0

نکته طلایی ۱: از چاق تر شدن خوشحال باشید!

چاق تر شدن
اندازه متن

ترس از چاق تر شدن یکی از بزرگترین چالش های افراد چاق است.

سالهای زیادی از عمرم با چاقی گذشت و در تمام این سالها ترازو و عددی که قرار است نشان دهد جز کابوس های ذهن من بود.

چرا از چاق تر شدن ترس داریم

از کودکی چاق بودم و دلایل منطقی و متعددی برای چاقی خودم داشتم از جمله اینکه چاقی من ارثی است، چاقی من بخاطر کم تحرکی است، من بخاطر پایین بودن سوخت و سازم چاق هستم و ….

نکته جالب اینکه من و همه افراد چاق دلایل چاق بودنشان را از دیگران شنیده اند و خودشان هیچ دلیل و منطقی برای آن ندارند. به این صورت که من با تحقیق یا بررسی به دلایل چاق بودنم نرسیده بودم فقط چون دیگران درباره چاقی من این نظر را داشتند من هم قبول کرده بودم.

اینکه چرا به سادگی و بدون فکر کردن به دلیل و منطق، دلایل چاق بودن خود را پذیرفته ایم بخاطر اهمیت و اعتباری است که برای حرف دیگران قائل هستیم و این کاملا طبیعی است.

وقتی خودمان برای چاق شدن اقدام نکرده ایم بنابراین طبیعی است که هر دلیلی به ما گفته شود را قبول می کنیم.

وقتی دلایل منطقی برای چاقی خود داشته باشیم از آنجا که نمی توانیم آن دلایل را خنثی کنیم بنابراین به صورت خودبخودی ترس از چاق تر شدن در ما ایجاد می شود.

من هر سال بزرگتر می شدم و بیشتر از سال قبل می شنیدم که چاقی من ارثی است،‌ چاقی من بخاطر کم تحرکی و کلی دلیل دیگر است بنابراین از آنجا که من اقدام عملی یا قانع کننده ای برای برطرف کردن دلایل چاقی خودم انجام نداده بودم بنابراین طبیعی است که هر سال انتظار چاق تر شدن داشته باشم و دقیقا هم همین شرایط را تجربه می کردم و من سال به سال چاق تر می شدم.

لاغری با ذهن رضا عطارروشن

اگر شما هم مانند من تجربه هر سال چاق تر شدن را داشته اید اکنون دلیل آن برای شما واضح شده است. بنابراین هرچه ما چاق تر شدیم به این دلیل نبوده است که استعداد چاقی ما رشد کرده یا توانایی ما برای مقابله با چاقی کمتر شده است بلکه به این دلیل ساده بوده است که ما نتوانسته ایم در مقابل دلایل منطقی چاق بودن خود دلایل منطقی برای لاغر بودن ایجاد کنیم.

به همین دلیل چاقی به شکل فزاینده در ذهن ما رشد و گسترش پیدا کرده و به مرور باعث چاق تر شدن ما شده است.

در لاغری با ذهن از چاق تر شدن خوشحال باشید

از آنجاکه روش لاغری با ذهن با همه روش های لاغری تفاوت دارد نه تنها از چاق تر شدن نباید ترس داشته باشید بلکه از چاق تر شدن باید خوشحال باشید.

لاغری با ذهن یک هنر است که باید آن را آموخت.

همانگونه که برای یادگیری هر هنری هرچه اطلاعات بیشتری درباره آن هنر داشته باشید به شکل بهتری می توانید آن را ارائه دهید، در هنر لاغری با ذهن نیز هرچه شما درباره عملکرد ذهن و چگونگی تاثیر آموزشی ذهنی بر جسم اطلاعات بیشتری داشته باشید به شکل بهتری می توانید در این مسیر حرکت کرده و نتایج عالی کسب کنید.

آموزش ذهنی و تاثیر بر جسم

برای درک بهتر آموزش لاغری با ذهن بهتر است درباره چگونگی آموزش ذهنی چاقی با ذهن و تاثیر آن بر جسم صحبت کنیم.

چرا که ممکن است برخی از خوانندگان این متن در حال حاظر چاق باشند پس درک تاثیر ذهن بر جسم برای لاغر شدن برای آنها اندکی مشکل است چون تجربه این آموزش و لمس نتیجه آن را ندارند.

اما همه ما درباره چاق و چاق تر شدن تجربیات زیادی داریم بنابراین توضیح آموزش ذهنی چگونه چاق شدن و تاثیر ذهن بر جسم در چاق شدن را به خوبی درک می کنیم.

چاقی با ذهن

همه انسانها در ابتدا متناسب بوده اند. حتی آنان که از نوزادی اضافه وزن داشته اند در مراحل رشد و تشکیل جنین متناسب بوده اند.

زندگی کردن در خانواده ای که اعضای آن چاق هستند سبب می شود که فرمول ها و آگاهی های چاق کننده از طریق صحبت کردن افراد خانواده با یکدیگر و همچنین دیدن رفتارهای آنان وارد ذهن فرد شود.

این آگاهی به دلیل بارها تکرار شدن سبب می شود که به مرور احساس فرد تغییر کند.

به این شکل که هربار درباره چاقی صحبتی می شنود احساس ترس و نگرانی از چاق شدن یا به شکل ساده تر انتظار چاق شدن در او شکل بگیرد.

ترکیب شنیده ها یا دیده ها با تغییر احساس سبب ایجاد فرمول های چاقی در ذهن می شود.

زمانی که فرمول های چاقی در ذهن فرد افزایش می یابند تبدیل به تصاویر چاق در ذهن فرد می شوند و انتظار چاق شدن در فرد شکل می گیرد.

این مراحل به شکل خودبخودی و بدون اطلاع فرد انجام میشود.

شنیدن درباره چاقی = ایجاد فرمول های چاقی ذهن = ایجاد تصاویر ذهنی چاق = انتظار چاق شدن = چاق شدن

این فرایند می تواند در چند سال انجام شود همچنین می تواند در چند ماه یا حتی چند هفته و در برخی موارد در چند دقیقه طی شود. بستگی به تمرکز فرد و شرایط دریافت آگاهی و اعتباری فردی است که درباره چاقی امکان چاق شدن صحبت می کند.

چاقی با ذهن چگونه است

انتظار چاق شدن سبب می شود که فرمول های چاق کننده در مغز فرد به دستورات عملی تبدیل شوند و به مرور رفتارهای فرد تغییر می کند و جسم او چاق و چاق تر شود.

دستورات مغزی علاوه بر تغییر رفتار فردی که ذهن چاق دارد سبب تغییر سلول سازی و عملکرد جسم فرد می شود و به مرور جسم فرد تغییر کرده و چاق می شود.

در مثالی دیگر ممکن است فرد در خانواده ای متناسب زندگی کرده باشد و هیچگونه افکار و فرمول های چاق کننده در ذهن نداشته باشد و هیچونه ترسی از چاق و چاق تر شدن نداشته باشد.

این فرد به دلایل مختلف ممکن است تمام مراحلی که فرد مثال قبلی در چند سال طی کرده بود را ظرف چند دقیقه طی کند و در ذهن او انتظار چاق شدن ایجاد شود.

مراجعه به پزشک برای لاغری

برای مثال ممکن است فرد به هر دلیلی به پزشک مراجعه کند و پزشک برای حل مشکل فرد اقدام به تجویز دارو کند و ضمن شرح چگونگی مصرف دارو به فرد تذکر دهد که فلان دارو خاصیت چاق کنندگی دارد و باید مراقب چاق شدن باشد.

شنیدن این تذکر از پزشک که ذهن فرد شحص معتمدی است سبب می شود به راحتی ظرف چند لحظه بدون ایجاد فرمول های چاق کننده، انتظار چاق شدن ایجاد شود.

انتظار چاق شدن به صورت جهشی در ذهن فرد ایجاد می شود چرا که در حالت عادی ابتدا باید فرمول های چاق کننده از طریق تکرار هزاران بار آگاهی های چاق کننده در ذهن ایجاد شده و سپس انتظار چاقی در ذهن فرد ایجاد می شود اما در شرایط مثال زده شده انتظار چاق شدن به صورت جهشی بدون ایجاد فرمول های چاق کننده در ذهن فرد شکل می گیرد.

اولین نتیجه و نشانه ایجاد انتظار چاقی در فرد، ترس از چاق شدن است.

ترس از چاق شدن بعد از شروع مراحل چاق شدن به ترس از چاق تر شدن تبدیل می شود و این چرخه ادامه پیدا می کند و سبب افزایش وزن و سایز فرد طی سالهای متمادی می شود.

این طریق یادگیری چاقی در ذهن و تبدیل شدن افکار و فرمول های ذهنی به چاقی جسمی است.

رهایی از چاقی

لاغری با ذهن چگونه است

لاغری با ذهن دقیقا به شکل چاقی با ذهن صورت می گیرد با این تفاوت که به جای آگاهی و ورودی های چاق کننده، اطلاعات لاغر کننده از طریق فایل های آموزشی به ذهن داده می شود.

با تکرار کردن و انجام تمرینات آموزشی مراحل تثبیت و نفوذ آگاهی های لاغر کننده را انجام می دهیم و این آگاهی ها در ابتدا باعث تغییر احساس ما می شوند. به شکلی که دیگر از چاق تر شدن ترسی نداریم، امیدواری بیشتری برای لاغر شدن داریم و …

پس از تاثیر آگاهی های لاغری بر احساس، به مرور رفتارهای ما تغییر می کنند.

میل به خوردن های ما تغییر می کند، اشتهای ما تغییر می کند، حرص و ولع قبلی برای خوردن را نداریم و بسیاری تغییرات رفتاری ریز و درشت در ما ایجاد می شود.

پس از این مرحله نوبت به تاثیر آگاهی های لاغر کننده بر جسم می رسد و به مرور جسم ما تغییر می کند.

این پروسه برای همه افرادی که چاق هستند باید طی شود و برای همه یکسان است اما زمان طی شدن مراحل آن برای هر فرد متفاوت و مخصوص به خودش است.

ممکن است فردی در طی چند هفته این مراحل را طی کرده جسم او شروع به تغییر کردن کند، از طرفی ممکن است فردی چندین ماه از مطالب آموزشی استفاده کند و مراحل اولیه مثل تاثیر در احساس، افکار و رفتارهای فرد ایجاد شده باشد اما سبب تغییر جسمی و شروع لاغری نشده باشد.

عوامل مؤثر بر لاغری با ذهن

تاثیر آموزش های لاغری با ذهن به شکل جدی تحت تاثیر زندگی روزمره فرد است.

به این شکل که اگر فرد به آگاهی هایی که در طی زندگی روزمره به ذهن خود می دهد توجهی نداشته باشد و همواره اطلاعات و آگاهی وارد ذهن خود کند که نتیجه آن ایجاد احساس بد و ناامیدی در فرد باشد سبب می شود که آگاهی های لاغری با ذهن به راحتی نابود شوند و هیچ تاثیری در فرد نداشته باشند.

به همین دلیل علاوه بر اهمیت اشتیاق و استمرار در یادگیری لاغری با ذهن باید در کنترل ورودی های ذهن خود کوشا باشیم.

در فایل آموزشی از چاق تر شدن خوشحال باشید موضوعات بسیار مهمی مطرح شده است که علاوه بر مفید بودن برای افرادی که به در شروع مسیر لاغری با ذهن هستند مفید و تاثیرگذار است بلکه برای سایر دوستانی که مدتهاست در مسیر لاغری با ذهن هستند و نتایج عالی کسب کرده اند نیز بسیار مفید می باشد.

اطمینان دارم با دریافت آگاهی های ارائه شده در فایل آموزشی از چاق تر شدن خوشحال باشید و تکرار آن که سبب درک آگاهی در ذهن ناخودآگاه شما می شود روند حرکت شما در مسیر لاغری با ذهن تغییرات اساسی و مثبت خواهد داشت و نتایج شما بهتر خواهد شد.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای کسب نتیجه عالی در مسیر لاغری با ذهن لازم است اطلاعات کامل و جامع درباره چگونگی تاثیر ذهن بر جسم داشته باشید تا با آگاهی و چشم باز در مسیر لاغری با ذهن به حرکت خود ادامه دهید.

بنابراین توصیه می کنم ابتدا محتوای نوشتاری درباره چاق تر شدن مطالعه کنید و سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده به شکل انشایی در بخش نظرات همین جلسه پاسخ دهید.

  • با توجه به اینکه مدت هاست با چاقی زندگی میکنید درک شما از نقش ذهن در چاق تر شدن چیست؟ شرح دهید.
  • در گذشته چه چیزهایی شنیده یا دیده اید که باعث ایجاد انتظار چاق شدن یا چاق تر شدن در شما شده است؟
  • روش هایی که برای لاغر شدن استفاده کرده اید چه تاثیری بر ذهن شما برای لاغر شدن داشته است؟
  • تلاش های قبلی شما برای لاغر شدن چگونه بر ذهن شما برای چاق تر شدن تاثیر داشته است؟
  • لاغری با ذهن چگونه باعث تغییر فرمول های ذهنی و در نتیجه لاغر شدن شما می شود؟
  • برداشت و درک خود را از محتوای آموزشی تصویری به صورت شرح انشایی بنویسید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.28 از 74 رای

https://tanasobefekri.net/?p=26969
116 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/06/03 18:00
      مدت عضویت: 1854 روز
      امتیاز کاربر: 34386 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,367 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و دوستان خوبم 

      من خیلی خوشحالم که در این مسیر هستم و هر روز با انگیزه و اشتیاق دارم  ادامه میدم 

      من هم دقیقا دارم هر روز روی خودم کار میکنم در حالی که هنوز چاقی رو  در اندام هایی از خودم میبینم  اما  ناامید نیستم و نمیشم و بازم  دارم هر روز به خودم اگاهی جدید میدم و یا آگاهی های قبلی رو تکرار میکنم تا به اطلاعات چاقی من که از گذشته در ذهن خودم وارد کردم غلبه کنن و دیگه اون فرمولهای چاقی کمرنگ بشن چون من خودم  این اواخر دوران چاقیم از چندین پزشک متخصص  شنیده بودم با هم که کم کاری تیرویید  تو رو چاق میکنه و یا این مشکل هورمونی و خوردن قرصهای هورمونی تو رو چاق میکنه و بارها اطرافیان و پزشکان به من گفته بودن و خودمم کلی فرمول چاقی از اطرافیان و خانواده  و …  از قبل در ذهنم داشتم و   شنیده بودم که من رو به راحتی  از تناسب خارج کرده بودن و چاق کرده بودند و دیگه این حرفها ی پزشکان باعث شده بود خیلی سریع من چاقتر بشم و تنها لطف  خداوند بود که در همون چند ماه اول که این حرفها رو شنیدم و وزنم با سرعت زیادی داشت چاق میشد و ۱۳ کیلو در عرض چند ماه اضافه کردم با این سایت آشنا بشم و دیگه جلوی چاقی بیشتر رو بگیرم و گرنه خدا میدونست من الان در چه وضعی باید می بودم ؟؟

      خلاصه من الان در این سایت هستم و هر روز آگاهی صحیح به خودم میدم که جایگزین اگاهی های غلط گذشته باشه اما مسدونم  این اگاهی ها ی جدید و درست مراقبت میخواد و تکرار میخواد و صبوری میخواد تا نتیجه رو ببینیم و نباید عحله کنیم  من خودم در وضعیتی هستم که تغییر احساسی و تعییر رفتاری و تغییر میلی زیادی   داشتم و دارم و کلی تغییر جسمی هم داشتم ولی هنوز ایده ال نیستم اما بارها به خودم میگم ذهن من تغییر کرده و چه بخوام چه نخوام من لاغر میشم و سلولهای جدید من که تولید میشن سلولهای لاغر و سالمی  خواهند بود  چون من دارم هر روز  روی خودم کار میکنم و  اشتیاق و انگیزه دارم و موانع رو  از ذهن خودم برمیدارم دارم و  روی خودم کار میکنم و در مسیر درست هستم پس لاعری حق من هست . 

      و اما منم جا داره بگم بعد از ازدواج چاق شدم و تا قبل از ازدواج  من و  خواهرهام  و بردار م متناسب بودیم و هیچ کدوم ما چاق که نبود یم هیچ تازه خیلی هم لاغر بودیم تا اینکه  خواهرم ازدواج کرد و در حالی که خودش و همسرش بسیار لاغر بودن  بعد از ازدواج یک دفعه خیلی شدید چاق شدن و بارها خودشون  و اطرافیان  به من میگفتن آدمها بعد از ازدواج چاق میشن  و من هم دیده بودم و هم بارها  شنیده بودم و در دهن من  فرمولش ثبت شده بود و خودم  هم زمانی که  نامزد کردم  خانواده ی همسرم هم دقیقا همین  حرفها رو میزدن و من میشنیدم و بارها میگفتن و حتی عکس  نشونم میدادن که  ببین من  در مجردی بسیار لاغر بودم تا ازدواج کردم اینطور  چاق شدم و خلاصه کلی از این اطلاعات گرفتم و دیگه بیشتر در ذهنم حک شده بود که ادم بعد از ازدواج چاق میشه و پدر شوهر خدابیامرز من اصلا خوردن زیاد رو نشانه ی سلامتی میدونست و همیشه ما رو تشویق به خوردن میکرد و بماند که خودمم واقعا خوردنم بیشتر شده بود و تمام تفریحاتم در خوردن خلاصه میشد و من به سرعت چاق شدم و  اون موقع نمیدونستم جریان چیه ؟؟ولی الان من  میدونم که چطور فرمولهای ذهنی من دستکاری شده و چطور با بارها دیدن نمونه و الگو که بعد از ازدواج چاق شدن و با شنیدن این حرفها من به راحتی چاق شدم تا حایی که وزن بالاییی رو تجربه کردم حدودا ۸۰ کیلو در سال اول ازدواجم و  اما به زور اون رو کم کردم ولی  بلافاصله باردار شدم و تا مرز ۱۰۰ کیلو  وزنم بالا رفت .

      ولی از وقتی در  این مسیرم و دارم حرکت میکنم   مثل اون موقع ها قبل از ازدواجم که متناسب بودم  رفتار میکنم همه چیز میخورم اما خیلی کم و در هر زمانی که بخوام میخورم و بدون هیچ سناریویی میخورم و با لدت میخورم چون در زمان متناسب بودنم هم  دقیقا همینطور بودم همه چیز میخوردم و در هر زمانی حتی آخر شب میخوردم بدون هیچ ترس و نگرانی و …. ولی به اندازه نیازم و هیچ وقت هم چاق نبودم  حتی پفک  و فست فود هم میخوردم اما در مقدار کم و مورد نیاز بدنم و الانم دارم دوباره همون طور رفتار میکنم من   الان هیچ محدودیتی ندارم ولی نمیتونم زیاد بخورم و زیاده روی کنم و یا هر چیزی در اطرافم بود بخورم اصلا دستورات مغزی من تغییر کرده  من قبلا هر وقت به خانه ی مادرم میرفتم باید میخوردم بدون فکر کردن که گرسنه هستم یا نیستم ولی حالا میرم ولی اصلا دستور خوردنی نیست و میلم نمیکشه و نمیخورم و یا مثل دیشب که  برم اونجا و ساندویچ سوسیس باشه و نخورم در گدشته محال ممکن بود ولی حالا خیلی راحت برام اجرا میشه بدون اینکه سختم باشه و یا زجر بکشم و من دیشب  لب نزدم چون سیر بودم همین و وقتی اومدم خونه متوحه شدم چه کار با حالی کردم و خیلی از خودم بیشتر خوشم اومد و گفتم بازم عالی رفتار کردم و یا از اون بالاتر یه نصفه بسته کرانچی  از پسرم مونده بود و گفت نمیخوام و چون منم سیر بودم اول کمی نگاهش کردم که بخورم و یکی به دهنم گداشتم اما دیدم لدتی به من نمیده و من سیرم و گفتم چه کاریه برش میدارم  تا هر وقت  که خواستم  بخورم و خیلی راحت در اون پاکت کرانچی  رو بستم و گذاشتم داخل کابینت و فردا صبح یک دره در حد رفع هوس خوردم و انگار بازم مثل قبل اشتیاق و میل نداشتم برای خوردن و دوباره گفتم ما بقیش رو  بر میدارم هر وقت خواستم و دوباره امروز چند دونه دیگه خوردم و خلاصه  اون نصف پاکت کرانچی ی کوچیک در دو روز تموم شد بدون اینکه احساس حرص،و ولع بکنم و بخوام زیاد بخورم  در همین حد خوردم و تموم شد و انگار دیگه اون میل درونی  من به کرانچی هم تغییر کرده و این گواه میده من در مسیر درستم و من به زودی جسمم تغییر خواهد کرد .

      ذهن من همیشه نیاز به آگاهی درست دارد و باید علفهای هرز ذهن رو بچینیم و نزاریم رشد کنه من هر روز دارم روی خودم هم در زمینه ی لاغری و هم در بقیه ی جنبه ها  کار میکنم و ورودی جدید میدم و کاری به اخبار و حوادث و بیماری و .. ندارم و  من دقیقا با همین کارها بیشتر اوقات روز احساس خوبی دارم و اگر هم خوب نباشه اما بد هم نیست و نمیزارم احساسم بد باشه و اگر بد  باشه سعی میکنم منشا ش رو پیدا کنم و با خودم حلش میکنم و نمیزارم از مسیر خارج بشم هر چند اطرافیان عیبم  می کنن و می گن تو چرا اینطوری از هیچی اطلاعای نداره ولی من راه خودم رو میبرم و فقط اطلاعات درست به خودم میدم و با همین روند دارم زندگی میکنم و هر روز از روز قبل نتایج بهتری دارم و مطمعنم به زودی هم در سایت استاد شگفتی ساز میشم و هم در بقیه ی جنبه ها ی زندگیم شگفتی ساز میشم  چون دارم به خودم ورودی خوب میدم و کنترل ذهن دارم .

      من اطمینان دارم لاغری با ذهن بهترین روش برای لاغری هست و من هر روز در حال بررسی رفتار های چاقها و لاعرها هستم و در هر جمعی باشم کنجکاو این مقایسه هستم و به راحتی و به وضوح تمام آموزشها و حرفهای استاد رو در اون مقایسه ی رفتاری میبینم و بیشتر ایمان میارم که راهم درست هست و من سالها هست که از کلمه ی رژیم و اون محدودیتهاش فاصله گرفتم و واقعا به نظرم کار مسخره و کار غیر معقولی هست و من هر کس در اطرافم بخواد از این روشها مثل قرص و رزیم و ورزش،و دمنوش و ….  لاغر بشه من واقعا تاسف میخورم که چقدر در مسیر غلط هست ولی هیچ چیز نمیگم چون خداوند خودش اگر بخواد هدایتش میکنه به این سایت تناسب فکری .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/10/04 20:17
      مدت عضویت: 1854 روز
      امتیاز کاربر: 34386 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,048 کلمه

      سلام خدمت استاد گرامی و دوستان خوبم .

      من هم از وقتی که در این مسیرم  دارم یاد میگیرم با ذهنم شرایط دلخواهم رو رقم بزنم در واقع من درک کردم با تبدیل آموزشها به عمل من میتونم لاغر بشم نه فقط گوش بدم و یا ببینم  در واقع شنونده و بیننده بودن به تنهایی کافی نیست.

      من قشنگ یادم میاد بعد از  دوران  نامزدی و شروع دوران عقدم  من شروع به چاق شدن کردنم و اون اولش که  یکم چاق شدم  خیلی  از طرف بقبه تحسین شدم ولی به مرور که چاقی من  بیشتر شد همه بهم می.گفتن فلانی مواظب باش داری خیلی چاق میشی و منم ترسیدم و تلاش کردم برای چاق تر  نشدن و تازه  دوست داشتم که لاغر تر بشم و همین ترسی که من  از چاقی داشتم و  همین تغییر احساس،که داشتم کار من رو خرابتر کرده  بود در واقع باعث شده بود که ذهن  من بیشتر به سمت چاقی حرکت کنه و اما من میخواستم با اون چاقی  بجنگم و لاغر تر بشم  اما  به خاطر عشقی که به لاعری داشتم تا حدی موفق میشدم و اما دوباره سریع برمیگشتم به جای اولم و چاقتر میشدم و من بیشترین علت چاقی خودم رو ربط میدم با شنیدن بارهای این جمله که آدم بعد از ازدواج چاق میشه  و چون من بارها از زبان اطرافیانم این حرف رو میشنیدم و میدیدم که بعد از ازدواج چلق میشن منم باور کرده بودم که همینطور خواهم شد و شدم و خصوصا که اوایل کار با تشویق بقیه هم همراه شد که چقدر بهت میاد چقدر قشنگتر شدی چقدر لباس له تنت زیبا تر شده چقدر رنگ و روت بهتر شده و چون اون موقع ها هم اینقدر لاغری باب نبود خودمم از تپلی بودن خوشم میمود و هر کسی رو میدیم با اندام تپل و یا  دست و پای تپل و صورت تپل خیلی خوشم میومد و دوست داشتم که چاقتر بشم  که شدم تا جایی که دیگه این دفعه  دوست نداشتم ولی مهم نبود ذهن من تعییر کرده بود و چاق شده بود  و  برای همین شروع کردم به رژیم گرفتن سرخود به همراه ورزش  که متناسب تر هم شدم و چون میدیدم هر بار با  رژیم و ورزش نتیجه ی خوب میگیرم  اینم برام شد یه فرمول ذهنی دیگه در ذهن چاقم   که من با  کم خوری و ورزش میتونم لاغر بشم و اما متاسفانه همین باورم در ۶ و یا ۷ سال اخر قبل از اشنای باسایت   توسط چندین پزشک با هم در من خراب  شده بود   که چون تو فلان دارو رو میخوری  چاقتر میشی و باید حواست رو بدی و چون همزمان مصرف دو دارو با هم رو  شروع کرده بودم که هر دو ی اونها از نظر پزشکان چاق کننده بود به شدت باورهای من رو خراب کردن و دیگه منی که همیشه با  زور و سختی رژیم و رزش،متناسب میشدم دیگه از اون روز که اون حرفها رو شنیدم نه تنها وزن  کم نمیکردم بلکه هر ماه وزنم داشت بالاتر میرفت در حالی که رزیمم  رو سخت تر و ورزشم رو سنگین تر کرده بودم ولی جواب نمیداد و من خیلی ناراحت بودم  و نمیدونستم چه  کاری  باید بکنم که حد اقل وزنم ثابت بمونه نمیخواستم لاغر بشم میخواستم حد اقل ثابت بمونم ولی فایده نداشت و منم که عاشق تناسب اندام بودم  به خودم میگفتم  چاره چیه هیچ کار دیگه نیست که انجام بدم خدایا خودت کمک کن میدیم که نسبت به اطرافیانم چیزی نمیخورم ولی هر روز چاقتر میشم  برای همین تسلیم  شدم تا با  این راه اشنا شدم و تونستم اول جلوی افزایش وزن رو بگیرم و بعد از مدتی هم کاهش،سایز و وزن داشتم من الانم دارم مینوسم و میخونم و گوش،میدم در حالی که اضافه وزن دارم و با این کار من دارم به ذهنم آگاهی  لاغری میدم و البته میدونم   یکم طول میکشه تا این آگاهی ها به رفتارهای چاق کننده ی من که از قبل در ذهنم هستن غلبه کنن و  بعد تازه  روند چاق  شدن من متوقف میشه و بعد  من متناسب میشم .

      اگاهی لاغری با ذهن یک آگا هی هست که به راحتی منفی باف میتونه شما رو به،شک بندازه که این راه به درد نمیخوره  بابا ولش کن ولی من باید اینقدر تغییر کرده باشم که گول این نجواهای منفی رو نخوزم .

      حالا اگر کسی مدتها هست در این مسیر هست و داره کنترل ورودی میکنه و آگاهی خوب میده و با شور و اشتیاق فایل گوش میده و دنبال میکنه و  چاقتر  هم شده اما نگران نیست و میگه من میتونم جلوش رو بگیرم  خوشحال باش که اینطور فکر میکنی .چون این نشان از باور کردن این راه هست .

      سلولهای جسمی من تحت تاثیر خداوند هستن و حافظه ی چاقی اونها با این روش پاک میشن و تحت تاثیر حافظه ی پیش فرض خودشون که تناسب هست قرار میگیرن و متناسب میشن . هر اندام من بعد از مدتی با سلولهای جدید دوباره ساخته میشه ولی ما آدمها اگر در مغزمون رفته باشه که فلان جای بدن من بیمار هست تا همیشه این فکر رو دارم چون در من حافظه ی من این بیمار بودن  رفته و انتظار من از خودم اون بیماری هست در حالی که  اون سلول هر از گاهی با کد صحیح و حافظه ی خالی به وجود میاد اما این  کد اضافی ( وجود بیماری در من) چون وجود داره میبینیم که فلان بیماری مدتها هست با من هست وقتی آگاهی لاعر کننده دریافت میکنیم و وقتی در این مسیر هستم و اشتیاق دارم و تمام موانع رو از سر راه جسمم برمیدارم یواش یواش این آگاهی در من نفوذ میکنه و من تغییراتی رو در حالت روحی خودم میبینم که من میتونم لاغر بشم دقیقا من خودم در اوایل ورودم به سایت  و حتی همین الانم همچنان همین حس رو داشتم و دارم که من میتونم لاغر بشم و چون میدیدم که استاد میگفتن هیچ عامل بیرونی قدرت چاق کردن و یا لاعر کردن ما رو ندارن من احساس قدرت بیشتری میکردم من احساس توانایی بیشتری میکردم برای لاعری و هنوزم همین حس رو دارم که من میتونم به اندام چند سال قبل خودم برگردم اونم به راحتی بدون هیچ کار خاصی و خلاصه من احساس آرامش کردم و بعد کم کم رفتارهای من و میل درونی من تغییر کرد و بعد  جسم من تغییر کرد .

      منم یادم میاد قبل از ازدواجم بسیار لاعر بودم و هر چهار فرزند مادر من متناسب بودن و اما خواهر بزرگتر من و همسر ایشون که به شدت لاغر بودن بعد از ازدواج به شدت چاق شدن و بارها میگفتن که ادم در این دوران چاق میشه و دست خودش نیست و خلاصه منم که  ازدواج کردم چون این فرمول رو داشتم دقیقا چاق شدم و از طرفی خانواده ی همسرمم  تقریبا همه شون همین حرف رو میزون که من قبل از ازدواج لاغر بودم ولی بعد از اون به خاطر ازدواج و بارداری و … چاق شدم تازه عکسهاس گذشته ی خودشون رو هم چند باری دیده بودم که چقدر این افراد لاغر بودن و حالا تپل شده بودن و خلاصه در ذهن من کلی تصویر چاقی  حک شده بود و این فرمول ازدواج =چاقی خوب در ذهنم نشسته بود  بماند که کلی فرمولهای دیگه بازم از خواهر بزرگترم و خواهران همسرم  و حتی اطرافیانم در ذهنم نشسته بود که بارداری =چاقی و بازم چون عکس میدیم و خود خواهرم رو در بارداری  از نزدیک شاهد هر بار چاق شدنش میبودم بازم  این فرمول خوب در ذهن من رفته بود  و من در هر دو بارداری  چاقی وحشتناک زیادی رو تجربه کردم تا صد  یا صد  و سه کیلو من چاق می  شدم که واقعا بعدش برام ازار دهنده بود اما بازم چون فرمول در ذهنم داشتم که رژیم و ورزش با هم =لاغری هست و چون بارها دیده بودم همون خواهر بسیار چاقم با ورزش،و رژیم سرخود تونسته کلی وزن زیاد کم کنه و بسیار بسیار لاغر بشه منم باور کردم که میتونم لاغر بشم  و یا چون  دوستان و یا  اشنایان رو میدیم به شدت باور کرده بودم که میتونم من هم با این راه لاغر بشم و چون انتظارم از خودم بعد از رژیم و ورزش لاغری بود زود لاغر میشدم اما ماندگار نبود اما خواهرم دیگه لاغر ماند که ماند و هنوزم هست اما دیگه فرمولهای ذهنی من تغییر کرده بودن با دیدن دیگران  و من همیشه در مسیر چاقی  بودم و دیگه چاق شده بودم و حالا میخوام دوباره به همون  صورت که چاق شدم  لاغر بشم  با دیدن استاد و دوستان شگفتی ساز و با گوش دادن به حرفهای اونها  و خواندن .کامنت اونها من کم کم به وزن دلخواهم میرسم .

      برای منم که مدتها هست در سایتم  خوب  خیلی اعمال من تغییر کردن قبلا هر خوراکی که میدیم باید میخوردم خصوصا اونهایی که کلی باهاشون خاطره داشتم مثل چیبس و پفک و کرانچی و یا فست فود که عاشق اینها بودم اما حالا خیلی وقتها هستن و میبینم اما اون میل و هوس به خوردن اونها رو مثل قبل ندارم اون حرص؛ ولع قبل رو ندارم قبلا وقتی که میدیم محال ممکن بود  که نخورم باید میخوردم و اگر چند روز میگذشت و نمیخوردم باید میخریدم و میخوردم و اما حالا خیلی وقتها بوده که اونها جلوی من بودن و من سیر بودم و نخوردم و یا کم خوردم و ادامه ندادم به خوردنم و این  تغییرات واقعا برای من  ارزشمند هستن مثلا   قبلا من کل ته دیگ برنج رو به تنهایی میخوردم و یا کل پاکت چیبس و پفک اونم چند بسته با هم رو به تنهایی  میخوردم و یا فست فود با یکی راضی نبودم و سیر نمیشدم و چند تا با هم میخوردم  اما حالا نمیتونم اون جوری مثل قبل بخورم حالم بد میشه برای همین خیلی وقتها میرم جایی سفارش فست فود میدم ولی یک سومش رو میخورم و یا اصلا نمیخورم چوون سیرم و ….یا میرم سوپری کلی هله هوله هست ولی من برنمیدارم چون احساس نیازی ندارم چون افکار لاغر کننده همسو با نهاد ما هست همسو با قدرت خداوند هست و خیلی قدرتمند تر هستن و خیلی از افکار چاقی قدرتشون بیشتر هست پس من خوشحالم و بازم امیدوارتر شدم که به زودی کل افکار چاقی فراموش،من میشن  و من خیلی زود متناسب  تر میشم 

      ذهن من مثل یک زمین کشاورزی هست همانطور که زمین نیاز داره به آب مناسب  داره من  هم نیاز دارم به اگاهی مناسب همانطور که اون زمین  نیاز داره به از بین  بردن علفهای هرز منم نیاز دارم به از بین بردن افکار نامناسب تا به نتیجه برسم .

      من هم همیشه دارم به خودم ورودی و آگاهی دلخواهم رو میدم چطور ؟؟من همیشه حین انجام کارهای منزل هندزفری به گوشم هست و فایل گوش م دم و میدونم که هیچ م چیز انع این روند من  نمیشه همین چند روز اخیر که کلاسهای بچه ها حضوری شده خوب من  خودم کامل هر دوتاشون رو  میبرم و میارم حالا یه وقتهایی دخترم با پدر  دوستش میاد و در کنار اون کلاس انلاین پسرم هست تا ۵ عصر  مشغولم  باهاش  و این روزها که فصل امتخانتشون هم هست و کلی رسیدگیها بیشتر شده و کل اشپزی و کارهای منزل از گردگیری و جمع و جور و همه چیز با خودم هست و کارهای دیگه هم  هست که الان نمیشه تک به تک بگم بلخره همسرمم هستن یه انتظاراتی دارن و …..اما از خواب ظهرم شده میزنم از خواب شبم شده و یا تفریحم و یا تماسهای الکی میزنم و به عشق لاعری به این آگاهی ها گوش میدم و  روی خودم کار میکنم و اتفاقا همین الان کلی کارهای خونه هست که انجام ندادم نوبت یه کلاس خاصی از دخترم بود که من باید همراهشون باشم و به همسرم  گفتم من نمیام  شما باهش برو چون کار دارم  اتفاقا همسرم تاکید داشت که حالا که خسته ای بخواب ولی من فقط با این سایت و این آگاهی ها خستگیم در میره  و لدت میبرم برای همین با ذوق و شوق دارم گوش میدم و وقتی تموم شده میرم سراغ کارهای خونه و …. حالا حتی اگر از این شرایطم پیچیده تر بشه بازم من در مسیر خواهم ماند و ادامه خواهم داد در حالی که من دوساله در این سایتم و روی خودم کار میکنم و هنوزم بعضی از اندامها ای من چاق هستن ولی من ناامید نیستم و با اطمینان صد در صد دارم جلو میرم و میدونم تنها راه لاغری ،لاغری با قدرت ذهن هست و هر راه دیگه ای  به نظرم مسخره هست و  برای همین هر گز  من لیز نخواهم خورد .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم