بسیاری از انسانها در سراسر جهان به دنبال راه حلی برای مشکل چاقی خود هستند. آنها از رژیم های مختلف و داروهای گوناگون برای لاغر شدن استفاده می کنند اما نتیجه مطلوب را به دست نمی آورند.
باید به دنبال شفای چاقی باشید. جستجو برای پیدا کردن راه حلی بعنوان دوای چاقی و لاغر شدن بی فایده است چون بشر هرگز نمی تواند دوای چاقی را کشف کند. بنابراین شفای چاقی تنها راه حل دائمی برای لاغر شدن است. روشی که نیاز به جستجو ندارد و در وجودتان نهفته شده است.
مزیت های شفای چاقی
استفاده از رژیم ها و روش های لاغری مختلف برای برطرف کردن چاقی مانند جستجو برای یافتن دارویی معجزه گر برای درمان هر بیماری است.
همانگونه که استفاده از دارو برای درمان بیماری ها نه تنها راه حلی مطمئن و همیشگی نیست بلکه می تواند عوارض مختلفی برای مصرف کننده به همراه داشته باشد استفاده از رژیم و روشهای مختلف لاغری نه تنها منجر به لاغری همیشگی نخواهد شد بلکه عوارض مختلفی برای استفاده کنندگان به همراه دارد که حتما عوارض استفاده از روش های مختلف برای لاغری را تجربه کرده اید.
استفاده از دارو و به کارگیری روش های مختلف برای درمان هر بیماری از روش های انسانی است که متکی بر آزمون و خطا و کسب تجربه در بلند مدت می باشد. اما شفا پیدا کردن فراتر از روش های دنیای مادی و بر مبنای نیروی بی نهایت خداوند انجام می شود.
آنچه مسلم است در تعریف شفا از کاربرد داروها شرحی داده نشده است و معنای شفا برطرف شدن هر نوع بیماری بدون استفاده از دارو به شکلی که به عنوان معجزه از آن یاد می شود.
شعراء: 80
وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ
و هرگاه بيمار شوم، پس هموست که مرا شفا ميبخشد.
بنابراین اگر شفا را مختص خداوند بدانیم، از آنجا که خداوند از روح خود در تک تک انسانها قرار داده است می توان به این نتیجه رسید که قدرت شفا در وجود همه انسانها قرار داده شده است.
روش لاغری با ذهن بعنوان راه حلی آموزشی برای رهایی از چاقی شباهت زیادی به روند شفا پیدا کردن بیماران دارد.
در لاغری با ذهن از هیچ دارو یا وسیله ای برای شفای چاقی استفاده نمی شود.
در لاغری با ذهن از هیچ برنامه رژیمی و محدودیت غذایی به عنوان راه حلی برای شفای چاقی استفاده نمی شود.
در لاغری با ذهن از هیچ برنامه ورزشی یا تغییر حرکتی بعنوان روشی برای ایجاد تغییر در سیستم جسم جهت شفای چاقی استفاده نمی شود.
در لاغری با ذهن فقط با استفاده از آگاهی آنچه از قبل در ذهن ناخودآگاه فرد درباره چاقی ذخیره شده است را شناسایی و با استفاده از آگاهی الهام بخش برای پاکسازی آن افکار و نگرشها اقدام می کنیم.
اینگونه تصور کنید که افکار و نگرش های چاقی مانند علف های هرزی هستند که در بستر ذهن ما رشد کرده و بر آنچه از ابتدای خلقت توسط خداوند در وجود ما نهاده شده است مسلط شده اند و مانع فعالیت و ثمردهی ذات الهی ما می شوند.
در لاغری با ذهن آگاهی های مناسب از طریق محتوای آموزشی وارد ذهن فرد می شود. این آگاهی همچون سموم آفت کشی عمل کرده و به مرور علف های هرز چاقی را ضعیف و ضعیف تر می کند تا اینکه از بهم فشردگی آنها کاسته شده و فضای کافی برای رشد و نمو دوباره افکار و نگرش های الهی در ذهن فرد فراهم می شود و سبب شفای چاقی می گردد.
از بین بردن افکار و نگرش های چاقی ذهن برای لاغر شدن کافی است چون آنچه ما برای شفای چاقی به آن نیاز داریم از قبل توسط خداوند در وجود ما نهاده شده است اما در طی سالها دریافت آگاهی و اطلاعات نامناسب فعالیت آنها را متوقف کرده بودیم و سبب چاقی خودمان شده بودیم.
تنها تفاوت افراد متناسب با افراد چاق این است که در ذهن آنها افکار و نگرش های چاق کننده وارد نشده است بنابراین همچنان تحت تاثیر و هدایت فرمول های صحیح در جنبه تناسب اندام هستند.
بنابراین مشکلی که از طریق افکار و آگاهی ایجاد شده است را نمی توان با استفاده از روش های مرسوم برای لاغر شدن برطرف کرد. باید از طریقی که آن مشکل ایجاد شده است برای برطرف کردن آن اقدام کرد.
چاقی در ذهن ایجاد و در جسم نمایان می شود بنابراین برای شفای چاقی نیز باید ابتدا چاقی را از ذهن پاک کرد و سپس چاقی از جسم محو می گردد.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.41 از 74 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
استاد عزیز این فایل هم مثل تمام فایلهای که تاکنون گوش دادم پر بود از نکات جالب که من همه رو یادداشت برداری میکردم و واقعاً لذت میبردم اما یک موضوعی که وجود داشت و خیلی توجه من رو جلب کرد این بود که شما گفتید حتی بعد از این همه مدت هم گاهی وسوسه میشید ته مانده غذای دخترتون رو بخورید
میخواستم بگم من انقدر این عادت رو داشتم خودم غذا زیاد نمیخوردم ولی ته مانده غذای پسرم را همیشه میخورم و جوری شده که مثلاً اگر چیزی رو نمیخوره نمیبره بذارش تو بشقاب بلکه مستقیم میاره میذارش توی دهن من چون فکر میکنه خب ته مانده غذای من رو مامان قراره بخوره
علت اینکه ته مانده غذاش رو میخورم یا مثلاً چیزی بیفته رو سفره دوباره میذارم دهنم اینه که از بچگی همیشه در گوشم خوندن که اینا نعمت خداست حتی یک دونه برنج نباید تو بشقابت بمونه خدا میبرت جهنم فرشتهها ناراحت میشن دیگران نیازمند هستند فقیر هستند و تو این همه نعمت داری باید قدر بدونی من به قدری به این موضوع باور داشتم که اگر با همسرم پیتزا می خوردیم و ایشون خمیرهای دور پیتزا رو کنار میذاشت یا مثلاً سر و ته نون ساندویچی رو در میآورد یا خمیر داخل نون ساندویچی رو خالی میکرد تمام اینها رو من مینشستم میخوردم
که حتی یک بار یه نفر این رفتار من رو دید و برگشت به من گفت وای مریم تو چقدر خسیسی
اما یه جملهای بود که چند وقت پیش تو کامنت یکی از پستها هم گذاشتم و اون این بود اونها نعمت خدا هستند ولی تو هم نعمت خدا هستی و من مدام این رو با خودم زمزمه میکنم اینها نعمت خدا هستند ولی تو هم نعمت خدا هستی چیزیه که اگر خدای نکرده خدای نکرده ازش مراقبت نکنی و از دستش بدی یگه هیچ وقت نمیتونی کامل به دستش بیاری پس الان که سالمی سلامتی مراقب سلامتیت باش