چاقی نتیجه ایجاد شدن فرمول های چاق کننده در ذهن است. به این دلیل که ریشه چاقی در ذهن است با روش های مرسوم برای لاغری نمی توان لاغر شد. چون با ورزش و رژیم غذایی و … نمی توان ذهن را تغییر داد.
برای لاغر شدن فقط باید طریقه شناسایی و اصلاح موانع لاغری را بیاموزید و به آن عمل کنید. در این صورت خودبخود لاغر می شوید.
لاغر شدن آرزوی من بود
لاغر شدن آرزوی خیلی از افرادی است که اضافه وزن دارند
ثروتمند شدن آرزوی خیلی از افرادی است که فقیر هستند.
سلامت شدن آرزوی خیلی از افرادی است که بیمار هستند.
خوشبخت شدن آرزوی خیلی از افرادی است که احساس بدبختی دارند.
این مثالها و بسیاری از نمونه های مشابه در زندگی همه ما وجود دارد.
هر موضوعی از زندگی مورد توجه بسیاری از انسانهاست که دوست دارند در آن شرایط باشند.
این افراد دو دسته می شوند:
عده ای به خواسته خود در آن موضوع دست پیدا کرده اند و عده ای موفق به تجربه نتایج مطلوب نمی شوند.
تنها تفاوت این دو دسته، میزان توجه آنها به بخش مثبت یا منفی ذهنشان است.
عده ای که به گفته های امیدوار کننده و مثبت ذهن خود توجه می کنند و آن را باور می کنند و با احساس خوب ادامه می دهند مطمئنا نتایج عالی کسب می کنند.
و آن دسته که به گفته های منفی ذهن خود توجه می کنند و دچار یاس و ناامیدی می شوند و احساس خوبی ندارند مطمئنا نتایج مطلوبی کسب نمی کنند.
موضوع برای همه یکسان است اما نتیجه برای انسانها به اندازه افرادی است که به آن موضوع علاقمند هستند، هر فردی بنا به محتویات ذهنی خود نتیجه می گیرد.
اصلاح موانع لاغری ذهن
لاغر شدن هم مانند هر موضوع دیگری است، عده ای علاقه دارند که لاغر شوند اما این عده به دو دسته تقسیم می شوند:
دسته ای که به بخش مثبت ذهن خود توجه می کنند و با احساس خوب مسیر لاغر شدن را طی می کنند به رویای لاغر شدن خود می رسند.
اما عده ای که به گفتگوی ذهنی خود درباره موانع لاغری توجه می کنند، دچار یاس و ناامیدی در رسیدن به خواسته خود می شوند هیچ وقت نمی توانند طعم خوش لاغر شدن را تجربه کنند.
نکته مهم و قابل توجه برای افرادی که به بخش مثبت ذهن خود توجه می کنند این است که:
برای آنها هم مشکلات اضافه وزن مانند افرادی منفی نگر وجود دارد، در ذهن آنها هم گفتگو درباره موانع لاغری وجود دارد، اما آگاهانه به گفتگوی مثبت و امیدبخش ذهن خود توجه می کنند.
آنها با کم توجهی به نجواهای ذهنی درباره موانع لاغری و همچنین تقویت کردن بخش مثبت نگر ذهنشان از طریق استفاده از آموزش های لاغری با ذهن موفق می شوند از سد موانع لاغری ذهن گذر کرده و طعم خوش رسیدن به تناسب اندام رویایی را تجربه کنند.
نجواهای ذهنی به گفتگوهایی است که ما در ذهن خود درباره موانع لاغری با خودمان مرور می کنیم یا درباره موانع لاغری خودمان با دیگران صحبت می کنیم و به این ترتیب لاغر شدن را در ذهن خود سخت و غیرممکن می کنیم.
این باور خطرناک به تنهایی قادر است همه تلاش افراد برای لاغر شدن را نابود کند و باعث شود فرد برای همیشه اسیر چاقی و اضافه وزن باقی بماند.
یادگیری طریقه شناسایی موانع لاغری و عمل کردن به تمرینات محتوای آموزشی جهت اصلاح موانع لاغری ذهن گام بلند و مهمی در تحقق رویای لاغری خواهد بود.
اهمیت اصلاح موانع لاغری در ذهن
افکار و نگرش هایی که موانع لاغری ذهن را ایجاد می کنند تنها دلیل لاغر نشدن، ناامید شدن و رها کردن مسیر لاغری با ذهن هستند.
این موضوع دقیقا تلنگری برای من بود که باعث شد مجدد به خودم بیام و برای هزارمین بار غرق مسائل دیگران نشم و متعهدانه در مسیر خودم حرکت کنم.
اگر چاق هستیم بخاطر داشتن باورهای چاق کننده ست و اگر لاغر نمی شیم به دلیل وجود باورهاییست که موانع لاغری را ایجاد می کنند.
محتوای جلسه امروز درباره توجه کردن به صدای مثبت و نادیده گرفتن نجواهای منفی است. اینکه ذهن حرف های خوش آیند نمیزنه و حرف های مثبت رو باید آگاهانه به خودمون بگیم و تکرار کنیم که در ما به شکل باورهای جدید ساخته بشه، هر چقدر انبار افکار و توجهات مثبتمون قویتر و پر تر بشه، کفه توجهات منفی سبک تر میشه و خودبخود اتفاقات با کیفی تر وارد زندگی ما میشه.
در لاغری با ذهن هم بهتره که در مسیر گوش کردن به گفتگوهای منفی نباشیم تا بتونیم نتایج بهتری بگیریم که گوش کردن بهش باعث تقویت موانع لاغری در ذهن و ایجاد ناامیدی و در نتیجه ادامه ندادن میشه.
افکار منفی هر لحظه در مغز ما پردازش میشن، مثل یک ریتم تکراری، مثل یک نوار ضبط شده که از زمان بیداری ما روشنه تا موقع خواب، میتونیم افکار منفی رو به شکل واگن های کوچیک قطار تشبیه کنیم که مدام با اتفاقات مختلف از جلوی چشمان و احساسات ما رد میشن.
ما در حال تماشای اون واگن ها یا اون صفحه نمایش هستیم و باید حواسمون باشه که اون فیلم و هنرپیشه ها، همگی در اون فیلم نمایشی هستن و واقعی نیستن، بیشتر متن و داستان اون فیلم یا اون اتفاقات واگن ها، ناراحت کننده و ترسناک هستن ولی ما باید به یاد بیاریم که اونها فقط دارن نمایش اجرا میکنن و ما نباید محو اون داستان ها بشیم و احساساتمونو درگیر نکنیم چون دقیقا احساسات ما مورد حمله قرار میگیره.
حالا برای افراد چاق این نمایش صحنه ای، در قسمت چاقی و ترس ها و عوارضش هست و هر روز با اون صدا و تصویرهای ناراحت کننده روبرو میشن که باعث تقویت و تشدید موانع لاغری در ذهن می شوند و فرد را ناامید می کنند. پس به دنبال ذهنمون و راهکارهاش راه نریم، مقصد ذهن فقط نرسیدنه.
اول باید باور کنیم بعد تجربه کنیم، اول باید باور کنیم که لاغر شدن یک کار آسونه، ولی قبلش باید سخت بودن لاغری رو در خودمون بشکونیم، چون این یکی از مهمترین موانع لاغری در ذهن ما می باشد.
اصلاح باور سخت بودن لاغر شدن
به این همه افراد متناسب و لاغر نگاه کنیم، آیا اونها برای اینکه لاغر باشن کاری انجام میدن؟ نه اونها فقط زندگی میکنن
آیا ما برای نفس کشیدن کار خاصی انجام میدیم؟ نه بصورت طبیعی نفس می کشیم
آیا پرنده ها برای پرواز رنج میبرن؟ معلومه که نه
پس چرا ما برای لاغر شدن رنج میبریم؟
چونکه قبلا باور کردیم که لاغر بودن راحت نیست، اصلا لاغر بودن که برای تو نیست، مال تو نیست، تو نمیتونی لاغر باشی، ببین مدل بدنتو، ببین چقدر پرخوری میکنی، دیگه الکی تلاش نکن خواست خدا بوده که چاق باشی یا تو ارثی چاقی و نمیتونی تغییرش بدی وووو
اول باید دونه دونه اون قوانین قدیمیو بنویسیم و قبولشون نکنیم و بعد بیاییم اینهمه افراد لاغرو به خودمون نشون بدیم که براحتی متناسب و نرمال هستن، آخه ما تصور میکردیم که چاقی برای ما طبیعیه.
اگر ۱۰ کیلو وزن کم میکردیم کلی ذوق زده میشدیم و به همه اعلام می کردیم که ببینید ما چقدر لاغر شدیم!!!
مثلا الان من مدام پیش همه میگم ببینید من اسمم فریده است؟ من فریده هستم، من دست و پا دارم، خب من فریده هستم و دست و پا دارم و هیچ وقت نمیگم چونکه پذیرفتمشون و برام طبیعیه، مثل اینه که به گربه بگیم وای تو گربه ای، خب گربه ست دیگه.
پس لاغر و متناسب بودن طبیعیه ،دیگه نیازی نیست من جار بزنم آهای من لاغرم، باید لاغر باشم، مثل قبل که باور کرده بودم باید چاق باشم و چیزی غیر از اون وجود نداره، پس لاغر بودن نرماله و راحترین کار دنیاست.
اگر قبلا شکست های زیادی در لاغر شدن داشتم بخاطر این بوده که راهم صحیح نبوده، مثل اینه که سوییچ ماشینمونو توی کوچه گم کردیم و چونکه اونجا تاریکه، بیاییم توی خونه رو بگردیم که روشنه، خب معلومه که تا ابد هم بگردیم نمیتونیم پیداش کنیم، باید با یه چراغ قوه بریم توی کوچه رو بگردیم، جای درست گشتن، کوچه است.
ما هم سالها جای اشتباه به دنبال لاغری، ثروت، رابطه، سلامتی وووو گشتیم.
اول باید راه صحیح رو پیدا کنیم بعد براحتی میتونیم به جاهای بهتر هدایت بشیم و اونوقت دیگه سرخورده و ناامید نمیشیم.
چاق شدن سخترین کار دنیاست چونکه ما داریم سختی های بیشتری رو تحمل میکنیم، مدام زشت تر میشیم، لباس اندازمون گیر نمیاد و بهمون نمیاد، اعصابمون خورده، اعتماد بنفسمون پایین میره، شاد نیستیم، افسرده میشیم، بد اخلاق و پرخاشگر میشیم، رنج میبریم، مدام گرسنه هستیم، مسخره میشیم، سلامتیمون از بین میره، از خودمون متنفر میشیم ووو
با این توصیفات آیا چاق بودن سخت نیست؟ سخته،
هر چقدر لاغرتر باشیم حالمون بهتره، شادتریم، خوشحالتر هستیم، سبک تر هستیم، آرامش و آسایش بیشتری داریم، رژیم غذایی نداریم، آزادی در هر مقطعی داریم، اعتماد به نفسمون بیشتره، از خودمون راضی تریم، زیباتریم، جذاب تر و جوانتر میشیم .
سرحال تر خواهیم بود، ارتباطات موثرتری خواهیم داشت، الگوی خانواده میشیم، این باور شکسته میشه که لاغر شدن سخته، نگرش آدم ها نسبت به لاغری عوض میشه، حس رهایی خواهیم داشت، هر لباس و هر رنگی بخواهیم می تونیم بپوشیم، آزادی کامل داریم و چقدر آزادی لاغری لذتبخشه.
بودن من در مسیرهای آموزش ذهنی برای دیگران سخت بود ولی برای من آسون و زیباست و تونستم سالها باشم و لذت ببرم.
انجام ورزش های مختلف برای من انجام پذیر و لذت بخش بود ولی برای اطرافیانم کار رنج آوری بود.
خیلی از کارهاییکه سالها انجام دادم و دیگران فقط ببیننده اونها بودن و من دوست داشتم و دارم که بهتر زندگی کنم و براش هر روز قدم هایی بر می دارم.
دارم یاد می گیرم و تلاش می کنم آموزه هامو در زندگیم تا حدود زیادی اجرا کنم و هر زمان باورهای من بیشتر به سمت لاغر شدن شکل بگیرن، جسم من بدون معطلی میره بسمت لاغر شدن، براحتی و آسونی لاغر می شم.
من آرام و مطمئن هستم، به راهم ایمان دارم، به خدا اعتماد دارم و بیشتر به قدرت های درونی خودم ایمان دارم که مطمئنم مغز من طراحی شده برای ارتباط من با جهان هستی که وقتی بتونم برنامه های بهتر توش دانلود کنم، موقعیت های عالی رو برای من به ارمغان می یاره.
نوشته خانم فریده عزیز در بخش نظرات
رسیدن به احساس خوب لاغری
“چه فایل خوبی چه مثالای خوبی
من تا این جمله رو می شنوم که لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست یه چیزی درونم حالش بد میشه که همون بخش منفی باف و موانع لاغری ذهنم هست که خاطرات تلاش های نادرست منو در مسیر متناسب شدن یادم میاره و اونقدر اونا رو واضح و واقعی و دردناک و مشقت بار نشونم میده تا من به تایید برسم.
من چطور باید با موانع لاغری ذهن برخورد کنم؟
با اتفاقات و خاطراتی که از شروع این دوره بدست آوردم.
من در حال یادگیری هستم.
یادگیری اینکه غذامون نبلعم بلکه درست مثل یک انسان سپاسکزار آرام بجوم، مزه ها رو بفهمم، با غذای داغ مثل یک قحطی زده دهن خودمو نسوزونم و از مقدار غذام برای برطرف کردن نیاز بدنم استفاده کنم.
این آموزشه دیگه
وقتی من به آموزش هام توجه کنم دیگه نمیگم ای بابا چه زندگی دارم همش باید درست رفتار کنم این که نشد زندگی
نه من دیگه اینو نمیگم.
من وجه درست و مثبت و انسانیمو در نظر میگیرم و رفتارهای یک انسان و یک اشرف مخلوقات رو که در اینجا لاغر شدن هست رو تمرین میکنم.
دقیقا همونطور که گفتین چاقی سخته خیلی سخت.
من زمانی که در دوران بارداری خودمو به وزن 110 کیلو رسوندم خیلی تلاش کردم که پرخوری و بدخوری داشته باشم در حدی که بارداری خطرناکی داشتم.
این رفتار از یک عالمه فرمولی ساخته شده بود که داشت هر کدومش در زمان خودش عمل میکرد
ازدواج کردی بیشتر بخور، بارداری بیشتر بخور، شیر میدی بیشتر بخور، میخوای خدا دوست داشته باشه بیشتر بخور، برای شادی روح از دنیا رفته بیشتر بخور، کادوی عروسی دادی بیشتر بخور، تولده بیشتر بخور، خسته ای بخور، ناراحتی بخور، ضعف داری بخور، خوابت میاد بخور
من میتونم همینطور به فرمان فرمول های چاقی که داشتم ادامه بدم و بنویسمشون
حالا با این طوماری که یک عمر تحت آموزشش بودم و به لطف خدا اونقدری هم چاق نشده بودم که در مورد چاقی تلاش کرده بودم ، میخوام آموزش جدیدی رو در وجودم پایدار کنم
آموزش لاغر شدن
خب معلومه اولش فرمول های چاقی و موانع لاغری خیلی بیشتر خود نمایی میکنه و من میفهمم با چه قدرتی طرفم و فقط باید رو آموزش های جدید توجه داشته باشم.
و گرنه از دید فرمول های چاق همیشه غذاها فرصت های تکرار ناشدنی هستند و این نگرش یکی از موانع لاغری است.
همیشه باید از هر فرصتی برای خوشی از غذا استفاده کرد
برای یک نئشه گی
برای حرکت روی همون حالت همیشگی
من حالا از روی تردمیل چاقی یواش یواش اومدم پایین و میخوام برم روی تردمیل لاغری
یعنی رفتارهای لاغر شدن رو تکرار کنم
همیشه تا آخر عمرم.
اگرم اشتباه کنم اشکالی نداره دوباره رفتار درست رو انجام میدم.
تا زنده هستم زمان یادگیری و عمل کردن دارم.
اگرم زمان زندگی برای من تمام بشه از اینکه در راه تلاش برای مسیر درست قدم برداشتم پیش خودم سربلندم.
مهم تلاش های منه که هر روز دارم با خودم با زندگیم چیکار می کنم.
اینکه گفتین لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست وقتی تو ذهنم در مورد این مسئله مقاومت پیش میاد میگم اشکالی نداره لاغر شدن آسون ترین کار دنیا میشه برام اگه الان آسون نیست با تمرین کردن و اصلاح موانع لاغری آسون میشه.
و چه مثال خوبی زدین که اگه چه کاری مثل رانندگی یا زبان یا هر مهارتی رو بلد نباشیم شاید بعضی زمان ها بهمون فشار بیاد ولی چاقی چیزیه که همیشه بهمون فشار میاره.
من اگه مولتی میلیاردم بشم ولی چاق باشم اصلا خوشحال نیستم اصلا.
همیشه میگفتم و میخوام که تو هر موقعیتی از موفقیت، من متناسب باشم.
اصلا وقتی یه آدم موفقی رو میدیدم که چاقه خیلی به دلم نمی نشست میگفتم این آدم ضعف بزرگی داره.
من اعتیاد به خوردن و چاق شدن رو در یک انسان چاق دیگه متوجه میشم و دقیقا این ضعف رو متوجه میشم و به نظرم کسی که هر روز روی این اعتیاد کار کنه و هر روز خودشو از نظر ذهنی با رفتار درست کنترل کنه بسیار بسیار بسیار انسان قوی هست.
چون داره هر روز یه قدرت بزرگی رو درون خودش شکست میده و به یه قدرت بزرگ و سازنده ای دسترسی پیدا میکنه
تو قرآن خدا آدم و حوا رو مثال میزنه که نباید یه خوراکی رو میخوردند.
ماه رمضان رو مثال و رفتار یک ماهه قرار داده که اگه عادت غذایی در انسان شکل گرفته با تمرین 30 روزه اون رفتار ها رو تعدیل کنه.
و کسایی هم هستند مثل من که هر روز میان توی سایت تا رفتارشونو از طریق آموزش های بسیار ارزشمند درست کنند.
من خیلی خوشحالم که دارم روی جنبه ی مثبت ذهنم کار میکنم روی اصلاح موانع لاغری ذهن کار می کنم.
هر بار که چشمم به شکمم میافته که خب حالا خیلی لاغر تر از شروع دوره شده ولی هنوز خاطرات چاق قبل رو داره و منفی بافم بهم میگه مگه این چربی اضافه ها از بین میرن؟ اینم یکی دیگه از موانع لاغری در ذهن منه که همش باقی مانده چاقی رو به یاد من میاره.
من بهش میگم من اینارو از کره مریخ نیاوردم
من این اضافه بار و اضافه وزنو خودم ساختم، با تلاش زیاد
هر روز با هر بهانه ای خوردم و خوردم
هر روز تلاش کردم و عاشقانه خودمو چاق تر کردم
حالا میدونم که هر روز با تلاش عاشقانه برای لاغر شدن به لطف خدا در لاغری هم به مهارت میرسم عزیزم.
تو نگران نباش
به این شکل سعی می کنم قدرت و خودنمایی موانع لاغری رو در ذهنم کمرنگ کنم که انگیزه و اشتیاق ادامه دادن داشته باشم.
هنوزم عاشق غذا هستم ولی خوبی این روش اینه که من میتونم درست و به اندازه نیازم غذا بخورم و این دیگه محرومیت نیست این رفتار انسانیه که دارم یاد میگیرم انجام بدم.
اسمش عشق به خودمه
خیلی خوشحالم اینجا راحت می نویسم و هر روز این فرصت رو دارم که هم با بخش منفی و هم با بخش مثبت درونم زمانی که اینجا بیام می تونم صحبت کنم و با تمرکز این کارو انجام بدم.
مثال غول خیلی مثال خوبی بود
من این غول که پاشو روی خوشبختی من گذاشته دور میزنم چون راستش زورم نمیرسه از سر راه برش دارم ولی میتونم یه مسیر خوشگل و دوست داشتنی برای خودم با دور زدن این غول بسازم.
بی نهایت ممنونم”
ایمان دارم دوستانی که به خوبی باورهایی که موانع لاغری می شوند را درک کرده و برای برطرف کردن آن سعی کنند نتایج عالی کسب می کنند.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام عالی تمرین مربوط به شناسایی و اصلاح موانع لاغری ذهن توصیه می شود ابتدا محتوای نوشتاری را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کرده و سپس به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.
- نظر شما درباره موانع لاغری ذهن چیست؟ با ذکر مثال درباره موانع لاغری که در ذهنتان دارید شرح دهید.
- چرا استفاده از روش های لاغری در گذشته باعث اصلاح موانع لاغری در ذهن ما نشده است؟
- در گذشته که برای لاغر شدن از طریق مختلف اقدام می کردید چه نگرشی درباره امکان لاغر شدن خود داشتید؟
- انتظار شما درباره چاق تر شدن چگونه بوده است؟ بعد از هربار لاغر شدن چرا انتظار دوباره چاق شدن داشتید؟
- قبل از آشنایی با سایت تناسب فکری انتظار شما درباره امکان لاغر شدنتان چگونه بوده است؟
- بعد از آشنایی با تناسب فکری چه موانع لاغری در ذهن خود را شناسایی و اصلاح کردید؟
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.34 از 44 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خداوند مهربان که من را در مسیر متناسب شدن قرار داد تا به آرامش برسم.
سلام بر استاد عزیز و دوستان محترم
من متناسب شدن را دوست دارم و با قدرت به سمت آن گام بر می دارم.متماسب شدن حس عالی و بی نظیری دارد.ولاغرشدن آسان ترین کار دنیاست چون من سبکبال و بانشاط قدم برمی دارم و لباس های زیبا و راحت میپوشم به آسانی ورزش میکنم و با افراد اطرافم خیلی خوب برخورد می کنم روحیهای شاد و خوشحال دارم ولی چاق شدن سخت تر هست هر روز با سختی اضافه وزن را به هر طرف بکشی و لباس سایز بدنت پیدا نکنی مجبور باشی تو مهمانی ها گوشهای نشسته و در بحث دوستان شرکت نکنی نگاه دیگران را منظور دار بدانی و با اعصاب خوردی به خونه برگردی بدونه اینکه بخواهی کلی مواد غذائی با حرص و ولع وارد بدنت بکنی و احساس خفگی داشته باشی پس چاق شدن سخت ترین کار دنیاست ومن دوست دارم با اشتیاق لاغری را تجربه کنم با تمام وجود دوستش دارم و اول از همه به خاطر حس خوب و قشنگی که در وجودم شکل میگیرد همین الان که تمرین انجام می دهم و به لاغری فکر می کنم لبخند میزنم و از لاغری خودم خوشحالم.
من خیلی از کارها را به خوبی انجام دادم که دیگران از انجام آن باز ماندند مثلاً من خیاطی یاد گرفتم و دوستم با پرداخت هزینه بیشتر نتوانست یاد بگیرد.من رانندگی را یاد گرفتم و خواهرم نتوانست مثل من رانندگی کند و این به خاطر این بود که من از اول به ندای مثبت ذهنم گوش کردم و با قدرت به آن بها دادم و در نهایت در آن کار موفق شدم.من باید در لاغری با ذهن هم همین مسیر را ادامه بدهم و ذهن مثبت خودم را قوی کنم و ورودی ذهن منفی باف را مسدود کنم.لاغری هم هنری هست که با ذره ذره انجام ندادن عادت های غذایی غلط وبا آرامش تکرار عادت های صحیح رخ میدهد و من این توانایی را دارم و بی نهایت خدا را دوست دارم که این توانمندی را به من داده است.
ذهن منفی باف میگوید وای این همه تو گرسنه میشوی و خوراکی می خوری چطور می خواهی لاغر بشی ومن میگویم خوراکی من را چاق نمیکند و بدن هوشمند من از هوش مصنوعی برتر هست و هر چه نیاز دارد استفاده می کند و مابقی را دفع میکند فرمول های ذهنی اشتباه موانع ذهنی من شدهاند و من با حوصله یکی یکی آنها را شناسایی میکنم و آرام آرام کمرنگشان میکنم.
روشهای کاهش وزن قبلی جسم را تحت تاثیر قرار می داد و ذهن منفی باف من پر قدرت مانده بود و فرماندهی می کرد و باعث عذاب کشیدن من در مسیر لاغری می شد.قبلا فکر می کردم که این نوع رژیم نوع مواد غذایی هست که دارن من رو لاغر میکنند و بعد از تمام شدن زمان رژیم دوباره ذهن منفی باف شروع کرد که رژیم تمام شد دوباره چاق میشی.
در سایت وقتی روی ذهنم کار کردم ولع من کم شد حالت خفگی نداشتم و دریافتم که ذهن منفی باف من داره گوشه گیر میشه و فهمیدم که فقط با ذهن قدرتمند و مثبت اندیش می توان لاغر شد و شروع کردم و برای حال خوب خودم تا آخر ادامه میدهم.
به نام خدا
خداوند را شاکرم که من را در مسیر لاغری با ذهن قرار داد تا با یادگیری آن به سمت متناسب شدن دائم گام بردارم…..
لاغر شدن آرزوی خیلی از چاق هاست. چاقی زندگی خیلیا رو مختل می کنه. من به اضافه وزنم اهمیت میدادم و دنبال این موضوع بودم که خودمو متناسب کنم، ولی زندگی خودمو هم داشتم. شاید من اضافه وزنم از بقیه کمتر بود و خیلی روی روند زندگی من تاثیری نداشت. نهایت لباسی که میپوشیدم و تنگ بود، اون لحظه اذیت میشدم. بعد فراموش می کردم. ولی امسال با سفری که عید نوروز داشتم، تصمیم گرفتم با اضافه وزنم خدا حافظی کنم. توی این سفر یه خانمی بود که شکم بزرگی داشت و کل اندام این خانم رو بهم ریخته بود. هر بار که میدیدمش واقعا چندشم میشد و مدام به خودم توی آینه نگاه میکردم. وقتی افراد متناسب رو میدیدم، دوست داشتم شبیه اون افراد بشم.
من چاقی رو دوست ندارم، چون باعث بیماری میشه
شادی ها رو از من میگیره
باعث میشه من لباس دلخواهم رو نپوشم
و کلی دلیل دیگه، باعث شده، من به متناسب شدن فکر کنم و بخش مثبت ذهنمو فعال کنم. امروز متوجه شدم به قول شما، لقمه های پشتم، آب شدن. خیلی خوشحال شدم و انرژیم بیشتر شد. خیلی این مدت سعی کردم، بخش منفی باف ذهنمو خاموش کنم و مدام انرژی مثبت به خودم بدم. من میدونم، این یه مسیر درست هست. یادمه زمانی که رژیم می گرفتم مدام عصبی میشدم و با خودم تکرار میکردم، دوباره مثل قبل میشی و فایده ای نداره. ذهن منفی باف من همیشه فعال میشد. مدام می گفت چه فایده داره. کلی انرژی منفی به من میداد. و من زود خسته میشدم……
ولی الان و با این مسیر، مطمئنم که این راه، راه درستیه. حسم خوبه. رفتار غذاییم تغییر کرده. به غذاها برچسب نمیزنم. خودمو بعد از خوردن سرزنش نمی کنم.
بدن تمام موجودات زنده به یک سو حرکت می کنه. حیوانات چون تجزیه تحلیل ندارن، همه به یک شکل هستن و چاقی و اضافه وزنی ندارن. ولی ما انسان ها با اطلاعات غلطی که این همه سال جمع کردیم، باعث شد، حسمون تغییر کنه و روی رفتارهای غذایی ما تاثیر بزاره. من خودم یادمه خودمو میکشتم هم یک کیلو در سال اضافه نمی کردم. مطمئن بودم که چاق نمیشم. ولی بعد چند سال با یک فرمول غلط، همه چی تغییر کرد. الان من مطمئنم من متناسب میشم. میدونم و میبینم، همه چی تغییر کرده.
باسلام ودرود خدمت استاد عزیز وهمراهانگرامی
بازم یه روشنایی در مسیر یادگیری وآموزش لاغری با ذهن از استاد عطار روشن ..خدا رو شکر میکنم که تو این مسیرم ودارم روی نکات مثبت لاغری با ذهن کار میکنن من در واقع دارم روی بخش مثبتم کار میکنم وکمک موانع رو شناسایی میکنم تا ذهن منفی بافم کمرنگ وکمرنگتر بشه ..اونا هستن ومن دارم هر روز قوت وانرژی وتمرکزم رو میزارم روی گفتگوهای مثبت با بودن در این سایت در کنار استاد عزیز واعضای سایت تناسب فکری
من هنوزم گفتگوی منفی دارم که بهم میگه تو چقد طول کشیده چاق شدی ..حالا طول داره تا لاغری.
میگه آخه مگه میشه تو باید کم بخوری وورزش کنی
تا لاغر بشی.میگه بستنی خوردی بیچاره میشی
میگه نهار خوردی .چرا خوردی .شام حداقل نمیخورد دیگه نهار خوردی اینطور که داری کامل میخوریوسیر میشی چه انتظاری داری تو باید همیشه احساس ضعف داشته باشی ویه جوری تقریبا نیمه سیر وگرسنه باشی که چربیهای آب بشن تو وقتی صبحانه میخوری نهارم میخوری میوه هم میخوری وشام هم میخوری پس دیگه چه انتظاری داری که لاغر بشی منم بهش میگم فلان دوستمو میبینی هم یه عالمه صبحانه خورد .هم میان وعده .هم میوه هم رفت خونه نهار خورد .هم جای خورد
هم شام خورد پس چرا داره از لاغری میمیره ویه نیم کیلو هم اضافه نمیکنه..
بهش میگم نه عزیزم این تقصیر منه که به تو ذهن بیشعور وچاقم گوش دادم وازت حرف شنوی داشتم تو منو به خاطر ۵ کیلو اضافه وزن ترسوندن.تو بودی که منو مقایسه کردی با دیگران .تو بودی که منو ناراحت کردی از هیکلم تو بودی که گفتی داری چاقتر میشی یه کاری کن .تو بودی گفتی رژیم بگیر برو باشگاه تا لاغر بشی تو بودی گفتی نمیشه فایده نداره تو منو از خودم بیزار کردی
تازه یادم میاد سال گذشته بنا به دلایلی ۶ کیلو تو یکی دوماه کم کردم .هر که میگفت چه خوب شدی میگفتم که حالا بینم میمونه یا نه چون خودمو قبول نداشتم
چون باور نداشتم لاغر موندن حق طبیعیه منه بله میمونم
چون موانع ذهنی در من خیلی قوی بودن الان دارن سست میشن وارزش واعتبارشون رو از دست میدن من دارم شناسایی میکنم دیگه اونا رو ومیخشون رو تو ذهنم با قدرت تموم میکارم دارم هر روز به خودم میگم آفرین که تو مسیری یادش بگیری یه هو نتیجه ی خوب میگیری نگران نباش نترس از ذهنمنفی بافت به حرفش در مورد این که چقد خوردی وچاق میشی گوش نده چون خودم دارم میبینم کهمن اصلا پرخور نیستم تحریم هم زیاده فقط با این ذهن کهنه در مقابل لاغری سد درست کردم واونهایی رو بزرگ کردم ..از این به بعد من ریسم منم کهدستور میدم منم که آگاهانه فکرام رو انتخاب میکنم
منم که میتونم وموفق میشم .
لاغری بهترین حسی هست که من دوسش دارم سبک وآزاد ورها وبدون پادرد بعد از پیاده روی وکار کردن
شاد وسرحال وراحت لباسای رنگ سفید وزیبا..من زیبایی رو دوست دارم پس بهش میرسن
ودر ذهنم لاغری رو آسون میکنم
ممنون از استاد گرانی
وهمراهان ودوستان این سایت عالی
خدایا سپاس به خاطر این آگاهی
به نام خدایی که منو متناسب آفرید
خیلی از استاد عزیزم سپاسگزارم برای این فایل آموزشی و همینطور تمام دوستان عزیزم که مطالب فوق العاده ای رو به اشتراک میزارن.
قبل از هر چیز میخواستم داستانی رو که شنیدم خدمتتون بگم
اون هم اینکه، یه بنده خدایی میگفت من به سیرک میرفتم و یه بار متوجه شدم یه فیل خیلی بزرگ و تنومند رو با یه زنجیره خیلی کوچیک و فسقلی بستن و نمیتونه از جاش تکون بخوره و همونجا مونده، از مسئول سیرک پرسیدم آقا چرا فیل به این بزرگی رو با این زنجیر کوچیک بستین؟!! نمیترسیم زنجیر رو پاره کنه و کل سیرک رو بهم بریزه؟😬
گفت: نه. گفتم یعنی چی متوجه نمیشم
گفت: چون باور نمیتونه کنه که میتونه زنجیر رو پاره کنه،گفت این فیل ها رو وقتی که خیلی کوچیک هستن به زنجیر میبندیم و زنجیره رو داخل سیمان قرار میدهیم ،بچه فیل آنقدر تلاش میکنه آنقدر عرق میرزه ولی هیچوقت نمیتونه رها بشه و از یه جایی به بعد دست از تلاش برمیداره فکر میکنه نمیشه و با همین باور نمیتونم بزرگ میشه و بزرگ میشه باور نمیکنه!که میتونه زنجیر رو با یه حرکت پاره کنه و برای همیشه برده باورش میشه
چاقی هم همین بلا رو سر ما آورده!!!!!!!
چاقی برای ما اون بند و اسارت بوده که با روش نادرست میخواستیم ازش رها بشیم و نشدیم و ذهن ما اون فیل گندس که زنجیره رو میتونه پاره کنه
پس لاغر شدن آسان تمرین کار دنیاست❤️
آنقدر به حرف رسانه ها و افرادیی که واقعا نمیدونن چاقی چطوری درمان میشه و فقط برای کسب درآمد یا برای اینکه بگن مشکل بشر رو حل کردیم دروغ تو گوشمون چپوندن که حرف حق و درست باورمون نمیشه
ذهن آنقدر قدرت داره که میتونه فشار خون بالا رو درمان کنه، آنقدر باور و ذهن قدرت داره که میتونه شفا بده، که با تجسم آدمی که مریضی داره درمان کنه،پس آنقدر قدرت داره که با تغییر فرمول ها و سیمکشی هاش بتونه منو لاغر کنه!!!
من به شخصه متوجه و درک کردم واقعا چاقی یه چیز غیر طبیعی هست،اصلا یه چیز غلط که خودمون ایجاد کردیم،مثل این میمونه خودمون برای شکار کردن دام پهن کردیم بعد خودمون رفتیم تو دام خودمون،خودمون شکار چاقی شدیم
ما خیلی زحمت کشیدین که پایه باور ضمیر ناخودآگاه مون لاغری و تناسب بوده و آنقدر تلقین منفی دیگران رو پذیرفتیم بخور بزرگ بشی،بخور قوی بشی، بخور بخور بخور آنقدر بخور منفجر بشی!!!
این همه اطلاعات غلط رو به خودمون دادیم این همه سنگینی معده و ورم معده و مشکل گوارش و مشکل دفع هزار تا مرض دیگه رو به جون خریدم برای باور هایی که غلط بودن
در آخر هم لباس میپوشیم اندازمون نیست
اعتماد به نفسمون پایینه
حسرت دیگران رو میخوریم
ولع غذا داریم،بدن جذابی نداریم از دیدن بدنمون لذت نمیبریم
همیشه انگار یه چیزی غلطه انگار یه چیزی از تعادل خارج شده و نامیزون هست!!!!!!
آنقدر چاقی حال بهم زن و مسخره س
و واقعا چاقی سختترین و بیخود تمرین کار دنیاست
کلا کاری در خلاف جهت طبیعت و کائنات و خداوند متعال باشه نادرسته
و در آخر از خدای خودم ممنونم که این بهشت گمشده رو به من نشون داد
خدایا شکرت❤️❤️
سلام و درود
از خوندن نوشته شما لذت بردم
چقدر عالی مثال زدید
آفرین به شما دوست عزیز
منتظر خبرهای عالی شما هستم👌
سپاسگزارم ❤️❤️❤️🙏🏻
بخاطر رزیمهایی ک گرفتم اینک لاغری سخته ریشه دار وجوندار هس در من
اما فریبا جان من در اون روش محروم بودم ممنوع بودم سختی میکشیدم درسته لاغری از طریق رژیم وورزش سخته ومن سختی کشیدم سالها در رنج بورم سالها خودم خودمو نابود کردم عزت نفسمو له کردم بله من میپذیرم لاغری از طریق رژیم سخته لاغری از طریق ورزش سخته
اما من اومدم از روش حالا میخوام استفاده کنم ک محرومیتی میس محدودیتی نیس فقط طرز افکار ورفتار ما عوض میشه اما ازادانه هس
تو میای اگاهانه چیزی ک نیاز نیس رو وارد خودت نمیکنی و حالا این میتونه فکر باشه رفتار باشه
واقعا دیروز پرخوری کردم و واقعا سخته اینک تو هیچی نبینی اون خوردن رو ببینی اون مشکله رو ببینی سخته چاقی واقعا سختی چن همه همت و تلاش وانرژی تو رو میخوره جونی برات نمیمونه ک بیای ب جنبه های دیگه رسیدگی کنی زندگی کنی
چاقی تو رو پژمرده میکنه چن یچیز غیر طبیعی هس مثل بیماری
هر چیزیک طبیعت تو نباشه انرژی بیشتری میخواد
لاغری اسونه ب روش ذهن چن تو هماهنگ با وجودت هستی طبیعتت هستی پس بدن بلد اون کاره مانعی نیس پس ب راحتی کارشو میکنه
همانطور ک تو الان جلوی نفس کشیدنتو بگیری سختی میکشی جلوی لاغر شدن رو هم گرفتن سخته انرزی میخواد
گذشته هر جوری بوده تموم شده اون تجریه برا دوران رژیم بوده الانک من رزیم نیستم اون تجربه برای اون موقع هس والان ی تجربه نو هس ربطی ب اون نداره
دختر تو سختی برای لاغر بودنش نمیکشه همه چیز میخوره هرچی دوس داره میخوره تنقلات میخوره فست فود میخوره کیک وشیرینی میخوره ومتناسبه ایا سختی برای لاعر بودنش میکشه ن
اما چقدر بچه های چاق دیدم ک از همین الانشون ک بچند سختیم یکشند همین ک چشت دنبال خوراکی باشه سخته
همینک نفس نفس بزنی سخته سختیه چاقیه اما تو لاغری تو نفس نفس نمیزنی چن فشاری نیس چن طبیعیه چن این بدن موافق اینا برخلاف گفته های همه ک تا بچه ها لاغرند ی چیز میگن ک رشد کنه چرا لاغر ضعیف بزرگ بشی همین ادمها بهت میگن چاقی فلانی
همین حرفهای ادمها ک ما با گوش دادن بهش خودمون رو نابود میکنیم
من خودم دیدم طرف ازدواج کرده همش دارن میترسونند ک چاق نشی مواطب باش اونهام اینجوری یاد گرفتند حالا ما ب لطف پروردگار واستاد عزیز میدونیم قصیه چیه وچجوری پس ب او ن اگاهی ک خدا روزیمون کرده اگاه باشیم لازم نیس دیگران رو مجاب کنی چی ب چیه
مثلا دیروز من رفتم سبزی بخرم سبزی فروش ی پسر جونه ک یکی ا ز فامیلاش داش نصیحتش میکرد ک برو درستو بخورن درس تو ر وب جایی میرسونه فلانی فلانی چن درس خونه کار اداری داره فلان ماشینو داره
خب با کسی ک انقدر سفت وسخت بر این باوره نباید بحث کرد ب این میگن مراقبت از خود
من خودم میبینم کسایی ک درس خوندن ب جایی نرسیدند یا اصلا تو درسشون فعالیت نداند مثل استاد کار اداری دارند زندگی معمولی دارند حالا هرکی ی انتخابی داره یکی دوس داره اونجوری بره جلو یکی دوس داره اونجوری بره جلو و کسی ک اون انتخاب رو کرده با حرف من و تو ک عوض نمیکنه و هر کسی در هر شغلی میتونه موفق باشه میتونه پیشرفت کنه من خودم معلمهایی رو میبینم ک خیلی عادی معلمند ومعلمی رو میبینم ک تو پیج اینستا فعالیت داره داره دوره میفروشه
وکسیک تو مسیرش باشه ایده ها میاد بزاش من بر این باورم
اصلا اون پوله اون ثروته از کار ومدرک نمیاد از طریف باورهای تو هس ک میاد
من خودم دایی درس نخونده اما میلیارده
وهمینهایی ک میگن نمیشه خونه خرید تو این زمونه دایی من دوتا دوتا میخره برادرشوهر من خرید ربطی ب شغل نداره ربط ب درونیات تو داره
من خودم کسی میبینم در شغلهای مشابه ک یکی میناله و جمع میکنه یکی تو همون شغل پول روی پول میزاره
طبیعت ی درخت ب میوه دادن هس ودر طی سال در راستای این طبیعت حرکت میکنه بدون اینک سختی بکشه مسیرشو ادامه میده و در نهایت میوه میده
حالا ب ی درخت میوه نده عیر طبیعیه میگن مریضه وفلان
مثل ما گ طبیعت بدنمون تناسبه لاغریه و اگه اینطوری نباشه یعنی غیر طبیعی همانطور ک ی درخت بزاری میوه دادن سختی نمیکشه فقط رشد میکنه وزندگی ما هم ب ای لاغری سختی نخواهیم کشید همانطور ک میوه دادن ی درخت طبیعیه لاغری ما هم دفع اضافات ازادسازی انرژی حبس شده هم طبیعیه بدن ماست
دیروز ی اتفاقی افتاد برام ک دیدم ک چقدر ذهن من شرطی شده ب اون روال همیشگی درحالیک چیز خاصی نبود اما ذهن من چقدر بزرگ بود برای من چقدر سخت بود برای من چقدر فاجعه وار بود برای من ودر حالی ک ی موضوع بود ک اشکالی نداشت فاجعه نبود اخر زمان نشده بود
اما همین موصوع ازم ن گلی انزژی گرف یعنی خودم انقدر درگیرش بودم ک انرژی دادم
چن انگار تو ذهن من اون حالتها پذیرفته شده بود عادت بود
ب نظرم تو این مسیر هم چن ما عادت کردیم ب ی سری افکار باور ها الان تعییرش برای ما انقدر سخت جلوه داده میشه درحالی تو از ی زاویه دیگه نگا کنی میبینی ک میشه جور دیگه هم باشه میشه امتحان کرد میشه اجرایی کرد وفاجعه نیس کسی انتخاب میکنه منم
گذشته گذشتهدیروز گذشته من هس ومن رها میکنم وخودمو میبخشم وادامه میدم اشکالی نداره حتی دختر من ک متناسبه گاهی میشه ک اشتباه کنا کم بخوره یا زیاد بخوره اما درگیرش نیس
منم میدونم ک بدنم اضافات رو دفع میکنه پس تمام
واین ک فریبا اگه کمکی میتونه ب دیگران کنی بکن والا حرف زدن وفکر کردن هیچ کمکی نمیتونه ب اونها بکنه فقط خودتو نابود میکنه همه خدا رو دارند اصلا ما انسانها چکاریم خدا بلد کاره وهر کسی در هرجایی هس ک باید باشه خدا کمک همه هس فقط باید صداش کرد
با سلام
موانع لاغری در ذهن من که داره هر روز کمرنگتر میشه اینه که من لاغر نمیشم و اعتماد به این جمله .
از وقتی وارد سایت تناسب فکری شدم و عکسای شگفتی ها رو دیدم این مانع از سر راهم برداشته شده و مطمئنم شدم لاغر میشم.
وقتی خانومایی رو می بینم که سنشون از من خیلی بیشتره و تونستن با این روش سایز کم کنن ،ایمانم به این روش بیشتر شده و مطمئنم شدم اینجا همون جایی هست که من رو هم به آرزوی دوباره لاغر شدن می رسونه.
موقتی می بینم بعضی از همراهمون تون سن 57 و 60 کامنت میذارم در مورد لاغری و یا تغییر کردن متوجه شدم تغییر کردن تا وقتی زنده هستیم میتونه ادامه دار بشه فقط باید بخواهیم که تغییر کنیم.
دیگه وقتی چیزی میخورم نگران نیستم و ترس از چاقی برام خیلی کمرنگ شده ،درسته گاهی وقتا اون سرس میاد و با سرزنش کردن خودشو نشون میده ولی مدام روزهای لاغریم رو بیاد میارم و با خودم میگم مگه تمام روزهای لاغری رو تو مواظب خوردنت بودی ؟ نه. مگه اون روزا پیش نمی اومد که پرخوری کنی ؟چرا. و این جواب رو میدم که همونطور که اون روزها با اینکه بعضی روزا پرخوری کردی و چاق نشدی ،الانم چاقتر نمیشی و اینجوری دست از سرزنش کردن خودم بر میدارم.
خیلی وقته از دوتا زایمان و شیردهی من گذشته ،پس اگر زایمان و شیردهی باعث چاقی من شده باشه ،اون دوران دیگه به سر اومده و من اخیرا نه زایمانی داشتم و نه شیردهی پس طبیعی نیست که چاق بمونم و باید بعد این همه سال لاغر بشم .
من دیگه نمیخوام به دوران آشنایی با سایت زیاد فکر کنم ! من فقط سعی میکنماز گذشته دوران لاغریم رو بیادمم بیارم تا خود سابقم رو الگوی الآنم قرار بدم و بتونم در مسیر لاغری از تجربه های اون زمان خودم استفاده کنم.
بنام خداوند مهربان همیشه مهربان حاضر و حامی و عاشق پیشرفت ما،
و درود و رحمت خداوند مهربان و نیکی کمال و برکت خداوند هر لحظه به سوی شما استاد گرامی و ارجمند جاری،
نکات فایل تصویری،
بدن ما هر لحظه به سوی لاغری حرکت میکند،
هر موضوعی در زندگی ما اتفاق افتاده به دلیل پیروزی یک بخش از ذهن ما بوده
و لاغری آسانترین کار دنیاست به شرطی که ادامه بدهیم ،
دربحث یادگیری لاغری با ذهن یک فرقی هست با یادگیری بقیه کارها اونم اینکه مدام با ما هست
عوارض چاقی :چاقی به قول استاد مثل یک غولی هست که جلوی خوشبختی ما رو گرفته،
دست به هر کاری میزنیم یکم با سختی اون کارم مواجه بشیم با یک نگاه به بدن خودمون بدترررم میشیم انکار همه چی به اون ربط داره ،
ما رو افسرده کرده،
اصلا مدام با ترس و شکنجه غذا میخوریم،
لذتی نداره هیچی برامون حتی لباس خریدن و مهمانی رفتن بدترم میشه حالمون،
عجولو پریشان حالمون کرده،
فکر میکنیم تو همه کارها اصلا ضعیف هستیم ،
بی عزت و بی اعتماد به نفسمون کرده انگار کسی رو ما حساب نمیکنه و دست کم میگیرن مارو ،بخاطره هزار بار تصمیم گیری و بکار بردن اراده پولادین که آخرش هیچی نتیجه نمیداد و نگاه بد اطرافیان میموند برای ما،
زیبایی را از ما گرفته،
پیشرفت را از ما گرفته،
در صورتیکه اگر این پرده مجازی را با آرامش و صلح آرام کنار بزنیم با آگاهی صحیح زیبایی اصلی کا مثل هر انسان دیگه و مثل زیبایی خاص خودمون میدرخشد نمایان میشود ما از بقیه چیزی کم نداریم تازه اضافه هم داریم مهارت چاقی فقط ولی نباید دیگه ازش استفاده کنیم بره فایلهای عقب رهنمون ،
باید بره طرف انشالله آنهایی که میخوان آرزو دارن چاق بشوند،
سئوال:و اینکه لاغری چرا حاصل نشه ؟چنپ بار شکست خوردم دلیل نمیشه موفق تیم به قول ادیسون راههایی که درست نبوده را شناسایی کردیم حالا رسیدیم و فهمیدیم به لاغری با ذهن که اون فقط درست چون
تعادل در رفتار میاره برامون آرامش آزادی میاره حال خوب میاره من انتخابم از بین راه های قبلیم لاغری با ذهن،
من مثالهایی که بتونه بخش مثبت مغزمو تقویت کنه:
ازشغلمشروع میکنم واقعا دیدم کسانی که فیزیک بدن نداشتن خیلی ضعیف بودن میگفتن اصلا استعداد نداری نمیتونی نمیشه نکن ،
اما اونها با علاقه و با تلااااااش و با توجه به بخش مثبت ذهنشون توانستن به اوج برسن به پیشرفت بالا تامدال طلا قهرمامی برسن بعد همونایی که بهش میگفتن نمیتونی میگفتن حتما استعداد داشته هههههههه، جالب بود تلاششو ندیدن و اونکس که اومده بهبخش مثبت ذهنش توجه کرده رو ندیدن صد در صد چون ذهن معلوم نیست تلاششو ندیدن ،بعد اومدن گفتن استعداد داشته فقط مگه میشه فقط با استعداد رفت جلو نه پس تلاش و استمرار چی میشه مثبت ن که داشتن ذهنش با تکرار برای انگیزه داشتن و و تلاش مستمر انجام هر روز کارش چی میشه؟!،
بعد از اون مثل دیگه من همیشه میگفتم میتونم ورزشکار باشم میتونم لاغر کنم الان الحمدالله افتادم تو خطش دارم پیش میرم اما دختر خالم همیشه میگفت چطوری باش حالا بعدا فعلا من فکر نکنم،
یا یکی از دوستانم طلاق گرفته بودن ایشون از مشهد بلند شد اومد تهران هیچکس باورش نداشت تحویلش نمیگرفت مدرس زبان بودن حتی داداششون هم یک دعوایی باهاش راه انداخت که منصرفش کنه از تهران ماندن اما اون دختر خودم دیدم خونه گرفت تنهایی با هزار مشکل موند پایداری کرد با حفظ پاکدامنی و کار در موسسات زبان از رده پایین شروع کرد که بعداً من دوست خودمو معرفی کردم بهش گفتم بیا در چین آموزشگاه داره دوست داری بری چین تنهایی برات مشکلی نیست؟ گفت نه میرم رفت رفت چین بعد از مدتی هم چه سختیها هم که اونجا نکشید طفلی سرطان هم گرفت اما خودشو نباخت ادامه داد و اما بعد مدتی تلاشو ماندن بر روی مثبت نگری پیشرفت کرد اموزشگاهشو عوض کرد بعد خودش از طریق سایت ازدواج در انگلیس با یک آقای بسیار شریف و عالی در انگلیس آشنا شد و باهاشون ازدواج کردن رفت انگلیس الان واقعا خوشبختن زندگی صالح و سالم و آرام و این خانوم حتی جزو خیرین کار خیر هم انجام میدادن و شعارش این بود
(هر طوری هست با هر شرایطی فقط انجامش میدم)،
میخوام بگم این خانوم تسلیم نشد با اینکه در ازدواج اول ناموفق بود با اینکه خانواده بهش میگفتن تو مایه بدبختی و آبروریزی ما هستی اما الان با افتخار همون خانواده و دوستان فقط مدال ننداختن گردنش همه عاشقش شدن بهش احترام میگذارم پاکدامنیشو حفظ کرد و تلاش کرد و به نتیجه ایکه خواست رسید و من واقعا شاهد زنده بودم در لحظه به لحظه پیشرفتش،
یا وقتی من شاهد خیلی از اتفاقات خوب از زندگیم بودم که به ذهنم راه و روششم نمیرسیده مثل به همین سایت هدایت شدنم،مثل شفای مادربزرگم و زنده شدنش ،
مثل دانشگاه قبول شدنهام،
مثل ازدواجم فراتر از خواسته هام انگار همسرم از تصاویر ذهنیم و فقط قسمت مثبت و عالیش زنده در دنیای واقعی شد و اومد،
و حتی خانواده همسرم که عالی هستن واقعا بی نظیرن من جایی خانواده همسر ندیدم اینطوری میگم فراتر از انتظارم خدا بهم داد یعنی همین ،،
مثل خرید خونه هامون،
مثل خرید ماشینهامون،
مثل الحمدالله انجام یکسری کارهای دادگاهیمون در مورد ملکهامون که همه کارهاش عالی پیش رفتن ،
مثل یکسری اتفاقات مثل مهاجرتمون و چیدمان هماهنگ و هدایت شده توسط نقشه دقیق خدا و به موقع اتفاق افتادن یکسری اتفاقات ریزودرشت در زندگیم،
مثل برگرداندن یکسری اموال ارثیمون از یک نفر بهطور معجزه اسا که راضی شدو بعدش میگفت نمیدونم چرا دلم خواست خیلی راحت اینکارو کنم براتون در صورتیکه تا قبلش سختگیرانه ایستادگی میکرد تا چندین سال ،
بعد از فوت پدرم هم فراتر از آنچه که فکر کنم معجزه ها در زندگیم اتفاق افتاد و هر بار حفاظت و محبت خدا رو بیشتر حس کردم،و من قویتر شدم در یکسری چیزها که تا در زندگی فعلیم توانا باشم،
و الان هم چرا حال خوب و شادی و لذت را از این زندگی سهم خودمون نکنیم؟و لذتهاشو نبینیم و راحتیشو انتخاب نکنیم وگرنه غم همیشه تا دلت بخواد هست و مغز آماده برامون داره و ذهنمون برامون میبافه،
که نباید بهش گوش بدیم باید قدرتو بدیم به مثبت مغزمون یک تیکه اولش سخت اما وقتی بیفتیم روی غلطک دیگه حرکت آسان و سرعت میگیره ،
فرض کنید :
بهت میگن وقتی وارد یک نمایشگاه میشید خدا حساب کرده شما کاری نداشته باش(یعنی اعتماد به اینکه خدا نعمت لاغری رو مجانی در ما گذاشته نعمت سلامتیو رو مجانی گذاشته و طبیعت ما درون ما لاغریه حالا فقط اعتماد کن و ببینش باور کن انتظارتو لاغری کن )
و تو باید فقط بهترین ماشینو برداری و انتخاب کنی با حوصله و تحقیق و یادگیری رانندگی و آرامش در مورد ماشین انتخابیت(یعنی شادی و لاغری و اسانی را انتخاب کنی و افکارمثبت ذهنتو انتخاب کن بدون هیچ عجله ای با یادگیری زبان لاغری ذهنت آرامآرام )
و اینم سند و مدارک پرداختش که خدا حساب کرده: (اسنادش مثل دیدن آدمهای متناسب و درستو متعادل رفتار که خدا برا اونها واقعا حساب کرده مجانی در وجودشان نهاده و یا دوباره دیدن این نعمت مجانی در افراد شگفت انگیز که موفق شدن و تونستن با توانایی ذهن قدرتمندشون و اموزش دیدن روش درست به لاغری طبیعی در درونش که خدا مجانی گذاشته برگردن و لاغر بشوند)
والانم همشون با خیال راحت و حال عالی و شاد سوار بر بهترین ماشین شدن دارن عشق میکنند ( یعنی سوار این ماشین لاغری شدن با باور و انتظار لاغری و انتخاب افکار مثبت ذهنشون و استمرار در آن و تغییر فرمول ذهنی با آموزش درست و مثبت اندیشی و آسان گرفتن)
بله اون فردی که وارد نمایشگاه شده وقتی اعتماد و اطمینان به حساب خدا کنه که خدا پولشو براش پرداخت کرده (باور و انتظار و ایمان به لاغری و اعتماد به لاغری که خدا در وجودش مجانی نهاده و پرداخت کرده براش )و
فقط میخواد ما بهترین ماشین زندگیمونو انتخاب کنیم (انتخاب فقط امیدواری و افکار مثبت ذهنمون )و
بعدش سوارش ی بشیم اون ماشینو بعد لذت ببریم فقط ازش(یعنی سوار فرمول لاغری ذهنمون بشیم و بعد لذتشو ببریم )و تمااااام ,
و فقط ما وقتی راه افتادیم حین رانندگی هم باید یکسری مراقبتهای اسان و کوچک لازم را داشته باشیم (مثل تعهد و نگهداری از افکار و تکرار فرمول های مثبت لاغری در ذهن تا ریشه پیدا کنه و قوی بشه).
من از خدا برای خودم و بقیه دوستانم شگفتی ساز بودن را میخواهم الهی خداوند به همه ما کمک کنه تا در تمام زندگیمون شگفتی ساز بشیم،
و از خداوند هزاران بار ممنونم و استاد هم هزاران بار ممنونم
و انشاالله برکت و سلامتی و لاغری لذت بخش برای همه دوستان باش.
به نام خدای هستی بخش
گام 68 : شناسایی موانع ذهنی
اول از هرچیزی از خدای خودم واقعا ممنونم که اختیار زندگیم رو به خودم داده و اینکه خودم میتونم سرنوشتم و رقم بزنم . شکست و موفقیت در هر جنبه از زندگی چیز ثابتی نیست و برای افراد مختلف فرق میکنه .در هر جنبه از زندگی ما انسان ها یک بخش منفی و یک بخش مثبت وجود داره که بسته به اینکه فرد به کدوم قسمت توجه داره کلمه شکست و موفقیت معنا پیدا میکنه کسی که به طرف مثبت قضیه توجه میکنه و با وجود بودن طرف منفی به طور خوآگاه یا ناخودآگاه دنبال رو طرف مثبت به موفقیت میرسه و میتونه اون جنبه از زندگی رو برای خودش به وجود بیاره که این میتونه شغل ، تحصیلات ، روابط و هر چیزی رو شامل بشه ولی در مقابل فردی که با وجود بودن طرف مثبت، منفی رو انتخاب میکنه محکوم به شکست و این شکست رو به هر چیزی مثل شانس شرایط و …. ربط میده الا انتخاب خودش. وقتی خداوند میگه که انسان سرنوشت خودشونو رقم میزنه یعنی این !!!!!!!انسان خودش انتخاب میکنه که در بیشتر جنبه های زندگی خودش موفق باشه یا شکست خورده .این قضیه با دیدن افرادی با شرایط یکسان ولی نتیجه متفاوت به ما اثبات میکنه که فرد انتخاب میکنه موفقیت و شکست خودش رو ولی ما خیلی وقت ها این شکست و موفقیت رو به خیلی از عوامل دیگه ربط میدیم . درمورد لاغری هم به همین شکل که یه طرف مثبت و منفی وجود داره و دلیل عدم موفقیت من در تمام سال هایی که برای لاغری تلاش کردم توجه به بخش منفی باف ذهنم بود که با وجود اینکه بعد از رژیم های سخت 20 کلیو کم کردم و با وزن ایده ال خودم 5 -6 کیلو فاصله داشتم طرف منفی ذهنم دست از سرم برنداشت و اون 5 کیلو رو به یک غول تبدیل کرد که هرچی تلاش کردم که بتونم اونو کم کنم نتونستم و شکست های پی در پی باعث تقویت طرف منفی ذهنم شد که درنهایت برگشت دوباره وزنم حتی بیشتر از قبل بود . سایت تناسب فکری با تقویت بخش مثبت ذهن باعث میشه که ما به آرزوی دیرینه خودمون برسیم پس فقط باید ادامه داد. ناامید شد ولی بدون کمترین توجهی ادامه داد.
• به نام خداوندی که هستی ام بخشید
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
حل تمرینات باورهای مانع لاغری • نظر شما درباره موانع لاغری ذهن چیست؟ با ذکر مثال درباره موانع لاغری که در ذهنتان دارید شرح دهید.• موانع لاغری ذهنی موانعی هستند که لاغر شدن رو در نظر ما کاری سخت و نشدنی و طاقت فرسا جلوه میدهند و این موانع در اصل همان اطلاعات و داده هایی است که به مرور زمان در ذهنمان ثبت کرده ایم وقتی قسمت باورهای منفی ذهن فعال میشود با تکیه بر این اطلاعات با ذکر دلیل و منطق میخواهد برای ما لاغر نشدن را منطقی کند • مثلا مانع لاغری ،لاغر شدن نیاز به کم خوردن و ورزش کردن دارد باعث میشد که فکر کنم با رها کردن رژیم و ورزش خیلی چاقتر میشوم و از این موضوع خیلی واهمه داشتم ،باور منفی من ،به من میگفت این همه سال رژیم و ورزش داشتی، شدی این ،اگه بخوای ورزش و رژیم و رها کنی، دیگه از در تو نمیای و کلی نجواهای ذهن منفی داشتم که البته بر آنها غلبه کردم به لطف خداوند بزرگوارم و آموزشهای استاد بی نظیرم
• چرا استفاده از روش های لاغری در گذشته باعث اصلاح موانع لاغری در ذهن ما نشده است؟• چون این روشها فقط تمرکزشان روی جسم بود در حالی که ما از طریق ذهنمان چاق شده بودیم و جسم چاق ،نتیجه، ذهن چاق ما بود • و هیچ کدام از آن روشهای لاغری، دنبال اصلاح باورها و فرمولهای ذهنی ما نبودند بلکه ما را با محروم کردن از خوردن و اجبار به انجام ورزش حریص تر هم میکردند و موانع جدیدی هم به موانع ذهنی ما اضافه میکردند
و باورهای ما را نسبت به لاغری و لاغر ماندن کاملا نابود کرده بودند
• در گذشته که برای لاغر شدن از طریق مختلف اقدام می کردید چه نگرشی درباره امکان لاغر شدن خود داشتید؟• اصلا باور نداشتم بتوانم لاغر شوم و فقط دنبال این بودم کاری کنم ،تا چاقتر نشوم چون لاغری برای من غیر ممکن و یک باور نشدنی و آرزوی دور و دراز و دست نیافتنی بود
و خود آن روشهای لاغری کلی مانع جدید لاغری در ذهنم بوجود آورده بودند
مثلا من باور نداشتم که هیچ روش و هیچ راهی برای لاغر شدنم وجود داشته باشد چون از بس تلاش کرده بودم و نشده بود پذیرفته بودم که باید طوری سبک زندگی ام را انتخاب کنم که چاقتر نشوم چون من لاغر بشو نیستم
و این یک باور قدرتمند در من بود.
• انتظار شما درباره چاق تر شدن چگونه بوده است؟ بعد از هربار لاغر شدن چرا انتظار دوباره چاق شدن داشتید؟• چون از هر روشی استفاده کردم مجدد بعد رها کردن روش چاق و حتی چاقتر شده بودم دیگر انتظار من این بود که من چاقم و بعد از استفاده از هر روش لاغری مطمئن بودم به محض رها کردن دوره رژیمی به سرعت وزنم بیشتر از قبل برمیگردد و من چاقتر میشوم و همین انتظار چاقی من را چاقتر میکرد،چون میگفتم من دیگر خوردنم را رعایت نمیکنم دیگر ورزش نمیکنم پس چاق شدن طبیعی است و حق من است چاق شوم .
• قبل از آشنایی با سایت تناسب فکری انتظار شما درباره امکان لاغر شدنتان چگونه بوده است؟• لاغری برایم غیر ممکن بود و از طرفی اصلا تاب و تحمل انجام مجدد روشهای سخت رژیم و ورزش و دارو را نداشتم داشتم راجع به جراحی تحقیق میکردم که دیدم علاوه بر خطر جانی بسیار بالا ،کسانی هم که با جراحی لاغر میشوند مقطعی است و باید رژیم غذایی خاصی را دنبال کنند آن هم تا آخر عمرشان و کلی عوارض دارند و بیماریهای مختلف ،وگفتم چه کاری است این همه ریسک کنم که باز هم تا اخر عمرم بخور و نخور به من تحمیل شود در نت جستجو میکردم ،که با سایت آشنا شدم و به شکر خداوند هادی ام کلا اینجا نگرشهایم تغییر کرد و کلی تغییرات مثبت در زندگی ام داشتم .
• بعد از آشنایی با تناسب فکری چه موانع لاغری در ذهن خود را شناسایی و اصلاح کردید؟• من بعد از آشنایی ام با سایت موانع لاغری زیادی را به کمک آموزشها در خودم شناسایی کردم موانعی که من اصلا از وجود آنها آگاه نبودم، اما به کمک خدای بزرگم و آگاهی ها و آموزشهای استاد خوبم خیلی از این باورها و موانع رفع شدند
مثلا
مانع من هرگز لاغر نمیشوم حذف شد
مانع چاقی من ارثی است کاملا رفع شد • مانع چاقی من بخاطر متابولیسم پایبن است حذف شد
مانع ترس از غذاها و تفکیک غذاها و کالری شماری و توجه به حجم غذا حذف شد • و خیلی موانع که الان مجال نوشتن ندارم
و همه این تغییرات لطف خدای بی همتایم بوده که من را هدایت کرده و در تک تک لحظات همراه و یاورم بوده
پروردگارا سپاسگزارم برای هدایتم و برای همراهی ات
پروردگارا سپاسگزارم برای تمام لحظاتی که کمکم دادی تا تغییر کنم و نجواهای شیطانی را نشنوم • الهی به امید تو
به نام خداوندم که همیشه همراه من است
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
باورهای مانع لاغری
باور لاغری یعنی چه؟
باور لاغری یعنی تکرار مداومه، خواسته لاغر شدن، در زمان های مشخص
باورهای لاغری چند دسته هستند ؟
دو دسته هستند: باورهای مثبت و باورهای منفی
باورهای مثبت لاغری یعنی چه ؟
باورهای مثبت لاغری ،باورهایی هستند که به ما حال خوب میدهند و ما را به هدف لاغری که در ذهنمان داریم نزدیک میکنند مثلا باور من حتما لاغر میشوم ،باور لاغری آسانترین کار دنیاست ،باور با آموزش اصول ذهنی به راحتی و بدون رنج لاغر میشوم ،و هزاران باور مثبت دیگر …….
باورهای منفی لاغری یعنی چه؟
باورهای منفی لاغری ،باورهایی هستند که احساس ما را بد میکنند و مانع اصلی لاغر شدن ما هستند مثلا باور اینکه من چطور این همه چربی و بدون رژیم و ورزش بسوزونم ،مگه میشه لاغر شد،سنم بالا رفته دیگه حوصله ام نمیگیره ،و میلیاردها باور منفی دیگر………………………
باورهای منفی را با معیار ملیارد بیان کردم و باور مثبت را با معیار هزار
چرا ؟
ما هر وقت تصمیم میگیریم کاری را شروع کنیم با هر دو وجه باور، روبرو هستیم ،باید این را مد نظر داشته باشیم ،که ذهن ما همیشه برای مراقبت بیشتر از جسم، مثل یک کارآگاه عمل میکند و بیشتر توجه اش روی نکات منفی است ،با دیده شک و تردید و ظن نگاه میکند.
انگار دنبال سرنخ اصلی است و هر کاری را میخواهیم انجام بدهیم اول یک سری ،اما و اگر و نشد و نمیشود جلوی ما قطار میکند ، تا از انجام کار جدید منصرفمان کند ،پس علت قدرت باورهای منفی باعث شد من از معیار ملیارد و هزار استفاده کنم .
حالا اگر بخواهم طبق آموزشهای گامهای قبلی، مانع ، باورهای مثبت و منفی را بر اساس سه عنصر وجودی (جسم و روح و ذهن)تفسیر کنم برای خودم، اینطور به نظرم میرسد :
بدن انسان از سه عنصر جسم و ذهن و روح تشکیل شده بود
حالا یکی یکی نگاه کنیم ببینیم هر کدام از این سه عنصر چه باورهایی دارند
جسم جایگاه روح و ذهن است
ذهن جایگاه شیطان و وسوسه است
روح جایگاه خداوند بزرگ است
<<<<پس>>>>
ذهن جایگاه شیطان وغذای شیطان >>> باورهای منفی
چون ذهن جایگاهه شیطان است ، پس نجواهای شیطانی دارد ،
مدام نیمه خالی لیوان را به ما نشان میدهد ،شیطان با وسوسه هایش ما را میترساند،تمام زورش را میزند تا ما به اهداف متعالی خودمان نرسیم که لاغری هم جز همین اهداف متعالی ما است.
شیطان باورهای منفی لاغری ما را که بر اساس داده ها و اطلاعات جمع آوری شده طی سالها ،که در ذهنمان ثبت کرده ایم را ،روی کار می آورد و آنها را با یک ذره بین قوی بزرگ نمایی میکند و آنها را برجسته میکند تا توجه ما را به آنها جلب کند .
کلا شیطان کارش این است که توی دل انسان را خالی کند و احساسش را بد کند و او را از خداوند دور کند ،چون وقتی انسان احساسش بد میشود اول اینکه بر اساس قانون فرکانس فقط بدی درو میکند و شیطان میخواهد ما والضالین باشیم دوما چون احساس های بد و خشم و نفرت و….انسان را از خداوند دور میکند او گویا رسالت گمراه کردنش را اینگونه به خوبی انجام داده و به قولی شیطان دست به هر کاری میزند تا انسان را غمگین کند .
و تمام تلاشش را میکند تا اطلاعات و تجربیاتی که ما در ذهنمان درباره لاغری داریم و راههایی که تا به حال برای لاغر شدن رفته ایم و موفق نشده ایم لاغر بشویم را برایمان بزرگنمایی می کند و ما را دچار ترس و اضطراب و افکار منفی میکند و باعث میشود ما راه درست تناسب فکری را گم کنیم و دچار خشم و نفرت و …از چاقیمان شویم و از خداوند دور شویم .
مثلا یادمان می آورد که ما تا به حال کلی زور زده ایم ولی لاغر نشده ایم یا لاغر نمانده ایم،به ما تلقین میکند که “ فایده نداره داری وقتت رو تلف میکنی ،برو بخور ،برو حال کن”
یا مثلا به ما تلقین میکند که:” اون همه رژیم و ورزش گرفتی نتیجه ات شده این چاقالویی که هستی دیگه وای به حالته تو این روش که اون کارها رو هم انجام نمیدی ،بیچاره ،خدا میدونه چقدر چاقتر بشی حالا ،بدبخت کردی خودت و وای به حالت شد “و کلی تلقین دیگر ………………………………
او هرگز توجه ما را به چیزهای مثبت جلب نمیکند کلا کارش منفی بافی است .در تمام جنبه های زندگی همینطور عمل میکند و ما باید هوشیار باشیم در دامش نیفتیم .
مثلا ما به سفر بابلسر رفتیم و خیلی خیلی هم به ما خوش گذشت لحظه خروج از ساحل ماشینی از عقب به ما زد و چون ماشین ما صفر بود و تازه چند روز بود خریده بودیم ،شاسی عقب ماشین و در صندوق خراب شد و تا تهران با مکافات زیادی آمدیم و آن سفر با تمام خاطرات خوشش برای من و بقیه همسفرانم که چند خانواده بودیم شد خاطره سفر به بابلسر ،حالا در هر جمعی مینشستیم یکی از همسفران به آن تصادف اشاره میکرد ،و هیچ کس از آن همه لذتهای سفر و جاهای دیدنی و …..خاطره ای تعریف نمیکرد. و این قدرت خاطرات منفی ثبت شده در سایر مسائل زندگی را نشان میدهد.
روح جایگاه خداوند و غذای روح>>>باورهای مثبت
روح جایگاه خداوند و منبع اصلی وجود ماست
بالفطره پاک است و بدی در آن راه ندارد، پر از ویژگی های خوب و احساسهای خوب و صفات الهی است، که باورهای مثبت وجودی ما را میسازد
و انرژی ارتعاشی بسیار بالایی دارد،و میل و وظیفه اش به کمال رساندن انسان است و تلاش میکند انسان را به خداوند نزدیک کند و احساس خوب را در وجود ما گسترش دهد تا کائنات هم ما را در مدار خوشبختی قرار دهد
و ذات و فطرت روح تناسب و لاغری است ،و مدام روح تلاش میکند به ما این احساس را بدهد که یک کاری برای لاغر شدن خودمان بکنیم
وقتی به حرف روح گوش نمیدهیم و جسممان را تبدیل میکنیم به سطل زباله و مدام با خوردن غذا ،نیروی شیطانی وجودمان را قوی میکنیم،روح چون بعد متعالی و الهی دارد اذیت میشود و نمیتواند راحت در عالم معنا سیر کند، چون انرژی روح کم میشود یعنی ما با غذا دادن به شیطان انرژی روح را کم میکنیم و تعالی آن کم میشود و نیروی باورهای مثبت ما هم به مراتب کم میشود
ولی اگر نیروی ارتعاشی روح را بالا ببریم و با باورهای مثبت به او انرژی بیشتری بدهیم وقتی این دو انرژی یعنی انرژی ذاتی روح و انرژی باورهای مثبت با هم همسو میشوند ،قدرت زیادی بوجود می آورند و به راحتی ما را به موفقیت در جلب خواسته هایمان میرسانند.گویی جریان انرژی بالای این همسو شدن جریان زندگی ما را هدایت میکند.
مثلا با باور مثبت من حتما از طریق لاغری با ذهن آسان و راحت لاغر میشوم وقتی با انرژی ذاتی روح که تناسب و لاغری است، ترکیب میشود نتیجه ای جز لاغری برای ما به ارمغان نمی آورد
و
جسم جایگاه روح و ذهن >>>>غذایش نعمتهای زمینی
جسم که تجربه گر است در جدال بین روح و ذهن ،دچار چالش میشود و چون ذات انسان بر منطق و استدلال است و شیطان تماما از طریق همین فرمول با انسان جلو می آید ،ذهن انسان را مجاب میکند به گوش دادن و همین باعث میشود ما در جدال بین روح و ذهن ،مغلوب ذهن میشویم و مثلا پرخوری میکنیم.
حالا چه کاری انجام بدهیم تا نیروهای الهی روح بر نیروهای شیطانی ذهن پیروز بشوند ؟
یا به قولی چه کار کنیم تا باورهای مثبت پر رنگتر و بیشتر از باورهای منفی بشوند ؟
به نظرم مهمترین چیز کنترل ورودی هاست،چون وقتی ورودیهامان را کنترل نمی کنیم و ورودیهای نامناسب از طریق ( دیده ها، شنیده ها، صحبتها و اخبار و ..) به ذهنمان میدهیم، داریم جهت دهی باورهایمان را طوری پیش میبریم که شیطان میخواهد.
انگار داریم شیطان را تغذیه میکنیم، داریم صدایش را در درون خودمان بلند تر میکنیم ،بزرگترش میکنیم ،قدرتمندترش میکنیم و نتیجه اش میشود: ترس، اضطراب،موفق نشدن و……..
اما وقتی کنترل میکنیم ورودیهامان را و آگاهانه با ورودیهای مناسب کانون توجه خودمان را در جهت انرژی روح تنظیم میکنیم ،در اصل داریم انرژی روح را قوی تر میکنیم ،داریم صدای مثبت درون خودمان را بلند تر میکنیم و باورهای مثبت را رشد میدهیم و نتیجه اش میشود آرامش، احساس خوب داشتن، موفقیت در جهت خواسته و…………..
پس من جلوی ورودی های منفی خودم را میگیرم تا مرکز توجهم ،به سمت چیزهای خوب و مثبت باشد و با آرامش روی خواسته ام تمرکز می کنم ،توجه ام را به صورت آگاهانه از روی باورهای منفی برمی دارم و با ایمان به خداوند که همیشه از من حمایت میکند به سمت هدفم حرکت میکنم و موفقیت را در آغوش می گیرم .
من باید فضای ذهنم را پر کنم از تمرکز بر نکات مثبت، تمرکز بر زیبایی ها و اتفاقات خوبی که دوست دارم اتفاق بیفتد ، تمرکز بر نعمتها و داشته هایم و سپاسگزاری از خداوند بخاطر تک تک نعمتهایی، که به من داده و تک تک نعمتهایی که ،در نزدیک من قرار داده و به زودی به من عنایت میکند و تمرکزم را میگذارم روی خودم و خواسته هایم و اجازه نمیدهم کسی حال خوبم را خراب کند
من از زندگیم لذت میبرم و از تمام نعمتهایی که خداوند برایم آفریده به خوبی استفاده میکنم
من باورهای مثبتم را رشد میدهم و باوهای منفی وجودم را سرکوب میکنم ،البته با کمک نیروی خداوند، چون تمام این باورهای منفی در اصل همان وسوسه های شیطانی هستند که میخواهند جلوی موفقیت من را بگیرند و من را “خسره دنیا والآخرت” کنند ولی من با توکل بر نیروی خداوند قادرم شیطان را شکست میدهم ،به اندازه ای که حضور خداوند را در درونم حس کنم و شکر گزار باشم شیطان ضعیف و ضعیفتر میشود و آنقدر کمتر و کمرنگتر میشود که به محض وارد شدنش، براحتی تشخیصش میدهم و بیرونش میکنم و نمی گزارم باورهای منفی را برای ذهنم رو کند و با من بازی کثیفش را انجام دهد.
قانون جهان هستی و کائنات هم به ما میگوید :اگر بر نکات مثبت توجه کنید از همان ها بیشتر وارد زندگیتان میشود یعنی ما با توجه به باورهای مثبت و الهی روحمان داریم ندای الهی را تغذیه میکنیم
پس باورهای مثبت به سمت ما می آیند و موفقیت ما حتمی میشود و ما در مدار خوشبختی و موفقیت قرار میگیریم
و اگر توجه به باورهای منفی و شیطانی ذهنمان کنیم ندای شیطان را تغذیه میکنیم و اتفاقات بد و منفی را به سمت خودمون جذب میکنیم و در مدار بدبختی گرفتار میشویم.
من در مسیر تناسب فکری لاغری را برای خودم کوچک میکنم آسانش میکنم و با تولد باورهای مثبت با انرژی روحم هماهنگ میشوم و نجواها و وسوسه های منفی شیطان را نابود میکنم من با توکل بر خداوند بی نظیرم شیطان را که مثل یک غول بزرگ جلوی موفقیت و لاغر شدن من را گرفته از سر راهم برمیدارم ،اگر وجودم را از خدا پر کنم جایی برای شیطان باقی نمیماند.
اعوذو بالله من الشیطان الرجیم
خدایا من و از شر وسواس خناس در پناهت حفظ کن
من باور دارم روند طبیعی جسم من سلامتی و لاغری و تناسب است و من با انجام چیزهای اشتباه زیادی که یاد گرفته ام به مرور زمان ،باورهای خودم را شکل داده ام و باعث آسیب رساندن به جسم زیبایم شده ام اما الان وقت آگاهی و جبران مافات است .
من با توکل بر نیروی خالص و خاص پروردگارم لاغری را به راحتی زندگی میکنم و نیروی روحم را بالا میبرم و با باورهای مثبتم انرژی روحم را افزایش میدهم
خدایا به من کمک کن تا بتوانم صدای شیطان را نشنوم تا بتوانم باورهای منفی را نبینم
خدایا به من کمک کن هر لحظه و در همه جا به یاد تو باشم که یاد تو آرام بخش دلهاست
الهی به امید تو
به نام خداوند مهربان
سلام
دلایلی که باعث شدن من چاق بشم و چاق بمونم شامل بی تحرکی ، افزایش سن ، ارثی بودن چاقی، بارداری و . . .
قویترین فرمول چاقی در ذهن من چاقی در بارداری بود .
من فکر میکردم که چاقی در بارداری مخصوصا در ناحیه ی شکم ایجاد میشه و هرگز مثل قبل نمیشه و این فرمول در ذهن من خیلی قوی بود طوری که متاسفانه وقتی باردار شدم در مدت کمتر از یک ماه به اندازه ی چند ماه چاق شدم طوری که خودم تعجب میکردم چون مقدار غذای من اصلا تغییر نکرده بود .این اضافه وزن ناگهانی باعث حالتی در من شده بود که بعدا فهمیدم افسردگی بود.بعد از به دنیا آمدن پسرم به دنبال لاغر شدن بودم رژیم نتونستم بگیرم چون تحمل گرسنگی برام خیلی سخت بود .من هم چاق بودم هم افسرده . دوست نداشتن اون مدل زندگی باعث شد هدایت بشم به روشهای ذهنی تغییر زندگی که خدارو شکر با این سایت آشنا شدم و با خودم گفتم دیگه دوران غم و اندوه به سر اومده و پروردگارم راه رو به من نشون داده پس سفت و سخت بهش میچسبم و هیچ وقت هیچ وقت رهاش نمیکنم.
دلیل چاق شدن ما ذهنی هست پس لاغر شدن ما هم از همین طریق میسر میشه.خنده دار هست که ما بخواهیم از روشهای دیگر که اصلا ربطی به چاقی و لاغری ندارن استفاده کنیم.
بعد از بارداریم هم به دنبال لاغری بودم هم به دنبال تغییرزندگیم
میدونستم نمیتونم گرسنگی بکشم ورزش میکردم اما نمیتونستم همیشه این کار رو بکنم و با ورزش تغییری هم نمیکردم .الان فهمیدم که روشهایی غیر از روش ذهنی هیچ فایده ای ندارن چون با ذهن هیچ ارتباطی ندارن .
در دوران بارداری به شدت انتظار چاقتر شدن داشتم چون خیلی ازش میترسیدم.قبل بارداری هم مقداری چاق بودم که به دلیل فرمول اضافه وزن با افزایش سن بود .در اون دوران هم ۲ بار. رژیم گرفتم الان که فکر میکنم به یاد میارم که صد در صد این نگرش رو داشتم که بعد اتمام رژیم به حالت اول بر میگردم
بعد از آشنایی با این سایت آگاهیهای زیادی از دلایل چاقیم بدست آوردم اینکه فکر میکردم چاقی شکم واضافه وزن حاصل از دوران بارداری هرگز مثل گذشته نخواهد شد ، با افزایش سن دچار اضافه وزن خواهم شد، من استعداد چاقی دارم، کم تحرکی باعث چاقی میشه ،خوردن چاق میکنه و هرکسی که لاغر هست کم میخوره .تمام این باورها منو چاق کرده بودن نه خودشون و الان با بودن در این سایت و یادگیری لاغری میتونم کم کم به آرزوی خودم برسم .
لاغری از طریق ذهن خودمون کاری آسان و لذت بخشه .لاغر بودن خیلی خوبه احساس فوق العاده ای داره که وصف ناپذیر هست ، حس اعتماد به نفس، جذب موقعیتهای عالی در زندگی ،داشتن بهترین و زیباترین اندام ، داشتن سلامتی در تمام مدت عمر و سپاسگذار بودن از خداوند در همه حال ودر نهایت ایمان بیشتر به پروردگار.
پس رسیدن به خوشبختی و آزادی باید الویت ما باشه که اولین اونها رسیدن به لاغری هست .
باید یاد بگیریم که در تمام جنبه های زندگی با ارزشمون به بخش مثبت ذهنمون توجه کنیم هرگز به منفی باف محل نگذاریم نه یک روز و دو روز بلکه هر روز افکار مثبت رو مرور کنیم تواناییهامون رو به.یاد بیاریم اینکه جانشین خداوندیم و محبوب او.
حال و هوای من در این مدتی که در سایت هستم و به آموزه ها عمل میکنم بسیار تغییر کرده به جز لاغری مشکلات زیادی داشتم که الان با بودن در سایت بهشون فکر نمیکنم وآرامش بیشتری دارم و دارم یاد میگیرم که مثبت نگر باشم بیشتر خدا رو یاد میکنم و ازش میخواهم که هر روز ایمان من رو به خودش بیشتر کنه
به یاد دارم زمانی که کرونا به اوج خودش رسیده بود افرادی از فامیل در بیمارستان به علت کرونا بستری شده بودن که متاسفانه فوت شدند .بعد از گرفتن جواب آزمایشات معلوم شده بود که اصلا مبتلا به کرونا نبودند واین افکار منفی و ترس از این بیماری بود که باعث مرگ اونها شده بود.
توجه به بخش منفی ذهن اینقدر خطرناک هست که حتی ممکنه منجر به خود کشی بشه.پس در مواقع سختی آگاهانه به بخش مثبت ذهنمون گوش کنیم تا به لطف خداوند سختی بر ما آسان بشه و شادی و آرامش را در دلمون احساس کنیم .
سلام استاد صبح شما بخیر و شادی
امروز 1402/06/02 خیلی خوشحالم که توانستم گام 68 شناسایی موانع لاغری را گوش بدم
استاد این میثاق نامه که دوستان درنظراتشون میگن هرروز تکرار میکنند چیه ؟ تکرار زیاد جمله لاغر شدن آسانترین کار دنیاست در طی روز یا چیز دیگه ایست ؟ ممنون جوابم را بدهید
استاد در قسمت بالای نظرات B بزرگ برای پررنگ شدن خطوط بود که الان نیست ممنون میشوم دوباره بگذارید چون فونت سوال و جواب یکی میشود
استاد همانطور که گفتید ذهن ما از دوبخش مثبت +و منفی- تشکیل شده است که هروقت به بخش مثبت توجه بیشترو اعتمادکردیم موفق و هروقت به بخش منفی توجه کردیم ناموفق شدیم
درزندگی خود مثال بزنید به کدام قسمت زندگی خود توجه کردید ؟
1-من در زندگی با فوق دیپلم دنبال کار گشتم و خداراشکر دریک سازمان دولتی استخدام شدم و الان 23 سال سابقه کار دارم درحالی که خیلی از دوستانم در خانه و یا شرکتهای خصوصی و دوشیفت سرکارند
2- درمورد ادامه تحصیل با دوتا فرزند کوچک مدرک لیسانسم را گرفتم درحالی که خیلی میگفتند این کار سخته و نمیتونی
3- با سه فرزند ادامه تحصیل دادم و فوق لیسانس گرفتم و با معدل 19 قبول شدم
4- من در رانندگی قبول شدم درحالی که در روزهای آخر بارداری امتحان داخل شهری دادم و همان روز قبول شدم و فردای بعد از قبولی پسرم بزرگمدر تاریخ 1381/01/24 بدنیا آمد خیلی از اطرافیانم من را سرزنش کردند که چقدر واجب است الان بگیری این گواهینامه را بگیری ووقتی قبول شدم جالبه همین افراد به من تبریک گفتند بابت پشتکاری که داشتم و تحسینم کردند
5- در مورد مسئولیت داشتن در سرکار بسیار وجدان کاری دارم و حقی را ناحق نمیکنم و کاررا درکوهتاهترین زمان انجام میدهم
6- درمورد به موقع رسیدن سر قرار و سر کاررفتن خدا راشکر من 23 سال سابقه دارم و همیشه با داشتن مشکلات و 4 فرزند به موقع سرکار حاضر شدم
7- من اصلا حسود نیستم و از موفقیت اطرافیان و همکاران و فامیل خیلی خوشحال میشوم و خدا را شکر میکنم که در کاری موفق شدند
8- من در تربیت فرزندانم با کمک خداوند متعال خیلی خوب توانستم تا الان نتیجه بگیرم دوتا از فرزند بزرگم نمونه فامیل هستند دوتا کوچکی هم که هنوز زیر 12سالند که انشاالله آنها هم به بهترین وجه ممکن با کمک خداوند تربیت خواهند شد
9- درروابط زناشویی و کمک به همسرم خدا راشکر خیلی موفق بودم و هر موقع که همسرم ناراحت بود فقط به دنبال رفع ناراحتی ان هستم و به دنیال مقصر و حق به جانبی برای خودم نیستم
10- در مورد دروغ گویی خیلی حساسم و همیشه به فرزندانم هم گفتم اگر شما تمام کارهای ناپسند دنیا را درصندوقی جمع کنید مثل ( فحش دادن -زنا – حق الناس – رشوه – قتل -و….) و درب صندوق را قفل محکمی بزنید کلید این قفل دروغگویی است پس هیچ موقع دروغ نگویید حتی اگر به ضرر خود ، پدرو مادر و اطرافیانتان باشد چون دروغگو دشمن خداست و کسی که راستگو باشد درهمه حال خداوند پشت و پناه اوست
درمورد منفی باف
1- من قبل از آشنایی با این سایت میگفتم چاقی من ژنتیکی است و چاقی همیشه همراه من است
2- من مثل پدرم براثر بیماریهای دیابت خیلی سختی خواهم کشید
3- شکم و پهلوهای من هیچ وقت کوچک نمیشود
4- من از پست مدیریتی کنار رفتم دیگه نمیتوانم پست مدیریتی بگیرم
و چقدر از استاد ممنونم که یک بار دیگر یادآوری کردید تمام کارهای ما بستگی دارد به ذهن ما که به کدام قسمت اعتماد بیشتری میکنیم (مثبت یا منفی)
نظر شما درباره موانع لاغری ذهن چیست؟ با ذکر مثال درباره موانع لاغری که در ذهنتان دارید شرح دهید.
1- من قبل از آشنایی با این سایت میگفتم چاقی من ژنتیکی است و چاقی همیشه همراه من است
2- من مثل پدرم براثر بیماریهای دیابت خیلی سختی خواهم کشید
3- شکم و پهلوهای من هیچ وقت کوچک نمیشود
4- من از پست مدیریتی کنار رفتم دیگه نمیتوانم پست مدیریتی بگیرم
5- من هیچ وقت صاحب یک باغ بزرگ 5000متری نمیشوم
6- شوهر من خیلی سال باید منتظر باشد که به ماشین بنز تک برسد
چرا استفاده از روش های لاغری در گذشته باعث اصلاح موانع لاغری در ذهن ما نشده است؟چون اصلاآگاهی نداشتیم که با موانع لاغری ما چاق شدیم و بیشتر فشار به جسم می اوردیم
در گذشته که برای لاغر شدن از طریق مختلف اقدام می کردید چه نگرشی درباره امکان لاغر شدن خود داشتید؟من تا وقتی رژیم میگیرم لاغر میشوم
انتظار شما درباره چاق تر شدن چگونه بوده است؟ بعد از هربار لاغر شدن چرا انتظار دوباره چاق شدن داشتید؟ من برای همیشه چاق هستم . چون فکر میکردم من ژنیکی چاقم
قبل از آشنایی با سایت تناسب فکری انتظار شما درباره امکان لاغر شدنتان چگونه بوده است؟ شاید بتوانم با رژیمهای سخت لاغر شوم
بعد از آشنایی با تناسب فکری چه موانع لاغری در ذهن خود را شناسایی و اصلاح کردید؟ من ژنتیکی چاق نیستم -کم کاری تیروئید – کم تحرکی – برنج و نان خوردن – پرخوری عصبی – استرس – ورزش نکردن – پیاده روی زیاد – سوخت وساز کم بدن – سن بالا – خواب زیاد باعث چاق شدن من نشده و نخواهد شد بلکه فرمولهای چاقی باعث چاقی من شدند و فقط با تعویض فرمولهای چاقی به لاغری و استمرار دراین مسیر و عجله نکردن بدنم خودبخود لاغر خواهد شد
از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
یاد گرفتم که مغز من از دووجه مثبت و منفی تشکیل شده ونباید به وجه منفی اعتماد و توجه کنیم بلکه برروی افکار مثبت تمرکز کنیم و با استمرار هرکاری شدنی است و نباید بترسیم که نتیجه چه خواهد شد خود را به دست اراده خداوند بسپاریم و به خدا اعتماد کنیم که همیشه پشت و پناه بندگانش است
سلام و درود
میثاق نامه یکی از تمرینات دوره ورود به سرزمین لاغرهاست
سلام و درود
باورهایی که مانع لاغری میشوند باورهایی هستند که رجوع به آنها لاغر شدن رو برای ما سخت جلوه میدهد .
ما باید بدانیم لاغر شدن سخت نیست . لاغر بودن سبک زندگی جدید ماست .
باید بدانیم غذا خوردن وسیله ای برای چاق کردن ما نیست بلکه وسیله ای برای رفع نیاز جسمیست . باید بدانیم ما به غذای اضافه نیازی نداریم و این فقط یک توهم است .
ما فقط جهت برطرف کردن نیاز جسم به غذا نیاز داریم . باید بدانیم پرخوری به بدن فشار و آسیب وارد می اورد و چاقی کمترین نتیجه ی ان است که اگر برای جلوگیری از آسیب پرخوری آن را برابر چاقی هم قرار دهیم . چاقی یک نعمت است که ما به خاطر چاق نشدن کمتر پرخوری می کنیم و حداقل ما به خاطر چاق شدن کمتر به بدنمان آسیب وارد می اوریم .
حتی باور خوردن = چاق شدن برای ما نعمت است چون که آن هم نمی گذارد ما با پرخوری و کم خوری به بدن آسیب بزنیم .
من برای سلامتی بدنم و زندگی راحتتر و اعصاب آرامتر میخواهم لاغر بودن را زندگی کنم .
لاغر بودن یعنی نشاط داشتن
یعنی سبک بودن
یعنی شاد بودن
یعنی آرامش داشتن
وقتی در طی روز غذایم را به اندازه ی نیاز روزمره ام بخورم به این صفات دست پیدا می کنم . گرچه میدانم صفات نباید به فعل وابسته باشه ولی من فقط با همین یک فعل میتوانم این صفات را زمان بیشتری در خودم فعال نگه دارم . در حالیکه پرخوری و کم خوری هر دو مرا پریشان و ناراحت می کنند .
خوردن اضافه ی غذا به من فشار روحی و روانی می آورد . اعصابم رو داغون می کند . عذاب وجدان میگیرم . همش به خودم بد و بیراه میگویم . معده ام سر و صدا می کند . کم خوری هم به من فشار می آورد و حالم را بد میکند . موهایم میریزد پوستم شل میشود افسردگی میگیرم . اما اندازه نیاز بدنم خوردن حس رضایتمندی به من میدهد . نخوردن مقادیر اضافه ی غذا خیلی کار راحتیست . من خیلی راحت میتوانم لاغر بودن را زندگی کنم .
لاغر بودن یعنی متناسب و سبک بودن .
من وقتی بار روحی چاقی را زمین بگذارم جسسم هم از اضافه وزن رها میشه …خدایا شکرت لاغری هر لحظه داره اتفاق میفته
خدایا شکرت من دائما دارم انرژیمو آزاد می کنم
خدایا شکرت انرژی که خداوند داره هر لحظه برام میفرسته رو دارم پخش می کنم
رها کردن انرژی دائمیه
خدایا شکرت نفس کشیدنم یعنی آزاد سازی انرژی
خدایا شکرت فکر کردنم یعنی رها کردن انرژی
خدایا شکرت غذا خوردنم یعنی آزاد سازی انرژی
خدایا شکرت نشستن و خوابیدن و راه رفتن و نوشتن و کلیه فعالیت روزانه ام یعنی آزاد سازی انرژی
خدایا شکرت انرژی هر لحظه داره میاد و هر لحظه داره میره
خدایا شکرت من محل عبور و مرور انرژی هستم .
این انرژی همه چی رو در بر میگیره
خدایا شکرت انرژی الهی همه چربیها رو سوزوند و رفت .
خدایا شکرت سیستم طبیعی در بدن من جریان داره
خدایا شکرت بدنم که خانه ی خداست با روح الهی من هر لحظه داره پاکسازی میشه
خدایا شکرت روح الهی من داره بدنم و لاغر می کنه
خدایا شکرت روح الهی من ذهن و جسم منو از افکار و احساسات منفی و چربیهای زائد رها می کنه
خدایا شکرت نه با کم خوری خودمو زجر میدم نه با پرخوری به بدنم آسیب میرسونم . بلکه بر اساس نیاز جسمم غذا میخورم که هم همیشه حس رضایتمندی داشته باشم هم سیری .
خدایا شکرت دیگه به خودم عذاب وجدان نمیدم .
خدایا شکرت دیگه به خودم حس سیری ناپذیری نمیدم .
خدایا شکرت دیگه با حس بد غذا نمیخورم .
خدایا شکرت ولع ندارم .
خدایا شکرت با آرامش غذا میخورم .
خدایا شکرت موقع گرسنگی غذا میخورم .
خدایا شکرت سیر میشم و دیگه غذا از دهنم می افته .
خدایا شکرت فرمولهای ذهنیم در مورد غذا رو اصلاح کردم و غذا فقط وسیله ای برای رفع نیاز بدنمه نه وسیله ای برای چاق کردنم .
خدایا شکرت تفکرم به غذاها درست شده .
غذاها چاق کننده نیستند بلکه غذاها نعمتی برای رفع نیاز بدن هستند .
خدایا شکرت من نیاز بدنم رو خیلی خوب تشخیص میدم .
خدایا شکرت که حالم خوبه.
لاغر شدن خیلی راحته .
به محضی که بخوایم و مرتب به خودمون بگیم من خیلی راحت لاغر میشم . من مثل آب خوردن لاغر میشم در فرکانسی قرار میگیریم که از بیرونم چنین شرایطی رو جذب می کنیم . خب لاغر شدن خیلی راحته .
من چند کیلو اضافه بار جسمی دارم مثلا ۳۰ کیلو .
چند کیلو اضافه بار احساسی دارم مثلا ۳ تا اندوه دارم که باید کنارشون بزارم . این ۳ تا اندوه هر کدوم ۱۰ کیلو منو سنگین کرد و انرژی رو در من حبس کردن .
خب چند کیلو اضافه بار ذهنی دارم . خیلی . چون کلی باور غلط دارم که هر کدوم گرم به گرم وزن منو زیاد کردن .
خب حالا هم هر کدوم از این باورها رو اصلاح کنم گرم به گرم اضافه بار ذهنیم برداشته میشه و جسمم از تحت فشار بودن خارج میسه و انرژیهاشو آزاد می کنه
چند کیلو اضافه بار در رفتارم دارم ؟
به قدری که اضافه بر نیازم در طی روز میخورم .
خب این اضافه بارم بر دارم از رو شونه هام خب راحت میشم دیگه . همیشه لاغرم .
” به نام ”الله” یکتا پروردگار هستی “
درود و سلام به همه ی هم مسیران و استاد گرامی ؛
گام شصت و هشتم : باورهایی که مانع لاغری می شوند!!!
امروز شنبه ۵ فروردین ۱۴۰۲ به لطف و یاری پروردگار مهربانم توانستم گام شصت و هشتم را بر دارم ؛ خدایا شکرت ؛
امروز بعد از چهار روز که درگیر عروسی خواهرم و بعد از آن دو سه روز بیماری بودم ، خدا را شکر بالاخره می خواهم این گام را بر دارم. وجود ما از دو بخش مجزا تشکیل شده است که شامل بخش مثبت و بخش منفی می باشد .اگر ما در زندگی خود دست به کاری زده ایم و در آن کار موفق شده ایم دلیلش توجه ما به بخش مثبت وجود خود ماست که به ما می گوید تو می توانی این کار را انجام دهی و ما را تشویق به انجام آن کار می کند و اگر ما در زندگی در انجام بعضی از کارها ناموفق هستیم و شکست می خوریم دلیل آن توجه ما به بخش منفی وجود خود ماست که دائما به ما گوشزد می کند که تو نمی توانی از پس این کار بر بیایی و نمی توانی آن را انجام بدهی و مطمئنا شکست می خوری .پس ما باید به این نکته توجه داشته باشیم که تمرکز و توجه خود را بیشتر به بخش مثبت وجود خود معطوف کنیم تا بتوانیم به راحتی هر کاری را که می خواهیم به انجام برسانیم مثلا همین موضوع چاقی و اضافه وزن داشتن ما همیشه و در همه حال با ما بوده است و تا زمانی که به تناسب و لاغری برسیم با ما خواهد بود و این بهترین دلیل برای بخش منفی وجود ما است که با قدرت بیشتری دائما به ما بگوید و بقبولاند که تو نمی توانی لاغر و متناسب شوی چون لاغر شدن سخت است اما ما باید این باور را داشته باشیم و در ذهن خود بکاریم که لاغر شدن خیلی خیلی راحت تر از چاق شدن است و من می توانم لاغر و متناسب شوم چون چاقی ما مانند غولی تنومند و خشمگین پا بر روی خوشبختی ما گذاشته است و مانع آن می شود که ما از تمامی جنبه های زندگی خود لذت ببریم و مانع خوشبختی ما می شود چون این چاقی را در همه جا و همه حال از نگاه دیگران ، از نگاه در آینه ، روی ترازو رفتن ، پوشیدن لباس های گشاد و … کاملا احساس می کنیم و با ما هست اما لاغری و تناسب اندام داشتن این گونه نیست و بسیار لذت بخش و زیبا می باشد .اگر من توانسته ام گواهینامه ی رانندگی ، مدرک کارشناسی ، خانه داری ،بچه داری ،آشپزی، دوچرخه سواری و کارهای سخت دیگر را موفق به انجامشان بشوم پس حتما می توانم لاغر و متناسب شوم و برای این کار نیاز به مبارزه و ستیز با چاقی و اضافه وزن نیست بلکه باید با صلح و آرامش و استمرار در یادگیری لاغری با ذهن و در مسیر ماندن آرام آرام به سمت تناسب و لاغری پیش بروم و مطمئنا در انتها به آن خواهم رسید ، انشاالله.
“ یا حق ”
سلام اولین روز ماه پر خیربرکت رمضان ومهماناهیش مبارک باشه شما مهمان خداوند شدید کاری که برای شمااسان ولی برای من سخت است چرا؟
تو عاشقباشی نتونی مهمان خدا بشی باز برمبگرد بایت غول خشگین چاقیکه پاشو گذاشته توزندگی من تو عبادتم هم رعد پاش میشه دید نماز خوندن هم نشسته کیف نمار ایستاده رو هم از من گرفته بخاطر درد پاوفتی روزه میگیرم هم دچار پا درد شدیتر وهم دچار زخم معده که ۵ سال دارمش بدتر میشه این چاقی حتی تو عبادتی که من دوست داشتم ازم گرفته هر سال موقع افطار حسم بد هست موقع نهارهارسعی مبکنم نهاررو بی بود درست کنم بوی غذام کسی رو که روزه هست ناراحت نکنه جاقی باعث شده تمام زندگی دچارمشکل بشه سالهای اول که هر روزمو قع اقطار با گریه خودم خالی میکردم ولی کمی عادت کردم حالاامسال خدارو شکرحسم تواین قسمت هم بهتر شده به خودم میگم لاغر شده انشالله روز میگیری کیف مهمان خدا شدن هم میچشی پی به نجوای منفی ذهنت بها نده توقسمت مثبت ذهنت ورد وخروج کن تا موفق بشی
توودوران راهمنمایی درس حرفه وفن قسمت داشت که کار ماشین وقسمتهای داخلی موتور داشتیم من چون دوست داشتم خیلی برام اسون بود وبا علاقه درس رو دنبال میگردم
جون خودم دوست داشتم تعجب میکردم که چرابقیه تو اون ساعت کلاس ار بودن تو کلاس ناراحت هستن از من مپرسیدن چطور این درس منوجه میشم چون کاره مردهست به درد دختر نمیخورم من تونستم اونها نمتونستن کاری که برای من اسون وباری دیگران کارسختی بود حتی تو فضای بودنش هم مشکل داشتن ولی من در فضایی بودنش کامل لذت میبردم
بخش متفی ذهنم من بارها خواسته ولی خدارو شکر تاحالا که موفق نشده امروز حسم خیلی قویتر شد شد با گفتن این غول دیگه حسم ۱۰۰درصد شده دیگه اصلا فکرش نمیکنم که برسه بهش بها بدم حسم که مثل یی کسی یاچیزی که خوشبختی من ازم گرفته که باید پس بگیرم درمن دوباره من روشن شد تا بوتنم از سر بلندی بالا برهم و تو سراشیبی بیوفتم اونوفت کار دیکه راحت راحت میشه
پخش مثبت ذهنم ور حالا یاد گیری ودقت تو رفتا وعمل کرد هست باید با این نهال تازه گاشته شده هی رسیدگی کنم تا قویتر شده وتوانش برای کارهایی بهتربشه
من در گاشت گیاه خیلی خوب انجامش میدم کاری که به نظر من خیلی اسون هست کلی باره افرادی دوست وداشتن از متهم گل وگیاه دادم ولی موفق عمل نکردن از من باره چطک عمل کر ن باگیاه یاد گیری داشتن ولی نتونستن وگیاهسون دچارمشکل واخر سرخراب کردن وگیاه نابود وخراب شد
این افراد این کارور نظرشون کارسختی بود ولی تو ذهن مناسون وراحتاستپسمنتونستم ودیگران نتونستن
در درس زبان من اصلا ادم موفقی نبودم ولی همون زمان یگی از دوستم بقدری موفق وعالیی یاد گیری داشت اون تونست ولی من موفق به ابن کارنشدم به خود دارم کارمیکنم که این روهم حزو کارهایی حتمابابدانجام داده شده دراین سال اینده باشه بتونم این غول یاد گیری دراموزش زبان رو ببا یاد گیری مهار کنم ودر حسم که من مبتونم وانجام میدم در لاغریی موفق میشم تو زبان هم همچین رفتار میکنم انشالله باید امسال سال براوردن ارزوی ویاد گیری زبان بدونم باید تلاتشم زیاد کنه من میتونم رو برای خودم خیلی قویی کنم تا در هر دو مسیر امسال که برای خودم قرار دادم حتما موفق میشم
در پناه خدا خدا پشت پناهتون باشه یاحق حق نگه دارتون
نشان های دریافت شده
سلام توی قسمت امتیازات دیدم برای اینکه امتیاز سطح مبتدی رو بگیرم فقط یه مورد مونده که خط نخورده و دیدم نوشتن در قسمت فایل ۱۱۲ گام . فکر کنم منظورتون ۱۰۰ گام اینجا و ۱۲ گام اون یکی فایلهای رایگان خست .
اومدم اینجا فال گرفتم . مثل حافظ چشامو بستم دستمو چرخوندم روی قدمها و گفتم هر بخش که فعلا مورد نیازمه انتخاب کن .
که اومد روی باورهای مانع لاغری .
بارها گفتم بازم میگم ولی الان تا حدودا زیادی نرمتر میگم . مهمترین مانع من برای لاغری احساس من به خوردن هست و نگرش اشتباه من نسبت به رفتار متناسب هست که باعث میشه حس من به رفتار متناسب بد بشه .
حس میکنم این مانع ذهنیم هم تا حدود زیادی برطرف شده . ولی دوست دارم تکرارش کنم که بیشتر برام جابیفته و برطرف بشه .
من باور دارم انجام رفتار در من کاملا ناخوداگاه هست . یعنی من کاملا تحت تاثیر الگوهای ذهنی خودم و احساسی که به یگ رفتار دارم اون رو ناخوداگاه انجام میدم .
مثلا در مورد خواب دیدین زمانی که به زور میخوایم خودمون و بخوابونیم اصلا خوابمون نمیبره ولی وقتی اون رو به ناخوداگاه واگذار می کنیم خیلی راحت و بی دغدغه خوابمون میبره .
بدن من واقعا از خیلی لحاظها تنظیمه و واقعا از وجودش لذت میبرم .
هر قسمتی که من نگرانش باشم و رهاش نکنم اون بد کار میکنه ولی هر قسمتی که اصلا نگرانش نیستم و رها میکنم خیلی راحت انجام میشه .
پس حتی همین موانع هم باید رها کنم که خدا خودش انجام بده ولی از اونجایی که من تحقیق کردن رو دوست دارم از انجام این مسیر لذت میبرم ولی چون فرمولای غلطم دارم خب وقتی خودم انجام بدم قطعا نتیجه با زمانی که خدا انجام میده فرق داره .
خدا راحت انجام میده ولی داره به من یاد میده .
نیروی مثبت وجودم میگه ببین تمام مشکلات تو با یه چشم به هم زدن خدا حل میشه ولی خدا میخواد تو حلش کنی که یاد بگیری . میخواد تو آگاهی کسب کنی که ببینی خدات چقدر بزرگه . که خدا رو بهتر بشناسی .
خدا دوستت داره که بهت چالش میده چون میدونه میتونی حلش کنی .
این همه دانایی و آگاهی در این مسیر کسب کردی .
ولی هر جایی که میبینی خسته شدی رها کن خدا کلاژ فرمون زیر پاشه ماشین زندگیتو در بهترین جای ممکن قرار میده .
بخش مثبت وجودم اینارو میگه . تو باعث افتخار خدایی . خدا تو رو خیلی دوست داره . خودتو از منظر خدا ببین . تو بهترین بنده ی خدایی که خدا خودشو از درونت به نمایش گذاشته . خدا همه ی بنده هاشو دوست داره . همه آفریده هاشو . اگه میگم تو بهترینی منظورم این نیست که اونا بهترین نیستن . اونا هم بهترین و معجزه ی خدا همینه که همه آفریدگانش بهترین خودشون هستن در هر لحظه .
.چون آفرینش همه بر طلق جریان الهی جاریه .
بخش مثبت وجودت نظر مثبتی به خدا داره .
فاطمه بچه دار شدن تو برای خدا مثل آب خوردنه ولی اون این چالش رو گذاشت توزندگیت تا تو مسیر حرکت رو درک کنی که خودت راحتی رو انتخاب کنی تا باورهاتو درست کنی .
جسم تو به راحتی میتونه فرزند آوری کنه چون جسمت هر لحظه داره به روزرسانی میشه . دستگاه تولید مثل تو درست مثل قلبته . دستگاه سوخت و ساز بدن تو درست مثل ریه هاته . ببین هیچ چیزی در این عالم اختلال محسوب نمیشه . پس زیادی دست و پا نزن . آروم باش . قدم به قدم حرکت کن . اگه تمرینا برات سنگینن طوری انجامشون بده که به حال بهتر برسی . استاد که هیچ تحمیلی روی انجام تمرینات نزاشتن فقط گفتن با اشتیاق انجام بدید پس چرا استرس میگیری . البته میدونم تو شوق داری چون الگوهات باز میشن و موانع لاغریت برطرف میشه برای همین حالت خوب میشه و شناختت بالاتر میره و رفتارهای غذاییت بهتر تنظیم میشه . خودبخود تنظیم میشه و مطابق انضباط فکری طبیعی میشه .
تو با تغییر الگوهای ذهنت رنج ده ساله رو از خودت بر میداری . رنج ۲۵ ساله .
البته رنج رنجه و ۱ سال و صدسال نداره . وقتی الگوی رنج برداشته بشه دیگه برداشته شده .
مثلا وقتی لاغر شدن آسون باشه در نظرمون دیگه ۱۵ کیلو اضافه با ۳۰ کیلو یا حتی ۱ کیلو دیگه فرقی نداره .
لاغر شدن اسون شده و بار ذهنیش برداشته شده . بنابراین دیگه الگوهای ذهنی مانع حرکت جسم نمیشن و جسم طبیعت خودش لاغر میشه .
دقیقا بارداری هم همینه . رنج بارداری که برداشته بشه و بگی بارداری راحته حالا میخواد ۱ ماه میخواد ۹ ماه اون رنج برداشته شده پس تو حتی تا ابد هم میتونی راحت باردار بشی و ایامشو با لذت طی کنی .
پس لاغر شدن یا باردار شدن رو راحتش کن هرچقدر راحتتر باشه سنگینی اضافه وزن برات کم و کمتر میشه .
وای چیزی که روی ذهن ما سنگینی میکنه خود اضافه وزن نیست . کاهش این میزان اضافه وزنه . یعنی وقتی خود فعلیتو بپذیری سنگینی کاهش وزن از روی ذهن برداشته میشه و بدن خودبخود و آروم اروم خودشو متناسب می کنه . خدایا به خاطر این اگاهیها شکر
سلام و درود
از اینکه در مسیر لاغری با اشتیاق حرکت می کنید به شما تبریک میگم
در الزامات دریافت نشان به اشتباه ۱۱۲ گام نوشته شده بود که با اعلام شما اصلاح شد
منظور نوشتن دیدگاه در مقدمه دوره ۱۰۰ گام لاغری است
https://tanasobefekri.net/my-slimming-path/
نشان های دریافت شده
سلام . بله استاد ممنون از راهنماییتون .
سلام و درود
لینک صحیح مقدمه ۱۲ گام لاغری جهت درج دیدگاه و تکمیل فرایند دریافت نشان
https://tanasobefekri.net/free_laghari_zehni/
نشان های دریافت شده
سلام خیلی ممنون استاد ارجمند
سلام استاد عزیز دوستان هم مسیر
خیلی عالی بود این نوشته خانم ابطحی
سپاس دوست عزیز
اگر الان ما چاقیم به دلیل وجود باورهای
چاق کننده هستش و اگر لاغر نمی شویم بدلیل باورهایی است که مانع لاغری میشوند.
اگر موانع ذهنی مون رو رفع کنیم روند جسم ما چون همیشه رو به بهبود ،پس خود به خود لاغر میشیم .
ما تو زندگی هر تصمیمی بگیریم با دو بخش در ذهنمون مواجه میشیم
یکی میگه تو موفق میشی
اون یکی میگه نمیشه ، شکست میخوری.
اون جاهایی که ما موفق شدیم در زندگی بیشتر توجهمان به قسمت مثبت ذهنمون بوده ،
و اون جاهایی که شکست خوردیم بخاطر این بوده که مغلوب ذهن منفی باف شدیم.
باید بخش مثبت ذهن رو فعال کنیم و حرفش رو ارزشمند کنیم .
این مثال عالی بود استاد گفتید وقتی مهارتی مثل رانندگی بلد نیستیم شاید یه جایی بهش نیاز پیدا کنیم و بهمون فشار میاد میگیم کاش بلد بودیم
ولی
چاقی چیزیه که هر لحظه با ماست ، در وجود ماست ،در آینه دیده میشه ، روی ترازو دیده میشه ، روی لباس پوشیدن احساس میشه ، توی نگاه دیگران و پچ پچ کردنشون دیده میشه ، هر فعالیت و حرکتی انجام میدیم سنگینیش احساس میشه ، دردهاش رو تجربه میکنیم،
همواره با ماست .
لاغری رو باید دنبال کنیم و با دوستی و مهربانی چاقی رو رفع کنیم.
استاد عزیز ممنونم از زحماتتون
سلام
منم وقتی بار اول به این سایت هدایت شدم و یه گشتی به مطالب سایت زدم ومغلوب نجواهای ذهنی قرار گرفتم و بعد چند روز رهاش کردم .
بعد یکسال مجددا دوباره وارد سایت شدم اونهم سر کنجکاوی ببینم چه خبره . و درحالیکه قصدم پیگیری فشرده نبود .
به دوره ۱۲ گام هدایت شدم . دوره ای که بار اول که وارد سایت شدم اصلا ندیدمش و چون به طور تصادفی یه فایلی رو برای گوش دادن انتخاب کردم و صحبت استاد رو شنیدم چیزی رو درک نکردم . اما بار دوم به لطف الهی هدایت شدم به دوره ۱۲ گام و فایل اول رو که گوش دادم متوجه شدم اصلا راهی که من تا الان برای لاغری میرفتم اشتباه بوده و به خاطر همین نتیجه نداشته .
بدون اینکه تمرین رو حل کنم سریع ۱۲ گام رو همه رو گوش دادم .
اصلا انگار تو دنیای دیگه بودم و مطالب به دلم نشست . چون خودم یع آشنایی با قانون جذب و باور و… داشتم وتا حدودی نتیجه گرفتم مطمن شدم این جنس حرفها کاملا درست هست .
خیلی خوشحال بودم چون مسیر درست رو پیدا کردم .
منی که تاچند روز قبل میخاستم تمرینات مرگبار پیاده روی رو شروع کنم و غصه ام شده بود . همه رو متوقف کردم وباخودم گفتم اینهمه نتیجه گرفتن من که به خودم اطمینان دارم وعاشق لاغریم . مطمنا منم نتیجه میگیرم .
البته طی مراحل آموزشی بارها نجواهای ذهنی به سراغم میومد خصوصا وقتی لباسهامو میپوشیدم و تغییر خاصی نمیدیدم و مرتب اطرافیان منو سرزنش میکردن .
اما به دوره و به خودم اطمینان داشتم تصاویر شگفت انگیزان و لایوها خیلی خیلی بهم کمک کرد تو مسیر باشم و مرتب شکرکذاری میکردم که به این سایت هدایت شدم و تناسب اندام ایده آل دارم .
همش وقتی میخاستم نامید بشم به خودم یادآوری میکردم که اون لحظه شیرین و دلچسب تناسب اندام میارزه که من ادامه بدم .
زمانی که فایل ها رو گوش میدادم حالم خوب بود وسعی میکردم اوایل زمان بیشتری بهش اختصاص بدم و با اشتیاق تمرینات رو انجام میدادم وکامنتهای دوستان رو میخوندم.
ومرتب سعی میکردم که درمحیط پیرامونم نمونه هایی رو پیداکنم که حرف استاد رو تایید کنه .
مثلا کم تحرکی باعث چاقی نمیشه اگه میشه پس چرا همکاران متناسبن و… . وهرچه بیشتر این تمرینات رو عملی انجام میدادم برام این روش ذهنی لاغرشدن تایید پذیرتر و شیرین تر وآسانتر میشد .
خصوصا در یک قسمتی استاد گفتن که رفتار متناسبها رو زیر نظر داشته باشین و باخودمان مقایسه کنیم .
من دیدم به به راست میگفت استاد .
داداشم متناسب هست و همیشه همه چیز میخوره ولی طرز برخوردش با موادغذایی با من از زمین تا آسمون فرق داره .
یکیش اینکه هرساعتی دلش خاست شام میخوره ۱۰ شب یا ۱ صبح یا ۴ صبح یا اصلن نمیخوره و غیره .
وقتی این تمارین رو انجام میدادم لامپ های درون ذهنم روشن میشد ولاغری با ذهن برام واقعن آسون میشد .
ومتوجه دلیل چاقیم و رفتارهای اشتباهم شدم .
اینکه استاد اصرار دارن تمارین عملی روانجام بدیم دوستان خیلی اثرداره چونکه بدای ذهنمون منطقی میشه که مسیری که داریم میریم درسته و نجوای ذهنی درما تاثیرش خیلی کم میشه .
و به مرور زمان متوجه گشاد شدن لباسهام شدم طوریکه از سایز۴۶ رسیدم به ۴۲.
منی که اگه تو دوره نبودم برای عید مطمنا بایستی الان سایز ۵۰ به بالا رو تجربه میکردم .
الان تمام اون خستگیها از بدنم رفت بیرون و بیشتر مشتاقم که ادامه بدم . مرتب خودمو تحسین میکنم که گول نجوای شیطانی رو برای منصرف شدن از دوره رو نخوردم . خدایا شکرت .
مرحبا به استاد عالیقدر که تونستن با همت وتلاشهای وافر هم مشکلی از زندگی خودشان رو رفع کنند و هم به گسترش وبهتر شدن جهان کمک کنند وجهان رو جای بهتری برای زندگی کردن خودشان وآنهایی که میخواهند به این رویاشون برسن کرده اند .
موفق وتندرست وآزاد وشاد باشید.
به نام خدا
وقت بخیر عزیزان
منم صبح فایلام و گوش دادم فایل صبحگاهی و بعد میثاق نامه و فایلشو اجرا کردم حالا هم که رسیدم به این فایل . واقعا همینطوره ما همیشه به بخش منفی توجه بیشتری می کنیم از بس صداش بلنده همش می گه بهمون .
اگر موانع رو برداریم خود به خود لاغر می شیم .چون روند جسم ما رو به بهبوده .روند جسم ما همیشه به سمت لاغر شدن حرکت می کنه اما ما با موانع ذهنیمون نمی زاریم .این دو بخش ذهن منفی و مثبت همیشه در حال ستیز هستن . ما در هر زمینه ای که موفق شدیم به بخش مثبت توجه کردیم و در هر زمینه که شکست خوردیم به بخش منفی ذهنمون توجه کردیم .بهتره که همیشه توجهمون روی خوبیها باشه روی طعمهای خوب دور و اطرافمون بگردیم به طعمهای بد توجه نکنیم که حالمون بد بشه .
منم خیلی کارها بوده که تونستم و نتونستم . مثلا این نتونستنم این بود که شغلی در رابطه با رشته تحصیلیم نتونستم داشته باشم و بقیه هم کلاسیام هم همینطور بودن به غیر از عده کمی که تونستن . و یکی که من تونستم تا حدی موفق بشم وارد شدن در این دوره ها بود که فکر کنم بیشتر به بخش مثبت هم توجه کردم و به کسی نگفتم که منفی ها وارد بشم و خوب خدا رو شکر نتیجه گرفتم .
و یا الان می بینم که من خیلی خلاقیت در آشپزی دارم و اون موقع هم که تو خونه مامانم اینها بودم گاهی آشپزی می کردم و پدرم خدا بیامرز لازانیا های منو خیلی دوست داشت می گفت یه چیز دیگس هر جا می رفتیم همینو می گفت من کلا کارهای و می کردم که مامانم بلد نبود و خوب پیش می رفت ولی اگه مامانم بلد بود هی می گفت نه اینطوری نه . اینجوری . مثلا من مادرم قهرمان پینگ پنگ بود هنوزم اینجا بازی می کنه ویژه زمانی منم بدم نمیامد یاد بگیرم ولی وقتی راکت و دست می گرفتم مامانم شروع می کرد اینطوری نه اون طوری …. منم بی خیال می شدم و دیگه اصلا دست به راکت نزدم .
ولی مثلا شنا و اسکی مامانم بلد نبود من خوب یاد گرفتم و پیشرفت کردم و در دو تا رشته یه زمانی هم مسابقه دادم . حالا از این گذشته الان برای خودم آشپزی می کنم چیزهایی که تا به الان جرات پختش و نداشتم و همیشه مامانم می گفت نه اینها خیلی کار داره من می گفتم اخه همه می گن خیلی راحته می گفت بی خود می گن بلد نیستن خوب درست کنن . من الان خودم با مقدار کم برای خودمون درست می کنم و گاهی برای مامانم اینها هم می برم .به نظر خودم هم خوب می شه .
لاغر شدن هم آسانترین کار دنیاست خوشحالم که این برنامه و شروع کردم و اولش به بخش مثبتم گوش دادم و به کسی نگفتم . ولی خیلی نتیجه گرفتم توی همه زمینه ها الان که این چند وقته هر کتابی می خونم همه حرفهای شما برام مرور می شه انگار که نوشته های سایت و می خونم به زبان دیگری .
و این کاری که من داشتم در داروخانه در کلاسی بودیم که بیست نفر شاید بودیم هیچ کس کار نکرد به غیر از من و یه خانم دیگه که باز من 6 سال توی اینکار بودم و افراد زیادی اومدن و رفتن و من همش به جنبه های مثبت کارم نگاه می کردم همه هی می گفتن این کمپانی خوب نیست حقوقش کمه مزایاش اینجور ولی من فقط به مثبت ها نگاه می کردم و با علاقه کار می کردم .
با سلام
خب من به قسمت مثبت ذهنم گوش کردم و مسیر دوره رو آغاز کردم و خوب هم نتیجه گرفتم اما با شنیدن این فایل متوجه شدم مدتی که به شدت در برابر قسمت منفی ذهنم دچار ضعف شدم و پذیرفتم همین اندازه بیشتر نمی تونم لاغر بشم اما این فایل کمک کرد احساسم تغییر کنه و یادم بیاد دارم به قسمت منفی ذهنم توجه می کنم و این باعث ناامیدیم میشه و در نتیجه تلاش های من بی نتیجه یم مونه. این فایل بارها گوش می کنم و دوباره تلاش می کنم در مسیر گوش سپردن به ذهن مثبتم قرار بگیرم.
جلسه ۷۴ تکرار
باورهاییکه مانع لاغری میشوند
سلام و درود به دوستان و استاد ،خدارو شکر میکنم برای یک روز برفی ،ابری بسیار زیبا
ممنون برای لایو امروز که دقیقا تلنگری برای من بود که باعث شد مجدد به خودم بیام و برای هزارمین بار غرق مسائل دیگران نشم و متعهدانه در مسیر خودم حرکت کنم
اگر چاق هستیم بخاطر داشتن باورهای چاق کننده ست و اگر لاغر نمیشیم به دلیل وجود باورهاییست که مانع لاغری میشوند
اتفاقا لایو امروز صبح هم در مورد توجه کردن به صدای منفی یا مثبت وجودمون بود ،البته که ذهن حرف های خوش آیند نمیزنه و حرف های مثبت رو باید آگاهانه به خودمون بگیم و تکرار کنیم که در ما به شکل باورهای جدید ساخته بشه ،هر چقدر انبار افکار و توجهات مثبتمون قویتر و پر تر بشه ،کفه توجهات منفی سبک تر میشه و خودبخود اتفاقات با کیفیتر وارد زندگی ما میشه
در لاغری با ذهن هم بهتره که در مسیر گوش کردن به گفتگوهای منفی نباشیم تا بتونیم نتایج بهتری بگیریم که گوش کردن بهش باعث ناامیدی و ادامه ندادن میشه
افکار منفی هر لحظه در مغز ما پردازش میشن ،مثل یک ریتم تکراری ،مثل یک نوار ضبط شده که از زمان بیداری ما روشنه تا موقع خواب ،میتونیم افکار منفیو به شکل واگن های کوچیک کوچیک قطار تشبیه کنیم که مدام با اتفاقات مختلف از جلوی چشمان و احساسات ما رد میشن
و ما انگار در حال تماشای اون واگن ها یا اون صفحه نمایش هستیم و حواسمون باشه که اون فیلم و هنرپیشه ها ،همگی در اون فیلم نمایشی هستن و واقعی نیستن ،بیشتر متن و داستان اون فیلم یا اون اتفاقات واگن ها ،ناراحت کننده و ترسناک هستن ولی ما باید به یاد بیاریم که اونها فقط دارن نمایش اجرا میکنن و ما نباید محو اون داستان ها بشیم و احساساتمونو درگیر نکنیم و دقیقا احساسات ما مورد حمله قرار میگیره
حالا برای افراد چاق این نمایش صحنه ای ،در قسمت چاقی و ترس ها و عوارضش هم هست و هر روز با اون صدا و تصویرهای ناراحت کننده روبرو میشن که ناامیدشون میکنه ،پس به دنبال ذهنمون و راهکارهاش راه نریم ،مقصد ذهن فقط نرسیدنه
اول باید باور کنیم بعد تجربه کنیم ،اول باید باور کنیم که لاغر شدن یک کار آسونه ،ولی قبلش باید سخت بودن لاغریو در خودمون بشکونیم ،خب بریم این باورو نقض کنیم
به این همه افراد متناسب و لاغر نگاه کنیم ،آیا اونها برای اینکه لاغر باشن کاری انجام میدن ؟ نه اونها فقط زندگی میکنن ، آیا ما برای نفس کشیدن کار خاصی انجام میدیم ؟ نه بصورت طبیعی نفس میکشیم ،آیا پرنده ها برای پرواز رنج میبرن؟ معلومه که نه
پس چرا ما برای لاغر شدن رنج میبریم ؟ چونکه قبلا باور کردیم که لاغر بودن که راحت نیست ،اصلا لاغر بودن که برای تو نیست ،مال تو نیست ،تو نمیتونی لاغر باشی ،ببین مدل بدنتو ،ببین چقدر پرخوری میکنی ،دیگه الکی تلاش نکن خواست خدا بوده که چاق باشی یا تو ارثی چاقی و نمیتونی تغییرش بدی وووو
اول باید دونه دونه اون قوانین قدیمیو بنویسیم و قبولشون نکنیم و بعد بیاییم اینهمه افراد لاغرو به خودمون نشون بدیم که براحتی متناسب و نرمال هستن ،آخه ما تصور میکردیم که چاقی طبیعیه برای خودمون و اگر ۱۰ کیلو وزن کم میکردیم کلی ذوق زده میشدیم و به همه اعلام میکردیم که ببینید ما چقدر لاغر شدیم
مثلا الان من مدام پیش همه میگم ببینید من اسمم فریده است ،من فریده هستم ،من دست و پا دارم ،خب من فریده هستم و دست و پا دارم و هیچ وقت نمیگم چونکه پذیرفتمشون و برام طبیعیه ،مثل اینه که به گربه بگیم وای تو گربه ای ،خب گربه ست دیگه
پس لاغر و متناسب بودن طبیعیه ،دیگه نیازی نیست من جار بزنم آهای من لاغرم ،باید لاغر باشم ،مثل قبل که باور کرده بودم باید چاق باشم و چیزی غیر از اون وجود نداره ،پس لاغر بودن نرماله و راحترین کار دنیاست
اگر قبلا شکست های زیادی در لاغر شدن داشتم بخاطر این بوده که راهم صحیح نبوده ،مثل اینه که سوییچ ماشینمونو توی کوچه گم کردیم و چونکه اونجا تاریکه ،بیاییم توی خونه رو بگردیم که روشنه ،خب معلومه که تا ابد هم بگردیم نمیتونیم پیداش کنیم ،باید با یه چراغ قوه بریم توی کوچه رو بگردیم ،جای درست گشتن ،کوچه ست
ما هم سالها جای اشتباه به دنبال لاغری ،ثروت،رابطه ،سلامتی وووو گشتیم ،اول راه صحیحشو پیدا کنیم بعد براحتی میتونیم به جاهای بهتر هدایت بشیم و اونوقت دیگه سرخورده و ناامید نمیشیم
چاق شدن سخترین کار دنیاست چونکه ما داریم سختی های بیشتریو تحمل میکنیم ،مدام زشتر میشیم ،لباس اندازمون گیر نمیاد و بهمون نمیاد ،اعصابمون خورده ،اعتماد بنفسمون پایین میره ،شاد نیستیم ،افسرده میشیم ،بداخلاق و پرخاشگر میشیم ،رنج میبریم ،مدام گرسنه هستیم ،مسخره میشیم ،سلامتیمون از بین میره ،از خودمون متنفر میشیم ووو
با این توصیفات آیا چاق بودن سخت نیست ؟ سخته ، و هر چقدر لاغرتر باشیم حالمون بهتره ، شادتریم ، خوشحالتر هستیم ،سبک تر هستیم ،آرامش و آسایش بیشتری داریم ،رژیم نیستیم، آزادی در هر مقطعی داریم ،اعتمادبنفسمون بیشتره ،از خودمون راضی تریم ،زیباتر ،جذاب تر و جوانتر میشیم
سرحال تر خواهیم بود ،ارتباطات موثر تری خواهیم داشت ،الگوی خانواده میشیم ،این باور شکسته میشه که لاغر شدن سخته ، نگرش آدم ها نسبت به لاغری عوض میشه ،حس رهایی خواهیم داشت ،هر لباس و رنگی بخواهیم ،آزادی کامل داریم و چقدر لذت بخشه
بودن من در مسیرهای آموزش ذهنی برای دیگران سخت بود ولی برای من آسون و زیباست و تونستم سالها باشم و لذت ببرم
انجام ورزش های مختلف برای من انجام پذیر و لذت بخش بود ولی برای اطرافیانم کار رنج آوری بود
خیلی از کارهاییکه سالها انجام دادم و دیگران فقط ببیننده اونها بودن و من دوست داشتم و دارم که بهتر زندگی کنم و براش هر روز قدم هایی برمیدارم
دارم یاد میگیرم و تلاش میکنم آموزه هامو در زندگیم تا حدود زیادی اجرا کنم و هر زمان باورهای من بیشتر به سمت لاغر شدن شکل بگیرن ،جسم من بدون معطلی میره بسمت لاغر شدن ،براحتی و آسونی ،من آرام و مطمئن هستم ،به راهم ایمان دارم ،به خدا اعتماد دارم و بیشتر به قدرت های درونی خودم ایمان دارم که مطمئنم مغز من طراحی شده برای ارتباط من با جهان هستی که وقتی بتونم برنامه های بهتر توش دانلود کنم ،موقعیت های عالیترو برای من خواهد گذاشت
به نام خدایی که به انسان اراده و اختیار داد تا زندگی خودش را طبق میل و علاقه خود بسازد ….
سلام و درود بر استاد پر مهر و دوستان علاقه مند به لاغری
باورهایی که مانع لاغری می شوند..
یک عالمه دلیل داشتیم که باید چاق باشیم و برای خودمون چاقی را طبیعی خلق کردیم و دلایل خطرناکی هم داریم که نمی تونیم لاغر بشیم !…
یک باور مخرب و خیلی خطرناک که در ذهن افراد چاق وجود دارد و مانع از لاغریشون می شود این است که چقدر زود چاق می شدیم ولی راحت لاغر نمی شیم !…
در ذهن افراد چاق لاغر شدن سخت است و دلیلش هم این هست که هر بار که از روشهای قبلی برای لاغری اقدام می کردیم شکست می خوردیم و مهر تأییدی بر این باور مخرب می زدیم پس برای لاغر شدن باید این فرمول خطرناک اصلاح بشه وگرنه مسیر لاغری کند و سخت میشه و درنهایت فرد مغلوب اضافه وزن خود میشه .
افراد چاقی که علاقه مند به لاغری هستند دو دسته هستند
دسته اول به بخش منفی ذهنشون و نجواهای نتوانستن او توجه می کنند و با توجه به اینکه هرروز جسم سنگین خود را حمل می کنند از مسیر لاغری با ذهن منحرف می شوند و طعم لاغری را نخواهند چشید
دسته دوم هم با دو بخش ذهنشون روبرو هستند و همون نجواها را دریافت می کنند ولی توجه خود را به آموزه ها می دهند و همان صدای درونی که تو برای موفقیت خلق شده ای و مرحله مرحله موانع ذهنی را پشت سر می گزارند و در نهایت به تناسب دلخواهشون می رسند و از سختی و سنگینی چاقی رها می شوند و در جایگاه امن الهی خود که همسو با طبیعتشون هست اقامت پیدا می کنند👌 .
در طول زندگیمون ما در هر کاری که موفق شدیم یا شکست خوردیم با دو وجه از ذهنمون روبرو بودیم یک وجه ما را تشویق می کرده برای موفق شدن و دائم می گفته تو می تونی مثل خیلی ها …و اما وجه دیگر که همون منفی باف بوده دائم نجوا می کرده که تو نمی توانی !…بیخیال شو !…تا کی ؟…و این ما بودیم که توجه کردیم به هر بخشی و البته انتخاب کردیم که موفق بشیم یا شکست بخوریم ..البته صدای منفی باف بلندتر بوده و به این خاطر که ما صداشو قویتر کردیم و اون دائما در تلاشه که ما را از مسیر صحیح دور کنه .
ولی صدای ندای درونی همیشه بوده و هست و فقط با کمی توجه رسا و بلند و قویتر میشه
مثلا من از دوران نوجوانی خیلی به آرایشگری علاقه مند بودم و با توجه به اینکه زود ازدواج کردم بعد از ازدواج همسرم این هنر را دوست نداشت و من هم به احترام حرفش نرفتم این حرفه را یاد بگیرم (تو آموزش ذهنی خانواده ما زن خوب اون بود که به حرف مردش بها بده و از خواسته های خودش بگذره 🙄!…) اما هر چندوقت به فکر یادگیری می افتادم ….ولی همیشه نجوایی بود …هزینش زیاده …مسیرش دوره …همسرت راضی نیست …بچه را کجا بزارم ..آخرش چی میشه !؟مشتری نیست …یا هزینه اجاره مغازه و اینها و..خلاصه نرفتم و توی دلم مونده ….اما یکی از دوستانم همون موقع ها که شرایطش تقریبا مثل من بود برای یادگیری آرایشگری اقدام کرد و الآن یک آرایشگر ماهره که چندین ساله خود من مشتریش هستم ..
اما من در کلاسهای عرفانی شرکت کردم و البته همسرم هم مخالفت می کرد اما من با بچه کوچیک می رفتم کلاس و همیشه ذوق کلاس را داشتم و هیچ چیز نمی تونست مانعم بشه و حدود یک سال و نیم به طور مداوم ادامه دادم و نتیجه هاش هم فوق العاده شد …
اما همون دوستم هنوز افکار و بینشهای خیلی روزمرگی را داره و هیچ وقت برای خودشناسی و خودسازی اقدام نکرد …
بنابراین باید چاق شدن و سختیش را در ذهن خودمون منطقی کنیم اینکه انگار وزنه های چندکیلویی را با خودت این طرف و آن طرف ببری و از سختی و سنگینی درمانده بشی یا اینکه به سختی راه می ری یا به سختی نفس می کشی اینکه در انجام کارها کند میشی اینکه سخت میخوابی و سخت صحبت می کنی فشارهای روحی و روانی را تحمل می کنی …به سختی ورزش می کنی ….و سختی شنیدن حرفهای دیگران سرزنش و تحقیر و گاهی ترحم هم در جای خود ..دپرس و نگران و دل آشوب …. سخت نشست و برخاست می کنی همه از سخت بودن چاقی هست ولی ما سالها به سختی اما با علاقه و استمرار به آموزه های چاقی عمل کردیم و چاق شدیم و کاری بر خلاف ساختار طبیعی جهان هستی انجام دادیم یعنی بر خلاف آب شنا کردن و کاری به اون سختی انجام شده ولی الآن لاغری که همراه شدن با جریان آب رودخانه است آسون و ساده و راحت و مسیری لذت بخش برای رسیدن به ساحل سلامت و شادی 😍
لاغر شدن آسانترین کار دنیاست✨
هر قدم در مسیر لاغری سبک ترو چابک تر …لباسها آزادتر و گشادتر و شادتر و شیکتر و خواب راحت تر و عمیق و نشست و بر خاست آسون و سریع 😇نفسها عمیق آرام و راحت و شور و شادیه بیشتر انرژی مثبت تر اعتماد به نفس بالاتر عزت بیشتر رهااای و آزادی و بالندگی …
شاید ما یک سری خواسته هایی در زندگی داشته باشیم که خیلی در روزمرگی ما تأثیری نداشته باشند مثل رانندگی بالاخره فردی پیدا میشه کار ما را راه بندازه یا مدرک کامپیوتر بالاخره از گوگل میتونیم اطلاعاتی که لازم داریم را جستجو کنیم اما فشار چاقی هر آن با ما هست و یه جورهایی در تمام قدم به قدم زندگی ما مداخله داره انگار یک گرفتگی هست که نمی زاره جریان خوشبختی ما روان در حال حرکت باشه پس تنها راه اینه که لاغری را یاد بگیریم با اشتیاق حرکت کنیم استمرار داشته باشیم به بخش مثبت ذهنمون توجه کنیم تا صداش قویتر بشه اگر این همه آدم تونستند منم می تونم پس حتما کار آسونیه ربطی هم به سن و سال و سواد و مدرک و غیره نداره ….
من خیلی احساس لاغری دارم انگار اضافه وزنم خیلی رها شده اما باز منفی باف توجهم را میبره به کمر شلوارم یا پاهام ولی با یادگیری آموزه ها و البته استمرار در این مسیر یادگرفتم به احساس خوبم توجه کنم و می گم من باید یک هنرجوی متعهد و خوب باشم اصلا اگر بخوام این مسیر را ادامه ندهم باید چیکار کنم مثل عوام در بیهودگی و روزمرگی بگذرونم !؟…من الآن در مسیر یادگیری هستم و حتما این تکرار و تمرین ها تأثیر خواهند داشت و کسب دانش هیچوقت گم نمیشه برای منم نجوا هست هرروز خدا منفی باف میگه خسته ای یا کارت زیاد بود یا مطالعه کتابت مونده یا تفریحت چی شد !؟یا همسرت ناراحت میشه همش تو گوشی هستی یا چرا جواب بچه را نمی دی و و و و و و.و و و و و و و ….اما
فقط تصویر استاد میام تو ذهنم حتی مراسم خاکسپاری و هفته هم باعث نشد از مسیرم و هدفم دور بمانم💪💪👑
استاد فوق العاده این …درود بر شما زنده به عشق باشید الهی امین 🙏
به خودم افتخار می کنم که همراهتون هستم و موفقیت شما الگوی توانستن در من است
دوستان هم مسیری مانا و پایدار باشید 🍃🌸
با سلام خدمت استاد گرامی ودوستان عزیزم
باورهایی که مانع لاغری ما میشن
خیلی جالب بود استاد
با خودم فکر کردم چقدر درسته دقیقا درجاهایی که همه تمرکزمو گذاشته بودم روی موضوعی وبه حرف بقیه توجه نکردم موفق شدم
مثلا ازدواجم نمونه واضح این موضوع بود
روز اولی که تصمیم ازدواج من وهمسرم قطعی شد
به هم قول دادیم پشت هم بایستیم مثل کوه
حرف هیچکس ملاک نباشه
فقط خواستمون
وجلوی سنگ هایی که جلومون میندازن بایستیم واز روشون رد شیم
خیلی اطرافیان سعی کردن دخالت کنن
خیلی سنگ اتداختن
خیلی ایراد گرفتن
ولی ما گوشمون بدهکار نبود
کاری رو کردیم که دلمون خواست
بعد وقتی دیدن اینهمه جدیم واینهمه پرتلاش خودشون اومدن کمکمون
یعنی جهیزیمون رو تنهایی خریدیم
خونمون تنهایی پیدا کردیم
تنهایی چیدیم
سرویس عروس وخرید عروس دامادی رم تنهایی کردیم
هیچ کسی رو هم نبردیم
همه چی شد باب میلمون
اونقدر دنبال کارامون بودیم که حرف ها رو نمیشنیدیم
پشت سر مونم کلی حرف بود
ولی من حتی نفهمیدمشون
یعنی گوش نکردم برام مهم نبود
مهم ازدواجم بود که بدستش آوردم
وجالب اینجا بود که آخرین روز اومدن خونمون کمکمون که همه کارامون انجام داده بودیم
وفقط برای تزییین اومدن
تا شب از خستگی مردن ۲۰ نفره
درحالی که چند ماه کار هر روز وهر شب ما بود
حتی بعضی شبا ۴ ساعت میخوابیدیم
ولی انرژی عجیبی داشتیم
برای رسیدن بهم
همسرمو عاشقانه دوستش دارم چون از وقتی مهر هم بدلمون افتاد با من یکی شد
یه جوری برای عروسیمون میدوییدیم که الان بگن برو بازار یه وسیله بخر
با کلی برنامه ریزی میرم
یعنی انرژی عجیبی داشتم
وداشتیم
میخوام بگم الان میفهمم چرا چون فقط وجهه خوبشو میدیدم
اصلا افکار منفی ونمیدیدیم نمیفهمیدیم نمیشنیدیم برامون مهم نبود
یا رانندگی یاد گرفتنم که چقدر مخالف بودن وچقدر تو نمیتونی و….
داشتم از اطرافیان
اونوقت اصلا برام مهم نبود چون خودمو راننده میدیدم
حالا درتناسب اندامم همینه
من باید خودمو متناسب ببینم
مهم نیست خانم منفی بافم چی میگه
مردم مسخره ام میکنن که چاقم
لباس تنم نمیشه که نشه
من میخوام به تناسب اندام دلخواهم برسم ومیرسم
بیخیال بقیه
این چاقیو نمیخوام وتناسب اندام میخوام
وضع تغییرش میدم
میخوام تناسب اندام یاد بگیرم
میگیرم
امروز رفتم سر یخچال آش شله قلمکار پخته بودم
گفتم حیف برم بخورم
یه ندایی اومد که این چه حرف مسخره ای میزنی
پس همه پس مونده های خونه های مردمم حیف برو درشون بزن یه وقت نریزن دور
زنگ بزن به مامانت بگو چیزی نریزین دورا من میام میخرم حیف
خجالت بکش میدونی چقدر زشته خودتو سطل آشغال کنی
این شد که دریخچال بستم ونادم اومدم نشستم
دوروزی بود که خیلی مریض بودم
خدارو شکر به لطفش خوب شدم بدون هیچ قرص ودارویی
خانم منفی باف میگفت
آها خوب شدی اشتهات برگشت برو بخور
بعد یه ندایی گفت انتخابات زیاد شدن چیشد تا خوب شدی هوا برت داشت
که برم یخچال خالی کنم
شکم چرانی کنم
مثل حیوانات حمله کنم به مواد غذایی
مگه عقل ندارم
یه عمر به هر بهونه ای حمله کردم که این حالمه
زن جوان خوشگل ۳۰ ساله باید مثل پیرزنا لباس بپوشه
لیاقتت اینه واقعا نه تو بگو
تو زمانه ای که پیرها تلاش میکنن جوان بمونن جوانی کنن
تو درسی سالگی تسلیم میشی
گفتم نه البته که نه مگه آش چیه
حتی کبابم بود خودمو بیلیاقت نمیکردم
مگه خوردن چیه نخوری
راحت تر
جدیدا ظرفای خونمون جمع کردم
دوتا لیوان
دوتا فنجان ودوتا قاشق وچنگال ودوتا بشقاب با یک کارد
چقدر راحت شدم دیگه ظرف نمیشورم
اونقدر کارم زیاد بود که روزانه ۵۰تا ظرف میشستم
حالا الان یکی میگه مگه عقلت کار نمیکرد دونفر آدم که این همه ظرف نمیخواد
آره دقیقا کار نمیکرد عقلم مثل چاقی
عقلمون کار نمیکنه درست که فقط میخوریم ومیخوریم
حالا یکی پیدا شده یادمون داده ظرفای اضافه فکرمون جمع کنیم خلوتش کنیم وراحت تر کارمون پیش ببریم
اصن راحت زندگی کنیم
چخبرمون تا صبح میشه بدو بدو ده تا بهونه برای پرخوری وچاق تر شدن میچینیم
که خاصیت داره بخورم
این وبا اون باید بخورم
کم بخورم انرژی ندارم پس بیشتر میخورم
میوه که صبح حتما باید بخورم
شیر که نخورم پوکی استخوان میگیرم و…
.
خلاصه اوه
یه عالم داستان میسازیم ظرف میاریم که توش مواد غذایی بگذاریم
درحالی که مهم رفع نیاز گشنگیه
به خدا نون وپنیر خالیم سیرمون میکنه
نه تخم مرغ ونون
نه کره مربا
تشریفات نمیخواد
تشکیلات نمیخواد
اونقدر بهونه داریم اونقدر شلوغش کردیم هر کی ندونه فکر میکنه گردان صبحونه میخواییم بدیم
برای کل روزمون همینه ها
شلوغ وپلوغ
بعد میگیم چرا وقت نداریم یه بیرون بریم
یه ورزش کنیم
یه تفریح کنیم
همش مینالیم
چقدر تناسب خوبه چقدر تعادل خوبه
چقدر نظم خوبه چقدر خلوت بودن خوب
میخوام بگم که فقط به خواستتون فکر کنید راهش میاد جلو پاتون
بیخیال بقیه
بزرگترین هدف من متناسب شدن ورسیدن به اندام دلخواهمه
اصلا گوشم بدهکار نیست که کسی بگه نمیشه و…
.
من میخوام بهش میرسم
راننده خوبی شدم مادرم نتونست راننده بشه
عوضش اون کارمند موفقی شد من نتونستم کار دلخواهمو پیدا کنم
چرا چون همش به جنبه های منفیش فکر کردم
اونم همش به جنبه های منفی رانندگی فکر کرد
رازش همینه
فقط تمرکز روی افکار مثبت رسیدن وداشتن خواستمون
بنام خدا
عرض سلام خدمت دوستان و استاد عزیز
گام ۳۸
یکی از بزرگترین موانع ذهنی
اگر موانع را برداریم خیلی به آسانی لاغر خواهیم شد .
ذهن ما دو قسمت است قسمت منفی ذهن و قسمت مثبت ذهن .
قسمت منفی همین که از،اسمش پیداست همون بخش است که ما هر کاری را می خواهیم انجام دهیم همش میگه که تو نمیتونی ،سخته از پسش بر نمیایی و همش نجواهای ذهنی مرور میشه و ما ور آن کار موفق نمیشویم مثلا دونفر با هم میخوان ادامه تحصیل بدن و پزشکی برن یکیشون ذهنش خیلی،منفی باف هست که با افکار،اینکه تو نمیتونی سخته امکان نداره و نفر دوم اون نجواها را داره ولی مرور افکار مثبت در ذهنش بیشتر است و افکار منفی ضعیفتر میشه در ثانی موفق میشه در تحصیلش .کار ذهن همینه برای لاغری و چاقی هم همین طور است اگر ما لاغری با ذهن را شروع کردیم نباید به نجواهای منفی گوش بدیم چون هستن و مدام تو گوش ما میگن نباید تکرارشون کنیم باید بهش بگیم من میتوانم لاغر بشم ،لاغر شدن اسانترین کار دنیاست ،لاغری یعنی احساس خوب ،شادی ،نشاط ،سلامتی کامل ،پوشیدن لباسهای زیبا ،پوشیدن لباسهای سایز کوچک ،و باید آنقدر نجواهای مثبت را تکرار کنیم که قسمت منفی ضعیف بشه و دیگه نمیتونه ما را منصرف کنه .
سلام استاد عزیز و گرامی و دوستان خوبم
این فایل هم مثل بقیه فایلها خیلی جالب و آموزنده بود
اینکه ما به کدام وجه ذهنمان توجه کنیم بخش مثبت و یا بخش منفی
به خودمان بگوئیم که من میتوانم آن کار را انجام دهم میتوانم موفق باشم و یا اینکه به خودمان بگوییم که نه اینکار سخت است و از عهده من بر نمی آید و این گفتگوی ذهنی پیروز شدن و یا شکست خوردن ما را رقم میزند
مثالی که من میتوانم از تجربه زندگی خودم بزنم در دوران دبیرستان است
درس انگلیسی در ذهن من خیلی سخت بود و همین باعث شده بود که با کمترین نمره قبولی که نمره ۷ بود این درس را پشت سر بگذارم در حالیکه برای خیلی از همکلاسی هایم درس سختی نبود و نمره های خوب می گرفتند
اما وقتیکه ۳۷ سال پیش به استرالیا مهاجرت کردم این باور را در ذهنم بوجود آوردم که من برای داشتن یک زندگی خوب و موفق باید زبان انگلیسی را یاد بگیرم و شروع به رفتن به کلاس کردم و تا حدی پیش رفتم که برای کار مددکار اجتماعی ام نیاز به مدرک مترجمی داشتم و با گذراندن امتحان مربوطه موفق به دریافت آن مدرک شدم این همان من هستم که خواندن و نوشتن انگلیسی را در دبیرستان به زور قبول شده بودم
اما الان خواندن و نوشتن و مکالمه زبان انگلیسی را با گوش دادن به وجه مثبت ذهنم که میگفت تو میتونی یاد گرفتم و در این کشور احساس میکنم که یکی از خود استرالیایی ها هستم
در عوض یک درس ریاضی بود که برای اکثر هم کلاسی هایم درس بسیار سختی بود اما من به خودم گفتم من میخواهم این درس را که برای بقیه سخت است به راحتی نمره بیاورم و همینطور هم شد
سر کلاس وقتیکه معلم میگفت چه کسی میتونه این مسئله را حل کنه من تنها داوطلب بودم و یادمه که معلم به من لقب شیرزن داده بود و این صحبت ۴۷ سال پیش است ولیکن من این موفقیت را بخوبی به خاطر دارم
آن زمان نمی دانستم که این قدرت ذهن من است که این باور را در خودم بوجود آورده بودم که من میتوانم در این درس موفق باشم و موفق هم شدم و یا در مورد زبان انگلیسی در دبیرستان باورم این بود که این درس سختی است و نتیجه اش هم پایین ترین نمره را گرفتن بود
سلام و درود دوست عزیز
از خواندن دیدگاه شما خیلی انرژی گرفتم 😍با توجه به اینکه مدت کوتاهی است برای یادگیری زبان اقدام کردم و نجواهای منفی باف را می شنوم دائم میگه سخته …می خوای چیکار !…چرا فراموش کردی !؟…و همش دنبال بهونه است که رها کنم !…احساس کردم دیدگاه شما یک نشونه بود برام و چقدرفوق العاده شما شاخ غول رو در سالهای بسیار قبلی شکوندین به نظرم همین یک موفقیت بزرگ برای تغییر در تمام جنبه های زندگیتون کافیه✨ انتظار داشتم که شما موفقیت خودتون در درس دیگری را توضیح بدین ولی شما همون درس زبان را فوق العاده آموختین و چقدر احساس توانمندی و قدرت در انسان به وجود میاد وقتی همون چیزی یا کاری که فکر می کنه در مقابلش ضعیف هست را بیاد قدرتمندانه با توانمندیش و توجهش رام خودش کنه الحق که شما یک روح پاک الهی هستین همانی که خداوند آسمان و زمین را مسخر آن گردانید …
در پناه عشق الهی دل آرام و بیدار دل باشید 🍃🌸
سلام دوست عزیزم
ممنونم بابت تشویق شما واقعا لطف دارید
خوشحالم که دیدگاه و تجربه من باعث ایجاد شور و شوق در شما برای ادامه دادن به یادگیری زبان انگلیسی شده است
این دوره های عالی و شگفت انگیز که ما توسط خداوند مهربان مان انتخاب شده و به سوی آن هدایت شدیم تنها برای رسیدن به تناسب اندام نیست بلکه به ما قدرت ذهن و توانایی ما را برای تغییر شخصیت و بهتر کردن و خلق زندگی دلخواهمان را می آموزد
من هم برای شما دوست خوبم آرزوی موفقیت در تمام جنبه های زندگی تان را میکنم
برای همیشه شاد و پرانرژی باشید
سلام مجدد به شما دوست خوبم
میخواستم در اینجا از شما تشکر کنم که با نوشته دلگرم کننده و الهام بخش تان در من انگیزه و شور و شوق شروع چند باره دوره پیشرفته را ایجاد کردید
مدت حدود دو هفته هست که تصمیم به شروع مجدد دوره پیشرفته گرفته بودم ولی هر روز آنرا به تعویق می انداختم تا اینکه بالاخره امروز بعد از خواندن جواب شما به دیدگاه من به شوق آمده و به فایلهای گام اول دوره پیشرفته برای چندمین بار گوش کرده و تمرینم را انجام دادم
این شوق در من خواهد بود و با تعهدی که برای ادامه دادن دوره داده ام در این مسیر زیبا باقی خواهم ماند و از بودن در آن لذت برده و به آگاهی هایم در مورد ذهن و عملکرد آن و توانایی های خودم در خلق زندگی ام بیشتر خواهد شد
باز هم ممنونم بابت دیدگاهی که گذاشتید
😍الهی صدهزار مرتبه شکر 🙏که قلم پر احساسم پیکی شد از سوی حق برای شما تا گامهای طلایی خود را با اشتیاق بردارید.
با آرزوی موفقیت روزافزون برای شما دوست عزیز🌞
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان خوب و پر تلاشم
من اگر موانع رو بردارم خیلی راحت به تناسب میرسم چون روند جسم ما به سمت لاعر شدن هست ولی ما با کارهای اشتباه و افکار اشتباه خودمون مانع تناسب اون میشیم .
دررواقع من یاد گرفتم اگر به اندازه غدا مصرف کنم جسم من بعد از مدتی اون رو هضم و تبدیل به انرژی و سوخت میکنهو چیزی به عنوان چربی دخیره نمیشه البته اگر به اندازه بخورم ولی اگر علاوه بر نیاز بدنم بخورم جسمم من تمام توانش رو میکنه که اون اضافه رو هضم و تبدیل به دخیره چربی در بدن میکنه چون به اندازه نیازش که انرژی میخواست از غدا میگیره و مابقی رو ذخیره میکنه پس همواره جسم من در حال تیدیل این مواد غذایی به انرژی هست ولی اگر علاوه بر نیاز مصرف شده باشه جسم ما بقی اون غدا رو به صورت چربی ذخیره میکنه پس باید مراقب افکار و رفتار غدایی خودمون باشیم و زیادتر از نیاز نخوریم و در روند تناسب جسممون خلل وارد نکنیم که همین یه مورد به اندازه خوردن واقعا نیاز به اموزش داره و با تکرار و استمرار این مهارت رو پیدا میکنیم .
هر موضوعی در زندگی من اتفاق افتاده به خاطر پیروز شدن یک بخش از ذهنم (مثبت یا متفی ) در زندگی من هست در واقع اگه میگه تو میتونی پس تو برنده میشی و اما اگر در زندگی نتونستم و شکست خوردم به خاطر این هست که بخش منفی باف ما پیروز شده که میگه تو نمیتونی .برای مثال خودم زمانی که از دواج کردم گفتم بابا من دیگه نمیتونم برم دانشگاه و ادامه تحصیل بدم و حوصله ندارم و بارها میگفتم با تشکیل زندگی و همسر داری نمیشه و سخته .. و اصلا دنبالش نرفتم امادقیقا دوست صمیمی خودم که با من در یک سال ازدواج کردیم اون گفت نه من باید ادامه تحصیل بدم و به مدارج بالای تحصیلی برسم به خاطر همین با اینکه هر دوی ما یک شرایط داشتیم در یک رشته و مدرسه درس خونده بودیم و در یک سطح تحصیلی بودیم و دریک شرایط که با هم در یک سال و یک ماه ازدواج کردیم اما دوست من دست از تلاش بر ندلشت و کنکور داد و در رشته ی تحصیلی دلخواهش ادامه تحصیل داد و الان ایشون مدیر عامل یه شرکت بسیار عالی در تهران هستن و موفق شدن پس من در زمینه ی ادامه تحصیل مغلوب منفی باف ذهنم شدم و ادامه ندادم و اما ایشون به این بخش منفی باف ذهنشون توجه نکردن و ادامه دادن و الان بسیار در کسب و کار و زندگی و … موفقن اما یادم میاد در اون اویل که تازه ازدواج کرده بودم و بی کار بودم کلی کلاسهای آزاد که با روحیم سازگار بود و وجه مثبت ذهنم میگفت تو میتونی برو انجام بده رو من دنبال کردم و مدرک اونها رو گرفتم و موفق شدم مثل رانندگی مثل ارایشگری مثل کامپیوتر و یا مثل گلسازی و یا مثل …. اما همین دوستم جرات رانندگی و … رو نداشت و اون زمان حدودا ۱۸ سال پیش که میدید من تونستم و رفتم و گواهی نامه گرفتم ایشونم رفتن و گواهی نامه گرفتن و یا در زمینه چاقی و لاعری چون هر دوی ما با هم به اختلاف سه ماه باردار شدیم و ایشون زودتر زایمان کرده بود و مقدار زیادی چاقی اندام رو در جسمش داشت و نمیتونست کمش کنه اما من که بعد از ایشون زایمان کردم و بسیار بسیار چاقتر شد ه بودم ولی چون چاقی رو دوست نداشتم و متنفر بودم من با هر سختی و زجری بود از ایشون خیلی سریعتر متناسب شدم و باعث شد که ایشونم با دیدن من مشتاق تناسب بشه و بعدها اقدام کردن و تا حدودی موفق شدن و ….
در واقع اون افرادی که نمیتونن متناسب بشن به خاطر وجه منفی باف ذهن ایشون هست که دایم میگن تو نمیتونی مکه لاغر شدن الکیه و .. و کسی که به این حرفها توجه کنه مغلوب چاقی میشه و شکست میخوره پس اون بخش مثبت ذهنت رو فعال کنه و اونها رو ارزشمند کن چون افرادی که از مسیر لیز میخورن به خاطر این هست که حرفهای منفی در ذهن اون فرد بسیار ارزشمند هست و اون وجه منفی باف هم چون دایما داره تلاش میکنه پس پیروز میشه دلیلش هم این هست که دایما داره تلاش میکنه ولی یه بخش دیگه در ذهن ما هست که میگه بابا تو میتونی مثل خیلیا متناسب بشی فقط باید تلاش کنی ولی چون ما حرفش رو نمیشنویم صداش ضعیف و ضعیف تر میشه حقیقتا همین امروز موقع جمع کردن میز غدا ی همسرم و غدای بچه هام که در سه زمان مختلف بود در حالی که خودم ناهارم رو خورده بودم و سیر بودم اما خیلی باقی مانده ی اون غذاها رو در ظرف ها نوک نوک کردم و هی یه لقمه یه لقمه میخوردم چون یه فرمول قدیمی در ذهنم بود که وای تو این غدا رو دوست داری و عالی درست شده پس بیشتر بخور و منم یکم رفتارهای ناصحیحی داشتم که بعدش گفتم چرا اینطور کردم و بلافاصله منفی باف گفت اره اصلا تو نمیتونی لاغر بشی اصلا تو چاقی چون زیاد تر از نیاز غدا میخوری وحتی برای چند لحظه احساس چاقی کردم و اصلا بهم گفت به این راحتی تو لاغر بشو نیستی و اما خیلی سریع خودم رو جمع کردم و گفتم اصلا خوردم که خوردم نوش جونم و اصلا مهم نیست که خطا داشتم این همه مدت خوب رفتار کردم حالا یه بارم اشتباه داشتم مهم نیست و در ضمن گفتم من تا حالا تونستم کلی وزن کم کنم و متناسب بشم پس اگر تونستم یه مقدار کم کنم دوباره هم میتونم کم کنم و اصلا کار سختی نیست فقط کافیه ادامه بدم مهارتم در لاغریو رفتارهای صحیح بیشتر میشه و اصلا لاغری اسانترین کار دنیا هست چون دارم اون رو آموزش میبینم و کلی رفتار درست دارم و انصافا تا به اینجای کار که متناسب شدم و وزن عالی کم کردم هیچ سختی که نکشیدم پس همین مهر تاییدی بر این جمله در ذهنم میزنه که لاغرشدن اسونترین کار دنیا هست و به جایی رسیدم که الان خیلی راحت تر میگم لاغر شدن اسانترین کار دنیا هست حالا نمیگم صد در صد ولی خیلی بهتر از قبل این رو میگم و برای خودم اینطور منطیقش کردم که با لاغر شدن من سبکتر میشم فعالیتم ها بهتر انجام میشه لباس بهتر گیرم میاد رنگهای زیبا و شاد میپوشم و اینکه در جسمم سلامتی بیشتر میشه و از نطر روحی بهتر میشم و بر عکس اگر چاق بشم مشکلاتم بیشتر میشه و سختیها بیشتر میشه پس چاقی سخت تر هست و سخت ترین کار دنیا هست ولی وقتی در مسیر تناسبم و هر بار در لباسهام احساس ازادی بیشتر دارم و و انگار جمع و جور تر شدم و سایزم تغییر کرده پس اعتماد به نفسم بهتر میشه و روابطم بهتر میشه و سلامتیم بهتر میشه و …. برای همین لاغری نه تتها روی جسم شما تاثیر میزاره بلکه روی کلی از جنبه های دیگه ی زندگی شما هم تاثیر میزاره و حال و احوال شما بهتر میشود پس لاغر شدن آسانترین کار دنیا هست .
در ذهن افرادی که اضافه وزن دارن چاق شدن آسان و لاغر شدن سخت هست مثل گذشته ی خودم که رژیم میگرفتم و دقیقا همین طرز فکر رو داشتم و واقعا با سختی به تناسب میرسیدم .اما الان بعد از مدتها در سایت بودن و کار کردن روی خودم دقیقا این دو جمله جابه جا شدن و من خیلی راحت تر میگم لاعر شدن آسانترین کار دنیا هست .
چاقی چیزی هست که هر لحظه با من هست و همراه من هست در اییته دیده میشه روی ترازو دیده میشه و در لباس پوشیدن دیده میشه در نگاه دیگران دیده میشه در پچ پچ کردن دیگران دیده میشه پس هر لحظه با من هست و مثل به غول بزرگ در وجود من هست که پاش رو گذاشته روی لاغری و خوشبختی من و نمیزاره من طعم خوشبختی رو بچشم و من باید لاغری رو بسازم .و من دقیقا با هر بار پرخوری و زیاد تر از نیاز خوردن دارم کاری میکنم که این غول بزرگ رو پر قدرت تر می کنم که نمیزاره لاعری در وجود من باشه پس من با گوش دادن به فایلها و عمل کردن به آموزشها یواش یواش این عول رو ضعیف تر میکنم و صدای مثبت دهنم رو قویتر میکنم که لاغری اسانترین کار دنیا هست .
من اگر در هر موضوعی سمت مثبتش رو باور کنم موفق میشم و اگر منفیش رو باور کنم شکست میخورم پس من با قدرت میگم لاغر میشم و عول چاقی رو شکست میدم
من میتونم به راحتی وزن ایده ال رو پیدا کنم
من میتونم متناسب بشم چون دررمسیر درستم
من میتونم چون با همین روش کلی وزن کم کردم
من میتونم متناسب بشم چون کلی رفتارهای متناسب گونه و جدید پیدا کردم
من میتونم متناسب بشم چون پرخوری و حرص و ولع ندارم من میتونم متناسب بشم چون عاشق تناسبم
من میتونم متناسب بشم چون لاعری همون چاقی هست و چیز پیچیده ای نیست فقط کافیه در مسیر استمرار داشته باشم.
من میتونم متناسب بشم چون تعهد و انگیزه دارم
من میتونم متناسب بشم چون طبیعی بدن من تناسب هست .
من میتونم متناسب بشم چون لیاقت سلامتی و جسم لاعر رو دارم
روز ۲۵ تکرار
سلام وقت بخیر
فایل صبحگاهی و میثاق نامه در اول صبح گوش داده شد ولی اول صبح نتونستم فایل امروزو گوش کنم و الان که غروبه میخوام فایلو گوش کنم و بنویسم خدایا شکرت برای اینهمه بیداری و تغییر
فایل باورهایی که مانع لاغری میشوند
چقدر زیاد این جمله رو در این ۲ سال شنیدم که اگر چاق شدم بخاطر ایجاد باورهای چاق کننده در ذهنم بوده و اگر لاغر نمیشوم به دلیل وجود باورهایی که مانع لاغری میشوند
شاید برای افرادی شنیدن این جملات تکراری باشه ولی برای من حکم داروی شفا بخشو داره ،میدونم هر چقدر این داروی شفا بخشو وارد سم های آلوده وجودم کنم درونم ذلال تر میشه و احساس سبکی میکنم، به اندازه ای که در مورد چاقی و لاغر نشدن و نتوانستن ها شنیدم ،الان نیاز دارم در مورد توانستن و لاغر شدن بشنوم تا عضله های توانمندی مغزم که سالهاست خشک شده دوباره قوی و بیدار بشه
من سالها دلم میخواست که لاغر بشم ولی نمیتونستم یعنی به خودم تلقین کرده بودم که نمیتونم لاغر بشم در اصل قسمتی از وجود من به دلایلی دوست نداشت من لاغر بشم که خدارو شکر الان در حال ساختن همون قسمت مخالف وجودم هستم
در این مدت که در دوره ها هستم قسمت منفی درونم همراه من بوده ولی من سعی کردم هر جوری شده به مسیرم ادامه بدم ،حتی زمان هاییکه حالمو بشدت بد کرده و حسابی از لاغر شدن ناامیدم کرده ،من باز هم ادامه دادم چونکه مطمئن بودم راه درست همینه و میدونم که گذروندن تمام این مدت برای من لازم بوده
من میگم اون کسی که دیرتر از همه میخنده ،بیشتر از همه میخنده ،یعنی منیکه دارم تو این مسیر نان استاپ تمرین میکنم که به نظر خودم دیرتر از بقیه دارم نتیجه میگیرم قویتر نتیجه میگیرم ،میدونم کدهایی در من خرابه که از نظر من تا الان پنهان بوده یا به اندازه کافی رفعش نکردم و میدونم در مسیر ادامه دادن دونه دونه کدهای مخرب شناسایی و رفع خواهند شد
امروز بعد از یه مدت طولانی که بخاطر انجام تمرینات زیادی که داشتم نتونسته بودم برم پیاده روی ،رفتم پارک محلمون ،شروع کردم با خودم در مورد دروس اخیری که در حال یادگیری شون هستم صحبت کردن و همینجوری که داشتم روی افکارم کار میکردم یه باور عمیق و ریشه مالی از لابلای صحبت هام پیدا کردم که خودم هم تعجب کردم که من سالهاست با این باور دارم زندگی میکنم ،یعنی باید با خودمون صحبت های مناسب داشته باشیم تا درون خودمونو واکاوی کنیم
در این مسیر صداهای منفی درون که اجازه نمیده ما به مسیرمون ادامه بدیم هم هستن ،در طی این یک سال که فشار منفی بافو روی خودم بیشتر احساس کردم ،راه های مختلفیو امتحان میکردم و همچنان امتحان میکنم که گاهی از حجم منفی ها کمتر میشه و گاهی بیشتر
یه تمرینیو که امروز تصمیم گرفتم انجام بدم اینه که بیام از خودم بپرسم که فریده اگر من سال آینده در سایز مورد دلخواهم باشم چه رفتارهایی خواهم داشت ؟ چه احساساتی خواهم داشت؟ چه واکنش هایی خواهم داشت ؟
حالا اینجا میخوام جواب خودمو بنویسم ، من اگر سال آینده در سایز مورد نظرم باشم حتما حالم خیلی بهتره ،حس های عالیتری خواهم داشت ،با اعتماد بنفس بیشتری خواهم بود
رفتارهای با کیفیتری با خودم خواهم داشت ،یعنی خودمو سرزنش نمیکنم بجاش خوشحالم و از خودم راضی هستم ،عزت نفسم نسبت به خودم تقویت میشه ، رفتارهای مهربانانه تری با خودم و اطرافم خواهم داشت
شخصیت آرامتری خواهم داشت و این آرامشم به همه جا ساطع میشه و اطرافیانم از این آرامش بهرهمند میشن ، رفتارها و عادت های غذایی م متفاوتر میشه ، رلکس تر میشم ،بی خیال تر میشم ،اهمیت زیادی به خوردن و غذاها نمیدم
احساسات خوبی خواهم داشت ، حس شادی ،شعف، سلامتی ،قدرت، توانمندی ، اقتدار و حس سبک بالی خواهم داشت
واکنش های ملایمتری به جهان خواهم داشت ،در مقابل وقایع که قرار میگیرم واکنش های بهتری خواهم داشت ، به جهان جور دیگری نگاه خواهم کرد
مدام جهان و خدا رو مقصر چاقیم نمیدونم ،بجای لجبازی با جهان باهاش آشتی میکنم و این کد مخربو خنثی ش میکنم که همیشه جهان و خدارو نا امن و بی معرفت و ناعادل و دنیای لعنتی تصور میکردم و بجاش یاد میگیرم که جهان و خدا هم دوست دارن من سلامت و لاغر باشم و دیگه جهانو مغایر خودم نمیبینم و بهش اعتماد میکنم و میدونم در جهان یک قانون وجود داره که باید قواعد اون قانونو بلد باشی
خب حالا مطمئن شدم که اگر تا سال آینده به سایز مورد دلخواهم برسم میتونم اونهمه احساسات عالی رو تجربه کنم ،حالا بیام تصور کنم که اگر واقعا این اتفاق برام بیفته ،الان چجوری خواهم بود؟
اگر باور داشتم که تا سال آینده در سایز مورد علاقم خواهم بود آیا الان مدام از منفی بافم تاثیر میگرفتم؟ آیا مدام خودمو تو آینه چک میکردم ؟ آیا مدام به چاق شدنم فکر میکردم؟ آیا مدام از چاقتر شدنم میترسیدم؟ آیا به لاغر شدنم شک میکردم ؟ آیا ناراحت بودم ؟ آیا ناامید بودم؟ آیا خودمو ناتوان میدیدم ؟آیا اگر کسی بهم میگفت چرا لاغر نمیشی بهم بر میخورد ؟
معلومه که هیچ کدوم از این گزینه ها برام پیش نمیومد و ناراحتم نمیکرد وقتی مطمئنم که به خواستم میرسم دیگه چیزی ناراحتم نمیکنه و حالمو میتونم خوب نگه دارم ،وقتی مطمئنی دیگه انقدر از منفی باف تاثیر نمیگیری ،ناامید نیستی ،از حرف دیگران تاثیر نمیگیری ،شک نداری ،دیگه نمیترسی ،این تمرینو امروز شروع کردم و میدونم کار سازه،اینجوری از نجواهای منفی باف هم دور میشم
اینکه برای افراد چاق لاغر شدن سخته بخاطر داشتن سالها خاطرات رنج و سختی برای لاغر شدن بوده ،اونهمه زجر و ناراحتی باعث شده که در ذهن افراد چاق لاغر شدن دور از دسترس باشه ،همینطور نوع تربینی که از الگوها و اطرافیان شنیدیم هم مزید بر علت شد که باور کنیم لاغر شدن سخته
آخه من چشم باز کردم خانواده مو دیدم که داشتن از چاقی من میگفتن ،از چاقی خودشون میگفتن ،از راه های درمان اشتباهی برای من توضیح میدادن که باعث شده بود من مسیر نادرستی رو برای لاغر شدن انتخاب کنم و در مسیر اشتباه هر چقدر که تلاش هم بکنی به مقصد نخواهی رسید
مثلا من میخواستم برم اصفهان به اشتباه منو به جاده مشهد فرستادن و من سالها در جاده مشهد سرگردان بودم و هیچ وقت به اصفهان نرسیدم و مدام سرزنش شدم که چرا نرسیدی ؟ و در انتها در ذهن من جا افتاد که رسیدن به اصفهان سخته و نشدنیه
برای لاغر شدن هم نمیدونستم که درمان درد در تغییر ذهنمه ،در جای اشتباه دنبال لاغر شدن میگشتم وقتی نرسیدم باور کردم که لاغر شدن سخته ،، حالا تو راه صحیحش هستم و میدونم که لاغر شدن حتمی ست
دقیقا درسته ،ما صدای منفی بافمونو مدام گوش میکنیم و قوی میشه و اون صدای جذاب و قدرتمند درونمونو که میگه میتونی لاغر بشی ،بقیه تونستن تو هم میتونی رو گوش نمیکنیم و از بس بهش توجه نکردیم دیگه بی صدا شده
و حالا باید صدای توانمند درونمونو گوش کنیم که به ما میگه حق توست که لاغر بشی ،اصلا تو لاغر نباشی کی لاغر بشه ، اصل و فطرت تو لاغری بوده و هست ،باید به حق الهیت برسی ،اتفاقا اگر چاق باشی یعنی یه چیزی خرابه ،لاغر شدن طبیعیه
اگر به این مدل صحب ها گوش کنیم و با خودمون تکرار کنیم که منفی باف بار و بندیلشو جمع میکنه میره ولی اصل موضوع اینه که ما این حرف هارو الان میزنیم و میخونیم و یادمون میره و از فردا روز از نو روزی از نو ،مجدد میریم در همون افکار آلوده قبلی غوطه ور میشیم
حالا اینهمه سال که فقط منفی گفتیم و حالمون بد شد چی شد چه اتفاقی افتاد ؟ فقط راهمون سختر شد و از خودمون متنفر شدیم ،پس بسرعت باید تغییر رویه بدیم و بریم بسمت مثبت صحبت کردن با خودمون ،چونکه کلام ما در ما احساسات تولید میکنه و احساسات خوب مارو میبره تو اتفاقات عالی و لاغر شدن
کانون توجه ما بر هر انچه که باشه ما به همون سمت هدایت خواهیم شد ،اگر توجهمون بر چاقی و ترس هاش باشه چاقتر میشیم و اگر بر لاغر شدن و راحتی هاش باشه لاغرتر خواهیم شد ،دیگه تصمیم با خود ماست که نگاهمون به کجا باشه
چقدر الان حسم خوب شد که استاد فرمودن اگر این باور در ما جا بیفته و قشنگ بشینه تو جای خودش و تصویرهای متناسبی در ذهن ما تشکیل بشه بر اساس این الگوی جدید،حرکت ما بسمت لاغر شدن آسونتر و لذت بخش تر میشه
الان حس کردم درونم داره بیشتر این الگوی جدیدو میپذیره و احساس سبکی بیشتری کردم ،هر بار که کدی در درونم شکسته میشه احساس میکنم وجودم خالی تر میشه ،مثل بالنی که کیسه های اونو بیرون میندازن تا سبک بشه ،منم حس کنده شدن سنگینی هاییو از تن و وجودم دارم
اگر به این موضوع خوب فکر کنیم به این نتیجه میرسیم که لاغر بودن بیس وجود ماست یعنی وقتیکه چاق شدیم یعنی کارهایو انجام دادیم که بر خلاف کارآیی بیس وجود ما بوده ،مثلا اگر ما لاغر بشیم یعنی طبق اصول وجود خودمون عمل کردیم و وقتی چاق شدیم یه کار سخت و دشواری بوده ،کاری بوده که کدش در مغز ما نبوده و مغز مجبور شده کد جدید بسازه ،ببین ما دیگه چقدر قدرتمند بودیم که ساختار وجود خودمونو تغییر دادیم و بردیم بسمت چاقی
پس لاغر شدن آسونتر از چاق شدنه چونکه کدش در وجود ما هست ،بیس ما متناسب بوده و هست ،چیز نامعقولی نیست ،مثل زمانیکه از درخت سیب سیب در بیاد ،اگر از درخت سیب پرتغال در بیاد غیر معقوله ،الان ما همون پرتغاله هستیم که از درخت سیب در آومدیم ،بلخره باید انقدر این باورو منطقی کرد تا ذهنمون بپذیره و از اون باور مزخرف دل بکنه ،موضوع اینه که شاید ساختن باور جدید آسون باشه ولی دل کندن از باورهای قدیم کار راحتی نیست
اصلا ما وقتیکه لاغر هستیم که حالمون خوبه ،بدنمون میزونه ،سلامته ،زیباتره ،حسمون خوبه، روحیه خوبه ،زندگی لذت بخش تره ، یعنی کارهای راحتری باید انجام بدیم و وقتیکه چاق میشیم کارهای سختری انجام میدیم ،یعنی حسمون بده ،ناراحتیم ،پرخوری میکنیم ،احساس خفگی داریم ،از خودمون متنفریم، بدهیکل میشیم ،زشت میشیم ،بیمار میشیم ، پس چاق شدن سخترین کار دنیاست
پس باید این باورو در خودمون جا بندازیم که لاغر شدن آسونترین کار دنیاست ،زیباترین کار دنیاست ،معنوی ترین کار دنیاست ، قشنگترین کار دنیاست ،مودبانه ترین کار دنیاست ، خداپسندانه ترین کار دنیاست ،خانواده پسندترین کار دنیاست ، شاد ترین کار دنیاست ،سلامت ترین کار دنیاست ، آرام بخش ترین کار دنیاست ، با کلاس ترین کار دنیاست ، با حال ترین کار دنیاست ،ارزشمند ترین کار دنیاست و برای همه این جملاتی که نوشتم دلیل دارم که صفته ترین رو بهشون دادم
برای لاغر شدن بهتره که مثل قبل رفتار نکنیم و نخواییم که برای لاغر شدن از چاقی فرار کنیم ،و با چاقی بجنگیم برای رسیدن به چیزی با چیز قبلی نجنگیم ،فقط برای لاغری اقدام کنیم و بس ، لاغری را برای لاغر شدن و لذت بردن انتخاب کنیم نه برای فرار از چاقی و بدبختی هاش وگرنه چاقی تا آخر عمر بدنبال ما میدود
موضوعی که من برای خودم آسونش کردم ولی دوستم نتونست اونو برای خودش آسون کنه ،در ورزش انعطافه ،دوستم مدام حین انجام تمرینات غر میزد و میگفت من دیگه نمیام ،برام سخته و خیلی هم بمن میگفت که تو هم نرو ولی من صدای منفی درونمو کمرنگ کردم و مدام برای خودم از لذت های داشتن بدن منعطف گفتم و قسمت مثبت درونم بمن کمک کرد تا الان ادامه بدم
سالها پیش که کلاس زبان با خواهرم میرفتیم ،خواهرم تا جلسه ۹ اومد ولی من تا آخرش بمدت ۴ سال نان استاپ ادامه دادم و صدای منفی درونمو کمرنگ کردم
بیشتر خاطرات من از انجام دادن کارها توسط خودم بوده و جا زدن افراد در میانه راه بوده و زیاد برای من پیش نیومده که کاریو با کسی شروع کرده باشم اون ادامه داده باشه و من مونده باشم ،حتی تو یادگیری آموزش های ذهنی من با یه عده زیادی از اقوام و اطرافیانم به پیشنهاد من آموزشو شروع کردیم ولی فقط من از اونهمه آدم ،در این راه موندم و هنوز مثل خودم با پشتکار ندیدم
و من همچنان در مسیر تغییر و رشد باقی خواهم موند ،هر کسی هم مدار این آگاهی ها باشه با من خواهند موند در غیر اینصورت من به تنهایی به راهم ادامه خواهم داد
سپاسگذار خداوندی هستم که زمین و زمان رو به تسخیر من در آورد و قانون هایی وضع کرد و فرمان داد که هر کسی طبق قوانین پیش برود به هر آنچه میخواهد خواهد رسید
گام ۶۸
باورهایی که مانع لاغر شدن می شوند
با سلام:جمله زیبایی استاد فرمودند اگر موانع ذهنی را برای متناسب شدن بر طرف کنیم متناسب شدن خودبخود انجام می گیرد چون روند جسم ما به سمت بهبودی است
وقتی جسم ما بیمار می شود روند طبیعی جسم اینه که به سلامتی برسیم
چند روزی بود که انگشت من باد کرد و درد می کرد هیچ یادم نیست که ایا صدمه خورده بود یا اشکال دیگری باعث شده بود. طوری که اصلا نمی توانستم خودکار به دستم بگیرم و یادداشت بر دارم .دکتر رفتم گفت باید عکس بگیری که بفهمم ضربه وارد شده یا مربوط به استخوان می شود .من ترجیح دادم مدتی صبر کنم اگر بهتر نشد برم عکس بگیرم
یک مدت طول کشید اما یواش یواش بادش کم شد و به تدریج درد ش هم از بین رفت خدا را شکرگذارم بدون هیچ داروی خوب شد خودم هنوز کاهی شک می کتم که ایا واقعا ذهنم روند طبیعی خودش را انجام داد یا اینکه یک چیزی بود اومد و رفت
انگشت من باید سالم باشد که بتوانم از زیباییهایش استفاده کنم تک تک اعضای بدن ما روند طبیعی اش سلامتی و زیبایست از جمله ذهن ما اما جون ذهن دیده نمی شود درک آن به شکل دیگری می باشد در ذهن ما همان منفی بافی هاست که در مورد هر موضوعی وقتی هجوم می آورد غوغا به پا می کند و ممکن است یک موضوع تا چند روز انرژی ما را بگیرد و لذت زندگی را از ما سلب کند تنها در مورد لاغری نیست در مورد مسایل دیگر منفی باف موفق تر است تا چاقی (البته در مورد من)
ما اشرف مخلوقات هستیم ما زیبایی و آرامش را می طلبیم ،یک مزرعه سر سبز و پر از وفور نعمت ها با بهترین آب و هوا در نظر بگیرید بعد مسایلی هجوم می آورد مثل هجوم ملخ ها با هجوم گرمای شدید. و کمبود بی آبی بعد از مدت کوتاهی چه انفاقی می افتد؟؟؟اگر جلوی این موانع ها را نگیریم مسلما این مزرعه به خاک و زمین خشک و بی ثمر تبدیل می شود یعنی نابود می شود به نظر من منفی بافی های ذهن ما را نابود می کند. باورهای اشتباه مانع پیشرفت و خوب زندگی کردن می شوند در مورد لاغری با ذهن هم موانع زیاد است باورهای اشتباه. تعیین کردن زمان. اعتماد نکردن به این روش. وزن کردن و اگر به نجواهای ذهنی خود توجه کنیم دچار یاس و ناامیدی به خواسته خود می شویم خدا راشکر که من از وقتی وارد این روش شدم خیلی خیلی راضی و خشنود هستم چون واقعا نتیجه دیدم و دیگر از رژیم گرفتن و ورزشهای اجباری راحت شدم
به نظر من لاغری ارزوی تمام افراد هست چه آنهایی که چاق هستند و چه آنهایی که متناسب هستند چون تناسبهایی هم هستند که نگران چاقی هستند و این نگرانی باعث می شود که رژیم بگیرند برای اثبات حرفم دلیل دارم هفته گذشته مهمانی داشتم که همیشه لاغر بوده و هست و هر موقع او را می بینم زیر نظر دارم متوجه شدم که بر خوردش با مواد غذایی و عملکردش با افراد چاق متفاوت است اما شک داشتم که واقعا فکرش متناسب است یا از ترس چاقی متناسب می خورد چون گاهی با صبحتهایی که می کرد نشان از متناسب بودن بود اما گاهی رفتارش ترس از چاقی بودتا اینکه بعد از هشت ماه پیش هفته پیش مهمان من بود وقتی اومد گفت رژیم دارم .رژیم!!!!!؟؟؟یک رژیمی که تا حالا نشنیده بودم البته که برام مهم نبود چه نوع رژیمی
گفتم :تو که خیلی لاغر و متناسب هستی ،یعنی وااقعا خوش تراش است ؟چرا رژیم !!!؟؟؟ گفت:دوست پسرم اضافه وزن دارد چون اون تنها نباشد و تشویق بشه من هم با اونون همرا شدم که بتواند وزن کم کند .هیچی نگفتم ،اما برام اثبات شد که ذهن این خانم چاق است چون اگر چاق نبود دوست پسرش را به رژیم تشویق تمی کرد اگر ذهن متناسبی داست هیچ گونه رژیمی را وارد زندگی خود نمی کرد برای همین گفتم بعضی آدمهای متناسب هم آرزوی لاغری را دارند متناسبهایی که ذهن چاق دارند مثل این دختر خانم:مثل خودم قبل از آشنایی با دوره
باید سعی کنیم که اسیر نجوای ذهنی خود نشویم و این مسیر بهشتی را رها تکنیم
چون روند طبیعی ما متناسب شدن است مگر اختلالی پیش بیاید که همون فرمولهای غلط ذهنی و چاق کننده در فرمولها می شود که حتی یک فرد متناسب و خوش اندام در حال گرفتن رژیم سخت قرار می گیرد
ما انسانها هر وقت بخواهیم تصمیمی بگیریم با دو وجه از ذهنمون مواجه می شویم یکی به ما می گوید موفق می شوی بکی میگه تو نمی تونی تو توانایی ندارید و کلی حرف و حدیث که تو تمی توانی وابن ما هستیم کدوم وجه را انتخاب کنیم موفقیت یا عدم موفقیت بستگی به توجه و تمرکز بر روی یکی از این دو وجه است اگر مثبت اندیش باشیم و خود را لایق متناسب شدن یا خوب زندگی کردن یا ثروتمند شدن بدانیم مطمعنم موفق می شویم اما اگر توجه ما در وجهی که می گوید نمی شود و کلی دلیل هم برای اثباتش دارد مطمئنا همانطور راکد می مانیم و هیچ پیشرفت و تغییری نصیب ما نمی شود
در مورد لاغری هم دقیقا همینه وقتی ما باور لاغری را در ذهنمون رشد بدیم مرتب تمرینات را انجام دهیم استمرار داسته باشیم فایل ها را گوش دهیم زمان تعیین نکنیم احساس خوب داشته باشیم از دیدن خود در لباس پوشیدن لذت ببریم حتما موفق می شویم و این تغییرات همه درمن ایجاد شده .خدا را سپاس گزارم. استاد سپاس گزارم
سلام
دیدن این فایل خاطرات زیادی برام یادآوری کرد
یاد اورد چ روزهایی این چاقی نذاشته من شاد باشم نذاشته ی لباس خوشگل بخرم
یبار با همسرم رفتم بیرون تا کاپشن بادی بگیرم ک خیلی خوشگل بودن وقتی رفتم شوهرم گف ن خیلی زشت میشه خیلی چاق دیده میشی من اون روز تموم مسیر و تند تند اومدم باخودم قهر کرده بودم دلم شکست ک بابا ی کاپشن چیه ک من حسرت پوشیدنش ب دلمه چاق شدن سخته چن ک تو رو از ارزوهات باز میداره حسرت و اه و ناامیدی تو دلت میکاره
چاقی تو رو پیش خودت کوچیک میکنه هر لحظه من در حال تحقیر بودم
از خودم بودن خجالت میکشیدم بریده بودم واقعا شاد نبودم زندگی نمیکردم ولی الان ک ب لطف خدا تو این مسیر قرار گرفتم دارم زندگی میکنم فهمیدم ک مسیرم اشتباه بوده من یک عمر خودمو ازار دادم جوونی نکردم ولی دوس دارم و مطمئنم ک اگه خدا راه رو نشون داده پس کمک میکنه و هم اینک روزی من بوده ک بهم نشون داده و من میرسم ب اونی ک دلم میخواد
لاغری اسونه خیلی اسون تر از حسرت
اسونتر از ناامیدی
اسونتر از تحقیرشدن و کوچک شدن
اسونتر از گریه کردن
چاقی مثل یک بغضی میمونه ک ادمو خفه میکنه و باید بترکه اون اشکها جاری بشن تا معنی ازادی بفهمی من عاشق لاغری عاشق خودمم از خودت معذرت میخوام ک انقدر بخاطر چاقی زجر دادم خودمو ناآگاهانه ولی الان اگاهانه در مسبری قرار گرفتم ک دارم ازاد و ازادتر میشم من عاشق خودمم عاشقم شکمم عاشق پاهای تپلم همه اینها نتیجه زجرهایی بوده ک من بهشون دادم وباید اونقدر محبت کنم ک اون چربی های اضافه برن و جسمم ازاد و رها بشه
من چیزی جز لذت نمیبینم
استاد اینها رو نوشتم حس میکنم اروم شدم انگار فریادهای درونم نوشتم انگار داشتم خفه میشدم واقعا حس ارامش دارم حس سبکی
سلااام
یه فایل عالی و پر از نکات فوق العاده مهم دیگه گوش دادم .
خب توی این فایل یه سری تیترای اصلی وجود داشت که با درک هر کدوم ازونا یک قدم به هدفمون نزدیک تر میشیم. شاید الان که میگم یک قدم در ذهن خودم یا شما ، یک قدم چیز خاصی نباشه ولی وقتی هر روز یک قدم برای زندگیم بردارم ، بعد از یک سال شده 365 تا قدم ، پس به هیچ عنوان نباید این دیدگاه هایی که می نویسیم ، این فایل هایی که گوش میدیم و توجه به محتواهای این سایت الهی رو دست کم بگیریم چون با انجام هر کدوم ازونا یک تکه ی دیگه پازل موفقیتمون رو کامل میکنیم.
خب فرمول هایی که در این فایل برای من وجود داشتن :
یکیش این بود که بدن من رو به بهبودیه. بهتر شدن و بهتر شدن. درست به خاطر دلیلی که ما به خاطرش روی زمین هستیم.
من روی زمینم تا به انسان کاملی تبدیل بشم که از هر دو جنبه ی خوب و بد وجودش آگاهه و راه الهی خودش رو پیدا کرده و داره در اون راه قدم بر میداره.
جهان هستی هم به عنوان یک جهان اکبر در حال گسترش و بهبوده ، یه درخت وقتی قطع میشه بازم به تنه هاش جوونه میزنه ، وقتی یه دانه ای کاشته میشه طبیعت تمام تلاشش رو میکنه که اون دانه رو رشد بده و تبدیل به یک درخت تنومندش کنه ، انسان هم به عنوان بخشی از این هستی و البته به عنوان یک جهان اصغر از این ماجرا جدا نیست. بدن ما هم تمام تلاشش رو میکنه خودش رو به حالت صلح اولیه که خدا اونو در ما قرار داده برسونه ؛ درد ها رو التیام میده ، خون ها رو بند میاره ، زخم ها رو بهبود میبخشه و هر وقت در حالت نا راحتی قرار داریم سعی میکنه راه حل هایی برای راحتی ما به ذهنمون بیاره . اینا همه اثبات میکنه که بدن ما ، روح ما و ذهن الهی ما ، دوست داره که ما متناسب بشیم هر روز هم تمام تلاشش رو میکنه ، همون طور که استاد توی فایل “هر چقدر چاقید ، هیچی نیست!” گفتن ، بدن ما سالانه میلیون ها تن غذای اضافه رو دفع میکنه و این چند کیلوی اضافه ای که در بدن ما باقی میمونه به خاطر موانع ذهنی ماست وگرنه بدن ما داره بهترین خودش رو انجام میده.
و من کاری که یاد گرفتم انجام بدم _همون طور که هر روز جلوی آینه میثاق نامه رو میخونم و به خودم میگم که باید موانع ذهنی و محیطی خودم رو از بین ببرم_ اینه که موانع رو از جلوی جسمم بر دارم و ببینم که به چه سادگی لاغر میشم .
این وظیفه ی من نیست که اضافات بدنم رو از بین ببرم ، وظیفه ی بدنمه. تنها وظیفه ی من اینه که اول موانع رو شناسایی کنم و بعد از سر راه برشون دارم تا شاهد عملکرد فوق العاده هوشمندانه ی بدنم برای دفع چاقیم باشم.
و این مسیر آسونه . به شدت آسون. این هم برای من یکی از فرمول های طلایی این فایل بود . اینکه لاغری آسونه . آخه طبق چیزی که در بدن ما اتفاق میوفته ، واقعا رفع این چند کیلو اضافه ، هیچ زحمتی نداره . مثل اینه که یه زخم رو بخواد خوب کنه. برای بدن ما فرقی نداره مشکلی که برای ما پیش اومده اضافه وزن هست یا زخم شدن یه قسمتی از بدنمون یا شکستن استخون هامون! اون براش فرق نمیکنه ، کار خودشو میکنه . اما این ما هستیم که رفع اضافه وزن رو برای خودمون یه چالش بزرگ کردیم . در واقعیت جسمی ما اینطور نیست . ما باید باورمون نسبت به حل مشکل چاقی رو حل کنیم چون جسم ما تحت تاثیر ذهنمونه و ذهنمون هم تحت تاثیر باور هامون ، پس قدم اول از ما شروع میشه! از تمرین برای اینکه آسون بودن لاغری رو برای خودمون باور سازی کنیم .همین
و این هم تحت تاثیر یک فرمول دیگه ست که استاد در این فایل توضیح دادن و اون توجه به حرف های دو جنبه ی ذهنمونه. ذهن منفی ما دائما در حال انجام وظیفست. اون داره وظیفه ی خودش رو انجام میده وقتی ما رو نا امید میکنه ؛ وقتی ما رو سرخورده میکنه. ما نباید ازین بخش وجودمون متنفر باشیم چون اونم بالاخره یه بخشی از وجود ماست که اتفاقا به بهترین شکل ممکن داره وظیفش رو انجام میده. منتها مسئله اینجاست که دلیل وجودیش رو بدونیم. در واقع کار با بخش منفی و تاریک وجودمون این طوریه که اولا باید عاشقانه بپذیریمش و انقدر سرکوبش نکنیم و دوما همون طور که استاد توی فایل های قبلی گفتن از توی حرف هاش راه حل پیدا کنیم . مثلا وقتی به ما میگه تو نمیتونی ما باید یادمون بیاد که ما قطعا میتونیم اون کار رو انجام بدیم و اگر نمیتونستیم کاری رو انجام بدیم هیچ وقت اون ایده به ذهنمون نمیومد در واقع باید با استفاده از حرفای منفی باف وجودمون به این پی ببریم که در راه درست هستیم چون منفی باف هیچ وقت به ما راستش رو نمیگه چرا که اون از طرف شیطانه و شیطان هم از جنس دروغ و حسادته . من همیشه این طوری با خودم به نتیجه میرسم؛ میگم هر چی منفی باف گفت نمیشه و نباید انجام بدی ، من دقیقا باید همون کارو انجام بدم و به الهاماتم گوش بدم . در واقع این طوریم که از طریق حرفای منفی بافم میفهمم که راهم درسته . هر چی راهم درست باشه منفی بافم پر سر و صدا تره و بیشتر سعی میکنه منو مایوس کنه.
این فایل عالی بود و خیلی به من کمک کرد
ممنونم استاد.
خدایا شکرت.
سلام استاد گرامی و دوستان خوبم
مثالهایی در مورد باور و انتظار ما از موفق شدن و یا شکست خوردن من میخواهم در مورد یک موضوع که در هر دو حالت آنرا تجربه کردم بگویم و آن
یادگیری زبان انگلیسی است
زمانی که دبیرستان بودم و آن یکی از درسها بود و من باور داشتم که این درس خیلی سختی است و با زور و حداقل نمره قبول میشدم
اما وقتیکه به استرالیا مهاجرت کردم دیدگاهم را نسبت به یادگیری این زبان عوض کردم
من به خودم گفتم اگر میخواهم خودم را عضوی از این اجتماع انگلیسی زبان بدانم و حرفه های مختلف به زبان انگلیسی را یاد بگیرم و در زندگی پیشرفت کنم باید یاد گیری این زبان را برای خودم آسان کنم و هدفمند جلو بروم
و این اتفاق افتاد نه تنها این زبان را یاد گرفتم بلکه دوره برنامه نویسی کامپیوتر و دوره حسابداری را با موفقیت انجام دادم
همان دوره برنامه نویسی کامپیوتر برای دانشجوهای انگلیسی زبان مشکل بود و عده ای آنرا نیمه کاره رها میکردند اما من توانستم آنرا به اتمام برسانم
چون این باور را داشتم که من میتوانم و موفق هم شدم
به نام خدای مهربان.سلام بر استاد عزیز عطار روشن و دوستان شگفتی سازم….
روند طبیعی حرکت جهان به سوی بهتر شدن و گسترده تر شدنه و روند جسم ما هم همینطور، به سوی بهبودیه…اگر بیمار شدیم روند جسم مون به سوی بهبودی و سلامتیه یا اگر زخمی در بدنمون ایجاد بشه بزودی بدن اون را ترمیم میکنه مگر اینکه اختلالی پیش بیاد…در موضوع لاغری هم همینطوره…بطور طبیعی روند جسم ما به سمت متناسب شدنه اما فرمول های غلط ذهنی و چاق کننده اختلال ایجاد می کنن و ما چاق میشیم اینها همون موانع ذهنی هستند….در زندگی مون هر اتفاقی پیش بیاد به پیروزی یک بخش از وجود ما بر دیگری بستگی داره…ما هر تصمیمی بخوایم بگیریم با دو وجه از ذهنمون مواجه میشیم یک وجه که به ما میگه میشه تو موفق میشی و یک وجه میگه نمیشه و تو موفق نمیشی..موفقیت یا عدم موفقیت ما بستگی به توجه و تمرکز برای روی یکی از این دو وجه داره…اگر توجه و تمرکزمون روی وجهی باشه که میگه میشه و تو می تونی ، تو به نتیجه میرسی،حتما موفق میشیم اما اگر توجه و تمرکزمون روی وجهی باشه که میگه نمیشه هزار و یک دلیل برامون میاره که تو نمی تونی اینکار خیلی سخته زحمت داره و مطمئنا ما موفق نمیشیم….تمام انسان ها بخاط داشتن این دو وجه با هم شباهت دارن…در ذهن همه ی انسان ها این دو وجه وجود داره…مثلا اگر دو نفر با ویژگیها و شرایط یکسان تصمیم دارن که مدرک دکترا بگیرن…نفر اول بیشتر به وجه منفی ذهنش توجه میکنه و روی اون متمرکز میشه که دائم بهش میگه درس خوندن سخته تو نمی تونی تو موفق نمیشی خیلی باید زحمت بکشی و وقت بذاری تو نمی تونی، همش روی این وجه ذهنش متمرکز میشه و قطعا موفق نمیشه که دکترا بگیره و متوقف میشه اما شخص دوم که روی وجه مثبت ذهنش متمرکز شده که دائم بهش گفته تو می تونی موفق میشی چون خیلیای دیگه هم تونستن و موفق شدن دکترا بگیرن تو چیزی کم نداری و حتما موفق میشی…و اون شخص موفق میشه و مدرک دکتراشو میگیره…عدم موفقیت شخص اول بخاطر تمرکز کردن روی وجه منفی ذهن و موفقیت شخص دوم بخاطر تمرکز کردن روی وجه مثبت ذهنشون بوده….من در ادامه ی تحصیل موفق شدم به مدارک بالاتر دست پیدا کنم در حالیکه خیلی از دوستانم موفق نشدند و در حد دیپلم متوقف شدند و موقعیت های دیگه ای برای من و دوستانم پیش اومد که من در اون مورد موفق نشدم در حالیکه دوستم که شرایط من را داشت موفق شد…من در خیاطی و آشپزی خیلی عالی موفق شدم ولی دوستم نتونست به موفقیتی دست پیدا کنه ولی اون در خطاطی خیلی موفق شد و من در حالیکه خیلی دوست داشتم نتونستم موفق بشم…همه ی اینها بخاطر تمرکز روی وجه مثلا و یا منفی ذهنمون بودن در حالیکه هر دو شرایط یکسان داشتیم…در مورد لاغری هم همینطوره افرادی که نمی تونن لاغر بشن بخاطر تمرکز و توجه روی بخش منفی باف ذهن شون هست که دائما اونها را داسرد و نا امید میکنه دائما بیخ گوششون می خونه که تو نمی تونی، لاغر نمیشی،مگر فکر کردی الکیه؟ خیلی سخته و خیلی باید سختی بکشی، خیلی باید به خودت فشار بیاری،سختی بکشی ، ورزش کنی…و مرتب این حرفای ناامید کننده را تکرار می کنه و شخص ناامید و دلسرد شده و مغلوب و تسلیم چاقی میشه و در ذهنش این باور قدرتمند میشه که لاغر شدن سخته و دیگه کار تمومه اون شخص مایوس میشه و دست از تلاش میکشه و اگر این فکر ایجاد بشه اونها نمی تونن لاغر بشن چون وجه منفی باف ذهنشون خیلی قدرتمند شده و تغییر دادن این افکار همت بلند می خواد….در دوره ی فوق العاده لاغری با ذهن سعی میشه که این وجه مثبت ذهن به مرور و آروم آروم فعال و حرفاش رو ارزشمند کنیم…اما در فردی که با تمرکز روی وجه مثبت ذهنش تونسته لاغر بشه باز هم ممکنه در معرض خطر منفی باف باشه که هی تو گوشش می خونه: نمی تونی لاغر بمونی،دوباره چاق میشی،دوباره به حالت اولت برمیگردی بنابراین بای وجه مثبت ذهن خیلی قوی و قدرتمند بشه تا منفی باف نتونه بهش غلبه کنه و اون شخص را مایوس کنه و مهمتر از همه اینکه برای تسلیم نشدن در مقابل منفی باف باید حتما استمرار داشته باشیم و فرصت به منفی باف ندیم و روی نکات مثبت و نتایج مثبتی که گرفتیم تمرکز کنیم…نباید بذاریم منفی باف قدرتمند بشه و وجه مثبت ذهن مون ضعیف بشه در اینصورت کم کم حرفای وجه مثبا ذهنمون که دائم داره میگه می تونی لاغر بشی خیلیا لاغر شدن تو هم می تونی، ضعیف و فراموش و نشنیده بشه…باید این باور را در ذهنمون بشکنیم که لاغر شدن کار سختیه….لاغر شدن نه تنها کار سختی نیست بلکه «آسون ترین کار دنیاست» وقتی این باور در ذهنمون شکل بگیره اونوقت حرکت ما به سمت متناسب شدن شتاب میگیره و ما سریع تر متناسب میشیم گر چه نباید عجله کنیم چون عجله کار شیطونه و احساس ما را بد میکنه.
باید باور لاغری را در ذهنمون رشد بدیم با خودمون تکرار کنیم یا تجسم کنیم که چاق شدن سخت ترین کار دنیاست چون هر چقدر چاق بشیم راه رفتن سخت تره؛نفس کشیدن و ضربان قلب سخت تر میشه؛بیماریها بیشتر میشه؛ چاقی باعث افسردگی میشه؛لباس مناسب برامون پیدا نمیشه؛شادیهامون کمتر میشه؛ حرفها و نگاه های مردم را باید تحمل کنیم و ده ها مشکل ریز و درشت دیگه که مهمترینش احساس بده…اما وقتی در مسیر لاغری قرار بگیریم احساس سبکی می کنیم،هر بار سایزمون کمتر میشه؛احساس آزادی ،حس بهتر،سلامتی بیشتر,شادی بیشتر ، اعتماد به نفس بالاتر و پوشیدن لباسهای شیکتر را برامون به ارمغان میاره و مهمتر از همه احساس خوب و آرامش…لاغر شدن خیلی بهتر لذتبخش تر و زیباتر از چاق شدنه باید اینقدر اینها را تکرار کنیم تا ذهنمون باور کنه.لاغر شدن نه تنها روی جسم روی کل زندگی مون اثر میذاره و مهمترین اثرش آرامش و آزادی و رهائیه.در نگاه افرادی که اضافه وزن دارن چاق شدن خیلی آسون تر از لاغر شدنه چون چاقی:اولا همیشه با ما همراهه هر جا بریم توی آینه روی لباس در حرفا و نگاهای مردم روی ترازو و دائم داریم دردهاش را تجربه می کنیم بنابراین برطرف کردنش تو ذهن افراد چاق خیلی سخته…چاقی مثل یک غول بزرگ و تنومند و خطرناک و خشمگین و ترسناکه، که پاش را گذاشته روی مسیر خوشبختی ما نمیذاره خوشبخت بشیم جلوی همه ی خوبیها را گرفته…وقتی که چاقیم از هیچ چیز لذت نمیبریم حتی از خوردن که اینقدر دوست داریم چون دائم با استرس و نگرانی و ترس و احساس بد می خوربم و بعدشم که عذاب وجدان میگیریم ولی باز هم تکرار میکنیم متاسفانه…باید در ذهنمون از چاقی غولی بسازیم که نمیذاره خوشبخت بشیم و تلاش و همت کنیم تا برطرفش کنیم نه با مبارزه بلکه با آرامش و دوستی…باید اینقدر از مزیت ها و خوبی های لاغری برای خودمون بگیم تا اشتیاق مون برای لاغری بیشتر و بیشتر بشه و باید لاغر شدن مهمترین موضوع زندگی مون باشه باید استمرار داشته باشیم تا به لطف خدای مهربون و همت خودمون و راهنمایی های استاد عزیز به هدف عالی زندگی مون برسیم و متناسب بشیم.موفق باشین.
بنام خداوند بخشنده و مهربان سلام ب استاد عزیز و دوستان همراه. گام ۶۸.باورهایی ک مانع لاغری می شوند.اگر چاق شده ایم ب خاطر ایجاد باورهای چاق کننده در ذهن ما بوده و اگر لاغر نمی شویم ب دلیل و جود باورهایی ک مانع لاغری می شوند است .تنها تفاوت کسایی که به آرزشون می رسن با کسایی ک تجربه اش نمی کنن ،میزان توجه آنها ب دوبخش مثبت و منفی ذهنشان است ک گوش دادن ب بعد مثبت ذهن باعث خلق آرزوهات می شن ولی توجه ب بُعد منفی ذهن باعث نا کامی ما میشه ،منم بعد منفی ام خیلی اذیتم میکنه یکیش همین دیدگاه نوشتن تو سایت هست ک همش میگه تو نمی تونی دیدگاه خوبی بنویسی استاد دیدگاه تو رو تایید نمی کنه ک بقیه ببینن تو خوب نمی نویسی اوایلشم ک شروع کردم خیلی مسخره ام کرد منم ننوشتم بعدش گفتم من مینویسم استاد تایید کرد خوب چ بهتر نکردم من تلاشم رو کردم ،و استمرار داشتن در ی کاری باعث بهتر شدن اون میشه الانم ک می نویسم اذیتم میکنه میگه طولانیش نکن کشش نده نوشتن رو دوس نداره ولی من کار خودمو میکنم و خدا رو شکر بهتر شده اوضاعم ،یا موقعه ی ک می خواستم برم دانشگاه کلی تخریبم میکرد میگف تو نمی تونی ،سخته ،کی حال داره درس بخونه ،فلان و بهمان ولی من گوش ندادم ب حرفش و رفتم و موفقم شدم ،لاغرشدن و لاغر ماندن آسون ترین کار دنیاست مث همه افرادی ک لاغرن و لاغر موندن خدایا شکرت.
به نام خداوند مهربان
روز ۱۱۰: روز بیست و پنجم تکرار ، روز چهارشنبه ۱۴۰۰/۵/۱۳
چرا در مسیر متناسب شدن دچار مشکل می شویم؟
چرا با وجود اینکه می دانیم اکنون مسیر صحیح متناسب شدن هستیم و لاغری با قدرت ذهن مسیری مطمئن و بی بازگشت برای رسیدن به تناسب اندام همیشگی است، باز هم در برخی دیدگاههای دوستان می بینیم یا دچار استپ در کاهش وزن شده اند یا چاق تر شده اند یا ناامید شده اند و دوره را رها کرده اند؟
چرا بدن ما که دائما در حال ترمیم خود پیش می رود و می خواهد متناسب شود موفق به اصلاح و بهبود وضعیت جسمی ما نشده است؟
پاسخ به دو وجه ذهن ما مربوط می شود. وجه مثبت و موفقیت ساز ، وجه منفی باف و متوقف کننده
در هر موضوعی که دستاورد آن کسب موفقیت بوده است، وجه مثبت نگر ذهن ما بر وجه منفی باف غلبه کرده است. در نتیجه ما توانسته ایم بر همه سختی هاو مشکلات مسیر غلبه کنیم و به هدف برسیم.
اگر خوب بازنگری کنیم در هر موضوعی که نتیجه نگرفته ایم به وجه منفی باف ذهن خود قدرت داده ایم و نتیجه این بوده که به غیر ممکن است یا من نمیتوانم قدرت داده و مغلوب شده ایم و نتیجه نرسیدن به هدف است.
مثلا من پس از برقراری تحریم های جدید به بخش منفی باف ذهنم قدرت دادم و باور داشتم مقالات ایران براحتی ریجکت خواهد شد و چاپ مقاله بشدت سخت شده است و واقعا با وجود مطلب و محتوای عالی و علیرغم براحتی چاپ شدن مقالات قبلی برای این مقاله دچار مشکل شدم.
برای کسب نتیجه در این مورد که برایم خیلی اهمیت دارد باید باور خودرا اصلاح کنم. در همین ایام تحریم مقالات زیادی از ایران به چاپ رسیده است و سردبیران و داوران مقالات به محتوای علمی بیشتر از بازی های سیاسی اهمیت می دهند و چون محتوای علمی مقاله من بالاست پس قطعا پذیرفته شده و بزودی چاپ خواهد شد.
بازگشت به محتوای فایل قبلی هم خالی از لطف نیست. موفق شدن یا نشدن بستگی به کلام ما دارد که از باور درونی ما نشات می گیرد. اگر باور دارم من میتوانم پی خواهم توانست ولی اگر باور دارم حق با بخش منفی باف ذهن من است و نمی توانم و لایق خواسته خود نیستم پس قطعا شکست خواهم خورد.
باید باور کنم در شرایط یکسان و مشابه موفقیت حق کسی است که باور دارد می تواند و شایستگی موفقیت را دارد و به بخش مثبت ذهن خود گوش فرا داده است.
در زمینه متناسب شدن من تجربیات ناکام در مسیر متناسب شدن داشته ام و بخش منفی باف ذهنم به جمله لاغر شدن سخت تست مجهز شده است و از آن علیه من استفاده می کند.در حالیکه در این دوره با تمام وجود حس کردم بدون هیچ زحمتی و تحمل محدودیت و سختی سایز کم کرده ام. پس باید باور کنم لاغر شدن آسان است، چاق شدن سخت است و با زیاد شدن هزاران سختی همراه است، افزایش سختی تحرک، افزایش تپش قلب ، افزایش نجواهای خانم ترسو، افزایش حال بد ، افزایش لذت نبردن از زندگی و افزایش درد و بیماری و ….پس چاق شدن با افزایش سختی ها همراه است و باید باور کنم که چاق شدن سخت است و من که توانستم این مسیر سخت را چندین سال با مداومت طی کنم پس حتما می توانم مسیر ساده لاغر شدن را که با مسیر طبیعی جسمم همگام است بسادگی طی کنم و متناسب شوم. در تلاشهای قبلی خودم به مبارزه با اضافه وزن پرداختم در حالی که اکنون خودم را دوست دارم و خودم را به همین صورت پذیرفته ام ولی به شرایط موجود قانع نیستم و می دانم لایق بهترینها هستم و می توانم به شرایط مطلوب تری برسم. با لاغر شدن تحرکم آسان تر می شود. انتخاب لباس آسان و لذت بخش می شود. حضور در جمع و فعالیتهای ورزشی آسان و مطلوب می شود و …پس لاغر شدن با آسان تر کردن و لذت بخش کردن همه چیز همراه است. یعنی باور مهم لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست.
باید در همه روز توجه کنم که به بخش مثبت ذهنم اهمیت بیشتری بدهم و مغلوب خانم ترسو نشوم. باید در مسیر بسیار مهم و اولویت نخست این روزهای زندگیم یعنی متناسب شدن به به مثبت ذهنم متوجه باشم و باور داشته باشم من می توانم به تناسب اندام همیشگی دست پیدا کنم. باید بپذیرم لاغر شدن خواست روح الهی من است و بدنم بطور طبیعی در حال ترمیم خود و متناسب کردن من است فقط کافیست من با اگاهانه رفتار کردن سرعت تخریب بدنم را کاهش دهم تا بسادگی آب خوردن متناسب شوم و روند کاهش وزن و سایز را بسادگی طی کنم تا به سلامتی و تناسب که حق الهی من است برسم.
ذهن من دارای دو بخش مثبت و منفی است و توجه به هر یک از بخشها چگونگی زندگی من رو بوجود میاره و من به این رسیدم که توجه به بخش منفی باف ذهنم زندگی من رو عوض کرد در دانشگاه ترم ۵ درس می خوندم و تابستون من با خانوادم رفتم مسافرت در منزل یکی از فامیل خانمی بمن گفتند چرا داری درس می خونی آیا مطمئن هستی که بعد از فارغالتحصیل شدن شما سر کار میری و همین حرف باعث شد که بخش منفی باف ذهن من شروع به واگویه های ذهنی بکنه و منو متقاعد کرد که درس به درد من نمی خوره و من با اینکه فقط دو ترم تا لیسانس داشتم درس رو رها کردم و بارها توی زندگی افسوس خوردم که ای کاش درسم رو تموم می کردم چون موقعیتهای زیادی رو در زندگی از دست دادم و متقابلا وقتی هیچ خانمی تو اون تایم گواهینامه رانندگی نداشت من اولین نفر بودم چون به قسمت مثبت ذهنم توجه کردم و موفق شدم ودر چاقی ما باید ثابت کنیم که چاقی سخت تر هست چون واقعا محدودیت و فشاری که چاقی روی ما میذاره و همیشه و هرلحظه ما لمسش میکنیم و با ما هست در صورتیکه لاغری برای ما سبکبالی و سلامتی به ارمغان میاره و راحت تر هست و غول چاقی که پا روی مسیر خوشبختی ما گذاشته رو با آرامش و کم کم با تغییر باورهای گذشته از پا در میارم و خوشبختی واقعی رو در آغوش خواهم گرفت پس در هر کاری اگر به بخش مثبت ذهن خودم بیشتر توجه کنم موفقیتم حتمی خواهد بود و اگر به بخش منفی باف ذهنم توجه کنم قطعا شکست خواهم خورد پس هر آنچه که الان هستم از توجه به یکی از بخش های ذهنم هست الان وقتی خودم رو در آینه می بینم نتیجه توجه به بخش منفی باف ذهنم رو می بینم که چاقی رو بمن هدیه کرد و سالها محدودیت در زندگی و روابط و کار بوده و من هر لحظه با چاقی زندگی کردم و سایه سنگین غول چاقی همیشه بر زندگی من سنگینی کرده و من الان باید تمام توجه خودم رو روی بخش مثبت بگذارم تا لاغری رو در زندگیم پررنگ کنم و این فقط وفقط با قرار دادن ذهنم در مسیر یادگیری لاغری و آموزشها و عمل کردن به اونها بدست میاد ولاغیر
مواردی که برای من راحت بوده
رانندگی برای من اسون بود بچه دار شدن برام واقعا اسان بود مهمونی دادن و درس خوندن خیاطی و اشپزی برام اسون بود
لاغر شدن هم برام اسون بود هنیشه خیلی خوب لاغر میشدم
و متاسفانه چاق شدن هم برام اسون بود انقدر اسون که لاغر شدن سخت کرد
تا جایی که وقتی لاغر میشدم اصلا خوشحال نمیشدم برای اینکه با خودم میگفتم چه فایده به سرعت برمیگرده
گام ۶۸ باورهای که مانع لاغری می شوند.
به نام خدا💞💞💞
اگر موانع ذهنی را برداریم خود به خود به سمت بهبودی هستیم جسم ما همیشه به سمت لاغر شدن حرکت میکند اما با موانع ذهنی اجازه نمی دهید هر موضوعی در زندگیتون اتفاق بیفته به یک دلیلیه به خاطر پیروز شدن یک بخش از زندگیتونه.
ما دو بخش داریم یک بخش که میگه میشه یک بخش که میگه نمیشه یه بخش میگه که تو می توانی و میشه وبخش دیگه میگه نمیشه مگه الکیه که بخش منفییه .
در تمام بخشهای زندگی موفق شدیم به خاطر این وجه مثبت ذهن و کسانی که موفق نشدند و شکست خوردند چون مقلوب بخش منفی باف ذهن شدند.
در مورد لاغر شدن هم همین داستان است اون افرادی که نمی تواند متناسب بشن به خاطر منفی باف ذهنشون اگه این فکر ایجاد بشه قوی بشه نمی تونندلاغر بشن .
باید قسمت مثبت را فعال کنند که باور شدن سخت است را بشکند و لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست را در ذهن نهادینه کند.
بخش منفی باف ذهن ما هم اونو تقویت میکنه و با هر شکست خوردن باور پر رنگ تر میشه.
کارهایی که ما در آن موفق بودیم در سالهای دبیرستان توانستم با تلاش و کوشش در یک مدرسه خوب درس بخوانم و همان سال اول با رتبه عالی در کنکور قبول شوم با اینکه کنکور دو مرحلهای بوده رشته دبیری قبول شدم در این مدت بدون این که نمره کم بیاورم و با تلاش خودم ۷ ترمه درسمو تمام کردم موقع تعیین جا با اینکه هنوز خیلی جوان بودم معاونت دبیرستان را به من دادند توانستم از عهده این مسئولیت بر آیم بااینکه مدیر برای مرخصی زایمان می رفت و من تنها بودم و آخر سال تحصیلی به خاطر تلاش و پشتکار توسط رئیس اداره مورد تشویق قرار گرفتم.
بعدها هم در ازدواج و زندگی به لطف خدا موفق بودم چندین بار در کاهش وزن موفق بودم و تا نزدیکی تناسب هم رفتم.
۱۵ سال پیش برای گرفتن گواهینامه اقدام کردم قسمت آیین نامه را همان جلسه اول با نمره ۲۰ گذراندم و رانندگی درون شهری را همان جلسه اول با یک سرهنگ سخت گیر قبول شدم در میان جمعی که برای امتحان آمده بودند فقط دو نفر قبول شدند و فقط من بار اولم بود .
بنا به دلایلی رانندگی را کنار گذاشتم تا همین دو سال پیش دوباره توانمندیهای خودم را باور کردم و شروع کردم الان به لطف خدا مشکلتر این مسیرها را میروم چیزی که در رویاها هم نمی توانستم بهش برسم .
در سال ۹۸ کنکور ارشد پیام نور شرکت کردم به خاطرمرگ یکی از عزیزان و بیماری دخترم به سختی میتوانستم مطالعه کنم .
ولی باز هم همان بار اول قبول شدم.
در انتخاب واحدمیتوانستم ۱۴ واحدبردارم همه میگفتند برندارخیلی سخته بتونی پاس کنی گفتم بذار تلاش خودمو می کنم شد که بهتر نشد که نشد
نه تنها ۱۴ واحد را پاس کردم بلکه با معادل خیلی خوب توانستم ارشد رو یک ساله تمام کنم.
وقتی چیزی را که بخواهم باید به دست بیاورم و یکی از اینها بودن در این سایت و تمرین کردن و جزء افراد موفق شدن است .
خیاطی و بافتنی گلدوزی به اندازه نیاز خودم را بدون هیچ آموزشی یاد گرفتم .
و مادر شاغلی هستم که در محیط کار رضایت بچه ها و کادر مدرسه رو دارم و در شرایط مختلف زندگی همراه خانواده بودم.
تا الان اینقدر ریز به زندگییم نگاه نکرده بودم ممنون ایتاد که باعث می شوید ما به خود واقعی مان ایمان و باور بیاوریم و بهش احترام بگذاریم و اعتماد به نفس به دست آوریم .
این موفقیتها باور وجه مثبت و توانمند خودم به دست آمده که باور کردم میتوانم زندگیم را تغییر دهم ارتقا بدهم.
تناسب که چه چیزی نیست . آسان ترین کار دنیاست
سلام بر همگی
خواسته ما توجهان همیشه آمادست فقط کافیه با ذهنمان جلوی اش رو نگیریم.
اینکه تو درس خوندن موفق بودم و تونستم در رشته ودانشگاه موردعلاقه ام بار اول قبول شم و دوستان خودم هیچکس قبول نشد.
اینکه تونستم در رشته موردعلاقم کار پیدا کنم .
اینکه تونستم با قانون جذب آشنا بشم
اینکه تونستم با مسیر لاغری با ذهن آشنا بشم
اینکه تونستم کامپیوتر ورد واکسل یاد بگیرم
اینکه تو محیط کاری مثل یه مدیر باهام رفتار میکنن.
اینکه نمازمو اکثر مواقع اول وقت میخونم و…
درحالیکه اطرافیانم فاقد این موردها هستند
اطرافیانم در زمینه مالی و همسر خوب موفقیتشان چشمگیر بود درحالی که من اون موفقیتها رو نداشتم .
اونها همیشه مشکلات رو شکلات میکردند . وقتی یه رعد وبرقی میومد وما بشدت میترسیدیم خصوصا وقتی که توی خیابون بودیم. اما اونها می گفتند نگاه کنید جان خدا داره از ما عکس میگیره و میخندیدند.
و همیشه با اینکه ذهنم میخواست جلوی منو با منفی بافی بگیره اینقدر به خودم ایمان داشتم که مطمئن بودم که من موفق میشم وشدم.
الان که هرچی تو مسیر لاغری با ذهن پیش میرم و دانسته هایم بیشتر میشه دیگه یه جوری عاشق این مسیر شدم چون که دارم میبینم چقدر من کج رفتم و اصلن به نقش باور که اینقدر زندگی آدم رو تحت تاثیر نمیزاره آگاهی نداشتم .
ومرتب بایستی مراقب افکارمون طی روز باشیم و اینو میشه با احساسمان فهمید .
نشان های دریافت شده
سلام
گام ۶8
لاغر شدن آسانترین کار دنیاست .
مواردی رو بنویسید که شما در اون موفق بودید و دیگران براشون سخت بود و مواردی رو بنویسید دیگران به سادگی به دست آوردند و برای شما سخت بوده . و بنویسید مواردی رو که شما با توجه به مثبت وجودتون در اون کار پیروز شدید و با توجه کردن به منفی در اون کار شکست خوردید .
من در خیلی کارها موفق بودم . چون الان دارم از دید مثبت به زندگیم نگاه می کنم .
من زندگی خوبی داشتم . دوست دارم دونه دونه نام ببرم از اول زندگیم .
اول اینکه من و خواهرم دوقلو بودیم و من قل دوم بودم و بعد از من مادرم اینا دیگه بچه نخواستن . یعنی من فرزند آخرم اگه از طریق کانال پدر و مادر فعلیم وارد این دنیا نمیشدم معلوم نبود الان فرزند کی بودم . من در بین هزاران احتمالی که می تونست ایجاد بشه موفق شدم نعمت حیات رو جذب کنم و با خواهرم به این دنیا پا بزارم . من از هوش خوبی برخوردار بودم . نمیگم خیلی باهوش بودم اما از همون اول درک بالایی داشتم به راحتی می تونستم خودمو جای دیگران قرار بدم و از دریچه ی اونها به زندگی نگاه کنم این خصوصیت شاید در جهت منفی خطرناک باشه و این کار سبب ورودیهای منفی در من بشه اما با کنترل اون و هدایت به سمت مثبت من از این ویژگی شخصیتیم خیلی راحت میتونم در جهت خلق بهترین خودم شدن استفاده کنم . در حالیکه خیلیها رو دیدم این ویژگی رو ندارن ولی من به راحتی انجامش میدم . . کار دیگه ای که خیلی خوب میتونستم از عهده اش بر بیام ریاضی بود برای خیلی ها سخت بود ولی برای من اسون ولی ورزشم خوب نبود . چون همیشه میگفتم نمیتونم . واسه همین اون زمان که من ورزش رو جزء ابزارهای لاغر کننده میدونستم هرگز موفق به لاغری نشدم ولی یکی از دلایل موفقیت من در مسیر لاغری با ذهن این بود که من همیشه به ذهن خودم و تواناییم ایمان داشتم . مورد دیگه دروس حفظی بود من در دروس حفظی خیلی موفق نبودم چون همیشه از مِنّ و مِن کردن خجالت میکشیدم به توانایی خودم در جهت محفوظاتم ایمان نداشتم اما الان فهمیدم این به دلیل این بود که من همیشه از نگرش منفی به دروس حفظی نگاه میکردم . چون یه سری از معلمها عین کتاب نوشتن رو میخواستن ولی من فقط خوب درک میکردم و با جملات خودم مطلب رو بیان می کردم الان که نگاه میکنم اتفاقا خیلی هم خوب بود این حالت .
در انتخاب دوست من ضعیف عمل میکردم اما خواهرم قویتر از من بود چون اون همیشه شاد بود و خنده رو ولی من غمگین بودم ولی بعدها که فهمیدم چطور باید با دیگران ارتباط برقرار کنم خیلی راحت تونستم دوستان زیادی رو جذب کنم .
بزرگتر شدیم و به دانشگاه رفتیم من و خواهرم ادبیات رو به خاطر پدرم انتخاب کردیم چون فقط میخواستیم بریم دانشگاه مامانم راضی نبود و ما فقط برای اینکه بتونیم به دانشگاه بریم طبق خواسته ی پدر ادبیات رو انتخاب کردیم و جالبش ایت بود دقیقا همون سال ورود ما دوره ی فراگیر پیام نور اومد و ما بدون کنکور وارد دانشگاه شدیم و اتفاقا همون بار اول قبول شدیم در حالیکه طرفیت محدود بود و خیلی ها قبول نشدن . بعد که لیسانس گرفتیم ۳ سال طول کشید تا کار برامون جور بشه ما هر دو معلم شدیم در حالیکه واسه خیلیها کار جور نشد ولی ما تونستیم یه شغلی خوب انتخاب کنیم که خیلی هم پدرم راضی بود و آرزوی خواهران قبلیمون هم بود و کل خانواده واقعا دوست داشتند این کارو ولی ما تونستیم بهش برسیم . بعد پدرم برای ما ماشین خرید و ما رانندگی یاد گرفتیم در حالیکه خیلی ها موفق به انجامش نشدن . بعد که ازدواج کردیم و من خیلی راحت تونستم با درکی که از متون آقایی از هم محله ایهامون داشتم ایشون رو جذب کنم و ایشون برای برادرشون از من خواستگاری کردن . در حالیکه واسه خیلی ها نوشتم سخت بود ولی من خیلی راحت میتونستم بنویسم و دیگران رو تحت تاثید قرار بدم . همسرم به خواستگاریم اومد و من یک ازدواج بسیار راحت در عرض فقط سه ماه داشتمبا اینکه بعضی از افراد خانواده موافق ازدواجم نبودن اما من تونستم اونها رو راضی کنم و با آقا مجید ازدواج کنم . جهیزیه ام خیلی راحت با پدرم خریدیم در حالیکه خواهر دوقلوی من به خاطر اینکه خیلی سخت انتخاب میکرد همیشه با پدرم دعواش میشد ولی من خیلی راحت با پدرم دوتایی میرفتیم و کلی چیز می خریدیم و راحت بر میگشتیم چون من همیشه خوب میدیدم و خواهرم منفی . روز عروسی همسرم خوابش برد و خودش نیومد بریم ارایشگاه من اگه میخواستم اخم و ناراحتی کنم روز عروسی رو هم به خودم و هم به همسرم زهر مار می کردم در حالیکه من و خواهر دومم اژانس گرفتیم و خودمون رفتیم و مجید هم وقتی بیدار شد و البته دلیل خواب موندنش رو برام توضیح داد من خیلی خوشحال شدم که بهش بد رفتاری نکردم . ایشون برادرشون رو برده بودن بیمارستان و شبونه عملش کرده بودن برای همین صبح خوابش برده بود . خب من اگه منفی بودم چقدر شکست میخوردم و بهترین روز زندگیم و تبدیل به جهنم میکردم . در مورد خرید لباس عروس و آرایشگاه تمام عروسها بدون استثنا بسیار حساس هستن و اعصابشون همیشه خورده ولی من فقط لذت بردم و اتفاقا همه بهم میگفتن مثل فرشته ها شدی چون من از درون اروم بودم . امااااااا تنها نقطه ی منفی ذهنم بچه دار نشدنم بود که من همیشه تابع افکار منفی وجودم بودم ولی باز بعد از ازدواج اولش خیلی خودم و درگیر نمیکردم حتی با اینکه سرکار می رفتم دانشگاه سراسری کاشان برای فوق لیسانس قبول شدم و با اینکه وسطهاش به خاطر افکار منفیم میخواستم انصراف بدم با راهنمایی معاون اموزشی دانشگاه درسم رو ادامع دادم و با بهترین معدل های دانشگاه (بالای ۱۸) و با بهترین نمره ی پایان نامه (۱۹:۴۳ ) قبول شدم و خدا میدونه روز دفاع چقدر دفاعیه ام هیجان انگیز بود طوری که دانشجویان زیادی سر دفاع من حاضر بودن و خود استادها از این همه دانشجو تعجب کرده بودند چون معمولا دفاعها فقط با یکی دو تا دانشجو انجام میگرفت .و من اولین نفر از بچه های کلاسمون بودم که دفاع کردم در حالیکه اونای دیگه حدودا شش ماه تا یکسال بعد از من دفاع کردن و درسشون تموم شد . اما بعد کم کم به خاطر بچه دار نشدنم افکار منفی بر من غالب شد کارمو رها کردم . درسمم که تموم شده بود ولی حال من بد بود . من بچه میخواستم و هرچی بیشتر میخواستم بیشتر ازش دور میشدم در حالیکه همه مثل اب خوردن بچه دار میشدن خدایا من چه گناهی در درگاه تو کرده بودم که بچه هام سقط میشدن . تا با راه تناسب فکری آشنا شدم . بزرگترین موفقیت زندگی من آشنایی با تناسب فکری بود و تحول زندگی من در اوج ناامیدی و حتی تصمیم به طلاق و خودکشی . من متحول شدم . و موفق به کاهش وزن در عرض فقط چند ماه شدم . من بی نظیر بودم در نوع خودم و شاید این بزرگترین موفقیت زندگیم بود و البته شاید نه بلکه قطعا بزرگترین موفقیت زندگیم بود که منو با خودم آشنا کرد . چون من از درون انسان دیگری از خودم ساختم . تضاد بچه هنوز از زندگی من برطرف نشده ولی من دیگه آدم قبل نیستم . من در راه یادگیری دارم تلاش میکنم تا بتونم همین چیزی رو که برای دیگران مثل اب خوردنه برای خودم مثل آب خوردن کنم . بچه دار شدن ساده ترین و راحتترین کار دنیاست . شما چاقی براتون غول بود من بچه دار شدن . چاقی برای من زیاد غول نبود برای همین خیلی راحت به دستش آوردم ولی بچه دار شدن نیاز به یادگیری داشت و من الان که دارم گام به گام حرکت میکنم همانطور که لاغر شدن رو برای خودم راحت کردم بچه دار شدن رو هم دارم راحت می کنم . دارم روی باورها و ذهنیتم کار می کنم . موانعم رو شناسایی میکنم و خلاصه علاوه بر یادگیری لاغری روی یادگیری بچه دار شدن هم دارم کار میکنم چون تفاوت من با سایر کسانی که راحت بچه دار شدن این بود که اونها طبق فرمول اولیه ی کارخانه پیش رفتن اما من اطلاعات خلاف جهت آفرینش سالها وارد ذهنم کردم که باید اونها رو شناسایی کنم . من اکنون بچه دار شدن رو رها کردم و مشغول یادگیری هستم و ایمان دارم بچه دار شدن از لاغر شدن برای من راحتتره ولی الان که هنوز ندارم فکر میکنم سخته . چون بچه دار شدن فقط چند بار در زندگی اتفاق میفته و وقتی مثلا من دو یا سه تا بچه بیارم دیگه لزومی به کارکردن روی فرمولها نداره اما لاغری تا پایان عمر و تا ابد هست . چون ما تاابد باید روی لاغریمون کار کنیم و روی فرمولهای لاغری . پس لاغر شدن یک حرکت مداومه که همواره ما رو در کنار هم نگه میداره و این هم یک عامل لذتبخش در جهت همراه بودن با شما استاد گرامیست . این که همیشه میتونم از بیانات شما استفاده کنم و شما همواره در این راه لذتبخش و آسان و شیرین همراه ما هستید و ما میتوانیم ذهن خودمان را با فرمایشات شما همسو کنیم .
خدایا سپاسگزارم .
لاغر شدن آسانترین کار دنیاست و بچه دار شدن از اونم ساده تره . میدونم همونطور که تونستم به راحتی لاغری رو به جسمم هدیه بدم میتونم با پیگیری آموزشها فرزند رو هم هم به خودم و هم به همسرم و هم به دنیای زیبایم هدیه دهم . خدایا بابت فرزندان صالحی که به من عطا کردی از تو سپاسگزارم . خدایا بابت لاغری ام از تو سپاسگزارم . خدایا به خاطر وجود استاد ازت سپاسگزارم . خدایا به خاطر آیدای خوشگلمون هم ازت سپاسگزارم . استاد همیشه ازتون ممنونم .
سلام خدمت استاد گرامی آقای عطا روشن و همراهان عزیز
من با شنیدن این فایل خیلی حالم خوب شد و خوبتر شد زمانی که حرفهای دوستانم رادرسایت خواندم آنجا که بنا بر گفته عیسی مسیح که اگر به اندازه یک خردلبهخداوند ایمان داشته باشی می توانی درخت انجیررا دردل اقیانوس بکاری خیلی این حرف من رو تکون داد که من با داشتن ایمان می توانم کارهای بزرگی انجام بدهم من به این کلمه که لاغری آسانترین کار دنیاست ایمان دارم بله لاغری آسانترین کار دنیاست که خیلی راحت از پله ها بالا و پایین می روم اینکه برای خرید پارچه دیگه فقط بادو متر پارچه زیبامی خرم دیگه کل بازار را تا دو هفته تو بازار نیستم توی ماشین خیلی راحت جامی شوم از همه مهم تر به نظر من سختی چاقی در افکار و ذهنمان هست اینکه من در هنگام تعارف کردن سینی چای خیلی احساس چاقی دارم و حسم بد می شد ولی الان من فهمیدم و یاد گرفتم که لاغری آسانترین کار دنیاست مو قبلا این حس خوب را نداشتم و مطمئنا چاق تر می شدم ولی الان احساسم زیباست و این حس خوب خوراک روح من است و من را به هدف می رساند
حسم خوبه اگر چه اندکی فاصله گرفتم اما از ابتدای روز تا آخر شب ذهنم به این هست که فایلهای دوره را گوش کنم و همواره دنبال فرصتی برای گوش دادن هستم و این خیلی برای من ارزش دارد شاید من برای هیچ کاری اینقدر برنامه بریزم چون به این ایمان رسیدم که این دوره تنهاترین راه برای متناسب شدن من هست اگر چه ایمان من سوسو می زند و آن قدرت نورانی را ندارد اما همین سوسو را حفظ میکنم تا در نهایت به آن چراغ روشن دست پیدا کنم من هرروز خود را نورانی تر از قبل می یابم اگر چه به این ایمان رسیدم که بدن من فقط مواد مورد نیاز برای تامین انرژی به اندازه کافی بر می دارد و بقیه را به سطل زباله می ریزد که در نهایت به چربی و اضافهوزن من ختم می شود.
اگرچه من الان شیر محلی در دسترس دارم و در فرمولهای چاقی گذشته من این حک شده که تا می توانم غذا بخورم وقتی که شیر محلی باشه
همه و همه را گفتم که این را بگم من بر گشتم دوباره برگشتم و مواظب نهال تناسب اندامم هستم تستاد بزرگوار از شکا متشکرم من به تمام گفته های شما که از جانب منبع کل دنیاست ایمان کامل دارم متشکرم
وفق الله علیک
با سلام به استاد عزیز ودوستان گرامی،
اوایل آشنا شدنم با این دوره ،شاید زیاد درک لاغری آسان ترین کار دنیاست ، برام آسون نبود ،خیلی وقتی میشنیدم خوشم می آمد ولی درک صحیحی از ش نداشتم ،خوب طبیعی هم بود چون ما سالها باروشهای طاقت فرسا برای رفع چاقی تلاش کرده بودیم وهمیشه لاغری برای ما خیلی دوراز دسترس وسخت بود وباور اینکه حالا لاغری آسانترین کار دنیاست خیلی شنیدنش برام هم مسرت بخش بود وهم هیجان انگیز ،بطوریکه هنگام رانندگی بودم که به این فایل گوش می دادم ،که با شنیدن این جمله به یکباره اشکام رخت پایین ،خیلی این جمله برام امیدبخش بود بخصوص با اون طرز بیان استاد،ومنو بیاد این جمله انداخت که ،زندگی ارزش اینهمه سخت گرفتنو نداره.!
ما از لحظه ای که به دنیا آمدیم طبیعی بودیم ،طبیعی ورها از همهچیز، راحت می خندیدیم راحت بازی می کردیم راحت می خوردیم راحت می خوابیدیم ، ،یادمهتا نوجوانی همینطور بودم زندگی برام همش شادی وبازی کردن بود ،یادمه وقتی ۱۶ سالم بودو برام خواستگار می آمد، من داشتم تو خیابون با دوستام دوچرخهسواری می کردم وهرچه مامانم می گفت بیا تونسته، بی خیال می گفتم شما حرفاتونو بزنید بعد به من خبر بدید ،منظور م آینه که خیلی همه چیز این دنیا برام راحت بود وراحت هم می گذشت ! اما دست روزگار آنقدر نجواهای اطراف واطرافیان زیادو زیادتر شد که کلا سیستم روح پاک مارو به هم زدند ، و ذهن ما شد دووجهی ! وجه مثبت ووجه منفی ، هروقت سخت گرفتیم سخت هم گذشت وهروقت آسون گرفتیم آسون گذشت ، یادمه مادرم همیشه این جمله را زیاد تکرار می کرد :
می خورده را می می دهند غم خورده را غم می دهند
بهرحال زندگی را هرجور که بگیری همانطور هم می گذره ! این جملات ارزشمند کلا حاکی از بیان همان دوجه مثبت ومنفی که اینروزها بدینگونه بیان می شوند وقدیمیها بصورت ایننگونه جملات بیان می کردند، خداوند از روز ازل همه نعماتی را دراختیار ما گذاشت تا ما به راحتی زندگی کنیم ، واین ما بودیم یعنی کل بشر با حرصها وطمع هایش ، با کینه ورزیهایش، با حسد وحسرتهایش ، در درجه اول به خودش لطمه زد واز مدار طبیعی انسانیت خود خارج شد ! البته ببخشید منو که از بحث کمی فاصله گرفتم ،ولی بطور کلی این جمله خیلی قشنگه که این طبیعیه که ما لاغری متناسب باشیم ،این طبیعیه که ما ثروتمند باشیم این طبیعیه که ما سالم وتندرست باشیم، واگر نیست اشکال از خودمونه وباید بپذیریم که مقصر اصلی خودمان هستیم ، ما از مدار درست خارج شدیم ،ما به دلهامان شک وتردید راه دادیم ما دچار ترس واضطراب از نبودن ها ،کمبودها شدیم ، وما فراموش کردیم انسانی هستیم قدرتمند برروی این کره خاکی که خداوند برای راحتی ما همه چیز را به نتوانست آفریده واین ما هستیم که از خود خودمان فاصله گرفته ایم وهم شدیم وبه همین خاطر دچار نقصانها شدیم ، در هر مینه ای از زندگی ،هنگامی که به خودمان اعتماد کردیم بردیم ودر هرزمانی که ترسیدیم ودار حدس وگمان شدیم که نمی توانیم دیگر ،باختیم . ومتاسفانه این اتفاق در زندگی همه ما افتاده است ،گاهی که به خودمان اعتماد کردیم بردیم وگاهی که به خودمان اعتماد نکردیم با ختیم!
به این خاطر من این دوره را یکی از راههای بی نظیر متناسب شدن می دانم ومن یقین دارم که با هدایت خداوندبا این مسیر آشنا شدم ، وبا اعتمادکامل وارد شدم چون آموزشها وسخنان استاد بی نهایت بردل من نشست ، ومنو بیدار کرد منو به خودم آورد، به من گفت یادت بیاد کی هستی ! یادت بیاد که چه تواناییهایی داری ،به گفته عیسی مسیح در کتاب مقدس که می فرماید ،اگر ایمان شما به اندازه یک دانه خردل باشد، تومی توانی درخت انجیر را در وسط اقیانوس بکاری ! فقط با قدرت ایمان وباور انسان چه کارهایی که نمی تواند بکند ،
این استاد عزیز درواقع بیادمان آورد که ما کی هستیم واین از عنایت خداوند است که این رسالت زیبا را به ایشون عطا کرده،
در اوایل ذهن من کمی مقاومت می کرد وگاهی اون وجه منفی باف سنگ پرانی می کرد ، ولی کم کم که روزانه بطور مستمر وپایبند به تعهدی که در اول مسیر دادم عمل می کنم ،وبه تمرینات وفایلها توجه می کنم ،رفته رفته زنگارهای دلم ،اعم از ترسها ،ناامیدیها ، ناتوانیها وبیقراریهایم از دلم پاک می شود وبجای آن امید ،طراوت سرزندگی ،توانمندی در دلم ودر ذهنم جایگزین می شود ،این روزها حال دلم خیلی خوشه ،بطوریکه پوستم بهتر ودرخواست شده ،وپیروز یکی از همکارهام باتوجه گفت ،چقدر لاغر وخوب شدی ، ودانستم که من می توانم وخیلی خوشحال شدم ، ومن عاشق این جمله استادم که میگه:
لاغری آسانترین کار دنیاست ، ومن اضافه می کنم ثروتمند شدن ،سلامتی و خوشبختی آسانترین کار دنیاست !
به شرطی که با ایمان کامل باورش کنی وذره ای شک نکنی ، باور کنیم وتنها باور کنیم ……
سلام به استاد عزیز و دوستان همیشه متناسبم
چقد جالبه استاد. من چند روز پیش به همسرم که ازم میخواست دیگه اینقد رو دوره وقت نذارم و یکمی هم به پیج فروش خودمون سر بزنم که مدتیه رهاش کرده بودم و ازم میخواست روی اون کار کنم همین جوابو دادم. گفتش پول تو پیجه و تو اصلا دیگه همکاری نداری.من گفتم همه مشکلات من زمینه ش چاقیه. تا لاغر نشم دیگه هیچ پولی خوشحالم نمیکنه. گفتم چه فایده. پول داشته باشم و نتونم لباسی که دوست داشته باشم بپوشم.افسرده باشم. ناراحت باشم. اعتماد بنفس حضور در جمع رو نداشته باشم. دیگه هیچ چیز با چاقی خوشحالم نمیکنه. نمیدونم درکم کرد یا نه ولی دیگه اصرار نکرد… بخدا قسم من تموم وجودم پر میکشه برای اینجا بودن و لحظاتی فکر کردن به لاغری و نوشتن بی دغدغه برای دوستانم و تخلیه روانی شدن. اینحا من حالم خوبه امیدوارم. خیالتون راحت استاد. من ادامه میدم. نمیتونم دیگه ادامه ندم. کفتر جلد دوره م.قسم میخورم نذارم آفت ها و کرم های دور و برم نهال تناسب اندام نوپای منو ببلعن و منو ناامیدکنن. من شتید گاهی از ذوق وشوق میفتم ولی بررسی که میکنم مشکل از شما و دورتون نیست.مشکل از رها کردن منه. از اجازه دادن به فرمول چاقی که بیاد و جولان بده و مدتی منو به هر سمتی که خواست بچرخونه و نتایجم رو هدر بده. ولی من که کوتاه نمیام .میدونم اگه ادامه بدم و استمرار داشته باسم به هدفم میرسمو این مسیر زیباترین و درست ترین و راحت ترین مسیر لاغری با ذهنه. استاد با اجازتون مدتی اشتیاقم کم شده بود.فقط کم شده بود دوره رو همینجا متوقف کردم و رفتم و فایلای زیبای انگیزشی شما و گروه سگفت انگیزان و هر آنچه از فایلای شما که خودم بیشتر دوسشون داشتم و تاثیر زیادی روی من داشت رو مرور کردم تا دوباره زنده بشم و امشب برگشتم و اومدم بگم هر جه بذم دوباره بر میگردم اینجا. کجا برم بهتر از اینجا. من که همه روشی رو امتحان کردم و با چشم باز شما رو انتخاب کردم پس اینقد ریشه این انتخاب قویه که خانم منفی باف که هیچ که خراب کاری و برگشت دوباره وزن کم کردمم نمیتونه منو از شما دور کنه .اومدم با قدرت شروع کنم.انشالا ایندفعه بی وقفه پیش بسوی لاغری و تناسب اندام ایده آل.
سلام دوستان واستاد گرامی گام ۶۸ی مانع ذهنی دیگه که وقتی به این موضوع عمل کنیم حرکت به سمت لاغریمون سریعتر میشه ما وقتی مریض میشیم یا دستمونو میبریم روند طبیعیش اینکه ما به سمت بهبود بریم وجسم خوب بشه در موضوع لاغریم همین طوره روند جسم مادهمیشه داره به سمت لاعری پیش میره اما موانغ نمیذارن وقتی ما میخوایم تصمیمی بگیریم با دو وجه از ذهنمون مواجه هستیم که یکی میگه میتونی اون یکی میگه نمیتونی تمام موفقیتهایی که در زندگیمون کسب کردیم دلیلش اینکه به اون قسمت مثبت دهنمون بیشتر توجه کردیم بیشتر اعتماد کردیم وموفق شدیم در صورتیکه قسمت منفی بافم بوده ولی ما بهش توجه نکردیم اهمیت ندادیم اون کمرنگ شده اما وقتی ما در موضوعی موفق نشدیم دلیلش این بوده که به بخش منفی ذهنمون بیشتر توجه کردیم واعتماد کرویم که ما نمیتونیم ونمیشه پی در نهایت نتیجه شکسته ودر ذهن همه انسانها این دوبخش وجود داره مثلا دوتا شاگرد ممتاز از یک کلاس هر دو تصمیم میگیرند تو مسابقه دو مدرسهشرکت کنند یکی از این بچه ها لیشتر به دهن منفی بافش توجه میکنه وموفق نمیشه چون ذهنش میگه تو نمیتونی سخته نفست میگیره چقدر میخوای اب بخوری عقب میمونی اما اون یکی به بخش مثبت دهنش توجه میکنه که میگه تو میتونی کاری نداره تو سختر از اینهارو انجام دادی برای تو که چیزی نیست وموفق میشه ومدال رو کسب میکنه وبین انسانها هیچ تفاوتی نیست فقط باید ببینی که اون فرد به کدوم از بخش ذهنش توجه کردی مثبت یا منفی اگر مثبت صدر صد پیروز میشه واگر منفی که میبازه منم تو زندگیم از این موارد داشتم که رفتم خونه خواهرم دیدم سینکشون گرفته وخواهرم انقد ناراحته که چکار کنم شوهرم نیست که دست کنه گفتم نگران نباش فورا سینک باز کردم وتمیز کردم وبستم بدون اینه حتی ی قطره چکه کنه وقتی درس میخوندم خوب ی بچه هم داشتم همه نگران بودند که چکار کنیم شام چی بخوریم اما من نگران نبودم از قبل فکرشو کروه بودم مثلا میخواستم ماکارانی بذارم قبل از اینکه برم مدرسه موادشو حاصر میکروم از مدرسه که میومدم ماکارنی میداشتم بپزه وابکش ودم میگذاشتم سریع عذام حاضر بود واما من وقتی میرفتم تو سازمان اب برای کار ورزی رشته ام حسابداری بود ی موقع شد که نیرو استخدام میکردند و فقط دو نفر خیلی تلاش کردم وانونا هم میدونستن که من کارمند خوبی میشم اما رئیس ی بخش دیگه سریع فامیلشو اورد جای من ومن موفق نشدم چون به ذهن منفی بافم توجه کردم میگه میشه اون رئیس حرفش مورد قبول یا منیکه چند وقته اومدن حتما که خوار خانم رئیس انخاب میشه ومن به حرف منفی بافم بیشتر توجه کردم وحرف ذهن مثبتم ونادیده گرفتم وموفق نشدم واز این اتفاقها تو زندگی ما بکرار دیده میشه در مورد لاغریم همین طوره افرادیکه نمیتونن لاغر بشن بخاطر اینکه به بخش منفی بافشون بیشتر اهمیت میدن وتوجه میکنن ذهنشون دائم میگه تو نمیتونی نمیشه سخته کار تونبست ی روز دو روزه مگه معلوم نبست چقدر طول میکشه تو که حوصلشو نداری وراحت مغلوب ذهن منفی باف میشیم واگر این فکر ایجاد بشه وما هم باور کنیم که لاغری سخته مطمئنا لاغر نمیشیم وهمت میخواد که این کار رو انجام بده وشدنی تو لاغری با ذهن غیر ممکن وجود نداره همه چیز امکان پذیره باید استمرار داشته باشی وادامه بدی در لاغری با ذهن روی این موضوعات کار میشهدواون بخش مثبت یواش یواش فعال میشه وبخش منفی باف کم رنگ کم رنگتر میشه وهمه ما این تجربه رو داریم ولی من هنوز ندارم که وقتی ی مقدار وزن کم میکنیم ذهن منفی باف ی جور دیگه عمل میکنه مغلوم که نیست شاید دوباره برگشتی تو که نمیتونی تا کی میخوای ادامه بدی سختهدبعد از چند ماه دوباره برمیگردی چون دایم تلاش میکنه وما هم بهش توجه میکنیم اون پیروز میدون میشه وما باید این باورو در ذهن خودمون بشکنیم که لاغر شدن سختهدوتا وقتیکه این باور در ذهن ما شکل نگیره لاغر شدن در ذهن ما که لاغر شدن اسونترین کار دنیاست حرکت ما کند خواهد شد اما این جمله وقتی تو ذهن ما بشینهدتصویر دهنی ایجاد بشه بر اساس این الگو جدید شما به سمت متناسب شدن اسونتر وبهتر میشه وچطور بخش منفی باف میگه نمیشه چون ما هر چی تلاش کردیم برای لاغر شدن نشده به اعزای هر دفعه موفق نشدن ی مهر تایید به ذهن منفی بافمون زدیم اما وقتی با لاغری با ذهن اشنا شدیموبهقدرت ذهنمون پی بردیم یواش یواش این باور در خودمون تقویت میکنیم که میشه لاعر شد وما هر چقدر چاقتر بشیم هی نف کشیدنت سختر میشه حرکتت سختر میشه درد ها لیشتر میشن بیماریها بیشتر میشن لباس اندازت نیست شادیهات کمتر میشن وهر چی اضافه وزنت بیشتر باشه مشکلاتت هم بیشتره اما وقتی در مسیر درست قرار بگیری هربار که احساس سبکی کنی هر بار که سایزت کمتر بشه احساس سبکی میکنی احساس ازادی میکنی شادتری روحیت بهتره سلامتیت بیشتره ولاعر شدن خودش عالی وودر تمام جهات زندگیت تاثیر داره وخیلی لذت بخش تر از چاقی باید برای دهنمون انقد از این توجیهات بیاریم که لاعر شدن تسونترین کار دنیاست هر چقدر به سمت لاغری بریم حالمون بهتره ارامش بیشتری داریم احساس بهتدی دارین حالا بدونیم چه چیزهایی باور منفی تقویت میکنه وقتی ما رزیم گرفتیم ونشد هر بار ی مهر تایید به باورم زدیم که نمیشه لاغر شد وباعث تقویت ذهن منفی بافمون شدیم واز اون مهمتر وقتی ا بلد نباشیم رانندگی کنیم فوقش ی جاهایی به مشکل برمیخوریم وبهمون فشار میاد وسختمون میشه اگه من رانندگی بلد بودم الان منت فلانی رو هم نمیکشیدم که دیر بیاد خودمون میرفتیم اما چاقی چیزیکه هر لحظه با ماست همراه ماست میبینیمش احساسش میکنیم لمسش میکنیم درد ها شو تجربه میکنیم وباید برامون الویت داشته باشه برطرف کردن چاقی چاقی مثل عولی در نظر بگیرید که جلوی خوشبختی تو رو گرفته ونمیذاره تو خوشبخت بشی منم همین طور بودم قبل از اینکه با سایت اشنا بشم ی ادم مرده بودم نه شوقی نه دوقی نه احساسی نه لبخندی انگار همه چیز در من مرده بودند فقط نفس میکشیدم وغذا میخوروم بدون اینکه طعم غدا رو هم حس کنم وباید لاغری رو دنبال کنیم باید الویت زندگیمون باشه با خودت حرف بزن در مورد لاغریرکه نتیجه اش اشتیاق بشه درها باز میشه وشما به انچه که میخواید میرسید
🙋♀سلام گام 68 در مسیرلاغری من
برای رسیدن به هر هدفی اگه موانع اون هدف برداریم به ان هدف خواهیم رسید
اگر موانع ذهنی لاغری برداریم متناسب خواهیم شد چون روند طبیعی جسم ما متناسب شدن است وقتی بیمار میشویم جسم ما سلامتیش بدست میاره چون روند طبیعی جسم ماست
حالا تمام اتفاقاتی که در زندگی ما رخ داده بخاطر توجه به یک بخش از وجود ما است
ذهن ما به دو بخش تقسیم میشود یک بخش که میگه میشه تو میتونی و یک بخش دیگه که همواره در حال تلاش کردن است که مارو از اون هدف مسیر دور کنه میگه تو نمیتونی نمیشه مگه الکیه توانایی نداری سخت است ….
که این دو بخش در وجود همه انسان هست ویکسان است یک بخش که میگه میشه به نکات مثبت توجه میکنه ویک بخش دیگه میگه نمیشه و به نکات منفی توجه میکنه
مثلا دو فرد چاق تصمیم میگیرند از طریق ذهن لاغر بشوند شرایط هر دو فرد یکسان هست چاق هستند و هدف هر دو فرد یکی است متناسب شدن حالا یک فرد به بخش مثبت ذهنش توجه میکنه و موفق میشه در طی یک ماه دوماه از وزن خودش کم کنه به طور چشم گیری ولی فرد دوم به بخش منفی باف ذهنش توجه میکنه که میگه نمیشه تو نمیتونی سنت رفته بالا الکیه بیخیال خودت میدونی نمیشه این همه قبلا تلاش کردی نشد حالا شاید فرد شروع کنه ولی چون داره به بخش منفی باف ذهنش توجه میکنه منصرف میشه ناامید میشه وادامه نمیده شکست میخوره
وبه هربخش وجود خودمان توجه کنیم از همون جنس اتفاقات تجربه میکنیم در جنبه ها مختلف خیلی راحت با مرور زندگیت میفهمی در چه جنبه هایی به بخش مثبت ذهنت توجه کردی و پیروز شدی و دیگران در همین شرایط شکست خوردند و برعکس
من همیشه در دروان مدرسه دانشگاه نمرات عالی میگرفتم از امتحانات تستی ودوستام در همان شرایط نمرات پایین میگرفتن ومیگفتن امتحان تستی خیلی سخته ولی من برام خیلی راحت بود و موفق میشدم بدون شک همیشه حتی اگه اون درسم درس نخونده بودم امتحانم عالی میدادم چون برای ذهنم امتحان تستی آسان تعریف شده بود ومن به بخش مثبت ذهنم همیشه توجه میکردم
حالا در شرایط مدرک گرفتن آرایشگری هم همین جور بود من موفق شدم و دوستم بعد یکسال هنوز هم امتحان میداد قبول نمیشد چون در ذهنش سخت بود و این دوستم هم همیشه میگفت خیلی سخته و با قبول نشدنش بیشتر این باور قوی میکرد در ذهنش که قبول نمیشه سخت است غیر ممکن است نمیتونم
در مورد ازدواج کردن در ذهن من سخت بود وفک میکردم حتما باید تحصیلات بالا داشته باشم سرکار باشم یا ثروت زیبایی رویایی داشته باشم و کلی دلیل برای خودم داشتم چون من این شرایط ندارم موفق نمیشم و همیشه در خواستگاری هام همون جور که باور کرده بودم پیش میرفت شکست میخوردم و بیشتر باورم میشد که ازدواج کردن سخت است …و دختر عموهام دختر دایی ها دختر خاله هام با همین شرایطی که من داشتم اونها هم داشتن و ازدواج کردن و موفق شدن
در مورد شغل کار هم همیشه به بخش منفی توجه کردم شکست خوردم ولی دختر خاله هام خیلی راحت رفتن سر شغل مورد نظرشان چون به بخش مثبت ذهن خودشان توجه کردن
حالا در مورد ما افراد چاق هم همین توجه کردن به بخش منفی ذهن مان است که به تناسب اندام هنوز دست نیافتیم حالا ما قبلا با روش ها اشتباه وشکست خوردن و تعریف ها دیگران از لاغرشدن که سخت است و باور این گونه حرفها و شکستهایی که خوردیم باور کردیم که لاغرشدن سخت است و توجه کردیم به این بخش و شکست خوردیم و این ذهن منفی باف همواره در حال تلاش کردن برای منصرف کردن ما است و همیشه تلاش میکنه که ما رو شکست بده وقتی ما هم توجه میکنیم به این بخش راحت شکست میخوریم.
اینقدر لاغر شدن برای خودمان سخت کردیم دلیل آوردیم باور کردیم که لاغر شدن سخت است غیرممکن که همواره داریم شکست میخوریم و این چاقی مث یه غول است جلوی مسیر خوشبختی مارو گرفته ومانع رسیدن ما به خوشبختی است باید این مانع برداریم باید برای ذهن مان لاغری آسان کنیم در ذهن مان و به نکات مثبت ذهن مان توجه کنیم بگیم آره میتونی چون روند طبیعی جسم ما لاغر شدن است همان جور که چاق شدیم خیلی راحت تر هم لاغر میشم و جسم ما توانایی لاغر شدن داره و مث بقیه کارها براش راحت هست و توانایی لاغر شدن داره اگه خودمان اجازه بدیم و موانع ذهنی برداریم وقتی توجهمان رو بزاریم روی بخش مثبت ذهن مان و توجه کنیم و تقویت کنیم نکات مثبت رو در ذهن مان و هر روز با فایل گوش دادن آگاهانه عمل کردن و برای ذهن مان لاغری آسان کردن و ادامه دادن موفق میشم و پیروز میشم و به تناسب اندام رویایی خودمان خواهیم رسید و باید چاق شدن در ذهن مانسخت کنیم واقعا هم سخت است چون ما وقتی چاق میشم با محدودیت ها بیشتری مواجه میشم در پوشیدن لباس موقع خرید کردن موقع ورزش کردن مهمانی رفتن توجمع شرکت کردن کوهنوردی …کلا همجا این چاقی احساس میشه و موجب حال بد ما میشه و محدودیت ها زیادی هم از نظر جسمی و شکل ظاهری وهم از نظر روحی برای ما به وجود میاره. ولی لاغرشدن با لذت است آزادی است قدرت ما رو افزایش میده اعتماد بنفس مارو رو افزایش میده تو غذا خوردن تو خرید کردن پوشیدن لباس هیچ محدودیتی نداریم الگو هستیم برای دیگران به خودمان عشق میورزیم خودمان بیشتر دوست داریم بیشتر مورد تحسین قرار میگیریم و شادی بیشتری تجربه میکنیم کلا زندگی جدیدی همراه خوشبختی لذت آزادی کامل قدرت تجربه خواهیم کرد پس لاغرشدن آسان ترین کار دنیاست و چاق شدن سخت ترین کار دنیا چون چاقی همراه سختی است احساس بد محدودیت بیشتر و تجربه اتفاقات بدتر ولی متناسب شدن کاملا برعکس چاقی است و کلی احساس خوب اتفاقات خوب به همراه داره و لاغرشدن آسان ترین کار دنیاست و همیشه برای تجربه کردن هدف هایمان به بخش مثبت ذهن مان توجه کنیم و اون بخش باید آگاهی صحیح و آگاهانه عمل کردن تقویت کنیم تا پیروز بشم و آن هدف برای ما آسان شود به همین راحتی،☺️😊😍🤩
اگر ما موانع رو برداریم خود به خود متناسب میشیم چون روند طبیعی جسم ما به سمت بهبودی هست مثل وقتی که دست ما زخم میشه اگر هر روز فشارش ندیم بعد از مدتی خوب میشه (در طبیعت هم دیدیم که هر اتفاقی برای گل و گیاه و طبیعت بیفته اما اونگیاه میتونه دوباره رشد کنه و طبیعت خودش رو ترمیم می کنه و ما هم که جزیی از این طبیعت هستیم خارج از این قاعده نیستیم و میبینم که با وجود هر اتفاقی که برای ما بیفته جسم ما قدرت ترمیم و بهبودی رو داره و سریع خودش رو خوب میکنه بارها شده ما یک مشکلی داشتیم و خود به خود برطرف شده حالا یه کمک حزیی هم به جسممون کردیم اما خودش سریع خوب شده یا اینکه چه ویروسهایی که وراد بدن ما شده و ما خبر نداریم و از بدن ما دفع میشن و… ) هر موضوعی در زندگی ما که دیده میشه به خاطری پیروزی بک بخش از ذهن ما هست . در ذهن ما یک بخش همیشه میگه میشه و تو میتونی و یک بخش دیگه میگه نمیشه و تو نمیتونی و اگر در راه رسیدن به خواسته ات به اون بخش که میگه میشه و تو میتونی توجه کنی و اطمینان کنی به اون خواسته میرسی ولی اگر به اون بخش که میگه نمیشه و تو بهش نمیرسی و مگر میشه مگر الکیه و …… اگر به این بخش توجه کنی به هدفت نمیرسی و موفق نمیشی .(ذهن انسان جایی هست که شیطان در اونجا قرار داره تا فقط با استفاده از افکار منفی خودمون بتونه ما رو ناامید و شکست خورده کنه ولی در ما یه صدایی هم هست از اعماق وجودمون میاد آگاهی اون همیشه درست و امیدوار کننده هست اون بخش مثبت وحود ما هست اگر به اون توجه کنیم قطعا موفق و پیروز میشیم و به هر بخش بیشتر توجه کنی مثبت یا متفی صدای اون بخش قویتر و بخش مقایل ضعیفتر میشه تا حایی که دیگه صداش شنیده نمیشه حالا تصمیم با خودمون هست که کدوم رو انتخاب کنیم ؟و اما تمام مانعهای ذهنی در بخش منفی ذهن هست که میخواد با اون مانعها ما به موفقیت و پیروزی نرسیم اگر اونها رو برداریم و یا اصلا به این بخش،منفی گوش نکنیم مانعی هم به وجود نمیاد و یا خیلی کمتر از گدشته به وجود میاد و زود هم از بین میره که خود به خود رسیدن به موفقیت راحتتر میشه و جه بخواهی چه نخواهی تو موفق میشی) و تمام انسانها دارای این دو بخش هستن مثلا دو نفر میخوان به یک مقطع تحصیلی برسن در یک شرایط یکسان و سطح تحصیلات یکسان اما اگر در ذهن یک فرد بخش فعالی بشه که بهش بگه تو میتونی و به خواسته ات میرسی اون فرد میرسه اما اگر بخش دیگه که میگه تو نمیتونی به خواسته ات برسی مگه الکی سخته تو نمیزسی به این توجه کنه نمیرسه پس فرد دوم اگر به بخش منفی توجه کنه نمیرسه و اگر فرد اول به بخش مثبت بیشتر اهمیت بده تا مقطع دکترا جلو میره و موفق میشه و گرنه انسانها با هم هیچ تفاوتی ندارن پس بستکی داره ما به چه بخشی در زند گی بیشتر توجه کردیم اگر مغلوب منفی باف بشین شکست میخورین و اگر به وجه مثبت ذهنتون توجه کنید شما موفق میشین . در مورد لاغر شدن هم همین داستان هست که اون افرادی که نمیتونن موفق بشن چون وجه منفی باف اونها نمیزاره و دایما میگن مگه الکیه خیلی سخته تو باید زجر بکشی و رژیم بگیری و ورزش کنی و در سختی باشی تا لاغربشی و اما این فرد قطعا شکست میخوره چون باور کرده لاعر شدن سخت هست و کار تموم هست و اما کسی که میخواد موفق بشه باید این افکار رو تغییر داد و باید به بخش مثبت وجودش توجه کنه ولی چون در افراد چاق بخش منفی باف بیشتر فعال هست پس همیشه نجوا داره که بهش میگه تو نمیتونی و یا تو دوباره چاق میشی و تو نمیتونی لاعر بمونی و چون همیشه و مداوم بخش منفی باف داره تلاش مبکنه پس موفق میشه (کلا در هر جنبه از زندگی یا همون تناسب اندام اگر شکست خوردیم و یا هر وقت هر فرد شکست خورده ی رو در زندگی دیدین بدون همه ی این افراد یک وجه مشترک دارن که به بخش منفی باف بیشتر توجه می کنن و همون باعث گمراهی اونها شده و کلی افکار بد و منفی دارن که باعث میشه همیشه مانع داشته باشن که نتونن به آرامی و خوبی به جلو حرکت کنن و گرنه افرادی که به بخش مثبت وجودشون توجه میکنن همیشه در مسیر درست و زیبا هستن و به راه راست هدایت میشن و کلی افکار و باورهای درست و مثبت دارن و مانع ذهنی یا ندارن یا خیلی کم دارن .) و اینقدررما به بخش منفی باف ذهنمون توجه کردیم تا بخش مثبت ذهن ما صداش ضعیف شده و صداش رو دیگه نمیشنویم .پس باید این باور رو درذهنتون پر رنگ کنید که لاغر شدن آسانترین کار دنیا هست و اگر نتونید این باور رو بپذیرید حرکت شما به سمت لاغری کند و سخت هست .(من خودم چون در گذشته با رنج و سختی زیاد لاغر میشدم که همش گرسته ام بود اما نباید میخوردم و یا اینکه محدودیتها رو باید رعایت کنم تا کمی لاعر بشم خوب بیشتر این حرف رو به خودم و بقیه میزدم و این اواخر رژیم که دو تا مانع جدید پیدا کردم اولی چون کم کاری تیرویید دارم و دومی این بود که قرص هورمونی میخورم بسیار پروسه ی لاغری برای من به سختی اتفاق میفتاد و یا با زجر بسیار اصلا لاغر که نمیشدم هیچ کلی هم اصافه میکردم و بازم بیشتر برای من این باور پرررنگ میشد که لاغر شدن سخت هست و اما از وقتی که در این مسیر لاغری با ذهنم بارها به خودم گفتم لاغری بسیار آسان و راحت هست چون این روش بسیار متد جدید و پیشرفته ای هست که داره مشکل ما رو از ریشه حل میکنه و این روش قطعا نتیجه میده و چون یک روش آموزش هست و ما داریم لاعری رو یاد میگیریم حتما نتیجه به دست میاد و اما هرکس به اندازه تلاش خودش تتیجه میگیره مثل اینکه ما در یک دانشگاه وارد شدیم تا همچین رشته ای رو یاد بگیریم لاغری با ذهن هر دانش اموزی که بیشتر تمرین انجام بده و به حرفها و گفت ه های استاد بهتر گوش بده و اونها رو انجام بده و بخونه قطعا نتیحه ی بهتری میگیره و قرار نیست تمام شاگردان اون کلاس مثل هم باشن هر کس به اندازه تلاشش نتیجه میگیره پس آسون هست این رشته ی من که دارم یادش میگیریم فقط باید استمراررو تلاش و تعهد داشته باشم و درسهای عملی که استاد میدن رو واقعا عملی کنم و انجام بدم و تما این کارها من رو موفق میکنه و من خیلی هنرها رو اینطور یاد گرفتم ثبت نام کردم اموزش دیدیم و مهارت کسب کردم حالا شاید از خیلیها یا کمتر باشه یا بیشتر باشه به اندازه ای که استمرار و تلاش داشتم نتیجه گرفتم مثلا رانندگی و یا ارایشگری و یا گلسازی و یا دو مدرک کامپیوتر و یا آشپزی و یا …. من خیلی راحت این دورها رو گدروندم و مدرک دارم و قطعا لاعری از همه ی اینها هم راحت تر هست و اطمینان دارم که راحت تر هست پس به دستش میارم و لدتش رو میبرم من دارم به وزن دلخواهم و سایز دلخواهم که وزن ۵۹ کیلو سایز ۳۸ هست هر روز از روز قبل نزدیکتر میشم و این اضافه وزنم رو که چیز بسیار کمی برای من توانمند و شجاع هست دارم از دست میدم اونم در زمان کم ) اگر فکر کنی لاغری سخت هست تو شکست میخوری و در ذهن ما لاعری سخت هست چون همیشه در حال رژیم و سختی و محدودیت و فعالیت سنگین بودیم و نتیجه هم به سختی میمود و این باور ما که لاغری سخت هست بارها برای قدم براداشتن برای لاغری مهر تایید خورده بود تا با این روش آشنا شدیم و دیدیم که لاغری با ذهن خیلی آسون هست و باید منطقیش کنی و بگو هر چقدر چاقتر بشی حرکت تو سخت تر میشه و نفس کشیدنت سخت تر میشه لباس پوشیدنت سخت تر میشه و احساس افسردگی داری و سلامتیت به خطر میوفته اما با لاغری آزادی تو و سلامتی و …. بهتر میشه پس بگو لاغر شدن آسانتر از چاق شدن هست چون هر چقدر به سمت لاغری پیش میری حال و احوالت بهتر میشه، پس باید دلیل بیاری که لاغر شدن آسانترین کار دنیا هست . لاعرشدن آسون هست برای من چون :من با لاغرشدن زیباتر و جوانتر و شادابتر میشیم چون یه چهره ای که قبلا داشتم حتی قبل از ازداوجم نزدیکتر میشم و نن اون جعره رو دوست دارم و سنم کنتر نشون داده میشه و هر جا با دخترم برم میگن خواهر هستین من با لاعر شدن هر روز از دیدن خودم بیشتر لدت میبرم و از اینکه جمع و جور و طریف شدم و به راحتی هر پوششی رو که بخوام میتونم داشته باشم من با لاعر شدن بهترین و به روز ترین لباسها رو میپوشم و خوشتیپتر میشم و حتی لباسهای رنگ شاد صورتی و سبز وو …و انواع شلوار جین رنگ روشن و تیره و… رو میپوشم من با لاعری احساس سبک یودن و رها بودن در تمام لباسهاو مانتوها و انواع شلوارها رو دارم و لدت میبرم که تحت فشار هیچ لباسی نیستم من با لاغر شدن در سلامت کامل جسمی به سر میبرم و دیگه به خودم ضربه نمیزنم با ورزشهای سنگین و عیر اصولی من با لاعرشدن به راحتی خرید میکنم در کمترین زمان و به روز ترین لبسها رو میخرم و میپوشم .من با لاغر شدن خیلی آرو م و آهسته و با کلاستر غدا میخورم من با لاغر شدن حتی سایز پام تغییر میکنه و هر کفشی رو که بخوام میخرم من با لاعر شدن به خودم بیشتر احترام میزارم و هر چیزی رو وارد جسمم نمیکنم که ارزش خوردن نداره و هر ته مانده ی غذایی رو نمیخورم من با لاعر شدن به اصرار هیچ کس هیچ چیز نمیخورم و قدرت پیدا میکنم و خودم تصمیم میگیریم در چه زمانی چه مقدار غدا بخورم من با لاعرشدن ایمانم و توکم به خدای خودم بیشتر میشه من با لاغر شدن به هر بهانه ای غدا نمیخورم بلکه فقط برای رفع نیاز جسمم غدا میخورم و اینطور جسم من کمتر ادذیت میشه من با لاعرشدن حتی به فرزندانم در خوردن زور نمیگم که حتما باید در این زمان این مقدار رو بخوری و با قاشق به دنبالشون نمیفتم بهشون اجازه میدم هر وقت احتیاج داشتن بخورن و یک نسل دیگه رو از چاقی نجات میدم من با لاغری شدن حتی به همسرم گیر نمیدم که چرا امروز کم خوری و یا زیاد خوردی و رابطه ام رو خراب نمیکنم با همسرم از روی خوردن و اجازه میدم هر چقدر میخاد بخوره من با لاغر شدن خودم حتی در اشپزی کردن هم تغییر میکنم و سعی میکنم کمتر غدا درست کنم که کمتر اسراف بشه و ترس از گرسنه ماندن خودم و بقیه ندارم من با لاغرشدن خودم به راحتی سفر میکنم و تفریح و باغ و دورهمی میرم و دیگه تمام حواسم به خوردن نیست و از اطرافم لدت میبرم و از اطرافیانم لدت میبرم .من با لاعر شدن خودم به قدرت خلق کنندگی خودم ایمان بیشتری میارم و بقیه ی جنبه های زندگیم رو هم که عالی هستن عالیتر میکنم من با لاعر شدنم از وابستگی به هر مواد عدایی خارج میشم و در آزادی کامل زندگی میکنم من با لاعر شدنم تمام فعالیتهای روزانه ام رو به خوبی و در بهترین حالت انجام میدم من با لاغر شدنم به راحتی از لباسهای حراجی خرید میکنم که کلی تخفیف دارن من با لاغرشدنم دیگه برده ی غداها نیستم که هر جا بود من رو تحریک به خوردن کنه من امیر غذاها هستم من با لاغر شدنم با اعتماد به نفس در هر جمعی خاصر میشمو با هر لباسی و پدششی که دلم بخواد حاضر میشم من با لاغر شدنم بهترین پس مراقب باش چه چیزهایی داره یک باور منفی رو تقویت میکنه .در ذهن افراد چاق شدن آسان و لاغری سخت هست ممکنه ما خیلی خواستها داشته باشیم و به اونها نرسیده باشیم و یه جاهایی به ما فشار بیاره و ما رو اذیت کنه اما چاقی یک چیزی هست که هر لحظه با ما هست در ایینه در نگاه دیگران در ترازو در پچ پچ کردن دیگران و …که فقط خودمون حسش میکنیم و دردها رو متوجه میشیم پس چاقی هر لحظه با ما هست چاقی مثل یه غول بزرگ هست که پاش رو گذاشته رو ی مسیر خوشبختی من و نمیزاره ما به خوشبختی برسیم و دیگه از هیچ چیز لدت نمیبریم نه از خوردن و نه از پوشیدن .. پس انگار چاقی مثل یه غول هست که نمیزاره من خوشبخت بشم و تلاش کنید برای برطرف کردنش نه با مبارزه با دوستی و همیشه در مسیر بودن و بک دفعه نمیشه باید تکرار کنید تا در ذهنتون صدای سمت مثبت شنیده باشه و نتیجه اش میشه اشتیاق و حرکت کردن به سمت لاغری و ما به هر آنچه که میخواهیم میرسیم (من میخوام این عول چاقی که جلوی خوشبختی من رو گرفته و نمیزاره در بهترین اندام و لباسها و حالت روحی و جسمی و بهترین روابط و اعتماد به نفس و …. باشم در لقمه های اصافه که به زور میخورم ببینمش در خوردنهای الکی که به هر بهانه ای مثل سر درد و یا صعف کردن و یا خستگی و یا تفریح کردن و …. هست ببینم من میخوام این عول چاقی رو در خوردنهایی که از ترس نبودن من عدا دخبره میکنم ببینیم مثلا در ماه رمصان که نزدیک هست این عول میاد تا من رو بیشتر ادیت کنه و همش میگه بخور چون نیست چون فردا گرسنه ات میشه چون بدنت احتیاج داره و من رو وادار به خوردنهای الکی میکنه من این عول چاقی رو خیلی جاها میبینم که همیشه میگه بخور و برای چاقی هر دلیلی داره بجز گرسنه بودن من مثلا با چایی کلی شیرینی بخور چون خوشمزه هست یا اینکه بعد از طهر که شد به من میگه بخور چون حیف الان تا شب خورده نمیشه ببین چقدر زیاد بکش بخور از غدای بچه ات بخور نریزیش دور اسراف بشه من خوب میدونم کجا ها این عول چاقی من رو تحت فشار قرار میده که من از بودن در بهترینها و خوشبختی دور بشم هر جا که بهانه داشت برای خوردن مثلا در مهمانی هستی بخور در منزل هستی حوصله ات سر رفته بخور در باع و تفریحی بخور و ….)پس بنویسید در هرجنبه اگر مثبتش رو باور کنید من موفق شدم و اگر باور نکردم شکست خوردم (من در همین مسیر لاعری با ذهن با دید مثبت بهش،نگاه کردم و موفق شدم و زمانی که وارد این مسیر شدم خیلی حس خوبی بهش،داشتم و به همه میگفتم و بقیه من رو مسخره میکردن یعنی چی اگر به فکر کردن بود که دیگه هیچ و همیشه به من میخندیدین اما من فقط به وجه مثبت ذهنم گوش،میکردم که میگفت این راه درسته تو نباید این همه در زحر و سختی باشی تو باید خیلی راحت با این مسیر به جسم دلخواهت برسی و حال خودم و دلم با این راه خوب شده بود و ارامش داشتم هر چند هنوز خیلی نتیجه نگرفته بودم و لی به این روش ایمان داشتم که میتونم و موفق میشم و هیچ وقت در مسیرم شک نکردم و قطعش نکردم و ادامه دا دم چون به منفی باف درونم گوش ندادم خیلی از اطرافیان من همزمان با من وارد رزیم شدن و وزن خیلی زیادی در زمان کم از دست دادن و منفی باف هر وقت این افراد رو میدیدم زیاد بهم میگفت ببین اینها تونستن ولی تو چی تا کی ؟اما صدای مثبت دهنم بلتد تر از اون فریاد میزد نه اینها ارامش ندارن اینها تحت فشارن اینها بازور دارن لاعر میشن تا کی میخوان نخورن بلخره یه روزی ول میکنن مثلا اون موقع های خودت تو در راه درستی تو داری لاعری رو از سطح بالا دنبال میکنی افزین برو حلو حالا همون فرد الان نزدیک چندماه دوباره کلی برگشت وزن داشته و امام من اهسته و پوسته در مسیر لاعر شدنم و بینهایت از خدای خوبم و استاد عطار روشن عزیز سپاسگزارم به خاطر این اگاهی های عالیشون من هیچ وقت گول منفی باف رو نخوردم شده کمی باهام حرف زده باشه ولی صدی مثبت وجودم بلند تر بوده و من حرف اون رو باور کردم و ایمان دارم در راه درستم و نتایج عالیبه به زودی میگرم مثل دوست شگفتی سازکه تونستن در دوماه ده دکیلو کم کنه من هم ۵ کیلو رو کم میکنم و به وزن ۵۹ کیلو میرسم )
سلام🙂
همیشه تاکید کردیم که اگر موانع ذهنی رو برداریم خود به خود لاغر میشیم چون روند جسم ما ترمیم هست
همونطوری که در زخم شدن روند ترمیم و باز سازی هست در لاغری هم روند لاغر شدن هست ولی ما با موانع ذهنی مانع اون میشیم یکی از این موانع ذهنی توجه به بخش منفی باف وجودمون هست
ما در هر تصمیم در زندگی با دو وجه از ذهنمون مواجه ایم
۱_ وجهی که میگه میشه و ۲_وجهی که میگه نمیشه
در هر قسمت که موفق شدیم فقط به خاطر اینه که به اون بخش مثبت وجودمون بیشتر توجه کردیم و در هر قسمت نا موفق بودیم به اون وجه منفی بیشتر توجه کردیم
بخش مثبت همیشه داره تشویق میکنه و ما رو هل میده برای عمل کردن و اقدام کردن و ادامه دادن و بخش منفی همیشه داره میگه نه تو نمیتونی کار سختیه مگه الکیه و…
حالا ما داریم به کدوم بخش توجه میکنیم ؟؟؟؟همون نتیجه رو درزندگیمون میبینیم😊
شما در خیلی از موضوعات زندگی موفق نشدین در صورتیکه در همون موضوع ادمهای زیادی موفق شدن🤔
دلیلش چیه؟ اینه که ما در اون موضوع به بخش منفی وجودمون بیشتر توجه کردیم ولی اونا بخش مثبت رو قویتر کردن
تمرین؛ مثال پیدا کنین در زندگیتون که در کدوم موضوع موفق شدین ولی بقیه موفق نیستن ودر موضوعی بقیه موفق شدن و شما نشدین….
👈من با رتبه ۳۳۲ پزشکی قبول شدم سال ۷۹ در صورتیکه شاکرد سوم کلاس بودم ولی شاگرد اول و دوم کلاسمون پزشکی قبول نشدن 😊
👈من با وجود اینکه ازدواج کردم و بچه دار شدم پزشکی رو تموم کردم ولی خیلی از بچه ها که مجرد بودن نتونستن پزشکی رو تموم کنن😊
👈من تونستم از استخدام دولتی در درمانگاه شهرمون بگذرم و مطب شخصی خودم رو بزنم در صورتیکه خیلی از همکاران همچنان در قسمت دولتی مشغول به کارن😊
👈من تونستم قانون جذب رو قبول کنم و بعد از ۴ ،۵سال همچنان در این مسیر ادامه بدم و به آگاهیهای عالیتر و به مسیرهای ناب هدایت بشم مثل مسیر لاغری با ذهن ولی خیلی ها که با من شروع کردن بعد از مدت کوتاهی خسته شدن و ادامه ندادن😊
👈خیلی از افرادی که میشناسم مهاجرت کردن ولی من هنوز توی شهر خودمون هستم با اینکه مدتهاست میخوام مهاجرت کنم😶
خیلی از افراد دارن از طریق اینترنت و فضای مجازی خیلی راحت کسب درآمد میکنن ولی من هنوز نتونستم😶
در لاغری هم همینطوره
اون افرادی که نمیتونن لاغر بشن همیشه به بخش منفی باف ذهنشون توجه میکنن که همیشه داره منفی بافی میکنه و میگه تو نمیتونی مگه الکیه و…و در نهایت به این نتیجه میرسن که لاغر شدن سخته و وقتی این فکر قوی بشه نتیجه اش لاغر نشدن یا لاغر نموندنه😑👌
دلیل پیروزی این بخش اینه که این بخش دائما داره تلاش میکنه و با توجه ما قدرت بیشتری میگیره👌👌
در لاغری با ذهن ما بخش مثبت رو که خیلی کمرنگ و ضعیف شده رو با توجه آگاهانه پر رنگ میکنیم و این الگوی جدید رو قوی میکنیم و اونوقت تصویرهای ذهنی لاغر در ما پر رنگ تر میشه🤗🤗
همیشه این بخش منفی باف باعث نتیجه نگرفتن ما شده و هر بار که شکست خوردیم و دوباره چاق شدیم هم باز این باور منفی رو قویتر کرده که ما نمیتونیم لاغر بشیم
ولی در روش ذهنی کم کم روی این باور کار میکنیم و با ادامه دادن بخش منفی رو ضعیف تر میکنیم 😊😊از اون طرف بدیهای چاقی رو به خودمون یادآوری میکنیم که ناسالمتریم اعتماد به نفس رو کمتر میکنه ناشادیم وبا فعالیت کمتر به نفس نفس می افتیم پس به ذهنمون میقبولونیم که چاقی خیلی سخته ولی در لاغری شادتریم سبکتریم آزادتریم اعتماد به نفس مون بالاتره و بدن هم بیشتر لذت میبره و خودش هم مایله به لاغر شدن پس لاغر شدن اسونتر از چاق شدنه🤗🤗🤗👌👌👌
بلد نبودن موضوعات دیگه و نداشتن اونا گاهی اوقات به ما فشار میاره ولی چاقی هر لحظه همراه ما است در آینه دیده میشه در لباس پوشیدن دیده میشه در نگاه دیگران دیده میشه در پچ پچ های دیگران شنیده میشه😶😶😶😑😑😑
چاقی مثل یه غوله که پاشو گذاشته در مسیر خوشبختی ما 🤨🤨🤨🤨
حتی خوردن هم برای ما لذتی نداره
پس تلاش کنید برای برطرف کردن چاقی اونم نه با تلاش با دوستی با همراهی با تکرار و استمرار و مرور فایلها🤗🤗🤗
تا صدای سمت مثبت قویتر بشه 🤩🤩🤩
باید اینقدر برای لاغری مشتاق باشی که مهمترین موضوع زندگیت باشه👌👌👌
لاغری مهمترین موضوع زندگی منه و من برای اون بسیار مشتاقم🤩🤩
و حالا که خداوند منو هدایت کرده به این روش ساده و اسون و همیشگی منم به پاس قدر دانی و شکر گزاری این مسیر سبز و زیبا رو تا متناسب شدن ادامه میدم🙏🙏🙏❤❤❤
سلام به همگی عزیزان
💫این جمله خوبه که بارها و بارها تکرار بشه: اگه موانع ذهنی برطرف بشن خود به خود متناسب میشیم چون حرکت جسم همواره به سمت متناسب شدنه💫
من باهمین یه جمله کلی انرژی میگیرم و مدام دارم مرورش میکنم
ما توی هر موضوعی در زندگیمون به یکی از دو وجه منفی و مثبت ذهنمون توجه کردیم ،اگه در اون زمینه موفق شدیم یعنی توجهمون به بخش مثبت و گفتگوهای امید بخش وجودمون بوده .و اگه شکست خوردیم توجهمون به بخش منفی و گفتگوهای مایوس کننده وجودمون بوده .
من یکی دوتا تا مثال رو که یادمه از خودم میزنم تا بهتر برام جا بیفته بحث امروز
من وقتی کنکور قبول شدم هزار تا نجوا تو گوشم بود که بیشترش منفی بودن که رشته ی سختیه نمیتونی قیدشو بزن سال دیگه شرکت کن مسیرش دوره خطرناکه و … .اما من اومدم کل دخترای فامیل و دوست و آشنا رو برای خودم مثال زدم که چندتاشون رفتن حتی شهر دیگه و باموفقیت درسشون تموم شد و مدرک گرفتن . انقدر اینارو گفتم و ذهنمو آروم کردم که رفتم ثبت نام کردم والان سال ها از گرفتن مدرکم میگذره .
توی همین دوره کرونا اوایلش برام خیلی سخت بود زندگی به این سبک و انقدر ناامید و کلافه بودم که حد نداشت .ولی بازهم به بخش مثبت ذهنم گوش دادم و بخودم امید و انگیزه دادم که الان به جرات میتونم بگم یکی از بهترین سال های زندگیم بوده سال گذشته چون موفقیتای زیادی به دست اوردم چه از لحاظ مالی چه تناسب و ارتباطم باخدا ، کتابای زیادی خوندم رو خودم کار کردم و به لطف خدا الان بهترین حال ممکن و دارم برعکس یه سری از مردم که مدام دارن شکایت میکنن .
حالا در لاغرشدن هم همین داستانه اگه اول راه دائم نجواهای منفی رو مرور کنیم که سخته نمیشه مگه الگیه معلومه که مغلوب چاقی میشیم.اما اگر توجه رو فقط بزاریم رو بخش مثبت و گفتگوهای امیدبخش و بااحساس خوب ادامه بدیم و این حرفای مثبت رو ارزشمند کنیم فعال کنیم و صداشون شنیده بشه مسیر برامون هموار میشه .
باید آگاهانه باور لاغر شدن سخت ترین کار دنیاست رو درذهن بشکنیم و باور لاغرشدن آسانترین کار دنیاست رو محکم کنیم تا سرجاش بشینه و حک بشه .چجوری؟ انقدر دلیل و منطق بیاریم تا ذهن توجیه بشه .اول چاقی رو براش حسابی سخت کنید و لاغری رو آسونترین کار و لذت بخش ترین کار دنیا 😍😍😍😍که اگه چاق بمونم و یا چاق تر بشم حرکتم سخت میشه اعتماد بنفسم و ازدست میدم لباس خریدن سخت تر میشه جنگ اعصاب همیشگی دارم هیچ لذتی نمیبرم از زندگی بیماری ها میان سراغم و… 👈اما لاغر بشم اعتمادبنفسم فوق العاده میره بالا ،لباسای شیک و خوشگل میپوشم هر رنگ و هر مدلی که دلم بخواد ، سلامتی کامل دارم تر و فرز و سبکبالم ،راحت حرکت و ورزش انجام میدم و لاغری تو همه جنبه های زندگیم تاثییر میزاره باعث پیشرفتم میشه .تا میتونیم لاغری رو راحت و چاقی رو سخت کنیم . به قول استاد چاقی رو یه غول خشمگین بدونیم که پاشو گذاشته رو مسیر خوشبختی ما و نمیزاره آب خوش از گلومون بره پایین .اینجوری ذهن دیگه نمیخواد تو وضعیت چاقی بمونه چون از رنج و سختی فراریه و عاشق لذت بردن و راحتیه . چاقی چون لحظه به لحظه باماست باید خیلی برامون جدی باشه برطرف کردنش و اولویت زندگیمون متناسب شدن باشه . ولی نه با استرس و عجله و حال بد اول از همه ارامش خودمون و حفظ کنیم و بااحساس عالی پرانرژی و باامید ادامه بدیم و از آموزش ها استفاده کنیم .تا به لطف خدا به تناسب اندام رویاییمون برسیم . استاد متشکرم🌷🌷🌷
سلام دوستان 🌺
اين فايل عالي رو دوبار گوش دادم:
اگر موانع ذهني رو برطرف كنيم جسم خود به خود متناسب ميشه چون جسم هر روز به سمت متناسب شدن حركت ميكنه 👌👌👌
هر موضوعي تو زندگي اتفاق افتاده نتيجه يكي از دوبخش موجود در ذهنه. يك بخش ميگه ميشه و بخش ديگه ميگه نميشه ،اگر به بخش منفي كه ميگه نميشه توجه كنيم نميتونيم موفق بشيم و اگر به بخش مثبت كه ميگه ميشه توجه كنيم ميتونيم موفق بشيم ، در مورد رانندگي كه ترس منه و باورهاي زيادي توي ذهنم دارم كه مدام ميگه نميشه من حتي گواهينامه رو گرفتم ولي با توجه كردن به بخش منفي ذهنم كه ميگفت تو نميتوني ،نتونستم رانندگي كنم ولي برادرم اونقدر اشتياق داشت و توجه به بخش مثبت ذهنش داشت كه تونست موفق بشه 👌👌👌
در مورد هنر قلاب بافي من به قسمت مثبتم توجه كردم و با اشتياق موفق شدم ياد بگيرم ولي يادمه كه خانومي كه با من كلاس ميومد اونقدر ميگفت نميشه و دير ياد ميگيرم و نميتونم بعد از چند جلسه رها كرد و نيومد (توجه به بخش منفي).
يادم مياد اولين باري كه من و خواهرم و دخترخاله ام رفتيم روي ترازو و هر سه تصميم گرفتيم لاغر كنيم (وقتي هفده سالم بود)اونها به بخش منفي ذهنشون توجه كردن و موفق نشدن ولي من به بخش مثبت ذهنم توجه كردم و موفق شدم ٢٥كيلو وزن كم كنم گرچه با فرمولهاي ذهني چاق كننده دوباره چاق شدم.
بعد از گذشت سالها و تلاشهاي بسيار اين باور كه لاغر شدن سخته و لاغر موندن از اون هم سخت تره در ذهنم پر رنگ شده و بخش منفي هي مدام زمزمه ميكنه كه نميشه ولي با تمرينات عالي اين دوره و آگاهي كه پيدا كردم حالا بخش مثبت ذهنم ميگه ميشه تو هم ميتوني مثل كسايي كه متناسب شدن متناسب بشي و اشتياق من هر روز براي متناسب شدن بيشتر و بيشتر ميشه و حالا كه نتيجه در بدنم مشخص شده منفي باف گاهي مياد و ميگه حالًا درسته ميتوني متناسب بشي ولي اينكه متناسب بموني سخته و من بهش ميگم براي متناسب شدن و متناسب موندن تمام موانع ذهني و محيطي رو از بين ميبرم من با تكرار لاغر شدن رو ياد ميگيرم من با تكرار فرمولهاي تناسب اندام رو پر رنگ ميكنم ،من با آگاهي در مورد سرعت تخريب و ترميم و با يادآوري هر روزه ميثاق نامه اوليه و ميثاق نامه خودم متناسب ميشم و متناسب ميمونم 😍😍😍😍
لاغر شدن و لاغر موندن براي هميشه آسانترين كار دنياست 👌👌👏👏
با آگاهي و آرامش و يادگيري و تكرار فرمولهاي لاغري غول چاقي يواش يواش جلوي چشمم آب ميشه و من ميتونم ازش بگذرم و در مسير زندگي شاد و متناسب و سلامت و ثروتمند پيش برم و هر لحظه خداروشكر كنم و از زندگي لذت ببرم 👌😍😍😍🥰🥰🥰🥰
واقعا هم همین طوره هیچ کاری نشد نداره وانجام همه ی کارها آسونه فقط باید از روش صحیحش انجام بشه من همیشه مثال شیر آب رو برای خودم می زنم وقتی خراب می شه وبخوای درستش کنی اگه ابزارش رو نداشته باشی خب نمی تونی درستش کنی یا بازش کنی ولی اوستاش باابزار با یکی دوتا حرکت آسون باز می کنه وعوضش می کنه خیلی آسون چون راهش رو بلده ولاغری باذهن هم درستترین راه لاغریه وخیلی آسونه وبااستمرار روز به روز آسونتر وساده تر می شه چون پیش فرض بدنمونه ولی متاسفانه ما باگوش دادن به منفی بافمون وشکستهای مکرر از طریق روشهای غلط اون رو برای خودمون سخت وغیر ممکن می کنیم ،من توی زندگی هر وقت به نکات مثبت یا بهتر بگم به جنبه ی مثبت کاری فکر کردم وباورش کردم در اون کار موفق شدم مثل در جنبه ی تحصیلاتم ،ازداوجم ،بچه داریم وخیلی جنبه های دیگه وخیلی از دوستان نزدیکم چون به جنبه ی منفی موضوع توجه کردن توی این زمینه شکست خوردن وحتی درازدواج کارشون به جدایی هم کشید ولی در زمینه هایی که من به بخش منفی اون موضوع توجه کردم شکست خوردم مثلا در زمینه ی رانندگی چون همیشه باورم این بوده نمی تونم راننده ی خوبی باشم تاحالا نتونستم رانندگی رو درست وحسابی یادبگیرم درحالی که آبجیم چون باورکرده که رانندگی آسونه ومی تونه یه راننده ی خوب باشه رانندگی رو خوب یادگرفته وماشینشم خریده ورانندگی می کنه
لاغرشدن ( لاغری با ذهن ) آرزوی خیلی از افراد است که اضافه وزن دارند
مانند ثروتمند شدن که آرزوی افراد فقیر است
ویا سلامتی که آرزوی بیماران است
یا خانه دار شدن که آرزوی مستاجرین است
این مثالها نشان میدهد که دودسته از افراد وجود دارند که عده ایی به آرزوهاشان میرسند وعده ایی همچنان در بدست آوردن آرزو هاشون سرگردانند
در زندگی به هر چیزی که توجه بیشتری داشته باشیم از همان وارد زندگی امان میکنیم
دو دسته افراد وجود دارند عده ایی به نکات مثبت توجه بیشتری میکنند وعده ایی به نکات منفی توجه بیشتری نشان میدهند
تفاوت این دودسته به توجه به نکات مثبت ومنفی ذهنشان است
عده ایی که به نکات مثبت در ذهن اشان توجه میکنند وبه خودشان امیدواری میدهند معمولا در کسب نتیجه موفق ترند چون برداشتشون از مسیری که در پیش دارند مثبت وقوی است وبا اعتماد به نفس برای کسب پیروزی گام برمیدارند وتلاش میکنند
اما عده ایی که به نکات منفی ذهن اشون بیشتر توجه میکنند همش در یاس ونامیدی هستند شک و دودلی برای تصمیم گیری دارند ودر نهایت ذهن منفی بافشون غالب برآنها میشود اعتماد به مسیرشون ندارند وسعی تلاش را بیهوده میدانند در نتیجه هیچ نتیجه مطلوبی هم بدست نمیاورند
در جهان هستی قوانین برای همه یکسان است وموضوعات هم یکسان است و هرکسی به اندازه محتویات ذهن اش از این جهان برداشت میکند چه مثبت باشد و چه منفی فرقی برای جهان هستی ندارد واین نتایج بستگی به خود فرد دارد
حالا این موضوع در باره لاغری با ذهن چگونه است ؟؟؟؟؟؟
در لاغری با ذهن هم به همین شکل است یعنی برای لاغر شدن هم دو دسته وجود دارد عده ایی که این مسیر لاغری با ذهن را باور کرده اند وبه آن اعتماد دارند وبا دید مثبت به این مسیر نگاه میکنند واز شواهد آن تاثیر مثبت میگیرند وبه خودشان امیدواری میدهند وسعی وتلاش در به کارگیری تمرینات دارند این عده صد درصد به نتیجه مطلوب خود که لاغری وتناسب اندام است میرسند هیچ عجله ایی هم ندارند چون ایمان دارند نتیجه در انتظار آنهاست وبا خوشدلی واحساس خوب هر روز یک گام به سمت هدفشون برمیدارند
عده ایی که به نجواهای منفی ذهن اشون توجه میکنند اکثرا بی اعتمادند دچار شک و دودلی هستند ناامید ومایوس هستند شاید تا نیمه راه هم بیاند ولی در نهایت مسیر را رها میکنند چون ایمانشان به این مسیر کم است مدام با خود میجنگند ولی در باز منفی بافشون پیروز میشود چون تلاشی نمیکنند چاقی در نظر آنها مثل یک غول است وبه قدرت ذهن خودشون ایمان ندارند که بتوانند از پس چاقی بربیاند در نتیجه رهاش میکنند وهیچ وقت لاغر نمیشوند
نکته مهم این است که افراد مثبت نگر هم مانند افراد منفی نگر دچار اضافه وزن هستند اما آنها با دید مثبتی که دارند وبرای آموزش ها اهمیت قائل هستند وتمریناتشون را درست انجام میدهند و لاغر شدن برای این عده ساده وراحت جلوه کرده وباور لاغری آسانترین کار دنیاست را به گوش جانشان سپردند این افراد صد درصد به تناسب دلخواه اشون میرسند
اما عده ایی که منفی گرا هستند اسیر نجواهای منفی باف میشوند ودر نهایت رویا لاغری را رها میکنند چون برای آنها لاغرشدن سخت ترین کار دنیاست
این باور مخرب مانع بزرگی برای لاغر شدن است که در ذهن تمام افراد وجود دارد ولی خیلی ها از آن بیخبرند مگر این که در دوره شرکت کنند تا این باور مخرب شناسایی بشه وبتوانند با فرمول درست وجایگزین کردن فرمول درست این باور مخرب را کمرنگ کنند
موضوعی که بسیار تاثیر گذار است وباوری که باید تعقیر کند چون جسم ما به طرف سلامتی ولاغری میرود وپیش فرض ذهن انسان لاغری است اما ما خودمون با مانع تراشیدن باعث میشویم که به سمت لاغری نرویم
زمانی در کاری ما برنده شدیم وبه هدف امون رسیدیم گه خودمون وتوانایی های خودمون را قبول داشتیم وباورهای ذهنی امون مثبت بوده بارها در زندگی این تجربه ها را داشتیم در تحصیل در کسب وکار اگر باور داشتیم موفق میشویم موفق شدیم بارها هم به بخش منفی توجه کردیم و در کاری که میخواستیم انجام بدهیم شکست خوردیم در صورتیکه در همان موضوع افراد دیگر موفق شدند چون آنها به جنبه مثبت ذهن اشون توجه کردند
در لاغری هم به همین شکل است فردی که به بخش منفی ذهن اش توجه میکنه وهیچ اقدامی برای لاغر شدن نمیکند چاقی را میپذیرد چون همت تعقیر کردن را ندارد ولاغر شدن را سخت میپندارد چون در پیش خودش میگوید لاغر شدن سخته باید کلی رژیم بگیرم ورزش کنم واین نجواها نمیگذارد حرکتی بکند ولاغر شدن مکرر وشکست خوردن در آن و بازگشت به حالت قبل باعث باور شدن این میشود که لاغر شدن سخته واین افراد چون نجوای منفی اشون زیاده به این باور دامن میزنه واین افراد تا این باور را نشکنند نمیتوانند لاغر شوند
ولی افراد مثبت نگر وقتی آموزش میبیند با دلایل برای خودشون اثبات میکنند که لاغر شدن آسانترین کار دنیاست منم خودم بارها سختی چاقی را در ذهن ام تشریح کردم که چاقی باعث کمبود اعتماد به نفس میشود نمیشه هر لباسی با هررنگ دلخواه بپوش دچار کلی بیماری مثل فشارخون دیابت کمردرد زانو درد میشم پس چاقی سخته ولاغر شدن خوبه چابکی وسلامتی داره اعتماد به نفس بیشتره ارتباط با افراد بیشتر میشه وکلی مزایا داره پس لاغرشدن آسانترین کار دنیاست
چاقی خیلی سخته چون همیشه با آدم میتونه بمونه واین همه زحمت برای انسان داره ولی نباید با چاقی جنگید باید با صلح وآرامش با انجام تمرینات ونوشتن آن تمرینات آرام آرام به ذهن یاد بدهیم که باور غلط چاقی سخته را بشکنیم وبه جایش باور عالی لاغر شدن آسانترین کار دنیاست را جایگزین کنیم این پروسه نیاز به اشتیاق وپشتکار در انجام تمرین ها دارد بخصوص نوشتن تمرینات وخواندن نظرات دوستان چون ذهن اصل را از بدل تشخیص نمیده وقتی احساس خوب دوستان را در نوشته هاشون میخوانیم ذهن فکر میکند این مورد برای خودش است وبیشتر ترغیب میشود که نقشه ذهنی را براساس لاغر شدن بکشد پس در انجام تمرینات نباید کوتاهی کرد چون تداوم این کار ما را به موفقیت میرساند این جسمی که الان هستیم حاصل افکاری است که قبل دوره داشتیم والان با آموزش افکار جدید در اینده صاحب جسم جدید هم خواهیم شد
با ارزوی موفقیت برای استاد عزبز وهمراهان خوبم
با سلام
امروز ۳ باری فایل گوش کردم خیلی برام جالب موندن دراین فایل نه تنها اونو برام تکراری نمیکنه بلکه کلی چیز یادم میده جدیدا صبح ها زودتر پا میشم وفایل صبحگاهی بیشتر بهم میچسبه وبیشتر باهاش کانکت میشم حتی میثاق نامه رو هم با اشتیاق بیشتری میخونم وبهتر درک میکنم تازه فهمیدم که من همش چند روزیه که دارم میفهمم فایل ها رو برام خیلی جالب هر چی جلو تر میرم احساس میکنم تا حالا خیلی کم میدونستم ودرهای جدیدی به روم باز میشه بارها فایل خانم منفی باف گوش کرده بودم واینکه شیطان که به من میخواد هی نا امیدی ونتونستن وضعف بگه در صورتی که خود من که فرشته مهربانمه وخدای مهربانم واصل وریشه ام هرگز اینطور نخواسته ونبوده و حالا درک جدیدی که این منم که به خودم گفتم که بارها میتونم یا نمیتونم راستش از وقتی این دوره رو شروع کردم یک بازی هم روی گوشیم نصب کردم بارها شده که مرحله اش سخت شده ومن مجبور شدم بیش از ده بار بازیش کنم تا ردش کنم دیشب همسرم بهم گفت این بازی مراحل بالاش خیلی سخته چطور ردش میکنی گفتم من میتونم به زانو درش میارم وهر چقدر لازم باشه مرحله شو تکرار میکنم تا بالاخره ببرم که خودم متوجه نکته جالبی درحرفم شدم من لذت میبرم از پیروز شدن ونتیجه گرفتن وتسلیم نمیشم ودر کنارش لذتم میبرم حتی اونقدر به خودم باوردارم که بازی همسرمم میبرم وبارها شده که هر وقت دربازی تسلیم میشه بهش میگم فقط باید استرستو کنار بگذاری وقتی دیگه حوصله شو نداری بازی نکن وفقط وقتایی که دوباره انرژی داری بازی کن در زندگی هم همینه من ۵ ماهه این بازی رو دارم ومرحله ۵۰۰ هستم یعنی ماهی ۱۰۰ تا به طور میانگین اما این حقیقت نداره چون بعضی ماهها بیشتر بازی کردم وبعضی ماهها کمتر واگه کسی بهم میگفت باید ماهی ۱۰۰ تا مرحله بری یا بعد ۵ ماه مرحله ۵۰۰ باشی همون اولش بازی رو پاک میکردم تناسب اندامم همینه من ۵ ماه دراین مسیرم شاید تقریبا همین حدود فایل گوش کردم وچیزهایی یاد گرفتم حالا رسیدم به مرحله چالش برانگیزش برای اینکه موانعمو رد کنم باید هی تکرار کنم وهی بازی کنم تا بتونم این مانعم که برام مشهود شده رو رد کنم حالا شده ۲ بار یا ۲۰ بار یا حتی بیشتر مهم نیست مهم اینکه هر چی که من بالاتر برم نتایجم بهتر میشه موانعم کنار میره ومن به هدف خودم نزدیک تر میشم هدف این بازیم ساخت کل یک هتل که من الان موفق شدم بخش هاییشو تکمیل کنم درست مثل خودم من موفق شدم آرامش خودمو درست کنم شادیمو بخشیشو درست کنم اشتیاقمم درحال تکمیل فعالیتم بهتر شده انگیزم امیدم منم مثل این هتل درحال ساختم حالا هر چقدر بیشتر بسازمش تکمیل تر وبهره برداریش بیشتر میشه واین بسیار منو خوشحال میکنه
با سلام
امروز چند باری این فایل گوش کردم ودیدم ولی احساس میکنم خیلی کم باید چند روزی در این فایل بمونم جدیدا احساسات عجیب وجالبی میاد سراغم مثل همین که دلم خواست چند روزی روزی چند بار گوشش کنم وهر روزم بنویسمش حالا که خوب فکرشو میکنم میبینم واقعا چاقی سخت ترین کار دنیاست وقتی کنترلی رو خوردنت نداری وقتی فقط میخوری ومیخوری وکلی هم براش دلیل داری که مثلا این حیف این خراب میشه این گرون این مفت این خوشمزست این مفید وخیلی چیزای دیگه وکلی رنج آماده کردن وخوردن وبعدشم سنگینی ودرد شکم وعذاب وجدان آزارت میده واز همه اینا گذشته وقتی چاقی همه جات درد میکنه خود من اونقدر زانو وکمر ومچ پام درد میکرد که حد نداشت اونقدر خسته میشدم از یه ذره کار که فکر میکردم کار کردن بد واذیت کنندست وهمیشه شاکی بودم راستی چرا ما آدما اینجوریم همه چیز چپکی یاد گرفتیم وقتی که خستگی شبانه روزی داشتم ودرد در مفاصل وعضلاتم همه دنیا رو مقصر میدونستم غیر از اونی که باید میدونستم چاقی مسبب همه بدبختیای من بود چاقی جلوی خوشبختی من گرفته بود بارها وبارها نتونستم لباس مورد علاقمو بخرم بارها وبارها از شرکت کردن درجمع دوستان وآشنایان سرشکسته شدم بارها وبارها گریه کردم بارها وبارها درد کشیدم از اینکه کمرم به شدت درد میکرد سرپا نمیتونستم مدت زمان زیادی بمونم راه نمیتونستم برم وهمیشه کلی دردپا وزانو وکمر رو داشتم حتی کابوسم شده بود که بالاخره زانوم خالی میکنه ودیگه نمیتونم راه برم یادمه بارها وبارها خواب دیده بودم وقتی چاق بودم که وسط پله ها زانوم قفل کرده ومن درحالی که از درد گریه میکنم ایستادم نه میتونم بشینم نه برم نه بایستم وگریه میکنم واز خواب میپرم ودر حالی که صورتم خیس اشک بلند میشدم خیلی وحشتتاک بود خداروشکر میکنم که راه درست به من نشون داد خداروشکر میکنم که آسیب جدی ندیدم والانم درمسیر متناسب شدنم دارم به سمت سایز ۴۶ میرم واین فوق العاده برای من خوشحال کنندست مدتی که آرامش گرفتم وهی دنبال نمیکنم خوراکی هارو مدتیه که حتی دیگه همه فیلم های دنیا رو نگاه نمیکنم وساعت ها جلوی تلویزیون لم نمیدم جدیدا یک روشی پیدا کردم برای ساخت دوغ با قارچ کفیر که دوغ گاز داروخوشمزه ای درست میشه واز خواص بینظیرش که دیگه نگم براتون جالب که این دوغ جای همه لبنیات مارو گرفته ولذت درست کردنش از همه چیز بیشتر البته بیشتر به خاطر بیماری همسرم این کارو انجام میدم وحتی گاهی اوقات خودم خیلی کم ازش میخورم اما چیزی که من رو خوشحال میکنه اینکه من توانایی درست کردن چیزایی رو دارم که خیلیا ندارن من درخانه مربا ترشی خیارشور دوغ وماست کفیر تنقلات سالم شیرینی رب وهر غذای که دلم بخواد میتونم درست کنم این درحالی که خیلی از دوستمانم حتی قادر به درست کردن یکیشونم نیستن من راننده بسیار ماهریم این درحالیه که مادر من با اینکه ۸ بار امتحان داده ولی هنوز نمیتونه تا سر کوچه ماشین برونه من در ضمن امروز متوجه نکته جالب دیگه ای هم شدم من بسیار انسان بااستعدادی هستم وهر کاری رو بخوام انجام بدهم قطعا انجام پذیر من مدت ها ورزشکار بودم داخل خونه ورزش میکردم باشگاه ورزش میکردم شنا میرفتم میرقصیدم وایروبیک وبدنسازی دو مدیتیشن وخلاصه هر چیزی بگین من درش استادی بودم حالا هم میتونم امروز صبح با شور وهیجان بیدار شدم وفایل صبحگاهیمو گذاشتم امروز با همه روزای دوره فرق داشت خیلی شاد وسرحال بودم چون تازه متوجه شده بودم که خانه من احساس من ومن لیاقت بهترین هارو دارم من قصر میخوام وعاشق زندگی کردن درقصر خودمم پس باید بسیار شاد وبا احساس خوب باشم وخدارو هزاران بار برای حال خوشم برای ثروتی که هر روز بیشتر به زندگی من میده به به برای سلامتی که هر روز بیشتر میشه دروجود من وهمسرم به عشق وعلاقه ای که هر روز بینمون بیشتر میشه وبیشتر از حتی روز اول همو دوست داریم خداروشکر کنم خدایا مرسی عاشقتم که حال دلمو خوش کردی وخوشم نگه میداریش منکه از خونم بیرون نمیرم همینجور موندم هی سفارشت فوق العادم برسه دستم ممنونم استاد که بهم امروز یادآوری کردین که این خود منم که تعیین میکنم به جنبه مثبت هر چیزی فکر کنم یا منفیش اگه من بگم میتونم وراحت ترین کار دنیاست قطعا همون جور میشه مثل آشپزی وشیرینی پزی ورانندگی که برای من راحت ترین کار دنیاست الان میخوام بگم که متناسب شدن وورزش کردنم آسون ترین کار دنیاست امروز توی رختخوابم قبل بیدار شدنم ورزش های خوابیدنی واستقامتی کردم وخیلیم راحت بود واقعا آسون ترین رفتم بیرون پیاده روی کردم واقعا لذت بردم از هوای تازه وتمیزی که به خاطر بارون دیشب بهشت شده بود وآسون ترین کار دنیاست پیاده روی متناسب شدن وبا لذت غذا خوردن لباس های رنگارنگ ومتناسب پوشیدن وبا آرامش رسیدن بهش واقعا آسون ترین کار دنیاست چون دیگه رنج وعذاب پرخوری نداره دیگه کمردرد وپادرد ودل درد نداره دیگه عذاب وجدان وناراحتی برای لباس پیدا نکردن نداره در ضمن متناسب شدن برای من یک نعمت وخوشبختی بزرگ دیگه هم داشت امروز داشتم برنامه مهد کودک سالمندان میدیدم خیلی جالب بود طرحی بود که سالمندان به همراه بچه های ۴ ۵ ساله چند روزی نگه میداشتن وتغییرات در سالمندان وبچه ها میدیدن طرح موفقیت آمیز بود هم حال سالمندان خوب شده بود هم بچه ها اجتماعی تر ودلسوز تر شده بودن اما چیزی که بیشتر از همه نظرمو جلب کرد این بود که خیلی از سالمندان اونجا با اینکه هم فرزند داشتن وهم نوه اما چون همشون بزرگ شده بودن دیگه دوست وامید وانگیزه ای برای زندگی نداشتن در نتیجه آدمهایی که درجوانیشون بسیار پر تلاش وموفق بودن حالا پیرایی بودن درانتظار مرگ که بسیار افسرده وخموده بودن وورزش کردن به کل کنار گذاشته بودن وقتی دیدم این برنامه رو به خودم گفتم من حتما وقتی پیر شدم میخوام سالم ترین بدن دنیا رو داشته باشم ومن هرگز مثل اینا نمیشم چون دوستان خوبی دراین سایت دارم که هر روزمو باهاشون میگذرونم واستادی که بسیار مهربون وبهم امید میده من میخوام خیلی عمر کنم سالم وشاد ودر نهایت سلامتی وبا آرامش وشادی برم به اون دنیا درضمن تمام فایل ها رو نگه میدارم ومثل گنج وتا آخر عمرم ازشون چیز یاد میگیرم وهر روزمو در خونه بهتری زندگی میکنم خدایا شکرت 🥰🥰
مثل همیشه عالی بود فرشته مهربون کلی از نوشته اتون لذت بردم از دل برخیزد هرآنچه بردل نشیند 👏👏👏👏👏👏
سلام ب همگی🙋♀️این فایل خیلی عالی بود بقولا منو بیدار کرد متوجه خیلی چیزها شدم ک اشتباه میکردم مثلا در مورد رانندگی مادرم همیشه میگفت دخترهای من دل و جرات رانندگی ندارن هیج وقت نمیتونن پشت ماشین بشینن منم اینو تو مخزم کرده بودم ک هیج وقت نمیتونم تا این ک ازدواج کردیم همسرم خیلی دل و جرات داره مجبورم کرد تو میتونی چرا نتونی الان دیگه نزدیک ب ۹ سال ک رانندگی میکنم راه های دور میرم..
فایل “قویترین باوری که مانع لاغر شدن است. “:
ما همه لایق این هستیم که در تمامی موضوعاتى که به ان علاقه مندیم را بتوانیم به قسمت مثبت ان موضوعات، توجه کنیم. 🌸لاغر شدن اسان ترین کار دنیا است.🌸مامیتوانیم با همت خودمون بخش مثبت ذهن خود مون را که در رابطه با لاغری اسان است را دوباره فعال کنیم ، هیچوقت دیر نیست.🌸 لاغر شدن اسان ترین کار دنیا است.🌸زمان برای ذهن و روح ما وجود ندارد.🌸 لاغر شدن اسان ترین کار دنیا است. 🌸هر موقعی ما بخواهیم میتوانیم متناسب شویم مثل اب خوردن. 🌸لاغر شدن اسان ترین کار دنیا است. 🌸
با سلام خدمت دوستان من در زندگی به اهداف زیادی دست پیدا کرده ام که خیلی ها هنوز هم نتوانستند به بعضی از آنها دست پیدا کنند و هنوز اندرخم یک کوچه هستند اما من با شناخت و روحیه قوی و احساس عالی که داشتم به اون هدفهام رسیدم و الان هم مهمترین هدف زندگی من رسیدن به تناسب اندام است که مطمئنم که به آن خواهم رسید چه بخوام چه نخوام چون استارت کار را زده ام و تمام تلاش خودم رو میکنم تا به این مهم برسم چون مطمئنم این هدف من ازاون اهدافیکه قبلا به آنها رسیده ام بسیار آسان تر است و فقط به مقداری تلاش نیاز دارد که من دارم تمام تلاشم رو برای رسیدن به تناسب انجام میدهم و مطمئنم که تلاش من بی جواب نخواهدبود چون از زمانیکه دوباره دوره مرور را شروع کرده ام حال و احساسم بسیار عالیتر از قبل شده است و اشتیاقم برای رسیدن به هدفم هزار برابر شده است و برای رسیدن به تناسب اندام مورد نظرم اینقدر انگیزه و اشتیاق دارم که قابل وصف نیست پس با همین احساس عالی و
اشتیاقم به سمت هدف حرکت میکنم و تا به آن نرسم بیخیال نخواهم شدو قصددارم در این راه به حرفهای آقای حسود خان زشت و ذهن منفی خودم توجه نکنم و تمام تمرکز خودم را روی ذهن مثبت خودم بگذارم و با همسو بشوم تا بدون عجله و استرس به این هدف والای خودم برسم
با سلام.من هم خیلی جاها بوده که با توجه کردن به وجه منفی ذهنم در اون کار موفق نبودم و کسایی دیگه موفق بودن چون بازم میرسیم به بحث توجه شما توجهت هر سمتی باشه اون مسیر حق و انتخاب شماست.
من زمانی که میخاستم درس بخونم همش به سمت منفی بافم گوش دادم و واقعا در اون کار موفق نشدم و خوهر خودم به بخش مثبت وجودش توجه کرد و واقعا موفق شد .
من زمانی که میخاستم رانندگی کنم اونقدر شور واشتیاق داشتم که اصلا به وجه منفی باف توجه نمیکردم و مدام میگفت اگه زدی به یه ادم اگه زدی به ماشین و مدام میخاست منو منصرف کنه و من اصلا به وجه منفی بافم توجه نکردم و از بخش مثبت درونم پیروی کردم و الان خیلی رانندگی عالی دارم .
ولی خواهر شوهرم الان حدوده سه ساله میخاد راننده بشه و هر بار کار رو رها میکنه و به وجه منفی باف وجودش توجه میکنه و اصلا نتونسته رانندگی یاد بگیره .
در مورد لاغری باید بگم چون از روش های مختلفی از راهای اشتباه تصمیم به این کار گرفتم و هر بار شکست خوردم برای همین لاغری برای من سخت بودولی از وقتی در دوره شرکت کردم و چاقی من استپ شد فهمیدم من وقتی از مسیر صحیح حرکت کنم و به وجه مثبت درونم توجه کنم به لاغری توجه کنم به افراد متناسب توجه کنم به لاغری و تناسب اندام دست پیدا میکنم وقتی من فرمول های ذهنی خود را برطرف کنم خودبه خود لاغر میشوم و لاغری برای من اسان میشود
و من زمانی که چاقی من متوقف شد فهمیدم من اگه در مسیر تناسب باشم روز به روز هم از مزایای لاغری لذت میبرم و هم هر روز متناسب میشوم و از اینکه احساسم خوب هست لذت میبرم.
اما زمانی که در مسیر چاقی بودم هم احساس بدی داشتم هم دردهای کمر و زانو داشتم هم همیشه از فشار شکم بیهوش میشدم و توان حرکت نداشتم و از خودم و اندامم متنفر بودم .و خیلی خوشحالم که به وجه مثبت درونم توجه کردم و دراین مسیر زیبا حرکت کردم و میخام زندگی جدیدی رو تجربه کنم.
من اوایل زندگی خلی به رفتارهای بد همسرم توجه میکردم و تا توی جمع مینشستم از همسرم بد گفتم و چند بار بحث بد شده بود و مدام این رفتار تکرار میشد.ولی به لطف خدا از وقتی در دوره شرکت کردم توجهم رو از رفتار همسرم برداشتم و دیگه هیجا در مورد شوهرم نگفتم و دیدم که اون رفتار کم کم کمرنگ شد و خیلی اوضاع بهتر شد.
خدارو سپاسگزارم که در این مسیر قرار گرفتم.
سلام و درود , استاد عزيز & دوستان سرزمين لاغرى با ذهن😊
روز هفتاد و چهارم تكرار ,
❄️جمله ى فايل صبحگاهى بى نظير بود و خوشحال و سپاسگزارم كه در زندگيم هدف عالى دارم . همچنين موزيك هم نشاط آور بود 🎶 🎼 🎵
❄️فايل قوى ترين باورى كه مانع لاغر شدن است .
❄️من اين عبارت رو با اجراى ميثاق نامه تكرار مى كنم , و به خودم يادآورى مى كنم كه ,
” لاغر شدن , آسان ترين كار دنياست ” هر روز كه مى گذره , در اين مسير , باور ذهنى من قوى و قوى تَر مى شه كه من مى تونم با قدرت ذهنم لاغر بشم و با شناخت ذهن مثبت و ذهن منفى بافم , راه و مسيرم هموارتر مى شه . بخش ذهن مثبت و ذهن منفى مدام با همديگه در حال نبرد هستن . در اين مسير با ديدن و شنيدن فايلها و حتى تكرار آنها , هر روز ذره ذره , ريز ريز , افكار و باورهاى اشتباه ذهنى به مرور زمان كمرنگ و كمرنگ تَر مى شن و نجواهاى ذهنى , استدلالها , اما و اگرها … ديگه قوى به گوش نمى رسه . و در قسمتى ديگر بخش معنوى وجود منه كه منو به اعتماد , اميد , آرامش , حال خوب , و احساس خوب هدايت مى كنه , و در اين مسير قوى تَر مى شه .
من آگاهى سطحى از اين دو بخش وجودم داشتم , در اين مسير دريافتم كه اصلى ترين و قوى ترين مانع ذهنى در وجود خودم بود و نه در بيرون از من‼️وقتى رفتارهاى غذايى م مناسب نيود و فكر مى كردم كه فقط با ورزش كردن مى تونم لاغر بشم , بخاطرِ اين بود كه هر موقع ورزش مى كردم , واقعا بدنم در روند لاغرى هم قرار مى گرفت اما همينكه در روند لاغرى قرار مى گرفتم , دوباره از مسير اصلى خارج مى شدم و دوباره بايد شروع مى كردم , اين شد كه پروسه ى لاغرى سالها نتيجه ى چندانى در پى نداشت ! بخاطرِ اينكه با ذهنى انباشته از افكار و باورهاى ذهنى اشتباه در بيراهه بدون هماهنگى با ذهنم داشتم پيش مى رفتم . مسئله ى چاقى و اضافه وزن انرژى منو مى گرفت و بخش ذهن منفى از همين مسئله سالها استفاده كرد تا من خودم رو باور نكنم و سرحال و شاد نباشم , و اين يك دغدغه ى ذهنى بود , به خصوص وقتى كه سالها ندونى , مقصر اصلى چاقى ت خودت هستى‼️اما الان بخوبى مى دونم كه خودم مسئول تمام چاقى خودم هستم , و هيچ دليلى براى چاقى من وجود نداره . همينطور براى خريد مانتو , لباس جشن عروسى و مهمانى مسئله داشتم , در هنگام پرو لباس , احساس بدى در آينه داشتم , و البته پوشيدن مانتوها ى جلو باز راه حل بسيار خوبى براى جلوگيرى از احساس بد چاقى بود , من سالها دنبال لباساى زيبا و قشنگى بودم كه اندامم رو بهتر نشون بده و احساس خوبى هم داشته باشم اما اينطور نمى شد . در اين مسير دريافتم كه بدون هدف برنامه ريزى شده , راه و مسير سخت است .
خداروشكرو سپاس مى تونم از اين مانع هم بگذرم ,
اما بايد هر روز مراقب باشم چون افكار و باورهاى اشتباه ذهنى در اين مسير مدام در ذهنم تكرار مى شوند و از آن طرف خداروشكر و سپاس من پس از سالها هدفم را يافتم و اينبار با هدفى برنامه ريزى شده جلو مى رم و ادامه مى دم , اين مسير بى انتهاست و پايانى نداره .
با تشكر فراوان ,
شاد و سرسبز باشيد💙💜
به نام خداوند بخشننده مهربان
سلام
چه فایل خوبی چه مثالای خوبی
من تا این جمله رو میشنوم که لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست یه چیزی درونم حالش بد میشه که همون بخش منفی باف ذهنم هست که خاطرات تلاش های نادرست منو در مسیر متناسب شدن یادم میاره و اونقدر اونارو واضح و واقعی و دردناک و مشقت بار نشونم میده تا من به تایید برسم
من تایید نمیکنم چطور ؟
با اتفاقات و خاطراتی که از شروع این دوره بدست آوردم
من در حال یادگیری هستم
یادگیری اینکه غذامون نبلعم بلکه درست مثل یک انسان سپاسکزار آرام بجوم، مزه هارو بفهمم، با غذای داغ مثل یک قهطی زده دهن خودمو نسوزونم و از مقدار غذام برای برطرف کردن نیاز بدنم استفاده کنم
این آموزشه دیگه
وقتی من به آموزش هام توجه کنم دیگه نمیگم ای بابا چه زندگی دارم همش باید درست رفتار کنم این که نشد زندگی
نه من دیگه اینو نمیکم
من وجه درست و مثبت و انسانیمو در نظر میگیرم و رفتارهای یک انسان و یک اشرف مخلوقات رو که در اینجا متناسب شدن هست رو تمرین میکنم
دقیقا همونطور که گفتین چاقی سخته خیلی سخت
من زمانی که در دوران بارداری خودمو به وزن 110 کیلو رسوندم خییییییییییییلی تلاش کردم که پرخوری و بد خوری داشته باشم
در حدی که بارداری خطرناکی داشتم
این رفتار از یک عالمه فرمولی ساخته شده بود که داشت هر کدومش در زمان خودش عمل میکرد
اذدواج کردی بیشتر بخور، بارداری بیشتر بخور، شیر میدی بیشتر بخور، میخوای خدا دوست داشته باشه بیشتر بخور، برای شادی روح از دنیا رفته بیشتر بخور، کادوی عروسی دادی بیشتر بخور، تولده بیشتر بخور، خسته ای بخور، ناراحتی بخور، ضعف داری بخور، خوابت میاد بخور
من میتونم همینطور به فرمان فرمول های چاقی که داشتم ادامه بدم و بنویسمشون
حالا با این طوماری که یک عمر تحت آموزشش بودم و به لطف خدا اونقدری هم چاق نشده بودم که در مورد چاقی تلاش کرده بودم ، میخوام آموزش جدیدی رو در وجودم پایدار کنم
آموزش متناسب شدن
خب معلومه اولش فرمول های چاقی خیلی بیشتر خود نمایی میکنه و من میفهمم با چه قدرتی طرفم و فقط باید رو آموزش های جدید توجه داشته باشم
وگرنه از دید فرمول های چاق همیشه غذاها فرصت های تکرار ناشدنی هستند
همیشه باید از هر فرصتی برای مستی از غذا استفاده کرد
برای یک نئشه گی
برای حرکت روی همون حالت همیشگی
من حالا از روی تردمیل چاقی یواش یواش اومدم پایین و میخوام برم روی تردمیل لاغری
یعنی رفتارهای متناسب شدن رو تکرار کنم
همیشه
تا آخر عمرم
اگرم اشتباه کنم اشکالی نداره دوباره رفتار درست رو انجام میدم
تا زنده هستم زمان یادگیری و عمل کردن دارم
اگرم زمان زندگی برای من تمام بشه از اینکه در راه تلاش برای مسیر درست قدم برداشتم پیش خودم سربلندم
مهم تلاش های منه که هر روز دارم با خودم با زندگیم چیکار می کنم
اینکه گفتین لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست وقتی تو ذهنم در مورد این مسئله مقاومت پیش میاد میگم اشکالی نداره لاغر شدن آسون ترین کار دنیا میشه برام اگه الان آسون نیست با تمرین آسون میشه
و چه مثال خوبی زدین که اگه چه کاری مثل رانندگی یا زبان یا هر مهارتی رو بلد نباشیم شاید بعضی زمان ها بهمون فشار بیاد ولی چاقی چیزیه که همیشه بهمون فشار میاره
من اگه مولتی میلیاردم بشم ولی چاق باشم اصلا خوشحال نیستم اصلا
همیشه میگفتم و میخوام که تو هر موقعیتی از موفقیت من متناسب باشم
اصلا وقتی یه آدم موفقی رو میدیدم که چاقه خیلی به دلم نمی نشست میگفتم این آدم ضعف بزرگی داره
من اعتیاد به خوردن و چاق شدن رو در یک انسان چاق دیگه متوجه میشم و دقیقا این ضعف رو متوجه میشم و به نظرم کسی که هر روز روی این اعتیاد کار کنه و هر روز خودشو از نظر ذهنی با رفتار درست کنترل کنه بسیار بسیار بسیار انسان قوی هست
چون داره هر روز یه قدرت بزرگی رو درون خودش شکست میده و به یه قدرت بزرگ و سازنده ای دسترسی پیدا میکنه
تو قرآن خدا آدم و حوا رو مثال میزنه که نباید یه خوراکی رو میخوردند
ماه رمضان رو مثال و رفتار یک ماهه قرار داده که اگه عادت غذایی در انسان شکل گرفته با تمرین 30 روزه اون رفتار هارو تعدیل کنه
و کسایی هم هستند مثل من که هر روز میان توی سایت تا رفتارشونو از طریق آموزش ها ی بسسسسسسسسسسسسیار ارزشمند درست کنند
من خیلی خوشحالم که دارم روی جنبه ی مثبت ذهنم کار میکنم
هر بار که چشمم به شکمم میافته که خب حالا خیلی لاغر تر از شروع دوره شده ولی هنوز خاطرات چاق قبل رو داره و منفی بافم بهم میگه مگه این چربی اضافه ها از بین میرن؟
من بهش میگم من اینارو از کره مریخ نیاوردم
من این اضافه بار و اضافه وزنو خودم ساختم
با تلاش
هر روز با هر بهانه ای خوردم و خوردم
هر روز تلاش کردم و عاشقانه خودمو چاق تر کردم
حالا میدونم که هر روز با تلاش عاشقانه برای متناسب شدن به لطف خدا تو لاغری هم به مهارت میرسم عزیزم
تو نگران نباش
هنوزم عاشق غذا هستم ولی خوبی این روش اینه که من میتونم درست و به اندازه نیازم غذا بخورم و این دیگه محرومیت نیست این رفتار انسانیه که دارم یاد میگیرم انجام بدم
اسمش عشق به خودمه
خیلی خوشحالم اینجا راحت می نویسم و هر روز این فرصت رو دارم که هم با بخش منفی و هم با بخش مثبت درونم زمانی اینجا بیام صحبت کنم و با تمرکز این کارو انجام بدم
مثال غولی خیلی مثال خوبی بود
من این غولی که پاشو روی خوشبختی من گذاشته دور میزنم چون راستش زورم نمیرسه از سر راه برش دارم ولی میتونم یه مسیر خوشگل و دوست داشتنی برای خودم با دور زدن این غول بسازم
بی نهایت ممنونم
خانم ابطحی عزیز
بسیار خودمونی ، جذاب و زيبا نوشته اید. ميخواهم بهتون بگويم که شما نه تنها هرروز در حال یادگیری هستید؛ بلکه با این نظرات زيبا و اموزنده خود، در حال یاد دادن و اموزش دادن هم هستید.😂
انگار ما تنها نیستیم و قدرت یک لشکر بزرگ یک نفره بهم دست میدهد.امروز بسیار حالم خوب بود و زیاد خندیدم.😊
خیلی جالب و اموزنده بود. از الان شگفتی ساز شدنتان را به شما دوست عزیز تبریک میگویم. 🤗
سلام لاله جان عزیز
چقدر از اینکه نظرمو خوندین بهم انرژی بر از محبت دادین ازتون ممنون و سپاسگزارم…..
از اینکه عکس متناسب شدن شما رو که پروفایلتون هست میبینم ، همیشه لذت میبرم و بهتون آفرین میگم…موفق و متناسب ، سلامت و ثروتمند باشید.
من هم از “شما” سپاسگزارم .
سلام
مانع بزرگ
عامل تفاوت
عامل خوشی یا ناخوشی
خدا یا شیطان
چرا شیطان میخواد مارو از خدا دور کنه استاد؟؟
برام سوال شد……
اول به بخش مثبت ذهنت توجه کن…..اون بخشی که در ابتدا ضعیف ولی حالتو خوب میکنه…..
همین که حالتو خوب میکنه بزرگترین دلیل که بهش گوش کنی……
اگر ضعیف یعنی بهش توجه نکردی و خاموش شده…..
اول بهش توجه کن و بمرور با منطقی کردن برای ذهنت بهش دوام بده……
واقعا چی باعث شده استاد بعد این همه رنج و شکست باز برگره؟؟؟؟
اون ندای درون بوده……
راحتش نزاشته…..
واقعا اوضاع اسف باری بوده…..
هر چقدر راحتی داشته باشید سزاوارش هستید…..
یواش یواش …..
کار میبره…..
و با منطقی کردن به خودم گفتم که لاغر شدن آسونترین کار……
💙💙💙
واقعا بنظر منم آسونترین کار……
یک در مقایسه با چاقی
دو از جهت روش ذهنی
من این دوتا رو باور کردم
خب شیطان تا آخر عمرمون باهامون هست دیگه…..
حرفشو میزنه…..
ولی راننده نیست…..
تو مجری هستی…..
💙💙💙💙
خب امور زندگی که برای من راحت بوده برای بقیه سخت:
درس خوندن و موفق بودن در تحصیل…..برای خیلیا غول بود……
در صورتیکه من تعجب میکردم از استدلالشون……
درک و تحلیل مطلب….
فلسفه…..
ادبیات….
روانشناسی……
تنهایی خرید رفتن
تنهایی سفر رفتن هر شهری هر کشوری……
خیلی از دوستام تنهایی خریدم نمیرفتن…..
سه وعده مسواک کردن…..
خیلیا با سختی حتی شب مسواک هم نمیکنن……
لاغری با ذهن برای من الان بسیار آسونه…..
کارهایی که برای من سخت بوده و کارهایی که بنظرم راحت نمیاد
خب من خیلی طول کشید تا امتحان شهری قبول شم……
برای مردا اغلب راحت تر بود
برای من بزرگ کردن بچه راحت نمیاد…..
برای من بردن بچه به مدرسه و مهد سخت میاد……
برای من ازدواج و رفتن به یک خانواده جدید راحت نمیاد….
برای من ریاضی خیلی سخت بود….
اوووووف نگم چقدر بنظرم مزحرف و بی منطق میومد….
برای خواهرم آسونترین کاردنیا…..
💙💙💙💙
استاد البته من از خیلیا شنیدم که مثلا چاره دیگه ای نداریم…..بچه را باید بزرگ کرد دیگه…..
باید با شوهر ساخت دیگه…..
باید بخونیم دیگه
🌹🌹🌹
استاد نظرتون راجع به این جمله و منطق که میگن چاره دیگه ای نداریم چی؟؟؟؟
چون من خیلی شنیدم…..
سلام دوست عزیز
اونی که نظرش اینه چاره دیگه ای نداره در واقع قبول کرده که دنیا به همین شکله و قابلیت تغییر کردن رو نداره و هیچ سعی و تلاشی هم برای تغییر نمیکنه
کاملا موافقم یه جمله معروف ازآنتونی رابینزهست که میگه؛آنکه می گویدمی شودوآنکه می گویدنمی شود،هردوراست می گویند….اختلاف دربینش دوفردوباورهاشونه که نتیجه ی متفاوت براشون رقم می خوره
به نام خدا سلام
من وقتی مدرسه میرفتم ذهن منفی بافم به من میگفت که رشته تو به درد نمیخوره واشباع شده ومن بااینکه نمرات خوبی داشتم نتونستم نتیجه خوبی توکنکور بگیرم وکلا درسم رو رها کردم درصورتی که خیلی از دوستام تورشته ی موردعلاقه شون قبول شدند والان شغل خیلی خوبی دارن ولی من در دوره لاغری باذهن شاید کمی طول کشید ولی به خوبی تونستم جنبه مثبت ذهنم رو تقویت کنم والان به خوبی درمسیر قرار گرفتم وایمان دارم که به هدفم میرسم وهرروز ایستگاههای لاغر شدن رو درذهنم ترسیم میکنم وباعشق خودم رو در ایستگاه آخر میبینم من عاشق متناسب شدن هستم وذهنم آن را پذیرفته ورفتارم با هدفم وخواسته ام هماهنگ شده ومن را به آرزوی قلبی ام میرساند
با سلام
من می خوام تجربه خودم رو درباره دوره بگم اون ماه های اولی که شروع کرده بودم به دوستی که اون هم اضافه وزن داشت دوره رو پیشنهاد کردم و اون گفت دیدتش ولی نه بابا اینطوری نمیشه اما من با همه تردیدهام به صدای درونم گوش دادم، که میشه، این عدالت خداست این طبیعی که تو عادی زندگی کنی و متناسب بشی و متناسب بمونی؛ و حالا که چندیدن ماه گذشته و من برای بار دوم دوره رو مرور می کنم نه تنها رفتارهام عالی بلکه تغییرات عالی جسمی داشتم که واقعا خدارو شکر می کنم که توی مسیر موندم و دارم طعم موفقیت رو می چشم . اهمیتی نداره ذهن منفی باف چی بگه من روش صحیح زندگی کردن رو یادگرفتم و دارم از اینکه درست غذا می خورم و خیلی از باورهام کمرنگ شدن باورهایی که آزارم میداد لذت می برم. لاغر شدن و تناسب اندام داشتن راحت ترین کار دنیاست چون تو خوشحالی به راحتی زندگی می کنی و لذت می بری و خوش اندامی واقعا زیباترین راحت ترین کار دنیاست. اینکه دیگه فشار شکمی نداری ولی از غذایی که می خوری لذت می بری و هرروز هم خوش اندام تر میشی یعنی لاغر شدن و رسیدن به تناسب اندام راحت ترین کار دنیاست.
با سلام خدمت استاد گرامی وهمگی دوستان عزیز
منفی باف ذهنمون واقعا هم یک غول بیشاخ ودم که هیچ نقطه ضعفی نداره جز بیتوجهی جالب دیروز با همسرم رفتیم وبرام یک پالتو زمستانی خرید پالتو قبلیم بسیار کهنه ومندرس شده بود وخیلی وقت بود که به دلیل چاقیم از خرید کردن انصراف داده بودم حتی قبل شرکت در دوره وهمیشه گریه ام میگرفت اگه همسرم میگفت لباس هات خوب نیستن وباید چیزی بخری یادمه آخرین بار درحالی که میدیدم مانتو اونم آخرین سایزش توی تنم زار میزنه با بغض نخریدم وبیرون که اومدیم گریه کردم وبه همسرم گفت دیگه منو مجبور به خرید نکن خیلی غضه میخورم من در دوره به خودم قول دادم هیچ وقت خرید نکنم مگر اینکه واقعا مجبور باشم خلاصه دیروز بعد ۳ .۴ ماه از آموزش متناسب شدن من مجبور به خرید شدم وقتی رفتم داخل فروشگاه حتی سایزمو نمیدونستم فروشنده بهم نگاهی کرد وگفت سایزای بالا داریم وکارهای خیلی بزرگشونو نشونم داد اما گفت یه کار دیگه داریم که سایزش ۴۸ وبعید میدونم بهتون بخوره من خیلی از پالتوش خوشم اومد واقعا قشنگ بود با این حال گرفتم ورفتم داخل اتاق پرو ودقیقا اندازم بودداشتم از خوشحالی پر درمیوردم البته خیلی گرون بود😂😆ونخریدمش اما دقیقا سایز ۴۸ یک پالتو دیگه خریدم همراه شال وشلوارش یکم نو نوار شدم خیلی خوشحال شدم از این تغییر فوق العاده وهمسرمم بهم گفت که از این به بعد دیگه مشکل پیدا کردن سایزتو نخواهی داشت وهمیشه لباس برات گیر میاد واقعا حرفش خوشحالم کردبعد مدت ها لباس خریدم برای خودم وهمونی که دوست داشتمو خریدم من از امروز با خودم عهد میکنم که من در روز۱۸ آذر۱۳۹۹ دیگه هیچگونه لباسی نخرم تا زمانی که واقعا مثل دیروز بی لباس بمونم وبه این تعهد خودم متعهد میشوم وبه هیچ وجه تعهد خودمو نمیشکنم اگه سایز ۴۸ اینهمه در من اشتیاق ایجاد کرده پس سایز ۳۸ که مورد علاقمه ودر مسیر رسیدن بهش هستم چقدر در من اشتیاق ایجاد میکنه🤩🤩🤩😍😍😍😍🥰🥰🥰🥰من از تغییرات خودم نهایت لذتو میبرم وعاشق خودمم که در مسیرم واینهمه هر روزدارم فوق العاده تر از قبل میشم
یه چیزیم بگم دوستانم واقعا نکات عالی درمورد این فایل گفتن وواقعا لذت بردم منم در آشپزی وقنادی وکارهای هنری ورانندگی وقبولی درکنکورم موفق بودم ودقیقا برای اینکه کوتاه نیومدم وهر روز براش تلاش کردم موفق شدم وخب در جاهایی هم بوده که بقیه از من موفق تر بودن مثلا در ورزش که همکلاسیام بهتر از من بودن در شنا که خالم بهتر بود در کار کردن بیرون خانه مادرم ودر چیزای دیگه هم بود اما نمیخوام یادم بیارم ناراحتم میکنه من دوست دارم روی موفقیتام تمرکز کنم اصلا دوست دارم من شگفتی ساز بشم ومیشم هم حتما متناسب میشم وبعدشم شروع میکنم به تک تک آرزوهام میرسم یادمه که استاد در یکی از فایلاشون گفتن که خودتو اصلا بابقیه مقایسه نکن اصلا برات مهم نباشن بقیه چجورین اگه بقیه خوششون نمیاد خب نیاد تو به فوق العاده بودن فکر کن وهر روز بیشتر عاشق خودت باش وهر کاری برای شادی خودت انجام بده من فوق العادم من بینظیرم من زیبام من عاشق خودمم من هر کاری اراده کنم میتونم وقادرم انجامش بدم من بهترین مخلوق خداوندم من اشرف مخلوفاتم ودر شان خودم با خودم رفتار میکنم ومنفی باف ذهنمم کاری ندارم بهش جنگی نیست فقط دوستی وصلح با تناسب اندامه وبی توجهی به حرف های ناراحت کننده منفی بافمه من میتونم ومن بینظیرم
هروقت این فایلو گوش میدم دوباره تمام موفقیت ها و همچنین کارهایی که نتونستم دراونا پیشرفتی داشته باشم جلو چشمم ردیف میشن یه سمت موفقیت های من که خودم بهشون پر وبال دادم و به توانایی های خودم تکیه کردم و بخش مثبت ذهنمو قوی کردم و خیلی راحت درشون موفق شدم مثل تحصیلات عالی که من عاشق درس خوندن بودم و تونستم ادامه تحصیل بدم و بامعدل بالا مدرکمو بگیرم توی دانشگاه استادی بود که همه می گفتن از این استاد خودتو بکشی نمره بالا نمی تونی بگیری ولی من اینو باور نکردم وگفتم دیگه هرچی باشه میخواد از جزوه وکتابش نکته بگه منم همشو میخونم و روز امتحان هیچ ترسی نداشتم و خودمو باور کرده بودم و به راحتی از اون درس نمره نوزده گرفتم یادمه خیلی از دوستان نمرات پایین گرفتن و بعضیا هم از اون درس افتادن چون خودشونو باور نداشتن وفقط از اول ترم به بخش منفی ذهنشون قدرت داده بودند. اما مثلا در زمینه خیاطی من همیشه می گفتم من نمی تونم خیاطی یاد بگیرم خیاطی خیلی سخته کشیدن الگو دقت میخواد و… خواهرم به راحتی خیاط ماهری شد و هرچه سعی کرد در حد ساده به من آموزش بده من یاد نگرفتم چون از خیاطی توذهنم یه غولی ساختم که من نمی تونم شکستش بدم😕 برای گرفتن گواهینامه رانندگی هم اولش دچار ترس شدم اما مربیم همیشه می گفت رانندگی خیلی آسونه و من از بچگی تونستم رانندگی کنم و از موفقیتاش برام می گفت این بود که منم کم کم باورش کردم و تونستم به آسونی گواهی نامه بگیرم اما بعدش که می خواستم رانندگی کنم دور واطرافم همه فقط می گفتن مواطب باش تصادف نکنی و حواستو جمع کن فلان اتفاق نیفته و خلاصه اینقدر گفتن که من ترسیدم و از رانندگی کردن فاصله گرفتم و الان حس می کنم جرات رانندگی کردن به تنهایی رو ندارم😐 در زمینه کارهای هنری وقتی رفتم اموزش به راحتی اب خوردن یاد گرفتم هم علاقه داشتم وهم اینکه می گفتم من استعدادشو دارم ولی بعضیا با اینکه اونجا میومدن مرتب می نالیدن که وای چه سخته و نتونستن اون کارو ادامه بدن. وقتی برای دوره کامپیوتر ثبت نام کردم اون موقع تو خونمون کامپیوتر نداشتیم و نمی رسیدم تمرین کنم یادمه یه میز کوچیک داشتم همیشه می رفتم می نشستم پشت اون میز و تو ذهنم تموم اون نکاتی را که تو دفترم یادداشت کردمو تمرین می کردم البته اونوقتا نمی دونستم این کار ذهنیه می گفتم دارم مرور می کنم الان می فهمم که همون موقع من تجسم می کردم و همیشه ده دقیقه زودتر می رفتم آموزشگاه که یه کمی تمرین کنم ولی با این حال چون علاقه داشتم با نمره عالی تونستم مدرک کامپیوتر بگیرم. در زمینه لاغری هم قبل از دوره همیشه حرفم این بود که من به راحتی چاق میشم یعنی حتی تو یه هفته می تونم سه یا چهار کیلو چاق بشم ولی اگه رژیم بگیرم به زور وزن کم می کنم و این بود که همیشه واسه لاغرشدن کلی زحمت می کشیدم باشگاه می رفتم، رژیم می گرفتم، پیاده روی می کردم ولی به سختی وزن کم می کردم اوایل دوره که یه فایلی گوش دادم و استاد می گفت با من تکرار کنید لاغر شدن آسانترین کار دنیاست دیدم همونم برام سخته ولی از روزی که باورش کردم و توذهنم اینو پذیرفتم تغییرات فیزیکی منم شروع شد و دیدم که واقعا لاغر شدن آسونه چون من به راحتی بدون هیچ رژیم و ورزشی می دیدم لباسام یکی یکی دارن برام گشاد میشن و خدا را شکر تو مسیر قرار گرفتم و ادامه میدم تا به هدفم برسم
سلام استاد
این فایل باعث شد بیشتر روی خودم وذهن ام تسلط پیدا کنم وبخش منفی ذهن ام را آنالیز کنم تا بحال فکرم این بود که آدم بسیار مثبتی هستم وقتی بیشتر دقت کردم فهمیدم آدم بسیار نگرانی هستم هنوز اتفاقی نیافتاده من نگرانم وفکر و ذهن ام دچار تشویش و نگرانی است پس این نشان میده من بیشتر به ذهن منفی ام گرایش دارم نه مثبت البته در کارهایی که ایمان داشتم درسته خیلی خوب پیش میرفتم به نظر من استاد در هرکاری ایمان به خداوند انرژی مثبت وذهن مثبت را تقویت میکنه مثلا در همین پروسه لاغری اول ایمان به خداوند که جسمی سالم ومتناسب به ما داده ودوست داره ما سالم ومتناسب وخوب با احساس خوب باشیم میتواند موفقیت مارا تضمین کنه واین ایمان سرچشمه همان نور الهی است من ایمان دارم که لاغری با ذهن بهترین روش برای لاغر شدن است وخداوند مرا لایق این روش دانسته که من به سمت این دوره با استادی چون شما هدایت شدم وبخش منفی ذهن ام که نگرانی های بی مورد را جلوه میدهد از این پس کم رنگ وکم رنگترش میکنم تا بتوانم احساس خوب خودم را تعمیم وگسترش دهم
سلام
مانع بزرگ
بزرگترین مانع
🔮
امروز غروبی بهم الهام شد بیام مدل نوشتن کامنتو تکمیل ترش کنم
و اول تیتر بدم بعد تحلیلش کنم تا قششنگ مثل تابلو تو دیوار ذهنم جا بگیره
با چارچوب
🔮🔮🔮
بقول استاد همه فایلا مهمن
نمیشه گفت این یکی مهمتره
من وقتی ریز میشم کلی نکات دستم میاد و ی سری از جمله ها را بار چندم به بعد میشنوم
قبلشم بگم این واقعا پاشنه آشیل خودم بود
من تا امشب میگفتم این منفی و مثبت مال من نیست، من فقط دارم مثبتمو میشنوم
امشب فهمیدم من نمیخواستم بپذیرم این خاصیت ذهنو
آقا من با اعتماد به نفس کامل میپذیرم بخش منفی دارم
اونکه ناامیدم میکنه
اونکه میگه بیخیال قانون واس تو نیس اصلا چقد تو ساده ای دختر
البته تو زمینه ثروتااا وگرنه تو لاغری که خیلی کنارش زدم
خب حالا که پذیرفتم این وجه انسانیمو که همه هم دارن، بقول استاد راحت تر صداشو میشناسم و میفهمم اومده گول بماله سرمو😂😂😂
نه اینکه حقیقت محض که داره میگه نمیشه بلکه بخش منفی وجود من
این گشایش امشبم
🎀🎀🎀🎀
حالا نکات مهم این فایل که من با مدار الانم برداشت کردم:
۱_ بزرگترین مانع نرسیدن به اهداف
۲_ تشکیل شدن ذهن هر انسان از دو بخش
۳_روند رو به بهبود و سلامتی خاصیت همیشگی جسم انسانهاست
۴_ بخش منفی ذهن همواره با ماست، حالا شکل و لباسش در مراحل تکاملی ما متفاوته
۵_ دلیل تفاوت در نتایج توجه به بخش مثبت یا منفی ذهن و لاغیررررر
۶_ بخش مثبت را باید دید و پررنگش کرد
۷_ آگاهی از قدرت ذهن ،عامل اصلی حرکت استاد بعد از بارها شکست خوردن از لاغری بوده
۸_روند باورسازی و منطقی کردن لاغری
۹_ ارتباط سخت بودن چاقی با ماهیت اصلی ما
۱۰_ نحوه شکست خوردن غول چاقی و اضافه وزن در ذهن
۱۱_ نوشتن مواردی که برای ما سخت بوده و دیگران توش موفق بودن و بالعکس برای تقویت اگاهی از سیستم ذهن
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
مانع بزرگ
اگر موانع را برطرف کنیم خود بخود لاغر میشیم چون روند جسم رو به سلامتی و بهبود
مثل سنگهایی که در مسیر رودخونه هستن و حرکت آب را مختل کردن…
من اینجا خیلی فکر کردم که واقعا جسم خودش رو به سلامتی!!!
وات؟؟؟
بعد دیدم خب موادی که ما تغذیه کردیم برای رشد فیزیکمون با بقیه آدما یکسان…چرا جسم یکی بیمار جسم یکی سالم
خب داستان تو ذهن اون آدمه
یعنی مواد تشکیل دهنده جسم ما مثل آب نوشیدنی که همه شهر میخورن یکی یا نور یا غذا
پس این جسم مشکل نداره
داستان جای دیگس
وقتی جایی زخم میشه بطور خودکار بدن شروع به ترمیم میکنه
مگر اینکه اختلالی ایجاد شده باشه
چاقی هم یک اختلال در مسیر تناسب جسم
حالا ما اینجا هستیم تا این اختلالو رفع کنیم و جسم مسیر تناسبو ادامه بده
باید نکاتی را بدونیم:
کار ما از ذهن شروع میشه
یعنی حرکت به سمت رفع اختلال از ذهن شروع میشه
و ذهن ما بخش مثبت و منفی داره
مثبت میگه ببین این همه آدم لاغر شدن
….منفی میگه کار تو نیست اینا شانسی لاغر شدن
تو نمیتونی
تو عاشق غذایی
تو فشارت افت داره
تو ضعف میکنی
و…….
حالا تنها وظیفه تو اینه که بخش مثبتتو راه اندازی کنی
یعنی به همون ندای ضعیف قلبت در اوایل دوره دل بدی
درسته که اول کار بخش منفی بزرگتره اما بمرور که تو توجهتو و تمرکزتو بیشتر مواقع به مثبتا بدی میبینی کلی رفتارات تغییر کرده
کلی حسهای بهتری داری
و دوباره به این حسهای بهتر و رفتارای جدیدتر توجه کن تا بزرگتر بشن
🔮🔮🔮🔮🔮🔮
دوستان عزیزی که کامنت را میخونید واقعا این روندو من الان با قدرت تایید میکنم چون خودم با این شیوه به بخش منفی غلبه کردم
🎀🎀🎀🎀
به جوانه تازه و کوچیک تناسبم توجه کردم
ازش مراقبت کردم
بهش توجه کردم
تغییراتمو بلد کردم
و روزانه این کارو انجام دادم تا یکهو برگشتم عقب و دیدم یک تغییر بزرگ در احساسات و شخصیت من رخ داده و کلی وزن کم کردم
🎀🎀🎀🎀🎀
میتونست ماجرا به شکل دیگری رقم بخوره
میتونستم دوره را بزارمش کنار و بگم مال تو نیست
نمیشه
خدا بتو که رسیده نمیدونم چرا نمیخواد تغییر ایجاد کنه و ازین حرفااااا
ولی با برنامه ریزی تمیز و حرفه ای تمرینا من افسار ذهن بسیار منطقیمو بدست گرفتم و لاغر شدم
و واقعا لاغر شدنو تو ذهنم خیلی آسون کردم
گفتم میشه
میشه فریبا
توهم میتونی باوقار و لاغر بشی
و الان هم بخش منفی را دارم با لباسی متفاوت تر
اما درصدد این که نتایج منا خوار کنه
🎀🎀🎀🎀
میگه درسته شکمت خیلی جمع شده اما صاف شدنش یک رویاست😄😄😄
فقط بگم که جنس این منفی باف اصل آلمانه
بیکار نمیشینه و مداوم در حال کار
😂😂
من دو تا درس خیلی مهم گرفتم اولیش این بود که استاد بعدز آگاهی از قدرت ذهن شروع به حرکت کرده با وجودیکه بارها شکست خورده بوده و ذهنشون خیلی مقاومت داشته
اما ذهن حرف حق را میپذیره بالاخره
🎀🎀🎀🎀
دوم روند منطقی کردن آسان بودن لاغری برای ذهنشون بوده کهخیلی نکته داره و تو چندتا فایل قبلا آموزشش دادن
یادمه یک تمرین دادن و گفتن تا میتوانید شادی و خوشحالی را به لاغری نسبت بدید و ناراحتی و غصه را به چاقی تا ذهنتون بخودش بیاد و بیدار بشه
🌹🌹🌹🌹
تمرینی که برای هر هدفی خیلی تاثیر گذاره
🌹🌹🌹🌹
حالا یک سوال؟؟؟
چرا چاقی انقدر با رنج و سرخوردگی همراه؟؟؟
چون ما رو از اصل خودمون دور میکنه….و هر دوری از اصل حال بد را به همراه داره
یکجور اضافه کاری
🌹🌹🌹🌹
غول چاقی
عدم مبارزه با غول چاقی
🌹🌹🌹
استاد اول اومدن چاقی را تبدیل به یک غولی کردن که مسیرهای رفاه و خوشبختی ذهنو مسدود کرده
این تصویرسازی برای بیدار شدن ذهن و پی بردن به وضعیت جسمی که حفظ بقاشو بر عهده داشته از نون شب واجب تر
🎀🎀🎀🎀
حالا این غول بوده
چیکارش کنیم
یک نکته مهمی که استاد اوایل دوره گفتن این بود که با چاقی مبارزه نکنید با لاغری دوست بشید
این خیلی قشنگ بود
به دل من خیلی نشست
🌹🌹🌹🌹
تو ی کارتون یا بازی یک غولی را دیدم که هر چقدر میزدنش دوباره ترمیم میشد….دوباره دست و پا درمیاورد..….الان فهمیدم غول چاقیم داداش همون😁😁😁
یعنی هر چی سینه سپر کنی و بری باهاش بجنگی بی فایدس چون ایشون پاشنه آشیلی ندارن و جسمشون هزاران بار میتونه ترمیم بشه……فقط یک نقطه ضعف بزرگی داره این غول گنده…..از بی توجهی بشدت رنج میبره….یعنی اگر شما دو روز باهاش مبارزه نکنی این غوله میره با هیکل گندش یک گوشه میشینه و های های گریه میکنه و اگر این بی توجهی ادامه دار بشه کم کم کوچیک و کوچیک میشه🌹🌹🌹🌹
بله مثل فیلمهای هندی ایشون خیلی احساساتی و توجه براش مهمه و از قلبش ضربه میخوره
🌹🌹🌹🌹
حالا توجه ما اگر به این غول نره پس کجا باید بره؟؟؟؟
ما بالاخره در حال ارتعاش دادنیم و این خاصیت ماست…..نمیتونه قطع بشه…… توی دوره من اومدم با یک فریبای متناسب خلق کردم….هر روز بهش توجه کردم….شروع به دوست داشتنش کردم…..و از صبح که بیدار میشدم با این فریبای متناسب زندگی میکردم…..عشق میکردم…..یک آدم جدید وارد زندگیم شده بود و کم کم توجهم به فریبای چاق از صددرصد به ده درصد رسید……البته یواش یواش……و کلی وزن کم کردم…..و سایه اون غول چاقی بخاطر کوچیک شدن هیکلش و جوجه شدنش😂😂😂 از زندگیم برداشته شد ….مثل ابر بزرگی که از جلوی خورشید کنار رفت و احساسات عالی را در این چند ماه تجربه کردم……نور خورشید هر روز نوازشم میکنه و من لذت میبرم ……چون مسیرهای انسداد احساس لذت باز شد
🌹🌹🌹🌹🌹
پس بهترین و تنهاترین راه مبارزه با غول چاقی توجه و دوستی با رویای تناسب و زندگی جدید…..انرژی روزانه رو بهینه و در مسیر خلق رویا خرج کنیم
🌹🌹🌹🌹
من الان که توی دوره تکرارم کاملا این روندو با تمام وجودم حس میکنم……
🌹🌹🌹🌹
مثال از مواردی که من موفق شدم و برای دیگران سخت بود و بالعکس برای درک بخش مثبت و منفی ذهن:
۱_ کنکور را من موفق شدم با یک رتبه عالی دریک دانشگاه خوب قبول شم و خیلی از دوستام با وجود معول بالاتر نتونستن…..قلبم هرجا گفته میشه پیش برو من رفتم و شده
۲_ امتحان شهری رانندگی برای من سخت بود اما چند نفری خیلی راحت بار اول قبول شدن
۳_ در مورد دوره ثروت از طریق ذهن برای من هنوز سخته چون منفی باف خیلی قوی و خیلی از بچه ها نتیجه گرفتن
۴_ همیشه از بچگی باورم بوده ما خانوادتا شاگرد اولیم و در اکثر مقاطع تحصیلی شاگرد برتر بودم و خیلی خیلی برام راحت بود معدل بالا در صورتیکه خیلیا میگفتن ما مخ درس خوندن نداریم و برام عجیب میومد این داستان
۵_ من یک زن شجاع و مستقلم و برام خیلی راحته تو جامعه باشم در صورتیکه از خیلی از هم جنسام شنیدم تاریک میشه بیرون نمیمونیم و اصلا قابل درک نبوده حرفشون برام…..تازه برای من بودن در اجتماع و کار بیرون از خانه خیلی راحت ترز خانه داری و اینا بارها گفتم….
خب باورایی یک سری خانمها در مورد آقایون و بیرون از خونه دارن که و اونا زندونی بخش منفی ذهنشون هستن…..در صورتیکه من باور منفی بسیار کم دارم و طبق بخش مثبتم حرکت میکنم….
۶_ برای من خیلی راحت که همین الان تنهایی برم آمریکا اما خیلی دوستام تنهایی خرید نمیرن
۷_ برای من بچه داری خیلی سخت میاد بخاطر باورهای محدودی که دارم و برای خیلی ها نه که خیلی راحت باشه ولی انجامش میدن و براشون عادی
۸_ برای من ثروت مندی از طریق ذهن کار سختی بنظر میاد چون باید یک عالمه باورو تغییر بدم و هنوز ابتدای مسیرم و دوستم با چندین ماه گوش دادن درآمدش ۳ برابر شد و خوب داره پیش میره🌹🌹🌹🌹🌹🌹
در تمامی موارد بالا اگر موفق شدم کار قلبم و بخش مثبت و اون رویای شیرین بعد هدفم بوده و در مواردی که موفق نشدم کار بخش منفی که برام خیلی اون کارهارو نشدنی و بزرگ کرده……قشششنگ حرفاش در تمام موارد داره یادم میاد
🌹🌹🌹🌹🌹
تمرین و تفکر جالبی بود…..ممنون استاد که ذهنمو به چالش کشیدید
بامداد ۵ آذر ۹۹
سلام دوست عزیز چقدر از نوشته و دیدگاه شما لذت بردم و عالی بیان کردین .
سلام بسیار عالی توضیح دادین لذت بردم و خیلی به بازشدن ذهنم کمک کرد خیلی خوب گاهی ادم ی چیزایی رو یاد داره ولی فراموش میکنه و اینجا براش یاد آوری میشه
متشکرم
من به خاطر جذابیت ، این فایل را 2 بار دیدم. ممنونم استاد. 🙏
به نظر من چیزی که ما از ان به عنوان منفی باف در وجود خود تصور میکنیم ،چیزی نیست جز فقدان وجود مثبتمان. هنگامیکه ما اولین قدم را براي اغاز ارادی تکامل فردی خود و ایجاد توازن و تعادل در اعمال و رفتارهای خود برمیداریم ، این قدم به ما کمک میکند تا ما درجه ضعف و قدرت استعدادها ی خودرابشناسیم ، به سمت تکامل و رشد و نمو متعادل برداریم و نهایتا به اثرات مثبت وجود خود پی میبریم. این جنبه بالقوه مثبت وجود ما ، ما را به سمت ایده ال زندگیمان سوق میدهد. ما وقتی هدف مثبتی مثل تناسب اندام داریم ، باعث ميشود که احساس بهتری به خودمان داشته باشیم. این احساس خوب جسارت لازم را برای ادامه جریان تغییر جسممان ایجاد میکند. رسیدن به تناسب اندام و لاغری برای ما ازادی میاورد. این ازادی انرژی احساسات وهیجانات مثبت و رهایی بخش، را به صورت عشق به همراه میاورد. این انگیزه مثبت رسیدن به تناسب اندام و لاغری، یک انگیزه الهی برای من است چونکه نیت و عمل خیر من عکس العمل مثبتها ی زیادی را برای خودم و اطرافیانم به ارمغان میاورد. این وجود مثبت در من تحولاتی ایجاد میکند که من میتوانم به جامعه خودم هم بیشتر خدمت کنم. من با استفاده از وجود مثبتم میتوانم نگرش جدیدی در زندگیم داشته باشم و نهایتا به سوی موفقیت گام بردارم. فضای خدا خواهی ، برای خدا بودن و به سوی خدا شدن و فضای اطمينان ، مثبت نگری است نه منفی نگری و اضطراب. تلاش و تمرین مداوم من در دوره تكرار ، اثری مثبت و نیکو در جهت رسیدن من به لاغری بر جای خواهد داشت. وجود مثبت من باعث احساس رصایت من از زندگی است. من اگر اندام متناسب دلخواه خودم را در نظر خود مجسم سازم ، به زندگی خود هم نگاهی مثبت خواهم داشت. من ميخواهم باورهای بسته و محدود کننده خود را دور بریزم و باورهای مثبت و سازنده ای مثل لاغری اسان ترین کار دنيا است را جایگزین ان باورهای کهنه و مندرس در ذهنم کنم. من ميخواهم خوش بین باشم. امید به زندگی و شاد بودن از دید گاه مثبت من تراوش میشود. من دارم به زندگی خود معنا میبخشم. من الان تصورات درست و خوب همچون عشق ، انفاق ، صبر ، احسان و امیدواری در ذهنم دارم. من خودم را توانمند حس میکنم. من الان خدا را حمایت کننده ، مهربان ، مراقب ، قادر و توانا در راه رسیدن به تناسب اندام خود حس میکنم. من ار زندگى در حال حاضر م خشنود هستم. من الان دنبال کشف لذتهای واقعی و همیشگی هستم. من میدانم که براي رسیدن به ارامش باطن بایدمثبت نگربود. به نظر من استعداد های مثبت توسط خداوند در فطرت ما نهاده شده است . هر چه خدا در وجود ما گذاشته همه خیر و مثبت است. انسان از نظر من واجد صفات مثبت است. ما میتوانیم لاغر شویم و به تناسب اندام مورد نظرمان برسیم. خود را باور کنیم ، شرایط پدیدار میشود.😇
بزرگترین مانع لاغری:باور سخت بودن لاغری
هر موضوعی خودش دوتا موضوعه
یکی توجه به خواسته +داشتن حس خوب
یکی توجه به نبود خواسته و حس بد داشتن
توجه به بخش مثبت یا منفی که نتیجه رو مشخص میکنه برای ما
در طی سال تحصیلیم در خیلی از درسام از دوستام بهتر بودم چون توی ذهن من اون درسا شیرین و ساده بودن ولی دوستام این بارو داشتن که سخته درسا و نمیتونن و از من نمره پایین تری میاوردن ….
در لاغری هم همینطوره
میتونیم باور داشته باشیم لاغری سخته و لاغر نمیشیم نتیجش اینکه چاق میمونیم
میتونیم باور کنیم که روند بدن اصلا لاغر شدنه ، خدا مارو متناسب خلق کرده ، هر لحظه بدن ما ترمیم میکنه و تنها مانع ترمیم باور غلط داشتنه …..اگه باور مثبت در باره لاغری داشته باشیم و بپذیریم که لاغری اسون ترین کار دنیاست لاغر هم میشیم
افکار منفی همیشه هست شیطان همیشه هست این خودمونیم که تصمیم میگیریم کدوم بخش مثبت یا منفی رو فعال کنیم و این تصمیم ما نتیجه رو مشخص میکنه ….
اتفاقا چاق شدن سخت ترین کار دنیاست
چون طبیعت بدن چاق بودن نیست !
چون خدا مارو چاق خلق نکرده !
چون روند بدن چاق شدن نیست!
چون خواسته روح چاق شدن نیست!
چون چاق شدن به روح و جسم اسیب میزنه و واقعا چاق شدن سخترین کار دنیاست
چاق شدن اعتماد به نفس و شادی و زیبایی و یکجورایی معنای زندگی رو از آدم میگیره!
واقعا چاق شدن سخت ترین کاز دنیاست
****
لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست
لاغری مثل یک رود روانه که در بدن ما ست و شاکن نمیشه و هر لحظه بدن در حال لاغر کردن ماست و نیاز نیست اصلا کار سختی انجام بدیم ….
ما در وزنی که الان میخوایم باشیم قبلا هم بودیم و حالا دوباره برمیگردیم به همون ایستگاهیی که ازش رد شدیم یه همین آسونی
لتغر شدن خیلی اسون و لذت بخشه با لاغر شدن سلامت کامل جسم و روح رو به دست میاریم با لاغر شدن اعتماد به نفس و شادیمون برمیگیرده با لاغر شدن آزادی به دست میاریم!
خدایا شکرت لاغر شدن چه قدر ساده و لذتبخشه
سلام به استاد و دوستان عزیز
من عاشق این جمله استاد هستم “اگر موانع ذهنیمون رو برطرف کنیم خود به خود لاغر میشیم”، چقدر این جمله انگیزه بخش هست.
واقعا همینطوره روند جسم ما همیشه به سمت بهبود و سلامتیه، اما این موانع ها باعث میشن که این اتفاق نیفته و اگه ما بتونیم این موانع رو شناسایی کنیم و اونا رو برطرف کنیم خود به خود لاغر میشیم و این فقط مختص لاغری نیست بلکه در تمام جنبه های زندگیمون صدق میکنه.
چون هر تصمیمی که میخواییم بگیریم با دو وجه از ذهنمون سروکار داریم یه وجه که میگه میشه و ما رو به هدفمون میرسونه یه وجه که میگه نمیشه و برامون مانع ایجاد میکنه.
منم موفقیت هایی که در زندگیم داشتم به این دلیل بوده که بخش مثبت ذهنم اعتماد کردم و بیشتر حواسم بهش دادم و جاهایی هم که موفق نشدم به این دلیل بوده که به بخش منفی ذهنم بیشتر توجه کردم. در لاغری هم همینطوره، من قبل از آشنایی با لاغری با ذهن، به بخش منفی ذهنم بیشتر توجه میکردم و از بخش مثبت ذهنم غافل بودم و بیشتر گفتگوی ذهنی منفی با خودم داشتم، به جای اینکه به توانمندی های خودم اعتماد کنم بیشتر به اضافه وزنم قدرت میدادم و اونو بزرگ جلوه میدادم و خودم رو در برابرش تسلیم میدیدم و نتیجه اش هم این شد که روز به روز به اضافه وزنم افزوده میشد.
اما خداروشکر از وقتی که با لاغری با ذهن آشنا شدم، تمام توجهم به بخش مثبت ذهنم هست، به توانمندی های خودم اعتماد کامل دارم و مطمئن هستم که به هدفم میرسم. مهمترین هدف امسال من “تناسب اندام” هست و رسیدن به این هدف خیلی برام لذت بخشه چون روی تمام جنبه های زندگیم تاثیر میذاره روی لباس پوشیدن، روی اعتماد به نفس و …
خداروشکر در این مسیر روز به روز به تناسب اندام دلخواهم نزدیک میشم و هر روز با عشق یک قدم به سمت هدفم برمیدارم😊.
سلام و درود
من حالا که فکر می کنم حقیقت و واقعیت زندگی هر کس همان باوری است که او دارد مثلا من وقتی باور کردم که به دکتری باید با چاپ مقاله فقط باید رسید به دکتری نرسیدم و باید ترس این باور را کم کنم تا بتونم مقاله بنویسم باید از مسیر لذت ببرم یا زمانی که یک سوزن دوزی شروع کردم که همه می گفتن امکان نداره بهش برسی و من اصلا به حرفاشون توجه نکردم و رسیدم خیلی خوب هم رسیدم یا زمانی که همه می گفتن گرفتن ارشد محاله ولی من به قسمت مثبت وجودم توجه کردم و نذاشتم که باور منفی در من شکل بگیره و به هدفم رسیدم یک نفر از همکلاسی هام خیلی راحت به دکتری رسید و من با میدان دادن با افکار منفی نتوانستم برسم . من به ذهن مثبتم قوت دادم و در کارم رسیدم به درجه ای که همه آرزوی رسیدنشو دارن . من محل زندگیمو عوض کردم چون به نفعم بود و در این امر تمام توجه ام به جنبه مثبت این کار بود . خدایا من همیشه دعا می کردم و از خدام می خواستم وزنم را کم کنه و به جنبه مثبت خودمو آدم متناسبی فرض می کردم چون مطمئن بودم خدا این خواسته قلبی را که از اعماق وجودم سرچشمه گرفته را حتما پاسخ می دهد و خداوند به من پاسخ داد و این دوره شگفت انگیز را در مسیرم قرار داد ممنونتم خدای مهربانم ممنونم از شما استاد گرامی ممنونم از خودم که دوره شما را خریداری کردم و به شگفتی در زندگیم رسیدم بزودیمن یکی از شاهکارهای این دره خواهم شد قول می دهم و به لطف خدای مهربان تمام سعی خودم را می کنم. تا شگفتی فاصله ای نمانده
به نام خدای لاغر کننده
سلام ، وقتی به گذشته فکر میکنم میبینم تو کارهایی که موفق شدم در واقع به بخش مثبت خودم گوش میدادم و در کاری که موفق نبودم به بخش منفی گوش میدادم و میرفتم تو فاز مقایسه و حالم همیشه بد بود ، مثلا دوستم تو تحصیل موفق بود ، اما من هر چی تلاش کردم نتونستم ادامه تحصیل بدم خیلی ناراحت میشدم و فکر میکردم آدم بی استعدادی هستم در واقع توجه به بخش منفی ذهنم کردم و باور کردم که من تو درس ناتوانم ، اما تو روابط با همسر و فرزندانم موفق شدم و زندگی بسیار آرام و شادی دارم ولی ذهن منفی بافم این بخشو کوچیک میکرد و موفقیت حساب نمیکرد و میگفت تحصیل موفقیته ، در مورد لاغری هم چون در گذشته از روشهای مختلف سخت شکست خورده بودم و لاغری پایدار نداشتم ، بخش منفی ذهنم میگفت تو آخرش باید تسلیم چاقی بشی ، هیچ راه آسونی برای لاغری وجود نداره و تا آخر عمرت چاق میمونی ولی من دلم نمیخاست این حرف باور کنم همیشه بخش مثبت ذهنم میگفت امیدوار باش بلاخره ی روشی اختراع میشه که آسون و راحت باشه ، به لطف خدای مهربان از وقتیکه هدایت شدم به لاغری با ذهن رویای من به حقیقت پیوست و من به راحتی لاغر شدم و واقعا آسونتر از چاق شدنه چون تمام چیزایی را که با چاقی از دست داده بودم را براحتی بدست آوردم مثل سلامتی ، آرامش و شادی ، اعتماد به نفس ، راحت لباس خریدن ، شادابی و جوانی ، قدرت بدنی ، من بدون زحمت و سختی همه اینها را به دست اوردم الان که به نیمه راه لاغری رسیدم که فقط تو چند ماه بود خدا میدونه وقتی به اندام ایده آلم برسم چقدر خوشبخت و سعادتمندم که بینهایته ، خدارا شکر میکنم که تو این مدت خدای لاغری خیلی قوی همراهم بوده و اجازه نداده که بخش منفی ذهنم پر رنگ باشه و منو همیشه هدایت و حمایت کرده ، خدایااا شکرت
ازشما استاد عزیز هم سپاسگذارم که بعد از خدا همراه همیشگی ما هستین ، آرزوی سلامتی و سعادت ابدی برای شما و خانواده تون محترمتون دارم
به نام خدا
سلام به استاد گرامی و دوستان عزیزم
دقیقا درسته…وقتی کی به هر جنبه یا مثبت یا منفی ذهنت گوش می کنی…وقتی باورش کردی.وقتی باور کنی انتظارت از خودت همونه.تمام جام کلام استاد همینه.من کاملا درکش کردم.من از بچگی به پزشکی علاقه داشتم و وقتی داداش بزرگترم که درسش عالی بود و نابغه بود طی یه اشتباه انتخاب رشته رفت معلمی دنیا رو سرم خراب شد.۲۰سال قبل بود .گفتم اون نتونسته منم نمیتونم.از کنکور واسه خودم غولی ساختم که نگو.یعنی سوم راهنمایی بودم به کنکور و شکست در اون فکر میکردم. من تمام ۱۲ سال نمره الف کلاس بودم.سخت کوش و باهوش.بنابراین در روز موعود هم خراب کردم وشدم پرستار.ولی باز در دانشگاه ۴ سال نمره الف بودم چون علاقه داشتم و میدونستم من میتونم.آزمون استخدامی شد و من باز به حرف فرشته مثبت ذهنم گوش دادم که میگفت سالها با فشار درس خوندی تو قبولی و همون سال اول در سن کم استخدام رسمی شدم .ولی در یک یادگیری عملی رانندگی موندم. چون هنوزم همیشه میگم من نمیتونم. ترس داره. نکنه یه بچه بیاد جلو ماشین.نیست که در بیمارستان تصادفی زیاد دیدم .تا خونه بودم و مجرد همیشه خواهرم این حس منفی باف منو زنده میمرد که توآشپز بشو نبستی. درحالی که من بسیار باهوش بودم.ازدواج کردم مادر همسرم اینقد به من بال و پر داد که و تعریف دست پخت منوهمه جا کرد که الان من یه آشپز حرفه ایم که پنجاه تا مهمون تولد پسرمو شام دادم و پذیرایی کردم.الانم خودم برای گرفتن پسرم از پوشک دارم منفی بافی میکنم.سه بار سعی کردم به هر علتی همکاری بچه ضعیفه و باور کردم من نمیتونم پسرمو از پوشک بگیرم. من حوصله شوو ندارم. من کار بلد نیستم.قبل این فایل داشتم به همین موضوع فکر میکردم که باید این باور روعوض کنم و مثبت جلو برم که بشه.خدا رو شکر استاد هم فایلاش همیشه به موقع ست.اگه فکر کنیم هزار مورد دیگه پیدا میکنیم که خودمون یا جلوی موفقیت خودمونو گرفتیم یا خودمون باعث پیشرفت خودمون شدیم.این نشون میده قدرت ذهن و باور و انتظار در زندگی چقد زیاده.اگه فقط با تمام وجود سخنان گوهربار استاد رو قبول کنیم و با جان و دل بشنویم و عمل کنیم و ادامه بدیم و هر بار شیطان منفی باف ذهنمون اومد دم گوشمون نجوا کنه که دو ماهه داری فایل گوش میدی تغییری نکردی بزنیم تو دهنش و همون لحظه بشینیم پای فایل جدید و ادامه بدیم شک نکنین چه بخوایم چه نخوایم متناسب میشیم….همین.به همین آسونی. متناسب شدن آسانترین کار دنیاست.استاد من بزودی شگفتی قرن سایت شما میشم چون باور کردم هر روز دارم از روز قبل متناسب تر میشم….
سلام براستادعزیزودوستان همراهم
هرموضوعی درزندگی درجنبه مثبت ومنفی داره که مابه هرجنبه بیشترتوجه کنیم پیروزوموفق میشه درجهان هستی فرقی نداره مابه کدوم جنبه توجه کنیم اون فقط را چیزی که موردتوجه ماست رابرامون فراهم میکنه مثلامن چون به قبولی درکنکورفکرنمیکردم ومیگفتم نمیشه وبه جنبه منفی اون فکرکردم به همین راحتی پیروزشدومن دانشگاه نرفتم برای گرفتن گواهینامه به جنبه مثبتش توجه کردم که من میتونم وپیروزشدم وخیلی ازکارای دیگه
همه مادوست داریم لاغرباشیم ولی چون به جنبه منفی اون توجه کردیم لاغرنشدیم مثلااگه لاغربشم پوستم افتاده وچروک میشه اول صورتم لاغرمیشه شکمم که تکون نمیخوره بدریخت میشم و….
ماشایدبه خیلی ازاهدافمون نرسیدیم مثلادانشگاه نرفتیم ومدرک فلان نگرفتیم این موضوع دربعضی مواقع میتونست به ماکمک کنه ولی چاقی همیشه همراه مابوده ودرهرجنبه اززندگی مارابامشکل روبه روکرده مثلااعتمادبنفس پایین خجالت کشیدن برای حضوردرجمع ومهمانیهاانجام ندادن خیلی ازکارایی که دوست داشتیم و… پس بایدبه جنبه های مثبت لاغری توجه کنیم تابه هدفمون برسیم وهرروزدرمسیرزیبای تناسب اندام لذت ببریم وهرروزرازندگی کنیم منتظرنباشیم تامتناسب شویم بعدبخواهیم اززندگی لذت ببریم چون همین کارباعث ایجادحال وحس بددرمامیشه ودرآخرناامیدمیشیم خداوندبزرگ وعزیزوقدرتمندبرای همه ی انسانهاهم چیزآفریده هرکسی رابهترین خودش قرارداده این مهم هست که مابه چه جنبه ای ازهرموضوع فکروتوجه کنیم خدایاشکرت ازاین همه نعمتهای عالی ازداشتن دوستان عالی سپاسگزارم
به نام خدا
درود و صد درود بر استاد عزیز و گرامی و دوستان عزیزم
قبلا لاغر شدن برام خیلی سخت بود و میگفتم دیگه نمیتونم به اون وزن قبل برگردم چاقی رو خیلی راحت می پذیرفتم ولی لاغری رو جز یکی از سخت ترین کارهای دنیا میدونستم و برام امکان پذیر نبود اما از زمانی که وارد دوره شدم برعکس شده این دو نتیجه
برام لاغری خیلی اسونه مثل اب خوردنه
بدون هیچ محدودیتی دارم وزن کم میکنم و خیلی شادو سرحال هستم با چند تا فایل گوش دادن و تمرینات دوستان خوندن
دارم به راحتی وزن کم میکنم کجای دنیا اینجور چیزی پیدا میشه که بخواهی بدون سختی و ورزش و رزیم وزن کم کنی و احساس خوبی داشته باشی و چند ماهه از دوره هم گذشته ولی متوجه گذر زمان هم نشدم خیلی راحته متناسب شدن اسانترین کار دنیاس
من در رشته ی ادبیات قبول شدم ولی دوستام در رشته ی حقوق اونا تونستن ادامه بدن ولی من بخاطر بخش منفی باف ذهنم نتوستم
من سال ۹۳تونستم گواهینامه بگیرم بخاطر اون بخشی مثبت ذهنم
و اون موقع تصمیم قاطع گرفته بودم و چون با شوق و اشتیاق بود متوجه نشدم چه جوری گواهینامه گرفتم ولی خواهرم نتونست
من در طول سال مدرسه درسم خوب بود ولی خواهرم نه نمیتونس درسش رو خوب بخونه
دوستم در کنار همسرش اون ور دنیا زندگی میکنه ولی من بخاطر اون بخش منفی باف ذهنم که من نمیتونم برم و در کنار همسرم زندگی کنم الان به دور از همسرم زندگی میکنم
ذهن بیشتر به سمت قسمت منفی کوک شده و بخاطر همین نتونستم لاغر بشم
ولی الان دیگه به این باور رسیدم که میتونم لاغر بشم و لاغری خیلی اسونه و لاغری بر روی بخش مثبت ذهنم کوک شده🙏🏻🙏🏻🙏🏻
سلام.
من هم تو این قسمت یاد این موضوع افتادم ک دیگران نتونستن تو رابطه زن شوی شون موفق باشن و باکسی ک دلشون مبخاد اشنا بشن ولی من ب راحتی باکسی ک دوسش دارم هستم ورابطه ای عالی دارم در مقابل این قبلامن فکر مکردم من چرا لاغر نمیشم ولی خانوادم انقد راحت متناسب هستن خب الان متوجه شدم الان لاغری تو قسمت مثبت من هست خدارشکر. میشه گفت ب هرچیزی تمرکز کنی همون میشه روهم جز همین دونست من قبلن توجه و تمرکزم روی منفی ها و چاقی بوده ولی الان توجه م ب متناسب بودنه من ب بخش مثبت ذهنم توجه مکنم
باسلام من واقعیتش زاده این تفکرم که همیشه پس از چند مدت همه را رها کردم سختی لاغر شدن مدتیه که بادوره آشنا شدم توی این مدت فکر منفی بسراغم آمده ولی دیگر نه با آن سبک دیروزی که مثلا نمیتوانم لاغر شوم خیلی روان فکر میکنم احساسم نسبت به لاغری آسانتر شده سالها چاق بودم پس انتظار دارم بعد از مدتها باید لاغر بشوم مدت زمان را فقط باید تحمل کرد قدرت ذهن لاک پشتی است ولی دست یافتنی دیروزود داره برایم آسان است بعضی وقتا سنگین جسم میشوم واحساس سنگینی میکنم این مشکل خوردن نیست استرس های باقیمانده در ذهن فعلا ما فلج کرده واجازه نمیدهد آرزوی لاغری را داشته باشیم از هرکجا مشکل پیش بیاید سریعا دنبال لاغری میرویم وفک میکنیم علت این فشارها چاقی است درحالیکه استرس های اضافه موجب این فکر هست درست پیش میروم جملات استاد یکی بکی آویزه گوشم میکنم وواقعا تلقین نتایج را به خورد خودم میدهم البته که لازم است چون باید ذهن را هدایت کرد بسوی برطرف کردن مشکل چاقی
ذهن راست ودروغ را یکی میپندارد پس به ذهنم بگویم ذهنم جان من لاغرم تابستان امسال هرکی بهم میرسید میگفت لاغر شدی چون خیلی عادتها را کنار گذاشتم
درخصوص اینکه چه وقت ذهن مثبت تو باعث شده که موفق بشی قبولی در آزمونهای مختلف ،،ادامه تحصیل …لاغری وکاهش وزن درمقاطعی بسیار ارزشمند بود دام آهنین چاقی را این بار می شکنم ووعده من رهایی از تار عنکبوت پوشیده برتن خواهد بود
سلام
هر چیزی در زندگی دست خود انسانه که در جبنه مثبتش حرکت کنه یا منفی
بیشتر وقت ها ذهن انسان ناخودآگاه در سمت منفی حرکت میکنه و دست خود انسان نیس و اونقدر به اون سمت کشیده میشه که غرق در افکار منفی میشیم .
از یه چیز کوچیک شروع میشه مثلا فکر میکنم فلانی این حرف رو زد میگیم حتما با منظور گفته
صد درصد اینجوره چون نیتش بده و قبلا هم اینجوری گفته اون موقع هم با منظور حرف میزد
یا مثلا فکر میکنیم امروز که دارم میریم بیرون شاید تصادف کردم شاید بمیرم اگه بمیرم چی …
چی میشه یعنی منو میبرن بهشت یا جهنم
باز فکر منفی و منفی …
حتما جهنم دیگه من این همه گناه کردم مگه میشه خدا منو ببره بهشت
باز اونقدر غرق میشیم که حتی نمونه های عذاب رو هم خودمون با ذهن منفی خودمون انتخاب میکنیم
خب چرا نتونیم در جهت مثبتش فکر کنیم با اینکه توانش رو داریم .
بگیم من انسان خیلی خوبی و با ایمانی هستم و خدا بهم عمر طولانی و با عزت میده
من خوبم چون فلان زمان خدا اینجا اینوبهم داده
من خوبم چون همیشه خدا ازم محافظت کرده و نذاشته صدمه ای بهم وارد بشه
ذهن انسان روی منفی باف کوک شده و با اولین حرف یا شخصی بجای جنبه مثبتش اول جنبه منفیش میاد به ذهنت و وقتی که خوب اون رو روی جنبه منفی چرخوندیم حالا یه چند کلمه هم میگیم
….حالا شاید اینجوری نباشه که میگم…
بهتره توی زندگیمون سعی کنیم خوبی هارو به یاد بیاریم تا ذهن سالمتری داشته باشیم چون در اینصورته که زندگی سالمتری داریم و وقتی که زندگی و ذهن سالی داشته باشیم خوشبختی و آرامش به سراغمون میاد
سلام
باید فکر کنم ببینم کجا من مغلوب افکار منفی شدم و کجا مغلوب نشدم مثال:
من بعد از ازدواجم دیگه تحصیلات دانشگاهی رو ادامه ندادم چون منفی بافت میگفت تو زندگی زناشویی سخته درس خوندن و تو دیگه نمیخوای ادامه بدی و وقتگیر و …ولی دوستم با همین شرایط من که حتی تارخ ازدواجمون هم در یک ماه به فاصله یه هفته در یک سال هست تحصیلات دانشگاهی رو ادامه داد و لیسانس گرفت و نگفت کار سختیه
من اما بعد از ازدواجم سریع رفتم دنبال اموزش رانندگی و نگفتم سخته یا وقتگیر یا اینکه من یاد نمیگیرم وگواهی رانندگیم رو گرفتم در صورتی که دوستم گواهی نداشت و من رو دید وبعد از من البته یک کلی بعد از من رفت و گواهی رو گرفت
یا من رفتم دوره ی ارایشگری رو دیدم و موفق شدم و مدرک گرفتم ولی دوستم میگفت من اصلا نمیتونم و نه رفت
من پانزده سال پیش رفتم مدرک دوسطح از کامپیوتر رو گرفتم که همون دوستم گفت من نمیتونم ولی من نگفتم و رفتم و موفق هم شدم
من رفتم دورهی کارهای هنری مثل گلسازی و نقاشی و رو دیدم و مدرک گرفتم ولی اون میگفت من از این هنرا ندارم و نرفت
ولی بر عکس اون رفت دورهای زبان خارجه رو کامل گدروند و مهارت پیدا کرد و الانم از این طریق سر کار هست ولی من گفتم نمیتونم درس بخونم یا زبان بخونم یه ترم رفتم ولی ادامه ندادم و معلوب منفی باف شدم که من نمیتونم
هر کس به منفی باف توجه کرد در کارش موفق نمیشه و برعکس هر کس به وجه مثبت دهنش توجه کرد حتما موفق میشه
من الان در دهنم این جمله که لاعر شدن اسانترین کار دنیا است خیلی جا افتاده ولی بازم دلیل میارم که بدونم واقعا لاعری اسون هست چون :
۱:با لاعر شدن در بهترین حالت روحی و جسمی قرار میگیریم
۲:با لاغر شدن اعتماد به نفس عالی پیدا میکنم
۳:با لاعر شدن خیلی خوش لباس و خوشتیپ میشم
۴با لاعر شدن لباسهای رنگ شاد و زیبا میپوشم
۵ بالاعر شدن آزادی در خرید کردن و زندگیم پیدا میکنم
۶با لاعر شدن با کلاستر و با پرستیژ تر میشم
۷با لاغر شدن سبک و ازاد و رها میشم
۸با لاغر شدن جوانتر و زیبا تر میشم و شادابتر و با طراوتر میشم ۹با لاعر شدن در تمام لباسها احساس خوب ازاد بودن رو حس میکنم و تحت فشار نیستم
۱۰با لاغر شدن ارامش و شادی درونی رو حس میکنم
۱۱ با لاغر شدن حتی سایز پام تغییر میکنه و هر کفشی رو که بخواهم میخرم
۱۲با لاغر شدن در مهمانی و عروسی و همه جا میدرخشم با لباس مورد علاقه ام
۱۳با لاعر شدن وجه اجتماعی بالاتری پیدا میکنم
۱۴با لاغر شدن روابطم بهتر میشه
۱۵با لاغر شدن غداها رو بدون عذاب وجدان و راحت میخورم
۱۶ با لاغر شدن قیافه ام خیلی جذابتر هست
۱۷با لاغر شدن سر میز غذا در هر جایی که باشم مثل ملکه ها رفتار میکنم آهسته و ارام غدا میخورم
۱۸با لاغر شدن به سایز ۳۸ که خیلی دوستش دارم میرسم
۱۹با لاغر شدن در وزن ۵۹ کیلو که خیلی دوستش دارم در آیننه از دیدن خودم لذت بیشتری میبرم
۲۰با لاغر شدن من جسم ام رو پارکینگ بیماری و مریضی نخواهم کرد
۲۱با لاغر شدن از این طریق به بقیه موفقیت هام حتما میرسم و…….
لاغر شدن آسانترین کار دنیاست
وبلعکس چاقی همش درد و رنج و بیماری و افسردگی و تنگی لباسها و محدودیت در خرید کردن و بی اعتماد به نفسی و روابط بد و حال بدو بد تیپ بودن و لباس تیره پوشیدن و ناراحتی و چهره ی مسن و بی کلاس و …. رو به ما میده
سلام به همگی
این فایل دقیقا افکار امروز من بود دارم یاد میگیرم به ذهن مثبتم گوش کنم و دائما با خودم تکرار می کنم من خوش اندامم هرروز هم لاغرتر و خوش اندام تر میشم . من متوجه شدم توی دوره مهم ترین عامل در رسیدن به هدف احساس خوب (که اینم خودش شاید برای بعضی هامون رسیدن بهش سخت باشه) و ترس از شکست نخوردن من این روزا سعی می کنم با کلماتی مثل من همیشه موفق میشم خودم رو خوشحال نگهدارم و سعی کنم از روزم لذت ببرم در کنار اینکه به فایلها گوش میدم و می دونم طرز غذا خوردنم خیلی خوبه البته با در مسیر بودن بهترم میشه. اینارو گفتم تا اگه کسی این روزا احساس ناخوشایندی داره بدونه با کلماتش میتونه حسش تغییر بده .
در مورد تجربه ها من وقتی میخواستم کنکور هنر شرکت کنم چون رشتم هم ریاضی بود بنظرم قبولیش به قدری سخت بود که نمی تونستم به راحتی پذیرفته بشم در صورتیکه همون زمان کسایی رو می دیدم که می گفتن بدون درس خوندن هنر قبول شدن و من انقدر این موضوع رو سخت کرده بودم در ذهنم که متاسفانه چندسال قبولیم طول کشید البته که افکار منفی باعث نشد هیچوقت بیخیالش بشم. اما همون موقع وقتی داشتم لیسانس می خوندم انقدر اونجا حالم خوب بود که بدون کنکور، ارشد همون دانشگاه پذیرفته شدم در صورتیکه حالا به نظر بقیه قبولی توی ارشد سخت بود و به نظر من نه. فقط کافیه موضوعی رو در ذهنمون آسون کنیم مثل همین لاغری دوستانی که شگفتی ساز شدن رو ببینیم بگیم چقدر لاغری راحته ، و هرروز وقتی ذهن منفی باف شروع می کنه با خنده بلند بگم بابا لاغر شدن که کاری نداره من ببین چه راحت ارم لاغر میشم.
میزان موفق شدن هر فرد در هر جنبه ی زندگیش بستگی به توجه فرد به بخش منفی و مثبت ذهنش است
من و زهرا رفیعی هردو شیمی قبول شدیم من شدم فوق لیسانس بیکار دادن شد دکترای نانو و استخدام نانو
اون به بخش مثبت ذهنش توجه کرد ومن منفی
یا من به راحتی شنا یاد گرفتم ولی دوستم نه چون من به بخش مثبت ذهنم که میگفت میتونی گوش کردم
من به راحتی راننده شدم ولی زن داداشم نه
من شدم فوق لیسانس بیکار ولی خواهرم فوق تخصص مغز به همین علت است
من آشپز خیلی خیلی خوبی شدم ولی خواهرم نه
تمام اینا یعنی اینکه در هر زمینه یه کدام بخش ذهنم توجه کردم
الان آگاهانه میخوام به بخش مثبت ذهنم توجه کنم که میگوید من لاغر میشوم چون لاغری آسانترین کار دنیاست با شادی و حال خوب سبکی و سلامتی و اعتماد بنفس و حال خوب و لباس های شیک و زیبا سایز ۴۰ هم راه است اما چاقی فقط با سنگینی سختی مریضی حال بد لباس های زشت بی ریخت نفس نفس زدن به سختی بلند شدن و نشستن همراه است پس من لاغر میشوم چون شک ندارم راه من صحیح است
سلام و درود استاد گرامى & دوستان عزيز سرزمين لاغرى با ذهن 😊 روز بيست و پنج تكرار ,
قوى ترين باورى كه مانع لاغر شدن است‼️🤔
سوْال , در باره ى موضوعاتى كه براى شما سخت بود , اما ديگران انجامش دادند , ودر اون موضوع موفق شدند , و موضوعاتى كه شايد براى ديگران سخت بوده و شما به راحتى انجامش داديد , بنويسيد⁉️
من فكر مى كنم سالها من تحت تاثير هر دو بخش ذهنم بوده ام اما چون شناختى آگاهانه در باره ى بخش مثبت و منفى ذهنم نداشتم , اين مسئله باعث شد كه شايد بيشتر تحت تاثير بخش منفى ذهنم بودم . چون سالها با همه ى نعمتها و رحمتهاى الهى كه در زندگيم داشتم و دارم اما لذت نمى بردم , سالها با ترس و نگرانى در باره ى هر مسئله اى بودم , و بخاطرِ اينكه شناختى سطحى نسبت به ذهن منفى بافم داشتم , بيشتر تحت تاثير بخش منفى باف ذهنم بودم , و الان كه در اين مسير هستم , به لطف خداوند , تمرين مى كنم كه هر بار مراقب احساس خوبم و همچنين هر دو بخش ذهنم باشم . حتى با وجود شناخت بخش منفى ذهنم در اين مسير , بازم ممكنه بعضى روزا , آهسته تَر پيش برم , اما با ديدن و شنيدن و تكرار فايلها , و همچنين فايل امروز دوباره به مسير اصلى برمى گردم و اميدوارانه تَر ادامه مى دم . شكر و سپاس هر بار كه از مسير منحرف مى شم يا مى رم حاشيه , باز خدايى يه فايلى رو مى بينم يا گوش مى دم كه من رو به مسير اصلى هدايت مى كنه .😍
دقيقا مثِ رانندگانى كه در جاده , راه اصلى رو گم مى كنن اما با سوْال و پرس و جو و يا نقشه ى راهها دوباره به مسير اصلى برمى گردن . 🚙 🚗 🚘
من هم با ديدن و شنيدن اين فايل اميدوار تَر شدم كه هميشه راه براى باز گشت و دور زدن هست , فقط بايد مراقب باشم كه منحرف نشم و اگر هم , از مسير اصلى منحرف شدم , مسير اصلى رو با اتصال به دوره ى تناسب فكرى و لاغرى با ذهن پيدا مى كنم . هميشه راهى براى بازگشت وجود داره . همانطور كه خداوند مهربان , هميشه درهاى توبه را به روى بندگانش باز گذاشته , مسير لاغرى با ذهن هم مثِ جاده اى از چاقى به سمتِ لاغرى ست و اين مسير و جاده هميشه باز است . همين كه من به لطف خداوند مهربان در اين مسير هستم , خوشحال و سپاسگزارم و شايد خيليا به دلايل متفاوت هنوز در اين مسير نيستن‼️ خيليا سالهاست كه هدف داشتند و موفق شدن و اما من سالها هدفى با برنامه ريزى روزانه نداشتم . اما الان , من هر روز هدفى در زندگيم دارم و آن را دنبال مى كنم و شايد خيليا هنوز هدفى براى زندگيشون ندارن‼️خيليا در اين مسير بودند و هستند و موفق شدن كه به تناسب اندام برسند , و من هم الان به نيمه هاى مسير رسيده ام و اميدوارم كه ادامه مى دم و به هدفم مى رسم . خيليا در سرزمين لاغرى با ذهن زندگى نمى كنند , اما من در سرزمين لاغرى با ذهن هستم و از زندگيم لذت مى برم .
فايل اين قسمت فوق العاده عالى بود و در من احساس خوبى ايجاد كرد و يكى از فايلهاى مورد علاقه من است .
با تشكر فراوان , شاد و سرسبز باشيد💖💜
توجه به فرشته دورن و ندای مثبت ♡♡
توجه به خانوم منفی باف×××
انتخاب با خودمونه ، میتونیم به حرف های مثبت ذهنمون و راهنمایی هاش گوش کنیم و همیشه حال خوب داشته باشیم و در نهایت به بهترین شکل ممکن به هدفمون برسیم
یا نه میتونیم به بخش منفی باف توجه کنیم همیشه حال بد داشته باشیم و در نهایت به خواسته مون هم نرسیم (در همه زمینه ها)
هدف بخش مثبت ما ،رسوندن ما به خواسته هامونه ، لذت ماست ، و مارو دوست داره آزادی و زیبایی و خدشحالی رو دوست داره
اما خانوم منفی باف چی اون فقط حقیر شدن ، بدبخت شدن و پس رفت مارو میخواد
حالا ما چی رو انتخاب می کنیم😊؟
من تصمیم خودم رو گرفتم که از این به بعد در تمام مواقع هر شرایطی بود هر اتفاقی افتاد هرچی که شد فقط به بخش مثبت ذهنم توجه کنم و پررنگش کنم در ذهنم و لاغرشدن اسان ترین کار دنیاست و من هم یک شگفتی سازم
خداروشکر💛💛
سلام بر پروردگار جهانیان 💖🌺💖🌺💖🌺
سلام بر استاد گرامی و دوستان همراهم 🌺
روز ۲۵تکرار
من قبل از دوره دیگه چاق بودن را پذیرفته بودم و مرتب ی نجوایی در گوشم میگفت فقط تو نیستی ک چاق هستی ‘استاد زیادی بدتر از تو هستن نبرد بابا نگران نباش تو دیگه همینی ‘اول از ته قلبم خوشحال نبودم ی نگرانی داشتم دلم میخواست لاغر بشم و با لطف خدا با این مسیر آشنا شدم ‘اول با اینکه کلی تغییر در رفتارم نجستم داشتم اون خانم منفی باف میاد سراغم ک تو نمیتونی و فایده نداره ‘ببین چند وقته ثابت موندی’وخیلی این یک هفته ای ک مشکلاتی برام پیش اومده نجوای ذهنی من هم زیاد شده ‘اول دست از تلاش بر نداشتم وب راهم ادامه دادم’
قبلا وقتی موردی پیش میومد همش گریه میکردم و ناراحت بودم ولی دیروز برای بهتر شدن حالم اقدام کردم رفتم چند ساعتی کنار رودخونه نزدیک خونه و با خدای خودم خلوت کردم باهاش حرف زدم واز آرامش خاستم و امروز کلی بهتر بودم’وقتی ب خودم اومدم خداروشکر کردم ک تونستم ی راه جدید برای برطرف کردن ناراحتی و احساسم پیدا کردم ‘خدا وند را سپاس گذارم ک من در حال تغییر کردن از درون خودم هستم’یاد گرفتم ک نجوای ذهنی همیشه هست واین من هستم ک نباید با گوش کردن ب حرف هاش انرژی وقدرتش را زیاد کنم باید افکار مثبت را تقویت کنم تا اون خانم منفی باف ضعیف بشه’
من انسان قدرتمندی هستم ‘من میتوانم
درود بر شما , دوست عزيز , لذت بردم , فوق العاده عالى بود .🥰
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم وهم گروهیهای متناسبم ،لاغری برای من قبل از شرکت در دوره محال شده بود ودر واقع حرف منفی بافم که می گفت خداتورواینجوری خلق کرده واین سرنوشت توه وباید بهش عادت کنی ،رو باور کرده بودم ولی بعد از شرکت دراین دوره وشناخت هردوبخش درونم وشناخت نداهاشون متوجه شدم لاغری آسسونترین کار دنیاست فقط اسمرار میخواد تازه باذهنت لاغر بشی خیلی لذت بخشه چون هیچ سختی رو نمی خواد متحمل بشی در کمال آرامش وشادی لاغر می شی
سلام. من تصمیم گرفتم که اضافه وزنم رو با خودم به قرن جدید نبرم. >>
منم تجربه ی توجه به بخش منفی رو دارم و میخوام که از این تجربه استفاده کنم برای رسیدن به نتایج عالی در جسمم.
به نام خدای مهربان
با سلام محضر استاد عزیز عطار روشن و دوستان شگفتی سازم
چقدر برای من این جمله جالب و امیدوار کننده بود که روند جسم ما بسوی متناسب شدنه همونطور که وقتی بیمار میشم روند جسم مون به سمت سلامتیه یا وقتی جایی از بدنمون زخم میشه روند جسم مون به سمت ترمیم و بهبود زخمه.
خیلی از شنیدن این جمله حالم خوب شد انگار دفعه ی اول بود که می شنیدم…
انگار با شنیدن این جمله احساس کردم لاغر شدن برام آسون تر شد.
از ابتدای دوره که با شنیدن فایلهای سخنرانی استاد به آرامش و شادی رسیدم و کمتر حال بد یا عصبانیت را تجربه میکنم همیشه سعی میکنم که توجه و تمرکزم روی بخش مثبت ذهنم باشه و هر وقت منفی باف ذهنم را درگیر میکنه سریع با تغییر شرایط توجه م را میبرم روی بخش مثبت و خیلی این جمله را تکرار میکنم که لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست حتی بعضی وقتا مثل شعر می خونمش…با این وجود خانم حسود منفی باف از هر فرصتی در واقع از هر غفلتی استفاده میکنه و با حرفای بی ربط و ناامید کننده ش میاد سراغم ولی خدا را شکر زود متوجه نقشه ی شومش میشم و تمرکزم را روی دید مثبت میبرم و برای خودم یادآوری میکنم که چه کارهای مهمی بوده که منفی باف دائم زمزمه کرده که نمی تونی و من با ایمان به توانایی های خودم و توجه و تمرکز روی بخش مثبت ذهنم تونستم موفق بشم…
مثلا من سال دیپلم به بیماری سختی مبتلا شدم و تا دکترا بفهمن و من معالجه بشم حدود ۴ ماه از سال تحصیلی را بطور متناوب غایب بودم وقتی نزدیک امتحانات شد همه میگفتن بی خیال خودتا علاف نکن امسال خرداد مردودی یا حداقل بیشتر درسا را می افتی و من که تا اون سال همیشه خرداد قبول شده بودم هرگز نمی تونستم چنین چیزی را بپذیرم بنابراین عزم خودم را جزم کردم و اصلا به منفی باف با اینکه دائم آیه ی یأس می خوند توجه نمیکردم و خیلی جدی شروع به درس خوندن کردم و در کمال ناباوری اطرافیان خرداد قبول شدم تقریبا مثل یک معجزه بود ولی شد ،چون من خواستم و تمرکزم را گذاشتم روی مثبت اندیشی و موفق شدم و دوست من که هرگز غایب هم نداشت و با من در رقابت بود و قدری هم به خودش مغرور، مردود شد.من ادامه تحصیل دادم و اون از تحصیل موند.من شغلی را که دوست داشتم بدست آوردم و اون نتونست شغلی بدست بیاره،و من همه ی موفقیتم را از لطف خدا و مثبت اندیشی میدونستم…
اما وقتی خواستم تحصیلاتم را تا درجات عالی ادامه بدم بدلیل مشکلات و البته دید منفی خودم که سخت و وقتگیره و من نمی تونم، موفق نشدم و خیلی هم غمگین شدم و حالا متوجه میشم که مقصر عدم موفقیتم در مراتب عالیتر منفی باف و منفی نگری خودم بوده در حالیکه شرایط و اطرافیان و… را مقصر میدونستم.
همانطور که حالا فهمیدم مسئول چاقی و اضافه وزنم خودم هستم مسئول خیلی موفقیتهایی که بدست آوردم یا بدست نیاوردم خودم هستم.
بنابراین من که تونستم خیلی جاها با تمرکز روی بخش مثبت ذهنم موفق بشم حتما در مورد متناسب شدن هم موفق میشم چون لاغری نتایج بسیار عالی و خوبی برام داره.
من زیبا میشم می تونم لباسای زیبا و اندامی بپوشم از نگاه ها و پچ پچ های مردم آسوده میشم سلامتی م را بدست میارم اعتماد به نفسم بالا میره و مهمتر از همه ی این نتایج عالی به آرامش میرسم که بسیار لذت بخش و رؤیائیه😊
من با اطمینان و ایمان کامل و همت خودم و لطف خدا به تمریناتم ادامه میدم و حتما به نتیجه ی عالی که متناسب شدن هست میرسم.
به امید آن روز
وقت بخیر من فکر میکنم که مشکل اصلی ما ندانستن است ما قوانین جهان هستی را نمیدانیم ومانند یک نابینا در جاده پر فراز و نشیب راه افتادهایم ومدام به موانع بر میخوریم وبه زمین میافتیم یکی از همین ندانستنها بخش مثبت ومنفی درونمان است من خواستم رانندگی یاد بگیرم اما با شنیدن کوچکترین حرف منفی آن را رها کردم در صورتی که بچه هایم را تشویق کردم بلا فاصله بعد از دیپلم دنبالش باشند وآنها هر سه رانندگانی ماهر شدندودر مورد مثبت وجودم من به اصرار دوستی به باشگاه رفتم وخیلی خوشم آمد والان بیست ودو سال میگذرد که من باشگاهم را مرتب میروم ولی همان دوست بعد از چند جلسه دستش مشکل پیدا کرد ودیگر ورزش را رها کرد این کارها شاید بدون آگاهی داشتن از دو بخش وجودی صورت گرفته باشد ولی حالا دیگر با دانستن آن هر کاری را بخواه انجام بدهم به این قانون توجه میکنم در مورد تناسب اندام من به بخش مثبتم توجه میکنم که مدام مرا تشویق میکند که ببین رفتارت با مواد غذایی چقدر تغییر کرده پس بدان بقیه تغییرها به مرور پیش میآیند وعجله نکن واین فکر مرا راحت کرده که به آسانی در این راه قدم بزنم تا به مقصد خود که تناسب اندام است برسم
با سلام خدمت دوستان عزیزم و همه جمع شگفتی سازان.من هم تا این فایل رو گوش دادم یاد موفقیت هایی افتادم که خیلی ها نتونستن ولی من انجامشون دادم .مثلا رانندگی که من خیلی زود و با عشق و علاقه و توجه نکردن به بخش منفی باف انجامش دادم والان راننده خوبی هستم و خواهرهام هم با من رانندگی دادن ولی هنوز پشت ماشین ننشستن و همیشه میگن میترسیم از رانندگی کردن.خیاطی کردن بود که من کلاس های خیاطی رفتم و تونستم خیاط ماهری بشم و الان برشکاری رو خیلی خوب انجام میدمو خیلی از دوستام که هنوز هم نتونستن خیاطی رو خوب انجام بدن.مدرک داروخانه بود که خیلی منفی باف بهم غلبه میکرد که تو انگلیسیت خوب نیست نمیتونی و خیلی وقتها رها میکردم ولی دوباره ادامه دادم تا در سری دوم قبول شدم و مدرک گرفتم.و من یه گارگاه خیاطی راه انداختم که خیلی منفی باف بهم غلبه کرد و اون رو جمع کردم مدام به من میگفت این کار فقط زحمت داره و فایده نداره و بالاخره موفق شد و من اونجارو جمع کردم.درصورتی که دوستام گارگاه زدن و تونستن که این کار روعالی انجام بدن.و چقدر خوبه که انسان فقط به اون ندای مثبتش درهر کاری توجه کنه تا به خواسته های قلبیش برسه.
صدرصد که لاغری اسانترین کار دنیاست.من تارقبل از شروع دوره در جمع که مینشستم غمگین بودم که چکار کنم برای لاغریم و همیشه استرس داشتم از خودن ولی الان خیلیییییییییی ارامش دارم وهر وقت تو جمعی هستم یه نفس عمیق میکشم و با خودم فکر میکنم چقدر خوب شد که تو این مسیر قرار گرفتم.و ذوق عجیبی از ته دل دارم.ولی یهو منفی باف میگه حالا یکسال تو دوره هستی چرا اینقدر شونه هات پهنه پهلوهات بیرونه و مدام توی گوشم حرف میزنه تا جایی که من فرداش یا چند روز تمریناتم رو انجام نمیدم ولی بعد دوباره میام تو مسیر چون میدونم تنها مسیری که من رو به خواستم میرسونه همین راه هست.
لاغری خیلی لذت بخشه وقتی میبینی لباس دلخواهت سایزت هست وقتی راحت و سریع کارهاتو بدون نفس نفس زدن انجام میدی .وقتی تو اینه حس میکنی کشیده تر شدی زیبا و جوان شدی لذت میبری وقتی پر میشی از اعتماد به نفس و چقدر ارامش داری.
استاد استمرار شمارو تحسین میگم.دوست دارم در استمرار داشتن مثل شما باشم.خدایااااا سپاسگزارم بابت این احساس زیبااااا
با سلام وعرض ادب خدمت استاد عزيز وهمنوردان متناسبم💐🌺❤️
همان طور دراين دوره شگفت انگيز آموختم دردرون من دو وجه شخصيتي مثبت ومنفي وجوددارند وتمركز ودقت وفرمانبرداري از هر وجه، شخصيت و ميزان موفقيت وشكست مرا ميسازد چگونه؟؟؟؟
اگر ميزان حرف شنوي من در زمان تصميم گيري براي انجام يك كار يا موفقيت جديد از منفي درونم بيشتر باشد مسلما من آدم منفي وعموما شكست خورده در خيلي از اموراتم هستم😩😒
واما اگر از مثبت درونم الهام بگيرم ومتمركز سخنان ( عموما ضعيف) او شوم ، انسان مثبت وموفقي خواهم بود خصوصا در مورد لاغر شدن اگر با ديد مثبت” آسانترين كار دنياست ” وايمان وباور به آن و گوش دادن به فايلها ودر مسير قرارگرفتنم ،با تكرارهر روزي دنبال كردن اخبار وآموزش لاغري با آرامش وإحساس شادي وخوشحالي بدون جنگيدن با چاقي( وانرژي منفي حاصل از آن كه نتيجه ايي جز احساس بد ودور شدن از فركانس هاي مثبت را ندارد) وسرانجام شنيدن صداي سمت مثبت ذهن وقرار گرفتن در بزرگراه لاغري ميشوم ان چه كه هدف من وخلقتم ( احسن الخالقين) بوده وهست👌🏻👌🏻💃🏻💃🏻
واما راه برداشتن اين مانع بزرگ ذهني بر طرف كردن ترس وذهنيت “لاغر شدن سخترين كاره ” چگونه؟؟؟
با شجاعت ورود به دل وسختي كار وتحقيق وتلاش هرروزي و آوردن دلائلي ونشانه هايي كه لاغر شدن آسانتره از خيليامور ديگر دنيا فرضا :
با طرح اين سوالات ذيل وپاسخ دادن اينكه لاغر شدن آسانتره به اين صورت:
اختراع هواپيما آسانتره يا لاغر شدن؟ لاغر شدن آسانتره
اختراع موبايل آسانتره يا لاغر شدن؟ لاغر شدن آسانتره
ويا مهارت هاي خودمو در زندگي كه كسب كردم وبه من شجاعت توانمند بودن را ميدهد بررسي كنم ونتيجه بگيرم كه لاغر شدن آسانتره فرضا:
قبولي در كنكور آسانتره يا لاغر شدن؟ لاغر شدن آسانتره
ليسانس گرفتن راحت تره يا لاغر شدن؟؟؟لاغر شدن آسانتره
فوق ليسانس گرفتن آسان تره يا لاغر شدن؟؟ لاغر شدن آسانتره
قبولي آزمون وكالت وكسب پروانه وكالت آسانتره يالاغرشدن؟؟لاغرشدن آسانتره
مهارت آموزي رانندگي و…آسانتره يا لاغر شدن؟؟؟ لاغر شدن آسانتره
ويا اينكه تحقيق كنيم در مورد فوائد لاغري( كمك به بهبود سلامت جسم وذهن ، داشتن آرامش واعتماد به نفس وقلب سالم ، فشار خون تنظيم وحافظه وبينايي قويتر و…) وعوارض چاقي( تنگي نفس ، سختي تحرك وانجام امورات شخصي وارتباط با اجتماع ، خجالت كشيدن از حضور درجمع آشنايان ومورد شماتت ديگران واقع شدن وعوارض جسماني كه بدن را پاركينك انواع بيماري هايي چون فشار خون بالا وديابت و… قرار ميدهد و…) وسرانجام اقناع شدن ذهن كه :
لاغر شدن آسانترين كار دنياست
لاغر شدن آسانترين كار دنياست
لاغر شدن آسانترين كار دنياست
واما اموراتي كه من با مثبت درونم وهمراهيش به موفقيت ختم شد با بي توجهي به سخنان منفي درونم:
من براي شركت در كنكور با توجه به اين كه خيلي از دوستان كلاس بالاترم در مرتبه اول قبول نشده بودند ولي من با الهام درونم شركت كردم وموفق شدم در حاليكه دوستم ميگفت وباورش اين بود كه سال اول قبول نميشوم ونشد.
من براي شركت در آزمون ورودي وكالت با وجود داشتن دو فرزند خردسال ونجواهاي منفي درونم مبني بر اين كه امكان نداره بتوني بخوني واگر هم قبول بشي ،نميتوني تو كار آموزي ها واختبارها قبول بشي وپروانه بگيري ( خلاصه از اون نه واز من تلاش وآره ) وموفق شدم
من وهمسرم هر دو براي آزمون وكالت شركت كرديم ومن قبول شدم عليرغم اينكه او هم علاقمند بود ولي غلبه منفي درونش مبني بر سختي قبولي ، قبول نشد.
من وهمسرم هر دو در كنكور ارشد امتحان داديم ومن سال اول قبول شدم واو بنا به توجيهات ودلائلش ( نجواي منفي درون) قبول نشد
من بارها شروع كردم به آموختن كامل زبان ولي هر بار با توجيهاتي ( منفي درونم ونجواهايش)به مرحله ايلتس نرسيدم و…
چقدر از نوشته شما لذت بردم 👏👏👏
روز بیست و پنجم
سلام به همه عزیزان
من وقتی دانشگاه قبول شدم همون ترم اول یه دختری رو تو سلف دیدم که یه ترم ازم بالاتر بود گفت اینجا انقد استاداش سخت گیرن دفه اول بعیده هر درسی رو پاس کنی باید دو بار بگیری تا بتونی پاس کنی، منم که تازه وارد بودم ترس بهم وارد شد و اون بخش منفی وجودم بود ولی گفتم من انقد میخونم تا قبول بشم و معدل الفم شدم از ترم اول تا اخر ولی اون دختر چون خودش اینجوری بود همه رو همین شکلی میدید، برای رانندگی من همش یه ترسی داشتم و مانع شد راننده بشم با اینکه گواهینامم رو همون موقع که 18 سالم بود گرفتم ولی دوستم خیلی راحت رفت تو دل ترس و الانم راننده ماهری هست، یا برای ارشد همه گفتن پایان نامه سخته و ترس ناکه و کلی چیزای منفی که من باز به منفی بافم گوش دادم و هی گفت اونا نتونستن تو هم نمیتونی و هنوز ارایه ندادم و بارداری و بچه و اینا شد بهونم، وقتی ازدواج کردم خیلی از آدم های منفی اطرافم گفتن تو اصلا خونه داری و آشپزی و برخورد با همسر و اینا رو بلد نیستی ولی من نشون دادم به همشون که ارتباطی ک من و همسرم با هم داریم و هیچکدوم ندارن و تو آشپزی به مهارت رسیدم که بعضی وقتا واسه پخت بعضی غذا از من سوال میکنن، خواهرام بعضی وقتا که چاقتر میشدم میگفتن دیگه لباسای قبلت و نمیتونی بپوشی، دیگه که نمیتونی خودتو تا اون حد لاغر کنی حالا یبار تونستی دیگه نمیشه ولی من گوش ندادم و تلاش کردم و بازم اون لباسای سایز کوچیکم اندازم شده بود ولی یکی از خواهرام که با من رژیم و ورزش و شروع کرده بود نتونست حتی 5 کیلو کم کنه، یا الان بهم میگن دیگه لاغر شدی خوبه همینجوری دیگه بیشتر ازین نیاز نیست ولی من گوش نمیدم و تو دلم میگم هنوز به ایده آلم نرسیدم و ادامه میدم تا خودم راضی بشم، یعنی ذهن منفی باف از هر راهی داره وارد میشه من ادامه ندم، واقعا همه تلاششو داره میکنه من ادامه ندم ولی من به هیچی فکر نمیکنم فقط تمرینامو انجام میدم، و موارد دیگه هم هست که شاید از حوصله خارج باشه، واقعا تنها مانع لاغری ذهن هست و اگر اون و کنار بذاریم مثل آب خوردن لاغری میاد سمتمون، اوایل میگفت عمرا نمیتونی پاهای لاغر داشته باشی این ارثیه ولی وقتی دید باورهام عوض شدن و باور کردم منم میتونم از هر نظر متناسب باشم اومد گفت متناسب میشی ولی پوستت زشت میشه و ازین مدل حرفا، ولی من هر روز دارم میبینم لاغر تر و قشنگ تر میشم پس چقد حرفاش پوچ هست، به هر حال ذهن همیشه با ماست و جنس حرف هاشم نا امید کنندست، فقط ما باید یاد بگیریم بزاریم حرفشو بزنه بره و این نیاز به تمرین داره
سلام استاد من امروز مشکل اصلی خودم رو کشف کردم با اینکه در دوره تکرار هستم ولی تازه متوجه شدم منفی باف من فقط در همین زمینه خیلی فعال هست در واقع من در هرزمینه ای موفق هستم ورضایت دارم الا در لاغری
البته حالا که فکر میکنم میبینم در این مسیر هم موفقیت های زیادی داشتم مثلابه افراد متناسب توجه بیشتری دارم وبه غذا به عنوان تفریح نگاه نمیکنم وبیغام سیری رو زودتر از قبل احساس میکنم احساس سبکی وجوانی دارم وحالم خیلی بهتره
اما هنوز وزن وسایز قابل توجهی کم نکردم واین منفی بافم رو فعال تر میکنه که دیدی در همه زمینه ای رشد داشتی الا وزن وسایز
با اینکه گاهی احساس میکنم لباسام ازادتر شده ولی دوباره که میبوشم میبینم زیاد فرقی نکرده البته چند ماه قبل سایزم کمترشده بود ولی دوباره فکرمیکنم کمتر نشده یا بیشتر شده خلاصه بنظرم باید در مقابل خانم منفی باف حسابی دربیام//
با سلام
منم خیلی ازاین تجربه ها دارم هروقت باور کردم که کاری رو میتونم انجام بدم اون کار رو به بهترین شکل انجام دادم وبه نتیجه عالی رسیدم در حالی که خیلی از افراد نتونستن بهش برسن وهر وقت خودم رو باور نداشتم این باور مانع رسیدن به خواستم شده نکته مهمی که اینجا وجود داره اینه که همه ما در تمام کارهایی که انجام دادیم حضور منفی باف رو حس کردیم تویه مرحله ای از کار که سختی کار به اوجش میرسه منفی باف در رو باز میکنه وخودش رو نشون میده اگه خیلی سریع وقوی در رو بستیم که اجازه خودنمایی پیدا نمیکنه اما وای به حال وقتی که بهش فرصت بدیم اونوقته که مثل یه پیچک دور افکار وتصمیماتمون میپیچه طوری که نفس کشیدنش سخت میشه ودرنهایت باعث مرگ اون تفکر وتصمیم درون ما میشه وبعدش هم که شروع میکنه به سرزنش کردن ما .هرچی ما سریع تر در رو روی منفی باف ببندیم زودتر از جامون بلند میشیم وهدفمون رو دنبال میکنیم وقطعا به نتیجه میرسیم توجه به بخش مثبت درونمون در واقع همون بستن در برروی منفی بافه .
هربار که خواستیم لاغربشیم ورژیم بگیریم بخش منفی باف گفت حالا که چی هرچی هم کم کنی دوباره برمیگرده فایده ای نداره وما هم اینقدر حرفش رو گوش دادیم وبهش توجه کردیم که همین طور شد ومانتونستیم لاغربمونیم وهمه تلاشمون برای کم کردن وزن رو خیلی سریع هدر دادیم ودوباره به وزن قبلیمون رسیدیم.من وقتی داشتم شنا رو یاد میگرفتم چندین بار وجه منفی درونم بهم گفت که خیلی سخته ومیترسم وغرق میشم ومن نمیتونم اما درهمون زمان بخش مثبت درونم بهم میگفت که اونقدرام سخت نیست ببین بقیه خیلی راحت یاد گرفتن مگه توهمیشه عاشق شنا نبودی الان وقتشه که از این فرصت استفاده کنی وبه خواستت برسی ومن با توجه به بخش مثبت درونم خیلی راحت یاد گرفتم وبر ترسم غلبه کردم بقیه موارد زندگیم هم همین طور بوده مثلا وقتی میخواستم درمورد مطلبی در جمع زیادی از همکارام صحبت کنم اولش منفی باف چنان ترسی در من ایجاد میکرد ومنو منع میکرد که تصمیم میگرفتم این کارو انجام ندم اما بعدش مثبت دورنم به من میگفت مگه اینا کین اینا همون همکاراتن که هرروز باهاشون در ارتباطی وباهمشون حرف زدی ومیشناسیشون فکر کن دورهمیه دوستانس ودارین باهم میگین ومیخندین و اون مورد به بهترین شکل انجام میشدوخیلی از کارهایی که انجام دادم به خاطرتوجه به وجه مثبت درونم بوده وکارهایی که نتونستم چون قبول کردم که نمیتونم واین باعث شده منفی باف قدرت پیدا کنه ومنو ازانجام اون کار منع کنه که موفق هم شده.ذهن مامثل یه کارخونه است که فکر تولید میکنه همه چیز به ما بستگی داره این که کارخونه ساخت فکر در ذهنمون رو درچه جهتی راه بندازیم اگه کارخونه منفی ببافه چنان پشت سر هم افکار منفی تولید میکنه که کارمون تمومه وبه هدفمون نمیرسیم ولی اگه کمک کنیم تا کارخونه ساخت فکرمون افکار مثبت بسازه ما میمونیم بایه عالمه فکر مثبت که سازندس ومیتونه ما رو به خواسته هامون برسونه فقط تمرین میخواد تا ذهن عادت کنه به ساخت افکار مثبت فقط باید توجه کمتری به حرفای منفی باف داشته باشیم و بخش مثبت را با توجه کردن قوی کنیم.
با سلام، خيلي به گفته هاي اين فايل ايمان دارم. در جاي جاي زندگيم به عينه ديدم. خيلي كاراي مهمي براي خودم انجام دادم با توجه به قسمت مثبت وجودم. الان كه داشتم فكر ميكردم در خصوص زبان دوم باور كه تو نميتوني رو خيلي بهش توجه كردم و حتي براي خودم بريدم و دوختم كه من استعداد ندارم و البته هيچوقت هم فكر نميكردم مجبور شم كه استعداد دار بشم😅 چون بدون برنامه منسجم قبلي مهاجرت كردم و افتادم در مسير سخته توجه به منفي بافم در صحبت كردن به زبان انگليسي. خيلي تلاش كردم و ميكنم كه توجهم را به قسمت مثبتم بدم در اين خصوص و جالبه تجربه هر دو توجه را در اين موضوع دارم. در خصوص لاغري هم توجه مثب و منفي را و نتايج متفاوت آن را تجريه كردم. خدارا شكر ميكنم كه الان خيلي آگاهانه و قدرتمند و مسلط با اشتياق در اين مسير گام برميدارم.
به نام خدا
سلام بر دوستان عزیز🌹
تحربه های زیادی در زندکی در مورد این باور دارم که به هر جه فکر کنی برات پیش میاد جه در جهت مثبت و جه در جهت منفی
زمانی که میخاستم گواهینامه بگیرم ذهنم بر این باور که من میتونم به نتیجه برسم ومثل بقیه مکه من جه از بقیه کمتر دارم که نتونم و خوشبختانه سریع به نتیجه ی دلخواهم رسیدم اما زمانی که میخاستم کنکور امتحان بدم مدام منفی باف تو ذهنم میکفت خب تو کجا کنکور کجا جه کارا میکنی اینم ادم خودش میخواد اینا ادم های قبول میشن که مغز دارن خدا دادی باهوش هستن حالا برو ولی نتیجه ی که نمی بینی تا اینکه دو بار هم کنکور دادم ولی نتیجه ی خوبی نگرفتم و رهاش کردم و منم باور کرده بودم که واقعا ادم های باهوش قبول میشن و ما جیزی بلد نیستیم و باهوش نیستیم 😔
همسرم و برادرش دو فرد متفاوت یکی اضافه وزن داره و یکی لاغر 👬
همسرم همیشه باورش اینه که اب هم که بخوره جاق میشه ولی برادرش نه
این دوتا با هم کار میکنند با هم زندکی میکنند و با هم غذا میخورن با این تفاوت که برادرش باورش اینه که لاغر شذن خیلی اسونه و میتونه تناسب داشته باشه ولی همسرم باوزش اینه که دیکه نمیتونه لاغر بشه و اب هم که بخوره اضافه وزن داره در صورتی که دوتاشون وعده های غذایشون مثل همه هر دو به یک اندازه غذا میخورن شاید همسرم من هم کمتر غذا بخوره ولی اضافه وزن کمی ذاره
همیشه به همسرم میکفتم که تو جرا اینقدر کم میخوری ولی یه خورده اضافه داری دلیلش حیه ؟الان متوحه شدم که این باور قوی نمیزاره اون اضافه وزنه رو کم کنه
در این دوره به کمک این فایل ها و تمرینات این باور رو در خودم قوی میکنم که متناسب شدن اسان ترین کار دنیاس واقعا هم اسونه یعنی جه جیزی زاحت تر از این که توی خونه خودمون نشستیم و دوتا فایل و جند تا تمرین انجام میدیم و بااحساس خوب و شور و اشتیاق زندگی میکنیم و هر غذایی که بخواهیم به اندازه ی نیاز بدنمون میخوریم و محدودیتی در این روش وجود نداره
کجای دنیا اینجور روشی هست به نظر من جاق شدن خیلی سخته و ادم و بیمار و مریض میکنه راه رفتن رو برات مشکل اور میکنه و نفس کشیدن و همجینین اعتماد به نفس کمتر و تنفر از خودت و ……تمام سختی های جهان در جاق شذن وجود داره و تمام اسونی ها در لاغر شدن وحود داره🙏🏻🥰😀خدایا شکرش که در این مسیر متناسب شدن هستم و به زودی و به اسونی و با شور و اشتیاق و اخساس خوب به نتیجه ی دلخواهم میرسم 🙏🏻
با عرض سلام .من طی این مدت زندگیم به خیلی تجربه های منفی ومثبت در زندگیم دست پیدا کرده ام که واقعا هر کدام به نوبه خودش جالب ونیاز به تعمق دارد من یادم هست برای بارداری خیلی وسواس داشتم که ازدواج فامیلی میتونه برای بچه دار شدن مشکل دار باشه وبا این دیدگاه صاحب همین پروژه با بچه دارای مشکل ژنتیکی شدم در صورتیکه کلی از اقوام وفامیل ازدواجهای فامیلی داشتند و اتفاقا بچه های خیلی سالم به دنیا آوردند حتی من به بهترین مراکز ژنتیکی در تهران رفته بودم وغربالگری را انجام دادند و اجازه ی بارداری به من دادند در مقابل یکی از افراد فامیل بعد از غربالگری فرزندش در ماه سوم حاملگیش از طریق یک لابراتوار از آلمان تشخیص یک بیماری مهلک ژنتیکی در جنین دادند وفرمان سقط سریع دادند ولی مادرش نپذیرفت و از سقط فرزندش ممانعت کرد با کلی رنج و سختی مربوط به خودش ،ولی الان آن جنین به لطف خدابه کودکی یازده ساله ی سالم و باهوشی تبدیل شده که زبانزد نزدیکانش شده و واقعا همه انگشت به دهان هستند که مگر میشود در کشوری پیشرفته چنین خطایی اتفاق بیفته ولی من خیلی وقت هست که راز این سلامتی را پیدا کرده ام که تنها باور مثبت مادرش ونپذیرفتن آن باور منفی سرنوشت یک خانواده را رقم زدو همیشه این کودک برای ما نشانه ی قدرت خدا در قلب یک مادر بود که اتفاقی چنینی را رقم زد و تمام این رویدادهای زندگی چه تلخ چه شیرین نتیجه انتخاب هاو واصراروایمان داشتن به شرایط خوب و زیبا ویا بالعکس هست که تک تک برای هر شخصی تهیه میشود ،پس من بهترینها را از منوی گسترده خدا انتخاب میکنم چرا که نه ،خدای دوست من ،خواهر من، فامیل من، خدای منهم هست خدایی که دست و دلبازی را به ما داده وبه این شیرینی بساط فراوانی، بساط عشق ،ثروت،سلامتی، زیبایی خنده های مستانه ،شادیهایی پایدار،امیدواری در همه حال،اصلا همی حس که آزادی و میتونی صاحب اختیار سرنوشت و تقدیر و خوشبختی خودت باشی ،یک حس آزاده بودن محض به من میدهد که واقعا حس اشرف مخلوقات بودن را میتوانم بسیار شیرین احساس کنم و وقتی من در زندگیم مختار باشم بهترینها را انتخاب میکنم ونابترین ها را انتخاب میکنم ،واگه من اینقدر دستم در انتخاب باز باز هست ،لاغری و تناسب را می پذیرم کسی جلو من را که نگرفته کسی که من را زور نکرده که چاق باش ،حالا وقتی من برای اندامم دوتا انتخاب دارم معلوم هست که با آغوش باز تناسب و لاغری را می پذیرم کدام فرد عاقل هست که دو انتخاب با این همه تفاوت در پیش رویش باشد ولی چیز نامطبوع را بپذیرد واین از عقل سالم به دور هست ومن هم اکنون با آگاهی وبا هوشیاری تناسب اندام ،زیبایی و فرم زیبا در بدنم،سلامتی درون و برون بدنم،طول عمر بابرکت وسالم،احساس آرامش و امنیت روحی وروانی ،قدرت انتخاب در نوع لباسی که می پوشم رنگ جنس مدل،احساس وقارولیاقت و اعتماد به نفس در تمام کارهایم ،احساس بالندگی در اینکه یک انسان باقدرت وبا کنترل امور درونی خود باشم، و آنقدر زیبایی در تناسب وجود دارد که من تازه ،آنچه احساس میکنم بیان میکنم و بزرگترین شگفتی های لاغری و تناسب موقع به وجود آمدن خود تناسب بوجود میآید و این حالتها ناب ترین حال رابه من هدیه میدهد و واقعا آگاهی داشتن از حق انتخاب ما در زندگی ،خیلی از صحنه ها وسکانسهای منفی زندگی گذشته ما رو در خودش هضم میکنه وچشیدن پاداشها برایمان دوبرابرشیرین تر و قدرت شادیهایمان حتی از حالت طبیعی یک آدم که از اول لاغر بوده خیلی بالاترمیشه و اینجاست که صفت جابر بودن خداوند بوجود می آید که تلخی گذشته هارا با شیرینی دو چندان جبران میکند.خدای عزیزم بسیار سپاسگزارم.ت
سلام
لاغر شدن اسان ترین کار دنیاست یادمه تو دوران دبیرستان که همش تو رژیم بودم یه دوست داشتم که خیلی ریز بود ولاغر و خوب یادمه یبار بهم گفت کاش قد هیکل تورو داشتم راحت لاغر میشدم گفتم خوب اگه هیکل توپر دوس داری چرا خودت چاق نمیشی گفت نمیشه نمیتونم واقن الان میفهمم اون تو ذهنش لاغر شدن خیلی آسون بود ولی چاق شدن سخت بود تنها دلیلی که لاغر شدن تو ذهن من آسون کرده حرف دوستمه که بعد چندین سال الان واسم معنی میده
از دیروز که ملاقات داشتم با شیوای درونم خیلی احساس خوبی دارم اونو دوست خوبم میدونم و مشتاقم که حرفشو گوش بدم چون این دوست خوبم میخواد منو به هدفم برسونه من برای این ک صدای شیوای دورونم بیشتر بشنوم میخوام با عشق بیش تر به حرفاش گوش بدم ❤️
با سلام ، امروز با شنیدن فایل دیدم تو هر کاری که موفق شدم ذهنم بهم میگفت میشه فقط ادامه بده حتی اگر اون کار به ظاهر سخت بود اما تو ذهن من آسون بود مثل فروختن و خریدن خونه که برای بیشتر خانما سخته ولی برای من راحت بود ولی ی کاری که از نظر همه آسونه تو ذهن من سخته و هنوز نتونستم یادش بگیرم دوچرخه سواریه که میخام اول تو ذهنم آسونش کنم وبا تمرین مداوم و تکرار یادش بگیرم ، قبل از شرکت تو دوره لاغر شدن برای من سخترین کار دنیا بود چون هرچی تلاش میکردم نمیتونستم ۵ کیلو کم کنم و من فقط به ۵ کیلو راضی بودم تا کمی دردها ی بدنم کم بشه و تجربه های نا موفقی هم تو این زمینه داشتم بنابرین باور کردم که دیگه لاغر شدنم جز آرزوهای محال چون همیشه فکر میکردم سخته اما حالا با یاد گرفتن فرمولهای لاغری ذهنم قبول کرده که لاغر شدن چه آسونه چون تواین مدت اصلا اذیت نشدم که هیچ ، خیلی هم راحت بودم و از انجام تمریناتم لذت هم میبردم نتایج خیلی خوبی هم گرفتم مثل کم شدن دردهای جسمی ناشی از چاقی ، اعتماد به نفس بالا ، راحت خرید کردن ، دوست داشتن خودم ، احساس شادی و سبکی کردن ، گشاد شدن لباسهای تنگ ، همه اینا وقتی ایجاد شد که ذهن من آروم آروم باور کرد که لاغرشدن خیلی آسونه و دیگه مقاومت نکرد برای همین این راه آسون با عشق ادامه میدم تا نتیجه کامل بگیرم و تو اون نتیجه تثبیت بشم ، استاد ممنونم که این آسونی را به ما آموزش دادین
سلام به دوستان عزیز و استاد گرامی
من واقعا وقتی میخواستم گواهینامه بگیرم بخش منفی خیلی شلوغ کاری کرد اما بالاخره غلبه کردم و قبول شدم….
تفهیم جالبی بود
تو خیلی از امور موفق شدم که خیلیا شکست خوردن
🌹🌱🌹🌱
و امشب یک کدگذاری عالی انجام دادم
لاغری چون همراه با حس خوب و سبکی و نشاط و آرامش پس هم جنس آسانیهاست و همانند همانند رو جذب میکنه
پس لاغر شدن واقعا جز کارهای آسان دنیاست
قبل از اینکه آسانترین کار دنیا باشه
اصلا هم جنس آسانیهاست
و چاقی چوت همراه با سختی و احساس گناه و ناراحتی و سختی کشیدن تو خرید همراه پس تو دسته کارهای سخت و فرکانس پایین دنیاست
پس چاق شدن جز سخت ترین کارهای دنیاست
🌹🌱🌹🌱
تا حالا از این دید به دلایل شکست و توفیق افراد ریز نشده بودم
🌹🌱🌹
واقعا هم مگه میشه با فرشته درون باشی و موفق نشی
اصلا خودت جنس اون موفقیتی
شدنی در کار نیست
آمدن اون انرژی به سمت تو در کار
و من الله توفیق
معنی دقیق این جمله رو نمیدونم
اما فرشته درونم همین الان به ذهنم جاری کرد
بنظرم یعنی همه موفقیت ها از خداست
مرسی که همواره باهامی
۱۳ خرداد ۹۹
با عرض سلام و وقت بخیر خدمت دوستان
من خیلی از کارها رو انجام دادم ولی به سختی، یادمه عکس های سه بعدی اومده بود و باید به وسطش نگاه میکردیم و عکس سه بعدی رو داخل اون عکس در هم و برهم میدیدیم وتمام خانواده من با تلاش کمی تونستن شکل داخل تصویر رو ببینند ولی من نتونستم و خیلی ناراحت شدم و ناامید ولی چون مثل پدرم آدم سمج و لج باز ی هستم شکست رو قبول نکردم و چند روز وقت گذاشتم و با وجود چشم درد و سر دردی که گرفتم تونستم بلاخره روی تصویر تمرکز کنم و روشش رو یاد گرفتم و انجامش دادم ویا برای رانندگی خیلی سختی کشیدم ولی تونستم گواهی نامه بگیرم در حالی که دوتا خانم با من شرکت کردند و نتونستن گواهی نامه بگیرن و یا کار با چرخ خیاطی خیلی برام سخت بود چون سنم کم بود و بارها شکست خوردم ولی ادامه دادم و بلاخره موفق شدم .
من از پدرم یاد گرفتم که شکست رو نپذیرم و انقدر تلاش کنم تا موفق بشم حتی اگر بیشتر از اون چیزی که فکرش رو می کنم طول بکشه و لاغری با ذهن مثل دیدن اون تصاویر سه بعدیه که قلق داره و باید روشش رو یاد بگیرم و وقتی روشش رو یاد گرفتم مثل اب خوردن برام آسون میشه و خیلی راحت وزن کم می کنم ومتناسب میشم.
یه نکته که من بهش معتقد هستم اینه که چیزی که خیلی آسون به دست بیاد خیلی آسون هم از دست میره و چون زحمت زیادی براش نکشیدیم به چشممون نمیاد و خیلی ارزش نداره پس تناسب اندامی که آسون یه دست بیاد زود ارزشش رو برامون از دست میده و لذت بخش نیست و من تناسب اندام همیشگی میخوام چیزی که هر دفعه خودم رو در ایینه ببینم و یا لباس دلخواهم رو بپوشم یادم بیاد چقدر برای به دست اوردنش تلاش کردم و ازش لذت ببرم
همونطور که شما گفتین خیلی از کارا بوده که من به بخش مثبت ذهنم توجه کردم و موفق شدم و کارهایی هم بوده که به بخش منفی توجه کردم
و یکی از مهمترین کارها تا الان وارد شدن به این برنامه قدرت ذهن با توجه به قسمت مثبت ذهنم بوده که تا الان جلو اومدم و شیطونه نتونسته وارد شه البته می شه بعضی وقتا ولی من بهش توجه نمی کنم امروز هم از صبح هی اینها رو عقب انداختم تا الان که دیگه گفتم می رم تو اتاق می شینم تا تمرینام و انجام بدم و بالاخره پیروز شدم!
و واقعا وقتی آدم فکر می کنه می بینه چاق شدن سخت ترین کاره چون آدم سنگین کی شه هیچی بهش نمیاد نمی تونه رو پا وایسته خلاصه خیلی چیزهای دیگه
ولی وقتی به لاغری فکر می کنی مثلا من الان یه سری بلوزهامو امتحان کردم چقدر برام گشاد تر شدن احساس خوبی کردم و می تونم بگم به این باور رسیدم که لاغر شدن آسانترین کار دنیاست فقط روند خاص خودش و داره مثل هر چیز دیگه ای زمانش و نمی شه مشخص کرد
سلام. روز هفتاد و چهارم تکرار :
با آگاهی الانم میبینم که لاغر شدن هم خیلی آسونه و هم انجام دادن خیلی از کارها رو آسون تر میکنه.
لاغر شدن با ذهن که فقط کافیه فایل گوش بدی، تکرار کنی، مستمر تمرین انجام بدی، احساست خوب باشه، عمل کنی به تمرینات و لاغر بشی. همین که فوق العاده راحته. فکر نمی کنم از این روش راحت تر برای لاغری وجود داشته باشه.
وقتی لاغر بشی همیشه ی همیشه یه موضوع داری که برای اون هم خداروشکر کنی و هم به خودت افتخار کنی هم نتیجه دائمی ش که لاغر موندنه کنارته و احساس تو رو بهتر و عالی تر میکنه.
لاغر که بشی راحت میری خرید و از ویترین یک مغازه لباسی رو پسند میکنی و با اعتماد به نفس به مسئولش میگی لطفا سایز ۳۸ برای من بدین و اونم میاره و تو دیگه لازم نیست از اینکه سایزت جایی نداره خجالت بکشی، وقتی لباس سایز ۳۸ رو دستت میگیری و میبینی چه قدر پارچه کمی مصرف شده برای دوختش و تو جا میشی در اون لباس از خوشحالی میخوای پرواز کنی.
وقتی میری تو اتاق پرو راحت لباس رو امتحان کنی و وقتی فروشنده بپرسه چطور شد؟ بگی اندازه س همینو میبرم چه لذتی داره 😍😍
وقتی هیکلت عالی باشه و در آینه ببینی که مانکنی شدی برای خودت. یه روزی میگفتی فقط شکمم آب بشه، بازوهام لاغر بشه، پاهام دیگه بهم نچسبه و…..
اما حالا جلو اینه ایستادی اون تغییرات رو داری میبینی که اتفاق افتاده خیلی راحت مثل آب خوردن راحت تر از اینکه چاق شدی لاغر شدی. تو خودتو خیلی رنج دادی که طی ۱۰ سال، ۲۰ کیلو اضافه کردی. هر سال سخت تر از سال قبل زندگی کردی، هر سال خجالتی تر شدی و انتخابات محدود تر شد ولی خیلی کمتر از مدتی که چاق شدی لاغر کردی و دیگه چربی و وزن اضافه ای با خودت حمل نمیکنی. راحت نفس میکشی خیلی راحت.
کم کم هرجا دعوت شدی شرکت کردی روت شد در جمع حرف بزنی. از خودت خوشت اومد گفتی من چه قدر زیبام چه قدر کامل و بی نظیر هستم خدایا شکرت 💚
وقتی با همسرت میرید پارک و پیاده روی میکنید و تو نه نفس کم میاری نه خسته میشی بلکه در آخر فقط سرحال میشی همونجا خداروشکر میکنی که چه ساده لاغر شدی و چه زیبا داری زندگی میکنی.
وقتی عکس میگیری لذت میبری، خرید میری لذت میبری، مهمانی میری لذت میبری، ورزش میکنی لذت میبری، بیکار باشی لذت میبری، غذا میخوری لذت میبری، دست از غذا میکشی و خیلی راحت از بقیه غذای خوشمزه ت میگذری لذت میبری، خودت رو در آینه نگاه میکنی لذت میبری، استخر میری لذت میبری، میرقصی لذت میری، پیاده روی میری لذت میبری، سلامتی کامل تجربه میکنی لذت میبری، نماز میخونی لذت میبری، و بی نهایت لذت دیگه که لیاقتشون رو داری چون لاغر هستی و در سلامت کامل جسم و ذهن
و همه ی این لذت ها، همشون مساوی شدن با لاغر شدنت که اونم با کارهایی خیلی راحت ولی خیلی تاثیر گذار به دست اومد.
حالا…
لاغری آسون تره یا چاقی؟؟ لاغری آسون تره
لاغری لذت بخش تره یا شرایط فعلی؟؟ لاغری لذت بخش تره.
وقتی لاغر بشی زندگی جدیدی آغاز میکنی و همیشه حداقل یک سپاسگزاری همیشگی از خدای خودت داری: خدایا شکرت لاغر شدم. و الان سلامت و سرحال و شادم. خدایا ممونم که از بهترین روش منو به بهترین شرایط جسمی رسوندی.
تجربه ی این شرایط ارزش اینو داره که عجله نکنی، استمرار داشته باشی و ادامه بدی؟؟ بله ۱۰۰%.
پس در سکوت و آرامش ذهنی فقط ادامه بده و ادامه بده و ادامه بده.
سلام وقت بخیر
راجب باور لاغری
من همیشه خیلی خوش باور هستم و از اول دوره وگوش دادن ب صحبتهای استاد باور کردم ک لاغری اسانترین کار دنیاست وب خودم میگفتم منکه باور دارم میتونم لاغر بشم پس چرا اینطوری هستم وعمل کردن تمرینات برام مشگل شده خیلی روی این موضوع فکر کردم تا اینکه متوجه شدم اون خانم منفی باف یا ی نیروی در درونم خیلی اهسته توری ک من هم تازه متوجه ش شدم میگه تو لاغر نمیشی وچاقتر از این هم نمیشی 🤔😯؟؟
استاد نمیدونم ممکنه خانم منفی باف منو دور زده باشه؟ یا خیر؟
ممنون میشم از پاسخ شما
سپاسگذارم استاد
منم قبول دارم ادامه دادن همه ی موانع رو از بین میبره. دلیلم هم اینه که وقتی دوره رو شروع کردم هفته های اول نتیجه خیلی خوبی گرفتم با اینکه موانع زیادی داشتم که از خیلی هاش هم خبر نداشتم اما با اشتیاق هرروز ادامه میدادم و نتیجه میدیدم. الان هم مهم نیست چه مانعی دارم، فقط با ادامه دادن خود به خود برطرف میشه و متناسب میشم.
روز ۷۴تکرار
سلام
روند جسم رو به بهبوده،روند جسم رو به تناسبه
ولی ما با فرمول های مخرب مسیر اشتباهو انتخاب کردیم
منفی باف درون من از بچگی خیلی فعال بود ،دلیلشم شاید حرف هاییه که از بچگی زیاد شنیدم و دیدم ،الان که فکرشو میکنم میبینم اصلا جایی برای صدای جذاب درونم نداشتم،یعنی روزی نبوده که من بیدار بشم ومنفی باف اذیتم نکرده باشه وکاملا از داشتن صدای جذاب درونم بی اطلاع بودم ،به منفی بافی ودیدن نیمه خالی لیوان معروف بودم وبشدت ایمان داشتم که خدا با من لجه ودر کل بدنیا اومدن من اشتباه بوده وهمیشه شاکی بودم از خودم وخدا وهمه
با اون افکار که شرایط خوبی هم نداشتم ،به مسائلی برخورد میکردم،به قول خودم بدبیاری میوردم،ولی تو ذهنم میدونستم یه چیزی هست که من ازش بی خبرم وباید یادش بگیرم،تو افکارم آینده خودمو بزرگ وخوب میدیدم ولی نمیدونستم چطور باید زندگیمو تغییر بدم ،بشدت بی اعتمادبنفس بودم و دوست داشتم به دیگران تکیه کنم ،خودمو قربانی شرایط خانواده وجامعه میدونستم ،اینارو توضیح دادم که بگم چیزی به عنوان صدای جذابی در من وجود نداشت که منو هل بده طرف خواسته هام ،فقط غر زدن بود وبس
ولی من تو بیشتر کارهاییکه شروع کردم موفق شدم
از شروع یه کاری که میخواستم انجام بدم یا میخواستم یاد بگیرم منفی بافم کنار گوشم وز وز میکرد تا انتهاش،تازه اگرم خوب تمامش میکردم ودیگران تشویقم میکردن منفی بافم میگفت الکی تشویقت میکنن ،میخوان ناراحت نشی ،تو واقعا به جایی نمیرسی ،چونکه این جملاتو زیاد از اطرافیانم شنیده بودم وبعد که بزرگتر شدم خودمم به خودم گوشزد میکردم
من دوچرخه سواریو از بچگی یاد گرفتم،تا حدودی موتورسواری هم یاد گرفتم ،فتوشاپ،عکاسی وتصویر برداری یاد گرفتم وچندین سال بهترین عکس ها وتصویرهارو از عروسی ها وسمینارها انجام میدادم ،تو ورزشای متفاوت قوی عمل میکردم ،بدمینتون،تمام شناها،زومبا،یوگا،پیلاتس،اسکی،رقص،بدنسازی،چربی سوز،تنیس،پیاده روی هر روز،انعطاف
دوره کوتاهی مو آموزش دیدم
زبان انگلیسی ۴سال میرفتم و اون زمان شاگرد اول کلاسمون بودم
کتاب های زیادی خوندم در رابطه با ذهن ،دوره های زیادی شرکت کردم در مورد کنترل ذهن وهنوزم دارم ادامه میدم
دوره لاغری با ذهنو دارم به خوبی میگذرونم وراضی م از خودم
مرتب دنبال بهتر شدن افکار ورفتار وعملکرد خودم هستم ،بیشتر این کارهاییو که من انجام دادم با اشخاصی شروع کردم ولی اونا همون اول کار رهاش کردن ولی من ادامه دادم وخوشحالم از مسیری که هستم وتا آخر عمرم میخوام ادامه بدم تا به هدف های بیشتری برسم
در مورد لاغری هم منفی باف بازم حضور داره و مرتب بهم میگه تو از ۱۵آذر ماه که شروع کردی تا الان تازه از سایز ۴۶به ۴۴ رسیدی ! ولی اون خانمه که استاد نوشته هاشو تو تلگرام گذاشت که از دی ماه تا الان از سایز ۵۸به سایز ۵۲ رسیده،ببین چقدر جواب گرفته ،پس تو کی میخوایی سایز کم کنی ،داره ۶ماه میشه😒منم مرتب بهش میگم بدن وذهن وافکار من با دیگران فرق داره ،من منم ،دیگران هم دیگرانن
من بعد از غذاییکه میخورم وکاملا به اندازه سیر شدنم میخورم وحجمشم کمتر شده ولی در انتها چونکه نفخ معده دارم واحساس سنگینی میکنم مخصوصا اگر نوشیدنی با غذام بخورم،
منفی بافم میگه ببین شکمتو ،چقدر ورم داره،تو اشتباه میکنی ،لاغر نشدی🤔خلاصه همش بهم حمله میکنه ولی من از صدای جذاب درونم کمک میگیرم وبهش میگم که استاد میگن دنبال نتیجه نباشیم فعلا وباید اول ذهن وریشه هام درست بشه بعد توی جسمم مشاهده میشه،هر چند مطمئنم که لاغرتر شدم ولی بازم منفی باف اذیت میکنه،ولی با تمرینات این دوره آرام آرام تصویر ذهنی متناسب در وجود ما هم ساخته میشه
واقعا هم لاغر شدن آسونتر از چاق شدنه ،وقتی چاقتر باشیم راه رفتن سخت تر میشه،تنفس سختر میشه،ورزش کردن وتحرک سختر میشه،لباس پوشیدن سختر میشه ،لباس بهمون نمیاد
اعتمادبنفسمون از بین میره ،زشتر میشیم ولی وقتی میخواییم لاغر بشیم ،حالمون بهتره،سبکتریم،پرتحرک تریم،قشنگتریم،هر
لباسی بهمون میاد،اعتمادبنفسمون بیشتر میشه ،ارتباط بیشتری با اطرافیانمون خواهیم داشت وزندگی با کیفیتری داریم
برای منم تناسب اندام الویت اول زندگیمه وتمریناتشو هر روز با عشق انجام میدم ،واقعا تمام زندگیمو تلخ کرده بود
باید صدای جذاب درونمو بلند کنم برای تمام جنبه های زندگیم
میخوام به بخش مثبت ذهنم توجه کنم تا برم تو مسیر رسیدن به خواسته ها
چقدر از موفقیت واستمرار شما لذت بردم
سپاسگزارم از این فایل عالی، اول میخوام اعلام کنم که لاغر بودن متناسب بودن در کمال سلامتی اولویت من هست به این دلیل که من کاملاً حس کردم که چاقی تمام ابعاد مثبت زندگی من رو تحت تاثیر خود قرار داد و حالا دارم میبینم موضوع لاغری و لاغر بودن چقدر تاثیرات عالی بر زندگی من دارد و من چقدر شادتر هستم و دقیقاً در جایگاهی که باید باشم. من لاغر شدن و لاغر ماندن را آسان میبینم چون من کاملاً دارم این آسان بودن رو عمیقاً تجربه میکنم. من در مسیر لاغری و تناسب اندام هستم در حالی که احساس عالی دارم از بدن خود محافظت میکنم و به آن هر شکلی که دارد عشق میورزم آن را منحصر به فرد میبینم و از نخوردن لذت میبرم چون میبینم که وقتی میخورم که بدن من نیازش رو اعلام کرده با واکنشهای طبیعی و وقتی نمیخورم که واکنش گرسنگی که دچارش شده بودم بلافاصله قطع شده و چقدر من زود سیر میشم و چقدر من بی توجهم به مواد غذایی و این من هستم که برای بدنم از روی عشق تصمیم میگیرم. از این آسانتر کاری نیست چون لذت بخش هست. من دقیقاً دارم به قسمت مثبت ذهنم در خصوص خواسته مهم زندگیم پاسخ می دهم.
تجربه برجسته دیگری که دارم توجه به قسمت منفی و مثبت ذهنم در خصوص خواسته ای ؛برمیگردد به زمان کنکور دادن. تصمیم قاطعی داشتم مبنی بر قبولی در دانشگاه دولتی روزانه. قسمت منفی ذهنم میگفت چطور ممکن جز ده نفر تو کل کشور باشی و قسمت مثبت ذهنم میگفت تلاش کن و برنامه را دقیق انجام بده و توکل به خدا کن حتماً قبول میشی. بله من قبول شدم. خداوند را شکر میگویم که متناسب بودن را با لذت و آرامش و به آسانی یاد میگیرم. تشکر از استاد روشن استاد ذهن
سلام استاد گرامی ودوستان همراه
وقتی به حرفهای استاد فکر میکنم دقیقا متوجه میشم که چرا بین دو زندگی دوبرادر در زمینه مالی که هر دو یک شغل را داشتند واز یک جا شروع کردند تفاوت هست….همش از ذهنه ….نجوای شیطان که تو ذهن همه ماست یک عده را متقاعد میکنه که نمیشه .نمیتونی.هیچی عوض نمیشه.وبنا بر قانون جذب فرکانسهای مشابه سمت هم میرنند برای یک بردار همه چیز فراهم میشه..پیشنهاد کاری .شرایط مالی بهتر چرا که باور داره میشه ومیتونه وجهان هم هر روز نمونه هایی سر راهش قرار میده که نشون بده میشه.وبرادر دیگه که باور داشت نمیشه .اون شانس داره .هیچ کس قدر اونو نمیدونه ونتیجه اش مشخصه……
تو لاغری وچاقی هم همینه…کسی که باور داشته باشه که میشه…امکان پذیره …دنیا باید فرکانسهای مشابه سر راهش بزاره جوری که روز بروز لاغرتر بشه…
خدا رو شکر میکنم که با این مسیر آشنا شدم ..خدا رو شکر صدای شیطان که نجواهای منفی داره تو وجودم کمتر شده وباورهام داره پررنگ تر داره میشه که لاغری آسونترین کار دنیاست …با خودم میگم ببین استاد تونسته ببین دوستای دیگه تونستن پس تو هم میتونی فقط باید مداوم رو خودت کار کنی هر روز فایل گوش کنی.تمرین کنی و عملکرد داشته باشی تا باورهایی که یک عمر تو ذهنت نقش بسته بوده کمرنگ وکم رنگ تر بشه.وجاشو باورهای لاغر کننده وشگفتی ساز بگیره که اون باورها منجر به عادت های درست میشه عادتهایی که به ترمیم بدنت کمک میکنه نه اینکه در حال تخریب جسمت باشه.
استاد عزیز بهتون تبریک میگم .که اینقدر عالی قوانین جهان وذهن را درک کردید وبه آن عمل کردید.ونتیجه اونم که مشخصه.برای همین حرفهاتون به دل میشینه چرا که از منبعی میاد که روح همه ما از اون آگاهی داره. وهم نتیجه عملکرد فوق العاده وحرفهای صادقانه شماست.باشه که با تمرین وتکرار منم بتونم تمام گفته های شما را به عملکرد فوق العاده در زندگیم تبدیل کنم.
احسنت به شما استاد عزیز.خدا رو شکر میکنم که خدا نمونه ای عینی سر راهم قرار داد تا الگوی خودم قرار بدهم تا بتوانم موفق شوم وتا ابد موفق بمانم
در مورد كارهايي كه براي يكي سخته و براي يكي اسان يه خاطره جالب دارم
من و دوستم با هم ميرفتيم كلاس خياطي،
اون موقع دوستم تازه ازدواج كرده بودن و بچه نداستن و من يك دختر يكساله داشتم كه تازه راه افتاده بود و هر وقت خواب بود سريع ميرفتم سراغ خياطيم و هر پنجشنبه من دخترم رو ميگذاشتم پيش همسرم و ميرفتم
كلاس?
من هر هفته هر اموزشي استادم ميدادن رو حتما يك نمونه ازش ميدوختم و با اينكه من روزي كه رفتم كلاس حتي بلد نبودم چطوري چرخ خياطيم رو روشن كنم ولي دوستم همان موقع هم خياطي ميكرد ولي من بعد از دوره و فقط و فقط به دليل اينكه تمرينهام رو انجام ميدادم تبديل شدم به يك خياطي كه به قول همه دستم سكه داره ولي دوستم چون فقط ميامد كلاس و در كل دوره فقط يك شلوار دوخت نتونست از كلاس بهره ببره، دوسال بعدش يكبار كه با هم حرف ميزديم دوستم گفت خانم…. اصلا معلم خوبي نبود و من هيچي يادنگرفتم بهش گفتم عزيزم اتفاقا خيلي هم خوب بود من حتي بلد نبودم چرخم رو روشن كنم (جلسه اول چرخم رو بردم استادم بهم ياد دادن روش كار باهاش رو) ولي تو قبل كلاس هم خياطي ميكردي فقط تو اصلا تمرين نكردي بنابراين نتيجه نگرفتي و اگر نه من از همان استاد ياد گرفتم كه انقدر خوب براي خودم لباس ميدوزم و الان حتي براي خودم كت دامن ميدوزم و روش كار دست ميكنم كه هر كسي ميبينه فكر ميكنه از يك مزون خاص خريد كردم دليلش فقط و فقط انجام تمرين هام و تكرار اونها بوده، و من و تو هر دو تحت يك اموزش بوديم ولي چون عملكردمون فرق داشت بنابراين نتايج متفاوت گرفتيم.
و الان هم در اين دوره فكر ميكنم هر كدام با اشتياق و با انرژي مثبت اين راه زيبا رو طي كنيم و به اموزشهاي استاد عمل كنيم و تكراررررر كنيم حتما و حتما به نتيجه ميرسيم.
من ايمان دارم????
سلام خدمت استاد عزيز و دوستان خوبم.
نكته ي جالبي كه اين فايل براي من داشت اين بود كه بدن انسان همواره به سمت لاغر شدن پيش ميره و اين ما هستيم كه با باورهاي اشتباهمون راهش رو ناهموار ميكنيم.
الان كه فكر ميكنم من اين موضوع رو در بدن پدرم به وضوح ميبينم همه اين تفكر را دارند كه هر دهه از زندگي انسان ميگذره سوخت و ساز بدن كمتر ميشه و فرد چاقتر ميشه ولي پدر من برعكسع، پدر من دكتر هستند و خيلييييي منظم و با ديسيپلين حتي غذا خودنشون نظم و قانون داره مثلا اگر شبي تولد باشه در منزلمون و پدرم دعوت باشند غذا كمتر ميخورن و ميگن چون قراره كيك بخورم بنابراين بايد غذا كمتر بخورم و الان دو سالي هست كه ميبينم پدرم فقط يكم حجم غذاشون رو كم كردن چون هميشه ميگن ادم سنش بالا ميره بايد مراعات خوردنش رو بكنه و واقعا خيليييي لاغر شدن با اينكه همه چيز ميخورن ولي به اندازه و البته ايشون هميشه متناسب بودن ولي الان لاغر شدن و هميشه ميگن هيچكسي از نخوردن نميميره و همه ي مشكلات از خوردنه و من تا حالا نديدم پدرم ناخنك بزنند به غذا و ياد ندارم بي موقع چيزي بخورند و تمام فايلها رو كه گوش ميدم ميبينم پدرم دقيقا نماد يه انساني هستند كه انگار سيستم ذهنيشون مثل يك نوزاد فابريكه و سعي ميكنم همش رفتارهاي ايشون رو سرمشق خودم قرار بدم و با چشم خودم ميبينم كه اين سيستم باعث شده پدرم با اينكه سنشون بالا رفته ولي هميشه متناسب هستند و البته روز به روز متناسبتر هم ميشند. بنابراين اگر ما باورها و عاداتمون رو اصلاح كنيم واقعا لاغر شدن راحتترين كار دنياست و مثل نفس كشيدن اتوماتيك اين اتفاق هر لحظه در وجودمون داره رخ ميده?
سلام دوستان وسلام استاد ممنونم بابت این فایل و ازدوستان بابت نظرات .
نکته ی جالب این فایل برای من این بود که تمایل بدن ما به صورت طبیعی همیشه در کل عمرمون به سمت لاغر شدنه .یعنی اگر ما باورهای مخربی رو مانع این مسیر نکنیم خیلی راحت بدون اینکه کار خاصی رو انجام بدیم بدنمون خود به خود لاغر میشه چرا؟چون این براش تعریف شده توسط خداوند و تنظیم کارخونش این جوریه،این واقعا جالب نیست به نظر من معرکه اس این باور .برای همین افرادی که ذهنشون رو دست کاری نمیکنن همیشه لاغرو متناسبن و طی زندگی عادیشون همه چی هم میخورن .
وجالبه دقیقا این افراد این باور رو خیلی راجع بش حرف میزنن اونا حرفی که خیلی تکرار میکنن اینه که من هر چی بخورم همینم هیچ وقت چاق نمیشم .
دراصل این افراد به وجه مثبت ذهنشون توجه میکنن و این باور رو دارن که بدنشون طبیعتا همیشه لاغره ،خوب طبیعیه که همیشه هم متناسب باشن حتی در سن میانسالی و پیری.
من خودم چندوقته پیش شروع کردم به آموزش دیدن دوره اما هر بار ذهنم و قسمت منفی باف میومد و میگفت جواب نمیده .یا به واسطه ی کار های مختلف نمیزاشت که من بخام دوره رو گوش کنم بهانه های الکی میاورد و واقعا همون پیروز میشد .اما الان من تصمیم گرفتم که دوره رو عاشقانه و به صورت تفریح و کاری که دوسش دارم پیگیری کنم و تمرینات رو انجام بدم،االان هم منفی باف به سراغ من میاد اما با تصویر هایی ک از خودلاغرم در ذهنم تجسم میکنم اشتیاق رو ایجاد میکنم که ادامه بدم تا منفی باف خاموش بشه .
اینجا هم میگم که ایمان دارم تمام اتفاقات زندگی ما توسط تصویر های ست که در ذهنمون ایجاد میکنیم و باور های است که داریم .
پس لاغر شدن اول باید در ذهن من اتفاق بیفته و تصویر لاغرم در ذهنم نقش ببنده .اگر در ذهنم لاغر بشم به سرعت در جسمم تغییرات رو میبینم .
لاغر شدن کار آسونیه چون بدن ما طبیعتن به سمت لاغری پیش میره و عاشق اینه که متناسب بشه .
باسلام و وقت بخیر خدمت شما
سپاس از فایل عالی شما
من در گذشته همیشه در نظرم لاغرشدن رو بسیار سخت و طاقت فرسا میدونستم .و وقتی افراد متناسب رو در تلویزیون میدیدم میگفتم چطور میتونن اینقدر متناسب و لاغر باشن همیشه…..اما الان که در دوره تکرار هستم کاملا نظرم متفاوت شده و فقط افراد متناسب رو تحسین میکنم….و اعتقاد دارم که منهم قطعا متناسب میشوم …و پر میثاق نامه ای که برای خودم نوشتم یکی از جمله ها این است،??
من باور دارم که لاغر شدن آسانتربن کار دنیاست و مثل خوردن هست …. متناسب شدن خییییییلی راحت هست
قبلا هم موارد زیادی بوده …در زمینه کنکور بوده که من و همکلاسی ها همه کنکور دادیم و من و یکی از دوستام موفق به کسب رتبه خوب شدیم….و من در زمینه رانندگی موفق به مهارت عالی نیستم و بقیه دوستام کاملا موفق هستند ….در زمینه ارتباط خانوادگی هم کاملا این موضوع توجه به بعد منفی یا مثبت اثراتش در زندگیم مشخص شده که به سمت توجه کردم چه شده…….در یادگیری زبان
انگلیسی و یادگیری شنا و یا مهارت در ورزشی خاص هم همیشه نیروی منفی برمن غالب بود .البته در زمینه موفقیت تحصیلی وجه مثبت بر بدنم غالب بود. ..ومن حالا خیلی حسرت میخورم که چرا این همه سال نتونستم جنس حرف های منفی بافی رو بشناسم …
باسلام و وقت بخیر خدمت شما
سپاس از فایل عالی شما
من در گذشته همیشه در نظرم لاغرشدن رو بسیار سخت و طاقت فرسا میدونستم .و وقتی افراد متناسب رو در تلویزیون میدیدم میگفتم چطور میتونن اینقدر متناسب و لاغر باشن همیشه…..اما الان که در دوره تکرار هستم کاملا نظرم متفاوت شده و فقط افراد متناسب رو تحسین میکنم….و اعتقاد دارم که منهم قطعا متناسب میشوم …و پر میثاق نامه ای که برای خودم نوشتم یکی از جمله ها این است،??
من باور دارم که لاغر شدن آسانتربن کار دنیاست و مثل خوردن هست …. متناسب شدن خییییییلی راحت هست
قبلا هم موارد زیادی بوده …در زمینه کنکور بوده که من و همکلاسی ها همه کنکور دادیم و من و یکی از دوستام موفق به کسب رتبه خوب شدیم….و من در زمینه رانندگی موفق به مهارت عالی نیستم و بقیه دوستام کاملا موفق هستند ….در زمینه ارتباط خانوادگی هم کاملا این موضوع توجه به بعد منفی یا مثبت
انگلیسی و یادگیری شنا و یا مهارت در ورزشی خاص هم همیشه نیروی منفی بم منفی غالب بود .ومن حالا خیلی حسرت میخورم که چرا این همه سال نتونستم برای ی ا.وپر ززمینه موفقیت تحصیلی وجه مثبت بر بدنم غالب بود. چیزها جنس….اتراتش را در من نشان داده.در یادگیری زبان
با سلام به استاد عزیز و دوستان همراهم
من این فایل را قبلاً هم شنیده بودم اما نیاز به شنیدن دوباره آن داشتم که خدا امروز را انتخاب کرد تا من دوباره بشنوم و یاد بگیرم .من امروز علاوه بر مطالب قبلی یاد گرفتم از زاویه دیگری نگاه کنم .من قبلاً با خودم می گفتم لاغری آسانترین کار دنیاست ولی امروز فهمیدم بگویم وقتی لاغر شوم چقدر کارها آسان می شود .برای آدم لاغر خرید لباس آسان است ، نشست و برخاست آسان است ، غذا خوردن آسان است ، داشتن سلامتی آسان است ، کار کردن آسان است، راه رفتن آسان است و…..حالا بدون ترس و بدون داشتن کوچکترین شکی می گویم با لاغری همه کارها آسان است و گفتن مزیت های لاغری باعث می شود هم تمرکزم روی لاغری باشد و هم بیشتر شوق لاغر شدن داشته باشم و همچنین برای سایر خواسته ها هم این روش را به کار می برم .اگر هر فایل را ده بار گوش کنم ، بار یازدهم دوباره مطالب جدیدی یاد می گیرم .خدارا شکر که در این برنامه هستم و از این فایل ها استفاده می کنم
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم
تجربه ای که من در زمینه این دو جنبه ازذهنم داشتم که یکی بهم میگه میشه وتو میتونی و دومی میگه نه نمیتونی .
من سال ۱۳۹۷ بهمن ماه بود که در این دوره شرکت کردم اولش با اشتیاق بود اما به مرور وقتی میدیدم که بچه های دیگه توی گروه خیلی از تغیرات روحی وجسمی خودشون میگن و من تغییری در خودم حس نمیکردم نا امید شدم همش انگار یکی تو گوشم میگفت تو نمیتونی ،تو نمیفهمی منظور این فایلها چیه ،تو نتونستی اونجور که باید فایلها رو درک کنی و متوجه اونها نمیشی به خاطر همین تغییر نمیکنی برای همین به خیلی از بچه ها پیام میدادم وازشون میپرسیدم چیکار کردن وهمه هم میگفتن هیچی فقط به فایلها گوش بده ومن خیلی به جنبه منفی ذهنم که تو نمیتونی گوش میدادم برای همین کم کم نا امید شدم ،توی انجام تمرینها سست شدم و هر روزی به بهانه ای تمرینی رو انجام نمیدادم تا اینکه هفته دوم فروردین دقیقا روز ۱۶ بود کلا دوره رو گذاشتم کنار وبیخیال شدم و گذشت تا روز ۲۳ اردیبهشت به خودم اومدم و گفتم چیکار کردی با خودت یعنی تو عرضه انجام این کار رو هم نداشتی ،این که دیگه نه رژیم داشت و نه ورزش .خلاصه بعد از کلنجارهایی با خودم به استاد پیام دادم و ماجرا رو تعریف کردم .استاد گفت توتنبیه میشی و باید دوره رو از اول شروع کنی و من این کار رو کردم و این دفعه روی جنبه مثبت ذهنم که انگار یه چیزی میگفت ،میشه وتو میتونی کار کردم و به حرفش گوش دادم و خدا رو شکر خیلی زود شروع به گرفتن نتیجه کردم حدود یکی دو هفته که گذشت درک کردم که حال خوب دارم و احساسم خوب شده و بعد کم کم تغییرات توی جسمم شروع شد و من خیلی خوب توانستم وزن کم کنم هنوز به ایده الم نرسیدم ولی نزدیک هستم و این بار تفاوت گوش دادن من به جنبه مثبت تو میتونی باعث احساس خوب و تغییرات جسمی و رفتاری و افکاری در من شد و اینکه این بار من دنبال بهانه برای انجام ندادن تمرینها نبودم بلکه هر روز مشتاق تر از روز قبل ادامه دادم
بله استاد حتما همینطوره .از شما بابت همه راهنمائی ها و پشتیبانیهاتون سپاسگذارم .واقعا اگر پشتیبانیهای شما نبود من الان انقدر خوب در مسیر تغییر کردن نبودم .ازتون ممنونم ?????
چقدر خوب و عالي موفق باشي عزيزم
روز ۲۵تکرار
متاسفانه دیروز بعد از ۱ساعت نوشتن کامنت،بع علت اختلال در نت تمام تمریناتم پرید
با کمال ناراحتی باید بگم که بیشتر نجواها وگفتگوی دورنی من رو به منفی بودن بوده وهست البته ۵۰درصد کمتر شده با انجام تمرینات ذهنی در طی ۲سال
در ذهن و وجود من یک جمله بسیار منفور شکل بسته از بچگی به نام من نمیتوانم
برای شروع وادامه هر کاری این جمله مانع انجامم میشه،هنوزم کاری میخوام انجام بدم مادرم میگه تو که نمیتونی
مثلا تمرین رقص من و دوستمو میبینه میگه معلومه که دوستت خیلی قشنگ میرقصه ،کلمه ای به اسم تشویق تو دهن مادرم نیست ومن باور سرسختی به نام نمیتوانم دارم
همزمان با این کلاس،دارم تو کلاس کنترل ذهن هم دوره میبینم وتمرین از این به بعدمون اینه (من میتوانم)اونم ۹۲۰ بار در روز
وگفتن این جمله حال منو بهتر میکنه از بس ۴۴سال مخالفشو شنیدم
بدلیل اعتمادبنفس پایینم تا ۳۱سالگی از رانندگی میترسیدم ونرفتم دنبالش،با خواهرم ۱سال میرفتیم پیست اسکی شمشک در فشم،وموقع برگشتن خواهرم خسته بود ومدام غر میزد که برو رانندگی یاد بگیر بمن کمک کنی،بخاطر اون رفتم وبا اولین امتحان شهری وتئوری قبول شدم،ولی چونکه ترس داشتم سوار ماشین هیچ کس نمیشدم ونظرم این بود که تا ماشین نخرم نمیشینم،سال ۸۹ماشین صفر خریدم،تا ۲۰روز سوار نشدم از بس میترسیدم،بخاطر رفتن به باشگاه مجبورن استفاده کردم،در این حین دوستم میگفت نترس نهایت تصادف میکنی،یروز تو یه میدون ،یه تاکسی زد به در جلوی ماشین صفرم?خیلی گریه کردم ،بعدش اروم آروم ترسم ریخت،پاهام و دستام میلرزیدن،بعدش مجبور شدم تنهایی مسافرت برم به اصفهان،شمال،کردستان وهر جایی که لازم بود با آرامش میرم
تو تمام یادگیری هام منفی بافم قوی بود وصدای جذاب درونم خاموش ولی من با وجود همون صداهای وحشتناک کارهای قدری انجام دادم ،بدون هیچ گونه مشوقی
زبان انگلیسی،بدمینتون،شنا،رانندگی،ادامه تحصیل،اسکی،زومبا،پیلاتس،رقص،تنبک،آواز،تنیس،ترک قلیون ،کنترل ذهن،لاغری با ذهن، دوره کوتاهی مو،،،کارهاییکه انجام دادم وتو بیشترشون موفق شدم
واسم جالبه که من اصلا از وجه مثبتم استفاده نکردم ،اگر میشناختمش چقدر راحتر به خواسته هام میرسیدم
۲روز پیش که مادرم گفت موهامو کوتاه کن(من ۵سال پیش دوره کوتاهی مو گذروندم،ولی چونکه استفاده نکردم یادم رفته)
منفی بافم میگفت خراب میکنی ،ولی من یاد گرفتم که یک هیراستایلر تو وجود من هست که میتونه با تمرین وتکرار موهای قشنگی کوتاه کنه،پس از خدای درونم کمک گرفتم ویه موی خوشگل کوتاه کردم
امروز که داشتم تو خونه انعطاف تمرین میکردم وبیشتر حرکت هاش سخته ومدام منفی بافم میگفت تو نمیتونی،تو کمر درد وزانو درد داری،اضافه وزن داری ووووو من به خودم میگفتم تو میتونی فریده ،اگر دوستات میتونن،و یه تمرین بالانس بود که با تمرین کردن تونستم تا حدودی انجامش بدم وخوشحالم که به حرف صدای جذاب درونم توجه کردم
از این به بعد میخوام فقط به من میتوانم هام توجه کنم وبه منفی بافم بخندم
سالها به من گفت تو چاقی،بیریختی،کسی دوستت نداره،لباس بهت نمیاد،زشتی ومنم با اینجور افکار واحساسات بهش تغذیه رسوندم واونم قویتر شده
از این به بعد میخوام همه کارهارو واسه خودم آسون کنم مثل اب خوردن،مثل نفس کشیدن
لاغر شدن ولاغر ماندن آسونترین کار دنیاست
لاغر شدن آسانترین کار دنیاست !
واقعا اگه آدم یاد بگیره لاغری و دیگه خیلی بیشتر از همه چیز لذت می بره! دیگه ترسی نداره از خوردن احساسش خوب می شه همه چی خوب می شه وقتی احساس آدم و افکار آدم خوب باشه !
من همش به بخش مثبت ذهنم توجه می کنم توی این هفته اخیر من نتونستم چند روزی این برنامه رو دنبال کنم به دلایلی دوباره از دیروز شروع کردم و همش روی بخش مثبت ذهنم تمرکز می کردم چون مرتب شیطونه میامد وسط از صبح که بلند می شدم ولی من همش می گفتم من به خدا ایمان دارم می دونم خدا کمک می کنه تمام کارام روبراه بشه و خدا رو شکر خدا کمکم کرد و کارا روبراه شد ممنون خدای بزرگ که همیشه منو همراهی می کنی بسیار سپاسگزارم !
همین برنامه لاغری با ذهن هم یکی از کارهایی است که تا حالا موفق شدم به لطف خدا در انجام دادنش!
خیلی چیزهای دیگه که خیلی طولانی هستش اگه بخوام همه رو بگم اینجا !
لاغر شدن آسانترین کار دنیاست و من کم کم دارم به سالگرد یک سالگی نزدیک می شم انشالله
هميشه تا الان كارهاي من به خاطر ترس از اينكه از نظر مالي مشكل دارم نصفه نيمه مونده. كلاس قرآن ،كلاس شنا، درس دانشگاه كه نصفه رها كردم (اما شكر خدا دانشگاه دولتي قبول شدم) خلاصه كه كارهاي من ناتمام ميموند آشنايي با اين قانون بسيار درست اين مطلب رو به من يادآور شد. در صورتيكه انسان هاي با شرايط مالي پايين تر از من موفق شدن كارهاشون رو به اتمام برسونن. يا ترس از اينكه كارهاي هنري انجام بدم يا نقاشي بكشم چون هميشه يكي از دخترهاي فاميل رو تو سر من ميكوبيدن كه اون بلده تو بلد نيستي. يا ترس از لاغر شدن ميدونم ممكنه مسخره باشه ولي چون همه به من ميگفتن تو خيلي با ولع غذا ميخوري و بامزه اي و ما دوست داريم من ناخودآگاه خودم سد لاغر شدن خودم ميشدم تا اون دوست داشته شدن رو از دست ندم. يا اينكه مادربزرگم هميشه حرف هاي منفي ميزنه كه ما فلانيم و… و انقدر اينارو تكرار كرد كه منم باورم شده بود انگاري من لايق هيچ چيزي نيستم. و واقعا خداروشكر ميكنم كه دارم از اون افكار خودم رو رها ميكنم. الان باور دارم كه لاغري آسان ترين كار دنياست. الان ايمان دارم كه خيلي راحت ميتونم هموني بشم كه خيلي دوست دارم. الان من خودم رو لايق بهترين ها ميدونم. وجودم خيلي برام با ارزشه. اين نعمت حيات،شگفت انگيزه. عاشقشم و خوشحالم كه زنده ام. درسته مشكلاتي هم دارم كه حاصل تكرار چند ساله افكار و حرف هاي منفيه ولي مهم اينه كه من دارم خودمو اصلاح ميكنم و سعي ميكنم كه با افكار مثبت ذهنم رو بمباران كنم كه اين يكي از اهدافمه.
من كلاس قرآن رو ادامه ندادم اما دوستم ادامه داد و به زودي مدركش رو ميگيره،من درسم رو رها كردم اما دخترعموم ادامه داد و داره با ليسانسش كار ميكنه. من كلاس زبان رو ادامه ندادم اما دوتا از دوستام تموم كردن و دارن تدريس ميكنن. امااااااااا من لاغر شدن رو هيچ وقت رها نكردم هيچ وقت اميدوار بودن به خداوند رو رها نكردم. گرچه شيطان هم ميخواست مانع بشه اما من تلاش خودم رو ميكنم
سلام استادعزیزودوستان خوبم
وقتی فکرمیکنم خیلی ازجاهابعلت ترس ازنتیجه نگرفتن خیلی از کارهامرانیمه تمام گذاشتم وادامه ندادم وبعضی ازکارهام هم ادامه دادم وبا ترس حتی پیش رفتم ولی موفق شدم وبعدش خودم راتشویق میکردم که دیدی تونستی دیدی شد وحتی همین الان درکارهای خیلی کوچک میبینم که مثلا حتی خواهرم هم نتونسته موفق بشه ومن تونستم وجاهایی اون تونسته موفق بشه ومن نه والان تازه متوجه این موضوع شدم که همش خودم مقصربودم وآگاهی نداشتم وباتوجه به قسمت منفی ذهنم شکست خوردم وفهمیدن این موضوع خیلی برام لذت بخش بودودوباره آرامش بیشتری پیداکردم خداراشکرمیکنم که استادعالی دارم ?من ازامروزمسئولیت تک تک کارهایم رایک تنه برعهده میگیرم خدایاشکرت ?
سلام استاد عزیز ودوستان گرامی
استاد خیلی این فایل عالیست ومن کلی نمونه برای خودم پیدا کردم اینکه من با دوستم یک کاری شبیح ب هم پیدا کردیم ومن چون همش دیدم منفی بود در کارم موفق نشدم وکارم را تمام کردم ولی دوستم ادامه داد وهمیشه خوشحال وامیدوار با انرژی بود ودر کارش بسیار موفق شد واعتماد ب نفس خیلی خوبی داشت وازونمیترسید ولی من متاسفانه همیشه ترسو بودم واین ترس باعث خیلی از شکست های من در زندگی شد وتوجه ب ذهن منفی باف مرا ب طرف شکست خوردن برد خدا را شکر ک تازه متوجه اشتباهم شدم ک باید توجه م ب ذهن مثبت باشه ک بتوانم ب در اینده موفق باشم
من دوچرخه سواری وشنا یاد گرفتم ولی دوستم نتوانست موفق شود ولی با اینکه باز هم میترسیدم ولی دل ب دریازدم وموفق شدم
استاد متوجه شدم ک لاغری اسانترین کار ولذت بخش ترین کار دنیاست ومن میتوانم با بدست اوردنشون ب سلامتی وشادی وخوشبختی واعتماد ب نفس وووووخیلی چیزهای خوب دیگری برسم ومن برای متناسب شدن ب راه خودم ادامه میدهم وبسیار از این مسیر زیبا لذت میبرم واحساس بسیار بسیار خوبی دارم ک استاد تواناوخردمندی مثل شما دارم ?
سلام استاد گرامی و دوستان همراه
این فایل هم بسیار عالی بود و چند مانع ذهنی مرا از جلوی پایم برداشت .
من هم در زندگی موفقیت هایی داشته ام که به دلیل گوش دادن به جنبه مثبت درونم بوده که تو می تونی و اگر در جایی هم موفق نبوده ام به دلیل گوش دادن به جنبه منفی درونم بوده ،پس این ربطی به ناتوانی من نداشته .
نکته ای که با این فایل برای من روشن شد و از استاد بسیار متشکرم اینه که من به عنوان یک انسان توانایی انجام هر کاری را دارم و داشتن استعداد یا نداشتن استعداد یک حرف پوچ است، فقط کافیه من به بخش مثبت وجودم که همیشه برای رسیدن من به هر هدفی با من موافق است و میگه تو می تونی توجه کنم ،
اگر من با وجود داشتن دو تا بچه کوچک درسم را خوندم و دیپلم گرفتم و اگر با وجود صدها متقاضی در آزمون استخدامی شرکت کردم و قبول شدم و رسمی شدم و اگر با وجود بچه سوم رفتم دانشگاه و لیسانس گرفتم به دلیل توجه به همون بخش مثبتم بود که می گفت برو به پیش تو می تونی ،تو موفق میشی ، اگر در آزمون فوق لیسانس شرکت نکردم و در همون مقطع قبلی موندم به دلیل گوش دادن به اون اما و اگر ها و بهانه تراشی های منفی باف درونم بوده .
من شکر خدا یک باور قوی دارم که هر کاری را اراده کنم می تونم به اون برسم همیشه به دیگران در دنباله گفتن این باورم می گفتم نمی دونم چرا فقط نمی تونم به وزن دلخواه و برسم و در این روش لاغری و مخصوصاً امروز متوجه باور مخرب خودم شدم که منفی باف داره حرف تو دهن من می گذاره ،اون داره این باور را به من القا می کنه که در همین مورد ضعف داری و این مورد لاغری نشدنی است و…
اما امروز به معنای واقعی فهمیدم لاغری آسانترین کار دنیاست ، من می توانم چون دیگران توانسته اند ، من هم لاغر می شوم چون سیستم بدن من هم به همان سمت متناسب شدن است .پس من تنها نیستم ،من لازم نیست بر خلاف جهت آب شنا کنم ،من از الان به بعد می دانم با بدنم در یک جهت حرکت می کنیم و این منو از جنگیدن خلاص کرد ،من همیشه می خواستم با بدن چاقم بجنگم ،اما حالا می دونم بدنم هم در تیم من است و کافیه به صدایش گوش کنم و همیشه به حرف های فرشته مهربونم گوش کنم که داره منو تشویق می کنه .من باید به قول معروف گوش کرم را به سمت منفی باف کنم تا صدایش را نشنوم.خدایا شکرت برای این آگاهی های جدید .
با سلام ما همیشه با توجه کردن به نکات مثبت باعث گسترش اون موضوع یا فکر میشیم .دقیقا من این موضوع رو واقعا درک میکنم.من در زمانی که میخاستم رانندگی یاد بگیرم به نکات مثبت وجودم توجه کردم و چون خیلی عاشق رانندگی بودم به وجه منفی باف که میگفت حالا کو ماشین حالا کو تا یاد بگیری کو تا قبول بشی اصلا توجه نکردم و قبول شدم و گواهینامه گرفتم .در صورتی که خیلیا همزمان با من گواهینامه گرفتن ولی اصلا رانندگی نکردن با اینکه شرایطش رو داشتن.وقتی درس میخوندم همه خانواده میگفتن تو با درس خوندن به جایی نمیرسی و من درس رو دوس داشتم و به وجه منفی باف و حرفای اونا توجه کردم و درسم رو رها کردم .ولی چند سال بعد به خاطر گرفتن مدرک داروخانه دوباره ادامه تحصیل دادم و دیپلم رو گرفتم و مدرک داروخانه رو هم گرفتم.و در ضمینه خیاطی خیلی تلاش کردم والان برشکار خوبی هستم.و خیلی از موصوعات دیگه که عین اینها به هر وجه توجه بیشتری کردم به همون سمت هدایت شدم و در مسیر تناسب اندام که دیگه واقعا ناامید بودم و فکر میکردم هیچ راه اسونی وجود نداره .اما با وارد شدن تو این دوره میگم که لاغر شدن اسان ترین کار دنیاست و هر کس رو میبینم خیلی سختی میکشه تو دلم میگم ببین تو مسیری که هستم چقد راحت عین اب خوردن لاغر میشم و اصلا استرس بازگشت ندارم .و خدارو بسیار سپاسگزارم.
لاغری اسانترین کار دنیاست.
این فایل خیلی عالی بود من به وضوح توی زندگیم می بینم هرجا که به جنبه مثبت و فرشته درونم گوش دادم که تو می تونی واقعا انجام آن کار برام به راحتی انجام شد مثلا با وجود شاغل بودن و بچه کوچک داشتن به راحتی ادامه تحصیل دادم و مدرکمو گرفتم اما برای مقطع بالاتر دیگه دیدم ممکنه خانواده اذیت بشن ونتونستم ادامه بدم درحالی که خیلیای دیگه تونستن دکترا هم بگیرن. من تونستم گواهینامه رانندگی بگیرم ولی متاسفانه با وجوداینکه چند سالی گذشته هنوز موفق نشدم به تنهایی رانندگی بکنم وقتی همسرم کنارم هست بدون ترس این کار را انجام میدم ولی تنهایی هنوز موفق نشدم در حالی که خیلی از خانمها به راحتی این کار را انجام میدن. در مورد لاغر شدن هم چون قبلا خیلی رژیم می گرفتم ولی لاغر شدنم به سختی پیش می رفت فکر می کردم لاغر شدن سخته اما با گوش دادن به فایل های استاد واینکه این همه دوستان را دیدم که تونستن الان باورم اینه که منم به راحتی می تونم لاغر بشم و مطمئنم که حتما این کار رابه راحتی انجام میدم و این غول راشکست میدم?✌
وای ممنونم استادازپاسختون چون این فایل را قبلا گوش داده بودم امروز که در دوره تکرار دوباره گوشش دادم نظری ننوشتم داشتم نظرات را می خوندم که به پاسخ شما رسیدم و خیلی از راهنمایی تون خوشحال شدم سپاسگزارم که همیشه همراه ما هستید.
من چون نیم وقت کار می کنم معمولا 4 روز در هفته کار می کنم سه روز تو خونه ام دیروز که رفته بودم سر کار البته اف بودم منیجرم خواست که برم گفت فردا هم می تونی بیای گفتم نه متاسفانه!
می خواستم یه روز ریلکس کنم امروز بلند شدم و فقط به بخش مثبت ذهنم توجه کردم رفتم پیاده روی و مقداری هم دویدم بعدش اومدم خونه کمی یوگا کردم و خلاصه یه سری کار داشتم رفتم بیرون و اومدم خونه !
می خوام بگم که البته که همیشه احساسات من یه جور نیست بالا و پایین می شه ولی امروز همش به بخش مثبت بیشتر توجه کردم البته که شیطونه دایم میامد وسط
من الان یادم نیست که چه کارهایی برام سخت بوده باید فکر کنم دربارش ولی چون امروز ذهنم بیشتر مثبته براتون می گم که یکی توی این مسیر لاغری دارم موفق می شم انشالله خیلی ها از من پرسیدن ولی تا اونجا که می دونم اقدام نکردن و یکی هم این مسیر دورهای که دیدم و شغل پیدا کردم از اون کلاس ۱۰-۱۵ نفری فقط دو نفرمون شاغل شدیم و تازه اون یکی هم چند سال پیش ول کرد و من الان حدود ۴ ساله که توی این شغل هستم خدا رو شکر??????
حالا شما همیشه می گین نقشه ذهنی نداشته باشین برای غذا خوردن من دیشب همش داشتم نقشه می کشیدم که امروز برم قهوه بخورم صبحونه با همون کیک همیشگی خیلی هوس قهوه کرده بودم البته خیلی کم می خورم نه اینکه هر ز
روز هر چند وقت یه دفعه خلاصه صبح بلند شدم فایل صبحگاهی و گوش دادم و میثاق نامه هم خوندم و پیغام گرسنگی و گرفتم بعدش رفتم قهوه و کیک گرفتم آوردم خونه ولی همش و نخوردم مقداری و گذاشتم بعد از پیغام سیری !
روز هفتادو چهار تکرار:
لاغر شدن اسانترین کار دنیاست چون:
من فکر میکردم دیگه نمیتونم دوچرخه سواری کنم ولی وقتی به بخش منفی وجودم غلبه کردم و تصمیم گرفتم امتحان کنم دیدم میتونم.
من فکر میکردم یاد گرفتن انگلیسی خیلی سخته و دیگه دیر شده که بخوام یاد بگیرم ولی وقتی اقدام کردم دیدم که عملیه و یاد گرفتم.
و من همیشه فکر میکردم لاغر شدن سخت ترین کار دنیاست و سالها به دلیل این باور چاق و چاقتر شدم ولی وقتی پذیرفتم که لاغر شدن آسونترین کار دنیاست بر خلاف گذشته به آسانی شروع به لاغر شدن کردم پس محکم به این باور جدید میچسبم و تا بتونم تقویتش میکنم تا بهتر لاغر شم.
سلام و روزتون به خیر
یکی از مواردی که در این فایل برای من خیلی جالب بود استمراربود که دلیل موفقیت عنوان شده بود حتی دلیل پیروزی منفی باف هم این هست که در کارش استمرار و پشتکار داره پس ما هم اگر در جهت مثبت این استمرار رو داشته باشیم به موفقیت میرسیم .
در یکی از فایلها عنوان شده بود تلاش ما مثل تلمبه زدن فشاری هست من چندین بار مرتبا تلمبه میزنیم ولی آبی از لوله خارج نمیشود و لی آب در مسیر لوله در حرکت هست و به ما خواهد رسید اگر بتوانیم بر منفی باف خود تا حد زیادی غلبه کنیم خیلی موفق میشیم
از زمانیکه برای اولین بار این فایل رو شنیدم تمام ناراحتیهایم به خاطر بعضی از شکستهایم به اتمام رسید و هر بار با خودم تکرار کردم که در این زمینه خیلی ها به موفقیت رسیدند کلا این آموزشها ما را مسئول تر میکند و از خرافه ها برحذر میدارد اگر در فلان کاری موفق نشدم خودم تلاش نکردم و یا تلاش اشتباه کردم و زندگی در این شرایط برای من خیلی آرام و دوست داشتنی است
سلام خدمت ستاد عزیز ودوستان خوبم
مواردی رو که من به خاطر اوردم که از انجام انها ترس داشتم ومنفی باف میگفت نمیشه و تا الان هم موفق به انجام انهد نشده ام
یکی رانندگی هست که من با اینکه سالهایت گواهینامه گرفتم وحتی چندین بار پشت ماشین نشسته ام هنوز نتوانسته ام به خودم غلبه کنم وبرترسی که دارم غلبه کنم وراحت رانندگی کنم درصورتیکه یکی از دوستان من که فقط یکی دوسال هست گواهینامه گرفته خیلی راحت رانندگی میکند .من پارسال با مادر یکی از بچه های مهد پسرم اشنا شدم که ایشون هم مشکل منو داشتند دقیقا یعنی چندین سال پیش گواهینامه گرفته بود وبا اینکه ماشین توی خونه داشتند چون از رانندگی میترسید با اتوبوسوتاکسی واین چیزها بچه اش رو به مهد میبرد ویک روز که داشتیم با هم صحبت میکردیم در مورد همین قضیه گفت باید دل وبه دریا بزنیم وبالاخره شروع کنیم .ترسمون ازبین میره .واون این همت ر و کرد وشروع کرد والان با ماشین خودش بچه اش رو به پیش دبستان میبره اما من هنوز نمیتونم توی ذهنم هست وهنوز کاری نکردم .
من زمانی که دانشگاهم تموم شد به اصرار همسرم دنبال این بودیم که گلخانه بزنیم .اما من همش میگفتم نمیشه من تنها هستم ،مسیر گلخانه ها از شهر دوره وبرا یک زن توی فلان جا که گلخانه ها هست سخت وبا اینکه خیلی وقت گذاشتیم تحقیق کردیم وحتی گلخانه برای اجاره پیدا کردیم اما من موفق به انجام این کار نشدم واصلا کار رو شروع نکردم .درصورتیکه خیلی از خانمها توی گلخانه کار میکنند واصلا خودشون صاحب گلخانه هستند.
وموردهای اینچنینی خیلی توی زندگیم بوده که خودم از انجامش ترس داشتم ومردد بودم وخیلی جاها بقیه هم یه چیزی گفتن ومن یک مهر تایید دیگه به نتوانستن خودم زدم وواقعا هم نشد اما یه جاهایی هم بود که با اینکه بقیه میگفتن نمیشه ولی من میگفتم چرا میتونم وانجامش دادم مثلا همین دانشگاه که من متاهل بودم وهمزمان در یک اداره هم کار میکردم وچون تازه اون قسمت رو به قسمت خصوصی سپرده بودن ومن خودم پیمانکار اونجا بودم دوست داشتم کار خیلی خوب انجام بشه ومن خیلی اصلاحات مجبور بودم انجام بدم .وکارم خیلی زیاد بود گاهی تا ده شب من توی مخابرات بودم که نگهبان دیگه صداش در میومد که بابا میخوام برم دیگه .وهمه میگفتن تو نمیتونی دانشگاه هم بخوای بری .اما من هم کارم رو ادامه دادم وهم به دانشگاه رفتم .دانشگاه من اراک بود ومسیر رفتن رو باید اول تا خمین میرفتم وازاونجا دوباره با یک وییله دیگه به اراک اما من توی کلاس همیشه نمراتم عالی تر از بقیه بود که مدیر گروهمون که استاد چند تا از درسها هم بود همیشه میگفت اینهایی که توی کلاس متاهل هستند و کارشون سخت تر وزیاد تر شما مجردها ولی با این حال همیشه نسبت به شما عالی هستند .ومن هر دو کار رو به نحو احسنت انجام دادم .
وبرای لاغر شدن هم همیشه میگفتم نمیشه نمیتونم کار سختیه .اما خداروشکر گوش دادن به فایلهای رایگان این دوره خیلی من رو متحول کرد واصلا دیدم عوض شد وگفتم بو این روش حتما میتونم وموفق میشم .واعتماد کردم به استاد و واریز وجه انجام دادم ودر دوره شرکت کردم وخداروشکر که اعتماد به جایی بود ومن توانستم تا الان مقدار زیادی از اضافه وزن خودم رو حذف کنم وبقیه اش رو هم به لطف خدا میتوانم .
از راهنمائیتون ممنونم استاد
سلام من تابحال موفقیت های زیادی داشتم که نزدیکانم نداشتن و همیشه درباره اونا فکر میکنم تنها چیزی که نتونستم شکست بدم اضافه وزنم بود که به امید خدا و یاری استاد مهربان اون رو هم دارم شکست میدم.
در واقع باور نتونستن رو دارم شکست میدم …..
متشکرم
نشان های دریافت شده
سلام . واقعا سایت عالی شده . یعنی چقدر مطالب خوبه . هرچی میخونم سیر نمیشم . درکم بالاتر میره . اصلا دیگه زبانم عاجز میشه از تعریف و تایید . یعنی کل جامعه ی ایران اگه بخوان جمع بشن همه با این مطالب لاغر میشن . از بس که کامل و جامع هست . ممنونم از شما .
کسی که در مسیر تغییر باور و تغییر عادت قرار بگیره عالی نتیجه میگیره .
یه قسمتی از سایت رو داشتم مطالعه میکردم در مورد شلنگ و آب گرم و سرد یعنی مطلب تغییر عادت رو چقدر برام عالی جا انداخت . البته اونجا فکر میکنم قسمت نظرات نداشت که نظرم رو بنویسم بنابراین اومدم اینجا بنویسم .
مطلب اینجا رو هم خوندم بازم حالم بهتر شد .
فوق العاده است . ممنون از تلاش شما برای ارائه ی این همه فایلها و مطالب مفید که واقعا اگر کسی بخواد استفاده کنه تا آخر عمرش کافیه تازه این مطالب به منبع بی نهایت الهی وصله و هر روز به روزرسانی میشه که نور علی نور میشه ولی اگر تغییر هم نکنه خود این مطالب به تنهایی هم هربار که مطالعه میکنیم دید تازه ای نسبت بهش پیدا میکنیم .
اون مطلب شلنگ آب سرد چقدر آدم رو به ادامه دادن راه امیدوار کرد که ادامه بده اب گرم موقته تموم میشه . این آب به آب سرد وصله و به زودی به نتایج عالی میرسی و فرمولها تثبیت میشه . آروم باش و صبر کن تا فرمولها اثر خودش رو در ضمیر بزارن .
نگرش مثبتت رو تقویت کن که نگرش مثبت رو هم میشه همون وصل بودن به آب سرد در نظر گرفت . اگه تا آخر باز باشه افکار منفیت رو از ذهنت خارج میکنه ولی اگه ببندیش هرگز به موفقیت نخواهی رسید .
استاد یعنی از خوشحالی دلم میخواد پرواز کنم . خدارو شکر که تونستم دوباره به مسیر برگردم .
استاد من از کودکی همیشه نظاره گر پدر ومادرم بودند که مدام ورزش می کردند چون معتقد بودند که استعداد چاقی دارند ومن نیز با فکر می کردم واین را قبول کردم که من هم همین طور هستم بنابراین وقتی ریشه ای فکر می کنم می بینم هر سال این دید در من قوی تر شده وهر کس هم که مرا می بیند می گوید تو استعدادش روداری واصطلاح استعداد چاقی بین افراد مرسوم شده بااین جملات چطور مقابله کنم آیا تلیقین به خودم کافی است
راستش من در طول زندگي به بسياري از اهدافم دست پيدا كردم مثلاً تحصيل در دانشگاه ، كسب نمره بالا در هنگام فارغ التحصيلي ، كسب يه شغل مناسب ، موفق بودن در كار و شغلي كه داشتم ، گرفتن ديپلم خياطي و حرفه اي شدن در اين كار و … وتمام اين موفقيت ها به دليل داشتن انگيزه قوي بود ، اين انگيزه محكم به من كمك كرد هيچ توجهي به بخش منفي باف درونم نكنم و با صلابت به پيش بروم
يعني نه اينكه در اين مسير سختي نباشه يا منفي باف ضعيف عمل كرده باشه ، خير ، انگيزه من آنقدر قوي بود كه اجازه نداد بخش منفي باف تأثير گذار باشه . والبته اين انگيزه هم تا حد زيادي تحت تأثير شرايط زندگي و شخصيت من قرارداشت .
اما در اين ميان بايد يك كارديگر هم انجام مي دادم و آن هم گرفتن گواهي نامه رانندگي بود ، كه صدالبته چون تصميم گرفته بودم انجامش دادم آن هم بسيار عالي ، اما الان كه اين متن را مي نويسم و از شما چه پنهان با گذشت ده سال از دريافت گواهي نامه و چند سال رانندگي و تمديد مجدد آن ، با كمال تأسف چندين سال است كه علي رغم علاقه شديد به رانندگي ، تمايل به انجام آن را ندارم !!!?و رانندگي نكردم .(البته يك دليلش اين بود كه هميشه يك نفر در بست در خدمتم بود )
چرا؟ چون فكر مي كنم تو اين مورد بخش منفي باف كار خودشو كرد !و همان غلبه بخش منفي بر مثبت ذهن اجازه نداد كه من به اين كار مبادرت ورزم .
والان يكي از مهمترين اهداف من در كنار لاغري ، شروع مجدد رانندگي است ، كه اميدوارم موفق بشم و اينقدر امروز و فردا نكنم .
سلام استاد فایل عالی بود مرسی ،من دقیقا اینها رو لمس کردم زمانی که دانشجو بودیم من همیشه امیدوار بودم وبه حرف فرشته درونم گوش می دادم که می تونم فارق التحصیل بشم وواقعا در زمان موعود کمترین زمان که برای رشته ما پنچ تا هشت سال بود ،من درپنجمین سال فارق التحصیل شدم ولی دوستم که دوترم از من جلوتر بود دوسال بعداز من تموم کرد چون این باورش بود،درمورد رانندگی من رفتم کلاس وامتحان آیین نامه رو هم دادم ولی چون این حرف منفی باف خودم رو که می گفت رانندگی خیلی سخته وتو نمی تونی هیچ وقت رانندگی نکردم ولی دوست که همزمان بامن رفت کلاس عداز گرفتن گواهی نامه ش ماشین خرید وچندین ساله رانندگی می کنه ،درمورد سلامتی خودم که من همش حرف دکترها ومنفی باف رو باور کرده بودم و همیشه باور داشتم نمی تونم سلامتیم رو بدست بیارم وبه همین خاطر خیلی مریض شدم ووقت وزمان زیادی رو تورختخواب گذروندم ولی خواهر شوهرم هم این وضعیت رو داشت ولی به ندای فرشته درونش گوش دادوتونست از پسش بیاد ولی من الان بعد از شرکت در این دوره ایمان دارم ودرواقع بهم ثابت شده لاغری ساده ترین کار دنیاست مثل آب خوردن می مونه ودلیلش خودم هستم بدون هیچ ورزشی وخستگی خیلی خوب لاغرشدم ودارم ادامه می دم ودومین دلیلش آلبوم شگفتی سازانه که هربار نگاهش می کنم لذت می برم از این همه تغییر
با سلام
من این فایل رو برای چندمین بار هست که گوش میدم و در اثر شنیدن اون یک صبر و آرامشی تمام وجود منو فرا میگیره و به این مهم که هر پروسه ای به آرامش و زمان نیاز داره بیشتر آگاه میشم .
با تشکر
درود بر شما
پس از چند بار گوش دادن به این فایل که خیلی هم دوستش دارم به ای
منم تو زندگی هر وقت به جنبه مثبت هر کاری توجه کردم موفق شدم وقتی به جنبه منفی توجه کردم شکست خوردم
من دانشگاه رشته مهندسی شیلات قبول شدم و با ذوق و شوق دوسال درس خوندم ولی تا ازدواج کردم و حامله شدم خانم منفی باف مدام در ذهنم خوند که وقتی خانواده تشکیل بدی و حامله بشی نمیشه دانشگاه رفت و درس خوند و این باعث شد که درسم نصفه رها کنم و یاد آوری اون همیشه منو ناراحت میکنه ولی خیلی از دوستان دوران دانشگاه و اقوام بودن که در حال درس خوندن ازدواج کردن حامله شدن بچه بزرگ کردن ولی درسشون رو ادامه دادن و سر کار هم رفتن
من گواهی رانندگی گرفتم ولی رانندگی نکردم در صورتی که خیلها در اقوام و فامیل دارن رانندگی میکنن
و خیلی از ناکامیها در کارهایی که دوست داشتم در زندگی انجام بدم و به سرانجام نرسید و هنوز هم این روند در زندگیم ادامه داره
ولی حالا که به این آگاهی دست پیدا کردم خودم دونه به دونه کارهایی رو که دوست دارم انجام بدم رو با توجه کردن به بعد مثبت و با از بین بردن باورهای اشتباه در اون مورد و به لطف و حمایت خدای مهربونم به انجام می رسانم
در مورد چاق شدن و لاغر شدن واقعا استاد درست میگن من چقدر در مسیر چاق شدن زجر کشیدم و تحقیر شدم از وزن زیاد پادرد کمردرد داشتم چقدر نگاههای تحقیر آمیز رو تحمل کردم با اینکه دوره آرایشگری دیده بودم و تو کارم عالی بودم ولی خجالت میکشیدم برم و تو آرایشگاه ها کار کنم دوست نداشتم بهم نگاه کنن و بهم زول بزنن ،حس خیلی بدی بهم میداد، با اینکه کارم عالی بود ولی اعتماد به نفس نداشتم
چه شبهایی که تا دیر وقت تو رختخواب وول میزدم و از غصه چاق بودنم خوابم نمیبرد
واقعا چاقی مثل یک قول زشتی هستش که جلو موفقیت و خوشبختی من رو گرفته
ولی من دارم با تلاشم در مسیر لاغری با ذهن ذره ذره از قدرتش کم میکنم و مسیر خوشبختیم رو باز میکنم
و از حالا روزهایی رو به وضوح میبینم که به همه خواسته هام رسیده ام
من دررابطه با این دوره ای که دیدم و مشغول به کار شدم تو این دوره حداقل ۲۰ نفر بودیم ولی فقط ۲ نفر از ما تونستن کار بگیرن و من می بینم اینجا موفق بودم که تونستم دوره رو تموم کنم و مشغول کار بشم!
دیروز یه نفر اومده بود داروخونه از من یه سال هم کوچیکتر بود دیدم آنقدر چاق بود یه لحظه به خودم گفتم وای اگه منم با این برنامه آشنا نشده بودم الان همینطوری بودم و آدم پیر تر هم به نظر می رسه وقتی اضافه وزن داشته باشه!
تا الان من بیشتر کارهایی که می خواستم انجام بدم بهش رسیدم خدا رو شکر چون واقعا و از ته دل دوس داشتم !
ولی فقط تناسب اندام بوده که تو این چند سال همیشه رژیم گرفته بودم و ول کرده بودم و هی به هر سازی می رقصیدم ولی الان خدا رو شکر می کنم در مسیر هستم و باورهام دارن عوض می شن
درود، مثالهاي بارزي دارم براي بها دادن به قسمت منفيبافم و ترسهام و انجامشان ندادم از جمله گرفتن دكترا هست كه من هزاران ترس نهفته داشتم از سختي مسير و انجامش ندادم و فكر من اين بود كه دوست دارم ولي بخاطر ترشهام و قسمت منفيبافم كه اهميت دادم انجام ندادم اما دقيقاً همسرم در همان زمان بدون اوون ترسها انجام داد و دكتراشم گرفت. و مثال دارم راجع به درس فوق ليسانس يا شغلم كه امتحانهايي داشت كه من به منفيبافم اهميت ندادم و انقدر عشق بالا بود كه اوون عشق با خود ايمان مياورد و اوون ايمان سراسر فكر مثبت بود و من دقيقاً به آنچه ميخواستم رسيدم. حالا ميفهمم فرمول و قانون چي هست.
با سلام خدمت استاد و تمام شگفتی سازان.فایلتون عالی بود استاد.من واقعا تو زندگی خیلی به وجه مثبت توجه میکردم و واقعا این کار میشد مثل رانندگی کردن که خیلی موفق بودم و خیلی از دوستام که با من گواهینامه گرفتن هنوز نتونستن رانندگی کنن.یا خیلی از موارد دیگه که من تونستم و بقیه نتونستن یا برعکس اونا تونستن و من نتونستم .واقعا خاانم منفی باف یه راه هایی رو جلو پات میزاره و مدام توی گوشت زمزمه میکنه تا بالاخره موفق میشه .امیدوارم واقعا اونقدر خوب روی ذهنمون کار کنیم که صداش کلا شنیده نشه و ما همیشه سربلند باشیم .مخصوصا در راه رسیدن به تناسب اندام.
سلام و عرض ادب .واقعا جالبه و اینه من تو این دوره بیشتر متوجه وجود چنین مزاحمی شدم و اینکه وقتی شروع می کنه به پالس منفی دادن و متوجه شدنم و لبخند زدن بهش چنان فشاری رو حس می کنه که نگید ونپرسید .چنان خجالت می کشه که خدا فقط می دونه و خودم چنان لذتی می برم که تا حالا تجربه ش نکرده بودم .آخه چرا ؟ اینجوری نق میزنه و ی ریز دیونه بازی در میاره مثل یک بچه نق نقو .شما هم سعی کنید فقط بهش ابخند بزنید و بی اعتنا رد بشید و به ندای فرشته مهربونتون توجه کنید . سپاس از وجودتون .
سلام استاد خوب و مهربانم و همینطور دوستان خوب و متناسبم
من از وقتیکه این دوره شگفت انگیز را شروع کردم اعتقاد صددرصد داشتم که من از این روش به هدفم میرسم و هیچ وقت هم قسمت منفی بافم نتوانست به ذهنم نفوذ کند و آیه باس بخواند ولی یادم میاد زمانیکه در ایران تصدیق رانندگی گرفتم حتی یکبار هم جرات نکردم در شهر رانندگی بکنم و فکر میکردم حتما تصادف میکنم و ترس داشتم ولیکن وقتیکه به استرالیا امدم وجه منفی بافم را مغلوب کردم و گفتم اگر من توانایی رانندگی را نداشتم که به من گواهینامه نمی دانند خلاصه به وجه مثبت توجه کردم و شروع به رانندگی کردم و الان اینکار برایم خیلی راحت است تا حدی که بدون فکر کردن آنرا انجام میدهم
لاغری آسانترین کار دنیاست این جزء باور من شده ،با اینکه چاقی همواره با من است ،و من چاقی را از مسیر خوشبختی خودم برمی دارم من با اشتیاق حرکت میکنم ،من براحتی در دانشگاه قبول شدم ولی من بعد از خوندن پنج ترم موفق نشدم لیسانس بگیرم چون منفی باف من رو دلسرد کرد و خیلی از دوستانم لیسانس گرفتن و این موضوع همیشه باعث حسرت در زندگی من شد
با سلام .
من امروز صبح داشتم تمرینهای دوره تکرار رو مینوشتم و در حال نوشتن صدای منفی باف وجودم رو شنیدم پیش از این که وارد این دوره شوم یا قلم رو زمین میگذاشتم و یا احساس خیلی بدی به من دست میداد ولی الان به صورتی شده که شنیدن نجوا ها به چند ثانیه میرسه و من سریع متوجه میشم و به خودم میگم توجه نکن منفی بافه که داره حرف میزنه .
خیلی راه خوبیه چون ما با این موضوع آشنا شدیم و آموختیم پس باید از آموخته های خودمون استفاده کنیم و در تمام مراحل زندگی نجواهای منفی را بشناسیم و به گوشه رها کنیم .
یکی از موفقیت هایی که من به آن رسیدم و همراهانم که مشکل داشتند و نرسیدندهمین لاغری بود چند وقت پیش برای عیادت بیماری به بیمارستان رفته بودم و شدت تعجب و حتی عصبانیت کسانی را که همراه من چاق بودند و حتی من از آنها چاق تر بودم را به وضوح میدیدم و خیلی باشدت و ناراحتی میپرسیدند که چی شده و چرا اینقدر لاغر شدی و من طبق دستور استاد سکوت میکردم و لبخند میزدم???? .
و موفقیت در زمینه گرفتن دکترا که تعدادی از دوستانم موفق شدند و من موفق نشدم و همیشه خدا زندگی شرایط و کلی چیزها را وسط میکشیدم که دلیل قبول نشدنم هستند ولی بعد از شرکت در دروه تناسب فکری با شجاعت و غرور اعلام میکنم که فقط خودم باعثقبول نشدنم هستم .
درود بر شجاعت شما همراه خوبم
سلام به همه عزیزانم
من در طول زندگی ام هر دو جنبه ذهنم را به وفور دیدم وحس کردم انجا که حتی کارهای سخت رو میگفتم میشه انجامش داد ویه کارهایی حتی اگر به نظر بقیه اسون بود رو من میگفتم امکان نداره که بشه این کار رو انجام داد وواقعا هم همینطور میشد یعنی در توجه به قسمت منفی من گاهی حتی تلاش جدی برای انجام اون کار رو نمیکردم .
برای چاقی ولاغری هم قبل از این دوره همیشه فکر میکردم لاغرشدن سخت ترین کار دنیاست چون همیشه رژیمها وورزشهای سخت قبل خودم رو مد نظر میگرفتم اما از وقتی با این دوره اشنا شدم ،شاید باورتون نشه اما با گوش دادن به اولین ودومین فایل رایگان استاد در ذهنم جرقه ای روشن شد که این کار شدنی است وراحت است
به خاطر همین سریع به استاد پیام دادم وسوال کردن استاد چند درصد افرادی که توی دوره شما شرکت کردند جواب گرفتن ؟واستاد جواب داد اکثرا جواب گرفتن والبته بودن کسانی که باورهای خودشون رو درست تغییر ندادند وهمت نکرده اند ونتیجه نگرفتن .
ومن بلافاصله دوره رو خریداری کردم ودر دوره شرکت کردم و از همان لحظه این باور رو دارم که این کار شدنی است ومن میتوانم خیلی راحت واسان لاغر شوم .
روز بیست و پنجم تکرار:
قویترین باوری که مانع لاغر شدن است:
من همیشه فکر میکردم نمیشه تو شهر دوچرخهسواری کرد و فکر میکردم من که اضافه وزن دارم نمیتونم زیاد دوچرخه سواری کنم ولی در طول دوره وقتی تصمیم گرفتم دوچرخهسواری رو شروع کنم و به بخش مثبت توجه کردم دیدم میشه والان هر وقت دلم بخواد یک ساعتی دوچرخهسواری میکنم و میشه.
من در حرفهی خودم هر موردی رو که فکر کردم میشه تونستم و انجام دادم ولی هر جا که با منفی باف موافقت کردم نتونستم انجامش بدم.
من خواستم پیانو یاد بگیرم ولی چون به منفی باف گوش کردم که میگفت با دو دست پیانو زدن سخته دست از تمرین کشیدم و موفق نشدم. من خواستم اسکی یاد بگیرم و خیلیا بهم میگفتن نمیشه باید تو سن کم یاد گرفت اما من
به بخش مثبتبین توجه کردم و حتی با وجود اضافه وزن تونستم اسکی یاد بگیرم.
در مورد لاغر شدن هم من به بخش مثبتم توجه بیشتری کردم و خیلی خوب لاغر شدم و همچنان دارم لاغر میشم اما دوستانی رو میبینم که بیشتر به بخش منفی باف توجه میکنن و متاسفانه تا وقتی نتونن تغییرش بدن نتیجه به تاخیر میفته.
وقتی این فایلو گوش کردم به خودم گفتم اگه میشد که صدای منفی بافو کلا نشنوم چقدر میتونستم نتایج درخشانتری بگیرم.
خوشبختانه اون چیزی که مهمه برایند افکاره وگرنه واقعا کار سخت میشد.
واقعا وجود اضافه وزن در هر لحظه از زندگی انسان رو تحت تاثیر قرار میده و بهحق تو این فایل استاد به غول تشبیهش میکنه.
سلام
من همیشه باور داشتم لاغر شدن سخت ترین کار دنیاست یک معادله دو طرفه چون اینطور فکر میکردم از پس این کار سخت بر نمی آمدم چون هیچ وقت از پس این کار اصولی بر نیامده بودم مطمئن میشدم که لاغر شدن چنین است .
راههای اشتباه وسایل اشتباه از همه مهمتر افکار اشتباه باعث این روند سراسر اشتباه شده بود ولی پس از شر کت در مسیر تناسب فکری متوجه شدم که اگر از راه درستی وارد شوم که اصلاح افکار و ترمیم ذهن است میتوانم به موفقیت برسم و الان کاملا باور دارم که لاغری آسان ترین کار دنیاست.
با سلام
من به عنوان يك آدم چاق لاغر شدن در ذهنم خيلى سخت و دشوار بود و هميشه فكر ميكردم چاق شدن خيلى آسانتر است ولى الان كهميبينم خيليها از طريق لاغرى با ذهن با گوش دادن چند تا تمرين ساده و گوش دادن فايلهاى لذت بخش به راحتى لاغر شده اند من هم باورم تغيير كرد كه به راحتى ميتوانم لاغر شوم مثل خيلى كارهاى ديگر در زندگى كه براى من سخت بود وانسانهاى ديگرى توانستند آن را انجام دهند مثلا دانشگاه رفتن باشگاه رفتن زبان ياد گرفتن موسيقى نواختن اينها كارهايى هستند كه براى من سخت بودند ولى خيليها اين كارها رو انجام دادند چون باور داشتند كه ميتوانند