در قسمت قبل مراحل دیگر واقعیت تبدیل کردن رویای موفقیت توضیح داده شد. در این قسمت درباره داشتن زندگی آرام و بی دغدغه توضیح داده می شود.
شادی و آرامش
به نظر من دستیابی به یک زندگی آرام و بی دغدغه، بالاترین و باشکوه ترین هدفی است که می توان در زندگی تجربه کرد.
هدف خداوند از آفرینش ما این بود که تجربه های شاد و شگفت انگیزی از زندگی روی زمین داشته باشیم.
وقتی سرشار از نشاط و آرامش درونی هستید با ویژگی های قدرت اراده خداوند که شادی ناب، خلاقیت، مهربانی و عشق هستند همسو شده اید.
حالت طبیعی شما یعنی حالتی که با آن متولد شده اید. هیچ انسانی در بدو تولد نگران نبوده است، اندوه نداشته است، شاد و کنجکاو برای تجربه زندگی بوده است. اما هرچه بزرگتر می شود به جای رشد و گسترش آنچه بوده است، افکار و رفتاری را آموخته و به اجرا می گذارد که زندگی او را سرشار از ترس، نگرانی، اندوه و حسرت می کند.
برای همسو شدن با قدرت اراده خداوند لازم است به اصل و ماهیت واقعی خود برگردید.
شما از منبعی آفریده شده اید که شادی و آرامش می بخشد. به زمان هایی که سرشار از شادی و آرامش هستید توجه کنید، خواهید دید که با همه چیز و همه کس در آرامش و صلح به سر می برید.
در صلح و آرامش بودن با خود، دیگران و تمام زندگی خواست خداوندی است که شما را از خود خلق کرده است.
زمان هایی که در زندگی از اطرافیان خود متنفر هستید، آنها تغییر خاصی نکرده اند که باعث تنفر بیشتر شما شده باشند، بلکه این شما هستید که اندکی بیشتر از منبع و منشاء به وجود آورنده خود فاصله گرفته اید.
خشم، نفرت، کینه، حسرت، واکنش های تند، افسردگی و …. همه و همه فقط به خاطر اندکی فاصله گرفتن از منبع خلق کننده در افراد ایجاد می شود و این درحالی است که آنها عامل دیگری (اشخاص، شرایط و …) را دلیل این حالت خود می دانند.
وقتی در حالتی سرشار از شادی هستید در تمام جنبه های زندگی خود، کمال را احساس می کنید.
آزاد شدن از نگرانی و اضطراب، راهی برای شادی کردن با میدان قدرت خداوند است.
لحظه هایی که در زندگی شاد و خوشحال هستید و به خودتان اجازه می دهید به طور کامل زنده و هدفمند باشید در حقیقت در هماهنگی با روح جهانی و خداوند قرار دارید.
زندگی کردن با حالت اضطراب و نگرانی، احساس ناامیدی و دلتنگی و مصرف قرص های آرامبخش حالت های طبیعی زندگی نیستند.
افکار آشفته منجر به بروز فشار خون بالا، ناراحتی معده، احساس نگرانی دائمی، بی قراری و بی خوابی و همچنین بروز پی در پی خشم و رنج می شوند حالت های طبیعی شما در زندگی را برهم می زنند.
اعتقاد داشته باشید یا نه، شما دارای قدرتی هستید که می توانید زندگی طبیعی آرام و بی دغدغه ای را که آرزو دارید خلق کنید.
همچنین می توانید از این قدرت برای جذب ناامیدی یا شادی، نگرانی یا آرامش استفاده کنید.
بنابراین اگر احساس سلامتی و تندرستی از حالت های طبیعی بشر است پس چرا گاهی اوقات به نظر می رسد که ناخوشی و نگرانی را تجربه می کنیم؟!
پاسخ این سوال، راز رسیدن به زندگی سرشار از آرامشی است که آرزویش را دارید.
نگرانی، خواسته ی قدرت اراده شخصی است
وقتی نگرانی یا اضطرابی را در وجودتان احساس می کنید، اراده شخصی (منیت) آزاردهنده مشغول کار است.
البته این بخش از وجود ما به دنبال نابود کردن ما نیست بلکه به دلیل طبیعت انسان بودنش است که می خواهد در مقابله با نگرانی و اضطراب کاری انجام دهد. تمایل انسان به مقابله با مسائل منجر به فعالیت بیشتر اراده شخصی می شود.
قدرت اراده شخصی بر اساس عادت، سنت، آموزش از والدین و … اعتقاد دارد که نگران شدن راه درست مقابله با مسائل است و باید باشد.
اگر به نگرانی های خود توجه کنید، شباهت بسیاری به والدینتان دارند مگر اینکه سالها از آنها دور زندگی کرده باشید.
انسان به مرور که بزرگ می شود باور می کند که نگران بودن طبیعی و آرامش داشتن غیرطبیعی است در حالی که در کودکان این فرایند کاملا عکس می باشد.
قدرت اراده شخصی همیشه نگرانی را آرزو می کند و این درحالی است که با هر بار برآورده کردن آرزویی او به قدرت و تکرار آن آرزو کمک می کنیم.
اما به معنای واقعی هیچ نگرانی یا اضطرابی در جهان وجود ندارد بلکه افکار انسانها به اشتباه این عقاید را خلق می کند.
نمی توانید نگرانی را بسته بندی، مشاهده یا لمس کنید. فقط می توانید انسان هایی با افکار سرشار از نگرانی ببینید.
نگرانی محصول افکار انسان است که از طریق گفتار، چهره و رفتار انسانها متولد شده و به انسان های دیگر منتقل می شود.
اضطراب و نگرانی از هر ویروسی سریع تر منتقل می شود اما انسان ها به آن توجهی ندارند و برای جلوگیری از ابتلا به ویروس اضطراب و نگرانی هیچ راهکاری ندارند.
اضطراب و نگرانی ویروسی قدرتمند است که نه تنها هیچ راهکار جهانی برای مقابله با آن ارائه نشده است بلکه از بی نهایت طریق انسانها به صورت ناآگاهانه در حال انتشار و گسترش آن هستند.
تصور عموم انسان ها این است که نگرانی و اضطراب به دلیل عوامل بیرونی در آنها ایجاد می شود.
شاید شنیده و یا حتی خودتان بارها گفته باشید: نگرانی و اضطراب به جانم افتاد.
نکته جالب توجه اینکه نگرانی و اضطراب به ندرت در اثر حمله ی عوامل و یا موجودات خارجی به وجود می آید.
تقریبا در همه موارد نگرانی و اضطراب به دلیل اعتقاد و نگرش افراد در آنها ایجاد می شود.
تصور کنید فرزند شما دیر کرده باشد.
چه افکاری در ذهن شما مرور می شود؟
آیا این افکار واقعی هستند؟
مسلما خیر چون هر فکری زمانی واقعی می شود که در دنیای بیرون به شکل صحنه ای قابل تماشا یا تجربه کردن تبدیل شود.
اما به گونه ای افکار را در ذهن خود مرور می کنید که گویی به واقعیت تبدیل شده اند و به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و نگرانی و اضطراب را تجربه می کنید و مدتی بعد فرزند شما به خانه می آید.
صدها بار این نمایشنامه تکرار می شود و هر بار بالاترین حد از اضطراب و نگرانی را تجربه می کنید در حالی که خود را درگیر توهم کرده اید.
شاید این گفته در ذهن شما مرور شود که: بچه هایی بوده اند که دیر کرده باشند و بعد مشخص شده که درگیر اتفاق و سانحه ای شده اند.
کاملا حق با شماست. اما اگر تمام مواردی که بجه ها دیر کرده باشند فقط 1% به خاطر اتفاق و سانحه باشد آیا لازم است هربار که کودکی دیر می کند به خاطر ترس از آن یک درصد خود را تحت فشار اضطراب و نگرانی قرار دهید؟
اصرار ذهن، به نگران بودن به خاطر انبوه شنیده هایی است که هرگز آنها را تجربه نکرده اید اما از طریق دیگران به گوش شما رسیده است.
زمانی که انبوهی از اخبار و اطلاعات درباره سرقت، تجاوز، تصادف و … را وارد ذهن خود می کنید، طبیعی است که اراده شخصی شما همواره به شما هشدار دهد. این کار به شکل نگرانی و اضطراب در شما پدیدار می شود.
این فقط یکی از اندیشه های نگرانی زا در ذهن انسانهاست و این در حالی است که لبست بلندی از اینگونه اندیشه ها در ذهن خود دارید.
اگر خواهان تجربه زندگی توام با آرامش هستید باید افکار نگرانی زا که در ذهنتان مرور می کنید را شناسایی و مرور کردن آنها را متوقف کنید.
هر فکری که باعث برهم خوردن آرامش شما شود در دسته افکار تنش زا قرار می گیرد و مهم نیست این فکر درباره چه موضوع یا چه فردی باشد چون در نهایت قرار گرفتن در احساس اضطراب و نگرانی نمی تواند به بهبود شرایط کمک کند.
اگر حتی هدف قدرت اراده شخصی شما این باشد که با ایجاد اضطراب و نگرانی به شما هشدار دهد که باید کاری انجام دهید، قطعا در زمان نگرانی نمی توانید تصمیم درست و کمک کننده ای اتخاذ کنید، بنابراین حفظ آرامش در هر شرایطی در اولویت قرار می گیرد.
چه افکاری باعث بروز نگرانی می شوند
به نظر من این افکار در دو دسته بندی قرار می گیرند:
1- افکار محیطی، افکاری هستند که از طریق دیدن و شنیدن وارد ذهن می شوند و هرگز تجربه ما نبوده اند.
- می شنوید که ماشین فلانی را دزدیده اند. این خبر تبدیل به یک فکر برای هشدار دادن به شما در زندگی روزمره می شود.
- می بینید فردی دچار سانحه شده است. این تماشا به یک فکر برای هشدار دادن به شما در زندگی روزمره می شود.
- از طریق رسانه ها مطلع می شوید که به یک کودک تجاوز شده است. این خبر به یک فکر برای هشدار دادن به شما در زندگی روزمره تبدیل می شود.
این لیست بی نهایت است و از این لحظه در زندگی روزمره هربار که در معرض این اخبار قرار بگیرید به یاد خواهید آورد که این یک فکر محیطی است و می تواند به یک فکر هشدار دهنده در ذهن من تبدیل شود.
اگر برای آرامش و احساس خوب خود ارزش و اهمیت قائل باشید ترجیح می دهید افکار محیطی کمتری را وارد ذهن خود کنید.
2- افکار شخصی، افکاری هستند که درباره خودتان دارید و باعث آزار و اذیت شما می شوند.
- من از دیگران مهم تر هستم.
- انتظار من برآودره نشده.
- من آدم مهمی هستم و نباید منتظر بمانم.
- من مشتری هستم و باید به من توجه شود.
- باید محبت من را جبران کند.
- باید درخواست من را قبول کند.
این افکار و افکار مشابه همه جنبه شخصی دارند و مربوط به انتظار ما از دیگران درمقابل خودمان هستند.
هویت شما با شغل، موفقیت ها، دارایی، سمت، شهرت و هیچ عامل دیگری تعیین نمی شود. شما جنبه ای از قدرت مشیت الهی هستید که برای مدتی کوتاه در جسم مادی حضور پیدا کرده اید تا زندگی روی زمین را تجربه کرده و از آن لذت ببرید.
بنابراین نباید خودتان را در معرض نقدو بررسی از طریق نگاه و توجه دیگران قرار دهید. به اندازه ای که به توجه دیگران نیاز برای درک ماهیت خود وابسته باشید از آنچه خداوند برای شما درنظر گرفته است دور می شوید.
قدرت اراده خداوند در برابر قدرت اراده شخصی
هر روز صدها فرصت برای فراخوانی قدرت اراده خداوند و استفاده از آن در برابر قدرت اراده شخصی فراهم می شود که بسیار ارزشمند هستند.
با هر بار استفاده از قدرت اراده خداوند برای مقابله با هجوم افکار منفی می توانید نزدیک بودن و دردسترس بودن خداوند را احساس کنید.
آرامشی که در لحظه فراخوانی در خود احساس می کنید نوید پاسخ خداوند به درخواست شماست.
با ذکر چندمثال از فراخوانی قدرت اراده خداوند در زندگی روزمره، نحوه استفاده از این قدرت بی نهایت را واضح تر می کنم.
- برای انجام کاری قصد دارم از خانه خارج شوم. درب پارکینگ را باز می کنم اما فردی خودروی خود را جلوی درب خانه ما پارک کرده و رفته است.
ناگهان عصبانی می شوم و افکار متنوعی در سرزنش و محکوم کردن آن فرد در ذهنم مرور می شود و خودم را آماده برخورد جدی با او می کنم.
در این لحظه به یاد می آورم که فرصت مناسی است تا از قدرت اراده خداوند برای حضور در زندگی ام دعوت کنم.
این فکر را در ذهنم مرور می کنم که شاید سانحه ای در انتظار حضور من است و به این ترتیب خداوند وقفه ای در حرکت من ایجاد کرده است. من نمی دانم اما او می داند.
- برای خرید به فروشگاه می روم و موقع پرداخت هزینه، فردی جلوی من ایستاده است و بر سر قیمت فاکتور خود با فروشنده بحث می کند. در همان لحظه افکار در ذهن من شروع به مرور شدن می کنند.
چقدر بدشانسم که این فرد بی ملاحظه جلوی من ایستاده است.
چقدر سوال می پرسد و اصلا توجهی به من ندارد که پشت سر او هستم.
او با این کارش موجب آزار من و معطل کردن من می شود.
در این لحظه به یاد می آورم که این یک فرصت است تا از قدرت اراده خداوند برای حضور در زندگی ام دعوت کنم.
مرور افکار قبلی را ادامه نمی دهم و افکار جدیدی را انتخاب می کنم.
من عجله برای رفتن به مرحله بعد ندارم. زندگی مسابقه نیست بلکه تجربه کردن است. من اکنون می توانم میزان آرامش و احساس خوب داشتن در این لحظه را تجربه کنم.
من نمی دانم در ذهن این فرد چه افکاری مرور می شود که به این شکل درحال جستجو کردن برای یافتن اشتباهی از طرف فروشنده است پس صبر می کنم تا او به جواب قانع کننده ای برسد و آرامش پیدا کند.
اکنون این فرد را دشمن یا موجب آزار و اذیت خودم نمی دانم بلکه او را فرشته ای می بینم که فرصت دعوت از خداوند به زندگی را برایم فراهم کرده است.
- صبح روز شنبه است، با ذوق و شوق از خانه خارج می شوم تا به محل کارم رفته و فعالیت مورد علاقه ام را انجام دهم.
به محل کارم رسیدم چند بار ریموت درب پارکینگ را فشار دادم اما درب باز نشد، با خودم فکر کردم حتما درب پارکینک خراب شده.
در همین لحظه افکار شروع به مرور کردن شد. مدیر بی لیاقتی است، چرا باید درب خراب شده باشد، حتما سرویس انحام نشده.
در همان لحظه به هوای ابری و زیبای آن روز توجه کردم و با خودم گفتم ماشین رو خیابان پارک می کنم، مشکلی نیست، حتی آفتاب هم نیست و ماشین رو پارک کرده وارد ساختمان شدم که متوجه شدم آسانسور هم کار نمی کند.
متوجه شدم برق ساختمان قطع شده.
افکار شروع به مرور کردن شد.
چقدر بدشانسم، اول صبح چرا نباید برق باشد.
این چه کشوری است که هنوز مساله برق آن حل نشده است.
به یاد آوردم که فرصت مناسبی است که قدرت اراده خداوند را به زندگی خود دعوت کنم.
مرور افکار قبلی را متوقف کرده و افکار جدید را انتخاب کردم.
اکنون چه کاری می توانم انجام دهم که احساس بهتری داشته باشم؟ می توانم کتاب بخوانم، فایل تصویری ضبط کنم حتی می توانم لایو اینستاگرام برگزار کنم.
هر روز در زندگی روزمره با مسائلی مواجه می شویم که قدرت اراده شخصی بلافاصله وارد عمل شده و افکاری که اضطراب و نگرانی را ایجاد می کنند در ذهن ما مرور می کند.
برای داشتن زندگی آرام و بدون دغدغه باید فراخوانی قدرت اراده خداوند برای مقابله با هجوم افکار قدرت اراده شخصی را تمرین کنید.
انقدر باید این الگوی فکری جدید را تمرین کنید تا تبدیل به عادت شده و جایگزین عادت قدیمی یعنی واکنش دادن به شیوه ای تنش زا شود.
شما در هر لحظه از زندگی با یک انتخاب روبرو هستید:
- به مرور افکاری که تنش زا هستند ادامه دهید.
- تلاش کنم افکاری را مرور کنید که احساس آرامش ایجاد می کنند.
این یک انتخاب است و باید مسئولیت آن را بپذیرید.
افرادی که در زندگی روزمره به طور پیوسته در حال واکنش دادن به مسائل زندگی هستند حق انتخابی برای خود قائل نیستند، آنها تصور می کنند کاملا طبیعی است که در مواجه شدن با هر مساله ای به همان شکل واکنش نشان دهند.
برخی از انسانها عقیده دارند باید با هر کس مانند خودش رفتار کرد. این عقیده بالاترین حق زندگی که انتخاب کردن است را از شما سلب می کند و همواره در زندگی انتخاب شما بر اساس عوامل بیرونی خواهد بود.
برای داشتن زندگی سرشار از آرامش و بی دغدغه باید مسئولیت انتخاب افکار خود را به عهده بگیرید.
در قسمت بعد درباره انتخاب احساس خوب، اهمیت آن و تاثیری که بر زندگی شما می گذارد توضیح داده می شود.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.17 از 23 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام برخدایی که دارم این بخش مهربانیش برای خود به شکل واضح توذهن اول فبول کنم فقطییکلگه نباشه وبدن اگه مپنویسم واقعی است اون ترس رو ازخودم درو کنم دارم روی این بخش چندروزی هست کارمیکنم
سلام براستاد وهمه دوستان
امروزکه آپن بخش نوشته باورسازه رو بخوانم به روزاول که وارداین بخش شدمنگاهم انداختم متوجه شدم من از ۱۳ /۳ /۱۴۰۲ تواین بخش آمدم دارمخیلی ارام تو این بخش روی خودم کاره میکنمکه به درک درستی تواین بخش برسم هربخشی که وارد شدم تو زمان کوتاه تموش می کردم ولی چون میخواستم به درک واقعی این نوشته برسم هر فایل برای من کلی تمرین ذهنی رو درخواست داشت که تو زمان کوتاه امکانش نبود برای ۴۹ فایل پرارزش این نوشته باید خیلی زمان درنظر میگرفتمکه تا این زمان خوب برخوردار داشتم
دو روزگذشته دخترم برای کاری با دوستان همکارش قرارداشت که قرا بود به هم باشن من طبق هرزمان که دخترم بیرون بود رفتارنکردم برای خودم هم کمی تعجب داست که چرا امروز با اینوه دخترم تا ساعت ۳۰ /۹ بیرون بود با اسنپ امداصلا هیچ گونه نگرانی نداشتم کامل آرام راحت این مسئله روفبول کردمکه کار ایجاد میکنه که تا این زمان توفضای بیرن باشه کامل آسودن با خیل راحت به کارهای خودم رسیدم وفتی دختر آمد انتظار لرنکرانی استرس ازمن داشت دید که من دارم توگوشیم دیگاه مینویسم براش کم تعجب هم داشت ولی امروزکه به این بخش رسیدم دریافت چون من روی باورهای خودم کار میکنم کلی ازاون باورها دیگه اصلا فبول ندارم بهشون توجه نمیکنم تا بخواد تو ذهنم تو بخش منفی شروع به مرو بشه سریع خودم رو ازاون بخش بیرن میکشم واسم روبهتر میکنم این کلمه که من باید حسم خوب باشه کمک زیادی به من کرده فهمیدم اگه حسم خوب باشه تو هرمسیرباشم نتیجه اون مسیر ازدرستی حسممعمول میشهکه تومسیرهستم لیز نخوردم خارج نشدم پس من تواین بخش هم اون ازلطف خدا هنوزتومسیرهستم
سابق براین اگه دخترم به اندازه نیم ساعت امشب گذشته بیرون خونه بود ازانواع مشکلات ازانواع افکارتشتباه که توذهنم مرورنیشد توذهنمکلی مشکل میساختمکه هیچ کودمدرواقعیت نبود فقط خودم رو به شدت دچارترس نگرانی ناشی ازاین افکار پیدا میکردم ولی این یی ماه گذشته نه این شکل نبودتگهکسی دیر کنه باورهای اشتباه روکنارگطداشته به بخش مثبت حًورش توبیروم فکرکردم حسم روبه شکل خوب نگه میدادم همکسی که بیرون بوده ازافکارمنکه میونه جقدرمن روایت میکرددراپان هست ازبودنش توفضای بیرون لذت بیشتری رومیبره حتی دخترم ۲ بار به من اطلاع دا مکه اول سوار ماشین هیت بعدگفت که چقدر فاصله زمانی باردومش چقدر هست ولی من به شکل کلی اصلا هیچنگرانی نداشتم چون بارهای فبل حالم رو درک کرده بود به شکل فبل داشت به من آرامش میداد ولی من واقعا ارام بودم اصلا برای انکار یی کاره اضافه که دخترم داشت انجام میدا ولی بهش نگفتم. احساس رو خراب کنم گفتم بزارماون همون کاریکه توذهنش من رو آرام مینه انجام بده وفتی واردساختمان شد پدرش خواب بودهی میپرسید چیزی شده منگفت نه اون آرام رفت خوابید حس بهتری ازبیرون رو فردا تو رفتار داشت ولی دوماه فبل روزی که بیرون بود چون حرکات بعدازامدن من رومشاهد میگیر باره میگفت آدم خیلی بهش سخت میگزاره که تواین رفتاررو داری من همش نکردن برخورد توبا بیرون بودن وناراحتی که توذهنت برای خودت درست میکنی هستم ولی این باره زمانی که بیرون بود با دوستانش بهش خوش گذشته بود رو برام تعریف کرد
چون توبخش کمکردم اضطراب وترسهای خودم تا اینجا خیلی موفق بودم کلی نگرانی بیهوده به خودم میدادم رو از خودم گرفتم تو بخش ارده خداوند دارم کار میکنم میدونم که اگه تواون زمان من به بخش مثبت این اتفاق فکر کنم یی راه دیگه رو امتحان کنم نتیجه این کاره حس ارامش و تجربه خیلی بهتری هست که به من میرسه و به این شکل دارم تو اون زمان با بخش اراده خداوند توجه میکنم نه اراده خودم کم گم دارم یادمیگیرم که چطور برخورد داشته باشم حس عالی هست که دارم لمس میکنم
امروز داشتم فایل تکرا جلسه ۱۳ خدا هرگز دیر نمیکند رو گوش میدادم جلسه رو باید۵ بارگوش کنم ولی من هر کدوم۶ روی بار گوش کردم امروزبار ۵ بود یی مطبی توجه من روخیلی به خودش جلب کرد واین ترسی بودکه ازخداوند داشتمباروه ترس داشتن ازخداوند رو توذهنم پیدا کردمچرا من ترس دارممن رو از کوکی ازخداوند ترسوندن که جی بشه چرا دائمتوگوشم خوانده شد که اگه ابنکاری کنی خدا دوست داره اگه اینکاره رونکنی خدا دوست نداشت انجام نده
یعنی عمل کرده منتودوبخش بود دوست داشتن خداوند که میشد انجام داد ودوست نداشتن خداوندکه اول نباید انجام میشد اگه منانجام میدادم خودم رو در برابرخداوند میدیم که داده تودفترم اعمال اون توتا فرشته که درشون. چپوراست من هست فوری اون اعمال که نباید انجام میدا رو یاداشت داره میکنه به خداوند برسون که من کاره اشتباه دارم میکنمخوب من تودره مدرسه توزمان ما اگه ازما اشتباهی سر میزدی توکل مدارس اون زمان جواب این اشتباه اصلا حرف زدن نبودکه به کودکی گفته بشه که این اشتباه چه نتایجی روبرای داره اولین وبهترین زدن چوب به دستهای ما بود باره بخاطر این که من درسی رد یا بلدنبودم ویا کم یادگیری داشتم با من به این شکل بر خورد شدا اون ترس ازاشتباه که ازمن سرزده با اون شکل به من نشون داده شده این بار دربرخورد با خداوند هم نگاهم به این شکل بود کا اون انسان هست قدرت کم هست میتوان له این شدت رفتارکنه خداوند که خیلی قویتری هست اون زمان بر خداوند رو جطورتحمل کنم آیا اصلا فابل تحمل هست من اونزمان خیلی کم خواهم آورد ودر نتیجه توذهنم ریشه کرده بود که دارم بامقایسه هرباروه به خودم میگمتوترسهای خودت رو با برخورد باخداوند که تواون خدایی دید که انسانی رفتارداره نه خداییکه کسترش دهنده جهان وسیستم بودن جهان هست اون خدا آنقدر بی کارنیست که با هراستباه تو فوری کاغذ قلم به دست اون توتا فرشته بده که فوری زود نوشته بشه که ازلیست جا نمونه
چقدروبرای خودم و این باورها که به من رو تو چندین جهت دچار مشکل کرد که باید کنم که از هموشون خلاص بشم به جای اون همه باوره اشتباه دارم کلی باوره درست اول آگاهی رو به خودم درنتیجه بعدن تو زمان دیگه از اون یاد گرفتم نتیجه روهم به خودم میدم خیلی دریافتی ازاین مسیر هم اول کم کم به من میرسه چون کاره تواین مسیر به من ثابت شده که باید زمان واستمر باید داشت که نتیجه بده فوری زود تند هیچ نتیجه رو نمشه گرفت اگه بشه برای من که نمشه شاید افردی با ذهن خودشون توهربخش کارهای زیادی انجام دادن ذهن آزادتری دارن که سریع انجام بدم من هیچ کاری توبخش ذهنم نکردم اگه کردم اون کار براساس آگاهی اشتباه بوده که دریافت داشتمخوب پس اون اشتباه هم جواب درستی به من نداد من چون تومسیر برکشت هستم زمان برای درستی برکشت ار مسیردرست زمان ووفت وفکروتحلیل میزارم این بخش تحلیل خیلی به من کمک کرده جون با باورها اشتباه که داشتم مقایسه میکنم دریافت خوبی از آگاهی درست این زمان به خودم دادم درآینده به رشت وبهترین زندگیم نگاه دارم پس کاردکرده امروز آینده من رو میساخت
خداوند پشت و پناهتون یا حق. حق. نگه. دارتون
سلام بر قادر هستی
سللم براستاد وهمه همراهن گرامی
بعطصی روزه وفتی رفتارماون روزگ رومرو میکنم متو جه میشم ایا من توبخش رارامش بودم یا نه به
به شکر خدا چنان ارامشی تو وجود امده از خودن حال خودگ کیف گیکنمنه استرس دارام نه هیجانی بی مرود از چیزی که اصلا هیچ ونودنداده واموتن به وجود اپدنش هم همون ۱ درصد هست پس جرا من برای همون ۱ درصد خودگ وردحم ورانم رو دجار مشکل کنم افکارنوروخراب کرده ازحال خوب کمکنم نه این کاره اصلا درست نیست طی چندماهی هست که به شورخدا توبخش،رابطه با همسرم به سدت تدبخش خوبش داره به میش میره اون حس عصبی بودن کمتر نکرانی که حالا بیاد چه فکری داره ایا با کسی دجار مشکل شده عصبی هست بیا نه در مورد کاره من چی به خواهد گفت رواصلا ندارم چوم این افکار نه دارم ونه مرو میکنم انکار اون ارام شده هست ازاون هیجان رو نداره اگه داره توبخس زدوکم هست واینککاره اصلا من عصبی نمکنه این زمانی متوجه سدپکه پاه فبل دراثررتکاریی صحبت وگاری که خود همسر به استباهوانجام دادخ بود مندچاد یب عصانتی شدی شدم ولی خودم فوری تواون شرایط کنترال کرده به خودن یاداور سدممن این وکاره رو نباید انجام بدم باید حسم تو بخش خوبش باشه
اموز که فایل مربی بخش لاغریی خودم باشم رو با یی حس و تجربه نازه نوشتم امدم اشپزخونه برای خودم صجبانه درست کردم ولی بخش تشکرازنعمتهای اطرافم هنوز انجام نداه بود م وفتی صبحانه تمام شد یی مکس که جند دوز امده تواناق من هنوز نتواستم اون از اتاق به بیرون کنم امد از ظرف که منتوش صبحاته خودرم داشت موادکمی رو میخورد اول به خودمگفتم بیا بینیی خشره که تونگاهتو بسیارمزاجم هست اگه تو محیط بیروننباشه چه فاجعه بزرگی محیط زیستی رخ میدخ این مکس به ظاهر الوده وکثیف اگه تو طبیعت نباشه چه مشکل بزگی تومحیط ایجاد میسه داشنم بهد حرکات اون مکس برای اولین باره به شکلی مهربانتر نگاه میکردمحتی با هش صحبت کردم بهش گفتم برو به دوستان بگو که خدا شگل رو بیهود افرینش نکرده شما حمتا بی شک مفید بودی که خدا شما رو افردیده تازه گوشیم داشت موسیقی پخش میکرد بهش گفتم برات موسیق گذاشتم ازخوردن لذت ببر زد از منزل من بربیرون تا کسی تو ازار نداده برگرد به محیطی که بهش تعلق داری سلام من به همه مگسهای اطرافت بفرست
واین کاره وا ین رفتاریی حس ارامش خوبی روبه من وداد تو افکاراون مگس محبت من گرفت رفت وبرلی خودش اربرخور یی انسان تجربه خوبی ساخت ولی سابق اولین جرکت کیش کردن ووعصبی شدن که تو
طز ف من نشسته واولوده هست ظرف روکثیف کرده جرا نبتوانم این حشره مزاجم رو یا بکسم یا بندازم بیرون کلی افکار اشتباه دیگه رفتار تو نگاه فقط مخصوص انسان نیست میشه برخوردرو با یی حشره به شکل خوبی داشت دوست دارم که اون حشره از لابه پنجره که وتو اشپزخونه براش باز گذاشتم بره بیرون ووبرگرده به زندگی خودش اون جاش توخونه من نیست ولی میشه به شکلی رفتار بشه که حتی یی مگس احساس خوبی به خودم بده
برکست رفتار خودنتوبخش که خوب هست اولینکارس حس ارامش هست که درمن ابجادمیکنه من سالهای زیاری ازاین ارامش دور بودم نمیکم نداشتمو ولی به این شکل نبود یی،زماتی بود ی زمان اصلا نبود وتازه هی نکرانون بود که بازمو تکر ارحس بد رووخواهم داشت این نکرانی ازتکرار حس بد خودش بسیار ازدهنده هست چون حس این بخش روندارم هرچیزی پیش میاد اون به چسم تجربه خوب وبا کاربردی بهش نگاه دارم تومسافرت چند روزه توسمال موقع برکست دخترم داست رانندگی میکردن همسرم خسته سد رانندکی روبه دخترم داد که اون انجام بده پلیس به ماشین من علامت داد که بزنیمکنار همسرم با استرس که دخترم رانندگی تندی روانجام داده جتما به ما کیرداد ودختر هی یاداوری میکرد که سرعتش کم بوداون درستمیگفت چونمن چتدباربه صفحه زیردستش نگاه کردم سرعت کمبو.د وفتی وهمسرم پیاده شد رفت کنادپلیس به دخترمواساره گردکه وسایل روببره پیش ملیس دخترم به برادرس کفت بیا براین بین پلیس چی بهش میگه من بسیار ارام بودم انکار نه انکار ولی اگه فبلا بود چنان استرسی وجودم رومیگرفت که وای جی سد حالا چی میسه اون زمان برامکاوس میشد چنددقیق ه بد دیدم دختر با برادس دارنمیخند ودختر هی به برادس مگیه بدد خدا شکر با ما نبود همسرممبخند ودخترمهی میکه بود اخش برای مانبود وکلی داشتن میخندید چون ما اشتباه متوجه شدیم پلیس با ماشین عفبی ما کاره داشت نه با ما چون سرعتش زیادبود اون چندوقیقه توارامش عالی طی شد اون برای من جونکمی همسرم وحتی دخترم با نکرانی رفتن پیش پلیس ولی من میدوستمکه اونپلیس اشتباه کرده
وجالب بوددرس دودقیقه فبل همسرم اسرا به پسرم که هنوز گواهنامه رانندگی رو نگرفته که بیا حاده خلوت هیت تو رانندکی کن من بهس گفتم ابنکاره خطر ناک هست اجازه بده بد ازگرفتن کواهینانه ابنکاره ر انجام بدن همسر هی میگفت پلیس که نیست حرف منتمام نسده بود پلیس اشاره کرد
ودختر بهش مدارک وگواهنامه هم نشون داد ویی چیزه خوب به پسرمگفتم که توابن بخش کمکاری نمیگری اول توهم رانندگی داشتی واینکه پلیس تواولین برخورد ارتو کواهنامه حتما میخواد
پس این کاره نصفه خودت روحتما تمام کن چون چند زماتی هستکه اقدام کرده ولی هنوز نتواسته امتحان ایین نامه رو انجام نداده تو بخش رانندگی بسیار کارش خوب ولی تواین بخش بسیار ضعیف خودش مبینه مگه حفظش نمیشه دجار اختلا میشه که کودم سوال درست هست اون شک کارش رو خراب میکنه
پس میشد اون افکار توبخش مشکل داربه پیش بره هم مسافرت رو خراب کنم همحالم خوب نباشه وحسم بد بشه ولی با کنترال درست وکم رنککردن ارده شخصی سپردن هرکاری توبخش خدا خودم اونکمکش درست توجای خودش به من میرسه.
خدا پشت. وپنا هتون. یا حق. حق. نگه دارتون
ا
سلام آقای عطاروشن صبح شنبه شما بخیر شا ی باشه
امروزکه داشتم روی افکارم اول صبحی کارمیکردم باره به خودمگفتم توموفق هستی به شرطی که مسیر رومال خودت کنی تا امروز من این مسیررو مال خودممیدیم ولی امروزتوذهنم به شکل صاحب خونه مسیر رو تو دیدم دیدمکه مال من هست ازاین که کمک گردید که به این حالت روحی برسم باره وبارها از شما سپاگزارم کمک شما من رو به افکاره عالی ودرست توذهنم وا داشت دریافت که سن من همون رشت هستی که توذهنم قرارگرفت سن یک عدد هست تا زمانی که زنده هستیم اون سن زندگیت من نیست اون رشت ذهنی سن واقعی زندگی من هست که دارم بهش میرسم بابت ازشما ممنون هستم
خدا پشت وپنا هتون یا حق. حق. نگه دارتون