سی و پنج سال زندگی با اضافه وزن سبب شد تا به لطف خداوند در مسیر لاغری با ذهن درک صحیح و کاملی از نگرش و شرایط ذهنی و جسمی افراد چاق داشته باشم، این رمز موفقیت دوره های آموزشی لاغری با ذهن سایت تناسب فکری است.
پرخوری کردن و اشتها داشتن یکی از چالش های افراد چاق است و احساس غذاب وجدان بعد از هربار پرخوری کردن باعث افزایش یأس و ناامیدی افراد برای کنترل رفتار غذایی خود و در نتیجه لاغر شدن می شود.
آنچه مهمتر از پرخوری کردن است، افکاری است که پس از انجام پرخوری در ذهن فرد مرور می شود و در نتیجه باعث ایجاد احساس بد نسبت به خود و رفتارمان می شود. این احساس بد همان انتظار چاق تر شدن و ناامیدی از لاغر شدن است.
«انتظار» همان سرنوشت یا آینده است.
خیلی از افراد چاق عقیده دارند سرنوشت ما چاقی است و از آنجا که سرنوشت را در دست خداوند می دانند امید و انگیزه خود برای لاغر شدن را از دست می دهند. البته تلاش های نافرجام آنها برای لاغر شدن از طریق روش های مرسوم مختلف باعث شدت گرفتن باور لاغر نشدن در افراد چاق می شود.
اگر سالها برای لاغر شدن تلاش کرده اید اما نتیجه خاص و ماندگاری کسب نکرده اید به این دلیل نیست که جسم شما توانایی لاغر شدن ندارد بلکه فقط به این دلیل است که در ذهن ناخودآگاه شما «انتظار چاقی» قوی تر از انتظار لاغری است.
«انتظار چاقی» نتیجه شکل گرفتن احساس بد بخاطر مرور افکار چاقی یا انجام رفتاری است که به نظر ما منجر به چاق تر شدن خواهد شد.
بنابراین برای تغییر یا اصلاح «انتظار چاقی» باید عوامل ایجاد کننده آن را اصلاح کرد، در غیراینصورت هرگونه تلاش برای لاغر شدن منجر به شکست خواهد شد.
پرخوری کردن یا اشتها داشتن یکی از مهمترین عوامل ایجاد احساس بد در افراد چاق است به همین دلیل برای رهایی از تکرار بارها و بارها احساس بد چاقی باید عادت پرخوری کردن را در خود اصلاح کنیم.
چرا پرخوری می کنیم؟!
در سالهایی که چاق بودم همیشه این سوال در ذهن من ایجاد می شد که چرا دوستم یا برخی افراد می توانند نخورند اما من نمی توانم نخورم.
چرا برخی از افراد نسبت به تعارف کردن بستی، شیرینی، شکلات یا هر ماده غذایی دیگر به راحتی می توانند نخورند اما من به محض دیدن ظرف شیرینی یا هر ماده خوراکی در ذهنم سر و صدایی ایجاد می شد که: کاش زودتر بهم تعارف کنند. و به محض تعارف کردن اقدام به خوردن می کردم!
چرا برخی افراد به راحتی می توانند پاکت چیپس یا یک عدد بستنی را کامل نخورند اما من نه تنها تا ته پاکت چیپس را به راحتی می خوردم بلکه با انگشت یا لیس زدن ذرات کوچک باقی مانده در پاکت را هم می خوردم!
سالها از طرف اطرافیانم محکوم به پرخوری می شدم و به طریق مختلف من را به خاطر پرخوری کردن تحقیر و سرزنش می کردند اما هرگز به این موضوع فکر نمی کردند چرا من با اینکه آرزوی لاغر شدن دارم اما نمی توانم جلوی پرخوری کردن یا اشتهای خودم را بگیرم.
بارها مرا نصیحت می کردند که: کمتر بخور، رژیم بگیر، به فکر خودت باش و من بعد از هربار شنیدن توصیه های دیگران تصمیم می گرفتم پرخوری نکنم اما وقتی با غذا مواجه می شدم به هیچ وجه به خاطر نمی آوردم که تصمیم گرفته بودم پرخوری نکنم و بعد از زیاده روی در خوردن و به احساس بد پرخوری کردن رسیدن به یاد می آوردم که من تصمیم گرفته بودم پرخوری نکنم اما باز هم نتوانستم به تصمیم خود عمل کنم.
به لطف خدا هدایت شدنم به مسیر لاغری با ذهن سبب شد که رمز و راز چاق بودن را درک کرده و با اصلاح آنچه باعث چاقی ام شده بود پس از سی و چند سال چاقی اکنون شرایط جسمی بسیار متفاوت را تجربه کنم و به اشتراک گذاشتن آنچه درک کردم با افرادی که رویای لاغری دارند به لطف خدا فقط در چند سال هزاران نفر از رنج و سختی های چاقی و مسائل مرتبط با آن رها شدند.
نقش مغز در پرخوری کردن
برخلاف آنچه در ذهن بشر ایجاد شده است که پرخوری کردن را به بی اراده بودن فرد ارتباط می دهند و راهکار لاغر شدن را پرخوری نکردن و البته افزایش تحرک جسمی می دانند، پرخوری کردن مانند پلک زدن و تنفس کردن کاملا از اختیار فرد خارج است.
همانطور که برای چند لحظه می توانند نفس خود را حبس کرده و تنفس نکنید یا تصمیم بگیرید پلک نزنید شاید برای یک یا چند وعده بتوانید پرخوری نکنید اما همانطور که هرگز نمی توانید مدیریت تنفس و پلک زدن خود را به عهده بگیرید نمی توانید پرخوری کردن را مدیریت کنید.
تنفس کردن، پلک زدن، ضربان قلب و سایر فرایندهای حیاطی بدن تحت فرمان مغز انجام می شود در موقع لزوم تغییر در عملکرد آنها ایجاد می شود بدون اینکه ما تصمیم یا از قبل برنامه ریزی کرده باشیم یا حتی نیاز باشد حواسمان با بالا رفتن ضربان قلب یا تند شدن تنفسمان باشد.
پرخوری کردن نیز به همین شکل تحت فرمان و کنترل مغز است با این تفاوت که ما خودمان را مسئول پلک زدن نمی دانیم اما مسئول پرخوری کردن می دانیم.
وقتی خودت را مسئول پرخوری کردن بدانی قطعا برای رفع این خطای بزرگ اقدام خواهید کرد و بارها تلاش کرده اید از طریق های مختلف اشتهای خود را کاهش و پرخوری کردن را کنترل کنید اما نتیجه نهایی همیشه «شکست» بوده است. نه به این دلیل که شما بی اراده یا بی فکر و مسئولیت هستید بلکه به این دلیل که فرمان پرخوری کردن از طرف مغز صادر می شود و ما بعنوان اجرا کننده فرمان قادر به عدم اطاعت از مغز خود نیستیم.
اطلاعت نکردن از فرمان پرخوری کردن باعث فشار عصبی و برهم خوردن تمرکز ما می شود و این حالت تا جایی ادامه پیدا می کند که رژیم یا مدیریت خوردن را رها کرده و به شکل همیشگی غذا می خوریم.
بنابراین اگر عقیده دارید اشتهای شما زیاد است یا پرخوری می کنید یا حتی به نظر خودتان پرخوری نمی کنید اما همیشه احساس عذاب وجدان پرخوری کردن دارید باید برای رهایی از این وضعیت به فکر تغییر فرمول های ذهنی و در نتیجه اصلاح عملکرد مغز خود باشید.
ما نمی توانیم به طور مستقیم عملکرد و دستورات مغز را تغییر دهیم اما با اصلاح فرمول های ذهنی درباره چاقی و پرخوری کردن به راحتی می توانیم بر عملکرد مغز تاثیر گذاشته و دستورات مغز را همسو با متناسب شدن و لذت بردن از غذا خوردن درعین حالی که احساس خوب و تناسب اندام داشته باشیم تغییر دهیم.
این فرایند به شکل عالی در دوره «اصلاح پرخوری و اشتها در مغز» توضیح داده شده است و با انجام تمرینات عملی و کارآمد می توان به راحتی از شر اشتها و پرخوری کردن رها شد.
در فایل آموزشی نقش مغز در پرخوری کردن به شکل واضح و منطقی درباره این موضوع مهم توضیح داده شده است. اطمینان دارم استفاده از محتوای این فایل و عمل کردن به آنچه گفته شده است می تواند تغییر واضح در عملکرد شما در مسیر لاغری با ذهن و کسب نتیجه فراتر از انتظار ایجاد کند.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
اطلاعیه:
هزینه خرید دوره اصلاح پرخوری و اشتها تا ۷ بهمن ماه با قیمت فعلی و پس از آن با قیمت جدید امکانپذیر خواهد بود.
امتیاز 4.16 از 62 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام و درود
استاد تا به اینجای فایل که شش دقیقه گذشته واقعا بار دیگه برام این راه ( لاغری با قدرت ذهن) تایید شد چون در گذشته من خودم در رژیم شدید بودم اما هر ماه میدیدم که چاقتر میشم و اما خواهر من که خیلی لاغر بود هر چی میخواست به مقدار دلخواه در هر زمانی که میخواست میخورد و واقعا هم لاغر بود و یا همسرم همینطور هر آنچه دوست داشت در هر زمانی میخورد و متناسب هم بود و من همیشه میگفتم خدایا چطور فلان غذا اینها رو چاق نمیکنه اما من رو چاق میکنه و کلی سوال دیگه هم در ذهنم داشتم و اما در نهایت خودم میگفتم انگار بدن من با اونها فرق داره و سوخت و سازمان پایین هست و من چون دارو میخورم و زایمان کردم و …..چاق هستم و تا ابد هم اینطور میمانم و این دیگه سرنوشت من هست .
این رو هم بگم من همیشه در گذشته میگفتم تنها راه لاغر شدن کم خوردن و زیاد فعالیت کردن هست و هیچ راهی رو به جز این کار قبول نداشتم و همیشه هم از این طریق در زمانهای مختلف کلی وزن کم کرده بودم که دوباره برگشته بود اما این اواخر رژیمم با اینکه با تمام توانم کم میخوردم و بیشتر ورزش میکردم نه تنها لاغر تر نمیشدم بلکه هر ماه چاقتر هم میشدم و واقعا هیچ راهی رو دیگه بلد نبودم که انجام بدم و چون کم کم داشتم ناامید میشدم میخواستم به سمت قرص و دمنوش لاغری برم که شخصی میومد داخل باشگاه ما و از فلان دمنوش های خاص برای لاغری تبلیغ میکرد وچون بچه ها خورده بودن و نتیجه گرفته بودن من هم دوست داشتم امتحان کنم چون در حال بد روحی بودم که چرا بعد از این همه زحمت شدید که به خودم میدم نه تنها لاغرتر نمیشم بلکه ثابت هم نمیمونم و واقعا ناامید و خسته بودم و به دنبال راهی برای نجات خودم از چاقی میگشتم چون مطمعن بودم اگر این روند هر ماه افزایش وزن من ادامه پیدا کنه تا چند ماه دیگه من به وزن قبل از بارداری ام میرسیم و تمام زحماتم به باد میرن واقعا حالم بد بود چون این اواخر رژیمم تمام باورهای من توسط پزشکان متخصص و کارشناس تغذیه با هم خراب شده بودن و همین باورهای اشتباه باعث شده بود من بدون هیچ پرخوری بلکه با کم خوری بیشتر و فعالیت بیشتر هر ماه کلی وزن اضافه کنم و یادم میاد وقتی روی ترازو میرفتم و عدد بالاتر از ماه قبلم میدیدم آرزو میکردم که دیگه وزنم همین عدد بمونه و بیشتر نشه اما هر ماه شاهد عدد بالاتر بودم و من ناراحت تر و درمانده تر میشدم و واقعا استاد یا شما موافقم که خوردن و فعالیت و … هیچ ارتباطی به لاغری ندارن چون من خودم در گذشته این حقیقت رو تجربه کرده بودم اما نمیدونستم ایراد کارم کجاست و فقط سعی داشتم هی به خودم بیشتر سخت بگیرم مثلا رفتم رشته ورزشی رو داخل باشگاه تغییر دادم و اینقدر حرکات سنگین زدم تا مدتها کمر درد و زانو درد شدید داشتم و درگیر دکترها بودم و از اون طرف هم هر ماه پول رژیم و ویزیت به کارشناس تغذیه میدادم و وقت میزاشتم میرفتم مطب ایشون تا وزن من رو چک کنه و رژیم سنگین تر و جدید تر بده و اما هی شرایطم بدتر میشد .
پس من همینجا بارها فریاد میزنم که من مدتها هست به خاطر. هدایت ام به این سایت باور (ورزش و رژیم باعث لاغری من هست )رو قبول ندارم و هر کس هم بگه حتی بالاترین پزشکان هم بگن من قبول ندارم چون خودم نمونه ی واضحی برای غلط بودن این ادعا هستم و خدا رو شکر زمانی که به این راه هدایت شدم خیلی راحت این راه رو پذیرفتم و با تمام وجودم اون رو باور کردم .
بدن من این توانایی رو داره که از هیچ میتونه چیزی رو به وجود بیاره مثل دانه ی لوبیا داخل دستمال خیس فقط با آب و نور اون رشد میکنه بدن من هم به شدت کم نیاز هست و با همون آب و تنفس و غذای کم هم میتونه چاق بشه .
من باید بدونم لاغر شدن نیاز به تغییر فرمولهای ذهنی دارد من اگر احساس پرخوری دارم و پرخوری رو عامل چاقی می دانم به خاطر فرمولهای ذهنی هست و تا اونها رو تغییر ندم من تغییر نمیکنم من خودم یادم میاد آخرین بار با رژیم سنگین تا سی و پنج کیلو وزن کم کردم چون واقعا عاشق لاغری بودم و از چاقی متنفر بودم با تمام توان و ارده ام رژیم گرفتم و لاغر شدم اما چون ذهنم تغییر نکرده بود به محض رسیدن به وزن دلخواهم تمام اون فرمولهای گذشته ی چاقی دوباره میتونستن من رو وادار به پرخوری کنن و من هر از گاهی رفتارهایی داشتم که واقعا وقتی یادم میاد حالم بد میشه و یا خجالت میکشم اما همچنان در من بودن و باعث میشدن من بعد از چند ماه وزن نرمالی که داشتم دوباره کلی وزنم زیاده بشه و من دوباره پیش اون کارشناس برم ورژیم جدید بگیرم و اینقدر من نوسان وزنی داشتم و همش وزنم بالا و پایین میشد و من پیش این کارشناس میرفتم که اطرافیانم میگفتن تا کی میخوای بری پیشش رژیم بگیری بابا ول کن تو حساس شدی و اما حالا میفهمم چرا اون اتفاق نیفتاد چون ذهنم پر از فرمول های چاقی بود که با اون همه کاهش وزن اونها تغییر نکرده بودن یادم میاد اینقدر حرص و ولع خوردن اون خوراکی های محدود رو داشتم که وقتی در. جایی باهاشون برخورد میکردم اینقدر میخوردم که عذر میخواهم بعدش بالا میاوردم و همه میگفتن معدت کوچک شده که اینطور شدی کسی نبود بگه رفتارهات و تمایلات تو تغییر نکرده ذهن تو تغییر نکرده که تو اینطور شدی و میخوام بگم رژیم باعث لاغری من برای همیشه هیچوقت نشد مقطعی شد بارها شد اما دایمی نشد و من همیشه مثل یو یو. در حال رفت و آمد بین چاقی و لاغری بودم و من یادم میاد اینقدر هوس خوراکی های خاص و میکردم که به خودم داخل هفته یه روز رو استراحت میدادم و هر چیزی میخواستم رو میخوردم و اما بعدش عذاب وجدان میگرفتم و با تمام توانم کل هفته رو در محدودیت شدید به سر میبردم چون یه روز رو هر طوری خواسته بودم رفتار کرده بودم .
اما باید بگم من مدتها هست در سایت هستم و دارم روی مغزم و ذهنم کار میکنم و واقعا خود به خود خیلی از چیزها رو. نمیخورم و خیلی از رفتارها رو ندارم چون دارم این چاقی رو از ریشه برطرف میکنم و به جای کلی فشار آوردن به جسم دارم روی مغزم که صادر کننده ی دستور غذا خوردن هست کار میکنم و من دارم دوره ی اصلاح پرخوری و اشتها در مغز رو با جدیت دنبال میکنم و واقعا رفتار من با مواد غذایی خیلی تغییر کرده من در گذشته نقطه ضعفم خوردن فست فود ها بود عاشق اونها بودم و با یکی و دوتا کامل از پیتزاهای و ساندویچ ها و … دوست نداشتم کنار بکشم اما همین دیشب من شام میل نداشتم و یک عدد کلوچه کوچک به اندازه نصف کف دستی خوردم و دیگه هیچ چیز نخواستم تا آخر شب دخترم با دوستاش رفت کافه و پیتزا خریده بود و نصفش رو نخورده بود آورده بود خونه و من دیدم و جلوم بود فقط یه برش برداشتم و دیگه نخوردم و گذاشتم داخل یخچال و همچین کاری در گذشته محال بود اما راحت دیشب انجام دادم تا خواستم فکر کنم پرخوری کردم گفتم بابا از این فکرها نکن که پرخوری ذهنی هست آخه اگر گذشته ی تو بود که کل این رو میخوردی حالا شام نخوردی یه برش فقط برداشتی و دیگه نخوردی و گذاشتی داخل یخچال خب این کار تو کم چیزی نیست و باید بدونی این رفتار تو چقدر ارزشمند و عالی هست که اگر سالها کارشناس تغذیه من رو وادار میکرد این کار رو بکنم نمیتونستم و با اگر با زور انجام میدادم قطعا دفعه ی بعد تلافیش رو در میاوردم چون رفتارم با فرمانهایی مغزیم هماهنگ نبود و اما مطمعنم به لطف این دوره رفتارم برعکس خواهد شد یعنی دفعه ی بعد شاید من همین یک برش رو هم برندارم چون فرمان مغزیم با هدفم هماهنگ تر میشه و من رفتار بهتری خواهم داشت .
من خودم به شخصه مجذوب این دوره هستم و دارم دوباره اون رو دوره میکنم و امروز هم خواستم برم اونجا اول کامنت بنویسم اما دوباره گفتم بیام ببینم این فایل استاد درمورد چه هست و خدا من رو هدایت کرد که بیام اینجا و این نوشته رو بنویسم .
من در بخش اول این دوره با اون مستند عالی شناخت خیلی بهتری از مغز پیدا کردم و واقعا متوجه شدم انسانها چطور در این دنیا زندگی میکنن و در بخش دوم اگاهی عالی و وارد مغزم کردم و بخش سوم که واقعا عالی بود خطای مغز چاق هست که من کلی پرده ها از جلوی چشمم برداشته شد و متوجه شدم تفاوت رفتارهای فرد چاق و لاغر در کجا هست
من خودم تا وقتی داخل این دوره نبودم میگفتم من که کلی تغییر کردم چرا لاغر نمیشم اما از وقتی در این دوره دارم تمرینات عملی رو انجام میدم متوجه شدم چقدر خطا ی رفتاری داشتم که دیگه نمیخوام اونها رو انجام بدم و هر روز دارم آگاهانه تلاش میکنم که به آموزشها عمل کنم تا رفتارهای جدیدتری داشته باشم و در نهایت نتایج جدیدتری بگیرم .