0

توجه کردن به لاغری (شانزدهم)

توجه کردن به لاغری
اندازه متن

شاید سخت ترین مرحله لاغری با ذهن توجه کردن به لاغری است. چیزی که الان نیست.

یعنی توجه کردن به لاغری در حالی که ما در شرایط لاغری نیستیم.

هرچه بیشتر در مسیر لاغری با ذهن ادامه می دهم اهمیت این موضوع برایم واضح تر می شود.

در تمام سالهایی که ما در مسیر چاق شدن بوده ایم بارها به چاقی خود توجه کرده ایم.

از طریق وزن کردن خود

از طریق سایز کردن لباس های خود

با دیدن خود در آینه به افزایش سایز و وزن خود توجه کرده ایم.

هربار که دیگران درباره چاقی ما صحبت کرده اند باعث توجه ما به چاقی شده است.

در واقع فرصت های توجه کردن به چاقی بسیار زیاد بوده است و به همین دلیل شاید در روز چندین بار توجه ما به چاقی خودمان جلب شده باشد.

تحقق رویای لاغری

در مسیر لاغری با ذهن هستیم می خواهیم آنچه در رویای خود داریم را خلق کنیم.

چیزی که اکنون نیست و باید با توجه کردن به آن و حرکت در مسیر یادگیری چگونه بوجود آوردنش آن را خلق کنیم.

توجه کردن به لاغری (توجه به چیزی که نیست) به نظر من چالش برانگیزترین مرحله یادگیری و خلق لاغری با ذهن است.

تاکید من بر توجه به نشانه های تغییر کردن به همین منظور است که توجه کردن به لاغری را از نشانه های آن آغاز کنیم.

هر تغییری که در احساس و افکار شما ایجاد می شود نشانه ای از حرکت در مسیر لاغر شدن است.

هر تغییری که در رفتار و واکنش های غذایی شما ایجاد می شود نشانه ای از حرکت در مسیر لاغر شدن است.

اشتیاق شما برای هر روز دنبال کردن فایل های آموزشی نشانه ای برای جلب موافقت ذهن ناخودآگاه شما برای لاغر شدن است.

لاغر شدن همان چاق شدن است

بارها در آموزش های لاغری با ذهن تاکید کرده ام که لاغر شدن همان چاق شدن است که باید تغییر کند.

به همین دلیل اطمینان دارم تمام روش های لاغری که تا کنون درباره آنها شنیده ام نمی تواند به لاغر شدن ما کمک کنند چرا که ما برای چاق شدن از آن روش ها استفاده نکرده ایم.

در مورد توجه کردن به لاغری لازم به ذکر است در چاق شدن نیز ما همین مسیر را طی کرده ایم اما به خاطر نداریم.

همه ما قبل از اینکه از لحاظ جسمی چاق شویم در ذهن خود احساس چاق شدن را داشته ایم.

ترس از چاق شدن را داشته ایم و مطمئن بوده ایم که چاق خواهیم شد چون چاق شدن به هر دلیل برای ما منطقی شده بود.

اینها مراحل ذهنی توجه به چاق شدن بوده است و از زمانی که تغییر وضعیت جسمی در ما ایجاد شده است نشانه های چاقی واضح شده و برای همه قابل دیدن بوده است.

دیدن خود و شنیدن حرف های دیگران درباره چاق شدنمان همه توجه کردن به چاقی بوده است که باعث تقویت فرمول های چاقی ذهن و وضوح بیشتر تصاویر چاقی در ذهن ما شده است.

برای فردی که رویای لاغری دارد و به مسیر لاغری با ذهن هدایت شده است هیچ نشانه ای از لاغری در جسم او نمایان نیست که بخواهد با توجه کردن به آن اشتیاق و انگیزه لاغر شدن خود را تقویت کند.

بنابراین لازم است که این کار را به صورت ذهنی و با توجه کردن به لاغری آغاز کنیم همانطور که در چاق شدن این کار را به خوبی انجام داده است.

همه ما چگونه توجه کردن به چاقی را می دانیم.

تفاوت توجه به چاقی در شروع چاق شدن با توجه به لاغری در شروع لاغر شدن این است که زمانی که ما به نشانه های چاقی ذهن خو د توجه می کردیم هنوز نشانه چاقی جسمی در ما ایجاد نشده بود و توجه ما به چاقی به صورت حدس و گمان و ترس از چاق شدن بود.

اما اکنون که در وضعیت چاق هستیم و می خواهیم به لاغری توجه کنیم همه نشانه های چاقی در ما وجود دارد و در این شرایط باید بتوانیم به لاغری در ذهن خود توجه کنیم.

ارائه این توضیحات را لازم می دانم به دلیل اینکه بسیاری از افرادی که در مسیر لاغری با ذهن قرار می گیرند قادر به مدیریت صحیح این بخش از مسیر لاغری با ذهن نیستند.

توجه کردن به لاغری

آگاهی از موضوع چگونه توجه کردن به لاغری در شرایطی که نشانه های لاغری در جسم ما وجود ندارد به دوستانم کمک می کند تا طریق توجه ذهنی به نشانه های لاغری را یاد گرفته و در مسیر لاغری با ذهن خود از آن استفاده کنند.

فکر کردن به اینکه اگر لاغر شوم چه می شود؟

از ساده ترین و موثرترین روش های هدایت ذهن به سمت لاغری است.

شما با فکر کردن به لاغر شدن در واقع در حال تصویر سازی شرایط آینده خود هستید.

با نوشتن درباره اینکه اگر لاغر شوم چه می شود؟ شما در حال نوشتن سرنوشت خود هستید.

اگر خوب دقت کنید در مسیر چاق شدن بارها این کار را انجام داده ایم.

با صحبت کردن درباره ترس از چاق تر شدن شما به همین پرسش پاسخ داده اید.

اگر چاق تر شوم چه خواهد شد؟

سعی می کنم همواره با مثال زدن از طریق عملکرد ما در چاق شدن از طریق ذهن به وضوح درک شما از چگونه لاغر شدن از طریق ذهن کمک کنم.

شاید برای شما حتی فکر کردن به اینکه اگر لاغر شوم چگونه خواهم بود کار ساده ای نباشد چون سال ها است در وضعیت چاقی و اضافه وزن هستید.

برای ساده تر کردن فکر کردن به لاغری کافی است مقداری به مشکلات فعلی خود با چاقی فکر کنید.

هر مشکلی با چاقی دارید اگر لاغر شوید آن مشکل را نخواهید داشت.

به همین راحتی با توجه کردن به مشکلات خود با چاقی می توان به وضوح مزایای لاغر شدن پی برد و سپس درباره آنها نوشت و تصاویر ذهنی لاغری را در ذهن خود گسترش داد.

توضیحات این قسمت از چالش من اینو نخورم اهمیت فوق العاده ای دارد و پیشنهاد می کنم با دقت و تمرکز بالا چندین بار این قسمت را مشاهده کنید و درباره سوالات مطرح شده تا می توانید بنویسد.

نوشتن به وضوح ذهن شما درباره چگونه خلق کردن رویای لاغری خود کمک می کند.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.53 از 19 رای

https://tanasobefekri.net/?p=23558
55 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار صالحه
      1401/12/23 12:45
      مدت عضویت: 669 روز
      امتیاز کاربر: 52491 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 753 کلمه

                       سلام روز خوش 

      یادی اوری  میکنم که فایل این قسمت برای من باز نشد هم شب گذشته وهم امرروز من فقط از من برای دیگاه استفاده کردم نصفه یاد گرفتم حسم میگه تویی فایل یی مطلب مهم بود که من نتوستم اون دریافت کنم با تلاش زیاد تنوستم فایل صوتی رو باز کنم 

      حالاجیزی که دریافت کردم 

      سخت ترین مر حله تویی این قسمت توجه با چیزی که نیست واون لاغری است

      توجه به چاقی  میشه چاقی د جسم 

      توحه کردن به لاغریی میشه لاغریی درجسم 

      سلام اقای روشن  امروز بعدا ز دوسال که من لا غرم شدم خواست شما رو باخبر کنم که اولین کارم برای رور گذشته چی بود من صبح زود ازخواب بلند شدم می خوام برم زیارت حرم عبدالعبظیم حق همسایگی رو بجا بیارم من در شهر ری تهران زندگی میکنه یادم رفته بهتون بگم انقدر درگیر این دوره بدم  وتما م حواسم پی اموزش بودم اگاهیمو زیاد کنم   چطور افکارمو به رفتارو رفتارم به عمل تندیل کنم   وفراموش کردم 

      بعد از بیدار شدن صبحونه خوبی  خوردم امروز ازشناسم کاری برای همسر پیش امدبه من گفت فردا بریم گفتم قسمت تنها رفتن دفعه بعدیب باتو میرم 

      رفتم جلوی اینه وای وای چقدر لاغر شدم چقدر خوش فرم شدم این منم خودم تراش دادم ابن همون اینه هست که توش نگاه نمیکردم تا تصویر ذهنی لاغریی  واضختر بشه واین من تازه لاغر شده چقدر تویی اینه به خودم بالیدم هی یی پهلو میشدم پشت به اینه نگاه میکردم تصویر لاغریی که دوسال پیس ساختم درست درست حالا توجسم نشته اولش تویی ذهنم بود حالا دارم لمسش میکنم خود خودمم فقط تصویر ذهنی نیست واقعی واقعی  رفتم طرف کمد لباس از چوب رختی کمد لباسمو براداستم سابق با براداشتن لباس پام درد میگرفت ولی امروز از اون درد خبری نبود من لاغر شدم اون سلامتی که ازبین برده بودمش برگشته لباسمو که پوشیدم رفتم جلوی دروردی همیشه دست کرفتن عصای ایسناده بودولی امروزکاربش ندارم بهش احتیاج ندارم 

      ماشین امده جلوی در من رفتم پاین جلویی در گوچه ما یی پلته بلند هست سابق براین باید کسی کمک میکرد تابتونم ازش پایین بیام ولی امروزراحت مثل اب خوردون ازش پایین امدم رفتم سوار شدم هر وفت سوار میشدم بخاطر معطل شده راننده غذاب وجدان میگرفت اولین چیزی که میگفتم غذارخوای ازراننده بود ولی امروز اصلا وفقط سلام وتمام اعتماد به نفسم بلایمیدا کردم این ازدوره شما دارم .

      این لاغریی چقدر تومن تاثیر داشته تویی همه زمینه خوب داره کار میکنه به راننده گفتم از دره قدیم میخوام برم حرم چون میخوام خاطرات کذشه دوباره زنده کنم به رسیدن به میدان حرم روحمسبک شد بهخودم گفتم یادباشه پدر کمار اقای استاد فراموس نکنی امروز  از اون ودورش داری داستم پیاد میشدم ترس ار برخورد عابر پباده رو هم نداشتم که به  من بخوره من بیفتم تازه اون بیچاره ناراحت بشه اون که خبرنداشت مشکل پا چقدر هست این ترس از بین رفته تا اینجا جندین تغییر داشتم رفتم حرم زیارت مفصلی کردم زمام طولانی حرم بود یاد پدرومادرتون بیقه رفتگان  دعا وزیارت ونماز خودم  موقع برگشتن جلوی یی مغازه بی لباس من به طرف خودش کشید رفت وبه فرشنده گفتم اون بلوز رنک شاد روشن برام بیاره یی شلور لیی اون رنک روشن  بده امتحانش کنم رفتم اناق امتحان پوشیدم خیلی شیک بود تواینه که نگاه میکردم کمی سر شونش وپاین ازاد بود  ازاد بود به فرسنده گفتم یی سایز کوچکتر بیاره فرشنده گفت میخواستم بگم بزگه ولی گفتم شاید لباس ازاد دوست دارید این سایز جدید دیگه عالی بود دوتا از ارزوهام به دست اوا ده بودم یی پیراهن برای همسرم خریدم اخه اون بنده خدا بخاطرمشکل من حتی ازمسافرت هم چشم کرده بود باید یی سفر طولانی چندروزه برای مشهد در نظر بگریم چندین ساله حرم اقامون نرفتم  برای بقیه بچه ونوه خریدکردم اعتماد به نفس در حد بالی  بلااست به خونه برگشتم همسرم وبچه بخاطر اینگه زیارت به دلم بشینه زنگ نزدن چطور شدی رسیدی مشکلی برات پیش نیومد از این حرفهای دیگه خبری نبود  با دیدن همه برق شادی تو چشمشون میدرخشید خود کفاشدم با دیدن خریداین دفعه خنده بود که شروع شد بارک الله زرنک شدی خرید کردی

      اول خرید همسرم وبعد خرید بچه ونوهام دادم نوه میگفت مامان جون برام خرید کردی من بهش گفتم جیگر طلا عسلم قربوت  برم اره خوسجال شد رفت طرف مادرش تا خریدم نشونش بده با دیدن خرید خودم دخترا میخواست امتحان کنن بیین چطوره اخه اینم یی حسرتی بود که بجه هام داستن میگفتن لاغر شی لباستو میپوشیم اون به ارزوشون رسیدن 

      خواستم ازشادی خودم خانوادام شمارو نیز خو شحال کنم

      ۲۳ /۱۲/۱۰۳     به امید اون روز 

      خدا پشت وپناهتونب باشه یاحق 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم