ذهن
در مسیر لاغری با ذهن به خوبی درک کردم که موفقیت رسیدن به نقطه پایان یا وزن ایده آل نیست بلکه موفقیت به مقدار فاصله ای است که از شرایط خود در نقطه شروع، در خودتان احساس می کنید.
- احساس شما به چه میزان تغییر کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی
- نگرانی شما از لاغر نشدن به چه انداه به اطمینان به لاغر شدن تبدیل شده است؟ به همان اندازه موفق هستی
- ترس از خوردن مواد غذای به چه میزان در شما تغییر پیدا کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی
- ارتباط شما با خودتان به چه میزان تغییر کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی
هر تغییری که در خود به نسبت نقطه شروع حرکت در مسیر لاغری با ذهن در خود مشاهده میکنید بیانگر موفقیت و تاثیرگذار بودن آموزشها برای شما می باشد.
در مسیر لاغری با ذهن همیشه باید توجه شما به تغییرات خود باشد و توجهی به مقصد نهایی نداشته باشید.
همینطور که مشغول لذت بردن از تغییرات خود هستید به خود می آیید و متوجه می شوید از نقطه پایان گذشته اید.
این طریق لاغر شدن لذتبخش است، نه اینکه هر روز شرایط خود را با آنچه باید باشیم یا دوست داریم باشیم مقایسه کنیم.
در این شرایط رستم هم که باشید بعد از چند روز ناتوان از حرکت کردن در مسیر یادگیری لاغر با ذهن خواهید بود.
تاثیر قانون رهایی بر لاغر شدن
من لاغر شدن را رها کردم و فقط در پی یادگیری هستم.
من فهمیده ام که اگر هزاران رنگ و آبرنگ و بوم و قلم و دیگر وسایل لاغری رو هم داشته باشم اما وقتی یاد نگرفته باشم نقاشی کردن را هرگز نمیتوانم قلم به دست گرفته و نقاشی کنم. برای نقاش شدن باید نقاش شدن را رها کرد و نقاشی کردن را آموخت.
فقط باید آموخت. فقط باید تکرار کرد و به آموزشها عمل کرد. مرحله به مرحله تکامل را سپری کرد. آزمون و خطا کرد تا کم کم تغییرات را در خودمان مشاهده کنیم.
کسی که نقاش است هرگز به نقاش بودن خود فکر نمی کند. چون او نقاشی را یاد گرفته است.
ما هم برای لاغر شدن باید لاغر شدن را کنار بگذاریم و فقط لاغری را یاد بگیریم. جمله به جمله.
کسی که نقاش است با نقاشی زندگی میکند. و کسی که لاغر است با لاغری زندگی می کند.
کار اصلی ذهن یادگیری است و وقتی ذهنمان را مشغول یاد گرفتن می کنیم با اینکار ذهن اجازه میدهد جسم بر اساس فرمولهای اولیه پیش برود.
ما با یادگیری لاغری در حقیقت ذهنی را که مدام به چاقی و لاغر نشدن دارد فکر میکند را به کار میگیریم و با یادگیری ، حال خود را خوب میکنیم و یاد میگیریم که باید از ابزار ذهن در راستای قوانین آفرینش استفاده کنیم.
یکی از همین قوانین، قانون رهایی است.
اما ذهن مگر میتواند چیزی را رها کند که به آن عادت کرده؟!
بله میتواند وقتی غذای دلچسب تری به ذهن بدهیم ذهن ما خوراک نه چندان مرغوب قبلی خود را رها میکند. چون تازه میفهمد که آن خوراک چقدر بد مزه بوده و به زائقه ی او نمیخورد.
به فرمایش مولانا :
تا نبیند کودکی که سیب هست
کی پیاز گنده را بدهد ز دست.
لاغر شدن را رها کنید
قانون رهایی یعنی رها کردن آنچه ما را با قوانین آفرینش ناهمسو میکند.
ناتوانی نا همسو با آفرینش است. چه چیز به ما احساس ناتوانی میدهد. هر آنچه ما با فکر کردن به آن به احساس ناتوانی میرسیم باید آن را رها کنیم. و در اینجا لاغر شدن وقتی به ما احساس ناتوانی میدهد باید آن را رها کنیم.
یادگیری یک پروسه ی ذهنی و لاغر شدن یک پروسه ی جسمی است.
برای لاغر شدن باید پروسه ی جسمی را (لاغر شدن) رها کرد.
ما با رها کردن جسم و لاغر شدن از تکرار فرمولهای چاق کننده دوری می کنیم.
به فرمایش حضرت محمد (ص)
ایشان آموختن علم را از گهواره گفته اند و تا زمان مرگ. که البته با توجه به جاودانگی انسان منظور از مهد، ازل است و لحد، ابد.
یعنی همیشه جاودانه. منظور از این حدیث اینست که به طور پیوسته و همیشه در حال علم آموزی باشید و ذهن تنها با خوراک علم می تواند خوراکهای ناهمسو با آفرینش را رها کند.
لاغر شدن پروسه ی جسمی است و قدرتی که در آفرینش جسم وجود دارد بر ترمیم و پاکسازی و خلق سلولهای جدید استوار است.
لاغر شدن خودبخودی
در حافظه ی الهی ما همه چیز هست. جسم ما به علم لدنی متصل است. منتها ما به واسطه ی آموزشهای ناهمسو با آفرینش و دخالت کردن در کار جسم قدرت تخریب را بیش از قدرت ترمیم کرده ایم.
ما با ذهن خود جسم را تخریب می کنیم و جسم ما با فرمولهای الهی، خود را ترمیم میکند.
وقتی ما ذهنمان را به یادگیری مشغول می کنیم متوجه میشویم چطور باید از ابزار ذهن در جهت قوانین آفرینش استفاده کرد. چرا که اصل آفرینش ذهن نیز بر این اساس استوار است.
وقتی لاغر شدن را رها می کنیم جلوی تخریب ذهن را می گیریم و ترمیم بدن پروسه ی لاغری را که همیشه در حال انجام آن بوده ادامه میدهد و چون دیگر ذهن یادگرفته این کارخانه ی خودکار را رها کند؛ لاغری رخ میدهد. این یک آموزش عملی است.
ما باید همواره این نکات را در نظر داشته باشیم. وقتی همیشه مشغول حرکت در مسیر لاغری با ذهن باشیم توجه به جسم را رها کرده به آن میرسیم و از آن عبور می کنیم.
لاغری جسم تمام میشود؛ اما لاغری ذهن (یادگیری) تا ابد ادامه دارد و این استمرار سبب لاغر ماندن دائمی جسم می شود.
🔴 در مسیر لاغری با ذهن به خوبی درک کردیم که موفقیت رسیدن به نقطه پایان یا وزن ایده آل نیست بلکه موفقیت به مقدار فاصله ای است که از شرایط خود در نقطه شروع در خود احساس می کنید.
بله ما نسبت به نقطه ی شروع بسیار تغییر کرده ایم.
ذهنیت ما آرام آرام در حال تغییر است.
گفتمان های ما آرام آرام تغییر میکند.
عملها و عکس العملهای ما آرام ارام تغییر میکند و نتایج یکی پس از دیگری در اثر همین تکرارها و تمرینها و عمل به آموزشها برای ما رخ میدهد.
🔴 احساس شما به چه میزان تغییر کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی
احساس من بسیار تغییر کرده است.
آرامشم بیشتر شده. شادیهایم، خنده هایم، امیدم، نشاطم بیشتر شده وابستگیهایم به بیرون از خودم کم شده
توجهاتم تغییر کرده. نگرانی هایم کم شده. اصلا دیگر نگران نیستم. من به اندازه ی تغییرهایم موفق هستم.
🔴 نگرانی شما از لاغر نشدن به چه انداه به اطمینان به لاغر شدن تبدیل شده است؟ به همان اندازه موفق هستی
من دیگر نگران نیستم بلکه نگران هستم.
من نگاه میکنم. تفکر میکنم. زاویه ی نگاهم را به زندگی تغییر میدهم و من به اندازه ی تغییرهایم موفق هستم.
🔴 ترس از خوردن مواد غذای به چه میزان در شما تغییر پیدا کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی
من دیگر از خوردن ترس ندارم.
خوردن ترس ندارد درس دارد. چاقی ترس ندارد درس دارد.
من آموخته ام که از هر اتفاق زندگی درس آن را بیرون بکشم، تحلیل کنم و به فرمولهای لذتبخش در جهت آفرینش برسم.
اما همه ی این نتایج لذتبخش زمانیست که من به کل آموزشهای الهی متصل هستم.
اگر به محتوای ذهن گذشته ی خود برگردم و آنها را مرور کنم قطعا که نتایج باز هم در امتداد آن مسیر نمایان می شود.
🔴 ارتباط شما با خودتان به چه میزان تغییر کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی
من با خودم به صلح رسیده ام.
بدن من همواره در حال بهترین شدن خود است. تنها مانع خودم هستم. حتی(من) هم در من تغییر کرده است.
من از خودم راضی هستم.
🔴 هر تغییری که در خود به نسبت نقطه شروع حرکت در مسیر لاغری با ذهن مشاهده میکنید بیانگر موفقیت و تاثیرگذار بودن آموزشها برای شما می باشد.
به به عجب عبارات چشم نواز و گوش جان نواز و دل نوازیست.
تغییر مسیر ذهنی = موفقیت.
🔴 در مسیر لاغری با ذهن همیشه باید توجه شما به تغییرات خود باشد و توجهی به مقصد نهایی نداشته باشید.
پس این یک فرمول است که باید به تغییرات فعلی خود توجه کنیم نه به مقصد نهایی.
من آنقدر به آموزشهای شما ایمان دارم که می دانم تغییرات هم خودبخود دارد اتفاق می افتد.
تغییرات ذهنی روحیه اخلاقی و حتی جسمی. من فقط تمرکز و توجهم را روی آموزشها و پیگیری آن می گذارم که یکی از آنها توجه به تغییر است.
و یکی از فرمولهایی که درمورد تغییر پیدا کرده ام اینست که تغییر آسان است.
ما با توجه کردن به تغییرهایی که می کنیم به این باور میرسیم که تغییر کردن خیلی آسان است.
🔴 همینطور که مشغول لذت بردن از تغییرات خود هستید به خود می آیید و متوجه می شوید از نقطه پایان گذشته اید.
بله ما باید لذت ببریم. این هم یک فرمول دیگر.
ما در مسیر لاغری باید لذت ببریم.
لذت بردن از تغییرات هم خودبخود رخ میدهد.
وقتی به تغییرات الان و گذشته ی خود نگاهی میکنیم چقدر تغییرات خود را عالی مشاهده میکنیم.
چند روز پیش با خانومی در حال صحبت بودم گفت چند سالته. گفتم چند میخوره. گفت ۲۷ ؛ ۲۶ گفتم نه من ۳۷ ؛۳۶ ساله هستم. خیلی تعجب کرد. گفت خیلی خوب مانده ای.چه کار کردی. چیزی نگفتم.
من وقتی ۳۲ ساله بودم و در اوج چاقی واقعا که به خودم نگاه میکردم پیری را میدیدم و الان که ۵ سال از آن زمان فاصله گرفته ام من حدودا ۳ سال است که جوانی را خود مشاهده می کنم.
جوان شدن فقط یکی از بینهایت پاداشهاییست که ما در مسیر لاغری میگیریم.
🔴 این طریق لاغر شدن لذتبخش است، نه اینکه هر روز شرایط خود را با آنچه باید باشیم یا دوست داریم باشیم مقایسه کنیم.
این عبارت هم یک نکته ی آموزشی است.
وقتی لذت ببریم مقایسه نمی کنیم.
پس هرگاه که گرفتار مقایسه شدیم بدانیم که ذهن ما لذت بردن را کنار گذاشته.
فرمولهای قبلی دارند تکرار می شوند که ما به جای لذت داریم مقایسه می کنیم.
واقعا که تمام گفته ها و فرمایشات شما که از خدای درونتان است خط به خط قابل بررسی و تحلیل است. چقدر نکات دارد که تازه خیلی از آنها جا می افتد.
به فرمایش آیه ۳۷ سوره لقمان:
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيم
وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَّا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌو اگر همه درختان روی زمین قلم شود، و دریا برای آن مرکّب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام میشود ولی کلمات خدا پایان نمیگیرد؛ خداوند عزیز و حکیم است.
سوره مبارکه لقمان
در آیه 109 سوره ى كهف نیز میخوانیم:
«قل لو كان البحر مداداً لكلمات ربّى لَنَفدَ البحر قبلَ أن تَنفد كلمات ربّى و لو جئنا بمِثله مَدَداً»
بگو: اگر دریا براى نوشتن كلمات پروردگارم مركّب شود، دریا پایان میگیرد، پیش از آن كه كلمات پروردگارم تمام شود، هر چند همانند آن (دریاى اوّل) را كمك قرار دهیم.
تمام این آیات را من با تمام گوشت و پوست و استخوانم با بند بند وجودم حس میکنم و چه مسیری از این زیباتر که انسان به این درک برسد.
استاد گرامی ما خدا را در عبارات شما یافتیم.
خدای درون، ما را به سمت شما هدایت کرد و تمامی این تغییرها هدایت زیبای الهیست و واقعا خدای به این زیبایی چقدر برای پرستیدن لایق است.
این خدا کجا و خدایی که ما از قبل برای خود ساخته بودیم کجا.
خوشا آنان که دائم در نمازند و ما به لطف خدا به این نماز دائمی رسیده ایم.
چه بسا وقتی عمیق تر می نگریم جسم و ذهن خود را به گرد خدای روحمان در گردش می بینیم و این معنای اصلی نماز است.
جسم و ذهن الهی ما همواره در حال حرکت بر مدار و قوانین آفرینش هستند و ما هم وقتی با این آفرینش همراه میشویم لذت را حس می کنیم و احساس ما قطب نمایی میشود برای این لذت.
پس نماز خواندن در حقیقت یعنی همسو شدن با آفرینش الهی.
وای خدای من این نماز کجا و آن نمازهای قبل کجا.
حالا میفهمم که چرا خدای درونم مرا از نماز خواندن بازداشت.
او مرا از نماز ظاهری جداکرد تا نماز حقیقی که همسویی با قوانین آفرینش است را یادم دهد.
خدایا شکرت.
نماز خواندن را رها کنیم نمازخوان می شویم.
لاغر شدن را رها کنیم لاغر میشویم.
لاغری دوم یعنی طبق قوانین و همسو و هم ارتعاش با قوانین آفرینش شدن.
خدایا جز شکر چه میتوانم بگویم.
خدایاااااا شکرت شکرت شکرت.
استاد جز تشکر از شما چه میتوانم بگویم. اشک شوق بر صورتم جاریست و فقط میتوانم بگویم سپاسگزارتونم استاد
(دیدگاه فاطمه سادات عزیز)
برای انجام تمرین مربوط به این جلسه آموزشی به سوالات زیر به صورت انشایی شرح دهید.
- از چه سنی دچار اضافه وزن شده اید و از چه زمانی با چاق بودن خود مشکل داشتید؟
- چه مشکلی با چاقی یا وضعیت فعلی خود دارید که تصمیم گرفتید لاغر شوید؟
- دریافت خود درباره مدیریت فاصله بین وضعیت فعلی تا شروع تغییرات را شرح دهید.
- انتخاب هدف صحیح در موضوع لاغر شدن چیست و شما چه اهدافی را انتخاب می کنید؟
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.11 از 101 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
لاغر شدن را رها کنید تا لاغر شوید ،،سلام استاد و دوستان همراهم ،،یکی از کارهای روتین من، زمان هاییکه باشگاه میرفتم ،وزن کردن خودم بود ،اونم در ۲ نوبت ،قبل از شروع ورزش سنگین،بعد از اتمام چندین ساعت ورزش کردن ،اونم با ساعت کالری سنجی که به دستم میبستم ، حین وزن کردن هم میبایست تمام وسایل از من جدا میشد ،تا کلیپس موهام هم در آورده میشد😄 که مبادا ۱ گرم اضافه نشون بده ،مجدد فرداش هم همون اتفاق تکراری انجام میشد ولی من خودم هیچ وقت ترازو نخریدم ،خواهرم و اطرافیانم داشتن و ترازوی خواهرمو دوست داشتم همیشه منو کمتر نشون میداد😁 از وقتیکه ورزشو رها کردم یعنی از ۸ سال پیش ،دیگه از ترس خودمو وزن نکردم چونکه اون وقتا که ورزش میکردم انتظار داشتم که بالاتر از ۷۸ کیلو نشم ولی وقتی ورزش رها شد من انتظار اضافه وزنو تا ۹۸ کیلو رو داشتم و جالبه خودمو گول میزدم و وزن نمیکردم که بیشتر نترسم ،واقعا هم خودمو ۸ سال وزن نکردم تا ۲۰ روز قبل از ورودم به دوره لاغری با ذهن که وارد یک رژیم سخت شده بودم و مجبور بودم وزنمو بدونم و برای متخصص رژیمم که از طریق واتزاپ بهمون رژیم میداد بفرستم (اون متخصص تغذیه در واقع هیچ اطلاعاتی از ما نداشت فقط وزن میپرسیدو رژیمو میفرستاد)اون زمان ،دوستم واسم یه ترازوی دیجیتال خرید ،با ترس رفتم رو وزنه ،دیدم ۹۴ نشون داد ،خودم میدونستم وزنم بالا رفته ولی نه دیگه تا ۹۴ کیلو🥴 بعد از ۱۵ روز که از اون رژیم مزخرف گذشت و من با اینجا آشنا شدم ،دیگه بی خیال رژیمو و ترازو شدم و میخواستم ترازو رو به دوستم پس بدم که یکی از دوستان دیگه م که با من اون رژیمو شروع کرده بودیم گفت ترازوتو پس نده ،بذار من بیام خودمو وزن کنم ،آخه اون دوستم ۱ سال اون رژیمو ادامه داد ،بنده خدا ۱۲ کیلو کم کرد و تا ۱ سال ترازورو براش نگه داشتم ،هر زمان هم وزن میکرد فقط باید یه جای صاف و مشخص ترازورو میذاشت و از اونجا تکونش نمیداد ،میگفت اینجا منو کمتر نشون میده ، بعدش ترازورو پس دادم و الان ۱ سال و نیمه که فارغ از هر وزن کشی دارم از زندگیم لذت میبرم ،امروز باز هم با دوستم در مورد قوانین جهان هستی صحبت میکردیم ،داشتیم از داشته هامون میگفتیم و تمرین احساس خوبو که استاد در یکی از تمرینات دوره خلق آرزوها به خوبی آموزشش دادنو ، انجام میدادیم و لذت میبردیم ،بهش گفتم ببین ما چقدر خوشبختیم که اینهمه داشته داریم تازه لاغر هم میشیم ، مردم خودشونو میکشن با ورزشو رژیمو سختی شاید با ترس بتونن چند کیلو لاغر بشن اونم باید مراقب باشن دوباره چاق نشن ،ما با تغییر ذهن و سبک عادتهامون براحتی لاغر شدیم و داریم لاغر میشیم ، مثلا ما امروز نهار ظهرمون موند ،شام بقیه شو خوردیم ،این یعنی تغییرات ،من نمیگم اون غذاها چاق کننده است ولی فرمانهای مغز ما عوض شده و ما به دانسته هامون عمل میکنیم و واقعا نمیتونیم بیشتر از میزان سیر شدنمون بخوریم ،یادمه قبل از شروع این دوره ،هر وقت غذای خوشمزه ای میپختم و برای دوستم میبردم بهش میگفتم اگر گرسنه هستی این غذارو بخور ،تعجب میکرد ،میگفت من سیر هم باشم دست پخت تورو باید بخورم و میتونست بخوره ولی الان سیر که میشه دیگه ادامه نمیده ،،،، یکی از ولع هاییکه من قبلا داشتم این بود که دوست داشتم هر چقدر دوست دارم بخورم ،انگار عقده ای شده بودم ، دلم محدودیت نمیخواست ،از بس تو بخور نخور بودم ،اوایل دوره هم یکمی گیج بودم ،وقتی هم که حجم غذام کمتر شد ،منفی بافم ناراحت شد و مرتب بهم میگفت ،یعنی چی ،تو چرا حجم غذاتو کم کردی ؟ با اینکه من نمیخواستم کم بخورم ،بمرور خودش اتفاق افتاد ،این روزها هم حس میکنم بازم حجم غذام کمتر شده ، امروز که به دوستم میگفتم منفی بافم گاهی اذیتم میکنه بخاطر کمتر خوردنم ،دوستم گفت ،ما سالها دوست داشتیم ،خودبخود دلمون نخواد غذای اضافه بخوریم ،حالا این اتفاق افتاده ،نباید به منفی باف گوش کنیم و دقیقا همینطوره ،منفی باف بلخره یه چیزی واسه گفتن داره ،ما باید آگاهانه ازش تاثیر نگیریم ،،خدارو شکر میکنم که کابوسه ،وزن کردن، رژیم ،ورزش سخت ،قرص،دارو،دم نوش ووووو برای من تمام شد و به تاریخچه تاریخ سپرده شد و برای همیشه از دردی به نام چاقی رها شدم و تمام اینها را مدیون استاد عزیز هستم و خداوند و خودم که محکم و استوار ،بدنبال هدایت خداوند ،راهی مسیری شدم و کوتاهی نکردم ،من به خودم افتخار میکنم که از ۱۵ آذر ماه ۱۳۹۸ وارد دوره های بینظیر لاغری شدم ،من به داشتن استادم افتخار میکنم که سالهاست در این مسیر مصمم بودند و به هزاران انسان درمانده از همه متدها ،کمک میکنند تا جسم و ذهن و روح هماهنگ تری داشته باشند ،،، دیروز که برای پیاده روی و صحبت کردن با خودم و باورسازی هام به پارک محلمون رفته بودم ،داشتم به موفقیت های بدست آورده م در این ۱ سال فکر میکردم ،به دلم افتاد بیام یه فایل تصویری از خودم برای استاد ضبط کنم و بگم من چقدر از شروع مسیرم تا الان تغییر کردم ،منه الانم کجا و منه اون موقع ها کجا ، الان ریز به ریز ،آگاهی هارو هر روز با خودم مرور میکنم ،شاید پارسال عجله داشتم لاغر بشم که خیالم راحت بشه ولی الان اونجوری فکر نمیکنم ،الان ۱۰۰۰درصد مطمئنم راهم درسته ،باید از مسیرم لذت ببرم ،تازه بعد از ۱ سال ونیم نت های موسیقی لاغری رو یاد گرفتم ،حالا نوبت منه با اون دانسته ها ،چه موسیقی های زیبایی بنوازم ،شاید خیلی ها منتظرن دوره شون تموم بشه و برن دنبال زندگیشون ،ولی من میگم زندگی دقیقا همین جاست ،همین جایی که من با خودم آشتی کردم ،به خودم عشق دادم ،خودمو بعد از ۴۵ سال دیدم ،تازه زنده شدم ،اگر قبلا خودمو فقط لاغر دوست داشتم ،اینجا یاد گرفتم خود چاقمو در آغوش بگیرم ،گرد و غبار سالها ،سرزنش و مقایسه کردن ها و بی مهری هارو از سر و روش پاک کنم ،اون منه نابود شده رو بردارم و تمیزش کنم برای خودم ، اون من ،تو این یکسال و نیم ،آرام آرام جون گرفت ،من ۱ ساله ریمایندر گوشیمو ۲ ساعت ۱ بار کوک کردم که زنگ بزنه و من تو اون تایم ها قربون صدقه خودم میرم ،خودمو تشویق میکنم،خودمو میبوسم و هر روز بهش میگم که فریده بهت افتخار میکنم ، ۱ ساله هر روز صبح به کودک درونم نامه عاشقانه مینویسم و بهش میگم چقدر دوست داشتنیه ،من فهمیدم باید این دوره هارو زندگیشون کرد ،نه اینکه منتظر باشم تموم بشن ، خدارو شکر میکنم که گام ۷۴ از ۱۰۰ گام هستم و ۱۶ روزه دیگه مجدد میام دوره مقدماتی و تصمیم دارم بعد از اون روانشناس لاغری خود باشید رو بخرم ،،،من از نقطه شروعم خیلی فاصله گرفتم ،گاهی که کدهایی در مورد باورسازی های تناسب اندام برام باز میشه ،دلم میخواد فریاد بزنم ،بگم من اینو فهمیدم ،انقدر با خودم تکرار میکنم که همه آدم ها تو پارک بهم نگاه میکنن که این خانم داره با کی حرف میزنه 😊 هر زمان من به برداشت های جدیدی میرسم ،دقیقا چند روز بعدش متوجه میشم یه هوا بدنم ریخته ،انگار یه لایه پوست پیاز از روم کنده میشه و ایناتفاق بعد از عید، در ۳ نوبت واسم رخ داده و حس عالی داره ،،، احساس من بیش از اندازه تغییر کرده ،اولین اتفاقی که برای من افتاد همون هفته اول که چندتا فایل رایگان سایتو دیدم ، حس آرامش ،حس رسیدن،حس امنیت و پیدا کردن مشکل چاقیم بود ،حس نترسیدن ،حس رهایی و آزادی بود ،،نگرانی من همون هفته اول به آرامش تبدیل شد ،به خودم گفتم ،این همون چیزیه که سالها دنبالش بودی ،با اعتماد و اشتیاق جوری شروع کردم که ۱سال و نیمه بدون خللی ،بدون خستگی ،بدون مشوقی ،بدون نق زدنی ،بدون رها کردنی حتی ۱ روز ،بی وقفه ،هر روز فایل گوش کردم ،یعنی ورودی صحیح وارد ذهنم کردم ،نوشتم و خوندم و همینطور در لایوها شرکت کردم واقعا حق منه که به نتایج بزرگ برسم،،،، ،،ترس از خوردن غذاهاییکه قبلا ممنوعه بودن ،خیلی کمتر شده و در حال کمتر شدنه و دیگه به نوع پخت غذا یا چرب و شیرین بودن غذا فکر نمیکنم ،اینکه در وعده شام چه چیزی خورده بشه، مهم نیست ،در کل ترسی ندارم ،،،، ارتباط خودم با خودم که از منفی زیر ۱۰۰۰ به بالای ۲۰۰ رسیده و داره بهترو و بهتر هم میشه ،این روزها رفتار عاشقانه تری با جان جانانم دارم 🥰 در کل شخصیت متفاوت تری شدم ،قویتر شدم ،محکمتر شدم ،لاغرتر شدم ،با اعتمادبنفس تر شدم،در جمع ها راحتر هستم ،لباس های بیشتری بهم میاد ،جوانتر شدم ،سلامتر شدم ،فرزتر شدم ، عزت نفسم بهتر شده ،با خودم در صلح بیشتری هستم ،به خودم زور نمیگم ،به خودم احترام میذارم ،با خودم گفتگوهای زیباتری دارم ،به خودم اعتماد دارم ،خودمو توانایی هامو شناسایی کردم ،هر روز ۱۲۰ تا از نکات شخصیتی مثبت خودمو مینویسم و به خودم افتخار میکنم ،هر روز داشته های خودمو میبینم و از خدای خودم راضی تر میشم ،، خلاصه تغییراتم زیاده با توجه به اینکه شاگرد ساعی استادم هستم و یکی از شگفتی سازان هم هستم 🙂 اینهمه تغییر داشتم 🙂 من مشغول لذت بردن هستم ،میدونم که از خط پایان هم خواهم گذشت بدون اینکه متوجه بشم ،،،، یکی از راه هاییکه من انجامش میدم و واقعا واقعا حالم عالی خوب میشه ، صحبت کردن در مورد تغییراتم از نقطه شروع تا الانه و زمان هاییکه به نقطه هدفم فکر میکنم و متوجه میشم از هدفم چقدر فاصله دارم و ازش دور هستم حالم بد میشه ،ناامید میشم و منفی بافم میگه تو که الان ۴۵ سالته ،دیگه کی میخوایی به هدفت برسی ،دیگه تایمی نداری ،چجوری میخوایی به اون موقعیت ها برسی ؟ اصلا رها کن برو دنبال زندگیت ،وقتتم تلف نکن ووووو و وقتی مجدد بیدار و آگاه میشم ،به خودم یادآوری میکنم که من از کجا به کجا رسیدم و این تایم داره میگذره ،چه من خوب زندگی کنم و در آموزش باشم ،چه مثل قبل ناآگاه باشم ،پس چه بهتره تلاش خودمو بکنم ،مرور کردن کارهام از ۳ سال پیش تا الان ،حال درونمیو قویتر میکنه ، وضعیت الانم ،شخصیتم،رفتارهام ،کلامم،تفکراتم،اخلاقم،عزت نفس واعتماد بنفسم و وضعیت مالیم ،هیچ ربطی به ۴ سال پیش من نداره ،،،،،،،،من باز هم به مسیرم ادامه میدم ،،، 👈هدف من بهتر زندگی کردنه👉 با بودن در دوره ها متوجه شدم که این غذاها نیستن که چاق کننده هستن ،این انتظار ما از غذاهاست که چاق کننده هستند ،این نگرش ماست نسبت به خودمون و خوراکی ها که مارو بسمت لاغر شدن میبره یا چاق شدن ،،، خدارو شکر از آگاهی امروزم که یاد بگیرم فقط به موفقیت های تا الانم توجه کنم و خودمو تشویق کنم برای ادامه راهم 😊🌹
سلام فریده عزیز
ممنونم از انرژی شما دوستان عالی و بینظیرم ،خدارو شکر در مسیر تغییر هستیم و بزودی طعم شیرین پیشرفت ها چشیده میشه ، حق ماست ،ماییکه متفاوت فکر و عمل میکنیم ،نتایج عالیتری داشته باشیم
در پناه عشق خداوند باشید🌹
سلام دوست همراهم
خدارو شکر که حال شما هم خوبه ،خدارو شکر برای این گردش انرژی ، خدارو شکر برای اینهمه کامنت عالی که با نوشتنش هم حال خودمون خوب میشه هم دوستانمون
براتون سلامتی و آرامش آرزومندم دوستم🌹🥰