0

صلح با عادت موردنظر (دوم – 2)

صلح
اندازه متن

در صلح قرار گرفتن با هر عادتی که می خواهید آن را تغییر دهید مهم ترین تاثیر در میزان موفقیت شما برای تغییر آن عادت را دارد.

 لاغری با ذهن از طریق آموزش ذهن صورت می گیرد.

آموزش ذهن شامل دیدن یا شنیدن، تفکر کردن و نوشتن است.

بنابراین اگر تصمیم گرفتید از طریق یادگیری لاغری با ذهن به رویای همیشگی ذهن خود که لاغر شدن و لاغر ماندن است برسید باید مراحل آموزشی را به خوبی انجام دهید.

 آنچه در لاغری با ذهن می آموزید قوانین ثابت جهان هستی است که با تمرکز بر موضوع لاغری ارائه می شود.

در طی این مسیر بارها به وضوح درک می کنید که موضوع مطرح شده در جنبه های مختلف زندگی شما صدق می کند و شاید باعث تعجب شما شود که چطور ممکن است این موضوع که در جنبه های دیگر زندگی به وضوح آن را قبول داشته ام و درک کرده ام در لاغری با ذهن تاثیر گذار است.

موضوع تکمیلی جلسه دوم چالش من اینو نخوردم دقیقا از همین مواردی است که در سایر جنبه های زندگی شما بارها با آن روبرو شده اید و نتایج آن را به خوبی می دانید.

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در هنگام عصبانیت تصمیمی گرفته باشید یا اقدامی کرده باشید و بعد از آرام شدن از انتخاب یا عملکرد خود پشیمان شده باشید.

به عنوان مثال در حالت عصبانیت از حرکت یا رفتاری از فرزندتان به شدت با او برخورد کرده باشید یا او را تنبیه کرده باشید و بعد از چند دقیقه که از حالت عصبانیت شما کم شده است از عملکرد خود پشیمان شده باشید.

یا درمواجه شدن با فردی که باعث عصبانیت شده شده است حرکت کرده یا حرفی زده باشید و بعد از فروکش کردن عصبانیت از عملکرد خود پشیمان شده باشید.

بنابراین به خوبی می دانیم که رفتار و تصمیمات ما در حالت آرامش بهتر از حالت عصبانیت و ناراحتی است.

چرا که در حالت عصبانیت مغز ما در حالت نبرد و دفاع از خود قرار می گیرد و به همین دلیل واکنش های ما در برخی مواد غیرارادی و بدون فکر کردن به عواقب آن صورت می گیرد.

به همین دلیل اگر می خواهید عادتی که باعث احساس بد یا عذاب وجدان در شما شده است را اصلاح یا تغییر دهید باید از روش در صلح قرار گرفتن با مغز خود وارد شوید.

تا زمانی که نسبت به رفتار خود حالت ناراحتی و عصبانیت داشته باشید مغز شما در حالت نبرد خواهد بود و مطمئن باشید تلاش و استمرار شما در برابر قدرت ذهنتان راه به جایی نخواهد برد و شما قادر به اصلاح آن عادت نخواهید بود.

اگر با هر بار تکرار رفتاری که بصورت عادت شما درآمده است احساس ناراحتی و عصبانیت از خود داشته باشید،‌ از آنجایی که هر روز یا حتی روزی چند مرتبه آن رفتار را تکرار می کنید خیلی طبیعی است که نسبت به خودتان حالت عصبانی داشته باشید و از عملکرد خود ناراضی باشید.

در این حالت نبردی بین شما (خود منطقی) و مغز شما (خود ناخودآگاه) شکل می گیرد و از آنجایی که منطق ما توانایی رویارویی و تغییر اجباری ناخودآگاه را ندارد نبرد بین منطق و ناخودآگاه ما همیشه به نفع ناخودآگاه به اتمام خواهد رسید.

از این رو هربار که ما تصمیم گرفته ایم عادت خود را ترک کنیم موفق به این کار نشده ایم و یا به زحمت توانسته ایم برای چند روز آن عادت را تکرار نکنیم و دوباره به شکل قبل و عادی آن عادت تکرار شده است.

نکته جالب توجه در موضوع تکرار عادت ها و احساس بد ایجاد شده این است که هر دو طرف ماجرا را خودمان انجام می دهیم.

به این شکل که خودمان آن رفتار را تکرار می کنیم و خودمان هم از انجام آن رفتار عصبانی و ناراحت می شویم و با خودمان دعوا می کنیم اما دوباره آن رفتار را تکرار می کنیم و این چرخه سالهاست ادامه داشته است و به همین دلیل باعث تضعیف روحیه و توانایی ما در اصلاح رفتارمان شده است.

هدف از ارائه این توضیحات این است که برای شما واضح کنم نمی توان با رفتارهای خود مبارزه کرد و آنها را تغییر داد بلکه قدم دوم بعد از شناسایی رفتارهایی که باعث ایجاد احساس بد در ما می شود(قدم اول) در صلح قرار گرفتن با آن رفتار است.

این قانون در مورد لاغر شدن هم صدق می کند.

اگز می خواهید لاغر شوید نمی توانید با چاقی مبارزه کنید و انتظار لاغر شدن داشته باشید.

اتفاقی که سالهاست آن را انجام داده ایم و نتیجه ای جز چاقی بیشتر برای ما نداشته است.

هر بار که از چاقی به خشم آمده و تصمیم جدی و قاطع گرفته اید که باید لاغر شوید و از هر روشی برای لاغر شدن استفاده کرده اید شما در حال مبارزه کردن با چاقی بوده اید چون تصمیم شما برای شروع تلاش برای لاغر شدن از سر خشم و ناراحتی از چاقی بوده است و این به معنای مبارزه کردن با چاقی است.

از آنجایی که چاقی نتیجه مجموعه فرمول هایی است که در ناخودآگاه ما ذخیره شده است به هیچ عنوان نمی توانیم با منطق و تصمیم به مبارزه با چاقی فرمول های ذهن ناخودآگاه را تغییر دهیم و به همین دلیل از تلاش خود برای لاغر شدن نتیجه ای کسب نکرده ایم.

این موضوع بسیار مهم در دوره ورود به سرزمین لاغرها به صورت مفصل توضیح داده شده است.

برای این قسمت از چالش من اینو نخوردم باید بیشتر به موضوع در صلح قرار گرفتن با عادتی که برای اصلاح یا تغییر دادن انتخاب کرده ایم توجه کنیم.

هرچه بیشتر بتوانید با رفتاری که مدت هاست باعث رنجش و آزار شما شده است در صلح قرار بگیرید بهتر و ساده تر می توانید آن رفتار را اصلاح کنید.

باید تمام تقصیرها و مشکلات رفتاری که باعث آزار شما شده است را از ذهن خود پاک کنید و دیگر رفتار خود را عامل هیچگونه حسارت یا مشکلی برای خود ندانید.

در این صورت شما قدرت را از رفتار تکرار شونده گرفته و به خود اضافه می کنید.

نشانه اینکه توانسته اید این کار را به خوبی انجام دهید این است که با تکرار آن رفتار احساس بد در شما ایجاد نشود.

در اینصورت شما توانسته اید تمام خاطرات و اطلاعات موجود در ذهن ناخودآگاه درباره آن رفتار را پاک کنید.

این نشانه بسیار مهم برای در صلح قرار گرفتن با هر عادت آزار دهنده است.

ضمن تاکید به تماشای با دقت توضیحات تکمیلی ارائه شده به شما پیشنهاد می کنم به آنچه گفته شده است به خوبی فکر کنید و درباره آگاهی که کسب می کنید در بخش نظرات این قسمت بنویسید.

به این شکل شما به خوبی مراحل دیدن یا شنیدن،‌ تفکر کردن و نوشتن را انجام داده اید.

عواقب این طریق انجام تمرینات مسیر لاغری با ذهن در چالش من اینو نخوردم به زودی برای شما واضح خواهد شد و از اینکه به خوبی به آنچه گفته شده است عمل کرده اید از خود راضی خواهید بود.

منتظر خواندن نظرات ارزشمند شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.29 from 52 votes

https://tanasobefekri.net/?p=22346
برچسب ها:
144 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار عطا
      1401/10/24 13:10
      مدت عضویت: 487 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 298 کلمه

      به نام خدا .

      واقعا که من از سایت تناسب فکری دچار حیرت میشم . انگار که دقیقا احساس منو میفهمه . چه فرمول خوبی امروز گفتید . دقیقا من در اینجا با احساسم روبرو شدم  . پس ناراحتی و عصبانیت از عادت مورد نظر فقط باعث شکست ما در مسیر لاغر شدن میشه . خب پس اگه  عادتم رو تکرار کردم ناراحت نشم عصبی نشم که در طول روز هم عصبانی باشم . اما چطور با  عادت صلح کنم . واقعا راست میگید . خودم انجامش میدم خودمم ازش عصبانی و ناراحت میشم و احساس بدی بهم دست میده . الان نمیدونم چجوری باید با عادت خودم در صلح قرار بگیرم . خب من باید راجع به این تمرین فکر کنم که دیگه اگه بازم عادتم و تکرار کردم ناراحت نشم . به نطر خودم میاد همون نمره دهی برام خوب باشه . مثلا من امروز یه لقمه اضافه خوردم ناراحت شدم حالا درسته ناراحتیم خیلی زیاد نبود اها فهمیدم اینم یه فرموا ذهن چاقه . ناراحتی از عادت از ذهن چاقه . جزء پارسهای سگه است . برای همین اینم باید پاک بشه . 

      چقدر فرمول چاقی داریم ما . یادمون میره . 

      پس توی این فایل یاد گرفتم  اینکه از تکرار عادت ناراحت بشم هم جزء فرمولهای چاقیه .

      پس من سعیم و می کنم که انجامش ندم . اما اگه انجامش هم دادم ازش ناراحت نشم . یعنی بیخیالش بشم . بگم عیب نداره . دوباره شروع می کنم . هربار بهتر عمل می کنم . یا نه بگم عیب نداره . نمیدونم باید روی این تمرین فکر کنم ببینم چجوری به صلح برسم . پس تا این تمرین رو انجام ندم نمیتونم برم  سراغ تمرین بعد البته عجله ای هم ندارم اینجوری بهتره . فکر می کنم تحلیل می کنم ببینم چی به ذهنم میرسه .  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/10/24 21:40
      مدت عضویت: 487 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 611 کلمه

      سلام . در مورد این فرمول ذهنی خیلی فکر کردم . چرا وقتی ما میخوایم عادتی رو ترک کنیم باید باهاش به صلح برسیم ؟ خب وقتی به صلح برسیم یعنی میپذیریم که اون عادت بازم هست پس ترک نمیشه . مثلا فکر کنید یه زوج . وقتی با هم خوب باشن که همو ترک نمی کنند خب در صلح با هم زندگی می کنند . مگه اینکه طلاق تفاهمی بگیرن که اونم آخه وقتی از در کنار هم بودن حالشون خوبه بازم معنایی نداره که تفاهمی همو ترک کنند . 

      خب این سوال خیلی ذهن منو مشغول کرد تا اینکه یه جوابی به ذهنم رسید که تا حدودی متقاعد شدم . 

      ناراحت شدن از عادت مورد نظر یه فرمول چاق کننده است .

      عادت مورد نظر هم یه فرمول چاق کننده است . 

      ما هم که گفتیم فرمولهای چاقی رو باید پاک کنیم . 

      پس ناراحت شدن از عادت چاقی رو هم باید پاک کرد . 

      منتها سطح عملکرد این دو فرمول چاق کننده با هم فرق داره . 

      طبق آموزه های دیروز ما از دو طریق لاغری رو تمرین می کنیم یکی از طریق افکار یکی از طریق رفتار . 

      ترک کردن پرخوری در سطح رفتاره .

      ناراحت نشدن از پرخوری در سطح افکاره . 

      پس ما هم در سطح فکر و هم در سطح رفتار داریم دو فرمول چاقی رو پاک می کنیم . البته که ترک پرخوری قبل از اینکه در سطح رفتار جاری بشه در سطح فکر هم هست . 

      پس ما اینجا  در اینجا با دو فرمول سرکار داریم . یکی در سطح فکر و دیگری در سطح رفتار .  

      پس نیازه که هر دو فرمول رو تبدیل به فرمولهای لاغری کنیم . 

      ترک پرخوری فرمول لاغر کننده در سطح رفتاره که با نیاز بدن و حس گرسنگی و سیری تنظیم میشه و به وجود میاد . تلاش اولمون اینه .

       اما اگر به هر بهانه ای باز هم عادت رو تکرار کردیم قدم بعدی که برای لاغری به کمکمون میاد صلح و آرامش با پرخوریه . یعنی سرزنش نکردن خود بعد از این فعل و بخشیدن خودمون تا  دچار عصبانیت نشیم که باعث بشه کلا مسیر لاغری با دهن رو هم مثل رژیم ها رها کنیم .  در واقع یکی از علل رها کردن رژیمها هم همینه . ما در رژیم با وجود خودمون در جنگیم . برای همین همیشه شکست میخوردیم . و ما یاد گرفتیم مراقب رفتارمون باشیم که حالت رژیم پیدا نکنه که یکی از تفاوتاش دقیقا همینه . وقتی آرامش داشته باشیم قطعا ذهن ما هم با ما وارد جنجال نمیشه و در نتیجه حساسیت ما کم میشه و خودبخود ذهن  دچار لج و لجبازی نمیشه که بخواد برما غلبه کنه  و مسیر لاغری با ذهن رو رها کنه . خدا میدونه چقدر شادم . امروزم من با این فرمولا عالی عمل کردم و حالم بسیار عالیه و در صلح با خودم هستم .  من با پرخوری خودم به صلح رسیدم و کاملا دلیل این صلح رو فهمیدم که اینم یه فرمول لاغر کننده در سطح فکره و به ترک پرخوریم که در سطح رفتاره کمک می کنه  و این کار برای ما راحتتر انجام میشه . 

      خب ذهن خوبم ما با هم تصمیم گرفتیم که با مشارکت هم پرخوری رو ترک کنیم . اما هر وقتم خواستی می تونی این عادت رو تکرار کنی . از نظر من اشکالی نداره . اما یقینا وقتی بر اساس نیاز جسمی که هر دو با هم به خوبی اون رو درک کردیم عمل کنیم مطمئنا حال هردومون بهتره . اما یه وقتی اگه جایی هم دیگه از دستمون در رفت و دچار فعل پرخوری شدی من بازم باهات دوستم . خودم میبخشم و به مسیر لاغریم ادامه میدم . 

      خب من آماده ام که از این گام هم عبور کنم و به مرحله ی بعد برم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/11/18 13:03
      مدت عضویت: 487 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,271 کلمه

      سلام و درود .

      از قسمت اول متن فهمیدم  در حالت چاقی بودن حالت موقت ذهنه که تصمیمات آنی در اون گرفته میشه ‌. 

      همه ما از پرخوری کردن  ناراحت میشیم درست مثل عملی که در هنگام عصبانیت انجام میدیم . 

      و بارها بهمون گفتن  در هنگام عصبانیت  رفتاری انجام ندید که بعدا پشیمون بشید . پس این یعنی عصبانی شدن حالت طبیعی ما نیست . 

      زمانی هم که احساس پرخوری به ما غلبه می کنه (البته یاد گرفتیم که اون انتخابه نه اشتها ) 

      این زمان هم حالت عادی ما نیست و هر نوع واکنشی باعث بدتر شدن این وضعیت میشه . بارها امتحان کردیم هر چی بیشتر بخوریم حالمون بدتر میشه . هر واکنشی که در هنگام غلبه احساس خوردن در مواقع غیر از گرسنگی به ما دست میده اولا یک نوع انتخابه و ثانیا بهترین انتخاب اینه که ما هیچ واکنشی رو انجام ندیم . چون این حالت گذراست و از گرسنگی نیست . 

      نشانه ی این حالت اینه که شک و تردید داریم ، نمیتونیم نقطه سیری و گرسنگی رو تشخیص بدیم ،  خشم داریم ، احساس ناتوانی داریم ، احساس بیزاری از خود داریم ، بعدش پشیمون میشیم ، تمام این حالات که منجر به رفتار پرخوری میشه به دلیل فرمولهای ذهنی ایجاد میشه . 

      خب کسی که میخواد شخصیت لاغرش در وجودش غالب بشه باید خودشو از این حال و هوا بیرون بیاره . چون شخصیت لاغر در آرامشه . در آرامش گرسنگی واقعی  رو تشخیص میده . وقتی سیره چیزی نمیخوره . به راحتی چیزی نمیخوره . انتخابش  در موقع سیری نخوردن هست و قدرت انتخاب داره . 

      با هوای نفس غذا نمیخوره با زبان بدن غذا می خوره . 

      خوردن در مواقع غیر گرسنگی واقعا آزار دهنده است . روح و روان رو به هم میریزه و حالت چاقی رو در ذهن تشدید می کنه . 

      اما خوردن موقع گرسنگی به انسان آرامش میده . روح و روان رو آروم می کنه و بعدش ما از رفتار خودمون راضی هستیم . عزت نفس داریم . 

      من باید سعی کنم نسبت به پرخوری به صلح برسم و بدونم اون رفتاریه که در نامتعادل بودن شرایط روحی انجامش میدم و دو راه میتونم انتخاب کنم یا خودمو به شرایط روحی آرامش و تعادل برسونم یا مطلقا سعی کنم در چنین شرایطی واکنش خوردن رو انجام ندم و خوردن رو فقط بر اساس زبان بدن انتخاب کنم . 

      وقتی من از پرخوری فاصله میگیرم باهاش به صلح میرسم . وگرنه مگه میشه انسان در آتش باشه و نسوزه . به صلح رسیدن با پرخوری زمانی انجام میشه که ما ازش فاصله میگیریم وقتی ازش فاصله میگیریم خوردن در دفعا کمتر اتفاق می افته و این خوردن مثل  آتش مارو گرم می کنه و ما از مزایاش استفاده می کنیم . 

      اما اگه بیفتیم داخلش سرنوشتی جز سوختن نداریم . چون آتش همه رو میسوزونه . فقط باید فاصله رو باهاش حفظ کرد و از مزایاش بهره برد . 

      پر خوری =  بودن در دل آتش 

      خوردن موقع گرسنگی = کنار اتش بودن و از گرمای آن استفاده کردن . 

      پس فعل خوردن مثل آتیشه . مزایا داره برای ما . باعث انرژی رسوندن به بدن میشه . باعث سلامتی میشه باعث حال خوب میشه . باعث شادی میشه ولی همه ی اینا زمانیه که رفتار ما در تناسب با خوردن باشه . اما همین مزایا وقتی به جای کنار آتش بودن و از مواهب آن برخوردار شدن در دل آتش قرار بگیره فقط سوختن و سوختن و سوختنه . 

      تنها راه نجات از آتش اینه که نریم داخلش . 

      تنها راه نجات از پرخوری و در امان ماندن از آسیب هاش اینه که مطلقا انجامش ندیدم . هیچ کسی از پرخوری حالش خوب نیست و همه در آتش پرخوری خواهند سوخت . 

      به صلح رسیدن با آتش زمانی ممکنه که من فقط از بیرون نظاره گرش باشم و از گرماش بهره ببرم . (انجام رفتار متناسب با خوردن ) 

      خب همانطور که بچه یکبار دستش به آتش بسوزه دیگه هیچ اشتیاقی برای نزدیک شدن به آتش نداره  ما هم باید دقیقا همینطور باشیم . 

      پرخوری آدمو میسوزونه .  به قول مامانا جیزّه . 

      پرخوری جیزّه 😃😃 . 

      واقعا کاش مامانا از کوچیکی همینکارو با ما میکردن تا ما به پرخوری عادت نمیکردیم . ولی حیف که اونا خودشونم نمیدونستن دارن ما رو با کله میندازن تو آتش . 

      ولی حالا خودمون فهمیدیم و من با امتحانهایی که کردم تنها راهی که به من آرامش میده راه لاغریست . و تنها مسیر لاغری که به من آرامش میده مسیر لاغری با ذهنه . 

      پس اونقدر تمرین می کنم تا شخصیت متناسب بر من غالب بشه و من زمانهایی هم که به رفتارم آگاه نیستم شخصیت متناسبم خودبه خود متناسب رفتار کنه . بازم درست مثل همون آتش . حتی اگه ما حواسمونم پرت باشه هیچ وقت سراغش نمیریم . 

      در حقیقت کاری که ما میخوایم انجام بدیم دشمنی با خودمون نیست . غذا خوردن طبیعت بدن ماست . غذایی رو دوست داشتن طبیعت ماست . اما مصرف بیش از اندازه ی اون غذا برای لذت بیشتر غیر طبیعیه . چون بیشتر بخوری طعم اون غذا از بین میره و حالت ولع و سیری ناپذیری و انتخابهای خوردنهای پشت سر هم میاد و آرامش ما رو میگیره . 

      من با رفتارم در صلح هستم . ولی مسئولیتش رو خودم پذیرفتم . خودم بهش عادت کردم و تنها راه ترک عادت انجام همین تمرینهاست تا کم کم بپذیرم من از رفتار جدید بیشتر لذت میبرم . از رفتاری که درجات پرخوری درش کمتر و کمتر میشه و راههای دیگه بهش اضافه میشه . 

      وقتی امتحان کردم و دیدم رفتار خوردن بر اساس زبان بدن چقدر دلچسب و گواراست و حال منو خوب می کنه چقدر بهم آرامش میده چقدر بعدش احساس سبکی دارم . معده ام سنگین نمیشه . بیماریهام همه خوب میشه . سبک میشم و راحتتر حرکت می کنم چرا این رفتار رو استمرار ندم . 

      چه سختی در این رفتار وجود داره که من درونم هنوز به پرخوری متمایله . به نظرم علتش  در تکرار نکردنه . رفتار جدید تازه است و من تا جاییکه میتونم باید اونقدر ازش استفاده کنم تا حال خوبم رو دائمی با وجود این رفتار حس کنم . 

      پرخوری فقط یه لذت داره که همونم لذت نیست . چون من وقتی سیر بشم دیگه خوردن بیش از حد طعم اون غذا رو از بین میبره  و  تکرار خوردن دیگه فقط رنجه . 

      چیزی که مازش لذت میبریم در حقیقت الگوی متناسب رفتار کردنه که ما طعم اصلی غذاها رو هم میچشیم و اصلا میل به زیاده روی هم دیگه در ما پدید نمیاد چون میدونه زیادتر بخوره دیگه به دهانش بی مزس و بهتره دیگه استفاده نکنه تا جسمش دوباره طلب کنه . 

      خوردن بر اساس زبان بدن خیلی مزیت داره که هیچ کدومش در پرخوری نیست . پرخوری مثل یک  کاه می مونه  . وقتی مسئولیت انجامش رو بپذیریم کوه پرخوری رو تبدیل به یه کاه می کنیم و خیلی راحت اون رو بر میداریم و کنارش میزاریم . 

      در حقیقت آتش رو خودم بر پا می کنم و فروزاننده آتش خودم هستم . خودمم خودمو میندازم داخلش و میسوزم و بعد میگم نمیتونم ترک کنم . 

      پس دیگه ناراحتی از پرخوری معنایی نداره . چون فقط کافیه دیگه انتخابش نکنی و رفتار متناسب کننده رو جایگزینش کنی . 

      ناراحتی زمانی اتفاق میفته که تو خودتو بیکاره حساب کردی و پرخوری رو همه کاره . این باور رو تغییر بده . خودتو همه کاره حساب کن و پرخوری رو هیچ کاره . حالا انتخاب کن و انجامش نده به همین راحتی . نمیونم دیگه اینجا معنایی نداره چون اگه بگی نمیتونم اولا نشان از این داره که هنوز مسئولیتشو نپذیرفتی و دوما پرخوری رو بهش قدرت دادی . بهش اختیار دادی و این باورها حتما باید تغییر پیدا کنه . 

      پرخوری فقط یک انتخابه که میتونی انجامش ندی و اگه هم  انجامش دادی ناراحت نشی چون خودت انجامش دادی و باز خودت میتونی انجامش ندی . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/11/18 14:03
      مدت عضویت: 487 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,095 کلمه

      سلام و درود نوشته قبلم برداشتم در مورد متن بود و این نوشته  برداشتم در مورد فایل . 

      من هنوز از پرخوری ناراحت میشم . پس هنوز با این که این همه نوشتم  ولی هنوزم از انجام دادنش ناراحت میشم و وقتی حالم خوبه که انجامش نمیدم . 

      پس این ناراحتی بعد از پرخوری هم یه عادته که لازمه ترک بشه . 

      به نظرم این عادته که مارو اذیت می کنه یعنی ناراحتی بعد از پرخوری . یعنی پرخوری مارو ناراحت می کنه . بعد ناراحت شدن از پرخوری هم باز مارو ناراحت و ناآرام می کنه و مدام اعصابمون خورده . 

      پس باید اول ناراحتی از پرخوری رو ترک کنم . 

      بعد از پرخوری ناراحت نشو . این فرمول ذهنیه که انقدر تکرارش کردی عادت کردی بهش .

      ناراحت شدن از پرخوری یعنی تو انرژی و انگیزه و حال خوب و تمام قدرتتو دادی به پرخوری . اون رو بزرگ کردی و خودتو کوچیک . 

      پس اول انتخاب کن که ناراحت نشی . باز اگه بگی نمیتونم دست خودم نیست . یعنی قدرت رو دادی دست ناراحتی . در حالیکه  ناراحتی رو هم خودت انتخاب کردی . 

      مزایای پرخوری : 

      پرخوری برای من خیلی هم بد نبوده . موقع انجامش  لذت بردم . باهاش حال می کردم . 

      خوردن شیرینی خامه ای به مقدار زیاد بستنی پفک چیپس به مقدار سیری ناپدیری حتی اون حس ولع داشتن به غذاها همه برای من شیرین بود . موقع خوردن ماکارونی خام اونقدر لذت میبردم که هر بار برای رسیدن به اون لذت باز بیشترش میکردم . موقع خوردن کباب پیتزا و …  یه حس سیری ناپذیری داشتم با حالتهای مختلف میخوردم تا به این حس سیری ناپذیریه برسم . یعنی بزرگترین علت من برای خوردنهای بی رویه فقط و فقط لذت بردن و رسیدن به حس سیری ناپذیری بود . فقط خوردن بود و خوردن بود و خوردن . 

      حس سیری ناپذیری بهم یه حس مستی و فراموشی میداد . غمهامو فراموش می کردم . در حقیقت من برای رسیدن به آرامش و شادی میخوردم . 

      وقتی با دوستام میرفتیم مسافرت و کلا عشق و حال و صفا تنها موضوع لذت برای من پرخوری بود و پرخوری . 

      وقتی تو خونه بودم تنها راه راصی کردن مادرم و تشکر از زحماتش که زحمت کشیده بود غذا درست کرده بود فقط با خوردن و خوردن بود . یعنی من به اندازه یک دیس غذا میخوردم و مامانم خوشحال بود . 

      مزیت دیگه پرخوری برام  اضافه نیومدن غذاها بود و بازم رضایت مادر . 

      مزیت دیگه  برنده بودن بود . من موقع مسابقه پرخوری با دوستام همیشه برنده بودم و این برنده بودن به من حس قدرت میداد . همیشه در خوردن اول میشدم . 

      مزیت دیگه  خوش اومدن از همه غذاها بود . من همه چی میخوردم . هیچ وقت از هیچ غذایی بدم نیومد . همیشه دلم میخواست همه چی بخورم برای همین هیچ وقت آدم بد غذایی نبودم . 

      مزیت دیگه ببخشید برطرف کردن ترشی و رفلاکس معده است . وقتی معده ام از زیاده خوری رفلاکس میکرد با خوردن دوباره اون حس ترش کردن غذا از بین میرفت . 

      مزیت دیگه پرخوری راحتی و آزادی و رهایی و  بود . من هر چی دلم میخواست میخوردم . هروقت دلم میخواست میخوردم . نمیخورم و سیرم و میل ندارم و این حرفا نبود . میخوردم و حالشو میبردم . اصلا نبودن غذا برام معنایی نداشت هرچی میخواستم بود . هر چی هم نبود سفارش میدادم می آوردن . 

      نخوردن غذا یه مزیت داره پولام جمع میشه 😁

      ولی با همه این حرفا و مزیت های پرخوری من خودم شخصا از تکرار پرخوری خسته شدم . از فشار جسمی که پرخوری بهم میده خسته شدم . همش تنبلی همش رخوت . میدونید با ترک کردنش بیشتر حال می کنم تا ادامه دادنش . 

      دیگه از حس سیری ناپذیر بکدن و ولع خسته شدم . 

      خسته شدم . از پرخوری ناتوان شدم . دیگه نمیتوتم پرخوری کنم . دیگه بهم نمیسازه . تمام وجودم و رخوت و سستی و بیحالی و بیخوابی می گیره . 

      من این چند وقت که پرخوری رو ترک کردم بهتر تونستم کار کنم بهتر تونستم فعالیت کنم . سبکتر بودم . حالم بهتر بود . حتی بهتر تونستم بخوابم . توی روز حالم بهتر بود . 

      توی شب حالم بهتر بود . 

      پرخوری برام مزیت داشت ولی دیگه دوسش ندارم . دیگه دلم نمیخواد انتخابش کنم . دوست دارم ازش جدا بشم . شاید لحظاتی باهاش خوش بودم ولی من و پرخوری دیگه ابمون با هم توی یه جوب نمیره . میدونم الانم باز دارم بهش قدرت میدم . اون شخص نیست انسان نیست فقط یه رفتار بیجانه که خودم خلقش کردم  و حالا دیگه نمیخوام انتخابش کنم . دیگه باهاش حال نمی کنم . 

      من با رفتار متناسب بهتر حال می کنم . 

      رفتار متناسب به من شخصیت میده . هویت میده . هویت انسان متناسب میده . هویت انسان سالم میده . من با متناسب رفتار کردن احساس قدرت می کنم . انجام رفتار متناسب کننده هم خودم انتخابش می کنم . کار سختی نیست که نتونم انجامش بدم . اونم راحته . حالم خوبه باهاش .وقتی انتخابش می کنم ازش راضی ام . از خودم راضی ام . خلاصه باهاش بهم خوش میگذره . راحتم . آرومم . قدرت انتخاب پیدا کردم . مزیت رفتار متناسب کننده در ذهنم بیشتره . 

      من در رفتار متناسب کننده سیر میشم گرسنگی نمیکشم ولی در رفتار پرخوری دائم حس گرسنگی دارم . سیر نمیشم هرچی میخورم بازم میخوام . اصلا نمیفهمم سیری یعنی چی . 

      ولی در رفتار متناسب من نقطه سیری رو پیدا کردم . 

      نمیدونم ولی با این حال هنوزم به خاطر لذتهایی که در رفتار نامتناسب کننده داشتم بازم انتخابش می کنم و چاره اینه که از انتخابش ناراحت نشم و یاد لذتهاش بیفتم تا باهاش به صلح برسم و درونم آروم بشه و نخواد بر من غلبه کنه تا رفتار پرخوری رو بر خودم تحمیل کنم . 

      من با خودم ملایم رفتار می کنم و  بر اساس زبان بدنم تصمیم به انتخاب میگیرم و اگه پرخوری رو انجام دادم ناراحت نمیشم . 

      راستی دلم میخواست همینجا مزایای رفتار ناراحتی بعد از پرخوری رو هم بنویسم . 

      ناراحت شدن از پرخوری هم برام مزیتهای زیادی داره . 

      اول اینکه منو از حالت مستی در میاره و حالت عقلانیت به من میده . 

      ناراحتی باعث میشد حداقل در زمانهایی که ناراحت بودم دیگه نخورم . عمل پرخوری رو به تعویق مینداخت . ناراحتی از پرخوری باعث شد من بیام و این مسیر رو برای خودم انتخاب کنم . قطعا اگه از پرخوری ناراحت نبودم به لاغری با ذهن هدایت نمیشدم . 

      ناراحتی از پرخوری باعث میشد برای لحظاتی من از رفتارهایی که از حیوان بدتره استفاده نکنم . 

      ناراحتی باعث میشد به فکر جبران باشم  و حداقل  نصف روز یا یک روز من تکرار نکنم و حال خودمو بدتر نکنم . 

      اینم مزیتهای ناراحتی بعد از پرخوری بود. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/11/18 15:50
      مدت عضویت: 487 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 989 کلمه

      سلام و درود . 

      من دوباره اومدم این تمرین رو انجام بدم . راستش رفتم  تمرین صدگام امروز رو انجام دادم . بدون فیلتر چاقی انقدر چیزای خوب و واقعی دیدم که لذتش هنوزم باهامه . گفتم بیام اینجا هم دوباره بدون فیلتر چاقی بنویسم و لذتشو بیشتر ببرم . 

      واقعیت زندگی و واقعیت رفتارهای من بدون فیلتر و عینک چاقی . 

      چقدر زندگی بدون فیلتر چاقی لذتبخشه . چه واقعیت زیباییه . چقدر روحم سبک میشه وقتی عینک چاقی رو از ذهنم بر میدارم . من بدون فیلتر چاقی نه تنها جسمم رو سبک می کنم بلکه روحم رو هم به پرواز در میارم . حالم عالی میشه . مست واقعیت زیبای زندگی میشم . 

      خودم رو زیبا و خوش اندام میبینم رفتارهای عالی دارم انجام میدم . حس سیر شدن رو تجربه می کنم . در فیلتر چاقی سیری وجود نداره همش گرسنگی و گرسنگی و گرسنگی پی در پی . نومیدی افسردگی . همش رنج و ولعی بی پایان همش حس سیری ناپذیری رنج آور و بعدش همش عذاب وجدان . 

      من این فیلترارو بر میدارم . چی می مونه ؟ لذت از زندگی . حال خوب . تناسب اندام . سبک بودن . خندیدن . شادی . اعصاب آروم . وای که زندگی در تناسب اندام چقدر قشنگه . این  نگاه از پشت عینک چاقیه که تناسب اندام رو برامون دور از دسترس می کنه . در حالیکه واقعیت می گه وقتی فیلترا رو برداری و بدون فیلتر چاقی به طبیعت اصلیت نگاه کنی میتونی تصویر متناسب خودت رو در ذهن ببینی . میتونی رفتار عالی و رضایت بخش خودتو در ذهنت ببینی و در واقعیت انتخابش کنی . میتونی قدرت انتخاب داشته باشی . میتونی احساس لیاقت کنی . میتونی بلند شی از جات و با شادی هر کاری خواستی انجام بدی . 

      این عینک چاقی رو از  ذهنت بردار . خیلی راحته فقط خودت خواستی که بزاری روی چشمت وقتی بر داریش واقعیت جسمتو میبینی . 

      میل و علاقه واقعیتو میبینی . 

      گرسنگی واقعیتو میبینی . 

      سیری رو میبینی . 

      تو این زندگی رو تجربه می کنی نه زندگی در ولعی سیری ناپذیر و خشمی بی پایان . 

      تو  بدون فیلتر چاقی سیر میشی . حس سیری رو تجربه می کنی . 

      اما با فیلتر چاقی تو اصلا نمیدونی سیری یعنی چی ؟ 

      پس چاره کار تنها و تنها برداشتن فیلتر چاقی از ذهنته و نگرش از نگاه متناسب به خودت . 

      تو همین حالا هم متناسبی .

      همین حالا هم خیلی عالی داری رفتار می کنی . 

      همین حالا هم گرسنگی و سیری رو تشخیص دادی و  زندگی یعنی تغییر . 

      تغییر کردن زاویه نگاه و نگرش درون . یعنی برداشتن عینک چاقی و دیدن واقعیت خودت .  

      بدون فیلتر چاقی خودتو نگاه کن . چی میبینی ؟ 

      من بدون فیلتر چاقی چقدر عالی هستم . 

      قد بلند . شکم تو رفته . شونه های استخونی و پهن . بازوهای کشیده . استوار . پاهایی محکم و پر زور و لاغر .

      کسی که به بدن خودش احترام میزاره عاشق بدن خودشه و  هیچ رفتار تحمیلی به خودش  نداره . 

      رفتارش رو انتخاب می کنه و خودش رو لایق متناسب شدن میدونه . چقدر این من زیباست . 

      چقدر این شخصیت زیباست .

      دوست دارم همیشه به خودم اینجوری نگاه کنم . 

      چقدر سبکم . چقدر فرزم . چقدر دارم عالی کارامو انجام میدم . چقدر موفقم . چقدر پولدارم . راستی دخترا رو میبینم که دارن با هم حرف میزنند و  پچ پچ میکنند و میگن . بچه ها بچه ها . این همون پسر خپله س . چقدر قشنگ شده . 

      از نگاه دخترا خندم میگیره آره من همون عطا خپلم ولی خدا همون وقت که خپل بودم و هیچ کدومتون بهم نگاه نمیکردین ، اون نگاه کرد و هدایتم کرد . همون وقتی که من توی باتلاق چاقی دست و پا میزدم و نمیدونستم چه کنم به دادم رسید . من همون خدا رو دارم و هیچ کدوم از شما رو نگاه هم نمی کنم . چون من به عشق خودم لاغر شدم . چون من تناسب اندام خودمو پیدا کردم . چون جسمم لایق لاغریه .  بعد مامانمم و میبینم که برام اسفند دود می کنه و میگه عطای خوشگل من اومد . مادری که همیشه ازم حمایت میکرد . دستای مادرمو میبوسم ولی بازم پیش خودم میگم تو با مهر مادریت فقط بدون ابنکه بدونی از چاقیم حمایت کردی البته تو تقصیری نداشتی چون تو هم لاغری واقعی رو بلد نبودی و لاغر شدن رو رنج میدونستی و منو از رنج لاغری حفظ میکردی . چون این راه لذتبخش رو سراغ نداشتی . پس مسئولیتش رو به عهده میگیرم و میگم این من بودم که چاقی رو انتخاب میکردم چون منم راه لاغری رو بلد نبودم و با لذت مسیر زیبای لاغری آشنا نبودم .  چون چشمام نمیدید . چون واقعیت رو درک نمیکردم . بعد خودمو میبینم که دارم خانه ی خدارو طواف می کنم . نه بیرونشو . داخلشو . توی کعبه . من توی خونه خدا رو طواف کردم . دو سه هفته پیش خوابشو دیدم . همه آدما بیرون خونه خدا رو طواف می کردن ولی من و چند نفر دیگه داخل خونه ی خدا بودیم و اونجاهم دور چیزی میگشتیم . از طرفی می گفتم این دیواره ها هم مقدسن . کمی دیواره ها رو میبوسیدم کمی قسمتهای اندرونی کعبه رو . یعنی داخل کعبه بودم . 

      من این خواب رو به فال نیک میگیرم . و سایت تناسب فکری رو خانه ی خدا میدونم . چون اینجا خودم و خدای وجودم رو پیدا کردم و دارم گرد خدای وجودم میگردم . 

      من اینا رو بدون فیلتر چاقی میبینم . 

      کلی دیگه تصویر متناسب میبینم و چقدرم واضح میبینم . زندگی بدون فیلتر چاقی خیلی لذتبخشه وقتی این نگرش رو تکرار کنم و بدون فیلتر چاقی این تصاویر ذهنی رو بسازم عادت می کنم به خلق خود متناسبم و جسمم آروم آروم مطابق شرایط ذهنم میشه . 

      استاد فایل فیلتر خیلی فایل هدایتگری بود . واقعا حال کردم باهاش و تونستم کلی تصویر لاغریمو باهاش ببینم . 

      خیلی خوشحالم و ازتون قدردانی میکنم . خدا مادرتون رو رحمت کنه استاد که انقدر عالی حال مارو خوب و خوبتر می کنید .  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم