0

گام ۶۸: شناسایی موانع لاغری

باورهایی که مانع لاغری می شوند
اندازه متن

چاقی نتیجه ایجاد شدن فرمول های چاق کننده در ذهن است. به این دلیل که ریشه چاقی در ذهن است با روش های مرسوم برای لاغری نمی توان لاغر شد. چون با ورزش و رژیم غذایی و … نمی توان ذهن را تغییر داد.

برای لاغر شدن فقط باید طریقه شناسایی و اصلاح موانع لاغری را بیاموزید و به آن عمل کنید. در این صورت خودبخود لاغر می شوید.

لاغر شدن آرزوی من بود

لاغر شدن آرزوی خیلی از افرادی است که اضافه وزن دارند

ثروتمند شدن آرزوی خیلی از افرادی است که فقیر هستند.

سلامت شدن آرزوی خیلی از افرادی است که بیمار هستند.

خوشبخت شدن آرزوی خیلی از افرادی است که احساس بدبختی دارند.

این مثالها و بسیاری از نمونه های مشابه در زندگی همه ما وجود دارد.

هر موضوعی از زندگی مورد توجه بسیاری از انسانهاست که دوست دارند در آن شرایط باشند.

این افراد دو دسته می شوند:

عده ای به خواسته خود در آن موضوع دست پیدا کرده اند و عده ای موفق به تجربه نتایج مطلوب نمی شوند.

تنها تفاوت این دو دسته، میزان توجه آنها به بخش مثبت یا منفی ذهنشان است.

عده ای که به گفته های امیدوار کننده و مثبت ذهن خود توجه می کنند و آن را باور می کنند و با احساس خوب ادامه می دهند مطمئنا نتایج عالی کسب می کنند.

و آن دسته که به گفته های منفی ذهن خود توجه می کنند و دچار یاس و ناامیدی می شوند و احساس خوبی ندارند مطمئنا نتایج مطلوبی کسب نمی کنند.

موضوع برای همه یکسان است اما نتیجه برای انسانها به اندازه افرادی است که به آن موضوع علاقمند هستند، هر فردی بنا به محتویات ذهنی خود نتیجه می گیرد.

موانع لاغری ذهن

اصلاح موانع لاغری ذهن

لاغر شدن هم مانند هر موضوع دیگری است، عده ای علاقه دارند که لاغر شوند اما این عده به دو دسته تقسیم می شوند:

دسته ای که به بخش مثبت ذهن خود توجه می کنند و با احساس خوب مسیر لاغر شدن را طی می کنند به رویای لاغر شدن خود می رسند.

اما عده ای که به گفتگوی ذهنی خود درباره موانع لاغری توجه می کنند، دچار یاس و ناامیدی در رسیدن به خواسته خود می شوند هیچ وقت نمی توانند طعم خوش لاغر شدن را تجربه کنند.

نکته مهم و قابل توجه برای افرادی که به بخش مثبت ذهن خود توجه می کنند این است که:

برای آنها هم مشکلات اضافه وزن مانند افرادی منفی نگر وجود دارد، در ذهن آنها هم گفتگو درباره موانع لاغری وجود دارد، اما آگاهانه به گفتگوی مثبت و امیدبخش ذهن خود توجه می کنند.

آنها با کم توجهی به نجواهای ذهنی درباره موانع لاغری و همچنین تقویت کردن بخش مثبت نگر ذهنشان از طریق استفاده از آموزش های لاغری با ذهن موفق می شوند از سد موانع لاغری ذهن گذر کرده و طعم خوش رسیدن به تناسب اندام رویایی را تجربه کنند.

نجواهای ذهنی به گفتگوهایی است که ما در ذهن خود درباره موانع لاغری با خودمان مرور می کنیم یا درباره موانع لاغری خودمان با دیگران صحبت می کنیم و به این ترتیب لاغر شدن را در ذهن خود سخت و غیرممکن می کنیم.

این باور خطرناک به تنهایی قادر است همه تلاش افراد برای لاغر شدن را نابود کند و باعث شود فرد برای همیشه اسیر چاقی و اضافه وزن باقی بماند.

یادگیری طریقه شناسایی موانع لاغری و عمل کردن به تمرینات محتوای آموزشی جهت اصلاح موانع لاغری ذهن گام بلند و مهمی در تحقق رویای لاغری خواهد بود.

مراحل لاغر شدن

اهمیت اصلاح موانع لاغری در ذهن

افکار و نگرش هایی که موانع لاغری ذهن را ایجاد می کنند تنها دلیل لاغر نشدن، ناامید شدن و رها کردن مسیر لاغری با ذهن هستند.

این موضوع دقیقا تلنگری برای من بود که باعث شد مجدد به خودم بیام و برای هزارمین بار غرق مسائل دیگران نشم و متعهدانه در مسیر خودم حرکت کنم.

اگر چاق هستیم بخاطر داشتن باورهای چاق کننده ست و اگر لاغر نمی شیم به دلیل وجود باورهاییست که موانع لاغری را ایجاد می کنند. 

محتوای جلسه امروز درباره توجه کردن به صدای مثبت و نادیده گرفتن نجواهای منفی است. اینکه ذهن حرف های خوش آیند نمیزنه و حرف های مثبت رو باید آگاهانه به خودمون بگیم و تکرار کنیم‌ که در ما به شکل باورهای جدید ساخته بشه، هر چقدر انبار افکار و توجهات مثبتمون قویتر و پر تر بشه، کفه توجهات منفی سبک تر میشه و خودبخود اتفاقات با کیفی تر وارد زندگی ما میشه.

در لاغری با ذهن هم بهتره که در مسیر گوش کردن به گفتگوهای منفی نباشیم تا بتونیم نتایج بهتری بگیریم که گوش کردن بهش باعث تقویت موانع لاغری در ذهن و ایجاد ناامیدی و در نتیجه ادامه ندادن میشه.

افکار منفی هر لحظه در مغز ما پردازش میشن، مثل یک ریتم تکراری، مثل یک نوار ضبط شده که از زمان بیداری ما روشنه تا موقع خواب، میتونیم افکار منفی رو به شکل واگن های کوچیک قطار تشبیه کنیم که مدام با اتفاقات مختلف از جلوی چشمان و احساسات ما رد میشن.

ما در حال تماشای اون واگن ها یا اون صفحه نمایش هستیم و باید حواسمون باشه که اون فیلم و هنرپیشه ها، همگی در اون فیلم نمایشی هستن و واقعی نیستن، بیشتر متن و داستان اون فیلم یا اون اتفاقات واگن ها، ناراحت کننده و ترسناک هستن ولی ما باید به یاد بیاریم که اونها فقط دارن نمایش اجرا میکنن و ما نباید محو اون داستان ها بشیم و احساساتمونو درگیر نکنیم چون دقیقا احساسات ما مورد حمله قرار میگیره.

حالا برای افراد چاق این نمایش صحنه ای، در قسمت چاقی و ترس ها و عوارضش هست و هر روز با اون صدا و تصویرهای ناراحت کننده روبرو میشن که باعث تقویت و تشدید موانع لاغری در ذهن می شوند و فرد را ناامید می کنند. پس به دنبال ذهنمون و راهکارهاش راه نریم، مقصد ذهن فقط نرسیدنه.

اول باید باور کنیم بعد تجربه کنیم، اول باید باور کنیم که لاغر شدن یک کار آسونه، ولی قبلش باید سخت بودن لاغری رو در خودمون بشکونیم، چون این یکی از مهمترین موانع لاغری در ذهن ما می باشد.

لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست

اصلاح باور سخت بودن لاغر شدن

به این همه افراد متناسب و لاغر نگاه کنیم، آیا اونها برای اینکه لاغر باشن کاری انجام میدن؟ نه اونها فقط زندگی میکنن

آیا ما برای نفس کشیدن کار خاصی انجام میدیم؟ نه بصورت طبیعی نفس می کشیم

آیا پرنده ها برای پرواز رنج میبرن؟ معلومه که نه 

پس چرا ما برای لاغر شدن رنج میبریم؟

چونکه قبلا باور کردیم که لاغر بودن راحت نیست، اصلا لاغر بودن که برای تو نیست، مال تو نیست، تو نمیتونی لاغر باشی، ببین مدل بدنتو، ببین چقدر پرخوری میکنی، دیگه الکی تلاش نکن خواست خدا بوده که چاق باشی یا تو  ارثی چاقی و نمیتونی تغییرش بدی وووو

اول باید دونه دونه اون قوانین قدیمیو بنویسیم و قبولشون نکنیم و بعد بیاییم اینهمه افراد لاغرو به خودمون نشون بدیم که براحتی متناسب و نرمال هستن، آخه ما تصور میکردیم که چاقی برای ما طبیعیه.

اگر ۱۰ کیلو وزن کم میکردیم کلی ذوق زده میشدیم و به همه اعلام می کردیم که ببینید ما چقدر لاغر شدیم!!! 

مثلا الان من مدام پیش همه میگم ببینید من اسمم‌ فریده است؟ من فریده هستم، من دست و پا دارم، خب من فریده هستم و دست و پا دارم و هیچ وقت نمیگم چونکه پذیرفتمشون و برام طبیعیه، مثل اینه که به گربه بگیم وای تو گربه ای، خب گربه ست دیگه.

پس لاغر و متناسب بودن طبیعیه ،دیگه نیازی نیست من جار بزنم‌ آهای من لاغرم، باید لاغر باشم، مثل قبل که باور کرده بودم باید چاق باشم‌ و چیزی غیر از اون وجود نداره، پس لاغر بودن نرماله و راحترین کار دنیاست.

اگر قبلا شکست های زیادی در لاغر شدن داشتم بخاطر این بوده که راهم صحیح نبوده، مثل اینه که سوییچ ماشینمونو توی کوچه گم کردیم و چونکه اونجا تاریکه، بیاییم توی خونه رو بگردیم که روشنه، خب معلومه که تا ابد هم بگردیم نمیتونیم پیداش کنیم، باید با یه چراغ قوه بریم توی کوچه رو بگردیم، جای درست گشتن، کوچه است.

ما هم سالها جای اشتباه به دنبال لاغری، ثروت، رابطه، سلامتی وووو گشتیم.

اول باید راه صحیح رو پیدا کنیم بعد براحتی میتونیم به جاهای بهتر هدایت بشیم و اونوقت دیگه سرخورده و ناامید نمیشیم. 

چاق شدن سخترین کار دنیاست چونکه ما داریم سختی های بیشتری رو تحمل میکنیم، مدام زشت تر میشیم، لباس اندازمون گیر نمیاد و بهمون نمیاد، اعصابمون خورده، اعتماد بنفسمون پایین میره، شاد نیستیم، افسرده میشیم، بد اخلاق و پرخاشگر میشیم، رنج میبریم، مدام گرسنه هستیم، مسخره میشیم، سلامتیمون از بین میره، از خودمون متنفر میشیم ووو

با این توصیفات آیا چاق بودن سخت نیست؟ سخته،

هر چقدر لاغرتر باشیم حالمون بهتره، شادتریم‌، خوشحالتر هستیم، سبک تر هستیم، آرامش و آسایش بیشتری داریم، رژیم غذایی نداریم، آزادی در هر مقطعی داریم، اعتماد به نفسمون بیشتره، از خودمون راضی تریم، زیباتریم، جذاب تر  و جوانتر میشیم .

سرحال تر خواهیم بود، ارتباطات موثرتری خواهیم داشت، الگوی خانواده میشیم، این باور شکسته میشه که لاغر شدن سخته، نگرش آدم ها نسبت به لاغری عوض میشه، حس رهایی خواهیم‌ داشت، هر لباس و هر رنگی بخواهیم می تونیم بپوشیم، آزادی کامل داریم و چقدر آزادی لاغری لذتبخشه.

بودن من در مسیرهای آموزش ذهنی برای دیگران سخت بود ولی برای من آسون و زیباست و تونستم سالها باشم و لذت ببرم.

انجام ورزش های مختلف برای من انجام پذیر و لذت بخش بود ولی برای اطرافیانم کار رنج آوری بود.

خیلی از کارهاییکه سالها انجام دادم و دیگران فقط ببیننده اونها بودن و من دوست داشتم و دارم که بهتر زندگی کنم و براش هر روز قدم هایی بر می دارم.

 دارم یاد می گیرم و تلاش می کنم آموزه هامو در زندگیم تا حدود زیادی اجرا کنم و هر زمان باورهای من بیشتر به سمت لاغر شدن شکل بگیرن، جسم من بدون معطلی میره بسمت لاغر شدن، براحتی و آسونی لاغر می شم.

من آرام و مطمئن هستم، به راهم ایمان دارم، به خدا اعتماد دارم و بیشتر به قدرت های درونی خودم ایمان دارم که مطمئنم مغز من طراحی شده برای ارتباط من با جهان هستی که وقتی بتونم برنامه های بهتر توش دانلود کنم، موقعیت های عالی رو برای من به ارمغان می یاره.

 نوشته خانم فریده عزیز در بخش نظرات

انگیزه لاغری

رسیدن به احساس خوب لاغری

“چه فایل خوبی چه مثالای خوبی

من تا این جمله رو می شنوم که لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست یه چیزی درونم حالش بد میشه که همون بخش منفی باف و موانع لاغری ذهنم هست که خاطرات تلاش های نادرست منو در مسیر متناسب شدن یادم میاره و اونقدر اونا رو واضح و واقعی و دردناک و مشقت بار نشونم میده تا من به تایید برسم.

من چطور باید با موانع لاغری ذهن برخورد کنم؟

با اتفاقات و خاطراتی که از شروع این دوره بدست آوردم.

من در حال یادگیری هستم.

یادگیری اینکه غذامون نبلعم بلکه درست مثل یک انسان سپاسکزار آرام بجوم، مزه ها رو بفهمم، با غذای داغ مثل یک قحطی زده دهن خودمو نسوزونم و از مقدار غذام برای برطرف کردن نیاز بدنم استفاده کنم.

این آموزشه دیگه

وقتی من به آموزش هام توجه کنم دیگه نمیگم ای بابا چه زندگی دارم همش باید درست رفتار کنم این که نشد زندگی
نه من دیگه اینو نمیگم.

من وجه درست و مثبت و انسانیمو در نظر میگیرم و رفتارهای یک انسان و یک اشرف مخلوقات رو که در اینجا لاغر شدن هست رو تمرین میکنم.

دقیقا همونطور که گفتین چاقی سخته خیلی سخت.

من زمانی که در دوران بارداری خودمو به وزن 110 کیلو رسوندم خیلی تلاش کردم که پرخوری و بدخوری داشته باشم در حدی که بارداری خطرناکی داشتم.

این رفتار از یک عالمه فرمولی ساخته شده بود که داشت هر کدومش در زمان خودش عمل میکرد

ازدواج کردی بیشتر بخور، بارداری بیشتر بخور، شیر میدی بیشتر بخور، میخوای خدا دوست داشته باشه بیشتر بخور، برای شادی روح از دنیا رفته بیشتر بخور، کادوی عروسی دادی بیشتر بخور، تولده بیشتر بخور، خسته ای بخور، ناراحتی بخور، ضعف داری بخور، خوابت میاد بخور

من میتونم همینطور به فرمان فرمول های چاقی که داشتم ادامه بدم و بنویسمشون

حالا با این طوماری که یک عمر تحت آموزشش بودم و به لطف خدا اونقدری هم چاق نشده بودم که در مورد چاقی تلاش کرده بودم ، میخوام آموزش جدیدی رو در وجودم پایدار کنم

آموزش لاغر شدن

خب معلومه اولش فرمول های چاقی و موانع لاغری خیلی بیشتر خود نمایی میکنه و من میفهمم با چه قدرتی طرفم و فقط باید رو آموزش های جدید توجه داشته باشم.

و گرنه از دید فرمول های چاق همیشه غذاها فرصت های تکرار ناشدنی هستند و این نگرش یکی از موانع لاغری است.

همیشه باید از هر فرصتی برای خوشی از غذا استفاده کرد

برای یک نئشه گی

برای حرکت روی همون حالت همیشگی

من حالا از روی تردمیل چاقی یواش یواش اومدم پایین و میخوام برم روی تردمیل لاغری

یعنی رفتارهای لاغر شدن رو تکرار کنم

همیشه تا آخر عمرم.

اگرم اشتباه کنم اشکالی نداره دوباره رفتار درست رو انجام میدم.

تا زنده هستم زمان یادگیری و عمل کردن دارم.

اگرم زمان زندگی برای من تمام بشه از اینکه در راه تلاش برای مسیر درست قدم برداشتم پیش خودم سربلندم.

مهم تلاش های منه که هر روز دارم با خودم با زندگیم چیکار می کنم.

اینکه گفتین لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست وقتی تو ذهنم در مورد این مسئله مقاومت پیش میاد میگم اشکالی نداره لاغر شدن آسون ترین کار دنیا میشه برام اگه الان آسون نیست با تمرین کردن و اصلاح موانع لاغری آسون میشه.

و چه مثال خوبی زدین که اگه چه کاری مثل رانندگی یا زبان یا هر مهارتی رو بلد نباشیم شاید بعضی زمان ها بهمون فشار بیاد ولی چاقی چیزیه که همیشه بهمون فشار میاره.

من اگه مولتی میلیاردم بشم ولی چاق باشم اصلا خوشحال نیستم اصلا.

همیشه میگفتم و میخوام که تو هر موقعیتی از موفقیت، من متناسب باشم.

اصلا وقتی یه آدم موفقی رو میدیدم که چاقه خیلی به دلم نمی نشست میگفتم این آدم ضعف بزرگی داره.

من اعتیاد به خوردن و چاق شدن رو در یک انسان چاق دیگه متوجه میشم و دقیقا این ضعف رو متوجه میشم و به نظرم کسی که هر روز روی این اعتیاد کار کنه و هر روز خودشو از نظر ذهنی با رفتار درست کنترل کنه بسیار بسیار بسیار انسان قوی هست.

چون داره هر روز یه قدرت بزرگی رو درون خودش شکست میده و به یه قدرت بزرگ و سازنده ای دسترسی پیدا میکنه
تو قرآن خدا آدم و حوا رو مثال میزنه که نباید یه خوراکی رو میخوردند.

ماه رمضان رو مثال و رفتار یک ماهه قرار داده که اگه عادت غذایی در انسان شکل گرفته با تمرین 30 روزه اون رفتار ها رو تعدیل کنه.

و کسایی هم هستند مثل من که هر روز میان توی سایت تا رفتارشونو از طریق آموزش های بسیار ارزشمند درست کنند.

من خیلی خوشحالم که دارم روی جنبه ی مثبت ذهنم کار میکنم روی اصلاح موانع لاغری ذهن کار می کنم.

هر بار که چشمم به شکمم میافته که خب حالا خیلی لاغر تر از شروع دوره شده ولی هنوز خاطرات چاق قبل رو داره و منفی بافم بهم میگه مگه این چربی اضافه ها از بین میرن؟ اینم یکی دیگه از موانع لاغری در ذهن منه که همش باقی مانده چاقی رو به یاد من میاره.

من بهش میگم من اینارو از کره مریخ نیاوردم

من این اضافه بار و اضافه وزنو خودم ساختم، با تلاش زیاد

هر روز با هر بهانه ای خوردم و خوردم

هر روز تلاش کردم و عاشقانه خودمو چاق تر کردم

حالا میدونم که هر روز با تلاش عاشقانه برای لاغر شدن به لطف خدا در لاغری هم به مهارت میرسم عزیزم.

تو نگران نباش

به این شکل سعی می کنم قدرت و خودنمایی موانع لاغری رو در ذهنم کمرنگ کنم که انگیزه و اشتیاق ادامه دادن داشته باشم.

هنوزم عاشق غذا هستم ولی خوبی این روش اینه که من میتونم درست و به اندازه نیازم غذا بخورم و این دیگه محرومیت نیست این رفتار انسانیه که دارم یاد میگیرم انجام بدم.

اسمش عشق به خودمه

خیلی خوشحالم اینجا راحت می نویسم و هر روز این فرصت رو دارم که هم با بخش منفی و هم با بخش مثبت درونم زمانی که اینجا بیام می تونم صحبت کنم و با تمرکز این کارو انجام بدم.

مثال غول خیلی مثال خوبی بود

من این غول که پاشو روی خوشبختی من گذاشته دور میزنم چون راستش زورم نمیرسه از سر راه برش دارم ولی میتونم یه مسیر خوشگل و دوست داشتنی برای خودم با دور زدن این غول بسازم.

بی نهایت ممنونم”

ایمان دارم دوستانی که به خوبی باورهایی که موانع لاغری می شوند را درک کرده و برای برطرف کردن آن سعی کنند نتایج عالی کسب می کنند.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام عالی تمرین مربوط به شناسایی و اصلاح موانع لاغری ذهن توصیه می شود ابتدا محتوای نوشتاری را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کرده و سپس به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.

  • نظر شما درباره موانع لاغری ذهن چیست؟ با ذکر مثال درباره موانع لاغری که در ذهنتان دارید شرح دهید.
  • چرا استفاده از روش های لاغری در گذشته باعث اصلاح موانع لاغری در ذهن ما نشده است؟
  • در گذشته که برای لاغر شدن از طریق مختلف اقدام می کردید چه نگرشی درباره امکان لاغر شدن خود داشتید؟
  • انتظار شما درباره چاق تر شدن چگونه بوده است؟ بعد از هربار لاغر شدن چرا انتظار دوباره چاق شدن داشتید؟
  • قبل از آشنایی با سایت تناسب فکری انتظار شما درباره امکان لاغر شدنتان چگونه بوده است؟
  • بعد از آشنایی با تناسب فکری چه موانع لاغری در ذهن خود را شناسایی و اصلاح کردید؟
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.34 از 44 رای

https://tanasobefekri.net/?p=19116
171 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1399/09/18 13:35
      مدت عضویت: 1559 روز
      امتیاز کاربر: 7836 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 555 کلمه

      با سلام خدمت استاد گرامی وهمگی دوستان عزیز
      منفی باف ذهنمون واقعا هم یک غول بیشاخ ودم که هیچ نقطه ضعفی نداره جز بیتوجهی جالب دیروز با همسرم رفتیم وبرام یک پالتو زمستانی خرید پالتو قبلیم بسیار کهنه ومندرس شده بود وخیلی وقت بود که به دلیل چاقیم از خرید کردن انصراف داده بودم حتی قبل شرکت در دوره وهمیشه گریه ام میگرفت اگه همسرم میگفت لباس هات خوب نیستن وباید چیزی بخری یادمه آخرین بار درحالی که میدیدم مانتو اونم آخرین سایزش توی تنم زار میزنه با بغض نخریدم وبیرون که اومدیم گریه کردم وبه همسرم گفت دیگه منو مجبور به خرید نکن خیلی غضه میخورم من در دوره به خودم قول دادم هیچ وقت خرید نکنم مگر اینکه واقعا مجبور باشم خلاصه دیروز بعد ۳ .۴ ماه از آموزش متناسب شدن من مجبور به خرید شدم وقتی رفتم داخل فروشگاه حتی سایزمو نمیدونستم فروشنده بهم نگاهی کرد وگفت سایزای بالا داریم وکارهای خیلی بزرگشونو نشونم داد اما گفت یه کار دیگه داریم که سایزش ۴۸ وبعید میدونم بهتون بخوره من خیلی از پالتوش خوشم اومد واقعا قشنگ بود با این حال گرفتم ورفتم داخل اتاق پرو ودقیقا اندازم بودداشتم از خوشحالی پر درمیوردم البته خیلی گرون بود😂😆ونخریدمش اما دقیقا سایز ۴۸ یک پالتو دیگه خریدم همراه شال وشلوارش یکم نو نوار شدم خیلی خوشحال شدم از این تغییر فوق العاده وهمسرمم بهم گفت که از این به بعد دیگه مشکل پیدا کردن سایزتو نخواهی داشت وهمیشه لباس برات گیر میاد واقعا حرفش خوشحالم کردبعد مدت ها لباس خریدم برای خودم وهمونی که دوست داشتمو خریدم من از امروز با خودم عهد میکنم که من در روز۱۸ آذر۱۳۹۹ دیگه هیچگونه لباسی نخرم تا زمانی که واقعا مثل دیروز بی لباس بمونم وبه این تعهد خودم متعهد میشوم وبه هیچ وجه تعهد خودمو نمیشکنم اگه سایز ۴۸ اینهمه در من اشتیاق ایجاد کرده پس سایز ۳۸ که مورد علاقمه ودر مسیر رسیدن بهش هستم چقدر در من اشتیاق ایجاد میکنه🤩🤩🤩😍😍😍😍🥰🥰🥰🥰من از تغییرات خودم نهایت لذتو میبرم وعاشق خودمم که در مسیرم واینهمه هر روزدارم فوق العاده تر از قبل میشم
      یه چیزیم بگم دوستانم واقعا نکات عالی درمورد این فایل گفتن وواقعا لذت بردم منم در آشپزی وقنادی وکارهای هنری ورانندگی وقبولی درکنکورم موفق بودم ودقیقا برای اینکه کوتاه نیومدم وهر روز براش تلاش کردم موفق شدم وخب در جاهایی هم بوده که بقیه از من موفق تر بودن مثلا در ورزش که همکلاسیام بهتر از من بودن در شنا که خالم بهتر بود در کار کردن بیرون خانه مادرم ودر چیزای دیگه هم بود اما نمیخوام یادم بیارم ناراحتم میکنه من دوست دارم روی موفقیتام تمرکز کنم اصلا دوست دارم من شگفتی ساز بشم ومیشم هم حتما متناسب میشم وبعدشم شروع میکنم به تک تک آرزوهام میرسم یادمه که استاد در یکی از فایلاشون گفتن که خودتو اصلا بابقیه مقایسه نکن اصلا برات مهم نباشن بقیه چجورین اگه بقیه خوششون نمیاد خب نیاد تو به فوق العاده بودن فکر کن وهر روز بیشتر عاشق خودت باش وهر کاری برای شادی خودت انجام بده من فوق العادم من بینظیرم من زیبام من عاشق خودمم من هر کاری اراده کنم میتونم وقادرم انجامش بدم من بهترین مخلوق خداوندم من اشرف مخلوفاتم ودر شان خودم با خودم رفتار میکنم ومنفی باف ذهنمم کاری ندارم بهش جنگی نیست فقط دوستی وصلح با تناسب اندامه وبی توجهی به حرف های ناراحت کننده منفی بافمه من میتونم ومن بینظیرم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1399/11/11 17:23
      مدت عضویت: 1559 روز
      امتیاز کاربر: 7836 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,018 کلمه

      با سلام
      امروز چند باری این فایل گوش کردم ودیدم ولی احساس میکنم خیلی کم باید چند روزی در این فایل بمونم جدیدا احساسات عجیب وجالبی میاد سراغم مثل همین که دلم خواست چند روزی روزی چند بار گوشش کنم وهر روزم بنویسمش حالا که خوب فکرشو میکنم میبینم واقعا چاقی سخت ترین کار دنیاست وقتی کنترلی رو خوردنت نداری وقتی فقط میخوری ومیخوری وکلی هم براش دلیل داری که مثلا این حیف این خراب میشه این گرون این مفت این خوشمزست این مفید وخیلی چیزای دیگه وکلی رنج آماده کردن وخوردن وبعدشم سنگینی ودرد شکم وعذاب وجدان آزارت میده واز همه اینا گذشته وقتی چاقی همه جات درد میکنه خود من اونقدر زانو وکمر ومچ پام درد میکرد که حد نداشت اونقدر خسته میشدم از یه ذره کار که فکر میکردم کار کردن بد واذیت کنندست وهمیشه شاکی بودم راستی چرا ما آدما اینجوریم همه چیز چپکی یاد گرفتیم وقتی که خستگی شبانه روزی داشتم ودرد در مفاصل وعضلاتم همه دنیا رو مقصر میدونستم غیر از اونی که باید میدونستم چاقی مسبب همه بدبختیای من بود چاقی جلوی خوشبختی من گرفته بود بارها وبارها نتونستم لباس مورد علاقمو بخرم بارها وبارها از شرکت کردن درجمع دوستان وآشنایان سرشکسته شدم بارها وبارها گریه کردم بارها وبارها درد کشیدم از اینکه کمرم به شدت درد میکرد سرپا نمیتونستم مدت زمان زیادی بمونم راه نمیتونستم برم وهمیشه کلی دردپا وزانو وکمر رو داشتم حتی کابوسم شده بود که بالاخره زانوم خالی میکنه ودیگه نمیتونم راه برم یادمه بارها وبارها خواب دیده بودم وقتی چاق بودم که وسط پله ها زانوم قفل کرده ومن درحالی که از درد گریه میکنم ایستادم نه میتونم بشینم نه برم نه بایستم وگریه میکنم واز خواب میپرم ودر حالی که صورتم خیس اشک بلند میشدم خیلی وحشتتاک بود خداروشکر میکنم که راه درست به من نشون داد خداروشکر میکنم که آسیب جدی ندیدم والانم درمسیر متناسب شدنم دارم به سمت سایز ۴۶ میرم واین فوق العاده برای من خوشحال کنندست مدتی که آرامش گرفتم وهی دنبال نمیکنم خوراکی هارو مدتیه که حتی دیگه همه فیلم های دنیا رو نگاه نمیکنم وساعت ها جلوی تلویزیون لم نمیدم جدیدا یک روشی پیدا کردم برای ساخت دوغ با قارچ کفیر که دوغ گاز داروخوشمزه ای درست میشه واز خواص بینظیرش که دیگه نگم براتون جالب که این دوغ جای همه لبنیات مارو گرفته ولذت درست کردنش از همه چیز بیشتر البته بیشتر به خاطر بیماری همسرم این کارو انجام میدم وحتی گاهی اوقات خودم خیلی کم ازش میخورم اما چیزی که من رو خوشحال میکنه اینکه من توانایی درست کردن چیزایی رو دارم که خیلیا ندارن من درخانه مربا ترشی خیارشور دوغ وماست کفیر تنقلات سالم شیرینی رب وهر غذای که دلم بخواد میتونم درست کنم این درحالی که خیلی از دوستمانم حتی قادر به درست کردن یکیشونم نیستن من راننده بسیار ماهریم این درحالیه که مادر من با اینکه ۸ بار امتحان داده ولی هنوز نمیتونه تا سر کوچه ماشین برونه من در ضمن امروز متوجه نکته جالب دیگه ای هم شدم من بسیار انسان بااستعدادی هستم وهر کاری رو بخوام انجام بدهم قطعا انجام پذیر من مدت ها ورزشکار بودم داخل خونه ورزش میکردم باشگاه ورزش میکردم شنا میرفتم میرقصیدم وایروبیک وبدنسازی دو مدیتیشن وخلاصه هر چیزی بگین من درش استادی بودم حالا هم میتونم امروز صبح با شور وهیجان بیدار شدم وفایل صبحگاهیمو گذاشتم امروز با همه روزای دوره فرق داشت خیلی شاد وسرحال بودم چون تازه متوجه شده بودم که خانه من احساس من ومن لیاقت بهترین هارو دارم من قصر میخوام وعاشق زندگی کردن درقصر خودمم پس باید بسیار شاد وبا احساس خوب باشم وخدارو هزاران بار برای حال خوشم برای ثروتی که هر روز بیشتر به زندگی من میده به به برای سلامتی که هر روز بیشتر میشه دروجود من وهمسرم به عشق وعلاقه ای که هر روز بینمون بیشتر میشه وبیشتر از حتی روز اول همو دوست داریم خداروشکر کنم خدایا مرسی عاشقتم که حال دلمو خوش کردی وخوشم نگه میداریش منکه از خونم بیرون نمیرم همینجور موندم هی سفارشت فوق العادم برسه دستم ممنونم استاد که بهم امروز یادآوری کردین که این خود منم که تعیین میکنم به جنبه مثبت هر چیزی فکر کنم یا منفیش اگه من بگم میتونم وراحت ترین کار دنیاست قطعا همون جور میشه مثل آشپزی وشیرینی پزی ورانندگی که برای من راحت ترین کار دنیاست الان میخوام بگم که متناسب شدن وورزش کردنم آسون ترین کار دنیاست امروز توی رختخوابم قبل بیدار شدنم ورزش های خوابیدنی واستقامتی کردم وخیلیم راحت بود واقعا آسون ترین رفتم بیرون پیاده روی کردم واقعا لذت بردم از هوای تازه وتمیزی که به خاطر بارون دیشب بهشت شده بود وآسون ترین کار دنیاست پیاده روی متناسب شدن وبا لذت غذا خوردن لباس های رنگارنگ ومتناسب پوشیدن وبا آرامش رسیدن بهش واقعا آسون ترین کار دنیاست چون دیگه رنج وعذاب پرخوری نداره دیگه کمردرد وپادرد ودل درد نداره دیگه عذاب وجدان وناراحتی برای لباس پیدا نکردن نداره در ضمن متناسب شدن برای من یک نعمت وخوشبختی بزرگ دیگه هم داشت امروز داشتم برنامه مهد کودک سالمندان میدیدم خیلی جالب بود طرحی بود که سالمندان به همراه بچه های ۴ ۵ ساله چند روزی نگه میداشتن وتغییرات در سالمندان وبچه ها میدیدن طرح موفقیت آمیز بود هم حال سالمندان خوب شده بود هم بچه ها اجتماعی تر ودلسوز تر شده بودن اما چیزی که بیشتر از همه نظرمو جلب کرد این بود که خیلی از سالمندان اونجا با اینکه هم فرزند داشتن وهم نوه اما چون همشون بزرگ شده بودن دیگه دوست وامید وانگیزه ای برای زندگی نداشتن در نتیجه آدمهایی که درجوانیشون بسیار پر تلاش وموفق بودن حالا پیرایی بودن درانتظار مرگ که بسیار افسرده وخموده بودن وورزش کردن به کل کنار گذاشته بودن وقتی دیدم این برنامه رو به خودم گفتم من حتما وقتی پیر شدم میخوام سالم ترین بدن دنیا رو داشته باشم ومن هرگز مثل اینا نمیشم چون دوستان خوبی دراین سایت دارم که هر روزمو باهاشون میگذرونم واستادی که بسیار مهربون وبهم امید میده من میخوام خیلی عمر کنم سالم وشاد ودر نهایت سلامتی وبا آرامش وشادی برم به اون دنیا درضمن تمام فایل ها رو نگه میدارم ومثل گنج وتا آخر عمرم ازشون چیز یاد میگیرم وهر روزمو در خونه بهتری زندگی میکنم خدایا شکرت 🥰🥰

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1399/11/12 14:43
      مدت عضویت: 1559 روز
      امتیاز کاربر: 7836 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 461 کلمه

      با سلام
      امروز ۳ باری فایل گوش کردم خیلی برام جالب موندن دراین فایل نه تنها اونو برام تکراری نمیکنه بلکه کلی چیز یادم میده جدیدا صبح ها زودتر پا میشم وفایل صبحگاهی بیشتر بهم میچسبه وبیشتر باهاش کانکت میشم حتی میثاق نامه رو هم با اشتیاق بیشتری میخونم وبهتر درک میکنم تازه فهمیدم که من همش چند روزیه که دارم میفهمم فایل ها رو برام خیلی جالب هر چی جلو تر میرم احساس میکنم تا حالا خیلی کم میدونستم ودرهای جدیدی به روم باز میشه بارها فایل خانم منفی باف گوش کرده بودم واینکه شیطان که به من میخواد هی نا امیدی ونتونستن وضعف بگه در صورتی که خود من که فرشته مهربانمه وخدای مهربانم واصل وریشه ام هرگز اینطور نخواسته ونبوده و حالا درک جدیدی که این منم که به خودم گفتم که بارها میتونم یا نمیتونم راستش از وقتی این دوره رو شروع کردم یک بازی هم روی گوشیم نصب کردم بارها شده که مرحله اش سخت شده ومن مجبور شدم بیش از ده بار بازیش کنم تا ردش کنم دیشب همسرم بهم گفت این بازی مراحل بالاش خیلی سخته چطور ردش میکنی گفتم من میتونم به زانو درش میارم وهر چقدر لازم باشه مرحله شو تکرار میکنم تا بالاخره ببرم که خودم متوجه نکته جالبی درحرفم شدم من لذت میبرم از پیروز شدن ونتیجه گرفتن وتسلیم نمیشم ودر کنارش لذتم میبرم حتی اونقدر به خودم باوردارم که بازی همسرمم میبرم وبارها شده که هر وقت دربازی تسلیم میشه بهش میگم فقط باید استرستو کنار بگذاری وقتی دیگه حوصله شو نداری بازی نکن وفقط وقتایی که دوباره انرژی داری بازی کن در زندگی هم همینه من ۵ ماهه این بازی رو دارم ومرحله ۵۰۰ هستم یعنی ماهی ۱۰۰ تا به طور میانگین اما این حقیقت نداره چون بعضی ماهها بیشتر بازی کردم وبعضی ماهها کمتر واگه کسی بهم میگفت باید ماهی ۱۰۰ تا مرحله بری یا بعد ۵ ماه مرحله ۵۰۰ باشی همون اولش بازی رو پاک میکردم تناسب اندامم همینه من ۵ ماه دراین مسیرم شاید تقریبا همین حدود فایل گوش کردم وچیزهایی یاد گرفتم حالا رسیدم به مرحله چالش برانگیزش برای اینکه موانعمو رد کنم باید هی تکرار کنم وهی بازی کنم تا بتونم این مانعم که برام مشهود شده رو رد کنم حالا شده ۲ بار یا ۲۰ بار یا حتی بیشتر مهم نیست مهم اینکه هر چی که من بالاتر برم نتایجم بهتر میشه موانعم کنار میره ومن به هدف خودم نزدیک تر میشم هدف این بازیم ساخت کل یک هتل که من الان موفق شدم بخش هاییشو تکمیل کنم درست مثل خودم من موفق شدم آرامش خودمو درست کنم شادیمو بخشیشو درست کنم اشتیاقمم درحال تکمیل فعالیتم بهتر شده انگیزم امیدم منم مثل این هتل درحال ساختم حالا هر چقدر بیشتر بسازمش تکمیل تر وبهره برداریش بیشتر میشه واین بسیار منو خوشحال میکنه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1400/10/15 20:51
      مدت عضویت: 1559 روز
      امتیاز کاربر: 7836 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 722 کلمه

      با سلام خدمت استاد گرامی ودوستان عزیزم

      باورهایی که مانع لاغری ما میشن

      خیلی جالب بود استاد 

      با خودم فکر کردم چقدر درسته دقیقا درجاهایی که همه تمرکزمو گذاشته بودم روی موضوعی وبه حرف بقیه توجه نکردم موفق شدم 

      مثلا ازدواجم نمونه واضح این موضوع بود

      روز اولی که تصمیم ازدواج من وهمسرم قطعی شد 

      به هم قول دادیم پشت هم بایستیم مثل کوه 

      حرف هیچکس ملاک نباشه 

      فقط خواستمون 

      وجلوی سنگ هایی که جلومون میندازن بایستیم واز روشون رد شیم 

      خیلی اطرافیان سعی کردن دخالت کنن 

      خیلی سنگ اتداختن 

      خیلی ایراد گرفتن 

      ولی ما گوشمون بدهکار نبود 

      کاری رو کردیم که دلمون خواست 

      بعد وقتی دیدن اینهمه جدیم واینهمه پرتلاش خودشون اومدن کمکمون 

      یعنی جهیزیمون رو تنهایی خریدیم 

      خونمون تنهایی پیدا کردیم 

      تنهایی چیدیم 

      سرویس عروس وخرید عروس دامادی رم تنهایی کردیم 

      هیچ کسی رو هم نبردیم 

      همه چی شد باب میلمون 

      اونقدر دنبال کارامون بودیم که حرف ها رو نمیشنیدیم 

      پشت سر مونم کلی حرف بود 

      ولی من حتی نفهمیدمشون 

      یعنی گوش نکردم برام مهم نبود 

      مهم ازدواجم بود که بدستش آوردم 

      وجالب اینجا بود که آخرین روز اومدن خونمون کمکمون که همه کارامون انجام داده بودیم 

      وفقط برای تزییین اومدن 

      تا شب از خستگی مردن ۲۰ نفره 

      درحالی که چند ماه کار هر روز وهر شب ما بود 

      حتی بعضی شبا ۴ ساعت میخوابیدیم 

      ولی انرژی عجیبی داشتیم 

      برای رسیدن بهم 

      همسرمو عاشقانه دوستش دارم چون از وقتی مهر هم بدلمون افتاد با من یکی شد 

      یه جوری برای عروسیمون میدوییدیم که الان بگن برو بازار یه وسیله بخر 

      با کلی برنامه ریزی میرم 

      یعنی انرژی عجیبی داشتم 

      وداشتیم 

      میخوام بگم الان میفهمم چرا چون فقط وجهه خوبشو میدیدم 

      اصلا افکار منفی ونمیدیدیم نمیفهمیدیم نمیشنیدیم برامون مهم نبود

      یا رانندگی یاد گرفتنم که چقدر مخالف بودن وچقدر تو نمیتونی و….

      داشتم از اطرافیان 

      اونوقت اصلا برام مهم نبود چون خودمو راننده میدیدم 

      حالا درتناسب اندامم همینه 

      من باید خودمو متناسب ببینم 

      مهم نیست خانم منفی بافم چی میگه 

      مردم مسخره ام میکنن که چاقم 

      لباس تنم نمیشه که نشه 

      من میخوام به تناسب اندام دلخواهم برسم ومیرسم 

      بیخیال بقیه 

      این چاقیو نمیخوام وتناسب اندام میخوام 

      وضع تغییرش میدم 

      میخوام تناسب اندام یاد بگیرم 

      میگیرم 

      امروز رفتم سر یخچال آش شله قلمکار پخته بودم 

      گفتم حیف برم بخورم 

      یه ندایی اومد که این چه حرف مسخره ای میزنی 

      پس همه پس مونده های خونه های مردمم حیف برو درشون بزن یه وقت نریزن دور 

      زنگ بزن به مامانت بگو چیزی نریزین دورا من میام میخرم حیف 

      خجالت بکش میدونی چقدر زشته خودتو سطل آشغال کنی 

      این شد که دریخچال بستم ونادم اومدم نشستم 

      دوروزی بود که خیلی مریض بودم 

      خدارو شکر به لطفش خوب شدم بدون هیچ قرص ودارویی 

      خانم منفی باف میگفت 

      آها خوب شدی اشتهات برگشت برو بخور 

      بعد یه ندایی گفت انتخابات زیاد شدن چیشد تا خوب شدی هوا برت داشت

      که برم یخچال خالی کنم 

      شکم چرانی کنم 

      مثل حیوانات حمله کنم به مواد غذایی 

      مگه عقل ندارم 

      یه عمر به هر بهونه ای حمله کردم که این حالمه

      زن جوان خوشگل ۳۰ ساله باید مثل پیرزنا لباس بپوشه 

      لیاقتت اینه واقعا نه تو بگو 

      تو زمانه ای که پیرها تلاش میکنن جوان بمونن جوانی کنن 

      تو درسی سالگی تسلیم میشی 

      گفتم نه البته که نه مگه آش چیه 

      حتی کبابم بود خودمو بیلیاقت نمیکردم 

      مگه خوردن چیه نخوری

      راحت تر

      جدیدا ظرفای خونمون جمع کردم 

      دوتا لیوان 

      دوتا فنجان ودوتا قاشق وچنگال ودوتا بشقاب با یک کارد

      چقدر راحت شدم دیگه ظرف نمیشورم 

      اونقدر کارم زیاد بود که روزانه ۵۰تا ظرف میشستم 

      حالا الان یکی میگه مگه عقلت کار نمیکرد دونفر آدم که این همه ظرف نمیخواد 

      آره دقیقا کار نمیکرد عقلم مثل چاقی

      عقلمون کار نمیکنه درست که فقط میخوریم ومیخوریم 

      حالا یکی پیدا شده یادمون داده ظرفای اضافه فکرمون جمع کنیم خلوتش کنیم وراحت تر کارمون پیش ببریم 

      اصن راحت زندگی کنیم 

      چخبرمون تا صبح میشه بدو بدو ده تا بهونه برای پرخوری وچاق تر شدن میچینیم 

      که خاصیت داره بخورم

      این وبا اون باید بخورم

      کم بخورم انرژی ندارم پس بیشتر میخورم

      میوه که صبح حتما باید بخورم 

      شیر که نخورم پوکی استخوان میگیرم و…

      .

      خلاصه اوه 

      یه عالم داستان میسازیم ظرف میاریم که توش مواد غذایی بگذاریم 

      درحالی که مهم رفع نیاز گشنگیه 

      به خدا نون وپنیر خالیم سیرمون میکنه 

      نه تخم مرغ ونون 

      نه کره مربا 

      تشریفات نمیخواد 

      تشکیلات نمیخواد 

      اونقدر بهونه داریم اونقدر شلوغش کردیم هر کی ندونه فکر میکنه گردان صبحونه میخواییم بدیم 

      برای کل روزمون همینه ها

      شلوغ وپلوغ

      بعد میگیم چرا وقت نداریم یه بیرون بریم 

      یه ورزش کنیم 

      یه تفریح کنیم

      همش مینالیم 

      چقدر تناسب خوبه چقدر تعادل خوبه 

      چقدر نظم خوبه چقدر خلوت بودن خوب

      میخوام بگم که فقط به خواستتون فکر کنید راهش میاد جلو پاتون 

      بیخیال بقیه 

      بزرگترین هدف من متناسب شدن ورسیدن به اندام دلخواهمه 

      اصلا گوشم بدهکار نیست که کسی بگه نمیشه و…

      .

      من میخوام بهش میرسم

      راننده خوبی شدم مادرم نتونست راننده بشه 

      عوضش اون کارمند موفقی شد من نتونستم کار دلخواهمو پیدا کنم 

      چرا چون همش به جنبه های منفیش فکر کردم 

      اونم همش به جنبه های منفی رانندگی فکر کرد

      رازش همینه 

      فقط تمرکز روی افکار مثبت رسیدن وداشتن خواستمون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم