😣 چاق تر شدن؟ یکی از ترسناکترین فکرهایی بود که تو ذهنم رژه میرفت!
سالها با چاقی زندگی کردم… درست مثل یه همراه سمج که دست از سرم برنمیداشت.
هر بار که پامو میذاشتم روی ترازو، قلبم تندتر میزد 💓، انگار داشتم میرفتم جلسه بازجویی!
اون عدد لعنتی که قراره فقط یه “وزن” ساده رو نشون بده، برای من شده بود یه هیولا که هر روز میخواست عزتنفسمو قورت بده 👹⚖️
چاق تر شدن نه فقط یه تغییر فیزیکی بود، بلکه یه غول ذهنی هم شده بود که مدام تو گوشم میگفت: «دیدی بازم خراب کردی؟»
چرا از چاق تر شدن ترس داریم
👶🏻 از همون کودکی چاق بودم… دور و بریام همیشه آماده بودن که دلیلش رو برام لیست کنن:
ـ «چاقیت ارثیه» 🧬
ـ «تو خیلی کمتحرکی» 🛋️
ـ «سوختوسازت پایینه» 🔥🐢
و من؟ بدون اینکه واقعا بدونم چی درسته و چی نه، همینا رو باور کرده بودم. چون انقدر شنیده بودم که دیگه حس میکردم واقعاً حقیقت دارن!
🧠 هیچوقت خودم با فکر و بررسی دنبال دلیل چاقیم نرفته بودم…
بلکه فقط حرف دیگران رو گرفته بودم و مثل یه دفترچه راهنما تو ذهنم ذخیره کرده بودم.
و خب طبیعیه… چون وقتی خودمون تصمیم نگرفتیم چاق بشیم، طبیعیه که هرچی بهمون گفتن رو راحتتر قبول کنیم.
اما مشکل از جایی شروع شد که این دلایل، برای ذهنمون کاملاً منطقی به نظر میرسیدن… و وقتی یه دلیل منطقی داری که نمیتونی ردش کنی، یه حس ترس هم پشتبندش میاد.
😰 ترس از چی؟
من هر سال که میگذشت، بیشتر همون حرفها رو میشنیدم… و چون کاری نکرده بودم که اون دلایل رو تغییر بدم، عملاً ذهنم باور کرده بود که سال دیگه هم چاقتر میشی…
و خب دقیقا هم همین میشد!
📈 چاق تر شدن من یه اتفاق تصادفی نبود…
یه مسیر ذهنی بود که چون فقط دلایل چاق بودنم رو بلد بودم و هیچ دلیلی برای لاغر شدن تو ذهنم نساخته بودم، چاقی بیشتر و بیشتر شد.

پس اگر شما هم مثل من تجربه کردید که هر سال چاق تر شدید، حالا شاید بدونید چرا:
🔍 چون ذهن ما فقط داره بر اساس دلایلی که بهش داده شده عمل میکنه.
اگه فقط دلایل چاق بودن توش باشه، خودش مسیر چاق تر شدن رو ادامه میده. اما اگه شروع کنیم به ساختن دلایل جدید برای لاغری، اونوقته که ذهن مسیر جدیدی رو میسازه…
😊 در لاغری با ذهن، از چاق تر شدن خوشحال باشید! 🎉
اولش شاید عجیب به نظر برسه، اما واقعیت اینه که در مسیر لاغری با ذهن نهتنها نباید از چاق تر شدن بترسی، بلکه باید ازش خوشحال هم باشی! 😄
❌ چون اینجا مثل رژیمهای سخت و ورزشهای سنگین نیست که هر گرم بالا رفتن وزنت، بشه علامت شکست و ناامیدی…
✅ اینجا یه دنیای جدید شروع میشه… دنیای ذهن و آگاهی! 🌱
🧠 لاغری با ذهن یعنی هنر شناخت خودت!
لاغری با ذهن مثل یاد گرفتن یه سازه… 🎻
مثلاً وقتی ویولن یاد میگیری، اولش ممکنه صدای خوبی ازش درنیاد، حتی گاهی گوشخراش باشه! ولی همین صدای ناهماهنگ یعنی تو داری تمرین میکنی، انگشتات قویتر میشن، گوشت حساستر میشه، و کمکم ملودیهای قشنگ درمیاد.
تو مسیر لاغری ذهنی هم همینطوره؛ شاید اول کار وزنت کمی بالا بره یا حس کنی تغییر خاصی نکردی.
اما فرق بزرگ اینجاست: این بار تو داری «اصولی» یاد میگیری. داری به جای رژیم گرفتن و جنگیدن با بدنت، ذهنت رو آموزش میدی.
مزیتهای لاغری با ذهن خیلی بیشتر از کاهش عدد ترازوئه:
✨ یاد میگیری بدون زور و فشار، اشتهای خودتو کنترل کنی.
✨ غذا خوردن برات تبدیل به لذت سالم میشه، نه عذاب وجدان.
✨ دیگه نگرانی دائمی “نکنه دوباره چاق شم” همراهت نیست.
✨ اعتمادبهنفست بالاتر میره چون میبینی بالاخره بدون سختی داری نتیجه میگیری.
این یعنی لاغری با ذهن، یک بار برای همیشه تو رو از چرخهی رژیم گرفتن، شکست خوردن و دوباره چاق شدن آزاد میکنه. درست مثل وقتی که یه ساز رو حرفهای یاد بگیری؛ دیگه برای همیشه بلدی، لازم نیست دوباره از صفر شروع کنی 🎶💚

🧠 چاقی با ذهن یعنی چی؟ و چطور باعث چاق تر شدن ما میشه؟ 🤔
شاید برات عجیب باشه، ولی خیلی وقتا چاق تر شدن ما ربطی به ژن و غذا نداره!
ماجرا دقیقاً از ذهنمون شروع میشه… از همون لحظهای که باور میکنیم قراره چاق بشیم 😳
📌 از کجا شروع میشه؟
وقتی مدام میشنویم:
«اگه اینو بخوری چاق میشی!» 🍟
«فلان دارو چاقت میکنه!» 💊
«چاقی تو خونمونه!» 🧬
«با این شیوه زندگی مگه میشه لاغر شد؟» 😒
این حرفا مثل بذرهایی هستن که توی ذهنمون کاشته میشن و یه انتظار خطرناک میسازن:
انتظار چاق تر شدن! 🚨
و وقتی این انتظار شکل گرفت، ذهن ما دیگه بیکار نمیشینه!
🧠 چطور ذهن باعث چاق تر شدن میشه؟
وقتی انتظار چاقی توی ذهن جا بیفته، مغز شروع میکنه به:
📌 ارسال دستورهایی مثل: بیشتر بخور! بیشتر استراحت کن! هی به غذا فکر کن!
📌 حتی بدنمون هم تحت تأثیر قرار میگیره و شروع میکنه به همکاری برای چاقی!
یعنی فقط تغییر رفتار نیست؛ تغییر فیزیولوژی هم داریم!
نتیجه؟ به شکل خزنده و گاهی جهشی، ما دچار چاق تر شدن تدریجی میشیم 😵💫🍩
اسم این روند رو میذاریم چاقی با ذهن.

🧠 چطور از چاق تر شدن برمیگردیم به متناسب شدن؟
در روش لاغری با ذهن بهجای اینکه با افکاری مثل:
❌ «مواظب باش چاق نشی»
❌ «چاقی ارثیهست»
❌ «چی بخورم که سیر نشم!»
ذهنمون رو پر کنیم، یاد میگیریم ورودیهای درست رو به ذهنمون بدیم. ورودیهایی که به ناخودآگاه میفهمونه:
✨ تو میتونی بهطور طبیعی متناسب بشی
✨ لاغری، یک روند ساده و طبیعی برای توئه
✨ دیگه هیچ ترسی از چاقتر شدن جایی توی زندگیات نداره
این تغییر نگرش فقط با فایلهای آموزشی و تمرینهای ذهنی اتفاق میافته؛ همون چیزی که توی دورهی ورود به سرزمین لاغرها قدمبهقدم تجربه میکنی 💿✍️
اگر واقعاً میخوای از افکار و نگرشهای چاقکننده خلاص بشی و ذهنت رو برای متناسب شدن آموزش بدی، این دوره نقطهی شروع عالی برای توئه 🚀💚
💓 اول احساساتمون تغییر میکنه…
اولین جایی که متحول میشه، احساس ما نسبت به چاق تر شدن هست.
😌 دیگه نمیترسیم از بالا رفتن عدد ترازو
😃 امید و اطمینان جای ترس رو میگیره
💪 و یه حس خوب درونمون رشد میکنه که «من میتونم»
🧭 بعد رفتارمون عوض میشه
وقتی احساساتمون تغییر میکنه، کمکم رفتارمونم پشت سرش میاد:
🍕 دیگه اون ولع همیشگی برای خوردن نیست
🍽️ اشتها متعادلتر میشه
🚫 غذا خوردنهای بیدلیل کم میشن
✨ و حس سبکی، کمکم جای سنگینی همیشگی رو میگیره
🪄 و در نهایت جسم ما هم شروع به تغییر میکنه
با ادامهی آموزشها، ورودیهای تازه، و دور شدن از ترس از چاق تر شدن، جسم ما هم وارد بازی میشه:
📉 وزنمون پایین میاد
👖 سایزمون تغییر میکنه
🤩 و بدون رژیم و سختی، لاغر شدن رو توی آینه حس میکنیم
البته یادت باشه ⏳
زمان این تغییر برای هر کسی متفاوته. یکی توی چند هفته نشونههای جسمی میبینه، یکی دیگه شاید چند ماه طول بکشه. اما همهمون یه مسیر ثابت رو طی میکنیم:
از ذهن ← به احساس ← به رفتار ← به جسم 🌿
🎁 فایل «از چاق تر شدن خوشحال باشید»؛ یه برگ برنده برای ذهن!
تو این فایل، درباره یه موضوع خیلی جالب صحبت شده:
🔄 اینکه چطور چاق تر شدن رو نه یه تهدید، بلکه یه فرصت برای شناخت ذهن ببینی
🌱 چطور با دیدن چاقی، مسیر آموزش ذهنی رو تقویت کنی
🔥 و چطور از همین احساسات منفی، یه جرقهی قوی برای شروع لاغری بزنی
چه تازه شروع کرده باشی، چه مدتی باشه که با ذهن کار میکنی، این فایل میتونه یه تلنگر عالی باشه برای رشد سریعترت! 🚀
📌 یادت باشه:
لاغری با ذهن یعنی مدیریت ذهن در برابر چاق تر شدن
نه ترس، نه جنگ… فقط آگاهی، احساس خوب و تغییر پایدار ❤️
با تکرار آگاهیهای درست، مخصوصاً از طریق فایل «از چاق تر شدن خوشحال باشید»، ذهن ناخودآگاهت آموزش میبینه و کمکم رفتار و جسمت هم باهاش هماهنگ میشن 🌈
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای کسب نتیجه عالی در مسیر لاغری با ذهن لازم است اطلاعات کامل و جامع درباره چگونگی تاثیر ذهن بر جسم داشته باشید تا با آگاهی و چشم باز در مسیر لاغری با ذهن به حرکت خود ادامه دهید.
بنابراین توصیه میکنم ابتدا محتوای نوشتاری درباره چاقتر شدن مطالعه کنید و سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده به شکل انشایی در بخش نظرات همین جلسه پاسخ دهید.
- با توجه به اینکه مدتهاست با چاقی زندگی میکنید، درک شما از نقش ذهن در چاقتر شدن چیست؟ شرح دهید.
- در گذشته چه چیزهایی شنیده یا دیدهاید که باعث ایجاد انتظار چاق شدن یا چاقتر شدن در شما شده است؟
- روشهایی که برای لاغر شدن استفاده کردهاید چه تاثیری بر ذهن شما برای لاغر شدن داشته است؟
- تلاشهای قبلی شما برای لاغر شدن چگونه بر ذهن شما برای چاقتر شدن تاثیر داشته است؟
- لاغری با ذهن چگونه باعث تغییر فرمولهای ذهنی و در نتیجه لاغر شدن شما میشود؟
- برداشت و درک خود را از محتوای آموزشی تصویری به صورت شرح انشایی بنویسید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر کامنتهای شما هستیم! 💬👇
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.46 از 101 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!


نشان های دریافت شده
به نام خدا
مهمترین و تاثیرگذارترین دلیل چاقی من ذهنم بود ، سالها با این فکر که دلیل چاقی من ورودی بیشتر از نیاز کالری به بدنم بود ، منطقی بود که باید کالری اضافه رو از طریق ورزش بسوزونم و جلو ورودی اضافی رو با رژیم و محدودیت غذایی بگیرم .
این فکر با عقل و منطق خیلی منطبق بود و باعث شده بود که به هر دری بزنم تا بتونم این کالری اضافی رو که نتیجه سالها رفتار اشتباه بود از بین ببرم و دست به دامان چند نوع رژیم ، ورزش ، قرص ، دمنوش و پیاده رویهای هر روزه و اجباری باشم.
اما مشکل من اینجا بود که به جای اینکه مسئله رو حل کنم ، سعی داشتم صورت مسئله رو پاک کنم ، من داشتم به جسمم سختی و رنج میدادم غافل از اینکه دلیل چاقی من درون خودم و ذهن چاقم بود .
سالها شنیده بودم که ما ارث چاقی داریم و با ازدواج چاق میشیم و این باعث شده بود که چاقی بعد از ازدواج برام طبیعی باشه ، و راحت چاقی رو بپذیرم ، بعد از اون دلایل دیگه این چاقی رو زیاد کردند که شامل بارداری ، زایمان ، شیردهی ، تیروئید و داروهای افسردگی که میخوردم ،اینها طی سالیان سال باعث شدند که من خودم رو محکوم به چاقی بدونم و به خودم ایمان نداشته باشم که من میتونم لاغر بشم .
در ذهنم بارداری و شیردهی مساوی بود با این فکر که ما دو نفر هستیم و باید به اندازه دو نفر بخوریم ، این باورهای اشتباه باعث میشد که رفتار غذایی نادرستی رو در پیش بگیرم و به اندازه دو نفر بخورم .
و باور دیگه که به چاقی بیشتر من دامن میزد این بود که یکی از عوارض بیماری تیروئید و داروهای اعصاب چاقیه و اینها همه منو محکوم به چاقی کرده بودند و باور دیگه ای که داشتم این بود که سوخت و ساز بدن من پائینه و بدن من در برابر رژیم و ورزش مقاومت میکنه و این باور اشتباه حاصل پیاده رویهای اجباری و بدون نتیجه من بود.
تکرار افکار اشتباه باعث ایجاد باور اشتباه و احساس بد در من میشد چون خودم رو محکوم به چاقی میدیدم و این حالم رو خراب میکرد و تصویر ذهنی چاقی از خودم رو برام در ذهنم ایجاد میکرد و این تصویر ذهنی چاق ، انتظار چاقی رو در من ایجاد میکرد و باعث بروز رفتارهای اشتباه در من میشد و در نهایت این حال بد و انتظار چاقی ، خودش رو در جسم من نشون میداد.
روشهایی که من برای لاغری استفاده کردم هیچ توجهی به ذهن نداشتند و به دنبال از بین بردن چاقی جسم من بودند و نمی فهمیدند که ذهن چاق من که با فرمولهای اشتباه برنامه نویسی شده بود دلیل چاقی من بود ، رفتارهای من طبق اون فرمولهای اشتباه ذهنم صورت میگرفت و من باید این فرمولها رو تغییر میدادم و ذهنم رو از این افکار و فرمولها خالی میکردم و فرمولهای صحیح رو جایگزین میکردم تا فرمولهای صحیح خود به خود رفتار صحیح رو در من ایجاد کنند و جسم متناسبی رو برای من بسازند.
و حالا من در مسیر لاغری با ذهن قرار دارم تا ذهنم رو دوباره بروز رسانی کنم و برنامه ها و فرمولهای جدید و صحیح رو براش تعریف کنم ، من با تلاش هر روز سعی میکنم تا اشتباهاتم رو بشناسم و اونها رو اصلاح کنم و عملکردم رو روز به روز بهتر کنم تا بهترین نتیجه رو برای خودم رقم بزنم.
به نام اوکه زیباست وزیبایی هارادوست دارد
فایل روگوش دادم یادم اومدکه منم توخانواده ی ۶نفره ای زندگی کردم که همه متناسب بودیم وفقط مادرم چاق بودکه اونم مدام میگفت به خاطربارداریم بوده ویه سری قرص که دکترگفته بودباعث چاقی میشه
وقتی ازدواج کردم خانواده همسرم هم خیلی چاق نبودندوهمسرمم متناسب بودامااین باور روداشتن که وقتی ازدواج میکنن چاق میشن وهمینم شد
امایادمه مثلا میرفتیم بیرون پیتزامیخوردیم من تاجایی که سیرمیشدم میخوردم وواقعا نمیتونستم بیشتربخورم
واطرافیانم مدام میگفتن خوش بحالت مااصلا نمیتونیم همچین کاری کنیم وبایدتا ته پیتزا یاهرنوع غذایی روبخوریم
بعدباردارکه شدم ۲۰کیلواضافه کردم چون میگفتن توالان ۲نفری .بعدشیردهی شروع شد .دوباره تو۲نفری
خلاصه این دونفردونفرکردنا اثرشوگذاشت ومن که قبل ازدواج ۶۰کیلوبودم حالا شده بودم ۸۰کیلو
اماجالبه که بازهم ترس غذایی نداشتم اصلا من کلا غذادوست ندارم هله هوله خوربودم
وباورمم این بود که هله هوله منوچاق میکنه
وجالبه که تودوره تناسب باترس غذایی آشناشدم🤭
الانم بعد۶سال ترس غذایی ندارم اما یکم باورهام بهم ریخت چون فکرکردم دیگه همه چیزحله وروره رورهاکردم وصبرنکردم که رشته عصبی پهن وپهن تربشه
امابه لطف دوره ۱سایزبیشتراضافه نکردم که اینم الان نزدیک ۱ساله تلاشم براینه که حتما هفته ۴تافایلوگوش بدم
وهمین لقمه کوچیک باعث شده حالا روزانه فایل گوش بدم. یاازدوره همی لاغری یا سایت. بعضی ازروزهام جفتش
روزانه متعدشدم ۵دقیقه ورزش کنم برای سلامتی بدنم
والان۱۹روز هست که انجام میدم وجالبه که تغیراتم شروع شده
ترکیب فایل وورزش باعث شده باورهام بیادسرجاش
وفرمولهای جدیدودرست بساز
نشان های دریافت شده
و خدایی که در این نزدیکیست
بله استاد عزیز منم اون اوایل که سایت رو شناخته بودم گاهی به سرم میزد که برم رژیم هم شروع کنم ولی ی حسی بهم میگفتی فقط همین یک راه برای لاغری وجود داره اونم لاغری با ذهن هست.اوایل کار پذیرش این نکته بسیار سخت بود چون حدود سی سال شنیده بودم که لاغری با نخوردن و رژیم مقدوره و یا این سالهای آخر میشنیدم که میشه با یه عمل جراحی به راحتی وزن کم کرد و لاغر شدن اما خیلی جالبه که همه اون اشخاصی که با جراحی لاغر شده بودن هیچ وقت ازشون نشنیدم یا حتی از پزشکان هم نشنیدم که بعد از سه عدد عمل جراحی لاغر موندن تا همیشه بلکه شنیده بودم که بعد از عمل اگه مراجعت نکنی و پرخوری کنی دوباره چاق و یا حتی چاق تر هم خواهی شد.وقتی این حرفها رو میشنیدم به خونم میگفتم خوب چه کاریه که خودتو بدی دست دکتر و چاقی به بدنت بخوره که یک مقدار لاغر بشی ولی بعدش دوباره همون اش و همون کاسه و این نتیجه بعد از عمل منو وادار میکرد که هرگز نخوام به این روش حتی اگر خیلی هم ارزان قیمت و با اضافه وزن پنج کیلو که من داشتم انجامش بدم.چون خواهرزاده مو دیدم چند ساله پیش عمل برداشت چربی از بدن انجام داد و چقدر درد و عذاب کشیدم و این منو مجاب میکرد که به روشهای سنتی فقط فکر کنم ولی بعد از سالها تلاش مستمر و پیگیری های مداوم دیگه خسته بودم از رژیم و ورزش و همش میگفتم خدایا میدونم روش راحتی وجود ندارد( چون اون موقع به ذهنم خطور نمیکرد که روش لاغری با ذهن وجود داره) پس به کاری کن من خلاصه بشم و جالبه که چون در ذهنم این آگاهی وجود داشت که یک زمانی در قاجار چاقی برای زنان مد بوده به این قضیه فکر میکردم و راه چاره به خدا میدادم که چاقی رو دوباره مد کن و بذار همه واقعا راحت بشن.ولی از اونجایی که خداوند میخواد که با علم و آگاهی جدید به انسانها دنیا رو جای بهتری برای زندگی بکنه از طریق استاد عزیز لاغری با ذهن به وجود اومد و منم توی سال ۱۴۰۲ با این روش آشنا شدم و یک مدتی بسیار خوب با این آگاهی ها کار کردم و بسیار هم خوب لاغر شدن طوری که هر کسی منو میدید میگفت چطور آنقدر خوب و آروم وزن کم کردی و منم به خاطر اشتباهم روش رو معرفی میکردم و از طرف دیگران مسخره میشدم و بعد کم کم کنار گذاشتم ولی با اینکه این روش رو کار نکردم اما به روشهای قبلی هم حتی فکر هم نکردم چون این اگاهی در من ثبت شده بود که روشهای دیگه بسیار سخت و دردسر ساز هستن و بعد از چند ماه دوباره عزمم رو جزم کردم و تمرینها رو شروع کردم اما این بار به خودم قول دادم که این صد گام دو مثه دفعه قبل با اشتیاق اما آرام و پیوسته انجام بدم نمیدونم که کارم درست هست یا نه اما اینجوری کار میکنم که یک فایل یا یک قدم رو چند روز کار میکنم و هیچ عجله ای ندارم و بسیار برام هیجان انگیزه که عادتهای و رفتارهای غذایی اسبق رو ندارم و عادتهای جدید جایگزین شدن توی همین بیست و چند قدم اول.بسیار خداوند رو سپاسگزارم و از شما استاد گرامی هم تشکر میکنم که نکات طلایی و ناب رو آموزش میدید.الهی شکر
یا حق
به نام خداوند جان و خردسلام خدمت استاد عزیز و دوستان هم مسیرمذهن چطور باعث چاقی تر شدنمون میشه؟وقتی حرف های چاقی کننده رو بارها و بارها شنیدم یه چیزی درونم شروع کرد به تغییر کردن میکرد مثل وقتایی که کسی از چاقی حرف میزد و یا وقتی که جلوی آینه میایستادم و خودم رو نقد میکردم یه تیکه از پازل ذهنی چاقی سر جاش قرار میگرفتدر واقع شنیدن درباری چاقی ، احساس ترس یا نگرانی از چاق تر شدن ، تصویرسازی ذهنی از بدن چاق و انتظار چاق شدن و… همون طور که می دونیم ذهن همیشه سعی می کنه چیزی که انتظارش رو داریم برامون خلق کنه پس در نتیجه ورودی های چاق کننده باعث ساختن فرمول های چاقی در ذهن من شدن مثلا وقتی میرفتم مهمانی یا مهمان خونمون می اومد شروع می کردن که چاق شدی یا داری چاق میشی و شروع میکردن به توصیه کردن از دیدگاه خودشون که باید غذا کمتر بخوری باید بری باشگاه یا پیاده روی و از خودشون حرف میزدند که برای لاغر شدن چه برنامه ریزی های کردند و چه نتایجی بدست آوردندپاسخ به سوالات مطرح شده:۱. با توجه به اینکه مدتهاست با چاقی زندگی میکنید، درک شما از نقش ذهن در چاقتر شدن چیست؟ ذهنی ما برای هرچیزی که زیاد بشنوه توجه کنه و یا دربارش فکر کنیم همان را برامون خلق میکنه مثل چاقی ۲.در گذشته چه چیزهایی شنیده یا دیدهاید که باعث ایجاد انتظار چاق شدن یا چاقتر شدن در شما شده است؟بیشترین چیزهای که درباره چاقی از اطرافیانم میشنیدم باعث میشد که انتظار چاق شدن داشته باشم و فکر میکردم که اره این طبیعی هست ۳. روشهایی که برای لاغر شدن استفاده کردهاید چه تاثیری بر ذهن شما برای لاغر شدن داشته؟هیچ تاثیری نداشت و تازه شرایط جسمی و روحی منو بدتر هم می کرد چون همه فشار بر روی جسم بود تا ذهن ۴. تلاشهای قبلی شما برای لاغر شدن چگونه بر ذهن شما برای چاقتر شدن تاثیر داشته است؟چون بیشتر تمرکز من روی غذا و تاثیر چاق کنندشون بودم مثلا من کم میخوردم اما در ذهنم همیشه به فکر خوردن غذا بودم یا میگفتم فلان غذا چاق کنندست یا فلان مقدار کالری رو داره۵. لاغری با ذهن چگونه باعث تغییر فرمولهای ذهنی و در نتیجه لاغر شدن شما میشود؟ با فایل گوشی کردن، و انجام تمرینات و نوشتن خواندن نگرشمون عوض می شود و لاغری با ذهن جایگزین چاقی می شود ولی باید صبر و استمرار داشته باشیمبا تشکر از استاد بزرگوار به امید موفقیت برای همه دوستان هم مسیرم
نشان های دریافت شده
به نام خدایی بخشنده ومهربان
سلام خدمت استاد عطارروشن وهمه دوستان هم مسیر
اموزش،ذهنی له جه شکل درست من نفوذ میکنه و چطور ازش استفاده کنم و خلق کردم تو وجودمون یاد بگیریم وبا هرتمرین انجه تو ذهنم ذخیره میشه تبدیل به لاغری تو جسم بشه
از چه زمانی من حسکردم چاق و چاقتر شدم ؟
اون روز تو افکار مهم بود که لاغر باشم ولی بلد نبود که چی شده که به این مرحله جاقی رسیدم اول هیچ نشانه نداشتم فرد معمولی بودم کمی تپل بودن ولی ترس از چاقی شدن امد سراغم شاید هنوز انقدر چاق نبود ولی ترس داشتم و برای جلوگیری ازچاقی شدن ورژیم شروع کردم تصویر چاقتر که تو ذهنم شکل گرفته بود .با وزن کردن و اندازه گیری با دیدن خودم حال بد میشد وهزار با احساس خراب خوردم ذهن ناخداکاه با حس بد برام آیندهام آماده می کرد تازه هی با تکرار عدد ترازو تو ذهن ناخداکاه ذخیره شد هرجی مراقبت کردم هی چاق و چاقتر میشدم هر رفتار وعمل کردی که تغیبر احساس برای من ایحاد میشد حتما ذخیره ذهنم میشد ومن جاق چاقتر شدم
وحالا که تومسیر برکشت هستم من هرکاری که امتحان کردم حالا برای لاغر شدن مخالفش دارن انجام میدم ونتیجه مخالف هم داره ارام ارام هر اشکال که ساخته بود به شکرخدا ترمیم کردم هر رفتار گفتار و عمل کرد اتفاقی که افتاد همه فبل ازچاقی شدن داشتم تواین مسیر رو هم اول اگاهیش یاد گرفتم نوشتهام دوره تهیه کردم آموزش دیدم و اطلاعات هی به ذهنم دادم خوب هنوز لاغر نشدم وبازم هی تکرار دورهام دیگه تهیه کردم درحال حس خوب با تکرار دارم میکنم حسم بهش خوب هست جزوه یی یخشی اززندگیم شده وقت بهش دادم مراحل ترس فشار وانتظار لاغرشدن جاکزین شد ودیکه دیگه جای ترس ازچاقی امید به لاغری جاگزین شد ترس از لاغری نشدن بازم ادامه دادم ازخودم گرفتم ا این مرحله ازش عبور کردم و مرحله به مرحله کلیوی به کلیوی افکار لاغر کننده وارد ذهنم کردم
انقدر انجامش دادم که وزن اکاهی افکار لاغر کننده غلبه کرد بر افکار چاقی کننده و روند چاقی من توقف پیدا کرد و بد بازم اکاهی به ذهنم دادم خوراک ذهنم ولاغری هی بیشترو بیشتر بهش وتوجه کردم به هیج موضوع بی فایده به ذهنم ندادم وارهادی اشتباه از خودم گرفتم و یقینم هی بیشتر وبیشتر شد حالا دارم تومسیر تازه دارم هی لاغر ولاغر میشم جسم تحت فرمان مغزم هست مغزم تحت تاثیر فرمولهای لاغر هست و داره دستور وسلول سازی سالم برای بدنم داره می سازه و داره نوسازی و ترمیم توبخش سلامتی هم داره بهبود پیدا میکنه
من هرچیزی که یاد گرفتم به شکر خدایی عزیزم بهش عمل کزد تغیبرات ایحاد کردم تغییر عادت دادم ترک عادت اشتباه مسیر چاقیخودم اول شناختم بعد عادت بهتر جاگزین کردم سعی شد که از اون عادتهای اشتباه استفاده نکنم و اول آگاهانه این کار انجام میدادم کمار کم داره بخش خداکاه این کار انجام میدم ودستوراتش بهتر برام صادر میکنه اگه من هربخش که گفتم اجرایی نکرده بودم این موفقعیت برای من نبود
شب فبل دخترم برام شلوار تهیه کرد وفتی اورد منزل گفت مامان این شلوار از رنگشت خوش آمد اما سایز تو نیست رنگهای خوشکل دیگه داشت ولی گفتم تن نمیشه من رفتم حمام بد از حمام همون شلواری که دخترم چند ماه فبل سایز بزرگترش برام خریده بود سایزم میدونست این بارسایز کوچکتر خریده تنم کردم حلوی اینه خودم دیدم دستم مشت کردم حسابی به اون فرد تو اینه به خودم عزیزم افرین گفتم بهش گفتم تو دارایی موفق میشی فقط ادامه بده ازهیج جیزی نترس با دل قرص ادامه بده این شلوار سایز کوچکتر هدیه استمرار توست وفتی دخترم دید گفت سه سایز فرق کردی که این سایز اندازهات شده تپاین مسیر نیروپی محرک لاغری وتغیبر فقط استمرار با حال حس خوب هست که ادامه دادن تغییر تو رفتار گفتار وعمل کرد وتکرار آموزشها با حس اطمینان نتیجه میده ومن دارم لاغری خودم مرحله به مرحله کسترش میدم خدایا شکرت
خدا پشت وپناهتون یا حق حق نگه دارتون
نشان های دریافت شده
سلام و عرض ادب و احترام
استاد داخل این ویدیو میگین که یک ساعت روی تردمیل راه رفتین و فایل نگاه کردین و گوش دادین، میشه بفرمایین چرا روی تردمیل؟!
چرا مثلا نشسته گوش ندادین
یا مثلا دراز نکشیدین و گوش بدین
ممنون میشم پاسخ بدین
باتشکر