تا قبل از آشنایی با قوانین جهان هستی، مفهوم شاد بودن را نمی دانستم و نگرش من به زندگی اینگونه بود:
چگونه به آرزوهایم دست پیدا کنم؟
از آنجا که هیچ وقت راهی برای دستیابی به آرزوهایم پیدا نکردم، هرگز به آرزوهایم نمی رسیدم.
- چگونه لاغر شوم؟
- چگونه پول دار شوم؟
- چطور می توانم ماشین دلخواهم را بخرم؟
- چگونه به خانه رویاهایم برسم؟
- چطور به شهر موردعلاقه ایم مهاجرت کنم؟
- چطور رایطه عاشقانه ای با همسرم داشته باشم؟
تا سن 35 سالگی اینها مهمترین خواسته های من بود که هرگز محقق نشده بودند.
زمانی که در مسیر تغییر زندگی قرار گرفتن و با موضوع همسو شدن با قدرت اراده خداوند آشنا شدم به مرور نگرش من در مورد خواسته ها از “چگونه رسیدن به آرزوها” به “چگونه خلق کردن آرزوها” تغییر پیدا کرد.
لازم به ذکر است، تغییر نگرش دادن با تغییر دادن جمله و نوشته تفاوت دارد.
زمانی که تازه با قاون جذب آشنا شدم، تحت تاثیر فیلم راز و آنچه در کتاب های موفقیت خوانده بودم تصور می کردم اگر نحوه نوشتن جملاتم را تغییر بدهم یا چگونگی بیان کردن آنها را اصلاح کنم خواسته های من به واقعیت تبدیل می شوند.
در فیلم راز تاکید شده بود جملات خود درباره آرزوهایتان به زمان حال ساده نوشته شود.
به جای نوشتن “من به ماشین دلخواهم می رسم” باید بنویسید “من به ماشین دلخواهم رسیدم”
برای اینکه بتوانم جملاتم را به زبان حال ساده بنویسم در گوگل عبارت “جمله حال ساده” را جستجو کردم تا به شکل اصولی نحوه نگارش جملات به زبان حال ساده را یاد گرفته و از این پس آرزوهایم را با جملات صحیح در دفتر آرزوهایم بنویسم.
ماه ها سپری شد و هیچ خواسته ای از من به واقعیت تبدیل نشد. از این رو به طریق عملکرد خودم شک کردم که مبادا من در مسیر اشتباه هستم و خودم خبر ندارم!
به تحقیق و جستجوی خود برای درک بهتر قوانین جهان هستی ادامه دادم و به این نتیجه رسیدم که رسیدن به خواسته ها از طریق تغییر نگارش جملات یا بیان کردن خواسته ها به شکل زمان حال ساده امکانپذیر نیست.
اینجا بود که با موضوع “نگرش” یا “عقیده” آشنا شدم.
درک کردم برای رسیدن به خواسته ها باید سعی کنم نگرش خودم را از “رسیدن به خواسته ها” به “تجربه کردن خواسته ها” تغییر دهم.
از نظر من و به احتمال زیاد اکثر انسانها رسیدن به خواسته ها به این معنی است که: من باید آرزو کنم و از عبارت های تاکیدی یا نوشتن درباره خواسته ها برای قدرت بخشیدن به آرزوهای خود استفاده کنم و در نهایت خداوند از طریق معجزه، خواسته های من را وارد زندگی من می کند.
این نگرش سبب شده بود که زمان زیادی را صرف نوشتن، تجسم کردن و صحبت کردن درباره خواسته هایم کنم درحالی که هیچ نشانه ای مبنی بر رسیدن به خواسته ها در زندگی خودم مشاهده نمی کردم.
پس از مدتی نسبت به خداوند دچار شک و تردید شدم.
- شاید خداوند نمی خواهد آرزوهای من محقق شود.
- شاید خواسته هایی که می خواهم به صلاح من نیست و نباید به آن ها برسم.
- شاید خواسته های من باث دور شدنم از خدا و درنتیجه خشم و ناراحتی خداوند شود و صلاح من در این است که آرزوهایم محقق نشود.
انبوهی از این افکار در ذهنم مرور میشد و مرا از رسیدن به خواسته ها دلسرد می کرد.
از آنجا که مهمترین ویژگی من، متعهد بودن برای ادامه دادن است به تحقیق و جستجوی خود برای درک بهتر قوانین جهان هستی ادامه دادم.
پس از مدت ها در مسیر همسو شدن با قدرت اراده خداوند قرار گرفتم و درک کردم باید نگرش خود درباره “رسیدن به آرزوها” را به “تجربه کردن آرزوها” تغییر دهم.
به این صورت که دیگر به دنبال رسیدن به آرزوها نباشم بلکه هدف من تجربه کردن آرزوهاست.
در نگرش رسیدن به آرزوها، آنچه بعنوان آرزو مورد درخواست ما است، وجود ندارد. باید برای رسیدن و تصاحب کردن آن تلاش کنیم و حتی دست به دعا و التماس بلند کنیم تا بلکه خداوند خواسته ما را به صورت یک اتفاق یا معجزه وارد زندگی ما کند.
اما در نگرش تجربه کردن آرزوها، آنچه بعنوان آرزو مورد درخواست ما است، هم اکنون و در زمان حال در جهان هستی وجود دارد و از آنجا که قبل از درخواست کردن ما، آن چیز در جهان وجود داشته است و به هنگام مرگ هیچ خواسته ای را نمی توانیم با خود به جهان دیگر ببریم بنابراین ما فقط می توانیم در مدت حضور در دنیای مادی از آن استفاده کرده و لذت استفاده از آن را تجربه کنیم.
رسیدن به آرزو، احساس مالکیت و تصاحب کردن در ذهن ما ایجاد می کند اما تجربه کردن آرزو، احساس رهایی و آزادی و لذت بردن در ذهن ما ایجاد می کند.
رسیدن، تصاحب کردن، مالک شدن احساس مسئولیت و نگهداری کردن در ذهن ما ایجاد می کند اما تجربه کردن احساس راحتی و لذت بردن را در ذهن ما ایجاد می کند.
رسیدن، تصاحب کردن و مالک شدن از فرمول های ذهنی تشکیل دهنده منیت یا اراده شخصی است اما تجربه کردن و لذت بردن از آنچه هست، از فرمول های ذهن ناخودآگاه و همسو با قدرت اراده خداوند است.
تا زمانی که من آرزوی لاغر شدن داشتم، نگرشم این بود که من چاق هستم و باید از طریقی که خودم نمی دانم تلاش کنم تا لاغر شوم (لاغری را تصاحب کنم).
اما زمانی که نگرشم را تغییر دادم و دوست داشتم لاغر بودن را تجربه کنم دیگر نیازی به استفاده از روش هایی که خودم نمی دانستم نداشتم، به راهکار و توصیه دیگران اهمیت ندادم و از طریق آنچه درون خودم بود به مرور لاغر شدن را تجربه کردم.
تا زمانی که آرزوی من پول دار شدن بود، از طریق مختلف برای افزایش درآمد و پس انداز اقدام کردم اما هرگز به آرزوی خود نرسیدم اما زمانی که نگرشم را تغییر دادم و دوست داشتم پول دار بودن را تجربه کنم بدون نیاز به سرمایه گذاری های رایج بین انسانها، بدون وام گرفتن، بدون تلاش برای افزایش سرمایه از طریق خرید و فروش کردن و … از راهی که هرگز نمونه مشابه آن وجود نداشت و به فکر من نمی رسید شرایط مالی بسیار متفاوتی را تجربه کردم.
لازم است مجددا تاکید کنم، تغییر نگرش دادن به مفهون تغییر در نگارش جملات نیست.
اینکه من به جای جمله “من می خواهم ثروتمند شوم” بنویسم “من دوست دارم ثروتمند بودن را تجربه کنم” شرایط ما در زندگی تغییر نمیکند.
تغییر نگرش از طریق تغییر افکار، تغییر توجه و تغییر عملکرد در ما ایجاد می شود.
اینکه شما در مدار اطلاع از آگاهی های “نوشته های باورساز” قرار گرفتید نقطه آغاز تغییر نگرش است.
برای مطالعه کردن شما نیاز به زمان دارید. بنابراین تلاش شما برای مهیا کردن زمان لازم جهت مطالعه این نوشته ها اقدام کردن برای تغییر نگرش است.
برای درک کردن آنچه می خوانید نیاز به تکرار، فکر کردن و نوشتن درباره آنچه دریافت کرده اید دارید. این اعمال منجر به تغییر نگرش خواهند شد.
برای تاثیر پذیری از آنچه دریافت می کنید نیاز است، آنچه قبلا دریافت می کردید را به مرور یا به یک باره متوقف کنید. این اقدام در جهت تغییر نگرش خواهد بود.
سعی در عمل کردن به آنچه دریافت کرده اید، تاثیر عمیق بر تغییر نگرش ایجاد می کند.
اینها مراحل تغییر نگرش است که به یک باره صورت نمی گیرد و با تغییر دادن نگارش یا افعال جملات درباره خواسته ها تفاوت بسیاری دارد.
بنابراین جمله ابتدای این نوشته را در مورد ” چگونه به آرزوهایم دست پیدا کنم؟” را به عبارت “چگونه آرزوهایم را تجربه کنم” تغییر می دهیم.
چگونه آرزوهایم را تجربه کنم؟!
به وسیله هماهنگ شدن با قدرت اراده خداوند که مسئول آفرینش تمام مخلوقات است.
به این طریق می توان هرآنچه آرزو دارید را در دنیای مادی تجربه کنید.
از طریق هماهنگ شدن با قدرت اراده خداوند بار مسئولیت رسیدن به آرزوها را از دوش خود برمی دارید و اجازه می دهید خداوند از طریق قدرت بی نهایتش شما را سرشار از تجربه خواسته هایتان کند.
هرچه کوله بار ما برای رسیدن به خواسته ها سبک تر باشد سریع تر و راحت تر خواسته های خود را تجربه می کنیم.
باید عواملی که کوله بار ما را سنگین می کنند رها کنیم تا از این طریق تمرکز ما برای رسیدن به خواسته ها از فرمان های اراده شخصی برداشته شود و با گوش جان دستورات الهی را برای تجربه خواسته هایمان شنیده و به آن عمل کنیم.
عواملی که مانع رسیدن ما به خواسته هایمان می شوند
اراده شخصی به ما گوشزد می کند:
- امکان ندارد به آرزوی خود برسید.
- رسیدن به این آرزو سخت و دشوار است.
- آرزوی تو عواقب بدی به همراه دارد و بهتر است از رسیدن به آن صرف نظر کنی.
- آرزوی تو خیلی بزرگ است و نمی توانی به آن برسی.
برای مقابله با نیروی اراده شخصی و همسو شدن با قدرت اراده خداوند باید از ویژگی خلاقیت خداوند استفاده کنیم.
- خداوند خلاقیت لازم برای هدایت من به سمت خواسته ام را دارد.
من به خدا ایمان دارم.
خلاق بودن یعنی به هدفتان اعتماد کنید و تمرکز خود برای تجربه کردن اهدافتان را حفظ کنید.
- خداوند مهربان است و همواره زندگی مرا گسترش می دهد
با یادآوری مهربان بودن خداوند می توان قدرت اراده شخصی را کاهش دهیم و در مفابل بر قدرت اراده خداوند متمرکز شویم.
خلق کردن، رشد دادن و کمک به مخلوقات برای به کمال رسیدن از ویژگی های خالق مهربان است.
بنابراین من به خداوند ایمان دارم مرا در جهت گسترش زندگی و تجربه آرزوهایم هدایت می کند.
باید همواره سعی کنید با مهربانی زندگی کنید. مهربانی، باعث ایجاد آرامش و شاد بودن در زندگی روزمره می شود.
مهربانی در مقایسه با غم و اندوه یا بدجنسی، انرژی متعالی تری دارد و به متجلی شدن خواسته ها کمک می کند.
با بخشیدن است که دریافت می کنیم و زمانی که ما مهربانی را به دیگران هدیه می کنیم، سیستم جهان هستی انرژی همسو با آنچه بخشیده ایم را به ما باز می گرداند و آن چیزی نیست جز نعمت های بیشتر.
تصور کنید به آنچه در رویای خود دارید رسیده اید اما غمگین یا خشمگین باشید.
تجربه شما از آن شرایط چگونه خواهد بود؟
قطعا باعث لذت و شاد بودن شما نخواهد شد.
زمانی که در حالت ترس، اندوه، حسرت، خشم و … باشیم به هر خواسته ای برسیم نه تنها باعث شادی و لذت ما نمی شود بلکه انرژی های ضعیف درون ما را افزایش می دهد.
شاید خواسته شما رسیدن به شرایط مالی بهتر باشد.
اگر اکنون سرشار از صفات نامهربانانه باشید و به خواسته خود (پول) دست پیدا کنید، ویژگی های فعلی شما افزایش پیدا می کند.
ترس، حسرت، خشم و اندوه عمیق تر در زمان بیشتر را تجربه خواهید کرد.
بسیاری از انسانها تصور می کنند با رسیدن به خواسته های خود دچار تحول عظیم در صفات درونی خواهند شد و شاد بودن را تجربه خواهند کرد و از آن پس زندگی زیبا و سرشار از احساس خوشبختی خواهند داشت.
با ایمان و اطمینان به شما اعلام می کنم هرگز چنین اتفاقی رخ نخواهد داد.
با رسیدن به خواسته های بیشتر، صفات درونی شما تغییر پیدا نمی کند بلکه عمیق تر و تاثیرگذار تر می شود.
فردی که به هر دلیل احساس غم، حسرت، خشم و … را در خود پرورش و گسترده کرده است و تصور می کند اگر به فلان خواسته که می تواند دارایی یا افراد باشد برسد شرایط احساسی اش متفاوت خواهد شد سخت در اشتباه است.
چون احساس یک عامل درونی و خواسته های ما عوامل بیرونی هستند و هرگز عوامل بیرونی برطرف کنده یا اصلاح کننده عوامل درونی نیستند بلکه تسکین یا تشدید کننده هستند.
به این ترتیب رسیدن به هر خواسته ای در بهترین حالت می تواند برای مدت کوتاهی احساس های نامناسب درونی را تضعیف کند اما به زودی تاثیر رسیدن به آرزو کمرنگ شده و شرایط احساسی قبلی به حالت قبل بر می گردد.
در مثال مشابه می توان تلاش افراد چاق برای لاغر شدن را ذکر کرد که با استفاده از روش های مختلف اگر موفق به کاهش وزن یا سایز می شدند برای مدت کوتاهی در شرایط احساسی بهتر قرار می گرفتند اما دوباره به حالت قبل بر می گردند.
در مورد مهربان بودن فقط موضوع در برخورد با دیگران یا شرایط پیرامونی نیست بلکه مهربانی باید از درونی آغاز شود.
ذهن، اولین هدف ما برای مهربان شدن باید باشد.
افکاری که در ذهن خود مرور می کنید باید مهربانانه باشد.
از تاثیری که افکار بر احساس شما می گذارد می توان به نوع آن پی برد.
اگر با مرور افکار دچار احساس ترس، نگرانی، اضطراب، خشم، کینه و احساس های مشابه می شوید قطعا آن فکر ناشی از نامهربانی است. اما اگر با مرور افکار به احساس خوب، امید، اشتیاق و احساس های مشابه می رسید آن فکر از جنس مهربانانه می باشد.
اگر به هدف یا خواسته خود فکر می کنید و دچار احساس بد می شوید، آگاه باشید که در حال مرور کردن افکار نامهربانانه هستید.
این افکار شما را از همسو شدن با قدرت اراده خداوند منع و در نتیجه تجلی خواسته تان را با مشکل مواجه می کند.
وقتی با مهربانی فکر کنید، با مهربانی عمل می کنید. در این صورت برای خودتان این فرصت را فراهم کرده اید که شبیه قدرت اراده خداوند باشید در غیراینصورت از دایره قدرت اراده خداوند خارج شده اید و احساس سرخوردگی و فریب خوردگی می کنید.
پس بیشتر از آنکه مراقب و نگران برخورد مهربانانه با دیگران باشید، نگران نوع افکاری باشید که همواره در ذهن خود مرور می کنید.
این یک انتخاب است. انتخابی که سرنوشت شما را رقم خواهد زد.
مهربانی را از افکار خود آغاز کنید. این عمیق ترین نوع دوست داشتن خودتان است. هرچه بیشتر خودتان را دوست داشته باشید کمتر نیاز به دوست داشته شدن توسط دیگران خواهید داشت.
این سناریو را در ذهن خود حک کنید:
من بخشی از قدرت اراده خداوند هستم و تکه ای از قدرت خداوند در وجود من نهفته شده است.
من رابطه خوبی با خود و خداوند دارم، زیرا هرآنچه که خداوند آفریده خوب است.
من آفریده ی خداوند هستم و همین دلیل کافی است که با خودم مهربان باشم و خوب رفتار کنم.
من قصد کرده ام در تمام تصمیمات روزمره ام نسبت به خودم مهربان باشم.
- با دیگران باید مهربان باشید.
یکی از اصول مهم معاشرت کردن، شاد بودن و بهره بردن از کمک دیگران برای تجربه خواسته ها و آرزوهای تان است.
- اراده شخصی به ما گوشزد می کند شما هرگز نباید کمک دیگران را قبول کنید. از دریافت هدیه های دیگران خودداری کنید و هربار در شرایطی قرار گرفتید که باید هدیه ای را قبول می کردید حتما باید چندین برابر آن را جبران کنید تا مدیون دیگران نباشید.
- اراده شخصی به ما می گوید که شاد بودن باعث بروز مشکلاتی در زندگی خواهد شد چون خداوند از شاد بودن به خشم می آید.
- اراده شخصی به ما تاکید می کند نباید با دیگران مهربان باشید، در این صورت دیگران از مهربانی شما سوءاستفاده خواهند کرد.
- اراده شخصی به ما یادآوری می کند که انسانها دزد و کلاه بردار هستند و باید همواره مراقب انسان های اطراف خود باشید.
شما برای رسیدن به خواسته ها و تجربه آرزوهایتان نیاز به کمک دیگران دارید. دیگران همانند دستان بی شمار خداوند در دنیای مادی هستند که به شما کمک می کنند آنچه می خواهید را تجربه کنید.
برای جذب کردن کمک دیگران در زندگی خود باید با دیگران مهربان باشید و با شادی برخورد کنید.
اگر با دیگران نامهربان باشید انتظار دریافت کمک از دیگران را نداشته باشید.
تاکید می کنم کمک از دیگران با این نگرش که آنها دستان خداوند برای کمک کردن به من جهت تجربه خواسته هایم هستند.
از زمانی که تصمیم گرفتم در زمینه آموزش لاغری با ذهن فعالیت کنم، انسان های نازنین زیادی در مسیر زندگی من قرار گرفتند و عاشقانه به گسترش کسب و کار و تجلی رویای من کمک کردند.
افرادی که به طریق مختلف و بدون اینکه من اطلاع داشته باشم، پیام لاغری با ذهن را در جهان گسترش دادند.
افرادی که به من کمک کردند تا مشکلات سایت تناسب فکری که از نگاه من پنهان مانده بود را اصلاح کنم.
افرادی که با تهیه محصولات سایت تناسب فکری به گسترش و تجلی خواسته و رویای من کمک کردند.
این افراد از طرف خداوند برای کمک کردن جهت تجربه خواسته ام به کمک من شتافتند.
هر فردی که این نوشته ها را می خواند به گسترش آگاهی و تجلی رویای من کمک می کند.
اگر مهربانی ببخشید، مهربانی دریافت می کنید. این اصل شاد بودن است.
اگر آرزو دارید به قدرت اراده خداوند ملحق شوید و در زندگی به همه ی خواسته هایتان برسید به کمک عده بی شماری از انسانها نیاز دارید.
وقتی تصمیم می گیرید تا در هر جایی مهربانی را گسترش دهید به شیوه های مختلفی که هرگز نمی توانید آن را پیش بینی کنید حمایت و پشتیبان دریافت خواهید کرد.
بارها از طریق مختلف که اصلا به فکرم نرسیده بود از طرف دیگران مورد لطف و محبت قرار گرفته ام. این بازتاب گسترش مهربانی است.
مهربانی که نقطه شروع آن، افکار خودم است. پیش از آنکه با دیگران مهربان باشم سعی کرده ام با خودم مهربان باشم.
کلماتی که در قالب نوشته های باور ساز می خوانید، افکاری هستند که قبل از نوشته شدن در ذهنم مرور می شوند.
به این ترتیب من مهربان بودن با خودم را آغاز می کنم.
برای گسترش مهربانی و شاد بودن اقدام می کنم و افکار را به کلمات قابل دریافت کردن تبدیل می کنم.
کلمات در دنیای مجازی رها می شوند.
انسان هایی که از قبل درخواست هدایت ارسال کرده اند در مسیر دریافت این آگاهی قرار می گیرند.
آنها کلمات را می خوانند و آگاهی وارد ذهن آنها شده و به شکل اولیه خود تبدیل می شود.
آگاهی در ذهن افراد گسترش می یابد و انرژی قدرتمند اراده خداوند تقویت می شود.
افراد با قدرت اراده خداوند همسو می شوند و اولین نتیجه آن احساس آرامش و شاد بودن است.
تداوم احساس آرامش و شاد بودن منجر به بروز رفتار مهربانانه با خود می شود.
به همین سادگی، شاد بودن و مهربانی در جهان گسترش می یابد.
همه آنهایی که این نوشته ها را می خوانند و تحت تاثیر آگاهی الهی قرار می گیرند برای گسترش مهربانی دست به کار می شوند.
هر روز انسان های مهربان بیشتری به سمت من هدایت می شوند و به تجلی رویای من کمک می کنند.
این ساده ترین طریق بیان همسو شدن با اراده خداوند برای گسترش شاد بودن ، مهربانی و دریافت رفتار مهربانانه از سوی جهان هستی و خداوند است.
در قسمت بعدی ادامه چگونه آرزوهایم را تجربه کنم؟! را دنبال می کنیم.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.21 از 39 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
نشان های دریافت شده
باسلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم
من هم تا قبل از اینکه با نوشتهای باور ساز آشنا بشم همش سوالم این بود که چطور میتونم خونه رویایی بدست بیارم چطور میت نم در سلامتی ماوراطبیعی زندگی کنم چطورمیتونم ماشین ۲۰۶ سفید بدستش بیارم چطور میت نم یه رابط خوبی با خانوادهام داشته باشم و کلی چطورهایدیگه
من به این درک رسیدم که تغییر نگرش خیلی تفاوت داره در سخن گفتن با زبانم همه چیز میگم عقیده دارم من خیلی خدای خودم میشناسم اینجوری فکر میکردم هفته پیش میخواستم برم باغ که همسرم آبیاری کنه تنها نباشه صبح زود بیدار شدیم به محص اینکه چشمام باز کردم کلی باورهایی که داشتم اومد جلوی چشام چقدر ترسیدم
اینکه حالا میخوای بری باغ همسرت میره دنبال آب تا آب راهی کنه بیا تو باغ تو تنها هستی اونجا یکی بیاد یه حیوانی بیاد صبح زود نزدیک به کوه تو تنهایی چکار میکنی خلاصه بحدی ترسیدم که میخواستم بگم نه نمیام گفتم عه زشته گناه داره همسرم تنهاست بهتر که یکی پیشش باشه تازه کلی خودم آروم کردم که خدا هست مراقبته زشته بعد از سه سال عصو سایت بودن تازه داری میگی میترسم با خودم میگفتم که ترس ابزار شیطان اون میخواد کاری کنه تو رو از خدا دور کنه خلاصه کلی حرف با خودم زدم راه افتادم حتی زمانیکه داشتم میرفتم باغ بازم میترسیدم گفتم خیلی زشته تو الان غرق در خدایی هر چیزی نگاه میکنی تجلی خدا ند اونوقت از چی میترسی خلاصه خودم آروم کردم خدا هم کمک کرد که ما رفتیم یه آقایی قبل از ما زحمت کشیدن آب تا باغ خودش کشیده بود
تا باغ ما راهی نبود پن تنها تو باغ نموندم این نشون میده که از حرف تا عمل خیلی راهه تا موضوعی درک نکنی در حد یه حرف یه آموزش تو دهن تو میمونه
من فیلم راز نمیدونم جند سال پیش ولی خیلی وقت پیش دیدم خیلی نتونستم ازش چیز یاد بگیرم تصمیم دارم یک بار دیگه ببینم ببینم این دفعه چقدر با دفعه قبل تفاوت داره
من قبلا شنیده بودم که نگرشتو به هر چیزی تغییر بدی اون چیز برای تو تغییر میکنه و من از این موصوع هم استفاده کردم برای بدست آوردن سلامتی که برای تمرکز روی بیماری به سلامتی شفا تمرکز کنم و خدا رو شکر موفقم شدم و الانم یاد گرفتم بجای آرزو کردن بگم پن چی میخوام بگم من دوست دارم خونه رویایی تجربه کنم دوست دارم ماشین ۲۰۶ سفید تجربه کنم
من از دیروز نا حالا دیگه آرزو نمیکنم میگم دوست دارم تجربش کنم ه آرزویی
دوست دارم لاغر شدن تجربه کنم
دوست دارم سلامتی ماورا طبیعی تجربه کنم
دوست دارم پولدار شدن ثروتمند بودن تجربه کنم
دوست دارم روابط عالی با انسانها رو تجربه کنم
کاملا قبول دارم از اینکه جملهای بالا پس و پیش بگم من لاعر نمیشم یا پولدار و سلامت نمیشم زمانی من به خواستم میرسمکه باور کنم هر چیزی که من نیاز دارم بشکل فراوان و وفور نعمت در انبار خداوند یا دایره قدرت خداوند به وفور یافت میشه و هر کس بخواد میتونه ازش استفاده کنه منم یکی از اونها
من دوست دارم سلامتی ماورا طبیعی تجربه کنم
من دوست دارم پولدار بورن و ثروتمند بودن تجربه کنم
من دوست دارم روابط عالی با انسلنها رو تجربه کنم
حالا یاد گرفتم چطور میتونم به آرزوهام برسم با استفاده از قدرت ارداده خداوند که مسئول آفرینش تمام مخلوقات من میتونم آرزوهام تجربه کنم وقتی خدا ند مسئول آفرینش پس مُیول زندگی من هم هست من میخوام با استفا ده از قدرت اراده خداوند و همسو شدن با اون به آرزوهام برسم چند روز که دارم هواسم جمع میکنم که الهامات خدا رو دریافت کنم همسو با اراده خداوندم بشم آرزوهام تجربه کنم لدت ببرم سپاسگزار خدا ندم بشم خدایا شکرت که منو با نوشتهای باور ساز آشنا کردی و ممنونم استاد گرانقدر عالی مقام که من رو هدایت کردی تا از این مسیر بتونم زندگیم تغییر بدم خدایا شکرت همیشه زنده باشید
من این کار و انجام میدادم که هر آرزویی میکردم دیگه به چطور فکر نمیکردم میگفتم توپ ميندازم تو زمین خدا و قدرت هم در دستان خداوند
بخش منفی وجودمان همیشه میخواد کاری کنه که ما منصرف بشیم تو نمیتونی لاغر بشی مگه لاغر شدن به این سادگیها ست مگه مشکلدار شدن الکی و کلی مگه های دیگه وکه بر اساس اراده شخصی ما صورت میگیره اما برای اینکه با اراده خداوند همسو باشیم از خلاقیت خداوند استفاده میکنین و خلاقیت خداوند یعنی اینکه به هدفت اعتماد کن تمرکزم بدار روی تجربه کردن اهدافت
خداوند خلاقیت لازم برای هدایت مت به سمت خواستهام داره
و من برای رسیدن به آرزوهام از مهربانی خدا استفاده میکنم تا اراده شخصی کمرنگ کنم اراده خداوند پرنگ
من به خدا ایمان دارم که مرا در جهت گسترش زندگی و تجربه کردن آرزوهایم هدایت میکند خدایا شکرت
من گفتم که به نطرم من آدم مهربانی هستم و همیشه سعی میکنم با مهربانی زندگی کنم و الان سعیم بیشتر میکنم تا همسو با اراده خداوندم باشم از صفات خدادندم بیشتر بهرمند بشم
منهم کاملا قبول دارموقتی من فرد سلامتی نباشم فرد مهربانی و شاد ی نیاشم تصور کنم هر آنچه نیاز دارم در بهترین و بالاترین حد خودش دارم چه لدتی برای من داره اون زمان برام ارزشی نداره چون قط استفاده میکنم اما هیچ لدتی نمیبرم در نتیجه سپاسگزار دریافت نعمت هم نیستم پس آن چیز از من باز پس گرفته خواهد شد
یعنی اگر فکری که در سر دارم احساس منو خوب کنه اشتیاق و انگیزه شادی و نشاط در من ایجاد کنه فکر من مهربانانه است و فکر من به واقعیت زندگیم تبدیل میشه آرزوی من تجلی پیدا میکنه و اگر فکری که در سر دارم سراسر خشم ک کینه نفرت و بدی باشه فکر من نامهربانی ست باعث میشه من دیرتر به آرزوم برسم
امشب متوجه شدم کهدمهربانی را باید از افکارم شروع کنم که این عمیق ترین نوع دوست داشتن خودتان است فکرش و هم نمیکردم که فکرم مهربان باشع یعنی من خودم بیشتر دوست دارم اینو کاملا قبول دارم یکم درکش کردم که خودتو دوست داشته باشی نیاری نداری دیگران دوستت داشته باشن من فکر میکنم هنوز ب ه حد کافی خودم دوست ندارم چون احساس میکنم نیاز دارم منو دوست داشته باشن
.
من بخشی از قدرت اردداه خداوندم هستم و تکه ای از قدراگت اراده خداوند در وجود من نهفته است
من رابطه خوبی با خودم و خداوندم دارم زیرا هر آنچه که خداوندم آفریده خوب است
من قصد کردهام در تمام تصمیمات روزمره نسبت به خودم مهربان باشم
من آفریده خداوند هستم همین دلیل کافی که با خودم مهربان باشمو خوب رفتار کنم
میدونید استاد از بچگی تو گوش من خوندن که رفتی مدرسه خوراکی نداشتی از دوستت چیزی نگیری چون فکر میکنن ما گدا هستیم همین یک جمله کافی تا آخر عمرم دیگه کمک کسی رو قبول نکنم الانم همین طور کلی وسیله دستم یکی از مردان ساختمان بنا بر وجدان میخواد کمک کنه وسیلها رو اما من قبول نمیکنم جون میکنم دیگه نفسم قفس میشه تا طبقه شگسوم بیام اما حاصر نمیشم کسی کمکم کنه ولی الان فهمیدم که کمک کردن یکی از اصول معاشرت کردن و همیشه هم شنیدم که اگر تو آپارتمان زندگی میکنی فقط با افراد اون ساختمان سلام و علیک همین بست چون از رازت سر در میارن علیه تو استفاده میکنن الان دیگه سال که تو این ساختمان زندگی میکنم فقط سلام علیک میکنم با اهالی ساختمان
اراده شخصی من تاکید داره که این همه زمان میذاری مینویسی بجاش خونتو تمیز کنم
اراده شخصی من میگه مهربان نباش درب پارکینگ برای خانمی که کوچکتر از توعه باز نکن پرو میشه
اراده شخصی من یاد آوری میکنه به هر کسی زیادی مهربانی کنی فکر میکنه نادانی ازت سوی استفاده میکنه
اراده شخصی من میگه هواست به دخترت باشه به فکر جهیزیه اش باش
که خدای من چقدر بزرگ و مهربان که انسانهارو برای کمک کردن به من قرار داده تا دستان خدا ند برای کمک کردن به من باشن تا من به آرزو هام برسم اونها رو تجربه کنم
خدایا ممنون و سپاسگزارم که انسان شریف و علیقدری چون استادم برام فرستادی تا دستان تو باشه برای کمک کردن به من تا منو به هدفهای برسونه خدایا ممنون و سپاسگزارم.زارم برای استادم و خدایا ممنون و سپاسگزارم که استادم همیشه سلامت زنده شاد توانمند دستان خودت قراردادی تا به ما کمک کنه خدایا شکرت استاد فگعزیزم بینهایت سپاسگزارم
خیلی لذت بخش با مهربانی کلی چیز بدست آوردم در همین یک متن که درسته بخاطر ندارم ولی نوشتم اونها رو و با مهربان بودن که فقط یکی از ویزگی خداوند کلی چیز دریافت کردم اگر کل خصوصیت خدا ند درک کنم چیمیشم خدایا شکرت
خیلی لدت بردم که وقتی نوشتهای باور ساز این آگاهی ها وارد دهنم میشه به شکل ا لیه خودم تبدیل میشم بینهایت سپاسگزارم برای تک تک کلمات این نوشتها برای تک تک کلماتی که از فایلها شما کسب کردم بینهایت بینهایت بینهایت سپاسگزارم