0

دلت ❤️ چی می خواد؟!

دلت چی می خواد
اندازه متن

بسیاری از افراد در جستجوی راه حل هایی برای تحقق رویاهای خود هستند. رویاهایی که اتفاقا آنها را خیلی دور از خود می بینند از این رو تلاش می کنند تا بلکه راهی به سوی تحقق آنها پیدا کنند.

دلت چی می خواد در واقع راهکاری موثر برای درک تفاوت بین خواسته های قلب و ذهن است که باعث بهبود شرایط زندگی و ایجاد احساس نشاط و سرزندگی می شود.

خواسته های ذهن

یکی از بارزترین تفاوت های بین انسان و سایر موجودات قدرت ذهن انسان در خلق خواسته ها و شرایط زندگی است. به این صورت که انسان از طریق دیدن، شنیدن و به تضاد برخورد کردن خواسته هایی در ذهن اش ایجاد می شود که تحت عنوان درخواست یا نیاز برای بهبود شرایط زندگی به سوی کائنات ارسال می شود.

دلت چی می خواد

خواسته هایی که از این طریق در وجود ما شکل می گیرند بر مبنای ویژگی های ذهن و منطق می باشند و با خواسته ها و نیاز قلب یا روح انسان تفاوت دارند.

خواسته هایی که از طریق مشاهده شرایط یا داشته های دیگران در ذهن انسان ایجاد می شوند ارتباطی با نیاز قلبی او ندارند و بیشتر بر مبنای مقایسه کردن و تقویت احساس عقب نماندن از دیگران در فرد شکل می گیرند.

خواسته هایی که از طریق شنیدن در ذهن شکل می گیرند نیز شرایطی مشابه خواسته های شکل گرفته از طریق مشاهده کردن می باشند.

نوع دیگری از خواسته ها به دلیل برخورد کردن با تضادها در ذهن انسان شکل می گیرند. زمانی که فرد در زندگی با هر شرایطی مواجه شود که احساس خوب در او ایجاد نکند به شکل خودبخودی بودن در شرایط متضاد آن در ذهنش ایجاد می شود.

انسان زمانی که بیمار است دوست دارد سلامت شود، اگر دچار مشکل مالی شود دوست دارد پول داشته باشد.

اگر در روابط با مشکل مواجه شود دوست دارد عشق و احساس خوب در ارتباط با دیگران را تجربه کند.

به این شکل خواسته ها در ذهن انسان در طی زندگی روزمره به شکل های مختلف ایجاد می شوند و هر کدام از این خواسته ها اهمیت بیشتری داشته باشند به رویا یا آروزهای فرد تبدیل می شوند و تلاش می کند تا به آن خواسته یا آرزو شکل واقعیت داده و به اصطلاح به آروزی خود برسد.

در دوره آموزشی رسیدن به آرزوها با قدرت ذهن به طور مفصل درباره خواسته ها، چگونگی شکل گیری و نحوه مدیریت افکار برای رسیدن به آرزوها به صورت عملی شرح داده شده است.

نکته جالب توجه اینکه تمام خواسته هایی که با استفاده از قدرت ذهن در وجود ما شکل می گیرند به دلیل مطابقت نداشتن با شرایط فعلی به لیست آرزوهای ما تبدیل می شوند.

به همین دلیل است که همه انسانها لیستی از آرزوهایی دارند که عملا امکان دسترسی به آنها را ندارند یا حداقل با توجه به شرایط فعلی آنها رسیدن به آن آرزوها حتی از نظر خودشان محال ممکن است به همین دلیل با اینکه دوست دارند در آن شرایط باشند اما در ذهن ناخودآگاهشان این خواسته ها جز آرزوهای بزرگ محسوب می شوند و تصور می کنند در صورت رسیدن به آن آرزوها تغییر عظیمی در شرایط زندگی و احساس آنها ایجاد خواهد شد.

دلت چی می خواد

دلت چی می خواد

نوع دیگری از خواسته ها در وجود ما شکل می گیرند که فارغ از شرایط و ویژگی های ذهن هستند که در گروه خواسته های قلبی قرار می گیرند.

همه ما تجربه این خواسته ها را در زمان کودکی داریم. دورانی که داشته ها یا شرایط اطرافیان برای ما اهمیتی نداشت و هرآنچه دوست داشتیم تجربه کنیم را بلافاصله درخواست می کردیم یا برای تجربه آن خواسته اقدام می کردیم.

حتی اگر شرایط دوران کودکی خود را فراموش کرده باشید با توجه کردن به کودکان می توانید این نوع خواسته را به خوبی درک کنید.

کودکان برای تحقق خواسته های خود تعلل نمی کنند چون خواسته های آنها بسیار نزدیک و در دسترس می باشد.

در دوران کودکی بارها بخاطر دست زدن به وسایل دیگران مورد تذکر از طرف والدین قرار گرفته ایم اما این رفتار در دوران کودکی به دلیل غیرفعال بودن ذهن یا منطق کودکان است.

کودکان هرگز به این موضوع فکر نمی کنند که نباید به وسایل دیگران دست بزنند بلکه آنها فقط این فکر را در ذهن خود مرور می کنند که من دوست دارم بازی کردن با این وسیله را تجربه کنم و بدون تجزیه و تحلیل قواعد آدم بزرگ ها برای تجربه خواسته خود اقدام می کنند.

این ویژگی که در کودکان موج می زند به دلیل مشتاق بودن روح انسان برای تجربه کردن خواسته هایی است که در هر لحظه در وجود او شکل می گیرند.

نکته جالب توجه اینکه این ویژگی وجود انسان تا روزی که زنده است فعال می باشد اما از طرف انسان مورد بی توجهی و سرکوب شدن قرار می گیرد.

جنسیت یا سن تاثیری بر شدت تمایلات روح انسان برای تجربه کردن ندارد. ممکن است زن باشید اما دوست داشته باشید تجربیاتی در زندگی داشته باشید که از نظر عموم یا منطق مغزی متعلق به مردان باشد.

همچنین ممکن است مرد باشید اما دوست داشته باشید خواسته هایی را تجربه کنید که از نظر منطقی باید جز تمایلات زن ها باشد.

بسیاری از افراد خواسته های درونی خود را به دلیل عدم تطابق با منطق و عرف جامعه سرکوب می کنند.

ممکن است مردی به رنگ صورتی علاقمند باشد اما به دلیل منطق ذهنی حاکم بر جامعه رنگ صورتی متعلق به زن ها باشد بنابراین آن فرد تا ابد نمی تواند وسایل یا لباس به رنگ صورتی داشته باشد.

خواسته های قلبی دقیقا منطبق با شرایط روح و روان ما تنظیم می شوند و رسیدگی به این خواسته ها به شدت بر احساس شادی و رضایت از زندگی تاثیر می گذارند.

نکته جالب توجه درباره خواسته های قلبی اینکه این خواسته ها همیشه قابل تجربه کردن هستند و نیاز نیست برای تجربه آنها سال ها انتظار کشید.

خواسته های قلبی به شدت با شرایط فعلی ما از هر نظر مطابقت دارند به همین دلیل اگر برای تحقق آنها اقدام کنیم به راحتی می توانیم خواسته قلبی خود را تجربه کنیم اما متاسفانه به دلیل اینکه خواسته های قلبی خود را در بیشتر مواقع در تضاد با سن یا جنسیت یا جایگاه اجتماعی خود می دانیم از اهمیت قائل شدن برای آنها یا اقدام کردن برای تجربه آن خواسته ها منصرف می شویم.

به این نکته توجه کنید که خواسته های قلبی امروز شما قطعا با خواسته های قلبی چند روز بعد تفاوت خواهد داشت چون خواسته های قلبی به شدت تحت تاثیر شرایط فعلی و لحظه ای هر فرد می باشد و قطعا خواسته های قلبی شما با خواسته های قلبی اطرافیان خود صد در صد متفاوت خواهد بود.

توجه به خواسته های قلبی و عمل کردن به آنچه روح و درون ما دوست دارد تجربه کند سبب می شود که امروز احساس بهتری از زندگی کردن داشته باشید و تصور کنید هر روز حتی اگر شده به یک خواسته قلبی خود توجه کنید، خودبخود هر روز احساس سرزندگی و رضایت درونی را تجربه خواهید کرد و تدام این احساس منجر به بهبود شرایط زندگی در تمام ابعاد خواهد شد.

اگر به خواسته های قلبی امروز خود توجه کنید و برای تحقق آنها اقدام کنید امروز را با احساس بهتری زندگی خواهید کرد و احساس خوب امروز شما به مرور باعث ایجاد همزمانی های خوش احساس در زندگی شما خواهد شد.

احساس خستگی و ناامیدی

اهمیت قائل نشدن برای خواسته های قلبی سبب می شود که در دراز مدت دچار احساس خستگی و ناامیدی از زندگی شویم. بسیاری از افرادی که احساس ناامیدی یا افسردگی می کنند به این دلیل است که سالهاست به خواسته های قلبی خود بی توجه بوده اند.

توجه نکردن به خواسته های قلبی باعث تضعیف شادی و حس سرزندگی می شود. برآورده نکردن خواسته های قلبی که متعلق به روح انسان است باعث ایجاد احساس ناامیدی و خسته شدن از زندگی کردن می شود چون روح انسان به این دنیا آمده است تا زندگی را تجربه کند.

زندگی از دیدگاه روح به منزله تجربه کردن هرآنچه موجب لذت بردن و ایجاد احساس شادی می شود است درحالی که از نظر ذهن زندگی کردن به منزله تجملات، جمع آوری و مقایسه خود با دیگران و احساس برتری کردن نسبت به آنهاست.

اگر به خواسته های قلبی خود اهمیت ندهیم به دلیل احساس یاس و ناامیدی که از زندگی کردن در وجود ما ایجاد می شود فرصت و قابلیت تجربه کردن خواسته های ذهن را نیز از دست می دهیم.

از نظر ذهن رسیدن به خواسته ها یا آرزوهای بزرگ مهم و حیاتی است و همواره به شما می گوید که درصورتی که به این خواسته های بزرگ خود برسید انسان موفق و خوشبختی خواهید بود اما از نظر قلب شرایط کاملا متفاوت است.

برای قلب انسان هیچ خواسته ای کوچک و هیچ خواسته ای بزرگ نیست بلکه هرآنچه روح فرد دوست داشته باشد تجربه کند خواسته ای مهم و قابل تحقق است که باید توسط فرد تجربه شود تا احساس لذت و شادی تجربه کردن در وجود فرد ایجاد شود.

اهمیت قائل شدن برای خواسته های قلبی به مراتب مهم تر از رسیدگی به خواسته های ذهنی است بنابراین برای تجربه احساس شادی و خوشبختی در زندگی تا می توانیم باید برای تحقق خواسته های قلبی خود اهمیت قائل شویم.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.34 از 65 رای

https://tanasobefekri.net/?p=41493
برچسب ها:
20 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فروغ ریاحی
      1402/07/29 13:42
      مدت عضویت: 1660 روز
      امتیاز کاربر: 28371 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,598 کلمه

      به نام خدای مهربان که هر لحظه هادی  و حامی من هست 

      سلام خدمت استاد گرامی و ارجمند 

      اول از همه بگم استاد این فایلهای شما با این سبک که واقعا ساده و از روزمرگی های زندگیتون هست چقدر به دل من میشنه و من با شنیدن اونها  غرق در اونها میشم طوری که زمانی که شما  تعریف میکنید انگار دارم خودم داخل اون ماجرا  همه چیز رو  تجربه میکنم به این حد  فایلهای شما ساده و تاثیر گذار هستن نه تنها این فایل بلکه تک تک فایلهای شما برای من همینطور هست خصوصا که همشهری هستیم و با هم نسبت فامیلی داریم شاید همین قضیه باعث میشه وقتی شما درمورد یه فسمت از از اون داستان که مربوط به اب و هوای شهر و یا زندگی مردم شهر و یا غداهای شهرمون  و …. باشه من به راحتی اونها رو درک کنم و تصور کنم و بدونم در مورد چی حرف میرنید  مثلا وقتی در درمورد رودخونه ی شهر و مه غلیظ شهرمون در زمستون و  یا جاده ساحلی و یا بستنی فروشی های شهر  و  یا  شرایط جاده ی تهران  تا دزفول و  هر انچه که در این فایلها بگین و حرف بزنید  من به راحتی حرفهای شما رو درک میکنم و لذت میبرم .

      دوم اینکه  میاد در گذشته که در این مسیر نبودم فکر میکردم هر چقدر  در هر مساله ای ترس داشته باشم و  محتاط باشم  و یا هر چقدر به فکر زندگی باشم و هر چقدر مسایل رو جدی تر بگیرم و به همه چی سخت بگیرم و با نگاه عاقلانه  همه چیز رو بررسی کنم کیفیت زندگیم بهتر میشه و اطرافیانی داشتم که اینطور بودن  و من خیلی این  افراد رو عاقل و افراد  درست و حسابی و خوبی میدونستم  اما از وقتی در این مسیر هستم به شدت عاشق زندگی کردن دلی هستم و از زندگی عاقلاته و زندگی جدی و زندگی همراه با اینده نگری و دو دو تا چهار تا و … بیزارم دوست دارم رها از هر بندی مثل حرف مردم و پس بچه ها چی میشن و پس اینده چی میشه و پس ببینم به صرفه هست یا نه و ‌…رهای رها بشم دلم زندگی  کردن میخواد نه فقط،زنده باشم  این دو خیلی با هم فرق دارن دلم بچگی میخواد اصلا به قول معروف بزار یه اصطلاح عامیانه بگم دلم زندس و دوست دارم خیلی از چیزها رو تجربه کنم که شاید برای خیلی ها مسخره  باشه یا هیچ وقت برای این  سطح نگرش و خواسته ی من ارزش قایل نباشن و من رو مسخره کنن و یا اصلا بگن تو داخل عالم دیگه هستی بابا دلت خوش و از این حرفها  اما من دلم میخواد و هنوز اینقدر تعییر نکردم که به هر راحتی در هر زمانی و مکانی و  در کنار هر شخصی  خود خودم باشم و به سبک خودم رفتار کنم و زندگی کنم  بگم که خیلی تغییر کردم ها ولی بازم بیشتر و بیشتر میخوام .

      من در اطراف خودم همه طور ادمی میبینم افراد سخت گیر و سهل گیر در این دنیا زیاد هستن اما خوب متوجه شدم هر چقدر سخت بگیری دنیا هم به تو بیشتر سخت میگذره پس دیگه زندگی به این سبک رو دوست ندارم میخوام راحت با دلم زندگی کنم .و همیشه  به قول چارلی چاپلین نگاهم این هست  که این دنیا جشنی هست که به اون دعوت شدم پس بزار تا میتونم برقصم و شادی کنم .

      و اما یه مثال ساده از خودم این هست که  من مدتها هست که در این مسیر هستم خب زندگی من هدفمند تر شده هر روز با این فایبها زندگی میکنم و وقتم رو برنامه ریزی میکنم و چقدر  ارتباط ها کمتر شده و من مدتها بود دوست داشتم یه ارتباط با کیفیت و عالی با دوستی  داشته باشم اونم   با یکی از دوست های دوران دبیرستانم که حدودا بیست و چند  سال پیش باهم بودیم و  ارتباط داشته باشم و یه جایی همدیگه رو ببینیم  اما روم نمیشد و یا مدام در ذهنم فکر میومد که  چرا تو پیشنهاد بدی  ؟ اگر پیام بدم و اون تحویل نگیره  ؟ و یا بگه نمیشه بیام   چی. ؟؟   اگر … خلاصه کلی فکر در ذهنم بود اما به شدت  می خواستم  با یک دوست که دورا دور ازش خبر داشتم و میدونستم که چطور فردی هست یه ملاقات داخل کافه داشته باشم و من چون دوست های صمیمی خودم به خاطر  شرایط کاری و محل زندگی از من دور شدن واقعا  حالا در این سن خیلی دوست داشتم دوباره  با اونها دیداری تازه کنم و با هم تفریحی داشته باشیم و همیشه هم به همسرم میگفتم اما هیچ وقت جرات پا پیش گذاشتن و پیشنهاد دادن به هیچ کدومشون رو نداشتم تا همین یه هفته پیش دل رو به دریا زدم و به این دوست عزیز دوران دبیرستانم پیام دادم و به قرار گذاشتیم و رفتیم یه کافه ی شیک  همدیگه رو دیدیم در اون یک ساعت و خورده ای که با هم بودیم من با تمام وجودم لدت بردم یاد اون دوران کردیم از خودمون گفتیم در حالی که همون روز شرایط طوری شد که   کلی برنامه با هم برام پیش اومد و دختر و همسرم میگفتن کنسلش کن اما من دلم میخواست این تجربه رو داشته باشم به هر طریقی بود چون دلم میخواست دو ساعتی برای خودم خالی کردم و رفتم و چنان این دیدار به دلم نشست و فکر کنم خود اون دوستم هم بسیار لذت برد و بارها گفت خیلی خوشحال شدم و اول شوکه شدم گفتم چی شده فروغ یاد من کرده اما بسیار بسیار برای هر دوی ما خوشایند و جذاب بود و اتفاقا بارها به همسرم و در دلم به خودم گفتم بهترین تجربه ای  بود که تا حالا داشتم و حتی اگر این دوستی ادامه پیدا نکنه (که مطمعنم بیشتر خواهد شد ) ولی باعث شد به یکی از خواسته هایی که داشتم برسم چون خولسته ی من این بود با یکی از دوستهای  خودم دو نفره بریم بیرون و چون هیچ کدوم از دوستهام دزفول نیستن یا اگر هستن شرایط این کار رو ندارن پس  همیشه برام اجابت  این خواسته  سخت بود اما ناامید نشم و بلخره راهش رو پیدا کردم و رفتم و تجربه ی عالی برای هر دوی ما  بود  اصلا این دوستم چنان با محبت بود چنان فرد با انرژی مثبتی بود چنان  این فرد ناخواسته در  همین مسیر بود که از بودن با هم بسیار لذت بردیم و من عاشق روحیه ی ایشون شدم و ایشون هم همینطور خیلی به من ابراز لطف و محبت کردن .

       و اما همین طرز تفکرم که باید دلی تر زندگی کنم ونه عاقلانه تر باعث شده هر روز بهتر این قانونها رو بفهمم و کیفیت زندگیم نه تنها برای خودم بلکه بدای اطرافیانم هم بهتر بشه برای مثال پسر من به شدت علافمند به فوتبال هست و دو سالی هست این رشته رو داخل تابستان با رفتن به کلوپ   ورزشی  زیر نظر مربی دنبال میکنه و اما شرط من این بود که وقتی مدارس شروع شدن دیگه نباید بری کلاس و ادامه بدی  تا تابسون بعد و اینقدر پسرم التماس میکرد و از من خواهش میکرد و من میگفتم نه و عقیدم این بود نه داخل مدرسه نمیشه چون  الان از درس دور میشه و وقتش گرفته میشه و خسته میشه و … نمیشه بره و خیلی پسرم ناراحت بود و امسال که کلاس زبان هم باید میرفت من بهش،گفتم دیگه همزمان با مدرسه باید زبان رو  هم ادامه بدی و هیچ وقت قطعش نکنی و به،شدت پسرم ناراحت بود چرا زبان رو میشه اما فوتبال رو نمیشه و هر روز کلی برای رسیدن به این خواسته با من حرف میزد و من با تاکید میگفتم نمیشه اخه زبان نیاز ولی فوتبال نیاز نیست و روی حرفم پا فشاری میکردم تا اینکه یه روز همین چند وقت پیش دلم  برای اصرارهای پسرم سوخت گفتم یعنی چه اینقدر مقاومت میکنم بزار  سوال کنم  اگر دور روز در هفته باشه مثل تابستان که میرفت و تازه یه روز شم چهارشنبه باشه که اصلا سخت نبست بماند که هوای وحشتناک گرم  تابستون اینجا  اصلا  برای  فوتبال  در زمین چمن مناسب نیست و بچه ها وحشتناک اذیت میشن و گفتم الان که هوا عالی میشه میتونه پسرم بسیار بهتر از،این علاقش لذت بببره و یه روز خیلی یه هویی به پسرم گفتم میخوام  برم کلوپ و ببینم چه روزهایی  کلاس هست و اگر با کلاس  زبانت تداخل نداشت اسمت رو بنویسم و خدا رو شکر همون دور روز شنبه و چهار شنبه بود و اسمش رو  نوشتم و دقیقا از فردای اون روز تازه ترم جدید شروع میشد و به موقع پسرم شروع کرد و الان  بسیار لذت میبره و من هم لدت میبرم که اجازه دادم پسرم به خواستش برسه و بارها میگم چرا پارسال زمستان که اینقدر اصرار کرد  نزاشتم بره لذت میبرم که داره خواسته اش رو تجربه میکنه و خودش بیشتر از من خوشحال هست .

      خیلی از این قبیل تجربه ها دارم که الان نمیشه همه رو بگم و  اتفاقا یه خواسته ی جدیدی دارم  که چند روزی هست  در دلم افتاده  و دوست دارم تجربش کنم و نمیدونستم کارم درست هست یا نه و دقیقا استاد همزمان با این دو دلی من این فایل رو گذاشتین و باعث شد من هدایت بشم به تجربه کردن این خواسته ی جدیدم که مطمعنم خدا از زبان شما استاد به من گفت برو تحربه کن  امیدوارم خیلی راحت اون رو اگر به صلاحم هست  تجربه کنم.

      شما  استاد عطار روشن برای من یک الگوی واقعی هستین و من  همین جا شما رو برای خلق زندگی جدیتون و  این همه تجربه های دلی تون و این همه شجاعت و اهل عمل بودنتون و این همه ساده و راحت زندگی کردنتون تحسین میکنم براتون بهترینها رو در کنار خانواده ی عزیز از خداوند خولستارم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم