0

گام ۳: برای لاغری انتخاب شده‌اید

روشی برای لاغر شدن
اندازه متن

همه افرادی که سالها دنبال روشی برای لاغر شدن بودند زمانی که دست از جستجو برداشتند و یا تسلیم شدند به سایت تناسب فکری هدایت شدند.

در جستجوی روشی برای لاغر شدن

لاغر شدن مهمترین آرزوی من بود.

یادم میاد از سنین راهنمایی تلاش می کردم که لاغر بشم ولی همواره از تلاشی که انجام می دادم نتیجه نمی گرفتم و هر وقت هم با تلاش زیاد مقداری از وزنم کم می شد طولی نمی کشید که دوباره به وزن قبلی بر می گشنم.

با خودم فکر کردم که در تمام سال هایی که من دوست داشتم لاغر بشم، هر روشی برای لاغر شدن را امتحان کردم و درسته که از همه روش ها نتیجه خوبی نگرفتم ولی یک نکنه در تمام انتخاب های من مشترک بود که ارتباط داشت به نتیجه نگرفتن من و اون “انتخاب کردن” بود.

یعنی این من بودم که به دنبال روشی برای لاغر شدن بودم و در نهایت من تصمیم می گرفتم که از فلان روشی برای لاغر شدن باید استفاده کنم.

هربار که از شدت چاقی یا حرف مردم عصبانی می شدم تحقیق و جستجو برای پیدا کردن روشی برای لاغر شدن و رهایی از چاقی را شروع می کردم. نتیجه جستجوی من پیدا کردن روشی بر مبنای رژیم غذایی یا مصرف دمنوش و داروهای عطاری و در صورتی که خیلی از چاقی ناراحت و عصبانی بودم تصمیم می گرفتم با ورزش کردن خودم را لاغر کنم.

احتمالا این شرایط بارها برای شما دوست عزیزی که داری این نوشته رو میخونی پیش اومده و تجربیات زیادی از جستجوی روشی برای لاغر شدن داری و از همه اون روش ها نتیجه مطلوب نگرفتی که الان اینجا هستی.

روشی برای لاغر شدن

هدایت شدن به سایت تناسب فکری

نکته ای که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که آشنایی شما با روش لاغری با ذهن و یا سایت تناسب فکری به خاطر جستجوی شما نبوده است.

شما به دنبال این روش نبودی و احتمالا اصلا از این روش اطلاعی نداشتی که بخوای دنبالش باشی.

شما به طریقی که از قبل از آن اطلاع نداشتی به این مسیر هدایت شدی و الان عضو سایت تناسب فکری هستی و داری این نوشته رو میخونی.

به این نکته دقت کنید که برخلاف تمام دفعات قبلی که شما دنبال روشی برای لاغر شدن بودی و روش هایی رو پیدا می کردی، از تمام اون روش ها آگاهی قبلی داشتی و از همون ابتدا می دونستی که قراره یه برنامه رژیمی یا ورزشی را به منظور لاغر شدن برای مدت مشخصی باید انجام بدی.

مثلا در جستجوی روشی برای لاغر شدن، به فلان نوع رژیم می رسیدی که قبلا دربارش شنیده بودی و الان باهاش مواجه شده بودی و تصمیم می گرفتی که انجامش بدی.

یا به نوعی دارو، دمنوش، ورزش یا نرمش بر می خوردی که باز درباره اش یه چیزهایی شنیده بودی و تصمیم می گرفتی شما هم امتحانش کنی.

ولی شما زمانی با این روش آشنا شدی که هیچ اطلاع قبلی از اون نداشتی، هیچ تجربه ای نداشتی، و اصلا دنبال این روش نبودی.!

روشی برای لاغر شدن

تفاوت روش لاغری با ذهن

تمام اطلاعاتی که درباره روشی برای لاغر شدن در ذهن خود دارید شامل: محدودیت غذایی، مصرف دارو یا جراحی لاغری، فعالیت های ورزشی و … است و این درحالی است که تاکنون اطلاعات و آگاهی درباره روش لاغری با ذهن در ذهن شما وجود ندشاته است.

بنابراین منطقی است درباره چیزی که اطلاع ندارید نمی توانید جستجو کنید به همین دلیل اطمینان دارم همه افرادی که وارد سایت تناسب فکری می شوند از طرف خداوند به این سایت و روش شگفت انگیز لاغری با ذهن هدایت شده اند.

شاید 99 درصد افرادی که در دوره های من شرکت کردند به طریقی که خودشون دنبال آن نبوده اند با این روش آشنا شدند و تقریبا صد در صد اونها وقتی که از همه روش ها و تلاش های خودشون برای لاغری ناامید شده بودند با من و روش لاغری با ذهن آشنا شدند.

جهت مطالعه داستان هدایت افراد به سایت تناسب فکری می توانید نوشته های صفحه داستان هدایت من را مطالعه کنید و ضمنا داستان آشنایی خودتان را به این صفحه شگفت انگیز اضافه کنید.

حتی دوستانی بودند که یک روز قبل از نوبت عمل جراحی برای لاغر شدن با این سایت آشنا شدند یا وارد گروه ما شدند و تصمیم گرفتند قبل از عمل جراحی از این روش استفاده کنند و به لطف خدا نتایج عالی گرفتند.

پس اگه به طریقه آشنایی خودت با این روش فکر کنی شما به طریقی که دنبالش نبودی با این روش آشنا شدی و این خیلی تفاوت داره با تلاش های قبلی شما برای لاغر شدن.

خیلی ها اصلا از این روش اطلاعی نداشتند و از طریق فردی که در این دوره شرکت کرده با این روش آشنا شده اند.

عده ای از طریقی فردی که اصلا نمی شناختنش از این روش اطلاع پیدا کردند.

یه عده هم دنبال یه موضوعی در اینترنت بودند و با سایت من مواجه شدن و براشون جالب توجه بوده.

و عده ای هم در گروه های دیگه درباره چاق و لاغر شدن صحبت میشده و فردی که نمی شناختنش بهشون گفته که همچین گروهی و همچین روشی هست و وارد شدند.

خلاصه هر فردی به طریقی که دنبالش نبوده با این روش آشنا شده و این ثابت می کنه که اعضای سایت تناسب فکری هر کدام به طریق خاص خود به این سایت هدایت شده اند.

در واقع ما برای لاغر شدن انتخاب و به سایت تناسب فکری دعوت شده ایم. حضور ما در این سایت به دلیل عشق و علاقه ما به لاغر شدن و سالها تلاش برای لاغر شدن است.

تلاشی که شاید به نتیجه مطلوب نرسید اما باعث شد تا پس از سال تلاش بی نتیجه اکنون در مسیری باشیم که سراسر عشق و امید و آگاهی است. مسیری که هرآنجه سالها چاقی از ما گرفته است را چند برابر کرده و به ما بر می گرداند.

حالا این موضوع چه اهمیتی داره؟

برای اطلاع از اهمیت این موضوع بسیار مهم و تاثیرگذار محتوای آموزشی این بخش را تماشا کنید و درباره تمرین مطرح شده در فایل تصویری در بخش نظرات این صفحه دیدگاه خود را ثبت کنید.

دیدگاه تاثیرگذار ملکه عشق عزیز

به نام خدایی که انتخابم کرد

به زمانبندی خداوند اعتماد دارم…

سلام بر عالم و آدم 

عشق به تمام ذرات هوشمند جهان هستی 

نوشته های قبل از فایل خیلی مفید هستند و من از خواندن آنها لذت می برم چقدر جالب در تمام جستجو کردن هام برای پیدا کردن روشی برای لاغر شدن همیشه من تصمیم می گرفتم و این نقطه مشترک تمام اون راهها بود و نتیجه هم یکسان بود. ناکامی!

 ظاهرا من روشها را تغییر می دادم ولی همه راهها یکسان بود چون نتیجه کار یکسان بود!

من در طی ۲۵ سال از زندگیم یعنی بعد از ده سالگی که کاملا متناسب بودم شروع کردم به چاق شدن یعنی هرچی تو اون ۱۰سال عمرم یادگرفته بودم و از والدین و بستگان آموزش دیده بودم وقتش بود اجرایی بشه اوایل که خیلی هم تشویق می شدم چون در ۱۰ سال قبل بارها به خاطر لاغری سرزنش می شدم.

بهم می گفتند لاغر استخونی، این بچه ضعیفه و همیشه مچ دستم را ملاک می کردند و می گفتند داره میشکنه از بس هیچی نمی خوره!

اما دوسه سال پس از چاق شدن که تحقیر و سرزنش ها شروع شد و البته نگاه دوستان هم کلاسی در مدرسه  و … جستجوهای من برای پیدا کردن روشی برای لاغر شدن و رژیم گرفتن های من شروع شد.

زیر نظر چند پزشک تغذیه رژیم گرفتم، خوردن افشرده زیره و لیموی تلخ، نوعی از عرقیجات و البته پیاده روی روزانه داشتم که چندماهی ادامه می دادم کمی لاغر می شدم و خیالم راحت می شد و بر می گشتم به حالت سبک زندگی چاق خودم!

منتظر بودم یک فرد متناسبی ببینم و بپرسم چیکار کرده ؟!

چون از نظر من تمام متناسبها یا رژیم بودند یا سوخت و ساز بدنشون بالا بود!

خلاصه در جستجوی روشی برای لاغر شدن انواع رژیم های زیر نظر کارشناس تغذیه و یا آنچه از گوگل سرچ می کردم یا طب سنتی و گیاهخواری و قهوه تلخ و … را انجام دادم اما هرگز به وزن دلخواهم نرسیدم و ماندگار نشدم.

برای یکبار که ۵۸ کیلو شده بودم دقیقا بیست سال پیش و خیلی شوق داشتم شاید کمتر از دوماه دوام داشت و به سرعت حدود ۶ کیلو وزن اضافه کردم اما ورزشم این اواخر روی تردمیل بود چون بیرون رفتن برام سخت بود اول اینکه بچه کوچیک داشتم و از همه مهمتر نگران نگاه دیگران بودم یعنی فکر می کردم موقع راه رفتن که می بایست پیاده روی تند داشته باشم اعضای بدنم تکان می خورد و باعث نگاههای بدی به من می شود!

 به هرحال بیشترین رنج تجویز پیاده روی تند با شیب روزی دوساعت به انتخاب خودم بودم که باعث شده بوداز  تاولهای پاهام درد زیادی تحمل کنم یکبار هم باشگاه رفتم حدود یکی دوماه و اما انقدر شنیدم که رها کنی بدتر چاق میشی یه جوری شد که ادامه ندادم هیچ وزنی هم کم نکردم . 

بالاخره روز موعود فرا رسید من به مسیر آموزش ذهنی هدایت شده بودم که متوجه شدم رفتار افراطی و تفریطی بسیاری دارم یعنی یهو شا دشاد یهو ناامید یهووو با افراد خیلی خودمونی میشم و یهو سنگین یک تلنگری به من خورد که چاقی ناشی از این نبودن تعادل و توازن در من هست همون روزها کتاب ملت عشق را به صورت صوتی گوش می کردم و یکی از قاعده های  شمس تبریزی بود صوفی باید میانه رو باشد نه افراطی و نه تفریطی… 

گفتم حتما راهی هست به صورت ذهنی لاغر بشم و البته پس از تسلیم شدن و گریه های از ته دل و فریاد درونی خدا کمکم کن و پذیرش رفتار ناهماهنگ خودم یک شب در اینستا سرچ کردم لاغری با قانون جذب! و بعد لاغری با قوانین جهان! و در نهایت لاغری با ذهن و من تشنه به آب رسیدم و اون شب تا صبح پلک روی هم نگذاشتم و فایلهای اینستا را پشت سر هم می دیدم محو صحبتهای استاد شده بودم و به آرامشی رسیدم که یک عمر به دنبالش بودم.

خب یکدانه ام منو انتخاب کرد و بیشتر از توانم منو تکلیف نمی کنه!

 خداباورم داره پس لازمه خودم هم باور کنم که می توانم و من خالق زندگی خودم هستم یعنی داستان سر این خودباوری هست !

از کودکی بارها سرزنش شدم تحقیر شدم و مقایسه شدم همیشه فکر کردم باید کار بزرگی انجام بدم که منو دوست داشته باشند ولی الآن هدایت شدم به این مسیر که تمام باورهای محدودکننده را رها کنم خودمو باور کنم وقتی خداوند باورم داره از روح خودش در من دمید هدایتگرم هست و هرروز معجزاتش را می بینم وقتشه تمام دیواره های باورهای محدودکننده به اراده الله مهربانم فرو بریزند و وارد سرزمین تعادل و توازن خرد الهی بشم .

لاغر شدن برام خیلی لذت بخشه چون حالت طبیعی ام هست، تو خونم هست نمیتونم انکارش کنم. زیبایی راحتی سبکی انتخاب آزادانه جوانی و بیشتر از همه حس دوست داشتن خودمو برام داره اما 

نکته اینه که باید این احساسات را داشته باشم یعنی خودمو لایق برای لاغری بدونم تا اتفاق بیفته و اینجا هستم که این موضوعات را که همون خود باوری و عزت نفس هست را یادبگیرم !

در مدتی که در این مسیر هستم دارم متوجه میشم چقدر از بخشهای وجودیم نیاز به ترمیم داره. در اصل من خراب کردم و دارم از نو میسازم البته نجواهای منفی باف در مورد زمان آزار دهنده هستند و این جسم هر روز جلوی چشم من!

ولی دارم یاد میگیرم برای لاغر شدن صبور باشم به زمانبندی خداوند اعتماد کنم استمرار در مسیر داشته باشم متعهد به آموزشهام و خلق رویام باشم و در نهایت لاغری ماندگار اونم آسون در نهایت آزادی نصیبم میشه .

اطمینان دارم این راه تنها راه آسان و ماندگار و اصولی روش ذهنی برای لاغری هست اما باید خودمو باور کنم .

در مدت دوسالی که با آموزشهای ذهنی آشنا شدم تغییرات چشمگیری در تمام جنبه های زندگیم ایجاد شده هرروز معجزات بیشتر زندگی را میبینم و باور دارم که این راه درسته.

همین که هر وقت میام مینویسم حالم خوب میشه، همین که یک کار خوب و رضایت بخش برای خودم انجام میدم و هزاران شگفتی دیگر باعث شده به لطف هدایت خداوند در این مسیر استمرار داشته باشم البته من با شروع دوره پارسال ۱۰ کیلو از اضافه وزنم رها شد و این اطمینان برای لاغر شدن من واضح تر شد.

 هر چند که چندماهی بعد مسیر را رها کردم ولی در نهایت برگشتم و اینجا هستم خوشحالم که از بیماری وسواس وزن کردن خود هرروز رها شدم و البته نتایج چکاپ خونم که سالهای گذشته گاهی قند و چربی و تیروئید داشت الآن سلامته اونم بدون محدودیت رژیمی پوستم خیلی بهتر شده و تفکیک غذایی ام کمتر !

انتخاب هام آزادانه تر و خوابم عمیق تر سالها حتی فکرش هم نمی کردم یه روزی این تجربیات عالی را رقم بزنم ولی الان دارمشون منفی باف که همیشه حرف کمبود میزنه میگه این که چیزی نیست فلانی رو ببین چرا لاغر نشدی !

دارم یاد میگیرم خودمو مقایسه نکنم و حتما چون طالب یادگیری هستم مهارتشو فرا میگیرم انقدر آرام و روان نتیجه رقم می خوره که خودمم متوجه نمیشم چقدر متناسب شدم در فکر و اندامم .

وقتی لاغری را بهتر یاد بگیرم فرزندانم هم آموزش میبینند و به اراده خداوند نسل چند ساله چاقی از وجود من منقطع میشه جهانی هماهنگ و در صلح و همسو شدن باذات الهی یعنی ایمان به نیروی غیب و حال خوب بودن 

خدایا سپاسگزارم 

خدایا عاااشقتم 

درود بر استاد و هدیه های نوری ایشون

هم مسیری های تناسب فکری عالی باشید و در مسیر متعالی شدن 

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای نوشتن تمرین این قسمت سعی کنید موارد زیر را نوشته خود شرح دهید:

توجه کنید که نوشتن به شما کمک می کند تا تمرکز بهتری بر موضوع لاغری با ذهن داشته باشید. همچنین پاسخ به سوالات هدفمند سبب می شود تا هماهنگی بین ذهن و جسم شما در جهت همسو شدن با خواسته جسمی که لاغر شدن است ایجاد شود.

نوشتن درباره اینکه چرا اینجا هستید، به دنبال چه چیزی هستید یا آرزوی شما چیست در واقع همان تصویرسایزی ذهنی یا تجسم است که در بسیاری از کتاب های موفقیت به آن اشاره شده است.

اما تفاوت تجسم و تصویرسازی در آموزش های سایت تناسب فکری با تمام کتاب های موفقیت این است که به صورت عملی و ساده تجسم کردن را یاد می گیرید بدون اینکه بخواهید از موزیک یا ریلکس شدن یا هر کار اضافه دیگری استفاده کنید.

در تمام سالهای چاقی ما همواره در حال تجسم چاقی و چاق تر شدن بوده ایم و اکنون باید تجسم روزمره و ساده لاغر شدن و لاغر بودن را تمرین و یاد بگیریم.

بنابراین توصیه میکنم به سوالات مطرح شده به صورت انشایی جواب دهید تا همزمان با فکر کردن و نوشتن تصویرهای زیبا از روند هدایت شدن تان برای لاغر شدن و تحقق رویای لاغری در ذهنتان ایجاد شود.

  • درباره روشی برای لاغر شدن که استفاده کرده اید و نتایجی که کسب کردید بنویسید.
  • طریق آشنایی خود با روش لاغری با ذهن را بنویسید و اینکه چه شد که الان اینجا هستید.
  • چرا دوست دارید لاغر شوید؟
  • چرا تصور می کنید روش لاغری با ذهن می تواند مسیر صحیح برای رسیدن به لاغری باشد؟
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

📻 رادیو لاغری

(قوانین و نحوه ارسال)

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 3.65 از 234 رای

https://tanasobefekri.net/?p=10866
380 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار golestan2222
      1403/11/01 18:51
      مدت عضویت: 1630 روز
      امتیاز کاربر: 19684 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,554 کلمه

      به نام خدا 

      گام سوم – من انتخاب شده ام !

      خب این جلسه بیشتر درمورد انتخاب من و تقویت باور من در این مسیره . خب کسانی که از این نتیجه گرفتند ، پس قطعا نتیجه بخشه  ، به شرطی که واقعا حاضر به تغییر شرایط و باور به خودمون که توانایی تغییر داریم ، باشد . 

      من هم تلاش کردم و نتیجه دیدم ، بدون انکه دلیل آن را بدانم . اینقدر عشق به لاغری و زندگی در جسم لاغر بودم که هرروز تمرینات ان را با جزییات و دقت بسیار دنبال میکردم . من خیلی وقته که سایت را میشناسم . از بچگی و نوجوانی به موضوعات ذهنی و قدرت ذهن علاقه مند بودم . در سرچ هم که ان  موقع خارج از ایران بودم . لاغری با قدرت ذهن یا جذب را سرچ کردم . برام غیر واقعی نبود ولی به واسطه ی ایمانی که داشتم و تجربیات قبلیم که در زمینه های دیگه ی زندگیم  درک و احساس کرده بودم ،  با سرچ این جمله دو سایت به من معرفی شد . یکیش کتاب بود که کمکی بهم نکرد ، چون فراموش کردم و حتی اسم نویسنده ش هم یادم نیست . و سایتی که اول معرفی شد ، تناسب فکری بود . سایت به پیشرفتگی الان نبود . من فکر میکنم سال 1394- 95 اشنا شدم . در اون زمان عین رو رویک بودم . با زحمت کاهش وزن میکردم ولی خیلی طول نمیکشید ، بدون این که بفهمم دوباره چاق میشدم و دقیقا و دقیقا روی نقطه ای میامدم که همیشه در اون شرایط بودم . در محدوده ی 62-64 کیلو . گویی ذهنم ، رفتارم همه کارم مرا در این نقطه نگه میداشت و از اون جالبتر ، مادر من هم همیشه دراین محدوده در حال چرخش است . البته بگم که من از بچگی تصویر چاقی از خودم داشتم ، چون زیاد بهم میگفتن و این باعث میشد خودم را نپذیرم یا حس خوبی به خودم نداشته باشم . چون تایید نمیگرفتم . بیرون میرفتم ، متلک میشنیدم . برای یک دختر نوجوون همچین شرایطی که از بچگی تا الان خودش رو نپذیره و رفتارها و واکنش رفتارهایی ببینه که براش خوشایند نیست ، تصمیم گرفتم به این رنج خاتمه بدم . در سن 18 سالگی ، رژیمی گرفتم که با دوعدد تخم مرغ ابپز و هویج خام و قهوه ی تلخ و اب شروع کردم به وزن کم کردن و موفق شدم! برای من تجربه ی منحصر به فردی بود ، چون تا اون سن من هرگز لاغری خودم را از نزدیک و به وضوح حس نکردم . پس قطعا بودن در ان شرایط بهترین حس دنیا رو به من میداد . ولی خب عادت ها و رفتار های من عوض نشدند و من مراقب بودم و وزن بالا می امد و من با اراده ی اهنین حمله  و کمش میکردم . یک بار پیش اومد ، دوبار ، سه بار و … تا اینکه رفته رفته قدرت من با مقابله با همچین نیرویی که در ذهنم بود و نمیتونستم ثابت بمونم کلافه م کرد . الان دیگه قدرت من و ایستادگی من مثل قبل نبود و حالا جای اقدام عملی ، گفتوگو های سرزنش گر شروع شد . خیلی خسته شدم . از اینهمه جنگ ، از این همه کشمکشی که مرا محکوم و مقصر اصلی اضافه وزن میدانست . مقصر اصلی اضافه وزن که خودم بودم ، ولی برای اصلاح ان ، راهی که عرف و اطلاعاتی که در جامعه بود برای من هم باور پذیر بود ، چون وزن کم کرده بودم ! مساله این بود که همیشگی نبود! من سیر تمام کاهش وزن و رسیدن به وزنی که عزا و ناراحتی ام شروع میشد را یادداشت کردم . مثلا در 5 سال ، نتیجه ی نهایی میشد همون وزنی که اقدام به کاهش وزن کردم همون 64 کیلو گرم ! من قدم 159 است و استخوان های ریزنقشی دارم . خودم را و جسمی که خدا به من داده را به شدت سپاسگزارم . تنها ناراحتی ام بابت این بود ، چرا نمیتوانم مثل هرانسانی که روی کره ی زمینه باارامش باوزنی طبیعی خودم که خودم را در اینه میبینم لذت ببرم . چرا باید با اضافه وزن زندگی کنم ؟ مجبور باشم لباس هایی بپوشم که مورد علاقه م نیستن یا هدف بر لاغر نشان دادن من باشد ،نه زیباتر شدن من ؟! خب من دلایل داشتم و با خدا هم زیاد حرف میزدم . حتما اشنا شدن من با سایت اتفاقی نبوده . منتها من بار اول با رژیم کم شدم ! 3 بار دیگر هم همچین اراده ای در خودم جمع کردم و 54 کیلوگرم شدم . ولی نهایت دوماه سه ما ه به زور و به ارامی وزنم بالا می امد و اخرش همان وزن قبلی میشدم . اولین بار درسال 1394-95 فکر میکنم اون سالها بوده باشه که دو اموزش داشت . یکی 12 گام بود و دیگری ورود به سرزمین لاغرها . من 12 گام تالاغری که الان خیلی متفاوت تر و قابل فهم تر و درک بیشتر شده ، من 12 گام همان سال را رفتم و همه چی برام جدید بود . اون موقع بخش نظرات نداشت . فایل را دانلود میکردم و همان گوش کردن و پذیرش از من و تمریناتی که گفته بود، نمیدانم چه اتفاقی افتاد که من بعد از تمام کردن این دوره 3 کیلو کم شدم . چون هیچ علت منطقی نداشتم ، نتونستم در ذهنم درک کنم چرا ! چون من بیشتر زمان نشسته بودم و فایل گوش میدادم ، بدون انکه فکری به خوردن و نخوردن و رژیم داشته باشم . فکر میکنم ، باور کرده بودم که لاغر میشم و انتظار لاغری درطول مسیر داشتم ولی متوجه رفتار هرروزم نبودم ، به هرحال چون علت منطقی نداشتم ، گفتم روزی به ایران برگردم دوره ی اصلی را خریداری میکنم . درذهنم همیشه اون رژیمی بود که موفق به کاهش وزن بودم ، بعد که میدیدم ، مقاومت ذهنی دارم و مثل قبل نمیتونم اون راه سخت را طی کنم ، همون روش را با مدل های مختلف انتخاب میکردم و نتیجه همانی است که همیشه تجربه کردم . چرا این همه سختی بکشم که اخر خودم را در وزنی ببینم که مایه ی عذاب من بود . این باعث شد ، اعتماد به نفس و خودباوری من به خودم در اینکه من لاغر میمانم در ذهنم محو شود . هرگز ارزوی بودن در در اضافه وزن و جنگ با اضافه وزن را نداشتم . من به توانایی ذهنم علاقه مند بودم ، به قوانین طبیعت علاقه مند بودم . چاقی هم موردی بود که در ذهنم به خاطر حل نشدنش ، مرا به راهی اورد که بیشتر ذهنم را درک میکنم . من علاقه مند به حوزه های نوروساینس هستم . منتها خیلی علت هایی وجود داره که فرد تجربه میکنه و علم هنوز توضیحی براش نداره و من هم سالها از ذهن منطقم در روند زندگی استفاده کردم و علت هایی که علامت سوال داره ؟ ذهن من دچار ابهام یا شک و تردید میشه ! نه به این علت که اتفاق نمی افته ، بلکه توضیح منطقی بابت این نتیجه نداره . این سایت کمک کرد تا بیشتر در خودم  کندوکاو کنم . فهمیدم خیلی از مشکلاتی که به نظر حل نشدنی هستند ، دردرون من قابل حل هستند . فهمیدم نقش درون چقدر در پیشبرد زندگی مهم است . من همیشه نگاهم به بیرون بود ، فقط جایی به درون نگاه میکردم که با خودم حرف میزدم . بعد فهمیدم ، من تصویر دارم و هرروز زندگیش میکنم . خیلی از تصویر ها را دوست ندارم ، اما به خاطر افکار و باورهایی که پذیرفتم و مشاهده کردم، بخشی از زندگی من شده . من هنوز جای پیشرفت دارم و به نظر من فرصتی است که خودم به خودم را نزدیک تر کند. من به خدا نزدیک هستم . اگر خودم را درک کنم و بپذیرم ، خدا را میبینم و میپذیرم . به نظر من هیچ چیز در دنیا اتفاقی نیست . 

      بعضی وقتها فکر میکنم ، ما خودمون انتخاب کردیم ، خانواده هایی داشته باشیم یا محلی باشه که ما را باچالش یا مشکل روبه رو کنه و ما با اون مشکل و چالش هاش رشد کنیم . در این میان شیطان هم قسم خورده که نذاره انسان به رشد و تعالی ش برسه . به هرترفندی این کاررا میکنه و بر ذهن ما و باور ما نفوذ میکنه ، نه اینکه اختیاری داره !ما میپذیریم . و دراخر ، جهنم زمانیه که دیگر قالب جسم را ترک کردیم و ما اون درسی که در جهت رشد و تعالی بوده را در زمین انجام ندادیم و اینجاست که درد و حسرت همچون جهنمی سوزان در ما که چطور فراموش کردیم و تغییر نکردیم و الان برای تجربه در قالب جسم نیستیم ، در درون خود میسوزیم . نه اینکه خدا بسوزاند ، ما از حسرت و ناراحتی ،خودمون میسوزیم . البته هرکسی عقیده و باوری دارد . اما مطمئنم هیچ چیز دردنیا اتفاقی نیست . وقتی شروع میکنیم با خدا صحبت کردن ، از درونمون شروع میکنیم . تنها راه در مسیر بودن ، ارتباط با خدا که همون کائنات ، الوهیت که هردینی اسمی گذاشته ، ما را به سمت تعالی میبره و ما با مرگ از این دنیا همه ی دستاوردهای بیرونی را با خود خاک میکنیم ، تنها چیزی که میمونه رشد و تعالی ماست . من لاغر که بشم ، شخصیتم را بتونم به پیشفرضم تبدیل کنم ، یک بخشی از کل را درک میکنم . که من خالقم . قدرت ذهنم را تجربه میکنم . خودم را ،توانمدندیم را باور میکنم . 

      درسته ، ما منطقی به دنبال راه حل هایی میریم که شبیه روش های قبلی هستند ، چون نتیجه دیدیم . همون نتیجه ما رو دوباره به اون سمت میکشونه ، منتها کل فرایند را ببینیم درک میکنیم چرا بارها تلاش کردیم و دوباره در شرایط اضافه وزن بودیم . اگر روش های قبلی را رها کنیم ،همانطور که یک کودک تفاوتی در غذا ها نمیبیند ، شیرینی میخورد ، مربا میخورد ، برنج میخورد ، میوه میخورد و هیج نگرشی بابت چاقی و لاغری ندارد و متناسب هست . در هرفرهنگ و جامعه ما چاق داریم . پس چاق بودن وابسته به مواد غذایی خاص نیست . ذهن ما میداند که چه چیز رابخورد ، اگر از قبل اموزش ندیده باشیم . چون خیلی از انتخاب های ما بابت اموزشهایی است که دیدیم . مثلا خوردن بستنی و حس لذت که قطعا از بستگان دیدیم و … وباورهایی که من اگر ببینم نمیتونم نخورم ! همین باور کافیست فعال شود و در شرایطی که باشد ذهن به عنوان یک واقعیت اجراش میکنه . پس ما یک نقشه ی ذهنی داریم . 

      خب این فیلم بیشتر جنبه ی صحبت کردن و درک بیشتر انتخاب ما توسط خدا بود . قطعا ما زمانی با این سایت اشنا شدیم که نتیجه از روش های عرف نگرفتیم . همین تلاش های ما ، در ذهن ناخوداگاه ما این باور شکل گرفته که ما قدرت لاغرشدن و لاغر ماندن را نداریم . چون بارها تلاش کردیم و شکست خوردیم . ما نیرو را به کسی جز خودمان میدهیم . گرچه وقتی اعتماد داریم ، طور دیگر میبینیم ، طور دیگر توجه میکنیم و طور دیگر عمل میکنیم . (همه به صورت ناخوداگاه ) 

      به نظر من اولین قدم رها شدنه . خب راهی در بیرون که خطرناک نباشه ،نمیشناسم  . دیروز در بیمارستان زنی چهلساله و زیبا را اورده بودندو کودکی 7ساله داشت .او  اسلیو معده کرده بود  و لیک کرده بود و نکروز روده داده بود و در استانه ی مرگ است و نهایت 3- 4 روز زنده بماند . خب همچین مواردی هیچوقت در رسانه ها گفته نمیشه ، البته بگم همه این اتفاق براشون نمیفته ولی احتمالش هست! ،کاراشتباهیه و اون هایی هم که جان سالم به در میبرن ،میفهمن همون هم نیاز به رفتار درمانی با غذا داره ! پرخوری یک اختلاله ذهنیه  و بدن تاجایی که بتونه جلوی عواقب بد را میگیرد ، حالا ما با از بین بردن بخشی از توانایی های کامل بدن باید درک کنیم که چه تهدیدی برای خودمون و شرایطمون به وجود می اوریم  . من تلاش مردم را میبینم . تقاضا واسه لاغر شدن زیاد است ولی اگاهی کم . من عوارض داروهارا هم میدانم و اعتقاد دارم حتی برای سرماخوردگی که یک بیماری خود محدود شونده است ، نیازی نیست این همه دارو خورد یا ضددرد که خودش عارضه زیاد دارد ، برای چند روز محدود بخواهد مصرف کند ، درحالی که میدانیم مسکنه ولی فرد فکر میکنه خوب شده . همین نااگاهی مردم را به سمتی میبره که اینده ی خوشی نداره . بدن ما قدرتمنده ! گر چه من تشویق نمی کنم هرگز نباید دارو خورد ، بیماری های تهدید کننده ی حیات همیشه نیاز به درمان هست ، اصلا با این هدف ساخته شده ولی به این معنا نیست که مفیده ! اشتباه مردم اینه که فکر میکنند مفیده ! درحالی که وفتی نگاه به بیماری میکنیم ، انتخاب بین بد و بدتره ، نه چیز دیگری  و هدف اینه که فرد بهبود پیدا کنه و زنده بماند . پس اگر یک اختلال ذهنیه ، پس از همون قسمت هم باید رفع بشه . ولی فکر و ذهن جایی در بدن ندارند . فقط یک سری اطلاعات ذخیره شده در مغزه که هر قسمتی از مغز مسئولیت عملکردی و حسی بدن را دارد . تنها کسانی که میتونند به اطلاعات مغز دسترسی پیدا کنند ، خودمونیم . شاید باورهای مشابه داشته باشیم ولی علت ثبت ان که از کجا شنیدیم ، چه تجربه ای داشتیم ، دست خودمونه . پس قطعا تغییر نگاه و زاویه دید ما  و درک ما از اضافه وزن ، میتونه ما را هدایت کنه. 

      من هم تسلیم شدم ، چون به مقصد نرسیدم . به مقصد وزنی که میخواستم هم رسیدم ! ولی مقصد نهایی من نبود ! چون مقصدی را میخواستم که مثل هر انسان متناسب دیگری تا اخر عمر بدون زحمتی لاغر بمانم و در خواستم هم از خدا همین رو خواستم . نمیدانم چطوری ولی اعتماد میکنم . من نیاز به تغییر فکر و نگرش و باور دارم و تثبیت ان ، باعث تمایلاتی در درونم میشه و همین انتخاب من به انجام براساس تمایلات جدیدم ، من رو به سمت لاغری میبره . گرچه تجربه ای که از کاهش وزنم در این مسیر داشتم ، هیچ وقت دلیلی ندارم چطورشد ! تنها چیزی که میدانم ، تمام تلاشم را جهت درک و عمل کردن به درک هام دریغ نکردم ، گرچه همیشه هم موفق نبودم ولی فراموش نکردم . 

      پس اولین قدم از نظر من ! تسلیم شم ! چون اطلاعاتی دارم که ناخوداگاه به سمت روش هایی شبیه به قبلی میرم . طبیعیه چون سالها با باور همین افکار زندگی کردم . پس تسلیم شدن ،یعنی اجازه ی پذیرش اگاهی جدید . همینجاست که تغییر شروع میشه . 

      دومیش پذیرش خودمه . ایا من اینقدر چاقم ؟ اینقدر بی اراده ام ؟ تمام افکاری که در ذهنم میگذرد واقعی نیست و تنها راه از بیرون رفت این سیکل تکراری ، کم کردن اثر این باورها ،بی توجهی به افکاری که مثل عادت در ذهن ما میچرخه و جایگذاری درک صحیح و درست از خودمون که خود باوری و توانمندی مارا تقویت میکنه . اینطور تجربه ی مشابه دیروز را نمیسازیم .  

      فکر میکنم که به سوالات این بخش پاسخ دادم و بارها در مورد عشقم به لاغری ، چرا از رژیم فاصله گرفتم ( چون نتیجه موقت بود مثل بقیه ) و چرا به این مسیر کشیده شدم ،توضیحات را دادم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم