0

گام ۶۹: اصلاح باور ترس از لاغری!

لاغر شدن
اندازه متن

لاغر شدن ترس دارد و با ترس لاغر نمی شوید! اگر از شنیدن این جمله متعجب شدید کاملا طبیعی است چون سالها دوست داشته اید لاغر شوید و اکنون شنیدن اینکه لاغر شدن ترس دارد برای شما غیرعادی به نظر می رسد.

ترس از لاغری یکی از مخفی ترین فرمول های ذهنی افراد چاق است که به سادگی مانع لاغر شدن آنها می شود.

ترس از تغییر کردن

از زمانی که با قدرت ذهن برای لاغر شدن آشنا شدم و در مسیر یادگیری و سپس آموزش آنچه در زندگی خودم تاثیرگذار بوده است قرار گرفتم به وضوح دلایل بسیاری از اتفاقات زندگی برایم واضح شد.

 به معنای دیگر توانستم سرنوشت خودم را بررسی کنم و مهم تر از آن:

سرنوشی که دوست دارم تجربه کنم را برای خود ایجاد کنم.

یکی از موارد جالب توجه در زندگی من و شاید شما، عاملی است که مانع رسیدن ما به خواسته هایمان می شود

عاملی به شدت تاثیرگذار اما درعین حال بسیار مخفی که علیرغم تلاش های ما برای رسیدن به خواسته هایمان به راحتی مانع موفقیت ما می شود

ترس از موفقیت

ترس از روبرو شدن با موفقیت

شاید به نظر خنده دار باشد که آدم از موفق شدن ترس داشته باشد.

اما با بررسی ساده در روند زندگی خود به وضوح برایتان روشن می شود که خیلی وقت ها شما از رسیدن به خواسته هایتان ترس داشته اید.

یعنی خواسته شما، با علایق و افکار شما همسو نبوده است

شاید شما خیلی دوست داشتید ادامه تحصیل بدید اما ترس حضور در کلاس، یا ترس رفتن به شهر دیگر برای ادامه تحصیل مانع رسیدن شما به خواسته تان شده است.

ممکن است شما دوست داشته باشید در خانه ای بزرگ تر زندگی کنید، اما ترس روبرو شدن با مسائل خانه بزرگتر از قبیل سخت بودن نظافت کردن آن، یا هزینه های تعمیر و نگهداری، ترس از چشم خوردن توسط دیگران و …. سبب شده است که سالها در آرزوی داشتن خانه ای بزرگ تر باشید اما همچنان در خانه کوچک خود زندگی کنید.

نقش ترس در پیشرفت نکردن

برای شرح بهتر این موضوع به این مثال از زندگی خودم توجه کنید.

از سال ها پیش دوست داشتم ماشین بهتری داشته باشم، اما در کنار این خواسته از داشتن یک ماشین خوب به شدت ترس داشتم.

چون تصور می کردم که هزینه های ماشین بهتر به مراتب بالاتر است، یا اگر با ماشین خوب برای خرید به بازار بری همیشه باید مبلغ بیشتری برای خرید اجناس پرداخت کنی.

اگر ماشین بهتر سوار بشی ممکنه دوستان یا اطرافیانم  مرا جشم بزنند و خیلی از افکار و باورهای مشابه که منجر به ترس از داشتن ماشین خوب در من شده بود که بیشتر از طریق اطرافیان طی سالها به من منتقل شده بود.

عدم هماهنگی خواسته من که ماشین خوب داشتن بود با افکار و باورهای ذهن من سبب شد که هیچ وقت نتوانم ماشین بهتری داشته باشم.

در واقع از داشتن ماشین بهتر که خواسته من بود ترس داشتم.

نکته جالب اینکه پس از شناسایی این ترس ها و پیدا کردن دلایل منطقی برای واهی بودن آنها و تقویت باور اینکه من می توانم به راحتی ماشین بهتری داشته باشم، اکنون آن ماشین را دارم و از داشتن آن لذت می برم.

موارد مشابه زیادی می توانید در زندگی خود پیدا کنید که مصداق ترس از رسیدن به خواسته ها باشد.

از آنجایی که ذهن در تمام جنبه های زندگی ما تاثیرگذار است بنابراین داشتن افکار و باورهایی در مورد مثالهایی که زدم به شکل های مختلف در جنبه های مختلف زندگی ما تاثیرگذار است

ترس از لاغری

ترس از لاغری

افرادی که اضافه وزن دارند، مطمئنا خواسته آنها لاغر شدن است، اتفاقا خیلی هم دوست دارند که لاغر شدن را تجربه کنند و برای رسیدن به خواسته خود خیلی تلاش کرده اند.

همه ما تجربه استفاده از رژیم لاغری را داریم.

رنج و سختی جدا کردن غذای خود از دیگران، نخوردن غذای مورد علاقه، حسرت خوردن از اینکه چرا نمی توانیم مانند دیگران هر غذایی که دوست داریم را بخوریم. همه در نهایت از همه این موارد رنج آورتر اینکه بعد از اتمام مدت رژیم به محض اینکه به روال قبل بر می گشتیم میزانی که از وزن ما کاهش پیدا کرده بود دوباره به وزن ما اضافه می شد.

همه ما تجربه ورزش کردن، پیاده روی کردن و … را برای لاغر شدن داریم.

رنج و سختی رفتن به باشگاه یا پیاده روی کردن های طولانی درحالی که حوصله ورزش کردن را نداشتیم، اینکه از چند ساعت قبل از رفتن به باشگاه باید کارهای روزمره را برنامه ریزی می کردیم تا سر وقت در باشگاه حاظر باشیم و در نهایت همه تلاش و وزنی که کم کرده بودیم به محض نرفتن به باشگاه دوباره بر می گشت.

همه ما تجربه خوردن داروی های تلخ عطاری و … را داریم. احساس بد از طعم های ناجور و بوهای ناخوشایند را تجربه کرده ایم.

انجام هر روشی برای لاغری رنج و سختی های مربوط به خودش را دارد اما در نهایت آنچه از وزن ما با استفاده از آن روش ها کم می شد دوباره خیلی زود بر می گشت.

نکته حائز اهمیت اینکه استفاده از روش های مختلف و تحمل رنج و ناراحتی اجرای روش های لاغری و در نهایت نتیجه نگرفتن سبب می شود که مجموعه ای از افکار و نگرش ها درباره لاغر نشدن در ذهن ما ایجاد شود که باعث شکل گیری ترس از لاغری در ذهن ما می شود و به همین دلیل هر وقت صحبت از لاغری می شود دچار دلهره می شویم که باز باید درگیر مسائل مختلف برای لاغری شویم.

تلاش برای لاغر شدن با روش هایی که جسم را محدود کرده یا تحت فشار قرار می دهد بیهوده است و فقط باعث ایجاد ترس از لاغری در ذهن ناخودآگاه می شود.

افرادی که اضافه وزن دارند به طور ناخودآگاه ترس از لاغری دارند، چون تصور می کنند لاغر شدن نیاز به تحمل رنج و سختی زیاد دارد که از توان آنها خارج است. غافل از اینکه هیچ فرد متناسبی برای لاغر بودن خود رنج و سختی تحمل نمی کند.

تصور اشتباه در مورد لاغر شدن باعث ایجاد ترس از لاغری در ذهن افراد می شود که مشابه تصور اشتباه سخت بودن داشتن خانه ای بزرگ تر یا تصورهای اشتباه من درباره داشتن ماشین بهتر بود.

نکته قابل توجه این است که همه این تصورهای اشتباه به یک شکل مانع موفقیت ما و رسیدن به خواسته هایمان می شود.

ترس مواجه شدن با موفقیت موضوع بسیار مهم و ریشه ای در ذهن ناخودآگاه ماست که در تمام جنبه های ما به شدت تاثیرگذار است.

این ترس واهی از شنیدن حرف ها و تجربیات دیگران درباره موضوعات مختلف زندگی وارد ذهن ناخودآگاه ما شده است و ما غافل از تاثیر و قدرت بالای این افکار اشتباه در زندگی خود هستیم.

با یادگیری استفاده از قدرت ذهن می توان بر ترس از لاغری و سایر ترس ها در جنبه های مختلف زندگی غلبه کرد

در این سال هایی که با قدرت ذهن آشنا شده ام به اندازه ای که توانسته ام بر ترس های خودم برای مواجه شدن با خواسته هایم غلبه کنم موفقیت کسب کرده ام.

در همان روزهای اول شروع برنامه های آموزشی لاغری با ذهن از صحبت کردن برای دیگران ترس داشتم و همین ترس سبب شده بود که بارها شروع دوره های آموزشی را به بعدا موکول کنم.

از داشتن هنرجوهای زیاد ترس داشتم چون فکر می کردم پاسخگوی سوالات شرکت کننده ها بودن کار سخت و طاقت فرسایی است.

و همین باور اشتباه سبب شده بود علیرغم اشتیاق و تلاش زیاد برای گسترش روش لاغری با ذهن، شرکت کننده های دوره من بسیار کم باشند.

وقتی ترس های خودم برای روبرو شدن با شرکت کننده های بیشتر را شناسایی و برطرف کردم. به لطف خدای مهربان اکنون نه تنها از اکثر شهرهای ایران بلکه از کشورهای مختلف دوستان فارسی زبان در دوره ورود به سرزمین لاغرها و دیگر دوره های لاغری با ذهن شرکت کرده اند.

حتی دوستان افغانی و عراقی که تا حدودی به زبان فارسی مسلط هستند از برنامه های لاغری با ذهن استفاده می کنند.

این تغییرات فقط بخاطر برطرف کردن افکار اشتباه و ترس آور مواجه شدن با موفقیت صورت گرفت.

و اکنون با اطمینان به شما دوستان خودم اعلام می کنم که ترس از لاغری مانعی بزرگ در برابر لاغری است.

اگر می خواهید رویای لاغری خود را به حقیقت تبدیل کنید باید آگاهانه و هوشیارانه با ترس از لاغری مقابله کنید.

انگیزه لاغری

لاغری با ذهن و غلبه بر ترس از لاغری

“لاغر شدن ترس دارد و با ترس لاغر نمی شوید !” 

این جمله عمیقا مرا به فکر فرو برد که چرا لاغر شدن ترس دارد؟! آن هم با این وجود که من این همه خواهان و خواستار لاغری و تناسب اندام هستم!!!

امروز از این فایل آگاهی خوبی کسب کردم و متوجه شدم که اگر ذهن خود را مانند یک سطح صاف در نظر بگیریم فکر و افکار ما بالای این سطح قرار دارد که همان خود آگاه ما می باشد و باورهای ما زیر این سطح قرار می گیرد که همان ناخود آگاه ما می باشد.

وقتی من چیزی را دوست دارم و به آن علاقه مند هستم در واقع در قسمت فکر و افکار من قرار می گیرد و در خود آگاه من می باشد که تاثیر چندانی در موفقیت من در اموری که می خواهم به انجام برسانم ندارد بلکه مهم ترین و تاثیر گذار ترین بخش برای موفقیت من در انجام کارها، باورها و فرمول های ذهنی من می باشد که همان ناخودآگاه است و من باید بیشتر آنها را کشف کنم و به اصلاح آنها بپردازم تا به هر آنچه که می خواهم برسم.

ترس از لاغری هم یکی از این باورهای محکم و قوی و در عین حال بسیار مخفی در ذهن ناخودآگاه ما می باشد.

الان که خوب دقت می کنم به این درک رسیدم که چرا با وجود اینکه من چند ماهی است که در مسیر لاغری با ذهن قرار دارم و گام به گام مراحل را طی می کنم اما با این وجود وزن کم نکرده ام؟! دلیلش این است که در سطح ناخودآگاه ذهنم، ترس از لاغری دارم.

من از لاغر شدن می ترسم چون این باور در من وجود دارد که با لاغر شدن از ریخت و قیافه می افتم و صورتم زشت می شود.

با لاغر شدن از دید همسرم شاید دیگر دوست داشتنی و خواستنی نباشم چون همسرم تپلی و چاقی من را دوست دارد.

با لاغر شدن تمامی لباس های من بلا استفاده می شود و دیگر نمی توانم از آنها استفاده کنم.

این ها دلایل ترس از لاغری من هستند که مانع لاغر شدن من شده اند و من باید روی این ترس ها کار کنم و برای خودم و ذهن ناخودآگاهم تفهیم کنم که این باورها نادرست و اشتباه می باشند، چرا؟!

چون اولا من با لاغر و متناسب شدن به هیچ وجه زشت و نازیبا نمی شوم برای اینکه من قبلا هم در وزنی که می خواهم برسم، بوده ام و بسیار هم صورتی زیبا و دوست داشتنی داشتم و هم اینکه با دیدن عکس شگفتی سازان به صورت های آنها دقت کرده ام که اتفاقا نسبت به زمان چاقی آنها بسیار صورتی بشاش تر و زیبا تر برای خود ساخته اند و جوان تر هم به نظر می آیند.

در مورد همسرم و ترس از لاغری به این نتیجه رسیده ام که اگر واقعا او مرا دوست داشته باشد به هر شکلی که باشم و در هر وزنی باشم باز هم می تواند مرا دوست داشته باشد وقتی که او مرا با این همه اضافه وزن می خواهد و دوست دارد مطمئنا اگر به تناسب اندام برسم و صورت و اندام زیبا تری برای خود خلق کنم هم باز برای او دوست داشتنی و خواستنی هستم.

در مورد لباس هایم و ترس از لاغری، با لاغر شدن، من می توانم لباس هایی را که خیلی دوست دارم برای اندام و سایز جدیدم به خیاط بدهم و آنها را به اندازه ی دلخواه من در بیاورد و نهایتا خیلی راحت می توانم لباس های جدید و نو را که اندازه ی سایز لاغر و متناسب من می باشند را بخرم و تهیه کنم و از آنها لذت کافی را ببرم.

من از زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفته ام بسیار با حالت چاقی خود به صلح رسیده ام و با صبر و شکیبایی گام به گام از مسیر را بر می دارم و به راه درست و صحیحی که در آن قرار گرفته ام ادامه میدهم و اطمینان قوی و عجیبی دارم که می توانم متناسب و لاغر شوم.

چون الان با گام هایی که بر داشته ام نسبت به باورهای نادرستی که در ذهنم وجود داشته که باعث ترس از لاغری در من شده است آشنا شده ام.

دیگر از خوردن ترسی ندارم، تناسب را حالت طبیعی جسم خودم می دانم، هر چیزی را که دوست داشته باشم و بخواهم در هر زمانی به اندازه ی نیاز بدنم، با آزادی کامل و لذت و بدون ترس از چاق شدن می خورم.

به این باور رسیده ام که می توانم لاغر و متناسب شوم و همچنین پی برده ام که بدنم این قابلیت و توانایی را دارد که دوباره من را متناسب و لاغر کند و به حالت طبیعی خود باز گرداند.

بار سنگین چاقی و اضافه وزن داشتن از روی ذهن من بر داشته شده است و با وجود اینکه وزن کم نکرده ام اما احساس سبکی دارم و هر زمانی که بخواهم و دوست داشته باشم می توانم ورزش بکنم.

بدون زور و اجبار و به این درک رسیده ام که قدرت من هستم نه هر نوع خوردنی یا خوراکی و از زندگی ام با این شرایط هم لذت می برم و از اینکه به این مسیر هدایت شده ام بسیار خوشحال و شاد هستم و خدا را شکر می کنم و از اینکه در این گام پی بردم که ترس از لاغری دارم و از آن آگاه شدم خوشحالم و از امروز بر روی اصلاح ترس از لاغری کار می کنم که این مانع هم از راه و مسیر لاغر شدن من برداشته شود و من راحت تر و سریع تر وزن کم کنم و به تناسب اندام برسم.

توضیحات تکمیلی و بسیار عالی درباره این موضوع مهم و همچنین شرح تاثیر ذهن خودآگاه و ناخودآگاه در لاغر شدن را در فایل آموزشی پیوست برای شما دوستان خوبم آماده کرده ام

اطمینان دارم دوستانی که با اشتیاق و احساس خوب توضیحات نوشتاری و ویدیوی تصویر ترس از لاغری را استفاده کنند تصمیم قاطع تری برای لاغر شدن خواهند گرفت و شجاعت اقدام کردن و مواجه شدن با شرایط جسمی جدید را پیدا می کنند.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.63 از 38 رای

https://tanasobefekri.net/?p=19369
109 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار عالیه هاشمی
      1398/08/19 21:08
      مدت عضویت: 1909 روز
      امتیاز کاربر: 1090 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 665 کلمه

      سلام استاد عزیزم
      من هنرجو هفته سوم دوره لاغری با ذهن شما هستم
      چقدر این فایل عالی بود دقیقا مشکلی که ذهن من رو از اول دوره درگیر کرده و چند بار خواستم ازتون بپرسم که چکار باید بکنم ولی هر بار به دلایلی نپرسیدم سوالم رو
      من سوال مهمی از خدمتتون دارم که شدیدا ذهنم رو درگیر کرده اول یک توضیحی خدمتتون بدم که من ۱۰۸ کیلو بودم و تصمیم به عمل جراحی معده گرفتم از طرف منشی دکتر ما رو عضو گروهی در واتساپ کردن که تمام کسانی که عمل کردن یا در نوبت عمل هستن اونجا جمع شدن و هر کس سوالی داره مشکلی داره می پرسه و ادمین گروه که خودش از کادر پزشکی هستش و خودش هم عمل معده کرده پاسخگو هست
      من از روز اولی که عضو این گروه شدم گله و شکایتهای بسیاری از اعضای گروه رو می دیدم که ناراحت بودن از افتادگی پوست بدنشون طوری که اکثرا مجبور به عمل جراحی پوست کشی شده بودن و همه به اتفاق می گفتن این یک امر طبیعیه دیگه، که شما بعد از عمل معده و کاهش ۳۰ الی ۴۰ کیلو دچار افتادگی پوستی بشی و حالا یا با این موضوع کنار میای یا اینکه اگه خیلی ناراحته میکنه باید عمل جراحی پوست کشی باید انجام بدی
      البته این رو هم بگم که دختر عمه من هم یک سال قبل از من این عمل رو انجام داد و مدام از افتادگی پوستش ناله میکرد و الان هم تو نوبت عمل پوست کشی هستش و من وقتی از نزدیک با چشمان خودم این موضوع رو دیدم باور قویتری در ذهنم در این مورد ایجاد شد
      با شنیدن و دیدن اینها یک ترس زیادی در من ایجاد شد که نکنه منم مثل همه اینها پوستم شل بشه
      من هم پارسال همین موقع ها عمل کردم و چون از این موضوع می ترسیدم به خودم میگفتم نه من اینطور نمیشم اونا حتما ورزش نکردن به پوستشون نرسیدن من هم ورزش میکنم و هم هر روز با روغن زیتون و نارگیل پوست بدنم رو ماساژ میدم و جلو این روند رو میگیرم و هر روز وقتی میرفتم حمام مدام پوست بدنم رو چک میکردم ولی روند افتادگی پوست من هم شروع شد من از قانون ذهن اون موقع اطلاع چندانی نداشتم و گرنه سعی میکردم که توجهم را از روی این موضوع بردارم خلاصه نتیجه این شده که الان بعد از کاهش ۳۸ کیلو از وزنم و رسیدن به ۷۰ کیلو گرم پوست رانها بازوها شکمم و سایر قسمتها مقداری شل شده البته نه به وحشتناکی دوستانم چون من خیلی مواظبت کردم از پوستم ولی به هر حال جوری هست که لباس آستین حلقه یا پیراهن کوتاه روم نمیشه بپوشم اگه بپوشم یک کم معذب میشم
      حالا این ترس در ذهن من هست که اگه پایین تر از ۷۰ بشه وزنم و برسم به وزن ایده آلم یعنی ۶۰ کیلو گرم پوست بدنم از این هم بدتر میشه و این یک مقاومت ذهنی در من ایجاد کرده
      و الان که در مورد ترس صحبت کردین متوجه شدم که ممکنه همین باور باعث ایجاد مشکل در روند لاغری با ذهن در من ایجاد کنه
      البته این رو بگم که من دیگه از این کانال خارج شدم و سعی میکنم توجهم رو بردارم از این موضوع ولی تا تو آینه خودم رو نگاه میکنم بازم توجهم روی اون قسمتها می ره
      البته با آنجا میثاق نامه قبول کردم این موضوع رو و پذیرفتم که تقصیر خودم هستش و خودم رو همون طور که هستم دوست دارم و سعی کردم خودم رو دوست داشته باشم و اون قسمتهای بدنم رو میبوسم و قربون صدقه شون میرم و بهشون میگم که من خودم باعث این وضعیت شما شدم و خودم هم با ذهنم شما رو اصلاح و درست میکنم
      ولی نمیدونم چطوری این کارو کنم و چه باوری را باید برای این موضوع در ذهنم پرورش بدم
      حالا از شما کمک میخوام که من باید چکار کنم چطوری بر این ترسم غلبه کنم و سوال دومم اینه که چطوری این افتادگی پوستی را با ذهنم بهبود ببخشم
      استاد خیلی خیلی ازتون ممنون میشم راهنماییم کنین

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار عالیه هاشمی
        1398/08/19 23:29
        مدت عضویت: 1909 روز
        امتیاز کاربر: 1090 سطح ۲: کاربر متوسطه
        محتوای دیدگاه: 128 کلمه

        ممنون استاد
        چشم دیگه این موضوع رو تکرار نمیکنم و تمام سعیم رو میکنم که فراموشش کنم
        من از این لحظه عالیه ای با پوستی صاف و زیبا هستم و از دیدن خودم لذت میبرم و به قدرت ذهنم یقین و اطمینان کامل دارم این موضوع در همین مدت کم به طرق مختلف بهم ثابت شده
        استاد خیلی خیلی ممنون از هدایت همیشگیتون
        همیشه حرفاتون بهم آرامش میده و حرفهای شما مثل آیه نازل شده هست واسه من ،وقتی می گین این میشه پس صد در صد برای من میشه و اگه بگین نمیشه صد در صد واسه من نمیشه
        حرفی رو که خودم بدونم آنچنان در ذهنم قدرت نداره ولی وقتی همون حرف رو از زبان شما می شنوم تبدیل به یک باور قدرتمند در ذهن من میشه

        ممنون استاد

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عالیه هاشمی
      1398/08/24 12:45
      مدت عضویت: 1909 روز
      امتیاز کاربر: 1090 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 43 کلمه

      سلام استاد عزیز
      من و سایر دوستان دیدگاهمون رو در مورد سوالی که دوست عزیزمان
      نوشتن گفتیم
      شما خودتون لطف میکنین پاسخ سوال دوست گرامیمون رو بدید تا ما هم بهتر این موضوع رو درک کنیم و آگاهیمون بیشتر بشه
      ممنون از لطفتون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار عالیه هاشمی
      1398/08/23 01:27
      مدت عضویت: 1909 روز
      امتیاز کاربر: 1090 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 527 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و دوست گرامی
      من خواستم استنباطم رو در مورد ترس از چاق شدن و لاغر شدنم بگم شاید بتونم کمکی به این دوست عزیز کرده باشم
      من از لاغر شدن میترسم چرا ؟؟
      چون باورهای در مورد لاغر شدن و آدمهای لاغر در ذهن دارم نظیر
      اگه لاغر بشم پوستم خراب میشه ، لاغری باعث ضعف و ناتوانی میشه ،آدمهای لاغر ضعیف هستن زودتر مریض میشوند ، آدمهای لاغر بنیه و قدرت کار کردن ندارن ، همه این باورها باورهای منفی و بازدارنده ای برای لاغر شدن هستش که بقا انسان رو به خطر می اندازه یعنی این باور ها باورهایی نیست که ذهن انسان را مشتاق به لاغر شدن کند در تمام این باورها زوال و نابودی ، ضعف و ناتوانی و مریضی نشان داده شده و چون یکی از خصوصیات ذهن انسان حفظ بقای انسان است ، مسلمه وقتی همچین باورهایی را داری که بقا انسان را به خطر می اندازه چون ذهن ما از بقا انسان محافظت میکنه نمیزاره ما لاغر بشویم چون اگه لاغر بشیم طبق این باورها ضعیف و ناتوان میشیم زود مریض میشیم پیر و شکسته میشیم و ذهن این رو دوست نداره و چون میخواد از ما محافظت کنه نمیزاره ما لاغر بشیم پس ترس از لاغر شدن مانع لاغری میشود

      حالا در مورد چاقی و خوردن
      ما باورهای مثبتی در مورد چاقی و چاق شدن داریم مثلا آدمهای چاق سرحال تر هستن سالم تر هستن قدرت و بنیه بیشتری دارن دیر مریض میشن یا آدمهای تپل مهربانتر هستن خوش اخلاق تر هستن و یا اینکه وقتی خسته ای بخوری خستگی در میاد وقتی استرس داری بخوری حالت خوب میشه وقتی ناراحتی بخوری ناراحتی کم میشه و حالت بهتر میشه در همه این باورها لذت سلامتی قدرت ،توانایی ، خوب شدن حال و احوال نشان داده شده
      و همه این باورها در جهت بقای انسان هستش و چون یکی از خصوصیات ذهن انسان حفظ بقای انسان هست پس ذهن طبق این باورها تمایل به چاقتر شدن انسان داره
      چون ذهن طبق این باورها چاق شدن را در جهت حفظ بقا انسان می بینه و طبق اون باورهایی که گفتم لاغر شدن را در جهت زوال بقای انسان می بینه

      و ترس از چاق شدن ما بخاطر چیه ! !چون ما دوست نداریم چاق بشیم از چاق شد بدمون میاد چرا بدمون میاد؟؟؟
      چون فکر میکنیم چاق بشیم زشت میشیم ، چاق بشیم نمی تونیم لباسهای خوشگل بپوشیم ، چاق بشیم از خودمون خجالت میکشیدم، چاق بشیم اعتماد به نفسمون کم میشه آیا اینها باعث زوال بقای ما میشه باعث به خطر افتادن بقای ما میشه !!
      نه اگه ما لباس خوشگل نتونستم بپوشیم و یا از خودمون خجالت بکشیم بقای ما رو به خطر نمی اندازه
      پس ترس از چاق شدن مانع چاق شدن نمیشه چون دلایلی که ما به خاطر ترس از چاقی داریم بقای ما رو به خطر نمی اندازه ولی ترس از لاغر شدن دلایلی داره که برای ذهن ما اون دلایل بقای ما رو به خطر میاندازه پس ذهن ما مانع لاغر شدن میشه
      و از طرفی هم ترس از خوردن و چاق شدن توجه ما رو به چاق شدن و خوردن بیشتر میکنه پس ما به طرف چاق شدن بیشتر سوق پیدا میکنیم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم