0

دو عامل اصلی تغییر در زندگی – ۱ (گام ۸)

عامل اصلی تغییر زندگی
اندازه متن

همه ما در مدت حیات خود همواره در حال تغییر کردن هستیم اما چون تفاوتی در شرایط زندگی نمی بینیم تصور می کنیم در مسیر زندگی توقف کرده ایم.

اگر می خواهید در مدت باقیمانده عمر خود شاهد تغییر در زندگی تان باشید باید این دو اصل مهم را در ذهن خود به شکلی که دوست دارید بازنویسی کنید.

اهمیت تغییر در زندگی

تغییر در زندگی یکی از مهم‌ترین عوامل پیشرفت و رشد شخصی است. بسیاری از ما تمایل داریم در منطقه امن خود بمانیم، زیرا این فضا آشنا و بدون چالش به نظر می‌رسد. اما واقعیت این است که تغییر، دروازه‌ای به سوی فرصت‌های جدید و رشد واقعی است.

اگر تصمیم گرفته اید تغییر کنید باید از تاثیرات تصمیم خود آگاه باشید.

۱. رشد شخصی و یادگیری

تغییر شما را وادار می‌کند مهارت‌های جدیدی یاد بگیرید و دانش خود را گسترش دهید. وقتی در یک مسیر جدید قدم می‌گذارید، با موقعیت‌ها و چالش‌هایی روبه‌رو می‌شوید که شما را به نسخه بهتری از خودتان تبدیل می‌کند.

۲. تجربه‌های تازه و متنوع

تغییر به شما امکان می‌دهد دنیا را از زاویه‌های متفاوت ببینید. تجربه‌های جدید شما را از یکنواختی نجات می‌دهد و به زندگی‌تان انرژی و شور می‌بخشد.

۳. افزایش انعطاف‌پذیری

روبه‌رو شدن با تغییر به شما کمک می‌کند انعطاف‌پذیری بیشتری پیدا کنید و بتوانید در برابر ناملایمات زندگی مقاوم‌تر شوید.

۴. رسیدن به اهداف بزرگ‌تر

بسیاری از اهدافی که آرزو داریم به آن‌ها برسیم، نیازمند تغییر هستند. بدون خروج از مسیرهای قدیمی، راه رسیدن به قله‌های جدید را هرگز کشف نخواهید کرد.

۵. افزایش اعتمادبه‌نفس

هر بار که با تغییرات کنار می‌آیید و به موفقیت می‌رسید، اعتماد به‌ نفس شما بیشتر می‌شود. این اعتماد به شما قدرت می‌دهد تا با اطمینان بیشتری به سوی آینده حرکت کنید.

تغییر در زندگی

چگونه تغییر را آغاز کنیم؟

ایجاد تغییر در زندگی شاید به ظاهر کار سخت و پیچیده ای باشد اما در واقعیت اینگونه نیست. برای شروع حرکت تغییر در زندگی کافی است موارد زیر را انجام دهید:

  • اهداف مشخص تعیین کنید: بدانید چرا می‌خواهید تغییر کنید و مقصدتان چیست.

همه ما می دانیم چرا دوست داریم تغییر در زندگی مان را تجربه کنیم چون از شرایط فعلی احساس خوب و رضایت بخشی نداریم اما اکثر ما نمی دانیم که دوست داریم در چه شرایطی باشیم. بنابراین برای شروع تغییر در زندگی لازم است که تصویری هرچند مبهم و غیرواضح از شرایطی که دوست داریم تجربه کنیم را در ذهن خود ایجاد کنیم.

تصویری که از شرایط دلخواه در ذهن خود ایجاد می کنیم راهنمای ما برای حرکت از شرایط فعلی به سمت شرایط دلخواه خواهد بود.

  • کوچک شروع کنید: لازم نیست همه چیز را یک‌باره تغییر دهید؛ با گام‌های کوچک و قابل‌ مدیریت شروع کنید.

خیلی از انسانها در مدت زندگی خود هرگز تغییر نمی کنند چون تصور می کنند توانایی یا انرژی لازم برای ایجاد تغییر در زندگی خود را ندارند. آنها به این دلیل که تصور می کنند باید همه آنچه مورد رضایتشان نیست را به یکباره تغییر دهند خود را فاقد توانایی برای ایجاد تغییر در زندگی می بینند.

این درحالی است که هیچ شرایطی در جهان مادی به یکباره ایجاد نمی شود بلکه به شکل قدم به قدم و با طی کردم مراحل تکامل به وجود می آید.

بنابراین برای شروع ایجاد تغییر در زندگی باید از اهداف و تصمیمات کوچک شروع کرد و بهترین انتخاب برای این منظور محتوای‌ ذهنی است.

فقط خودتان از آنچه در ذهنتان دارید خبر دارید و بهتر از دیگران می دانید این افکار و نگرش هایی که در ذهنتان وجود دارد چه تاثیری بر شرایط احساسی و زندگی روزمره شما می گذارند. بنابراین بهتر است اصلاح افکار و نگرش های ذهن خود را بعنوان اولین هدف انتخاب کنید.

لازم به ذکر است این هدف بزرگتر از آن است که بعنوان هدفی کوچک در نظر گرفته شود اما می توان با انتخاب تنها یک فکر و اصلاح آن بعنوان هدفی کوچک برای ایجاد تغییر در زندگی حرکت خود را آغاز کنید.

  • از ترس عبور کنید: تغییر اغلب ترسناک به نظر می‌رسد، اما بزرگ‌ترین پاداش‌ها در سوی دیگر ترس نهفته‌اند.

شاید از نظر اکثر انسانها غلبه بر ترس به معنای روبرو شدن با شرایط و محیط هایی است که از بودن در آن شرایط ترس و وحشت داریم.

بعنوان مثال اگر شما از تاریکی یا ارتفاع ترس دارید، وارد شدن به تاریکی یا قرار گرفتن در ارتفاع را راهکار مناسب برای عبور از ترس های تان پیشنهاد می دهند.

اما ترسناک تر از آنچه در محیط اطراف خود سراغ دارید، ترس از تغییر افکار و نگرش هاست.

بسیاری از انسانها حاظر هستند وارد ترسناک ترین محیط ها و شرایط در محیط اطراف خود بشوند اما حاظر نیستند به تغییر نگرشی که از گذشتگان به آنها منتقل شده است حتی فکر کنند.

شناسایی افکار و نگرش ها و کشف تاثیری که بر شرایط زندگی تان گذاشته اند یکی از ترسناک ترین اقداماتی است که فقط انسان های معدودی در مدت حیات خود جرأت روبرو شدن و عبور از آن را دارند.

  • از اشتباه‌ کردن نترسید: اشتباه‌ بخشی طبیعی از مسیر تغییر است. از آن بیاموزید و ادامه دهید.

تغییر، اگرچه گاهی دشوار و ناخوشایند است، اما زندگی را پر از فرصت‌های تازه و تجربیات جدید می‌کند. پس به جای ترسیدن از آن، به استقبالش بروید و شاهد شکوفایی خود باشید.

تغییر در زندگی

عوامل اصلی تغییر در زندگی

شاید عوامل زیادی در تغییر شرایط زندگی موثر باشد و یا در کتاب ها و سخنرانی های مختلف درباره عوامل مهم تغییر در زندگی توضیح داده شده باشد اما تجربه شخصی من پس از ۱۰ سال تمرکز و حرکت در مسیر تغییر زندگی این است که دو عامل اصلی برای ایجاد تغییر در زندگی وجود دارد که اتفاقا در کتاب ها و سخنرانی ها به آنها اشاره نشده است.

با اصلاح این دو عامل در ذهن، تغییرات گسترده ای در شرایط زندگی تان ایجاد می شود و نیاز به جستجو و اصلاح عوامل دیگر نخواهید داشت.

دو عامل اصلی ایجاد تغییر در زندگی:

۱- اصلاح نگرش درباره‌ٔ خداوند

۲- اصلاح نگرش درباره‌ٔ خود

به اندازه ای که بتوانید این دو عامل را در وجود خود تغییر دهید شاهد تغییر در زندگی به شکل خودبخودی خواهید بود.

به شکل خودبخودی به این معنی نیست که شما هیچ کار یا اقدامی در زندگی انجام نمی دهید و زندگی شما دگرگون میشود بلکه به این معنی است که همزمان با اقدامات کوچک و شاید به ظاهر بی تاثیری که در سطح افکار، نگرش و عملکرد خود ایجاد می کنید، از طرف خداوند یا سیستم جهان هستی همزمانی هایی در زندگی شما رخ می دهد که نتیجه آن مورد رضایت و شکل گیری احساس خوب در شما می شود.

نگرش درباره‌‌ٔ خداوند

نگرش انسان به خداوند یکی از اساسی‌ترین جنبه‌های زندگی معنوی و روحی اوست. این نگرش، نه تنها بر باورهای فردی بلکه بر رفتارها، تصمیم‌گیری‌ها و تعاملات او با دیگران نیز تأثیر می‌گذارد. هرچه این نگرش عمیق‌تر و مثبت‌تر باشد، پیوند انسان با خالق خود قوی‌تر، زندگی او معنادارتر و با بهره گرفتن از کمک خداوند در زندگی، روند تغییر در زندگی او آسان تر می‌شود.

خداوند به‌عنوان منبع عشق و رحمت

خداوند در بسیاری از فرهنگ‌ها و ادیان به‌عنوان منبع بی‌پایان عشق و رحمت شناخته می‌شود.

نگرشی که خداوند را مهربان، بخشنده و حامی بداند، به انسان کمک می‌کند تا در لحظات سخت زندگی احساس امید و آرامش کند. این نگاه، انسان را از حس گناه مفرط و یأس دور کرده و به سوی پذیرش و اصلاح هدایت می‌کند.

اعتماد به خداوند: کلید آرامش

نگرش مثبت به خداوند به این معناست که انسان به حکمت او اعتماد کند، حتی اگر برخی رویدادهای زندگی غیرقابل درک به نظر برسند.

این اعتماد، ریشه‌ای عمیق در ایمان دارد و به انسان یادآوری می‌کند که خداوند همواره بهترین را برای بندگانش می‌خواهد. این نگرش، فرد را از اضطراب و ناامیدی نجات داده و او را به سوی صبر و شکیبایی هدایت می‌کند.

خداوند به‌عنوان راهنمای زندگی

نگرش به خداوند می‌تواند به‌صورت عملی نیز در زندگی تجلی پیدا کند. وقتی انسان خداوند را راهنما و همراه خود بداند، تصمیمات او در مسیر ارزش‌های اخلاقی و معنوی خواهد بود. این نگاه، انسان را از خودمحوری به سوی خدمت به دیگران و تعامل بر اساس عدالت و محبت سوق می‌دهد.

اهمیت نگرش صحیح در لحظات سختی

زندگی پر از چالش‌ها و ناملایمات است. نگرش به خداوند به‌عنوان همراهی همیشگی، به انسان قدرت می‌دهد تا این سختی‌ها را تحمل کند و به جای شکایت یا ناامیدی، آن‌ها را فرصتی برای رشد و نزدیکی بیشتر به خالق بداند.

اصلاح نگرش درباره خداوند

1. تفکر و تأمل: مطالعه متون مقدس و اندیشیدن به نشانه‌های الهی در طبیعت و زندگی روزمره، نگرش ما را عمیق‌تر می‌کند.

2. شکرگزاری: قدردانی از نعمت‌ها، نگرش انسان به خداوند را از زاویه محبت و کرم تقویت می‌کند.

3. دعا و نیایش: ارتباط قلبی با خداوند، احساس نزدیکی و اعتماد به او را افزایش می‌دهد.

4. تجربه‌های شخصی: توجه به لحظاتی که لطف و حکمت خداوند را در زندگی حس کرده‌ایم، ایمان و نگرش مثبت ما را پایدارتر می‌سازد.

در نهایت، نگرش به خداوند مانند آینه‌ای است که در آن، خود و جهان پیرامون را می‌بینیم. اگر این آینه را با ایمان، عشق و شکرگزاری نگاه کنیم، زندگی ما از آرامش و معنا سرشار خواهد شد.

تمرین

۱- درک و برداشت خود از آگاهی های این جلسه را به صورت شرح انشایی در بخش نظرات بنویسد.

۲- نگرش شما درباره خداوند چیست؟ خداوند را چگونه می شناسید؟

۳- شناخت خود از خداوند را از چه طریقی کسب کرده اید؟

۴- شناخت شما از خداوند چه تاثیری در زندگی شما داشته است؟

۵- برای اصلاح نگرش خود درباره خداوند چه افکار و نگرشی را انتخاب می کنید. (دوست دارید خداوند چه ویژگی هایی داشته باشد؟)

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.46 از 57 رای

https://tanasobefekri.net/?p=46096
35 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار الهام رستگار
      1403/09/14 09:16
      مدت عضویت: 1462 روز
      امتیاز کاربر: 16432 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 967 کلمه

      به نام خداوند عزیز وحلیم ورحیم

      سلام خدمت استاد اگاه وبی نهایت با داریتم ودیگر دوستانم در چله تعقیر زندگی

      تعقیر کردن واز نقطه امن خود خارج شدن همیشه ترسانک به نظر میاد چون تجربه ناشناخته ها برای ما سخته 

      اما تعقیر کردن اصلا ترسناک نیست وهمه موففیت ها وتجربه موقعیت های بهتر وجدید تر ان سوی ترس ها هستند وبا غلبه به ترس وگذشتن از اون راه برای موفقیت بیشتر باز می شه

      تعقیر کردن بهتره از سطح ذهن شروع بشه چون تعقیر باورها وعقاید برای همه ما از هر تعقیری ترسانک تره وحاضریم هر ترسی را به جان بخریم اما

      اون چیزی که از گذشتگان به ما رسیده رو وما باور کردیم دستخوش تعقیر قرار ندیم

      واقعیت اینکه با تعقیر در همین باورهاست که راه برای ما باز می شه چون تا حالا اگه شرایط ناداخواه داریم وزندگی رو اون جوری که می خوایم پیش نبردیم همه بخاطر چسببدن به همین باورهاست

      با شکستن این باورهای کهنه وقدم گذاشتن در مسیر تعقیر دادن اونها تحول عظیمی در سطح زندگیمون رخ می ده

      دوتا عامل در تعقیر کردن بر اساس ذهن مهمه

      1_تعقیر دادن نگاه ونگرشمون نسبت به خداوند

      2-تعقیر دادن نگاه ونگرش درباره خودمون

      باورما در این دو مورد باید اصلاح بشه

      وقتی این دو عامل اصلاح بشه در برای تعقیرات به زندگی ما باز می شه وهمیشه اینم بدونیم تعقبرات رو از گام های کوچک شروع کنیم تا نتایج بزرگ رو ببینیم 

      من از بچگی خداوند رو یه آخوند عمامه به سر وخیلی بزرگ وجدی تصور می کردم که پشت کلی مانیتور نشسته وزندگی تک تک ادم هارو داره کنترل می کنه وهرجا خطا وگناهی ببینه روش زوم می کته وباید تقاص پس بده واقعا من خداوند رو یک انسان می دیدم چون در سطح فکر خودم به خداوند نگاه می کزدم این ترس از عذاب خداوند باعث شده بود خیلی ازش بترسم خداوند رو سخت گیر وخشمگین می دیدم وازش فاصله داشتم چون نمی تونستم همه اون کارهایی که معلم دینی وکارشناس برنامه تلوزیون واز جانب قران برای من گغته بودن رو همیشه زعایت کنم من خطا می کردم و‌چون نمی تونستم جلوی خطاهای خودمو بگیرم خودمو آدم گناهکار وبی ارزشی می دونستم ومستحق هر عذابی از جانب خداوند بزرگتر که شدم واگاهی های من گسترش بیشتری پیدا کرد خوندم که خداوند از نوره وخداوند در وجود ما انسان هاست واز رگ گزدن به ما نزدیک تره کم کم اون تصور بچگی ومانیتور ها از بین رفت ولی درک این گغته ها هم برام سخت بود چطور خداوند اینقد به من نزدیکه ولی برای صدا زدنش بابد مراسم خاصی باشه حتما سر نماز حتما با وضو وحتما با گریه ودعا باید صداش بزنم وچیزی ازش بخوام اگه نزدیکه در این حد پس باید همیشه باشه وهمیشه در دسترس باشه از بچگی شنیدم قرآن کلام خداست ولی چیزها یی که از فرآن وکلام خدا به من گفته بودن همه ترسناک وعذاب دهنده ووعده عذاب بود می گفتن دین ما دین رحمته دین دوستی دین محبت ولی نشانه هایی که می دادن با این گفته ها فرق می کرد من بااین باورها بزرگ شدم واموزش دیدم وهرگز به شناخت درستی از خداوند دست پیدا نکردم همیشه خودمو ادم گناهکاری دورنستم ونگاه خداوند به خودمو ناراحت وخشمگین می دونستم واعتقادم این بود که باید خیلی ادم خوبی باشم تا خدا منو ببینه وبپذیره وکمکم کنه وهر ناملایمتی در زندگیم پیش می اومد خودمو مستحق می دونستم ومی گفتم بخاطر فلان گناهه 

      از چاقی خودم خیلی سپاسگزارم که باعث شد به نبال چاره ای برای اون بگردم وبا استاد عطارروشن واین اگاهی ها آشنا بشم وهرگز تصور نمی کردم تلاش من برای تعقیر شرایط جسمم راهی باز کنه برای تعقیر تمام نگرش ها وباورهای پوسیده واز سر ترسم

      خدا رو هزاران بار شکر می کنم که چاق شدم تا تلاش کنم تعقیرش بدم وتمام زندگی من تعقیر کته

      وحالا به حرف استاد می رسم که گفتند وقتی قدم در راه تعقیر از طریق ذهن بگذاری دیگه نمی تونی متوقف بشی ومدام همه چیزت تعقیر می کنه وهرچی یاد بگیری وهر جنبه رو تعقیر بدی باز دلت می خواد بهتر بشی وباز تعقیر بدی ودنبال بهتر وبهتر وبهتر شدنی

      من الان از خداوند هیچ ترسی در دلم نیست خداوند را خشمگین وترسناک نمی دونم 

      خودمو جزعی از خدامی دونم ومی دونم تمام صفات خداوند رو دارم ومی تونم مثل خودش باشم اونو نزدیک می بینم وخودمو چسبیده بهش ودر بغلش می بینم وهر طور نگاهش کتم ومن بخوام به همون

      شکل در میاد خداوند رو عاشق خودم می دونم وخودمو لایق بهترین ها می دونم می دونم خداوند بخشنده است وبسیار مهربان واینو باور دارم پس اگه خطا رفتم ازش انتطار ببخش دارم واینو با تمام وجودم درک کردم که هرچه از جانب خدا به من برسه سراسر خیر وخوبی واگه کمی وکاستی هست همه بخاطر محدودیت هایی که خودم با ذهتم برای خودم ایجاد کردم 

      خدا انتقام جو وکینه ای نیست وهر روزی که شروع بشه فرصتی نو ودوباره برای خوب بودن وخوبی کردن وزندگی رو زندگی کزدن قرار داده وکاری به گذشته من هرچقدر بد نداره

      من شناختم خدای تازه ام رو مدیون استادی هستم که نه مثل معلم های دینی بود نه مثل آخوند ها ونه اساتبد دیگه از جنس خودم عادی ومعمولی بود ولی نگاهش بسیار باز ودلش بسیار بزرگ 

      دیروز دخترم ناخواسته به فایل این قسمت که از گوشی پخش می شد گوش می داد وبا خنده گفت مامان کاش این آقای عطارروشن رو ببری با معلم قرآن وهدیه ما حرف بزنه عقایدی که اون داره وحرف هایی که اون می زنه خیلی با این حرف ها تناقض داره

      احساس خوبی که از وجود خداوند بزرگی ورحمانیت ومهربانی وبخشندگی خداوند از این فایل ها منتقل می شه هرگز با اون احساسی که در کتاب های درسی انتقال داده می شه قابل مقایسه نیست

      خدایا بی نهایت دوستت دارم ومشتاق وپر شور وپر حرارتم برای شنیدن راجب تو راجب صفات تو راجب شناخت تو  

      خدایا ازت سپاسگزارم بخاطر اینکه فرصت زندگی بهم دادی ودر سن 37 سالگی وقت تعقیر باورهام فرا رسید واین فرصت رو برام فراهم کردی

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم