0

گام ۹: با قانون رهایی لاغر شوید!

قانون رهایی
اندازه متن

خواسته ات را رها کن و به آن برس. این تعریف قانون رهایی است.

قانون رهایی در لاغر شدن هم تاثیرگذار است و با استفاده از آن می توان به راحتی لاغر شد.

تلاش برای لاغر شدن

در تمام ایامی که چاق بودم از هر روشی که برای لاغر شدن اقدام می کردم یکی از ضروری ترین کارهای هر روز من وزن کردن خودم بود.

صبح، ظهر و شب خودم رو وزن می کردم تا ببینم چقدر لاغر شدم.

شنیدم بودم برای اینکه ترازو وزنت رو درست نشون بده در تمام مدت رژیم نباید جای ترازو رو تغییر بدی و من به شدت روی این موضوع حساس بودم.

بارها به مادرم یادآوری می کردم که کسی دست به ترازو نزنه که تنظیمش بهم نخوره.

در واقع میزان رضایت من بر اساس عملکرد خودم نبود بلکه به عددی که ترازو در هر بار وزن کردن نمایش میداد بستگی داشت.

ترازو هم که انگار متوجه حساسیت من شده بود و در هر وعده وزن کردن که عدد پایین تری رو نشون می داد و منو کلی خوشحال می شدم در وعده بعدی مقداری عدد بالاتر رو نشون میداد تا احساس خوب من رو خراب کنه.

الان که به رفتار گذشته خودم فکر می کنم هیچوقت از دیدن عدد ترازو خوشحال نمیشدم.

وقتی که عدد بالاتر رو نشون میداد که کلا از زندگی کردن سیر می شدم و دوست داشتم بمیرم که از این وضعیت خلاص بشم و هر وقت هم که عدد کمتر رو نشون میداد به جای خوشحال شدن نگران برگشتن مقدار کم شده بودم و بازم لذتی از کاهش وزن نمی بردم.

حتی یادمه در رژیم سختی که یک ماه قبل از مراسم عقد گرفتم و حدود 12 کیلو کم کردم. این مقدار بیشترین مقدار کاهش وزن من در ایام چاقی بود ولی فقط چند دقیقه منو خوشحال کرد.

چون با خودم فکر کردم من که 30 کیلو اضافه وزن دارم حالا بعد این همه سختی و تلاش فقط 12 کیلو کم کردم،

توجه من به 18 کیلو باقیمانده اضافه وزن سبب شد که برای 12 کیلو کاهش وزن خوشحال نباشم و فکر کنم دو سه هفته بعد از عقد دوباره چاق تر از قبل شدم.

طوری که خانواده همسرم بهم می گفتن خودت رو کشتی لاغر بشی که دختر بهت بدیم و حالا که خرت از پل گذشت دوباره چاق شدی.

اونها متناسب بودن و توضیحات من که می گفتم: من که دوست ندارم چاق بشم ولی هرکاری کنم بازم چاق میشم رو درک نمی کردند.

امروز که به لطف خدای مهربان بعد از آشنایی با مسیر لاغری با ذهن و حرکت چند ساله و مستمر در این مسیر در شرایط جسمی بسیار خوبی هستم بیشتر از هر زمان دیگری برایم واضح است که توجه کردن به مقدار اضافه وزن چقدر می تواند انرژی و احساس خوب افرادی که برای لاغر شدن سعی می کنند را نابود کند.

موفقیت در مسیر لاغری با ذهن

در مسیر لاغری با ذهن به خوبی درک کردم که موفقیت رسیدن به نقطه پایان یا وزن ایده آل نیست بلکه موفقیت به مقدار فاصله ای است که از شرایط خود در نقطه شروع، در خودتان احساس می کنید.

  • احساس شما به چه میزان تغییر کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی
  • نگرانی شما از لاغر نشدن به چه انداه به اطمینان به لاغر شدن تبدیل شده است؟ به همان اندازه موفق هستی
  • ترس از خوردن مواد غذای به چه میزان در شما تغییر پیدا کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی
  • ارتباط شما با خودتان به چه میزان تغییر کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی

هر تغییری که در خود به نسبت نقطه شروع حرکت در مسیر لاغری با ذهن در خود مشاهده میکنید بیانگر موفقیت و تاثیرگذار بودن آموزشها برای شما می باشد.

در مسیر لاغری با ذهن همیشه باید توجه شما به تغییرات خود باشد و توجهی به مقصد نهایی نداشته باشید.

همینطور که مشغول لذت بردن از تغییرات خود هستید به خود می آیید و متوجه می شوید از نقطه پایان گذشته اید.

این طریق لاغر شدن لذتبخش است، نه اینکه هر روز شرایط خود را با آنچه باید باشیم یا دوست داریم باشیم مقایسه کنیم.

در این شرایط رستم هم که باشید بعد از چند روز ناتوان از حرکت کردن در مسیر یادگیری لاغر با ذهن خواهید بود.

تاثیر قانون رهایی بر لاغر شدن

من لاغر شدن را رها کردم و فقط در پی یادگیری هستم.

من فهمیده ام که اگر هزاران رنگ و آبرنگ و بوم و قلم و دیگر وسایل لاغری رو هم داشته باشم اما وقتی یاد نگرفته باشم نقاشی کردن را هرگز نمیتوانم قلم به دست گرفته و نقاشی کنم. برای نقاش شدن باید نقاش شدن را رها کرد و نقاشی کردن را آموخت.
فقط باید آموخت. فقط باید تکرار کرد و به آموزشها عمل کرد. مرحله به مرحله تکامل را سپری کرد. آزمون و خطا کرد تا کم کم تغییرات را در خودمان مشاهده کنیم.

کسی که نقاش است هرگز به نقاش بودن خود فکر نمی کند. چون او نقاشی را یاد گرفته است.

ما هم برای لاغر شدن باید لاغر شدن را کنار بگذاریم و فقط لاغری را یاد بگیریم. جمله به جمله.

کسی که نقاش است با نقاشی زندگی میکند. و کسی که لاغر است با لاغری زندگی می کند.

کار اصلی ذهن یادگیری است و وقتی ذهنمان را مشغول یاد گرفتن می کنیم با اینکار ذهن اجازه میدهد جسم بر اساس فرمولهای اولیه پیش برود.

ما با یادگیری لاغری در حقیقت ذهنی را که مدام به چاقی و لاغر نشدن دارد فکر میکند را به کار میگیریم و با یادگیری ، حال خود را خوب میکنیم و یاد میگیریم که باید از ابزار ذهن در راستای قوانین آفرینش استفاده کنیم.

یکی از همین قوانین، قانون رهایی است.

اما ذهن مگر میتواند چیزی را رها کند که به آن عادت کرده؟!

بله میتواند وقتی غذای دلچسب تری به ذهن بدهیم ذهن ما خوراک نه چندان مرغوب قبلی خود را رها میکند. چون تازه میفهمد که آن خوراک چقدر بد مزه بوده و به زائقه ی او نمیخورد.

به فرمایش مولانا :
تا نبیند کودکی که سیب هست
کی پیاز گنده را بدهد ز دست.

لاغر شدن را رها کنید

قانون رهایی یعنی رها کردن آنچه ما را با قوانین آفرینش ناهمسو میکند.

ناتوانی نا همسو با آفرینش است. چه چیز به ما احساس ناتوانی میدهد. هر آنچه ما با فکر کردن به آن به احساس ناتوانی میرسیم باید آن را رها کنیم. و در اینجا لاغر شدن وقتی به ما احساس ناتوانی میدهد باید آن را رها کنیم.

یادگیری یک پروسه ی ذهنی و لاغر شدن یک پروسه ی جسمی است.

برای لاغر شدن باید پروسه ی جسمی را (لاغر شدن) رها کرد.

ما با رها کردن جسم و لاغر شدن از تکرار فرمولهای چاق کننده دوری می کنیم.

به فرمایش حضرت محمد (ص)
ایشان آموختن علم را از گهواره گفته اند و تا زمان مرگ. که البته با توجه به جاودانگی انسان منظور از مهد، ازل است و لحد، ابد.

یعنی همیشه جاودانه. منظور از این حدیث اینست که به طور پیوسته و همیشه در حال علم آموزی باشید و ذهن تنها با خوراک علم می تواند خوراکهای ناهمسو با آفرینش را رها کند.

لاغر شدن پروسه ی جسمی است و قدرتی که در آفرینش جسم وجود دارد بر ترمیم و پاکسازی و خلق سلولهای جدید استوار است.

لاغر شدن خودبخودی

در حافظه ی الهی ما همه چیز هست. جسم ما به علم لدنی متصل است. منتها ما به واسطه ی آموزشهای ناهمسو با آفرینش و دخالت کردن در کار جسم قدرت تخریب را بیش از قدرت ترمیم کرده ایم.

ما با ذهن خود جسم را تخریب می کنیم و جسم ما با فرمولهای الهی، خود را ترمیم میکند.

وقتی ما ذهنمان را به یادگیری مشغول می کنیم متوجه میشویم چطور باید از ابزار ذهن در جهت قوانین آفرینش استفاده کرد. چرا که اصل آفرینش ذهن نیز بر این اساس استوار است.

وقتی لاغر شدن را رها می کنیم جلوی تخریب ذهن را می گیریم و ترمیم بدن پروسه ی لاغری را که همیشه در حال انجام آن بوده ادامه میدهد و چون دیگر ذهن یادگرفته این کارخانه ی خودکار را رها کند؛ لاغری رخ میدهد. این یک آموزش عملی است.

ما باید همواره این نکات را در نظر داشته باشیم. وقتی همیشه مشغول حرکت در مسیر لاغری با ذهن باشیم توجه به جسم را رها کرده به آن میرسیم و از آن عبور می کنیم.
لاغری جسم تمام میشود؛ اما لاغری ذهن (یادگیری) تا ابد ادامه دارد و این استمرار سبب لاغر ماندن دائمی جسم می شود.

🔴 در مسیر لاغری با ذهن به خوبی درک کردیم که موفقیت رسیدن به نقطه پایان یا وزن ایده آل نیست بلکه موفقیت به مقدار فاصله ای است که از شرایط خود در نقطه شروع در خود احساس می کنید.

بله ما نسبت به نقطه ی شروع بسیار تغییر کرده ایم.

ذهنیت ما آرام آرام در حال تغییر است.

گفتمان های ما آرام آرام تغییر میکند.

عملها و عکس العملهای ما آرام ارام تغییر میکند و نتایج یکی پس از دیگری در اثر همین تکرارها و تمرینها و عمل به آموزشها برای ما رخ میدهد.

🔴 احساس شما به چه میزان تغییر کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی

احساس من بسیار تغییر کرده است.

آرامشم بیشتر شده. شادیهایم، خنده هایم، امیدم، نشاطم بیشتر شده وابستگیهایم به بیرون از خودم کم شده

توجهاتم تغییر کرده. نگرانی هایم کم شده. اصلا دیگر نگران نیستم. من به اندازه ی تغییرهایم موفق هستم.

🔴 نگرانی شما از لاغر نشدن به چه انداه به اطمینان به لاغر شدن تبدیل شده است؟ به همان اندازه موفق هستی

من دیگر نگران نیستم بلکه نگران هستم.

من نگاه میکنم. تفکر میکنم. زاویه ی نگاهم را به زندگی تغییر میدهم و من به اندازه ی تغییرهایم موفق هستم.

🔴 ترس از خوردن مواد غذای به چه میزان در شما تغییر پیدا کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی

من دیگر از خوردن ترس ندارم.

خوردن ترس ندارد درس دارد. چاقی ترس ندارد درس دارد.

من آموخته ام که از هر اتفاق زندگی درس آن را بیرون بکشم، تحلیل کنم و به فرمولهای لذتبخش در جهت آفرینش برسم.

اما همه ی این نتایج لذتبخش زمانیست که من به کل آموزشهای الهی متصل هستم.

اگر به محتوای ذهن گذشته ی خود برگردم و آنها را مرور کنم قطعا که نتایج باز هم در امتداد آن مسیر نمایان می شود.

🔴 ارتباط شما با خودتان به چه میزان تغییر کرده است؟ به همان اندازه موفق هستی

من با خودم به صلح رسیده ام.

بدن من همواره در حال بهترین شدن خود است. تنها مانع خودم هستم. حتی(من) هم در من تغییر کرده است.

من از خودم راضی هستم.

🔴 هر تغییری که در خود به نسبت نقطه شروع حرکت در مسیر لاغری با ذهن مشاهده میکنید بیانگر موفقیت و تاثیرگذار بودن آموزشها برای شما می باشد.

به به عجب عبارات چشم نواز و گوش جان نواز و دل نوازیست.

تغییر مسیر ذهنی = موفقیت.

🔴 در مسیر لاغری با ذهن همیشه باید توجه شما به تغییرات خود باشد و توجهی به مقصد نهایی نداشته باشید.

پس این یک فرمول است که باید به تغییرات فعلی خود توجه کنیم نه به مقصد نهایی.

من آنقدر به آموزشهای شما ایمان دارم که می دانم تغییرات هم خودبخود دارد اتفاق می افتد.

تغییرات ذهنی روحیه اخلاقی و حتی جسمی. من فقط تمرکز و توجهم را روی آموزشها و پیگیری آن می گذارم که یکی از آنها توجه به تغییر است.
و یکی از فرمولهایی که درمورد تغییر پیدا کرده ام اینست که تغییر آسان است.

ما با توجه کردن به تغییرهایی که می کنیم به این باور میرسیم که تغییر کردن خیلی آسان است.

🔴 همینطور که مشغول لذت بردن از تغییرات خود هستید به خود می آیید و متوجه می شوید از نقطه پایان گذشته اید.

بله ما باید لذت ببریم. این هم یک فرمول دیگر.

ما در مسیر لاغری باید لذت ببریم.

لذت بردن از تغییرات هم خودبخود رخ میدهد.

وقتی به تغییرات الان و گذشته ی خود نگاهی میکنیم چقدر تغییرات خود را عالی مشاهده میکنیم.

چند روز پیش با خانومی در حال صحبت بودم گفت چند سالته. گفتم چند میخوره. گفت ۲۷ ؛ ۲۶ گفتم نه من ۳۷ ؛۳۶ ساله هستم. خیلی تعجب کرد. گفت خیلی خوب مانده ای.چه کار کردی. چیزی نگفتم.

من وقتی ۳۲ ساله بودم و در اوج چاقی واقعا که به خودم نگاه میکردم پیری را میدیدم و الان که ۵ سال از آن زمان فاصله گرفته ام من حدودا ۳ سال است که جوانی را خود مشاهده می کنم.

جوان شدن فقط یکی از بینهایت پاداشهاییست که ما در مسیر لاغری میگیریم.

🔴 این طریق لاغر شدن لذتبخش است، نه اینکه هر روز شرایط خود را با آنچه باید باشیم یا دوست داریم باشیم مقایسه کنیم.

این عبارت هم یک نکته ی آموزشی است.

وقتی لذت ببریم مقایسه نمی کنیم.

پس هرگاه که گرفتار مقایسه شدیم بدانیم که ذهن ما لذت بردن را کنار گذاشته.

فرمولهای قبلی دارند تکرار می شوند که ما به جای لذت داریم مقایسه می کنیم.

واقعا که تمام گفته ها و فرمایشات شما که از خدای درونتان است خط به خط قابل بررسی و تحلیل است. چقدر نکات دارد که تازه خیلی از آنها جا می افتد.

به فرمایش آیه ۳۷ سوره لقمان:

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمـَنِ الرَّحِيم
وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَّا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ

و اگر همه درختان روی زمین قلم شود، و دریا برای آن مرکّب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام می‌شود ولی کلمات خدا پایان نمی‌گیرد؛ خداوند عزیز و حکیم است.

سوره مبارکه لقمان

در آیه 109 سوره ‏ى كهف نیز می‏خوانیم:

«قل لو كان البحر مداداً لكلمات ربّى لَنَفدَ البحر قبلَ أن تَنفد كلمات ربّى و لو جئنا بمِثله مَدَداً»

بگو: اگر دریا براى نوشتن كلمات پروردگارم مركّب شود، دریا پایان می‏گیرد، پیش از آن كه كلمات پروردگارم تمام شود، هر چند همانند آن (دریاى اوّل) را كمك قرار دهیم.

تمام این آیات را من با تمام گوشت و پوست و استخوانم با بند بند وجودم حس میکنم و چه مسیری از این زیباتر که انسان به این درک برسد.

استاد گرامی ما خدا را در عبارات شما یافتیم.

خدای درون، ما را به سمت شما هدایت کرد و تمامی این تغییرها هدایت زیبای الهیست و واقعا خدای به این زیبایی چقدر برای پرستیدن لایق است.

این خدا کجا و خدایی که ما از قبل برای خود ساخته بودیم کجا.

خوشا آنان که دائم در نمازند و ما به لطف خدا به این نماز دائمی رسیده ایم.

چه بسا وقتی عمیق تر می نگریم جسم و ذهن خود را به گرد خدای روحمان در گردش می بینیم و این معنای اصلی نماز است.

جسم و ذهن الهی ما همواره در حال حرکت بر مدار و قوانین آفرینش هستند و ما هم وقتی با این آفرینش همراه میشویم لذت را حس می کنیم و احساس ما قطب نمایی میشود برای این لذت.

پس نماز خواندن در حقیقت یعنی همسو شدن با آفرینش الهی.

وای خدای من این نماز کجا و آن نمازهای قبل کجا.

حالا میفهمم که چرا خدای درونم مرا از نماز خواندن بازداشت.

او مرا از نماز ظاهری جداکرد تا نماز حقیقی که همسویی با قوانین آفرینش است را یادم دهد.
خدایا شکرت.

نماز خواندن را رها کنیم نمازخوان می شویم.

لاغر شدن را رها کنیم لاغر میشویم.

لاغری دوم یعنی طبق قوانین و همسو و هم ارتعاش با قوانین آفرینش شدن.

خدایا جز شکر چه میتوانم بگویم.

خدایاااااا شکرت شکرت شکرت.

استاد جز تشکر از شما چه میتوانم بگویم. اشک شوق بر صورتم جاریست و فقط میتوانم بگویم سپاسگزارتونم استاد

(دیدگاه فاطمه سادات عزیز)

برای انجام تمرین مربوط به این جلسه آموزشی به سوالات زیر به صورت انشایی شرح دهید.

  • از چه سنی دچار اضافه وزن شده اید و از چه زمانی با چاق بودن خود مشکل داشتید؟
  • چه مشکلی با چاقی یا وضعیت فعلی خود دارید که تصمیم گرفتید لاغر شوید؟
  • دریافت خود درباره مدیریت فاصله بین وضعیت فعلی تا شروع تغییرات را شرح دهید.
  • انتخاب هدف صحیح در موضوع لاغر شدن چیست و شما چه اهدافی را انتخاب می کنید؟
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.11 از 101 رای

https://tanasobefekri.net/?p=28546
147 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار negarmalekzade2377@gmail.com
      1402/05/23 18:39
      مدت عضویت: 1233 روز
      امتیاز کاربر: 3747 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,900 کلمه

      به نام خدای مهربان🪴

      سلام به استاد عزیز ودوستان گرامی در سایت تناسب فکری.🙋🏻‍♀️💖

       گام نهم : با قانون رهایی لاغر شوید.

      قانون رهایی میگه که خواسته‌ات رو رها کن تا به اون برسی.قانون رهایی توی لاغر شدن هم تاثیرگذاره، و با استفاده از اون می‌تونم به راحتی لاغر بشم.

      توی مسیر لاغری با ذهن،توجه کردن به مقدار اضافه وزنم، میتونه انرژی و احساس خوبم رو برای لاغر شدن نابود کنه،در مسیر لاغری با ذهن موفقیت، رسیدن به نقطه پایان یا وزن ایده‌آل نیست،بلکه موفقیت اون مقدار فاصله ای هست که از شرایطم در نقطه شروع در خودم احساس می‌کنم.

       توی این مسیر سعی کنم همیشه به خودم بگم احساسم چقدر تغییر کرده،پس به همون اندازه موفقم،نگرشم از لاغر نشدن چقدر به اطمینان به لاغر شدن تبدیل شده؟پس به همون اندازه موفقم،ترس از خوردن مواد غذایی چقدر در من تغییر کرده؟پس به همون اندازه موفقمارتباطم با خودم چقدر تغییر کرده،؟پس به همون اندازه موفقم،هر تغییری که به نسبت نقطه شروع حرکت در مسیر لاغری با ذهن، در خودم میبینم، نشون دهنده موفقیت و تاثیرگذار بودن این آموزشهاست.توی مسیر لاغری با ذهن همیشه باید توجهم به تغییراتم باشه و توجهی به هدف نهایی نداشته باشم،اون وقت همینطور که مشغول لذت بردن از تغییراتم هستم،متوجه می‌شم که از نقطه پایان هم گذشتم،این روش لاغر شدن خیلی لذت بخشه،

      نه اینکه بخوام هر روز شرایطمو با اونچه که باید باشم، یا دوست دارم باشم، مقایسه کنم،توی این شرایط رستمم که باشم بعد از چند روز از حرکت کردن توی مسیر یادگیری لاغری با ذهن ناتوان میشم.

      باید سعی کنم لاغر شدن رو رها کنم و فقط به دنبال یادگیری باشم،من اگه هزاران رنگ و آبرنگ و بوم و قلم و دیگر وسایل لاغری رو هم داشته باشم، ولی وقتی  نقاشی کردن رو یاد نگرفته باشم، هیچوقت نمی‌تونم قلم به دست بگیرم و نقاشی کنم،برای نقاش شدن باید نقاش شدن رو رها کنم و نقاشی کردن رو یاد بگیرم.فقط باید یاد بگیرم، باید تکرار کنم، و به آموزش‌ها عمل کنم،مرحله به مرحله تکاملم رو سپری کنم، آزمون و خطا کنم، تا کم کم تغییرات رو در خودم مشاهده کنم.

      اونی که نقاشه هرگز به نقاش بودن خودش فکر نمی‌کنه،چون اون نقاشی رو یاد گرفته.منم برای لاغر شدن، باید لاغر شدن رو کنار بزارم و فقط لاغری رو یاد بگیرم،جمله به جمله.اونی که نقاشه با نقاشی زندگی می‌کنه،و اونی هم که لاغره، با لاغری زندگی می‌کنه.کار اصلی ذهن، یادگیریه،وقتی ذهنم رو مشغول یاد گرفتن کنم اونوقت  ذهن هم اجازه میده تا جسم، بر اساس فرمول‌های اولیه پیش بره،

      با یاد گرفتن لاغری میتونم  ذهنم رو که مرتب داره به چاقی و لاغر شدن فکر می‌کنه، رو به کار بگیرم و با این یادگیری حالمو خوب کنم. یاد می‌گیرم که باید از ابزار ذهن در راستای قوانین آفرینش استفاده کنم که یکی از همین قوانین،

       قانون رهاییه،

      اگه این سوال توی ذهنم بیاد که ذهن مگه می‌تونه چیزی رو رها کنه که بهش عادت کرده؟این جواب رو بدم که آره می‌تونه،وقتی غذای دلچسب‌تری به ذهن بدم، ذهن هم خوراک نه چندان مرغوب قبلی خودش رو رها می‌کنه،چون تازه می‌فهمه که اون خوراک چقدر بد مزه بوده و به ذائقه اون نمی‌خورده.

      قانون رهایی یعنی رها کردن اونچه که منو با قوانین آفرینش ناهمسو می‌کنه،ناتوانی ناهمسو با آفرینشه،چه چیزی بهم احساس ناتوانی میده؟؟هر چیزی که من با فکر کردن بهش به احساس ناتوانی می‌رسم باید اونو رها کنم، اینجا هم لاغر شدن وقتی که بهم احساس ناتوانی میده، پس باید اونو رها کنم،یادگیری یک پروسه ذهنیهلاغر شدن هم یک پروسه جسمیه،

      برای لاغر شدن باید پروسه جسمی رو رها کنم،اونوقت با رها کردن جسم و لاغر شدن،از تکرار فرمول‌های چاق کننده دوری می‌کنم.

      باید سعی کنم همیشه در حال علم آموزی باشم،ذهن تنها با خوراک علم می‌تونه خوراک‌های ناهمسو با آفرینش رو رها کنه،لاغر شدن یک پروسه جسمیه،و قدرتی که در آفرینش جسم وجود داره بر ترمیم و پاکسازی و خلق سلول‌های جدید استواره.

      در حافظه الهی ما همه چیز هست،جسم ما به علم لدنی متصله،منتها ما به خاطر آموزش‌های ناهمسو با آفرینش و دخالت کردن در کار جسم، قدرت تخریب رو بیش از قدرت ترمیم کردیم،ما با ذهن خودمون جسم رو تخریب می‌کنیم و جسم ما با فرمول‌های الهی خودش رو ترمیم می‌کنه،وقتی که ذهنم رو به یادگیری مشغول می‌کنم متوجه می‌شم چطور باید از ابزار ذهن در جهت قوانین آفرینش استفاده کنم،چرا که اصل آفرینش ذهن  بر این اساس استواره.

      وقتی لاغر شدن رو رها کنم جلوی تخریب ذهن رو می‌گیرم،اونوقت  ترمیم بدن پروسه لاغری رو که همیشه در حال انجام اون بوده ادامه میده،و چون دیگه ذهن یاد گرفته این کارخانه خودکار رو رها کنه،لاغری رخ میده.این یک آموزش عملیِ.

      ما باید همواره این نکات را در نظر داشته باشیم، وقتی همیشه مشغول حرکت در مسیر لاغری با ذهن باشیم توجه به جسم رو رها کرده به اون می‌رسیم و از اون عبور می‌کنیم،لاغری جسم تموم میشه،اما لاغری ذهن که همون  یادگیریه، تا ابد ادامه داره و این استمرار باعث لاغر موندن دائمی جسم میشه.

      توی این مسیر باید لاغر شدن برام لذت بخش باشه، نه اینکه هر روز شرایطم رو با اونچه که باید باشم یا دوست دارم باشم مقایسه کنم،باید لذت ببرم و دیگه مقایسه نکنم،پس هر وقت که گرفتار مقایسه شدم بدونم که ذهنم لذت بردن رو کنار گذاشته و فرمول‌های قبلی دارن تکرار میشن که من به جای لذت دارم مقایسه می‌کنم.

      من توی هر شرایطی که باشم اگه از اون شرایط راضی باشم که مسئله‌ای باهاش ندارم،اما اگه از اون شرایط راضی نباشم، یعنی اینکه دوست دارم تغییرش بدم،پس الان که تصمیم گرفتم لاغر بشم به خاطر اینه که از شرایط چاقیم دیگه خسته شدم، به تنگ اومدم، اعصابم به هم ریخته، و این مشکل هر روز داره بهم فشار میاره که می‌خوام تغییرش بدم،اگه چاقی بهم فشار نمی‌آورد که کاری باهاش نداشتم،ولی هر چقدر که مشکلاتش داره بهم فشار میاره و مشکلاتی که برام درست کرده، چه مشکلات ذهنی، چه مشکل توی روابط، در برخورد با دیگران، حرف و حدیث‌هایی که می‌شنوم، محدودیت‌هایی که برام درست کرده،اینا باعث شدن که بخوام وضعیتم رو تغییر بدم،پس وقتی که می‌خوام اقدام کنم برای تغییر کردن، مخصوصاً در مورد لاغری و از مسیر لاغری با ذهن،باید بدونم که هر روز این مشکل با من هست و من می‌خوام تغییر کنم،اینجوری نیست که چون من می‌خوام لاغری با ذهن رو شروع کنم و اقدام کردم دیگه از فردا برام همه چی گل و بلبل بشه،نه اون مشکلات چاقی هنوز هست،و من باید این مدت زمان بین تاثیر کردن و نتیجه گرفتن از شروع ماجرا رو باید بتونم مدیریتش کنم،باید بتونم مدیریت کنم که هر روز با اینکه مشکلات چاقی هست، در این مسیر حرکت کنم.

      چون خیلی از افراد هستن که می‌خوان لاغر بشن، شروع می‌کنن چند روز رو پرتوان ادامه میدن،اما بعد افت می‌کنن،چرا؟؟چون مشکل چاقی هر روز هست و اون داره با استفاده از محتوای آموزشی حالش رو بهتر می‌کنه، اما نتیجه لاغری هنوز وجود نداره، هنوز حس نمی‌کنه که لاغر شده، و اون فشارِ مشکل چاقی بالاخره غلبه می‌کنه و اون تصور می‌کنه که من لاغر بشو نیستم و دیگه ادامه نمیده.

      پس مهمترین موضوع اینه که من از وقتی که تصمیم می‌گیرم از یک مسیری حرکت کنم برای لاغر شدن تا لاغر بشم، این فاصله همراه با رنج چاقی هست، پس باید ادامه بدم، اگه حالم به خاطر چاقی بده، باید ادامه بدم،اگه هر روز دارم حرف می‌شنوم، مسئله برام به وجود میاد، مریضی دارم، درد دارم، هرچی که هست، باید ادامه بدم.

      پس اگه این چاقی که چندین ساله در من به وجود اومده، هر کاری هم کردم از پسش بر نیومدم، اگه الان به لاغری با ذهن رسیدم و دیگه مطمئنم که این روش جواب میده، حالم رو بهتر می‌کنه، پس باید در این مسیر بمونم و اونقدر ادامه بدم تا تغییرات ایجاد بشه.

      و هی نگاه کردن به چاقی،  و گفتن اینکه  من  که چاقم، چرا تغییر نمی‌کنم،حالا کی این چند کیلو رو کم میکنم،اینا خستم می‌کنه، فشار چاقی رو بیشتر می‌کنه،در مورد لاغری هدف من چیه؟؟لاغر شدن.خب این هدف، آخرشه،

       یعنی نقطه پایان،

      این مسئله توی ثروتمند شدن هم هست،چه کسی می‌خواد ثروتمند بشه؟؟اونی که از شرایط مالیش راضی نیست، داره بهش فشار میاد، می‌خواد تغییر کنه، هدف رو جوری تعیین می‌کنه ثروتمند شدن،و این فاصله اینقدر زیاده با اون چیزی که الان هست و حالا حرکتش رو شروع کرده،هی پیش میره، پیش میره، می‌بینه خبری از ثروتمند شدن نیست، شرایطش بهتر شده ولی ثروتمند نشده،و این می‌تونه حالش رو بد کنه.

      اینکه در وضعیت بدی هستم، حالا هر وضعیتی،اگه چاقم می‌خوام لاغر بشم و چاقی بهم فشار میاره،یا اگه می‌خوام ثروتمند بشم، شرایط مالی بهم فشار میاره،اگه می‌خوام روابطم رو با همسرم و با همه تغییر بدم و روابطم بهم فشار میاره نباید هدفم رو اون نقطه پایان انتخاب کنم،اون نقطه پایان در واقع نقطه شروع منه. و نباید به امید نقطه پایان شروع کنم،اگه به امید نقطه پایان شروع کنم حالا هی حرکت می‌کنم و نمی‌رسم،اونوقت خسته می‌شم و ممکنه رها کنم.

      یا اگه مثلاً هدفم ثروتمند شدن باشه،اگه بخوام همین الان در این شرایطی که هستم خودمو با اون فردی مقایسه کنم که هدف اصلی منه و بهترین زندگی رو داره،اون وقت افسرده می‌شم و این باعث میشه که همش خودم رو مسخره کنم، خودم رو سرزنش کنم، که خاک تو سرت، کاری نکردی، چیکار کردی،میخواستی ثروتمند بشی ولی نتونستی.

      هیچ وقت نباید نقطه پایان هدف اولم باشه،پس هر چقدر هم که اضافه وزن دارم، اگه دارم از توی مسیر لاغری با ذهن حرکت می‌کنم،هدفم این نباشه که لاغر بشم،چون هدفم رو وقتی میذارم لاغر شدن، مگه چقدر می‌تونم صبر کنم،هر چقدر هم که زرنگ باشم، بالاخره صبرم تموم میشه،هر چقدر هم که صبر کنم می‌بینم که لاغر نمی‌شم و هی خودم رو با لاغر شدنه مقایسه می‌کنم، می‌بینم به جایی نرسیدم،اما اگه از اون چیزی که به دست میارم،مثلاً سه ماه بعد از اینکه از این محتوا استفاده کردم،اگه خودم رو در تمام جنبه‌ها، با سه ماه قبل مقایسه کنم، میبینم که خیلی فوق العاده پیشرفت کردم،خیلی طرز فکرهام عوض شده،خیلی از رفتارهام عوض شده،خیلی از عادت‌هام عوض شده،اگه خودم رو با نقطه ای که شروع کردم مقایسه کنم، میبینم که خیلی تغییر کردم و خوشحال میشم.ولی  اگه همون جایی که هستم رو با جایی که می‌خوام باشم خودمو مقایسه کنم، حالم بد میشه، اعصابم به هم می‌ریزه، و ممکنه دیگه ادامه ندم.بنابراین وقتی از آموزش‌های لاغری با ذهن استفاده می‌کنم، یا هر آموزش دیگه‌ای،هدفم بهتر کردن اوضاع خودم باشه، بهتر کردن شرایطم باشه،نه رسیدن به نقطه پایان،چون پایانی وجود نداره.

      در مورد لاغری با ذهن هم همینه،خیلی ها هستن سه، چهار ماه دارن از این محتواها استفاده می‌کنن،یه مقدار خوبی هم تغییرات داشتن، میان خودشون رو با یک کسی که ایده آل شده، ۳۰ کیلو کم کرده، خودش رو مقایسه می‌کنه افسرده می‌شه،میگه انگاری برای من هیچ فایده‌ای نداره،برای من جواب نمیده،فقط حس می‌کنم چند کیلو کم کردم، 

      پس اون چیزی رو که هستم، باید به نسبت قبلم  در نظر بگیرم که انرژی بگیرم و ادامه بدم،وگرنه شکست می‌خورم،توی زمینه ثروت و پیشرفت هم اگه حواسم نباشه و توجهم بره روی اون بی‌نهایتی که می‌خوام برای خودم بسازم، حالم بد میشه.

      سوالاتی که استاد جواب دادن،❓توقف چربی‌سازی را توضیح بدید؟؟

      استاد:هر فردی که از مسیر لاغری با ذهن استفاده می‌کنه خود به خود چربی سازیش متوقف میشه،انباشته کردن چربیش متوقف میشه، اصلاً هم تصور نکنید چربی سازی رو متوقف کنیم یعنی که چربی نخوریم و بگید که اِ پس رژیم چربی برامون داده، دیگه روغن نخوریم،یکی از دوستان هم سوال کرده بود که استاد شما گفتید چربی سازی رو متوقف کنید ولی امروز ته چین درست کردید کره محلی هم ریختید روش،پس این چربی چیه؟؟استاد:من نگفتم چربی نخوریم، میگم چربی سازی رو متوقف کنیم در بدنمون، خیلی کار ساده‌تر از اینه که بخواهیم چربی سوزی رو بالا ببریم،چون همه تلاش روش‌های لاغری اینه که چربی سوزی رو بالا ببرن،ولی ما میگیم چربی سازی رو متوقف می‌کنیم،دوره‌های آموزشی همین کارو به شما یاد میده،تمرکزتون نره روی اینکه حالا بیام روغن‌ها رو حذف کنم، برنجم رو بدون روغن درست کنم،من هیچی رو بدون روغن درست نمی‌کنم،هرجا باید روغن بزارم میزارم، نتیجه رو هم شما دارید می‌بینید، نرید سمت تفکیک مواد غذایی، 

      همین که شما از محتوای آموزشی استفاده می‌کنید خود به خود ذهنتون وقتی تغییر می‌کنه چربی سازیتون، انباشته کردن چربیتون، کمتر می‌شه و به صفر می‌رسه که بدن شما شروع می‌کنه به لاغر شدن.پس اینکه شما نتیجه می‌گیرید یعنی خود به خود چربی سازی کمتر شده، یه جایی متوقف می‌شه و از اینور کار انجام می‌شه و می‌بینی شما تغییر کردی، 

      بنابراین ذهنتون نره به سمت تفکیک مواد غذایی.

      ❓سوال؟؟اگه کسی اراده کنترل خوراکش خیلی بالا نباشه بازم می‌تونه موفق بشه با آموزش‌های شما؟؟ 

      استاد:صد در صد می‌تونه.اصلاً این فکری که شما میگی من کنترل روی خوردنم ندارم اشتباهه،بر اساس محتویات ذهنیت، بر اساس فرمول‌هایی که در ذهنت ایجاد شده، مغزت داره فرمان‌های خوردن میده و کاملاً هم درست میگی که نمی‌تونی خودت رو کنترل کنی،چون دست شما نیست،وقتی مغز فرمان میده شما باید اجرا کنی اما وقتی هم نمی‌خوای اجرا کنی مثل زمان‌هایی که رژیم می‌گیری،دیدی چقدر اعصابت خراب می‌شه،چون مغزت فرمان اجرا داده شما  نمی‌خوای اجرا بکنی، خودت با خودت درگیر میشی،مگه چقدر می‌تونی رژیم بگیری،مثل اینه که بخوای فعالیت بدنت رو بالا ببری، مغزت دستور میده که ضربان قلبت باید بره بالا، تنفس باید بره بالا، بعد بگی اِ من نمی‌خوام ضربانم بره بالا، من می‌خوام بدوو ام ولی ضربانم سر جاش باشه،خب اگه می‌تونی این کارو انجام بده، نمی‌تونی،خوردن هم همین جوره،خوردن یک فرمان مغزیه که شما شروع می‌کنی به خوردن،این تغییر می‌کنه،منم قبلاً کنترلی روی خوردنم نداشتم، قبلاً توی سر خودم می‌زدم، ای بی عرضه، ولی الان فهمیدم اصلاً داستان بی‌عرضه و باعرضه نیست،داستان اینه که مغز داره فرمان خوردن میده،حالا وقتی فرمول‌های ذهنی عوض بشه، فرمان‌های ذهنت عوض بشه، رفتار شما تغییر می‌کنه، بدون درگیری و اعصاب خوردی.

      ❓سوال:؟؟من از دوره‌های رایگان استفاده می‌کنم، خیلی خوب بودم، گرسنگی و سیری رو کامل متوجه می‌شدم و ساعت‌ها سیر بودم،اما الان چند روزه خیلی سریع گرسنه می‌شم، 

      🌹استاد:شما هنوز اون درک لازم رو نداری، باید ادامه بدی،اینکه فکر کردی این دوره‌ها فقط موضوع سیری و گرسنگیه برداشت اشتباهیه، اصلاً به این چیزها توجه نکن،نباید توجه کنی و بگی که اون نتیجه گوش دادن من این بوده که چند روزه من خدا را شکر دیر به دیر گرسنه می‌شم، فاصله‌اش زیاده،مثل همون ماجرایی که گفتم وقتی هدفت ثروتمند شدن باشه هی کار می‌کنی روی خودت به ثروته نمی‌رسی بعد اعصابت خراب می‌شه،اگه هدفت توی این دوره شرکت کردی که فکر می‌کنی لاغری بخواد با این شرایطی که دیر به دیر گرسنه بشی،بله می‌بینی می‌شه،بعد که یه اختلال توش ایجاد میشه، حالا به هر دلیلی،به هم می‌ریزی،کاری به اینا نداشته باش،شما در هر شرایطی که هستی باید راهت رو ادامه بدی، درست میشه عجله نکنید.

      ❓سوال؟؟

      استوری‌های آشپزیتون به من خیلی کمک می‌کنه این باور در من القا شده که من به خاطر آشپزی و پیج‌هایی که هستم نمی‌تونم لاغر بشم ولی الان با استوری‌های شما؟؟ 

      استاد:

      اصلاً اینجوری نیست، منم خودم قبلاً اینجوری فکر می‌کردم و اینا اصلاً ارتباطی به هم نداره،من چه جوری خودم رو خیلی خوب راضی کردم توی این ماجرا،گفتم که چینی‌ها اصلاً نماز نمی‌خونن، نمی‌دونه نماز چیه، ولی مهرش رو درست می‌کنه، تسبیحش رو درست می‌کنه می‌فرسته اینجا می‌فروشه،

       اصلاً نمی‌دونه چیه، یا تسبیح چه کاره ست، به چه درد می‌خوره، فلسفش چیه، ولی درست می‌کنه،چینی‌ها اینجورین،همه چی درست می‌کنن، نمی‌دونن هم چیه،اگه بگی تسبیح، تسبیح می‌زنه،بگی مهر، مهر کربلا می‌زنه،اون چیزی که خودشه با اون چیزی که تولید می‌کنه تفاوت داره، ربطی هم به هم ندارن،حالا شما پیج لاغری داری، این علاقته یا حرفه توست، ربطی نداره به اینکه مثلاً چون پیج لاغری داری نمی‌تونم لاغر بشم،

       اتفاقاً وقتی شما روی دوره‌های آموزشی کار می‌کنی، محتوای ذهنیت عوض میشه، در عین حالی که داری کارت رو انجام میدی، رفتار خودت در حین کارت تغییر می‌کنه.

      ممکنه الان به خاطر فعالیت شغلی و علاقه‌ای که شما داری خیلی بیشتر در معرض خوردن و پرخوری کردن و اینکه حالا خودم درست می‌کنم باید بخورم، یا اینکه حتماً باید هر روز یه چیزی درست کنم برای اینکه توی پیج بذارم خب بعدشم باید بخورم و یه سری از این چیزها،ولی وقتی که شما از فایل‌های آموزشی استفاده می‌کنی رفتار شخصی ات با رفتار حرفه‌ایت تمایز پیدا می‌کنه،رفتار شخصیت با رفتار حرفه‌ای تفاوت پیدا می‌کنه.

      من خیلی موقع‌ها معمولاً خودم آشپزی می‌کنم و غذا درست می‌کنم و غذاهام هم اینجورین ته چین و سمبوسه و این چیزاست.

       اصلاً هم توی حساب و کتاب این نیستم.

       بعضی‌ها میگن نه دیروز غذای سرخ کردنی خوردیم دیگه دو سه روز باید غذای پختنی باشه.

       اصلاً از این داستان‌ها ندارم، هر روز هرچی داشتیم می‌خوریم و نتیجه‌اش هم دارید می‌بینید.

       ولی رفتار من تغییر کرده،

       من اون زمانی که خیلی چاق بودم آشپزی نمی‌کردم ولی چاق بودم،

       الان که کلاً بیشتر وقت‌ها خودم آشپزی می‌کنم، خیلی هم عالی آشپزی می‌کنم، خودم لاغرم.

       پس وقتی شما از محتوا استفاده می‌کنی، محتوای ذهنیت عوض میشه و رفتار شخصی با رفتار شغلی تفاوت پیدا میکنه.

      ❓سوال؟؟شام هم برنج می‌خورید؟؟واقعا چیزی که می‌خورید فرق نداره؟؟

      استاد:

      وقتی نیاز باشه می‌خورم، هیچ فرقی نمی‌کنه، شام برنج می‌خوری چیه، حق دارید شما، راست می‌گید، خودم هم قبلاً همینجوری بودم، 

      هر وقت که حرف از لاغری می‌شد، همه می‌گفتن برنج رو قطع کن،همین الانشم اینجورین میگن، برنج و نون نخور لاغر میشی،خودم هم قبلاً اینجوری بودم، ولی الان غذام با بقیه فرقی نمی‌کنه،اصلاً لاغری با ذهن رو برای همین دارم آموزش میدم به خاطر اینکه نخوایم مثل آدم‌های متمایز از دیگران باشیم، هرچی دوست دارید بخورید، 

      هیچ چیزی رو من تفکیک نکردم،حالا شاید مثلاً یه چیزی رو دوست نداشته باشم،الان یه سری علایقم شاید عوض شده باشه،مثلاً قبلاً به شدت علاقه داشتم به بستنی، الان علاقه خاصی ندارم،نه اینکه نخوام بخورم، علاقه‌ای ندارم،ولی مثلاً برنج و نون و این چیزها رو که دارید می‌بینید،یه سری‌هاشون رو براتون می‌ذارم مثل همین سمبوسه که نون داشت که خیلی‌ها می‌ترسن،

       روغن داشت که خیلی‌ها می‌ترسن،

       پنیر پیتزا توش بود که خیلی‌هاتون وحشت می‌کنید،سیب زمینی هم داشت، که خیلی ها میگن سیب زمینی هم می‌خوری،؟سیب زمینی هم توش بود،تازه نوشابه هم باهاش خوردیم،پس همه چی توش هست و تفکیک نمی‌کنیم.

      سپاسگزارم از شما استاد عزیز💖🙋🏻‍♀️🌼🦋💖

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم