0

گام ۹۰: چرا لاغری سخت تر از چاقی است

اراده برای لاغری
اندازه متن

بسیاری از افراد چاق دوست دارند لاغر شوند اما از آنجا که عقیده دارند اراده برای لاغری ندارند اشتیاق و انگیزه لاغر شدن را از دست داده اند.

آنها چاقی را پذیرفته اند اما رنج و ناراحتی چاق بودن فرصت لذت بردن از زندگی و داشتن احساس خوب را از آنان گرفته است.

اراده برای لاغری

در این چند ساله که به واسطه آموزش های لاغری با ذهن نوشته های افراد زیادی را مطالعه کرده‌ام همواره یکی از دغدغه های افراد چاق نداشتن اراده برای لاغری بوده است.

سوالات زیادی در ذهن افرادی که چاق هستند درباره اراده برای لاغری ایجاد می شود:

  • چرا نمی توانم لاغر شوم؟
  • چرا اراده برای لاغر شدن ندارم؟
  • چطور انگیره برای لاغر شدن پیدا کنم؟
  • چرا به راحتی چاق می شوم ولی برای لاغر شدن باید آنقدر سختی بکشم؟
  • چطور انگیزه لاغری را در خودم ایجاد کنم؟

و بسیاری سوالات دیگر که ناشی از عدم توانایی برای در لاغر شدن در ذهن افراد ایجاد می شود.

چرا لاغر شدن سخت است

هر بار که فردی برای لاغر شدن اقدام کند و به هر دلیل نتواند مسیر خود برای لاغر شدن را ادامه دهد احساس یاس و ناتوانی برای کاهش وزن در ذهنش پررنگ تر می شود.

هر بار که شما تصمیم بگیرید لاغر شوید و از هر روشی اقدام کنید اگر نتیجه نگیرید یا روش لاغری خود را رها کنید علاوه بر اینکه انگیزه لاغری در شما کم رنگ تر می شود اعتقاد و باور شما نسبت به این که چاق شدن آسان است ولی لاغر شدن سخت است پررنگ تر می شود.

علت اینکه افراد چاق اراده برای لاغری ندارند این نیست که واقعا انسان های ناتوانی هستند بلکه به این دلیل است که از نحوه عملکرد ذهن و جسم اطلاعی ندارند.

همه افرادی که چاق هستند برای چاق تر شدن عجله نداشته اند بلکه بسیار نگران و مضطرب بوده‌اند که مبادا چاق‌تر شوند اما همه این افراد برای لاغر شدن به شدت عجله دارند.

عجله برای لاغری داشتن به شکل قابل ملاحظه ای اراده برای لاغری شما را تخریب و باعث رها کردن روش لاغری خواهد شد.

از آنجا که ما برای چاق شدن از روش خاصی استفاده نکرده ایم یا تصمیم قاطع نگرفته ایم که باید تا فلان تاریخ به چه وزنی برسیم،‌ عجله ای برای رسیدن به خواسته خود نداشته ایم و به همین دلیل خیلی آسان و بدون توجه به زمان چاق شدن به مرور چاق تر شده ایم.

اما هر بار که تصمیم گرفته ایم لاغر شویم چون از روش که برای ما تعیین کرده اند اقدام کرده ایم،‌ عجله داشتیم که زودتر نتیجه بگیریم تا درستی روش لاغری برایمان ثابت شده یا احساس خوشایند موفقیت در لاغر شدن را تجربه کنیم.

چرا چاق شدن آسان است

از آنجایی که جسم ما برای چاق شدن و لاغر شدن از سیستم هوشمندانه خودش استفاده می کند توجهی به عجله ما برای لاغر شدن ندارد.

عدم آگاهی ما از نحوه عملکرد جسم برای لاغر شدن سبب می شود که بعد از چند روز که برای لاغر شدن تصمم گرفته ایم و سعی می‌کنیم روش لاغری که در پیش گرفته ایم را به خوبی انجام دهیم،‌ چون نتیجه خاصی از تلاش روزانه خود کسب نمی کنیم به مرور اراده برای لاغری را از دست داده و لاغر شدن را رها می کنیم.

هربار که فرد چاق برای لاغر شدن اقدام می کند و نتیجه مطلوب کسب نمی کند بیشتر احساس می‌کند اراده برای لاغری ندارد. و این در حالی است که برای لاغر شدن نیاز به اراده نداریم همانطور که برای چاق شدن توجهی به اراده خود برای چاقی نداشتیم.

وقتی صحبت از اراده برای لاغری می شود به این معنی است که فرد باید تلاش کند بر خلاف میل و علاقه خود رفتار کند.

تلاش کند بر خلاف میل و اشتهای خود برای خوردن غذا، گرسنگی را تحمل کند.

تلاش کند بر خلاف علاقه خود برای ورزش کردن و عرق ریختن،‌ تا می تواند تحرک داشته باشد و عرق کند.

تلاش کند تا برخلاف علاقه خود برای خوردن دارو یا دمنوش های لاغری هر طور که شده در روز چند مرتبه از دارو یا دمنوش استفاده کند.

اراده برای لاغری در ذهن بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند به معنی محروم شدن از علایق یا مبارزه با غریزه و تمایل درونی خود است.

از آنجایی که محروم کردن خود از لذت بردن از زندگی کار سخت و طاقت فرسایی است،‌به هر مقدار که افراد اراده برای لاغری در خود ایجاد کرده باشند و از هر روشی برای لاغر شدن اقدام کنند نمی توانند به رویای لاغری خود دست پیدا کنند.

لاغری آسان با قدرت ذهن

لاغری بدون اراده

لاغری با ذهن تنها روشی است که برای لاغر شدن با آن نیاز به اراده برای لاغری ندارید.

در دوره آموزشی ورود به سرزمین لاغرها شما از همان مسیر و طریقی که ذهن و جسم شما برای چاق شدن استفاده کرده است برای لاغر شدن استفاده می کنید.

اگر عقیده دارید که چاق شدن آسان است و لاغر شدن سخت است به این دلیل است که روشی که برای چاقی در پیش گرفته اید کاملا ذهنی و بر اساس عملکرد جسم شما بر اساس دستورات مغزی شما برای چاق شدن بوده است به همین دلیل خیلی ساده و بدون تحمل رنج و سختی چاق شده اید.

  • جسم ما برای انجام هیچ عمل مربوط به خود سختی و رنج متحمل نمی شود.
  • جسم شما برای طپش قلبتان که در تمام لحظات عمر شما تکرار می شود سختی و رنج نمی کشد.
  • جسم شما برای میلیاردها بار پلک زدن در طول عمر شما متحمل سختی و رنج نمی شود.
  • جسم شما برای میلیارها سلولی که در طول عمر شما تولید میکند سختی و رنجی متحمل نمی شود.

به دلیل اینکه جسم شما برای چاق شدن متحمل سختی و رنج نمی شود شما عقیده دارید چاق شدن آسان است چون پروسه ای کاملا درونی و هوشمندانه است.

وقتی شما تصمیم می‌گیرید با استفاده از روش هایی بیرونی مانند رژیم گرفتن،‌ ورزش کردن،‌ دارو خوردن یا هر طریق دیگری جسم خود را وادار به لاغر شدن کنید،‌ تلاش ما برای محبور کردن جسمتان برای لاغر شدن کاری سخت و طاقت فرسا و البته بی هوده است به همین دلیل شما تصور می‌کنید اراده برای لاغری ندارید در حالی که لاغر شدن مانند چاق شدن نیاز به اراده ندارد.

لاغر شدن مانند چاق شدن نیاز به برنامه ریزی ذهن برای لاغری دارد.

مسیر صحیح لاغری

برنامه ریزی ذهن برای لاغر شدن

وقتی ذهن شما برای لاغر شدن برنامه ریزی شود،‌مغز شما دستورات چاقی خود را متوقف و سپس دستورات لاغری را صادر می‌کند و به همین دلیل به مرور رفتارها و واکنش های شما تغییر می‌کند و در نهایت این تغییرات سبب متناسب شدن شما می شود.

و در آن صورت است که شما حتما خواهید گفت لاغر شدن چقدر آسان است،‌ چقدر لذت بخش است و چقدر سریع اتفاق افتاد.

چرا که در این روش شما می آموزید توجه خود از چاقی را بردارید و به رویای خود که لاغری است توجه کنید.

وقتی به آنچه اکنون از بودنش رنج می کشید توجه نکنید،‌ خودبخود اراده برای لاغری در شما تقویت می شود.

به راحتی هر روز مراحل لاغر شدن را طی می کنید و پس از مدتی متوجه می شوید که بدون شما بدون سختی و رنج در حال تغییر وضعیت از چاقی به لاغری است.

این تجربه لذت بخش را همه افرادی که از مسیر لاغری با ذهن برای لاغر شدن اقدام کرده اند تجربه کرده اند و اگر شما هم از اضافه وزن و چاقی رنج می کنشید می توانید از این مسیر ساده و لذت بخش که نیاز به هیچگونه اراده برای لاغری ندارد اقدام کنید و مانند دوستان زیادی که تصاویر برخی از آنان در آلبوم شگفتی سازان موجود است به رویای لاغری خود برسید.

همچنین برای ایجاد اشتیاق و انگیزه در خود می توانید توضیحات تصویری دوستانی که از این مسیر ساده و لذتبخش به رویای لاغری خود رسیده اند بارها تماشا کنید تا باور کنید میشود همانطور که ساده و راحت چاق شده اید،‌ این بار ساده و راحت لاغر شوید.

اراده برای لاغری داشتن موضوع بسیار مهمی است که مانع ذهنی بسیاری از افراد چاق برای لاغر شدن می شود.

توضیحات مفصل فایل آموزشی اراده برای لاغری سخت از اراده برای چاق است به شما کمک میکند تا درک بهتری از عملکرد ذهن و جسم در چاق شدن و لاغر شدن پیدا کنید و باور کنید لاغر شدن نیاز به اراده برای لاغری ندارد بلکه نیاز به آموزش صحیح و دقت در انجام تمرینات و استمرار دارد.

نتیجه لاغری با ذهن

چرا اراده برای لاغری سخت تر از چاقی است؟

اراده برای لاغری یعنی عدم توانمندی در لاغرشدن حالا از کجا به وجود اومده!؟

همون روزهایی که با روشهای مختلفی سعی داشتیم لاغر بشیم و نتیجه ما مقطعی و کاملا رضایت بخش نبود و اول انگیزه و اشتیاق را از دست می دادیم و بعد ناامید می شدیم با یک عالمه سئوال تو ذهنمون که چرا لاغر نمی شم؟ چرا انگیزه ندارم؟چرا لاغر شدن سخته ولی چاقی آسون؟! و در نهایت شکست می خوردیم و هربار بیشتر باور می کردیم که لاغر شدن سخت است.

ما برای چاق شدن عجله نداشتیم فقط مضطرب و نگران بودیم از چاق تر شدن ولی برای لاغر شدن خیلی عجله داریم و عجله کردن اراده لاغری را تخریب می کند و باعث می شه نتونیم روش لاغری را ادامه بدهیم و در نهایت رها می کنیم.

برای چاق شدن تصمیم قاطع نگرفتیم ولی برای لاغری تصمیم می گرفتیم چون عجله داشتیم و دلیلش این بود که برای چاقی با یک روش خاص و هوشمندانه آسون چاق می شدیم (روش ذهنی) اما برای لاغر شدن دیگران برای ما یک روشی در نظر می گرفتند و ما می خواستیم ثابت کنیم که در این روش موفقیم و تصمیم می گرفتیم و عجله می کردیم و چون مسیر اصولی و صحیح نبود وبعد از مدت کوتاهی نتیجه ای هم رخ نمی داد ما ناامید می شدیم و باز باورمون قویتر می شد که لاغر شدن سخته!

چاق شدن یا لاغر شدن ما ربطی به اراده برای لاغری یا چاقی ما نداره فقط ربط به شناخت خودمون نسبت به عملکرد ذهن و جسممون داره.

اراده در ذهن ما یعنی تلاش برای اینکه خلاف علاقه مندی هات رفتار کنی یعنی برخلاف میل و اشتها یا علاقه مندیت با محدویت زندگی کنی !…و حس بدی منتقل می کنه حس فشار و به زور جابه جا کردن چیزی یا جنگ و مبارزه …

و اینکه بخوای اراده کنی که لذت نبری خیلی کار سختیه !..

جسم ما بسیار هوشمند هست و طی تمام سالهایی که زنده هستیم برای تپش قلبمون یا میلیاردها بار پلک زدن در روز یا نفس کشیدنمون خسته نمیشه و رنج نکشیده با همون برنامه ذهن ما  چاقی به راحتی در جسم ما شکل گرفته است .

در برنامه ریزی ذهن برای لاغر شدن توجه از چاقی برداشته میشه و میره به سمت لاغری و وقتی به آنچه که هم اکنون از بابت بودنش رنج می کشی اصلا توجه نمی کنی خودبه خود اراده لاغری در ما تقویت میشه .

اما همین موضوع اراده برای لاغری داشتن در ذهن افراد مانعی است که نمی زاره لاغر شوند و باید اصلاح بشه باید بدونیم ما اصلا برای چاقی اراده نکردیم و در روش ذهنی هم به هیچ عنوان نیاز به اراده برای لاغری نداریم و فقط باید ذهنمون برای لاغری برنامه ریزی بشه و موانع ذهنی برای لاغر شدن را برداریم خودبه خودی و خیلی آسون ما لاغر میشیم.

نقشه ذهنی لاغری از قبل در ذهن ما وحود داره مثل سلامتی و شادی که اورجیناله و جسم ما هربار در تلاشه که خودش را به حالت طبیعیش برسونه بارها جراحت های پوستی را ترمیم کرده و یا سلولسازی صورت گرفته و حتی خیلی از باکتریها را بدون اینکه متوجه بشیم از بدن ما دفع می کنه ولی این ما بودیم که نادانسته و ناآگاهانه دلالیلی برای چاقیمون در ذهنمون طبیعی کردیم و در بخشهای وجودیمون و به خصوص جسممون اختلال ایجاد کردیم.

بارها با همون رژیمهای سخت با روزه گرفتن بدون سحری با پیاده روی های دو ساعته با خوردن افشرده لیموو زیره ۵ کیلو از اضافه وزنم را با تلاش فراوان طی دو تا سه هفته کم می کردم اما در عرض سه روز تا یک هفته سریع به جایگاه اولم بر می گشتم هربار تصمیم محکمتری می گرفتم (تصمیم کبری😄) و بیشتر خودم را وزن می کردم که کنترل بیشتری داشته باشم ولی نتیجه همون بود واقعا چرا !؟…

چون تو ذهن من چاقی برنامه داشت و آسون بود چون در ذهنم مدتها برنامه ریزی شده بود و آموزش دیده بودم بارها تکرارش کرده بودم و دستورات از مغز برای چاقی صادر می شد .چون هر سایزی که بودم آینده را نمی دیدم که خودمو با چاقتر شدنم مقایسه کنم و توجهی نداشتم و روند چاقی بهتر پیش می رفت و خیلی راحت چاقتر می شدم  .

اما برای لاغر شدن هرروز این جسم را بارها میبینی تو آینه تو حمام موقع لباس پوشیدن و موقع خرید لباس به وقت قدم زدن توی شیشه مغازه ها یا سایه ای که باهاته و تمام خاطرات و نظرات دیگران .دائم باهاش برخورد داری و دائم داری توجه می کنی که چی شد ؟پس چرا تغییر نکردم!؟ و این چرا چراها آدمو داغون می کنند. اگر زمان هم دخیل بشه که هیچی دیگه!.. چندروز گذشته ! چندروز مونده؟!؟ خسته میشی و مسیر را رها می کنی.

دلیل اینکه خیلی از افرادی که اضافه وزن دارند و باشگاه می روند و اما خسته می شوند و ادامه نمی دهند همینه که بارها هرروز تو آینه خودشون را میبینند یا میروند روی ترازو و خودشون را محک می زنند و وقتی میبینند هیچ تغییر جسمی نداشتند خسته می شوند و ناامید و مسیر را رها می کنند.

اشتباه اینه که من به چیزی که نیست فکر کنم یعنی انتظارم خیلی از خودم بالا باشه و این باعث میشه از جایگاه امروزم ناراضی باشم و موفق نمی شم مخصوصا افرادی که روی خودشون کار می کنند باید اختلاف سرعت ذهن را با جهان مادی در نظر بگیرند وگرنه از خودشون شکست می خورند .سرزنش ها و خودتخریبی ها و جنگ با خود عامل بارها شکست خوردنه.

مثلا همینی که امروز هستم تا مدتی قبل آرزوم بوده اگر هم بهم می گفتند که شما دیگه چاق تر نمیشی از خوشی بال در میاوردم اما الآن هرروز منتظرم باربی بشم و دائم به خودم چرا چرا می کنم ؟!و این یعنی تنفر از چیزی که هستم و یعنی نارضایتی و حال بد .. قدرت دادن به چاقی و توجه به چاقی  خیلی خطرناکه چون باعث میشه خسته بشم راضی نباشم و ذهنم لذت نبره همکاری نمی کنه و مسیر را رها می کنم 

باید بتونیم توجهمون را از جسممون بر داریم و نگاهی به وضعیت فعلی نداشته باشیم .

هر چقدر هم نیروی امید داشته باشیم یا تصور و تجسم، این نیرو زورش به واقعیت که هرروز جلو چشممونه نمی رسه.

من چند روزه با خودم میگم فکر کن داری تحقیقات علمی انجام می دی و لذت ببر از آموزش مثل همون روزایی که برای درس و مدرسه یه موضوعی که علاقه داشتیم و انتخاب می کردیم و تحقیق می کردیم و اصلا به نتیجه اون تو زندگیمون کاری نداشتیم.

ذهن ما هر لحظه میتونه جهش داشته باشه به حال خوب یا فلان تصویر اما جسم برای تغییر پروسه را باید طی کنه زمان لازم داره.

اگر هر روز افکار مناسب داشته باشیم و محتویات آموزشی دریافت کنیم تآکید می کنم هر روز و هر روز چه بخواهیم و چه نخواهیم لاغر می شیم.

مثل زمان چاقی که هر روز و هر روز افکار و رفتار مناسب چاقی داشتیم و خودبه خودی و آسون چاق شدیم.

هر چقدر از زمان آموزشهای ذهنی بگذره چرخه لاغری آروم آروم از حالت کند به حالت روان در میاد.

پس اراده بی اراده برای لاغری 😉

با لذت و رضایت حتما لاغر میشیم 

خدایا شکرت عاااشقتم  ❤️ سپاس و درود بر شما 🍃🌸

(نوشته ملکه عشق عزیز در بخش نظرات)

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام عالی تمرین جلسه آموزشی اراده برای لاغری توصیه می شود ابتدا توضیحات نوشتاری آموزشی را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را با تمرکز تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.

  • نگرش شما درباره لاغری چیست؟ آیا لاغری سخت تر از چاقی است؟!
  • نگرش عموم افراد درباره لاغر شدن چیست؟ درباره نگرش اطرافیان خود بنویسید.
  • برای لاغر شدن از طریق روش های لاغری در گذشته چقدر عقیده داشتید باید اراده برای لاغری را در خود تقویت کنید.
  • در گذشته درباره نداشتن اراده برای لاغری برای دیگران توضیح داده اید؟!‌ شرح دهید.
  • نگرش شما درباره چاق شدن بدون داشتن اراده چیست؟
  • قبل از آشنایی با سایت تناسب فکری به چه میزان اراده برای لاغری داشتید؟
  • استفاده از محتوای تناسب فکری چه تاثیری در نگرش شما درباره اراده برای لاغری داشته است.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خوندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.05 از 37 رای

https://tanasobefekri.net/?p=22109
برچسب ها:
85 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار faridehhasani5455
      1399/08/06 18:43
      مدت عضویت: 1632 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 219 کلمه

      روز ۱۰۲ تکرار

      سلام وقت بخیر

      اگر موانع لاغر شدن را برداریم‌ خودبخود لاغر میشم

      یکی از بزرگترین باورهای مخرب من هم بوده،اینکه من سریع چاق میشدم و لاغر شدن بسیار دیر وبسختی انجام میشد

      و واقعا هم سریع چاق شدنه به تکرار اتفاق میفتاد و من تعجب میکردم آخه سیستم بدنی من چه مشکلی داره و اطلاع نداشتم که چه آلودگی های در ذهنم هست که اجازه نمیده ،بتونم در وضعیت نرمالی بمونم

      هر روز ،هر لحظه هم خودمو تو آینه نگاه میکردم و مطمئن تر میشدم که چقدر نخواستنی تر شدم و این احساسات ناراحت کننده جزء زندگیم بود وبهشون اعتیاد داشتم ،هنوزم اون چک کردن های جلوی کم وبیش انجام میشه و هر زمان به یاد میارم که نباید خودمو چک کنم و همین یه کار کوچیک باعث میشه در ذهن من تصویرهای چاقی بیشتری ترسیم بشه ،آگاه میشم و دوباره به مسیر ادامه میدم

      نجوای منفی که گاهی  با من هست اینکه بهم میگه پس چرا زودتر جواب نمیگیری ،داره ۱سال میشه ،هر چند اندازه ش کم شده و حجم اذیت شدن من کمتر شده ولی کم وبیش با من هست ،در حقیقت این نجواها ،همون باورهای مخرب ما هستن که با گذروندن دوره به باورهای قدرتمند کننده تبدیل میشم ،برای همین صداشون کم جونتر میشه

      لاغر شدن به اراده نیاز نداره به آموزش وعلاقه واشتیاق نیاز داره

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faridehhasani5455
      1400/03/20 23:34
      مدت عضویت: 1632 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,646 کلمه

      گام ۹۰ ،،، سلام عطارروشن و دوستان قدرتمندم در مسیر لاغری با ذهن ،،،، چرا اراده برای لاغری سختر از چاقی ست ؟کلمه اراده برای من یک واژه کاملا آشناست که در خودم به کرات تجربه ش کردم و داشتن این اراده ی  قوی خودمو مدیون چاق بودنم میدونم ، اون روزها هر کسیو میخواستن مثال بزنن میگفتن طرف خیلی اراده داره که تونسته این رژیمو بگیره ،منم که بخاطر شرایط ضعف شخصیت ناتوان درونیم ،دوست داشتم همیشه خودی نشون بدم‌ و بگم که من توانمندم ، با خودم فکر کردم و تصمیم گرفتم آدم پر اراده ای باشم در ورزش کردن ،در رژیم‌ گرفتن و چونکه مدام از طرف دیگران مورد تشویق قرار میگرفتم که آفرین فریده تو چجوری میتونی همش تو رژیم باشی ؟ تو چطور میتونی همش تو ورزش های سخت باشی ؟ و من بهشون میگفتم اراده م قویه و بعد از اون ،شخصیت با اراده من به بیشتر قسمت های زندگیم رخته کرد ، مسئولیت پذیریم بیشتر شده بود ،توی هر کاری ممارست داشتم ،توی تمریناتم پشتکارم قویتر شد ،اوایلش فقط ادای یک فرد با اراده رو در میوردم و بعد به هویت من تبدیل شد ،سالها این راهو ادامه دادم ، و به یک انسان با پشتکار تبدیل شدم ،خواهرم هر وقت میخواد به دوستانش در مورد پشتکار بگه ،* میگه پشتکار یعنی خواهر من * خودم هم میدونم تو این کار موفق هستم ، ولی آخرین بارهاییکه در رژیم و ورزش های سخت بودم ،مثلا ۸ سال پیش که دیگه خسته شده بودم از وضعیت بد جسمی خودم ،ناامید بودم ، از خودم بدم اومده بود و یک آسیب حسابی به دیسک کمر و زانوهام زده بودم  در اثر زیاد کوهنوردی رفتن و ورزش های زیاده  متنوع که اصلا اجازه استراحت به بدنم نداده بودم ،از بس میترسیدم که مبادا چاقتر بشم و دکترم هر گونه تحرکو برام ممنوع کرد و اجازه داشتم فقط تا حمام و سرویس بهداشتی حرکت داشته باشم ، فکر کنید چه بلایی سر من اومد ،شخصی که از صبح زود سالن و باشگاه های متفاوتی میرفت تا غروب و برای خودش برنامه ریزی مشخصی داشت ،به یکباره خونه نشین بشه،  تازه اون موقعی که من بستری شدم برای استراحت توی خونه اردیبهشت ماه بود و من ۱ خرداد امتحان و آزمون مربی گری بدمینتون داشتم ،۸ سال زحمت کشیده بودم برای  ۱ خرداد که آزمون بدم   ولی  مجبور شدم ، خونه بمونم و  استراحت  کنم و بخاطر شرایط سنی م ،اون سال آخرین سالی بود که من میتونستم کارت مربی گریمو بگیرم  و از همون موقع رویایی مربی بودن من تمام شد و همه چیز به دستور پزشگم تعطیل شد ، بخاطر سر شدن شصت انگشت پاهام و هشدار داد برای عمل جراحی دیسک کمر ، دیگه واقعا ترسیدم و همه چیزو رها کردم و ۹ ماه از خونه نتونستم بیرون بیام ، حال روحیم اصلا خوب نبود ،پارتنر های  ورزشیم همگی بهم فشار میوردن که بیام مجدد ورزشگاه ،وقت مسابقات تهران بود ولی من نمیتونستم شرکت کنم😒 از همون زمان دیگه ورزش کردن من تعطیل شد( که البته الان ۲ ساله مجدد ورزشمو شروع  کردم ) و به همراهش رژیم هم کنار گذاشتم و منکه باور به رژیم و ورزش داشتم ، اضافه وزنم شروع شد ،ترس ها در من غوغا میکرد ولی نمیتونستم راهی براش پیدا کنم ،پس تصمیم گرفتم بزنم بر طبل بی عاری ،انگار تمام اون اراده من برای شروع رژیم و ورزش جدید در من کشته شده بود ،مسائل جانبی بیشماری ،فشارهای زیادی بمن تحمیل میکردن و انگار ذهن من قفل شده بود روی ناراحتی ها، تو همون دوران وارد دوره های روان درمانی،ان ال پی و کتاب خریدن و کتاب خوندن شدم ، تضادها اذیت کننده شده بود و منو  هول میدادن برای تغییر ،،، دلم اصلا نمیخواست وارد رژیم خاصی بشم ،دلم آزادی میخواست ،دلم نامحدودی میخواست ،دلم یه وجود آروم میخواست که میدونستم در رژیم و محدودیت یافت نمیشه ،پس به چاقتر شدنم ادامه دادم ، تا ۱سال و نیم پیش که دیگه دوستانم بهم میگفتن فریده چاق شدی😐 یجورایی لجبازی میکردم با خودم و تن نمیدادم به راه و کار زور ،ولی بلخره مغلوب چاقی شدم و به پیشنهاد دوستم وارد رژیم سختی شدم 😭 دوست کلاس رقصمم باهام همراه شد و با هم رژیمو شروع کردیم ،انقدر حال و احساسم بد بود که شب قبل از اینکه رژیمو شروع کنم رفتم شیرینی فروشی ، ۲ کیلو زولبیا، بامیه و شیرینی خامه ای خریدم ،گفتم بخور فریده که میدونم حالا حالا ها باید زجر بکشی ،۱۵ روز از رژیم گذشت ،دیدم وزنم داره میریزه ولی حالم خوب نبود ،هر روز باید غذای خاصی میپختم ،دتاکس های مختلف باید سر ساعت های متفاوت درست میکردم و میخوردم ،همه جا باید غذامو میبردم وووووو یه روز به خدای خودم گفتم خدایا من هیچ اراده ای برای ادامه این راه تکراری ندارم ،حتما راهی هست که تو میدونی که مسئله من چیه ،چرا هر کاری میکنم بازم چاق میشم‌،کمکم کن ،  بدلیل اینکه من از قبل هم در دوره های ذهنی بودم و اون زمان هم،  داشتم کتاب شکستن عادت های کهنه از دکتر جودیسپانزا رو میخوندم که بصورت علمی توضیح میده در مغز ما چه میگذره  که ارتعاشات ما تغییر میکند ، انگار تو مغزم دینگ کرد که اگر همه اینها علمیه و درسته و من میتونم با تغییر نورون های مغزی م ،مسیرهای جدید نورونی بسازم و با تکرار، این نورون ها در مغز من چسببده میشن‌ ، پس من میتونم مسیرهای جدید لاغری هم بسازم 😊 یدفعه از جام پریدم  گفتم آره باید راهی باشه و بعد سرچ کردم و نوشتم آیا میشود با ذهن لاغر شد ؟ و در انتها هدایت شدم به این سایت ،، تمام این داستان هارو نوشتم که بگم ،اراده من تو اون ۸ سال واقعا عمل نمیکرد ،یعنی قدرت اراده من هم خسته بود از اونهمه شکست و تکرار شکست و اون اشتیاق  خاموش من در این دوره ها مجدد بیدار شد ، وقتی میخواستم وارد دوره بشم سراسر اشتیاق بودم از حال خوبم مشخص بود راهم درسته ،همیشه میگن راهی که توش حالت خوبه و بوی عشق ،امید و آزادی میده بدونید اون راه درسته ،  اون روز که میخواستم اون رژیم کذاییو بگیرم حالم اونقدر بد بود که کاملا مشخص بود اون راه اشتباهه،،،، ، ،، عجله کردن موردیه که باید از ذهنمون کمرنگش کنیم ،اینکه مدام خودمونو تو آینه چک میکنیم ، مدام لباس هامونو چک میکنیم ،گاهی دوست داریم‌ افراد دیگه ای بهمون بگن که لاغر شدیم وووو  رفتاریه که در ما وجود داره و   باید باهاشون آگاهانه برخورد داشته باشیم و گول عجله رو نخوریم ،به خودمون زمان بدیم ،انقدر روی اضطرار نباشیم ،وقتی در حس اضطرار هستیم یعنی یه چیزی در ما خرابه و باید درست بشه  ،یعنی من خودمو الان دوست ندارم بعدا که لاغر شدم دوست دارم ،یعنی از خودم راضی نیستم  وقتی از خودم راضی نباشم یعنی تو جنبه های زندگیمم مشگل دارم و راضی نیستم ،  وقتی روی اضطرارم دارم به جهان میگم‌ که اتفاقای اضطرار شکل برام بفرست ، وقتی میگم چیزی در من خرابه دارم به جهان میگم برای من هر چی اوضاع خرابه  بفرست ،وقتی حس دوست نداشتنی بودن به جهان میفرستم جهان هم موقعیت های دوست نداشتنی برای من میفرسته ،وقتی به جهان میگم الان از خودم راضی نیستم بعدا که لاغر شدم راضی میشم جهان هم شرایط نارضایتیو میفرسته و میگه هر وقت راضی بودی ،موقعیت های رضایت بخشو برات  میفرستم ووووو  و توجه کنیم که هر لحظه در حال ارسال چه پیامی به جهان هستیم ،آیا راضی هستیم یا ناراضی ،در هر دو صورت ،جهان ،آینه است و همان چیزهارو وارد زندگی ما میکند ، اگر لباس سیاه بپوشیم آینه رنگ سیاه را نشان میده ،پس مراقب احساسات خود باشیم، ، ،،،به چه نکته کلیدی استاد اشاره کردن ،👈اگر عقیده دارید که چاق شدن آسان است لاغر شدن سخت است به این دلیل است که روشی برای چاقی در پیش گرفته اید کاملا ذهنی و بر اساس عملکرد جسم شما بر اساس دستورات مغزی شما برای چاق شدن بوده است ،به همین دلیل خیلی ساده و بدون تحمل رنج سختی ،چاق شده اید 👉 تو این چندین ماه که در حال نوشتن و گوش دادن فایلها هستم ،هزاران بار این جملاتو خوندم و درک کردم ولی گاهی وقتی اگاهیو میشنوم یا جمله ایو میخونم ،یه درک تازه ای ازش میگیرم که با خودم میگم ،آهان ،اینه ،چرا تا حالا بهش این شکلی نگاه نکرده بودم و الان به اون حس رسیدم و میگم آره چاق شدن آسون بوده چونکه برنامه ریزی ذهنم بوده و لاغر شدن سخته ،چونکه راه های قدیم برای من رنج آور بوده و نکته مهمش اینه 👈👈 ****  که اگر برنامه ذهن ما تغییر کنه بسمت لاغری،   ما میتونیم راحت لاغر بشیم ،بدون دخالت عوامل  بیرونی **** فقط کافیه ،مسیرهای نورونی اونها ساخته بشه ،موندگار بشه و به کار بیفته ،اونوقت انگار گوله برفی که میفته تو سرازیری کوه و بزرگ و بزرگتر میشه،، ،چقدر فهم همین آگاهی میتونه درونیات مارو متحول کنه 🤔👌برم امروز باز هم بهش تفکر کنم 😴، اگر ذهنم بپذیره و باور کنه همین مسیرو ، میفتم تو سرازیری 👍 واقعا مگه ما چقدر در طول شبانه روز بفکر نفس کشیدنمون هستیم ،چقدر نگران بودیم و گفتیم بریم یه گالن بزرگ نفس قایم کنیم برای روز مبادا ، چقدر برای قلبمون نگران بودیم و گفتیم آیا قلبمون امروز هم با ما همکاری میکنه ؟ آیا امروز کلیه های من و هزاران ارگان بدن من ،کار میکنن؟ ما به هیچ کدومشون حتی فکر هم نمیکنیم ،    برای چاق شدن خودمون هم نگران نبودیم که مبادا چاق نشیم ،چونکه برنامه ریزی شده داشتیمش ،برامون کار میکرد ،، اون برنامه ریزی به ما فرمان میداد،به ما مشاوره میداد ،که امروز اینو بخور که چاقت  نکنه ،اینو نخور که حتما چاقت میکنه ، الان میتونی بیشتر از حد نیازت بخوری ، وای تمام غذاها چاق کننده هستن حتی اگر کم بخوری ،تو که آب هم بخوری چاق میشی ، تو که ژنتیکت چاقه ،تو استخون بندیت درشته ،تو ۴ سال شیر مادرتو خوردی چاقی ،به  تو دیگه امیدی نیست ، خجالت بکش ببین چقدر چاق تر شدی ، حالا همه نگاهت میکنن و مسخره ت میکنن ، اصلا هیچ کس دوست نداره ، بازم شام خوردی که انقدر بدهیکل تر شدی ، برنج و نون خوردی  وای 😱 ووووووو و هر روز مثل این نجواها در گوش ما خونده و هر لحظه اسم چاقی ،حس چاقی و ترس های بیشتریو در وجود ما تزریق کرده ، با تغییر ذهنیت های متناسب کننده ، مدل مشاوره دادن های درون ما تغییر میکنه ،مثلا اینکه ، ولع خوردن هر چیزیو نداری ،خوردن دیگه  برات موضوع خاصی نیست ، همه خوراکی ها برات یکسان میشن ،میدونی آزادی داری و میتونی انتخاب کنی ، مدام بهت فرمان خوردن نمیده ، گرسنه میشی براحتی غذای مورد علاقتو میخوری و تمام ،دیگه مدام به خوراکی ها فکر نمیکنی ، خوراکی هارو مقایسه نمیکنی، ترس نداری ، حالت خوبه،آرامش داری، گرسنگی نمیکشی که خیلی مهمه  ،لذت میبری ،با خودت آشتی میکنی ،بدن زیبا و نازنینتو نوازش میکنی بجای سرزنش ،صلحه در درونت به بیرونت سرایت میکنه و دنیای جدیدیو تجربه میکنی ،،،توجه نکردن به مراحل چاقی باعث میشه سکان زندگی ما بسمت تناسب اندام حرکت کنه ،،،پیش فرض بدن ما سلامتیه ،تناسب اندامه ،حاله خوبه ،سلول های ما هر روز در حال ترمیم خودشون هستن و این تجربه رو در زندگیمون زیاد داشتیم که هر جای بدن آسیب دیده ،خودش ترمیم شده ،این نشان دهنده سیستم قوی بدن ماست ، بیس بدنمون لاغریه و ما با افکار و عقایدمون روی اون تمیزی هارو آلوده کردیم ،با تمیز کردن ذهن ،شکل متناسب وجود ما نمایان میشه ،،،، تله روزمرگی و بدیهی شدن اتفاقات زندگی ،یکی از اون  تله هاییکه من   زیاد در اون گیر کردم و نمیدونستم چطور باید باهاش برخورد کنم ، یروزی دلم میخواست به خونه و ماشین برسم ،شاید تو رویای خودم هم نمیدیدم ،اتفاقا صاحب خونه و ماشین هم شدم بعد از یه مدت کوتاه برام تازگی نداشتن و دلم یه شرایط بهترو خواسته و مدام از شرایطم گله داشتم  و غر میزدم ،مرتب زندگی خودمو با دیگرانی که بهتر از من بودن مقایسه کردم ، خودمو سرزنش کردم و از خودم و شرایطم راضی نبودم‌، در کل که از جسم و وزنم و مدل بدنم ناراضی بودم و  به بهبودش امیدوار نبودم،،همین الان هم که در شرایط بهتر سایزی هستم متوجه میشم گاهی ذهنم بهم هشدار میده و میگه ،چرا سایز ۴۰ نمیشی ؟ چرا یه تغییر خیلی بزرگ نمیکنی ؟ بجای اینکه از جا و جایگاه سایزی که رسیدم لذت ببرم گاهی منفی بافم منو متوجه سایزهای پایین تر میکنه و موفقیت الانمو نمیذاره ببینم ، همینطور تو شرایط زندگی هم همینطور ،گاهی به خودم میام متوجه میشم منو برده تو اعماق ناخوداگاهم و داره شماتتم میکنه که چرا تو هنوز نتونستی ماشین مدل بالاتری بخری ،یا  همین ماشین و مسائل رفاهیمو بی اهمیت جلوه میده و میگه حالا انگار زندگیت چی هست 😶 و گاهی که میشینم برای خودم فاصله ای که از نقطه مبداء و شروعم گرفتمو میگم و میگم ،ذهنم ساکت میشه و حال من عالی میشه ،یعنی درمانش فقط یادآوری موفقیت هامونه وگرنه ذهن بلده چجوری خوابت کنه و کارشو براحتی انجام بده ،یجوری درگیر یه مسئله ت میکنه که وقتی به خودت میایی میبینی چند ماهه گیری ،، یه روزی اگر بمن میگفتن تو به سایز مورد دلخواهت خواهی رسید ،اونم براحتی و شادی ،بدون رژیم و ورزش ،اصلا باور نمیکردم ولی الان که دقیقا دارم زندگیش میکنم داره برام عادی میشه ،،باید نگاهمونو از روی وضعیت الانمون برداریم و مدام به جسممون توجه نکنیم ،ببینیم یکمی لاغر شده یا نه ،که بازم با نشدنش حالمون بدتر بشه ،انتظار بدتر شدن رو نداشته باشیم ، راه خودمونو با آرامش بریم ،بذاریم بدن هم کار خودشو بکنه ،دخالت نکنیم ،خدارو شکر سیستم  بدن ما بسیار هوشمنده و میتونه به بهترین نحو کار خودشو انجام بده ،، درس امروز :: به جسم و بدن خود توجه بد نکنیم ،دست از سر جسم برداریم ،با وضعیت کنونی ،نتایج آینده مونو پیش بینی نکنیم ،دنبال نتایج نباشیم ،روی اضطرار نباشیم ،حس خوب به خودمون بدیم ،چشم از این بدن برداریم که سالها نابودش کردیم‌، بخدا وقتی که به سایز پایین تر هم میرسیم هیچ گلی بسر این بدن نمیزنیم ،باز هم دنبال چیز دیگه ای میگردیم که باهاش حالمون بد بشه ،این خاصیت ذهنه که هیچ وقت از ما راضی نیست ،پس راهمونو بریم ،اگر با دیدن خودمون در آینه حالمون بد میشه ،فقط صورت خودمونو نگاه کنیم ،به بدنمون نگاه نکنیم ،انقدر کودک درونمونو تحقیر نکنیم ، به خودمون احترام بذاریم ،به خودمون افتخار کنیم که مثل همه آدم ها فکر رفتار و عمل نمیکنیم ،اگر به خودمون افتخار کنیم جهان هم مارو به مسیرهای عالیتر میبره ، ما خیلی متفاوتیم ،پس بفهمیمم که متفاوتیم ،براحتی از تغییرات درونیمون نگذریم ، من ۱ ساله ساعت کوک کردم از ۱۰ صبح تا ۱۰ شب ،هر ۲ ساعت یکبار آلارمش میزنه و من هر دو ساعت یکبار خودمو میبوسم،نوازش میکنم ،به خودم  میگم که بهش افتخار میکنم ،میگم که داره کار خاصی انجام میده ،داره کل  خود قبلیشو خاموش میکنه و یه خوده جدید میسازه که کار هر کسی نیست ،آره کار هر کسی نیست که ساعتها بشینه پای فایل ،نوشتن و خوندن ،کار هر کسی نیست که مثل دیگران فکر نکنه ،کار هر کسی نیست که درک کنه که یه مغز جادویی داره که میتونه مثل کت جادویی براش پول بسازه ،براش بدن متناسب بسازه ،بدن سالم بسازه ،رابطه عالی بسازه ،درک و فهم اینها راحت نیست ولی ما فهمیدیم ،ما درک کردیم و به زودی نتایج ما از در و دیوار برامون میریزه ،اون زمانیکه ما وسیع شدیم ،اون زمانیکه ظرف وجود ما گنجایش اونهمه نوازشو و موفقیتو داشت و چه خوبه عجله نکنیم ،بذاریم اول هویت ما بزرگ بشه ،رشد کنه ،اونوقت ما دیگه کار زیادی نداریم ،شخصیت جدید، مارو میبره اونجاییکه باید ببره ،فقط صبره با آگاهی میخواد که خدارو شکر ما داریم و میدونیم گنج ها منتظر ما هستند 😊 این بود درس امروز من و الان ساعت ۱۱:۳۰ شبه ،من همچنان در تراس نشستم و دارم مینویسم و لذت میبرم از این بارش افکارم 😊

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریده حسنی
      1400/04/28 21:37
      مدت عضویت: 1632 روز
      امتیاز کاربر: 23378 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 59 کلمه

      سلام دوست همقدم من 😊

      خدارو شکر کامنت من برای شما مفید بوده ،خوندن کامنت های دوستان نقاطیو در ذهن ما روشن میکنه که شاید ما در طول مسیر حواسمون بهشون نباشه و با خوندن نظرات دوستان ،یکدفعه کد هایی در ما باز بشه و راهگشایی ادامه راهمون خواهد بود

      برای شما هم آرزوی سلامتی و تناسب را آرزو دارم 🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم