0

دورهمی با دوستان (قسمت دوم)

عجله برای لاغری
اندازه متن

عجله برای لاغری مهمترین مانع ذهنی افراد چاق در مسیر لاغری با ذهن است. البته این تنها مختص افراد چاق نیست بلکه هر انسانی بخواهد به هر هدفی در زندگی دست پیدا کند با چالش عجله کردن برای رسیدن به نتیجه مواجه می شود.

عجله برای لاغری

محتوای آموزشی دوره ورود به سرزمین لاغرها و همچنین دوره پیشرفته لاغری با ذهن به صورت روزانه و در هفت روز هفته ارائه شده است. این طریق دسته بندی محتوای‌ آموزشی را تاکنون در هیچ دوره آموزشی تجربه یا مشاهده‌ نکرده ام.

بارها از طرف هنرجوها پیام هایی دریافت کردم مبنی بر اینکه من می تونم فایل های چند روز را در یک روز گوش کنم یا اگر فایل های امروز رو گوش کردم و فرصت داشتم می توانم فایل های روز بعد را هم گوش کنم؟ به خاطر این که می ترسم روزهای بعد فرصت نشه یا این چند روز من زمان آزادم زیاده اگه میشه من این کار رو انجام بدم.

تا جایی که به خاطر دارم همیشه پاسخ من به اینگونه سوالات منفی بوده است. هنرجوها به هر دلیل حق ندارند برای یک روز محتوای‌ بیشتر از آن روز را استفاده کنند. این تمایل برای پیش رفتن از نظر من عجله برای لاغری محسوب می شود.

نحوه اجرای روش لاغری با ذهن مانند روش های دیگر لاغر شدن نیست.

در روش های رژیمی برای لاغر شدن، عجله برای لاغری باعث میشه که شما بیشتر به خودت فشار بیاری و کمتر از حد برنامه رژیمی غذا بخوری. چون می خوای بیشتر و سریعتر لاغر بشی.

در روش های ورزشی و حرکتی برای لاغر شدن، عجله برای لاغری باعث میشه که شما بیشتر از حد معمول به خودت فشار بیاری یا از روش هایی استفاده کنی که مقدار بیشتری عرق کنی یا زمان بیشتری ورزش کنی که سریعتر یا بیشتر لاغر بشی.

همین نگرش عجله برای لاغری در روش ذهنی به شکل دیگری نمایان می شود.

در این روش خبری از رژیم غذایی و حرکات ورزشی نیست بنابراین ذهن چاق گزینه های معمول برای ترغیب افراد به بیشتر ورزش کردن یا کمتر غذا خوردن ندارد بنابراین راهکار مناسب برای تشدید عجله برای لاغری ترغیب فرد به بیشتر فایل گوش دادن می باشد.

وارد کردن اطلاعات زیاد بدون این که درک و نفوذی در ذهن ایجاد شود عملا تأثیری ندارد و فقط وقتش و انرژی شما را تلف میکند.

عجله برای لاغری

اشتیاق تخریب کننده

افرادی که به ظاهر خیلی ذوق و شوق دارند و هر روز ساعت ها وقت صرف میکنن فایل گوش میدن، می نویسن، تکرار می کنند بعد از یه مدت میگن، بریدیم دیگه. نمی تونم اینجوری ادامه بدم و فکر میکنن که چون نمیتونن مثل قبل ادامه بدن

پس شکست خوردن به این دلیل که اونا اراده ندارن.

همیشه گفتم و تاکید کردم که روش لاغری با ذهن یک روش متناسب با زندگی روزمره است. به این معنی که باید همزمان با زندگی روزمره از آموزش های لاغری با ذهن استفاده کنید.

اینکه زندگی روزمره را به خوبی سپری کنید و از آموزش ها به شکل عملی در زندگی خود استفاده کنید بهترین تاثیر را در کسب نتیجه عالی و شگفتی ساز شدن شما دارد.

در بین هزاران نفری که از آموزش های لاغری با ذهن استفاده کرده اند برخی موارد مشاهده‌ شده است که فرد بخاطر عجله برای لاغری تصمیم گرفته بود با تمرکز بالا و ذره بینی از آموزش های لاغری با ذهن استفاده کند و برای چند ماه از محل کار خود مرخصی گرفته یا یک ترم رفتن به دانشگاه را به عقب انداخته که با تمام توان از آموزش ها استفاده کند.

ظاهر قضیه به نظر درست می یاد که فرد مثلا سه ماه با تمام تمرکز از آموزش های لاغری با ذهن استفاده کند به این نیت که در سه ماه مشکل تناسب اندامش رو حل کنه و بعد بره سراغ مسائل دیگر زندگی.

نتیجه اینکه این افراد بسیار عالی عمل کردند و واقعا صد خودشون رو برای این کار گذاشتند. خیلی عالی از محتوا استفاده می کردند، تمرینات را به بهترین شکل انجام می دادند و ده ها بار هر فایل آموزشی را تکرار می کردند و من از بررسی تمرینات و عملکرد این دوستان لذت می بردم.

آنها بخاطر عجله برای لاغری فقط در یک جنبه از زندگی روزمره (دنبال کردن آموزش ها) عالی عمل می کردند اما همزمان به جنبه های دیگر زندگی آسیب وارد می کردند.

مهمانی شرکت نمی کردند، برای همسر و فرزندان خود وقت کافی نداشتند و به کارهای روزمره زندگی خود رسیدگی نمی کردند با این توجیه و دلیل که من تصمیم گرفتم سه ماه صد در صد خودم را برای حل و فصل موضوع چاقی به کار بگیرم.

نتیجه اینکه این افراد به شدت از روش لاغری با ذهن زده شدند.

به این دلیل که آنها در طی این سه ماه زندگی نکردند. وقتی به دلیل عجله برای لاغری به این شکل صد در صد زمان و انرژی خودت رو برای موضوع لاغری صرف کنی در مقابل انتظار نتیجه در وجود شما افزایش غیرواقعی پیدا می کند و چون نتیجه ای که انتظار داشتند کسب نکردند از روش لاغری با ذهن زده شدند.

علاوه بر این وقتی زمان زیاد برای استفاده از محتوای‌ آموزشی قرار دهید به شکلی که به جنبه های دیگر زندگی آسیب وارد شود در صورتی که همسر و فرزند داشته باشید، از طرف آنها هم تحت فشار قرار خواهید گرفت و انتظار کسب نتیجه عالی از شما بیشتر خواهد شد و این فشارها باعث تشدید عجله برای لاغری در ذهن شما می شود.

تحت فشار قرار گرفتن برای کسب نتیجه عالی در واقع همان عجله برای لاغری است که در نهایت منجر به ترغیب مغز شما برای سرعت بخشیدن خارج از توان جسم برای لاغری نخواهد شد و این از نظر شما و اطرافیان عدم موفقیت و کسب نتیجه عالی از روش لاغری با ذهن محسوب شده و از این روش ناامید می شوید.

در صحبت هایی که با این دوستان داشتم به آنها گفتم که نتیجه شما برای سه ماه عالی و فراتر از انتظار است اما عملکرد شما در این سه ماه بخاطر عجله برای لاغری خیلی بیشتر از آن چیزی است که باید باشه به خاطر همین شما خسته شدی و فکر میکنی نتیجه متناسب با این همه تلاش و تمرکز کسب نکردی.

بخاطر اینه که من همیشه توصیه میکنم تعادل رو در زندگیتون رعایت کنید چون ما می خواییم متناسب بشیم به سبک افراد متناسب.

اراده لاغری
عجله برای لاغری

نقش اراده در لاغر شدن

در افراد متناسب می بینی فرد مثلا پنجاه سالشه همیشه متناسبه. پنجاه سال متناسبه خب اگه ما بخواییم یک سال خودمونو متناسب نگه داریم پدرمون در میاد. یعنی من خودم هر وقتی رژیم گرفتم اگر یه مقدارم کاهش داشتم نگه داشتن اون مقدار کاهش از کم کردنش خیلی سخت تر بود.

همیشه هم میگفتم بابا من همش پنج کیلو کم کردم الان دارم چه جونی میکنم این ۵ کیلو رو نگه دارم آخرشم نمی شه اصلا چجوریه که من همین جوری اتوماتیک دارم اضافه می کنم ولی مثلا این رفیق من می گه همیشه من پنجا و هشت کیلو هستم. آخه چطور ممکنه؟!

واقعا چطور ممکنه من همیشه در حال اضافه کردن بودم اما رفیق خودم که ۲۵ سال من باش رفیقم همیشه ۵۸ کیلوه؟!

خب این فرد متناسب چه انرژی داره که می تونه همیشه در یک وزن ثابت باقی بمونه؟

ما برای اینکه در یک حالتی خودمون رو نگه داریم باید کلی انرژی بذاریم و انرژی ما تموم میشه ولی افراد متناسب چجوریه که هیچوقت انرژیشون برای لاغر موندن تموم نمیشه؟

شما برای هر کاری بخوای انرژی بذاری خیلی زود انرژی ات تموم میشه.

این یک موضوع بسیار پایه ای و اساسی است و متاسفانه در کش برای خیلی ها سخته چون تا همین الانش هم شما میلیونها بار شنیدی که میگن اگه میخوایی موفق بشی باید همت کنی، یه جو غیرت داشته باش، یا علی بگو و شروع کن. در حالی که با همت کردن و یا علی گفتن و یه جو غیرت داشتن نمی تونی زندگی ات رو تغییر بدی.

این شعارها و اصطلاحات شاید برای شروع کردن بعنوان یک تلنگر موثر و خوب باشند ولی برای تغییر کردن و رسیدن به هدف اصلا کافی نیستند.

شاید اول هفته یک تلنگر بیرونی باشه برای شروع کردن، آقا فردا شنبه است بیا بالا غیرتاً دیگه شروع کنیم رژیم گرفتن رو. شاید ربط دادن یک عامل بیرونی مثل اول هفته،‌ اول سال، روز تولد یا …. به شروع کردن برای تغییر و تحول در زندگی بعنوان یک تلنگر خوب و مفید باشه اما تداووم اون کار و ادامه دادنش تفاوت داره با شروع کردنش.

نتایج به خاطر تداووم در هر کاری شکل میگیره، نه به دلیل شروع کردنش.

خیلی ها شروع کردن ولی هیچوقت به مقصد نرسیدند، فقط عده کمی هستند که شروع کردن را برای مدت طولانی ادامه می دهند و این افراد نتیجه ماندگار و عالی کسب می کنند.

بنابراین همت کردن یا یه جو غیرت داشتن به تنهایی عامل مناسب و موثری برای تغییر کردن در هر جنبه از زندگی مخصوصا لاغر شدن نیست.

به همین دلیله که شما باید همزمان که از آموزش ها استفاده می کنید زندگی روزمره را دنبال کنید که بتونید همزمان با زندگی کردن یواش یواش افکار و نگرش و عملکرد شما تغییر کنه و بازخوردش رو در زندگی خودتون ببینید.

به این شکل می تونید برای مدت طولانی در این مسیر حرکت کنید و خب وقتی یک مسیر رو برای مدت طولانی ادامه بدید قطعا نگرشتون و شخصیت شما تغییر میکنه و اونجاست که میبینید نتایج چقدر پایدار میشه.

به این نکته توجه داشته باشید که از جنس ما آدم ها در دنیا بسیار کم یاب هستند. ما آدم های خاصی هستیم که برای خودمان ارزش قائل هستیم و به قدرت ذهنمون ایمان داریم.

اگر حتی در شروع کار نتایج چندانی نگرفته باشید که بهتون اثبات شده باشه در مسیر درست هستید یا عملکرد شما صحیح است اما همین که شما به این موضوع ایمان داشته باشی که انسان خاصی هستی و به قدرت ذهنت ایمان داری باعث میشه که با اشتیاق و انگیزه هر روز در مسیر انتخابی خود حرکت کنی و منتظر کسب نتایج عالی باشید.

مدیریت لغزش در لاغر شدن

مدیریت لغزش در لاغر شدن

هیچ وقت در زندگی نمی توانید یک ضرب موفق شوید. برای موفقیت حتما باید مدیریت لغزش را یادگرفته و از آن استفاده کنید.

در هیچ کاری، در هیچ تصمیمی نمی توانید انتظار داشته باشید که من امروز شروع میکنم، سی روز بعد با موفقیت و بدون لغزش و بدون هیچ گونه خللی در انجام کارها به مقصد می رسم.

این شرایط برای هیچ انسانی در کره زمین تا حالا رخ نداده که در مسیر هدفش یه ضرب و با سرعت یکنواخت حرکت کرده باشه و به مقصد رسیده باشه.

قطعا بالا و پایین دارید، قطعا لغزش خواهید داشت و قطعا دچار احساس بد یا ناامیدی میشید، از این که پس چی شد، من مثلا یه هفته از کار کردن روی خودم می گذره پس چرا امروز انقدر به هم ریخته شدم؟! چرا امروز حس میکنم انگار هیچ کاری نکردم؟! و اینجاست که مدیریت لغزش به شما کمک خواهد کرد که از مسیر خود خارج نشوید.

در موضوع یادگیری لاغری با ذهن ممکن است پس از چند رو در شرایطی قرار بگیرید که تصور کنید انگار ذهنم کاملا به هم ریخته و من حتی مثل چند روز قبل دوباره ترغیب شدن به پرخوری کردن!

این کاملا طبیعی است و نه تنها این بار، بلکه شاید در طی این مسیر بارها تکرار بشه، ولی همیشه معیار و ملاکتون این باشه که لحظات بیشتری از عملکردتون راضی بودید.

  • اولین و مهمترین نگرشه در مدیریت لغزش توجه کردن به زمان ها و مواردی است که شما عالی عمل کردید.

یعنی شما اگه پنج روز شروع کردی، مثلا چهار روز از این پنج روز رو از عملکرد خودت راضی بودی پس این نشون میده که شما خوب عمل کردی. حالا روز پنجم به هر دلیلی شما یکم از اون حالت رضایت بخش خودت خارج شدی، اصلا اشکالی نداره.

باید بتونی از طریق مدیریت لغزش این یک روز رو سپری کنی،

نباید به خاطر رفتار یا عملکرد امروز مثل گذشته خیلی سخیرانه با خودت برخورد نکنی، امروز رو مدیریتش کن، امروز هم میگذره فردا دوباره میتونی با احساس بهتر و با انگیزه بیشتری مسیر خودت رو ادامه بدی.

  • دومین نگرش در مدیریت لغزش اینه که در هنگام مواجه شدن با لغزش هرگز خودت رو سرزنش و تخریب ذهنی نکنیو

ممکنه ده روزه بعد دوباره یک مسئله پیش بیاد و دچار این حال بشیم ولی دیگه روش برخورد با نوسان احساسی رو یاد گرفتیم.

به این نکته توجه کنید که بیشتر مواقع نوسانات احساسی باعث میشه که ما از هدفمون فاصله بگیریم. یعنی برنامه ما به هم بریزه، خیلی موضوع عجیبیه ولی برای همه رخ میده.

ممکنه شما الان داری چند روزه از این مطالب استفاده میکنی خیلی هم حال شما خوبه، خیلی هم خوب داری پیش میری، اما ممکنه یه خبر بشنوی مثلا فلانی میخواد به فلانی حمله کنه ممکنه، یه خبر بشنوی که فلان اتفاق افتاده این همه آدم از بین رفتن.

اگر به این خبر که برای شما رخ نداده توجه کنی و احساس یأس و ناامیدی یا حسرت و اندوه در ذهن شما شکل بگیره که مثلا چرا این اتفاق افتاده؟ چرا …؟ چرا …؟ چرا …؟

یه جورایی انگار زندگی کردن از نظر تو اون لحظات بی معنی میشه، فکر میکنی دنیا هم اینقدر ارزش نداره! چقدر دنیای پوچی! چقدر دنیای سرسختی و احساس نامیدی میکنی وقتی. احساس نامیدی کنی، حسست خراب بشه املا دیگه اهدافت، علایق و ذوق و شوقت از بین میره و اونجاست که خیلی از افراد میگن به درک بابا ولش کن، اصلا زندگی انقدر ارزش نداره

که من بخوام به خودم سخت بگیرم. میخواد چی بشه؟! وقتی اینقدر همه چیز به هم ریخته است و دنیا انقدر جای پست و زندگی انقدر بی ارزشه!

  • سومین نگرش در مدیریت لغزش اینه که همیشه با مراقبت از ورودی های خود شدت نوسان احساسی را وجود خود در سطح حداقل نگه دارید.

بیشتر نوستانات احساسیه که تمرکز ذهنی رو به هم می ریزه ولی به هر حال هر موضوعی که پیش بیاد و شما احساس کنید که انگار امروز من مثل گذشته نبودم، مثل روزهای قبل نبودم، این کاملا طبیعیه. لغزش کاملا طبیعیه، ذوق و شوق حتی از بین بره کاملا طبیعیه!

اما افرادی که شگفتی ساز میشن از مدیریت لغزش به شکل درست استفاده می کنند بنابراین می تونن لغزش هاشون رو مدیریت کنن. یعنی حتی ما داشتیم افراد مثلا میگه من داشتم یک ماه کار می کردم، خیلی خوب کار می کردم بعد یکی از نزدیکانم فوت کرد و من کلاً وارد مراسم و اندوه و حسرت و یکی دو ماه همه چیز رها کردم حتی اصلا به سایت سرم نزدم.

ولی این شخص بعد از دو ماه اومده برنامه رو ادامه داده و میگه در این دو ماه هم من خیلی متفاوت از ماهای قبلم داشتم عمل میکردم و اصلا کاملا برام مشهود بود تغییری که آموزش ها در وجود من شکل داده.

یه جورایی تونسته اون وقفه دو ماه رو از طریق مدیریت لغزش سپری کنه تا دوباره خودش رو جمع و جور کنه برگرده و الان به لطف خدا یکی از شگفتی سازهای فوق العاده سایت و روش لاغری با ذهن هستند و این نشون می ده موفقیت و شگفتی ساز شدن به یک ضرب حرکت کردن نیست.

بلکه به اینه که شما از طریق مدیریت لغزش بتونی لغزش هاتو سروسامان بدی و ازشون بگذزی و مسیرت رو ادامه بدی و سعی کنی یاد بگیری چه اصلاحاتی باید در عملکرد و نگرش خودت ایجاد کنی که اون لغزش ها تکرار نشوند.

در تمام جنبه های زندگی احتمال و شرایط اینکه ما دچار لغزش بشیم هست و بجای ناراحت بودن از اینکه چرا من لفزش کردم باید مدیریت لغزش رو یاد بگیریم تا از این طریق روند حرکت ما به سمت هدف بهتر و بهتر شود.

مدیریت لغزش در افراد موفق

تفاوت افراد موفق با دیگران

همه افراد موفق در هر جنبه ای که به موفقیت رسیدن تنها تفاوتش با افراد دیگه اینه که اونها با استفاده از مدیریت لغزش تونستن روزهای بدشون رو مدیریت کنن و ازش بگذرن و الا همه ما در زندگیمون خیلی تصمیمات گرفتیم که می خواستیم مسیر زندگی مون رو تغییر بدیم ولی با برخورد به اولین مساله یا لفزش از ادامه مسیر منصرف شدیم.

در موضوع لاغر شدن هم دقیقا این روند وجود داره و باید با مدیریت لغزش از انگیزه و اشتیاق خودمون مراقبت کنیم.

زمانی که شما خیلی عالی از آموزش ها استفاده می کنید درحال ایجاد شخصیت یک انسان متناسب در وجود خود هستید در حالی که از قبل شخصیت انسان چاق در وجود شما شکل گرفته است و این شخصیت همیشه با ما خواهد بود یعنی شما به روزی نخواهید رسید که بگید کلاً من اصلا چاقی رو فراموش کردم، اصلا این اتفاق نخواهد افتاد.

شما یک شخصیت چاق به شدت عاشق چاق تر شدن از قبل در وجوتان شکل گرفته است و از زمانی که استفاده از آموزش های لاغری با ذهن را شروع کرده اید در حال ایجاد یک شخصیت متناسب در وجودتان هستید که با استمرار و ادامه دادن به مرور بزرگتر و قوی تر خواهد شد.

زمانی که شخصیت متناسب شما قوی و بزرگ شود تازه یه شخصیت کامل‌ خواهد شد که در کنار شخصیت چاق قبلی قرار می گیرد و نتیجه این تغییر این خواهد بود که شما راحت تر از قبل می توانید انتخاب کنید که بر اساس شخصیت چاق درون خود که از قبل ایجاد شده عمل کنید یا شخصیت متناسبی که خودتان ایجاد کرده اید.

زمانی که به هر دلیل دچار لغزش می شوید در واقع به خاطر عمل کردن بر اساس شخصیت چاق ذهن تا بوده است و این عملکرد بر آموزش های لاغری با ذهن که در این مدت دریافت کرده اید لطمه ای وارد نمی کند. در زمان لغزش شما در واقع سویچ کردی روی شخصیت چاقی که سالهاست در وجودتون حضور داره و رشد کرده و خیلی قویه و این اصلا جای نگرانی نیست.

هیچ جای تعجبی هم نیست که چرا شما بعد از چند روز استفاده از آموزش ها و شکل دادن شخصیت متناسب گرایش پیدا کردی به عمل کردن بر اساس شخصیت چاق قبلی، چون این شخصیت بیکار نمیشینه بلاخره میخواد دوباره خودشو نشون بده و اصلا اشکالی نداره، باید با مدیریت لغزش از این شرایط عبور کنید و دوباره به مسیر خود در یادگیری لاغری با ذهن ادامه دهید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.45 از 42 رای

https://tanasobefekri.net/?p=44874
44 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار عطا
      1403/05/23 12:07
      مدت عضویت: 604 روز
      امتیاز کاربر: 12095 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,280 کلمه

      سلام 

      عجله برای تغییر 

      مدیریت لغزش 

      من در مدت زمان حدودا ۶ ماهه به اندام خوبی رسیدم و الان حدودا ۲ ساله که با مدیریت خودم با شناخت خودم تونستم لاغریم رو حفظ کنم . 

      پس قاعدتا مثل قبل دیگه ذهنم درگیر چاقی نیست .

      چیزی که منو در این مسیر نگه داشت عشق و علاقه به درک قوانینی بود که قبلا نمیدونستم .

      درک قوانین خودسازی .

      نمیگم خیلی خوب اجرا کردم و نقص و کاستی نداشتم اما نتایج قابل قبولی گرفتم . 

      اول اینکه یاد گرفتم گیر ندم . 

      وقتی یه چیزی به نتیجه نمیرسه گیر ندم که باید برسه .

      رها کنم  چون وقتی نمیرسه قطعا راهم غلطه که نمیرسم .

      همین نیروی انعطاف پذیری من باعث پیشد خیلی در نگرش ها ایستادگی نکنم تا به مرور به نگرش درست تر برسم .

      من در شناخت مراحل گیر نمیکردم روی یکی و همیشه در پی  کسب آگاهی بهتری بودم که عملکردم رو برام راحتتر کنه .

      چون وقتی کار  سخت انجام میشه یعنی مسیر غلطه . 

      قانون اینه که کار و عملکرد باید راحت انجام بشه .

      وقتی سختته که داری یه کار و انجام میدی پیچ و اشتباه بستی بازش کن تو مسیر خودش نیفتاده .

      من با پیگیری آموزشهای دلخواهم  و  کند و کاو در وجود خودم و کم توجه شدن به مسائل بیرونی و تمرکز روی افکار و رفتار خودم به مرور راه لاغری  رو در وجودم پیدا کردم  . حدودا ۲ سالی میشه متناسب  شدم و متناسب موندم و انرژی هم نزاشتم . 

      ولی سعی بر شناخت بیشتر ذهنم داشتم که هر بار بهتر عمل کنم که راه برام ساده تر بشه .

      اگه شعارمون اینه که لاغر شدن راحتترین کار دنیاست پس باید راحت باشه و من سختی نکشم .

      خب نگرشهام به مواد غذایی به رفتار غذایی به گفتگو با خودم و خیلی از زمینه های دیگه تغییر دادم .

      خیلی سعی کردم الگوی دلخواه خوردن و نخوردن رو در خودم پیدا کنم تا هم حس لاغری داشته باشم هم از لاغریم لذت ببرم . 

      پس باید لاغری واقعی رو میشناختم .

      لاغری با ذهن یعنی شناخت لاغری واقعی و طبیعی طوری که خدا آفریده .

      هر چقدر این لاغری رو بهتر بشناسیم کار راحتتر میشه .چون رهاتر میشیم 

      و به درک بهتری میرسیم که طبیعت خودش مارو متناسب میکنه و اصلا نیازی به درگیر کردن فکر نیست .

      اگر زیاد بخوری هضم بیشتر انجام میشه دفع بیشتر انجام میشه چربی سوزی بیشتر میشه پس تعادل برقراره 

      اگر کمتر بخوری هضم هم کمتر انجام میشه دفع کمتر انجام میشه چربی سوزی کمتر انجام میشه پس بازم تعادل برقراره .

      اما با این وجود نگرش چاقی بازم در من بود و میدیدم   خب تا این مورد رو در خودم اصلاح نکنم همچنان ترس چاقی باز دوباره میاد سراغم . 

      گفتم من باید به امنیت خاطر برسم . 

      چون کسی از باورهای من حمایت نمی کنه و من خودم تنها هستم  و تا خودم در امنیت درونی قرار نگیرم کسی منو از بیرون به امنیت روانی نمیرسونه . 

      هر چیزی که میخونم خبر از ترسه  و همه ته دلشون بازم باورهای گذشته رو دارن حتی اگه دارن برای لاغری از راههای مختلف تلاش می کنند . 

      چون خودمم دارم .

      بنابراین گفتم من باید بزرگترین رنج زندگیم رو بشناسم و اون رو تبدیل به آسونی کنم .

      بزرگترین رنج زندگی من نخوردن بود . 

      من با شناخت از زمانهای خوردن  و مدیریت احساسم تونستم نخوردن در زمانهای مختلف رو برای خودم تبدیل به عادت کنم .

      وقتی نخوردن عادتم شد دیگه مابقی فکرها خود به خود درست شد چون دیگه راه چاقی بیشتر از تغییر خوردن برام باز میشد که وقتی نبود ذهنم روی راههای دیگه زیاد مانور نمیداد .

      من میدونستم وقتی در نخوردنهای احساسیم استمرار بورزم لاغر می مونم ‌ 

      البته شاید این نخوردنها در نظر دوستان حسشون رو بد کنه که البته اونم به خاطر الگوهای ذهنی خودشونه . 

      و اینکه هنوز نخوردن رو نشناختن ‌ 

      من وقتی خودم رو بهتر شناختم فهمیدم وابستگیم به خوردن به خاطر دور بودن از خودمه .

      هر چقدر به خودم نزدیکتر شدم راحتتر خوردن رو کنار گذاشتم . 

      در مواقعی که لغزش اتفاق میفتاد اتفاقا خودم رو ملامت می کردم میگفتم ببین خوردن وقتی در مواقع غیر از گرسنگیه برات رنج  داره .

      حاضری این همه رنج رو برای لذت چند ثانیه تحمل کنی ؟ 

      ارزش داره این همه عذاب بکشی برای اینکه  هی میگی نمیتونم نمیتونم .

      شاخ غول رو که نمیخوای بشکنی 

      درسته خوردن به خودی خود چاق نمی کنه حتی لاغرم می کنه .

      ولی حس تو به خوردن  خوب نیست و حس چاقی داره پس از اهرم رنج و لذت استفاده کن و   فقط خوردن رو بزار برای زمان قار و قور شکم و رفع این حالت رو بزار نقطه سیری . 

      تو میگی کمه . بله کمه . اما بقیه اش غلطه . 

      بقیه اش اعتیاده . چون بدن انرژیش رو از جان میگیره و تو هر چقدر وابستگیت رو به غذا کمتر کنی خواهی دید که  زنده بودنت هم  به غذا وابسته نیست .

      البته در کنار اینا میدونم که غذا یکی از نعمتهای  خداست  و حق ماست که به اندازه نیازمون ازش استفاده کنیم . 

      اما خب نیاز ما چقدره ؟ 

      نیاز هرکس مطابق فرمولهای ذهنش تعریف میشه یکی  فقط برای جسمش میخوره 

      ولی دیگری برای تفریحش هم میخوره برای ارامشش میخوره برای عشقش میخوره .وقتی فراوونه بیشتر میخوره . وقتی متنوعه بیشتر میخوره . و با هزاران ریسمان خودش رو به خوردن وابسته کرده  

      من یکی یکی ریسمانها رو بریدم و فقط یه ریسمان رو در ذهنم متصل به غذا نگه داشتم اونم زمان قار و قور شکم 

      و از اونجایی که این حس خیلیییی دیر به دیر میاد سراغم  بنابراین بیشتر اوقات حس سیری دارم .

      بازم شاید دوستان بگن داری افراط می کنی 

      ولی افراط نیست انتخابمه 

      من وابستگیم به غذا رو کم کردم . 

      من دیگه وفتی از کنار سوپری رد میشم دلم برای اون همه خوراکی نمیلرزه . 

      چون میدونم دیگه نمیخوام انتخابشون کنم 

      چون میدونم نخوردنشون بهم لذت بیشتری میده  وقتی نمیخورمشون اون بند روانی بین من و اون غذاها کمرنگ و کمرنگ تر میشه . اعتیادم کمتر میشه و در عوض به نخوردنشون عادت می کنم 

      وقتی میرم  مهمونی دیگه چشمم دنبال غذاها نیست بیشتر مشغول شادی و لذت بردن از سایر موارد اون مهمونی هستم . 

      یا توی خونه دیگه همش دلم برای غذا نمی دوه و خیلی وقتها دارم مطالعه می کنم یا  ورودیهای مثبت دیگه ای به خودم میدم . 

      یا مواقع احساسی به جای اینکه خودم رو با خوردن آروم کنم بیشتر رو میارم به کارهای مورد علاقه ام .

      گرچه من سرم معمولا شلوغه و موقعیتهای احساسی مثل دعوا و مشاجره زیاد برام پیش نمیاد اما اگرم به خاطر انتخابهای اشتباه  خودم  مدتی دچار لغزش بشم همون مواقع هم سعی می کنم نخوردن رو انتخاب کنم تا یاد بگیرم موقعیتهای احساسی اصلا نخورم .

      یعنی این بند رو هم جدا کردم .

      به هر حال از نظر فعلی من انسان رها از بند خوردن انسانی آزاده . 

      هر چی بیشتر بخوریم یعنی داریم به پای ذهنمون بند بیشتری میزنیم و نیروی پرواز رو ازش میگیریم .

      پرواز در مسیر شناخت خدا و قوانین الهی . 

      من هنوزم اسیر هستم اما خب بازم به نسبت قبل خیلی آزادی بیشتری پیدا کردم .

      بهترین ازادی اینه که من دیگه عذاب وجدان خوردن ندارم ‌ دیگه نفرت از خودم ندارم . دیگه توسط دیگران به خاطر چاقیم تحقیر نمیشم 

      دیگه توسط دیگران نیش وکنایه نمیشنوم 

      روانم آروم شده و انرژی روانم رو برای انجام کارهای دلخواهم میزارم . مسافرت میرم . کوه میرم . شنا میرم . در کلاس دو و میدانی ثبت نام کردم و تصمیم دارم اگه فرصتش برام پیش بیاد دوباره در رشته دیگری که مورد علاقمه  درس بخونم  .

      من این مسیر رو ادامه دادم  و خدارو شکر از خودم راضی هستم .

      ببخشید اگه نوشتم دیگه شاید بهتون حس خوبی نده چون خودم قبلا اینجوری بودم و کسی که از نخوردن صحبت میکرد حسم بد میشد ولی بعدها فهمیدم نخوردن سد راه لاغریم شده و هر چی بیشتر ازش بترسم برام بزرگتر میشه پس به راحتی در جهت شناختش قدم برداشتم و هرچی بیشتر شناختمش ترسم ازش ریخت و خیلی راحت پذیرفتمش .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 90 از 18 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1403/06/02 22:14
      مدت عضویت: 604 روز
      امتیاز کاربر: 12095 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 31 کلمه

      سلام ممنونم از حسن نگاه شما و دلایل خوبی  که برای نخوردن برام نوشتید خیلی عالی بودن . اینکه بارها متنم رو خوندید برام قابل تقدیره ازتون سپاسگزارم بابت بزرگواریتون . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1403/05/31 10:19
      مدت عضویت: 604 روز
      امتیاز کاربر: 12095 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 624 کلمه

      سلام خانوم چقدر دلایلتون عالی بود . 

      خیلی لذت بردم سرشار از حس خوب وقتی دلایلمون برای نخوردن بیشتر باشه راحتتر نخوردن رو انتخاب می کنیم . 

      فقط یه نکته اینکه چون در مورد بدن خیلی تحقیق کردم 

      متوجه شدم 

      ترمیم هر لحظه  در حال انجامه 

      چربی سوزی هر لحظه در حال انجامه 

      بازسازی سلولها و دفع مواد زائد هر لحظه در حال انجامه 

      یعنی کلا همیشه و هر لحظه بدن در حال پاکسازی خودشه . 

      انرژی همواره به همه ی قسمتهای بدن میرسه . 

      مثلا اینطور نیست که اگه ما زیاد بخوریم و بدن مشغول هضم بشه انرژی از جاهای دیگه قطع بشه نه .

      هزاران کارخانه در بدن ما در کنار هم در حال زندگی هستن . هر کدوم دارن کار خودشون رو می کنند و هیچ کدوم خللی بر دیگری وارد نمی کنه . 

      منتها ما خودمون مدیر همه این کارخانه ها هستیم و خودمون به خاطر اختیاری که خداوند بهمون داده تا حدی میتونیم بر کارخانه های بدن تاثیر بزاریم . 

      که این اختیار  همون دو درصده  یا به عبارتی نیروی خوداگاه وجودمون هست . 

      ما فقط تاثیر کمی بر بدن میزاریم برای همینه انسانهای زیادی میبنیم سالها در خال تخریب خودشون هستند  اما تخریبهایی که در جسم مشاهده می کنیم خیلی کمتر از  تخریبیست که ما وارد کردیم .

      چون اراده ی الهی همواره در حال ترمیم بدن هست . 

      اینکه میفرمایید ترمیم در بدنتون به کندی صورت میگیره علتش باور کردن باورهای بیمار کننده است .

      ما با باورهای بیمار کننده ای که متاسفانه از جامعه پزشکی در ذهن داریم به جای سلامت کردن خودمون دائما در حال بیمار کردن خودمون  هستیم . 

      وگرنه جریان بدن همواره بر شفا و سلامتی استواره و دائما در حال پاکسازی خودش از انرژیهای منفیست . 

      طبیعت اینه و اگه جایی بیماری مشاهده می کنیم به محض تغییر در سبک نگرش خودمون ورق رو برمیگردونیم و دوباره سرنوشت سلامتی رو برای خودمون مینگاریم . 

      لاغر شدن ما کاملا توسط خود بدن صورت میگیره .

      خوردن و نخوردن رو اگر مطابق زبان و میل بدن قرار بدیم و با طبیعت بدن همسو و هم جهت بشیم خواهیم دید این سیستم هم خیلی راحت و آسون و خود بخودی در جهت سالم سازی ماست . 

      اما در مورد ادامه ی متنتون . خیلی خوب بود ممنون که دلایل خیلی عالی برای نخوردن آوردید چون توی ذهن خودم دلایل نخوردن کم بود . 

      من الان در حال پاکسازی حسم نسبت به نخوردن هست .

      چون زمانی که چاق بودم حسم هم به خوردن و هم به نخوردن بد بود . 

      خوردنها رو چاق کننده می دونستم و نخوردنها رو رنج و سختی .

      در حالیکه این هر دو طبیعت بدن هست و هردوی این الگوها غلط .

      من حدودا سال گذشته کاملا احساس خودم رو به خوردن خوب کردم .

      غذاها همه برای بدن مفید هستند . خوردن یکی از نیازهای طبیعی بشر است و خوردن باعث افزایش سوخت و ساز بدن میشه  و اتفاقا عملی بسیار لاغر کننده است حالا اگه بیشترم بخوری بازم لاغر کننده تره چون بدن کار بیشتری انجام میده  و مواد زائد اتفاقا باعث بهتر شدن فرایند دفع میشه چون وقتی ما به اندازه غذا بخوریم دفع مواد زائد کم میشه و روده ها کم کم کارایی خودشون رو از دست میدن . پس حتی اصافه خوردن باعث  بهتر شدن سوخت و ساز بدن و دفع مواد زائد میشه .

      من با این نگرشها کاملا بر عکس دوستان دیگه که همواره از پرخوری ترسیدند حتی حس خودم رو به خوردنها و پرخوری خوب کردم . اما در کنارش نخوردن هم باید درست میشد . 

      بدن من به نخوردن هم نیاز داشت . پس نباید نسبت به این فرایند مهم هم بی تفاوت باشم و الان مدتیست که در حال تحقیق و کشف مزایای نخوردن هستم . 

      از شما ممنونم که در این راستا الگوهایی عالی به من نشان دادید و من میتونم از اونها استفاده کنم . 

      هم تعدادش زیاد هست هم کاملا میشه ازش استفاده کرد . ازتون ممنونم  . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1403/06/02 22:10
      مدت عضویت: 604 روز
      امتیاز کاربر: 12095 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 45 کلمه

      سلام خانم خضر لو .

      چقدر لذت بردم از خواندن کامنتتون .

      واقعا عالی بود ‌ 

      دلایل نخوردن بی نظیر بودن . ممنون که انقدر در این مورد باورهای عالی برام نوشتید . حتما یادداشت می کنم اونایی که مناسب شرایطم بودن ازشون استفاده می کنم . متشکرم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1403/06/02 22:06
      مدت عضویت: 604 روز
      امتیاز کاربر: 12095 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 359 کلمه

      سلام ‌  ممنون از کامنت فوق العادتون . اوایل متنتون بسیار عالی بود کاملا قبول دارم اما در مورد قسمت آخر نوشته تون 

      بله  متاسفانه خیلی از بچه های سایت  این موضوع رو نپذیرفتن . من فقط یه نفر رو میشناسم که خوب این موضوع رو پذیرفت و متاسفانه دیگه در سایت نمینویسه . 

      من از ایشون خیلی باورهای عالی یاد گرفتم خیلی بهم کمک کرد برای لاغریم . 

      من  اصلاح باورهای  مربوط به خوردن رو از ایشون یاد گرفتم و خودمم رفتم تحقیق کردم و واقعا دیدم همینطوره . 

       من پذیرفتم .

      البته دوستان اصلاح  باورهای  نخوردن رو  در سایت به خوبی انجام میدن  ولی باورهای خوردنشون همه مشکل داره . من مدتی در باره  باورهای خوردن می نوشتم  ولی متاسفانه چون با تضاد روبرو میشدم سعی کردم در این موارد کمتر بنویسم . 

      اما تناسب فقط اصلاح باورهای نخوردن نیست . باورهای مربوط به خوردن هم باید اصلاح بشه . 

      خوردن یک فعل در بدن هست و بسیار چربی سوز . 

      من با علم شیمی فیزیک و زیست این موضوع رو به خودم اثبات کردم حتی زیست  با این که رشته ام نبود رفتم و مطالعه کردم و کلی آگاهی پیدا کردم . 

      خوردن به هیچ وجه من الوجوه چه زیادش چه کمش اصلا چاق کننده نیست و برعکس لاغر کننده است .

      چون شما وقتی نخوری انگار که  هیچ هیزمی رو آتش نزدی . ولی وقتی میخورید هیزمهاییست که در آتش میریزید . سرانجام هیزم چیست؟  ایجاد گرما و حرارت و خاکستر و تبدیل شدن به خاک . به عبارتی تجزیه شدن .

      دقیقا غذا خوردنم همینه . گرما همون انرژیه و خاکستر  هم مواد  زائدیست که بعد از سوختن از بدن ما دفع میشن . البته این فقط یک مثال بود به اندازه ی یک کتاب میشه در این مورد مطلب نوشت . 

       بیشتر از این شرح نمیدم . 

      از نظر من  تنها دلیل چاقی افکار ماست نه خوردن . نه پرخوری و نه هیچ کاری مربوط به خوردن . افکارتون نسبت به اینا چاق کننده است .  نگرشتون هنوز اینا رو چاق کننده می دونه .

      پس همیشه لازمه تمرکز کنید روی نخوردن . 

      برای همین ترجیح میدم کمتر بنویسم یا فقط در مورد باورهایی بنویسم که دچار تضاد با دیگران نشم . 

      بازم بابت کامنت عالیتون ازتون سپاسگزارم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1403/05/31 10:38
      مدت عضویت: 604 روز
      امتیاز کاربر: 12095 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 463 کلمه

      سلام  از بنده 

      ممنون از دیدگاهتون مریم خانوم گرامی . 

      باعث افتخارمه دوستان بزرگواری چون شما دیدگاههای بنده رو مورد تایید خودتون قرار می دید  . 

      چقدر نکته عالی فرمودید .

      بله دقیقا نخوردن هم نیاز بدن ماست . 

      و نیازی که خود بدن اگه به زبانش توجه کنیم  میبینیم کاملا به موقع این نیاز رو تشخیص میده و با کاهش میل ما به ما میگه وقت نخوردن فرا رسیده حالا اگر ما به این پیام خوب آگاه باشیم و دلایل خوردن برای خودمون نتراشیم دقیقا نخوردن به بهترین شکل و با بهترین احساسات اتفاق می افته . نخوردن هم طبیعت بدنه . 

      فقط باید بهش توجه کرد .

      چقدر فرمولی که پیدا کردید میتونه به من در بهتر شدن   احساسم نسبت  به نخوردن کمک کنه . 

      ازتون قدردانم و  این آگاهیها باعث میشه ما خیلی با ذهن بازتر و با احساس بهتر  با زمانهای نخوردن بدنمون همراهی کنیم و نخوایم با استفاده از فرمولهای خوردن این نیاز رو از بدنمون قطع کنیم . 

      روزه داری های چند ساعته هم خیلی کمک می کنه  به خوب شدن احساسمون البته  با نگرش صحیح . وگرنه خیلی ها هستند روزه میگیرن ولی چون نگرش رنج و سختی همراهش دارن در نتیجه لذتی از نخوردنهای خودشون نمیبرن . 

      گرچه  یکی از علتهای رنج از نخوردن  نشناختن فرمولهای اصلی خوردن هست .

      چون به خوردنها حسشون بده در خودشون حس محدودیت ایجاد می کنند و  حس محدودیت احساس ما به نخوردن رو هم بد می کنه .

      ولی من در نظر دارم از قدرت انتخابم  استفاده کنم . 

      خوردن و نخوردن هر دو خوبه اما من با شناخت هردو  در بیشتر لحظات انتخاب می کنم که کدوم رو انجام بدم که البته زبان بدن خیلی به من کمک می کنه که نخوردنهام با احساس بهتری انجام بشه  . یعنی بیشتر نیتم همسو شدن با بدن هست . و درست همونطور که خوردن نیاز بدن هست از اون بیشتر هم نخوردن نیازشه .

      چون ما با چند لقمه نیاز به خوردن رو برطرف می کنیم اما ناخوداگاه چند ساعت سیر هستیم و زمان نخوردنهای ما که کاملا خود به خود اتفاق می افته خیلی بیشتر از زمانهای خوردن هست . 

      پس خیلی لازمه که بیشتر روی الگوی نخوردن و ایجاد حس خوب در زمانهای نخوردن کار کنیم  تا همسویی بیشتری از نظر ذهنی با طبیعت بدن پیدا کنیم 

      گرچه اصل ذهنیت ما با طبیعت بدن کاملا همسو و هم جهته اما این خود ما هستیم که این تنظیمها رو به هم میزنیم و در روند  طبیعت بدن با  نشناختن فرمولهای صحیح و انتخاب فرمولهای غلط تاثیر منفی میزاریم . گرچه باز هم طبیعت بدن اونقدرررررر قدرتمنده که همه ی این تخریبها رو هر لحظه ترمیم می کنه . 

      از نوشته ی شما بسیار قدردانم  از شوق و ذوقی که در نوشته تون بهم انتقال دادید خیلی ممنونم . از این که کشف عالی خودتون رو با منم به اشتراک گذاشتید بازم ازتون ممنونم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1403/05/31 10:23
      مدت عضویت: 604 روز
      امتیاز کاربر: 12095 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 31 کلمه

      سلام استاد گرامی باعث افتخارمه که  جملاتی از متنم رو تایید کردید . 

      خدارو شکر . دارم خدمتتون درس پس میدم . ممنون از حسن نگاه شما . 

      در پناه خدا باشید . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1403/05/28 17:19
      مدت عضویت: 604 روز
      امتیاز کاربر: 12095 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 592 کلمه

      سلام ممنون از دیدگاه بسیار عالیتون .

      خیلی استفاده کردم . تجربه هاتون بسیار عالی بود . 

      در  مواردی که فرمودید ذهنتون خیلی عالیه 

      یه نکته ای فرمودید که برای نخوردن باید دلیلی بیاریم . این خیلی خوبه چون باعث میشه راحتتر و محکمتر  نخوردن رو انتخاب کنیم .

      چون واقعا اکثرا ما برای خوردنهامون  دلیل داشتیم ‌یادمه همون اوایل  که تمرینات  چالش من اینو نخوردم رو انجام میدادم خیلی خوب دلیل پیدا میکردم . 

      ولی خب تا پایان چالش این کارو ادامه دادم و دیگه این کار و نکردم . 

      شاید تنها دلیل برای نخوردن اکثر افراد چاق لاغر شدن باشه یعنی نمیخورن که لاغر بشن و چون لاغر نمیشن یا دیر لاغر میشن این کار و رها می کنند .

      من فهمیدم که همونطور که از خوردنهامون پاداش میگرفتیم از نخوردنهامونم برای خودمون پاداش درس کنیم .

      مثلا برای فرمول خوردن در مهمانی می گفتید بخور دست میزبان رو رد نکن ناراحت میشه پس میخوردیم که میزبان خوشحال بشه 

      اما مثلا توی مهمونی میخوایم نخوریم پیش خودمون  چه دلیلی بیاریم به جز لاغری 

      نمیخورم میل ندارم 

      نمیخورم چون نمیخوام 

      یا برای سایر نخوردنها  دلایل محکمی نداریم برای همین رها می کنین 

      در حقیقت چیزی که باعث میشه ما تمرین کردن برای عادت نخوردن رو رها کنیم چون دلایل برای خوردن زیاد داریم . 

      زور خوردن رو قویتر کردیم . درسته چون بیشتر تکرارش کردیم اما دلایل خوردن هم برامون بیشتره و همین نمیزاره نخوردن با تمام وجود انتخاب بشه . 

      مثلا همین بوی غذا یکی از دلایل خوردنه 

      یا دیدن غذا 

      یا خیلی دلایل دیگه 

      دلایل نخوردنمون خیلی کمه . فقط یکی بود نمیخورم چون دارم خفه میشم  نمیخورن چون دیگه نمیتونم 

      اما دلایل نخوردن 

      نمیخورم چون حسم بهتره 

      نمیخورم چون سبکترم 

      نمیخورم چون وقت ندارم 

      نمیخورم چون دوست ندارم 

      نمیخورم چون نیازی ندارم 

      نمیخورم چون سیرم 

      نمیخورم چون نمیخوام 

      نمیخورم چون دلم نمیخواد 

      نمیخورم چون نمیخوام همش نگران باشم

      نمیخورم تا بمونه برای فلانی 

      نمیخورم چون دیگری بیشتر بهش نیاز داره 

      نمیخورم چون معده ام سطل آشغال نیست 

      نمیخورم چون نمیخوام کل وقت بدنم صرف هضم و جذب و دفع بشه . 

      نمیخورم چون کسل میشم 

      نمیخورم چون بی حس میشم 

      نمیخورم چون داغه 

      نمیخوام برای خوردن و نخوردن دلیل بیماری درست کنم وگرنه میشه کلی دلایل بیماری ساخت . 

      مثلا نمیخورم چون برام ضرر داره . چون طبعش گرمه چون جوش میزنم و …

      ولی این دلایل  به نظرم درست نیست .  چون باورهای بیمار کننده است . 

      نمیخورم چون دلم نمیخواد

      نمیخورم چون بعدش خوابم میگیره 

      این دلایل در ذهن من هست ولی کمه ‌ 

      دلایل خوردنم بیشتره قویتره چون بیشتر تکرارش کردم . 

      از طرف دیگه باید دلایل خوردن رو دیگه نپذیریم .  چون قطعا خوردنهای ما همه به یک دلیلی انجام میشه .

      میخورم چون میخوام آروم بشم ‌ 

      بگم نه آرومت نمی کنه بارها دیدی .

      نخور تا آروم بشی . 

      یا مثلا میخورم حیفه که دور ریخته بشه  نه نمیخورم چون خودم حیفم . اونا رو گربه و سگ و پرنده ها میخورن یا خودم  میریزم برای حیوانات 

      بخور مادرت ناراحت میشه . نمیخورم با چیز دیگه خوشحالش می کنم مامان ناراحت نمیشه اتفاقا یادش می مونه غذا اندازه درست کنه ایشونم از من یاد میگیره و …. 

      به هر حال به نظرم تمرین بیشتری میخواد . 

      من فعلا بزرگترین دلیلم خود استاده . چون میبینم استاد دارن این کار و می کنند منم این کارو انجام میدم . 

      میگم نمیخورم چون استادم اگه جای من بودن غذاهای اضافه  نمیخوردن . 

      به هر حال وقتی دلایل نخوردن رو قوی و قویتر کنیم قطعا  خیلی راحت این الگوها جایگزین الگوهای خوردن میشه  و ما راحتتر نخوردن رو انتخاب می کنیم و حسرت اونایی که خیلی راحت نمیخورن رو نداریم .

      نمیخوریم چون دلیلها برای خوردن  رو تغییر دادیم . 

      حالا چرا میخوایم این تغییر رو انجام بدیم .

      برای اینکه میخوایم لحظات لذت بخش تری رو سپری کنیم . 

      نخوردن لذت داره . لذت سبکی لذت آرامش لذت شادی  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 35 از 7 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1403/05/27 20:46
      مدت عضویت: 604 روز
      امتیاز کاربر: 12095 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 541 کلمه

      سلام .

      یکی از عادات من اینه که موقع استرس به غذا پناه میبرم و همش معتقدم که استرس اشتهای منو زیاد می کنه و منو چاق می کنه .در حالیکه یک انسان لاغر اتفاقا اصلا سراغ غذا نمیره بنابراین ما همیشه فکر می کنیم اونا  بی اشتها هستند .

      در حالیکه اونا انتخابشون اینه که موقع استرس کارای دیگه انجام میدن که نشون میده استرسی شدن مثلا یکی از کاراشون اینه که تند کاراشون رو انجام میدن . هی این طرف و اون طرف میرن . اروم و قرار ندارن . یا تند و تند صحبت می کنند یا میرن بیرون  یا حتی پرخاش می کنند داد میزنند اما سراغ غذا نمیرن . .

      البته این که حالا بعضی از کارهای اونها  هم درست  نیست کار ندارم . 

      اما ما خودمون میریم سراغ غذا و بعد میگیم من موقع استرس پر اشتها میشم .

      این یه واکنش خود ساخته است که ما خودمون ایجادش کردیم ‌ و اصلا طبیعی نیست . 

      طبیعی نیست که ما موقع استرس بخوریم . 

      مثلا حیوانات فرار می کنند می دوند اما اتفاقا تنها کاری که نمی کنند خوردنه . حتی اگه  در حال خوردنم باشه مثلا یه حیوون بهشون حمله کنه و اینها دچار استرس بشن همونجا غذا رو میزارن و فرار می کنند ‌ 

      این واکنش تقریبا مشابه واکنشهای متناسبین هست اونا هم سراغ غذا نمیرن یا اگه دارن میخورن رها می کنند و از جا بلند میشن . 

      پس با همین یه تحقیق کوچیک میشه فهمید پناه بردن به غذا نقطه ی امن نیست چون اگه امن بود حیوانات و انسانهای متناسبی که واکنش طبیعی دارن میرفتن سراغش . 

      پس به همین راحتی میشه فهمید که این فرمول غلطه و خوردن در مواقع استرس کار غلطیه و بدتر از اون اینکه مسئولیتشو نمی پذیریم و فرمول غلط دیگه ای رو استفاده می کنیم و میگیم پراشتها میشیم این ۳ کار رو نباید انجام بدیم و یه مدت که آگاهانه انجام ندیم عادت می کنیم . 

      من اینجوری فعلا دارم فرمولهای اشتباه رو شناسایی می کنم و دیگه انجامشون نمیدم . 

      من سال گذشته متناسب شدم اما روی عادات خوردن و نخوردنم  تازه دارم کار می کنم در حقیقت این کارا رو می کنم که طبق فرمولهای زمان چاقیم عمل نکنم که باز حس چاقی کنم ‌ 

      اون زمان که شما نوشته هام رو می خوندید در حال ساخت یه سری دیگه فرمول بودم که چون با روش استاد همسویی نداشت ترجیح دادم  ازشون استفاده نکنم . 

      چون وقتی تصمیمم بر اینه که در سایت بنویسم پس باید الگوهایی رو انتخاب کنم که  استاد عزیز هم موافقه ‌ .

      پس تصمیم گرفتم روی الگوهای رفتار خوردنم کار کنم که ناخوداگاه حس لاغری بهم میده و منو لاغر نگه میداره . 

      چون بیشتر هدفم احساس خوبمه و اینکه دیگه دلم نمیخواد چاق باشم . چاقی اعتماد به نفسم رو میگیره حالمو بد می کنه ناتوانم می کنه نیروم رو میگیره تمرکزم رو میگیره همش نگرانم می کنه رها نیستم در چاقی فکرم اسیره . 

      بنابراین میخوام لاغریم رو نگه دارم برای همین روی فرمولهای خوردن و نخوردن کار می کنم چون بیشتر از سایر الگوها روی من اثر میزاره .

      ممنون که نظر خیرتون رو برام نوشتید . 

      برای شما هم متقابلا بهترینها رو آرزو دارم . امیدوارم و مطمئنم شما هم قطعا در این مسیر الگوهای بی نظیری رو دارید انجام میدید که در راستای لاغر شدنتون بهتون کمک می کنه . 

      .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1403/05/27 19:46
      مدت عضویت: 604 روز
      امتیاز کاربر: 12095 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 13 کلمه

      سلام 

      ممنونم  از  نکات ارزشمندی که  در متنتون فرمودید .  کاملا موافقم با شما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1403/05/27 06:29
      مدت عضویت: 604 روز
      امتیاز کاربر: 12095 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 385 کلمه

      مجددا سلام و عرض احترام خدمت شما استاد بزرگوارم آقای عطار روشن . 

      استاد عزیز من فکرامو کردم  به خاطر پاره ای از ملاحظات از فرستادن عکس منصرف شدم . عذرخواهم .

      اولین دلیلم اینه که من از منابع مختلفی از آگاهیهای لاغری استفاده کردم . کتابها دوره ها و اطلاعاتی که این سایت شریف یکی از اون مجموعه ها بود . یعنی لاغر شدنم فقط مختص آگاهیهای ناب این سایت نیست .‌ 

      دومین دلیلش اینه که  متاسفانه انسانهایی که عزت نفس پایینی دارند ؛ به راحتی از عکسهای شگفت انگیزان این سایت سوء استفاده کرده و من بارها در کانالهای مختلف شاهد بودم که از عکس بچه های این سایت و البته سایر عکسهای موجود در اینترنت به نفع روشهای خودشون بهره برداری کردند .

      سومین دلیلش اینه که واقعا لاغرشدن ظاهری برای شخص من دیگه هدف نیست . درسته اولش به خاطر لاغری جسمی وارد این راه شدم ولی حقیقتا من به چیزای دیگه رسیدم که هرکسی واقعا باید خودش لذت این مسیر زیبا رو  تجربه کنه  و اگر کسی  به این انگیزه ی درونی برسه به انگیزه ی بیرونی نیازی نخواهد داشت .

      اگر کسی واقعا خودش مشتاق و مومن به تناسب باشه شاید تنها با یک جرقه به این مسیر متعالی هدایت بشه و این مسیر  رو برای ادامه زندگیش انتخاب کنه و تک تک جملات  این سایت حکم همون جرقه رو دارند که اگه کسی آماده باشه روشنش می کنه  . پس به فرستادن معجزه ی من نیازی نداره  و اینکه من واقعا در پی این نیستم کسی حرف منو با دیدن عکسم باور کنه . 

      اگر حرف من حرف حق باشه به سند و مدرک نیازی نداره . به راحتی در دل افرادی که مشتاق شنیدن باشند نفوذ می کنه 

      گذشته از این  شما اونقدر مطالب عالی در این سایت قرار دادید که  فکر می کنم  انگیزه و اشتیاق فوق العاده ای رو به دیگران ارائه میده .

       واقعیت امر اینه که من فقط و فقط به خاطر وجود خودم لاغر شدم و میخوام لاغر بمونم نه به خاطر دیگران . 

      چون من فقط مسئول خودم هستم  و دیگران هم مسئول خودشون .

      البته باز دلایل دیگه ای نیز دارم که قابل بیان نیست . 

      بنابراین استاد بزرگوارم از اینکه نظرم رو شفاف و بدون رودربایستی خدمتتون عرض می کنم و عکسی برای ارائه در آلبوم شگفتی سازان ارسال نمی کنم امیدوارم منو ببخشید و عذر منو پذیرا باشید . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1403/05/26 22:25
      مدت عضویت: 604 روز
      امتیاز کاربر: 12095 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 10 کلمه

      سلام . ممنون نظر لطف شماست به من . 

      سپاسگزارم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1403/05/26 20:30
      مدت عضویت: 604 روز
      امتیاز کاربر: 12095 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 10 کلمه

      سلام ممنون از شما 

      بله چشم در اولین فرصت حتما . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1403/05/26 20:20
      مدت عضویت: 604 روز
      امتیاز کاربر: 12095 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 877 کلمه

      سلام بله میشه . 

      اگه نمیشه چون نگرش اشتباهه . 

      من این موضوع رو از واقعه ی عاشورا یاد گرفتم .

      میدونید چرا حضرت زینب تونست بر اون همه مصیبت دردناک صبر کنه ؟ چون به فرمایش خودش چیزی جز زیبایی ندید . 

      پس تغییر نگرش سبب میشه رفتارهای دردناک برای ما نه تنها سخت نباشه بلکه آسون بشه .

      خب  ما اگه بخوایم نگاه زینبی به پدیده ی نخوردن داشته باشیم  باید نگرش خودمون به نخوردن رو اصلاح کنیم .

      یعنی زاویه نگاهمون رو بهش تغییر بدیم 

      خب نخوردن  چیست ؟ نخوردن یعنی چیزی را وارد دهان نکردن . 

      خی چرا ذهن چاق این کار راحت براش سخته ؟ 

      چون با همین یه کار ساده هزاااااران تصویر در اون ایجاد می کنیم که این تصاویر رو با تغییر نگرش و تغییر توجه  تغییر میدیم .

      نخوردن چطور برامون راحت میشه ؟ 

      با ساخت باور ( نخوردن راحته )

      خب نخوردن چرا راحته ؟ 

      چون لازم نیست کاری انجام بدیم . لازم نیست همش نگران غذا باشیم . لازم نیست همش نگران پول غذا باشیم . لازم نیست نگران نوع غذا باشیم . لازم نیست درگیر افکار حاصل از خوردن باشیم . گرچه افکار مربوط به خوردن وقتی  اصلاح بشه  این مورد برطرف میشه . 

      لازم نیست  مثلا خانوما کلی وقت بگذرونند تا غذای زیادی درست کنند . محصولات خوردنی همیشه در منزل هست و نیاز نیست هی به آقایونتون بگید این رو بخر و اون رو بخر یعنی به اندازه استفاده میشه . زود زود تموم نمیشه . 

      نخوردن راحته 

      چون  وقتی  در موقع غیر نیاز نمیخوریم معده استراحت می کنه . قادره به راحتی و با آرامش غذاها رو هضم و جذب کنه . راحتتر غذاها رو از روده ها عبور میده . 

      معده دچار استرس نمیشه . اعصاب معده آرومه . وقتی نخوردن با حس خوب انجام میشه معده عصبی نمیشه و گرفتار بیماری های گوارشی نمیشه . 

      ترش کردن در اثر  زیاد کار کشیدن از معده رخ میده البته اعصاب معده وقتی ناهنجار بشن به ماهیچه ها فشار وارد می کنند و ماهیچه ها بد کار می کنند . دریچه معده هرز میشه و اسید معده به داخل مری بازگشت داده میشه  . 

      کم خوردن یا بهتره بگیم نخوردن در مواقع غیر نیاز که اتفاقا دوست دارم اسمشو بزارم کم خوردن که تصویر خوبی از نخوردن یا کم خوردن در ذهنم نقش ببنده  تمام این مشکلات رو حل می کنه .

      اما یه اتفاقی داریم به نام چربی سوزی و تبدیل چربیها به انرژی . 

      موادی که توسط بدن هضم و جذب شدن تا جاییکه قابل استفاده باشند از لابراتوارهای بدن عبور داده شده تا مستقیم به انرژی تبدیل بشن .

      اما بعضی از عناصر درشت تر هستن و نیاز دارن برای تجزیه وارد سلولهای تخصصی چربی شوند . 

      سلولهای چربی ، چربی سوز ترین سلولهای بدنه که به طور اختصاصی کارش تجزیه ملکولهای درشت برای تامین انرژیست . 

      حتی بعضی از مواد دیگر مثل پروتئین ها یا ملکولهای دیگر طی فرایندهایی  به چربی تبدیل می شوند تا برای استخراج  انرژی وارد سلولهای تخصصی چربی شوند . 

      حال اگر انتظار ما از این سلولهای فعال و پرکار چربی ذخیره انرژی باشد این فرمان مغزی در اثر این دهنیت روی طبیعت سلولهای چربی که تجزیه چربیست اثر گذاشته و آنها رو ذخیره می کنه . اما با این حال قدرت تناسب بدن بیشتر و ملکولهای چربی اصلا نمیتوانند تا ابد ذخیره بمانند . 

      طبیعت بدن تجزیه چربیهاست .

      اما ما به واسطه باور اشتباه ذخیره و چاقی روی طبیعت بدن اثر اشتباه گذاشتیم . 

      اما وقتی باور طبیعت اصلی را بپذیریم انتظار ما از خودمون لاغر شدن میشه یعنی متناسب شدن .یعنی تجزیه چربیها .

      البته همه ی اینها باز به تعادل و تناسب . 

      ما انتظار خود را از غذاها باید تغییر دهیم .

      انتظار خود از فرایندهای بدن را باید تغییر دهیم .

      حالا در کنار اینها روی ساخت تصویر مثبت از نخوردن هم کار می کنیم .

      نخوردن نیاز بدن است . همانگونه که خوردن نیاز است نخوردن بیشتر نیاز است .

      برای همین ما در بیشتر ساعات روز نمیخوریم . 

      چون نخوردن بیشتر نیاز بدن است .

      اما آیا تابحال شده بگوییم 

      من به اندازه ی نیاز بدنم نمیخورم .

      اصلا تا بحال به نیاز بدن به نخوردن توجه کرده ایم 

      نه . 

      همیشه گفتیم بدن به خوردن نیاز دارد .

      در حالیکه بدن بیش از خوردن به نخوردن نیاز دارد .

      و لازم است این نیاز را برطرف کند اما از انجاییکه ذهنیت ما نسبت به نخوردن رنج است اجازه نمیدهیم این نیاز را درک کنیم . دائما از آن فرار می کنیم . 

      در حالیکه باید آن را بشناسیم و برطرفش کنیم . 

      نیاز به نخوردن به بدن و تمام فرایندها فرصت پاکسازی بیشتر میدهد . 

      اجازه میدهد بدن به خودش بپردازد 

      دقیقا مثل روزه داری که بدن را سالم می کند 

      نخوردن در مواقع غیر نیاز به سلامت بدن کمک می کند .

      پس همانطور که خوردن به اندازه ی نیاز در جهت سلامتیست نخوردن به اندازه ی نیاز هم در جهت سلامتیست .

      میبینید ما اصلا تا حالا اینطوری به نخوردن فکر نکردیم تازه اگر بخواهم باز هم بیشتر میتوانم بنویسم .

      ولی برای انتقال محتوا تا همین حد کافیست . 

      تغییر نگرش نسبت به نخوردن سبب میشود ما با اشتیاق نخوردن را انتخاب کنیم 

      و زور و تحمیل نخوردن تبدیل به اشتیاق نخوردن برای رسیدن به کلیییییی از مزایای آن میشود ‌ 

      تازه باز هم کلی باور میشه استخراج کرد برای باز هم لذتبخش تر شود و هر چه در این نگرش بیشتر استمرار دهیم قطعا  روند رسیدگی به نیاز نخوردن در ما آسانتر و آسانتر میشود . 

      پس میشود 

      و میشود و میشود راحت هم میشود خیلی راحت . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 40 از 8 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عطا
      1403/05/26 00:54
      مدت عضویت: 604 روز
      امتیاز کاربر: 12095 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 34 کلمه

      سلام ممنونم نظر لطف شماست . 

      قطعا خود شما بهتر از بنده به معارف این راه شریف آشنایی دارید . شکست نفسی میفرمایید . 

      من از شما ممنونم که حس خوبی از نوشته ام گرفتید .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم