در صلح قرار گرفتن با هر عادتی که می خواهید آن را تغییر دهید مهم ترین تاثیر در میزان موفقیت شما برای تغییر آن عادت را دارد.
لاغری با ذهن از طریق آموزش ذهن صورت می گیرد.
آموزش ذهن شامل دیدن یا شنیدن، تفکر کردن و نوشتن است.
بنابراین اگر تصمیم گرفتید از طریق یادگیری لاغری با ذهن به رویای همیشگی ذهن خود که لاغر شدن و لاغر ماندن است برسید باید مراحل آموزشی را به خوبی انجام دهید.
آنچه در لاغری با ذهن می آموزید قوانین ثابت جهان هستی است که با تمرکز بر موضوع لاغری ارائه می شود.
در طی این مسیر بارها به وضوح درک می کنید که موضوع مطرح شده در جنبه های مختلف زندگی شما صدق می کند و شاید باعث تعجب شما شود که چطور ممکن است این موضوع که در جنبه های دیگر زندگی به وضوح آن را قبول داشته ام و درک کرده ام در لاغری با ذهن تاثیر گذار است.
موضوع تکمیلی جلسه دوم چالش من اینو نخوردم دقیقا از همین مواردی است که در سایر جنبه های زندگی شما بارها با آن روبرو شده اید و نتایج آن را به خوبی می دانید.
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در هنگام عصبانیت تصمیمی گرفته باشید یا اقدامی کرده باشید و بعد از آرام شدن از انتخاب یا عملکرد خود پشیمان شده باشید.
به عنوان مثال در حالت عصبانیت از حرکت یا رفتاری از فرزندتان به شدت با او برخورد کرده باشید یا او را تنبیه کرده باشید و بعد از چند دقیقه که از حالت عصبانیت شما کم شده است از عملکرد خود پشیمان شده باشید.
یا درمواجه شدن با فردی که باعث عصبانیت شده شده است حرکت کرده یا حرفی زده باشید و بعد از فروکش کردن عصبانیت از عملکرد خود پشیمان شده باشید.
بنابراین به خوبی می دانیم که رفتار و تصمیمات ما در حالت آرامش بهتر از حالت عصبانیت و ناراحتی است.
چرا که در حالت عصبانیت مغز ما در حالت نبرد و دفاع از خود قرار می گیرد و به همین دلیل واکنش های ما در برخی مواد غیرارادی و بدون فکر کردن به عواقب آن صورت می گیرد.
به همین دلیل اگر می خواهید عادتی که باعث احساس بد یا عذاب وجدان در شما شده است را اصلاح یا تغییر دهید باید از روش در صلح قرار گرفتن با مغز خود وارد شوید.
-
اصلاح پرخوری و اشتها در مغز4,200,000 تومان
تا زمانی که نسبت به رفتار خود حالت ناراحتی و عصبانیت داشته باشید مغز شما در حالت نبرد خواهد بود و مطمئن باشید تلاش و استمرار شما در برابر قدرت ذهنتان راه به جایی نخواهد برد و شما قادر به اصلاح آن عادت نخواهید بود.
اگر با هر بار تکرار رفتاری که بصورت عادت شما درآمده است احساس ناراحتی و عصبانیت از خود داشته باشید، از آنجایی که هر روز یا حتی روزی چند مرتبه آن رفتار را تکرار می کنید خیلی طبیعی است که نسبت به خودتان حالت عصبانی داشته باشید و از عملکرد خود ناراضی باشید.
در این حالت نبردی بین شما (خود منطقی) و مغز شما (خود ناخودآگاه) شکل می گیرد و از آنجایی که منطق ما توانایی رویارویی و تغییر اجباری ناخودآگاه را ندارد نبرد بین منطق و ناخودآگاه ما همیشه به نفع ناخودآگاه به اتمام خواهد رسید.
از این رو هربار که ما تصمیم گرفته ایم عادت خود را ترک کنیم موفق به این کار نشده ایم و یا به زحمت توانسته ایم برای چند روز آن عادت را تکرار نکنیم و دوباره به شکل قبل و عادی آن عادت تکرار شده است.
نکته جالب توجه در موضوع تکرار عادت ها و احساس بد ایجاد شده این است که هر دو طرف ماجرا را خودمان انجام می دهیم.
به این شکل که خودمان آن رفتار را تکرار می کنیم و خودمان هم از انجام آن رفتار عصبانی و ناراحت می شویم و با خودمان دعوا می کنیم اما دوباره آن رفتار را تکرار می کنیم و این چرخه سالهاست ادامه داشته است و به همین دلیل باعث تضعیف روحیه و توانایی ما در اصلاح رفتارمان شده است.
هدف از ارائه این توضیحات این است که برای شما واضح کنم نمی توان با رفتارهای خود مبارزه کرد و آنها را تغییر داد بلکه قدم دوم بعد از شناسایی رفتارهایی که باعث ایجاد احساس بد در ما می شود(قدم اول) در صلح قرار گرفتن با آن رفتار است.
این قانون در مورد لاغر شدن هم صدق می کند.
اگز می خواهید لاغر شوید نمی توانید با چاقی مبارزه کنید و انتظار لاغر شدن داشته باشید.
اتفاقی که سالهاست آن را انجام داده ایم و نتیجه ای جز چاقی بیشتر برای ما نداشته است.
هر بار که از چاقی به خشم آمده و تصمیم جدی و قاطع گرفته اید که باید لاغر شوید و از هر روشی برای لاغر شدن استفاده کرده اید شما در حال مبارزه کردن با چاقی بوده اید چون تصمیم شما برای شروع تلاش برای لاغر شدن از سر خشم و ناراحتی از چاقی بوده است و این به معنای مبارزه کردن با چاقی است.
از آنجایی که چاقی نتیجه مجموعه فرمول هایی است که در ناخودآگاه ما ذخیره شده است به هیچ عنوان نمی توانیم با منطق و تصمیم به مبارزه با چاقی فرمول های ذهن ناخودآگاه را تغییر دهیم و به همین دلیل از تلاش خود برای لاغر شدن نتیجه ای کسب نکرده ایم.
این موضوع بسیار مهم در دوره ورود به سرزمین لاغرها به صورت مفصل توضیح داده شده است.
برای این قسمت از چالش من اینو نخوردم باید بیشتر به موضوع در صلح قرار گرفتن با عادتی که برای اصلاح یا تغییر دادن انتخاب کرده ایم توجه کنیم.
هرچه بیشتر بتوانید با رفتاری که مدت هاست باعث رنجش و آزار شما شده است در صلح قرار بگیرید بهتر و ساده تر می توانید آن رفتار را اصلاح کنید.
باید تمام تقصیرها و مشکلات رفتاری که باعث آزار شما شده است را از ذهن خود پاک کنید و دیگر رفتار خود را عامل هیچگونه حسارت یا مشکلی برای خود ندانید.
در این صورت شما قدرت را از رفتار تکرار شونده گرفته و به خود اضافه می کنید.
نشانه اینکه توانسته اید این کار را به خوبی انجام دهید این است که با تکرار آن رفتار احساس بد در شما ایجاد نشود.
در اینصورت شما توانسته اید تمام خاطرات و اطلاعات موجود در ذهن ناخودآگاه درباره آن رفتار را پاک کنید.
این نشانه بسیار مهم برای در صلح قرار گرفتن با هر عادت آزار دهنده است.
ضمن تاکید به تماشای با دقت توضیحات تکمیلی ارائه شده به شما پیشنهاد می کنم به آنچه گفته شده است به خوبی فکر کنید و درباره آگاهی که کسب می کنید در بخش نظرات این قسمت بنویسید.
به این شکل شما به خوبی مراحل دیدن یا شنیدن، تفکر کردن و نوشتن را انجام داده اید.
عواقب این طریق انجام تمرینات مسیر لاغری با ذهن در چالش من اینو نخوردم به زودی برای شما واضح خواهد شد و از اینکه به خوبی به آنچه گفته شده است عمل کرده اید از خود راضی خواهید بود.
منتظر خواندن نظرات ارزشمند شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.30 از 64 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام به هم چالشی های محترم واستاد عزیز
تند غذا خوردن من از زمانی شروع شد که شام خوردن برای من ممنوع شد یعنی از ۱۰ سالگیم ومن وقتی گرسنه بودم وآشپزخونه خالی بود ،حمله ور میشدم و تند تند هر چی روی گاز بود میخوردم ،اون لحظاتو یادم میاد که خیلی هم ترسیده بودم وچندین بار مچمو گرفته بودن در حین ارتکاب جرم وتنبیه وسرزنش هم شده بودم ،یادمه همیشه تو استرس گرسنه موندن بودم واحساس بی ارزشی داشتم ،پس تند غذا میخوردم و میتونستم حجم بیشتری در زمان کمتری مصرف کنم واین شد عادت دیرینه من که هنوزم باهاش درگیرم و اون لحظات خوشم میومد که توانایی خوردن هر نوع خوراکیو در هر پوزیشنی داشتم،مثلا من میتونستم پرس غذامو حتی در حین راه رفتن هم تند تند بخورم و خواهرم تعجب میکرد
اینکه علاقه داشتم تنقلات خودمو که خوردم برم سراغ تنقلات خواهرم وبا هر ترفندی مال اونم بخورم و تمام اون رفتارها برای من قدرت ولذت تعریف شدن ،یادمه اون زمان ها فقط به فکر خوراکی وخوردنشون بودم و بهم لقب ها وبرچسب های زیادی میزدن ،اگر همه تو فکر بازی بودن من تو فکر خوردن چیزی بودم
در کل رفتارهای بد غذایی زیادی داشتم که همگی بهم احساس لذت میدادن ،یادمه بچه بودم و رفته بودیم یه مراسم مهمونی توی تالار و من موقع شام انقدر تنوع غذایی زیادی کشیده بودم و الان تعجب میکنم آخه یه بچه ۱۰ ساله چرا باید انقد تو فکر خوردن باشه ؟
مرتب شنیدم که آدم باید یه چربی داشته باشه که موقع مریضی آب کنه ،،وقتی بچه بودم دوستای هم سن وسالم ازم میترسیدن،همیشه تو جمع پسرها بودم و آماده همکاری برلی کتک کاری با دخترا 🙂
بهم گفته بودن تو قوی هستی چونکه چاقی
تو سالم هستی چونکه چاقی
ما تورو بیشتر دوست داریم چونکه غذاتو بیشتر میخوری
تو زودتر بزرگ میشی چونکه غذای بیشتری میخوری
تو صورت بازاری وعامه پسندی داری پس بهتری
مردها زن تپل وصورت درشت دوست دارن
لاغر بشی همه فکر میکنن فقیر شدید
چاق باشی صورتت صورتی وخوشرنگه
لاغر بشی صورتت چروک وزشت میشه ،دور چشمات سیاه میشه
پیری آدم های چاق قشنگتره تا آدم های لاغر
تو مقاوم تری ،تو قدرتمندتری،تو سالمتری
تو وقتی غذا میخوری آدم لذت میبره ،اشتهاش باز میشه ولی وقتی خواهرت غذا میخوره حالمون بد میشه چونکه کم غذا ولاغره
و من تمام این صحبت هارو شنیدم و پذیرفتم و اونها بشکل باور،عادت،رفتار و عمل در اومدن و من تبدیل شدم به یک شخصیت وهویت چاق ومنفور ونخواستنی
ولی تمام اون عادت ها ورفتارها اون روزها برای ذهن من خوب ولذت بخش تعریف شد
متاسفانه یکی از توانایی های من خوردن تمام غذاهای مانده دیگران بود که اونم از باور مرخرف مادرم سرچشمه میگرفت که میگفت تو باقی مانده غذای دیگرانو بخور ،حیفه،اسراف میشه و منهم همیشه آماده وتشنه خوردن های بیشتر بودم و تمام اون لذت ها جواب داد من تبدیل شدم به یه آدمی که روز به روز چاق وچاقتر میشد
یادمه یه جمله ایو زیاد بهم میگفتن ،اینکه اگر قحطی بیاد اول فریده رو میخوریم ،نه اینکه گوشت خالیه ،چاقه ،بدرد قحطی میخوره ،نمیفهمیدم قحطی یعنی چی ،،ولی اونا نمیدونستن با گفتن اون جملات دارن چه باورهای داغونیو تو زمین حاصلخیز ذهن من میکارن، تو ذهن من گوشت وبدن من خیلی خوشمزه وبا خاصیت تعریف شد و من متوجه شدم چاقی من خیلی بدرد بخوره ،اصلا یه آپشنه واسم و از اونور هم باور قحطی و فقر و نداری هم در من شکل گرفت ،مدت ها از دیگران میپرسیدم قحطی یعنی چی؟ وقتی گفتن قحطی یعنی گرسنگی ،بدبختی،مردن ،،،خیلی میترسیدم،شب ها خواب میدیدم قحطی شده وهمه دارن گوشت بدن منو میکنن و میخورن و یه ترس بزرگ توی من ساخته شد ،یادمه شب ها مدام کابوس میدیدم وتا صبح توی خواب راه میرفتم ،حرف میزدم وشب ادراری داشتم
خوشبختانه ۲ساله با کنترل ذهن آشنا شدم و دارم لایه لایه ترس هام ،باورهام و تعریف هامو میبینم،میپذیرم و کنارشون میذارم و در حال ساختن یه هویت جدید هستم ،تو این دوره هم فریده چاقو لایه لایه بیشتر شناختم ،متوجه شدم بنده خدا خودش خبر نداشته که تمام این بالاهارو خودش سر خودش اورده ،دارم یاد میگیرم که جای اون لذت های قدیمو با لذت های جدید عوض کنم
باید جور دیگه ای فکر کنم توجه کنم،عادت کنم،رفتار کنم ودر انتها عمل کنم ،باید ۱سالی خوب خوب مراقبش باشم مثل وقتی که لباس های چرکو میریزیم توی لباسشویی ،تو تمام مدتی که لباسها در حال شسته شدن هستن ومرتب دارن به در ودیوار لباسشویی میخورن ،دارن تمیز میشن،دارن نو میشن ،باید صبر کنیم تا بوق اتمام شستشو زده بشه اونوقت لباسا تمیز میشن
ذهن هم همینطوره ،زمان میبره تا تمیز بشه ،عوض بشه
و من مشتاقانه منتظر این نوزادی که ۷ماهه دارم ازش مراقبت میکنم هستم ،میدونم وقتی بدنیا بیاد ،تعریف های جدید داره رفتارهای جدید داره و نتایج جدیدی میگیره
ممنونم مریم عزیز
خدارو شکر فیلم و عکسم هم تو اینساگرام استاد هست هم توی آلبوم فیلم سایت 🙂
همه دوستانی که در این مسیر بینظیر هستن حتما به تناسب جسمی و فکری خواهند رسید
ممنونم از انرژی خوبت الهام عزیز🌹🌹