رفتارهای روزانه ما بر اساس آنچه در ذهن ما می گذرد، صورت می گیرد.
شاید مرور افکار در ذهن به دلیل سرعت بالای آن فابل لمس یا توجه نباشد اما با کمی فکر کردن به کارهایی که در زندگی روزمره انجام می دهید حتما به این یقین خواهید رسید که هر عملی از شما سر می زند قبل از آن فکر یا دستور العمل آن در ذهن و بعد در مغز شما ساخته شده است.
فضای ذهن
من عقیده دارم ذهن، یک فضای خالی است که به دو طرق می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
- ورود اطلاعات جدید از طریق دیدن، شنیدن، بوئیدن و …
- مرور خاطرات گذشته
درمورد ورود اطلاعات توضیح نمی دهم چون کاملا واضح است. اما مرور خاطرات نیاز به توضیح دارد.
زمانی که شما آگاهانه اطلاعت وارد ذهن خود نکنید، به طور خودکار ذهن شما از اطلاعات قبلی که در مغز ذخیره شده است و خاطرات شما هستند برای پر کردن فضای خود استفاده می کند.
مرور خاطرات گذشته
مرور خاطرات گذشته شامل مجموعه افکاری است که در رابطه با آنچه در گذشته رخ داده است در ذهن ما مرور می شود.
به این مثال توجه کنید:
تصور کنید در خانه هستید و احساس تشنگی می کنید. چه اتفاقی می افتد؟
به طور خودبخود به سمت محل خوردن آب حرکت می کنید و با لیوان یا هر وسیله ای که عادت دارید آب می نوشید. ممکن است عادت کرده باشید فردی را خطاب قرار دهید تا برای شما آب بیاورد.
به هر شکلی که شما رفع تشنگی کنید همه برگرفته از خاطرات شما صورت می گیرد.
اکنون تصور کنید در خیابان هستید و احساس تشنگی می کنید. چه اتفاقی می افتد؟
شما در خانه نیستید که ذهن شما به طور اتوماتیک از اطلاعات ذخیره شده در مغز شما برای خوردن آب استفاده کند و شما باید اطلاعات جدید درباره نحوه رفع تشنگی را به ذهن خود از طریق دنبال محل خرید آب یا نوشیدن آب و … وارد کنید.
در کسری از ثانیه اطلاعات پردازش شده و تبدیل به عمل برای برطرف کردن احساس تشنگی می شود.
در این حالت شما آگاهانه اطلاعات جدید را وارد ذهن خود کردید و در نتیجه به روشی متفاوت از زمانی که در خانه هستید برای رفع تشنگی اقدام کردید.
در مورد برخورد ما با مواد غذایی نیز دقیقا به همین شکل صورت می گیرد.
واکنش مغز چاق
ذهن چاق، اطلاعات مورد نیاز را از آنچه در مغز ذخیره شد است دریافت می کند و یک فرمول در مغز ذخیره می کند و مغز فقط فرمول را تبدیل به عمل می کند. از طریق شما.
اطلاعات ذخیره شده در مغز تکراری هستید اما ذهن هرگز تکراری عمل نمی کند یعنی به این صورت نیست که اگر صد بار برای رفع تشنگی اقدام کردید دیگر ذهن در این پروسه اعمال نقش نکند، بلکه هر صدبار اطلاعات از مغز وارد ذهن شده و پس از پرداش به صورت دستورهای قابل اجرا در مغز ذخیره شده و سپس به عمل برای رفع تشنگی منجر می شود.
به این دلیل است که هربار از رژیم غذایی یا ورزش کردن برای لاغری اقدام کردیم تا زمانی که آن روش ها را ادامه می دادیم نتیجه می گرفتیم ولی به محض خارج از شدن از رژیم یا رها کردن برنامه ورزشی دوباره چاق می شدیم چون ذهن شما هر بار که شما تصمیم به انجام کاری داشته باشی اطلاعات را از مغز گرفته و پردازش می کند.
برنامه رژیمی اطلاعات ذخیره شده در مغز شما نیست بلکه برنامه ای است که به شما برای لاغری داده شده است و چون به صورت برنامه همیشگی در مغز شما ذخیره نمی شود به محض خارج شدن از برنامه رژیمی رفتارها و عادت های قبلی دوباره تکرار شده و شخص به اضافه وزن قبلی برمی گردد.
بنابراین در لاغری با ذهن با علم بر اینکه ذهن ما می تواند به صورت آگاهانه برنامه ریزی شود سعی می کنیم با دادن اطلاعات جدید به ذهن خود برنامه های جدید در مغز ایجاد کرده و در نتیجه رفتار ما تغییر می کند.
با تکرار و استمرار این فرایند رفتارهای جدید در مغز ذخیره شده و به اطلاعات خاطره ای تبدیل می شوند. از آن پس ذهن به صورت خودکار از آن اطلاعات برای پر کردن فضای خالی هر روزه جهت ایجاد دستورالعمل های اجرای در مغز استفاده می کند.
واکنش های ما در ایام مختلف سال بخاطر اطلاعاتی است که به صورت خاطره در مغز ما ذخیره شده است.
خاطرات شب یلدا
اگر اکنون درباره شب یلدا از شما سوال شود، قطعا اطلاعاتی درباره این رسم دیرینه ایرانیان ارائه خواهید داد که اتفاقا بخش زیادی از آن درباره خوردنی ها می باشد.
بنابراین در روزهایی که نزدیک به ایام خاصی در سال می شویم مانند شب یلدا، شب عید و … به دو صورت آگاهانه و ناآگاهانه اطلاعات وارد ذهن خود می کنیم.
هم از اطرافیان به صورت دیداری از طریق دیدن کلیپ های مربوط به تهیه و تزئین خوراکی های شب یلدا و هم از طریق مرور خاطرات خود درباره شب یلدا حجم زیادی از آگاهی را وارد ذهن خود کرده و فرمول های جدید برای عملکردن در شب یلدا را در مغز خود ایجاد می کنیم.
دلیل اینکه همه افراد چاق از عملکرد خود در شب یلدا ناراضی هستند و احساس عذاب وجدان چاق تر شدن دارند این است که همه آنها از چند روز قبل از شب یلدا اطلاعات زیادی را به صورت آگاهانه و خودبخودی از مرور خاطرات وارد ذهن خود می کنند و نتیجه این عمل، عدم رفتار مناسب در شب یلدا و ایجاد احساس عذاب وجدان چاق تر شدن می شود.
در این ویدیوی آموزشی به طور مفصل درباره این موضوع توضیح داده شده و تمرین عملی برای برنامه ریزی ذهن خود برای داشتن شخصیت و رفتار متناسب در شب یلدا اراده شده است که با اجرای آن به طور واضح ارتباط بین مرور افکار در ذهن و تبدیل شدن آنها به عمل در زندگی روزمره را تجربه خواهید کرد.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.36 از 24 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلا به شما متناسب زیبا .
چقدر عالی بود نوشتتون به نظرم وقتی نوشتید نگرانم از اینکه لاغریم تا کجا میخواد ادمه پیدا کنه نگرانی خوبی نیست . لاغر شدن که نباید نگرانی داشته باشه . درسته که ما وقتی چاق میشدیم همیشه نگران میشدیم از چاقتر شدن اما نگران بودن جلوی چاقتر شدن رو نمیگرفت . پس نگرانی برای لاغر شدن جلوی لاغر شدن ناخواسته رو نمیگیره اما به راحتی می تونه جلوی خواسته ی لاغری رو بگیره و ما رو از ادامه دادن مسیردلسرد کنه و دوباره ببره سمت چاقی . به نظرم اصلا این نگرانی معنایی نداره ما قراره تا آخر عمرمون با لاغری زندگی کنیم پس لاغر بودن دیگه سبک زندگی ما هست . ما از سبک زندگی چاقی هیچ وقت نگران نبودیم . به نظرم بهترین حالت برای رفع نگرانی از بیش از حد لاغر شدن اینه که به بدن خودتون اعتماد داشته باشید و بدونید بدن شما تعادل شما رو میشناسه و مسلما ما اونقدر افکار چاق کننده داریم که فقط با دو سال کار کردن افکار ۲۰ ساله ی چاقیمون تبدیل به لاغری نمیشه . مطمئن باش شما الان هنوزم اونقدر افکار چاق کننده دارید که به محض درخواست میتونید ازش استفاده کنید و از لاغری مفرط جلوگیری کنید . نمونه اش همین نگرانی از لاغرتر شدن .
این یه فکر چاق کننده است که زیرکانه اومده تا جلوی لاغرتر شدن شمارو بگیره .
شاید خودتون رفتید در مدار لاغری و نگرشتون از من لاغرتر شده ولی منی که تازه وارد این مسیر شدم ذهن چاقم هنوز فعالتر از شماست و به راحتی تونستم این فرمول ذهن چاق رو در نوشته ی شما پیدا کنم .
نگرانی از لاغر شدن به راحتی میتونه مانع لاغری شما بشه و شما رو دوباره ببره سمت مسیر چاقی .
پس اصلا نگران نباشید . تناسب ما زیباترین تناسبه . تناسب ایده آله . سبک زندگیه . لذته . نشاطه . حال خوبه . نگرانی در اون معنایی نداره . پس این فرمولها رو جایگزینش کنید و البته که خودتون بهتر از بنده میدونید چون بیشتر از من روی خودتون کار کردید .
ببخشید که جسارت کردم فقط نظرمو با احترام تقدیم کردم .
خیلی فایل خوبی بود .
جالبه عکس یلدا رو شما فقط هندوانه و انار گذاشتید .
اصلا ما ایرانیا چرا هر جشنی رو با نماد خوردن داریم .
عروسی : شام و شیرینی و میوه .
در حالیکه میتونه فقط رقص و شادی و صحبت و خنده باشه .
البته نمادشو میخوام بگما وگرنه مثلا تو عروسیا هم شام هست هم رقص اما برای فرهنگ ما عروسی میگیرن برای پلوی عروسی نه برای رقص و پایکوبی .
یعنی یکی از پایه های شادی برای ما خوردن تعریف شده .
برای ولیمه می گن شام دعوتید . تازه اونجا که فقط خوردنه یعنی حتی رقص هم نیست .
یا عزاداری پلو قیمه فسنجون تازه اگه کباب و مرغ باشه که عزاداری بیشتر حال میده . حالا باز آقایون یه سینه ای میزنند یه زجیری میزنند اما خانوما که هیچی .
البته نسل جدید علاوه بر خوردن برای چیزای دیگه هم میان ولی اصل نماد عزاداری ها برای یه فرد چاق خوردنه و البته بیشتر فرهنگ ما هم بر اساس خوردن استوار شده .
مهمونیها خوردن .
عزت گذاشتن به طرف مقابل یعنی شما فقط جلوش خوردنی قطار کنی .
مجالس ختم حتما پذیرایی خرما و حلوا و شام باید باشه .
عید با شیرینی و آجیل و تنقلات فراوان برامون تعریف شده .
ماه رمضون که هدفش روزه داریه برای ما با سحری و افطار و غذاهای رنگ و وارنگ معنا پیدا کرده .
یلدا هم با تنقلات و آجیل و میوه ها و شام و پرخوری .
یعنی اگه شب یلدا پرخوری نباشه انگار که کم گذاشتیم از مراسم شب یلدا .
اینا همه جزء فرهنگهای اشتباه ماست .
ما فقط هدفمون خوردنه .
از خواب که بیدار میشیم اصلی ترین هدفمون خوردنه .
انگیزه ی زندگیمون خوردنه .
خب اما فرهنگ چجوری ایجاد میشه با تکرار آداب و رسوم گذشتگان و خلاقیت زمان حال
حالا اگه این آداب و رسوم در جهت چاقی باشه خلاقیت ما هم جهت چاقی باشه فرهنگ ما میشه چاق کننده .
ولی ما باید فرهنگ تناسب رو حداقل برای خودمون و اطرافیانمون رواج بدیم .
چه لزومی داره وقتی دور هم جمع میشیم به جای خنده و شادی فقط بخوریم .
چه لزومی داره به جای انجام بازیهای دور همی فقط بخوریم .
باید فرهنگ لاغر کننده رو از خودمون شروع کنیم . البته سخته چون ما خودمونم قاطی همین فرهنگ هستیم و زور اونا قویتر از ماست و چون ما هم تازه شروع به کار کردیم شاید بخوایم طور دیگه ای عمل کنیم از برخورد دیگران ناراحت بشیم ولی باید اونقدر توانایی داشته باشیم که از حرفای دیگران ناراحت نشیم و اتفاقا کاری کنیم که ما روی اونها اثر مثبت بزاریم . یعنی نه اینکه چیزی بهشون بگیم با انجام رفتار متناسب اونها به خودشون میان که درست رفتار کنند .
خیلی راحت فقط با یه کلمه میل ندارم . همین . متناسب بودن هیچ کاری نداره فقط تغییر تمایله اونم با تغییر نگرش صورت میگیره .
من اصلا این چند روز فکر یلدا نبودم . اگه هم تو فکرش میفتادم اصلا براش برنامه ای نداشتم نهایت دور هم جمع شدن . ولی مرور خاطرات شاید در همون روز باعث میشد من رفتاری خارج از کنترل انجام بدم .
البته با این فایل متوجه شدم ما یلدای لاغری هم میتونیم برای خودمون بسازیم و چرا باید از یلدا فقط خاطرات خوردن داشته باشیم .
فرهنگ یلدا
یعنی
دور هم نشینی
صحبت کردن از خاطرات شیرین
احترام به بزرگترها
حافظ خوانی
انجام بازیهای دور همی
گفتگو و خنده و شادی
اگر شام و ناهار و پذیرایی هم باشه سعی کنیم متناسب بخوریم .
متناسب خوردن یعنی به اندازه خوردن . یعنی میوه اگه هست لزومی نداره از همش بخوری از یکیش کافیه . آجیل اگه هست لزومی نداره کل ظرف آجیل رو خالی کنی یه مقدار ازش برداری کافیه . شیرینی اگه هست لزومی نداره چندتا بخوری یکی کافیه . شام اگه هست لزومی نداره خیلی پرخوری کنی میتونی خیلی کم بخوری . تازه همینش هم باز زیاد شده .
میوه و آجیل و شیرینی و شام . یعنی همینم باز زیاده . ولی ذهن من می گه دیگه همینقدر خوبه . میوه یک نوع
آجیل مقداری .
شیرینی یک عدد
شام یک کفگیر برنج و یک نوع خورش . یا اگه دو نوع بود از هرکدوم یک قاشق .
برای ذهن من تناسب رفتاری یعنی این . شاید ذهن چاقم بگه برو بابا من دلم میخواد از همه چی بخورم تو داری منو سختی میدی ولی این فرهنگ جدیده . اگه خودم بخوام و درست عمل کنم میتونم فرهنگ جدید شب یلدا رو برای خودم اینجوری ایجاد کنم .
من باید نگرشم رو تغییر بدم . یلدا یعنی لذت بردن و استفاده ی صحیح از شب یلدا طوری که بعدش با حال خوب از مهمونا جدابشیم ولی آیا پرخوری حال مارو خوب می کنه .
هنوزم میگم شاید متناسب خوری هم حال مارو خوب نکنه و چون عادت داریم به ذهن چاق و رفتار چاق کننده انجام ندادنش برامون خلاء ایجاد کنه ولی باید با خودمون تمرین کنیم و خودمون رو عادت بدیم که متناسب رفتار کنیم چون تناسب رفتاری برای بدن مفیدتره . گرچه بدن ما خیلی قویه ولی پرخوری بدن رو اذیت می کنه .
من الان دیگه نمیتونم مثل گذشته باشم به محض اینکه میل پرخوری بهم میاد وقتی با پرخوری غذا بخورم دلم درد میگیره دو روز پیش من معده درد بی سابقه ای گرفتم اونم به خاطر اینکه با غذام با احساس ولع سیر ترشی خوردم . هنوزم حالم بده یادش میفتم ولی برام یه خاطره ی خوبی شد که چون دیگه افتادم تو مدار لاغری وقتی پرخوری کنم حالم بد میشه و بدنم شدیدا واکنش نشون میده این خبر خیلی خوبیه در حالیکه اون وقتی که من در مدار چاقی بودم شاید چندین برابر این نوع خوردن رو هم میتونستم بخورم و اتفاقا کم خوردنش منو اذیت می کرد . خب من در مدار پرخوری بودم و معده ی من هی روز به روز گشادتر میشد و شکم زدم . پس تاثیر پرخوری همینه . افتادن در مدار چاقی .
اما الان که دیگه بدنمم داره با تناسبم همراهی می کنه و دلش میخواد من در مسیر تناسب حرکت کنم پس منم باهاش همراهی می کنم و سعی می کنم برای خودم خاطره ی یلدایی متناسب کننده ایجاد کنم تا به جای خاطره ی دل درد از پرخوری لذت بردن از سبک بودن و همچنین لذت بردن از دور همی و لذت و خوش گذروندن رو ببرم فال حافظ هم خواهم گرفت که یکی از رسمهای خوب ماست . البته حافظ هم از منفی ها صحبت کرده ولی وقتی در مدار حال خوب باشیم فال حافظم برامون خوب میاد .
اینم نظر من بود از این فایل . خیلی فایل خوبی بود
سلام .
من دیشب از رفتارم خیلی راضی بودم و رفتارهای من کاملا متناسب کننده بو د خیلی هم خوشحال بودم که امسال کاملا متناسب رفتار کردم و خاطره ی لاغری برای خودم ساختم .
اما من یه جایی از کار گول ذهنمو خوردم . بعد از اینکه دیگه خیلی راضی و خوشحال ساعت ۱ شب یلدا رو به اتمام رسوندم اومدم سراغ گوشی و درس من اتفاق افتاد . اینجا من بود که ناخوداگاه راه چاقی رو انتخاب کردم . (نمیگم اشتباه کردم میگم راهی بود که برام کلی درس داشت و من با درسهایی که گرفتم دوباره به مسیر تناسب پل زدم . )
یعنی فکر کردم خب دیگه امشب تموم شده و میخوام بخوابم . رفتم سراغ گوشی .
درسم این بود که عزیزخوشگلم پولدار جذابم تو دیگه متناسبی دیگه خیلی نباید بری سراغ گروههایی که ذهنشون چاقه و مدام از خوردنیهای شب یلدا عکس میزارن . یعنی از صبح من گوشیم رو باز نکرده بودم و وقتی ناخوداگاه رفتم گروههای واتساپ دیدم وای چه عکسایی . چه هیکلهایی دختر خاله ها همه تپل . چه تزئیناتی چه حرف و سخنهایی الیته نه که بگم فایل متناسب نداشتم اونا رو هم دیدم ولی قدرت تههیج من توسط عکسهایی که دخترخاله های تپلم منو جذب کرد اون متناسبین جذب نکردن . و این تصویرها شد ورودی ذهنم و خوراک ذهن چاق من و فرماندهی ذهنم رو انداختم دست ذهن چاق . منی که تا شب متناسب رفتار کرده بودم ناخوداگاه به خودم ورودی چاق کننده دادم و دیگه ذهن چاق من فرمان میداد و من اصلا انگار همه چیز رو به یکباره فراموش کردم .
دیگه نمیگم چه رفتارهای ناشایستی کردم . ولی نمیدونم شایدم اگه بگم بهتر باشه . پس میگم .
همون دیشب بعد از دیدن کلی عکس و فیلم از دخترخاله هام رفتم سراغ جعبه شیرینی خامه ای و یک شیرینی با وجود سیری خوردم . یعنی رفتار اول نامتناسب (انتخاب دیدن عکسها و فیلمها در مسیر چاقی ) سبب خلق دومین رفتار نامتناسب شد که خوردن یک شیرینی در زمان سیری بود و بعد خوابیدم .
اما صبح که بیدار شدم کاملا در مسیر چاقی بودم .
یک فرد چاق ذهن بودم .
۴ عدد شیرینی در جا برای صبحانه خوردم و نصف کف دست نان شکری .
و بعد برای ناهار یک کاسه پر سوپ با حالتی بسیار بد
و بعد برای شام یک بشقاب پر برنج استمبلی داخل یخچال مانده بود و فقط میخواستم تمامش کنم .
شب هم باز ۲ شیرینی دیگه خوردم .
حالا اینا رو همه با شکم سیر خوردم .
الانم شکمم خیلی پره . دلم نمیخواد با حال بد بنویسم . چون نوشتن با حال بد یعنی نوشتن بر ضمیر ناخوداگاه با احساس بد اما چند خطی نوشتم نوشته های دوستان رو هم خوندم تا این ورودیهای لاغر کننده در فردا بتونه در مسیر لاغری هدایت بشه .
خوابم گرفته از بس خوردم . پس یه وقتی میام بنویسم که حال خوب من بتونه منو هدایت کنه . الان میرم
فعلا خدانگهدار
سلام استاد . ممنون منم خوشحالم از این که در این سایت هستم و از مطالب مفیدش استفاده میکنم .
این نوشته رو من در پاسخ دوستمون خانوم منیره ف نوشته بودم ولی چون تازه وارد سایت شدم یه وقتایی اشتباه می کنم . باید در قسمت پاسخ ایشون مینوشتم ولی در قسمت نظرات نوشتم . یعنی منظور نوشته ام ایشون بودن که وقتی دیدم دو ساله دارن کار میکنند و نگرانند از لاغرتر شدن یهو به ذهنم رسید که این فکر ما بود که در زمان رژیم داشتیم که نگران میشدیم از لاغری بیش از حد و بعد رژیم رو رها میکردیم و دوباره چاق میشدیم یا اصلا با وجود رژیم به استپ وزنی میرسیدیم . فقط خواستم نظرمو به ایشون بگم . باید در پاسخ ایشون کامنت میزاشتم نه در قسمت دیدگاهها .
راستی استاد میشه در مورد ایجاد انگیزه و کلا اینکه چگونه و چطور در خودمون انگیزه ایجاد کنیم صحبت کنید . ازتون ممنون میشم .