0

تاثیر خوردن بر جسم (چهاردهم)

تاثیر خوردن بر جسم
اندازه متن

تاثیر خوردن بر جسم از چالش های ذهن افرادی است که اضافه وزن دارند.

در سال هایی که چاق بودم هزاران بار به این موضوع فکر می کردم که چرا بعضی ها هرچی دلشون بخواد می خوردند ولی چاق نمی شن.

ولی من هرچی بخورم فقط چاق می شم.

انقدر باور من درباره تاثیر خوردن بر جسم مخرب شده بود که تصور می کردم هرچی بخورم باعث چاقی من می شه و به همین دلیل بارها به دیگران می گفتم که من اگه آب هم بخورم چاق می شم.

اتفاقا همین اتفاق هم رخ می داد و در فصل تابستان که به دلیل شرایط آب و هوای گرم منطقه ما مصرف آب من بیشتر می شود من چاق تر می شدم.

ترس من از چاق شدن به حدی شده بود که از شنا کردن هم می ترسیدم.

تصور می کردم آب از پوست من وارد بدنم می شه و باعث چاق تر شدن من خواهد شد.

اینها تصاویری است که به واسطه شنیده های اشتباه و فرمول های ذهنی نادرست در ذهن من شکل گرفته بود و از آنجایی که هر تصویری در ذهن ما ایجاد شود چه بخواهیم چه نخواهیم به واقعیت تبدیل خواهد شد من همواره در مسیر چاق شدن بودنم.

افکاری که من درباره تاثیر خوردن بر جسم در ذهنم داشتم باعث ترس و نگرانی من از چاق شدن می شد و این درحالی بود که برخی از دوستانم که افراد متناسبی بودند هیچ ترس و نگرانی از خوردن مواد غذایی نداشتند.

آن روزها آرزوی من این بود که بتوانم با لذت و بدون نگرانی ار هر غذایی به هر مقداری مصرف کنم و چاق نشم.

بارها پیش آمده بود که در مهمانی هنگام صرف غذا کنار فرد متناسبی قرار بگیرم و با دیدن صحنه غذا خوردن آن فرد که بدون ترس و نگرانی از چاق شدن تمام پرس غذای خود به همراه نوشابه و سالاد و دیگر مخلفات را می خورد احساس حسرت داشته باشم.

با خودم می گفتم: که ای کاش من هم می توانستم مانند این فرد با خیال راحت غذایم را بخورم و تعجب می کردم که تاثیر خوردن بر جسم این افراد چگونه است؟!!

به لطف خدا از زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم و به واسطه موفقیتی که در کاهش وزن و سایز از این طریق کسب کردم و به واسطه آن با افراد زیادی که اضافه وزن دارند آشنا شدم به وضوح دیدم که رویای بسیاری از افراد چاق خوردن بدون ترس و نگرانی از هر غذایی و به هر میزان است.

بارها در نوشته های اعضای سایت خوانده ام که:

آرزوی آنها این است بتوانند از هر غذایی هرچه قدر دلشان می خواهد بخورند و چاق نشوند.

این رویای مشترک در ذهن افراد چاق به واسطه دیدن نحوه خوردن افراد متناسب ایجاد شده است.

ما با دیدن افراد متناسب که به راحتی از هر غذایی می خورند و مقایسه آنها با خودمان که جرات خوردن هر غذایی را نداریم به این نتیجه رسیدیم که بهترین آرزوی ما خوردن از هر غذایی به هر اندازه که دوست داریم است.

رویایی که برای من و بسیاری از افرادی که از دوره های آموزشی لاغری با ذهن استفاده کردند به واقعیت تبدیل شد.

این رویا از دو بخش تشکیل شده است:

  • خوردن از هر ماده غذایی
  • خوردن به هر اندازه که دلمان می خواهد

نکته جالب توجه در مورد رویای افراد چاق این است که در هر دوبخش شباهت ها و تفاوت هایی با افراد متناسب دارند. شباهت های رویای ما با افراد متناسب مربوط به فرمول های اصلی و صحیح ذهن ما و تفاوت های رویای ما با افراد متناسب مربوط به فرمول های اشتباه ذهن ماست که به مرور زمان در ذهن ما ایجاد شده اند.

بخش اول که خوردن از هر ماده غذایی شامل دو بخش تاثیر گرفته از فرمول های صحیح و اشتباه ذهنی است.

اینکه ما بتوانیم از هر ماده غذایی مصرف کنیم تاثیر گرفته از فرمول های صحیح ذهنی است.

اما اینکه دایره مواد غذایی مورد علاقه ما چقدر وسیع است برگرفته از فرمول های اشتباه ذهنی است.

زمانی که به تاثیر فرمول های ذهنی در واکنش های رفتاری پی بردم به رفتار افراد متناسب بیشتر توجه کردم.

تفاوت واضحی که بین خودم و افراد متناسب مشاهده کردم این بود که تنوع مواد غذایی موردعلاقه آنها بسیار کمتر از تنوع مورد علاقه من بود.

من از خوردن هر خوردنی لذت می بردم اصلا طعم آن اهمیتی نداشت.

ترشی را دوست داشتم،‌ عاشق شیرینی بودم،‌تلخی را بخاطر اینکه فکر می کردم به لاغر شدن من کمک می کند دوست داشتم و شوری را به بی نمکی ترجیح می دادم.

تفاوتی نداشت غذا سفت باشد یا آبکی، کیک و کلوچه نرم باشد یا خشک، میوه شیرین باشد یا ترش،‌من همه را دوست داشتم و می خوردم.

وقتی به تفاوت دایره علایق خودم با افراد متناسب پی بردم متوجه شدم که رویای من در صورت تحقق یافتن در نهایت باعث چاق تر شدن من خواهد شد چرا که یک فرد متناسب تنوع غذایی بسیار کمتر از من دارد و اگر غذایی مورد علاقه اش نباشد به هیچ وجه به خاطر اینکه سیر شود یا چون موقع خوردن است آن را نمی خورد.

در مورد بخش دوم نیز همچین شرایطی وجود داشت.

افراد متناسب به هر اندازه که دلشان می خواست می خوردند و من هم دوست داشتم به هر اندازه که دلم می خواهد بخورم اما نکته ایجا بود که دلمان چقدر می خواهد؟

دل یک فرد متناسب چقدر می خواهد و دل یک فرد چاق چقدر می خواهد؟

آنچه دل ما برای خوردن می خواهد بستگی به فرمول های ذهنی ما دارد و به همین دلیل میزان دلخواستن افراد چاق به مراتب بیشتر از دلخواستن افراد متناسب است.

هرچه در مسیر لاغری با ذهن ادامه دادم بخش اول و دوم رویای من شباهت بیشتری به واقعیت زندگی افراد متناسب پیدا کرد.

به مرور تنوع غذای مورد علاقه من کمتر شد نه اینکه حذف شود ولی آن هیجان و شور و اشتیاقی که برای ایجاد تنوع در خوردن داشتم در من کم تر شد و کمتر چشمم به دنبال مواد غذایی جدید و تنوع مزه ها و محصولات جدید بود.

از طرفی مقداری که منو از خوردن راضی می کرد تغییر کرد نه اینکه به اجبار بخواهم مقدار کمتری غذا بخورم بلکه به شکلی که هیجان در خوردن من کمتر شد و به مقدار کمتر از قبل برای هر وعده غذا می خوردم.

دقت کنید گفتم کمتر از قبل نه کمتر از نیاز فعلی بدنم.

یعنی من در این چند سال که در مسیر لاغری با ذهن هستم هیچ وقت گرسنگی نکشیدم و اتفاقا تحمل گرسنگی برای من به مراتب سخت تر شده و اصلا دوست ندارم احساس گرسنگی برای مدت زیادی داشته باشم.

این تغییرات بیرونی به دلیل تغییر فرمول های ذهنی است که به مرور با گوش دادن به فایل ها و انجام تمرینات در من ایجاد شد و باعث تغییر در افکار، رفتار و جسم من شد.

این مسیری است که همه افرادی که اضافه وزن دارند و می خواهند از طریق آموزش ذهنی لاغر شوند باید طی کنند.

راه میان بری ندارد.

نمی توان با یک هفته یا یک ماه فایل گوش دادن و تمرین کردن بر چند سال چاقی غلبه کرد.

نباید انتظار داشته باشید با چند هفته بودن در مسیر لاغری با ذهن به مقدار زیادی از مسیر چاقی که سالها در آن حرکت می کردید فاصله بگیرید.

باید با توجه کردن به احساس خود و باور کردن مسیری که در پیش گرفته اید شوق و اشتیاق خود برای ادامه دادن را افزایش داده و هر روز یک گام به سمت لاغری بردارید، در این صورت بعد از مدتی شما به راحتی توانسته اید بین مسیر لاغری و مسیر چاقی فاصله زیادی ایجاد کنید.

این فاصله به شکل احساس خوب، افکار خوب،‌ آرامش ذهنی،‌تغییر در عادت های غذایی، تغییر در حرص و ولع برای خوردن و در نهایت تغییر در جسم شما ظاهر خواهد شد.

در انتها دوست دارم تاکید کنم، اگر مسیر لاغری با ذهن را به صورت مستمر ادامه دهید چه بخواهید چه نخواهید لاغر خواهید شد.

موضوع این جلسه از چالش من اینو نخوردم را با دقت دنبال کرده و دیدگاه خود درباره آن را در بخش ثبت دیدگاه به اشتراک بگذارید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن


نتیجه آزمون چالش من اینو نخوردم

با توجه به صحیح و کامل بودن بسیاری از نوشته های شما عزیزان انتخاب سه دیدگاه بعنوان دیدگاه برتر یا بهتر کار درستی نبود چون خیلی از دوستان صحیح و کامل توضیح داده بودند.

انتخاب اول (کلیک کنید)

انتخاب دوم (کلیک کنید)

انتخاب سوم (کلیک کنید)

انتخاب چهارم (کلیک کنید)

انتخاب پنجم (کلیک کنید)

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.14 از 22 رای

https://tanasobefekri.net/?p=23253
51 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/07/25 14:07
      مدت عضویت: 1854 روز
      امتیاز کاربر: 34386 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 664 کلمه

      سلام به همگی
      تبرییک میگم به دوستان عزیز م در این چالش با آرزوی موفقیت برای همه ی دوستای خوبم و هدفمندم

      من هم قبلا که در رژیم سخت بودم همیشه این فکز رو داشتم که چی بخورم با چی بخورم چطور بخورم که چاق نشم یا اینکه کالری ها رو بشمرم که اگه طهر زیاد خوردم شب دیگه نخورم اگه ظهر کم خوردم شب مجازم یه مقدار بخورم و با همین طرز فکر من همیشه میخواستم به لاغری برسم در حالی که داشتم به چاقی توجه میکردم و خودم خبر نداشتم وای از بعصی چیزا که در ذهن ما جا افتاده بود که چاقی بیشتر برای ما دارن مثل بستنی و شیرینی و کیک و چیپس و فست فود و شام بیرونی یا مهمونی و … وقتی که از این موارد رو در طول روز بر میخوردم که به دلیلی باید میخوردیم دیگه تمام فکرم روی این بود حالا بروم ورزش سنگین کنم تا یه روز بعد غذا نخورم و کلی افکار بد و مزاحم که دیگه چاق شدم چون فلان چیز رو خوردم و واقعا هم برام چاقی اتفاق میوفتاد چون باور داشتم این افکار رو وهمیشهمنتیجه رو در جسم ام میدیدیم و ترسم بیشتر میشد از خوردن فلان خوراکی

      ولی خدا رو شکر حالا دیگه بدون ترس مقدار دلخواهم رو بر میدارم و به اندازه نیازم میخورم و داخل فکر اینکه حالا خوردم چه بلایی روی جسمم ام میاد که من چاقتر بشم رو ندارم و سعی میکنم با لذت و بدون عداب وجدان عدا بخورم و به فکر اینکه حالا بعد از این خوردن دیگه چی نخورم یا چطور بخورم رو ندارم
      حالا دیگه برام فرقی نداره من شب مهمانیم یا تولدم یا رستورانم خیلی راحت با غداها برخورد میکنم
      پس من دیگه افکار خوردنی نمیاد سراعم که من شب چی بخورم یا فلان عذا رو با چی بخورم و با این فایل یاد یکی از اشناهامون افتادم که اتفاقا چاق هم هست و خیلی من با این شخص در ارتباطم و همیشه این طرف در حال خوردن ناهار هست روی سفره میگه حالا شب چی بخوریم ؟یا اینکه وعدهی بعدی رو چی بخوریم و داخل مسافرتی که با این شخص میرفتم همیشه این حرفش باعث خنده ی خیلی از متناسب ها بود که بزار لقمه غدا از گلوت پایین بره دوباره گرسنه ات بشه فکری میکنم و همیشه متناسب میکفت مطمعن باش گرسنه نمیمونی ولی ان فرد چاق اصلا عشقش و تفریحش این بود و لدت سفرش به این بود که داخل فکر خوراکی ها باشه و ببین کدوم رستوران بره و چی بخوره
      در کل حالا تفاوت متناسب و چاقها بیشتر برام روشن میشه،و خدا رو شاکرم برای این همه اگاهی ناب و من از این جنس افکار رو که همیشه داخل فکر غدا باشم رو نمیخوام و خدا رو شکر از مزیتهای این دوره ی دهنی اینه که با گوش دادن به فایلها و فکر کردن در مورد اونها و کامنت نوشتن دیگه فرصت فکر کردن به این چیزا رو نداری و خود به خود در مسیر صحیح قرار میگیری
      من به شخصه بعصی مواقع با صدای شکمم میفهمم که گرسنم و سریع هر چیز که هوس کردم بدون نگرانی میخورم و خوشحال هم از روی میز بلند میشم مثل دیشب که راحت برای شام ماکارانی خوردم بدون فکر کردن به کالری و چربی و … و به مقدار مورد نیاز خوردم و البته خیلی موقعها به دلیل صرفه جویی در وقت و حوصله نداشتن در آشپزی جدا برای خودم و این حرفها خیلی راحت از غذایی که هست میخورم هم لدت میبرم که مثل بقیه میخورم و هم خوشحالم که بدون نگرانی خودم

      انتخاب میکنم چه مقدار از چه چیزی در چه زمانی بخورم
      من الان د و روز یه جعبه پر از شیرینی خامه ای داخل یخچال هست و ویه مقدار هم کلوچه هست ولی من اصلا میلی به خوردن رولت ندارم و یه تیکه کلوچه رو با یه مقدار شیر در صبحانه راحت خوردم و نمیزارم هیچ فکر مزاحمی سراعم بیاد

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/07/25 15:25
      مدت عضویت: 1854 روز
      امتیاز کاربر: 34386 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 326 کلمه

      خیلی جالبه
      من امروز داشتم برای چندمین بار این فایل رو گوش میکردم در حالی که غدای طهرم رو اماده کرده بودم که سرخ کنم ولی خانواده ی همسرم زنگ زدن که شب میخواییم بساط منقل و کباب کردن برای شام داخل باغ راه بندازیم حتما بیایین و ما هم جز تفریح های هفتگیمون رفتن به باع هست و حتما میریم
      اینجا نکته داشت و نکته اش این بود که فرمولهای قدیم من سریع اومد بالا که چون شب بساط کباب هست و صبح هم کلوچه خوردی پس طهر رو دیگه سرخ کردنی نزار که چاق نشی و خیلی زود اعلام کردم که میخوام عذا رو تغییر بدهم و اینا بمونه برای فردا و همسرم که متناسب هست گفت نه بابا چه کاریه خوب سرخ کن بخوریم ولی من پیش خودم راصی نبودم تا این فایل رو گوش دادم و دیدم عین همین مشکل رو استاد عزیز داشت توصیح میداد که چاقها از این افکار محاسبه کردن دارن ولی لاعرها ندارن قشنگ من تونستم تجربه کنم و یکی دوساعت بعد که پیغام گرسنگی رو دریافت کردم با ین اگاهی ها که از این فایل گرفتم تصمیم رو تغییر دادم و عذا رو سرخ کردم و کنار همسرم خوردیم بدون اینکه بزارم نجوای منفی بیاد و بخواد حرف بزنه

      پس من این فکر رو داشتم که طهر عذای ساده بخور و خودت رو چاق نکن تا شب که با جمع عدا بخوری ولی من اهمیت ندادم و طبق روال هر روزم خوردم و سیر هستم و هر وقت شب هم گرسنه شدم هر موقع که بود به اندازه نیازم میخورم و هیچ ترسی هم نداره این نوع خوردن
      همانطور که متناسبها هر چی بخوان در هر موقع میخورن و لاغر هم هستن ما هم حق انتخاب و آزادی داریم و جسم جدید متناسبمون رو هم خلق میکنیم
      من رویای تناسب اندام به همراه سلامتی رو برای خودم و همه ی دوستای خوبم دارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/07/28 14:36
      مدت عضویت: 1854 روز
      امتیاز کاربر: 34386 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 102 کلمه

      مرور کردن و فکر کردن به خوردن از خود خوردن تاثیرش بر جسم ما بیشتر هست و متناسبها اصلا به خوردن فکر نمیکنند و حتی تا ده دقیقه قبل غذا به خوردن فکر نمیکنن
      باید مرور کردن این افکار رو کمتر کنیم
      و ما در مسیر متناسب شدن قرار میگیریم اگر که
      من افکار خوردنی نداشته باشم از این افکار نداشته باشم

      نکلیف من :مرور این فکرها رو نداشته باشم
      که چی من رو چاق میکنه چی نمیکنه چی رو با چی بخورم و اصلا خوردنم رو حساب و کتاب کنم همه ی اینها توجه به چاقی ان و اشتباه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/03/24 17:05
      مدت عضویت: 1854 روز
      امتیاز کاربر: 34386 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 759 کلمه

      چرا اونهایی که لاغرن بسیار بیشتر  از چاقها  غدا میخورن و ولی ما کمتر میخوریم  اما بازم چاقیم و کار به جایی میرسه که چاقها میگن ما اب بخوریم چاق میشیم (مطمعن باشید اون متناسبها بیشتر از چاقها نمیخورن و ما اینطور فکر میکنیم )

      و اما خیلی از لاغرها هستن که  کلی غدا میخورن که چاق بشن ولی نمیتونن چاق بشن و  همینا حرص چاقها  رو درمیارن .

      ما نباید آدمهای پرخور و  اما لاغری رو مد نظر داشته باشیم   چون اون ادم  های لاعر پرخور رفتار غدایی  غلطی دارن که اگر به دلیلی باورهای اونها شکسته بشن در مسیر چاقی فرار میگیرین .و همیشه  هدف مد نظر   ما  اون متناسبها با رفتارهای صحیح غدایی هست .

       حالت نرما ل جسم ما باید متناسب  بودن باشه و حتی بدون ورزش،و رژیم باید  ما  متناسب باشیم  

      و ما نباید انسان  متناسبی باشیم با رفتارهای پرخوری   اشتباه .

      علت اینکه افرادی متناسب هستن و غداشون بیشتر از ما هست تنها دلیلش این هست که این افراد به غذا فکر نمیکنن .

      شاید  برای ما پیش اومده ما ساعت ۸ صبح صبحانه خوردیم و از اون وقت تا موقع ناهار ما بارها به غدا فکر میکنیم که چی بخورم چطور بخورم و این فکر کردن به اینکه چی بخورم ما رو جاق میکنه  و بعضیا علاوه بر اینکه چی بخورم به این فکر میکنن که ه چی بخورم که چاقتر نشم و این افراد اوضاعشون خیلی خراب هست .

      و خیلی وقتها با این فکر که چی بخورم که شب بتونم مهمونی برم و یا چی بخورم که سبک باشه چون دیروز خیلی خوردم و …. و همین افکار که در مورد خوردن که چی بخورم که چاق نشم چی بخورم که به نفع من باشه چی بخورم که شب بتونم شام  رستوران بخورم و ‌.. تاثیرش از خوردن بیشتر هست ولی لاعرها از این افکار ندارن و زمان خوردن که شد راحت میخورن .

      اون نوع فکر کردن که چی بخورم که خوشمزه تر هست چه بخورم که چاقتر نشم چه بخورم که بتونم شب راحتتر شام بخورم و .. این افکار رو باید مرور نکنم و این افکار رو باید کمتر کنیم و هر چقدر این افکار کمتر بشه راحت تر مسیر رو ادامه  میدیم .

      تمرین امروز :

       بگو کو تا شام کو تا نهار و …و بگو من این فکر رو نکردم .

      برداشت من از این فایل ::

      واقعا  با بعضی از رفتارها  اینقدر  فاصله گرفتم  و برام کمرنگ شدن که دیگه یادم نمیاد و و یا خیلی کم بعضی جاهای خاص،شاید دوباره پیدا بشن مثلا همین حساب و کتاب کردن غداها و کالری شماری و تفکیک اونها و یا اینکه چی بخورم بهتر باشه و یا اینکه حالا چی بخورم که شب بتونم برم مهمانی و  راحت غذا بخورم و .. از این قبیل افکار ندارم هر چقدر فکر کردم ندارم و  من برای خودم  غدا خوردن رو منطقیش کردم که  هر وقت گرسنه بودم  یعنی جسمم نیاز به  مواد عدایی داره و باید بخورم و هیچ فرقی نمیکنه چه مدل باشه یعنی پخته یا سرخ شده و یا میوه و  یا فست فود فقط  مهم  اندازه ی خوردن من هست که هر وقت جسم من پیعام سیری داد نخورم و دست از خوردن بکشم  چون اون اضافه هر چیزی که باشه تبدیل به چربی میشه و در بدنم دخیره میشه پس  حساب و کتاب کردن و تفکیک کردن و فکر کردن به اینکه چی بخورم که چاق نشم واقعا کار بیهوده و مسخره ای هست همین امشب من شام دعوتم جایی ولی ظهر خیلی راحت به اندازه نیازم خوردم و فارع از اینکه شب مهمانم ولی اجازه ندادم پر خوری کنم و به محض سیری دست کشیدم نه به خاطر مهمانی شب به خاطر جسم خودم که براش ارزش قایلم و نمیخوام به زور چیزی وارد ش کنم و اون رو بیمار و پر از مشکلات چاقی کنم پس به خاطر با ارزش بودنم  و برای حفط کردن سلامتی بدنم به اندازه خوردم و شب هم موقع شام هر چقدر نیاز داشتم فارغ از اینکه بقیه  دارن میخورن و یا نمیخورن و … من  اگر نیاز داشتم میخورم و اما با خوردن بقیه نباید تحریک بشم و کاری به مواد عدایی اطرافم نخوام دلشت و فقط برای رفع نیاز جسمیم غدا میخورم

      درصورتی کهقبلا  خیلی از این افکار داشتم و حتی پرس و جو میکردم و یا فکر میکردم که چی رو با چی بخورم که بهتر باشه و اگر میخواستم برم رستوران و یا مهمانی کلی خوشحال بودم از اون همه خوراکی که میخوام بخورم ولی حالا این افکار رو ندارم و همین امروز که مهمانم از این افکار مرور نکردم . خدا رو سپاسگزارم برای این همه تغییر عالی که داشتم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1401/01/11 15:27
      مدت عضویت: 1854 روز
      امتیاز کاربر: 34386 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 727 کلمه

      سلام به همگی 

      من مدتها هست که دیگه از این جنس  افکار ندارم و به خودم نمیگم که خب حالا در فلان زمان چطور بخورم و یا چی. رو با چی بخورم که بهتر باشه و اما این در حالی هست که در گذشته من در حال مرور این افکار بودم و خیلی از این جنس افکار داشتم که چطور بخورم ،چی بخورم ،چی نخورم ، اما حالا دقیقا مثل متناسبهای اطرافم از این افکار تا حدود زیادی رها شدم  و هر وقت گرسنه باشم میخورم نباشم نمی‌خورم ،ودیگه نگاهم به مهمانی ها و عروسی ها و دورهمی ها و تفریح ها و بودن در پارک و فضا سبز و باغ فرق کرده و همش به دنبال برنامه چیدن برای خوردن های متفاوت در این ایام نیستم  من  خیلی راحت همه جا حاضر میشم و به اندازه نیازم میخورم و حالا شاید یه اشتباهی هم باشه اما چون آگاهم که اشتباه کردم و خطایی در رفتار غذاییم داشتم  پس  سعی میکنم دفعه ی بعد بهتر رفتار کنم 

      مثلا در گذشته  وقتی نزدیک به این ایام عید نوروز  میشدم انتقام تمام خوشگذرونی هام رو با خوردن میگرفتم با خواهر کوچیکم کلی برنامه میریختیم که شب اول کدوم رستوران شب دوم چه غذایی کبابی در حیاط خانه ی مادرم  و شب سوم ‌‌چی کنیم ….و  تا موقع سیزده به در .که لیستی  از انواع خوراکی های دلخواهمون که دوست داشتیم در بیرون از منزل بخوریم تا  در اونجا مشغول بشیم و بهمون خوش  بگذره   تهیبه میکردیم و من یا اون به نمایندگی می‌رفتیم میخریدیمشون. و خلاصه باید بگم همیشه هر برنامه ی تفریحی وشادی در خانواده ی ما با خوردن انواع خوراکی ها مساوی بود واگر در رژیم می‌بودم باید کلی حساب و کتاب میکردم در خوردنم که ظهر چی بخورم  که شب بتونم چی بخورم خلاصه همیشه در گیر بودم و یا اگر مادرم  عصری زنگ میزد و می‌گفت برای  شام بیایین اینجا چون من از ظهر خبر نداشتم که رعایت غذایی کنم نمی‌رفتم و نمی‌خوردم با اگر اطرافیانم برنامه ی رستوران رفتن به هویی میزاشتن هرگز استقبال نمی‌کردم و غر هم میزدم تا اینکه ازیه هفته پیش بهم میگفتن و با کلی محاسبات غذایی. در اون یه هفته باهاشون میرفتم اونم با ترس و لرز یکم می‌خوردم و بعدش هم به همه میگفتم وای من چاق  شدم  وای خیلی  خوردم و ای غذای غیر رژیمی  در شب خوردم و …..و  در نهایت همه از دست من و حرفهای  من اذیت بودن  که بازم شروع کردی و در نهایت هم چاق تر  میشدم.

      یادم میاد یه سال سفری به هتل لاکچری در کیش داشتم که سه  وعده ی غذایی اون  سلف سرویس بود با آشپز خارجی و یا چندین سال سفرهای  عالی به هتلی در شمال به سه وعده غذایی سلف سرویس داشتم  که اینقدر در اون ایام نقشه می‌کشیدم برای خوردن های هر وعدم و زیاد تر می‌خوردم  که وقتی برمیگشتم همه میگفتن فلانی چاق  شدی معلومه خوب  خوردی و واقعا  راست میگفتن من می‌خوردم تازه  سال  بعد که دوباره میخواستم به همون مکان برم با زم با کلی نقشه ی  قبلی  میرفتم که این بار اگر رفتم همه چیز رو امتحان کنم و همه چیز رو کاملتر بخورم  و خلاصه باید بگم همیشه خودم رو برای بیشتر خوردن در تمام موقعیتها آماده میکردم .

      یا اینکه اگر میدونستم می‌خوام یه مهمانی لاکچری دعوت بشم با فلان دوستم در فلان رستوران و یا با فلان اشنای ما در فلان مکان که خیلی مهمانی های خاص میداد  ای وای  بر من از چند روز  قبل همش میگفتم که بزار برم هر چقدر خواستم از همه چیز میخورم وای اینقدر نقشه می‌کشیدم و می‌خوردم که نگو  و اما الان که در این مسیرم باید بگم برای من مهمانی  وتفریح  وخانه ی مادرم و عید نوروز و … هیچ فرقی نداره من در هر زمانی به درستی به نیاز جسمم جواب میدم و به اندازه نیازم میخورم و اصلا در گیر هیچ کدوم از این افکار قدیمی و چاق کننده نیستم و بر عکس به دنبال لذت بردن از اطرافیانم و هوا و مکان و خودم و  جسم جدیدم و…. هستم واصلا تفریح و شادی و جشن تولد و عروسی و لذت بردن  و رفع حوصله سر رفتن  و  …. برای من در خوردن خلاصه نمیشه  من بارها دارم تمرین میکنم از غذا به عنوان یک ماده ی غذایی برای رفع نیاز جسمم  استفاده کنم نه هیچ مورد دیگه ای .

      پر قدرت  و قویتر از قبل  با حال خوب به راهم ادامه میدم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1402/06/19 20:57
      مدت عضویت: 1854 روز
      امتیاز کاربر: 34386 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 411 کلمه

      به نام خدای مهربان که هر لحظه هادی و حامی من هست .

      ما نباید یه ادم لاغر  با رفتارهای   پرخور ی کردن    رو داشته باشم چون افراد لاغر با این رفتار پرخوری دارای رفتارهای  اشتباه هستند که به محض تعییر باورهاشون به هر دلیلی   در معرض خطر چاقی هستند .

      جسم ما چیزی نیست که با فشار از بیرون  تعییر کنه حالت نرمال جسم من تناسب اندام هست که بدون هیچ ورزش و رژیم و قرص و عمل و ….لاغر هست من نباید ادم لاغر با رفتارهای اشتباه پرخوری باشم .

      خیلی ها هستن که بیشتر از ما میخورن اما لاعر هستند و علتش این هست که اونها به عذا فکر نمیکنن نمونه اش همسر و دختر خودم و یا خواهر همسرم و یا خواهر  زاده ای همسرم و ….هر وقت گرسنه باشن راحت میخورن .و هیچ فکری هم ندارن 

      افراد چاق در کل روز فکرشون درگیر این هست که چی بخورن و چی نخورن و بعضی ها درگیر این قضیه هستند که علاوه بر اینکه چی بخورن  دارن فکر میکنن که چی نخورن که چاق نشن و یا کالریشون کمترش باشه و از این افکار دارن و مرور افکار  خوردن تاثیرش خیلی بیشتر از خود خوردن هست .

      من در گذشته بی نهایت حساب و کتاب در خوردن داشتم و برای خوردنم فکر میکردم و با نهایت وسواسی در طول روز غدا میخوروم و در نهایت هم چاق تر میشدم مثلا  میگفتم اگر شب میخوام برم فلان جا پس ظهر کمتر بخورم و یا اگر میخوام این مورد رو بخورم تا چند روز باید رعایت کنم و هیچ نخورم که چاق نشم و اینقدر فکرم درگیر این قضایا بود که روز به روز هم چاق تر میشدم و اما بارها  میدیم خواهر لاغرم چقدر راحت ا از هر چیزی راحت بدون ترسدر هر زمانی  میخورد اما من حتی روی ساعت خوردن هم وسواس بودم و اگر اخر شب بود نمیخوردم اما اون راحت میخورد حالا زیاد نمیخورد کم میخورد اما راحت میخورد .و من همیشه از این قضایا تعجب میکردم .

      من باید یاد بگیرم فکرم سراغ غداها و حساب و کتاب کردنهای اون در چاقی نرم هر وقت خواست بره بگم حالا بزار تا موقعش و حواس خودم رو ببرم روی موضوع دیگه اینجا میخواییم ذهن رو تربیت کنیم و کنار تمام تغییر رفتارها تغییر افکار هم داشته باشیم و همسو شدن افکار و رفتار  با هم لاغری رو برای ما به ارمغان میاره  و خصوصا اگر باور کنم لاغر شدن اسانترین کار دنیاست خیلی راحت اون رو تجربه میکنم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم