اطلاع از دلیل چاق شدن مهمترین اقدام برای رهایی از چاقی و لاغر شدن است.
حتما با من هم عقیده هستید که برای برطرف کردن هر مشکلی ابتدا باید دلیل آن مشکل را پیدا کنیم.
اهمیت اطلاع از دلیل چاق شدن
وقتی دلیل بروز مشکل را بدانیم اقدام کردن برای برطرف کردن آن بسیار ساده تر از زمانی است که دلیل مشکل را ندانیم و بخواهیم از طریق آزمون و خطا برای رفع مشکل اقدام کنیم.
این اصل درباره چاقی نیز صادق است.
هر فردی که اضافه وزن دارد در مدت چاقی خود بارها برای لاغری اقدام کرده است و از روش های مختلف لاغری برای رهایی از چاقی استفاده کرده است اما نتیجه مطلوب و دائمی کسب نکرده است چون تا وقتی دلیل چاق شدن خود را ندانید مسیری که برای لاغر شدن انتخاب می کنید قطعا اشتباه خواهد بود.
روش های ارائه شده برای لاغری بدون توجه به دلیل چاق شدن، از طریق تغییر دادن عوامل بیرونی مثل تغییر در میزان غذای مصرفی، افزایش فعالیت بدنی و بالابردن سوخت و ساز بدن، تغییر در نحوه جویدن غذا و دیگر تغییراتی که هر کدام حکم آزمون و خطا کردن برای برطرف کردن چاقی است.
دلیل ناکارآمد بودن روش های لاغری
علت ناکارآمد بودم روش های لاغری اطلاع نداشن آنها ار دلیل چاق شدن فرد است.
همچنین ممکن است دلیل چاق شدن فرد را نوعی بیماری مانند پرکاری یا کم کاری تیروئید، مصرف داری خاص یا هر عامل دیگری معرفی کند اما از آنجایی که در نهایت راهکارهای اراه شده توسط آنان منجر به کسب نتیجه دائمی نمیشود.
با اطمینان میتوان گفت آنها در تشخص دلیل چاق شدن موفق نبودهاند و به همین علت روشی که ارائه دادهاند تاثیری بر رفع مشکل اصلی چاقی نداشته است.
مهمترین دلیل چاق شدن چیست؟
مهمترین دلیل چاق شدن هر فردی که اضافه وزن دارد باور کردن چاقی است.
به جملات زیر توجه کنید، کدام جمله را درباره خود صحیح می دانید؟
- چاقی در خانواده من ارثی است و به همین دلیل من چاق هستم.
- چاقی من بخاطر کم تجرکی است.
- من پرخوری عصبی دارم به همین دلیل چاق هستم.
- سوخت و ساز بدن من پایین است و به همین علت چاق هستم.
- من بخاطر بارداری چاق شدم.
- کار من استرس زیادی به من وارد می کند و به همین دلیل چاق شدم.
ده ها جمله مشابه این جملات می توان نوشت که هر فردی چاقی آنها را دلیل چاق شدن خود می داند.
اگر حتی یک جمله از عبارت های بالا در مورد شما صدق می کند شما باور کرده اید که طبیعی است چاق شوید و چاق بمانید.
همین باور به تنهایی قادر است برای همیشه شما را در حالت چاق نگه دارد و تمام تلاش شما برای لاغر شدن از هر روش را خنثی کند.
وقتی شما به هر دلیل باور کنید که طبیعی است چاق شوید انتظار چاق شدن در شما شکل میگیرد.
از تکرار انتظار چاق شدن تصاویر چاقی از خودتان در ذهنتان شکل میگیرد که نشانه ایجاد این تصاویر احساس ترس از چاق شدن یا چاق تر شدن است.
تصاویر چاقی در صورت ثابت ماندن باعث ایجاد فرمول های چاق کننده در مغز می شود و فرمول های چاق کننده به فرمان های مغزی برای تغییر واکنش های فرد در مواجه شدن با مواد غذایی تبدیل می شود.
همچنین این فرمول ها به فرمانهای مغزی برای ذخیره چربی و افزایش سایز و وزن فرد تبدیل می شود. و از آنجایی که جسم ما تحت فرمانروانی مغز است به سادگی تغییر وضعیت داده و از حالت متناسب به حالت چاق تغییر وضعیت می دهد.
تاثیر باور کردن چاقی
موضوع بسیار مهمی که در جلسه امروز مطرح شده، باور کردن چاقی است
باور کردن چاقی، مهم ترین دلیل چاق شدن افراد است،
به اندازه ای که شما باورکرده کرده باشید فرد چاقی هستید شما در معرض چاقی بیشتر قرار میگیرید.
استفاده از روش های مختلف برای لاغر شدن و نتیجه مطلوب کسب نکردن سبب می شود که باور شما نسبت به چاق بودن و گرفتار چاقی ماندن پر رنگ تر شود و همین موضوع کافی است تا وزن شما به مرور بیشتر شود.
بنابراین اگر می خواهید لاغر شوید و از آن مهمتر برای همیشه لاغر بمانید باید از طریق کنترل ذهن و یادگیری لاغری با ذهن اقدام کنید تا از طریق شناسایی دلیل چاق شدن و اصلاح آنها به شکل عالی در مسیر تناسب اندام قرار بگیرید و نحوه اصلاح این باور تاثیرگذار و مخرب را بیاموزید.
با استفاده از محتوای این قسمت شما به این اطمینان خواهید رسید که دلیل چاقی شما ناشی از فرمولهای ذهنی شماست و درک این مساله به شما ثابت خواهد کرد که قدرت ذهن در اضافه وزن تا چه میزان اهمیت دارد و از طرفی به این باور می رسید که می شود از قدرت ذهن برای لاغر شدن هم استفاده کرد.
توانایی قدرت ذهن
ذهن خود را مانند یک وسیله کارآمد در نظر بگیرید که می توانید با آن هر کاری انجام دهید.
تا به امروز از ذهن خود برای چاق شدن استفاده کرده اید اما می توانید از ذهن خود برای لاغر شدن نیز استفاده کنید.
آگاهی از این موضوع که شما به چه شکلی چاق شدن را یاد گرفته اید و همواره برای چاق تر شدن تلاش کرده اید به شما کمک می کند تا به این اطمینان دست پیدا کنید که شما می توانید لاغر شوید و دلیل چاق شدن شما ارث و سوخت و ساز و … نیست.
چرا که وقتی ما توانسته ایم چاق شدن را یاد بگیریم و در طی چند سال به این میزان اضافه وزن پیدا کنیم، پس می توانیم لاغر شدن را یاد گرفته و با استمرار در عمل به یادگیری خود به تناسب اندام رویایی خود دست پیدا کنیم.
توجه کردن به تفاوت عملکرد ذهن افراد متناسب و افراد چاق به ما این آگاهی را می دهد که می شود با تغییر محتوای ذهنی خود مانند یک فرد متناسب رفتار کنیم و در شرایط جسمی متناسب قرار بگیریم.
امیدوارم که از فایل آموزشی امروز با دقت استفاده کنید و با آگاهی از دلیل چاق شدن خود، باور شما برای لاغر شدن بیشتر شود و در مسیر لاغری با ذهن ادامه دهید.
✍️ تمرین آموزشی 📖
با بررسی کردن دلیل چاق شدن و تشخیص جایگاه خود در دنیای چاق ها سبب می شود که راهکارهای موثر مختص خودمان را برای لاغر شدن به کار بگیریم و نتیجه این فرایند فوق العاده خواهد بود.
مرحله اول:
ابتدا لازم است بدانید شما در کدوم گروه از افراد چاق هستید:
۱. افراد چاق نا آگاه
این دسته از گروه چاق ها شامل افرادی می شود که از کودکی روند چاق شدن آنها شروع شده است و در تمام تمام تصاویر ذهنی و خاطراتی که از خودشان به خاطر دارند چاق هستند.
این گروه فرمول های ذهنی لاغر را در وجود خود دارند اما به دلیل اینکه هرگز از این فرمول های ذهنی استفاده نکرده اند بنابراین خاطره یا عملکردی از خودشان بعنوان فرد لاغر ندارند.
۲. افراد چاق آگاه
این دسته از گروه چاق ها شامل افرادی می شود که در سال های اول زندگی در شرایط جسمی متناسب بوده اند. هم از نظر ذهنی و هم از نظر رفتاری خاطرات و عملکرد های مختلفی از دوران لاغری به یاد دارند.
این افراد در برهه ای از زندگی به دلایل مختلف تمایل به چاق شدن پیدا می کنند. آنها تصور می کنند که وضعیت جسمی آنها بعنوان فردی که لاغر است باعث بروز مشکلات زیادی در زندگی شان شده است و دوست دارند چاق شوند.
۳. افراد منتظر
این دسته از گروه چاق ها شامل افرادی است که در مقطعی از زندگی به دلایل مختلف انتظار چاقی در آنها ایجاد می شود.
این گروه از افراد چاق تا روز قبل از آن اتفاق یا رخ داد هیچگونه فرمول چاقی در ذهنشان نیست اما به یک باره به دلیل شنیدن یا باور کردن صحبت های دیگران مانند پزشک، رسانه یا فردی که از نظر شخص چاق معتبر باشد دچار انتظار چاقی می شود.
انتظار چاقی به مرور باعث ایجاد تصاویر ذهنی چاق و شکل گیری فرمول های چاقی و تغییر رفتار فرد و چاقی می شود.
بنابراین لازم است ابتدا طریق چاق شدن خودتان را بر اساس دسته بندی انجام شده مشخص کنید و درباره طریق چاق شدن خود شرح دهید.
برای درک بهتر علت چاقی سعی کنید افرادی را پیدا کنید که در دسته دیگر افراد چاق قرار می گیرند و شرایط فعلی خود را با او مقایسه کنید. هدف از انجام این تمرین رسیدن به این اطمینان است که اگر حتی طریق چاق شدن افراد با یکدیگر متفاوت باشد نتیجه نهایی از نظر شکل گیری فرمول های ذهنی و واکنش های رفتاری کاملا با هم شبیه است.
بنابراین تنها طریق لاغر شدن برای همه دسته بندی افراد چاق مسیر لاغری با ذهن است تا از این طریق ابتدا فرمول های چاق ذهنی خود را شناساسی و سپس با جایگزین کردن فرمول های لاغر کننده مناسب تصاویر چاق ذهن خود را به تصاویر ذهنی متناسب تبدیل کرده و سپس به شکل خودبخود لاغر شوند و تا ابد لاغر بمانند.
مرحله دوم:
نگرش و درک خود از سیر بودن را بنویسید.
آیا شما بعد از وعده های غذایی سیر می شوید یا حالت خفگی پیدا می کنید؟
به نظر شما نشانه های سیر بودن چیست؟
همچنین نشانه های خفگی و پرخوری را شرح دهید؟
اکنون مشخص کنید شما در چه وضعیتی هستید؟ آیا همیشه سیر می شوید یا به حالت خفگی می رسید؟
- شرح حالت خود درباره سیر بودن یا احساس خفگی داشتن را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
توصیه اکید: بعد از دیدن فایل آموزشی قسمت پنجم، ویدیوی توضیحات تکمیلی این بخش را استفاده کنید
امتیاز 3.94 از 195 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
من بارها شنیده بودم و بهم گفته بودن که در نوزادی تو خیلی تپل و زیبا بودی
ولی من از وقتی که به خودم توجه داشتم و یادم هست حتی از دوران ابتدایی تا سن نو جوانی همیشه متناسب و لاعر بودم ولی بارها شنیده بودم و دیده بودم که بعد از ازدواج افراد چاق مییشن و خواهرم و شوهرش نمونه ی واصح بودن برای من که هر دو از لاغری ناراحت بودن ولی بعد از ازدواج از چاقی زیاد ناراحت و ادیت بودن و میگفتن بعد از ازدواج ادمها چاق میشن و نمونه های دیگه هم میدیدم که برام بیشتر واصح میشد تا زمان ازدواح خودم که رسید من متناسب ۶۰ یا شایدم ۵۹ کیلویی بودم که گرفتار اصافه وزن شدم البته کم کم داشتم بالا میرفتم اویل ازدواج تا ۷۲ رسیده بودم بعد رفتم تا نزدیکی ۸۰ و رزیم گرفتم و یکم مقدار عدام رو کم کردم و تونستم دوباره ۷۰ بشم این حدودا ولی چون سریع باردار شدم تلافی کل رزیم رو در اوردم در بارداری و از طرفی هم شنیده بودم و دیده بودم باید زیاد بخوری و هر چی میخوای بخوری و چیزای مقوی بخوری به حای دو نفر بخوری و همین طور میخوردم تا با اصافه وزن وحشتناکی روبه روشدم ۹۰ کیلویی بودم ولی بازم بعد از اون با رزیم و ورزش سریع لاعر کردم به ۶۷ رسیدیم ولی چه فایده که اصلا ماندگار نبود و دوباره چاقتر شده بودم تا چند سال بعد من دوباره رزیم گرفتم و نزدیک ۶۹ شدم و بازم متناسب شدم ولی دوباره بارداری دومم بود و همون فرمولهای خوردن زیاد و اصافه وزن طبیعیه و خوردن زیاد به جای دو نفر طبیعیه و هر چی خواستی بخور و شیر زیاد بخور و ماست بخور که من سطل سطل ماست میخوردم و اصافه وزنم خیلی شدید شد تا ۱۰۰ کیلو رفتم و اصلا بعد بارداری بهم ریختم با دیدن اندامم و جسم خودم و لی این دفعه اطرافیان به من میگفتن اکه میخواهی شیرت زیاد بشه این رو با این بخور و این چیزاها رو بخور و … کلی فرمولهای جدید دیگه که من رو چاقتر میکرد از طرفی دکترم میگفت بدنت بعد از زایمان صعیف شده و من تند و تند سرما میخوردم وکلی قرص مولتی ویتامین تجویز کرد ولی میگفت اینها چاقت میکنن و من هم که شروع به خوردن قرصها کردم ولی همزمان وزنم هم داشت میرفت بالا و خیلی ناراحت بودم
تا اینکه رفتم دکتر تعدیه و رزیم و ورزش با هم و کلی دوباره لاعر شدم و به وزن ۵۹ کیلو رسیدم ولی ایندفعه برخوردم به یه مشکلاتی و مجبور به مصرف داروی تیرویید و یه قرص دیگه شدم که بازم پزشک تاکیید کرد که چاقتر میشی با مصرفشون و من بازم پدیرفتم چاقی رو و اصلا انگار من نبودم که تا چند روز پیش کاهش وزن داشتم به مراتب داشت وزنم بالا میرفت به خاطر پدیرفتن چاقی ولی دیگه این اواخر که خیلی ناراحت بودم با این سایت و دوره های نابش اشنا شدم و خدا رو شکر تا حالا موفق بودم
پس من در کجا ها چاقی رو پدیرفتم
۱ بعد از ازدواج ادم ها چاق میشن و من پدیرفتم چاقی رو و به وصوح خودم چاق شدم چون این باور رو داشتم چاقی بعد از ازدواج طبیعیه
۲در بارداری چاقی طبیعیه و من این رو هم پدیرفته بودم و کاملا چاق میشدم و جسم چاقم رو میدیدم
۳در شیر دهی هم باید بخوری تا بچه ات خوب وزن بگیره و چاقی طبیعیه و من بازم پدیرفتم و چاق بودم چون من منتظر چاقی میشدم و ترس از چاقتر شدن هم داشتم برام اتفاق میفتاد
۴ با مصرف قرص و دارو های خاصی چاقی طبیعیه و من پدیرفتم این رو و کاملا چاق شدم و چون منتطر چاقی بودم و هم میترسیدم که چاقتر از این دیگه نشم ولی چاق میشدم
۵با مصرف عدای عیر رزیمی من چاقم چون این رو هم بارها در خودم و اطرافیان دیده بودن و شنیده بودم برام طبیعی بود که اگه رزیم نگیریم و هر چی دوست دارم بخورم در هر وعده ای که میخوام پس چاق میشم و من منتطر چاقی بودم در کنار ترسی که از چاقتر شدن هم داشتم
۶ و یا اینکه بارها شنیده بودم و دیده بودم اگه ورزش نکنم چاق میشم و طبیعه برای من که چاق بشم پدیرفته بودم پس هر وقت ورزش و باشگاه یا پیادده روی نداشتم منتطر چاقی بودم در کنار ترسی که از چاقتر شدن داشتم که نکنه چاقتر بشم
در کل حالا که خوب نگاه میکنم به گدشته تا الانم میبینم هر جا چاقی رو پدیرفتم و طبیعی دونستم برا خودم چاقی بیشتر رو به خودم هدیه دادم ولی حالا که یکم دارم روی خودم کار میکنم و لاعری رو طبیعی میدونم و حق خودم میدونم بازم تا حدی که پدیرفتم و روی باورهای لاعریم کار میکنم لاعری رو به خودم هدیه دادم
با تکرار کردن و تمرین کردن و توجه کردن به مطالبی که استاد میگن ما موانع متناسب شدن رو شناسایی میکنیم و اونها رو برطرف میکنیم و فرمولسازی میکنیم تا به سمت متناسب شدن حرکت کنیم .( اگر موانع متناسب شدن رو برداریم خود به خود لاغر میشیم چه بخوایم چه نخواییم )
چرا ذهن من نقش اصلی رو در چاقی من داره ؟؟
ذهن من همان طور که توانایی چاق کردن من رو داره توانایی لاغر کردن من رو هم داره .
باور کردن چاقی به چه شکل افراد رو به سمت چاقی میبره ؟
افراد چاق چند دسته هستن :
بعضیا که از همون اول بچگی چاق بودن و چاقی به آسانی و راحتی در اونها شکل گرفته مثل راه رفتن و زبان مادری یاد گرفتن مغز چاقی رو هم خیلی راحت یاد گرفته و پذیرفته ان چاقی ما طبیعی هست (من جز این دسته افراد نبودم یعنی زیاد شنیدیم که در دوران نوزادی خیلی چاق بودم ولی از وقتی خودم رو میشناسم از دوران اول ابتدایی شاید حتی قبلتر از اون من لاغر بودم تا زمان ازدواجم که بسیار لاغر و خوش اندام بودم ).
ما خیلی وقتها رفتار والدین رو می ببینیم و چاقی شدن رو از اونها یاد میگیریم .
وخیلی کم هستن افرادی که چاقن و والدین اونها متناسب هستن چرا ؟ چون این والدین و مادرها فکر میکنن وقتی فرزند تپلی داشته باشن اونها مادر لایقی هستن (من خودم برای فرزندان خودم مخصوصا قبلا برای دخترم خیلی از این افکار داشتم و خودم رو زجر میدادم که چرا نمیخوره و اون رو با کارتون سرگرم میکردم یا با فیلمی در موبایل سرگرم میکردم تا غذاش رو و یا شیرش رو بخوره و اگر نمیخورد بسیار ناراحت میشدم و هم دخترم رو ادیت میکردم و هم خودم رو تا مقداری به اون غدا بدم ولی برا پسرم کمتر خودم رو ادیت کردم ولی بازم همین افکار رو داشتم تا با این مسیر آشنا شدم و دیگه به هیچ عنوان مجبور به خوردنش نمیکنم )
وقتی ما باور میکنیم چاق شدن ما طبیعی هست ذهن ما فرمولهایی میسازه و بر اساس اون فرمولها رفتارهایی در ما ایجاد میشه که ما چاقتر بشیم و همش هم کار ناخود اگاه هست پس با پذیرفتن چاقی در ما رفتارهای چاقی شکل میگیره.(هیچ وقت چاقی خودمون رو نپذیریم و طبیعی ندونیم که خیلی کار خطرناکی هست و منم هیچ وقت نپذیرفتم با تمام موانع ذهنی که داشتم مثل اشتها و دارو و … ولی گفتم چرا من باید چاق باشم و به دنبال راهی گشتم )
و دسته ی دیگر کسانی هستن که به واسطه حرف دیگران چاق شدن و چاق شدن جز رویاهاشون بوده و البته نه زیاد یه مقدار دوست داشتن چاق بشن که دیگران خوششون بیاد و نتیجه وزن زیاد شده (خدا رو شکر من جز این دسته هم هیچ وقت نبودم )
وقتی مغز ما فرمولهای چاقی ایجاد کنه دیگه خدا میدونه ما تا کجا چاق بشیم پس به خاطر دیگران خودتون رو در معرض چاقی قرار ندید .(کار بسبار خطرناکی هست )
و دسته ی دیگر افرادی هستن که به خاطر خوردن داروها چاق شدن یعنی وزن طرف خوبه اما به پزشک مراجعه داره و پزشک بهش میگه که مواظب باش که این دوا تو رو چاق میکنه و این فرد چون پزشک رو خیلی قبول داره و چون مجبور که دارو رو مصرف کنه پس میگه طبیعی که چاق بشم و یواش یواش در معرض چاقی قرار میگیرن و دیگه وقتی قرص رو قطع کنن اون افراد ولی همچنان فرد چاق هست چون دیگه اون فرد برای خودش چاق شدن رو طبیعی کرد ه و در ذهنش فرمولهای جدید چاقی ایجاد شده .(من خودم جز افرادی بودم که تجربه ی این حرف رو داشتم چون من خودم رو با رژیم داشتم لاعر میکردم و در ماه اخر رژیمم مجبور بودم آزمایش خونی بدم و اونجا بود که متوجه کم کاری تیرویید و مشکل هورمونی شدم و زمانی که هم متخصص من و هم دکتر تغدیه و هم یک متخصص دیگه با هم گفتن خوردن این داروهای هورمونی و تیرویید کم کار تو رو چاق میکنن انگار یه دفعه روند لاعری من متوقف شد و بلعکس از ماه اینده شروع کردم به چاقی و اطرافیان من میگفتن طبیعیه چون این دارو ها رو میخوری و لی خودم نمیتونستم قبول کنم چطور یه دفعه از ۵۹ کیلو وزنم هر روز بالاتر بره و اصافه وزن پیدا کنم برای همین تحقیق میکردم در اینترنت از منشی دکترها پرسیدیم ولی همه همین رو میگفتن که اره هر دو عامل چاق کننده هستن و همیشه ته دلم میگفتم چطور یه قرص من رو چاق کنه مگر اینکه من زیادتر بخورم ؟؟و به دنبال راهی بودم ولی همون ترس از چاقی و اثر حرف پزشکان باعث شده رود من روز به روز چاقتر بشم و شرایط سختتری داشته باشم )
و دسته ی دیگه افراد ی هستن که به خاطر بارداریشون دچار اضافه وزن میشن مخصوصا در کشور ما که خیلی از بزرگترها دستورالعمل خوردن به این افراد باردار میدن و اونها هم دستی شروع میکنن به خوردن و ترکیبات و تنوعات غدایی ایجاد میکنن و به مغز میگن من دوست دارم به این شکل غذا مصرف کنم و اینها همون فرمولهای غدایی افراد میشن و بعد از بارداری دوران شیردهی این افراد هست این افراد بیشتر غدا میخورن که شیرشون بیشتر بشه و خیلی این نگاه غلط هست و هیچ ارتباطی به شیر اونها نداره .
خیلی از افراد بعد از بارداری دچار افسردگی میشن چون وزن زیادی یه دفعه به اون فرد تحمیل شده و دیگه هیچ لباسی اندازش نیست و نمیتونه لباس رنگ تیره و سبک خاصی بپوشه و بماند چقدر حرکات فرد تغییر میکنه و فرد اذیت میشه
بنابراین به این شکل باور کردن چاقی باعث میشه در ذهن افراد فرمولهایی ایجاد بشه .(من جز این دسته از افراد هم بودم که با بارداری چاقی خیلی زیاد در حد ۱۰۰ کیلو رو تجربه کردم در حالی که قبل از بارداری در وزن بسیار نرمال ۶۵ بودم اما چون بعد از دواجم همش با زور رژیم و ورزش لاغر میشدم پس به محض بارداری من دیگه به توصیه بزرگترها باید همه چیز میخوردم و چیزی به دلم نمیزاشتم در هر موقع از شبانه روز من میخواستم به هر مقداری که میخواستم غذا میخوردم و لذت میبردم و تلافی دوران رژیم رو در دوران بارداری در میوردم و چون خواهرم و اطرافیانم رو هم دیده بودم که در این دوران چاق شدن دیگه برام طبیعی بود در بارداری چاق بشم و با خیال راحت شروع میکردم به خوردن با این فکر که بچه با بنیه ی قوی به دنیا بیارم و من از اواسط بارداری ماهی پنج کیلو اضافه میکردم و بسیار چاق میشدم طوری که وقتی زایمان کردم تا مدتها با دیدن اندامم حالم بد میشد و افسرده بودم و حتی یادم میاد میرفتم داخل کمد که مانتوهای قبل از بارداری رو بپوشم اما مانتو به تنم نمیرفت و یا لباسهای خونگی قبل از بارداریم رو با حسرت نگاه میکردم که من اینقدر لاغر بودم؟؟؟ و اما تنم نمیرفتن و کلی لباس گشاد رفتم خریدم که اصلا پسندم نبودن و یا حتی یادم میاد یه روز میخواستم برم پیاده روی اما هر کاری میکردم کفشهای باشگاه ام به پام نمیرفتن و فقط تنفرم از چاقی بیشتر میشد و همش به دنبال راهی بودم برای رهایی از چاقی )
در هر جنبه از زندگی ذهن به دنبال بیشتر کردن هست .
و ما هر هنری داریم ذهن دوست داره در اون جنبه پیشرفت کنه
وقتی ما چاقی رو یاد بگیریم ذهن چاقی بیشتر رو دوست داره و یکم چاقی بیشتر یکم بیشتر جلو میرید .
تمام فعالیتهای بدنی ما تحت کنترل مغز ما هست بنابراین رفتار غدایی ما هم تحت کنترل مغز ما هست
بعضیا میگن معده ی من گشاده یا بدن من شیرینی رو میکشه اما غلط هست جسم ما به خودی خود هیچ تاثیری در چاقی ما نداره مثلا همین دست ما به خودی خود هیچ کاری نمیتونه بکنه مگر اینکه مغز ما بیاد فرمان بده که دست بتونه حرکت کنه و همین مغز رفتار غذایی افراد رو کنترل میکنه .(منم قبلا زیاد میگفتم بدن من شیرینی رو میکشه و میگفتم چاره چیه بدنم اینطور هست و من هوس شیرینی زیاد میکنم و کاری از دستم بر نمیاد اما نمیدونستم بدنم هیچ کاره هست و تمام دستورات از مغز میاد مثل نفس کشیدین و پاک زدن و … )
دلیل اینکه فرد چاق هیجان زده هست و پرخوری میکنه ولی لاغرها اینطور نیستن تفاوت در مغز این افراد هست و در جسم این افراد خیلی تفاوتی نیست .
و بارها شده من یکم فعالیتم از حالت عادی بیشتر میشد و با بیشتر خوردن جبران میکردم و میگفتم انرژی مصرف کردم و نیاز به غدا دارم که همه ی اینها رفتارهای غدایی ما هستن که معز ما رقم میزنه .(من بسبار این حرف رو میزدم در زمانی که ورزش میرفتم وقتی از باشگاه میومدم خونه یه دوش میگرفتم و لباسهام رو میشستم و شروع به خوردن میکردم که من گرسنه هستم و باید یه شام رژیمی حتما بخورم و گرنه نمیتونم خودم رو تا آخر شب کنترل کنم و کلی مواد غذایی غیر رژیمی میخورم پس با این فکر که من کلی انرژی مصرف کردم تا دوش میگرفتم میخوردم و اصلا نگاه نمیکردم ببینم گرسنه هستم یا نه فقط میخوردم )
همه ی افرادی که چاق هستن براشون طبیعی هست که به مرور زمان چاق بشن و بهشون بگو ۶ ماه بعد چند کیلو هستی ؟ نمیدونن چون وزنشون در حال افزایش هست ولی لاغرها مدتها هست که متناسب هستن و ثایت هستن و همیشه در یک وزن هستن و خوردن و لاعری اونها بسیار راحت هست مثل نفس کشیدین اونها و پلک زدن اونها واما فرمولهای خوردن در مغز ما چاقها اتوماتیک نیست چون خودمون انتخاب میکنیم چی بخوریم بنابراین با اقدام کردنهای ما فرمولها تایید و پرررنگ میشن
ما خودمون عامل به واقعیت رسوندن تصویرهای ذهنی میشیم (من آخرین بار که رژیم گرفتم و ورزش کردم تا لاغر شدم ولی بعد از اون به دلیل یه سری از مشکلات و مانعهای ذهنی که مدام چاق و لاغر میشدم همش ترس داشتم و نگران بودم که من که تونستم در عرض یک ماه اینقدر وزنم بالا بره پس تا چند وقته دیگه چقدر هستم ؟؟و شدیدا میترسیدیم و نگران میشدم و استرس میگرفتم و میرفتم د کتر و با رزیم جدید و ورزش من به زور کمی وزنم رو پایین میوروم ولی به محض رها کردن رژیم چاق میشدم و به همه میگفتم کاش دیگه در این وزن میموندم و بیشتر نمیشدم منم رژیم نمیگرفتم ولی نمیدونم چرا همش اضافه میکنم ؟؟و نمیدونستم کحای کار میلنگه و همش در حال افزایش وزن بودم و با رزیم میخواستم جلوی اون رو بگیرم و هیچ وقت وزنم ثابت نبود اما تمام متناسبهای اطرافم سالها بود در وزن ثابتی بودن و تکون نمیخوردن مثل هم باشگاهیم یا خواهرم یا خواهر شوهرم یا دوستم و کمی نوسان هم اگر داشتن لاغر تر میشدن در مواقع خاصی مثل بیماری و … )
هر کس چاقی براش طبیعی میشه تصویر چاقی براش شکل میگیره و مغز بر اساس تصویر ذهنی فرمولهاش شکل میگیره .
و وقتی رژیم بگیریم این تصویرها که تغییر نمیکنه پس مغز ما بر اساس تصویر برای ما دستور صادر میکنه و ما اجرا میکنیم چون نا فرمانی از مغز ما باعث در گیری ذهنی میشه و در نهایت ما از ذهن شکست میخوریم .(من خودم به شدت اواخر رژیمم خسته میشدم و دلم همه چیز میخواست و بارها به دکتر تغذیه میگفتم و همیشه یه روز رو در ماه به خودم استراحت میدادم و هر چیزی دلم میخواست میخوردم و دوباره از فردا شروع میکردم چون با رژیم که فرمو لهای ذهنی من تغییر نمیکردن و من همچنان دستورهای چاقی رو داشتم و تا جایی که میتونستم نمیخوردم ولی یه جاهایی دیگه شکست میخوردم و شروع به چاق شدن میکردم )
افرادی که اضافه وزن دارن یا در حالت خفکی هستن یا سیری و چیزی به نام گرسنگی رو تجربه نکرده بودن و در واقع متناسبها گرسنگی رو دادن و سیری و اما چاقها یه پله از اونا بالاترن یعنی پله ی تموم اونها که سیری هست پله ی شروع ما چاقها هست که در این حالت خفگی نیستیم پس باید بخوریم (و من با آموزشها یاد گرفتم فقط در حالت گرسنگی غدا بخورم و به محض سیر شدن دست بکشم که اگر نمیشناسیم این دو پیغام رو استاد در فایلی توصیح دادن که مثلا پیغام گرسنگی ممکنه با علامتی مثل قار قور شکم و یا دل پیچه و سر و صدای شکم و یا شاید با حالت خاص روحی مثل عصبی شدن و .. همرا ه باشه و حالت سیری هم باید طوری باشه که بعد از خوردن احساس سبکی کنیم و به دور از اون سنگینی و زیاد خوردن که به همراه خفگی و بالار فتن ضربان قلب و یا حالت تهوع همراه باشه و در واقع مقداری بخوریم که اون سر و صدا و اون حالت گرسنگی در ما از بین بره )
و در من چاق تافشار به شکمم نیاد و به خالت خفگی نرسم دست از غذا نمیکشم و دارم به ذهنم فرمول میدم من در این حالت خفگی و شکم درد دست از غدا میکشم (اما با این اموزشهای استاد من از این کارر به شدت متنفرم و از اون دوری میکنم و به دنبال اون حس سبکی بعد از غدا هستم که هم سیرم و هم سبکم و اگر به اون حالت زشت و زننده ی پرخوری برسم میدونم مثل یه علامت در بدن هست که در جایی از بدن من مشکل ایجاد شده و اونم علامتش هست مثل زمانی که سرما بخوریم و ابریزیش پیدا میکنم و یا گلو درد و میفهمیم که این واکنش بدن در مقابل یک مشکل هست پس وقتی زیاد بخورم و علامتی در جسمم پیدا بشه مثل شکم درد و خفگی و یا حالت تهوع و سنگینی متوجه میشم این واکنش جسمم در مقابل مشکل پرخوری من هست و به خودم میگم مگر من انسان نیستم پس چرا زیاد میخورم ؟؟؟؟)
و خیلیا میگن من اشتهام زیاده اما اشتها کجاس ؟؟یه غده داریم در بدن و یه آنزیم داریم در بدن میدونیم کارش چیه ولی اشتها کجای بدن ما هست ؟؟ همچین عضوی بدن ما نداره نه فرمولهای ما بر ای چاق شدن زیاد هست نه اشتهای ما (چقدر قبلا من میگفتم اشتهام زیاده که چاق هستم و لاعرها اشتها ندارن که لاعرن و همیشه ا ز اشتها به عنوان عامل چاقی خودم یاد کردم و گفتم من که اشتهام ریاده پس باید با مواد کم کالری اون رو کنترل کنم و کلی میوه و سالاد و … دم دستم بود که بخورم چون من اشتها دارم و تقصیر من که نیست میخورم چون چیزی به نام اشتها به من خوردن رو تحمیل میکنه اما چطور شد تا با این دور ها اشنا شدم دیگه خبری از این حرفها نیست و الان اگاهم در بدنم همچین چیزی نیست که غذا رو به زور وارد بدن من کنه و من به جاش قدرت انتخاب دارم که چه چیزی رو در چه زمانی و چه مکانی به چه اندازه بخورم )
پس ببین از کی چاق شدی ؟؟از بعد از ازدواج چاق شدی چرا ؟؟؟چون زیاد شنیدی بعد از ازدواج چاق میشی و نمونه هم میبینی در اطرافیانت ( بله من زیاد شنیده بودم و مثلا خواهرم رو وبقیه رو هم دیده بودم که بعد از چاقی بسیار چاق شدن پس این برای من تصویر ذهنی میشه ومن بعد از ازدواج دچار اضافه وزن خو بی شدم )
پس توضیح بده چرا چاق شدی؟؟؟؟
من بعد از زادواج چاق شدم
من بعد از بارداری چاق شدم
من بعد از مصرف دارو چاق شدم
میخواییم منشا و ریشه ی چاقی و رو پیدا کنیم تا اون مساله رو برای همیشه برطرف کنیم
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیز و همراهان عزیزم در این مسیر
با تکرار کردن و تامل کردن در مورد مطالب گفته شده ما موانع متناسب شدن رو شناسایی کرده و برطرف میکنیم و و فرمولسازی برای تناسب میکنیم تا کفه ی ترازوی تناسب رو سنگین تر کنیم.
پذیرش چاقی باعث چاق تر شدن شما میشه .
همین ذهنی که توانایی چاق تر شدن شما رو داره توانایی متناسب شدن شما رو هم داره
موضوع باور چاقی به چه شکل هست ؟
افرادی که اضافه وزن دارن به چند دسته تقسیم میشن :یک دسته اقرادی هستن که از طفولیت اضافه وزن داشتن و خیلی کارشون برای یاد گیری چاقی راحت تر بوده مثل یادگیری زبان مادری از کودکی معز ما ارام و راحت چاقی رو یاد گرفته مثل یاد گرفتن راه رفتن و حرف زدن چاقی رو هم راحت یاد گرفتن و چاقی براشون طبیعی هست و تا زمانی که این افراد کودک هستن چاقی رو از والدین یاد میگیرین و یا بعضیا هستن والدینشون متناسب هستن و اما چون چاقی رو در فرزندشون دوست داشتن و میخواستن که فرزند تپل داشته باشن و فکر میکنن چاق بودن فرزند نشان از لیاقت اون فرد هست .و اون افراد فکر میکنن چاقی ارثی هست و باور میکنن چاق شدن طبیعی هست پس فرمولهایی شکل میگیره که بر اساس اونها دستورهایی صادر میشه که باعث اضافه وزن میشن و یک دسته افراد هستن که به واسطه ی حرف دیگران دچار اضافه وزن شدن یعنی همیشه لاغر بودن و بقیه اونها رو تمسخر میکردن و دوست داشتن یه مقدار وزنشون پر تر بشه که دیگران هم خوششون بیاد وقتی نگاهشون میکنن و یا وقتی لباسی میپوشن قشنگتر بشن در اون لباس .
بلخره ذهن اونها میپذیره که این افراد باید چاق بشن و اما زمانی که این روند شروع بشه کنترلش سخت هست و دیگه این افراد دچار اضافه وزن میشن پس افراد خیلی لاغر که دیگران بهشون میگن خیلی لاغر هستین ولی خودشون با خودشون مشکلی ندارن خواهشا اصرار به چاق شدن نکنید که خطرناک هست .
بعضیا هستن که به خاطر داروها چاق شدن و میره پیش پزشک و پزشک دارویی میده و میگه این دارو اضافه وزن میاره مواظب باش و چون ما پزشک رو خیلی قبول داریم حرفهای ااون پزشک خیلی در فرد تاثیر میزاره و در مغز فرد فرمولهایی ایجاد میشه که اون رو چاق کنه چون منتظر چاقی هست چون پزشک گفته و طبیعی هست که چاق بشیم و جالبه بعد از مدتی که قرص رو مصرف نمیکنم دیگه اون فرد عوض نمیشه چون فرمولهای ذهنیش تغییر کرده .بعضی از خانمها به خاطر بارداری دچار اضافه وزن میشن چون کلی دستور العمل دارن که خیلی زیاد بخورن که بچه ی با بنیه قوی به دنیا بیارن و مراحل رشدش به خوبی صورت بگیره و یولش یواش خودشون شروع میکنن به بیشتر خوردن غذاها و دیگه برای مغز اونها عادی میشه چاق شدن و یا اینکه به اونها گفته میشه زیاد بخورید که شیر بیشتری داشته باشید و اونها خیلی بیشتر میخورن ولی هیچ تاثیری در شیر نداره و فقط اضافه وزن بیشتری به بار میاره و برای همین بعد از زایمان این خانمها دچار افسردگی میشن چون آماده این همه اضافه وزن نیستن و در عرض ۶ ماه این همه چاقی بهش تحمیل شده و دیگه این خانم نمیتونه خوب لباس بپوشه و یا رنگ شاد و یا مدل دلخواه بپوشه،و …. و فرد غمگین و افسرده میشه و این اتفاق بیشتر در ایران میفته و فرد دچار خیلی از مشکلات میشه یکی از خصوصیت ذهن ما به دنبال بیشتر کردن هست .مثلا اون فردی که تحصیل رو دوست داره همیشه دوست داره بیشترش کنه و یا اگر هنری رو دوست داری دوست داری اون رو گسترش بدی و اگر چاقی رو دوست داری ذهن همیشه میگه یکم چاقی بیشتر یکم چاقی بیشتر .
بعصیا میگن معده ی من گشاده و یا بدن من شیرینی رو میکشه اما اینها همه تصورات غلطه جسم ما به خودی خود هیچ نقشی برای انجام هیچ حرکتی نداره مثلا برای بلند کردن دستمون جسم ما هیچ کاره هست و فرمان اون از مغز ما میاد و همین داره رفتار افراد رو کنترل میکنه پس اگر فردی مرتب در حال خوردن هست و پرخوری میکنه به خاطر فرمانهای مغزی هست و تفاوت لاغر و چاقها در ذهن اونها هست و گرنه جسم اونها که تفاوتی با هم نداره و از لحاط میزان انرژی خیلی با هم تفاوت نداره حالا شاید با ورزشکاران یه تفاوت جزیی باشهولی زیاد نیست و اما کافیه فردی کمی پیاده روی کنه بلافاصله تصور میکنه انرژی از دست داده و گرسنه هست و بیشتر میخوره و این فرمولهای غلط عادتهای ما رو تشکیل میده و در نهایت جسم ما رو تشکیل میده .
ارتباط تنگاتنگی بین ذهن و جسم ما وجود داره .
اگر در دوران چاقی از من سوال میکردن چند سال بعد چند کیلو هستی نمیدونستم چی بگم ولی ا فرد لاعر سالها هست در وزن ثابتی هستن چون خوردن اونها مثل نفس کشیدن و ضربان قلبشون هست و اتوماتیک هست و اما فرد چاق نه اینطور نیست چون فرمولهای مغزی ما برای خیلی از دستورها رو نمیشه تغییر داد و ثابت هستن مثل ضربان قلب و … و اما فرمولهای ذهنی ما در خوردن تغییر میکنه چون انتخاب خوردن دست خودمون هست وقتی در انتخاب غدا ازاد هستی باید خودت اقدام کنی و فرمولسازی ها هم انجام میشه و پرررنگ میشه ما خودمون عامل به واقعیت رسوندن تصویرهای ذهنی هستیم وقتی ما خودمو ن باور کنیم طبیعی که چاق بشیم و تصاویر چاقی از خودمون داریم چون دارو میخوریم و برامون طبیعی میشه بلافاصله تصویری از خودمون به عنوان چاقی در ذهن ما شکل میگیره و هر وقت من لاغر شدم با ورزش سنگین و رژیم خودم باور داشتم دوباره چاق میشم چون تصویرهای ذهنی من تغییر نکرده بود و من اجرا کننده ی فرمانهای مغزی هستم . مثلا مغزت فرمان میده به این مقدار غدا بخور ولی ر ژیمت گفته نه ۷ قاشق برنج بخور و این تصاد باعث اعصاب خوردی و ناراحتی شما میشه و این نافرمانی باعث درگیری میشه و ذهن ما همیشه پیروز میشه و ما شکست میخوریم .
چاقها همیشه یا در حالت خفگی هستن و یا سیری یعنی اگر از خفگی کمی میومدن پایین احساس نیاز به غدا میکردن اما متناسبها یا سیر هستن یا گرسنه پس همیشه چاقها یک پله بالاترن از متناسبها همیشه در حالت خفگی یا سییری هستن در واقع پله ی استپ اونها پله ی شروع ما هست و اگر عدا کم باشه اونها اعتراص میکنن که چرا من سیر نشدم یعنی احساس خفکی نکردم پس در ذهن من سیری مساوی هست با خفگی و من خودم این فرمول رو به ذهنم دادم و چون زیاد میخوریم سریع هم میخوابیم و از خواب که پا میشدم باید سریع چایی با کلوچه و شیرینی و … بخورم و اینها همه فرمول هست بعضیا میگن اشتهام زیاده نه اصلا چیزی به نام اشتها نداریم ما یک کلیه داریم و یا یک غده داریم و انزیم داریم که کارش رو بلدیم اما همچین اندامی در بدن به نام اشتها در بدن نداریم و فقط فرمول ذهنی برای خوردن داریم
دلیل اصافه وزنت رو پیدا کن ببین از کحا چاق شدی ؟؟و بر اساس،پدیرش چاقی چه عادتهایی دررشما شکل گرفت و اگر از یک زمانی به بعد چاق شدی ببین چی شد پزشکی چیزی گفت و … و اینها همه باور هستن و دلیل علمی ندارن مثلا بارها شنیدیم بعد از ازدواج آدم چاق میشه و اینها همه میشه تصویر ذهنی و یا خیلیا میگن من از سن بلوع چاق شدم و یا من از زایمان به بعد چاق شدم و یا من بعد از تجویز فلان دارو چلق شدم وووو چون پذیرفتم چاقی حق من هست و در واقع میخواستم ریشه و منبع چاقی رو کشف کنیم تا مشکل رو از ریشه حل کنیم و اگر درختی افت داره هر جقدر به میوه ها سم برنیم فایده نداره باید به ریشه سم بزنیم و افت رو بکشیم .
پس ما میخواهیم ریشه یابی کنیم و مشکل رو حل کنیم
با انجام این تمرینات من احساس توانایی میکنم که میشه مشکل رو حل کرد .
برداشت من از فایل :
چاقی و لاغری هیچ علتی ندارن مگر علت ذهنی در واقع هر فرد چاق ، چاقی رو به خاطر یک سری از دلایل پدیرفته و براش طبیعی هست که چاق بشه و چاق میشه و اما هر کس که چاقی رو نپدیرفت و براش لاغری طبیعی بود لاعر میشه و اگر بپذیریم در ذهن ما اول تصاویر چاقی ایجاد میشه و بعد فرمولهایی ایجاد میشه و عادتهایی دررما شکل میگیره که جسم ما رو چاق میکنه پس متوجه میشیم این جسم ما رابطه ی تنگاتنگی با ذهن ما داره بستگی داره داخل ذهن ما چه تصاویر و چه فرمولها و یا چه باورها ی هست به همون نسبت جسم ما تغییر میکنه و من خودم یادم میاد تا قبل از ازدواج بسیار لاعر بودم و اما چون خواهر بزرگترم که بسیار هم لاغر بود دوسالی زودتر از خودم ازدواج کرد و همسر ایشون هم بسیار لاغر بودن در زمان ازدواج و اما بعد از ازدواج هر دوی ایشون بسیار چاق شدن طوری که اذیت بودن و خواهرم با کلی ورزش،و رژیم تو نست خودش رو دوباره لاغر کنه اما همسرشون همچنان چاق هستن و چون بارها هم من شنیده بودم افراد بعد از ازدواج چاق میشن و نمونه هم دیده بودم و علاوه بر اون بارها از زبان خانواده همسرم شنیده بودم که من در دوران مجردی لاعر بودم و بعد از ازدواج چاق شدم و عکسهای اونها رو دیده بودم و خیلیا ی دیگه رو هم دیده بودم باور کردم که بعد از چاقی آدم چاق میشه و انصافا هم خودم بعد از ازدواج با زیاد خوردن شروع به چاق شدن کردم و بسیار هم تشویق شدم که چقدر زیباتر شدی و اوایلش برام خوشایند بود تا دیگه به مشکل خریدن لباس بر خوردم و دیدم واقعا دارم از اون سبک پوشش دلخواهم و اون نوع لباس پوشیدن و اون سبکی و و اون اندام دلخواهم دارم دور میشم تصمیم به رژیم و ورز ش با هم برای لاعری گرفتم و خوب هم وزن کم کردم و اما ماندگار نبود .
و اما کمی بعد از ازدواج باردار شدم که بازم خواهرم و اطرافیان رو و خانواده همسرم رو دیده بودم که در بارداری بسیار چاق میشدن و زیاد میخوردن منم دقیقا در هر دوبارداری کلی اضافه وزن شدید در حد ۳۰ کیلو و چاقی اندام شدید پیدا کردم طوری که بعد از زایمان دومم اصلا حالم خوب نبود و خیلی غصه میخوردم و تا مدتها در حد یک سال شب و روز من با شکم بند سفت که شکمم رو نبینم به سر میبردم و فکر میکردم چاره ای هست که شکمم کمتر بشه و سایزم حمع بشه طوری که از اون همه بستن شکم بند حساسیت میزدم اما هرگز درش نمیاوردم و از روی لباس میبستم به خودم و این دفعه برای لاعری خودم مراجعه کردم به کارشناس تغذیه و از اون درخواست رژیم کردم که خیلی زودتر لاغر بشم و انصافا هم لاغر شدم و به وزن ۵۹ کیلو رسیدم اما ماندگار نبود .
و بعد دراخرای رژیمم که در وزن ۵۹ کیلو بودم به خاطر مشکلاتی آزمایش دادم و متوجه شدم مشکل تیرویید و هورمونی دارم و اونجا بود که چند پزشک با هم به من گفتن که مصرف این داروها و این مشکل تو رو چاق میکنه و دچار اضافه وزن میکنه و من دیگه من به جای لاغری و متناسب بودن بر عکس هر ماه داشتم وزن اصافه میکردم و میترسیدم از چاقی بیشتر و اطرافیان من میگفتن طبیعی چون تو این دو مشکل رو با هم داری که تو رو چاق میکنه پس دیگه خودت رو ادیت نکن و بپدیر ولی من هیچ وقت چاقی خودم رو چاق نپدیرفتم و میخواستم باها چاقی بجنگم و نزارم چاق بشم و کلی تلاش،میکردم و سراغ ورزشهای سنگین تر و رژیم های سخت تر رفتم اما مقطعی بازم کم میشد و دوباره بر میگشتم و این اواخر که به سختی کم میشد و یا اصلا به اندازه تلاشم کم نمیشد و نتیجه نمیگرفتم و بسیار ناراحت بودم .
پس باورهای غلطم برای چاقی که طبیعی چاق بشم این بود :
چون ازدواج کردم
چون باردار شدم
چون شیر میدم
چون کم کاری تیرویید دارم
چون مشکل هورمونی دارم
چون غدای چرب و سرخ شده و نون و برنج و شیرینی میخورم
چون فعالیت ندارم
چون سوخت و سازم پایین هست
چون استخوان بندیم درشته
چون اشتهام زیاده
چون …
و اما حالا خوب میدانیم اینها میتونه چاقی رو برای من بدیهی کنن ولی نمیتونن طبیعی کنن و اینها دلیل برای توجیه پرخوری خودم بودن و گرنه چاقی برای جسم ما هیچ وقت طبیعی نیست و همیشه به عنوان یه مشکل هست و جسم ما دوست داره از چاقی به سمت للغری حرکت کنه و اون رو از بین ببره .
پس من در گذشته کلی دلیل داشتم برای چاقیم و همیشه برای اینکه کمک خودم کنم که کمی از چاقی فاصله بگیریم ورزش سنگین میکردم و رزیم سخت میگرفتم که شاید از شر چاقی بیشتر رها بشم و حاقل در وزنی که بودم دیگه ثایت بمونم اما هیچ وقت این اتفاق نیفتاد و شاهد افزایش وزن بودم چون طبق این روش ترس از چاقی و تفرت از چاقی داشتم و چاقی رو در خودم بسیار قوی میدیم که بر من علبه کرده و کاری از دست من بر نمیاد و در کل داشتم همیشه به چاقی توجه میکردم و با حسرت به متناسبها نگاه میکردم و همیشه فکر میکردم بدن من و متناسب با هم از بدو خلقت یه فرقی داره که اونها هر چی دلشون بخواد میتونن بخورن و اما ما اینطور نیستیم و اما حالا میدونم فقط تفاوت یه فرد چاق و یه فرد لاغر در ذهن اونها هست نه در هیچ چیز دیگه مثل جسم و انرزی و .. و هر دو مثل هم خلق شدن فقط در لاعرها خوردن هم مثل سایر فعالیتاشون اتوماتیک و درست هست اما در چاقها خوردن به صورت دستی انجام میشه و به درستی به این نیاز پاسخ نمیدیم و باعث ایجاد چربی در بدن ما میشه .
و خیلی قشنگ گفتن استاد در چاقها فقط خفگی هست و سیری اما در لاعرها سیری هست و گرسنگی که این تفاوت کم چیزی نیست .
و تمام دلایل بالا رو من خیلی وقته که دیگه رد میکنم و بعد از مدتها در سایت بودن هیچ دلیلی برای چاقی جسمم ندارم و خودم و فقط خودم و فقط خودم رو خالق جسمم میدونم و هیچ مواد غذایی و قرص،و دارو و هیچ ورزشی و هیچ چیز دیگه رو در چاقی و لاغری بدنم دخیل نمیدونم و اگر هنوز به اندام ایده الم نرسیدم چون ذهنم کامل لاغر نشده و اگر تا حالا تونستم مقدار زیادی لاغر بشم چون ذهنم تا حدود زیادی تغییر کرده و لاعر شده که به مراتب با آموزشها و تکرار اونها ذهنم لاعری رو به بهتر یاد میگیره و من رو در بهترین حالت جسمی خودم قرار میده .
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان خوب و هم مسیرم
من وقتی باور کردم باید چاق بشم ذهنم وارد عمل شد و این باور رو به حقیقت در آوردو هر چقدر باورهای من به مرور زمان بیشتر شد چاقی من هم بیشتر شد .
حالا باور کردن جاقی چه هست ؟؟ من خودم جز افرادی هستم که تا سن ۱۷ سالگی بسیار متناسب بودم و بعد از ازدواج چاق شدم چون من باور داشتم ادم بعد از ازدواج چاق میشه و من بسیار راحت چاقی رو یاد گرفتم و چاق شدم همین و هیچ اتفاق عجیب و غریبی نیفتاده برای چاقی من .
و اما خیلی افراد هستن از طفولیت چاق هستن و یا بعضی افراد هستن که در سن خاصی چاق شدن چون مادرها فکر مبکنن چاق بودن فرزند نشان از لایق بودن اونها داره اونها رو به زور وادار به خوردن میکنن و اونها چاق میشن .
وقتی ما چاقی رو باور کنیم و یاد بگیریم اون رو و بگیم طبیعی هست چاق بشیم عادتهایی در ما به وجود میاد که ما رو چاق میکنن مثل خودم .
بعصی افراد هستن به خاطر حرف بقیه چاق شدن( تا حدودی منم اینطور بودم )مثل خودم من در گذشته بسیار لاغر بودم و لی چون بسیار شنیده بودم آدم بعد از ازدواج چاق میشه وقتی من ازدواج کردم یه مقدار چاق شدم و اینقدر بقیه تشویقم کردن چقدر حالا زیبا شدی قیافه ی الان تو قشنگ هست چقدر پوستت زیبا شده حالا خوب شدی و میگفتن حالا لباس به تنت قشنگه و ….اینقدر به من گفتن که منم باور کردم چاقی قشنگه و به من میاد و باید چاقتر بشم و منم در مسیر چاقی قرار گرفتم و هر سال از سال قبل چاقتر میشدم تا اینکه دیدم لباسهام دیگه اندازم نیست چیزی تو بازار درست و حسابی گیرم نمیاد و ….خلاصه به زور رژیم دوباره خودم رو لاغر می کردم اما ماندگار نبود و من همیشه در حال رفت و امد بین چاقی و لاغری بودم تا باردار شدم و بازم چاقی بیشتر رو تجربه کردم و بعد از هر بارداری رژیم سخت و لاغری کامل رو تجربه میکردم اما ماندگار نبود تا این اواخر که علاوه بر رژیم و ورزش سخت که داشتم به زور و چنگ و دندون خودم رو لاغر میکردم متوجه شدم دو مشکل دارم که باید دارو مصرف کنم و از نطر متخصصان و پزشکان هر دو دارو چاق کننده بودن و دیگه بعد از اون حرفها انگار هر چی رژیم و ورزش داشتم بی فایده بودن و من ماه به ماه چاقتر میشدم و هیچ کاری هم از دستم بر نمیومد چرا چون حرفهای پزشکان رو باور کرده بودم که چون قرص میخورم طبیعی که چاق بشم و منتظر چاقی بودم درسته از چاقی میترسیدم ولی یه جورایی منتظر چاقی بودم و انصافا هر ماه چاقتر میشدم .پس من با حرف بقیه روی مغزم تاثیر گداشته بودم که طبیعیه چاق بشم و گرنه قرص کاره ای نبوده .
من جز افرادی بودم که در بارداری واقعا چاق میشدم و من دو بارداری داشتم و در بارداری اولم تا مرز ۱۰۰ کیلو رفتم و در بارداری دوم چون از صدم یکم رد کردم پزشک متخصص من نگران من شد و از دو ماه اخر من رفتم زیر نظر کارشناس تغدیه که حد اقل وزنی در هر ماه اضافه کنم و به هر سختی بود تونستم هر ماه به جای ۵ کیلو ۲ دو کیلو اضافه کنم .ولی چرا من اینقدر چاق میشدم چون خواهرم و اطرافیانم رو دیده بودم و بارها شنیده بودم در چاقی آدمها چاق میشن و بارها شنیده بودم باید در چاقی خوب غذا بخوری تا بچه ای سالم و قوی داشته باشی باید به جای دو نفر غدا بخوری و کلی از این حرفها که باعث میشد من بارداری با وزن خیلی بالا رو تجربه کنم و بعد از بارداری هم به خاطر شیر دهی مجبور بودم هر چی اطرافیان میگن بخورم که شیر زیاد و خوب و چربی داشته باشم که فرزندم هم تغدیه خوبی از طریق من بگیره و من بازم در شیر دهی چاق میشدم برای همین از شیر دهی متنفر بودم چون مدام توصیه میشد عدای خوب و مقوی بخور که به بچه ات هم برسه در حالی که من از اندامم متنفر بودم و میخواستم هر چه زودتر لاعر بشم و به خاطر همین خیلی زود دخترم رو شیر خشکی کردم و پسرم یکم دیر تر شیر خشکی شد و اصلا از شیر دادن و بارداری به خاطر اضافه وزنم و سنگینیم لذت نمیبردم چون واقعا از دیدن جسمم و اندامم و سنگینی خودم و محدودیتهام در لباس پوشیدن حالم بد میشد و ناراحت میشدم و تو شوک قرار میگرفتم چون از صورت و گردن بگیر تا روی پا من چدق میشدم طوری که هیچ کدوم از لباسهای قبلیم تنم نمیرفت کفشهام پام نمیر فت هیچ شلواری از ساق پام بالاتر نمی اومد و فقط در کمدم رو باز میکردم و حسرت دوران تناسبم رو میخوردم نفرتم از چاقی بیشتر میشد .و من مجبور بودم برم بازار کلی لباس سایز بزرگ و تیره و بد مدل بخرم و بسیار ناراحت میشدم حتی من یادم بعد از هر بارداری شکمم اینقدر بزرگ شده بود و برای من این تغییر ناگهانی قابل هضم نبود که از فردای زایمان که مرخص میشدم شکم بند طبی میبستم به شکمم و بازش نمیکردم که اون رو نبینم و فقط برای حمام باز میکردم و حتی یادم بیشتر وقتها در خوابم به من بسته بود و کلی حساسیت زدم اما دوست نداشتم اون رو در بیارم تا اینکه چند ماه بعد به هر طریقی بود من اقدام به رژیم و ورزش کردم و یکم که اوضاع جسمی من بهتر شد اون وقت فقط در طول روز شکم بند میبیستم و شبها بازش میکردم طوری که اطرافیان تعجب میکردن ادیت نمیشی با این میایی بیرون ؟؟؟ میخوام بگم اینقدر در شوک و نفرت از چاقی بودم تا با چنگ و دندون خودم رو لاعر میکردم و اما چه فایده که ماندگار نبود .
خلاصه من چاقی رو در زمانهای مختلف باور کرده بودم و قبول داشتم باید چاق بشم و عادتهایی در من به وجود میومد که من اون رو تجربه کنم و اما همیشه هم در حال بیرون راندن اون از جسم خودم بودم با رژیم و کم خوری و ورزش،میخواستم خودم رو لاعر کنم و موفق هم میشدم اما ماندگار نبود
اما من باید بدونم تمام فعالیتهای بدنم تحت تاثیر مغزمن هست مثل پلک زدنم و یا گردش خونم و سلولسازی و ضربان قلبم و … پس خوردن من هم تحت تاثیر مغز من هست و مغز من داره رفتار غدایی من رو کنترل میکنه و یک فرد لاغر که رفتار غذایی درستی داره یعنی اینکه فرمانهای مغزی اون درست هست و یک فرد چاق که پرخوری داره قطعا فرمولهای مغزی اون نادرست هست و رفتارهای غذایی اونها هم نا درست هست وگرنه جسم اونها با هم تفاوتی نداره .
من قبلا فکر میکردم سوخت و ساز ادمها با هم فرق داره و کسی که ورزش میکنه و فعالیت میکنه خیلی بیشتر از کسی که فعالیت نداره باید غدا بخوره و اگر خودم به هر دلیلی کمی پیاده روی و یا شنایی و یا ورزشی داشتم میگفتم وای امروز فعالیت کردم باید بیشتر بخورم و اینها همه فرمولهای اشتباه مغز ما هست که رفتار اشتباه در ما به وجود میاره که جسم ما رو شکل میده .
پس رابطه ی تنگا تنگی بین ذهن و جسم ما وجود داره و هر چیزی رو من باور کردم ذهنم اون رو تبدیل به واقعیت کرده .
در افراد لاغر رفتار غدایی اونها مثل ضربان قلب و گردش خون و نفس کشیدن و .. . کاملا اتوماتیک هست چون باور غلطی وارد ذهنشون نکردن و اما در چاقها اینطور نیست و این دستور خوردن دست کاری شده و دیگه اتوماتیک نیست چون کلی باور غلط در مورد خوردن دارن .
فرمولهای مغزی در مورد تمام فعالیتهای بدن مثل نفس کشیدن و ضربان قلب و ….. قابل تغییر نیست اما در مورد خوردن فرمولهای مغزی قابل تعییر هست چرا ؟؟چون پاسخ این نیاز بدن دست خودمون هست و این فرمان رو خودمون پاسخ میدیدم .
ما خودمون عامل به واقعیت رساندن تصویرهای ذهنیمون هستیم و ما خودمون در ذهنمون تصویر چاقی از خودمون داریم که باعث میشد هر وقت که من با رژیم خوب لاغر میشدم اما به محض رها کردن اون رژیم من دوباره سریع چاق میشدم.
و هر وقت من در گذشته رژیم میگیرم و یا هر کاری دیگه برای لاغری انجام میدم چون تصویرهای ذهنی من تغییر نمیکردن پس مقدار خوردن من هم تغییر نمیکرد و فرمانهای مغزی من تغییر نمیکرد و من به مخص رها کردن رژیم دوباره همون آدم قبلی میشدم و ذهنم پیروز میشد و من شکست میخوردم .
افرادی که اضافه وزن دارن یا در حالت خفگی یا در حالت سیری هستن و اگر در حالت خفگی نیستن و اون احساس فشار شکمی رو ندارن فکر میکنن سیر نیستن و گرسنه هستن و من خودم در گذشته به ذهنم فرمول داده بودم احساس خفگی =سیری هست .
و من در گدشته که پر خوری میکردم بارها به خودم و بقیه میگفتم چون اشتهام زیاده اینطور هستم و خوش به حال لاغرها که اشتها ندارن و بارها میگفتم من باید این اشتهای خودم رو با مواد کم کالری کنترل کنم که زیاد عدا نخورم اما حالا که در سایت هستم میدونم چیزی به نام اشتها در بدن من وجود نداره نه عضوی نه غده ای نه آنزیمی و این اشتها در ذهن من لونه داره نه در جسم من که من باورش کردم و کلی دستور مغزی پرخوری در من به وجود اورده .
به واسطه ی پذیرفتن چاقی در من کلی عادت به وجود اومده بود که من رو چاق میکرد مثلا در گدشته عادت کرده بودم :
پس من با یک نگاه کلی به گدشته ی خودم متوجه میشم به چندین دلیل من در گذشته چاق شدم :
به خاطر ازدواج به خاطر بارداری به خاطر کم تحرکی به خاطر خوردن داروی هورمونی و کم کاری تیرویید به خاطر اشتهای زیاد من چاق شدم
اما خبر خوب اینکه بعد از مدتها در سایت بودن در حال حاضر من هیچ دلیلی رو برای چاقی خودم ندارم فقط خودم خودم رو مسول چاقی خودم میدونم و هیچ چیز بیرون از من نمیتونه من رو چاق کنه نه هیچ قرص،و دوا ورزش و رژیمی نمیتونه من رو لاغر کنه فقط خودم به واسطه ی داشتن عادتها و رفتارهای جدید لاغری میتونم خودم و جسمم رو لاغر کنم و اگر همین الان تمام افراد اطرافم جمع بشن و فریاد بزنن تو به خاطر خوردن این دارو و یا این اشتها و یا … چاق میشی باور نمیکنم چون من با همین روش کلی وزن کم کردم پس اگر ادامه بدم بیشتر هم کم میکنم و لاعر و متناسب تر میشم و هیچ مانعی بر سر راه جسم خودم نمیبینم که نتونتم لاعر بشم فقط باید اموزشها رو دنبال کنم و هر روز یک گام بردارم تا موفق بشم .
سلام استاد
من به راحتی وارد سایت شدم و فایل رو گوش دادم و دیدگاهم رو نوشتم اما موقع ارسال گفت شما وارد نشده آید و دید گاه من پرید .
بسیار این مشکل برای من تکرار میشه که هر از گاهی سایت اخطار میده که شما وارد نشده آید و اما بعد از وارد کردن مشخصات دوباره وارد سایت میشم هر چند تیک مرا به خاطر بسپار رو هم همیشه میزنم اما نمیدونم مشکل از من هست یا از سایت شما و آیا بقیه هم این مشکل رو دارن یا نه ؟؟
مرسی اگر رسیدگی کنید