0

عمل کردن به آموزش (پنجم – 2)

عمل کردن به آموزش های لاغری برای لاغر شدن
اندازه متن

چاقی امروز ما نتیجه عمل کردن به آموزش هایی است که به صورت ناخودآگاه درباره چاقی در ذهن ما ذخیره شده است. اگر رویای لاغری دارید باید لاغر شدن را بیاموزید. سپس به آنچه آموخته اید عمل کنید.

در این صورت چه بخواهید چه نخواهید شما لاغر می شوید.

تاثیر آموزش و عمل کردن

داستان یادگیری و آموزش دیدن ما و البته عمل کردن به آموزش ها از دوران کودکی آغاز شده است.

از همان روزهای اولی که توانایی حرکت کردن پیدا کردیم، تمرین کردن برای بهتر انجام دادن را شروع کردیم.

بارها دستمان را به اشتباه وارد چشم خود کردیم اما از تلاش برای رساندن دست به دهان منصرف نشدیم.

بارها تلاش کردیم تا توانستیم در حالت خوابیده غلت زده و حالت خود را تغییر دهیم.

صدها بار بلند شدیم و زمین خوردیم اما از تلاش برای بلند شدن و راه رفتن منصرف نشدیم.

مثال های زیادی از تلاش ما برای عمل کردن به آنچه خداوند از بدو تولد به ما آموخته بود در زندگی خود داریم.

  • بعد از آن به مرحله یادگیری از والدین خود رسیدیم.

نحوه حرف زدن، چگونه رفتار کردن و بسیاری از روش های زندگی کردن را از آنها آموختیم و با عمل کردن به آنجه می دیدیم و می شنیدیم شخصیت ما شکل گرفت و ما شبیه والدین خود شدیم.

  • مرحله بعد ورود به محیط مدرسه و آموزش های مختلف بود.

خواندن و نوشتن، شمارش اعداد،  جمع و تفریق،‌ آشنایی با محیط پیرامون و صدها موضوع دیگر در دوران مدرسه به ما آموزش داده شد. و برای یادگیری بهتر بارها می نوشتیم،‌ می خواندیم و تمرین می کردیم تا بتوانیم امتحانات را با موفقیت پشت سر گذاشته و وارد کلاس بالاتر شویم.

سابقه ما در یادگیری و عمل کردن به آنچه آموخته ایم به اندازه سال هایی است که در این جهان زندگی می کنیم.

جایگاه عمل کردن در قوانین جهان هستی

همیشه سعی می کنم با پیدا کردن شباهت های رفتار انسان با سایر موجودات به قوانین ثابت خداوند در هدایت موجودات پی ببرم و با پیدا کردن تفاوت بین انسان و سایر موجودات، توانمندی ها و اختیار عملی که خداوند برای انسان قائل شده را به شکل واضح تری درک و تجربه کنم.

همه موجودات از بدو تولد به آنچه خداوند به آنها آموخته است همواره عمل می کنند و این ویژگی برای انسان هم صدق می کند.

شاید دیده باشید که نوزاد بسیاری از موجودات از بدو تولید تلاش برای روی پا ایستادن را شروع می کند و تلاش می کند راه برود. و شاید فقط چند ساعت زمان نیاز داشته باشد تا به توانایی کامل در حرکت کردن و غذا خوردن برسد.

اما تفاوت نوزاد انسان با سایر موجودات این است که روند تکامل در انسان بسیار کندتر از سایر موجودات است.

به نظر من دلیل این تفاوت برنامه الهی برای تجربه کردن مراحل تکامل است.

خداوند این شرایط را برای انسان فراهم کرده که مراحل رشد و نمو را از بدو تولد به آرامی طی کرده و هر مرحله را تجربه کند.

هرچه از روزهای تولد ما می گذرد جسم ما کامل تر می شود و توانایی های ما افزایش می یابد.

این روند یادگیری و تجربه کردن تا زمانی که زنده هستیم ادامه دارد.

نقش یادگیری و عمل به آن

همه انسانها تا روزی که زنده هستند در حال یادگیر و عمل کرده به آموخته های خود هستند.

در این مرحله تفاوتی بین انسانها وجود دارد که آنها را به دو دسته تقسیم می کند.

  • عده ای از انسانها آگاهانه و از روی اشتیاق و علاقه به دنبال یادگیری و آموزش هستند و تجربه های لذبخشی از زندگی در جهان مادی کسب می کنند.
  • عده ای دیگر به صورت ناآگاهانه در حال یادگیری،‌عمل کردن و تجربه کردن جهان پیرامون خود هستند. آنها از طریق برخورد با مشکلات و تضادهای زندگی و تلاش برای حل کردن مشکلاتشان به کسب تجربه مشغول هستند.

نکته جالب توجه درباره این دسته از افراد که شاید همه ما عضو این گروه باشیم این است که همیشه از مشکلاتشان کوچکتر هستند و در تمام طول عمر خود در حالا تقلا و تلاش برای حل و فصل مسائل زندگی خود هستند.

اما عده ای که آگاهانه به دنبال یادگیری و عمل کردن به آموخته های خود در مسیر علایق خود هستند به مرور بزرگ و بزرگتر می شوند و به راحتی مسائل زندگی خود را برطرف کرده و پیش می روند و از زندگی لذت بیشتری می برند.

یادگیری آگاهانه و ناآگاهانه

نکته قابل تامل در مورد آموزش هایی که کسب کرده ایم این است که آنچه به ما آموزش داده شده است بر اساس علایق و انتخاب ما نبوده است.

والدین،‌رسانه ها،‌ معلمین و … هر آنچه به نظرشان درست بوده است را به ما آموزش دادند و برای عمل کردن به آنچه به ما آموخته بودند ما را تحت فشار قرار می دادند.

تکرار این طریق آموزش ها و اجبار به عمل کردن به آنچه مورد علاقه ما نبود سبب شد تا این فرمول در ذهن ما ایجاد شود که یادگیری و عمل کردن یک کار تحمیلی و سخت است.

به همین دلیل به صورت ناخودآگاه نسبت به یادگیری مقاومت ذهنی داریم.

بیشتر ما تمایل به یادگیری نداریم.

دوست داریم به جای یادگیری نتیجه نهایی به ما داده شود.

شاید بسیاری از ما آرزوی ثروتمند شدن را داشته باشیم اما اصلا به این موضوع فکر نکرده ایم که باید ثروتمند شدن را بیاموزیم و به آنچه آموخته ایم عمل کنیم تا ثروتمند شویم.

همه ما دوست داریم اتفاقی رخ دهد، شانس به ما رو کند، خداوند درهای رحمت را باز کند و یک شبه و یه هویی ثروت بیشماری وارد زندگی ما شود.

من در دوران چاقی و بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند در مورد لاغر شدن همین نگاه را داریم.

لاغری با ذهن رضا عطارروشن

تغییر زندگی

سالها دوست داشتم لاغر شوم و بارها گفته بودم چقدر خوب بود یه راهی وجود داشت همین فردا لاغر می شدم.

به خاطر همین علاقه به زود لاغر شدن حاظر بودم تمام زندگی ام را که چندان هم قابل عرضه نبود را هزینه کنم و یک شبه لاغر شوم.

اما این رویا با اینکه 30 سال در ذهن من هیچوقت به واقعیت تبدیل نشد.

در مورد بهبود شرایط مالی،‌روابط با همسر و اطرافیان و حتی سلامتی جسمی همین عقیده را داشتم.

همیشه به این فکر می کردم خدا به من لطف کند و راهی به من نشان دهد که با یک معامله خیلی پرسود وضعیت مالی من تغییر کند.

تصور میکردم چقدر عالی میشه اگر در قرعه کشی بانک برنده بشم و صد میلیون به من جایزه بدن تا تمام اقساط و بدهی هایم را پرداخت کنم و مقداری را در بانک گذاشته و هر ماه سود بانکی دریافت کنم.

این ها و بسیاری موارد دیگر رویای سی و چند سال زندگی من بود که هیچکدام به حقیقت تبدیل نشد.

نه در قرعه کشی برنده شدم،‌ نه معامله پر سودی انجام دادم و نه حتی خداوند به من لطف کرد و اوضاع مالی من را تغییر داد.

امروز در شرایطی هستم که فاصله زیادی با نقطه شروع یادگیری قوانین حاکم بر جهان هستی و قدرت ذهن دارم و به وضوح می دانم که نتیجه ای که در زندگی ام در حال تجربه کردم هستم نه ارتباطی با شانس دارد،‌ نه تحصیلات،‌ نه ارثی به من رسیده است،‌ نه در قرعه کشی برنده شده ام و نه خداوند نظرش درباره من تغییر کرده و روی خوشش را به من نشان داده است.

بلکه آنچه امروز هستم نتیجه آموختن و عمل کردن به آموزشها بوده است.

  • به اندازه ای که به آموخته های خود در جنبه های مختلف موردعلاقه ام عمل کرده ام نتیجه وارد زندگی من شده است.
  • به اندازه ای که به آنچه درباره لاغری با ذهن آموخته ام عمل کرده ام در شرایط تناسب اندام قرار دارم.
  • به اندازه ای که به آنچه درباره ثروتمند شدن آموخته ام عمل کرده ام در شرایط مالی بهتری قرار دارم.
  • به اندازه ای که به آنچه درباره کسب و کار اینترنتی آموخته ام عمل کرده ام سایت تناسب فکری در شرایط خوبی قرار گرفته است.

در تمام جنبه های زندگی به اندازه ای که به آنچه آموخته ام عمل کرده ام نتیجه گرفته ام.

بدانید و باور کنید، آنچه هستید نتیجه آموزشهایی است که به شما داده شده است.

به اندازه ای که به آنچه از والدین و معلمین و … آموخته اید عمل کرده اید شما نتیجه گرفته اید و شرایط امروز شما به خاطر عمل کردن شما به آموخته های شماست نه شانس و اقبال و خواست خدا و …

چاقی شما نتیجه عمل کردن به آموزش های ذهنی شما درباره چاقی است.

شرایط روابط شما با همسر و دیگران نتیجه عمل کردن به آموزش هایی است که در زمینه روابط زناشویی و ارتباط با دیگران دیده اید.

شرایط مالی شما نتیجه عمل کردن به آموزش هایی است که در زمینه پول و ثروت به شما آموخته شده است.

شاید ما انتخاب نکرده ایم چه چیزی به ما آموزش داده شود و حتی شاید تا به امروز ناآگاهانه به آنچه به ما آموخته شده است عمل کرده ایم اما این پایان ماجرا نیست.

این سرنوشت ما نیست که در این شرایط باقی بمانیم.

ما حق انتخاب داریم.

ما توانایی یادگیری داریم.

ما توانایی انتخاب یادگیری در زمینه مورد علاقه خود را داریم.

من و همه دوستانی که عضو سایت تناسب فکری هستیم انتخاب کرده ایم که لاغر شدن را بیاموزیم.

این قدم اول است که باید به خوبی و با دقت برداشته شود.

اما قدم اول شما را به مقصد که لاغر شدن است نمی رساند.

قدم دوم عمل کردن به آن چیزی است که برای لاغر شدن با ذهن می آموزیم.

قدم دوم ما را در مسیر متناسب شدن قرار می دهد اما باز نمی تواند ما را به هدف نهایی که لاغر شدن است برساند.

قدم سوم استمرار داشتن است.

استمرار در قدم اول (یادگیری) و قدم دوم ( عمل کردن ) به آنچیزی است که یاد گرفته ایم.

با رعایت این سه گام مهم شما به آرامی به سمت هدف خود حرکت می کنید.

به عبارت ” به آرامی “ توجه داشته باشید.

تاکید می کنم اگر شما هر سه گام را به خوبی اجرا کنید ” به آرامی “ به سمت هدف خود حرکت می کنید.

حرکت به سمت هدف ( لاغر شدن ) چگونه خواهد بود.

استفاده از ذهن برای لاغری

لاغری با ذهن

در ابتدا که یادگیری و عمل کردن به آموزشها را اجرا می کنید احتمال اینکه همچنان احساس چاق تر شدن داشته باشید کاملا طبیعی است.

چرا که فرمول های چاقی ذهن شما با تصمیم شما برای یادگیری لاغری با ذهن خنثی یا بی اعتبار نمی شوند.

اعتبار آنها به قوت خود باقی است و تاثیرشان در جسم شما نمایان خواهد شد.

کاملا طبیعی است اگر شما تصمیم گرفته اید از طریق یادگیری لاغری با ذهن به رویای خود رنگ واقعیت بدید اما همچنان رفتار های چاق کننده و عذاب آور را تکرار کنید.

این رفتارها نتیجه فرمول های چاقی ذهن شماست که یک شبه و یک هفته ای و یک ماهه تغییر نخواهند کرد.

به اندازه ای که شما در گام اول (یادگیری) و گام دوم (عمل کردن) به آموخته ها عالی عمل کنید به مرور فرمول های لاغری در ذهن شما ایجاد می شوند.

در این حالت اگر شما گام سوم (استمرار در گام اول و دوم)‌ را به خوبی اجرا کنید بر فرمول های لاغری ذهن شما افزوده می شود.

افزایش فرمول های لاغری ذهن سبب کند شدن چاقی شما می شود.

کند شدن چاقی ادامه پیدا می کند و شما توقف چاق شدن را تجربه می کنید.

مدتی چاق تر نمی شوید.

بعد از آن روند متناسب شدن جسم آغاز می شود.

این روندی است که شاید بسیاری از شما نمی دانند یا می دانند و اهمیتی برای آن قائل نیستند و دوست دارند به محض اینکه آموزش های لاغری با ذهن را شروع می کنند روند لاغر شدن جسم را تجربه کنند.

نکته قابل توجه که برای شما نشانه ای است از عملکرد صحیح شما و جریان داشتن ایجاد فرمول های لاغری در ذهن شما را واضح می کند احساس شما در مسیر لاغری با ذهن است.

  • اگر بعد از شنیدن آموزش های لاغری با ذهن احساس شما از حالت ناامیدی و یاس تغییر کرد و به احساس امیدواری و ذوق و شوق برای لاغر شدن رسیدید بدانید که نشانه خوبی برای صحیح بودن عملکرد شماست.
  • اگر از احساس بد شما نسبت به چاقی خودتان کاسته شد و نگاه منصفانه تری به جسم و وضعیت خودتان پیدا کردید بدانید در مسیر صحیح لاغری با ذهن هستید.
  • اگر حالت های عصبانیت و خشم شما از چاقی فروکش کرد و به احساس بهتری رسیدید و آرامش بیشتری را تجربه کردید نشانه خوبی برای صحیح بودن روندی است که در پیش گرفته اید.

اینها مثال هایی واضح از صحیح بود عملکرد شما و بودن در مسیر صحیح یادگیری لاغری با ذهن است.

تنها کاری که باید انجام دهید بهتر کردن عمل کردن به آموزشها و استمرار داشتن است.

اگر مراحلی که توضیح داده شد را طی کنید مطمئن باشید ” چه بخواهید چه نخواهید متناسب می شوید”.

منتظر خواندن نظرات ارزشمند شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.08 از 36 رای

https://tanasobefekri.net/?p=22548
80 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فریبا
      1403/03/22 12:18
      مدت عضویت: 644 روز
      امتیاز کاربر: 9360 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,479 کلمه

      امروز ک لازانیا پخته بودم دقت کردم دیدم همون اول ک میخورم اصلا مزشو نمیفهمم اصلا درک نمیکنم وبعدا ک مثلا از غذای دخترم ک بمونه میخورم اونموقع اونقدر خو شمزه گیشو میفهمم ک میزارم جلوم میخورم 

      بعد دیدم من درمورد اکثر غدا اینطوریم بعد دیدم من موقعی ک غذا رو گرم میخورم هیچی ازش درک نمیکنم واسه همون بعد میام در زمانی ک گرسنه نیستم میزارم جلو وحتی مازاد نیازم هم میخورم 

      بعد قاشق قاشق جدا کردم از لازانیا سرد شد خوردم غذا همون بود ولی واقعا مزشو من قشنگ میفهمیدم ک چقدر خوشمزش هس ولذت بخش و من برای بار اول از اون سیر واقعی شدم ذهنم سیر شد و فهمیدم ک من چنینی کاری درمورد غذا هام میکنم ک واین باعث میشه از لحاظ ذهنی سیر نشم همیشه هم میگم علاقه دارم اما خودم میبینم ک این گرم گرم بخورم از رو علاقه نیس از رو اینک نمیتونم صبر کنن واین رو میگم ک دیگران نگند این چرا اینجوری میکنه قطعا کیک رو داغ داغ میخورم وهیچی جز گرما ازش نمگیرم واسه همین میام مازاد نیازم میخورم تا ب اون مزه ایک در خاطراتم نسبت ب کیک هس ر وبگیرم اما نیمیرم 

      و خیلی از چیزهارو همینجوری مازاد نیاز میخورم چرا چن موقعی شاید بنطر خودم غذا رو درموقعی  ک قابل خوردنه خوردم وخوشمزگیشو درک کردم والان از خوردن اون چیز اون انتظار داره نیس پس تکرار میکنن ک ب اون مزه برسم ونمیرسم مگر اینک در زمان دیگه ای ک اون سر دشده بخورم و میبینم ک اره اون مزه اون طعمی ک من میخوام پس بیشتر وبیشتر ازش میخورم انگار ک چیزی ک پیدا کردم گم شده رو 

      امروز ک صبحانه میخوردم من کره و خامه مربا داشتم بعد یهو ذهن من ب خاطره ای ک از کودکی داشتم رفت من خیلی پیش میومد ک نسبت ب این مربا کره زیاده روی میکردم یا دلم میخواست زیادتر بخورم ذهنم فلش بک زد ب گذشته ک مادر من توی مربای گل سرخ کره رو مربعی خورد میکرد ومن عاشقش بودم والان از این وعده این انتطار داشتم ومیدیم مزه الان اصلاشبیه ب اون موقع نیس ودیدم ک خاطرات چقدر نقش دارند در مازاد خوردن ما حسم اینجوریه ک

      انگار مربا و کره در دهن من لذتش برابر شده با ۱۰۰ ومنیک الان میخورم اون لذت رو پایینتر میگیرم ک میتونه دلایل زیادی داشته باشه کیفیت پخت کیفیت محصول کیفیت نون یا اصلا با احساس خوب خوردم بودن درلحظه ومن الان لذتی ک دریافت میکنم ۵۰ هس وانگار ذهنم میگه بیشتر نشد یجای کار ایراد داره باید بسه ۱۰۰ وب من دستور خوردن بیشتر میده ومن هر چقدر میخورم ب اون لذت ۱۰۰ نمیرسه چن شاید اون لحظه من حوصله ندارم درگدشته در اینده ان پس باید طبق نقطه سیری ولاغری غذا مو میل کنم واز دنیای ذهن بیرون بیام ودر لحظه حال باشم و وگره نزن من الان رو بگذشته 

      نمیدونم اینهارو دریافت کردم ک درسته یا ن استاد عزیز اگه راهنمایی میتونید بکنید خوشحال میشم 

      ی باور ویگه ک پیدا کردم خواب بود خواب طولانی دیروز دختر من خیلی خوابید وذهن من گف برو بیدارش کن و بگو میمیری حتی نوک زبونم بود ک نگفتم 

      ودیدم ک چقدر زمانیک بچم کوچک بود میخوابید یا هر کی بچه کوچک داشت یا حتی دختر دایی ام ک تا ظهر میخوابید مامان من میگفت ادم از گرسنگی میمیره و من دیدم ک من چنین باوری دارم نخوردن موجب مرگ میشه و این ترس در درون من هس واسه هنین تا گرسنم میشه انگار فاجعه شده ودرون من هی بهم هشدار میده یا زمانیک از خواب بیدارمیشم مدام ذهنم فرمان بخوردن میده 

      درحالیک من گرسنه باشم معلوم میشه چ خواب چ بیدار چن بار یادمه گرسن

      م بودومن از خواب بیدار شدم پس اکه بدن نیاز داشته باسه خودش مارو از خوابم بیدارمیکنه پس نیازی ب نگرانی نیس واین باور اشتباه هس ک ادم زیاد بخوابه از گرسنگی میمیره واین ی تصویر اشتباه از خوردن و نخوردن و گرسنگی هس 

      بدن من هوشمنده وهنه چی رو تشخیص میده هر انچه ک نیاز داشته باشه بمن اعلام میکنه ک اونقدر فاصله گرسنگی ها ماب چن روز نمیکشه ک باعث ضعف این جور  چیزها بشه 

      و چقدرمن این حرف رو شنیدم ک ب افراد چاق در زمان روزه داری میگن نترس اونقدر ذخیره داری هیچیت نمیسه 

      وما قبول کردیم ک من ذخیره دارم وذخیره کنم وحتی شاید این رو ی حسن ببینم نسبت ب افراد لاغر ک تو ماه رمضان بهشون میگن شما جون ندارید واونا اونقدر ضعف حس میکنند ک نمیگیرند ب خاطر ترس در حالیک اونها بدنی رو دارند ک خدا بهشون داده وفک نکنم انقدر خدا بدن رو وابسته خلق کرده باشه ما افرادی میبینم ک گیر کردند تو فیلمها تا چن روز زنده موندن پس بدن انقدرها ک ما فک میکنیم وابسته ب خوردن ونیازمند ب خوردن نیس 

      و این ک تصور من از ذخیره مث یخچال میمونه ک انگار وسایل رو چیدم تو بدنم در حالی ک ما میبینیم ک هرانچه ک مامیخوریم از بدن ما دفع میشه و بدن یخچال وانباری نیس ک ذخیره کنه مواد غدایی رو وگزینشی برداره واستفاده کنه تموم اون موادی ک ما میدیم ب بدن هضم میشه ومقدار لازمش جذب میشه و مقدار ک لازم نیس ب هر طریقی دفع میشه و ب مصرف سلوله در میاد و جریان تنفس ما هم ک از همین اکسید سدن تامین میشه 

      پس عملا ما میبینم ک عذایی ذخیره نمیشه پس ی فرد چاق ذخیره مواد عذا یی نداره بلکه اون انرزی ک باید ازاد بشه ونمونه در بدن رو در بدن نگه داشته 

      ونیازی بهش ندازه وسنگینی این انرزی رو ما حس میکنیم 

      فریبا جان لازم ب دخیره انرژی نداریم  چن ک خداوند مارو هر لحظه و هر روز وثانیه انرژی ما رو تامین میکنه پس تو در امنیت پرتو الهی هستی پس چیزی برای نگرانی وترس وجود نداره خداوند از هرلحاظ ما رو حمایت میکنه اینو مطمئن باشه پس تو نیازی ب این انرژی ک در بدن ذخیره کردی نداری و فک کن این انرژی رو رها کنی چقدر سبکتر میشه چقدر راحت پا میشی ومیشینی چقدر راحت میخوابی چقدر راحت کارهاتو میکنی چقدر سبکتر پر انرژی تر میشی 

      همین الانشم تو داری این همه انرزی ک خدا بهت میده رو صرف حمل همینها میکنی ک هیچ وقت نیاز بهش نخواهی داش وبعد اینهمه زحمت وانرزی ک چقدرم میتونسته باعث رشد وتعالی وشکوفایی تو بشه رو صرف حمل این انرژی ها کردی انرژی باید تبدیل بشه توجلوی رسالت اونها رو گرفتیو نمیزاری اونها رها بشن اونها اومدن ک رها بشن ونیازی ب اونها نداریم اگه الان رهاش نکنی بعد مرگ رها میشن درنتیجه چیزی ک باید بره میره

       حالاتو ببین ک بعد این همه انزژی ک صرفشون میکنی و رنج میکشی میمیری برن یا الان زندگیت رها میکنی میزاری برند تا زندگی اونجوری ک نتیجشو دوس داری طی میکنی ما نیازی ب اینها نداریم پس من دسنور ازادی این انرژی ها رو میدم من ب این انرزی هایی ک ذخیره کردن نیازی ندارم ودوس دارم ومیخوام ک رها بشن وازاد بشن  از زندانی ک من ساختم براشون 

      پس اینجوری من دریافت میکنم ک چاقی چیزی جز دخیره انرزی های اضافه نیس مثل اینک من ی فرد لاغرم ک کلی بار دارم پس لاغری هس در درون من وچاقی رفتنیه ومیره درنهایت پس چاقی نیس این اسمیه ک ادمها روش گذاشتند ی فرد چاق همون فرد لاعر با کلی انرزی اضافه هس ببین اگه رهاشون کنه چقدر راحت میشه پس چاقی معلومه ک میره پس من رهاش میکنم 

      پس من  یفرد لاعرم و اضافه انرژی هارو با خودم دارم حمل میکنم ک میخوام رهاشون کنم 

      انا ی فرد متناسب همه انرژی رو رها میکنه 

      فریبا جهان جهان فراوانی هس تو نیازی نداری ک ذخیره انرژی داشت باشی 

      من خدا رو دارم ک همیشه هس همیشه میشنوه پس حمایتش همیشه هس کمکش همیشه هس روزی دهندگیش همیشه هس بدون وقفه پس ایمان دارم ک خدا همیشه هوای منو داره پس من نگران نیستم میدونم خدا همیشه منو تامین میکنه همه چی منو 

      عمل کردن 

      ما اونقدر در رژیمها زجر کشیدیم ک دنبال راحتترین چیز هستیم دوس داریم همونجوری ک مادوس 

      د اریم باشه بدون ذره ای عمل مثل فرد متناسب 

      انگار ازاینک اگاهانه عمل کنیم میترسیم مثل زمان رزیم ک برخلاف میلمون زمانی ک دوسد اشتیم بخوریم واونجوریک دوس د اشتیم نمیتونستم واین ترس ازا ونجا میاد 

      درحالی ک اینجا ما داریم رفتار رو درست میکنیم محدودیت ممنوعیتی نیس ما داریم از اسارت افکار خودمون رو رها میکنیم افکاری ک محدودمون کردن 

      اما اینحا عمل کردن برحسب انتخاب خودمونه اگه راحتیو نتیجه رو دوسد اری پس چرا از تکرار ش رنج میکشی

      رفتارهاییک من انجام دادم لذت بخش بوده قطعا اما نتیج په مطابق میل من نبوده پس مشکل اون خوردن اون مواد غذایی نیس بلکه رفتار من انتخاب من نتیجه  ای ک من میخوام رو رقم نمیزنه حالا من میخوام ی تعپغییری ایجاد کنم در بخش رفتارم تا نتیجه ک برام راحتتره رو کسب کنم پس درنهایت من انتخاب میکنم زوری نیس و انتخاب های من دلیل خوب وبد بودن نیس بلکه  نتیجه ای ک کسب میشه شاید برای من اونجوری ک من میخوام نداشته باشه پس من رفتار زشت انجام نمیدم من ی رفتاری انجام میدم ک نتیجه دلخواهمو بهم نمیده 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم