0

گام ۵۵: پرخوری عصبی و چاقی

پرخوری عصبی و چاقی
اندازه متن

پرخوری عصبی و چاقی یکی از مهمترین موانع افراد برای لاغر شدن است. آنها عقیده دارند پرخوری عصبی دلیل چاقی آنهاست و چون نمی توانند عصبی نشوند هرگز نمی توانند لاغر شوند.

ارتباط افکار و رفتار

همانگونه که میوه سیب نتیجه رشد و نمو و تلاش درخت سیب است، شرایط زندگی ما هم نتیجه طرز فکر و نگرش ما می باشد.

افکار و رفتار

جسم به عنوان نمایشگر وضعیت ذهن می تواند معیار مناسبی برای سنجش میزان سلامت روح و روان ما باشد.

همانگونه که عمل فتوسنتز در گیاهان باعث ادامه حیات گونه های گیاهی است، احساس در انسان ها تعیین کننده ادامه نسل و طریق زندگی انسان است.

بسیاری از افراد چاق عقیده دارند دلیل چاقی آنها پرخوری عصبی است.

آنها معتقدند وقتی به هر دلیل عصبی می شوند تمایل آنها به شدت افزایش می یابد به شکلی که قادر به کنترل آن نیستند.

در سال های اخیر که دوره های آموزشی لاغری با ذهن به صورت آنلاین برگزار می شود بارها در نوشته های شرکت کننده ها با این سوال مواجه شده ام که: برای مقابله با پرخوری عصبی و چاقی چه کنم؟

در محتوای آموزشی سعی من ارائه راهکارهای عملی به هنرجویان برای جلوگیری از قرار گرفتن در معرض خطر است.

درست است که برای مواقع خطر راهکارهای متنوع ارائه شده است اما بهتر آن است که قبل از وقوع حادثه به فکر پیشگیری باشیم.

اگر مهارت پیشگیری از قرار گرفتن در شرایط احساس بد را بیاموزیم انرژی بسیار کمتر از زمانی که در احساس بد قرار بگیریم و سعی کنیم احساس خود را خوب کنیم صرف خواهیم کرد.

برای یادگیری مهارت پیشگیری باید عوامل ایجاد کننده احساس بد را شناسایی کنیم.

پرخوری عصبی و چاقی

پرخوری عصبی و چاقی

تنها عامل تاثیر گذار در شکل گیری احساس بد، افکار می باشد.

شاید عقیده داشته باشید عوامل بیرونی مانند برخورد دیگران، شرایط جامعه و … باعث ایجاد یا تحریک کننده احساس در ما می شود اما باید به این نکته توجه کنید که هنگام مواجه شدن با عوامل بیرونی ابتدا افکار در ذهن شما شکل می گیرند.

سپس افکار توسط شما مرور می شوند و قدرت می گیرند و سپس تبدیل به احساس می شوند.

ممکن است این فرایند به قدری سریع رخ دهد که نتوانیم مراحل ایجاد و تبدیل افکار به احساس را درک کرد اما هر احساسی در نتیجه مجموعه ای از افکار شکل می گیرد.

عوامل بیرونی مشابه باعث ایجاد افکار مشابه و تکرار این افکار باعث شکل گیری احساس مشابه در افراد می شود.

قرار گرفتن ما در معرض عوامل بیرونی تقریبا مشابه باعث می شود افکار مشابه با افکار قبلی در ذهن ما ایجاد و در نتیجه احساس تکرار شوند در ما شکل بگیرد.

دلیل سرعت بالای تبدیل عوامل بیرونی به افکار و در نتیجه شکل گیری احساس در ما، تکراری بودن آنها می باشد.

شما در زندگی روزمره فعالیت های زیادی را به صورت ناخودآگاه فقط به دلیل تکراری بودن انجام می دهید.

مثلا رانندگی می کنید بدون اینکه به تک تک مراحل رانندگی فکر کنید.

آشپزی می کنید بدون اینکه به تک تک مراحل تهیه غذا فکر کنید.

به همین صورت واکنش احساسی می دهید بدون اینکه به مراحل شکل گیری آن فکر یا توجه کنید.

پرخوری عصبی و چاقی

پیشگیری از ایجاد احساس بد

تنها راه پیشگیری از قرار گرفتن در احساس بد، مدیریت افکار و رهایی از افکار منفی است.

به اندازه ای که بتوانید افکار خود را کنترل کنید می توانید شدت قرار گرفتن در احساس شادی یا غم را مدیریت کنید.

از آنجا که احساس در نتیجه مرور افکار ایجاد می شود برای جلوگیری از شکل گیری احساس تنها راه حل ممکن جلوگیری از مرور افکار است.

بدین صورت که باید افکاری که منجر به شکل گیری احساس می شوند را شناسایی و از تکرار یا مرور کردن آنها در ذهن خود جدداٌ خودداری کنید.

طریق شناسایی افکار

شاید این سوال در ذهن شما ایجاد شود که:

من از کجا بدانم چه نوع فکری چه احساسی ایجاد خواهد کرد.

در شروع کار شاید نتوانید تشخیص دهید چه نوع فکری منجر به چه احساس خواهد شد اما وقتی متعهد به مرافبت از افکار خود باشید به این مهارت دست پیدا می کنید.

اما برای شروع کار می توان با بررسی عوامل بیرونی به این مهم دست پیدا کرد.

افکاری که عوامل و محرک های بیرونی ایجاد می کنند کاملا واضح است.

به عنوان مثال اخبار جنگ و خونریزی قطعا افکار نگران کننده ایجاد خواهد کرد و مرور این افکار صد در صد منجر به شکل گیری احساس بد خواهد شد.

اخبار امیدبخش قطعا افکار خوش احساس ایجاد خواهد کرد و مرور این افکار صد در صد منجر به شکل گیری احساس شور و شوق و شعف خواهد شد.

مشاجره کردن منجر به شکل گیری افکار نامناسب خواهد شد.

تماشای صحنه های نامناسب منجر به شکل گیری افکار نامناسب خواهد شد.

گفتگو با دیگران درباره موضوعاتی که نشات گرفته از ترس و نگرانی از آینده هستند قطعا منجر به شکل گیری افکار نامناسب خواهد شد.

به این ترتیب می توان قبل از شکل گیری افکار، عوامل ایجاد کننده آن را شناسایی و ورودی های ذهن خود را مدیریت کرد.

تنها راه رهایی از احساس بد، مدیریت ورودی های ذهن است.

رهایی از پرخوری عصبی و چاقی

اگر شما هم از دسته افرادی هستید که عقیده دارید مبتلا به پرخوری عصبی و چاقی هستید و تمایل به رفع این عادت ناخوشایند دارید تنها راه رهایی از آن مدیریت ورودی ها و جلوگیری از شکل گیری افکار نامناسب است.

نمی توانید خود را در معرض ورودی نامناسب قرار دهید و سپس تلاش کنید با پرخوری عصبی مبارزه کنید.

هر فکر مانند یک فرمول در ذهن ما ذخیره می شود.

در ذهن بسیاری از افراد چاق فرمول (عصبی شدن = پرخوری کردن)‌ ثبت شده است.

بنابراین زمانی که شما در معرض احساس بد و عصبی شدن قرار می گیرید فرمان پرخوری کردن توسط مغز صادر می شود. پس از این شما تصور می کنید که مبتلا به پرخوری عصبی و چاقی هستید.

همانطور که شما نمی توانید فرمان افزایش ضربان قلب خود توسط مغز را کنترل یا حذف کنید نمی توانید فرمان پرخوری مغز را نادیده بگیرید.

بنابراین برای رهایی از پرخوری عصبی باید از شکل گیری احساس بد در خود جلوگیری کنید و تنها راه حل مدیریت احساس توجه کردن به افکار و ورودی های است که در زندگی روزمره با آن مواجه می شوید.

مدیریت ورودی های ذهن به مرور سبب می شود که مهارت کنترل احساس خود را در دست بگیرید و فردی که توانایی مدیریت احساس خود را داشته باشد به هرآنچه در دنیا آرزو می کند به سادگی دست پیدا خواهد کرد.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام عالی این جلسه ابتدا محتوای نوشتاری را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزی را تماشا کنید و سپس به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به شکل انشایی پاسخ دهید.

  • به نظر شما بین احساس و رفتار چه ارتباطی وجود دارد و آیا با تغییر احساس رفتارهای ما تغییر می کند؟ با ذکر مثال شرح دهید.
  • ارتباط افکار به رفتارهایی که در ما احساس چاقی ایجاد می کنند چیست؟
  • تعریف شما از پرخوری عصبی داشتن چیست؟
  • اگر عقیده دارید پرخوری عصبی دارید درباره رفتارهای غذایی خود وقتی عصبی می شوید توضیح دهید؟
  • از زمانی که با لاغری با ذهن آشنا شده اید چه تغییری در احساس و رفتار شما ایجاد شده است؟
  • آموزش های لاغری با ذهن چگونه به شما کمک میکند تا با احساس خوب و رفتار خوب متناسب شوید.
  • درک و برداشت خود از توضیحات ویدیوی آموزشی را در بخش نظرات بنویسید.
  • چه نکاتی در ویدیوی آموزشی مطرح شد که باید به شکل تمرین برای خود اجرا کنید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته ها و تجربیات شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 3.50 از 42 رای

https://tanasobefekri.net/?p=33121
21 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فروغ ریاحی
      1401/02/31 16:19
      مدت عضویت: 1737 روز
      امتیاز کاربر: 30991 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,233 کلمه

      سلام و درود خدمت استاد گرامی.

      دقیقا حرف هایتان رو درک میکنم وبا شما موافق هستم چون منم در همین شهر وکشورم و همین مسایل اطراف من هست مورد اول  رو که اشاره کردین همون  گرونی مرغ و روغن و.دلار و سکه و …..بود و تمام این چند روز اطرافیان منم نگران و افسرده و ناامید شده بودند و همش بحث ،بحث کمبودها و گرانی و … بود و میدیدم چقدر فیلم وحرف وحدیث بین اونها رد و بدل میشه. و اینکه اگر در جمعی بودم حرف اول اونها در مورد اوضاع بد اقتصادی و ..بود ولی من یه تنه غیر از بقیه بودم  و اون موضوع ها رو دنبال نکردم نگران نشدم گوش ندادم فیلم های این مدلی  رو  پلی نکردم  یعنی می‌خوام بگم تا حدودی  اگاه بودم که با هر موضوعی من از مسیر خارج نشم و وارد فرعیات نشم و اتفاقا دو  دفعه هم بود که در جمعی بود و اون اشخاص میخواستن من رو مخاطب  بحث های سیاسی قرار بدن و من خیلی راحت گفتم ببخشید من آدم سیاسی نیستم و به همین راحتی وارد بحث  نشدم و اتفاقا خیلی هم تعجب کردند و کلی هم حرف های ناجالب زدند اما من به راحتی اون مکان رو ترک کردم و به جای دیگه رفتم و یا بحث رو عوض کردم چون  از وقتی کنترل ذهن دارم دلم آرامتر  هست ترس  و نگرانی ندارم باور های  فقر و کمبود تا حدودی ندارم و اتفاقا  گفتم من هر وقت هر چی خواستم به راحتی بوده و مشکلی نداشتم و نیاز  نیست الکی خودم رو اذیت کنم در ضمن این ملت که من میبینم هر دفعه برای  خودشون یه موضوع درست میکنن که خودشون رو اذیت کنن و اصلا خیلی از آدمها لذت بردن از زندگی رو یاد نگرفتن و در هر شرایطی به دنبال گله و شکایت و .. هستن اصلا خیلی‌ها میگردن  نازیبایی های اطراف  رو در زندگی خودشون و یا اطرافشان پیدا میکنن و به اونها توجه میکنن و خودشون رو ناراحت و اذیت میکنن حالا با هزار دلیل و عنوان مثل همدردی ودلسوزی و یا روشنفکری و…. و.همیشه حال خودشون رو بد میکنن حتی اگر اوضاع خوب هم باشه خیلی‌ها هستن که بازم ناراضی باشن و یا فقیر باشن و یا دچار مشکلات باشن و اینکه فکر کنی که تو  میتونی کاری کنی که همه خوب و خوشحالی و راضی  زندگی کنن واقعا فکر خنده دار و بیهوده ای هست برای  همین من همیشه سعی میکنم ازحال حاضر لذت ببرم با تمام داشته هام و بدون اینکه این فکر رو داشته باشم که اگر الان فلان ماشین و یا خونه و یا امکانات رو داشته باشم چقدر خوب میشه چون بدون وابستگی به هیچ چیزمادی باید حالمون از درون خوب باشه به منبع وصل باشیم تا راضی و خوشحال زندگی کنیم  که یه جاهایی خودمم خطا دارم اما سریع به خودم میگم در مسیر نادرستی که ناراحتی ویا نگرانی  و یا وابسته به فلان چیز شدی  رها باش تا لذت ببری .و خودم رو وارد مسیر درست میکنم .

      و اما درمورد موضوع دوم  که استاد گفتن  بحث مرگ  و میر ها هست که دقیقا بازم من الان در شرایطی هستم که دست بر قضا در طی همین دو  یا سه هفته اخیر کلی خبر مرگ اطرافیان رو شنیدم و چقدر میبینم روی اطرافیان من تاثیر گذاشته و اونها  همش دارن میگن و  حرف میزنن که این زندگی پوچ و  بیهوده هست چقدر جون آدمها الکی چقدر مرگ و میر زیاده و …..اما من بازم با اونها وارد بحث نمیشم وهمش به خودم  میگم چقدر خوشحالم که در این مسیرم و دارم زندگی جدیدی رو تجربه میکنم و بر خلاف اطرافیانم هر روز رو با کلی  عشق و امید و حال خوب زندگی میکنم و قدر دان فرصت  هر روز زندگی کردن از خدا هستم وشاکرم که در کنار عزیزانم دارم لحظات عالی رو تجربه میکنم 

      خلاصه اینکه می‌خوام بگم کنترل ورودی میکنم و با هر حرف اطرافیان غرق در اون مشکلات و کمبودها و مرگ و میرها نمیشم و کاملا مراقب هستم اتفاقا خود من همین دیروز درگیر مراسم چهلم دایی خودم بودم و اتفاقا یکی دیگه از ااشناهای ما هم همون روز به رحمت خدا رفت و من مجبور بودم هر  دو جا رو در یک روز  برم  و کلی هم صحنه های دلخراش دیدم اما گفتم من نباید از مسیر خارج بشم همه  ی ما یه روزی از این دنیا میریم فقط اینکه باید دید و نگاهم رو به این جریان  مرگ عوض کنم تا اینقدر حالم بد نشه و اتفاقا کلی افکار منفی داشتم که حالا فلانی چی میشه زندگیش چی  میشه بدون همسرش و … ولی آگاهانه  به خودم میومدم و دنبال نمی‌کردم و خودم رو با فایلهای سایت و دوره هام مشغول میکردم که کانون توجهم رو تغییر بدم و انصافا لغزش داشتم اما خیلی کم و عالی ادامه دادم و نزاشتم حال بد در من لونه کنه .

      من ازوقتی در این مسیرم یاد گرفتم هر چیزی که حال من رو بد می‌کنه حتی اگر یه آهنگ باشه من نباید اون رو دنبال کنم حتی اگر یه آهنگ و یا نشست و برخاست با کسی باشه که اذیتم کنه دوست ندارم دیگه با اون شخص در تماس باشیم .چون من متوجه شدم حال بد سرچشمه ی شکستها و بیماریها و فقر و بدبختی ها ….. هست .

      واقعا ذهن ما تمایل داره به نگرش منفی و غصه خوردن ولی من یاد گرفتم هر وقت ذهن من خواست من رو ببره به سمت ناخواسته ها من خودم رو با یه چیزی مشغول کنم و حالم رو بد نکنم .

      من مراقب هستم افکار منفی رو دنبال نکنم ولی می‌دونم ذهن من دوست داره همش در اون حالت باشه چون تا حدود زیادی این  کار مربوط به شیطان میشه که جاش در ذهن ما هست و قسم خورده که ما انسانها رو گمراه کنه ولی ما باید آگاه باشیم و با اون شیطان همراه نشیم .

      من میبینم که اطرافیانم ساعتها از گرانیها  و مشکلات و مرگ و میرها حرف میزنن و اصلا نگرشی مثل من ندارن وچون من می‌دونم به نگرش من میخندن پس خیلی حرف نمی‌زنم اگر بشه محل رو ترک میکنم اگر نشه خیلی راحت گوش میدم اما از اون گوشم میندازم بیرون و انصافا سخته چون میبینم نزدیکترین شخص به من که همسرم باشه داره ازاین حرفها میزنه ولی من نباید توجه کنم و شاید حتی گاهی اوقات باعث دلخوری ایشون بشم ولی من نمی‌خوام مثل  عموم جامعه زندگی کنم من می‌خوام زندگی زیبا تر و با کیفیت تر از هر جنبه رو در این دنیا تجربه کنم پس برای همین باید نگرشم و باورم و اعمالم بابقیه فرق کنه 

       من چند روز پیش داشتم میگفتم آفرین به خودم که غرق در این مشکلات نمیشم چون چقدر خنده داره با این جماعت که هر دفعه یه موضوع برای استرس دارن هماهنگ بشم و خودم رو ناراحت کنم مثلا 

      اشغال افغانستان بوده 

      مرگ فلان شخص بوده 

      سقوط هواپیما بوده 

      بیماری کرونا بوده 

      شورش مردم در شهرها بوده 

      گرانی های اخیر بوده 

      قتل فلان دختر و  یا پسر بوده 

      جنگ در فلان کشور بوده 

      دزدی از فلان جا بوده 

      و….

       اما من با اونها هماهنگ نشدم و راه خودم رو رفتم.  و در  نهایت اونها هم بعد ازیه مدت براشون همه چیز عادی شده و آرام شدند ولی چقدر خوبه که من از همون اول خودم رو آرام کردم و در گیر اوضاع نشدم چون همچین افرادی که زندگی نمیکنن فقط بیماریها و مشکلات و …. رو در زندگیشان  بیشتر میکنن تازه  اون افراد خیلی هم احساس  غرور میکنن که اینطور هستن اما من  خوشحالم که غرق در این  جریانات همیشگی  نشدم و تمرکزم رو روی خودم و اهدافم گذاشتم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 27 از 6 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم