0

توجه کردن به لاغری (شانزدهم)

توجه کردن به لاغری
اندازه متن

شاید سخت ترین مرحله لاغری با ذهن توجه کردن به لاغری است. چیزی که الان نیست.

یعنی توجه کردن به لاغری در حالی که ما در شرایط لاغری نیستیم.

هرچه بیشتر در مسیر لاغری با ذهن ادامه می دهم اهمیت این موضوع برایم واضح تر می شود.

در تمام سالهایی که ما در مسیر چاق شدن بوده ایم بارها به چاقی خود توجه کرده ایم.

از طریق وزن کردن خود

از طریق سایز کردن لباس های خود

با دیدن خود در آینه به افزایش سایز و وزن خود توجه کرده ایم.

هربار که دیگران درباره چاقی ما صحبت کرده اند باعث توجه ما به چاقی شده است.

در واقع فرصت های توجه کردن به چاقی بسیار زیاد بوده است و به همین دلیل شاید در روز چندین بار توجه ما به چاقی خودمان جلب شده باشد.

خلق رویای لاغری

در مسیر لاغری با ذهن هستیم می خواهیم آنچه در رویای خود داریم را خلق کنیم.

چیزی که اکنون نیست و باید با توجه کردن به آن و حرکت در مسیر یادگیری چگونه بوجود آوردنش آن را خلق کنیم.

توجه کردن به لاغری (توجه به چیزی که نیست) به نظر من چالش برانگیزترین مرحله یادگیری و خلق لاغری با ذهن است.

تاکید من بر توجه به نشانه های تغییر کردن به همین منظور است که توجه کردن به لاغری را از نشانه های آن آغاز کنیم.

هر تغییری که در احساس و افکار شما ایجاد می شود نشانه ای از حرکت در مسیر لاغر شدن است.

هر تغییری که در رفتار و واکنش های غذایی شما ایجاد می شود نشانه ای از حرکت در مسیر لاغر شدن است.

اشتیاق شما برای هر روز دنبال کردن فایل های آموزشی نشانه ای برای جلب موافقت ذهن ناخودآگاه شما برای لاغر شدن است.

لاغر شدن همان چاق شدن است

بارها در آموزش های لاغری با ذهن تاکید کرده ام که لاغر شدن همان چاق شدن است که باید تغییر کند.

به همین دلیل اطمینان دارم تمام روش های لاغری که تا کنون درباره آنها شنیده ام نمی تواند به لاغر شدن ما کمک کنند چرا که ما برای چاق شدن از آن روش ها استفاده نکرده ایم.

در مورد توجه کردن به لاغری لازم به ذکر است در چاق شدن نیز ما همین مسیر را طی کرده ایم اما به خاطر نداریم.

همه ما قبل از اینکه از لحاظ جسمی چاق شویم در ذهن خود احساس چاق شدن را داشته ایم.

ترس از چاق شدن را داشته ایم و مطمئن بوده ایم که چاق خواهیم شد چون چاق شدن به هر دلیل برای ما منطقی شده بود.

اینها مراحل ذهنی توجه به چاق شدن بوده است و از زمانی که تغییر وضعیت جسمی در ما ایجاد شده است نشانه های چاقی واضح شده و برای همه قابل دیدن بوده است.

دیدن خود و شنیدن حرف های دیگران درباره چاق شدنمان همه توجه کردن به چاقی بوده است که باعث تقویت فرمول های چاقی ذهن و وضوح بیشتر تصاویر چاقی در ذهن ما شده است.

برای فردی که رویای لاغری دارد و به مسیر لاغری با ذهن هدایت شده است هیچ نشانه ای از لاغری در جسم او نمایان نیست که بخواهد با توجه کردن به آن اشتیاق و انگیزه لاغر شدن خود را تقویت کند.

بنابراین لازم است که این کار را به صورت ذهنی و با توجه کردن به لاغری آغاز کنیم همانطور که در چاق شدن این کار را به خوبی انجام داده است.

همه ما چگونه توجه کردن به چاقی را می دانیم.

تفاوت توجه به چاقی در شروع چاق شدن با توجه به لاغری در شروع لاغر شدن این است که زمانی که ما به نشانه های چاقی ذهن خو د توجه می کردیم هنوز نشانه چاقی جسمی در ما ایجاد نشده بود و توجه ما به چاقی به صورت حدس و گمان و ترس از چاق شدن بود.

اما اکنون که در وضعیت چاق هستیم و می خواهیم به لاغری توجه کنیم همه نشانه های چاقی در ما وجود دارد و در این شرایط باید بتوانیم به لاغری در ذهن خود توجه کنیم.

ارائه این توضیحات را لازم می دانم به دلیل اینکه بسیاری از افرادی که در مسیر لاغری با ذهن قرار می گیرند قادر به مدیریت صحیح این بخش از مسیر لاغری با ذهن نیستند.

اهمیت توجه کردن به لاغری

آگاهی از موضوع چگونه توجه کردن به لاغری در شرایطی که نشانه های لاغری در جسم ما وجود ندارد به دوستانم کمک می کند تا طریق توجه ذهنی به نشانه های لاغری را یاد گرفته و در مسیر لاغری با ذهن خود از آن استفاده کنند.

فکر کردن به اینکه اگر لاغر شوم چه می شود؟

از ساده ترین و موثرترین روش های هدایت ذهن به سمت لاغری است.

شما با فکر کردن به لاغر شدن در واقع در حال تصویر سازی شرایط آینده خود هستید.

با نوشتن درباره اینکه اگر لاغر شوم چه می شود؟ شما در حال نوشتن سرنوشت خود هستید.

اگر خوب دقت کنید در مسیر چاق شدن بارها این کار را انجام داده ایم.

با صحبت کردن درباره ترس از چاق تر شدن شما به همین پرسش پاسخ داده اید.

اگر چاق تر شوم چه خواهد شد؟

سعی می کنم همواره با مثال زدن از طریق عملکرد ما در چاق شدن از طریق ذهن به وضوح درک شما از چگونه لاغر شدن از طریق ذهن کمک کنم.

شاید برای شما حتی فکر کردن به اینکه اگر لاغر شوم چگونه خواهم بود کار ساده ای نباشد چون سال ها است در وضعیت چاقی و اضافه وزن هستید.

برای ساده تر کردن فکر کردن به لاغری کافی است مقداری به مشکلات فعلی خود با چاقی فکر کنید.

هر مشکلی با چاقی دارید اگر لاغر شوید آن مشکل را نخواهید داشت.

به همین راحتی با توجه کردن به مشکلات خود با چاقی می توان به وضوح مزایای لاغر شدن پی برد و سپس درباره آنها نوشت و تصاویر ذهنی لاغری را در ذهن خود گسترش داد.

توضیحات این قسمت از چالش من اینو نخورم اهمیت فوق العاده ای دارد و پیشنهاد می کنم با دقت و تمرکز بالا چندین بار این قسمت را مشاهده کنید و درباره سوالات مطرح شده تا می توانید بنویسد.

نوشتن به وضوح ذهن شما درباره چگونه خلق کردن رویای لاغری خود کمک می کند.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.44 از 16 رای

https://tanasobefekri.net/?p=23558
برچسب ها:
51 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار عطا
      1401/11/12 14:03
      مدت عضویت: 491 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,898 کلمه

      سلام و درود .

      تمرین این بخش هم فوق العاده بود و باز هم از اون حیرتهایی که دیگه در این مسیر برام طبیعی شده . 

      راستش دیروز که داشتم تمرینات رو انجام میدادم و فرمودید اولین راه تصویرسازی لاغری اینه که تصویر چاقی رو پاک کنیم اونم با وزن نکردن و برانداز نکردن چاقی . بعد در ذهنم این سوال شکل گرفت  که خب حالا چطور تصویر سازی لاغری کنیم ؟ 

       که در این فایل و متن خیلی عالی به سوال من پاسخ داده شد. 

      یعنی مسیر لاغری با ذهن پر از شگفتیه . شگفتی ساختن در مسیر لاغری با ذهن طبیعیه . 

      باورم شده که این مسیر پر از شگفتیه و جالبترش اینه که شگفتیهای این مسیر برام طبیعی شده و خلاف انتظارم نیست . 

      این مسیر با همه ی مسیرها فرق داره و برای همینم هست در این مدت من با این همه حیرت و شگفتی مواجه شدم و خودمم تونستم کلی تغییر کنم . 

      خب دو تا مطلب عالی از این متن و فایل  یاد گرفتم اول اینکه برای تجسم لاغری  به مشکلات فعلی خودم با چاقی توجه کنم و بگم  خب اگه لاغر بشم این مشکلات رو نخواهم داشت . این تصویر سازی رو خیلی عالی میتونم انجام بدم و قدم بعدی اینه که طرح سوال کنم که اگه لاغر بشم چه تاثیری در زندگیم داره احساسم چجوری میشه سلامتیم چجوری میشه روابطم چجوری میشه و … 

      این دو رو خیلی راحت میتونم تصویرسازی کنم و به جای احساس ترس در خودم احساس شور و نشاط و خوشحالی از لاغری ایجاد کنم . 

      من دارم اساس کار با ذهن رو یاد میگیرم . 

      اول ذکر مشکلات چاقی و بعد ذکر نبودن مشکلات چاقی در لاغری و بعد ذکر مزایای لاغری . 

      خب حالا تمرین رو انجام میدم ببینم چیا به ذهنم میاد . شاید همه رو در هم جواب بدم که نخوام مطلب رو قطع کنم . نمیدونم شایدم به ترتیب انجام بدم باید ببینم چی پیش میاد . 

      خب مشکلات فعلی من با چاقی : 

      من از چاقی رنج کشیدم . تحقیر شدم از احساس ناتوان بودن ، احساس شکست ، احساس شرم ، بی عرضگی ، وای خدا حالم داره بد میشه . من خیلی عذاب کشیدم . وقتی میدیدم همه لاغرن و من به خاطر چاقیم مسخره میشدم تو مسافرتها همه لاغر بودن و هر کاری میخواستن میکردن و من گوشه گیر ه جایی مینشستم  . حرف مردم چقدر منو زجر داد . احساس بدم بعد از پرخوریها و بازم ملامت خودم و بقیه و تنها کسی که از من در چاقی حمایت میکرد مادرم بود . تنها دلیل من برای چاق موندن مادرم بود که همیشه از چاقیم دفاع میکرد و حالا هم بزرگترین مانعم مادرمه که نمیزاره به آرزوم برسم . 

      اون از چاقی من به خاطر خودش حمایت کرد ولی میدونم همونجور که بزرگترین حامیم در دوران چاقیم بود بزرگترین حامی در دوران لاغریمم خواهد بود . مادرم دوست داره من سربلند بشم . دوست داره دیگران تشویقم کنند . دوست داره من زندگی راحتی داشته باشم . مادرم دوست داره من انقدر عذاب نکشم . مادرم دوست داره من لاغر بشم . پس اولین چیزی که من در لاغریم به دست میارم خوشحالی مادرمه . آخ مامان جان عاشقتم ای همه ی زندگیم . من شاید مامانمو بیشتر از خودم دوست داشته باشم . دلم میخواد سربلندش کنم . و دیگه نمیخوام به خاطر چاقیم ازم حمایت کنه میخوام بهم افتخار کنه  . من در لاغر شدن دیگه تحقیر نمیشم . همون شب که عموم برگشت اونجوری بهم گفت اگه مامانم بود خیلی ناراحت بود و دفاع میکرد ازم ولی شاید خدا به خاطر دعاهای مادرمه که منو توی این راه هدایت کرد ‌. اونم از چاقیم خیلی رنج میکشید ولی چاره ای نداشت . نمیدونست چیکار کنه . ولی خدا منو هدایت کرد تا خودم با لاغر شدنم حالشو خوب کنم و سرافرازش کنم . چه زمانایی بود که تو مسافرت با دوستام به خاطر چاقیم مسخره شدم ولی در لاغری دیگه کسی مسخره ام نمی کنه . شاید روابطم با دیگران خوب بشه . چون به خاطر چاقیم از خیلیها بریدم ولی وقتی متناسب باشم دیگه خجالت نمیکشم دیگه از حرف مردم نمیترسم . روابطم با همه خوب میشه . احساسم به دوستام بهتر میشه و اونا با من مثل آدم رفتار می کنند . استاد اشکم توی این تمرین در اومد من وقتی لاغر بشم دیگه هیچ کدوم از این مشکلات رو ندارم . حالا در حوزه روابط بود . اشکم به این خاطر بود که در حوزه روابط به خاطر چاقی خیلی دلم شکست و حالا وقتی لاغر بشم دیگه به خاطر چاقی کسی دلم و نمیشکنه .  در حوزه سلامتی خب من کبد چرب دارم چربی خون قندمم مراقبت نکنم بالا میره ولی در لاغری کبد چربم خوب میشه چربی خونم خوب میشه . دیابت نمیگیرم و بدنم سالم میشه . وقتی لاغر بشم فکرمم بهتر کار میکنه و در کارهام موفقترم . زانوهام دیگه درد نمیگیره . دلم درد نمیگیره سنگین نمیشم سبکم . سرحالم . معده ام خوب میشه زانوهام سالم میشن . من در لاغری حالم خوبه این مهمترین تصویر من از لاغریه . مشغولیت ذهنی و درگیری ذهنیم از بین میره من در لاغری ذهنم باز میشه . راحت میشم از سوالایی که کل آفرینش رو زیر سوال میبره که چرا من ؟ در جواب این سوال الان میگم چون من لایق لاغری بودم و خدا  دلش نمیخواست من در رنج چاقی باقی بمونم  میخواست یادم بده راه درست رو . میخواست منو به این راه هدایت کنه تا لذت لاغری رو خودم پیدا کنم خودم تجربه کنم . خودم بفهمم که چقدر لاغر شدن راحته . 

      آه خدایا شکرت . خدایا شکرت که منو به این مسیر عالی هدایت کردی . من همین که اینجام شادم . لاغری با ذهن سرزمین شادیه . سرزمین امیده سرزمین ایمانه .  دلم میخواد از احساس خودم بنویسم . من در سرزمین لاغری حالم خوبه . دیگه چیزی ناراحتم نمی کنه . چیزی بهم فشار نمیاره . میتونم به اهداف دیگم فکر کنم . میتونم کارامو خودم انجام بدم . میتونم خیلی چیزا رو در لاغری تجربه کنم . میتونم  ازدواج کنم . میتونم پدر بشم .  دیگه خجالتی در کار نیست . من در لاغر شدن دیگه زود زود بدنم بوی بد نمیگیره . خوشبو میشم . چهره ام قشنگتر میشه . فرزتر میشم . حالم خوب میشه . دیگه مجبور نیستم هر بار با ۳۰ کیلو اضافه وزن از جا بلند بشم . سبک میشم . تند میتونم کارامو انجام بدم . از تنبلی و رخوت و سستی در میام . سالمتر میشم .  بچه ها بیشتر دوسم دارن . با دوستا بهتر میتونم لذت ببرم . گرچه دیگه علاقه ای به بودن با کسی ندارم . چون من به خاطر خوشگذرونی با اونا بودم ولی الان با دنیایی آشنا شدم که فراتر از هر خوشگذرونیه . من از درون شادم و من از درون تغییر مسیر دادم . 

      طرح سوال : 

      چرا میخوای لاغر بشی ؟ چون در لاغری من خودمو پیدا کردم . من فقط نمیخوام لاغر بشم . من میخوام از طریق لاغری با ذهن لاغر بشم . چون من در لاغری با ذهن خودمو پیدا کردم . امیدمو پیدا کردم . ایمانمو به خودم پیدا کردم . قدرتمو پیدا کردم . قدرت انتخابمو پیدا کردم . لیاقت و شایستگیم و پیدا کردم . آرامشمو پیدا کردم . من به این مسیر ادامه میدم چون لایق زندگی کردن در آرامشم . 

      لاغر بشی چه کارایی انجام میدی ؟ من در درجه اول از زحمات مادرم تشکر می کنم و برای مادر یه هدیه میخرم که با دعاهای خیرش برای من باعث شد من به این مسیر هدایت بشم . بعد لباسهای جورواجور میخرم . تنوع رنگی . هرچی دلم بخواد . دیگه نگران پرو کردن لباسها نیستم . 

      دوست دارم یه ورزشی انجام بدم . کوهنوردی رو دوست دارم  . شنا رو دوست دارم یاد بگیرم . آره شنا کردن در اب رو من همیشه به خاطر هیکلم خجالت میکشیدم انجام بدم ولی وقتی لاغر بشم میرم شنا رو یاد می گیرم . این دوتا ورزش رو دوست دارم . البته حالا فعلا که هنوز چاقم شاید بتونم پیاده روی رو بیارم توی ورزشهام . البته اگه حسم بهش خوب باشه . از بس که پیاده روی رو یکی از راههای لاغر شدن گفتن تصویر پیاده روی در ذهنم خرابه . ولی دوست دارم در قدم اول پیاده روی رو هم بیارم در زندگیم . البته در همون جلسات اول فکر کنم فایل تاثیر سن و سال بر لاغری بود من باور کردم انسان لاغره که فعالیتش بیشتر میشه نه اینکه فعالیت کنم برای لاغری . کسی که لاغره خب راحتتر کار انجام میده . من الان همیشه با ۳۰ کیلو وزن این طرف و اون طرف میرم خب این خودش ورزشه . ولی وقتی لاغر بشم این ۳۰ کیلو بار رو ندارم و راحت میتونم ورزشهای دلخواهم رو انجام بدم . 

      لاغری چه مزایایی داره ؟ خب  لاغری نشون میده شخصی ذهنش سالمه . ذهنش در رنج نیست . احساس بدی به زندگی نداره البته لاغرهایی که در مسیر درست هستند نه لاغرهای مسیر غلط . 

      لاغری به من امید زندگی کردن میده . میتونم خیلی کارا رو انجام بدم . میتونم راحت زندگی کنم . وقتی میخوابم راحت و بدون ترس بخوابم . وقتی از خواب پا میشم دغدغه ای ندارم .  حتی برای کارای خیر حرف شخص لاغر رو بهتر میپذیرن . همه فکر می کنند  افراد چاق نفس پرستن در حالیکه نمیدونند چقدر در خودشون حس حقارت می کنند  ولی افراد لاغر حتی کمک کردنشون قابل پذیرش تره . باوتون میشه  توی مولودی ها و مداحیها من شرکت نمیکردم سینه زنی ها شرکت نمیکردم چون بدنم بو می گرفت و خجالت می کشیدم . 

      اولین کاری که لاغر بشم میکنم میرم برای امام حسین در مراسم سینه زنی شرکت می کنم فکر کنم تا اون وقت تا حدودی کاهش وزن پیدا کرده باشم . دیگه ناراحت نمیشم از بوی بد . 

      خب لاغری مزایا زیاد داره . حالا به مرور در طی روز یادم میاد . همین که دیگه آویزون یخچال نیستی خودش یه مزیته .  اراده نمی کنما ولی اراده ام قوی شده . وقتی نمیخوام خب نمیخوام وقتی هم گرسنه بشم خب راحت میخورم تا اون نقطه سیری رو دریافت کنم . دیگه با کم خوری و پرخوری به خودم فشار نمیارم . دیگه مادرم مجبور نیست یه شمشیر بگیره به خاطر چاقی من با همه بجنگه . بلکه مادرمم علاوه بر خودم حالش خوب میشه شاید کم کم خودشم لاغر بشه که حس می کنم میشه . 

      فعلا اینا به ذهنم اومد . خیلی تمرین خوبی بود . حالا تا شبم هرکار بخوام بکنم تو ذهنم میاد . خوبی این راه اینه تا وقتی مینویسیم که خب داریم تمرین می کنیم بعدشم در طی روز هی یادش می افتیم هی چیزای دیگه میاد تو ذهنمون و هی حالمون بهتر میشه . هی احساسمون بهتر میشه . 

      لاغری با ذهن حال منو خوب کرده . دیگه چی میخوام از این بهتر خدایا شکرت .

      استاد خدا مادرتون رو رحمت کنه که شما رو به دنیا آورد تا راه زندگی رو به ما یاد بده . روحشون شاد که چنین پسری تربیت کردند . ازتون ممنونم . درسته شما خودتون تلاش کردید که الان استاد لاغری با ذهن شدید ولی قطعا مادرتونم از شادی شما خوشحالن . به هر حال من  به نوبه ی خودم از شما و مادرتون سپاسگزارم و همیشه دعاگوتون خواهم بود و میدونم اگه یه روزی که لاغر شدم و به مادرم بگم که یه دوست و استاد خیلی خوب پیدا کردم که راه زندگی رو بهم یاد داد مادرمم خیلی دعای گوی شما و خانواده محترمتون هستن . برقرار باشید . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/11/12 23:28
      مدت عضویت: 491 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 356 کلمه

      سلام . 

      تمرین چالش من اینو نخوردم .

      من از ساعت ۱ تا ۸ صبح چیزی نخوردم چون خواب بودم . 

      ساعت ۹ نخوردم میل نداشتم .

      ۱۰ نخوردم چون گرسنه ام نبود چون سیر بودم 

      ۱۱ نخوردم چون سیر بودم .

      ۱۲ نخوردم چون سیر بودم .

      ۱ تا ۳ هم نخوردم چون سیر بودم .

      ۳ قند با چای نخوردم . نون نخوردم  

      شلغم ۲-۳ تا نخوردم .

      ساعت ۴ نخوردم 

      ساعت ۵ نخوردم 

      ساعت ۶ نصف پرتغال نخوردم . یک چارم سیب نخوردم . ۲-۳قند با چای نخوردم . 

      ساعت ۷ نخوردم 

      ساعت ۸ شام نصف برنج نخوردم . 

      قند نخوردم . 

      ساعت ۹ نخوردم 

      ۱۰ نخوردم 

      ۱۱ نخوردم 

      دیگه تا بخوابمم چیزی نمیخورم چون وقت خوابمه . 

      امشب مامانم گفت منم دیگه نمیخوام بخورم . دیدی امشب نصف برنجمو خالی کردم ؟ چیه آدم زیاد میخوره سنگین میشه نمیتونه خوب بخوابه کابوس میبینه . 

      نمیخورم چون کابوس میبینم . 😐😃

      مامان منم نگاه به ما میکنه اونم داره خودبه خود غذاشو به اندازه نیازش میخوره . جالبه وقتی خواهراش رژیم می گرفتن از اینکه اونا رژیم داشتن حرص میخورد خودش میخورد . اوایل با منم همینجور بود . فکر میکرد منم میخوام رژیم بگیرم . در حالیکه   من اندازه نیازم میخوردم و اصلا قصد رژیم گرفتن نداشتم و نخواهم داشت . اوایل  اون اضافه هامو میخورد ولی حالا خودشم با من همراهی می کنه و اندازه نیازش میخوره و بدون اینکه بدونه برای خودش فرمول سازی می کنه 😃😃 . 

      امروز من یه توجه به چاقی در خودم پیدا کردم . برانداز کردن سایه ام تو خیابون  من همیشه عادت داشتم سایه مو تو خیابون میدیدم و چاقیم و بررسی می کردم . امروز که میخواستم اینکارو کنم یهو یاد تمرین دیروز افتادم و نگاهم و برداشتم . 

      امروز این راه و در مسیر لاغریم اضافه کردم . 

      خیلی لذتبخش بود . فقط با همین تمرین ساده حس کردم چاقی رو انتخاب نکردم . 

      امروز یه  فرمول دیگه هم در خودم پیدا کردم  . خب ما یاد گرفتیم که انسان متناسب اندازه نیازش میخوره . پس اگه نیاز بدن رو پیدا کنیم و مطابق اون غذا بخوریم پس خوردن و نخوردن در این راه نشان از متناسب بودن ماست . 

      اندازه نیازمون نمیخوریم  که لاغر بشیم بلکه فرمول صحیح اینه  چون متناسبیم اندازه ی نیازمون میخوریم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1401/12/22 01:45
      مدت عضویت: 491 روز
      امتیاز کاربر: 11065 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 330 کلمه

      سلام و درود 

      معیار کاهش وزن برای ما یک معیار کاملا ذهنیست و سوالی که در ابتدای متن درس قبلم پرسیدم در این فایل پاسخش رو گرفتم . 

      معیار سنجش لاغری و چاقی 

      درونیه نه بیرونی 

      و اونم کانون توجه ماست . 

      توجه ما به لاغری تا چه حد شده به همون میزان ما لاغریم . 

      توجه ما از چاقی تا چه حد برداشته شده به همون میزان کاهش وزن داشتیم . 

      توجه ما از غذاها و مخصوصا چاق کنندگی غذاها تا چه حد برداشته شده به همون میزان کاهش وزن داشتیم . 

      توجه ما از نگرانی و بدبینی در مورد رفتارمون و جسممون تا چه حدی برداشته شده به همون اندازه کاهش وزن داشتیم . 

      توجه ما نسبت به  اطمینان قلبی و واقع بینی و یا خوشبینی به رفتارمون تا چه حدی زیاد شده به همون اندازه کاهش وزن داشتیم .

      رفتارها و برخوردهای نامناسب و تحمیل کننده بر جسممون تا چه اندازه کم شده به همون اندازه لاغر شدیم .

      نگرش ما نسبت به واقعیت جسممون و طبیعت جسممون تا چه حد تغییر کرده به همون میزان لاغر شدیم ‌ 

      احساس چاقی تا چه حد جای خودشو به احساس لاغری داده به همون اندازه لاغر شدیم .

      احساس نا کفایتی و نالایق بودن تا چه حدی جای خودشو به احساس شایستگی و رضایت خاطر داده به همون اندازه لاغر شدیم .

      سوالهای ذهن چاقمون تا چه حد کمتر شده به همون میزان لاغر شدیم . 

      در مجموع شخصیت لاغرمون رو تا چه حد فعال کردیم  و کارایی  شخصیت چاقمون رو تا چه حد غیر فعال کردیم به همون اندازه کاهش وزن داشتیم 

       میزان سنجش چاقی و لاغری ما کاملا ذهنی و درونی و شخصیتی هست و هیچ ربطی به ترازو نداره . 

      هر چقدر بیشتر تکرار و تمرین کنیم تا نگرشمون در مورد چاقی و لاغری بهبود پیدا کنه و حسمون نسبت به هردو یه حس خنثی باشه یعنی نه از لاغری خیلی هیجان زده بشیم و نه از چاقی خیلی متنفر و رنجدیده در این صورت هردو برای ما در یه سطح خواهند بود و ما خالق هردو و انتخاب کننده هستیم . .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم