0

گام ۲۹: امنیت جسم نیاز به مراقبت دارد

امنیت جسمی اضافه وزن
اندازه متن

چاقی مهمترین موضوعی است که امنیت جسم افراد را تهدید می کند.

امنیت یکی از مهمترین موضوعاتی است که بشر به دنبال دستیابی به آن است و به همین دلیل بسیاری از پیشرفت های بشر در زمینه افزایش امنیت است.

اهمیت امنیت

این موضوع در جنبه های مختلف زندگی تعریف می شود:

امنیت ملی، اجتماعی، پرواز، اطلاعات، فردی،  سلامتی و بسیاری موارد دیگر

بالابردن امنیت به معنی مسدود کردن راه های نفوذ عوامل مخرب است، به همین دلیل طبیعی است که به اندازه ای که راه های دسترسی محدودتر می شود، عوامل مخرب هم به شیوه های جدیدتری مجهز می شوند.

عامل تهدید کننده امنیت اطلاعات، ویروس ها و هکرها هستند.

عامل تهدید کننده امنیت ملی، جاسوس ها هستند.

عامل تهدید کننده در هر موضوعی، جزئی از همان بخش است که به دلایل مختلف قصد تخریب کردن آن موضوع را دارد.

عامل تهدید کننده جسم ما، عوامل مختلفی است که در مورد چاقی این عوامل، رفتارها و افکار ما هستند.

امنیت جسمی

چاقی عامل اختلال امنیت

فرد چاق به دلیل داشتن افکار و رفتارهای اشتباه در مورد جسم خود مبتلا به اضافه وزن شده است و چنانچه می خواهد در شرایط متناسب به زندگی خود ادامه دهد باید افکار و رفتارهای اشتباه خود را تغییر دهد.

چاقی یکی از مخرب ترین عوامل تهدید کننده زندگی انسان است چرا که علاوه بر آسیب های جسمی تاثیر بسیار زیادی بر اعصاب و روان فرد دارد.

چاقی باعث برهم خوردن تعادل بین ذهن و جسم فرد می شود و به همین دلیل بسیاری از افراد چاق نه تنها از نظر جسمی در شرایط مطلوبی نیستند بلکه در بسیاری از جنبه های دیگر زندگی تحت تاثیر چاقی قرار گرفته اند.

چاقی در روابط اجتماعی آنها تاثیرگذار بوده است، در پیشرفت شغلی و تحصیلی، در اعتماد به نفس، در میزان شادی و بسیاری از جنبه های زندگی، عامل تهدید کننده چاقی تاثیرگذار بوده است.

بنابراین افرادی که اضافه وزن دارند و خیلی دوست دارند که شرایط خود را تغییر دهند باید آگاه باشند که باید امنیت خود را افزایش دهند.

با افزایش سطح امنیت افکار و رفتار می توان گام مهمی در جهت بهبود شرایط جسمی و تغییر وضعیت از حالت چاقی به تناسب اندام برداشت..

در این فایل آموزشی ارتباط بین چاقی و پایین بودن امنیت سطح افکار و رفتار را به شکل عالی توضیح داده شده و امیدوارم با استفاده از این فایل تصمیم جدی برای بالا بردن امنیت جسمی خود بگیرید.

ارتباط خوردن با چاقی

ارتباط رفتار با امنیت جسم

تا زمانیکه به آموزشها عمل نکنیم نتیجه خاصی نمیگیریم.  

ضرورت انتخاب عمل متناسب کننده معمولا به خاطر ترس از چاقی، نفرت از چاقی، حسادت و حسرت به انسانهای متناسب ایجاد میشود. 

در حالیکه ضرورت انتخاب عمل متناسب کننده باید کاملا دلخواه باشد.

ما عمل متناسب کننده را نباید به خاطر ترسها، حسرتها یا نفرت از چاقی و … انتخاب کنیم  چون زمانیکه به حدی از تناسب برسیم و از ترس، حسرت و نفرت عبور کنیم اشتیاق و انگیزه برای ادامه دادن تا رسیدن به تجربه جسم ایده آل را از دست می دهیم.

انگیزه لاغر شدن نباید به خاطر ترس باشد. بلکه انتخاب لاغری باید یک امر کاملا دلخواه باشد تا به صوت دائمی لاغر شویم.

امنیت جسم ما به واسطه متناسب شدن باید در سطحی بالاتر از حد رها شدن از ترس از چاقی یا نفرت از چاقی قرار بگیرد.

ما باید خودمان را تا آخر عمر بیمه لاغری کنیم. 

نقطه ی مقابل امنیت داشتن ترس و واهمه داشتن است.

امنیت داشتن یکی از ویژگی های ورود به سرزمین لاغرهاست

پس بیمه کردن تا آخر عمر برای لاغری لازم و ضروریست.

لاغر شدن را تا آخر عمر زندگی کنیم. 

آموزش لاغری با ذهن

لاغری با ذهن برای امنیت جسم

دیروز من  اصلا فرصت نکردم تمرین را بنویسم البته فایلها رو گوش کردم اما فرصت نوشتن نداشتم. سرم خیلی شلوغ بود. 

 با اینکه یکم از غلبه افکار منفی ترس داشتم اما گفتم من به مسیرم متعهدم و به رفتارهای انسانهای لاغر و چاق توجه میکردم تا به نوعی دیگه تمرینم رو انجام داده باشم.

وقتی به آنها نگاه میکردم موقع تعارف کردن شیرینی انسانهای چاق دو دسته میشدن.

یکی از آنها جلوی خودش را میگرفت که شیرینی نخورد و به خود زجر نخوردن میداد و دیگری دلش شیرینی میخواست و به شیرینی میخندید و همه ما میدانیم در ذهنش کلی فکر برای خوردن مرور میشد و میخورد.

شیرینی رو دوست داشت.

دو سه تا بر میداشت حتی یه نفر که از بقیه چاقتر بود وقتی به او شیرینی تعارف کردم یکی برداشت اما بعد که از او عبور کردم برگشت و یکی دیگه هم برداشت تا آخر جشن هم  ظرف شیرینی را جلوی خودش گذاشت و دیگر نفهمیدم چند شیرینی خورد. 

اما یک انسان لاغر واقعی وقتی به او شیرینی تعارف کردم او یکی برداشت و وقتی به او بازهم تعارف کردم و گفتم از این یکی مدل بردارید گفت: نه ممنون یکی کافیه. فرقی نداره. همشون یه مزه هستن. 

فهمیدم ذائقه آنها دچار تنوع نشده. و شیرینی های مختلف برای او یک مزه را میدهد فقط شیرین است و اینکه با تعارف من سست نشد، اما چاق ها با یکبار تعارف کردن سست می شدند.

شیرینی در ذهن چاق با مزه های مختلف تعریف شده است که در نتیجه شیرینی را در ذهن او خوشمزه تر و جذاب تر کرده و خودش نیز تنوع طلب تر شده و دوست دارد همه نوع شیرینی را امتحان کند. 

اما یک انسان لاغر دیگر هم دیدم. با اینکه لاغر بود ولی کبد چرب داشت این شخص ولع عجیبی برای برداشتن شیرینی داشت. او باور نداشت که شیرینی چاق می کند می گفت من به پدرم کشیدم اصلا چاق نمیشم ولی کبدم چرب میشه. او حدودا ۶۰ سال داشت و  اندامش دقیقا مطابق باورش بود. 

تاثیر افکار بر رفتار

زمانیکه بتوانید در همین وضعیتی که هستید لاغری خود را در فکر خود تصور کنید لاغر می شوید.

همه ی ما تا بحال با سعی فراوان غذای مصرفی خود را تغییر داده ایم و البته این کار موقت بوده است.

ما زمانیکه گرسنه هستیم میخوریم و زمانی که سیریم نمیخوریم این طبیعت همه ی ماست.

مابقی آن به فکر ما بستگی دارد که انسانها را دو دسته می کند. 

انسانهایی با فکر لاغر و انسانهایی با فکر چاق.

انسانهای با فکر لاغر، غذا و خوردن غذا را عامل چاقی خود نمیدانند.

انسانهای با فکر چاق، غذا و خوردن غذا  را عامل چاقی خود می دانند.

ما به یک سری از غذاها علاقه داریم و آنها را بیشتر می خوریم ولی واقعا وقتی سیر میشویم همانها را هم نمیتوانیم بخوریم.

چون فرایند گوارش آغاز شده است و میل بدن صرف گوارش غذای مصرفی است. 

باید به قدرت هضم و جذب و دفع بدنمان برای تبدیل انرژی ایمان بیاوریم.

نوشته هنرجوی لاغری با ذهن

هر روز که می گذرد از این که توانستم یک گام دیگر را بر دارم خدا را شاکر هستم.

“امنیت جسمی نیاز به مراقبت دارد.”جمله ای زیبا و قابل تامل است.

همان طور که ما هر گاه احساس درد و ناخوشی در جسم خود داشته باشیم بلافاصله به فکر درمان آن می باشیم و به پزشک مراجعه می کنیم در واقع احساس ناامنی می کنیم در زمان بیماری و برای به دست آوردن امنیت و آرامش دوباره ی بدن و جسم خود تلاش می کنیم.

الان که دارم می نویسم این فکر به نظرم آمد که ما افراد چاق و دارای اضافه وزن در واقع همیشه بیماریم به دلیل چاق بودنمان و احساس نا امنی می کنیم و تقریبا همیشه در حال تلاش و کوشش برای به دست آوردن سلامتی و امنیت جسمی و روحی و روانی خود بوده ایم با گرفتن رژیم های گوناگون و انجام ورزش و فعالیت های سخت و زجر آور.

البته نتیجه ای جز شکست و ناامیدی و در پی آن احساس بد و نا امنی در خود، هیچ نتیجه ی دیگری برای ما نداشته است.

پس نتیجه می گیرم که هر چند ما با افکار و رفتار های اشتباه و تکرار شونده و باورهای غلط و نادرست باعث چاقی خود شده ایم اما دلیل بر آن نمی باشد که ما به فکر امنیت جسمی خود نبوده ایم اتفاقا ما افراد چاق و دارای اضافه وزن بیشتر از هر کسی به فکر سلامتی و امنیت جسمی خود بوده ایم اما راه و روش نادرست انتخاب کرد ه ایم و مسیر را اشتباه رفته ایم .

من کاملا مخالف این نظر هستم که افراد چاق، افرادی تنبل، بی اراده، ضعیف و ناتوان، بدون اعتماد به نفس، ساده لوح، سنگ دل و … هستند.

اتفاقا افراد چاق با گرفتن رژیم های مختلف و گوناگون و ورزش های سخت نشان داده اند که بسیار با اراده، قوی و محکم هستند چون بارها و بارها شکست خورده اند اما دوباره و چند باره از اول شروع می کنند و باز ادامه می دهند.

من افراد چاقی را دیده ام که بسیار باهوش و زیرک هستند و حتی با جثه ی بزرگ خود بسیار فعال و پر جنب و جوش بوده اند پس ما نباید تنها به صرف اینکه یک فرد یا شخصی چاق است و اضافه وزن دارد تمام شخصیت او را زیر سوال ببریم و همه ی جوانب شخصیتی او را مورد نقد مغرضانه قرار بدهیم من کاملا مخالف این دیدگاه هستم.

ما باید چاقی را مانند اعتیاد که  به آن به عنوان یک بیماری نگاه می کنیم، نگاه کنیم و سعی در درمان و برطرف کردن این بیماری از طریق یک روش و مسیر درست باشیم که این روش و مسیر، مسیر لاغری با ذهن می باشد.

نظر من در مورد عکس مورد نظر: به نظر من طراح این عکس خودش لاغر و متناسب است و در زندگی احتمالا با فرد یا افراد چاقی در ارتباط بوده است که حس خوب و خوشایندی نسبت به آنها نداشته است.

همچنین مانند خیلی از ما که قبل از ورود به این مسیر این باور را داشتیم که بی تحرکی و پشت میز نشینی باعث چاقی می شود را باور دارد و همچنین نشان از تنبلی فرد دارد که می خواهد بدون هیچ زحمتی از طریق کار نشستنی دست در جیب مردم و کسب و کار آنها داشته باشد و از این طریق امرار معاش کند و کسب درآمد کند.

درست است که چاقی زیبا نیست و زشت است، حالت طبیعی بدن ما نیست، موجب رنج و عذاب جسمی و روحی ما می باشد، مانند یک اعتیاد، خانمان سوز است و …

اما این تنها یک حالت و شرایط است که ما همان طور که چاق شده ایم خیلی راحت تر و آسان تر از آن، از طریق مسیر لاغری با ذهن دوباره می توانیم لاغر و متناسب شویم و به حالت طبیعی جسم و بدن خود دست پیدا کنیم و امنیت جسمی و روانی خود را تامین کنیم.

همچنین البته خود را از پیش داوری ها و زیر سوال بردن شخصیت واقعی و حقیقی مان توسط اطرافیان جلوگیری کنیم و ذهنیت و عینیت زیباتری برای خود خلق کنیم انشاالله.

✍️ تمرین آموزشی 📖

از طریق دیدن،‌ نوشتن و خواندن می توان هر مهارتی را یاد گرفت و لاغری هم از این قانون مستثنی نیست. بنابراین هر روز باید زمان مناسب صرف تماشای محتوای آموزشی، خواندن نوشته های آموزشی و انجام تمرینات آموزشی کنید تا به مرور افکار و نگرش ذهن شما درباره لاغر شدن تغییر کرده و لاغر شدن خودبخودی را تجربه کنید.

  • باتوجه به توضیحات ویدیوی آموزشی دیدگاه شما درباره استفاده از فرد چاق بعنوان هکر و فردی که مخلل امنیت است استفاده کرده است؟
  • نگرش شما درباره امنیت جسم چیست و آیا مراقب امنیت جسمی خود هستید؟
  • ارتباط چاقی با امنیت جسمی را شرح دهید.
  • علاوه بر امنیت جسمی نگرش شما درباره امنیت ذهنی چیست؟
  • چگونه باید امنیت ذهن و جسم خود را برقرار کنیم.
  • لاغری با ذهن چگونه به شما کمک میکند تا امنیت ذهن و جسم خود را تامین کنید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.12 از 51 رای

https://tanasobefekri.net/?p=14211
136 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار متناسب موفق
      1400/02/15 09:19
      مدت عضویت: 1357 روز
      امتیاز کاربر: 14619 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 918 کلمه

      به نام خدا .

      به خودم قول دادم که اصلا برای گام ها عجله نکنم بذارم قشنگ بفهمم و با فایل ومقاله های دیگرسایت در ذهنم نهادینه بشه .

      با خودم فکر میکردم بببینم تا الان چی فهمیدم ، دیدم تا الان آرامش نسبی داشتم در دو مرحله که برای من سختترین مرحله بود یکی عید نوروز یکی ماه رمضان .اسمش چاقی برام داشت ناامنی و استرس ولی امسال زیاد نگران نبود .نمیگم اصلا نگران نبودم که هنوز اول راه هستم و خیلی گیج و منگم ولی میدانم وباور دارم که تنها راه رسیدن به تناسبم همینه .دیگر هرکار بکنم نمی توانم رژیم بگیرم و نمی خواهم که بگیرم .

      یاد گرفتم کمتر به چربی های شکم وکمرم توجه کنم ، یا هی جلو آینه بروم و منتظر لاغری باشم .

       از گذشته،که رژیم داشتم بیشتر میخورم و هم شکمم و هم چشمم سیر میشود . بیشتر وقتها سعی میکنم به اندازه نیازم بخورم بعضی وقتها هم که بیشترمیخورم سعی میکنم عذاب وجدان نداشته باشم .توی این مدت هی به خودم میگفتم خوب نگران نباش الان این وعده اینو نخوردی یا کمتر خوردی پس حتما لاغر میشویم ولی تازگی فهمیدم که باید حتی به نخوردنهایم هم فکر نکنم .من کار خودمو بکنم بقیه رو بدنم خودش مهارت لازم رو داره که ببینه چه کار کنه .برای همین تمام سعی خودمو کردم که ذهنمو از روی جسم و خوراکم بردارم وبه انجام تمرین بپردازم .

      دنبال یک عکسی بودم که درآن متناسب باشم .قبلش میگفتم منکه اصلا تناسب نداشتم هیچ وقت 🤔🤔

       آلبوم عکس سالهای پیش رو ورق زدم سالهای دانشگاهم حتی لاغر لاغر بودم .بعد ازدواجم هنوزم متناسب بودم حتی تا شیردهی بچه دوم خوب بودم فقط موقع بارداری که بعدش درست میشدم .

      چرااااا ؟ تمام این مدت احساس چاقی میکردم ؟ چراااا تمام مدت پشت افراد قایم میشدم منکه تا ۱۰ پیش متناسب بودم 😭چرااا از عکس بدم میامد ؟ چرا من از خودم متنفر بودم چرا همیشه عکس رو نگاه میکنم اگه بد باشم سریع پاک میکنم و هیچ وقت هم خوب نبود .من اصلا امنیت جسمی نداشتم طفلک بدن من از دست من چه میکشید .من همیشه هیکلمو از اون چیزی که بود بیشتر تصور میکردم عکسهای که شوهرم میگرفت رو قایم میکردم که نبینم .الان بعد دوماه که درمسیر هستم میبینم من با عزت نفسم چه میکردم حتی از سایه خودم هم متنفر بودم سایه من درست مانند همون هکر بود در صورتی که عکسها نشون میداد که اینطور نبودم ولی ذهن من از جسمم متنفر بود .توی این چند روز فکر کردم چرااا اینطور شدم منکه اینطور نبودم .منکه عمه هام ازتیپ و قدم که بلند بود تعریف میکردند .

      توی عکسها بیشتر کنکاش کردم اکثرا خانواده شوهرم قد کوتاه و خیلی ریزنقش بودند و خیلی لاغرررر، جالبه من اینو نمیدیدم فکرمیکردم که مشکل از منه .

       شوهرم بارها از تیپم تعریف کرده بود وگفته بود مواظب باش وزنت بیشتر نشه .اینقدر توی این ۲۰سال زندگی بامقایسه خودم با خانواده شوهرم استمرار داشتم تا آخرش بعد ۱۰سال اضافه وزن من شروع شد .صحبتی که شوهرم بهم گفته بود مواظب باش هم توی ضمیر ناخودآگاهم بود هی میگفتم آره دیدی آخرش وزنم بالا رفت هی از شوهرم میپرسیدم که من چطوریم اونم میگفت خوبی و من اینطوری دوست دارم .خلاصه شدم ۸۰کیلو وبچه سوم رو حامله شدم و تا ۹۲رفتم .و حالا واقعا همون هکری بودم که چندسال پیش به استقبالش رفته بودم همیشه نگران قضاوت دیگران بودم که جسم منو همانطور چاق ببینن .یا دررستوران موقع صرف ناهار فکرمیکردم بقیه فکر میکنن من دارم از غذاهادیگران  میدزدم .

      درصورتی که من از جسمم از سلامتی از عزت نفسم از اعتماد به نفسم از شادی و نشاط خودم میدزدیم و روز به روز افسرده ترمیشدم .تصمیم به رژیم سخت گرفتم و وزنمو تا ۶۹ کیلو بردم و اون موقع خوسحالی شوهرمو دیدم و فهمیدم همه اش الکی برای دل من میگفته که همینطوری که هستی دوستت دارم 

      حالا ترسم صدبرابر شد با چنگ و دندان یکسال این وزن رو نگه داشتم ولی آخرش برگشتم به ۸۰😢

      قبلا اصلا نمیگفتم ۸۰ کیلو هستم ولی الان که در مسیر هستم میگویم و از داشتن این بدن خدای خوبم رو شاکرم وخیلی خوشحالم .

      این هکر و غولی که از خودم ساختم روز به روز متناسب تر میشود و از آن متنفر نیستم و همواره دوستش دارم برای من زحمت زیادی کشیده و بازهم با من همراه است .ولی اینبار خیلی خوشحال وهمراه است چون میداند آخرش من راه خودمو پیدا کردم و به راحتی به تناسب وسلامتی که تنظیمات کارخانه ماست برمیگردم .چاقی که خلاف جهت بدن ما بود وخیلی از لاغرشدن سخت تر بود در آن مهارت پیدا کردم .دراین راه که مطمئن هستم و ایمان دارم موفق میشوم چون انسان توانمندی هستم که باچاقی کنار نیامدم اینقدر سعی وتلاش کردم تا آخر کلید اصلی رو پیدا کردم.

      سعی میکنم به امنیت جسمم احترام بگذارم اینقدر از مواد غذایی نترسم مواد غذایی که چاق کننده نیست این باور قوی منه که در من اثر میکنه باعث میشه فکر کنم با خوراک چاق میشم و این به خاطر ارث منه جالبه از عمر۴۰ساله من ۳۰ساله اش ارث اثر نداشت .البته برای انهم باور درست کردند چون از ۳۰ رد شدیم سوخت وساز پایین آمده .

      طفلک بدن ما چاقها چقدر باور زیادی برایش درست کردند وقتی درمسیر رژیم قرار گرفتم فکر میکردم اطلاعاتم زیاد میشه و مرتب مطالعه میکردم غافل از اینکه اینها باور های دیگری میشد و در جسم من نفوذ میکرد و امنیت آن را بد وبدتر میکردم .

      دراین مسیر بدن ما امنیتی را که ذره ذره نابود شده رو دوباره احیا میکند فقط باید بهش وقت بدم تا زخم هایش التیام یابد وباور درست کسب کند .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 24 از 5 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم