نه گفتن یکی از سخت ترین مهارت هایی است که بشر در پی یادگیری آن است. بسیاری از انسانها به راحتی مهارت های بسیار پیچیده را می آموزند اما در یادگیری مهارت نه گفتن به مشکل بر می خورند.
در جستجوی مهارت نه گفتن
با یک جستجوی ساده در بستر اینترنت درباره اهمیت و مهارت نه گفتن با انواع عبارت هایی که افراد جستجو کرده اند تا مهارت نه گفتن را بیاموزند مواجه می شوید.
- مثال برای نه گفتن
- فواید نه گفتن
- انواع نه گفتن
- مهارت نه گفتن در دانش آموزان
- قدرت نه گفتن
ازآنجا که برای هر موضوعی در اینترنت جستجو کنید با انبوهی از اطلاعات و آگاهی مواجه می شوید قطعا پیدا کردن راهکار درست و اصولی برای حل مساله نه گفتن کار ساده ای نخواهد بود.
کتابهای زیادی درباره یادگیری مهارت نه گفتن نوشته شده است و تمرینات مختلفی توسط اساتید حوزه موفقیت فردی برای یادگیری مهارت نه گفتن ارائه شده است اما آنچه در این جلسه آموزشی ارائه شده است متفاوت از همه نوشته ها و تمریناتی است که به شکل های گوناگون ارائه شده است.
مهارتی کلیدی برای زندگی شادتر و موفقتر
در دنیای شلوغ و پرشتاب امروزی، همواره با سیل درخواستها و التماسها از سوی اطرافیان، همکاران و حتی غریبهها روبرو هستیم. گاه این حجم از درخواستها میتواند طاقتفرسا باشد و ما را در موقعیتی قرار دهد که مجبور به پذیرش تعهداتی شویم که توانایی یا تمایلی برای انجام آنها نداریم.
در اینجاست که اهمیت مهارت نه گفتن آشکار میشود. نه گفتن به معنای خودخواهی یا بیاعتنایی به دیگران نیست، بلکه ابزاری قدرتمند برای مدیریت زمان و انرژی، تعیین حد و مرزها و حفظ سلامت روان است.
چرا یادگیری مهارت نه گفتن ضروری است؟
- کاهش استرس و اضطراب:
پذیرفتن بیش از حد تعهدات میتواند منجر به انباشت وظایف، کمبود وقت و در نهایت استرس و اضطراب شود. نه گفتن به درخواستهای غیرضروری به شما کمک میکند تا کنترل زندگی خود را در دست گرفته و از بار مسئولیتهایتان بکاهید.
- افزایش عزت نفس:
قاطعیت در بیان خواستهها و نیازهایتان، عزت نفس شما را تقویت میکند. زمانی که یاد میگیرید بدون احساس گناه یا شرم نه بگویید، به خودتان و تواناییهایتان ایمان بیشتری پیدا میکنید.
- ارتباطات سالمتر:
نه گفتن به موقع و مودبانه، سوءتفاهمها و دلخوریها را در روابطتان کاهش میدهد. این امر به نوبه خود به ایجاد ارتباطات سالمتر و صمیمیتر با اطرافیانتان کمک میکند.
- تمرکز بر اولویتها:
با نه گفتن به خواستههای غیرضروری، زمان و انرژی خود را برای انجام کارهایی که واقعاً برایتان مهم هستند، آزاد میکنید. این امر به شما کمک میکند تا به اهدافتان دست پیدا کرده و از زندگی خود رضایت بیشتری داشته باشید.
- جلوگیری از سوء استفاده:
برخی افراد ممکن است از تمایل شما به خوشخدمتی سوءاستفاده کنند. نه گفتن قاطعانه به این افراد، به آنها نشان میدهد که حد و مرزتان را میدانید و اجازه نمیدهید از شما سوءاستفاده شود.
چگونه مهارت نه گفتن را یاد بگیریم؟
- با خودتان صادق باشید:
اولین قدم برای یادگیری نه گفتن، صداقت با خودتان است. به نیازها، تواناییها و اولویتهایتان فکر کنید و مشخص کنید که چه چیزی برایتان واقعاً مهم است.
- قاطع باشید:
در بیان “نه” خود قاطع باشید. لحنی محکم و واضح داشته باشید و از به کار بردن کلماتی مانند “شاید” یا “میتونم فکر کنم” خودداری کنید.
- دلایل خود را توضیح دهید (اگر ضروری است):
اگر احساس میکنید که لازم است، به طور خلاصه و مودبانه دلایل خود را برای نه گفتن بیان کنید.
- به جایگزینها فکر کنید:
در صورت امکان، راه حلهای جایگزین به فرد پیشنهاد دهید. این نشان میدهد که شما برای او احترام قائل هستید و به دنبال راهی برای کمک به او هستید.
- تمرین کنید:
در ابتدا ممکن است نه گفتن برایتان سخت باشد، اما با تمرین و ممارست میتوانید در این زمینه مهارت پیدا کنید. از فرصتهای کوچک شروع کنید و به تدریج در موقعیتهای مهمتر از این مهارت استفاده کنید. به خاطر داشته باشید که نه گفتن به معنای بیادبی یا خودخواهی نیست، بلکه نشاندهنده احترام به خودتان و ارزش قائل شدن برای وقت و انرژیتان است.
یادگیری مهارت نه گفتن میتواند زندگی شما را به طور چشمگیری ارتقا دهد و به شما کمک کند تا به اهداف و خواستههایتان برسید. با نه گفتن به چیزهایی که برایتان مهم نیست، میتوانید فضای بیشتری برای تمرکز بر روی چیزهای مهم در زندگی خود ایجاد کنید.
در واقع شما با یادگیری مهارت نه گفتن یکی از مهمترین مهارت های کنترل ذهن در زندگی را می آموزید.
ارتباط نه گفتن و چاقی
عدم توانایی افراد در نه گفتن یک فرمول ذهنی است که در جنبه های مختلف زندگی تاثیرگذار است.
افراد متناسب شاید در نه گفتن در مواجه شدن با مواد غذایی بسیار عالی عمل کنند اما برای این کار مهارت یا تمرینی انجام نداده اند. بلکه از به شکل ناخودآگاه در برابر واکنش های بیرونی برای خوردن از عبارت نه یا میل ندارم استفاده می کنند.
انچه مسلم است این مهارت نه گفتن را در جنبه های مختلف زندگی نمی توانند به کار بگیرند و آنها هم درگیر مسائل و مشکلات مربوط به نه نگفتن هستند.
افرادی که اضافه وزن دارند علاوه بر آنکه در جنبه های مختلف زندگی توانایی نه گفتن ندارند این فرمول ذهنی در برخورد با مواد غذایی شدت و واکنش بیشتری را در آنان ایجاد می کنند.
شاید شما هم جزء آن دسته افرادی باشید که توانایی نه گفتن به خوردن مواد غذایی یا تعارف دیگران را نداشته باشید و این آرزو را داشته باشید که بتوانید به راحتی از عبارت نه گفتن یا میل ندارم در برخورد با مواد غذایی استفاده کنید.
خبر خوش اینکه با انجام تمرینات ساده ای که برای یادگیری مهارت نه گفتن ارائه شده است می توانید به تمرین و تکرار کردن به راحتی توانایی خود در استفاده از عبارت نه را در جنبه های مختلف زندگی کسب کنید.
تمرین
با توجه به توضیحات فایل آموزشی برای سوالات زیر پاسخ تشریحی بنویسید.
۱- جرا در نه گفتن دچار ضعف و ناتوانی هستیم؟
۲- نگرش شما درباره لزوم یادگیری (نه گفتن) چیست؟
۳- مواردی که باید از ( نه) استفاده می کردید ولی نتوانسته اید را شرح دهید.
۴- مواردی که به دلیل عدم توانایی در نه گفتن دچار مشکل شده اید را شرح دهید.
۵- مواردی که نه گفتن شما باعث ایجاد ناراحتی و واکنش در طرف مقابل شده است را شرح دهید.
۶- مواردی که اگر توانسته بودید از عبارت نه استفاده کنید شرایط متفاوتی را تجربه می کردید را شرح دهید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.72 از 36 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
نشان های دریافت شده
بنام خدا
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم
استاد واقعا نه گفتن هنر که بسیاری از انسانها این هنر نیاموختن از جمله من من یاد نگرفتم نه بگم مخصوصا اون روزا هر کسی هر چیزی میگفت اصلا فقط بله بود انجام میدادم خوب اون زمان خودم درس نداشتم یعنی عضو سایت شگفت انگیز تناسب فکری نبودم
هر کس هر چیزی میگفت چشم یا اصلا نمیگفت مثلا میگفت من سر کار میرم وقت ندارم سبزی قورمه بخرم برای همین آماده میخرم گرونه اما مجبورم همون جا بهش میگفتم باشه عزیزم من انجام میدم برات میخرم بعد براش میخریدم پاک میگردم سبزیها رو دیگه کمتر از ۱۰ کیلو نمیخریدم میشستم خورد میکردم با چاقو ریز سرخ میکردم بعد بسته بندی میکردم چرا چون میگفتم خواهرمه
و برای بعضی ها تو گرما تابستون چرخ دستی برمیداشتم میرفتم بازار گوجه خیار و….رو میخریدم حون میکردم تا بیارم خونه بعد بزارم تو یخچال فردا همسرم ببر در خونه طرف بده دستشون آخرش هم تشکری در کار نبود تازه چقدر غر هم میزد گوجه اش بعضی هاش له شده بود میوهاش خرابم داشت به من درخواست نداده بود چون به دخترم داده بود منم کمکش میکردم بعد دیدم نه بابا انتظار تشکر نداشتم ولی غر زیاد میزنه تازه میگه باشه به فلانی میگم برات پولشو بریزه رفت یکماه دیگه پول بریزه بعدا گفتم چرا مسئولیت قبول میکنی وقتی آنقدر ناراضی بذار خودش بره بخره بفهمه چقدر ما سختی کشیدیم بگذریم
کلا من با نه گفتن خیلی خیلی موافقم چون نمیشه هر کسی هر چیزی گفت بگی باشه انجام میدم بعد از اول تا اخریکه داری اون کارو انجام میدی به خودت لعنت بفرستی که چرا این کارو کردم کار خودم مونده
یه روز من اون زمان ازدواج کرده بودم یه بچه ۴ ساله هم داشتم اما درادامه تحصیل دادم که حد اقل دیپلم داشته باشم یه همسایه داشتیم میدونست که من درس دارم امتحان دارم اما اومد گفت ببخشید مزاحمت شدم میدونم امتحان داری ولی حوصلهام سر رفته منم ناچاری گفتم اشکالی نداره بفرمایید کتابم گذاشتم کنار دستم از طرفی اون حرف میزد من حرفشو گوش میدادم از طرفی درسم میخوندم خلاصه موقع رفتن من به مدرسه شد ایشون هم رفت خونش من اون امتحان با تقلب ۱۳ گرفتم و همین امر سبب شد معدل من بیاد پایین اگر پن یک کلمه میگفتم این امتحان دارم این درسم خیلی مهم اگر میشه اومدم بیا با هم یه چای بخوریم اون میرفت دیگه
اینکه واقعا من نه شنیدنم ضعیف یعنی سختم نه بشنوم مخصوصا از کسی که انتظارشو ندارم یعنی عضو خانوادهام من الان چند ماهه شاید نزدیک یکسال بشه دیگه به همسرم نمیگم به من پول بده چون هر بار که گفتم یا غر زده یا گفته ندارم یا گفته آنقدر بیشتر خرج نمیکنه ها من قسط دارم البته نه گفتم ولی خیلی خیلی کم شاید در طول سال انگشت شمار هم نگفته باشم الان چند وقته که نمیگم به غرورم یا بهتر بگم به فرمم بر میخوره که بگه نه تازه خودم خیلی قانع میکنم که تون یه انسان دوست داره هر جوری که دلش میخواد پولشو خرج کنه اصلا دوست نداره به تو پول بده و…و این چند وقت یادم که درخواست نکردم ازش
یا هیچ وقت از بچه هام درخواست نکردم که امروز من حالم خوب نیست شما غذا درست کنین اگر هم به دختر کوچیکم گفتم غر زده گفته من حوصله ندارم و خیلی وقتها هم انجام داده ولی بخاطر ترس از نه شنیدن خیلی ازش تقاضا نمیکنم ولی تصمیم دارم از این به بعد یکم درخواست کنم زیاد نشه از اون طرف بیافته
و چقدر پاسخ زیرکانه و هوشمندانه و عالی که اول باید نه شنیدن یاد بگیریم واقعا چرا باید درخواستی داشته باشیم همیشه بله باشم من برای همسرم ناراحت میشدم چون خیلی شنیده بودم وظیفه شه باید هزینه های تو رو ساپورت کنه زن برده برای چی و…
و از طرفی هم یاد گرفتم اون یک انسان آزاده هر طوری دوست داره زندگی کنه و این امر به من آرامش میداد میتونستم این موضوع تحمل کنم اما اینجا هم تصمیم گرفتم گاهی بگم اگه میشه به من پول بده
من گفتن قبلنا به هیج وجه نمیتونستم نه بگم جواب کسی رو بدم اگر هم حالا یه بار میگفتم شری به پا میشد که دوست ندارم تعریف کنم چون احساسم بد میشه فرکانس بعد ارسال میکنم خداوند هم پاسخ احساس منو به شکل اتفاقاتی هم جنس احساس من وارد زندگیم میکنه
و من همیشه با سختی مواجه میشدم با بله گفتن میگفتم باشه این کارو انجام میدم و طرف مقابل سو استفاده میکرد میگفت فلانی میشه برام باقالی تازه بخری من وقت ندارم چند شنبه هم مهمون دارم چشم و باعث غر زدن همه میشد مگه تو نوکرشونی خودشون انجام بدن
اکثرا در همه جا بله گفتم به مشکل برخورد کردم مثلا پدرم میگفت فردا میایی بریم باغ آلبالو فلان باغ داره خراب میشه خودم فرزندم همسرم رفتیم بعد آخر شب خسته و کوفته غر شنیدم تا میدان تره بار برسیم میوها رو تحویل فلان غرفه بدیم بریم خونه تازه یه روزم از کار بیکار بشیم برم پولشو بگیرم تحویل پدرم بدم
تازه در این ۲۶ سال که این کارو برای پدرم انجام میدادیم و تازه یکبار دست دختر کوچیکم سوخت یک بارم پاش سوخت شدید که دیگه همسرم گفت نمیرم به پدرت بگو نه من گفتم اونا هم ناراحت شدن
استاد دختر من میگه هر روز بریم پیاده روی اما من حوصله پیاده روی ندارم بعد از درسهام از شام درست کردنم عقب میمونم همیشه غر میشنوم دختر کوچیکم میگه چرا انقدر میری بیرون خسته و کوفته برگردی که نتونی غذا درست کنی بگو نه نمیام چون دخترم ناراحت میشه میگم باشه اگر بگم نه کلی حرف میزنه برای خودتم خوبه آدم باید بره بیرون همین نمیری بیرون افسردگی گرفتی و…منم مجبور میشم برم
یا یه حرفی همسرم میزنه میگه هر وقت میخواین برین بیرون فلکه آب ببندین میگم زود برمیگردم اما ایشون کلی حرف میزنه غر میزنه یه فلان میشه یه وقت بیسار میشه منم بخاطر اینکه غر نشونم میگم بله باشه میبندم که موضوع تموم بشه
اگر نه سر عصبانی گفته باشم که حتما درد سر شده برام همسرم میگه گفتم که پدرم با رفتارش گفت که نیا خونمون گفتم شاید خونه رو به اسم خواهر کوچیکم کرده اون راصی نباشه ما بریم و پدرم مجبور به اون رفتار کرده باشه حالا همسرم میگه باید بری خونه پدرت اسرار داره من هم برای اینکه شر نشه میگم باشه این دفعه میرم ولی تا جمعه
یه نقشه ای میکشم که نرم
این دفعه گفتم که رختخواب ببریم ما که مسافرت نمیریم شب تو ماشین بخوابیم پنجره رد یکم باز میکنیم که هوا عوض بشه اونجا کوهستانی شبهاش یکم سرده براش با آب و تاب تعریف کردم که مثلا خیلی دوست دارم یه شب تو ماشین بخوابیم خلاصه رفتیم شب برگشتیم دوباره فردا صبح رفتیم چون عاشورا تاسوعا بود این بخاطر اینکه نه رو نگم مستقیم یه جورایی غیر مستقیم گفتم اگر میگفتم نه که یه شری میشد که کلی بد و بیراه حرفهای زشت جلوی دخترم میشنیدم تازه تا خونه هم غر میزد یه سری هم دخترم میومد خونه مون به اون میگفت یه شر دیگه راه میافتاد
من تصمیم دارم اول درخواست کردن یاد بگیرم بعد نه شنیدن یاد بگیرم تا خود به خود نه گفتن تجربه کنم
خیلی عالی بی نظیره اگر بتونم نه بگم منم جز اون افرادی هستم که خیلی دوست دارن نه بگن تازه من یکم میتونم بگم نه خیلی کم
تازه من اولش نمیتونستم در برابر غذا نه بگم تعارف میکردم میخوردم کسی چیزی میخورد منم باهاش میخوردم مخصوصا اگر تنقلات بود میرفتم مهمونی میخوردم ولی کم کم یاد گرفتم که من باید برای لاغر شدم همیشه رژیم بگیرم و بعدش هم عضو این سایت شگفت انگیز شدم الان مثل افراد متناسب میگم میل ندارم جمله ای که سالیان سال آرزو گفتنش داشتم و الان به اندازه نیاز بدنم غذا میخورم
و میشناسم افراد متناسبی که نه نمیتونن بگن در برابر مادرشون هر چی میگه گوش میکنه میدونه به ضررش تموم میشه اما گوش میونه برای همین چند بار کارشون به طلاق کشید خدارو شکر دوباره آشتی کردن فقط بخاطر اینکه نمیتونه بگه مادر من این حرف تو به زندگی من لطمه میزنه من همسرم و دوست دارم و میخوام باهاش زندگی کنم
استاد منم فکر میکردم اگر به من بگن نه به این معنی است که به من بی توجهی کردن و در این فایل با مثال شما درک کردم که من سر جای خودم هستم و اونها نظرشونو گفتن قرار نیست که من همیشه جواب بله بشنوم باید یاد بگیرم گاهی هم نه بشنوم
از مردم تو خیابون راحت میتونم درخواست کنم اصلا سختم نیست اگر بگن نه ناراحت میشم ولی خیلی برام مهم نیست اینجوری نیست که چند روز فکر اون موضو ع اذیتم کنه
من چون با پدرم رو در بایسی داشتم نمیتونستم بگم نه من نمیدونم به مادرم میرسم کلی حرف برای گفتن دارم راحت حرف میزنم یه وقت میگمنه مامان اینجوری نیست اینجوری شما خبر نداریم ولی با پدرم نمیتونم صحبت کنم خیلی و خواهرهای من راحتی با پدرم من هیچ وقت نمیتونستم بهش نه بگم دلم براش میسوخت میگفتم دست تنهاست باید کارگر بگیره پولی براش نمیمونه کمکش میکردم
من کلا به نه گفتن فکر نمیکردم جدیدا تازه به این فکر افتادم که نه بگم بعدش شما این فایل آماده کردین روی سایت گذاشتین اول تو اینستا یکم شنیدم ولی نتونستم خوب متوجه نشدم نگاه کردم گفتم شاید در استوری ها باشه بعد پیدا کردم دانلود کردم چند روز بعد گوش دادم اما نمیدونید چقدر به من کمک کرد این فایل جواب سوالم رو به بهترین شکل ممکن گرفتم خدایا شکرت
اگر آدم بتونه نه بگه به نفع مونه چون هم هم هنر نه شنیدن یاد گرفته هم هنر درخواست کردن هم هنر نه گفتن این کم چیزی نیست به ظاهر سه جمله کوتاه اما خیلی از مسائل زندگی رو حل میکنه خیلی شادیها بوجود میاره خلاصه عالی من دوست دارم آیت هنرها رو هم یاد بگیرم استاد بخدا نمیدونم با چه زبونی باید از شما تشکر و قدر دانی سپاسگزاری کنم چون اگر من الان دراین حد خودم هستم از تمام جنبه های زندگیم همه رو مدیون شما استاد عزیزم هستم با تهیه کردن این فایلها ارزشمند که هر جمله از اون درس برای من هر جمله از اون زندگی میسازه اگر الان در سلامتی بسر میبرم بخاطرآگاهیهایی که ارزشمندی که شما در فایلهاتون به اونها اشاره کردید توضیح دادید من تونستم به اینجا برسم اکر حالم خوب میشه از شنیدن حرفاتون در فایلها اگر در هر شرایط خوبی هستم همه رو مدیون شما هستم الهی استاد همیشه در بهترین و بالاترین حد در هر جنبه از زندگیتون باشید در کنار خانواده گرامی و الهی که دست به خاک بزنید براتون طلا بشه الهی آمین
واقعا استاد درخواست کردن یه هنر چرا من درخواست نمیکنم یا خیلی کم اینکارو انجام میدم میگم ولش کن مزاحمتون میشم من تصمیم دارم درخواست کردن خوب یاد بگیرم نه گفتن رو هم خوب یاد بگیریم وقتی درخواستی میکنی فقط دو تا جواب داره یا آره یا نه اگر نه گفته میشه به منکه توهینی نکرده نظرشو گفته دوست نداشته اون کارو برای من انجام بده پس من باید یاد بگیرم ناراحت نشم و وقتی این دو رو یاد بگیرم خود به خود نه گفتن هم یاد گرفتم استاد عزیزم بینهایت سپاسگزارم بابت درس امروز من بینهایت لذت بردم پاسخ سوالم هم دریافت کردم خدایا شکرت
باسلام خدمت شما استاد عزیز
در کل مراحل زندگی درخواستهایی از ما میشه که طرف مقابل روی بله گفتن ما حساب میکنه و دلخوشه که ما جواب مثبتی بهش بدیم،
اما گاهی این جواب مثبت میتونه روی شرایط ما تاثیر منفی بذاره و ما از اینکه جواب مثبتی دادیم پشیمون بشیم که چرا نه نگفتیم،
مثلاً من یک زمانی اگر یک لباسی رو دوست داشته باشم میرم با سلیقه خودم میخرم،ولی فردا اگر کسی یک لباسی رو که نو خریده و دلش رو زده بیاد با قیمتی که خریده به من بفروشه و من در اون شرایط نه نگفته باشم بعدها ناراحت میشم که چرا توی اون لحظه نتونستم نه بگم و اون لباس رو که دوست نداشتم خریدم،
این بلا سر من اومده و از این موضوع ضرر کردم که چرا نه نگفتم و اون لباس رو حتی انداختم گوشه کمدم و حتی یک بار هم نپوشیدم،
فقط یک هزینهای رو از دست دادم و بعدش متوجه شدم که حالا پشیمونی فایده نداره اون لحظه باید نه میگفتم که نتونستم احساس کردم طرف مقابلم ازم ناراحت میشه،
ولی خیلی جاها نشنیدم و نه شنیدن منو از کسی ناراحت نمیکنه و به این فکر میکنم که نظرش این بوده و چیزی از شخصیت من رو تغییر نمیده،
مثلاً بارها شده از پدرم درخواست کردم که در یک سری شرایط خاص یه کاری یا یک خریدی رو برای من انجام بده اما وقتی نه گفته هم من ناراحت نشدم و با توضیحاتش قبول کردم که در اون شرایط بهترین جواب نبوده حتی حق رو بهش دادم،
مثلاً ما برای یه کاری اصرار میکنیم که فلانی پاشو این کارو انجام بده و با لحن بدی ازش درخواست میکنیم و انگار طرف ز روی عصبانیت بیشتر لج میکنه و اون کارو انجام نمیده و نه میگه،
در این شرایط ما میتونیم که لحن درخواستمون رو عوض کنیم مثلاً میتونیم بگیم اگر این کار انجام بدی و در اون بهترین خودت باشی خیلی برای من ارزشمنده،بعد متوجه میشیم که حرف ما و لحن ما تاثیرگذارتر بوده تا با تشر گفتیم،
ولی من همیشه سعی کردم اگه هست چیزی خوشم نمیاد یا مطابق میلم نیست یا درخواستی از من میشه که نمیتونم انجامش بدم نه بگم،
نه بگم من خودم رو کنار بکشم مثلاً تعارف غذا زمانی که دیگه هیچ جایی برای غذا خوردن وجود نداره و من تا حد ترکیدن خوردم،دیگه اون لحظه اگه بهترین غذا رو هم جلوی من بذارن من نه میگم چون که میلی به خوردن اون غذا ندارم اینجوری راحتترم،
یا اگه یک جای دوست داشته باشم برم با احساس خوب میرم ولی اگه جایی که میخوام برم رو دوست نداشته باشم با احساس خوب و لحن خوب نه میگم و نتخاب میکنم که توی خونه بمونم و برای خودم لذت ببرم،
از نظر من زندگی همینه با بله و نه گفتنهایی که ما زندگی میسازیم و این میشه روند زندگی ما در طول روز خیلی آدمها رو میبینیم و با خیلی اتفاقها مواجه میشیم،
انسانی که برای آرامش ذهن خودش و راحتی افکارش انتخاب میکنه که مطابق میلش رفتار کنه برنده است از نگفتنهای دیگران هم ناراحت نمیشه و میتونه،میپذیره که هر کس سلیقه و عقاید خودش رو داره و هر چیزی رو که مطابق میلش باشه انجام میده پس همیشه هم نباید منتظر جواب مثبت از طرف دیگران باشیم و اگر هم جواب منفی شنیدیم به هم نریزیم و شخصیتمون رو بر اساس اون جواب نسنجیم،
ما همه انسانهایی هستیم با قدرت تفکر با عقل حق انتخاب درک و احساسی که داریم و نمیتونیم کسی رو مجبور به انجام کاری کنیم که دوست نداره و مطابق میلش نیست ،
پس باید قدرت ذهنمون رو بالا ببریم و قدرت حرف نشنیدن رو در خودمون تقویت کنیم زیرا اول از همه باید بتونیم نه بشنویم تا نه بگیم،
من در زندگیم بارها وست داشتم که نه بگم ولی در اون شرایط حس کردم که طرف مقابلم رو ناراحت میکنه اما بعد به مرور زمان خودم ناراحت شدم،
پس از این به بعد تصمیم میگیرم که با احساس خوب از دیگران درخواست کنم و اگر دیگران از من درخواستی کردند که دوست نداشتم با حس خوبی نه بگم و قدرت نگفتن خودم رو بالا ببرم،
باتشکرازشما
به نام خداوند بخشنده وبخشایشگر
سلام خدمت استادبزرگوار ؛
استادشمادرست فرمودین اگرمن به شخصه درسال ۹۰ کلمه (نه) رویادگرفته بودم هیچ وقت ازنظر مالی منفی ۵۰۰ میلیون نمیشدم نمیتونستم به شریک کاریم ازگرفتن چک امانی (نه )روبگم ودوست ندارم ادامه بدم وبرم درگذشته خداروشکروسپاسگزارم که دراین لحضه هستم خدایاسپاسگزارم که باقانون جذب آشنا شدم وبااستادعطارروشن ووکه واقعا نمیشه قیمت گذاری کرد استادبازم ازشما سپاسگزارم برای فایله بی نظیرتون درپناه الله شادوسلامت
سلام برخدایی مهربان
سلام بر استاد عطار روشن و همه دوستان هم مسیر
تا زمانی که ما جیزی دردورن داشته باشیم چون اون محفی میکنیم وفتی بهش برخوردمیکنیم اول خومون رو از اون خصلت دور میدوینم ودر برابر دیگران انتظار رو داریم تا زماتی که واون خصلت رو برای خودمفبول کنم رو بر اون خصلت کار بشه وفتی فبول کنیم که در من اونخصلت هست دردیگران هست پس وفتی اون در خودم کم رنک کنم د ربرابردیگران گفتن نه راحتر واسونتر میشه این تو دره خدا هرگز دیر نمیکند در بخش فبول خصوصیات که اصلا دوسشون ندارم بارها تمرین کردم اجرا کردم دیدم کاملا درست هست
درمن بود در برابر اون جبهه گرفته و اصلا اونخیلی بد میدوستم جون در من بود اون در قلک دورن مخفی نگه داشته بودن توی تمرین این قلگ دورن رو شکستم خصوصیات های اون از دورنش بیرون ریخت متوجه شدم امکان بودن هر خصوصیت درهر فرد هست با انکار و مخفی کردن اون در دیگران جستجو کرده تاره از بودن دیگران ناراحت میشم اون افراد که و از وگفتن نه شما ناراحت میشدند جون درخودش این خصوصیت بود ناراحت می شدن وفتی این فبول کنی دیگه اول برخورد کمتر خواهد بود اگه گفته بشه با ارامش هست و شاید به فرد روبری بر نخوره چون من فبول کردم در من هست تاثیراین فبول این برخورد رو کم کمتر میکنه
وفتی تو بخش فبلی مسیر چاقی خودم این نه گفتن رو باره تو بخش غذا داشتم وتو این مدت انقدر نه گفتم از هرتعارف باره نه گفتم این یی اروز بود که زمانی بشه من بتوانم اگهکسی به من چیزی تعارف کرد توذهنم در خواست داشته باشه ولی بگم نه اون رضایت ازخودم واون نه گفتن ازروی اجبار بود که مخفی میکردم که دیگران حس پرخوری رو درمن نبین و حالا وفتی نه میگم.اون با کمال ارامش راحت اسون میگم نه حالا میل ندارم این زمان برد که اول براشون سخت بود که من نه مگیم انکار تازه بادگرفتمکه این کلمه استفاده کنم اون با رضایت قلبی خودم نه هیچ اجباری درش هست تازه حس خوب ودورنش هست .
وفتی به نوه ام جیزی رو میخوام که مال خودس هست با ارامش توشادی زیاداگه دوست نداشته باسه اون وسیله بده با نه گفتنوگفتین این کلمه که پال من بهت نمیدم دو باحس رضایت میگه برای اط دف هم حس بد ایجادنمسه گسی ازس ناراحت نمیشه جای جواب همین سوال هست جوندرنوه ام این خصوصیت نیست خودش وذهن صبیعی اون تو بخش اصلی خودش کاره میکنه هیجکس ازش ناراجت نمیشه تاره کلی ازاین نه گفتن با یی شکلی تو صورتش انجام میده که خوشایند میشه که کلی اطراعیان میخندن ورثورتی که هرفرد بزرگ سال این شکلی خورش کنه تازه نه بگه بی شک همه کلی احساس بدتری خواهن داشت توطرف رو برکلی عصبی تر سدن رو ایجادپیکنه پس چون هدخصوصیت درهر فرد هست اول روی خودمون باید کاره کنیم این خصوصیت درخودمون کم رنک کنیم که بتوانم هم نه راحتری رو بیگم و هم نه راحتری رو هم فبول کنیم
خدا پشت وپتا هتون یا حق. حق. نگه دارتون
به نام خداوند جان و دل
سلام خدمت شما بزرگوار و همه عزیزان.
نمیدونم این فایل را صدبار باید گوش بدم تا یاد بگیرم یا هزار بار گوش بدم تا یاد بگیرم یا ده هزار بار فقط اینو میدونم که بی نهایت بار ارزش گوش داد و درک و عمل کردن را دارد.از شما سپاسگزارم بابت تهیه این فایل و از خداوند متعال سپاسگزارم بابت اینکه مرا به این آگاهی هدایت کرد.
قسمت اول:چون خود ما هم از نه شنیدن هراس داریم و فکر میکنیم کسی نه بگوید دچار کم ارزشی و بی ارزش شدن توسط آن فرد میشویم.
قسمت دوم:با یادگیری مهارت نه گفتن اول که باعث میشویم به خودمون و وقت و انرژی خودمون ارزش قائل بشیم و عزت نفس خودمون را بالا ببریم و احساس بهتری داشته باشیم و خودمون را سرزنش نکنیم و با اعتماد کامل بدون من من کردن نه را بگیم و زمان و مهارت و انرژی خودمون را برای خودمون و کارهای مهم خودمون انجام بدیم نه درخواست نامعقول دیگران.
قسمت سوم:مثلا گاهی وقتها خواهرم به من میگوید که بیا خانه ی ما یا مادرم منم از ترس اینکه آنها ناراحت نشوند میگویند باشه درحالی که اگر در خانه بمانم و به کارهای خودم برسم بیشتر پیشرفت میکنم یا همسرم میخواهد به مکانی برود که من دوست ندارم در آنجا باشم ولی بخاطر اینکه ایشون ناراحت نشود میروم پدرم نمیتواند از عابر بانک پول بردارد یا کارهای بانکی را انجام دهد. من بخاطر دلسوزی و کمک به ایشون خیلی مواقع که کار دارم از کار خودم میگذرم و با ایشون به عابر بانک میروم.
قسمت چهارم:من بارها شده که مادرم و خواهرم ازمن خواستند برم آنجا و نه نگفتم و از تمرین موسیقی خودم یا تمرین های ذهنی عقب ماندن
قسمت پنج:مادرم بارها سر اینکه درخواست رفتن به آنجا را رد کرده ام ناراحت شده و میگوید زهرا خانه من نمی آید.یا شوهرم در محرم با او به هیئت نمیرفتم ناراحت میشد.
قسمت ششم هم فکر میکنم دیگر در مثالهای بالا واضح شده باشد و در حال حاضر چیزی جز آنها حضور ذهن ندارم
بار دیگر سپاسگزارم از شما بابت این فایل زیبا
و خدا را بی نهایت مرتبه شکر
سلام خدای مهربونم
خدایا مرا یاری کن تا هرروز اگاهی جدید بیاموزم و زندگی جدیدی برای خودم خلق کنم
سلام استاد عزیز ودوستان خوبم
هنر نه گفتن
یادمه میگفتن فکر کنم از حضرت علی بود که هر که هنر نه گفتن رو یاد نگیره به هلاکت میوفته
نه گفتن هنری است که از کودکی اگر نه میگفتم بهم میگفتن بچه نباید بی تربیت باشه و باید همیشه به بزرگترش بله بگه و به حرفش گوش بکنه و همین طور بزرگ شدم هر کسی از من درخواستی داشت اگر حتی تو سختی بودم بازم براش انجام میدادم یادمه که سالیان سال تو اسباب کشی و جمع و جور کردن خونه دیگران کمک کردم و تو بچه بزرگ کردنشون بودم و خلاصه هر کی حتی بزرگ تر از من کار داشت اولین نفر من بودم که به ذهنش میرسید و من یاد گرفته بودم نه نگم
با خودم میگفتم اخه چرا من باید این همه کار برا بقیه انجام بدم و تو همه کارها کمک کنم من چرا نمیتونم یک بار بگم نه
مادرم میگفت نه نگو اون فرد گناه داره کمکش کن و خودشم همینطوره حتی اگه به سختی بلند شه راه بره باید کاری که دیگران ازش خواستن رو باید انجام بده
تقریبا قبلا در همه موارد نتونستم نه بگم در هرکاری باید اونو انجام میدادم حتی اگر به قیمت سختی خودم بود و حالم بد بود
یکی از مواردی که اگه نه میگفتم به نفعم بود یادمه یک ماشین خوب داشتیم و برادر شوهرم گفت اینو بدین به من ماشین خودش که 3میلیون اون موقع خرج برداشت رو به ما بده وشوهر من که مثل من توان نه گفتن رو نداره و جالبه به قول استاد به مواد غذایی ناخوداگاه نه میگه ولی به درخواست دیگران نه نمیگه و نه نگفت و اون ماشین برا ما تو اون زمان خیلی ضرر ایجاد کرد و عقب افتادم
همیشه در همه شرایط به مایاد داده بودند که نه نگیم و هیچ کس از ما توقع نه گفتن نداشت و اگه یک بار این کار رو کردیم همه ناراحت میشدن جالبه دارم فکر میکنم که من کی نه گفتم ولی بیشتر عمرم رو مرور کردم و همش به دیگران بله میگفتم و از جون و مالم و عمرم مایه میزاشتم ولی هیچ وقت از دیگران بله نشنیدم و همه میگفتن نه و من ناراحت میشدم ببین که من همش براشون فلان کار کردم حالا که ما رسید وارسید
یادمه که دخترم کوچک بود و من موتور داشتم و میخواستم از خونه مادر شوهرم برگردم و خیلی سرد بود دخترم رو حاضر کردم و بهش پتویی که مال خودش بود پیچیدم و بغلم کردم که برم که همسر مادر شوهرم گفت اینقد بچه رو نپوشون و پتوشو بردار و من اون بار گفتم اخه سرما میخوره نه بر نمیدارم و این باعث شد که اون فرد حالش بد بشه و همش از من دلخور بودن که رو حرف بزرگ اونجا حرف زدم و این فرد فوت کرد و وصیت کرده بود که تو تشیع جنازش نباشم چون تا به اون موقع نه از کسی نشنیده بود
ولی از وقتی که تونستم به این دوره راه پیدا کنم و از نه گفتن دیگران ناراحت نمیشم با خودم میگم حتما شرایطشو ندارن مثلا همین ماه پیش از فردی مقداری پول خواستم گفت اخر برجه ندارم منم تازه با علامت خنده براش پیام دادم گفتم انشاله روزی بیاد که همه اسم ندارن رو نیارن و همه راحت زندگی کنن تازه ازم بابت این پیام تشکر کرد
استاد راست میگفن با نه گفتن اونا من که کلا از زندگی طرف خط نمیخورم فقط درخواست من رد شد نه خود من
درسته اول باید از درون شروع کنیم و نه شنیدن رو برای خودمون حل کنیم بعد میتونیم به نه گفتن بدون هیچ مشکلی برسیم
من تو این 3سال تو این سرزمین بهش رسیدم درسته که استاد خود ارزشی رو به ما اموختند ولی با احترام جواب دادن به افراد رو هم یادمون دادن من اگه برا خودم ارزش قاعل باشم که به ناراحتی ها نه بگم و به تعارفات خوردن های اضافی نه گفتم و به ورودی های منفی که همکارام میگفتن میگفتن نه میشه حالا بعد صحبت کنید یا رد میشدم ولی همه اینا رو با احترام میگفتم
من ازنه گفتن ها ناراحت نمیشم وازاین به بعد درخواست میکنم تا این تمرین رو بهترانجام بدم و از نه گفتن ناراحت نشم و اینو باید به یاد داشته باشم که اون طرف به درخواست من جواب منفی یا مثبت میده من رو از زندگیش که پرت نمیکنه بیرون
چندروزه که هی میخوام درخواست یک هدفون بدم و امروز به شوهرم گفتم برام سفارش میدی و اون بهم گفت اره وبه درخواست من جواب داد
نه گفتن یک هنر است
نه گفتن توانایی اس که فقط با تمرین نه شنیدن امکان داره
وقتی من از درون اصلاح بشم و از نه شنیدن ناراحت نشم بقیه هم از نه گفتن من ناراحت نمیشن چون این یک قانون دردنیاست
در پناه خدا باشید
با سلامی به زیبایی تناسب اندام به استاد عزیز و همسفران خوبم
نه گفتن واقعا یک هنره….اگر ما بتونیم نه بگیم جلوی خیلی از مشکلات رو در آینده میگیریم…
البته طرز بیان این نه،برای افراد مختلف متفاوته…
به یکی باید خیلی مودبانه بگی به یکی دیگه خیلی با صراحت و به دیگری خیلی آروم و با طمانینه…
در مورد خودم که خوشبختانه هیچ وقت این مشکل رو نداشتم و اگر رودروایسی زیادی هم با طرف داشتم سعی کردم از یه راهی بالاخره حلش کنم… و این مساله رو سعی کردم به فرزندم هم آموزش بدم مخصوصا الان که تو سن نوجوانیه و خیلی مهمه که بلد باشه….
در مورد نخوردن هم این مساله بسیار مهمه ..
خیلی از موارد خوردن ماهم به خاطر نه نگفتنه…قطعا…
ما چیزایی رو که تعارف میکنن به خاطر ناراحت نکردن دیگران پس نمی زنیم بعد میخوریم و حال خودمون رو خراب میکنیم..
حالا هم زیاد خوردیم هم حس بد نه نگفتن رو داریم و کلی افکار منفی رو بوجود آووردیم…
بهتره تمرین کنیم و مخصوصا نکاتی رو که استاد فرمودند بهشون توجه کنیم تا کم کم تو این کار استاد بشیم…
با تشکر از آموزشهای خوبتون جناب عطار روشن….
در پناه خدا باشید
سلام
من لیلا هدفم بهتر زندگی کردن است
با عرض خدا قوت خدمت استاد گرامی وهمراهان عزیز
من هم مثل خیلی از آدم ها در دردسر های زیادی گیر افتادم فقط به خاطر اینکه نتوانستم یک کلمه بگویم نه
چرا که گمان میکردم اگر نه بگویم دیگران از دست من ناراحت میشوند واین کار در شان من نیست وبه خاطر همین بسیار خودم را در رنج وسختی میانداختم
وطبعات آن را در زندگی به دوش میکشیدم
وشاید خیلی از آدم ها هنوز همینطور باشند
اما من از وقتی در مسیر تناسب فکری قرار گرفته ام خود به خود این اعتماد به نفس در درونم افزایش پیدا کرده وبدون اینکه بخواهم تلاش خاصی انجام بدهم قدرت نه گفتن صحیح در من بیشتر شده واصلا دیگر مثل ثابق کسی از من درخواست زیادی نمیکند
با اینکه روابط اجتماعی من خیلی قوی تر شده اما وقتی فرکانس درونی من به جهت سالم تر شدن وبهتر عمل کردن هدایت شده خود به خود این تغییر مثبت هم به وجود آمده وبه خاطر همین تاثیرات مثبت وسازنده من تصمیم دارم در این مسیر زندگی کنم واین زندگی من است