ترس از چاق تر شدن یکی از بزرگترین چالش های افراد چاق است.
سالهای زیادی از عمرم با چاقی گذشت و در تمام این سالها ترازو و عددی که قرار است نشان دهد جز کابوس های ذهن من بود.
چرا از چاق تر شدن ترس داریم
از کودکی چاق بودم و دلایل منطقی و متعددی برای چاقی خودم داشتم از جمله اینکه چاقی من ارثی است، چاقی من بخاطر کم تحرکی است، من بخاطر پایین بودن سوخت و سازم چاق هستم و ….
نکته جالب اینکه من و همه افراد چاق دلایل چاق بودنشان را از دیگران شنیده اند و خودشان هیچ دلیل و منطقی برای آن ندارند. به این صورت که من با تحقیق یا بررسی به دلایل چاق بودنم نرسیده بودم فقط چون دیگران درباره چاقی من این نظر را داشتند من هم قبول کرده بودم.
اینکه چرا به سادگی و بدون فکر کردن به دلیل و منطق، دلایل چاق بودن خود را پذیرفته ایم بخاطر اهمیت و اعتباری است که برای حرف دیگران قائل هستیم و این کاملا طبیعی است.
وقتی خودمان برای چاق شدن اقدام نکرده ایم بنابراین طبیعی است که هر دلیلی به ما گفته شود را قبول می کنیم.
وقتی دلایل منطقی برای چاقی خود داشته باشیم از آنجا که نمی توانیم آن دلایل را خنثی کنیم بنابراین به صورت خودبخودی ترس از چاق تر شدن در ما ایجاد می شود.
من هر سال بزرگتر می شدم و بیشتر از سال قبل می شنیدم که چاقی من ارثی است، چاقی من بخاطر کم تحرکی و کلی دلیل دیگر است بنابراین از آنجا که من اقدام عملی یا قانع کننده ای برای برطرف کردن دلایل چاقی خودم انجام نداده بودم بنابراین طبیعی است که هر سال انتظار چاق تر شدن داشته باشم و دقیقا هم همین شرایط را تجربه می کردم و من سال به سال چاق تر می شدم.
اگر شما هم مانند من تجربه هر سال چاق تر شدن را داشته اید اکنون دلیل آن برای شما واضح شده است. بنابراین هرچه ما چاق تر شدیم به این دلیل نبوده است که استعداد چاقی ما رشد کرده یا توانایی ما برای مقابله با چاقی کمتر شده است بلکه به این دلیل ساده بوده است که ما نتوانسته ایم در مقابل دلایل منطقی چاق بودن خود دلایل منطقی برای لاغر بودن ایجاد کنیم.
به همین دلیل چاقی به شکل فزاینده در ذهن ما رشد و گسترش پیدا کرده و به مرور باعث چاق تر شدن ما شده است.
در لاغری با ذهن از چاق تر شدن خوشحال باشید
از آنجاکه روش لاغری با ذهن با همه روش های لاغری تفاوت دارد نه تنها از چاق تر شدن نباید ترس داشته باشید بلکه از چاق تر شدن باید خوشحال باشید.
لاغری با ذهن یک هنر است که باید آن را آموخت.
همانگونه که برای یادگیری هر هنری هرچه اطلاعات بیشتری درباره آن هنر داشته باشید به شکل بهتری می توانید آن را ارائه دهید، در هنر لاغری با ذهن نیز هرچه شما درباره عملکرد ذهن و چگونگی تاثیر آموزشی ذهنی بر جسم اطلاعات بیشتری داشته باشید به شکل بهتری می توانید در این مسیر حرکت کرده و نتایج عالی کسب کنید.
آموزش ذهنی و تاثیر بر جسم
برای درک بهتر آموزش لاغری با ذهن بهتر است درباره چگونگی آموزش ذهنی چاقی با ذهن و تاثیر آن بر جسم صحبت کنیم.
چرا که ممکن است برخی از خوانندگان این متن در حال حاظر چاق باشند پس درک تاثیر ذهن بر جسم برای لاغر شدن برای آنها اندکی مشکل است چون تجربه این آموزش و لمس نتیجه آن را ندارند.
اما همه ما درباره چاق و چاق تر شدن تجربیات زیادی داریم بنابراین توضیح آموزش ذهنی چگونه چاق شدن و تاثیر ذهن بر جسم در چاق شدن را به خوبی درک می کنیم.
چاقی با ذهن
همه انسانها در ابتدا متناسب بوده اند. حتی آنان که از نوزادی اضافه وزن داشته اند در مراحل رشد و تشکیل جنین متناسب بوده اند.
زندگی کردن در خانواده ای که اعضای آن چاق هستند سبب می شود که فرمول ها و آگاهی های چاق کننده از طریق صحبت کردن افراد خانواده با یکدیگر و همچنین دیدن رفتارهای آنان وارد ذهن فرد شود.
این آگاهی به دلیل بارها تکرار شدن سبب می شود که به مرور احساس فرد تغییر کند.
به این شکل که هربار درباره چاقی صحبتی می شنود احساس ترس و نگرانی از چاق شدن یا به شکل ساده تر انتظار چاق شدن در او شکل بگیرد.
ترکیب شنیده ها یا دیده ها با تغییر احساس سبب ایجاد فرمول های چاقی در ذهن می شود.
زمانی که فرمول های چاقی در ذهن فرد افزایش می یابند تبدیل به تصاویر چاق در ذهن فرد می شوند و انتظار چاق شدن در فرد شکل می گیرد.
این مراحل به شکل خودبخودی و بدون اطلاع فرد انجام میشود.
شنیدن درباره چاقی = ایجاد فرمول های چاقی ذهن = ایجاد تصاویر ذهنی چاق = انتظار چاق شدن = چاق شدن
این فرایند می تواند در چند سال انجام شود همچنین می تواند در چند ماه یا حتی چند هفته و در برخی موارد در چند دقیقه طی شود. بستگی به تمرکز فرد و شرایط دریافت آگاهی و اعتباری فردی است که درباره چاقی امکان چاق شدن صحبت می کند.
چاقی با ذهن چگونه است
انتظار چاق شدن سبب می شود که فرمول های چاق کننده در مغز فرد به دستورات عملی تبدیل شوند و به مرور رفتارهای فرد تغییر می کند و جسم او چاق و چاق تر شود.
دستورات مغزی علاوه بر تغییر رفتار فردی که ذهن چاق دارد سبب تغییر سلول سازی و عملکرد جسم فرد می شود و به مرور جسم فرد تغییر کرده و چاق می شود.
در مثالی دیگر ممکن است فرد در خانواده ای متناسب زندگی کرده باشد و هیچگونه افکار و فرمول های چاق کننده در ذهن نداشته باشد و هیچونه ترسی از چاق و چاق تر شدن نداشته باشد.
این فرد به دلایل مختلف ممکن است تمام مراحلی که فرد مثال قبلی در چند سال طی کرده بود را ظرف چند دقیقه طی کند و در ذهن او انتظار چاق شدن ایجاد شود.
برای مثال ممکن است فرد به هر دلیلی به پزشک مراجعه کند و پزشک برای حل مشکل فرد اقدام به تجویز دارو کند و ضمن شرح چگونگی مصرف دارو به فرد تذکر دهد که فلان دارو خاصیت چاق کنندگی دارد و باید مراقب چاق شدن باشد.
شنیدن این تذکر از پزشک که ذهن فرد شحص معتمدی است سبب می شود به راحتی ظرف چند لحظه بدون ایجاد فرمول های چاق کننده، انتظار چاق شدن ایجاد شود.
انتظار چاق شدن به صورت جهشی در ذهن فرد ایجاد می شود چرا که در حالت عادی ابتدا باید فرمول های چاق کننده از طریق تکرار هزاران بار آگاهی های چاق کننده در ذهن ایجاد شده و سپس انتظار چاقی در ذهن فرد ایجاد می شود اما در شرایط مثال زده شده انتظار چاق شدن به صورت جهشی بدون ایجاد فرمول های چاق کننده در ذهن فرد شکل می گیرد.
اولین نتیجه و نشانه ایجاد انتظار چاقی در فرد، ترس از چاق شدن است.
ترس از چاق شدن بعد از شروع مراحل چاق شدن به ترس از چاق تر شدن تبدیل می شود و این چرخه ادامه پیدا می کند و سبب افزایش وزن و سایز فرد طی سالهای متمادی می شود.
این طریق یادگیری چاقی در ذهن و تبدیل شدن افکار و فرمول های ذهنی به چاقی جسمی است.
لاغری با ذهن چگونه است
لاغری با ذهن دقیقا به شکل چاقی با ذهن صورت می گیرد با این تفاوت که به جای آگاهی و ورودی های چاق کننده، اطلاعات لاغر کننده از طریق فایل های آموزشی به ذهن داده می شود.
با تکرار کردن و انجام تمرینات آموزشی مراحل تثبیت و نفوذ آگاهی های لاغر کننده را انجام می دهیم و این آگاهی ها در ابتدا باعث تغییر احساس ما می شوند. به شکلی که دیگر از چاق تر شدن ترسی نداریم، امیدواری بیشتری برای لاغر شدن داریم و …
پس از تاثیر آگاهی های لاغری بر احساس، به مرور رفتارهای ما تغییر می کنند.
میل به خوردن های ما تغییر می کند، اشتهای ما تغییر می کند، حرص و ولع قبلی برای خوردن را نداریم و بسیاری تغییرات رفتاری ریز و درشت در ما ایجاد می شود.
پس از این مرحله نوبت به تاثیر آگاهی های لاغر کننده بر جسم می رسد و به مرور جسم ما تغییر می کند.
این پروسه برای همه افرادی که چاق هستند باید طی شود و برای همه یکسان است اما زمان طی شدن مراحل آن برای هر فرد متفاوت و مخصوص به خودش است.
ممکن است فردی در طی چند هفته این مراحل را طی کرده جسم او شروع به تغییر کردن کند، از طرفی ممکن است فردی چندین ماه از مطالب آموزشی استفاده کند و مراحل اولیه مثل تاثیر در احساس، افکار و رفتارهای فرد ایجاد شده باشد اما سبب تغییر جسمی و شروع لاغری نشده باشد.
عوامل مؤثر بر لاغری با ذهن
تاثیر آموزش های لاغری با ذهن به شکل جدی تحت تاثیر زندگی روزمره فرد است.
به این شکل که اگر فرد به آگاهی هایی که در طی زندگی روزمره به ذهن خود می دهد توجهی نداشته باشد و همواره اطلاعات و آگاهی وارد ذهن خود کند که نتیجه آن ایجاد احساس بد و ناامیدی در فرد باشد سبب می شود که آگاهی های لاغری با ذهن به راحتی نابود شوند و هیچ تاثیری در فرد نداشته باشند.
به همین دلیل علاوه بر اهمیت اشتیاق و استمرار در یادگیری لاغری با ذهن باید در کنترل ورودی های ذهن خود کوشا باشیم.
در فایل آموزشی از چاق تر شدن خوشحال باشید موضوعات بسیار مهمی مطرح شده است که علاوه بر مفید بودن برای افرادی که به در شروع مسیر لاغری با ذهن هستند مفید و تاثیرگذار است بلکه برای سایر دوستانی که مدتهاست در مسیر لاغری با ذهن هستند و نتایج عالی کسب کرده اند نیز بسیار مفید می باشد.
اطمینان دارم با دریافت آگاهی های ارائه شده در فایل آموزشی از چاق تر شدن خوشحال باشید و تکرار آن که سبب درک آگاهی در ذهن ناخودآگاه شما می شود روند حرکت شما در مسیر لاغری با ذهن تغییرات اساسی و مثبت خواهد داشت و نتایج شما بهتر خواهد شد.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای کسب نتیجه عالی در مسیر لاغری با ذهن لازم است اطلاعات کامل و جامع درباره چگونگی تاثیر ذهن بر جسم داشته باشید تا با آگاهی و چشم باز در مسیر لاغری با ذهن به حرکت خود ادامه دهید.
بنابراین توصیه می کنم ابتدا محتوای نوشتاری درباره چاق تر شدن مطالعه کنید و سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده به شکل انشایی در بخش نظرات همین جلسه پاسخ دهید.
- با توجه به اینکه مدت هاست با چاقی زندگی میکنید درک شما از نقش ذهن در چاق تر شدن چیست؟ شرح دهید.
- در گذشته چه چیزهایی شنیده یا دیده اید که باعث ایجاد انتظار چاق شدن یا چاق تر شدن در شما شده است؟
- روش هایی که برای لاغر شدن استفاده کرده اید چه تاثیری بر ذهن شما برای لاغر شدن داشته است؟
- تلاش های قبلی شما برای لاغر شدن چگونه بر ذهن شما برای چاق تر شدن تاثیر داشته است؟
- لاغری با ذهن چگونه باعث تغییر فرمول های ذهنی و در نتیجه لاغر شدن شما می شود؟
- برداشت و درک خود را از محتوای آموزشی تصویری به صورت شرح انشایی بنویسید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.28 از 74 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خدای مهربان🌸
سلام به استاد عزیز و دوستان گرامی سایت تناسب فکری🌺
گام ۲۱: از چاقتر شدن خوشحال باشید🦋
ترس از چاقتر شدن یکی از بزرگترین چالشهای افراد چاقه،خیلی از ما دلایل منطقی و متعددی رو برای چاقیمون داریم،اینکه چاقی ارثیه،به خاطر کم تحرکیه،به خاطر پایین بودن سوخت و سازه ،و این دلیلها رو هم از دیگران شنیدیم،
خودمون هیچ دلیل و منطقی برای چاقیمون نداریم،و فقط چون دیگران درباره چاقیمون این نظر رو داشتن، ما هم قبول کردیم،
اینکه چرا ما به سادگی و بدون فکر کردن به دلیل و منطق دلایل چاق بودنمون رو پذیرفتیم، به خاطر اهمیت و اعتباریه که برای حرف دیگران قائلیم و این کاملاً طبیعیه،
وقتی خودم برای چاق شدن اقدام نکردم، برای همین طبیعیه که هر دلیلی که بهم میگن رو قبول میکنم،پس وقتی دلایل منطقی برای چاقی خودم داشته باشم،از اونجایی که نمیتونم اون دلایل رو خنثی کنم،بنابراین به صورت خود به خودی ترس از چاقتر شدن در من ایجاد میشه.
پس هر چقدر که من چاقتر شدم،به این دلیل نبوده که استعداد چاقی من رشد کرده،یا توانایی من برای مقابله با چاقی کمتر شده،بلکه به این دلیل بوده که من نتونستم در مقابل دلایل منطقی چاق بودنم،دلایل منطقی برای لاغر بودنم ایجاد کنم،
برای همینه که چاقی به شکل فزاینده در ذهنم رشد و گسترش پیدا کرده و به مرور باعث چاقتر شدنم شده.
لاغری با ذهن یک هنره که باید اونو یاد بگیرم،همونطور که برای یادگیری هر هنری هرچه اطلاعات بیشتری درباره اون هنر داشته باشم به شکل بهتری میتونم اونو ارائه بدم،در هنر لاغری با ذهن هم، هر چقدر که بیشتر درباره عملکرد ذهن و چگونگی تاثیر آموزش ذهنی بر جسمم اطلاعات بیشتری داشته باشم،به شکل بهتری میتونم در این مسیر حرکت کنم و نتایج عالی کسب کنم.
باید بدونم که من در ابتدا متناسب بودم، و بعد زندگی کردن توی خانوادهای که اعضای اون چاقن، باعث شد که فرمولها و آگاهیهای چاق کننده از طریق صحبت کردن افراد خانواده با یکدیگر و همینطور دیدن رفتارهای اونا وارد ذهنم بشه،این آگاهی به دلیله بارها تکرار شدن باعث میشه که به مرور احساسم تغییر کنه،به این شکل که هر بار درباره چاقی صحبت میشنوم، احساس ترس و نگرانی از چاق شدن، یا به شکل سادهتر انتظار چاق شدن در من شکل بگیره.
ترکیب شنیدهها یا دیدهها با تغییر احساس،باعث ایجاد فرمولهای ذهن چاقی در ذهنم میشه،وقتی که فرمولهای چاقی در ذهن افزایش پیدا میکنه، تبدیل به تصاویر چاق در ذهنم میشه و انتظار چاق شدن در من شکل میگیره،و این مراحل به شکل خود به خودی و بدون اطلاع من انجام میشه،شنیدن درباره چاقی= ایجاد فرمولهای چاقی ذهن= ایجاد تصاویر ذهنی چاق= انتظار چاق شدن =چاق شدن.
این فرایند میتونه در طی چند سال انجام بشه،همچنین میتونه در چند ماه یا حتی چند هفته و در برخی موارد هم در چند دقیقه طی بشه،بستگی به تمرکزم و شرایط دریافت آگاهی و اعتبار فردیه که درباره چاقی و امکان چاق شدن صحبت میکنه.
چاقی با ذهن چگونه است؟؟انتظار چاق شدن باعث میشه که فرمولهای چاق کننده در مغز به دستورات عملی تبدیل بشن و به مرور رفتارهام تغییر میکنه و جسمم چاق و چاقتر میشه.
دستورات مغزی علاوه بر تغییر رفتارم،باعث تغییر سلول سازی و عملکرد جسم هم میشه و به مرور جسم هم تغییر میکنه و چاق میشه.
لاغری با ذهن دقیقاً به شکل چاقی با ذهنه،با این تفاوت که به جای آگاهی و ورودیهای چاق کننده، اطلاعات لاغر کننده از طریق فایلهای آموزشی به ذهنمون میدیم.
و میتونم با تکرار کردن و انجام تمرینات آموزشی مراحل تثبیت و نفوذ آگاهیهای لاغر کننده رو انجام بدم و این آگاهیها در ابتدا باعث تغییر احساسم میشن،به شکلی که دیگه از چاقتر شدن ترسی ندارم، و امیدواری بیشتری برای لاغر شدن دارم.
پس از تاثیر آگاهیهای لاغری بر احساس، به مرور رفتارهام هم تغییر میکنن،میل به خوردنهام تغییر میکنه،اشتهام تغییر میکنه،دیگه حرص و ولع قبلی برای خوردن رو ندارم و بسیاری تغییرات رفتاری ریز و درشت در من ایجاد میشه.
پس از این مرحله نوبت به تاثیر آگاهیهای لاغر کننده بر جسم میرسه و به مرور جسم هم تغییر میکنه،این پروسه برای همه افرادی که چاقن باید طی بشه،و برای همه یکسانه،اما زمان طی شدن مراحل اون برای هر فرد متفاوت و مخصوص به خودشه.
عوامل موثر بر لاغری با ذهن،
تاثیر آموزشهای لاغری با ذهن به شکل جدی تحت تاثیر زندگی روزمره منه،به این شکل که اگه به آگاهیهایی که در طی زندگی روزمره به ذهنم میدم توجهی نداشته باشم و همواره اطلاعات و آگاهی وارد ذهنم کنم که نتیجه اون ایجاد احساس بد و ناامیدی در من بشه،باعث میشه که آگاهیهای لاغری با ذهن به راحتی نابود بشن و هیچ تاثیری در من نداشته باشن،برای همین علاوه بر اهمیت اشتیاق و استمرار در یادگیری لاغری با ذهن،باید در کنترل ورودیهای ذهنم هم کوشا باشم.
هر چقدر بیشتر از نحوه آموزش ذهنی و چگونگی تاثیرش در جسمم اطلاع داشته باشم بهتر میتونم درک کنم که این مسیر رو چه جوری حرکت کنم،یعنی هر لحظه میدونم که دیگه کجای کارم.
پس باید بدونم که آموزش ذهنی اصلاً چیکار میکنه و موضوع مهمترش اینه که آموزش ذهنی به چه شکل در جسم من خودش رو نشون میده،وقتی این دوتا رو بدونم دیگه در مسیر لاغری با ذهن میتونم با شور و اشتیاق و انگیزه ادامه بدم.
پس باید بدونم که آموزش ذهنی چه جوری در من نفوذ میکنه و چطور به رفتارم و به جسم من تبدیل میشه،هر چقدر بتونم اینو درک کنم اون وقت در تموم جنبههای زندگیم هم میدونم که چطور باید زندگیم رو خلق کنم، میدونم که چطور باید با استفاده از ذهنم اون شرایطی که دوست دارم رو در زندگیم خلق کنم.
پس یکی از مهمترین مراحل لاغری با ذهن و کلاً آموزشهای ذهنی اینه که به این درک برسم که دارم با خودم چیکار میکنم و این آموزشهایی که میبینم این فایلهایی که گوش میدم و تمریناتی که انجام میدم چه نتیجهای در جسم من میذاره،چطور در جسمم قراره به نتیجه تبدیل بشه.
اول باید درباره چاقی بدونم و درک کنم چطور آموزش ذهنی من درباره چاقی به جسمم تبدیل شده.
اول از یه زمانی متوجه شدم که چاق شدم، مثلاً لباسهام برام تنگ شد و احساس کردم که دیگه لباسهام بهم چسبون شده،و یا اینکه دیگران هم بهم گفتن چاق شدی.
و این از یک روزی شروع شده،اما از خیلی روزای قبلتر ذهنم شروع میکرده به یادگیری و اضافه شدن فرمولهای چاق کننده،یعنی آگاهیهای مربوط به چاک کنندگی وارد ذهنم شده،هیچ نشانی از چاق شدن هم در من نداشته،یواش یواش اولین نشانههاش در من احساس ترس از چاقتر شدن بوده،از چاق شدن بوده،
پس اول هیچ نشانهای من نداشتم،اما آگاهیهای چاق کننده وارد ذهنم میشدن،اولین نشانههاش اینه که من ترس از چاق شدن در وجودم شکل میگیره و حسش میکنم که نکنه من چاق بشم.
یه مدتی هم میگذره بازم هنوز چاق نشدم،باز یه مدت میگذره ترس تبدیل میشه به عمل،یعنی من هنوز چاق نیستم، اما شروع میکنم جلوگیری از چاق شدن،و این میشه تلاش کردن برای جلوگیری از چاق شدن،یعنی در ذهنم بر اساس اطلاعاتی که وارد شده، تصویرهای چاق از خودم که اون زمان هنوز متناسب هستم شکل گرفته،و اون تصویر یواش یواش بعداً در جسمم تبدیل میشه به جسمم و به واقعیتم.
و در مراحل چاقتر شدن هم به همین شکله،مثلاً دو کیلو اضافه وزن پیدا کردم، ترسم بیشتر میشه،هی نگاه به خودم میکنم،بررسی میکنم،میرم روی ترازو،هی متر میگیرم،سایز لباسم رو بررسی میکنم،اینجا تصویر چاقی جدیدی در من به شکل جدیدی به وجود اومده که دارم این تصویر رو به خودم میدیم، به ذهنم میدم با چشمهام.
یعنی با چشمام خودم رو توی آینه نگاه میکنم، حالم بد میشه،یعنی تصویری که دارم میبینم از خودم، حالا چه با چشمم جسمم رو میبینم،چه ترازو رو دارم نگاه میکنم،عدد ترازو رو دارم میبینم،اون بلافاصله ترکیب میشه،
چون بلافاصله احساس بدی در من شکل میگیره،
وقتی تصویری که با چشمم میبینم، با احساس بد ادغام بشه، دقیقاً اون خوراک ذهن ناخودآگاهه،قشنگ میره میشینه در ذهن ناخودآگاه،
و چون که در من تغییر احساسی به وجود آورده، اهمیتی نداره برای ذهن ناخودآگاهم که آیا این تغییر احساسی یک احساس خوبه یا احساس بده،
پس وقتی تصویری از خودم میبینم و احساسم تغییر میکنه،نه به سمت خوب،فرقی برای ذهن ناخودآگاه نداره به سمت بد یا خوب باشه، وقتی احساسم تغییر میکنه،از دیدن خودم،از دیدن عدد روی ترازو، اون تصویر به عنوان واقعیتم در ذهن ناخودآگاهم ثبت میشه و از اون روز به بعد من ترسم بیشتر میشه از چاقتر شدن،
خب عملم چه تغییری میکنه؟؟تلاشم رو بیشتر میکنم برای اینکه جلوگیری کنم از چاقتر شدن.
اما از اونجایی که ذهن ناخودآگاه همواره در جهت گسترش من به سمت خواستههام حرکت میکنه،با اینکه تلاش میکنم چاقتر نشم،با اینکه خیلی دارم مراقبت میکنم،اما چاقتر میشم و این چرخه بارها و بارها تکرار میشه.
پس هر بار که من هی عدد ترازو رو میبینم حالم بد میشه،
هی تغییر احساسی در من شکل میگیره،عکسِ تصویر خودم در ذهنم ذخیره میشه،به عنوان تصویر جدید دیگه اونو میپذیرم،
و وقتی هم که دیگران حرفی میزنن درباره چاقیم و حالم تغییر میکنه، احساسم تغییر میکنه،اون حرف قبول میشه توسط ذهن ناخودآگاهم.
هر فکری، هر حرفی که میشنوم،هر تصویری که ببینم،اگر در من تغییر احساسی به وجود بیاره، به راحتی در ذهن ناخودآگاهم ذخیره میشه و اون فکر به واقعیت تبدیل میشه،این پروسه در چاق شدن و چاقتر شدن رو همهمون تجربش کردیم.
پس قبل از اینکه بدن شروع کنه به چاق شدن، در ذهن ما افکار مختلف وارد شده،اینقدر یه سری حرفها شنیدیم،یه سری تذکرها شنیدیم،یه سری ترسها در ما ایجاد شده که انتظار ما از خودمون چاقی شده.
ممکنه رفته باشی پزشک یه دارویی برای شما تجویز کرده که این دارو رو بخور،
ولی شاید یکی از عوارضش چاق شدن باشه مراقب باش،کافیه همین حرف رو از شخصی بشنوی که مورد قبولته، مثلاً یک پزشک.
برای همینه که خیلی از تبلیغات لاغری در رسانهها رو میان با یه روپوش پزشکی نشون میدن، فردی که روپوش پزشکی داره، اومده درباره این محصول حرف میزنه،چون در ذهن ناخودآگاه شما این روپوش پزشکی یعنی یکی که خیلی بلده،
یکی که مورد قبوله، یکی که مورد اعتماده، یکی که درباره سلامتی خیلی میدونه،دیدگاه شما درباره روپوش پزشکی، حالا به تن هر کسی کنن ،شما میگی این حرف درسته،
پس خیلی مهمه که شما حرف رو از کی میشنوی درباره چاق شدن که داره به شما یک تذکری میده،خیلیها به خاطر همین تذکر پزشکها چاق شدن.
خیلی از خانمها هستن به خاطر بارداریشون چاق شدن،هزاران بار شنیدن که یکی از عوارض باردار شدن چاق شدنه،در مورد کار، کار پشت میزی چاقی میاره،سن بره بالا چاق میشی،ازدواج کنی چاق میشی،و چقدر از این افکار در ذهن ما هست و وارد شده و همه اینها قبل از شروع چاق شدن ماست،
پس در مورد لاغر شدن هم روال همینه،
پس حالا که بعد از این همه سال تلاش کردم از روشهای مختلف، جلوی چاقتر شدنم رو بگیرم و نتیجه نگرفتم، و به مسیر لاغری با ذهن هدایت شدم و شروع کردم به گوش دادن فایلهای آموزشی.
این یعنی که من دارم آگاهی مربوط به لاغر شدن رو الان دارم به ذهنم میدم،
این در حالیه که من چاقم هنوز،تمریناتم رو انجام میدم در حالی که هنوز چاقم،در سایت مینویسم، نوشتههای دیگران رو میخونم، بارها گوش میدم،یک هفته، دو هفته، سه هفته،ولی هنوز چاقم،ولی بازم دارم اطلاعات و آگاهی جدید رو وارد ذهنم میکنم،
مثل کِی؟؟؟همون اوایل که متناسب بودم و آگاهی چاقی رو وارد ذهنم میکردم،
من که چاق نشده بودم که آگاهیش رو وارد میکردم، در حالی که متناسب بودم شروع کرده بودم به وارد کردن آگاهی،یک ماه، دو ماه،بستگی داره به اون منبعی که آگاهی رو بهم میده،اگه پراکنده از اطرافیان حرف بشنوم، فاصله شروع آگاهی در ذهنم با تبدیل شدن به جسم چاق، خیلی زمان بره.
اما اونایی که مثلاً رفتن پیش یه پزشک و پزشک بهشون تذکر داده که به خاطر این بیماری شما باید این دارو رو مصرف کنی و از عوارض این دارو چاق شدنه،اونا خیلی سریعتر چاق شدن،چرا؟؟چون دیگه از روزی که اولین قرص رو خوردن برای درمان اون بیماری، انتظار چاق شدن رو داشته، و در طی مدت کوتاهی اضافه وزن قابل توجهی این افراد اضافه میکنن،
چرا ؟؟چون اون فردی که بهشون گفته مراقب باش پزشک بوده،اینا یقین دارن به حرف پزشک و باورش کردن و نتیجهاش رو هم گرفتن.
پس برای لاغر شدن هم باید همین پروسه رو طی کنم،برای همینه که لاغر شدن همون چاق شدنه اما در جهت مخالف.
یعنی من الان چاقم،شروع میکنم به وارد کردن اطلاعات لاغر کننده،تمرین انجام میدم،
فایلها رو گوش میکنم،
بارها تکرار میکنم، در سایت مینویسم،اما هنوز چاقم،
حالا چه اتفاقی ممکنه بیفته؟؟ممکنه در هفتههای اول، دوم، سوم، چهارم، بستگی داره که این آگاهیها کِی بخواد غلبه کنه بر افکار قبلی من،
پس اینکه روند اضافه وزن قبلی من ادامه داشته باشه کاملاً طبیعیه،چرا طبیعیه؟؟مثلاً فکر کنم که من ۵ کیلوگرم افکار چاق کننده در ذهنم ذخیره شده در طی این سالهایی که قبل از چاقی و در سالهای چاقی در ذهنم ذخیره شده،حالا من شروع کردم دارم یواش یواش افکار لاغر کننده رو در ذهنم وارد میکنم،
یه هفته کار کردم ۱۰۰ گرم افکار لاغر کننده وارد کردم،نباید انتظارم این باشه که ۱۰۰ گرم بیاد جلوی ۵ کیلوگرم رو بگیره،خب نمیتونه،هفته دوم میشه ۲۰۰ گرم،هفته سوم ۴۰۰ گرم،هفته چهارم ۸۰۰ گرم،بعد میشه یک کیلو و این ادامه داره تا جایی که افکار لاغر کننده بتونن غلبه کنن بر افکار چاق کننده،تازه اون وقت چه اتفاقی میفته؟؟تازه اون وقت روند چاق شدنم متوقف میشه.
اصلاً نباید انتظار داشته باشم که حتی اگه یه هفته یا دو هفته کار کردم، انتظار لاغر شدن داشته باشم،
در آموزش ذهنی من با افکار سر و کار دارم،با آگاهی سر و کار دارم.
حالا اگه با هر اضافه وزنی که دارم،با هر مقدار وزنِ فرمول چاق کننده که در مسیر لاغری با ذهن قرار میگیرم، شروع کنم به استفاده کردن از محتوای آموزشی و در کنار اون بتونم خیلی راحتتر با چاقیم کنار بیام و بپذیرم چاقیم رو،چون بارِ چاقی باعث لیز خوردنم در مسیر لاغری با ذهن میشه،و اگه بتونم با چاقیم کنار بیام و خودم آگاهانه جلوگیری کنم از توجه کردن به موضوعات بیربط پیرامونم که ذهن اونها رو به سمت خودش جذب کنه،و سعی کنم بیشتر تمرکز کنم بر محتوای آموزشی لاغری با ذهن،سرعت بالا رفتن وزنِ افکار لاغر کننده در ذهنم، خیلی بیشتر از اون افرادی میشه که طی روزمره این همه آگاهیهای مختلف وارد ذهنشون میشه.
مثلاً اخبارها رو دنبال میکنن،هر روز به هر دلیلی حالشون کلی بده،با همسرشون دعوا دارن،از کلی آدم کینه دارن که هر روز دارن کلی از اون کینهها رو مرور میکنن حالشون بده،خلاصه کلی افکار درب و داغون توی ذهنشون هست و هر روز دارن اونا رو مرور میکنن،در کنار اونا هم دارن حالا یه ورودی هم از لاغری با ذهن میگیرن،اونا کارشون سختتره،چون ورودی لاغری با ذهن،آگاهی لاغری با ذهن یک آگاهیه که به راحتی منفی بافم، ذهن منفی نگرم میتونه بر اون غلبه کنه،بگه این اشتباهه،این چیه، و اصلاً منو به شک بندازه.
چرا ؟؟چون این همه آدم هستن که دارن تلاش میکنن برای لاغری از روشهای مختلف و من ممکنه بفهمم ببینم و هی شکم بیشتر بشه،باید بدونم که این آگاهی که من دارم به ذهنم میدم در ادامه تاثیرش رو میذاره،ولی چون خیلیها اینو نمیدونن در همون هفتههای اول میبینن یکم چاق شدن، میگن پس این روش هم فایده نداره،
پس اگه در مسیر لاغری با ذهن هستم و شور و اشتیاق دارم و متعهدانه دارم آموزشها رو دنبال میکنم و چاقتر شدم، خوشحال باشم از اینکه در مسیر درست دارم حرکت میکنم،چون این چاقیه همیشگی نیست،چاقتر شدنه همیشگی نیست.این بالاخره جلوش گرفته میشه،اینجوری نیست که من دارم اطلاعات درست به ذهنم میدم،وارد مغزم میکنم،ولی بخواد جسمم طبق روال قبلش ادامه بده.
جسم من تحت فرمانروایی مغز منه،تمام حرکاتی که من دارم انجام میدم، تحت فرمان مغز منه،مغز من داره دستور میده این دهان چه جوری باز و بسته بشه،دست من چیکار کنه،چشمهای من پلک بزنه،پس وقتی که مغز من تحت تاثیر فرمولهای ذهنی لاغری قرار بگیره، چه بخوام چه نخوام، فرمانهای لاغر کننده صادر میکنه،سلولهای جدیدی که در جسمم ایجاد میشه دارای حافظه چاقی نخواهند بود، اونها دیگه حافظهشون پاک شده از چاقی.
حافظه پیش فرضشون چیه؟؟همونیه که خداوند براشون قرار داده، تناسب اندام،سلول تحت فرمان خداوندِ،کدنویسی خداوند رو داره،و کدنویسی اش درسته،کدنویسی سلولهای جدید باید سالم باشه.
فردی میگه من ۱۰ ساله ناراحتی معده دارم،در ۱۰ سال، حداقل ۱۰ بار معده این فرد کامل تغییر کرده، کامل دوباره نو شده،چرا معده نو بازم درد میکنه و خرابه؟؟چون فرمان مغزه،چون این فرد در مغزش اطلاعاتی وارد کرده درباره بیماری معدهاش و پذیرفته این بیماری رو، و انتظارش اینه که همیشه این بیماری هست،بنابراین سلولهای جدید که ساخته میشن با یک کد اضافه،
یعنی خودِ سلول از طرف خداوند صحیح داره تکثیر میشه، اما یک کدِ اضافه توسط مغز شما در اون سلول هست که باید درد کنه،باید اینجا این مشکل داشته باشه،و اون با مشکل تکثیر میشه و میبینید که یک درد، ۱۰ ساله که همراه اونه،و یا چاقی ۲۰ ساله که همراه شماست،
پس وقتی آگاهی ذهنی لاغر کننده دریافت میکنم،وقتی در این مسیر استمرار دارم،وقتی اشتیاق دارم،وقتی موانع لاغر شدن رو رفع میکنم،اینا همه میشه ورودی صحیح،
بعد چه اتفاقی میفته؟؟یواش یواش این آگاهی در من نفوذ میکنه،و تغییراتی رو در من به وجود میاره،که اولین تغییرش، تغییر احساسیه،
یعنی از همون روزهای اول یک احساس عجیبی دارم که میتونم لاغر بشم،وقتی ترس از چاقی میاد و احساسم بد میشه اون ذخیره میشه،حالا وقتی آگاهی لاغر کننده رو دریافت میکنم و احساسم تغییر میکنه این تایید میشه،این در ذهن ناخودآگاهم ثبت میشه و من به راحتی میبینم احساسهای جدیدی رو دارم تجربه میکنم، ترس از چاقی دیگه ندارم،انگار بعد از مدتها به این نتیجه رسیدم که من میتونم بر این چاقی غلبه کنم.
و آگاهی در من نفوذ میکنه،یواش یواش در احساساتم،بعد از اون در رفتارهام،و بعد از اون در میل درونیم،و بعد از اون در جسمم تاثیر میذاره.
خیلی از افرادی که اضافه وزن داشتن،قبل از اینکه این آگاهیها رو بدونن،وقتی وارد فروشگاهی میشدن،چشم اونها به چیزهای مورد علاقهشون که میخورد دیگه سوالی مطرح نمیشد،هر چیزی رو که میدیدن به سرعت تصمیم به خریدن اون میگرفتن و اونو میخوردن،موقع دیدن اون مواد اصلاً سوالی نبود، شکی نبود، تصمیم دیگهای نبود،تا که میدیدن، میخریدن و میخوردن.هر غذایی رو میدیدن میخوردن،بعد از ناهار بازم سریع چیزی میخوردن، یعنی برای اونها دیدن خوردن بود، شنیدن خوردن بود، هر چیزی بود بلافاصله به عمل تبدیل میشد،ولی بعد از اینکه مدتها روی این مباحث کار کردن،این آگاهیها رو استفاده کردن،الان وقتی وارد فروشگاهی میشن،اون توجهه هست،از قبل بوده پاک نمیشه،توجهه هست،اما میبینن که فرمولهای لاغری که در ذهن اونا ایجاد شده بین توجه اونها و جلب توجه اونها به هر چیز مورد علاقشون و عمل اونها برای برداشتن اون خیلی تفاوت پیدا کرده با گذشته،دیگه سرعت عملی نیست،میلشون هم بهشون هی میگه بردار،اما اون که میگه برندار، حالا نیاز نداری، یا برای چی میخوای برداری،اون قویتره،و دیگه اون چیز رو برنمیدارن و فقط نگاه میکنن،دیگه اون ترسه نیست،و عملشون بسیار تفاوت پیدا کرده،بدون اینکه براشون سخت باشه.
افراد چاق میگن ما اراده نداریم برای لاغر شدن،چون هر چیزی میبینن مورد علاقهشونه میخورن،هر چیزی که میبینن برمیدارن،ذخیره میکنن،بیشتر از نیازشون میخرن،کمدها رو پر میکنن و میگن ما اراده لاغری نداریم،موضوع اراده نیست،موضوع اینه که فرمولهای ذهنی وقتی به تصاویر چاق تبدیل میشه،وقتی فرمانهای چاقی در مغز ما ایجاد میشه،مغز فرمان میده،جلب توجه میشه و فرمان میده برای خوردن،فرمان میده و ما سریع عمل میکنیم.
مثل اینه که یه بازی تنیس روی میز رو یاد گرفتی،وقتی یه مدت تمرین کنی، مغز خودش هی فرمان میده شما میری توپ رو میزنی،و هر چقدر تمرین کنی دیگه مغزت خیلی ریزه کاریهاش رو اتوماتیک انجام میده و شما یک بازیکن سطح بالاتر میشی،
در مورد چاقی هم همینه،هر چقدر فرد چاقتر میشه،مهارت مغزش در کنترل، در واکنش دادن به اون اطلاعاتی که دریافت میکنه،دیدن یک کیک بلافاصله فرمان برداشتنش رو صادر میکنه،در یک مهمونی هستی دیدن فلان غذا بلافاصله خوردن اون،استشمام یک بوی غذا بلافاصله خوردن اون،مهارت صدور فرمان چاقی، یا صدور اعمالی که در ما احساس چاقی ایجاد میکنه، خیلی حرفهای تره.
تبدیل شدن افکار، احساسات و تغییر اعمال به جسم یک پروسه زمان بره،ولی زمانش طولانی نیست،چرا؟؟چون افکار لاغر کننده قدرتمندترن،افکار لاغر کننده همسو با ذات وجود ماست،افکار لاغر کننده ما رو داره به سمت اون چیزی که خداوند در وجود ما قرار داده داره هدایت میکنه،بنابراین خیلی قدرتمندن،مثل اینه که اگر ما در هر اوضاع روحی بدی باشیم، بتونیم افکار خوب، افکار الهی، افکاری که منشا الهی داره رو با خودمون مرور کنیم،میبینیم چقدر سریع حالمون بهتر میشه،چون ذات الهی بر خیر و خوبیه،پس وقتی در مسیر لاغری قرار میگیریم خیلی قدرت این افکار لاغری بیشتره از اون افکار چاق کننده قبلی،
پس اصلاً نگران نباشم که ۲۰ سال چاق بودم،حالا باید ۲۰ سال هم تلاش کنم،این ۲۰ سال چاقی رو در یکی دو سال مسیر لاغری میتونم به راحتی همه اش رو به فراموشی بسپارم.
آموزش ذهنی چطور در من تبدیل میشه به احساس، تغییر رفتار، و تغییر جسم،؟؟
باید بدونم که برای افراد متفاوته، بستگی به این داره که من با چه تمرکزی دارم از این موضوعات استفاده میکنم، ورودیهای دیگه ام چی هستن،در طول روز چقدر توجهم به موضوعاتیه که احساس خوبی در من ایجاد نمیکنه.
وقتی که من چند تا ورودی منفی در روز داشته باشم،مثل اینه که مثلاً یک جوی باریک آب پاک و زلال دارم برای یک زمین کشاورزی که در اون نهال لاغری کاشتم، در اون بذر پاشیدم،یک جوی آب پاک دارم،یه ۱۰ تا هم جوی آب ناپاک دارم،اگه این جوی آب پاک همیشه هم حتی ازش آب پاک جاری بشه،اون ۱۰ تا جوی ناپاک به راحتی میاد این پاکی رو ناپاک میکنه و زمینم رو نابود میکنه.
بستر ذهن، مثل یک زمین کشاورزیه،بستر ذهن علاوه بر اینکه نیاز داره به آب مناسب، به آگاهی مناسب، به رفع موانع که همون علفهای هرزه که باید بچینم از توی زمین،این میشه رفع موانع لاغری،به همه اینا نیاز داره،باید مراقب باشم آب ناپاک واردش نکنم،
آب ناپاک چیه؟؟آگاهیهای ناراحت کننده و نگران کننده که ۹۹ درصد اون هم ربطی به من نداره، به دیگران ربط داره،مثلاً فلان بازیگر خودکشی کرد بریم پیگیری کنیم اخبارش رو ببینیم چی شد، فلان بیمارستان بستری شد،یعنی به راحتی اجازه میدم که آب ناپاک در ذهنم جاری بشه، در بستر ذهنم جاری بشه و نابود کنه اون تلاشی که برای خودم میکنم.
پس مهم نیست که چقدر در این مسیر هستم،مهم اینه که چه جور دارم عمل میکنم،
پس سعی کنم وارد کردن آگاهیهای مناسب به ذهنم و محافظت کردن از اون آگاهیها تصمیمِ اول هر روزم باشه و به هیچ بهونهای حرکت در مسیر لاغری و مرور کردن این آگاهیها رو تعطیل نکنم،
هر چیزی رو که توی زندگی پیش بیاد با آغوش باز بپذیرم وزندگی کنم،اگه تونستم حلش کنم،اگر هم نتونستم کاری بهش نداشته باشم و بسپارمش به خدا و بگم خدایا تو اینو برام حل کن.
اگر توی این مسیر دارم حرکت میکنم و نتیجهای نگرفتم، باید ببینم که چه جور دارم این فایلها رو گوش میکنم،
چه جور دارم به این آگاهی ها عمل میکنم،زندگیم چه جوریه، فضای فکریم، دنیایی که توش هستم چه جوریه که دارم این نتایج رو میگیرم،باید سعی کنم ورودی خوب بدم،تمرینات رو انجام بدم و مهمتر از اون، ببینم چه چیزهایی رو میتونم به خودم وارد نکنم که بیاد به عنوان آب ناپاک بخواد بستر ذهنم رو تحت تاثیر قرار بده و این افکار خوب رو خراب کنه،این روند رو باید ادامه بدم تا به نتیجه برسم،
و باید بدونم که تنها طریقی که میتونم لاغر بشم آموزش ذهنیه،لاغری با ذهنه،هیچ روش دیگهای نمیتونه باعث بشه که لاغر بشم.
تنها راه لاغر شدن آموزش لاغری با ذهنه، چرا؟؟چون من در زندگیم به هر مسئلهای بر بخورم فقط دو تا راه دارم،یا اون شرایطی که بهش برخوردم رو باید بتونم تغییر بدم،یا اگه نمیتونم، باید خودم رو تغییر بدم، هیچ راه دیگهای نداره، هیچ گزینه سومی نیست،در تمام طول عمرم در زندگیم در هر شرایطی هستم،حالا ممکنه در یک شرایطی باشم که خیلی اذیت کننده باشه،دو تا راه دارم،یا باید اون شرایط رو تغییر بدم،که در ۹۹ درصد موارد هم نمیتونم اون شرایط رو تغییر بدم،چون شرایط پیرامونمه،بیرون از منه،
و راه دوم اینه که خودم رو تغییر بدم،
در مبحث برخورد با موضوع لاغری، حتی دو تا راه هم ندارم،یه راه دارم،فقط باید خودم رو تغییر بدم،چون دیگه با رژیم و ورزش و فلان دارو و اون روش و این روش و ضربه و عبارت تاکیدی و تلقین،
اینا همه پیرامونمه،من نمیتونم بیام با اون پیرامونیها این درون رو تغییر بدم.
در لاغری با ذهن فقط یه راه دارم،در لاغر شدن یه راه دارم و اونم لاغری با ذهنه.
استاد عزیزم واقعاً از شما سپاسگزارم بابت این فایلهای پر از آگاهی و عالی و بینظیرتون🌸🌸🌸🌺🌺🌺🌺🌺🌺
در پناه خدای یکتا، شاد و سالم و سلامت و متناسب باشید🦋🦋🙏🙏🙏💖💖🌾🌾🌾🌼🪴