0

گام ۶۸: شناسایی موانع لاغری

باورهایی که مانع لاغری می شوند
اندازه متن

چاقی نتیجه ایجاد شدن فرمول های چاق کننده در ذهن است. به این دلیل که ریشه چاقی در ذهن است با روش های مرسوم برای لاغری نمی توان لاغر شد. چون با ورزش و رژیم غذایی و … نمی توان ذهن را تغییر داد.

برای لاغر شدن فقط باید طریقه شناسایی و اصلاح موانع لاغری را بیاموزید و به آن عمل کنید. در این صورت خودبخود لاغر می شوید.

لاغر شدن آرزوی من بود

لاغر شدن آرزوی خیلی از افرادی است که اضافه وزن دارند

ثروتمند شدن آرزوی خیلی از افرادی است که فقیر هستند.

سلامت شدن آرزوی خیلی از افرادی است که بیمار هستند.

خوشبخت شدن آرزوی خیلی از افرادی است که احساس بدبختی دارند.

این مثالها و بسیاری از نمونه های مشابه در زندگی همه ما وجود دارد.

هر موضوعی از زندگی مورد توجه بسیاری از انسانهاست که دوست دارند در آن شرایط باشند.

این افراد دو دسته می شوند:

عده ای به خواسته خود در آن موضوع دست پیدا کرده اند و عده ای موفق به تجربه نتایج مطلوب نمی شوند.

تنها تفاوت این دو دسته، میزان توجه آنها به بخش مثبت یا منفی ذهنشان است.

عده ای که به گفته های امیدوار کننده و مثبت ذهن خود توجه می کنند و آن را باور می کنند و با احساس خوب ادامه می دهند مطمئنا نتایج عالی کسب می کنند.

و آن دسته که به گفته های منفی ذهن خود توجه می کنند و دچار یاس و ناامیدی می شوند و احساس خوبی ندارند مطمئنا نتایج مطلوبی کسب نمی کنند.

موضوع برای همه یکسان است اما نتیجه برای انسانها به اندازه افرادی است که به آن موضوع علاقمند هستند، هر فردی بنا به محتویات ذهنی خود نتیجه می گیرد.

موانع لاغری ذهن

اصلاح موانع لاغری ذهن

لاغر شدن هم مانند هر موضوع دیگری است، عده ای علاقه دارند که لاغر شوند اما این عده به دو دسته تقسیم می شوند:

دسته ای که به بخش مثبت ذهن خود توجه می کنند و با احساس خوب مسیر لاغر شدن را طی می کنند به رویای لاغر شدن خود می رسند.

اما عده ای که به گفتگوی ذهنی خود درباره موانع لاغری توجه می کنند، دچار یاس و ناامیدی در رسیدن به خواسته خود می شوند هیچ وقت نمی توانند طعم خوش لاغر شدن را تجربه کنند.

نکته مهم و قابل توجه برای افرادی که به بخش مثبت ذهن خود توجه می کنند این است که:

برای آنها هم مشکلات اضافه وزن مانند افرادی منفی نگر وجود دارد، در ذهن آنها هم گفتگو درباره موانع لاغری وجود دارد، اما آگاهانه به گفتگوی مثبت و امیدبخش ذهن خود توجه می کنند.

آنها با کم توجهی به نجواهای ذهنی درباره موانع لاغری و همچنین تقویت کردن بخش مثبت نگر ذهنشان از طریق استفاده از آموزش های لاغری با ذهن موفق می شوند از سد موانع لاغری ذهن گذر کرده و طعم خوش رسیدن به تناسب اندام رویایی را تجربه کنند.

نجواهای ذهنی به گفتگوهایی است که ما در ذهن خود درباره موانع لاغری با خودمان مرور می کنیم یا درباره موانع لاغری خودمان با دیگران صحبت می کنیم و به این ترتیب لاغر شدن را در ذهن خود سخت و غیرممکن می کنیم.

این باور خطرناک به تنهایی قادر است همه تلاش افراد برای لاغر شدن را نابود کند و باعث شود فرد برای همیشه اسیر چاقی و اضافه وزن باقی بماند.

یادگیری طریقه شناسایی موانع لاغری و عمل کردن به تمرینات محتوای آموزشی جهت اصلاح موانع لاغری ذهن گام بلند و مهمی در تحقق رویای لاغری خواهد بود.

مراحل لاغر شدن

اهمیت اصلاح موانع لاغری در ذهن

افکار و نگرش هایی که موانع لاغری ذهن را ایجاد می کنند تنها دلیل لاغر نشدن، ناامید شدن و رها کردن مسیر لاغری با ذهن هستند.

این موضوع دقیقا تلنگری برای من بود که باعث شد مجدد به خودم بیام و برای هزارمین بار غرق مسائل دیگران نشم و متعهدانه در مسیر خودم حرکت کنم.

اگر چاق هستیم بخاطر داشتن باورهای چاق کننده ست و اگر لاغر نمی شیم به دلیل وجود باورهاییست که موانع لاغری را ایجاد می کنند. 

محتوای جلسه امروز درباره توجه کردن به صدای مثبت و نادیده گرفتن نجواهای منفی است. اینکه ذهن حرف های خوش آیند نمیزنه و حرف های مثبت رو باید آگاهانه به خودمون بگیم و تکرار کنیم‌ که در ما به شکل باورهای جدید ساخته بشه، هر چقدر انبار افکار و توجهات مثبتمون قویتر و پر تر بشه، کفه توجهات منفی سبک تر میشه و خودبخود اتفاقات با کیفی تر وارد زندگی ما میشه.

در لاغری با ذهن هم بهتره که در مسیر گوش کردن به گفتگوهای منفی نباشیم تا بتونیم نتایج بهتری بگیریم که گوش کردن بهش باعث تقویت موانع لاغری در ذهن و ایجاد ناامیدی و در نتیجه ادامه ندادن میشه.

افکار منفی هر لحظه در مغز ما پردازش میشن، مثل یک ریتم تکراری، مثل یک نوار ضبط شده که از زمان بیداری ما روشنه تا موقع خواب، میتونیم افکار منفی رو به شکل واگن های کوچیک قطار تشبیه کنیم که مدام با اتفاقات مختلف از جلوی چشمان و احساسات ما رد میشن.

ما در حال تماشای اون واگن ها یا اون صفحه نمایش هستیم و باید حواسمون باشه که اون فیلم و هنرپیشه ها، همگی در اون فیلم نمایشی هستن و واقعی نیستن، بیشتر متن و داستان اون فیلم یا اون اتفاقات واگن ها، ناراحت کننده و ترسناک هستن ولی ما باید به یاد بیاریم که اونها فقط دارن نمایش اجرا میکنن و ما نباید محو اون داستان ها بشیم و احساساتمونو درگیر نکنیم چون دقیقا احساسات ما مورد حمله قرار میگیره.

حالا برای افراد چاق این نمایش صحنه ای، در قسمت چاقی و ترس ها و عوارضش هست و هر روز با اون صدا و تصویرهای ناراحت کننده روبرو میشن که باعث تقویت و تشدید موانع لاغری در ذهن می شوند و فرد را ناامید می کنند. پس به دنبال ذهنمون و راهکارهاش راه نریم، مقصد ذهن فقط نرسیدنه.

اول باید باور کنیم بعد تجربه کنیم، اول باید باور کنیم که لاغر شدن یک کار آسونه، ولی قبلش باید سخت بودن لاغری رو در خودمون بشکونیم، چون این یکی از مهمترین موانع لاغری در ذهن ما می باشد.

لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست

اصلاح باور سخت بودن لاغر شدن

به این همه افراد متناسب و لاغر نگاه کنیم، آیا اونها برای اینکه لاغر باشن کاری انجام میدن؟ نه اونها فقط زندگی میکنن

آیا ما برای نفس کشیدن کار خاصی انجام میدیم؟ نه بصورت طبیعی نفس می کشیم

آیا پرنده ها برای پرواز رنج میبرن؟ معلومه که نه 

پس چرا ما برای لاغر شدن رنج میبریم؟

چونکه قبلا باور کردیم که لاغر بودن راحت نیست، اصلا لاغر بودن که برای تو نیست، مال تو نیست، تو نمیتونی لاغر باشی، ببین مدل بدنتو، ببین چقدر پرخوری میکنی، دیگه الکی تلاش نکن خواست خدا بوده که چاق باشی یا تو  ارثی چاقی و نمیتونی تغییرش بدی وووو

اول باید دونه دونه اون قوانین قدیمیو بنویسیم و قبولشون نکنیم و بعد بیاییم اینهمه افراد لاغرو به خودمون نشون بدیم که براحتی متناسب و نرمال هستن، آخه ما تصور میکردیم که چاقی برای ما طبیعیه.

اگر ۱۰ کیلو وزن کم میکردیم کلی ذوق زده میشدیم و به همه اعلام می کردیم که ببینید ما چقدر لاغر شدیم!!! 

مثلا الان من مدام پیش همه میگم ببینید من اسمم‌ فریده است؟ من فریده هستم، من دست و پا دارم، خب من فریده هستم و دست و پا دارم و هیچ وقت نمیگم چونکه پذیرفتمشون و برام طبیعیه، مثل اینه که به گربه بگیم وای تو گربه ای، خب گربه ست دیگه.

پس لاغر و متناسب بودن طبیعیه ،دیگه نیازی نیست من جار بزنم‌ آهای من لاغرم، باید لاغر باشم، مثل قبل که باور کرده بودم باید چاق باشم‌ و چیزی غیر از اون وجود نداره، پس لاغر بودن نرماله و راحترین کار دنیاست.

اگر قبلا شکست های زیادی در لاغر شدن داشتم بخاطر این بوده که راهم صحیح نبوده، مثل اینه که سوییچ ماشینمونو توی کوچه گم کردیم و چونکه اونجا تاریکه، بیاییم توی خونه رو بگردیم که روشنه، خب معلومه که تا ابد هم بگردیم نمیتونیم پیداش کنیم، باید با یه چراغ قوه بریم توی کوچه رو بگردیم، جای درست گشتن، کوچه است.

ما هم سالها جای اشتباه به دنبال لاغری، ثروت، رابطه، سلامتی وووو گشتیم.

اول باید راه صحیح رو پیدا کنیم بعد براحتی میتونیم به جاهای بهتر هدایت بشیم و اونوقت دیگه سرخورده و ناامید نمیشیم. 

چاق شدن سخترین کار دنیاست چونکه ما داریم سختی های بیشتری رو تحمل میکنیم، مدام زشت تر میشیم، لباس اندازمون گیر نمیاد و بهمون نمیاد، اعصابمون خورده، اعتماد بنفسمون پایین میره، شاد نیستیم، افسرده میشیم، بد اخلاق و پرخاشگر میشیم، رنج میبریم، مدام گرسنه هستیم، مسخره میشیم، سلامتیمون از بین میره، از خودمون متنفر میشیم ووو

با این توصیفات آیا چاق بودن سخت نیست؟ سخته،

هر چقدر لاغرتر باشیم حالمون بهتره، شادتریم‌، خوشحالتر هستیم، سبک تر هستیم، آرامش و آسایش بیشتری داریم، رژیم غذایی نداریم، آزادی در هر مقطعی داریم، اعتماد به نفسمون بیشتره، از خودمون راضی تریم، زیباتریم، جذاب تر  و جوانتر میشیم .

سرحال تر خواهیم بود، ارتباطات موثرتری خواهیم داشت، الگوی خانواده میشیم، این باور شکسته میشه که لاغر شدن سخته، نگرش آدم ها نسبت به لاغری عوض میشه، حس رهایی خواهیم‌ داشت، هر لباس و هر رنگی بخواهیم می تونیم بپوشیم، آزادی کامل داریم و چقدر آزادی لاغری لذتبخشه.

بودن من در مسیرهای آموزش ذهنی برای دیگران سخت بود ولی برای من آسون و زیباست و تونستم سالها باشم و لذت ببرم.

انجام ورزش های مختلف برای من انجام پذیر و لذت بخش بود ولی برای اطرافیانم کار رنج آوری بود.

خیلی از کارهاییکه سالها انجام دادم و دیگران فقط ببیننده اونها بودن و من دوست داشتم و دارم که بهتر زندگی کنم و براش هر روز قدم هایی بر می دارم.

 دارم یاد می گیرم و تلاش می کنم آموزه هامو در زندگیم تا حدود زیادی اجرا کنم و هر زمان باورهای من بیشتر به سمت لاغر شدن شکل بگیرن، جسم من بدون معطلی میره بسمت لاغر شدن، براحتی و آسونی لاغر می شم.

من آرام و مطمئن هستم، به راهم ایمان دارم، به خدا اعتماد دارم و بیشتر به قدرت های درونی خودم ایمان دارم که مطمئنم مغز من طراحی شده برای ارتباط من با جهان هستی که وقتی بتونم برنامه های بهتر توش دانلود کنم، موقعیت های عالی رو برای من به ارمغان می یاره.

 نوشته خانم فریده عزیز در بخش نظرات

انگیزه لاغری

رسیدن به احساس خوب لاغری

“چه فایل خوبی چه مثالای خوبی

من تا این جمله رو می شنوم که لاغر شدن آسان ترین کار دنیاست یه چیزی درونم حالش بد میشه که همون بخش منفی باف و موانع لاغری ذهنم هست که خاطرات تلاش های نادرست منو در مسیر متناسب شدن یادم میاره و اونقدر اونا رو واضح و واقعی و دردناک و مشقت بار نشونم میده تا من به تایید برسم.

من چطور باید با موانع لاغری ذهن برخورد کنم؟

با اتفاقات و خاطراتی که از شروع این دوره بدست آوردم.

من در حال یادگیری هستم.

یادگیری اینکه غذامون نبلعم بلکه درست مثل یک انسان سپاسکزار آرام بجوم، مزه ها رو بفهمم، با غذای داغ مثل یک قحطی زده دهن خودمو نسوزونم و از مقدار غذام برای برطرف کردن نیاز بدنم استفاده کنم.

این آموزشه دیگه

وقتی من به آموزش هام توجه کنم دیگه نمیگم ای بابا چه زندگی دارم همش باید درست رفتار کنم این که نشد زندگی
نه من دیگه اینو نمیگم.

من وجه درست و مثبت و انسانیمو در نظر میگیرم و رفتارهای یک انسان و یک اشرف مخلوقات رو که در اینجا لاغر شدن هست رو تمرین میکنم.

دقیقا همونطور که گفتین چاقی سخته خیلی سخت.

من زمانی که در دوران بارداری خودمو به وزن 110 کیلو رسوندم خیلی تلاش کردم که پرخوری و بدخوری داشته باشم در حدی که بارداری خطرناکی داشتم.

این رفتار از یک عالمه فرمولی ساخته شده بود که داشت هر کدومش در زمان خودش عمل میکرد

ازدواج کردی بیشتر بخور، بارداری بیشتر بخور، شیر میدی بیشتر بخور، میخوای خدا دوست داشته باشه بیشتر بخور، برای شادی روح از دنیا رفته بیشتر بخور، کادوی عروسی دادی بیشتر بخور، تولده بیشتر بخور، خسته ای بخور، ناراحتی بخور، ضعف داری بخور، خوابت میاد بخور

من میتونم همینطور به فرمان فرمول های چاقی که داشتم ادامه بدم و بنویسمشون

حالا با این طوماری که یک عمر تحت آموزشش بودم و به لطف خدا اونقدری هم چاق نشده بودم که در مورد چاقی تلاش کرده بودم ، میخوام آموزش جدیدی رو در وجودم پایدار کنم

آموزش لاغر شدن

خب معلومه اولش فرمول های چاقی و موانع لاغری خیلی بیشتر خود نمایی میکنه و من میفهمم با چه قدرتی طرفم و فقط باید رو آموزش های جدید توجه داشته باشم.

و گرنه از دید فرمول های چاق همیشه غذاها فرصت های تکرار ناشدنی هستند و این نگرش یکی از موانع لاغری است.

همیشه باید از هر فرصتی برای خوشی از غذا استفاده کرد

برای یک نئشه گی

برای حرکت روی همون حالت همیشگی

من حالا از روی تردمیل چاقی یواش یواش اومدم پایین و میخوام برم روی تردمیل لاغری

یعنی رفتارهای لاغر شدن رو تکرار کنم

همیشه تا آخر عمرم.

اگرم اشتباه کنم اشکالی نداره دوباره رفتار درست رو انجام میدم.

تا زنده هستم زمان یادگیری و عمل کردن دارم.

اگرم زمان زندگی برای من تمام بشه از اینکه در راه تلاش برای مسیر درست قدم برداشتم پیش خودم سربلندم.

مهم تلاش های منه که هر روز دارم با خودم با زندگیم چیکار می کنم.

اینکه گفتین لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست وقتی تو ذهنم در مورد این مسئله مقاومت پیش میاد میگم اشکالی نداره لاغر شدن آسون ترین کار دنیا میشه برام اگه الان آسون نیست با تمرین کردن و اصلاح موانع لاغری آسون میشه.

و چه مثال خوبی زدین که اگه چه کاری مثل رانندگی یا زبان یا هر مهارتی رو بلد نباشیم شاید بعضی زمان ها بهمون فشار بیاد ولی چاقی چیزیه که همیشه بهمون فشار میاره.

من اگه مولتی میلیاردم بشم ولی چاق باشم اصلا خوشحال نیستم اصلا.

همیشه میگفتم و میخوام که تو هر موقعیتی از موفقیت، من متناسب باشم.

اصلا وقتی یه آدم موفقی رو میدیدم که چاقه خیلی به دلم نمی نشست میگفتم این آدم ضعف بزرگی داره.

من اعتیاد به خوردن و چاق شدن رو در یک انسان چاق دیگه متوجه میشم و دقیقا این ضعف رو متوجه میشم و به نظرم کسی که هر روز روی این اعتیاد کار کنه و هر روز خودشو از نظر ذهنی با رفتار درست کنترل کنه بسیار بسیار بسیار انسان قوی هست.

چون داره هر روز یه قدرت بزرگی رو درون خودش شکست میده و به یه قدرت بزرگ و سازنده ای دسترسی پیدا میکنه
تو قرآن خدا آدم و حوا رو مثال میزنه که نباید یه خوراکی رو میخوردند.

ماه رمضان رو مثال و رفتار یک ماهه قرار داده که اگه عادت غذایی در انسان شکل گرفته با تمرین 30 روزه اون رفتار ها رو تعدیل کنه.

و کسایی هم هستند مثل من که هر روز میان توی سایت تا رفتارشونو از طریق آموزش های بسیار ارزشمند درست کنند.

من خیلی خوشحالم که دارم روی جنبه ی مثبت ذهنم کار میکنم روی اصلاح موانع لاغری ذهن کار می کنم.

هر بار که چشمم به شکمم میافته که خب حالا خیلی لاغر تر از شروع دوره شده ولی هنوز خاطرات چاق قبل رو داره و منفی بافم بهم میگه مگه این چربی اضافه ها از بین میرن؟ اینم یکی دیگه از موانع لاغری در ذهن منه که همش باقی مانده چاقی رو به یاد من میاره.

من بهش میگم من اینارو از کره مریخ نیاوردم

من این اضافه بار و اضافه وزنو خودم ساختم، با تلاش زیاد

هر روز با هر بهانه ای خوردم و خوردم

هر روز تلاش کردم و عاشقانه خودمو چاق تر کردم

حالا میدونم که هر روز با تلاش عاشقانه برای لاغر شدن به لطف خدا در لاغری هم به مهارت میرسم عزیزم.

تو نگران نباش

به این شکل سعی می کنم قدرت و خودنمایی موانع لاغری رو در ذهنم کمرنگ کنم که انگیزه و اشتیاق ادامه دادن داشته باشم.

هنوزم عاشق غذا هستم ولی خوبی این روش اینه که من میتونم درست و به اندازه نیازم غذا بخورم و این دیگه محرومیت نیست این رفتار انسانیه که دارم یاد میگیرم انجام بدم.

اسمش عشق به خودمه

خیلی خوشحالم اینجا راحت می نویسم و هر روز این فرصت رو دارم که هم با بخش منفی و هم با بخش مثبت درونم زمانی که اینجا بیام می تونم صحبت کنم و با تمرکز این کارو انجام بدم.

مثال غول خیلی مثال خوبی بود

من این غول که پاشو روی خوشبختی من گذاشته دور میزنم چون راستش زورم نمیرسه از سر راه برش دارم ولی میتونم یه مسیر خوشگل و دوست داشتنی برای خودم با دور زدن این غول بسازم.

بی نهایت ممنونم”

ایمان دارم دوستانی که به خوبی باورهایی که موانع لاغری می شوند را درک کرده و برای برطرف کردن آن سعی کنند نتایج عالی کسب می کنند.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام عالی تمرین مربوط به شناسایی و اصلاح موانع لاغری ذهن توصیه می شود ابتدا محتوای نوشتاری را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کرده و سپس به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.

  • نظر شما درباره موانع لاغری ذهن چیست؟ با ذکر مثال درباره موانع لاغری که در ذهنتان دارید شرح دهید.
  • چرا استفاده از روش های لاغری در گذشته باعث اصلاح موانع لاغری در ذهن ما نشده است؟
  • در گذشته که برای لاغر شدن از طریق مختلف اقدام می کردید چه نگرشی درباره امکان لاغر شدن خود داشتید؟
  • انتظار شما درباره چاق تر شدن چگونه بوده است؟ بعد از هربار لاغر شدن چرا انتظار دوباره چاق شدن داشتید؟
  • قبل از آشنایی با سایت تناسب فکری انتظار شما درباره امکان لاغر شدنتان چگونه بوده است؟
  • بعد از آشنایی با تناسب فکری چه موانع لاغری در ذهن خود را شناسایی و اصلاح کردید؟
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.31 from 32 votes

https://tanasobefekri.net/?p=19116
برچسب ها:
164 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار تینا.عالی
      1402/12/07 11:49
      مدت عضویت: 135 روز
      امتیاز کاربر: 11948 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,378 کلمه

      بنام خداوند مهربان همیشه مهربان حاضر و حامی و عاشق پیشرفت ما،

      و درود و رحمت خداوند مهربان و نیکی کمال و برکت خداوند هر لحظه به سوی شما استاد گرامی و ارجمند جاری،

      نکات فایل تصویری،

      بدن ما هر لحظه به سوی لاغری حرکت میکند،

      هر موضوعی در زندگی ما اتفاق افتاده به دلیل پیروزی یک بخش از ذهن ما بوده 

      و لاغری آسانترین کار دنیاست به شرطی که ادامه بدهیم ،

      دربحث یادگیری لاغری با ذهن یک فرقی هست  با یادگیری بقیه کارها اونم اینکه مدام با ما هست 

      عوارض چاقی :چاقی به قول استاد مثل یک غولی هست که جلوی خوشبختی ما رو گرفته،

      دست به هر کاری میزنیم یکم با سختی اون کارم مواجه بشیم با یک نگاه به بدن خودمون بدترررم میشیم انکار همه چی به اون ربط داره ،

      ما رو افسرده کرده،

      اصلا مدام با ترس و شکنجه غذا میخوریم،

      لذتی نداره هیچی برامون حتی لباس خریدن و مهمانی رفتن بدترم میشه حالمون، 

      عجولو پریشان حالمون کرده،

      فکر میکنیم تو همه کارها اصلا ضعیف هستیم ،

      بی عزت و بی اعتماد به نفسمون کرده انگار کسی رو ما حساب نمیکنه و دست کم میگیرن مارو ،بخاطره هزار بار تصمیم گیری و بکار بردن اراده پولادین که آخرش هیچی نتیجه نمی‌داد و نگاه بد اطرافیان میموند برای ما،

      زیبایی را از ما گرفته،

      پیشرفت را از ما گرفته،

      در صورتیکه اگر این پرده مجازی را با آرامش و صلح آرام کنار بزنیم با آگاهی صحیح زیبایی اصلی کا مثل هر انسان دیگه و مثل زیبایی خاص خودمون می‌درخشد نمایان میشود ما از بقیه چیزی کم نداریم تازه اضافه هم داریم مهارت چاقی فقط ولی نباید دیگه ازش استفاده کنیم بره فایلهای عقب رهنمون ،

      باید بره طرف انشالله  آنهایی که می‌خوان آرزو دارن چاق بشوند،

      سئوال:و اینکه لاغری چرا حاصل نشه ؟چنپ بار شکست خوردم دلیل نمیشه موفق تیم به قول ادیسون راههایی که درست نبوده را شناسایی کردیم حالا رسیدیم و فهمیدیم به لاغری با ذهن که اون فقط درست چون 

      تعادل در رفتار میاره برامون آرامش آزادی میاره حال خوب میاره من انتخابم از بین راه های قبلیم لاغری با ذهن،

      من مثالهایی که بتونه بخش مثبت مغزمو تقویت کنه:

      ازشغلم‌شروع میکنم واقعا دیدم کسانی که فیزیک بدن نداشتن خیلی ضعیف بودن میگفتن اصلا استعداد نداری نمیتونی نمیشه نکن ،

      اما اونها با علاقه و با تلااااااش و با توجه به بخش مثبت ذهنشون توانستن به اوج برسن به پیشرفت بالا تامدال طلا قهرمامی برسن بعد همونایی که بهش میگفتن نمیتونی میگفتن حتما استعداد داشته هههههههه، جالب بود تلاششو ندیدن و  اونکس که اومده به‌بخش مثبت ذهنش توجه کرده رو ندیدن صد در صد چون‌ ذهن معلوم نیست تلاششو ندیدن ،بعد اومدن گفتن استعداد داشته فقط مگه میشه فقط با استعداد رفت جلو نه پس تلاش و استمرار چی میشه مثبت ن که داشتن ذهنش با تکرار برای انگیزه داشتن و و تلاش مستمر انجام هر روز کارش چی میشه؟!،

      بعد از اون مثل دیگه من همیشه میگفتم میتونم ورزشکار باشم میتونم لاغر کنم الان الحمدالله افتادم تو خطش دارم پیش میرم اما دختر خالم همیشه می‌گفت چطوری باش حالا بعدا فعلا من فکر نکنم،

      یا یکی از دوستانم طلاق گرفته بودن ایشون از مشهد بلند شد اومد تهران هیچکس باورش نداشت تحویلش نمی‌گرفت مدرس زبان بودن حتی داداششون هم یک دعوایی باهاش راه انداخت که منصرفش کنه از تهران ماندن اما اون دختر خودم دیدم خونه گرفت تنهایی با هزار مشکل موند پایداری کرد با حفظ پاکدامنی و کار در موسسات زبان از رده پایین شروع کرد که بعداً من دوست خودمو معرفی کردم بهش گفتم بیا در چین آموزشگاه داره دوست داری بری چین تنهایی برات مشکلی نیست؟ گفت نه میرم رفت رفت چین بعد از مدتی هم چه سختی‌ها هم که اونجا نکشید طفلی سرطان هم گرفت اما خودشو نباخت ادامه داد و اما بعد مدتی تلاشو ماندن بر روی مثبت نگری پیشرفت کرد اموزشگاهشو عوض کرد بعد خودش از طریق سایت ازدواج در انگلیس با یک آقای بسیار شریف و عالی در انگلیس آشنا شد و باهاشون ازدواج کردن رفت انگلیس الان واقعا خوشبختن زندگی صالح و سالم و آرام و این خانوم حتی جزو خیرین کار خیر هم انجام میدادن و شعارش این بود

      (هر طوری هست با هر شرایطی فقط انجامش میدم)،

      می‌خوام بگم این خانوم تسلیم نشد با اینکه در ازدواج اول ناموفق بود با اینکه خانواده بهش میگفتن تو مایه بدبختی و آبروریزی ما هستی اما الان با افتخار همون خانواده و دوستان فقط مدال ننداختن گردنش همه عاشقش شدن بهش احترام میگذارم پاکدامنیشو حفظ کرد و تلاش کرد و به نتیجه ایکه خواست رسید و  من واقعا شاهد زنده بودم در لحظه به لحظه پیشرفتش،

      یا وقتی من شاهد خیلی از اتفاقات خوب از زندگیم بودم که به ذهنم راه و روششم نمیرسیده مثل به همین سایت هدایت شدنم،مثل شفای مادربزرگم و زنده شدنش ،

      مثل دانشگاه قبول شدنهام،

      مثل ازدواجم‌ فراتر از خواسته هام انگار همسرم از تصاویر ذهنیم و فقط قسمت مثبت و عالیش زنده در دنیای واقعی شد و اومد،

      و حتی خانواده همسرم که عالی هستن واقعا بی نظیرن من جایی خانواده همسر ندیدم اینطوری میگم فراتر از انتظارم خدا بهم داد یعنی همین ،،

      مثل خرید خونه هامون،

      مثل خرید ماشینهامون،

      مثل الحمدالله انجام یکسری کارهای دادگاهیمون در مورد ملکهامون که همه کارهاش عالی پیش رفتن ،

      مثل یکسری اتفاقات مثل مهاجرتمون و چیدمان هماهنگ و هدایت شده توسط نقشه دقیق خدا و به موقع اتفاق افتادن یکسری اتفاقات ریزو‌درشت در زندگیم،

      مثل برگرداندن یکسری اموال ارثیمون از یک نفر به‌طور معجزه اسا که راضی شدو بعدش میگفت نمیدونم چرا دلم خواست خیلی راحت اینکارو کنم براتون در صورتیکه تا قبلش سختگیرانه ایستادگی میکرد تا چندین سال ،

      بعد از فوت پدرم هم فراتر از آنچه که فکر کنم معجزه ها در زندگیم اتفاق افتاد و هر بار حفاظت و محبت خدا رو بیشتر حس کردم،و من قویتر شدم در یکسری چیزها که تا در زندگی فعلیم توانا باشم،

      و الان هم چرا حال خوب و شادی و لذت را از این زندگی سهم خودمون نکنیم؟و لذتهاشو نبینیم و راحتیشو انتخاب نکنیم وگرنه غم همیشه تا دلت بخواد هست و مغز آماده برامون داره و ذهنمون برامون میبافه،

      که نباید بهش گوش بدیم باید قدرتو بدیم به مثبت مغزمون یک تیکه اولش سخت اما وقتی بیفتیم روی غلطک دیگه حرکت آسان و سرعت میگیره ،

      فرض کنید :

      بهت میگن وقتی وارد یک نمایشگاه میشید خدا حساب کرده شما کاری نداشته باش(یعنی اعتماد به اینکه خدا نعمت لاغری رو مجانی در ما گذاشته نعمت سلامتیو رو مجانی گذاشته و طبیعت ما درون ما لاغریه حالا فقط اعتماد کن و ببینش باور کن انتظارتو لاغری کن )

      و تو باید فقط بهترین ماشینو برداری و انتخاب کنی با حوصله و تحقیق و یادگیری رانندگی و آرامش در مورد ماشین انتخابیت(یعنی شادی و لاغری و  اسانی را انتخاب کنی و افکارمثبت ذهنتو انتخاب کن بدون هیچ عجله ای با یادگیری زبان لاغری ذهنت آرام‌آرام )

      و اینم سند و مدارک پرداختش که خدا حساب کرده: (اسنادش مثل دیدن آدمهای متناسب و درستو متعادل رفتار که خدا برا اونها واقعا حساب کرده مجانی در وجودشان نهاده و یا دوباره دیدن این نعمت مجانی در افراد شگفت انگیز که موفق شدن و تونستن با توانایی ذهن قدرتمندشون و  اموزش دیدن روش درست به لاغری طبیعی در درونش که خدا مجانی گذاشته برگردن و لاغر بشوند)

       والانم همشون  با خیال راحت و حال عالی و شاد سوار بر بهترین ماشین شدن دارن عشق میکنند ( یعنی سوار این ماشین لاغری شدن  با باور و انتظار لاغری و انتخاب افکار مثبت ذهنشون و استمرار در آن و تغییر فرمول ذهنی با آموزش درست و مثبت اندیشی و آسان گرفتن)

      بله اون فردی که وارد نمایشگاه شده وقتی اعتماد و اطمینان به حساب خدا کنه که خدا پولشو‌ براش پرداخت کرده (باور و انتظار و ایمان به لاغری و اعتماد به لاغری که خدا در وجودش مجانی نهاده و پرداخت کرده براش )و 

      فقط میخواد ما بهترین ماشین زندگیمونو انتخاب کنیم (انتخاب فقط امیدواری و افکار مثبت ذهنمون )و 

      بعدش سوارش ی بشیم اون ماشینو بعد لذت ببریم فقط ازش(یعنی سوار فرمول لاغری ذهنمون بشیم و بعد لذتشو ببریم )و تمااااام ,

      و فقط ما وقتی راه افتادیم حین رانندگی هم باید یکسری مراقبتهای اسان و کوچک لازم را داشته باشیم (مثل تعهد و نگهداری از افکار و تکرار فرمول های مثبت لاغری در ذهن تا ریشه پیدا کنه و قوی بشه).

      من از خدا برای خودم و بقیه دوستانم شگفتی ساز بودن را میخواهم الهی خداوند به همه ما کمک کنه تا در تمام زندگیمون شگفتی ساز بشیم،

      و از خداوند هزاران بار ممنونم و استاد هم هزاران بار ممنونم 

      و انشاالله برکت و سلامتی و  لاغری لذت بخش برای همه دوستان باش.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم
      1402/01/05 17:11
      مدت عضویت: 536 روز
      امتیاز کاربر: 4810 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 518 کلمه

                ” به نام ”الله” یکتا پروردگار هستی “

      درود و سلام به همه ی هم مسیران و استاد گرامی ؛

      گام شصت و هشتم : باورهایی که مانع لاغری می شوند!!!

      امروز شنبه ۵ فروردین ۱۴۰۲ به لطف و یاری پروردگار مهربانم توانستم گام شصت و هشتم را بر دارم ؛ خدایا شکرت ؛

      امروز بعد از چهار روز که درگیر عروسی خواهرم و بعد از آن دو سه روز بیماری بودم ، خدا را شکر بالاخره می خواهم این گام را بر دارم. وجود ما از دو بخش مجزا تشکیل شده است که شامل بخش مثبت و بخش منفی می باشد .اگر ما در زندگی خود دست به کاری زده ایم و در آن کار موفق شده ایم دلیلش توجه ما به بخش مثبت وجود خود ماست که به ما می گوید تو می توانی این کار را انجام دهی و ما را تشویق به انجام آن کار می کند و اگر ما در زندگی در انجام بعضی از کارها ناموفق هستیم و شکست می خوریم دلیل آن توجه ما به بخش منفی وجود خود ماست که دائما به ما گوشزد می کند که تو نمی توانی از پس این کار بر بیایی و نمی توانی آن را انجام بدهی و مطمئنا شکست می خوری .پس ما باید به این نکته توجه داشته باشیم که تمرکز و توجه خود را بیشتر به بخش مثبت وجود خود معطوف کنیم تا بتوانیم به راحتی هر کاری را که می خواهیم به انجام برسانیم مثلا همین موضوع چاقی و اضافه وزن داشتن ما همیشه و در همه حال با ما بوده است و تا زمانی که به تناسب و لاغری برسیم با ما خواهد بود و این بهترین دلیل برای بخش منفی وجود ما است که با قدرت بیشتری دائما به ما بگوید و بقبولاند که تو نمی توانی لاغر و متناسب شوی چون لاغر شدن سخت است اما ما باید این باور را داشته باشیم و در ذهن خود بکاریم که لاغر شدن خیلی خیلی راحت تر از چاق شدن است و من می توانم لاغر و متناسب شوم چون چاقی ما مانند غولی تنومند و خشمگین پا بر روی خوشبختی ما گذاشته است و مانع آن می شود که ما از تمامی جنبه های زندگی خود لذت ببریم و مانع خوشبختی ما می شود چون این چاقی را در همه جا و همه حال از نگاه دیگران ، از نگاه در آینه ، روی ترازو رفتن ، پوشیدن لباس های گشاد و … کاملا احساس می کنیم و با ما هست اما لاغری و تناسب اندام داشتن این گونه نیست و بسیار لذت بخش و زیبا می باشد .اگر من توانسته ام گواهینامه ی رانندگی ، مدرک کارشناسی ، خانه داری ،بچه داری ،آشپزی، دوچرخه سواری و کارهای سخت دیگر را موفق به انجامشان بشوم پس حتما می توانم لاغر و متناسب شوم و برای این کار نیاز به مبارزه و ستیز با چاقی و اضافه وزن نیست بلکه باید با صلح و آرامش و استمرار در یادگیری لاغری با ذهن و در مسیر ماندن آرام آرام به سمت تناسب و لاغری پیش بروم و مطمئنا در انتها به آن خواهم رسید ، انشاالله.

      “ یا حق ”

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/01/03 11:24
      مدت عضویت: 461 روز
      امتیاز کاربر: 50305 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 550 کلمه

          سلام اولین روز ماه پر خیربرکت رمضان ومهماناهیش مبارک باشه شما مهمان خداوند شدید کاری که برای شمااسان ولی برای من سخت است چرا؟

      تو عاشقباشی نتونی مهمان خدا بشی باز برمبگرد بایت غول خشگین چاقیکه پاشو گذاشته توزندگی من تو عبادتم هم رعد پاش میشه دید نماز  خوندن هم نشسته کیف نمار ایستاده رو هم از من گرفته بخاطر درد پاوفتی روزه میگیرم هم دچار پا درد شدیتر وهم دچار زخم معده که ۵ سال دارمش بدتر میشه این چاقی حتی تو عبادتی که من دوست داشتم ازم گرفته هر سال موقع افطار حسم بد هست موقع نهارهارسعی مبکنم نهاررو بی بود درست کنم بوی غذام کسی رو که روزه هست ناراحت نکنه جاقی باعث شده تمام زندگی دچارمشکل بشه سالهای اول که هر روزمو قع اقطار با گریه خودم خالی میکردم ولی کمی عادت کردم حالاامسال خدارو شکرحسم تواین قسمت هم بهتر شده به خودم میگم لاغر شده انشالله روز میگیری کیف مهمان خدا شدن هم میچشی پی به نجوای منفی ذهنت بها نده توقسمت مثبت ذهنت ورد وخروج کن تا موفق بشی 

      توودوران راهمنمایی درس حرفه وفن قسمت داشت که کار ماشین وقسمتهای داخلی موتور داشتیم من چون دوست  داشتم خیلی برام اسون بود وبا علاقه درس رو دنبال میگردم 

      جون خودم دوست داشتم تعجب میکردم که چرابقیه تو اون ساعت کلاس ار بودن تو کلاس ناراحت هستن از من مپرسیدن چطور این درس منوجه میشم چون کاره مردهست به درد دختر نمیخورم من تونستم اونها نمتونستن کاری که برای   من اسون وباری دیگران کارسختی بود حتی تو فضای بودنش هم مشکل داشتن ولی من در  فضایی بودنش کامل لذت میبردم

      بخش متفی ذهنم من بارها خواسته ولی خدارو شکر تاحالا که موفق نشده امروز حسم خیلی قویتر شد شد با گفتن این غول دیگه حسم ۱۰۰درصد شده  دیگه اصلا فکرش نمیکنم که برسه بهش بها بدم حسم که مثل یی کسی یاچیزی که خوشبختی من ازم گرفته که باید پس بگیرم درمن دوباره من روشن شد تا بوتنم از سر بلندی بالا برهم و تو سراشیبی بیوفتم اونوفت کار دیکه راحت راحت میشه 

      پخش مثبت ذهنم ور حالا یاد گیری ودقت تو رفتا وعمل کرد هست باید با این نهال تازه گاشته شده هی رسیدگی کنم تا قویتر شده وتوانش برای کارهایی بهتربشه  

      من در گاشت گیاه خیلی خوب انجامش میدم کاری که به نظر من خیلی اسون هست کلی باره افرادی دوست وداشتن از متهم گل وگیاه دادم ولی موفق عمل نکردن از من باره چطک  عمل کر ن باگیاه یاد گیری داشتن ولی نتونستن وگیاهسون دچارمشکل واخر سرخراب کردن وگیاه نابود وخراب شد 

      این افراد این کارور نظرشون کارسختی بود ولی تو ذهن مناسون وراحتاستپسمنتونستم ودیگران نتونستن 

      در درس زبان من اصلا ادم موفقی نبودم ولی همون زمان یگی از دوستم بقدری موفق وعالیی یاد گیری داشت اون تونست ولی  من موفق به ابن کارنشدم به خود دارم کارمیکنم که این روهم حزو کارهایی حتمابابدانجام داده شده دراین سال اینده  باشه بتونم این غول یاد گیری دراموزش زبان رو ببا یاد گیری  مهار کنم ودر حسم که من مبتونم وانجام میدم در لاغریی  موفق میشم تو زبان هم همچین رفتار میکنم انشالله باید امسال سال براوردن ارزوی ویاد گیری زبان بدونم باید تلاتشم زیاد کنه  من میتونم رو برای خودم خیلی قویی کنم تا در هر دو مسیر   امسال که  برای خودم قرار دادم حتما  موفق میشم 

      در پناه خدا خدا پشت پناهتون باشه  یاحق حق نگه دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1401/07/27 10:40
      مدت عضویت: 1696 روز
      امتیاز کاربر: 3766 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 838 کلمه

      سلام  توی قسمت امتیازات دیدم برای اینکه امتیاز سطح مبتدی رو بگیرم فقط یه مورد مونده که خط نخورده و دیدم نوشتن در قسمت فایل ۱۱۲ گام . فکر کنم منظورتون ۱۰۰ گام اینجا و ۱۲ گام اون یکی فایلهای رایگان خست . 

      اومدم اینجا فال گرفتم . مثل حافظ چشامو بستم دستمو چرخوندم روی قدمها و گفتم هر بخش که فعلا مورد نیازمه انتخاب کن . 

      که اومد روی باورهای مانع لاغری .

      بارها گفتم بازم میگم ولی الان تا حدودا زیادی نرمتر میگم . مهمترین مانع من برای لاغری احساس من به خوردن هست و نگرش اشتباه من نسبت به رفتار متناسب هست که باعث میشه حس من به رفتار متناسب بد بشه . 

      حس میکنم این مانع ذهنیم هم تا حدود زیادی  برطرف شده . ولی دوست دارم تکرارش کنم که بیشتر برام جابیفته و برطرف بشه . 

      من باور دارم انجام رفتار در من کاملا ناخوداگاه هست . یعنی من کاملا تحت تاثیر الگوهای ذهنی خودم و احساسی که به یگ رفتار دارم اون رو ناخوداگاه انجام میدم .

      مثلا در مورد خواب  دیدین زمانی که به زور میخوایم خودمون و بخوابونیم اصلا خوابمون نمیبره ولی وقتی اون رو به ناخوداگاه واگذار می کنیم خیلی راحت و بی دغدغه خوابمون میبره . 

      بدن من واقعا از خیلی لحاظها تنظیمه و واقعا از وجودش لذت میبرم . 

      هر قسمتی که من نگرانش باشم و رهاش نکنم اون بد کار میکنه ولی هر قسمتی که اصلا نگرانش نیستم و رها میکنم خیلی راحت انجام میشه . 

      پس  حتی همین موانع هم باید رها کنم که خدا خودش انجام بده ولی از اونجایی که من تحقیق کردن رو دوست دارم از انجام این مسیر لذت میبرم ولی چون فرمولای غلطم دارم خب وقتی خودم انجام بدم قطعا نتیجه با زمانی که خدا انجام میده فرق داره . 

      خدا راحت انجام میده ولی داره به من یاد میده .

      نیروی مثبت وجودم میگه ببین تمام مشکلات تو با یه چشم به هم زدن خدا حل میشه ولی خدا میخواد تو حلش کنی که یاد بگیری . میخواد تو آگاهی کسب کنی که ببینی خدات چقدر بزرگه . که خدا رو بهتر بشناسی . 

      خدا دوستت داره که بهت چالش میده چون میدونه میتونی حلش کنی . 

      این همه دانایی و آگاهی در این مسیر کسب کردی . 

      ولی هر جایی که میبینی خسته شدی رها کن خدا کلاژ فرمون زیر پاشه ماشین زندگیتو در بهترین جای ممکن قرار میده .

      بخش مثبت وجودم اینارو میگه . تو باعث افتخار خدایی . خدا تو رو خیلی دوست داره . خودتو از منظر خدا ببین . تو بهترین بنده ی خدایی که خدا خودشو از درونت به نمایش گذاشته . خدا همه ی بنده هاشو دوست داره . همه آفریده هاشو . اگه میگم تو بهترینی منظورم این نیست که اونا بهترین نیستن . اونا هم بهترین و معجزه ی خدا همینه که همه آفریدگانش بهترین خودشون هستن در هر لحظه . 

      .چون آفرینش همه بر طلق جریان الهی جاریه . 

      بخش مثبت وجودت نظر مثبتی به خدا داره . 

      فاطمه بچه دار شدن تو برای خدا مثل آب خوردنه ولی اون این چالش رو گذاشت توزندگیت تا تو مسیر حرکت رو درک کنی که خودت راحتی رو انتخاب کنی تا باورهاتو درست کنی .

      جسم تو به راحتی میتونه فرزند آوری کنه چون جسمت هر لحظه داره به روزرسانی میشه . دستگاه تولید مثل تو درست مثل قلبته . دستگاه سوخت و ساز بدن تو درست مثل ریه هاته . ببین هیچ چیزی در این عالم اختلال محسوب نمیشه . پس زیادی دست و پا نزن . آروم باش . قدم به قدم حرکت کن . اگه تمرینا برات سنگینن طوری انجامشون بده که به حال بهتر برسی . استاد که هیچ تحمیلی روی انجام تمرینات نزاشتن فقط گفتن با اشتیاق انجام بدید پس چرا استرس میگیری . البته میدونم تو شوق داری چون الگوهات باز میشن و موانع لاغریت برطرف میشه برای همین حالت خوب میشه و شناختت بالاتر میره و رفتارهای غذاییت بهتر تنظیم میشه . خودبخود تنظیم میشه و مطابق انضباط فکری طبیعی میشه . 

      تو با تغییر الگوهای ذهنت رنج ده ساله رو از خودت بر میداری . رنج ۲۵ ساله . 

      البته رنج رنجه و ۱ سال و صدسال نداره . وقتی الگوی رنج برداشته بشه دیگه برداشته شده . 

      مثلا وقتی لاغر شدن آسون باشه در نظرمون دیگه ۱۵ کیلو اضافه با ۳۰ کیلو یا حتی ۱ کیلو دیگه فرقی نداره . 

      لاغر شدن اسون شده و بار ذهنیش برداشته شده . بنابراین دیگه الگوهای ذهنی مانع حرکت جسم نمیشن و جسم طبیعت خودش لاغر میشه . 

      دقیقا بارداری هم همینه . رنج بارداری که برداشته بشه و بگی بارداری راحته حالا میخواد ۱ ماه میخواد ۹ ماه اون رنج برداشته شده پس تو حتی تا ابد هم میتونی راحت باردار بشی و ایامشو با لذت طی کنی . 

      پس لاغر شدن یا باردار شدن رو راحتش کن هرچقدر راحتتر باشه سنگینی اضافه وزن برات کم و کمتر میشه . 

      وای چیزی که روی ذهن ما سنگینی میکنه خود اضافه وزن نیست . کاهش این میزان اضافه وزنه . یعنی وقتی خود فعلیتو بپذیری سنگینی کاهش وزن از روی ذهن برداشته میشه و بدن خودبخود و آروم اروم خودشو متناسب می کنه . خدایا به خاطر این اگاهیها شکر 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار پونه عدل تهرانی
      1400/11/14 22:26
      مدت عضویت: 1708 روز
      امتیاز کاربر: 15295 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 592 کلمه

      به نام خدا

      وقت بخیر عزیزان

      منم صبح فایلام و گوش دادم فایل صبحگاهی و بعد میثاق نامه و فایلشو اجرا کردم حالا هم که رسیدم به این فایل . واقعا همینطوره ما همیشه به بخش منفی توجه بیشتری می کنیم از بس صداش بلنده همش می گه بهمون .

      اگر موانع رو برداریم خود به خود لاغر می شیم .چون روند جسم ما رو به بهبوده .روند جسم ما همیشه به سمت لاغر شدن حرکت می کنه اما ما با موانع ذهنی‌مون نمی زاریم .این دو بخش ذهن منفی و مثبت همیشه در حال ستیز هستن . ما در هر زمینه ای که موفق شدیم به بخش مثبت توجه کردیم و در هر زمینه که شکست خوردیم به بخش منفی ذهنمون توجه کردیم .بهتره که همیشه توجه‌مون روی خوبی‌ها باشه روی طعمهای خوب دور و اطرافمون بگردیم به طعمهای بد توجه نکنیم که حالمون بد بشه .

      منم خیلی کارها بوده که تونستم و نتونستم . مثلا این نتونستنم این بود که شغلی در رابطه با رشته تحصیلیم نتونستم داشته باشم و بقیه هم کلاسیام هم همینطور بودن به غیر از عده کمی که تونستن . و یکی که من تونستم تا حدی موفق بشم وارد شدن در این دوره ها بود که فکر کنم بیشتر به بخش مثبت هم توجه کردم و به کسی نگفتم که منفی ها وارد بشم و خوب خدا رو شکر نتیجه گرفتم .

      و یا الان می بینم که من خیلی خلاقیت در آشپزی دارم و اون موقع هم که تو خونه مامانم اینها بودم گاهی آشپزی می کردم و پدرم خدا بیامرز لازانیا های منو خیلی دوست داشت می گفت یه چیز دیگس هر جا می رفتیم همینو می گفت من کلا کارهای و می کردم که مامانم بلد نبود و خوب پیش می رفت ولی اگه مامانم بلد بود هی می گفت نه اینطوری نه . اینجوری . مثلا من  مادرم قهرمان پینگ پنگ بود هنوزم اینجا بازی می کنه ویژه زمانی منم بدم نمیامد یاد بگیرم ولی وقتی راکت و دست می گرفتم مامانم شروع می کرد اینطوری نه اون طوری …. منم بی خیال می شدم و دیگه اصلا دست به راکت نزدم .

      ولی مثلا شنا و اسکی مامانم بلد نبود من خوب یاد گرفتم و پیشرفت کردم و در دو تا رشته یه زمانی هم مسابقه دادم . حالا از این گذشته الان برای خودم آشپزی می کنم  چیزهایی که تا به الان جرات پختش و نداشتم و همیشه مامانم می گفت نه اینها خیلی کار داره من می گفتم اخه همه می گن خیلی راحته می گفت بی خود می گن بلد نیستن خوب درست کنن . من الان خودم با مقدار کم برای خودمون درست می کنم و گاهی برای مامانم اینها هم می برم .به نظر خودم هم خوب می شه .

      لاغر شدن هم آسان‌ترین کار دنیاست خوشحالم که این برنامه و شروع کردم و اولش به بخش مثبتم گوش دادم و به کسی نگفتم . ولی خیلی نتیجه گرفتم توی همه زمینه ها الان که این چند وقته هر کتابی می خونم همه حرفهای شما برام مرور می شه انگار که نوشته های سایت و می خونم به زبان دیگری .

      و این کاری که من داشتم در داروخانه در کلاسی بودیم که بیست نفر شاید بودیم  هیچ کس کار نکرد به غیر از من و یه خانم دیگه که باز من 6 سال توی اینکار بودم و افراد زیادی اومدن و رفتن و من همش به جنبه های مثبت کارم نگاه می کردم همه هی می گفتن این کمپانی خوب نیست حقوقش کمه مزایاش اینجور ولی من فقط به مثبت ها نگاه می کردم و با علاقه کار می کردم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1400/10/15 20:51
      مدت عضویت: 1354 روز
      امتیاز کاربر: 7576 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 722 کلمه

      با سلام خدمت استاد گرامی ودوستان عزیزم

      باورهایی که مانع لاغری ما میشن

      خیلی جالب بود استاد 

      با خودم فکر کردم چقدر درسته دقیقا درجاهایی که همه تمرکزمو گذاشته بودم روی موضوعی وبه حرف بقیه توجه نکردم موفق شدم 

      مثلا ازدواجم نمونه واضح این موضوع بود

      روز اولی که تصمیم ازدواج من وهمسرم قطعی شد 

      به هم قول دادیم پشت هم بایستیم مثل کوه 

      حرف هیچکس ملاک نباشه 

      فقط خواستمون 

      وجلوی سنگ هایی که جلومون میندازن بایستیم واز روشون رد شیم 

      خیلی اطرافیان سعی کردن دخالت کنن 

      خیلی سنگ اتداختن 

      خیلی ایراد گرفتن 

      ولی ما گوشمون بدهکار نبود 

      کاری رو کردیم که دلمون خواست 

      بعد وقتی دیدن اینهمه جدیم واینهمه پرتلاش خودشون اومدن کمکمون 

      یعنی جهیزیمون رو تنهایی خریدیم 

      خونمون تنهایی پیدا کردیم 

      تنهایی چیدیم 

      سرویس عروس وخرید عروس دامادی رم تنهایی کردیم 

      هیچ کسی رو هم نبردیم 

      همه چی شد باب میلمون 

      اونقدر دنبال کارامون بودیم که حرف ها رو نمیشنیدیم 

      پشت سر مونم کلی حرف بود 

      ولی من حتی نفهمیدمشون 

      یعنی گوش نکردم برام مهم نبود 

      مهم ازدواجم بود که بدستش آوردم 

      وجالب اینجا بود که آخرین روز اومدن خونمون کمکمون که همه کارامون انجام داده بودیم 

      وفقط برای تزییین اومدن 

      تا شب از خستگی مردن ۲۰ نفره 

      درحالی که چند ماه کار هر روز وهر شب ما بود 

      حتی بعضی شبا ۴ ساعت میخوابیدیم 

      ولی انرژی عجیبی داشتیم 

      برای رسیدن بهم 

      همسرمو عاشقانه دوستش دارم چون از وقتی مهر هم بدلمون افتاد با من یکی شد 

      یه جوری برای عروسیمون میدوییدیم که الان بگن برو بازار یه وسیله بخر 

      با کلی برنامه ریزی میرم 

      یعنی انرژی عجیبی داشتم 

      وداشتیم 

      میخوام بگم الان میفهمم چرا چون فقط وجهه خوبشو میدیدم 

      اصلا افکار منفی ونمیدیدیم نمیفهمیدیم نمیشنیدیم برامون مهم نبود

      یا رانندگی یاد گرفتنم که چقدر مخالف بودن وچقدر تو نمیتونی و….

      داشتم از اطرافیان 

      اونوقت اصلا برام مهم نبود چون خودمو راننده میدیدم 

      حالا درتناسب اندامم همینه 

      من باید خودمو متناسب ببینم 

      مهم نیست خانم منفی بافم چی میگه 

      مردم مسخره ام میکنن که چاقم 

      لباس تنم نمیشه که نشه 

      من میخوام به تناسب اندام دلخواهم برسم ومیرسم 

      بیخیال بقیه 

      این چاقیو نمیخوام وتناسب اندام میخوام 

      وضع تغییرش میدم 

      میخوام تناسب اندام یاد بگیرم 

      میگیرم 

      امروز رفتم سر یخچال آش شله قلمکار پخته بودم 

      گفتم حیف برم بخورم 

      یه ندایی اومد که این چه حرف مسخره ای میزنی 

      پس همه پس مونده های خونه های مردمم حیف برو درشون بزن یه وقت نریزن دور 

      زنگ بزن به مامانت بگو چیزی نریزین دورا من میام میخرم حیف 

      خجالت بکش میدونی چقدر زشته خودتو سطل آشغال کنی 

      این شد که دریخچال بستم ونادم اومدم نشستم 

      دوروزی بود که خیلی مریض بودم 

      خدارو شکر به لطفش خوب شدم بدون هیچ قرص ودارویی 

      خانم منفی باف میگفت 

      آها خوب شدی اشتهات برگشت برو بخور 

      بعد یه ندایی گفت انتخابات زیاد شدن چیشد تا خوب شدی هوا برت داشت

      که برم یخچال خالی کنم 

      شکم چرانی کنم 

      مثل حیوانات حمله کنم به مواد غذایی 

      مگه عقل ندارم 

      یه عمر به هر بهونه ای حمله کردم که این حالمه

      زن جوان خوشگل ۳۰ ساله باید مثل پیرزنا لباس بپوشه 

      لیاقتت اینه واقعا نه تو بگو 

      تو زمانه ای که پیرها تلاش میکنن جوان بمونن جوانی کنن 

      تو درسی سالگی تسلیم میشی 

      گفتم نه البته که نه مگه آش چیه 

      حتی کبابم بود خودمو بیلیاقت نمیکردم 

      مگه خوردن چیه نخوری

      راحت تر

      جدیدا ظرفای خونمون جمع کردم 

      دوتا لیوان 

      دوتا فنجان ودوتا قاشق وچنگال ودوتا بشقاب با یک کارد

      چقدر راحت شدم دیگه ظرف نمیشورم 

      اونقدر کارم زیاد بود که روزانه ۵۰تا ظرف میشستم 

      حالا الان یکی میگه مگه عقلت کار نمیکرد دونفر آدم که این همه ظرف نمیخواد 

      آره دقیقا کار نمیکرد عقلم مثل چاقی

      عقلمون کار نمیکنه درست که فقط میخوریم ومیخوریم 

      حالا یکی پیدا شده یادمون داده ظرفای اضافه فکرمون جمع کنیم خلوتش کنیم وراحت تر کارمون پیش ببریم 

      اصن راحت زندگی کنیم 

      چخبرمون تا صبح میشه بدو بدو ده تا بهونه برای پرخوری وچاق تر شدن میچینیم 

      که خاصیت داره بخورم

      این وبا اون باید بخورم

      کم بخورم انرژی ندارم پس بیشتر میخورم

      میوه که صبح حتما باید بخورم 

      شیر که نخورم پوکی استخوان میگیرم و…

      .

      خلاصه اوه 

      یه عالم داستان میسازیم ظرف میاریم که توش مواد غذایی بگذاریم 

      درحالی که مهم رفع نیاز گشنگیه 

      به خدا نون وپنیر خالیم سیرمون میکنه 

      نه تخم مرغ ونون 

      نه کره مربا 

      تشریفات نمیخواد 

      تشکیلات نمیخواد 

      اونقدر بهونه داریم اونقدر شلوغش کردیم هر کی ندونه فکر میکنه گردان صبحونه میخواییم بدیم 

      برای کل روزمون همینه ها

      شلوغ وپلوغ

      بعد میگیم چرا وقت نداریم یه بیرون بریم 

      یه ورزش کنیم 

      یه تفریح کنیم

      همش مینالیم 

      چقدر تناسب خوبه چقدر تعادل خوبه 

      چقدر نظم خوبه چقدر خلوت بودن خوب

      میخوام بگم که فقط به خواستتون فکر کنید راهش میاد جلو پاتون 

      بیخیال بقیه 

      بزرگترین هدف من متناسب شدن ورسیدن به اندام دلخواهمه 

      اصلا گوشم بدهکار نیست که کسی بگه نمیشه و…

      .

      من میخوام بهش میرسم

      راننده خوبی شدم مادرم نتونست راننده بشه 

      عوضش اون کارمند موفقی شد من نتونستم کار دلخواهمو پیدا کنم 

      چرا چون همش به جنبه های منفیش فکر کردم 

      اونم همش به جنبه های منفی رانندگی فکر کرد

      رازش همینه 

      فقط تمرکز روی افکار مثبت رسیدن وداشتن خواستمون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فاطمه سادات
      1400/03/13 20:41
      مدت عضویت: 1696 روز
      امتیاز کاربر: 3766 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,644 کلمه

      سلام 

      گام ۶8 

      لاغر شدن آسانترین کار دنیاست . 

      مواردی رو بنویسید که شما در اون موفق بودید و دیگران براشون سخت بود و مواردی رو بنویسید دیگران به سادگی به دست آوردند و برای شما  سخت بوده . و بنویسید مواردی رو که شما با توجه به مثبت وجودتون در اون کار پیروز شدید و با توجه کردن به منفی در اون کار شکست خوردید . 

       

      من در خیلی کارها موفق بودم . چون الان دارم از دید مثبت به زندگیم نگاه می کنم . 

      من زندگی خوبی داشتم . دوست دارم دونه دونه نام ببرم از اول زندگیم . 

      اول اینکه من و خواهرم دوقلو بودیم و من قل دوم بودم و بعد از من مادرم اینا دیگه بچه نخواستن . یعنی من فرزند آخرم اگه از طریق کانال پدر و مادر فعلیم  وارد این دنیا نمیشدم معلوم نبود الان فرزند کی بودم . من در بین هزاران احتمالی که می تونست ایجاد بشه موفق شدم نعمت حیات رو جذب کنم و با خواهرم به این دنیا پا بزارم . من از هوش خوبی برخوردار بودم . نمیگم خیلی باهوش بودم اما از همون اول درک بالایی داشتم به راحتی می تونستم خودمو جای دیگران قرار بدم و از دریچه ی اونها به زندگی نگاه کنم این خصوصیت شاید در جهت منفی خطرناک باشه و این کار سبب ورودیهای منفی در من بشه اما با کنترل اون و هدایت به سمت مثبت من از این ویژگی شخصیتیم خیلی راحت میتونم در جهت خلق بهترین خودم شدن استفاده کنم ‌ . در حالیکه خیلیها رو دیدم این ویژگی رو ندارن  ولی من به راحتی انجامش میدم . . کار دیگه ای که خیلی خوب میتونستم از عهده اش بر بیام ریاضی بود برای خیلی ها سخت بود ولی برای من اسون ولی ورزشم خوب نبود . چون همیشه میگفتم نمیتونم . واسه همین اون زمان که من ورزش رو جزء ابزارهای لاغر کننده میدونستم هرگز موفق به لاغری نشدم ولی  یکی از دلایل موفقیت من در مسیر لاغری با ذهن این بود که من همیشه به ذهن خودم و تواناییم ایمان داشتم . مورد  دیگه دروس حفظی بود من در دروس حفظی خیلی موفق نبودم چون همیشه از مِنّ و مِن کردن خجالت میکشیدم به توانایی خودم در جهت محفوظاتم ایمان نداشتم اما الان فهمیدم این به دلیل این بود که من همیشه از نگرش منفی به دروس حفظی نگاه میکردم . چون یه سری از معلمها عین کتاب نوشتن رو میخواستن ولی من فقط خوب درک میکردم و با جملات خودم مطلب رو بیان می کردم الان که نگاه میکنم اتفاقا خیلی هم خوب بود این حالت . 

      در انتخاب دوست من ضعیف عمل میکردم اما خواهرم قویتر از من بود چون اون همیشه شاد بود و خنده رو ولی من غمگین بودم ولی بعدها که فهمیدم چطور باید با دیگران ارتباط برقرار کنم خیلی راحت تونستم دوستان زیادی رو جذب کنم . 

      بزرگتر شدیم و به دانشگاه رفتیم من و خواهرم  ادبیات رو به خاطر پدرم انتخاب کردیم چون فقط میخواستیم بریم دانشگاه مامانم راضی نبود و ما فقط برای اینکه بتونیم به دانشگاه بریم طبق خواسته ی پدر ادبیات رو انتخاب کردیم و جالبش ایت بود دقیقا همون سال ورود ما دوره ی فراگیر پیام نور اومد و ما بدون کنکور وارد دانشگاه شدیم و اتفاقا همون بار اول قبول شدیم در حالیکه طرفیت محدود بود و خیلی ها قبول نشدن . بعد که لیسانس گرفتیم  ۳ سال طول کشید  تا  کار برامون جور بشه ما هر دو معلم شدیم در حالیکه واسه خیلیها کار جور نشد ولی ما تونستیم یه شغلی خوب انتخاب کنیم که خیلی هم پدرم راضی بود و آرزوی خواهران قبلیمون هم  بود و کل خانواده واقعا دوست داشتند این کارو  ولی ما تونستیم بهش برسیم . بعد پدرم برای ما ماشین خرید و ما رانندگی یاد گرفتیم در حالیکه خیلی ها موفق به انجامش نشدن . بعد که ازدواج کردیم و من خیلی راحت تونستم با درکی که از متون آقایی  از هم محله ایهامون  داشتم ایشون رو جذب کنم و ایشون برای برادرشون از من خواستگاری کردن . در حالیکه واسه خیلی ها نوشتم سخت بود ولی من خیلی راحت میتونستم بنویسم و دیگران رو تحت تاثید قرار بدم . همسرم به خواستگاریم اومد و من یک ازدواج بسیار راحت در عرض فقط سه ماه داشتمبا اینکه بعضی از افراد خانواده موافق ازدواجم نبودن اما من تونستم اونها رو راضی کنم و با آقا مجید ازدواج کنم . جهیزیه ام خیلی راحت با پدرم خریدیم در حالیکه خواهر دوقلوی من به خاطر اینکه خیلی سخت انتخاب میکرد همیشه با پدرم دعواش میشد ولی من خیلی راحت با پدرم دوتایی میرفتیم و کلی چیز می خریدیم و راحت بر میگشتیم چون من همیشه خوب میدیدم و خواهرم منفی . روز عروسی همسرم خوابش برد و خودش نیومد بریم ارایشگاه من اگه میخواستم اخم و ناراحتی کنم روز عروسی رو هم به خودم و هم به همسرم زهر مار می کردم در حالیکه من و خواهر دومم اژانس گرفتیم و خودمون رفتیم و مجید هم وقتی بیدار شد و البته دلیل خواب موندنش رو برام توضیح داد من خیلی خوشحال شدم که بهش بد رفتاری نکردم . ایشون برادرشون رو برده بودن بیمارستان و شبونه عملش کرده بودن برای همین صبح خوابش برده بود . خب من اگه منفی بودم چقدر شکست میخوردم و بهترین روز زندگیم و تبدیل به جهنم میکردم . در مورد خرید لباس عروس و آرایشگاه تمام عروسها بدون استثنا بسیار حساس هستن و اعصابشون همیشه خورده ولی من فقط لذت بردم و اتفاقا همه بهم میگفتن مثل فرشته ها شدی چون من از درون اروم بودم . امااااااا تنها نقطه ی منفی ذهنم بچه دار نشدنم بود که من همیشه تابع افکار منفی وجودم بودم ولی باز بعد از ازدواج اولش خیلی خودم و درگیر نمیکردم حتی با اینکه سرکار می رفتم دانشگاه سراسری کاشان برای فوق لیسانس قبول شدم و با اینکه وسطهاش به خاطر افکار منفیم میخواستم انصراف بدم با راهنمایی معاون اموزشی دانشگاه درسم رو ادامع دادم و با بهترین معدل های دانشگاه (بالای ۱۸) و با بهترین نمره ی پایان نامه (۱۹:۴۳ ) قبول شدم و خدا میدونه روز دفاع چقدر دفاعیه ام هیجان انگیز بود طوری که دانشجویان زیادی سر دفاع من حاضر بودن و خود استادها از این همه دانشجو تعجب کرده بودند چون معمولا دفاعها فقط با یکی دو تا دانشجو انجام میگرفت .و من اولین نفر از بچه های کلاسمون بودم که دفاع کردم در حالیکه اونای دیگه حدودا شش ماه تا یکسال بعد از من دفاع کردن و درسشون تموم شد . اما بعد کم کم به خاطر بچه دار نشدنم افکار منفی بر من غالب شد کارمو رها کردم . درسمم که تموم شده بود ولی حال من بد بود . من بچه میخواستم و هرچی بیشتر میخواستم بیشتر ازش دور میشدم در حالیکه همه مثل اب خوردن بچه دار میشدن خدایا من چه گناهی در درگاه تو کرده بودم که بچه هام سقط میشدن . تا با راه تناسب فکری آشنا شدم . بزرگترین موفقیت زندگی من آشنایی با تناسب فکری بود و تحول زندگی من در اوج ناامیدی و حتی تصمیم به طلاق و خودکشی . من متحول شدم . و موفق به کاهش وزن در عرض فقط چند ماه شدم . من بی نظیر بودم در نوع خودم و شاید این بزرگترین موفقیت زندگیم بود و البته شاید نه بلکه قطعا بزرگترین موفقیت زندگیم بود که منو با خودم آشنا کرد . چون من از درون انسان دیگری از خودم ساختم . تضاد بچه هنوز از زندگی من برطرف نشده ولی من دیگه آدم قبل نیستم . من در راه یادگیری دارم تلاش میکنم تا بتونم همین چیزی رو که برای دیگران مثل اب خوردنه برای خودم مثل آب خوردن کنم . بچه دار شدن ساده ترین و راحتترین کار دنیاست . شما چاقی براتون غول بود من بچه دار شدن . چاقی برای من زیاد غول نبود برای همین خیلی راحت به دستش آوردم ولی بچه دار شدن نیاز به یادگیری داشت و من الان که دارم گام به گام حرکت میکنم همانطور که لاغر شدن رو برای خودم راحت کردم بچه دار شدن رو هم دارم راحت می کنم . دارم روی باورها و ذهنیتم کار می کنم . موانعم رو شناسایی میکنم و خلاصه علاوه بر یادگیری لاغری روی یادگیری بچه دار شدن هم دارم کار میکنم چون تفاوت من با سایر کسانی که راحت بچه دار شدن این بود که اونها طبق فرمول اولیه ی کارخانه پیش رفتن اما من اطلاعات خلاف جهت آفرینش سالها وارد ذهنم کردم که باید اونها رو شناسایی کنم . من اکنون بچه دار شدن رو رها کردم و مشغول یادگیری هستم و ایمان دارم بچه دار شدن از لاغر شدن برای من راحتتره ولی الان که هنوز ندارم فکر میکنم سخته . چون بچه دار شدن فقط چند بار در زندگی اتفاق میفته و وقتی مثلا من دو یا سه تا بچه بیارم دیگه لزومی به کارکردن روی فرمولها نداره اما لاغری تا پایان عمر و تا ابد هست . چون ما تاابد باید روی لاغریمون کار کنیم و روی فرمولهای لاغری . پس لاغر شدن یک حرکت مداومه که همواره ما رو در کنار هم نگه میداره و این هم یک عامل لذتبخش در جهت همراه بودن با شما استاد گرامیست . این که همیشه میتونم از بیانات شما استفاده کنم و شما همواره در این راه لذتبخش و آسان و شیرین همراه ما هستید و ما میتوانیم ذهن خودمان را با فرمایشات شما همسو کنیم .
      خدایا سپاسگزارم .
      لاغر شدن آسانترین کار دنیاست و بچه دار شدن از اونم ساده تره . میدونم همونطور که تونستم به راحتی لاغری رو به جسمم هدیه بدم میتونم با پیگیری آموزشها فرزند رو هم هم به خودم و هم به همسرم و هم به دنیای زیبایم هدیه دهم . خدایا بابت فرزندان صالحی که به من عطا کردی از تو سپاسگزارم . خدایا بابت لاغری ام از تو سپاسگزارم . خدایا به خاطر وجود استاد ازت سپاسگزارم . خدایا به خاطر آیدای خوشگلمون هم ازت سپاسگزارم . استاد همیشه ازتون ممنونم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار FARIDEH. T
      1400/02/31 10:55
      مدت عضویت: 1260 روز
      امتیاز کاربر: 4883 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 797 کلمه

      با سلام به استاد عزیز ودوستان گرامی، 

      اوایل آشنا شدنم با این دوره ،شاید زیاد درک لاغری  آسان ترین کار دنیاست ، برام آسون نبود ،خیلی وقتی می‌شنیدم خوشم می آمد ولی درک صحیحی از ش نداشتم ،خوب طبیعی هم بود چون ما سالها باروشهای طاقت فرسا برای رفع چاقی تلاش کرده بودیم وهمیشه لاغری برای ما خیلی دوراز دسترس وسخت بود وباور اینکه حالا لاغری آسان‌ترین کار دنیاست خیلی شنیدنش برام هم مسرت بخش بود وهم هیجان انگیز ،بطوریکه هنگام رانندگی بودم که به این فایل  گوش می دادم ،که با شنیدن این جمله به یکباره اشکام رخت پایین ،خیلی این جمله برام امیدبخش بود بخصوص با اون طرز بیان استاد،ومنو بیاد این جمله انداخت که ،زندگی ارزش اینهمه سخت گرفتنو نداره.!

      ما از لحظه ای که به دنیا آمدیم طبیعی بودیم ،طبیعی ورها از همه‌چیز،  راحت می خندیدیم راحت بازی می کردیم راحت می خوردیم راحت می خوابیدیم ، ،یادمهتا نوجوانی همینطور بودم زندگی برام همش شادی وبازی کردن بود ،یادمه وقتی ۱۶ سالم بودو برام خواستگار می آمد،  من داشتم تو خیابون با دوستام دوچرخه‌سواری  می کردم وهرچه مامانم می گفت بیا تونسته، بی خیال می گفتم شما حرفاتونو بزنید بعد به من خبر بدید ،منظور م آینه که خیلی همه چیز این دنیا برام راحت بود وراحت هم می گذشت ! اما دست روزگار آنقدر نجواهای اطراف واطرافیان زیادو زیادتر شد که کلا سیستم روح پاک مارو به هم زدند ، و ذهن ما شد دووجهی ! وجه مثبت ووجه منفی ، هروقت سخت گرفتیم سخت هم گذشت وهروقت آسون گرفتیم آسون گذشت ، یادمه مادرم همیشه  این جمله را زیاد تکرار می کرد : 

      می خورده را می می دهند   غم خورده را غم می دهند

      بهرحال زندگی را هرجور که بگیری همانطور هم می گذره ! این جملات ارزشمند کلا حاکی از بیان همان دوجه مثبت ومنفی که اینروزها بدین‌گونه بیان می شوند وقدیمیها بصورت ایننگونه جملات بیان می کردند، خداوند از روز ازل همه نعماتی را دراختیار ما گذاشت تا ما به راحتی زندگی کنیم ، واین ما بودیم یعنی کل بشر با  حرصها وطمع هایش ،  با کینه ورزیهایش، با حسد وحسرتهایش ، در درجه اول به خودش لطمه زد واز مدار طبیعی انسانیت خود خارج شد ! البته ببخشید منو که از بحث کمی فاصله گرفتم ،ولی بطور کلی این جمله خیلی قشنگه که این طبیعیه که ما لاغری متناسب باشیم ،این طبیعیه که ما ثروتمند باشیم این طبیعیه که ما سالم وتندرست باشیم،  واگر نیست اشکال از خودمونه وباید بپذیریم که مقصر اصلی خودمان هستیم ، ما از مدار درست خارج شدیم ،ما به دلهامان شک وتردید راه دادیم ما دچار ترس واضطراب از نبودن ها ،کمبودها شدیم ، وما فراموش کردیم انسانی هستیم قدرتمند برروی این کره خاکی که خداوند برای راحتی ما همه چیز را به نتوانست آفریده واین ما هستیم که از خود خودمان فاصله گرفته ایم وهم شدیم وبه همین خاطر دچار نقصانها شدیم ، در هر مینه ای از زندگی ،هنگامی که به خودمان اعتماد کردیم بردیم ودر هرزمانی که ترسیدیم ودار حدس وگمان شدیم که نمی توانیم دیگر ،باختیم . ومتاسفانه این اتفاق در زندگی همه ما افتاده است ،گاهی که به خودمان اعتماد کردیم بردیم وگاهی که به خودمان اعتماد نکردیم با ختیم!

      به این خاطر من این دوره را یکی از راه‌های بی نظیر متناسب شدن می دانم ومن یقین دارم که با هدایت خداوندبا این مسیر آشنا شدم ، وبا اعتمادکامل وارد شدم چون آموزش‌ها وسخنان استاد بی نهایت بردل من نشست ، ومنو بیدار کرد منو به خودم آورد، به من گفت یادت بیاد کی هستی ! یادت بیاد که چه توانایی‌هایی داری ،به گفته عیسی مسیح در کتاب مقدس که می فرماید ،اگر ایمان شما به اندازه یک  دانه خردل باشد، تومی توانی درخت انجیر را در وسط اقیانوس بکاری ! فقط با قدرت ایمان وباور انسان چه کارهایی که نمی تواند بکند ، 

      این استاد عزیز درواقع بیادمان  آورد که ما کی هستیم واین از عنایت خداوند است که این رسالت زیبا را به ایشون عطا کرده، 

      در اوایل ذهن من کمی مقاومت می کرد وگاهی اون وجه منفی باف سنگ پرانی می کرد ، ولی کم کم که روزانه بطور مستمر وپایبند به تعهدی که در اول مسیر دادم عمل می کنم ،وبه تمرینات وفایلها توجه  می کنم ،رفته رفته  زنگارهای دلم ،اعم از ترسها ،ناامیدیها ، ناتوانی‌ها وبیقراریهایم از دلم پاک می شود وبجای آن امید ،طراوت سرزندگی ،توانمندی در دلم ودر ذهنم  جایگزین می شود ،این روزها حال دلم خیلی خوشه ،بطوریکه پوستم بهتر ودرخواست شده ،وپیروز یکی از همکارهام باتوجه گفت ،چقدر لاغر وخوب شدی ، ودانستم که من می توانم وخیلی خوشحال شدم ، ومن عاشق این جمله استادم که میگه: 

      لاغری  آسان‌ترین کار دنیاست ، ومن اضافه می کنم ثروتمند شدن ،سلامتی و خوشبختی آسان‌ترین کار دنیاست ! 

      به شرطی که با ایمان کامل باورش کنی وذره ای شک نکنی ، باور کنیم وتنها باور کنیم ……‌‌‌‌‌‌‌

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 13 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار s99malekan
      1400/02/15 21:29
      مدت عضویت: 1342 روز
      امتیاز کاربر: 7470 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 381 کلمه

      سلام به استاد عزیز و دوستان همیشه متناسبم

      چقد جالبه استاد. من چند روز پیش به همسرم که ازم میخواست دیگه اینقد رو دوره وقت نذارم و یکمی هم به پیج فروش خودمون سر بزنم که مدتیه رهاش کرده بودم و ازم میخواست روی اون کار کنم همین جوابو دادم. گفتش پول تو پیجه و تو اصلا دیگه همکاری نداری.من گفتم همه مشکلات من زمینه ش چاقیه. تا لاغر نشم دیگه هیچ پولی خوشحالم نمیکنه. گفتم چه فایده. پول داشته باشم و نتونم لباسی که دوست داشته باشم بپوشم.‌افسرده باشم. ناراحت باشم. اعتماد بنفس حضور در جمع رو نداشته باشم. دیگه هیچ چیز با چاقی خوشحالم نمیکنه. نمیدونم درکم کرد یا نه ولی دیگه اصرار نکرد… بخدا قسم من تموم وجودم پر میکشه برای اینجا بودن و لحظاتی فکر کردن به لاغری و نوشتن بی دغدغه برای دوستانم و تخلیه روانی شدن. اینحا من حالم خوبه‌ امیدوارم. خیالتون راحت استاد. من ادامه میدم. نمیتونم دیگه ادامه ندم. کفتر جلد دوره م.‌قسم میخورم نذارم آفت ها و کرم های دور و برم نهال تناسب اندام نوپای منو ببلعن و منو ناامیدکنن. من شتید گاهی از ذوق وشوق میفتم ولی بررسی که میکنم مشکل از شما و دورتون نیست.‌مشکل از رها کردن منه. از اجازه دادن به فرمول چاقی که بیاد و جولان بده و مدتی منو به هر سمتی که خواست بچرخونه و نتایجم رو هدر بده. ولی من که کوتاه نمیام .میدونم اگه ادامه بدم و استمرار داشته باسم به هدفم میرسم‌و این مسیر زیباترین و درست ترین و راحت ترین مسیر لاغری با ذهنه. استاد با اجازتون مدتی اشتیاقم کم شده بود.‌فقط کم شده بود‌ دوره رو همینجا متوقف کردم و رفتم و فایلای زیبای انگیزشی شما و گروه سگفت انگیزان و هر آنچه از فایلای شما که خودم بیشتر دوسشون داشتم و تاثیر زیادی روی من داشت رو مرور کردم تا دوباره زنده بشم و امشب برگشتم و اومدم بگم هر جه بذم دوباره بر میگردم اینجا. کجا برم بهتر از اینجا. من که همه روشی رو امتحان کردم و با چشم باز شما رو انتخاب کردم پس اینقد ریشه این انتخاب قویه که خانم منفی باف که هیچ که خراب کاری و برگشت دوباره وزن کم کردمم نمیتونه منو از شما دور کنه‌ .اومدم با قدرت شروع کنم.انشالا ایندفعه بی وقفه پیش بسوی لاغری و تناسب اندام ایده آل. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 13 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار farkhondeshahrivar280
      1400/01/27 18:44
      مدت عضویت: 1387 روز
      امتیاز کاربر: 687 سطح ۲: کاربر متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,169 کلمه

      🙋‍♀سلام گام 68 در مسیرلاغری من        
      برای رسیدن به هر هدفی اگه موانع اون هدف برداریم به ان هدف خواهیم  رسید        
       اگر موانع ذهنی لاغری برداریم متناسب خواهیم شد چون روند طبیعی جسم ما متناسب شدن است وقتی بیمار میشویم جسم ما سلامتیش بدست میاره چون روند طبیعی جسم ماست            
       حالا تمام اتفاقاتی که در زندگی ما رخ داده بخاطر توجه به یک بخش از وجود ما است                                          
      ذهن ما به دو بخش تقسیم میشود یک بخش که میگه میشه تو میتونی و یک بخش دیگه که همواره در حال تلاش کردن است که مارو از اون هدف مسیر دور کنه میگه تو نمیتونی نمیشه مگه الکیه توانایی نداری سخت است ….        
       که این دو بخش در وجود همه انسان هست ویکسان است یک بخش که میگه میشه به نکات مثبت توجه می‌کنه ویک بخش دیگه میگه نمیشه و به نکات منفی توجه می‌کنه                                          
       مثلا دو فرد چاق تصمیم میگیرند از طریق ذهن لاغر بشوند شرایط هر دو فرد یکسان هست چاق هستند و هدف هر دو فرد یکی است متناسب شدن حالا یک فرد به بخش مثبت ذهنش توجه می‌کنه و موفق میشه در طی یک ماه دوماه از وزن خودش کم کنه به طور چشم گیری ولی فرد دوم به بخش منفی باف ذهنش توجه می‌کنه که میگه نمیشه تو نمیتونی سنت رفته بالا الکیه بیخیال خودت میدونی نمیشه این همه قبلا تلاش کردی نشد حالا شاید فرد شروع کنه ولی چون داره به بخش منفی باف ذهنش توجه می‌کنه منصرف میشه ناامید میشه وادامه نمیده شکست میخوره        
      وبه هربخش وجود خودمان توجه کنیم از همون جنس اتفاقات تجربه میکنیم در جنبه ها مختلف خیلی راحت با مرور زندگیت میفهمی در چه جنبه هایی به بخش مثبت ذهنت توجه کردی و پیروز شدی و دیگران در همین شرایط شکست خوردند و برعکس                            
       من همیشه در دروان مدرسه دانشگاه نمرات عالی می‌گرفتم از امتحانات تستی ودوستام در همان شرایط نمرات پایین می‌گرفتن ومیگفتن امتحان تستی خیلی سخته ولی من برام خیلی راحت بود و موفق میشدم بدون شک همیشه حتی اگه اون درسم درس نخونده بودم امتحانم عالی میدادم چون برای ذهنم امتحان تستی آسان تعریف شده بود ومن به بخش مثبت ذهنم همیشه توجه میکردم                                            
      حالا در شرایط مدرک گرفتن آرایشگری هم همین جور بود من موفق شدم و دوستم بعد یکسال هنوز هم امتحان میداد قبول نمیشد چون در ذهنش سخت بود  و این دوستم هم همیشه می‌گفت خیلی سخته و با قبول نشدنش بیشتر این باور قوی میکرد در ذهنش که قبول نمیشه سخت است غیر ممکن است نمیتونم                                              
      در مورد ازدواج کردن در ذهن من سخت بود وفک میکردم حتما باید تحصیلات بالا داشته باشم سرکار باشم یا ثروت زیبایی رویایی داشته باشم و کلی دلیل برای خودم داشتم چون من این شرایط ندارم موفق نمیشم و همیشه در خواستگاری هام همون جور که باور کرده بودم پیش می‌رفت شکست می‌خوردم و بیشتر باورم میشد که ازدواج کردن سخت است …و دختر عموهام دختر دایی ها دختر خاله هام با همین شرایطی که من داشتم اونها هم داشتن و ازدواج کردن و موفق شدن                          
      در مورد شغل کار هم همیشه به بخش منفی توجه کردم شکست خوردم ولی دختر خاله هام خیلی راحت رفتن سر شغل مورد نظرشان چون به بخش مثبت ذهن خودشان توجه کردن                        
      حالا در مورد ما افراد چاق هم همین توجه کردن به بخش منفی ذهن مان است که به تناسب اندام هنوز دست نیافتیم حالا ما قبلا با روش ها اشتباه وشکست خوردن و تعریف ها دیگران از لاغرشدن که سخت است و باور این گونه حرفها و شکستهایی که خوردیم باور کردیم که لاغرشدن سخت است و توجه کردیم به این بخش و شکست خوردیم و این ذهن منفی باف همواره در حال تلاش کردن برای منصرف کردن ما است و همیشه تلاش می‌کنه که ما رو شکست بده وقتی ما هم توجه میکنیم به این بخش راحت شکست میخوریم.      
       اینقدر لاغر شدن برای خودمان سخت کردیم دلیل آوردیم باور کردیم که لاغر شدن سخت است غیرممکن که همواره داریم شکست میخوریم و این چاقی مث یه غول است جلوی مسیر خوشبختی مارو گرفته  ومانع رسیدن ما به خوشبختی است باید این مانع برداریم باید برای ذهن مان لاغری آسان کنیم در ذهن مان و به نکات مثبت ذهن مان توجه کنیم بگیم آره میتونی چون روند طبیعی جسم ما لاغر شدن است همان جور که چاق شدیم خیلی راحت تر هم لاغر میشم و جسم ما توانایی لاغر شدن داره و مث بقیه کارها براش راحت هست و توانایی لاغر شدن داره اگه خودمان اجازه بدیم و موانع ذهنی برداریم وقتی توجهمان رو بزاریم روی بخش مثبت ذهن مان و توجه کنیم و تقویت کنیم نکات مثبت رو در ذهن مان  و هر روز با فایل گوش دادن آگاهانه عمل کردن و برای ذهن مان لاغری آسان کردن و ادامه دادن موفق میشم و پیروز میشم و به تناسب اندام رویایی خودمان خواهیم رسید و باید چاق شدن در ذهن مانسخت کنیم واقعا هم سخت است چون ما وقتی چاق میشم با محدودیت ها بیشتری مواجه میشم در پوشیدن لباس موقع خرید کردن موقع ورزش کردن مهمانی رفتن توجمع شرکت کردن کوهنوردی …کلا همجا این چاقی احساس میشه و موجب حال بد ما میشه و محدودیت ها زیادی هم از نظر جسمی و شکل ظاهری وهم از نظر روحی برای ما به وجود میاره.         ولی لاغرشدن با لذت است آزادی است قدرت ما رو افزایش میده اعتماد بنفس مارو رو افزایش میده تو غذا خوردن تو خرید کردن پوشیدن لباس هیچ محدودیتی نداریم الگو هستیم برای دیگران به خودمان عشق می‌ورزیم خودمان بیشتر دوست داریم بیشتر مورد تحسین قرار میگیریم و شادی بیشتری تجربه میکنیم کلا زندگی جدیدی همراه خوشبختی لذت آزادی کامل قدرت تجربه خواهیم کرد پس لاغرشدن آسان ترین کار دنیاست و چاق شدن سخت ترین کار دنیا چون چاقی همراه سختی است احساس بد محدودیت بیشتر و تجربه اتفاقات بدتر ولی متناسب شدن کاملا برعکس چاقی است و کلی احساس خوب اتفاقات خوب به همراه داره و لاغرشدن آسان ترین کار دنیاست و همیشه برای تجربه کردن هدف هایمان به بخش مثبت ذهن مان توجه کنیم و اون بخش باید آگاهی صحیح و آگاهانه عمل کردن تقویت کنیم تا پیروز بشم و آن هدف برای ما آسان شود به همین راحتی،☺️😊😍🤩

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار saberizahra80
      1400/01/12 11:21
      مدت عضویت: 1600 روز
      امتیاز کاربر: 3426 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 771 کلمه

      سلام🙂

      همیشه تاکید کردیم که اگر موانع ذهنی رو برداریم خود به خود لاغر میشیم چون روند جسم ما ترمیم هست

      همونطوری که در زخم شدن روند ترمیم و باز سازی هست در لاغری هم روند لاغر شدن هست ولی ما با موانع ذهنی مانع اون میشیم یکی از این موانع ذهنی توجه به بخش منفی باف وجودمون هست

      ما در هر تصمیم در زندگی با دو وجه از ذهنمون مواجه ایم

      ۱_ وجهی که میگه میشه و ۲_وجهی که میگه نمیشه

      در هر قسمت که موفق شدیم فقط به خاطر اینه که به اون بخش مثبت وجودمون بیشتر توجه کردیم و در هر قسمت نا موفق بودیم به اون وجه منفی بیشتر توجه کردیم

      بخش مثبت همیشه داره تشویق میکنه و ما رو هل میده برای عمل کردن و اقدام کردن و ادامه دادن و بخش منفی همیشه داره میگه نه تو نمیتونی کار سختیه مگه الکیه و…

      حالا ما داریم به کدوم بخش توجه میکنیم ؟؟؟؟همون نتیجه رو درزندگیمون میبینیم😊

      شما در خیلی از موضوعات زندگی موفق نشدین در صورتیکه در همون موضوع ادمهای زیادی موفق شدن🤔

      دلیلش چیه؟ اینه که ما در اون موضوع به بخش منفی وجودمون بیشتر توجه کردیم ولی اونا بخش مثبت رو قویتر کردن

      تمرین؛ مثال پیدا کنین در زندگیتون که در کدوم موضوع موفق شدین ولی بقیه موفق نیستن ودر موضوعی بقیه موفق شدن و شما نشدین….

      👈من با رتبه ۳۳۲ پزشکی قبول شدم سال ۷۹ در صورتیکه شاکرد سوم کلاس بودم ولی شاگرد اول و دوم کلاسمون پزشکی قبول نشدن 😊

      👈من با وجود اینکه ازدواج کردم و بچه دار شدم پزشکی رو تموم کردم ولی خیلی از بچه ها که مجرد بودن نتونستن پزشکی رو تموم کنن😊

      👈من تونستم از استخدام دولتی در درمانگاه شهرمون بگذرم و مطب شخصی خودم رو بزنم در صورتیکه خیلی از همکاران همچنان در قسمت دولتی مشغول به کارن😊

      👈من تونستم قانون جذب رو قبول کنم و بعد از ۴ ،۵سال همچنان در این مسیر ادامه بدم و به آگاهیهای عالیتر و به مسیرهای ناب هدایت بشم مثل مسیر لاغری با ذهن ولی خیلی ها که با من شروع کردن بعد از مدت کوتاهی خسته شدن و ادامه ندادن😊

      👈خیلی از افرادی که میشناسم مهاجرت کردن ولی من هنوز توی شهر خودمون هستم با اینکه مدتهاست میخوام مهاجرت کنم😶

      خیلی از افراد دارن از طریق اینترنت و فضای مجازی خیلی راحت کسب درآمد میکنن ولی من هنوز نتونستم😶

      در لاغری هم همینطوره

      اون افرادی که نمیتونن لاغر بشن همیشه به بخش منفی باف ذهنشون توجه میکنن که همیشه داره منفی بافی میکنه و میگه تو نمیتونی مگه الکیه و…و در نهایت به این نتیجه میرسن که لاغر شدن سخته و وقتی این فکر قوی بشه نتیجه اش لاغر نشدن یا لاغر نموندنه😑👌

      دلیل پیروزی این بخش اینه که این بخش دائما داره تلاش میکنه و با توجه ما قدرت بیشتری میگیره👌👌

      در لاغری با ذهن ما بخش مثبت رو که خیلی کمرنگ و ضعیف شده رو با توجه آگاهانه پر رنگ میکنیم و این الگوی جدید رو قوی میکنیم و اونوقت تصویرهای ذهنی لاغر در ما پر رنگ تر میشه🤗🤗

      همیشه این بخش منفی باف باعث نتیجه نگرفتن ما شده و هر بار که شکست خوردیم و دوباره چاق شدیم هم باز این باور منفی رو قویتر کرده که ما نمیتونیم لاغر بشیم

      ولی در روش ذهنی کم کم روی این باور کار میکنیم و با ادامه دادن بخش منفی رو ضعیف تر میکنیم 😊😊از اون طرف بدیهای چاقی رو به خودمون یادآوری میکنیم که ناسالمتریم اعتماد به نفس رو کمتر میکنه ناشادیم وبا فعالیت کمتر به نفس نفس می افتیم پس به ذهنمون میقبولونیم که چاقی خیلی سخته ولی در لاغری شادتریم سبکتریم آزادتریم اعتماد به نفس مون بالاتره و بدن هم بیشتر لذت میبره و خودش هم مایله به لاغر شدن پس لاغر شدن اسونتر از چاق شدنه🤗🤗🤗👌👌👌

      بلد نبودن موضوعات دیگه و نداشتن اونا گاهی اوقات به ما فشار میاره ولی چاقی هر لحظه همراه ما است در آینه دیده میشه در لباس پوشیدن دیده میشه در نگاه دیگران دیده میشه در پچ پچ های دیگران شنیده میشه😶😶😶😑😑😑

      چاقی مثل یه غوله که پاشو گذاشته در مسیر خوشبختی ما 🤨🤨🤨🤨

      حتی خوردن هم برای ما لذتی نداره

      پس تلاش کنید برای برطرف کردن چاقی اونم نه با تلاش با دوستی با همراهی با تکرار و استمرار و مرور فایلها🤗🤗🤗

      تا صدای سمت مثبت قویتر بشه 🤩🤩🤩

      باید اینقدر برای لاغری مشتاق باشی که مهمترین موضوع زندگیت باشه👌👌👌

      لاغری مهمترین موضوع زندگی منه و من برای اون بسیار مشتاقم🤩🤩

      و حالا که خداوند منو هدایت کرده به این روش ساده و اسون و همیشگی منم به پاس قدر دانی و شکر گزاری این مسیر سبز و زیبا رو تا متناسب شدن ادامه میدم🙏🙏🙏❤❤❤

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فرشته مهربانF.s
      1399/11/11 17:23
      مدت عضویت: 1354 روز
      امتیاز کاربر: 7576 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,018 کلمه

      با سلام
      امروز چند باری این فایل گوش کردم ودیدم ولی احساس میکنم خیلی کم باید چند روزی در این فایل بمونم جدیدا احساسات عجیب وجالبی میاد سراغم مثل همین که دلم خواست چند روزی روزی چند بار گوشش کنم وهر روزم بنویسمش حالا که خوب فکرشو میکنم میبینم واقعا چاقی سخت ترین کار دنیاست وقتی کنترلی رو خوردنت نداری وقتی فقط میخوری ومیخوری وکلی هم براش دلیل داری که مثلا این حیف این خراب میشه این گرون این مفت این خوشمزست این مفید وخیلی چیزای دیگه وکلی رنج آماده کردن وخوردن وبعدشم سنگینی ودرد شکم وعذاب وجدان آزارت میده واز همه اینا گذشته وقتی چاقی همه جات درد میکنه خود من اونقدر زانو وکمر ومچ پام درد میکرد که حد نداشت اونقدر خسته میشدم از یه ذره کار که فکر میکردم کار کردن بد واذیت کنندست وهمیشه شاکی بودم راستی چرا ما آدما اینجوریم همه چیز چپکی یاد گرفتیم وقتی که خستگی شبانه روزی داشتم ودرد در مفاصل وعضلاتم همه دنیا رو مقصر میدونستم غیر از اونی که باید میدونستم چاقی مسبب همه بدبختیای من بود چاقی جلوی خوشبختی من گرفته بود بارها وبارها نتونستم لباس مورد علاقمو بخرم بارها وبارها از شرکت کردن درجمع دوستان وآشنایان سرشکسته شدم بارها وبارها گریه کردم بارها وبارها درد کشیدم از اینکه کمرم به شدت درد میکرد سرپا نمیتونستم مدت زمان زیادی بمونم راه نمیتونستم برم وهمیشه کلی دردپا وزانو وکمر رو داشتم حتی کابوسم شده بود که بالاخره زانوم خالی میکنه ودیگه نمیتونم راه برم یادمه بارها وبارها خواب دیده بودم وقتی چاق بودم که وسط پله ها زانوم قفل کرده ومن درحالی که از درد گریه میکنم ایستادم نه میتونم بشینم نه برم نه بایستم وگریه میکنم واز خواب میپرم ودر حالی که صورتم خیس اشک بلند میشدم خیلی وحشتتاک بود خداروشکر میکنم که راه درست به من نشون داد خداروشکر میکنم که آسیب جدی ندیدم والانم درمسیر متناسب شدنم دارم به سمت سایز ۴۶ میرم واین فوق العاده برای من خوشحال کنندست مدتی که آرامش گرفتم وهی دنبال نمیکنم خوراکی هارو مدتیه که حتی دیگه همه فیلم های دنیا رو نگاه نمیکنم وساعت ها جلوی تلویزیون لم نمیدم جدیدا یک روشی پیدا کردم برای ساخت دوغ با قارچ کفیر که دوغ گاز داروخوشمزه ای درست میشه واز خواص بینظیرش که دیگه نگم براتون جالب که این دوغ جای همه لبنیات مارو گرفته ولذت درست کردنش از همه چیز بیشتر البته بیشتر به خاطر بیماری همسرم این کارو انجام میدم وحتی گاهی اوقات خودم خیلی کم ازش میخورم اما چیزی که من رو خوشحال میکنه اینکه من توانایی درست کردن چیزایی رو دارم که خیلیا ندارن من درخانه مربا ترشی خیارشور دوغ وماست کفیر تنقلات سالم شیرینی رب وهر غذای که دلم بخواد میتونم درست کنم این درحالی که خیلی از دوستمانم حتی قادر به درست کردن یکیشونم نیستن من راننده بسیار ماهریم این درحالیه که مادر من با اینکه ۸ بار امتحان داده ولی هنوز نمیتونه تا سر کوچه ماشین برونه من در ضمن امروز متوجه نکته جالب دیگه ای هم شدم من بسیار انسان بااستعدادی هستم وهر کاری رو بخوام انجام بدهم قطعا انجام پذیر من مدت ها ورزشکار بودم داخل خونه ورزش میکردم باشگاه ورزش میکردم شنا میرفتم میرقصیدم وایروبیک وبدنسازی دو مدیتیشن وخلاصه هر چیزی بگین من درش استادی بودم حالا هم میتونم امروز صبح با شور وهیجان بیدار شدم وفایل صبحگاهیمو گذاشتم امروز با همه روزای دوره فرق داشت خیلی شاد وسرحال بودم چون تازه متوجه شده بودم که خانه من احساس من ومن لیاقت بهترین هارو دارم من قصر میخوام وعاشق زندگی کردن درقصر خودمم پس باید بسیار شاد وبا احساس خوب باشم وخدارو هزاران بار برای حال خوشم برای ثروتی که هر روز بیشتر به زندگی من میده به به برای سلامتی که هر روز بیشتر میشه دروجود من وهمسرم به عشق وعلاقه ای که هر روز بینمون بیشتر میشه وبیشتر از حتی روز اول همو دوست داریم خداروشکر کنم خدایا مرسی عاشقتم که حال دلمو خوش کردی وخوشم نگه میداریش منکه از خونم بیرون نمیرم همینجور موندم هی سفارشت فوق العادم برسه دستم ممنونم استاد که بهم امروز یادآوری کردین که این خود منم که تعیین میکنم به جنبه مثبت هر چیزی فکر کنم یا منفیش اگه من بگم میتونم وراحت ترین کار دنیاست قطعا همون جور میشه مثل آشپزی وشیرینی پزی ورانندگی که برای من راحت ترین کار دنیاست الان میخوام بگم که متناسب شدن وورزش کردنم آسون ترین کار دنیاست امروز توی رختخوابم قبل بیدار شدنم ورزش های خوابیدنی واستقامتی کردم وخیلیم راحت بود واقعا آسون ترین رفتم بیرون پیاده روی کردم واقعا لذت بردم از هوای تازه وتمیزی که به خاطر بارون دیشب بهشت شده بود وآسون ترین کار دنیاست پیاده روی متناسب شدن وبا لذت غذا خوردن لباس های رنگارنگ ومتناسب پوشیدن وبا آرامش رسیدن بهش واقعا آسون ترین کار دنیاست چون دیگه رنج وعذاب پرخوری نداره دیگه کمردرد وپادرد ودل درد نداره دیگه عذاب وجدان وناراحتی برای لباس پیدا نکردن نداره در ضمن متناسب شدن برای من یک نعمت وخوشبختی بزرگ دیگه هم داشت امروز داشتم برنامه مهد کودک سالمندان میدیدم خیلی جالب بود طرحی بود که سالمندان به همراه بچه های ۴ ۵ ساله چند روزی نگه میداشتن وتغییرات در سالمندان وبچه ها میدیدن طرح موفقیت آمیز بود هم حال سالمندان خوب شده بود هم بچه ها اجتماعی تر ودلسوز تر شده بودن اما چیزی که بیشتر از همه نظرمو جلب کرد این بود که خیلی از سالمندان اونجا با اینکه هم فرزند داشتن وهم نوه اما چون همشون بزرگ شده بودن دیگه دوست وامید وانگیزه ای برای زندگی نداشتن در نتیجه آدمهایی که درجوانیشون بسیار پر تلاش وموفق بودن حالا پیرایی بودن درانتظار مرگ که بسیار افسرده وخموده بودن وورزش کردن به کل کنار گذاشته بودن وقتی دیدم این برنامه رو به خودم گفتم من حتما وقتی پیر شدم میخوام سالم ترین بدن دنیا رو داشته باشم ومن هرگز مثل اینا نمیشم چون دوستان خوبی دراین سایت دارم که هر روزمو باهاشون میگذرونم واستادی که بسیار مهربون وبهم امید میده من میخوام خیلی عمر کنم سالم وشاد ودر نهایت سلامتی وبا آرامش وشادی برم به اون دنیا درضمن تمام فایل ها رو نگه میدارم ومثل گنج وتا آخر عمرم ازشون چیز یاد میگیرم وهر روزمو در خونه بهتری زندگی میکنم خدایا شکرت 🥰🥰

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا:)
      1399/09/05 09:48
      مدت عضویت: 1639 روز
      امتیاز کاربر: 1668 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,507 کلمه

      سلام
      مانع بزرگ
      بزرگترین مانع
      🔮
      امروز غروبی بهم الهام شد بیام مدل نوشتن کامنتو تکمیل ترش کنم
      و اول تیتر بدم بعد تحلیلش کنم تا قششنگ مثل تابلو تو دیوار ذهنم جا بگیره
      با چارچوب

      🔮🔮🔮
      بقول استاد همه فایلا مهمن
      نمیشه گفت این یکی مهمتره
      من وقتی ریز میشم کلی نکات دستم میاد و ی سری از جمله ها را بار چندم به بعد میشنوم

      قبلشم بگم این واقعا پاشنه آشیل خودم بود
      من تا امشب میگفتم این منفی و مثبت مال من نیست، من فقط دارم مثبتمو میشنوم
      امشب فهمیدم من نمیخواستم بپذیرم این خاصیت ذهنو

      آقا من با اعتماد به نفس کامل میپذیرم بخش منفی دارم
      اونکه ناامیدم میکنه
      اونکه میگه بیخیال قانون واس تو نیس اصلا چقد تو ساده ای دختر
      البته تو زمینه ثروتااا وگرنه تو لاغری که خیلی کنارش زدم
      خب حالا که پذیرفتم این وجه انسانیمو که همه هم دارن، بقول استاد راحت تر صداشو میشناسم و میفهمم اومده گول بماله سرمو😂😂😂
      نه اینکه حقیقت محض که داره میگه نمیشه بلکه بخش منفی وجود من

      این گشایش امشبم
      🎀🎀🎀🎀

      حالا نکات مهم این فایل که من با مدار الانم برداشت کردم:

      ۱_ بزرگترین مانع نرسیدن به اهداف
      ۲_ تشکیل شدن ذهن هر انسان از دو بخش
      ۳_روند رو به بهبود و سلامتی خاصیت همیشگی جسم انسانهاست
      ۴_ بخش منفی ذهن همواره با ماست، حالا شکل و لباسش در مراحل تکاملی ما متفاوته
      ۵_ دلیل تفاوت در نتایج توجه به بخش مثبت یا منفی ذهن و لاغیررررر
      ۶_ بخش مثبت را باید دید و پررنگش کرد
      ۷_ آگاهی از قدرت ذهن ،عامل اصلی حرکت استاد بعد از بارها شکست خوردن از لاغری بوده
      ۸_روند باورسازی و منطقی کردن لاغری
      ۹_ ارتباط سخت بودن چاقی با ماهیت اصلی ما
      ۱۰_ نحوه شکست خوردن غول چاقی و اضافه وزن در ذهن
      ۱۱_ نوشتن مواردی که برای ما سخت بوده و دیگران توش موفق بودن و بالعکس برای تقویت اگاهی از سیستم ذهن

      🌹🌹🌹🌹🌹🌹

      مانع بزرگ
      اگر موانع را برطرف کنیم خود بخود لاغر میشیم چون روند جسم رو به سلامتی و بهبود
      مثل سنگهایی که در مسیر رودخونه هستن و حرکت آب را مختل کردن…
      من اینجا خیلی فکر کردم که واقعا جسم خودش رو به سلامتی!!!
      وات؟؟؟
      بعد دیدم خب موادی که ما تغذیه کردیم برای رشد فیزیکمون با بقیه آدما یکسان…چرا جسم یکی بیمار جسم یکی سالم
      خب داستان تو ذهن اون آدمه
      یعنی مواد تشکیل دهنده جسم ما مثل آب نوشیدنی که همه شهر میخورن یکی یا نور یا غذا
      پس این جسم مشکل نداره
      داستان جای دیگس

      وقتی جایی زخم میشه بطور خودکار بدن شروع به ترمیم میکنه
      مگر اینکه اختلالی ایجاد شده باشه

      چاقی هم یک اختلال در مسیر تناسب جسم

      حالا ما اینجا هستیم تا این اختلالو رفع کنیم و جسم مسیر تناسبو ادامه بده

      باید نکاتی را بدونیم:
      کار ما از ذهن شروع میشه
      یعنی حرکت به سمت رفع اختلال از ذهن شروع میشه
      و ذهن ما بخش مثبت و منفی داره

      مثبت میگه ببین این همه آدم لاغر شدن
      ….منفی میگه کار تو نیست اینا شانسی لاغر شدن
      تو نمیتونی
      تو عاشق غذایی
      تو فشارت افت داره
      تو ضعف میکنی
      و…….
      حالا تنها وظیفه تو اینه که بخش مثبتتو راه اندازی کنی
      یعنی به همون ندای ضعیف قلبت در اوایل دوره دل بدی

      درسته که اول کار بخش منفی بزرگتره اما بمرور که تو توجهتو و تمرکزتو بیشتر مواقع به مثبتا بدی میبینی کلی رفتارات تغییر کرده

      کلی حسهای بهتری داری

      و دوباره به این حسهای بهتر و رفتارای جدیدتر توجه کن تا بزرگتر بشن

      🔮🔮🔮🔮🔮🔮

      دوستان عزیزی که کامنت را میخونید واقعا این روندو من الان با قدرت تایید میکنم چون خودم با این شیوه به بخش منفی غلبه کردم
      🎀🎀🎀🎀

      به جوانه تازه و کوچیک تناسبم توجه کردم

      ازش مراقبت کردم

      بهش توجه کردم

      تغییراتمو بلد کردم

      و روزانه این کارو انجام دادم تا یکهو برگشتم عقب و دیدم یک تغییر بزرگ در احساسات و شخصیت من رخ داده و کلی وزن کم کردم

      🎀🎀🎀🎀🎀

      میتونست ماجرا به شکل دیگری رقم بخوره

      میتونستم دوره را بزارمش کنار و بگم مال تو نیست

      نمیشه

      خدا بتو که رسیده نمیدونم چرا نمیخواد تغییر ایجاد کنه و ازین حرفااااا

      ولی با برنامه ریزی تمیز و حرفه ای تمرینا من افسار ذهن بسیار منطقیمو بدست گرفتم و لاغر شدم

      و واقعا لاغر شدنو تو ذهنم خیلی آسون کردم

      گفتم میشه

      میشه فریبا

      توهم میتونی باوقار و لاغر بشی

      و الان هم بخش منفی را دارم با لباسی متفاوت تر
      اما درصدد این که نتایج منا خوار کنه

      🎀🎀🎀🎀

      میگه درسته شکمت خیلی جمع شده اما صاف شدنش یک رویاست😄😄😄

      فقط بگم که جنس این منفی باف اصل آلمانه

      بیکار نمیشینه و مداوم در حال کار

      😂😂

      من دو تا درس خیلی مهم گرفتم اولیش این بود که استاد بعدز آگاهی از قدرت ذهن شروع به حرکت کرده با وجودیکه بارها شکست خورده بوده و ذهنشون خیلی مقاومت داشته

      اما ذهن حرف حق را میپذیره بالاخره
      🎀🎀🎀🎀

      دوم روند منطقی کردن آسان بودن لاغری برای ذهنشون بوده کهخیلی نکته داره و تو چندتا فایل قبلا آموزشش دادن

      یادمه یک تمرین دادن و گفتن تا میتوانید شادی و خوشحالی را به لاغری نسبت بدید و ناراحتی و غصه را به چاقی تا ذهنتون بخودش بیاد و بیدار بشه

      🌹🌹🌹🌹

      تمرینی که برای هر هدفی خیلی تاثیر گذاره
      🌹🌹🌹🌹

      حالا یک سوال؟؟؟
      چرا چاقی انقدر با رنج و سرخوردگی همراه؟؟؟

      چون ما رو از اصل خودمون دور میکنه….و هر دوری از اصل حال بد را به همراه داره

      یکجور اضافه کاری
      🌹🌹🌹🌹

      غول چاقی
      عدم مبارزه با غول چاقی
      🌹🌹🌹

      استاد اول اومدن چاقی را تبدیل به یک غولی کردن که مسیرهای رفاه و خوشبختی ذهنو مسدود کرده

      این تصویرسازی برای بیدار شدن ذهن و پی بردن به وضعیت جسمی که حفظ بقاشو بر عهده داشته از نون شب واجب تر
      🎀🎀🎀🎀

      حالا این غول بوده
      چیکارش کنیم

      یک نکته مهمی که استاد اوایل دوره گفتن این بود که با چاقی مبارزه نکنید با لاغری دوست بشید

      این خیلی قشنگ بود
      به دل من خیلی نشست

      🌹🌹🌹🌹

      تو ی کارتون یا بازی یک غولی را دیدم که هر چقدر میزدنش دوباره ترمیم میشد….دوباره دست و پا درمیاورد..‌….الان فهمیدم غول چاقیم داداش همون😁😁😁

      یعنی هر چی سینه سپر کنی و بری باهاش بجنگی بی فایدس چون ایشون پاشنه آشیلی ندارن و جسمشون هزاران بار میتونه ترمیم بشه……فقط یک نقطه ضعف بزرگی داره این غول گنده…..از بی توجهی بشدت رنج میبره….یعنی اگر شما دو روز باهاش مبارزه نکنی این غوله میره با هیکل گندش یک گوشه میشینه و های های گریه میکنه و اگر این بی توجهی ادامه دار بشه کم کم کوچیک و کوچیک میشه🌹🌹🌹🌹

      بله مثل فیلمهای هندی ایشون خیلی احساساتی و توجه براش مهمه و از قلبش ضربه میخوره
      🌹🌹🌹🌹

      حالا توجه ما اگر به این غول نره پس کجا باید بره؟؟؟؟
      ما بالاخره در حال ارتعاش دادنیم و این خاصیت ماست…..نمیتونه قطع بشه…… توی دوره من اومدم با یک فریبای متناسب خلق کردم….هر روز بهش توجه کردم….شروع به دوست داشتنش کردم…..و از صبح که بیدار میشدم با این فریبای متناسب زندگی میکردم…..عشق میکردم…..یک آدم جدید وارد زندگیم شده بود و کم کم توجهم به فریبای چاق از صددرصد به ده درصد رسید……البته یواش یواش……و کلی وزن کم کردم…..و سایه اون غول چاقی بخاطر کوچیک شدن هیکلش و جوجه شدنش😂😂😂 از زندگیم برداشته شد ….مثل ابر بزرگی که از جلوی خورشید کنار رفت و احساسات عالی را در این چند ماه تجربه کردم……نور خورشید هر روز نوازشم میکنه و من لذت میبرم ……چون مسیرهای انسداد احساس لذت باز شد
      🌹🌹🌹🌹🌹

      پس بهترین و تنهاترین راه مبارزه با غول چاقی توجه و دوستی با رویای تناسب و زندگی جدید…..انرژی روزانه رو بهینه و در مسیر خلق رویا خرج کنیم

      🌹🌹🌹🌹

      من الان که توی دوره تکرارم کاملا این روندو با تمام وجودم حس میکنم……
      🌹🌹🌹🌹

      مثال از مواردی که من موفق شدم و برای دیگران سخت بود و بالعکس برای درک بخش مثبت و منفی ذهن:

      ۱_ کنکور را من موفق شدم با یک رتبه عالی دریک دانشگاه خوب قبول شم و خیلی از دوستام با وجود معول بالاتر نتونستن…..قلبم هرجا گفته میشه پیش برو من رفتم و شده
      ۲_ امتحان شهری رانندگی برای من سخت بود اما چند نفری خیلی راحت بار اول قبول شدن
      ۳_ در مورد دوره ثروت از طریق ذهن برای من هنوز سخته چون منفی باف خیلی قوی و خیلی از بچه ها نتیجه گرفتن
      ۴_ همیشه از بچگی باورم بوده ما خانوادتا شاگرد اولیم و در اکثر مقاطع تحصیلی شاگرد برتر بودم و خیلی خیلی برام راحت بود معدل بالا در صورتیکه خیلیا میگفتن ما مخ درس خوندن نداریم و برام عجیب میومد این داستان
      ۵_ من یک زن شجاع و مستقلم و برام خیلی راحته تو جامعه باشم در صورتیکه از خیلی از هم جنسام شنیدم تاریک میشه بیرون نمیمونیم و اصلا قابل درک نبوده حرفشون برام…..تازه برای من بودن در اجتماع و کار بیرون از خانه خیلی راحت ترز خانه داری و اینا بارها گفتم….
      خب باورایی یک سری خانمها در مورد آقایون و بیرون از خونه دارن که و اونا زندونی بخش منفی ذهنشون هستن…..در صورتیکه من باور منفی بسیار کم دارم و طبق بخش مثبتم حرکت میکنم….
      ۶_ برای من خیلی راحت که همین الان تنهایی برم آمریکا اما خیلی دوستام تنهایی خرید نمیرن
      ۷_ برای من بچه داری خیلی سخت میاد بخاطر باورهای محدودی که دارم و برای خیلی ها نه که خیلی راحت باشه ولی انجامش میدن و براشون عادی
      ۸_ برای من ثروت مندی از طریق ذهن کار سختی بنظر میاد چون باید یک عالمه باورو تغییر بدم و هنوز ابتدای مسیرم و دوستم با چندین ماه گوش دادن درآمدش ۳ برابر شد و خوب داره پیش میره🌹🌹🌹🌹🌹🌹

      در تمامی موارد بالا اگر موفق شدم کار قلبم و بخش مثبت و اون رویای شیرین بعد هدفم بوده و در مواردی که موفق نشدم کار بخش منفی که برام خیلی اون کارهارو نشدنی و بزرگ کرده……قشششنگ حرفاش در تمام موارد داره یادم میاد
      🌹🌹🌹🌹🌹

      تمرین و تفکر جالبی بود…..ممنون استاد که ذهنمو به چالش کشیدید

      بامداد ۵ آذر ۹۹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم