0

گام ۸۶: چه بخوای چه نخوای لاغر می‌شی

لاغری بدون بازگشت
اندازه متن

بسیاری از افراد چاق باور دارند که چاق شدن آسان و خودبخودی است اما برای لاغر شدن باید سختی و رنج زیادی تحمل کرد و لاغرتر شدن مستلزم تحمل رنج و سختی بیشتر خواهد بود. در نهایت هر چقدر لاغر شده باشی دوباره چاق خواهی شد.

شاید لاغر شدن از هر روشی به این ترتیب که عنوان شد باشد اما لاغری با ذهن روشی آسان و لذتبخش است که منجر به لاغری بدون بازگشت خواهد شد.

لاغری بدون بازگشت

سی و پنج سال از زندگی من با چاقی گذشت و در این مدت بارها از برنامه های رژیمی و سایر روش های لاغری برای کاهش وزن استفاده کردم اما فارغ از اینکه چقدر اجرای این برنامه ها سخت و دشوار بود از دست دادن نتیجه و دوباره چاق شدن سبب می شد که شادی چند کیلو کاهش وزن به رنج و ناامیدی مضاعف تبدیل شود.

داستان چاقی من

زندگی در خانواده ای که افراد چاق زیادی در اطرافیان من حضور داشتند سبب شده بود که بارها خبر لاغر شدن دوستان و اقوام از یک روش لاغری به گوش ما می رسید اما چند هفته یا چند ماه بعد که آن فرد را ملاقات می کردیم همان فردی بود که قبلا دیده بودیم.

دوباره چاق شدن مشکل اصلی افراد چاق در خانواده ما بود و این عقیده در بین آنها رواج داشت که ما خیلی زود و راحت لاغر می شویم اما چه فایده، چون به همان راحتی دوباره چاق می شیم.

شنیدن بارها و بارها این گفتگو از زبان اطرافیانم درباره دوباره چاق شدن سبب شده بود که من باور کنم حتی اگر به هر طریقی بتوانم لاغر شوم اما هرگز نمی توانم لاغر بمانم و تجربه بارها رژیم گرفتن و ورزش کردن در طی سی و پنج سال چاقی صحیح بودن نگرش خانوادگی من را اثبات می کرد.

در آن سالها بارها از اطرافیانم می شنیدم که آرزوی لاغری بدون بازگشت داشتند. بارها در صحبت های آنها می شنیدم که اگر روشی باشد که منجر به لاغری بدون بازگشت باشد هرچقدر سخت یا گران باشد با جان و دل از آن روش استفاده خواهند کرد.

لاغری بدون بازگشت رویای افراد چاق خانواده ما بود که به لطف خداوند من اولین نفر از آن خانواده هستم که لاغری بدون بازگشت را تجربه کردم.

لاغری بدون بازگشت هرگز از طریق رژیم غذایی و ورزش کردن یا مصرف دارو و دمنوش به دست نمی آید چون هرچقدر هم که این روش ها کارآمد و تاثیرگذار باشند به این دلیل که نمی توانید تا آخر عمر از آن روش ها پیروی کنید بنابراین دوباره چاق خواهید شد. اما با آموزش ذهنی از طریق تغییر افکار و نگرش ها درباره چاقی و اصلاح فرمول های چاقی ذهن می توان لاغری بدون بازگشت را تجربه و از آن تا ابد لذت برد.

نگرش افراد چاق درباره لاغری

نگرش افراد چاق درباره چاقی و لاغری

در ذهن بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند چاق شدن آسان و خودبخودی اما لاغر شدن همواره سخت و طاقت فرسا می باشد.

در دوران چاقی، بارها به دیگران گفته بودم که برای چند کیلو لاغر شدن باید انواع سختی‌ها را تحمل کنم اما برای ده‌ها کیلو چاق شدن نیاز به تحمل هیچ سختی و رنجی نیست و به راحتی چاق می‌شوم.

دلیل این تجربه برنامه ریزی ذهن من برای چاق شدن بود که سبب شده بود چاق شدن برای من آسان و لاغر شدن برای من سخت باشد.

به لطف خدای مهربان از زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم به وضوح برایم روشن شد که تنها زمانی می‌توانم لاغر شوم که در ذهنم لاغری آسان شده باشد و این کار فقط از طریق یادگیری اصول لاغری با ذهن امکانپذیر می باشد.

مشابه هرکاری که قبل از آنکه آن را یاد بگیریم انجامش برای ما سخت است اما هرچه آگاهی و مهارت ما بیشتر می شود انجام آن کار که زمانی برای ما دشوار بود به مراتب آسان و آسان تر می‌شود.

برای افراد چاق فکر کردن به لاغر شدن هم سخت و رنج آور است چون تصور می کنند برای لاغر شدن باید رژیم بگیرند و ورزش کنند و از آنجاکه در سالهای گذشته بارها از این طریق برای لاغر شدن اقدام کرده و نتیجه نگرفته اند هربار که سخن از لاغری می شود در ذهن آنها به شکل خودبخودی افکار مربوط به سخت بودن لاغر شدن مرور می شود.

نکته جالب توجه اینکه هرچقدر که فکر کردن به لاغر شدن برای فردی که اضافه وزن دارد سخت و رنج آور باشد اما اگر صحبت از لاغری بدون بازگشت شود احساس خوب و اشتیاق و انگیزه برای تجربه آن در ذهن فرد ایجاد می شود.

جون نه تنها من و گذشتگانم بلکه هر فردی که اضافه وزن دارد حاظر است برای اجرای روشی که منجر به لاغری بدون بازگشت شود هر کاری که نیاز باشد را انجام دهد.

موضوع امیدوار کننده اینکه برای تجربه لاغری بدون بازگشت حتی نیاز به تحمل سختی و رنج های برنامه های رژیمی و روش های لاغری مرسوم در بازار نیست بلکه به سادگی هرچه تمام تر و بدون هرگونه نیاز به حرکت کردن و یا اجرای برنامه رژیمی می توانید لاغری بدون بازگشت را تجربه کنید.

لاغری بدون بازگشت

چاق شدن سخت و لاغر شدن آسان است

طبیعت جسم انسان سلامتی است و همواره برای سلامت بودن نهایت تلاش خود را به کار می گیرد.

برای جسم ما خارج شدن از حالت طبیعی کار سختی است که نیاز به استمرار و تلاش انسان دارد. جسم همواره در تلاش برای بودن در بهترین شرایط سلامتی است و هرگونه اختلال جسمی را تلاش می کند تا به سرعت برطرف کند. انسان بعنوان استفاده کننده از جسم خود می تواند با بی توجهی و سهل انگاری به جسم خود آسیب برساند اما جسم بلافاصله با نهایت توان خود در جهت رفع مشکل اقدام می کند.

انسان در فرایند آسیب رساندن به جسم نقش دارد و می تواند آگاهانه یا ناآگاهانه روند آسیب رساندن به جسم خود را به شکلی ادامه دهد که جسم قادر به اصلاح اختلال ایجاد شده در بدن نباشد.

چاق شدن برای جسم ما طبیعی نیست و اگر قصد چاق شدن داشته باشید فقط از طریق برنامه ریزی ذهن می توانید به راحتی و برای همیشه چاق شوید. چون سرعت چاق شدن از طریق جسم به قدری سریع نیست که بتوان مانع لاغر شدن مجدد جسم شد.

این فرایند را در افرادی که لاغر هستند و تلاش می کنند مقداری چاق شوند به سادگی می توان مشاهده کرد.

این افراد تمام تلاش خود را به کار می گیرند تا از طریق فشار به جسم خود برای خوردن بیشتر یا فعالیت کردن و سپس خوردن مواد غذایی بیشتر مقداری چاق شوند اما از آنجا که چاقی برای جسم طبیعی نیست افراد لاغر قادر به حفظ چاقی و ادامه اختلال وارد کرده به جسم خود نیستند و به راحتی دوباره لاغر می شوند.

این فرایند را به شکل معکوس در افراد چاق جریان دارد. زمانی که افراد چاق با استفاده از هر روشی سعی میکنند مقداری لاغر شوند اما با رها کردن روش لاغری به این دلیل که مجددا به روال زندگی قبل برگشته و همان افکار و رفتار و انتظار را از خود دارند جسم قادر به حفظ وضعیت بهبود یافته نیست و فرد می توان دوباره خودش را به وضعیت قبلی که چاقی است برگرداند.

انسان با توجه به توانایی بی نهایت ذهن می تواند هرکاری را به سرانجام برساند. این توانایی ذهن و مغز انسان را در پیشرفت صنایع و جنبه های مختلف زندگی می توانید مشاهده کنید.

بنابراین زمانی که انسان ذهن خود را برای چاقی برنامه ریزی می کند قدرت ذهن او به همراه عملکرد و توانایی مغز در اجرای دستورات ذهنی منجر به چاق شدن جسم می شود. در این شرایط هرچقدر که جسم در تلاش برای بهبود وضعیت خود به سمت سلامتی باشد نمی تواند به قدرت ذهن غلبه کند.

استفاده از ذهن برای لاغری

برنامه ریزی ذهن برای لاغری

برنامه ریزی ذهن باید به صورت ناخودآگاه و بدون توجه و تمرکز بر خواسته باشد والا این فرایند، کاری سخت و طاقت فرسا خواهد بود.

فردی که برای چاق شدن تلاش می‌کند تمرکزش بر وضعیت موجود خود که لاغری است می باشد.

در واقع از لاغری خود رنج می کشد و نیاز دارد با مقداری چاق شدن به احساس لذت برسد و رهایی از رنج لاغری برسد. اما بدلیل بودن در وضعیت لاغری که برای او رنج آور است همزمان با تلاش برای چاق شدن تمرکز و حواسش به لاغری خودش است و به همین دلیل نتیجه نهایی جسم او برای همیشه لاغری خواهد بود. چون برنامه ریزی ذهن او همچنان متمرکز بر لاغری است.

در مثال مشابه و آشنا برای ما، قردی که چاق است از چاقی متنفر است و نیاز دارد با لاغر شدن به احساس خوب و رضایت از خود برسید و برای این مهم تلاش می‌کند اما چون در حال حاظر در وضعیت چاقی است تمام تمرکز و حواسش به چاقی خودش است و به همین دلیل علیرغم تلاش فراوان نتیجه نهایی برای آن فرد چاقی بیشتر است.

تا زمانی که در ذهن یک فرد چاق،‌ لاغری سخت و چاقی آسان باشد او همواره در مسیر چاق‌تر شدن خواهد بود و همچنین تا زمانی که در ذهن یک فرد لاغر، چاق شدن سخت و لاغری آسان باشد او همواره در وضعیت لاغری خواهد بود.

تنها راه تغییر وضعیت جسم

تنها راه تغییر وضعیت جسم،‌ تغییر برنامه ریزی ذهن است.

وقتی در ذهن یک فرد چاق، لاغری آسان شود چه بخواهد، چه نخواهد او لاغر خواهد شد.

در دوره های آموزشی لاغری با ذهن از طریق انجام تمرینات تاثیرگذار بر ذهن ناخودآگاه به مرور چاق شدن را برای ذهن سخت و رنج آور و لاغر شدن را آسان و لذت بخش می کنیم و با تکرار و استمرار، ذهن ناخودآگاه باور می کند که لاغری آسان و لاغر شدن آسان ترین کار دنیا است.

اهمیت موضوع یادگیری و باور اینکه لاغری آسان است باعث شد تا در فایل آموزشی چه بخواهید چه نخواهید لاغر می‌شوید اگر ذهن خود را برنامه ریزی کنید درباره این موضوع مهم توضیحات کامل به همراه مثال های متعدد در جنبه های مختلف زندگی را آماده کنم.

اطمینان دارم درک این آگاهی و به کارگیری آن در مسیر تغییر فرمولهای ذهنی به شما دوستان عزیز کمک می‌کند تا به شکل بهتری حرکت خود به سمت لاغری را ادامه دهید و راحتتر باور کنید لاغری آسان است.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام عالی تمرین جلسه آموزشی چه بخواهید چه نخواهید لاغر می شوید توصیه می شود ابتدا توضیحات نوشتاری آموزشی را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را با تمرکز تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.

  • در گذشته که از روش های مختلف برای لاغر شدن استفاده کردید چگونه دوباره چاق شدید؟
  • عقیده شما درباره آسان بودن چاق شدن چیست؟ تجربه خود را شرح دهید.
  • از گذشته چقدر عقیده داشتید که لاغر شدن سخت و طافت فرسا است؟! تجربه خود را شرح دهید.
  • عقیده خود را درباره تاثیر برنامه ریزی ذهن در دوباره چاق شدن های گذشته را شرح دهید.
  • نگرش شما درباره لاغری بدون بازگشت چیست؟‌ آیا این امر امکانپذیر است.
  • نقش ذهن برای تجربه لاغری بدون بازگشت را بنویسید، چگونه این امر امکانپذیر می شود؟!
  • در ویدیوی آموزشی موضوعات بسیار مهمی مطرح شده است که لازم است با دقت ویدیوی آموزشی را تماشا کرده و درباره موضوعات مطرح شده برای خود سوال طرح کرده و پاسخ دهید تا درک صحیح و تاثیر عالی از آگاهی های این فایل آموزشی کسب کنید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.35 از 46 رای

https://tanasobefekri.net/?p=21820
64 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار faridehhasani5455
      1399/03/30 22:58
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 707 کلمه

      سلام وقت بخیر
      هر چقدر بیشتر به فایلها گوش میدم و درک بهتری از این جنس آگاهی های ذهنی پیدا میکنم بیشتر باور میکنم که تو مسیر صحیح هستم بیشتر خوشحال میشم وانگار با گوش دیگه ای مطالبو میشنوم ،احساس میکنم پرده هایی از جلوی چشمام کنار رفتن ومسیر برام واضحتر میشه ،این چند وقت اخیر که بیشتر به کارهای ذهنی میپردازم همین حسو دارم و احساس غرور میکنم که در مسیر ذهنی دارم فعالیت میکنم وخدارو شکر دارم تو تمام جنبه های زندگیم کار میکنم و میدونم ومطمئنم تا سال آینده من یه دختر دیگه ای خواهم بود با یه شخصیت متفاوت از گذشته
      منم چندین بار تو شغل های مختلف شکست خوردم وفکر کردم انتخابم اشتباه بوده ودوباره کار دیگه ایو شروع کردم ومجدد همون اتفاق افتاد ،تا اینکه ۲سال پیش تمام پولمو دادم که کاریو شروع کنم واون شخص تمام پولارو برداشت ومتواری شد وفقط دادگاه ودردسر هاش واسه من موند واز اون به بعد ترسیدم و دیگه تو کاری مشارکت نکردم ومنتظرم باورهای مالیمو درست کنم ومطمئنم اون زمان ایده هایی در مسیرم میاد که با باورهای جدیدم هم راستا هستن
      منم شخصیت عجولی دارم دوست دارم تمام کارهام سریع انجام بدم ولی خوشبختانه تو ورزش بسیار پشتکار دارم وسالها ورزش مورد علاقمو ادامه میدم ،اول دوره ،عجله داشتم زودتر سایزم کم بشه تا به خودم ثابت کنم‌ که راهم درست بوده ودر طی دوره یاد گرفتم آرام باشم واشتیاقمو بیشتر کنم
      من به راه ومسیر ذهنی کاملا مطمئن هستم ومیدونم وقتی ذهنم برنامه ریزی مجدد بشه جسمم چاره ای نداره بجز لاغر شدن واین آگاهی خیال منو راحت میکنه
      یادمه چند سال پیش که رفتم تو مسیرهای ذهنی اطرافیانم مسخرم میکردن ولی من هر کاریو با پشتکار تا آخرش انجام میدم وهنوزم هر روز دارم فایل گوش میدم هم تو دوره لاغری وهم عزت نفس،ثروت،قوانین جهان هستی وتمریناتشونو انجام میدم
      موفقیت های زیادی تو زندگیم بدست آوردم که با به یاد آوردنشون به خودم بیشتر اعتماد میکنم و‌میدونم موفقیت موفقیت میاره
      تمرینات این سایت و دوره ها رو هم مرتب انجام میدم ویکی از راه های باورسازیم نوشتن کامنت وخوندن کامنت دوستانه
      واقعا اشتیاق دارم وبا دل وجون تمریناتو انجام میدم ،از همون روز اولی که وارد سایت شدم اشتیاق داشتم ومیدونستم این همون راه درسته س
      نتایج ما حاصل باورها وبرنامه هاییکه در دوران کودکی در ذهن ناخوداکاهمون ضبط شده و بعد از اون ما سالها اون نوار ضبط شده رو به تکرار زندگی کردیم واگر ذهنمونو تغییر بدیم نتایج جدیدی وارد زندگیمون میشه
      جالبه وقتی من دوره های ذهنیو شروع کردم تقریبا ۱۵نفر از اطرافیانم واقوامو با خودم همراه کردم ودوست داشتم با هم کار کنیم که بعد از ۱ماه متوجه شدم بزرگترین اشتباهم بوده که دیگرانو مجبور کنم به رفتن تو راه موفقیت وهمشون متفرق شدن و فقط من موندم تو این راه و خوشحالم که تو این موندگار شدم ودارم نتایج تلاش هامو میبینم
      یه شلواریو که دیگه برام تنگ شده بود ونمیپوشیدمش،امروز پوشیدم ودیدم خیلی گشادم شده🙂
      من جزء اون افرادی بودم که دقیقا میدونستم من یه مسئله ای تو ذهنم دارم بدلیل اینکه از سالها پیش که دوره های روان تحلیلی ،ان ال پی ،خوندن کتاب های بیشمارو گذرونده بودم وبا کارایی ذهنم آشنا شده بودم ،زمانیکه از چاقتر شدن خودم ترسیدم‌ وعاجزانه از خدا خواستم کمکم کنه وبعد هدایت شدم به قسمت عقل کل سایت استادعباسمنش و اونجا اسم استاد عطارروشنو زیاد شنیدم مطمئن شدم این هدایت خداست ،وبعد از چند روز که بیشتر فایلای سایتو گوش دادم تمام دوره هارو با هم خریدم وبا شور واشتیاق زیاد تمریناتو انجام دادم ونتایج جسمیم بعد از ۲ماه ونیم نمایان شد وهنوزم ادامه داره ومیدونم برای ثباتش باید تمرین وتکرار کنم که بره تو ناخوداگاهم و اونوقت لاغر شدن خودبخود انجام‌ میشه بدلیل اینکه ذهنم تغییر کرده وجالبه دوست من با توضیحاتی که بهش میگم وچندتا راهکار که در دوره یاد گرفتیم وبا گوش دادن فقط ۳یا ۴تا فایل ،سایزش خیلی زیاد ریخته وعکسشو واسه استاد فرستادم ،روش لاغری با ذهن بینظیره 👌اتفاقا تو این چند روزه یدفعه به یه درک دیگه ای از لاغری رسیدم که حس اقتدار وقدرت و صحیح بودن مسیرو بهم نوید میده وحس میکنم محکم تر شدم و بیشتر ترغیب میشم که با میل چندین برابر ادامه بدم

      چه بخواهیم چه نخواهیم جسمم عوض میشه اگر ذهنم تغییر کنه

      جمله بسیار قشنگیه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1399/08/04 20:13
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 684 کلمه

      روز ۱۰۰تکرار

      سلام وقت بخیر

      هر چقدر بیشتر در مورد ذهن مطالعه میکنم بیشتر متوجه میشم که همه چیز ذهنه و همه چیز بستگی داره به اینکه چطور ضمیرناخواگاهمون برنامه ریزی شده ،چه کار بیهوده ای سالها انجام میدادم، ناآگاهانه ،رژیم میگرفتم که لاغر بشم ،بیخبر از اینکه تا ریشه ها ترمیم نشن نتایج پایدار نخواهند بود،شغل های مختلف امتحان میکردم و تو همشونم شکست میخوردم و به کرات پول های زیادی از دست میدادم ،نگو در ذهن من شکست مالی برنامه ریزی شده بوده و تلاش من بیهوده بوده

      برای بهبود تمام جنبه های زندگی اول باید بریم سراغ داده هاییکه تو کودکی ضبط کردیم ،اگرم نمیدونیم چه چیزهایی در اون هست ،بلندای صدای نتایج زندگیمون حکایت از سر درون میدهد ،یکمی توجه کنیم به خودمون،روابطمون،دارایی هامون،سلامتیمون

      چند روز پیش از خدا هدایت خواسته بودم و کشیده شدم به مطالب و کامنت های سایت دیگری ،انقدر برام اگاهی دهنده بود خوندن نوشته های اون شخص ،توی یکی از جملاتش ،نوشته بود خدای من بزرگتر از خواسته ها و آرزوهای من است ،من به معجزات خداوند عادت دارم،چند روزه دارم اون کامنت هارو میخونم و درون من دگرگون شده ،آخه خداییکه انقدر بینهایته چرا منکه بنده ش هستم انقدر احساس ضعف میکنم،چرا خودمو لایق یه بدن زیبا ومتناسب نمیبینم ؟چرا خودمو لایق رسیدن به خواسته هام نمیدونم؟ مگه خدای من کوچیکه؟مگه خدای من بیماره؟مگه خدای من کمه ؟ پس چرا منکه از او هستم انقدر تو  نجواهای منفی م غرق شدم،از قدرت درونم دور شدم ،این چند روز هر زمان منفی بافم میخواد از چپ وراست بهم ضربه بزنه بهش میگم که من قوی هستم چونکه خدای من قویه،،من به هر انچه میخوام میرسم چونکه خدای من توانمنده و این صداهای قدرتمند کننده تو تمام جنبه های زندگیم بسیار کمک کننده بوده و احساس قدرت وتوانایی بیشتری در خودم احساس میکنم

      در لاغر شدن هم همینطور ،وقتی محتویات ذهن قدیم خودمو نشنوم ،بهش توجه نکنم،آگاه باشم که اون مال من قبلیه و بجای اون نجواهای منفی که میگه تو بیشتر از این لاغر نمیشی ،تو نمیتونی وووووو بهش میگم اتفاقا من باید متناسب باشم و چیزی غیر از لاغریو نمیپذیرم

      اگر قبلا بهم گفتن تو چاقی مدلت چاقه و من کورکورانه پذیرفتم ،حالا هر حرفیو نمیپدیرم ،چونکه در من قدرت خلق کننده گی وجود داره و میتونم زندگیمو اون شکلی که میخوام بسازم واین جملات انرژی زیادیو در من تولید میکنه که میتونم پرقدرت تر به راهم ادامه بدم

      من کاملا تناسب اندام با ذهنو میپذیرم و با اشتیاق در این مسیر هستم و خواهم بود ،متناسب بودن حق الهی منه

      ۲ماه پیش که داشتم با یکی از اساتید ذهنیم صحبت میکردم در مورد راه درامد بالاتر،بهم گفت فریده مگه ۳سال پیش که همکارت تمام پولتو ازت کلاهبرداری کرد تو کار خاصی کرده بودی؟اینهمه ضررهای مالی که دادی مگه تو تلاش خاصی کرده بودی؟ مگه زجر کشیدی؟ تو افتادی تو مسیر اون شخص وخیلی با علاقه کاریو با اون طرف شروع کردی و در انتها ایشون پولارو برداشت ورفت،خیلی راحت تو مسیر موقعیت هایی قرار گرفتی که متضرر بشی ،،استادم بهم گفت تو با اون افکار ناسالم ،پر از آلودگی ،بدون تلاش در مسیر افراد ،موقعیت ها و شرایطی قرار میگرفتی که ضرر کنی ،،هر زمان هم ذهنتو برای پول وثروت تغییر بدی و باورهای قدرتمند کننده مالی بسازی ،بازم باورهات هستن که تورو میبرن تو مسیرهاییکه پول بیشتر وجود دارد تو نمیخواد زیاد زحمت بکشی ،تو وارد دنیای پول وامکانات میشی ،خودبخود وارد دنیای فراوانی میشی ،پس سخت نگیر بذار باورهاییکه داری روشون کار میکنی جون بگیرن
      هر چند از ۳سال پیش که وارد دوره های ذهنی شدم آرام آرام به فرکانس های بالاتری هدایت شدم و نتایج زیادی هم دریافت کردم ولی من بازم میخوام در تمام جنبه های زندگیم با کیفیت تر زندگی کنم وبه حق های الهی خودم برسم

      جالبه هر بار احساس میکنم با شنیدن این جنس مطالب ،تازه دارم یه چیزایی  متوجه میشم وانگار تا حالا هیچی نفهمیده بودم😊انگار تازه بعد از ۱سال متوجه میشم استاد چی میگه 😃چرا فکر میکردم من مطالب ذهنیو خوب میفهمم و درک میکنم ؟ انگار اومدم اول خط
      ممنونم بابت این فایل بینظیر استاد بازم محتویات ذهنی من قشنگتر چیده شد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1400/03/15 15:52
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 3,003 کلمه

      گام‌ ۸۶ ،،، چه بخواهید چه نخواهید لاغر میشوید اگر..سلام وقت بخیر دوستان و استاد عطارروشن ،،،،امروز قبل از اینکه مقاله رو بخونم و فایلو گوش کنم ،خواستم از شناسایی یک باوری بنویسم که تقریبا ۱۵ روزه پیش در خودم پیداش کردم و من هر از گاهی به   باورهای شناسایی شده م رجوع میکنم و باز هم با خودم در درونم ،واکاویشون  میکنم ،طبق معمول دیروز عصر رفتم پارک محل که یکجای دنجی برای خودم نشون کردم که میتونم راحت بشینم و با خودم لذت ببرم ، من در خودم کشف کردم که وزن مورد دلخواه ذهن خودآگاه من ،بین ۷۵ کیلو تا ۷۸ کیلو ست، ،،حالا چجوری من احساس راحتی کردم در این وزن ؟ قد من ۱۶۷ است و باید بین ۶۵ کیلو تا ۶۷ کیلو باشم ،اگر حرف وزنو میزنم ،نه اینکه خودمو وزن کنم ،میخوام اون حس لاغرتر شدنمو خوب متوجه باشم ،  دیروز با یک سئوال از خودم شروع کردم به شخم زدن ذهنم ،،پرسیدم : فریده وزن نرمال تو باید ۶۵ کیلو باشه، چرا وقتی وزنت میرسه به زیر ۷۸ کیلو خوشحال میشی و فکر میکنی دیگه بسه ،دیگه خوب و عالی شدی ، چرا متوقف میشی؟  من فهمیدم که نقطه پایان کم کردن من حدودای ۷۵ تا ۷۸ کیلوست ،یعنی وزن من نمیره زیر ۷۰ کیلو ،فقط ۱ بار با قرص های لاغری و رژیم بدون چربی ووووزنم بمدت ۱ ماه رسید به ۶۷ کیلو که خیلی هم عالی شده بودم و به محض رها کردن قرص ها ،بسرعت وزنم برگشت ،،،یادمه یکبار که در کنار یک متخصص تغذیه از وزن ۹۰ کیلو به ۷۰ کیلو رسیدم ،و دلم میخواست بازم پایین تر برم ،اون متخصص گفت ،شما دیگه بیشتر از این لاغر نمیشی ،استخون بندی شما درشته ، انگار صحبت های اون متخصص تو مغز من حک شد و تقریبا ۲۰ سال از اون موقع میگذره و من فقط یکبار تونستم اون گفته رو نقض کنم که به ۶۷ کیلو رسیدم ،دیروز از خودم سئوال کردم ،فریده تو بلخره یه روزی  ۶۷ کیلو بودی ،یادته کی ۶۷ کیلو بودی؟ فکر کردم و یادم اومد که شاید تو سن ۱۳ یا ۱۴ سالگیم تو اون وزن بودم ،به خودم گفتم ،آفرین ،پس تو اون وزنو حتی برای ۱ ماه هم تجربه کردی ،چرا حالا فکر میکنی دیگه نمیتونی ؟ بهم گفت ،آخه اون زمان ۱۳ سالم بود ،خیلی اون زمان دوره به من ،دیگه نمیتونم برم تو ۱۳ سالگیم ،بهش گفتم مگه برای ذهن تو زمان و مکان مهمه ؟ همین الان بهت بگم به برج ایفل فکر کن ،ذهنت میره به برج ایفل ،این یعنی ذهن  خیلی قدرتمنده، تو کاری نداشته باش ،تو فقط موانعو رفع کن ،پس تو توانایی بودن در ۶۷ کیلو رو داری ، این طبیعیه که تو هم مثل همه آدم ها بدن نرمالی داشته باشی ، بعد بهش گفتم چرا انقدر دوست داری تو لاین ۷۰ و چند کیلو بمونی ؟ گفت : آخه تو این وزن خیلی عالی هستیم 🤔 متوجه شدم وقتی برای من و ذهنم سخت بوده که به وزن ۶۷ برسم ،برای خودش وزن های ۷۰ و چند کیلورو ،خوب و نرمال تعریف کرده ،آخه تو ذهن من هیچ وقت نمیگنجید که من بتونم نرمال باشم ،همیشه به کم قانع بودم تو این مورد هم به وزن مثلا ۷۵ کیلو قانع شدم  ،تازه میگفتم خدارو شکر زیر ۸۰ کیلو موندم و نزدیک ۱۰۰ کیلو نشدم😭 جمع بندی که از صحبت های دیروزم داشتم ،این بود که مرز زیبایی اندام من ،زیر ۷۸ کیلو تا ۷۴ کیلو ،حدودا بوده،چرا چون  ،برای ذهن من همین اعداد هم نشدنیه ،دیگه زیر ۷۰ که امکان پذیر نبوده و چونکه نمیتونه بپذیره که من میتونم ۶۷ کیلو بشم و تا آخر عمر هم باشم تو اون وزن ،بشدت از لاغرتر کردن من فرار میکنه و منو مجاب میکنه که تو زیر ۸۰ کیلو عالی و زیبایی، ،چونکه براش قابل قبول نیست ،چونکه تصویری که من از خودم دارم تصویر یک خانم چاقو و توپره که هیچ وقت نمیتونه متناسب باشه، این کشفیات دیروز منه که کلی با خودم صحبت کردم و چونکه باور قدرتمندیه که همیشه منو تو مرز ۷۰ و خورده ای شناور نگه میداره و پاشنه نرفتنه پایین وزن منه ،باید خوب روی این موضوع کار کنم تا گره هاییکه در این قسمت دارم باز بشه و من از اون گیر ،رها بشم و بیام در مسیر متناسب تر شدن ،در واقع مسیرهای ذهنی به همین شکله ،در هر قسمتش ،ممکنه موانعی باشه که باید رفع بشن که ما بتونیم به ادامه مسیرمون برسیم ، و مطمئنم که وقتی این موانع شناسایی و رفع بشن ،جریان تناسب در ما جاری خواهد شد و فکر میکنم دلیل استاپ هاییکه ما افراد چاق بهش زیاد باور داشتیم که وزنمون یکجایی دیگه لاغر نمیشه و استاپ میکنه ،میشه به این شکل آزاد بشه و ما با جریان تناسب همسو بشیم ،،، این تجربه رو  دوست داشتم بنویسم که هم برای خودم تکرار بشه هم دوستانی که میخوان بدونن چجوری تمرین کنن ،بهشون کمک بشه ،،،،     لاغری آسان  فقط از طریق  برنامه ریزی ذهن برای لاغر شدن امکان پذیر است ،،،یکی از بزرگترین و محکمترین باورهاییکه من داشتم و هر روز بصورت مکرر تکرار میکردم و مدام به دیگران هم تاکید میکردم که بدونید که من ،مثل آب خوردن چاق میشم و  باید زجر بکشم ،گرسنگی بکشم و ورزشهای سخت انجام بدم تا فقط چاقتر از قبل نشم ، من انتظار لاغر شدن ،از اونهمه سختیو نداشتم ،فقط میخواستم چاقتر نشم ،،  در تمام کارهاییکه خواستیم در اون مهارتی داشته باشیم و تمرین داشتیم و تکرار کردیم ،اوایل شروع ،کار راحتی نبود و به مرور برامون بدیهی تر شد ،اوایل همین دوره هم ،برای من ،یجور غریبی بود ،با اینکه از قبل آگاهی های زیادی داشتم که کمکم میکرد مطالبو زودتر و بهتر درک کنم ولی من به مسیر ناشناخته ای پا گذاشته بودم که همه اطلاعاتش دقیقا برعکس اون داشته های ذهن من بود ،گیج شده بودم ، مثلا تصور کنیم فردا صبح که از خواب بیدار بشیم ببینیم که همه چیز در شهرمون جابجا شده ،مغازه ها تغییر کردن ، ماشین ها برعکس رانندگی میکنن، خونه ها یه شکل دیگه شدن وووو خب طبیعیه که تعجب کنیم ،گیج بشیم و نتونیم خودمونو مدیریت کنیم در اوایلش ،،،  به مرور  که در دوره ها موندم و ادامه دادم ،درکم بهترو و قویتر شد ،،،  در تمام طول زندگیمون که در چاقی گذشت که ما آگاهانه تلاش میکردیم‌ که متناسب باشیم ولی برنامه ریزی ذهن ناخوداگاه ما دقیقا برعکس خواسته ما در حرکت بوده ،  یک جنگ بی فایده ای در درون و ببرون ما بوده که در اول و آخر این ما بودیم که شکست خوردیم و ناامید شدیم و باور کردیم که ما ****انسان های ناتوانی هستیم **** و از خودمون یک تصویر سرخورده ساختیم که تو هر کاری اول حس ناتوانیه بولد شد و اجازه نداد ما بسمت موفقیت حرکت کنیم ،،، در ذهن خود من که لاغر شدن دور از دسترس بوده ،من میلیاردها بار از اطرافیانم شنیدم که ما ارثی چاق هستیم ،فریده که اصلا امکان نداره بتونه لاغر بشه چونکه سلول هاش از بچگی پر از چربی شده و دیگه خارج نمیشه ( این باورو همین الان کشف کردم در خودم) یعنی خاصیت سلول چاق اینه که دیگه نمیتونه چربی هارو خالی کنه 🤔 من چه چیزهایو باور کرده بودم 🙄 فریده که استخون بندیش خیلی درشته ،فریده که پوستش گشاد شده دیگه جمع نمیشه ، فریده پرخوره ، خدا خواسته این شکلی باشه دیگه کاریش نمیشه کرد وووو  با هر بار شنیدن و پذیرفتن این عقاید اطرافیانم ،تناسب اندام از من دورو دورتر شد ،انقدر دور که من دیگه خودمو جزء آدم های نرمال حساب نکردم ،آخ چقدر از اون حس بدم میومد ،اینکه من چرا با دیگران فرق دارم ؟ خدا چه خصومتی با من داشته که منو این شکلی آفریده ؟ چقدر حس کمبود داشتم ،حس ناتوانی،حس شکست 😢چقدر اون حس ها در جنبه های دیگه زندگیم اثرات مخرب گذاشتن ، نمیتونستم هیچ کاریو شروع کنم ،میترسیدم ،اعتمادبنفسم پایین بود،حس  نتوانستن در من موج میزد ، دوست داشتم به آدم ها نزدیک بشم ولی چونکه خودم خودمو قبول نداشتم ،مجبور بودم به دیگران سرویس بیش از حد بدم ،مهر طلب شده بودم ،اگر دیگران ازم انتقاد میکردن ،روزها حالم بد بود 😒 یعنی همین مسئله چاقی ،چقدر منو عقب انداخت در مسیر زندگی ،،،  لاغر شدن آسونه ،چرا ؟ چون من  از ۲ ماه ونیم بعد از شروع دوره ،تغییر سایز داشتم ،انقدر که وجود من آماده متناسب شدنه ،یعنی تو خون و پوستشه ، من براحتی لاغر شدم ،نه به سختی ،ولی قبلا اینجوری نبود ، وقتی اینجوری میتونم لاغر بشم ،فقط باید باورش کنم ،واقعا باور کردن همین موضوع ،که من خیلی با سرعت لاغر شدم ،خب ۲ سایز دیگه هم مثل همون میریزه ، الان ذهنم گفت نه اون شروع دوره بود ،مثل شروع رژیم که یدفعه بدنمون میریخت ، بهش میگم ،این روش با رژیم های قبلی فرق داره ،الان دارم برنامه های ذهنمو تغییر میدم که بنیان گذار جسم منه ،پس جسمم در اختیار فرمان های مغزه منه ،چاره ای نداره بجز لاغر شدن ،فرقی نمیکنه این ۲ سایز آخر با اون ۳ سایز اول ،، با این تمرینات باورهای قبلی کمرنگتر میشن و وقتی منطقی ذهنم بپذیره من یک قدم بسمت از دست دادن سایزم خواهم بود ،،من همونی هستی که فقط در عرض ۲ ماه ونیم یه سایز قابل مشاهده ازم  ریخت ، پس لاغر شدن یه کار  راحتیه و  طبیعیه که من لاغر باشم ،مثل همه آدم ها ،من خودمو جدا از بقیه تصور کردم ،فکر کردم اونا تافته جدا بافته هستن ،بمن فهمونده بودن که تو تا ابد چاقی ،صداتم در نیاد،حرفم نزن ،شکایت هم نکن و منهم که دختر حرف گوش کنی بودم این دروغو قبول کردم ، در بچگی پدرم همیشه میگفت فریده دختر حرف گوش کنه منه ،چونکه بقیه دختراش به حرفش گوش نمیکردن و من بخاطر اینکه تایید پدرمو بگیرم ،شدم دختر حرف گوش کن ،اگر  در بچگی تشویقم میکردن که فریده رو ببینید هر چی بهش میدیم میخوره ،، من حرف گوش میدادم و میخوردم ،،اگر تحقیرم کردن و گفتن ،ببین شکل بچه فیل شدی دیگه انقدر چیز نخور ،منم گوش دادم و نخوردم ووووو  و این قصه تا بزرگسالی من ادامه داشت و من بعد از الگوهام ،خودم شدم یک والد مستبد که میتونستم بدتر از الگوهام خودمو سرزنش کنم و تا میتونم خودمو بکوبم و تخریب و مقایسه کنم ،،،هنوز هم بعضی اوقات که پشت مربی رقصم می ایستم و باهاش تمرین میکنم ،یک صدای زشت هیولایی ،مدام بهم میگه ،مربی تو ببین چقدر ظریفه ،خودتو ببین چقدر چندشی 😶 یادمه زمانی هم که ۶۷ کیلو شده بودم ،درون منتقد من ازم راضی نبود و مدام بهم میگفت زیاد خوشحال نباش ،خیلی زود وزنت به چاقی قبلیت برمیگرده ،،  یعنی این منفی باف درون ،یک لحظه هم ول کن ما نیست ،،، خدارو میلیاردها بار سپاسگذارم که منو با لاغری با ذهن آشنا کرد که بتونم راه درستو پیدا کنم و یک درپوش بزرگ روی باورهای گذشته م و خاطرات تلخم بذارم ، که چقدر اذیت کننده بودن و الان در مسیر لاغر شدن آسان هستم ،راهی که الهیه و با سرشت و فطرت پاک درون من همگامه و وقتی من حالم خوبه یعنی مسیرم درسته 😊 با اینکه وقتی وارد دوره ها شدم با اطمینان شروع کردم و باور داشتم ولی هر چقدر میگذره و بیشتر فایل گوش میکنم و هر روز فرمولی در ذهن من شکسته میشه ، احساس میکنم تازه دارم این مطالبو میفهمم و قبلا چیزی نمیفهمیدم و به درک پارسالم میخندم ،،،پذیرفتن اینکه وقتی برنامه ریزی ذهن انجام بشه چه بخواییم چه نخواییم لاغری شکل میگیره ،برای من در همون ابتدا بوجود اومو ولی با بودن در مسیر پررنگتر شد و هر چقدر پذیرش این باور در من قویتر بشه ،راه من نزدیکتر و راحتر میشه ،،حتی داشتن و قوی شدن این باور هم برای من تکامل داشته ،با هر بار گوش دادن فایلها و تاکید بر قبول کردن این موضوع ،مانعی در ذهنم کشف میکنم که با شناسایش و نقضش ،یک قدم بسمت باورپذیری بیشتر خواهم داشت ،،با پرسیدن یک سئوال میتونیم این موضوع مهمو تغییرش بدیم بسمت تناسب اندام ،، از خودمون بپرسیم که فریده مگه تو در دوره ها نیستی ؟ بله هستم ، خب وقتی در دوره ها هستی ،تمریناتتو خوب انجام میدی،ذهنتو درگیر لاغری کردی،به چاقی توجه نمیکنی ،به غذاها فکر نمیکنی، از خوردن غذاها نمیترسی، به زور و در حالت سیری چیزی نمیخوری، مراقب نجواهای منفی بافت هستی و ازشون کمتر تاثیر میگیری ،وقتی نوشته های دوستانو میخونی و خودت هم مینویسی که در واقع در حال ساخت فرمول های جدید .هستی ،در حال ساخت نقشه های ذهنی هستی و در مسیر صحیح قرار گرفتی ،چرا نباید نتیجه های عالی بگیری ؟ مثل زمانیکه ما در مسیر جاده ای اصفهان هستیم و همه جوانبم در نظر گرفتیم ،با جی پی اس قوی در حرکتیم ،ما مطمئن هستیم از تهران تا اصفهان با ماشین خودمون میانگین ،۵ ساعت تو راهیم و در انتها به اصفهان میرسیم ،آیا در بین مسیر مرتب ماشینو میزنیم کنار جاده و فکر میکنیم که آیا میرسیم ؟ نمیرسیم ؟ راه و جاده درسته ؟     نه  دیگه فقط رانندگی میکنیم تا برسیم ، پس حالا که در حال ساخت باورهای جدید هم هستیم  فقط بریم ،ترمز نکنیم ،راه درسته ،شک نکنیم ،بریم ،انتهای جاده ،فقط سلامتی و تناسب اندام منتظر ماست ،اینهارو به خودم میگم که اجازه ندم شک و ترمز وارد راهم بشه و پر قدرت ادامه بدم ،همه ما مشخص نیست چقدر از هدفمون دوریم ،که مشخص بشه چه زمانی میرسیم ،شاید شهری که من هستم از اصفهان فاصله بیشتری داشته باشه ،شاید شخص دیگه به اصفهان نزدیکتر باشه ،بستگی به میزان آلودگی های ذهنمون داره و حجم آزاد و رهایی که بشه از فضای آرام ذهن بیشتر استفاده کنیم ،اون شخصی که مسائل پیرامونش کمتره ،بهتر نتیجه میگیره تا اون شخصی که وقت نداره سرشو بخارونه از بس ذهنش مشغوله ، پس بهتره ذهنمونو خالیتر کنیم از اخبارو و درگیری های خارج از خودمون تا با خیال آسوده تر به راهمون ادامه بدیم ،،،همین الان که فایلو نگاه میکنم و استاد در حال تعریف کردن از لاغر شدن خودشون هستن ،یه صدایی درون من گفت ،خب استاد چونکه وزنشون بالای ۱۰۰ کیلو بوده اونجوری لاغر شدن ، و صدای دیگه ای گفت ،وزن های بالای ۱۰۰ کیلو پفه و خیلی سریع لاغر میشه ولی تو چونکه زیر ۱۰۰ کیلو بودی و ۱۵ کیلوی آخره که باید کم کنی ، ،اون صدا داره بمن میگه تو بسختی این ۱۵ کیلورو کم میکنی ،،حالا ازش میپرسم چرا ،مگه چه فرقی میکنه ،۱۵ کیلوی اول با آخر ؟ میگه چونکه چربی های آخر انگار سفت شدن ،قدیمی ترن ،سخته آب کردنشون ، بهش میگم ،مگه برای ذهن و فرمان های مغزی فرقی میکنه این چربیها مال چند سال پیشه ،چربی های اولیه است یا آخریه ست ، وقتی فرمان لاغری صادر میشه دیگه صادر شده ،باید تمام چربی هارو لت و پار کنه ،بریزه بیرون ،چرا فکر میکنی آب کردن چربی های آخریه ،سخته و باید طول بکشه ؟ میگه چونکه دیگه به اون ۱۵ کیلو چربی عادت کردی ،حالا باشن هم زیاد مهم نیست ،خیلی که زشت نیستن ،میتونی باهاشون سر کنی ،به سختیش نمی ارزه بخوایی دفعشون کنی 😒 بهش میگم وقتی من دارم ذهنمو جدید میسازم خب این ۱۵ کیلو هم بره که بهتره ،میگه حالا ببینم چی میشه 🙄 البته چونکه این باورو دیروز هم باهاش درگیر بودم ،دیروز انداختمش تو اهرم رنج و لذت و کلی از رنج های بودن در سایز ۴۲ بهش گفتم و حسابی رنجشو براش بزرگ کردم ،هر چند فکر کنم زیاد نترسید و از امروز میخوام از لذت های بودن در سایز ۴۰ و ۳۸ بهش بگم تا رضایت بدهند و بمن کمک کنند 😊   خود من بارها بدلیل داشتن باورهای محدودکننده مالی ، ضربه هایی خوردم و به تکرار پول های زیادیو از دست دادم ،حتی در برهه ای از زندگیم ،قبل از اینکه با این دوره های ذهنی آشنا بشم ،داشتم خونه و ماشینمم میفروختم بخاطر مهاجرت  ، یعنی من وقتی اون  تصمیمو گرفتم ۴ ماه قبلش وارد دوره ها شده بودم و اون دوره ها داشت در من اثر خودشو میذاشت و من از فروش خونه و ماشینم منصرف شدم ،یعنی با تغییر ذهن ،اولین اتفاقی که رخ میده ،جلوی ضرر و زیان ما گرفته میشه و بعد از اونکه زیاد در دوره های ذهنی موندم ، اتفاقات بسمتی رفتن که من وارد مدار فراوانی قرار گرفتم و از اون به بعد در زندگی من شکستی رخ نداد ،نه مالی ،نه عاطفی  و اینها یعنی موفقیت ، با ساختن ذهن ،تمام اتفاقات زندگی ما بسمت روشنایی و فراوانی هدایت خواهد شد ،،اون زمانها که ذهنم مخرب بود ،مدام در مسیرهای سردرگمی بودم ،چاق بودم ، مشکلات زیادی داشتم ،مرتب درگیر خودم و آدم های اطرافم بودم ولی الان اطرافم خالیه از درگیری و فقط بسمت خیر و برکت در حرکت هستم ،گاهی که منفی بافم میخواد کسلم کنه ،منم میشینم ساعتها از تغییراتم در این ۴ سال بهش میگم و وقتی دیالوگ هام با خودم تمام میشه ،متوجه میشم حالم خوب شده ،هر چند که ذهن ،دوست نداره ما از موفقیت هامون بگیم و همه اونهارو ناچیز میدونه ولی اگر کار اشتباهی ،حتی چندین سال پیش انجام داده باشیم ،مدام همونهارو به ما گوشزد میکنه و اجازه میده ما سالها خودمونو سرزنش کنیم ،، که راه موفقیو روی ما ببینده ،  و آگاهانه زندگی کردن یعنی گوش نکردن ذهن قدیممون ،،،هر روز که من در حال نوشتن کامنتم هستم   و حتی الان ،منفی بافم داره بهم میگه ،حالا چیه ،انقدر مینویسی ، خودتو درگیر کردی🤨 ووووو   و من بی توجه فقط  ادامه میدم ،،  یکی از تمرینات خوبی که بمن کمک کرده ،اینه که هر روز در مورد اون آگاهی بعد از اتمام گوش دادن به فایلهای همون روزم ،با خودم در موردش صحبت میکنم ،و در کنار همون صحبت کردن ها، باورهای ریز و پنهان دیگه ای هم شناسایی میشه  و خیلی لذت بخشه که به لایه های پنهان وجودت دست پیدا میکنی ،حلشون میکنی و میری مرحله بعدی ،یجور احساس قدرت خواهی داشت ،،،، پس تمرین امروز تا فایل فردا ،،،،،،**  وقتیکه ذهن ما برای لاغر شدن برنامه ریزی بشود ،جسم ما چه بخواهیم چه نخواهیم ،لاغر خواهد شد **  حتما به این آگاهی تا فردا تفکر خواهم کرد 😊

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 40 از 8 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/11/18 17:31
      مدت عضویت: 1821 روز
      امتیاز کاربر: 23548 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 127 کلمه

      سلام به شما دوست عزیز

      ممنونم از لطف شما 

      خدارو شکر براتون مفید بوده ،هر زنگی که در مغز ما به صدا در میاد یعنی شروع یک اگاهی و مسیر صحیح 

      هر چقدر بیشتر در مسیر تغییر باشیم از خود قدیم فاصله میگیریم و خدارو شکر در کنار شما دوستان متفاوت قدم برمیدارم خدایا شکرت برای همه چیز که عالیست

      بهترین مزیت استفاده نکردن از محتویات قدیمی ، تجربه نکردن ضررهای تکراریه ،حتی اینو در لاغری با ذهن هم متوجه شدیم که ما ضرر های قبلیو تکرار نمیکنیم یعنی مدام به دنبال رژیم های سابق نیستیم ،حالمون بد نیست ،ورزش های طاقت فرسا نداریم هر چی هست برای لذت و علاقه خودمونه همه اینها یعنی پیشرفت و رشد 

      و مهمترین مزیتش ،احساس آرامشه که همراه ما هست

      موفق باشید دوست خوش قلم 🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم