0

نقش مغز در پرخوری کردن

نقش مغز در پرخوری
اندازه متن

سی و پنج سال زندگی با اضافه وزن سبب شد تا به لطف خداوند در مسیر لاغری با ذهن درک صحیح و کاملی از نگرش و شرایط ذهنی و جسمی افراد چاق داشته باشم، این رمز موفقیت دوره های آموزشی لاغری با ذهن سایت تناسب فکری است.

پرخوری کردن و اشتها داشتن یکی از چالش های افراد چاق است و احساس غذاب وجدان بعد از هربار پرخوری کردن باعث افزایش یأس و ناامیدی افراد برای کنترل رفتار غذایی خود و در نتیجه لاغر شدن می شود.

آنچه مهمتر از پرخوری کردن است، افکاری است که پس از انجام پرخوری در ذهن فرد مرور می شود و در نتیجه باعث ایجاد احساس بد نسبت به خود و رفتارمان می شود. این احساس بد همان انتظار چاق تر شدن و ناامیدی از لاغر شدن است.

«انتظار» همان سرنوشت یا آینده است.

خیلی از افراد چاق عقیده دارند سرنوشت ما چاقی است و از آنجا که سرنوشت را در دست خداوند می دانند امید و انگیزه خود برای لاغر شدن را از دست می دهند. البته تلاش های نافرجام آنها برای لاغر شدن از طریق روش های مرسوم مختلف باعث شدت گرفتن باور لاغر نشدن در افراد چاق می شود.

اگر سالها برای لاغر شدن تلاش کرده اید اما نتیجه خاص و ماندگاری کسب نکرده اید به این دلیل نیست که جسم شما توانایی لاغر شدن ندارد بلکه فقط به این دلیل است که در ذهن ناخودآگاه شما «انتظار چاقی» قوی تر از انتظار لاغری است.

«انتظار چاقی» نتیجه شکل گرفتن احساس بد بخاطر مرور افکار چاقی یا انجام رفتاری است که به نظر ما منجر به چاق تر شدن خواهد شد.

بنابراین برای تغییر یا اصلاح «انتظار چاقی» باید عوامل ایجاد کننده آن را اصلاح کرد، در غیراینصورت هرگونه تلاش برای لاغر شدن منجر به شکست خواهد شد.

پرخوری کردن یا اشتها داشتن یکی از مهمترین عوامل ایجاد احساس بد در افراد چاق است به همین دلیل برای رهایی از تکرار بارها و بارها احساس بد چاقی باید عادت پرخوری کردن را در خود اصلاح کنیم.

چرا پرخوری می کنیم؟!

در سالهایی که چاق بودم همیشه این سوال در ذهن من ایجاد می شد که چرا دوستم یا برخی افراد می توانند نخورند اما من نمی توانم نخورم.

چرا برخی از افراد نسبت به تعارف کردن بستی، شیرینی، شکلات یا هر ماده غذایی دیگر به راحتی می توانند نخورند اما من به محض دیدن ظرف شیرینی یا هر ماده خوراکی در ذهنم سر و صدایی ایجاد می شد که: کاش زودتر بهم تعارف کنند. و به محض تعارف کردن اقدام به خوردن می کردم!

چرا برخی افراد به راحتی می توانند پاکت چیپس یا یک عدد بستنی را کامل نخورند اما من نه تنها تا ته پاکت چیپس را به راحتی می خوردم بلکه با انگشت یا لیس زدن ذرات کوچک باقی مانده در پاکت را هم می خوردم!

سالها از طرف اطرافیانم محکوم به پرخوری می شدم و به طریق مختلف من را به خاطر پرخوری کردن تحقیر و سرزنش می کردند اما هرگز به این موضوع فکر نمی کردند چرا من با اینکه آرزوی لاغر شدن دارم اما نمی توانم جلوی پرخوری کردن یا اشتهای خودم را بگیرم.

بارها مرا نصیحت می کردند که: کمتر بخور، رژیم بگیر، به فکر خودت باش و من بعد از هربار شنیدن توصیه های دیگران تصمیم می گرفتم پرخوری نکنم اما وقتی با غذا مواجه می شدم به هیچ وجه به خاطر نمی آوردم که تصمیم گرفته بودم پرخوری نکنم و بعد از زیاده روی در خوردن و به احساس بد پرخوری کردن رسیدن به یاد می آوردم که من تصمیم گرفته بودم پرخوری نکنم اما باز هم نتوانستم به تصمیم خود عمل کنم.

به لطف خدا هدایت شدنم به مسیر لاغری با ذهن سبب شد که رمز و راز چاق بودن را درک کرده و با اصلاح آنچه باعث چاقی ام شده بود پس از سی و چند سال چاقی اکنون شرایط جسمی بسیار متفاوت را تجربه کنم و به اشتراک گذاشتن آنچه درک کردم با افرادی که رویای لاغری دارند به لطف خدا فقط در چند سال هزاران نفر از رنج و سختی های چاقی و مسائل مرتبط با آن رها شدند.

نقش مغز در پرخوری کردن

برخلاف آنچه در ذهن بشر ایجاد شده است که پرخوری کردن را به بی اراده بودن فرد ارتباط می دهند و راهکار لاغر شدن را پرخوری نکردن و البته افزایش تحرک جسمی می دانند،‌ پرخوری کردن مانند پلک زدن و تنفس کردن کاملا از اختیار فرد خارج است.

همانطور که برای چند لحظه می توانند نفس خود را حبس کرده و تنفس نکنید یا تصمیم بگیرید پلک نزنید شاید برای یک یا چند وعده بتوانید پرخوری نکنید اما همانطور که هرگز نمی توانید مدیریت تنفس و پلک زدن خود را به عهده بگیرید نمی توانید پرخوری کردن را مدیریت کنید.

تنفس کردن، پلک زدن، ضربان قلب و سایر فرایندهای حیاطی بدن تحت فرمان مغز انجام می شود در موقع لزوم تغییر در عملکرد آنها ایجاد می شود بدون اینکه ما تصمیم یا از قبل برنامه ریزی کرده باشیم یا حتی نیاز باشد حواسمان با بالا رفتن ضربان قلب یا تند شدن تنفسمان باشد.

پرخوری کردن نیز به همین شکل تحت فرمان و کنترل مغز است با این تفاوت که ما خودمان را مسئول پلک زدن نمی دانیم اما مسئول پرخوری کردن می دانیم.

وقتی خودت را مسئول پرخوری کردن بدانی قطعا برای رفع این خطای بزرگ اقدام خواهید کرد و بارها تلاش کرده اید از طریق های مختلف اشتهای خود را کاهش و پرخوری کردن را کنترل کنید اما نتیجه نهایی همیشه «شکست» بوده است. نه به این دلیل که شما بی اراده یا بی فکر و مسئولیت هستید بلکه به این دلیل که فرمان پرخوری کردن از طرف مغز صادر می شود و ما بعنوان اجرا کننده فرمان قادر به عدم اطاعت از مغز خود نیستیم.

اطلاعت نکردن از فرمان پرخوری کردن باعث فشار عصبی و برهم خوردن تمرکز ما می شود و این حالت تا جایی ادامه پیدا می کند که رژیم یا مدیریت خوردن را رها کرده و به شکل همیشگی غذا می خوریم.

بنابراین اگر عقیده دارید اشتهای شما زیاد است یا پرخوری می کنید یا حتی به نظر خودتان پرخوری نمی کنید اما همیشه احساس عذاب وجدان پرخوری کردن دارید باید برای رهایی از این وضعیت به فکر تغییر فرمول های ذهنی و در نتیجه اصلاح عملکرد مغز خود باشید.

ما نمی توانیم به طور مستقیم عملکرد و دستورات مغز را تغییر دهیم اما با اصلاح فرمول های ذهنی درباره چاقی و پرخوری کردن به راحتی می توانیم بر عملکرد مغز تاثیر گذاشته و دستورات مغز را همسو با متناسب شدن و لذت بردن از غذا خوردن درعین حالی که احساس خوب و تناسب اندام داشته باشیم تغییر دهیم.

این فرایند به شکل عالی در دوره «اصلاح پرخوری و اشتها در مغز» توضیح داده شده است و با انجام تمرینات عملی و کارآمد می توان به راحتی از شر اشتها و پرخوری کردن رها شد.

در فایل آموزشی نقش مغز در پرخوری کردن به شکل واضح و منطقی درباره این موضوع مهم توضیح داده شده است. اطمینان دارم استفاده از محتوای این فایل و عمل کردن به آنچه گفته شده است می تواند تغییر واضح در عملکرد شما در مسیر لاغری با ذهن و کسب نتیجه فراتر از انتظار ایجاد کند.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن


اطلاعیه:

هزینه خرید دوره اصلاح پرخوری و اشتها تا ۷ بهمن ماه با قیمت فعلی و پس از آن با قیمت جدید امکانپذیر خواهد بود.

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.21 from 58 votes

https://tanasobefekri.net/?p=37543
برچسب ها:
6 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار عطا
      1402/10/21 19:33
      مدت عضویت: 477 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 725 کلمه

      سلام . 

      پرخوری در من چطور ترک شد ؟ 

      من پذیرفتم که  خوردن  در ذهن من کلا در معنای چاقیست . 

      خب این باور یک باور غلط است .

      چون خوردن یک فعل است .

      درست مثل سایر افعال که توسط ما انجام میشود .

      پس خوردن هم دقیقا مثل سایر افعال بدن چه به صورت ارادی و چه به صورت غیر ارادی مثل حرکت دادن دست  و پا نشستن برخاستن ضربان قلب کارکرد کلیه و …در حال صرف انرژیست . 

      مزایای خوردن برای بدن 

      من به وسیله ی فعل خوردن لذت بیشتری از زندگی میبرم 

      من به وسیله فعل خوردن از فواید موجود در غذاها بهره مند میشوم .

      من به وسیله ی فعل خوردن سیر میشوم .

      من به وسیله ی فعل خوردن فکم حرکت می کند دندانهایم  به کار می افتد . 

      به وسیله فعل خوردن مری من عمل بلع را انجام میدهد . 

      به وسیله ی فعل خوردن اسید معده ی من ترشح میشود .

      به وسیله فعل خوردن هضم غذا انجام میشود .

      به وسیله ی فعل خوردن دفع غذای زاید از روده ها انجام میشود و روده ها خشک و بی تحرک نمیشوند . 

      به وسیله ی فعل خوردن به بدن انرژی می رسد .

      به وسیله ی فعل خوردن  کارخانه ی چربی سوزی دوام دارد . سلولهای چربی چربیهای گذشته ی خود را رها کرده و آماده تجزیه ی سلولهای جدید میشود . 

      به وسیله ی فعل خوردن جسم من با توان بیشتری به کارهای روزمره عمل می کند . 

      به وسیله ی فعل خوردن بزاق من ترشح میشود .

      به وسیله فعل خوردن فکر من کار می کند .

      به وسیله فعل خوردن من توان نوشتن دارم .

      به وسیله فعل خوردن من میتوانم صحبت کنم .

      به وسیله فعل خوردن من زنده هستم . 

      خب این همه مزایا خوردن دارد . 

      پس هیچ کسی نمیتواند خوردن را ترک کند چون خوردن نیاز جسم است و برای زنده ماندن جسم ضروریست . 

      اما چیزی که  ذهن چاق با آن مشکل دارد خوردن نیست . 

      نگرش منفیست  که نسبت به خوردن می دهد . 

      نگرش منفی چاقی و بیماری و سنگینی و مضر بودن و زیاده روی و  … به خوردن احساس منفی میدهد .

      وقتی من به خوردن خودم صفت پرخوری میدهم یعنی دارم رفتارم را قضاوت می کنم و این قضاوت رفتار یعنی تولید احساس منفی 

       پس احساس منفی نسبت به خوردن تعریف پرخوریست  نه مقدار و حجم مواد غذایی .

      کسی ممکن است یک لقمه غذا بخورد ولی به همان یک لقمه نگرش و احساس منفی دارد این شخص پرخوری کرده است . 

      کسی هم  اونقدری میخوره که به احساس منفی حال بد و تهوع و سردرد و سنگینی میرسه این شخص هم پرخوری کرده است .

      مخرج مشترک این دو فعل  احساس منفی است . 

      پس اگر خوردن با  نگرش مثبت و توجه به فواید که در بالا نوشتم باشد احساس خوب در من تولید می کند . 

      این احساس خوب در جهت لاغریست . 

      وگرنه چه یک لقمه چه هزار لقمه جسم همه را هضم می کنه و تجزیه می کنه . حالا تجزیه یک لقمه زمان کمتری می طلبد و تجزیه صد لقمه زمان بیشتری می طلبد . 

      اما احساس بدی که ما در این زمانها داریم تمام نمیشود تجزیه نمیشود و این احساس منفی روی هم انبار شده و چاقی فیزیکی را شکل می دهد .

      چیزی که لازم است ترک کنیم احساس منفیست . 

      چه نسبت به فعل خوردن یا به هر چیز دیگر .

      برچسب منفی به خودمان نزنیم .

      خود را شایسته ی القاب بد ندانیم .

      به بدنمان انگ و برچسب چاقی و هضم نکردن و ذخیره کردن و ضعیف بودن و بیمار شدن نزنیم . 

      احساس خوب معیار تناسب ماست . 

      من با احساس خوبم دیگر پرخوری نمی کنم  و پرخوری بدون برچسب زدن به خودم و قضاوت رفتارم خود به خود در من رفع شده چون نگاه چاقی و نگاه پرخوری را درست کردم در نتیجه همیشه در من حس خوب تولید میشود و من هر آنچه می خورم به وقت گرسنگی و تمایل برای خوردن  و آنچه نمیخورم در زمان سیری چون نمیخواهم و تمایلی برای مصرف آن ندارم .

      پس خیلی راحت این رفتار در من ترک شد چون از ذهنم ترک شد . 

      چون ذهنم دیگر آن را نمیبیند . 

      لاغری من به خاطر پرخوری نکردن نیست به خاطر احساس بد نداشتن هست .

      احساس بد نداشتن به خودم 

      احساس بد نداشتن به فعل و عملکردم

      احساس بد نداشتن به جسمم 

      احساس بد نداشتن به مردم و اطرافیانم 

      احساس بد نداشتن به مواد غذایی

      احساس بد نداشتن به خدا 

      من احساس خوب خودم را با اصلاح نگرش چاقی گسترش دادم و با لذت و بدون هیچ گونه رنجی لاغر شدن را به جسمم هدیه دادم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1402/10/22 08:02
      مدت عضویت: 477 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,369 کلمه

      سلام  

      دیشب بعد از خوندن این مطلب یه مانعی در ذهنم پیدا کردم . دیدم جمله ی ترک پرخوری حس منو بد می کنه . 

      خب من معمولا به موضوع فکر نمیکردم . ولی خب دیشب بعد از خوندن این مطلب که فرمودید ریشه پرخوری باید در مغز اصلاح بشه  گفتم برای من چیزی که قبلا نمیزاشت پرخوری رو ترک کنم  این بود که ترک پرخوری برای من رنج بود . چون خوردن  در ذهن من  لذت بخشه  پس پرخوری در ذهن من  فارغ از آسیبهای جسمی لذت بیشتر معنا گرفته بود  پس ترک پرخوری یعنی ترک لذت  و من نمیخواستم لذتم رو ترک کنم. 

      در حالیکه در مسیر لاغری با ذهن فهمیدم پرخوری لذت بیشتر نیست . این حس لذت فقط در ذهن یک تصوره اشتباهه که از پرخوری ساخته . پرخوری رنج جسمی و رنج ذهنیه چون حال ما رو بد می کنه .  

      پرخوری چیست ؟ پرخوری یعنی خوردن + احساس منفی  

      با ولع خوردن احساس منفیه برای همین ذهن سیر نمیشه و مدام به خوردن ادامه میده .

      ذهن حس  آرامش و امنیت و لذت اون غذا رو میخواد . 

      خب اگه خوردن رو لذت در نظر بگیریم و  میدونیم که ذهن هم همواره در جهت بیشتر کردن لذت در ماست پس در نتیجه پرخوری در ذهن متوقف نمیشه چون او برای بیشتر کردن لذت به ما دستور خوردن میده . 

      یا زمانهایی که عصبی هستیم و به غذا پناه میبریم در این زمان ما برای کم کردن رنجی که بهمون وارد شده  و  به آرامش رسوندن خودمون میخوریم . 

      یعنی برای رسیدن به احساس بهتر  . 

      خب پس دلیل بیشتر خوردن ما ۲ دلیله 

      ۱- بیشتر لذت بردن

      ۲- کمتر  رنج کشیدن . 

      پس چیزی که نیاز به اصلاح داره تا ریشه فعل پرخوری در ذهن ما اصلاح بشه این دو فرموله که ما با خوردن و بیشتر خوردن برابرش کردیم . 

      حالا در مورد خوردن ما این دو فرمول ذهنی رو میپذیریم . چون خوردن نیاز بدنه و نمیشه ترکش کرد . 

      اما پرخوری مثل ترازوست  ما بهش نیازی نداریم پس میشه این فعل رو مثل ترازو کنارش گذاشت . 

      اما چطور میشه ذهن رو ترغیب کرد که پرخوری رو ترک کنه . 

      ما باید فرمول لذت بیشتر و رنج کمتر رو از فرمول پرخوری برداریم .

      یعنی با  جابجا کردن اهرم رنج و لذت برای ذهن . 

      یعنی باید به خودمون اثبات کنیم پرخوری نه تنها بیشتر کردن لذت نیست بلکه اتفاقا یعنی بیشتر کردن رنج و انجامش رنج مارو بیشتر می کنه که بارها شاهد بودیم وقتی پرخوری کردیم نه تنها لذتمون زیادتر نشده بلکه بیشتر و بیشتر رنج کشیدیم . 

      خب ذهن رنجهای پرخوری رو بارها دیده . 

      پس در حقیقت ما با ترک پرخوری میخوایم رنج رو ترک کنیم و با ترک پرخوری میخوایم به لذت برسیم نه رنج . 

      چیزی که مانع میشه تا ما پرخوری رو ترک نکنیم اشتباه به کار بردن معنای رنج و لذت برای پرخوریه . 

      در ذهن چاق پرخوری لذته و ترک پرخوری رنج 

      اما در ذهن متناسب پرخوری رنجه و ترک پرخوری لذت ‌ 

      پرخوری یعنی گرسنگی هایی که با خوردن به سیری نمیرسه  بلکه با  ترک خوردن به سیری میرسه . 

      پرخوری لذت نیست . 

      ولع داشتن ناشی از حس کمبود و باورهای محدود کننده است ولع یعنی  خالی بودن از لذت  

      اما آیا ولع ما با خوردن خاموش شده ؟ 

      ولع ما یه حس محدود ذهنیه . 

      اگه پرخوری کردن لذت بود ما بعد از مدتی پرخوری کردن باید سیر بشیم اما چرا یه حس سیری ناپذیری بهمون دست میده دلیلش اینه که اتفاقا پرخوری کردن  انسان رو گرسنه تر می کنه و گرسنگی بیشتری که سیری هم نداره و هیچ وقت برطرف نمیشه و مدام  انسان رو در رنج بیشتری میندازه . 

      چون هر چی میخوری سیر نمیشی . در حالیکه جسم در حال انفجاره ولی تمایل نفسانی یا همون احساس خلاء روانی ما از درون هی بیشتر و بیشتر میشه .

      این تمایل جسمی نیست این حالت رنجه . این حالت خالی شدن از صفت انسانیه . این حالت خالی شدن از حس آرامشه . این حالت یعنی رنج بی پایان . 

      و پرخوری دقیقا مارو به وادی رنج بی پایان میبره . 

      بارها امتحان کردیم و دیدیم لذتی از پرخوری نبردیم . 

      چیزی که ما میخوایم ترک کنیم رها شدن از این رنج بی پایانه نه رها شدن از لذت . 

      پرخوری لذت نداره . 

      چون انسان رو به وادی گرسنگی دائم میبره و گرسنگی رنجه . رنجی که با خوردن تموم نمیشه . رنج گرسنگی طبیعی با خوردن برطرف میشه ولی رنج گرسنگی ناشی از پرخوری با خوردن  بیشتر میشه . بیشتر خوردن در این وادی یعنی بیشتر گرسنه شدن 

      در حالیکه خوردن در وادی تناسب  انسان رو به وادی سیری میبره و سیر شدن یعنی برطرف شدن نیاز جسمی و حس امنیت و آرامش . اینه که لذت بخشه و  ما هرگز نمیخوایم این لذت رو ترک کنیم . 

      ما با ترک پرخوری میخوایم  خودمون رو از وادی رنج بی پایان گرسنگی  خلاص کنیم .

      من الان با نوشتن دقیقا این موضوع رو تصویرشو در ذهنم ساختم . 

      پرخوری کردن یعنی مسیر جهنم بی آب و علفی که دارم میبینمش . بارها تجربه اش کردم . مسیر بی اعتمادی  . مسیر گرسنگی مداوم . مسیر رنج بی پایان . مسیر خوردنهای پی در پی و سیر نشدن  مسیر حرام کردن نعمتهای خداوند . مسیر  خشکی و بی آب و علف بودن و دفع نعمت .

      تصویر پرخوری تصویر  ماسه زار کویریست که از هر طرف میروی به مقصد نمیرسی . برافروختگی نا آرامی دویدن و نرسیدن . دقیقا وادی پرخوری چنین تصویریه . 

      اگه ما ذهنمون رو با واقعیت پرخوری آشنا کنیم خود ذهن دیگه مارو از این مسیر دور می کنه 

      ولی اشتباه ما این بوده که پرخوری رو سالها لذت معنا کردیم . لذتی که هیچ تصویر بیرونی ازش نداشتیم جز بی وقفه خوردن فقط به امید اینکه بتونیم تبدیلش کنیم به تصویر لذتبخش نگهش میداشتیم و ازش دل نمی کندیم  و ذهن ما نمیزاشت ترکش کنیم . چون هنوز بهش امید داشت . 

      پس تقصیر ذهن قشنگمون نبود تقصیر خودمون بود که پرخوری رو لذت معنا کرده بودیم . اما آیا گرسنگی بی پایان . ولع بی پایان . رنج بی پایان . خوردنهای پی در پی که تنفرمون رو بیشتر می کنه . حریص بودن . آسیبهای شدید جسمی . اینا لذته ؟

       خود خوردن لذت داره . خوردن همون سیر شدنه یعنی رهایی از رنج گرسنگی .

       و این خوردن خوردن متناسبه که انسان رو به لذت میرسونه  پس چیزی که ما ازش لذت میبریم سیر شدنه  . نه خوردن . خوردن زمانی مارو سیر می کنه و زمانی ما رو گرسنه تر و گرسنه تر می کنه . خوردن در  وادی تناسب مارو سیر می کنه و به امنیت و آرامش می رسونه  . پس لذت یعنی تناسب . 

      ما زمانی راضی هستیم که متناسب باشیم . 

      ما از نامتناسب بودن در رنج هستیم . 

      و پرخوری یعنی یعنی نامتناسب بودن . یعنی افتادن در وادی رنج نامتناسبی .  یعنی افتادن در همون بیابان که تصویرشو در ذهنمون حک کردیم  

        لذت در تناسبه . و اینجا هم که سایت تناسب فکری هست . 

      پس لذت یعنی ذهن رو وادی  تناسب  قرار دادن . ما لایق متناسب بودن هستیم . ما لایق لذت هستیم و لذت یعنی تناسب . 

      و ترک پرخوری یعنی ترک رنج های بی پایان.  من در این نوشته به خودم اثبات کردم که فرمول

       ترک پرخوری = رنج   این یک فرمول غلطه 

      و فرمول درست 

      ترک پرخوری = ترک رنج و رسیدن به لذت تناسب و امنیت و آرامش و سیر شدن و ترک گرسنگیهای سیری ناپذیری است .ترک پرخوری یعنی  ترک رنج بی پایان . 

      نکته مهم : 

      تفاوت گرسنگی طبیعی و متعارف و گرسنگی غیر طبیعی و نامتعارف اینه که گرسنگی طبیعی و متعارف با خوردن سیر میشه ولی گرسنگی غیر طبیعی که در اثر پرخوری ایجاد میشه با بیشتر پرخوری کردن هی بیشتر میشه . یعنی سیر نمیشه مگر با ترک خوردن . 

       گرسنگی حقیقی با خوردن سیر میشه ولی گرسنگی کاذب  با ترک خوردن سیر میشه . 

      چون وقتی ترکش می کنیم از وادی رنج خلاص میشیم اما باز با افکار سرزنش آمیز نوع دیگری با خودمون در جنگ می افتیم که اینم پیامدهای همون سرزمینه . که دوباره ما رو به همون سرزمین می کشونه. 

      چقدر این وادی دردناکه و ما سالها در این وادی زندگی کردیم . 

      و برای رها شدن از این وادی فقط کافیه از فرمول ترک پرخوری استفاده کنیم . 

      یعنی ترک این سرزمین . ما باید هجرت کنیم به سرزمین تناسب تا بتونیم از زندگیمون لذت ببریم . 

      و تنها راه رها شدن از وادی رنج زندگی در تناسب و لذت تناسبه . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم