لاغر شدن مشابه چاق شدن است. فقط باید به شکل متفاوتی انجام شود.
سال ۱۳۹۳ که با موضوع قدرت ذهن آشنا شدم، مهمترین خواسته من تغییر کردن زندگیم در جنبه مالی بود و اصلا به فکر لاغر شدن نبودم چون سالها برای لاغری تلاش کرده بودم و مطمئن بودم که لاغربشو نیستم. لاغر شوم نداشتم، اصلا نمیداتستم که با قدرت ذهن می شود لاغر شد.
چگونه لاغر شدم!
در سی و پنج سال چاقی بارها برای لاغر شدن از طریق مختلف اقدام کرده بودم اما نتیجه نگرفتن از همه آن تلاش ها سبب شده بود که باور کنم من لاغر بشو نیستم. البته حرف و حدیث های اطرافیان درباره ارثی بودن چاقی من و کم تحرک بودن و ده ها دلیل دیگر مزید بر علت شد که قید لاغر شدن را بزنم و به چاق بودن بسنده کنم.
بعد از پذیرش چاقی بعنوان سرنوشت خواسته من از لاغر شدن به چاق تر نشدن تغییر کرد. اتفاقا نصیحت های خانواده هم به سمت چاق تر نشدن تغییر پیدا کرد و بر خلاف گذشته که چقدر تاکید می کردند یه کم لاغر بشو به مرور توصیه های آنها به مراقب با چاق تر نشی تغییر پیدا کرد.
احساس ناتوانی در لاغر شدن و پذیرش اینکه چاق تر نشم خوبه سبب شد که به کلی قید لاغر شدن را بزنم و به فکر دوباره تلاش کردن برای لاغر شدن نباشم.
به همین دلیل مهمترین خواسته من بعد از آشنایی با قدرت ذهن تغییر شرایط زندگی در جنبه های دیگر بود، مثل جنبه مالی و روایط و تغییر وضعیت کسب و کارم.
علاقه ای که به این موضوع داشتم سبب شد که هرچه زمان آزاد در طول روز داشتم را صرف دنبال کردن موضوعات مربوط به قدرت ذهن و تغییر نگرش درباره زندگی می کردم، نتیجه این تلاش و پیگیری بعد از چند ماه هدایت من به سمت تجربه لاغری با قدرت ذهن بود، موضوعی که به هیچ عنوان در رویای من هم نبود.
لطف خداوند در هدایت بندگانش شامل حال من شد و رسیدن به تناسب اندام با قدرت ذهن برای من جذاب شد و هدف اصلی من از تغییر کردن و استفاده از قدرت ذهن لاغری شد و به لطف خدا در طی چند سال نه تنها با قدرت ذهن به تناسب اندام رسیدم بلکه به هرآنچه که تصور می کردم و نمی کردم نیز دست پیدا کردم.
در این مسیر چند ساله گام به گام قدرت ذهن برای من واضح تر شد و علاقه من برای درک بیشتر و استفاده بهتر از این توانایی خدادادی در زندگی خودم بیشتر شد تا جایی که به مسیر آموزش دوستان و علاقمندان به موضوع ذهن و تغییر زندگی هدایت شدم.
در تمام این سالها و پس از تجربه تغییرات زیاد در زندگیم به این نتیجه رسیدم که هر تغییری به هر اندازه که در ذهن ما بزرگ یا دست نیافتنی باشد فقط برای رخ دادن نیاز به ایجاد افکار و نگرش جدید دارد که ما را به سمت خواسته خود هدایت کند، مانند جاده آسفالتی که در نهایت ما را به مقصد خود می رساند.
فقط کافی است افکار جدیدی در ذهن خود ایجاد کنیم که نتیجه آن دستیابی به خواسته خود باشد و در پررنگ کردن آن افکار استمرار داشته باشیم
به عبارتی آهسته و پیوسته این مسیر را طی کنیم، و در اینصورت چه بخواهیم و چه نخواهیم به مقصد خود می رسیم.
لاغر شدن مشابه چاق شدن است
لاغر شدن همان چاق شدن است و مانند هر موضوع دیگری در زندگی فقط نیاز به ایجاد افکاری جدید دارد، افکاری که مقصد آنها لاغری است. افکاری که در دل افکار چاق کننده ایجاد می شوند، در اوج شرایط سختی که به واسطه چاقی بر ما تحمیل شده است باید ایجاد شوند، استمرار در نگهداری از این افکار لاغر کننده سبب میشود به مرور مسیر حرکت جسم ما از چاقی به سمت لاغری تغییر پیدا کند و پس از مدتی ما در شرایط جسمی کاملا متفاوتی باشیم.
سخت ترین مرحله این تغییر شجاعت روبرو شدن با شرایط جدید است، چون سیستم ذهنی ما به شکلی است که به روند تکراری خود به شدت عادت میکند و هیچ تمایلی برای تغییر وضعیت نرمال خود ندارد، حال ممکن است وضعیت نرمال از نظر ذهن ما وضعیت بحرانی در زندگی ما ایجاد کرده باشد، اما برای ذهن نتیجه آن وضعیت نرمال خود در زندگی ما اهمیتی ندارد.
ذهن فقط میخواهد در شرایطی که به آن عادت کرده است باقی بماند و این موضوع را شما به سادگی در جنبه های مختلف زندگی خود بارها تجربه کرده اید.
تغییر شرایط ذهن گرچه کاری سخت و طاقت فرساست اما از آنجا که بی نهایت طریق برای ذهن ما می تواند ایجاد شود امکان عادت دادن ذهن با شرایطی که میخواهیم تجربه کنیم امکانپذیر است.
نتیجه استفاده از آموزش های لاغری با ذهن
” هر کاری در اول شاید سخت باشه اما در اصل سخت نیست چون ما عادت نکردیم و هنوز ذهن اون تغییر رو نپدیرفته براش سخت هست.
مثلا صبح زود بیدار شدن شاید سخت باشه ولی بعد از مدتی که صبح زود پا شدیم دیگه برای ما عادی میشه و خیلی راحت بیدار میشیم.
پس در مورد چاقی و لاغری هم سیستم همین طور هست.
خیلی از اضافه وزنها در ما به خاطر عادتها مونده و داره پیشرفت میکنه.
مثلا فردی که الان ۵۰ کیلو اصافه وزن داره ده سال پیش که اینقدر نبوده یه سری عادتها هستن که چاقی رو پیشرفت میدن و ما باید این عادتها رو تعییر بدیم تا جسم ما تعییر کنه.
برای تعییر این عادتها در جسم همین طور اولش سخت هست ولی اگر ادامه بدی و سعی کنی و استمرار داشته باشی و تعهد داشته باشی بعد از یه مدت همه ی عادتها برات تغییر میکنه و دیگه انحام کارهای گدشته برات سخت میشه.
مثلا پرخوری های گذشته برات سخت میشن و دیگه فرمولهای ذهنی ما تغییر می کنند و این به مرور ایحاد میشه و فقط با تمرین و تکرار ایحاد میشه.
پس یه کاری اولش که میخوای تغییرش بدی سخته و یواش یواش عادی میشه و دیگه مهم نیست داره انجام میشه پس برای لاغری هم اشتیاق و استمرار داشته باش همینکه فرمولهای ذهنی تو تغییر کنه با فایل گوش دادن و نوشتن اینجور خیلی راحت روند زندگیت تغییر میکنه.
پس لاغری هم مثل هر کار دیگه انجام پذیر هست.
مثلا زمانی که خونه جدید خریدیم تا مدتها من میخواستم به سمت خونه ی قبلی برم و یا اینکه تغییر یه وسیله ی خانه تا مدتها باید بری سراغ جای قبلیش معلومه که ذهن عادت پذیر هست و بعضی عادتها ریشه ای هستن و زمان میبره تا تغییرش بدی و اینها چون بارها تکرار شدن ما باید بیشتر استمرار داشته باشیم تا عوض بشن.
پس در موضوع تغییرات شرایط خیلی مثالها هست بنابراین چاقی به لاغری یه سری تغییر رفتارها هست که زمان میبره تا ما اونها رو بپدیریم و شاید اوایل بگی لاغر شدن برام سخت هست.
چطور من که سالها تلاش کردم ولی لاغر نشدم اما از نطر یه متناسب این حرف مسخره هست و چی در این دو فرد متفاوت هست فرمولهای ذهنی این دو متفاوت هست و در ذهن چاقها این یه موضوع نشدنی هست .
لاغر شدن هم یک تغییر است
فکر کنید چه چیزهایی در زندگی شما تعییر کرده و الان شما به اون سبک عادت کردید به یاد خودت بیار و مثال بزن و بگو حالا لاغری هم یه تغییر هست از چاقی به لاغری و بگو این لاغری که چیزی نیست و در ذهن خودت کوچیکش کن که به اون برسی پس تا میتونی خواسته ات رو کوچیک کن تا وارد زندگیت بشه و هر چیزی که در ذهن تو بزرگ باشه به اون نمیرسی ولی اگر گفتی این تغییر که چیزی نیست من به اون میرسیم ذهن راحتتر میپدیره و به اون میرسی.
ذهن براش سخته تعییر کردن و ما هم ناآگاهانه با فکر کردن به مشکلات اون تعییر کردن اون تغییر رو برای خودمون سختتر میکنیم.
مثالهای از تغییرات من در زندگیم:
زمانی که در خونه رو ریموتی کرده بودیم تا مدتها میخواستم به سبک قدیم برم در رو باز کنم ولی یادم میومد و نمیرفتم و یا بعصی از چراعهای خونه مثلا راهرو و یا سرویس بهداشتی چشمی بودن و من تا وارد راهرو میشدم دنبال کلید بودم که بزنم و لامپ روشن بشه ولی یادم میومد و دیگه راحت میرفتم بالا.
یا من با شرایط فعلی جامعه که کرونا هست خیلی تغییرات در زندگیم داشتم و اوایل سخت بود اما حالا دیگه عادی شده همون ماسک زدن که اوایل سخت بود و یا الکل زدن و یا دست ندادن با هیچ فردی بر خلاف گدشته تا مدتها من وقتی کسی رو میدیدیم دستم رو نا خودگاه دراز میکردم که سلام کنم و دست بدم و بعد یادم میومد که چه کار زشتی حساب میشه و دوباره جمعش میکردم.
یا اوایل که درس دادن انلاین به پسرم بر عهده ی خودم بود خیلی وقت من رو فشرده کرده و ا و غات بیکاریم و ساعاتی رو که برای خودم بودم خیلی کمتر شده بود و اون اوایل همش میگفتم چقدر سخته خودم درس بدم اما کم کم برام عادی شده و پذیرفتم و زندگیم رو طوری دیگه برنا مه ریزی کردم که هم پسرم رو درس بدم و هم فایل گوش کنم و در مسیر باشم .
پس لاغری جسم هم یه تغییر کردن هست که بسیار آسان و راحت هست فقط باید ادامه بدم تا برام عادی بشه و فرمولهای ذهنی من تغییر کنه مثل این همه آدم متناسب در اطرافم با رفتارهای متناسب که دارن بدون سختی و زجر زندگی میکنن منم به لاغری راحت و ساده میرسم”
نوشته خانم فروغ عزیز در بخش نظرات این فایل آموزشی
توضیحات این فایل آموزشی لاغر شدن همان چاق شدن است به شما کمک می کند تا چگونگی شناسایی عادتهای ذهن خود را بهتر درک کنید و همچنین راهکار چگونه تغییر دادن آنها را بیاموزید.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام عالی تمرین لاغر شدن مشابه چاق شدن است توصیه می شود ابتدا توضیحات نوشتاری را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به شکل انشایی پاسخ دهید.
- روند چاقی خود را شرح دهید، چگونه قدم به قدم چاق شدید؟
- آیا برای چاق تر شدن رفتار جدیدی یا تغییر خاصی در روند زندگی خود ایجاد می کردید؟
- به نظر شما چرا با اینکه روند زندگی تقریبا یکنواختی داریم ولی از نظر جسمی چاق تر و چاق تر می شدیم؟
- نظر خود را درباره تاثیر ذهن در روند چاقی خود را شرح دهید.
- چرا برای چاق تر شدن نیاز به تغییر نداشتیم اما تصور می کنیم برای لاغر شدن باید همواره شرایط زندگی را سخت تر کنیم؟ شرح دهید.
- در روشهایی که برای لاغری استفاده کردید چه تغییری برای لاغر شدن در زندگی شما ایجاد می شد؟
- چرا استفاده از روش های لاغری با اینکه زندگی شما را تغییر می داد باعث لاغری تان نشده است؟
- لاغری با ذهن چگونه به شما کمک می کند تا بدون اینکه شرایط زندگی خود را سخت کنید لاغر شوید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.77 از 35 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام
تغییر عادت ها
اول نکات کلیدی این فایلو مینویسم تا برم سراغ تحلیلاش
۱_ داستان زندگی داستان عادت هاست
به همین سادگی
به همین خوشمزگی
به همین سادگی چاق یا لاغر شدیم
به همین سادگی ثروتمند یا فقیر شدیم
بله ثروتمندی یک عادته
فقیر بودن یک عادت
اصلا حالت مصدری این کلمات خودش میگه
چاقی عادته
نه ارث
نه خوردن
نه بالا رفتن سن
و نه هر عامل دیگری
استاد تغییر جدیدمو بگم بهتون
جدیدا که تو میثاق نامه میگم من تمام مسئولیت چاقی خودم را بر عهده میگیرم با تمام وجودم حسش میکنم، درکش میکنم که من با کانون توجهم چاقی را جذب کردم
اصلا جسم چاق یعنی چی؟؟
جسم یعنی چی؟؟
مگه هم خانواده تجسم نیست
تجسم یعنی جسم دادن
یعنی به ماده تبدیل کردن
ما چاقی را با کانون توجهمون و ارتعاشاتمون جسم داده بودیم
و حالا بحمدالله تناسب و لاغری را در حال جسم دادنیم
حالا خیلی این جمله میثاق نامه به دلم میشینه
من تمام مسئولیت چاقی خودم را بر عهده میگیرم
۲_ در مسیر رسیدن به خواسته ها باید اون خواسته را برای ذهن کوچک کنید
این قانونذهن و چون چرا نداره
اگر بزرگش کنید یعنی خودتونو در مقابلش کوچک کردید
یعنی پذیرفتید قدرتشو ندارید
اگر کوچکش کنید بهش میرسید
براحتی
شاهد مثالشم کاهش وزنی که من داشتم و عکسام تو سایت هست
🎀🎀🎀🎀🎀🎀🎀
خب در مورد رفتارهایی که برام اولش خیلی سخت بودن ولی الان عادتم شدن مثال بیارم
_ من توی دوران دانشجوییم اصلا برام قابل درک نبود ۸ صبح بیدار بودن یعنی چی…در رویاهامم نمیتونستم تصورش کنم
چون اصلا چشمام باز نمیشد
اما بعد شاغل شدنم انقدر این رفتار برلم راحت شد که دیگه جمعه هام نمیتونم بخوابم
و سرساعت تنظیمی ذهنمبیدار میشم
بدون زنگ گوشی
یعنی تقلا نمیخواد
تو باید عادت کنی
_ من وقتی تازه بیزنس خودمو شروع کردم چون تو شغل قبلیم یک سره سرکار بودم تا غروب نمیتونستم بپذیرم که دو پارت در روز برم سرکار
یک صبح یک عصر
و یکسره تو دفتر میموندم
اما عرف و اینکه مشتری نمیومد و اکثرا تعطیل بودن( همون رفتارهای خوردن خانواده و فرم هیکلشون در مثال چاقی)
باعث شد منم مقاومتو بشکنم و ساعت یک برم خونه
و جالبه الان ساعت ۱ که میشه باید بیام خونه نهار بخورم چرت بزنم
استراحت کنم
و چون کارمند دارم کل روزو کم پیش میاد دفتر باشم
براحتی عادتم عوض شد و برگشتن به مرحله قبل برامسخته
اصلا الان اگر کمی کارم طول بکشه اذیت میشم یا چندباری خواستم بابت یک سری مطالعات دفتر بمونم تا غروب سختم بوده
جالبه
و دهها عادت خوب که از دوره تناسب اندام همراه من شدن که اغلبشون به خوردنم و خوراکیا ارتباط دارن
هر رفتاری اولش سخته
بمرور زمان مسیر عصبیش در ذهن ایجاد میشه و بعد ازون هست که ذهن سوار کار میشه و دیگه کنترل اون رفتار از حالت اگاهانه ات خارج میشه
همون نقشه ذهنی که استاد در موردش بارهاااااا صحبت کرده
و این قدرت ذهن یکی از مواردی که باید بخاطرش قدردان بود از خداوند خالقمون…
عادت کردن به چاقی یعنی ذهن مملو شده از تصاویر و فرمولهایی چاقی و چاق کننده
و ذهن ناخوداگاهم اینو هی داره تکرار میکنه
یعنی نقشه ذهنیت درباره اندامت چاقی و چاقتر شدنه
استاد جالبه من جدیدا برای رسیدن به وزن ایده آلم که تصویر سازی میکردم بعضا هیچ تصویری ته ذهنم پیدا نمیکردم
مثل گشتن تو یک آلبوم خانوادگی که عکسی از پدربزرگم نداریم
و دیدم فریبای با شکم تخت و صاف را من اصلا نمیتونم جسم بدم
نمیتونم تجسم کنم
نمیتونم تو ذهنم این اندامو رو هم سوار کنم
برای این کار از تصویر یک خواننده استفاده کردم و جای کله مو عوض کردم و کار خیلی راحت تر شد
یعنی تصاویرم از فریبا خوش استایل تا حد ایده آل اصلا وجود نداشت
کاملا طبیعی هم هست بنظرم
ما داریم روند حرکت جسم به سمت متناسب شدن را پیش میبریم
با انجام حرکات ساده و کوچک
بمرور زمان
منی که الان روز ۷۳ تکرار هستم و کلی وزن کم کردم قششششنگ تو دلم حرفهای استادو با قلبمممممم تایید و تحسین میکنم
چون برای خودم دقیقا این شکلی این روند پیش رفته و ادامه داره
حالا در مورد عادتهای خوردن بنویسم که قبلنا جز لذتهام بود و الان برام سخته در اغلب موارد انجامش:
خوردن چای لیوانی که الان با فنجون میخورم و لیوانی سختمه
بشقاب پلوخوری بزرگ که الان اغلب توی ظرف خورشت خوری غذا میخورم و با بشقاب بزرگ حس ناراحتی دارم
این حس راحتی و نارحتی خیلی مهمه
خوردن یک کاسه کامل سالاد شیرازی با ماکارونی که الان فقط یکبار با ماکارونی در حد ۶ قاشق خوردم
خوردن میوه روزانه بعد چرت عصر ک۶ الان بندرت در طول روز میوه میخورم
خوردن حدودا ۶ تا خیار در روز بخصوص در فصل تابستون خیار بوته ای که الان یادم نمیاد آخرین بار کی خیار خوردم
واقعا یادم نمیاد
خوردن حتما دو بشقاب دلبر قورمه سبزی بدون در نظر گرفتن ظرف خورشتش….الان میگم بابا ی بشقابم خورشت کنار این برنج هست
همه اش تو معدم جا نمیشه که
اگر پارسال اینموقع این فریبای الانو توخواب نشونم میدادن باز برام قابل درک نبود
چرا باشه انقدر خوشمزه جات و نخوری!!!!
و این جمله استاد که میگن فقط کافی اوایل اشتیاق و حس خوب داشته باشیو من کامل داشتم
اشتیاق داشتم چون خسته بودم از شرایطم و شارژ شوقم و بالا رفتنش بخاطر ایمانی بود که به استادی بنام عطارروشن در قلبم حس میکردم
والله ذهن من بسیار منطقی
و حس خوبم بخاطر نتایجی بود که از طعم خدا گرفته بودم
بخاطر سرعت رسیدن به خواسته ام تو اون دوره بود
ایمانم همه اش قلبی بود
وگرنه منکه تو آلبوم ذهنیم از فریبا حتی یک عکس متناسب شده هم نداشتم و الانشم برام اونقدر عادی نیست
چاقی و لاغری چون عادت و منشا هر عادتی در ذهن پس ازونجا باید استارت زد
🔮🔮🔮🔮🔮
افرادی که اضافه وزن دارن چون نیاز دارن به لاغرشدن پس در ذهنشون لاغری به یک مورد سخت تبدیل شده
حالا این کلمه نیاز که خودش در حد چند تا مقاله جا داره برای تحلیل
اما این جمله خیلی نکته داره
” چاقها میگن ده ساله رژیم گرفتیم تشد الان چطور ممکن به این راحتی”
خب ربطی به زمان نداره که عزیزان
شما مسیر اشتباه چه یک متر بری چه یک کیلومتر به مقصد نمیرسی
اگر ۲۰ سالم تو رژیم بودی بازهم فایده نداشت
چون اساسا راه اشتباه
زمان اصلا مطرح نیست
ما با ذهن طرفیم
و فرکانس
مثل این میمونه که توی شمال کشور بیان خرما بکارن و بگن خدایا ما ۵۰ ساله داریم زحمت میکشیم نمیشه مگه میشه یک نفر تو یک منطقه دیگه نخل بکاره و مثلا ۵ ساله خرما برداشت کنه
اصلا محاله
خنده دار
من خودم ۵۰ ساله دارم هر سال خرما میکارم ولی محصول ندارم
این حرف که ۲۰ ساله دارم رژیم میگیرم مگه میشه به همین راحتی بشه لاغر شد در همین حد خنده دار
البته وقتی کسی قانون رو ندونه و از عملکرد ذهن آگاه نباشه حق داره
ولی جای نگرانی نیست
چون قوانین خداوند همواره به نفع ماست
همواره در مسیر حفظ بقای ماست
🎀🎀🎀🎀🎀🎀
لاغری را بزرگنمایی نکنید
این یک قانون بسیار مهم ذهن
که توی دوره استاد به ما آموختن
اگر خواسته برات بزرگترز توانت باشد
ِذهنت میگه خب هدف من که حفظ بقای این طرفه و این کاری که موقع تولدش بمن سپردن و بابتش وظیفه دارم
چرا بیام بخطرش بندازم
سرجام میشینم
به همین راحتی
به همین خوشمزگی میشینه سرجاش و همون قبلیارو برامون ادامه میده
استاد من یک ترمزی را وجود خودم درک کردم که خیلی قدرتمند و این تصویر بود که وقتی به خواسته ام رسیدم و اونو دارمش عکس العمل اطرافیانم چی؟
آیا خوشحالن؟؟
آیا این دارایی یا وضعیت جدید باعث میشه من طرد بشم از خانواده یا روابطم و اطرافیانم
خب چون اونا به من بقا میدادن و از بچگی اینو یاد گرفتم
و شاه ترمز من در نرسیدم به خواسته هام همینه
وقتی تصور میکردم که من متناسب شدم و خواهرام تحسینم میکنن و با ذوق نگام میکنن خیلی بنظر خودم تو تغییر حرکت ذهنم موثر بوده
البته بحث الان در مورد عادی سازی اون خواسته است
مثلا ماشین مورد علاقتو میبینی میگی بابا من کجا اووووون ماشین کجا
ذهنم میگه خب این که توانشو نداره پس با همین شرایط ادامه مسیرو پیش بریم
همینطوری تغییر برای ذهن کار سختی چرا خودمون بهش دامن میزنیم
این جمله طلایی بود
باید خواسته را کوچک کرد
بایو عادی کرد
بایو راحتش کرد
باید با بقا هم ترازش کرد
این مورد را توی جامعه و خواسته هایی که افراد جامعه بهش میرسن میشه پیدا کرد
یک سری وسایلو اگر خانواده ای پولشم داشتن نمیخریدن
چون عرف نبود
ولی وقتی عرف شد حتی خیلیا قسطی خریدنش
به همین راحتی
🎀🎀🎀🎀🎀
۲ آذر ۹۹
سلام استاد گرانقدر
آشنایی با آموزشهای شما نقطه عطفی برای من بود در زمینه قدرت ذهن که قبلا بهش میگفتم قانون جذب که بنظرم قدرت ذهن صحیح تر…..قبل ورود به دوره های شما سوالات زیادی داشتم که دونه به دونه گره ها داره برام باز میشه بحمدلله ….قدردانی می کنم از
آموزشهای خوب شما و خوش حس و حالم که اینجام