اطلاع از دلیل چاق شدن مهمترین اقدام برای رهایی از چاقی و لاغر شدن است.
حتما با من هم عقیده هستید که برای برطرف کردن هر مشکلی ابتدا باید دلیل آن مشکل را پیدا کنیم.
اهمیت اطلاع از دلیل چاق شدن
وقتی دلیل بروز مشکل را بدانیم اقدام کردن برای برطرف کردن آن بسیار ساده تر از زمانی است که دلیل مشکل را ندانیم و بخواهیم از طریق آزمون و خطا برای رفع مشکل اقدام کنیم.
این اصل درباره چاقی نیز صادق است.
هر فردی که اضافه وزن دارد در مدت چاقی خود بارها برای لاغری اقدام کرده است و از روش های مختلف لاغری برای رهایی از چاقی استفاده کرده است اما نتیجه مطلوب و دائمی کسب نکرده است چون تا وقتی دلیل چاق شدن خود را ندانید مسیری که برای لاغر شدن انتخاب می کنید قطعا اشتباه خواهد بود.
روش های ارائه شده برای لاغری بدون توجه به دلیل چاق شدن، از طریق تغییر دادن عوامل بیرونی مثل تغییر در میزان غذای مصرفی، افزایش فعالیت بدنی و بالابردن سوخت و ساز بدن، تغییر در نحوه جویدن غذا و دیگر تغییراتی که هر کدام حکم آزمون و خطا کردن برای برطرف کردن چاقی است.
دلیل ناکارآمد بودن روش های لاغری
علت ناکارآمد بودم روش های لاغری اطلاع نداشن آنها ار دلیل چاق شدن فرد است.
همچنین ممکن است دلیل چاق شدن فرد را نوعی بیماری مانند پرکاری یا کم کاری تیروئید، مصرف داری خاص یا هر عامل دیگری معرفی کند اما از آنجایی که در نهایت راهکارهای اراه شده توسط آنان منجر به کسب نتیجه دائمی نمیشود.
با اطمینان میتوان گفت آنها در تشخص دلیل چاق شدن موفق نبودهاند و به همین علت روشی که ارائه دادهاند تاثیری بر رفع مشکل اصلی چاقی نداشته است.
مهمترین دلیل چاق شدن چیست؟
مهمترین دلیل چاق شدن هر فردی که اضافه وزن دارد باور کردن چاقی است.
به جملات زیر توجه کنید، کدام جمله را درباره خود صحیح می دانید؟
- چاقی در خانواده من ارثی است و به همین دلیل من چاق هستم.
- چاقی من بخاطر کم تجرکی است.
- من پرخوری عصبی دارم به همین دلیل چاق هستم.
- سوخت و ساز بدن من پایین است و به همین علت چاق هستم.
- من بخاطر بارداری چاق شدم.
- کار من استرس زیادی به من وارد می کند و به همین دلیل چاق شدم.
ده ها جمله مشابه این جملات می توان نوشت که هر فردی چاقی آنها را دلیل چاق شدن خود می داند.
اگر حتی یک جمله از عبارت های بالا در مورد شما صدق می کند شما باور کرده اید که طبیعی است چاق شوید و چاق بمانید.
همین باور به تنهایی قادر است برای همیشه شما را در حالت چاق نگه دارد و تمام تلاش شما برای لاغر شدن از هر روش را خنثی کند.
وقتی شما به هر دلیل باور کنید که طبیعی است چاق شوید انتظار چاق شدن در شما شکل میگیرد.
از تکرار انتظار چاق شدن تصاویر چاقی از خودتان در ذهنتان شکل میگیرد که نشانه ایجاد این تصاویر احساس ترس از چاق شدن یا چاق تر شدن است.
تصاویر چاقی در صورت ثابت ماندن باعث ایجاد فرمول های چاق کننده در مغز می شود و فرمول های چاق کننده به فرمان های مغزی برای تغییر واکنش های فرد در مواجه شدن با مواد غذایی تبدیل می شود.
همچنین این فرمول ها به فرمانهای مغزی برای ذخیره چربی و افزایش سایز و وزن فرد تبدیل می شود. و از آنجایی که جسم ما تحت فرمانروانی مغز است به سادگی تغییر وضعیت داده و از حالت متناسب به حالت چاق تغییر وضعیت می دهد.
تاثیر باور کردن چاقی
موضوع بسیار مهمی که در جلسه امروز مطرح شده، باور کردن چاقی است
باور کردن چاقی، مهم ترین دلیل چاق شدن افراد است،
به اندازه ای که شما باورکرده کرده باشید فرد چاقی هستید شما در معرض چاقی بیشتر قرار میگیرید.
استفاده از روش های مختلف برای لاغر شدن و نتیجه مطلوب کسب نکردن سبب می شود که باور شما نسبت به چاق بودن و گرفتار چاقی ماندن پر رنگ تر شود و همین موضوع کافی است تا وزن شما به مرور بیشتر شود.
بنابراین اگر می خواهید لاغر شوید و از آن مهمتر برای همیشه لاغر بمانید باید از طریق کنترل ذهن و یادگیری لاغری با ذهن اقدام کنید تا از طریق شناسایی دلیل چاق شدن و اصلاح آنها به شکل عالی در مسیر تناسب اندام قرار بگیرید و نحوه اصلاح این باور تاثیرگذار و مخرب را بیاموزید.
با استفاده از محتوای این قسمت شما به این اطمینان خواهید رسید که دلیل چاقی شما ناشی از فرمولهای ذهنی شماست و درک این مساله به شما ثابت خواهد کرد که قدرت ذهن در اضافه وزن تا چه میزان اهمیت دارد و از طرفی به این باور می رسید که می شود از قدرت ذهن برای لاغر شدن هم استفاده کرد.
توانایی قدرت ذهن
ذهن خود را مانند یک وسیله کارآمد در نظر بگیرید که می توانید با آن هر کاری انجام دهید.
تا به امروز از ذهن خود برای چاق شدن استفاده کرده اید اما می توانید از ذهن خود برای لاغر شدن نیز استفاده کنید.
آگاهی از این موضوع که شما به چه شکلی چاق شدن را یاد گرفته اید و همواره برای چاق تر شدن تلاش کرده اید به شما کمک می کند تا به این اطمینان دست پیدا کنید که شما می توانید لاغر شوید و دلیل چاق شدن شما ارث و سوخت و ساز و … نیست.
چرا که وقتی ما توانسته ایم چاق شدن را یاد بگیریم و در طی چند سال به این میزان اضافه وزن پیدا کنیم، پس می توانیم لاغر شدن را یاد گرفته و با استمرار در عمل به یادگیری خود به تناسب اندام رویایی خود دست پیدا کنیم.
توجه کردن به تفاوت عملکرد ذهن افراد متناسب و افراد چاق به ما این آگاهی را می دهد که می شود با تغییر محتوای ذهنی خود مانند یک فرد متناسب رفتار کنیم و در شرایط جسمی متناسب قرار بگیریم.
امیدوارم که از فایل آموزشی امروز با دقت استفاده کنید و با آگاهی از دلیل چاق شدن خود، باور شما برای لاغر شدن بیشتر شود و در مسیر لاغری با ذهن ادامه دهید.
✍️ تمرین آموزشی 📖
با بررسی کردن دلیل چاق شدن و تشخیص جایگاه خود در دنیای چاق ها سبب می شود که راهکارهای موثر مختص خودمان را برای لاغر شدن به کار بگیریم و نتیجه این فرایند فوق العاده خواهد بود.
مرحله اول:
ابتدا لازم است بدانید شما در کدوم گروه از افراد چاق هستید:
۱. افراد چاق نا آگاه
این دسته از گروه چاق ها شامل افرادی می شود که از کودکی روند چاق شدن آنها شروع شده است و در تمام تمام تصاویر ذهنی و خاطراتی که از خودشان به خاطر دارند چاق هستند.
این گروه فرمول های ذهنی لاغر را در وجود خود دارند اما به دلیل اینکه هرگز از این فرمول های ذهنی استفاده نکرده اند بنابراین خاطره یا عملکردی از خودشان بعنوان فرد لاغر ندارند.
۲. افراد چاق آگاه
این دسته از گروه چاق ها شامل افرادی می شود که در سال های اول زندگی در شرایط جسمی متناسب بوده اند. هم از نظر ذهنی و هم از نظر رفتاری خاطرات و عملکرد های مختلفی از دوران لاغری به یاد دارند.
این افراد در برهه ای از زندگی به دلایل مختلف تمایل به چاق شدن پیدا می کنند. آنها تصور می کنند که وضعیت جسمی آنها بعنوان فردی که لاغر است باعث بروز مشکلات زیادی در زندگی شان شده است و دوست دارند چاق شوند.
۳. افراد منتظر
این دسته از گروه چاق ها شامل افرادی است که در مقطعی از زندگی به دلایل مختلف انتظار چاقی در آنها ایجاد می شود.
این گروه از افراد چاق تا روز قبل از آن اتفاق یا رخ داد هیچگونه فرمول چاقی در ذهنشان نیست اما به یک باره به دلیل شنیدن یا باور کردن صحبت های دیگران مانند پزشک، رسانه یا فردی که از نظر شخص چاق معتبر باشد دچار انتظار چاقی می شود.
انتظار چاقی به مرور باعث ایجاد تصاویر ذهنی چاق و شکل گیری فرمول های چاقی و تغییر رفتار فرد و چاقی می شود.
بنابراین لازم است ابتدا طریق چاق شدن خودتان را بر اساس دسته بندی انجام شده مشخص کنید و درباره طریق چاق شدن خود شرح دهید.
برای درک بهتر علت چاقی سعی کنید افرادی را پیدا کنید که در دسته دیگر افراد چاق قرار می گیرند و شرایط فعلی خود را با او مقایسه کنید. هدف از انجام این تمرین رسیدن به این اطمینان است که اگر حتی طریق چاق شدن افراد با یکدیگر متفاوت باشد نتیجه نهایی از نظر شکل گیری فرمول های ذهنی و واکنش های رفتاری کاملا با هم شبیه است.
بنابراین تنها طریق لاغر شدن برای همه دسته بندی افراد چاق مسیر لاغری با ذهن است تا از این طریق ابتدا فرمول های چاق ذهنی خود را شناساسی و سپس با جایگزین کردن فرمول های لاغر کننده مناسب تصاویر چاق ذهن خود را به تصاویر ذهنی متناسب تبدیل کرده و سپس به شکل خودبخود لاغر شوند و تا ابد لاغر بمانند.
مرحله دوم:
نگرش و درک خود از سیر بودن را بنویسید.
آیا شما بعد از وعده های غذایی سیر می شوید یا حالت خفگی پیدا می کنید؟
به نظر شما نشانه های سیر بودن چیست؟
همچنین نشانه های خفگی و پرخوری را شرح دهید؟
اکنون مشخص کنید شما در چه وضعیتی هستید؟ آیا همیشه سیر می شوید یا به حالت خفگی می رسید؟
- شرح حالت خود درباره سیر بودن یا احساس خفگی داشتن را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
توصیه اکید: بعد از دیدن فایل آموزشی قسمت پنجم، ویدیوی توضیحات تکمیلی این بخش را استفاده کنید
امتیاز 3.93 از 193 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام
داستان چاقی من
من از بدو تولد لاغر بودم واین لاغری تا زمان بلوغ ادامه داشت و طبق صحبتهای استاد که فرمولهای اشتباه از شنیده های ما شکل میگیرند و من بارها وبارها در دوران کودکی گلودرد میشدم وهمیشه والدین و اطرافیان من میگفتن دلیل این همه مریضی لاغری و ضعیف بودنه و به این دلیل که من تک دختر خانواده بودم و دوتا پسر بعد از من بودن و اونها لاغر نبودن و مادرم بارها از اطرافیانش شنیده بود که چون دختره بهش نمیرسی و میخواست ثابت کنه که براش دختر وپسر داشتن فرقی نمیکنه اصرار به غذا خوردن ما داشت تا ثابت کنه که مادر لایقی هست ،من در فاصله تابستان دوم و سوم راهنمایی که معادل دوران بلوغ من بود من چاق شدم الان یادم نیست چقدر اضافه وزن پیدا کردم ولی میدونم که دیگه لاغر نبودم و رفتارهای اشتباه در موقع خوردن پیدا کرده بودم هم من و هم برادرهام مثل اینکه یه بشقاب پر از برنج رو با نون میخوردیم تا سیر بشیم یا دزدکی سر جعبه شیرینی که مادرم از دست ما قایم کرده بود میرفتیم و…. این روند تا سال کنکور من ادامه داشت و سال اول کنکور من قبول نشدم و یکسال خونه موندم ودرس خوندم و همون سال هم نامزد کردم،اواخر درس خوندن برای کنکور من برای افزایش تمرکز موقع درس خوندن راه میرفتم دور خونه و این افزایش تحرک نسبت به زمان قبلش که من مینشستم و درس میخوندم باعث شد که من ۷ کیلو کم کنم و از ۶۴ به ۵۷ برسم بعد از قبول شدن در رشته پزشکی من تا سال پنجم همین حدودای ۵۸تا ۶۰ بودم و اضافه وزن پیدا نکردم و جالب اینجاست که وقتی کاهش وزن پیدا کردم مادرم نگران شده بود وبعد از مراجعه به پزشک واعلام نگرانیش دکتر گفت که همین الانشم ۱۵ کیلو اضافه داره😶
سال پنجم دانشگاه من ازدواج کردم وبلافاصله حامله شدم ناخواسته در دوران حاملگی بالای ۲۰ کیلو اضافه وزن پیدا کردم که دلیلش رفتارهای اشتباه من در زمان حاملگی بود که طبق صحبت اطرافیان اشکالی نداره که من بیشتر بخورم و من الان دو نفر رو باید تغذیه کنم صبح ساعت ۵ و۵ ونیم از گرسنگی دیگه نمیتونستم بخوابم و حتما هم صبحانه باید یا تخم مرغ باشه یا خامه عسل و من اصلا بانون پنیر و.. سیر نمیشدم دوباره حدودای یاعت ۱۰ صبح احساس گرسنگی شدید که از بوفه بیمارستان یه کیک صبحانه بزرگ با شیر کاکائو یا شبر موز میگرفتم ومیخوردم ناهار حدوای ۱ ویک ونیم دوباره ناهار مفصل ،عصر هم دوباره کیک وچای یا بستنی ک دوباره شام مفصل و خلاصه چاقی و چاقی بیشتر ماه چهار بارداری احساس کردم که خیلی دارم چاق میشم که به متخصص تغذیه مراجعه کردم برای رژیم و ایشون گفتن که در دوران بارداری رژیم نمیدیم معمولا ولی حالا یه برنانه که طبق اون غذا بخورین میدیم که اضافه وزن بیش از حد پیدا نکنین اینجا قشنگ من خطر چاق شدن رو احساس کرده بودم که طبق صحبت های استاد نشونه تشکیل تصاویر چاقی در ذهن من بوده ،من تا حدودی برنامه رو اون ماه اجرا کردم و بعدکه برای وزن گیری ماه پنجم بارداری مراجعه کردم دکتر زنان گفتن که هیچ افزایش وزنی نداشتم و مادرم گفت که این اصلا خوب نیست و بچه وزن نمیگیره و… و برنامه غذایی کنسل شد استرسهای دوران حاملگی همزمان با استرسهای دوران تحصیل با امتحانات شفاهی،کار زیاد ،سرپا ایستادنهای طولانی ،رفت و امد مشکل و…. در کنار توجیه بارداری همگی باعث این افزایش وزن زیاد شد که نهایتا یه پسر ۲۷۰۰ بدنیا اومد و طی ۶تا یکسال بعد از بارداری به وزن ۶۸ تا ۷۰ رسیدم که دوران اینترنی با فعالیتهای زیاد و کشیکهای شبانه و غصه دور بودن از فرزند وخانواده و…. همین وزن موندگار بود که در ماه پایانی اینترنی بخش پوست که بودم چون کشیک نداشت که وزن ۷۱ رسیدم که نشون میده راحتی و کم تحرکی در ذهن من معادل افزایش وزن هست ،این وزن از سال۸۹ تا ۹۳ موندگار بود تا اینکه من کیسه صفرا عمل کردم همزمان هم کم کاری تیرویید در ازمایشات نشون داده شد و یه منشی چاق هم داشتم که همیشه درباره چاقی اش و ….صحبت میکرد ،توی خانواده هم عمه ها دایی ها ،عموها وخانواده مادری و…همه چاق وخیلیها هم کم کاری تیرویید داشتن و در معرض اینهمه اطلاعات چاقی درباره کم کاری تیرویید مساوی چاقی،ارثی بودن چاقی،برداشتن کیسه صفرا مساوی چاقی،علاقه به شیرینی مساوی چاقی،….. قرار گرفتن باعث شد که من اضافه وزن پیدا کنم که مرتب اطرافیان بهم میگفتن که چاق شدی،خودم هم مرتب خودم رو وزن میکردم و ترازو وزنهای بالاتر رو نشون میداد (توجه به چاقی) خلاصه به این دلیل که از رژیم به علت محدودیتهاش خوشم نمی اومد به ورزش رو اوردم و حدودا ۳ سال ناپیوسته انواع و اقسام ورزشها رو انجام دادم ولی به محض اینکه خسته میشدم و رها میکردم دوباره سایز برمیگشت الان حدود یکسال ونیمه که باشگاه نمیرم و همیشه دنبال یه روش اسون و راحت برای کاهش وزن بودم که به لطف خدا و از اونجاییکه همیشه پاسخ دهنده است از ۶ ماه قبل به این سایت هدایت شدم و تعهد دادم که هر روز یک فایل از سایت گوش کنم و تمرینات رو بنویسم و خودم رو در معرض اطلاعات صحیح قرار بدم،من باور کردم و مطمئنم که تنها راه صحیح و ماندگار همین راهه و تا شگفتی ساز شدن این مسیر رو ادامه میدم و به قول استاد برای همه کساییکه ادامه میدن پاداش لاغری وجود داره وبهشون داده میشه😍😍😍😍
سلام🙂
تا زمانی که علت چاقی رو پیدا نکنیم نمیتونیم چاقی رو برای همیشه رفع کنیم
علت چاقی باور کردن چاقی است باور همون فرمول ذهنی هست که ثبت شده و این فرمول باعث ایجاد دستورات مغزی چاق کننده میشه و رفتارهای چاق کننده رو انجام میدیم و تکرار این رفتارها جسم چاق رو در ما شکل میده
در واقع ابتدا انتظار چاقی در ما شکل گرفته و همین انتظار باعث ایجاد تصاویر ذهنی چاق شده وقتی این تصاویر پر رنگ و فول اچ دی و ثابت شد فرمولهای چاقی فرم میگیرن
این پروسه در من به چه شکل انجام شده؟
خوب من از ابتدای تولد لاغر بودم ومادرم میگن که چون در دوران بارداری پدرم جبهه بودن و مادرم تنها بودن هم غصه خوردن و هم به خودشون نرسیدن و به همین دلیل من وقتی به دنیا اومدم لاغر و سبزه بودم که هر کسی که منو میدیده به مادرم میگفته که این بچه سیاه سوله اصلا بهش نمیخوره بچه تو باشه یا واضحا گفته که اه ه ه ه این چه بچه زشتیه تو داری و…. خوب مادر من هم به خاطر اینکه احساس لیاقت کنه و تعریف و تمجید بشنوه از دیگران سعی میکرده که منو تپل کنه خودش بارها گفتن من از چهل روزگی شما رو چشوندم و ….
همین مسئله باعث شده که من ۶ ماهگی به یه دختر تپل و سفید تبدیل بشم که هر کسی منو میدیده باور نمیکرده من همون بچه ۶ ماه پیش باشم
بعد از به دنیا اومدن برادرم در یکسال و نیمگی من دوباره لاغر شدم و تا دوم راهنمایی خیلی لاغر بودم و همیشه مریض و درحال زدن امپول پنیسیلین … مسلما در این دوران بارها شنیدم که بخور تپل بشی بخور قوی بشی ببین فلانی چه خوب میخوره ببین چقدر سرخ و سفیده ببین مریض نمیشه یا عمه مادرم بهشون گفته که چون دختره بهش نمیرسی (داداشا تپل بودن من لاغر)یا بارها گفتن که بزرگ بشه چاق میشه و…. خلاصه من در تابستان بین دوم و سوم راهنمایی حسابی خوردم به طوریکه دیگه سوم راهنمایی لاغر نبودم یادمه در اون دوران مامانم یه قابلمه رویی نسبتا بزرگ برنج میپختن و برای ما یه بشقاب برنج به صورت تپه ای میریختن همونم با نون میخوردیم
تا دوران کنکور من ۶۳،۶۴ کیلو بودم و سال قبل کنکور ۷ کیلو کاهش وزن پیدا کردم و به ۵۷ رسیدم یه سال قبلش نامزد کردم و همسرم که منو در وزن ۶۴ دیده بودن والان در ۵۷ بودم یه بار بهم گفتن چرا لاغر شدی و اون موقع قشنگتر بود (فرمول چاقی=زیبایی)یا همیشه همسرم و مادر همسرم دوران نامزدی میگفتن ما از آدم لاغر خوشمون نمیاد و…(فرمول چاقی=محبوبیت) خلاصه در دوران دانشگاه من همین حدودا بودم و هر وقت روی ترازو میرفتم انتظارم وزن کمتر از ۶۰ بود و همیشه هم همین بود تا اینکه باردار شدم و نزدیک ۲۰ ،۲۲ کیلو اضافه کردم و قشنگ یادمه چقدر پر خور شده بودم و چقدر به شیرینی و هله هوله علاقه داشتم و در نهایت یه بچه با وزن ۲،۷۰۰ به دنیا اوردم و اضافه وزن با من موند در دوران شیردهی هم با سرعت کمی وزنم کم شد تا به وزن ۶۸ رسیدم ادامه دوران تحصیل تا اتمام دانشگاه رو در همین وزن بودم و ماه آخر چون شیفت نداشتیم و بخش پوست بودیم و راحت بود نسبت به سایر بخشها من دو کیلو اضافه کردم در همون ماه و به ۷۰ رسیدم چند سال هم در همون وزن بودم تا اینکه مطب زدم و منشی من یه خانم چاق بودن و همیشه درباره موضوع چاقی داشتن حرف میزدن …در اون شرایط من یه جراحی کیسه صفرا داشتم و آزمایش تیرویید هم کم کاری رو نشون داد و من با توجه به شنیده هام درباره ارتباط چاقی و متابولیسم پایین و کم کاری تیرویید و جراحی کیسه صفرا و هضم نشدن چربیها و توجه به چاقی در صحبت های بین من و منشی ترس از چاقی در من قوت گرفت و مرتب خودم رو وزن میکردم و قشنگ میدیم که با هر بار ترازو رفتن وزنم بیشتر میشه و ترسه باز هم بیشتر میشد (که الان میدونم به خاطر شکل گیری تصاویر چاقی در ذهن من بوده)و این شد که در یکسال ۱۰ کیلو اضافه کردم و بعدش باز هم به خاطر حرف و حدیثهای بقیه مثل پدرم که همیشه مادرم رو سرزنش میکردن به خاطر چاقی یا همیشه در حال تذکر دادن برای کم خوری بودن یا میگفتن برو پیاده روی …هنوزم همون کارا رو دارن انجام میدن من تصمیم گرفتم یه کاری برای چاقیم بکنم که همیشه با کم خوری و سالاد خوری وورزش و…. میخوایم این اضافه وزن رو کم کنیم در صورتیکه اینها همش توجه به میوه است و ریشه ها که همون فرمولهای ذهنی چاق هست سر جاشه و با وجود ۳ سال تلاش برای کاهش وزن با انواع ورزشها اضافه وزن کمتر که نشد بیشتر هم شد تا اینکه با استاد آشنا شدم و ۱۳ ماهه فقط اموزه های ایشون رو دنبال میکنم و دارم ریشه ها رو ضعیف میکنم😊😊😊 تا میوه هم تناسب اندام ذهنی و جسمی بشه برای همیشه🤩🤩🤩
سلام🙂
اول که میخوام تشکر کنم به خاطر اون فایل اول که امید و انگیزه مضاعف میده برای ادامه دادن و خاطر نشان میکنه تمام کسایی که به این مرحله رسیدن همون مشتاقان لاغری هستن و همون کسانی هستن که به خودباوری رسیدن و دیگه به هم خداوند و هم به خودشون و هم به این روش ایمان دارن و با تعهد دارن ادامه میده و اینها همون کسایی هستن که چه بخوان و چه نخوان لاغر میشن و در زمره شگفتی سازان قرار میگیرن😊
وقتی نوشته های ابتدای فایل رو خوندم دیدم تمام دلایلی که شما عنوان کرده بود برای چاق شدن رو من قبلا همه رو داشتم و همه اینها دلایل چاق شدن من بودن و جالبه که بگم از زمان آشنایی من با این سایت در بسیاری از آدمهای اطرافم و حتی در مراجعین این باورها رو میبینم و بیشتر درک میکنم این حرف شما که میگین چاقی زبان مشترک بین ما است همین دیشب یه خانومی که در حال مصرفداردهای اعصاب هستن اضافه وزنشون رو داروهای اعصاب میدونستن و گفتن که در عرض بیست روز مانتویی که برای دوخت برده بودن و الان رفتن پرو کرده تنگ شده و خیاط با تعجب ازشون پرسیده بود که در عرض ۲۰ روز چاق تر شدی اونم گفته بود نمیدونم والا … خلاصه یه جورایی این درسها برام مرور شد که اضافه وزن گرم به گرم و خیلی آرام بر ما اضافه میشه و وقتی ذهن ما چاقی رو بپذیره تمایل به گسترش اون داره بطوریکه میتونه در بیست روز لباس رو برای جسمت تنگ کنه….واقعا عجیب و شگفت آوره اینهمه توانایی و قدرت ذهن😮
من از جمله کسایی بودم که کودکی لاغر بودم و بعد از بلوغ اضافه وزن پیدا کردم که البته اونم خیلی زیاد نبود و تا قبل از بارداری من ۶۲،۳بودم
و در واقع اضافه ها در دوران بارداری اتفاق افتاد و من دقیق یادمه که حتی در همون ماههای اول من چاقیم شروع شد و این روند در ۹ ماه تا ۲۰،۲۵ کیلو اضافه وزن رسید و من هم بچه ای با وزن ۲۶۰۰ رو به دنیا آوردم و این اضافه ها با من موند و خیلی آروم آروم ۱۰،۱۲ کیلوش کم شد
در صورتیکه همزمان با من یکی از همکلاسیهام که حامله بود اتفاقا در ماههای اول به خاطر ویار شدید حدود ۴،۵ کیلو کم کرد و تازه بعد از ماه ۴ شروع به افزایش وزن کرد😬
انقدر اضافه وزن من روندش سریع و افزایشی بود که در ماه ۴ به خاطر فشار خون بالا که دکترم گفت به خاطر وزن هست متخصص تغذیه مراجعه کردم و ایشون عم گفت که ما در دوران بارداری رژیم خاصی نداریم فقط پیاده روی کن و…. وبا اینجال یه برنامه خیلی ملو و ضعیف غذایی برام نوشت که من بگی نگی اجرا کردم و اون ماه اضافه نکردم و مامانم وقتی اینو فهمید ناراحت شد و گفت که بچه ات ضعیف میشه و کم جون میشه و….وخلاصه ما برنامه رو رها کردیم و پرخوری و چاق شدن و حتی فشار خون ۱۴/۹هم برام عادی شد …چون باور کرده بودم که من باردار برای بچم هم شده باید بیشتر بخورم عادی بود که چون پسر باردارم میلم به شیرینی بیشتره و چون باردارم هر چی هوس کردم باید بخورم و منم که فقط شیرینی جات هوس میکردم قشنگ یادمه با همین رفتارهای دستکاری شده کم کم صبحها از زور گرسنگی ۶ صبح دیگه خوابم نمیبرد و حتما صبحانه هم یا باید تخم مرغ میخورم یا خامه عسل چون با نون پنیر سیر نمیشدم یا زود گرسنه میشدم با همین صبحانه طرفای ۱۰ صبح دوباره دل ضعفه و گرسنگی و بوفه بیمارستان و یه شیر کاکائو بزرک با کیک صبحانه میخوردم ۱۲ و۱۲ونیم دوباره گرسنه بودم و یه بشقاب به قول شما تپه ای برنج میخوردم عصر بستنی سالار و…..همینطور پرخوری و اضافه وزن
.در کتابهای ما علت افسردکی بعد از زایمان رو جدا شدن کودک از مادر بعد از ۹ ماه با هم بودن عنوان کردن و الان من این حرف شما رو هم کاملا قبول دارم که اینهمه اضافه وزن اونم در مدت کم هم یکی از دلایل افسردگی هست من خودم چاق شده بودم بعد ارز زایمان هم چاق مونده بودم در دوران شیردهی هم وزنم خوب کم نمیشد مانتوها و لباسهام تیره و با طرحهای ساده شده بودن از دیدن خودم درآینه بدم می اومد از پوشیدن لباسهای گشاد و زشت بدم می اومد از اینکه بچه باعث شده بود از درس و دانشگاه عقب بیوفتم ناراحت بودم توجه همسر و خانواده خودم و بقیه هم که فقط به بچه تازه متولد شده بود و حتی به خاطر شیر نداشتن و تپل نبودن بچه هم سرزنش میشدم و همه اینها باعث شده بود اون محبت رو به فرزندم نداشته باشم و مثل بقیه مادرا دوسش نداشته باشم و همین هم باعث عذاب وجدان من شده بود…..
خدایی که چه دوران ناراحتی بود….افسردگی همینه دیگه ….
الان دیگه میدونم که من چاقی رو یاد گرفتم مثل هر مهارت دیگه ای و با دیدن رفتارهای اطرافیانم و شنیده های اونا فرمولها در من شکل گرفتن و وقتی شاهد مثالش رو هم میدیدم بیشتر باور میکردم این فرمولها رو ووقتی خودم در اون شرایط قرار گرفتن اون فرمولها کار خودشون رو کردن و من رو به چاقی رسوندن
من بارها و بارها شنیده بودم که زن باردار باید به اندازه ۲ نفر غذا بخوره یا زن باردار هر چی هوسش شد باید براش تهیه کنن،یا زنی که پسر حامله اس بدنش شیرینی و گرمی رو میکشه،برای داشتن بچه سالم و تپل باید حسابی بخوری …..
اطرافیانم رو هم دیده بودم که وقتی باردار میشدن چاق نیشدن که اینها هم شاهد مثالهای من بودن
همین شد که من در دوران بارداری اینهمه چاق شدم با اینکه در کتابهامون خونده بودم که اضافه وزن طبیعی همون ۷،۸کیلو هست ولی اطلاعات پزشکی اینجا کاره ای نبود باورهای من کار خودشونو انجام میدادن….؛)
خوب ذهنی که تونسته من رو چاق کنه میتونه من رو هم لاغر کنه چون قابلیت یادگیری داره و اطلاعات و آگاهی لاغر شدن هم از این سایت در اختیارشه پس فقط باید تکرار بشه تا شبکه سیناپسی قوی بشه و ذهن لاغر تشکیل بشه که کاملا ناخودآگاه رفتارهایی رو انجام بده و عادتهایی شکل بگیره که جسم رو متناسب میکنه و متناسب نگه میداره
🙂