0

گام ۶۸: شناسایی موانع لاغری

باورهایی که مانع لاغری می شوند
اندازه متن

چاقی نتیجه ایجاد شدن فرمول های چاق کننده در ذهن است. به این دلیل که ریشه چاقی در ذهن است با روش های مرسوم برای لاغری نمی توان لاغر شد. چون با ورزش و رژیم غذایی و … نمی توان ذهن را تغییر داد.

برای لاغر شدن فقط باید طریقه شناسایی و اصلاح موانع لاغری را بیاموزید و به آن عمل کنید. در این صورت خودبخود لاغر می شوید.

لاغر شدن آرزوی من بود

لاغر شدن آرزوی خیلی از افرادی است که اضافه وزن دارند

ثروتمند شدن آرزوی خیلی از افرادی است که فقیر هستند.

سلامت شدن آرزوی خیلی از افرادی است که بیمار هستند.

خوشبخت شدن آرزوی خیلی از افرادی است که احساس بدبختی دارند.

این مثالها و بسیاری از نمونه های مشابه در زندگی همه ما وجود دارد.

هر موضوعی از زندگی مورد توجه بسیاری از انسانهاست که دوست دارند در آن شرایط باشند.

این افراد دو دسته می شوند:

عده ای به خواسته خود در آن موضوع دست پیدا کرده اند و عده ای موفق به تجربه نتایج مطلوب نمی شوند.

تنها تفاوت این دو دسته، میزان توجه آنها به بخش مثبت یا منفی ذهنشان است.

عده ای که به گفته های امیدوار کننده و مثبت ذهن خود توجه می کنند و آن را باور می کنند و با احساس خوب ادامه می دهند مطمئنا نتایج عالی کسب می کنند.

و آن دسته که به گفته های منفی ذهن خود توجه می کنند و دچار یاس و ناامیدی می شوند و احساس خوبی ندارند مطمئنا نتایج مطلوبی کسب نمی کنند.

موضوع برای همه یکسان است اما نتیجه برای انسانها به اندازه افرادی است که به آن موضوع علاقمند هستند، هر فردی بنا به محتویات ذهنی خود نتیجه می گیرد.

موانع لاغری ذهن

اصلاح موانع لاغری ذهن

لاغر شدن هم مانند هر موضوع دیگری است، عده ای علاقه دارند که لاغر شوند اما این عده به دو دسته تقسیم می شوند:

دسته ای که به بخش مثبت ذهن خود توجه می کنند و با احساس خوب مسیر لاغر شدن را طی می کنند به رویای لاغر شدن خود می رسند.

اما عده ای که به گفتگوی ذهنی خود درباره موانع لاغری توجه می کنند، دچار یاس و ناامیدی در رسیدن به خواسته خود می شوند هیچ وقت نمی توانند طعم خوش لاغر شدن را تجربه کنند.

نکته مهم و قابل توجه برای افرادی که به بخش مثبت ذهن خود توجه می کنند این است که:

برای آنها هم مشکلات اضافه وزن مانند افرادی منفی نگر وجود دارد، در ذهن آنها هم گفتگو درباره موانع لاغری وجود دارد، اما آگاهانه به گفتگوی مثبت و امیدبخش ذهن خود توجه می کنند.

آنها با کم توجهی به نجواهای ذهنی درباره موانع لاغری و همچنین تقویت کردن بخش مثبت نگر ذهنشان از طریق استفاده از آموزش های لاغری با ذهن موفق می شوند از سد موانع لاغری ذهن گذر کرده و طعم خوش رسیدن به تناسب اندام رویایی را تجربه کنند.

نجواهای ذهنی به گفتگوهایی است که ما در ذهن خود درباره موانع لاغری با خودمان مرور می کنیم یا درباره موانع لاغری خودمان با دیگران صحبت می کنیم و به این ترتیب لاغر شدن را در ذهن خود سخت و غیرممکن می کنیم.

این باور خطرناک به تنهایی قادر است همه تلاش افراد برای لاغر شدن را نابود کند و باعث شود فرد برای همیشه اسیر چاقی و اضافه وزن باقی بماند.

یادگیری طریقه شناسایی موانع لاغری و عمل کردن به تمرینات محتوای آموزشی جهت اصلاح موانع لاغری ذهن گام بلند و مهمی در تحقق رویای لاغری خواهد بود.

مراحل لاغر شدن

اهمیت اصلاح موانع لاغری در ذهن

افکار و نگرش هایی که موانع لاغری ذهن را ایجاد می کنند تنها دلیل لاغر نشدن، ناامید شدن و رها کردن مسیر لاغری با ذهن هستند.

این موضوع دقیقا تلنگری برای من بود که باعث شد مجدد به خودم بیام و برای هزارمین بار غرق مسائل دیگران نشم و متعهدانه در مسیر خودم حرکت کنم.

اگر چاق هستیم بخاطر داشتن باورهای چاق کننده ست و اگر لاغر نمی شیم به دلیل وجود باورهاییست که موانع لاغری را ایجاد می کنند. 

محتوای جلسه امروز درباره توجه کردن به صدای مثبت و نادیده گرفتن نجواهای منفی است. اینکه ذهن حرف های خوش آیند نمیزنه و حرف های مثبت رو باید آگاهانه به خودمون بگیم و تکرار کنیم‌ که در ما به شکل باورهای جدید ساخته بشه، هر چقدر انبار افکار و توجهات مثبتمون قویتر و پر تر بشه، کفه توجهات منفی سبک تر میشه و خودبخود اتفاقات با کیفی تر وارد زندگی ما میشه.

در لاغری با ذهن هم بهتره که در مسیر گوش کردن به گفتگوهای منفی نباشیم تا بتونیم نتایج بهتری بگیریم که گوش کردن بهش باعث تقویت موانع لاغری در ذهن و ایجاد ناامیدی و در نتیجه ادامه ندادن میشه.

افکار منفی هر لحظه در مغز ما پردازش میشن، مثل یک ریتم تکراری، مثل یک نوار ضبط شده که از زمان بیداری ما روشنه تا موقع خواب، میتونیم افکار منفی رو به شکل واگن های کوچیک قطار تشبیه کنیم که مدام با اتفاقات مختلف از جلوی چشمان و احساسات ما رد میشن.

ما در حال تماشای اون واگن ها یا اون صفحه نمایش هستیم و باید حواسمون باشه که اون فیلم و هنرپیشه ها، همگی در اون فیلم نمایشی هستن و واقعی نیستن، بیشتر متن و داستان اون فیلم یا اون اتفاقات واگن ها، ناراحت کننده و ترسناک هستن ولی ما باید به یاد بیاریم که اونها فقط دارن نمایش اجرا میکنن و ما نباید محو اون داستان ها بشیم و احساساتمونو درگیر نکنیم چون دقیقا احساسات ما مورد حمله قرار میگیره.

حالا برای افراد چاق این نمایش صحنه ای، در قسمت چاقی و ترس ها و عوارضش هست و هر روز با اون صدا و تصویرهای ناراحت کننده روبرو میشن که باعث تقویت و تشدید موانع لاغری در ذهن می شوند و فرد را ناامید می کنند. پس به دنبال ذهنمون و راهکارهاش راه نریم، مقصد ذهن فقط نرسیدنه.

اول باید باور کنیم بعد تجربه کنیم، اول باید باور کنیم که لاغر شدن یک کار آسونه، ولی قبلش باید سخت بودن لاغری رو در خودمون بشکونیم، چون این یکی از مهمترین موانع لاغری در ذهن ما می باشد.

لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست

اصلاح باور سخت بودن لاغر شدن

به این همه افراد متناسب و لاغر نگاه کنیم، آیا اونها برای اینکه لاغر باشن کاری انجام میدن؟ نه اونها فقط زندگی میکنن

آیا ما برای نفس کشیدن کار خاصی انجام میدیم؟ نه بصورت طبیعی نفس می کشیم

آیا پرنده ها برای پرواز رنج میبرن؟ معلومه که نه 

پس چرا ما برای لاغر شدن رنج میبریم؟

چونکه قبلا باور کردیم که لاغر بودن راحت نیست، اصلا لاغر بودن که برای تو نیست، مال تو نیست، تو نمیتونی لاغر باشی، ببین مدل بدنتو، ببین چقدر پرخوری میکنی، دیگه الکی تلاش نکن خواست خدا بوده که چاق باشی یا تو  ارثی چاقی و نمیتونی تغییرش بدی وووو

اول باید دونه دونه اون قوانین قدیمیو بنویسیم و قبولشون نکنیم و بعد بیاییم اینهمه افراد لاغرو به خودمون نشون بدیم که براحتی متناسب و نرمال هستن، آخه ما تصور میکردیم که چاقی برای ما طبیعیه.

اگر ۱۰ کیلو وزن کم میکردیم کلی ذوق زده میشدیم و به همه اعلام می کردیم که ببینید ما چقدر لاغر شدیم!!! 

مثلا الان من مدام پیش همه میگم ببینید من اسمم‌ فریده است؟ من فریده هستم، من دست و پا دارم، خب من فریده هستم و دست و پا دارم و هیچ وقت نمیگم چونکه پذیرفتمشون و برام طبیعیه، مثل اینه که به گربه بگیم وای تو گربه ای، خب گربه ست دیگه.

پس لاغر و متناسب بودن طبیعیه ،دیگه نیازی نیست من جار بزنم‌ آهای من لاغرم، باید لاغر باشم، مثل قبل که باور کرده بودم باید چاق باشم‌ و چیزی غیر از اون وجود نداره، پس لاغر بودن نرماله و راحترین کار دنیاست.

اگر قبلا شکست های زیادی در لاغر شدن داشتم بخاطر این بوده که راهم صحیح نبوده، مثل اینه که سوییچ ماشینمونو توی کوچه گم کردیم و چونکه اونجا تاریکه، بیاییم توی خونه رو بگردیم که روشنه، خب معلومه که تا ابد هم بگردیم نمیتونیم پیداش کنیم، باید با یه چراغ قوه بریم توی کوچه رو بگردیم، جای درست گشتن، کوچه است.

ما هم سالها جای اشتباه به دنبال لاغری، ثروت، رابطه، سلامتی وووو گشتیم.

اول باید راه صحیح رو پیدا کنیم بعد براحتی میتونیم به جاهای بهتر هدایت بشیم و اونوقت دیگه سرخورده و ناامید نمیشیم. 

چاق شدن سخترین کار دنیاست چونکه ما داریم سختی های بیشتری رو تحمل میکنیم، مدام زشت تر میشیم، لباس اندازمون گیر نمیاد و بهمون نمیاد، اعصابمون خورده، اعتماد بنفسمون پایین میره، شاد نیستیم، افسرده میشیم، بد اخلاق و پرخاشگر میشیم، رنج میبریم، مدام گرسنه هستیم، مسخره میشیم، سلامتیمون از بین میره، از خودمون متنفر میشیم ووو

با این توصیفات آیا چاق بودن سخت نیست؟ سخته،

هر چقدر لاغرتر باشیم حالمون بهتره، شادتریم‌، خوشحالتر هستیم، سبک تر هستیم، آرامش و آسایش بیشتری داریم، رژیم غذایی نداریم، آزادی در هر مقطعی داریم، اعتماد به نفسمون بیشتره، از خودمون راضی تریم، زیباتریم، جذاب تر  و جوانتر میشیم .

سرحال تر خواهیم بود، ارتباطات موثرتری خواهیم داشت، الگوی خانواده میشیم، این باور شکسته میشه که لاغر شدن سخته، نگرش آدم ها نسبت به لاغری عوض میشه، حس رهایی خواهیم‌ داشت، هر لباس و هر رنگی بخواهیم می تونیم بپوشیم، آزادی کامل داریم و چقدر آزادی لاغری لذتبخشه.

بودن من در مسیرهای آموزش ذهنی برای دیگران سخت بود ولی برای من آسون و زیباست و تونستم سالها باشم و لذت ببرم.

انجام ورزش های مختلف برای من انجام پذیر و لذت بخش بود ولی برای اطرافیانم کار رنج آوری بود.

خیلی از کارهاییکه سالها انجام دادم و دیگران فقط ببیننده اونها بودن و من دوست داشتم و دارم که بهتر زندگی کنم و براش هر روز قدم هایی بر می دارم.

 دارم یاد می گیرم و تلاش می کنم آموزه هامو در زندگیم تا حدود زیادی اجرا کنم و هر زمان باورهای من بیشتر به سمت لاغر شدن شکل بگیرن، جسم من بدون معطلی میره بسمت لاغر شدن، براحتی و آسونی لاغر می شم.

من آرام و مطمئن هستم، به راهم ایمان دارم، به خدا اعتماد دارم و بیشتر به قدرت های درونی خودم ایمان دارم که مطمئنم مغز من طراحی شده برای ارتباط من با جهان هستی که وقتی بتونم برنامه های بهتر توش دانلود کنم، موقعیت های عالی رو برای من به ارمغان می یاره.

 نوشته خانم فریده عزیز در بخش نظرات

انگیزه لاغری

رسیدن به احساس خوب لاغری

“چه فایل خوبی چه مثالای خوبی

من تا این جمله رو می شنوم که لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست یه چیزی درونم حالش بد میشه که همون بخش منفی باف و موانع لاغری ذهنم هست که خاطرات تلاش های نادرست منو در مسیر متناسب شدن یادم میاره و اونقدر اونا رو واضح و واقعی و دردناک و مشقت بار نشونم میده تا من به تایید برسم.

من چطور باید با موانع لاغری ذهن برخورد کنم؟

با اتفاقات و خاطراتی که از شروع این دوره بدست آوردم.

من در حال یادگیری هستم.

یادگیری اینکه غذامون نبلعم بلکه درست مثل یک انسان سپاسکزار آرام بجوم، مزه ها رو بفهمم، با غذای داغ مثل یک قحطی زده دهن خودمو نسوزونم و از مقدار غذام برای برطرف کردن نیاز بدنم استفاده کنم.

این آموزشه دیگه

وقتی من به آموزش هام توجه کنم دیگه نمیگم ای بابا چه زندگی دارم همش باید درست رفتار کنم این که نشد زندگی
نه من دیگه اینو نمیگم.

من وجه درست و مثبت و انسانیمو در نظر میگیرم و رفتارهای یک انسان و یک اشرف مخلوقات رو که در اینجا لاغر شدن هست رو تمرین میکنم.

دقیقا همونطور که گفتین چاقی سخته خیلی سخت.

من زمانی که در دوران بارداری خودمو به وزن 110 کیلو رسوندم خیلی تلاش کردم که پرخوری و بدخوری داشته باشم در حدی که بارداری خطرناکی داشتم.

این رفتار از یک عالمه فرمولی ساخته شده بود که داشت هر کدومش در زمان خودش عمل میکرد

ازدواج کردی بیشتر بخور، بارداری بیشتر بخور، شیر میدی بیشتر بخور، میخوای خدا دوست داشته باشه بیشتر بخور، برای شادی روح از دنیا رفته بیشتر بخور، کادوی عروسی دادی بیشتر بخور، تولده بیشتر بخور، خسته ای بخور، ناراحتی بخور، ضعف داری بخور، خوابت میاد بخور

من میتونم همینطور به فرمان فرمول های چاقی که داشتم ادامه بدم و بنویسمشون

حالا با این طوماری که یک عمر تحت آموزشش بودم و به لطف خدا اونقدری هم چاق نشده بودم که در مورد چاقی تلاش کرده بودم ، میخوام آموزش جدیدی رو در وجودم پایدار کنم

آموزش لاغر شدن

خب معلومه اولش فرمول های چاقی و موانع لاغری خیلی بیشتر خود نمایی میکنه و من میفهمم با چه قدرتی طرفم و فقط باید رو آموزش های جدید توجه داشته باشم.

و گرنه از دید فرمول های چاق همیشه غذاها فرصت های تکرار ناشدنی هستند و این نگرش یکی از موانع لاغری است.

همیشه باید از هر فرصتی برای خوشی از غذا استفاده کرد

برای یک نئشه گی

برای حرکت روی همون حالت همیشگی

من حالا از روی تردمیل چاقی یواش یواش اومدم پایین و میخوام برم روی تردمیل لاغری

یعنی رفتارهای لاغر شدن رو تکرار کنم

همیشه تا آخر عمرم.

اگرم اشتباه کنم اشکالی نداره دوباره رفتار درست رو انجام میدم.

تا زنده هستم زمان یادگیری و عمل کردن دارم.

اگرم زمان زندگی برای من تمام بشه از اینکه در راه تلاش برای مسیر درست قدم برداشتم پیش خودم سربلندم.

مهم تلاش های منه که هر روز دارم با خودم با زندگیم چیکار می کنم.

اینکه گفتین لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست وقتی تو ذهنم در مورد این مسئله مقاومت پیش میاد میگم اشکالی نداره لاغر شدن آسون ترین کار دنیا میشه برام اگه الان آسون نیست با تمرین کردن و اصلاح موانع لاغری آسون میشه.

و چه مثال خوبی زدین که اگه چه کاری مثل رانندگی یا زبان یا هر مهارتی رو بلد نباشیم شاید بعضی زمان ها بهمون فشار بیاد ولی چاقی چیزیه که همیشه بهمون فشار میاره.

من اگه مولتی میلیاردم بشم ولی چاق باشم اصلا خوشحال نیستم اصلا.

همیشه میگفتم و میخوام که تو هر موقعیتی از موفقیت، من متناسب باشم.

اصلا وقتی یه آدم موفقی رو میدیدم که چاقه خیلی به دلم نمی نشست میگفتم این آدم ضعف بزرگی داره.

من اعتیاد به خوردن و چاق شدن رو در یک انسان چاق دیگه متوجه میشم و دقیقا این ضعف رو متوجه میشم و به نظرم کسی که هر روز روی این اعتیاد کار کنه و هر روز خودشو از نظر ذهنی با رفتار درست کنترل کنه بسیار بسیار بسیار انسان قوی هست.

چون داره هر روز یه قدرت بزرگی رو درون خودش شکست میده و به یه قدرت بزرگ و سازنده ای دسترسی پیدا میکنه
تو قرآن خدا آدم و حوا رو مثال میزنه که نباید یه خوراکی رو میخوردند.

ماه رمضان رو مثال و رفتار یک ماهه قرار داده که اگه عادت غذایی در انسان شکل گرفته با تمرین 30 روزه اون رفتار ها رو تعدیل کنه.

و کسایی هم هستند مثل من که هر روز میان توی سایت تا رفتارشونو از طریق آموزش های بسیار ارزشمند درست کنند.

من خیلی خوشحالم که دارم روی جنبه ی مثبت ذهنم کار میکنم روی اصلاح موانع لاغری ذهن کار می کنم.

هر بار که چشمم به شکمم میافته که خب حالا خیلی لاغر تر از شروع دوره شده ولی هنوز خاطرات چاق قبل رو داره و منفی بافم بهم میگه مگه این چربی اضافه ها از بین میرن؟ اینم یکی دیگه از موانع لاغری در ذهن منه که همش باقی مانده چاقی رو به یاد من میاره.

من بهش میگم من اینارو از کره مریخ نیاوردم

من این اضافه بار و اضافه وزنو خودم ساختم، با تلاش زیاد

هر روز با هر بهانه ای خوردم و خوردم

هر روز تلاش کردم و عاشقانه خودمو چاق تر کردم

حالا میدونم که هر روز با تلاش عاشقانه برای لاغر شدن به لطف خدا در لاغری هم به مهارت میرسم عزیزم.

تو نگران نباش

به این شکل سعی می کنم قدرت و خودنمایی موانع لاغری رو در ذهنم کمرنگ کنم که انگیزه و اشتیاق ادامه دادن داشته باشم.

هنوزم عاشق غذا هستم ولی خوبی این روش اینه که من میتونم درست و به اندازه نیازم غذا بخورم و این دیگه محرومیت نیست این رفتار انسانیه که دارم یاد میگیرم انجام بدم.

اسمش عشق به خودمه

خیلی خوشحالم اینجا راحت می نویسم و هر روز این فرصت رو دارم که هم با بخش منفی و هم با بخش مثبت درونم زمانی که اینجا بیام می تونم صحبت کنم و با تمرکز این کارو انجام بدم.

مثال غول خیلی مثال خوبی بود

من این غول که پاشو روی خوشبختی من گذاشته دور میزنم چون راستش زورم نمیرسه از سر راه برش دارم ولی میتونم یه مسیر خوشگل و دوست داشتنی برای خودم با دور زدن این غول بسازم.

بی نهایت ممنونم”

ایمان دارم دوستانی که به خوبی باورهایی که موانع لاغری می شوند را درک کرده و برای برطرف کردن آن سعی کنند نتایج عالی کسب می کنند.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام عالی تمرین مربوط به شناسایی و اصلاح موانع لاغری ذهن توصیه می شود ابتدا محتوای نوشتاری را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کرده و سپس به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.

  • نظر شما درباره موانع لاغری ذهن چیست؟ با ذکر مثال درباره موانع لاغری که در ذهنتان دارید شرح دهید.
  • چرا استفاده از روش های لاغری در گذشته باعث اصلاح موانع لاغری در ذهن ما نشده است؟
  • در گذشته که برای لاغر شدن از طریق مختلف اقدام می کردید چه نگرشی درباره امکان لاغر شدن خود داشتید؟
  • انتظار شما درباره چاق تر شدن چگونه بوده است؟ بعد از هربار لاغر شدن چرا انتظار دوباره چاق شدن داشتید؟
  • قبل از آشنایی با سایت تناسب فکری انتظار شما درباره امکان لاغر شدنتان چگونه بوده است؟
  • بعد از آشنایی با تناسب فکری چه موانع لاغری در ذهن خود را شناسایی و اصلاح کردید؟
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.34 از 44 رای

https://tanasobefekri.net/?p=19116
171 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فاطمه سادات
      1398/10/09 22:54
      مدت عضویت: 1902 روز
      امتیاز کاربر: 3936 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      محتوای دیدگاه: 314 کلمه

      سلام . واقعا سایت عالی شده . یعنی چقدر مطالب خوبه . هرچی میخونم سیر نمیشم . درکم بالاتر میره . اصلا دیگه زبانم عاجز میشه از تعریف و تایید . یعنی کل جامعه ی ایران اگه بخوان جمع بشن همه با این مطالب لاغر میشن . از بس که کامل و جامع هست . ممنونم از شما .
      کسی که در مسیر تغییر باور و تغییر عادت قرار بگیره عالی نتیجه میگیره .
      یه قسمتی از سایت رو داشتم مطالعه میکردم در مورد شلنگ و آب گرم و سرد یعنی مطلب تغییر عادت رو چقدر برام عالی جا انداخت . البته اونجا فکر میکنم قسمت نظرات نداشت که نظرم رو بنویسم بنابراین اومدم اینجا بنویسم .
      مطلب اینجا رو هم خوندم بازم حالم بهتر شد .
      فوق العاده است . ممنون از تلاش شما برای ارائه ی این همه فایلها و مطالب مفید که واقعا اگر کسی بخواد استفاده کنه تا آخر عمرش کافیه تازه این مطالب به منبع بی نهایت الهی وصله و هر روز به روزرسانی میشه که نور علی نور میشه ولی اگر تغییر هم نکنه خود این مطالب به تنهایی هم هربار که مطالعه میکنیم دید تازه ای نسبت بهش پیدا میکنیم .
      اون مطلب شلنگ آب سرد چقدر آدم رو به ادامه دادن راه امیدوار کرد که ادامه بده اب گرم موقته تموم میشه . این آب به آب سرد وصله و به زودی به نتایج عالی میرسی و فرمولها تثبیت میشه . آروم باش و صبر کن تا فرمولها اثر خودش رو در ضمیر بزارن .
      نگرش مثبتت رو تقویت کن که نگرش مثبت رو هم میشه همون وصل بودن به آب سرد در نظر گرفت . اگه تا آخر باز باشه افکار منفیت رو از ذهنت خارج میکنه ولی اگه ببندیش هرگز به موفقیت نخواهی رسید .
      استاد یعنی از خوشحالی دلم میخواد پرواز کنم . خدارو شکر که تونستم دوباره به مسیر برگردم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1400/03/13 20:41
      مدت عضویت: 1902 روز
      امتیاز کاربر: 3936 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,644 کلمه

      سلام 

      گام ۶8 

      لاغر شدن آسانترین کار دنیاست . 

      مواردی رو بنویسید که شما در اون موفق بودید و دیگران براشون سخت بود و مواردی رو بنویسید دیگران به سادگی به دست آوردند و برای شما  سخت بوده . و بنویسید مواردی رو که شما با توجه به مثبت وجودتون در اون کار پیروز شدید و با توجه کردن به منفی در اون کار شکست خوردید . 

       

      من در خیلی کارها موفق بودم . چون الان دارم از دید مثبت به زندگیم نگاه می کنم . 

      من زندگی خوبی داشتم . دوست دارم دونه دونه نام ببرم از اول زندگیم . 

      اول اینکه من و خواهرم دوقلو بودیم و من قل دوم بودم و بعد از من مادرم اینا دیگه بچه نخواستن . یعنی من فرزند آخرم اگه از طریق کانال پدر و مادر فعلیم  وارد این دنیا نمیشدم معلوم نبود الان فرزند کی بودم . من در بین هزاران احتمالی که می تونست ایجاد بشه موفق شدم نعمت حیات رو جذب کنم و با خواهرم به این دنیا پا بزارم . من از هوش خوبی برخوردار بودم . نمیگم خیلی باهوش بودم اما از همون اول درک بالایی داشتم به راحتی می تونستم خودمو جای دیگران قرار بدم و از دریچه ی اونها به زندگی نگاه کنم این خصوصیت شاید در جهت منفی خطرناک باشه و این کار سبب ورودیهای منفی در من بشه اما با کنترل اون و هدایت به سمت مثبت من از این ویژگی شخصیتیم خیلی راحت میتونم در جهت خلق بهترین خودم شدن استفاده کنم ‌ . در حالیکه خیلیها رو دیدم این ویژگی رو ندارن  ولی من به راحتی انجامش میدم . . کار دیگه ای که خیلی خوب میتونستم از عهده اش بر بیام ریاضی بود برای خیلی ها سخت بود ولی برای من اسون ولی ورزشم خوب نبود . چون همیشه میگفتم نمیتونم . واسه همین اون زمان که من ورزش رو جزء ابزارهای لاغر کننده میدونستم هرگز موفق به لاغری نشدم ولی  یکی از دلایل موفقیت من در مسیر لاغری با ذهن این بود که من همیشه به ذهن خودم و تواناییم ایمان داشتم . مورد  دیگه دروس حفظی بود من در دروس حفظی خیلی موفق نبودم چون همیشه از مِنّ و مِن کردن خجالت میکشیدم به توانایی خودم در جهت محفوظاتم ایمان نداشتم اما الان فهمیدم این به دلیل این بود که من همیشه از نگرش منفی به دروس حفظی نگاه میکردم . چون یه سری از معلمها عین کتاب نوشتن رو میخواستن ولی من فقط خوب درک میکردم و با جملات خودم مطلب رو بیان می کردم الان که نگاه میکنم اتفاقا خیلی هم خوب بود این حالت . 

      در انتخاب دوست من ضعیف عمل میکردم اما خواهرم قویتر از من بود چون اون همیشه شاد بود و خنده رو ولی من غمگین بودم ولی بعدها که فهمیدم چطور باید با دیگران ارتباط برقرار کنم خیلی راحت تونستم دوستان زیادی رو جذب کنم . 

      بزرگتر شدیم و به دانشگاه رفتیم من و خواهرم  ادبیات رو به خاطر پدرم انتخاب کردیم چون فقط میخواستیم بریم دانشگاه مامانم راضی نبود و ما فقط برای اینکه بتونیم به دانشگاه بریم طبق خواسته ی پدر ادبیات رو انتخاب کردیم و جالبش ایت بود دقیقا همون سال ورود ما دوره ی فراگیر پیام نور اومد و ما بدون کنکور وارد دانشگاه شدیم و اتفاقا همون بار اول قبول شدیم در حالیکه طرفیت محدود بود و خیلی ها قبول نشدن . بعد که لیسانس گرفتیم  ۳ سال طول کشید  تا  کار برامون جور بشه ما هر دو معلم شدیم در حالیکه واسه خیلیها کار جور نشد ولی ما تونستیم یه شغلی خوب انتخاب کنیم که خیلی هم پدرم راضی بود و آرزوی خواهران قبلیمون هم  بود و کل خانواده واقعا دوست داشتند این کارو  ولی ما تونستیم بهش برسیم . بعد پدرم برای ما ماشین خرید و ما رانندگی یاد گرفتیم در حالیکه خیلی ها موفق به انجامش نشدن . بعد که ازدواج کردیم و من خیلی راحت تونستم با درکی که از متون آقایی  از هم محله ایهامون  داشتم ایشون رو جذب کنم و ایشون برای برادرشون از من خواستگاری کردن . در حالیکه واسه خیلی ها نوشتم سخت بود ولی من خیلی راحت میتونستم بنویسم و دیگران رو تحت تاثید قرار بدم . همسرم به خواستگاریم اومد و من یک ازدواج بسیار راحت در عرض فقط سه ماه داشتمبا اینکه بعضی از افراد خانواده موافق ازدواجم نبودن اما من تونستم اونها رو راضی کنم و با آقا مجید ازدواج کنم . جهیزیه ام خیلی راحت با پدرم خریدیم در حالیکه خواهر دوقلوی من به خاطر اینکه خیلی سخت انتخاب میکرد همیشه با پدرم دعواش میشد ولی من خیلی راحت با پدرم دوتایی میرفتیم و کلی چیز می خریدیم و راحت بر میگشتیم چون من همیشه خوب میدیدم و خواهرم منفی . روز عروسی همسرم خوابش برد و خودش نیومد بریم ارایشگاه من اگه میخواستم اخم و ناراحتی کنم روز عروسی رو هم به خودم و هم به همسرم زهر مار می کردم در حالیکه من و خواهر دومم اژانس گرفتیم و خودمون رفتیم و مجید هم وقتی بیدار شد و البته دلیل خواب موندنش رو برام توضیح داد من خیلی خوشحال شدم که بهش بد رفتاری نکردم . ایشون برادرشون رو برده بودن بیمارستان و شبونه عملش کرده بودن برای همین صبح خوابش برده بود . خب من اگه منفی بودم چقدر شکست میخوردم و بهترین روز زندگیم و تبدیل به جهنم میکردم . در مورد خرید لباس عروس و آرایشگاه تمام عروسها بدون استثنا بسیار حساس هستن و اعصابشون همیشه خورده ولی من فقط لذت بردم و اتفاقا همه بهم میگفتن مثل فرشته ها شدی چون من از درون اروم بودم . امااااااا تنها نقطه ی منفی ذهنم بچه دار نشدنم بود که من همیشه تابع افکار منفی وجودم بودم ولی باز بعد از ازدواج اولش خیلی خودم و درگیر نمیکردم حتی با اینکه سرکار می رفتم دانشگاه سراسری کاشان برای فوق لیسانس قبول شدم و با اینکه وسطهاش به خاطر افکار منفیم میخواستم انصراف بدم با راهنمایی معاون اموزشی دانشگاه درسم رو ادامع دادم و با بهترین معدل های دانشگاه (بالای ۱۸) و با بهترین نمره ی پایان نامه (۱۹:۴۳ ) قبول شدم و خدا میدونه روز دفاع چقدر دفاعیه ام هیجان انگیز بود طوری که دانشجویان زیادی سر دفاع من حاضر بودن و خود استادها از این همه دانشجو تعجب کرده بودند چون معمولا دفاعها فقط با یکی دو تا دانشجو انجام میگرفت .و من اولین نفر از بچه های کلاسمون بودم که دفاع کردم در حالیکه اونای دیگه حدودا شش ماه تا یکسال بعد از من دفاع کردن و درسشون تموم شد . اما بعد کم کم به خاطر بچه دار نشدنم افکار منفی بر من غالب شد کارمو رها کردم . درسمم که تموم شده بود ولی حال من بد بود . من بچه میخواستم و هرچی بیشتر میخواستم بیشتر ازش دور میشدم در حالیکه همه مثل اب خوردن بچه دار میشدن خدایا من چه گناهی در درگاه تو کرده بودم که بچه هام سقط میشدن . تا با راه تناسب فکری آشنا شدم . بزرگترین موفقیت زندگی من آشنایی با تناسب فکری بود و تحول زندگی من در اوج ناامیدی و حتی تصمیم به طلاق و خودکشی . من متحول شدم . و موفق به کاهش وزن در عرض فقط چند ماه شدم . من بی نظیر بودم در نوع خودم و شاید این بزرگترین موفقیت زندگیم بود و البته شاید نه بلکه قطعا بزرگترین موفقیت زندگیم بود که منو با خودم آشنا کرد . چون من از درون انسان دیگری از خودم ساختم . تضاد بچه هنوز از زندگی من برطرف نشده ولی من دیگه آدم قبل نیستم . من در راه یادگیری دارم تلاش میکنم تا بتونم همین چیزی رو که برای دیگران مثل اب خوردنه برای خودم مثل آب خوردن کنم . بچه دار شدن ساده ترین و راحتترین کار دنیاست . شما چاقی براتون غول بود من بچه دار شدن . چاقی برای من زیاد غول نبود برای همین خیلی راحت به دستش آوردم ولی بچه دار شدن نیاز به یادگیری داشت و من الان که دارم گام به گام حرکت میکنم همانطور که لاغر شدن رو برای خودم راحت کردم بچه دار شدن رو هم دارم راحت می کنم . دارم روی باورها و ذهنیتم کار می کنم . موانعم رو شناسایی میکنم و خلاصه علاوه بر یادگیری لاغری روی یادگیری بچه دار شدن هم دارم کار میکنم چون تفاوت من با سایر کسانی که راحت بچه دار شدن این بود که اونها طبق فرمول اولیه ی کارخانه پیش رفتن اما من اطلاعات خلاف جهت آفرینش سالها وارد ذهنم کردم که باید اونها رو شناسایی کنم . من اکنون بچه دار شدن رو رها کردم و مشغول یادگیری هستم و ایمان دارم بچه دار شدن از لاغر شدن برای من راحتتره ولی الان که هنوز ندارم فکر میکنم سخته . چون بچه دار شدن فقط چند بار در زندگی اتفاق میفته و وقتی مثلا من دو یا سه تا بچه بیارم دیگه لزومی به کارکردن روی فرمولها نداره اما لاغری تا پایان عمر و تا ابد هست . چون ما تاابد باید روی لاغریمون کار کنیم و روی فرمولهای لاغری . پس لاغر شدن یک حرکت مداومه که همواره ما رو در کنار هم نگه میداره و این هم یک عامل لذتبخش در جهت همراه بودن با شما استاد گرامیست . این که همیشه میتونم از بیانات شما استفاده کنم و شما همواره در این راه لذتبخش و آسان و شیرین همراه ما هستید و ما میتوانیم ذهن خودمان را با فرمایشات شما همسو کنیم .
      خدایا سپاسگزارم .
      لاغر شدن آسانترین کار دنیاست و بچه دار شدن از اونم ساده تره . میدونم همونطور که تونستم به راحتی لاغری رو به جسمم هدیه بدم میتونم با پیگیری آموزشها فرزند رو هم هم به خودم و هم به همسرم و هم به دنیای زیبایم هدیه دهم . خدایا بابت فرزندان صالحی که به من عطا کردی از تو سپاسگزارم . خدایا بابت لاغری ام از تو سپاسگزارم . خدایا به خاطر وجود استاد ازت سپاسگزارم . خدایا به خاطر آیدای خوشگلمون هم ازت سپاسگزارم . استاد همیشه ازتون ممنونم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1401/07/27 10:40
      مدت عضویت: 1902 روز
      امتیاز کاربر: 3936 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 838 کلمه

      سلام  توی قسمت امتیازات دیدم برای اینکه امتیاز سطح مبتدی رو بگیرم فقط یه مورد مونده که خط نخورده و دیدم نوشتن در قسمت فایل ۱۱۲ گام . فکر کنم منظورتون ۱۰۰ گام اینجا و ۱۲ گام اون یکی فایلهای رایگان خست . 

      اومدم اینجا فال گرفتم . مثل حافظ چشامو بستم دستمو چرخوندم روی قدمها و گفتم هر بخش که فعلا مورد نیازمه انتخاب کن . 

      که اومد روی باورهای مانع لاغری .

      بارها گفتم بازم میگم ولی الان تا حدودا زیادی نرمتر میگم . مهمترین مانع من برای لاغری احساس من به خوردن هست و نگرش اشتباه من نسبت به رفتار متناسب هست که باعث میشه حس من به رفتار متناسب بد بشه . 

      حس میکنم این مانع ذهنیم هم تا حدود زیادی  برطرف شده . ولی دوست دارم تکرارش کنم که بیشتر برام جابیفته و برطرف بشه . 

      من باور دارم انجام رفتار در من کاملا ناخوداگاه هست . یعنی من کاملا تحت تاثیر الگوهای ذهنی خودم و احساسی که به یگ رفتار دارم اون رو ناخوداگاه انجام میدم .

      مثلا در مورد خواب  دیدین زمانی که به زور میخوایم خودمون و بخوابونیم اصلا خوابمون نمیبره ولی وقتی اون رو به ناخوداگاه واگذار می کنیم خیلی راحت و بی دغدغه خوابمون میبره . 

      بدن من واقعا از خیلی لحاظها تنظیمه و واقعا از وجودش لذت میبرم . 

      هر قسمتی که من نگرانش باشم و رهاش نکنم اون بد کار میکنه ولی هر قسمتی که اصلا نگرانش نیستم و رها میکنم خیلی راحت انجام میشه . 

      پس  حتی همین موانع هم باید رها کنم که خدا خودش انجام بده ولی از اونجایی که من تحقیق کردن رو دوست دارم از انجام این مسیر لذت میبرم ولی چون فرمولای غلطم دارم خب وقتی خودم انجام بدم قطعا نتیجه با زمانی که خدا انجام میده فرق داره . 

      خدا راحت انجام میده ولی داره به من یاد میده .

      نیروی مثبت وجودم میگه ببین تمام مشکلات تو با یه چشم به هم زدن خدا حل میشه ولی خدا میخواد تو حلش کنی که یاد بگیری . میخواد تو آگاهی کسب کنی که ببینی خدات چقدر بزرگه . که خدا رو بهتر بشناسی . 

      خدا دوستت داره که بهت چالش میده چون میدونه میتونی حلش کنی . 

      این همه دانایی و آگاهی در این مسیر کسب کردی . 

      ولی هر جایی که میبینی خسته شدی رها کن خدا کلاژ فرمون زیر پاشه ماشین زندگیتو در بهترین جای ممکن قرار میده .

      بخش مثبت وجودم اینارو میگه . تو باعث افتخار خدایی . خدا تو رو خیلی دوست داره . خودتو از منظر خدا ببین . تو بهترین بنده ی خدایی که خدا خودشو از درونت به نمایش گذاشته . خدا همه ی بنده هاشو دوست داره . همه آفریده هاشو . اگه میگم تو بهترینی منظورم این نیست که اونا بهترین نیستن . اونا هم بهترین و معجزه ی خدا همینه که همه آفریدگانش بهترین خودشون هستن در هر لحظه . 

      .چون آفرینش همه بر طلق جریان الهی جاریه . 

      بخش مثبت وجودت نظر مثبتی به خدا داره . 

      فاطمه بچه دار شدن تو برای خدا مثل آب خوردنه ولی اون این چالش رو گذاشت توزندگیت تا تو مسیر حرکت رو درک کنی که خودت راحتی رو انتخاب کنی تا باورهاتو درست کنی .

      جسم تو به راحتی میتونه فرزند آوری کنه چون جسمت هر لحظه داره به روزرسانی میشه . دستگاه تولید مثل تو درست مثل قلبته . دستگاه سوخت و ساز بدن تو درست مثل ریه هاته . ببین هیچ چیزی در این عالم اختلال محسوب نمیشه . پس زیادی دست و پا نزن . آروم باش . قدم به قدم حرکت کن . اگه تمرینا برات سنگینن طوری انجامشون بده که به حال بهتر برسی . استاد که هیچ تحمیلی روی انجام تمرینات نزاشتن فقط گفتن با اشتیاق انجام بدید پس چرا استرس میگیری . البته میدونم تو شوق داری چون الگوهات باز میشن و موانع لاغریت برطرف میشه برای همین حالت خوب میشه و شناختت بالاتر میره و رفتارهای غذاییت بهتر تنظیم میشه . خودبخود تنظیم میشه و مطابق انضباط فکری طبیعی میشه . 

      تو با تغییر الگوهای ذهنت رنج ده ساله رو از خودت بر میداری . رنج ۲۵ ساله . 

      البته رنج رنجه و ۱ سال و صدسال نداره . وقتی الگوی رنج برداشته بشه دیگه برداشته شده . 

      مثلا وقتی لاغر شدن آسون باشه در نظرمون دیگه ۱۵ کیلو اضافه با ۳۰ کیلو یا حتی ۱ کیلو دیگه فرقی نداره . 

      لاغر شدن اسون شده و بار ذهنیش برداشته شده . بنابراین دیگه الگوهای ذهنی مانع حرکت جسم نمیشن و جسم طبیعت خودش لاغر میشه . 

      دقیقا بارداری هم همینه . رنج بارداری که برداشته بشه و بگی بارداری راحته حالا میخواد ۱ ماه میخواد ۹ ماه اون رنج برداشته شده پس تو حتی تا ابد هم میتونی راحت باردار بشی و ایامشو با لذت طی کنی . 

      پس لاغر شدن یا باردار شدن رو راحتش کن هرچقدر راحتتر باشه سنگینی اضافه وزن برات کم و کمتر میشه . 

      وای چیزی که روی ذهن ما سنگینی میکنه خود اضافه وزن نیست . کاهش این میزان اضافه وزنه . یعنی وقتی خود فعلیتو بپذیری سنگینی کاهش وزن از روی ذهن برداشته میشه و بدن خودبخود و آروم اروم خودشو متناسب می کنه . خدایا به خاطر این اگاهیها شکر 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1401/07/29 01:25
      مدت عضویت: 1902 روز
      امتیاز کاربر: 3936 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      محتوای دیدگاه: 5 کلمه

      سلام خیلی ممنون استاد ارجمند 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1401/07/28 10:51
      مدت عضویت: 1902 روز
      امتیاز کاربر: 3936 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      محتوای دیدگاه: 8 کلمه

      سلام . بله استاد ممنون از راهنماییتون . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم