0

زندگی با اراده خداوند (قسمت ششم)

زندگی با اراده خداوند
اندازه متن

توکل کردن به خداوند ارتباطی به مذهب، دین و حتی نگرش ما ندارد بلکه به انتظاری که از خداوند داریم ارتباط دارد.

بارها برای انجام یا شروع کاری به خداوند توکل کرده ایم در حالی که انتظار ما از آن موضوع شکست خوردن بوده است.  نتیجه آن اقدام در نهایت تجربه کردن شکست خواهد بود.

اهمیت انتظار داشتن در زندگی

بعنوان مثال انتظار من از زندگی مشترک محدود شدن، جر و بحث با همسر و … بود. برای ازدواج کردن نه تنها من بلکه اعضای خانواده ام به خداوند توکل کردیم و تصور ما این بود که آنچه خداوند قسمت کرده باشد رخ خواهد داد. در نهایت من آنچه انتظار داشتم را در زندگی مشترک تجربه کردم نه آنچه توکل داشتم خداوند برایم رقم بزند.

در قسمت های قبلی توضیحات مفصلی درباره اراده شخصی و اراده خداوند داده شد و به این نتیجه رسیدیم که برای تغییر زندگی لازم است عملکردن بر اساس اراده شخصی را متوقف کرده و بر مبنای اراده خداوند عمل کنیم.

ما برای عمل کردن و تصمیم گیری در جنبه های مختلف زندگی نیاز به فکر کردن داریم.

مرحله فکر کردن تعیین کننده عملکرد ما در زندگی می باشد.

اگر افکاری در راستای اراده شخصی را مرور کرده و اقدام به تصمیم گیری کنیم، عملکرد ما بر اساس اراده شخصی خواهد بود و اگر افکاری در راستای اراده خداوند را در ذهن مرور کرده و سپس اقدام به تصمیم گیری کنیم، عملکرد ما بر اساس اراده خداوند خواهد بود.

برای این کار لازم است مهارت ادغام کردن اراده شخصی با اراده خداوند با کسب کنیم.

ترکیب اراده شخصی با اراده خداوند

در سال گذشته که مدارس به صورت مجازی برگزار می شد همراهی کردن با فرزندانم سبب شد که دروس پایه سوم دبستان و اول متوسطه را مرور کنم.

در ریاضیات هفتم درباره زاویه ها نوشته شده است که دو زاویه زمانی با هم مساوی هستند که دقیقا بر هم منطبق باشند. انطباق دادن شرط لازم برای هم اندازه بودن زاویه هاست.

این قانون ریاضی به شکلی دیگر در قوانین الهی یافت می شود.

انطباق افکار با اراده خداوند شرط همسو شدن با پروردگار برای گسترش و رشد زندگی است.

در این صورت به جای اینکه طبق شیوه ذهنی خود عمل کنید همزمان که در حال مطالعه این نوشته هستید اهدافتان در تمامی جنبه های زندگی در هماهنگی با اراده خداوند به جریان می افتد.

احساس آرامش و سکوت ذهنی که در این لحظه تجربه می کنید به دلیل توجه نکردن به موانع ذهنی یا همان افکاری است که منیت و اراده شخصی ما را شکل داده اند.

در این صورت خواسته های شما در حال جریان از مسیر اراده خداوند به سوی شما هستند.

البته ناگفته نماند که خواسته های تان به دو صورت مــادی یا ایــده قابل اجرا به سمت شما جریان دارند.

حتما شما هم تجربه کرده اید که خواسته شما داشتن وسیله ای بوده است و آن وسیله توسط فردی به شما هدیه داده شده است.

در این روش خواسته شما به شکل مادی به سمت شما جریان می یابد.

در طریق دیگر خواسته شما به شکل ایده های اجرا شدنی منطبق با شرایط فعلی شما به شما گفته میشود.

فردی که تصمیم گرفته است بر اساس اراده خداوند زندگی کند (به خداوند توکل کند) ایده های الهی را دریافت کرده و به آنها عمل می کند و قدم به قدم به سمت تجربه خواسته هایش حرکت می کند.

در این حالت زندگی در اصطلاح عموم بر وفق مرادتان خواهد بود و چرخ زندگی شما به شکل روان می چرخد.

وقتی ظاهر زندگی مخالف خواسته ی شما پیش می رود، وقتی احساس خوشبختی در زندگی نداریم، وقتی افراد نادرست در مسیر زندگی مان قرار می گیرند و حتی زمانی که عادت های مخرب را در زندگی روزمره تکرار می کنیم، نشانه هایی از ناهمانگی ما با قدرت اراده خداوند در زندگی است.

در زندگی بر مبنای اراده خداوند باید همواره برای تجربه شرایطی که انتظار داریم، آماده باشیم.

اگر نیاز به کمک دیگران داریم، آماده پذیرش باشیم.

به نیروی اراده خداوند توکل کنیم و مطمئن باشیم که الهامات خداوند بر ما آشکار می شوند.

هوشیار باشیم و برای پذیرش هر راهنمایی و کمکی که به سمت ما جریان پیدا می کند اشتیاق نشان دهیم.

به این شکل ارتعاش ذهنی خود را با ارتعاش منبع و منشاء جهان هستی هماهنگ می کنیم.

به نظر من توکل کردن به خداوند به این معنی است که ایمان داشته باشیم شرایطی که انتظار داریم را تجربه خواهیم کرد.

همه ما در زندگی خود تجربه انجام کارها به شکل شگفت انگیز را ما داریم.

حتما در زندگی خود به یاد دارید زمان هایی که کارها و مسائلی که حل آنها برای شما مشکل بوده است در چشم به هم زدنی به شکل باورنکردنی حل و فصل شده باشند.

در نوشته های اعضای سایت در فایل های زندگی با طعم خدا بارها خوانده ام که مسائلی که حل کردن آنها برای شخص غیرممکن بوده است به شکل باورنکردنی توسط فرد یا افرادی برطرف شده اند.

  • به شکل باورنکردنی خانه ای که در رویای خود داشته ایم را خریده ایم.
  • به شکل شگفت انگیز پول مورد نیاز برای انجام کار به دست ما رسیده است.
  • با مقدار پولی که داشته ایم زمین یا خانه بزرگتر  و در شرایط بهتر نصیب ما شده است.

همه ما از این گونه تجربیات در زندگی خود داریم و در آن زمان شاید تصور ما این بوده است که خدا رو شکر یک بار هم شانس به ما رو آورده است، انگار فلانی سرش به سنگ خورده که خودش مقدار پول مورد نیاز با به ما قرض داد و افکاری از این نوع که بیانگر نداشتن توجیه یا طریق حل مسائل توسط ذهنمان بوده است.

اما اینها ردپای اراده خداوند در زندگی ماست که به شکل های مختلفی مسائل را برای ما آسان می کند.

به عقیده من همه انسان ها از حداقل اراده خداوند در زندگی خود برخوردار هستند و این خواست خداوند است چرا که در زندگی همه انسانها مسائلی وجود دارد که خود فرد باورش نمی شود چگونه آن مساله حل شده است و به بیشتر از آنچه می خواسته است رسیده است.

اما افرادی که تصمیم می گیرند به صورت آگاهانه افکار و تصمیمات خود را بر مبنای اراده خداوند تنظیم و اتخاذ کنند به طور مستمر از این نیرو شگفت انگیز بهره مند می شوند و همه مسائل آنها به ساده ترین و بهترین شکل ممکن حل می شود و کارها پیش می رود و لذت و خوشبختی سراسر زندگی این افراد را در بر می گیرد.

شاید تعدادی از این افراد را می شناسید یا درباره آنها شنیده یا خوانده باشید.

در ذهن افکاری که آگاهی از اراده خداوند ندارند افکاری مرور می شود که بر مبنای اراده شخصی است.

  • این فرد شانس دارد.
  • پدرش ثروتمند بوده و او از ثروت پدرش استفاده می کند.
  • حتما پارتی دارد و رشوه می دهد که کارهایش انجام می شود.
  • او تحصیلکرده است و پست و مقام دارد.

اینها و صدها دلیل دیگر که در ذهن افراد ناآگاه مرور می شود باعث تقویت اراده شخصی آنها شده و فرصت بهره مند شدن از اراده خداوند در زندگی را از دست می دهند.

افراد خوشبخت و سعادتمند افرادی هستند که از تمام مزایای زندگی بهره مند می باشند.

افرادی که ثروت، سلامتی، روابط عاشقانه، دوستی با دیگران، آرامش و احساس خوب، خوش رویی و … را با هم دارند.

آنها از نظر خلقت با دیگران تفاوتی ندارند، تفاوت آنها فقط در اتخاذ تصمیم شخصی برای استفاده از اراده خداوند در زندگی می باشد.

حتی شاید آنها هیچوقت نوشته هایی مانند این را نخوانده باشند اما به این دلیل که نسبت به ورودی های ذهنی برخورد متفاوتی داشته اند در نتیجه ذهن آنها کمتر از دیگران تحت تاثیر فرمول های اراده شخصی قرار گرفته است.

این موضوع واضح می کند که همه ما به شکل پیشفرض تحت تاثیر و مدیریت اراده خداوند هستیم. اما هرچه بزرگتر می شویم به دلیل قرار گرفتن در معرض شنیده ها و دیده هایی که فرمول های شکل دهنده اراده شخصی را ایجاد می کنند، اتصال ما با منبع و منشاء جهان هستس ضعیف شده و به جای آن به شکل قوی در ارتباط با اراده شخصی قرار می گیریم.

ترکیب افکار شخصی با اراده خداوند

افکاری که در ذهن ما مرور می شوند، طرح اولیه ای در روح جهانی (اراده خداوند) ایجاد می کند. از آنجایی که ما با قدرت اراده خداوند در ارتباط هستیم، بنابراین وقتی به موضوعی در ذهن خود فکر می کنیم که با اراده خداوند هماهنگی دارد، طرح اولیه از طریق ذهن ما در اراده خداوند شکل می گیرد و ما را به اراده خداوند (خواست خدا) متصل می کند.

در این صورت جریان به حقیقت تبدیل شدن طرح اولیه (آرزو) شروع می شود و اقدامات لازم از سوی اراده خداوند به جریان می افتد.

از آنجا که اراده خداوند باید از شکل نامرئی به شکل مرئی و قابل لمس تبدیل شود تا در زندگی قابل استفاده باشد از محدوده بدون زمان باید وارد محدوده زمان دار شود.

بنابراین تبدیل شدن اراده خداوند به شکل قابل استفاده در زندگی نیاز به زمان مشخص دارد.

هرچقدر هماهنگی ما با اراده خداوند در سطح بالاتری باشد فاصله زمانی کاهش می یابد تا جایی که به اشاره ای می توان آنچه نیست را به هست تبدیل کرد.

برای تجلی خواسته های خود از طریق اراده خداوند باید باور کنیم هرآنچه را که می خواهیم تجربه کنیم، حقیقتی موجود و در دسترس است که در سمت خداوند (معنویت) وجود دارد.

افکار شرطی شده، محدود کننده و افکاری که متجلی شدن خواسته ها را ممکن نمی داند را باید از ذهن خود بیرون کنیم.

باید باور کنیم هر خواسته ای که در ذهن ما شکل می گیرد در سمت خداوند به شکل انرژی نامحدود و پاک وجود دارد.

زمانی که خواسته های خود را در ذهن مرور می کنیم و نسبت به تحقق آنها باور داریم، احساس آرامش داریم. در این صورت بر مبنای اراده خداوند درباره خواسته های خود فکر کرده ایم.

اما زمانی که نسبت به تحقق خواسته های خود احساس ناآرامی و ناامیدی داریم، برمبنای اراده شخصی درباره خواسته های خود فکر کرده ایم.

نتیجه این دو طریق تفکر درباره خواسته ها با هم تفاوت دارد.

فردی که بر مبنای اراده شخصی به خواسته های خود فکر می کند در نهایت تصمیم می گیرد بر اساس افکار ذهن خود (اراده شخصی) برای رسیدن و تجربه خواسته هایش عمل کند.

از آنجا که عقل ما محدود است و با افکار اشتباه بسیاری در ذهن ما شکل گرفته است تصمیمات ما راه حل ساده و مناسب برای خلق خواسته هایمان نمی باشد.

اما فردی که بر مبنای اراده خداوند به خواسته های خود فکر می کند در نهایت تصمیم می گیرد آرامش خود را حفظ کرده، خواسته خود را رها کرده و از فرصت زندگی و شرایط فعلی خود استفاده کند.

این افراد به خداوند توکل کرده و اطمینان دارند که خواسته اش به شکل ساده و در زمان مناسب در اختیار آنها قرار می گیرد.

به بیان ساده تر:

اگر اعتقاد داشته باشیم که آنچه از طریق ذهن از خداوند درخواست می کنیم، از قبل در نیروی اراده خداوند وجود دارد و در موعد مقرر آن را دریافت خواهیم کرد، خواسته های ذهنی خود را به شکل مادی در زندگی تجربه می کنیم.

برای همسو شدن با اراده خداوند نیاز داریم باور کنیم که هرآنچه برای رشد و گسترش زندگی نیاز داریم در دایره قدرت اراده خداوند است.

باید تمامی شک و تردیدها را کنار بگذاریم تا افکار و خواسته های ما هماهنگ با نیروی اراده الهی در ذهن ما ایجاد و به سمت نیروی اراده الهی رهسپار کنیم.

در این صورت قدرت اراده الهی در هم جهت با زندگی ما به جریان افتاده و آنچه درخواست (دعا) کرده ایم را به سمت ما هدایت می کند.

این قسمت از سریال زندگی با اراده خداوند را با ذکر این نکته به اتمام می رسانم.

برای ملحق شدن به اراده خداوند، نیاز نیست گذشته خود را تغییر دهیم یا تمام فرصت هایی که تصور می کنیم از دست داده ایم را جبران کنیم.

همچنین نیاز نیست بر اساس معیارهای ارزشگذاری جامعه در خود و شرایط زندگی تغییر ایجاد کنیم.

برای ملحق شدن به قدرت اراده خداوند فقط کافی است نگرش های اشتباه خود درباره خداوند و زندگی را شناسایی و به مرور در جهت برطرف کردن آنها سعی و استمرار داشته باشیم.

این اقدام سرآغازی برای ملحق شدن به آگاهی معنوی به شمار می رود.

در قسمت بعدی پیشنهاداتی برای رهایی از افکار و نگرش های اراده شخصی و ملحق شدن به اراده خداوند ارائه خواهد شد.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.39 از 56 رای

https://tanasobefekri.net/?p=29710
28 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار شقایق
      1400/04/16 01:35
      مدت عضویت: 1229 روز
      امتیاز کاربر: 495 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 739 کلمه

      سلام . 

      من دیشب این نوشته ها رو خوندم اما بخاطر جراحی که امروز پسرم داشت نتونستم دیدگاهم رو بنویسم 

      در حالیکه خود داستان جراحی پسر من و هدایت شدن من به سمت دکتری خوب و خبره و فوق تخصص هم از همان جریانهایی بود که اراده ی من هیچ دخالتی  نداشت و همه اراده ی الله م بود 

      بگذریم . امروز وقتی کنار تخت پسرم نشسته بودم  ، مرد پیری در تخت کنار پسرم بستری بود توجه مرا به خود جلب کرد 

      پیرمرد خیلی مسن بود و بیماریهای زیادی داشت و با اینکه اصلا به هوش نبود هرزگاهی چشمانش را باز میکرد و میگفت « من راهم را گم کرده ام » و در آن چند ساعت که من آنجا بودم هر چند دقیقه این جمله را تکرار میکرد 

      اولش فکر کردم  به خاطر بیماری  اش هست  اما چرا فقط این جمله را تکرار میکرد فرزندش مرتب میگفت نه بابا تو کنار منی و گم نمیشی اما باز پیرمرد ساکت میشد و دوباره بعد از چند لحظه تکرار میکرد « من راهم را گم کرده ام » 

      همانجا به فکر فرو رفتم . واقعا چقدر از ما راهمان را گم کرده ایم . 

      واقعا چقدر از پدر و مادر بزرگهای ما شاید با اینکه سالها زندگی کردند و  تجارب زیادی دارند  در آخرین روزهای زندگیشان واقعا راهشان را گم نکرده اند 

      راهی که اکثر اطرافیان ما میروند و اگر کسی بخواهد خلاف آن راه را برود  از نظر آنهافردیست که نمیداند و اگاه نیست .

      در حالی که مسیر آنها غلط است و خلاف جهت جریان اصلی زندگی .و قانون اصلی خداوند 

      راه صحیح همان راه توکل است . همان راهیست که اراده ی ما در اراده ی الله محو میشود و دلها ارام است . 

      راهیست که نگرانی و استرس و دلشورگی هیچ معنایی ندارد چون این گونه احساسات همه از منیت و اراده ی اشخاص است که ایجاد میشود 

      کسی که خودش را در جریان الهی رها میکند دیگر برایش نگرانی نمی ماند همانگونه که خود خداوند میفرماید یاران خدا نه غمی دارند ونه ترسی 

      رها شدن و آسودگی خیال  فرد مومن در نیرو و اراده ی الله ی که در همه جا جاریست و تمام دنیا و کائنات در احاطه ی آن نیروی عظیم و لایتناهی  هستند مانند رها شدن طفلیست در آغوش والدین . 

      قطعا زمانی که من با چالشی روبرو میشوم اگر بخواهم با اراده ی خودم و با افکار محدوده خودم تصمیم بگیرم چون آگاهی من کم است با نگرانیها و استرسهایم اکثر وقتها خطا میکنم و اگر هم در چالشی پیروزی نصیبم میشده قطعا بطور ناخودآگاه خودم را کنار کشیده بودم و کلا بی خیال آن چالش شده بودم 

      و اکنون که وارد مسیر صحیح شده ام  با نیروی توکل یا همان یکی شدن اراده ام با آن نیروی عظیم و آگاهی محض صد در صد ایمان دارم نتایج تمام چالشهایم عالی ست 

      از نشانه های یکی شدن بااراده ی  خداوند  حال و احساس خوب است که همین حال خوب میتواند در تاریکیها و چالشها چراغ هدایت ما و عبور ما باشد 

      یکی دیگر از نشانه ها باورهای ماست زمانی که با اراده ی خودم حرکت میکنم تمام باورهایم محدود و ناقص است در حالیکه وقتی با خداوندم به وحدت و یگانگی میرسم و دیگر من و تویی نمیاند باورهایم همه قوی و نا محدود و لا یتناهیست . عاشق این باورهای الهیم . 

      باز به یاد حرف آن پیرمرد افتادم قطعا راه او اشتباه بود چرا که نباید این همه بیماری او را احاطه میکرد ما در هر زمانی که در یگانگی خداوند باشیم حالمان عالیست و  این حال خوب  قطعا اتفاقات خوب بدنبال دارد و این همه بیماری این پیرمرد نشان از حال و احوال نامناسب او  در گذشته بوده که چنین سرنوشتی را برایش رقم زده بود 

      و در آخر خدا را شاکرم که راه اصلی و صحیح زندگی را یافتم  که همان یکرنگ شدن و محو شدن در اراده ی خداوندی قادر متعال و غنی و بخشنده و مهربان است

      خدایا میدانم که تو آگاهتر از من هستی هر جا که حال و کارم خرابه قطعا منیت من در حال عمل است و 

      هر گاه کارهایم عالی در حال پیشرویست یعنی منیتی دیگر نیست همه اوست 

      خدایا شکرت 

      ممنون استاد 

      که چراغ هدایت همه ی ما شدید تا هیچ گاه  پشیمان نشوم 

      از مسیری که در تمام زندگی سپری کردم و همیشه سر بلند و سرافراز فریاد برآورم 

      من هیچ گاه راهم را گم نکرده ام چون راهنمایی داشتم تا با توکل کردن به او و یکی شدن با او  بهترینها را خلق کردم و بهترین افرادکه دستان او بودند را ملاقات کردم  

      سپاس ای نیروی عظیم و دائما  جاری و ساری 💚💚💚

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 29 از 6 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم