بسیاری از افراد در جستجوی راه حل هایی برای تحقق رویاهای خود هستند. رویاهایی که اتفاقا آنها را خیلی دور از خود می بینند از این رو تلاش می کنند تا بلکه راهی به سوی تحقق آنها پیدا کنند.
دلت چی می خواد در واقع راهکاری موثر برای درک تفاوت بین خواسته های قلب و ذهن است که باعث بهبود شرایط زندگی و ایجاد احساس نشاط و سرزندگی می شود.
خواسته های ذهن
یکی از بارزترین تفاوت های بین انسان و سایر موجودات قدرت ذهن انسان در خلق خواسته ها و شرایط زندگی است. به این صورت که انسان از طریق دیدن، شنیدن و به تضاد برخورد کردن خواسته هایی در ذهن اش ایجاد می شود که تحت عنوان درخواست یا نیاز برای بهبود شرایط زندگی به سوی کائنات ارسال می شود.

خواسته هایی که از این طریق در وجود ما شکل می گیرند بر مبنای ویژگی های ذهن و منطق می باشند و با خواسته ها و نیاز قلب یا روح انسان تفاوت دارند.
خواسته هایی که از طریق مشاهده شرایط یا داشته های دیگران در ذهن انسان ایجاد می شوند ارتباطی با نیاز قلبی او ندارند و بیشتر بر مبنای مقایسه کردن و تقویت احساس عقب نماندن از دیگران در فرد شکل می گیرند.
خواسته هایی که از طریق شنیدن در ذهن شکل می گیرند نیز شرایطی مشابه خواسته های شکل گرفته از طریق مشاهده کردن می باشند.
نوع دیگری از خواسته ها به دلیل برخورد کردن با تضادها در ذهن انسان شکل می گیرند. زمانی که فرد در زندگی با هر شرایطی مواجه شود که احساس خوب در او ایجاد نکند به شکل خودبخودی بودن در شرایط متضاد آن در ذهنش ایجاد می شود.
انسان زمانی که بیمار است دوست دارد سلامت شود، اگر دچار مشکل مالی شود دوست دارد پول داشته باشد.
اگر در روابط با مشکل مواجه شود دوست دارد عشق و احساس خوب در ارتباط با دیگران را تجربه کند.
به این شکل خواسته ها در ذهن انسان در طی زندگی روزمره به شکل های مختلف ایجاد می شوند و هر کدام از این خواسته ها اهمیت بیشتری داشته باشند به رویا یا آروزهای فرد تبدیل می شوند و تلاش می کند تا به آن خواسته یا آرزو شکل واقعیت داده و به اصطلاح به آروزی خود برسد.
در دوره آموزشی رسیدن به آرزوها با قدرت ذهن به طور مفصل درباره خواسته ها، چگونگی شکل گیری و نحوه مدیریت افکار برای رسیدن به آرزوها به صورت عملی شرح داده شده است.
نکته جالب توجه اینکه تمام خواسته هایی که با استفاده از قدرت ذهن در وجود ما شکل می گیرند به دلیل مطابقت نداشتن با شرایط فعلی به لیست آرزوهای ما تبدیل می شوند.
به همین دلیل است که همه انسانها لیستی از آرزوهایی دارند که عملا امکان دسترسی به آنها را ندارند یا حداقل با توجه به شرایط فعلی آنها رسیدن به آن آرزوها حتی از نظر خودشان محال ممکن است به همین دلیل با اینکه دوست دارند در آن شرایط باشند اما در ذهن ناخودآگاهشان این خواسته ها جز آرزوهای بزرگ محسوب می شوند و تصور می کنند در صورت رسیدن به آن آرزوها تغییر عظیمی در شرایط زندگی و احساس آنها ایجاد خواهد شد.

دلت چی می خواد
نوع دیگری از خواسته ها در وجود ما شکل می گیرند که فارغ از شرایط و ویژگی های ذهن هستند که در گروه خواسته های قلبی قرار می گیرند.
همه ما تجربه این خواسته ها را در زمان کودکی داریم. دورانی که داشته ها یا شرایط اطرافیان برای ما اهمیتی نداشت و هرآنچه دوست داشتیم تجربه کنیم را بلافاصله درخواست می کردیم یا برای تجربه آن خواسته اقدام می کردیم.
حتی اگر شرایط دوران کودکی خود را فراموش کرده باشید با توجه کردن به کودکان می توانید این نوع خواسته را به خوبی درک کنید.
کودکان برای تحقق خواسته های خود تعلل نمی کنند چون خواسته های آنها بسیار نزدیک و در دسترس می باشد.
در دوران کودکی بارها بخاطر دست زدن به وسایل دیگران مورد تذکر از طرف والدین قرار گرفته ایم اما این رفتار در دوران کودکی به دلیل غیرفعال بودن ذهن یا منطق کودکان است.
کودکان هرگز به این موضوع فکر نمی کنند که نباید به وسایل دیگران دست بزنند بلکه آنها فقط این فکر را در ذهن خود مرور می کنند که من دوست دارم بازی کردن با این وسیله را تجربه کنم و بدون تجزیه و تحلیل قواعد آدم بزرگ ها برای تجربه خواسته خود اقدام می کنند.
این ویژگی که در کودکان موج می زند به دلیل مشتاق بودن روح انسان برای تجربه کردن خواسته هایی است که در هر لحظه در وجود او شکل می گیرند.
نکته جالب توجه اینکه این ویژگی وجود انسان تا روزی که زنده است فعال می باشد اما از طرف انسان مورد بی توجهی و سرکوب شدن قرار می گیرد.
جنسیت یا سن تاثیری بر شدت تمایلات روح انسان برای تجربه کردن ندارد. ممکن است زن باشید اما دوست داشته باشید تجربیاتی در زندگی داشته باشید که از نظر عموم یا منطق مغزی متعلق به مردان باشد.
همچنین ممکن است مرد باشید اما دوست داشته باشید خواسته هایی را تجربه کنید که از نظر منطقی باید جز تمایلات زن ها باشد.
بسیاری از افراد خواسته های درونی خود را به دلیل عدم تطابق با منطق و عرف جامعه سرکوب می کنند.
ممکن است مردی به رنگ صورتی علاقمند باشد اما به دلیل منطق ذهنی حاکم بر جامعه رنگ صورتی متعلق به زن ها باشد بنابراین آن فرد تا ابد نمی تواند وسایل یا لباس به رنگ صورتی داشته باشد.
خواسته های قلبی دقیقا منطبق با شرایط روح و روان ما تنظیم می شوند و رسیدگی به این خواسته ها به شدت بر احساس شادی و رضایت از زندگی تاثیر می گذارند.
نکته جالب توجه درباره خواسته های قلبی اینکه این خواسته ها همیشه قابل تجربه کردن هستند و نیاز نیست برای تجربه آنها سال ها انتظار کشید.
خواسته های قلبی به شدت با شرایط فعلی ما از هر نظر مطابقت دارند به همین دلیل اگر برای تحقق آنها اقدام کنیم به راحتی می توانیم خواسته قلبی خود را تجربه کنیم اما متاسفانه به دلیل اینکه خواسته های قلبی خود را در بیشتر مواقع در تضاد با سن یا جنسیت یا جایگاه اجتماعی خود می دانیم از اهمیت قائل شدن برای آنها یا اقدام کردن برای تجربه آن خواسته ها منصرف می شویم.
به این نکته توجه کنید که خواسته های قلبی امروز شما قطعا با خواسته های قلبی چند روز بعد تفاوت خواهد داشت چون خواسته های قلبی به شدت تحت تاثیر شرایط فعلی و لحظه ای هر فرد می باشد و قطعا خواسته های قلبی شما با خواسته های قلبی اطرافیان خود صد در صد متفاوت خواهد بود.
توجه به خواسته های قلبی و عمل کردن به آنچه روح و درون ما دوست دارد تجربه کند سبب می شود که امروز احساس بهتری از زندگی کردن داشته باشید و تصور کنید هر روز حتی اگر شده به یک خواسته قلبی خود توجه کنید، خودبخود هر روز احساس سرزندگی و رضایت درونی را تجربه خواهید کرد و تدام این احساس منجر به بهبود شرایط زندگی در تمام ابعاد خواهد شد.
اگر به خواسته های قلبی امروز خود توجه کنید و برای تحقق آنها اقدام کنید امروز را با احساس بهتری زندگی خواهید کرد و احساس خوب امروز شما به مرور باعث ایجاد همزمانی های خوش احساس در زندگی شما خواهد شد.

احساس خستگی و ناامیدی
اهمیت قائل نشدن برای خواسته های قلبی سبب می شود که در دراز مدت دچار احساس خستگی و ناامیدی از زندگی شویم. بسیاری از افرادی که احساس ناامیدی یا افسردگی می کنند به این دلیل است که سالهاست به خواسته های قلبی خود بی توجه بوده اند.
توجه نکردن به خواسته های قلبی باعث تضعیف شادی و حس سرزندگی می شود. برآورده نکردن خواسته های قلبی که متعلق به روح انسان است باعث ایجاد احساس ناامیدی و خسته شدن از زندگی کردن می شود چون روح انسان به این دنیا آمده است تا زندگی را تجربه کند.
زندگی از دیدگاه روح به منزله تجربه کردن هرآنچه موجب لذت بردن و ایجاد احساس شادی می شود است درحالی که از نظر ذهن زندگی کردن به منزله تجملات، جمع آوری و مقایسه خود با دیگران و احساس برتری کردن نسبت به آنهاست.
اگر به خواسته های قلبی خود اهمیت ندهیم به دلیل احساس یاس و ناامیدی که از زندگی کردن در وجود ما ایجاد می شود فرصت و قابلیت تجربه کردن خواسته های ذهن را نیز از دست می دهیم.
از نظر ذهن رسیدن به خواسته ها یا آرزوهای بزرگ مهم و حیاتی است و همواره به شما می گوید که درصورتی که به این خواسته های بزرگ خود برسید انسان موفق و خوشبختی خواهید بود اما از نظر قلب شرایط کاملا متفاوت است.
برای قلب انسان هیچ خواسته ای کوچک و هیچ خواسته ای بزرگ نیست بلکه هرآنچه روح فرد دوست داشته باشد تجربه کند خواسته ای مهم و قابل تحقق است که باید توسط فرد تجربه شود تا احساس لذت و شادی تجربه کردن در وجود فرد ایجاد شود.
اهمیت قائل شدن برای خواسته های قلبی به مراتب مهم تر از رسیدگی به خواسته های ذهنی است بنابراین برای تجربه احساس شادی و خوشبختی در زندگی تا می توانیم باید برای تحقق خواسته های قلبی خود اهمیت قائل شویم.
منتظر کامنتهای شما هستیم! 💬👇
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.34 از 103 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!


به نام خداوند هستی بخش مهربان
این فایل مطلب آموزشی عالی داشت چمران به فکر برداشت خیلی از مواقع یک چیز خیلی کوچک دلم می خواست ولی بنا بر شرایط بیرونی از آن خواسته ام دوری می کردم و حس خوب را از خودم می گرفتم من به خاطر یک سری باورهای محدود کننده که مخصوص خانم ها در جامعه ما هست از خیلی کارهای ساده مثل خوردن بستنی در خیابان منع می شدم از دویدن در خیابان،از خندیدن ،تا حدی که حالا که بزرگتر شده ام اصلأ نمی توانم بخندم یادم می آید کلاس یوگا مربی از ما خواست با صدای بلند فریاد بزنیم اما هیچ کدامشان نتوانستیم این کار ساده را انجام دهیم از ما خواست بخندیم اما ما نتوانستیم خوب نتیجه چه شده ،مصرف انواع قرصهای فشارخون و آرامش بخش وووو
رنگ قرمز برای ما مناسب نیست از همان کودکی خیلی رنگ قرمز را دوست داشتم ولی واکنش اطرافیانم 😔رنگ قرمز مال شمر است ووو نمیدانم آیا زمانی می رسد که از این باورهای اشتباه دوری کنیم و زندگی با سادگی های زیبایش را داشته باشیم
نشان های دریافت شده
سلام و درود بر استاد
منم تقریبا از بچگی بیشتر دوست داشتم لباس های چیندار بپوشم ولی چون چاق بودن هیچوقت تجربه اش نکردم جرات پوشیدنش رو نداشتم بیشترین خاسته هایم در مورد طرز لباس پوشیدن بود که نمیشد انجامش بدم واین ارزوها سالها بامن بود تا الان
ولی در مورد داشتن لوازم مثلا اسباب بازی خیلی دوست داشتم وانقد اسرار میکردم به داشتنش و ملی شرط شروط مادرم رو انجام میدادم تا برام میخرید و من تجربه اش میکردم ولذت میبردم
یا وقتی بزرگتر شدم دوست داشتم یه لوازمی برای خونه بخرم که خریدم فقط در مورد مواردی که به چاقی مربوط میشد هیچوقت به خاسته هام نرسبدم
دوست. داشتم برم استخر نرفتم دوست داشتم برم کوه نرفتم دوست. داشتم حرفه ای رقص یاد بگیرم ولی یاد نگرفتم وهزاران دوست داشتن های دیگه که چاقی مانعش شده بود
ولی در تمام موارد دیگه موفق بودم که کاری که دوست دارم رو انجامش بدم و امتحان کردم و خیلی هم خوب شده برام ولی متاسفانه مثل تمام افرادی که اضافه وزن دارن همیشه در برابر چاقی ناتوان میدونستم خودم رو که زشت هست و خوب نیس
ولی خوشبختانه از وقتی وارد سایت شدم و تونستم به خودم غلبه کنم خودم رو بپذیرم تقریبا خیلی بهتر شدم ودارم بر اون ترسهام غلبه میکنم و کم کم انجامشون میدم
نشان های دریافت شده
سلام گام ۳۰ دلت چی میخواد ؟
راستش من همیشه دلم یه جاسوئیچی شبیه راکت بدمینتون و توپ بدمینتون میخواست که هر دفعه به بهانه ای از خریدنش امتناع کردم و اینبار هر جا ببینم قطعا میخرمش
یا ما پاشنه کش کفش داشتیم ولی هر بار ازین خیلی بلنداشو میدیدم دلم میخواست تا بالاخره خریدم و لذتشو بردم و چنان ذوقی کردم اولین بار
من عاشق بدمینتونم و همیشه دلم یه راکت خوب میخواست تا اینکه خریدمش و لذتشو موقع بازی میبردم
مثلا عاشق خوردن کوکی داغ نوشین تو لاهیجان با چای تو تراسش هستم و بعضی وقتا سعی میکنم موقع مسافرت برای صبحونه اونجا باشیم
یا دلم یه پشت خارون و ماساژور دستی میخواست خریدم
ولی دلم دوچرخه سواری میخواد تو سطح شهر مون ،حتی دوچرخه ش رو هم خریدم اما از ترس نگاه مردم و سرزنش همسرم تا حالا سوار دوچرخه م نشدم فقط وقتی شمال میرم سوار میشم
یا خیلی وقتا که جایی تو کوه یا پارکی صدای موزیک شاد میاد به شدت دلم میخواد که برقصم ،اگه همسرم پیشم نباشه یه قر ریز میام ولی اگه اون کنارم باشه یواشکی پشت سرش انجام میدم یا نه اصلا بیخیالش میشم
تو پارک ها خیلی دلم تاب سواری میخواد ولی چون وزنم زیاده روم نمیشه
لباس سفید خیلی دوست دارم و جدیدا میخرم
خیلی دوست دارم بدون ترس رانندگی کنم ولی از ترسم سوار نمیشم
خیلی دوست دارم تو خونه جلوی شوهرم برقصم ولی چون احساس میکنم خوشش نمیاد و جلف بازی میدونه خیلی نمیرقصم و بیشتر تنهایی میرقصم
اینا تعدادی از کارهایی بود که بعضیاشو انجام دادم و بعضیاشو با وجود دوست داشتن انجام ندادم
ولی ازین به بعد سعی میکنم هر چیزی که میل و ذوقی برای انجامش در لحظه بهم دست میده انجام بدم و به کوچیکی بزرگی اون کار ،کاری نداشته باشم
انجامش بدم و لذشو ببرم
بسیار فایل ارزشمندی برای من بود و نکته ی خیلی مهمی رو یادم داد که از همین الان عملا در زندگیم اجراش میکنم
به هیچ ذوقی نه نمیگم
سلام دوستان. پذیرش ذهن برای انجام کار خیلی مهم است. اگر ذهن ما براش قابل قبول باشه یک کاری رو میتونه انجام بده حتما اون کار به نحو احسن انجام میده پس باید برای ذهنمون اماده سازی کنیم کاری رو که دوست داریم انجام بدیم خیلی حس خوبی بهمون میده