لاغر شدن ترس دارد و با ترس لاغر نمی شوید! اگر از شنیدن این جمله متعجب شدید کاملا طبیعی است چون سالها دوست داشته اید لاغر شوید و اکنون شنیدن اینکه لاغر شدن ترس دارد برای شما غیرعادی به نظر می رسد.
ترس از لاغری یکی از مخفی ترین فرمول های ذهنی افراد چاق است که به سادگی مانع لاغر شدن آنها می شود.
ترس از تغییر کردن
از زمانی که با قدرت ذهن برای لاغر شدن آشنا شدم و در مسیر یادگیری و سپس آموزش آنچه در زندگی خودم تاثیرگذار بوده است قرار گرفتم به وضوح دلایل بسیاری از اتفاقات زندگی برایم واضح شد.
به معنای دیگر توانستم سرنوشت خودم را بررسی کنم و مهم تر از آن:
سرنوشی که دوست دارم تجربه کنم را برای خود ایجاد کنم.
یکی از موارد جالب توجه در زندگی من و شاید شما، عاملی است که مانع رسیدن ما به خواسته هایمان می شود
عاملی به شدت تاثیرگذار اما درعین حال بسیار مخفی که علیرغم تلاش های ما برای رسیدن به خواسته هایمان به راحتی مانع موفقیت ما می شود
ترس از روبرو شدن با موفقیت
شاید به نظر خنده دار باشد که آدم از موفق شدن ترس داشته باشد.
اما با بررسی ساده در روند زندگی خود به وضوح برایتان روشن می شود که خیلی وقت ها شما از رسیدن به خواسته هایتان ترس داشته اید.
یعنی خواسته شما، با علایق و افکار شما همسو نبوده است
شاید شما خیلی دوست داشتید ادامه تحصیل بدید اما ترس حضور در کلاس، یا ترس رفتن به شهر دیگر برای ادامه تحصیل مانع رسیدن شما به خواسته تان شده است.
ممکن است شما دوست داشته باشید در خانه ای بزرگ تر زندگی کنید، اما ترس روبرو شدن با مسائل خانه بزرگتر از قبیل سخت بودن نظافت کردن آن، یا هزینه های تعمیر و نگهداری، ترس از چشم خوردن توسط دیگران و …. سبب شده است که سالها در آرزوی داشتن خانه ای بزرگ تر باشید اما همچنان در خانه کوچک خود زندگی کنید.
نقش ترس در پیشرفت نکردن
برای شرح بهتر این موضوع به این مثال از زندگی خودم توجه کنید.
از سال ها پیش دوست داشتم ماشین بهتری داشته باشم، اما در کنار این خواسته از داشتن یک ماشین خوب به شدت ترس داشتم.
چون تصور می کردم که هزینه های ماشین بهتر به مراتب بالاتر است، یا اگر با ماشین خوب برای خرید به بازار بری همیشه باید مبلغ بیشتری برای خرید اجناس پرداخت کنی.
اگر ماشین بهتر سوار بشی ممکنه دوستان یا اطرافیانم مرا جشم بزنند و خیلی از افکار و باورهای مشابه که منجر به ترس از داشتن ماشین خوب در من شده بود که بیشتر از طریق اطرافیان طی سالها به من منتقل شده بود.
عدم هماهنگی خواسته من که ماشین خوب داشتن بود با افکار و باورهای ذهن من سبب شد که هیچ وقت نتوانم ماشین بهتری داشته باشم.
در واقع از داشتن ماشین بهتر که خواسته من بود ترس داشتم.
نکته جالب اینکه پس از شناسایی این ترس ها و پیدا کردن دلایل منطقی برای واهی بودن آنها و تقویت باور اینکه من می توانم به راحتی ماشین بهتری داشته باشم، اکنون آن ماشین را دارم و از داشتن آن لذت می برم.
موارد مشابه زیادی می توانید در زندگی خود پیدا کنید که مصداق ترس از رسیدن به خواسته ها باشد.
از آنجایی که ذهن در تمام جنبه های زندگی ما تاثیرگذار است بنابراین داشتن افکار و باورهایی در مورد مثالهایی که زدم به شکل های مختلف در جنبه های مختلف زندگی ما تاثیرگذار است
ترس از لاغری
افرادی که اضافه وزن دارند، مطمئنا خواسته آنها لاغر شدن است، اتفاقا خیلی هم دوست دارند که لاغر شدن را تجربه کنند و برای رسیدن به خواسته خود خیلی تلاش کرده اند.
همه ما تجربه استفاده از رژیم لاغری را داریم.
رنج و سختی جدا کردن غذای خود از دیگران، نخوردن غذای مورد علاقه، حسرت خوردن از اینکه چرا نمی توانیم مانند دیگران هر غذایی که دوست داریم را بخوریم. همه در نهایت از همه این موارد رنج آورتر اینکه بعد از اتمام مدت رژیم به محض اینکه به روال قبل بر می گشتیم میزانی که از وزن ما کاهش پیدا کرده بود دوباره به وزن ما اضافه می شد.
همه ما تجربه ورزش کردن، پیاده روی کردن و … را برای لاغر شدن داریم.
رنج و سختی رفتن به باشگاه یا پیاده روی کردن های طولانی درحالی که حوصله ورزش کردن را نداشتیم، اینکه از چند ساعت قبل از رفتن به باشگاه باید کارهای روزمره را برنامه ریزی می کردیم تا سر وقت در باشگاه حاظر باشیم و در نهایت همه تلاش و وزنی که کم کرده بودیم به محض نرفتن به باشگاه دوباره بر می گشت.
همه ما تجربه خوردن داروی های تلخ عطاری و … را داریم. احساس بد از طعم های ناجور و بوهای ناخوشایند را تجربه کرده ایم.
انجام هر روشی برای لاغری رنج و سختی های مربوط به خودش را دارد اما در نهایت آنچه از وزن ما با استفاده از آن روش ها کم می شد دوباره خیلی زود بر می گشت.
نکته حائز اهمیت اینکه استفاده از روش های مختلف و تحمل رنج و ناراحتی اجرای روش های لاغری و در نهایت نتیجه نگرفتن سبب می شود که مجموعه ای از افکار و نگرش ها درباره لاغر نشدن در ذهن ما ایجاد شود که باعث شکل گیری ترس از لاغری در ذهن ما می شود و به همین دلیل هر وقت صحبت از لاغری می شود دچار دلهره می شویم که باز باید درگیر مسائل مختلف برای لاغری شویم.
تلاش برای لاغر شدن با روش هایی که جسم را محدود کرده یا تحت فشار قرار می دهد بیهوده است و فقط باعث ایجاد ترس از لاغری در ذهن ناخودآگاه می شود.
افرادی که اضافه وزن دارند به طور ناخودآگاه ترس از لاغری دارند، چون تصور می کنند لاغر شدن نیاز به تحمل رنج و سختی زیاد دارد که از توان آنها خارج است. غافل از اینکه هیچ فرد متناسبی برای لاغر بودن خود رنج و سختی تحمل نمی کند.
تصور اشتباه در مورد لاغر شدن باعث ایجاد ترس از لاغری در ذهن افراد می شود که مشابه تصور اشتباه سخت بودن داشتن خانه ای بزرگ تر یا تصورهای اشتباه من درباره داشتن ماشین بهتر بود.
نکته قابل توجه این است که همه این تصورهای اشتباه به یک شکل مانع موفقیت ما و رسیدن به خواسته هایمان می شود.
ترس مواجه شدن با موفقیت موضوع بسیار مهم و ریشه ای در ذهن ناخودآگاه ماست که در تمام جنبه های ما به شدت تاثیرگذار است.
این ترس واهی از شنیدن حرف ها و تجربیات دیگران درباره موضوعات مختلف زندگی وارد ذهن ناخودآگاه ما شده است و ما غافل از تاثیر و قدرت بالای این افکار اشتباه در زندگی خود هستیم.
با یادگیری استفاده از قدرت ذهن می توان بر ترس از لاغری و سایر ترس ها در جنبه های مختلف زندگی غلبه کرد
در این سال هایی که با قدرت ذهن آشنا شده ام به اندازه ای که توانسته ام بر ترس های خودم برای مواجه شدن با خواسته هایم غلبه کنم موفقیت کسب کرده ام.
در همان روزهای اول شروع برنامه های آموزشی لاغری با ذهن از صحبت کردن برای دیگران ترس داشتم و همین ترس سبب شده بود که بارها شروع دوره های آموزشی را به بعدا موکول کنم.
از داشتن هنرجوهای زیاد ترس داشتم چون فکر می کردم پاسخگوی سوالات شرکت کننده ها بودن کار سخت و طاقت فرسایی است.
و همین باور اشتباه سبب شده بود علیرغم اشتیاق و تلاش زیاد برای گسترش روش لاغری با ذهن، شرکت کننده های دوره من بسیار کم باشند.
وقتی ترس های خودم برای روبرو شدن با شرکت کننده های بیشتر را شناسایی و برطرف کردم. به لطف خدای مهربان اکنون نه تنها از اکثر شهرهای ایران بلکه از کشورهای مختلف دوستان فارسی زبان در دوره ورود به سرزمین لاغرها و دیگر دوره های لاغری با ذهن شرکت کرده اند.
حتی دوستان افغانی و عراقی که تا حدودی به زبان فارسی مسلط هستند از برنامه های لاغری با ذهن استفاده می کنند.
این تغییرات فقط بخاطر برطرف کردن افکار اشتباه و ترس آور مواجه شدن با موفقیت صورت گرفت.
و اکنون با اطمینان به شما دوستان خودم اعلام می کنم که ترس از لاغری مانعی بزرگ در برابر لاغری است.
اگر می خواهید رویای لاغری خود را به حقیقت تبدیل کنید باید آگاهانه و هوشیارانه با ترس از لاغری مقابله کنید.
لاغری با ذهن و غلبه بر ترس از لاغری
“لاغر شدن ترس دارد و با ترس لاغر نمی شوید !”
این جمله عمیقا مرا به فکر فرو برد که چرا لاغر شدن ترس دارد؟! آن هم با این وجود که من این همه خواهان و خواستار لاغری و تناسب اندام هستم!!!
امروز از این فایل آگاهی خوبی کسب کردم و متوجه شدم که اگر ذهن خود را مانند یک سطح صاف در نظر بگیریم فکر و افکار ما بالای این سطح قرار دارد که همان خود آگاه ما می باشد و باورهای ما زیر این سطح قرار می گیرد که همان ناخود آگاه ما می باشد.
وقتی من چیزی را دوست دارم و به آن علاقه مند هستم در واقع در قسمت فکر و افکار من قرار می گیرد و در خود آگاه من می باشد که تاثیر چندانی در موفقیت من در اموری که می خواهم به انجام برسانم ندارد بلکه مهم ترین و تاثیر گذار ترین بخش برای موفقیت من در انجام کارها، باورها و فرمول های ذهنی من می باشد که همان ناخودآگاه است و من باید بیشتر آنها را کشف کنم و به اصلاح آنها بپردازم تا به هر آنچه که می خواهم برسم.
ترس از لاغری هم یکی از این باورهای محکم و قوی و در عین حال بسیار مخفی در ذهن ناخودآگاه ما می باشد.
الان که خوب دقت می کنم به این درک رسیدم که چرا با وجود اینکه من چند ماهی است که در مسیر لاغری با ذهن قرار دارم و گام به گام مراحل را طی می کنم اما با این وجود وزن کم نکرده ام؟! دلیلش این است که در سطح ناخودآگاه ذهنم، ترس از لاغری دارم.
من از لاغر شدن می ترسم چون این باور در من وجود دارد که با لاغر شدن از ریخت و قیافه می افتم و صورتم زشت می شود.
با لاغر شدن از دید همسرم شاید دیگر دوست داشتنی و خواستنی نباشم چون همسرم تپلی و چاقی من را دوست دارد.
با لاغر شدن تمامی لباس های من بلا استفاده می شود و دیگر نمی توانم از آنها استفاده کنم.
این ها دلایل ترس از لاغری من هستند که مانع لاغر شدن من شده اند و من باید روی این ترس ها کار کنم و برای خودم و ذهن ناخودآگاهم تفهیم کنم که این باورها نادرست و اشتباه می باشند، چرا؟!
چون اولا من با لاغر و متناسب شدن به هیچ وجه زشت و نازیبا نمی شوم برای اینکه من قبلا هم در وزنی که می خواهم برسم، بوده ام و بسیار هم صورتی زیبا و دوست داشتنی داشتم و هم اینکه با دیدن عکس شگفتی سازان به صورت های آنها دقت کرده ام که اتفاقا نسبت به زمان چاقی آنها بسیار صورتی بشاش تر و زیبا تر برای خود ساخته اند و جوان تر هم به نظر می آیند.
در مورد همسرم و ترس از لاغری به این نتیجه رسیده ام که اگر واقعا او مرا دوست داشته باشد به هر شکلی که باشم و در هر وزنی باشم باز هم می تواند مرا دوست داشته باشد وقتی که او مرا با این همه اضافه وزن می خواهد و دوست دارد مطمئنا اگر به تناسب اندام برسم و صورت و اندام زیبا تری برای خود خلق کنم هم باز برای او دوست داشتنی و خواستنی هستم.
در مورد لباس هایم و ترس از لاغری، با لاغر شدن، من می توانم لباس هایی را که خیلی دوست دارم برای اندام و سایز جدیدم به خیاط بدهم و آنها را به اندازه ی دلخواه من در بیاورد و نهایتا خیلی راحت می توانم لباس های جدید و نو را که اندازه ی سایز لاغر و متناسب من می باشند را بخرم و تهیه کنم و از آنها لذت کافی را ببرم.
من از زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفته ام بسیار با حالت چاقی خود به صلح رسیده ام و با صبر و شکیبایی گام به گام از مسیر را بر می دارم و به راه درست و صحیحی که در آن قرار گرفته ام ادامه میدهم و اطمینان قوی و عجیبی دارم که می توانم متناسب و لاغر شوم.
چون الان با گام هایی که بر داشته ام نسبت به باورهای نادرستی که در ذهنم وجود داشته که باعث ترس از لاغری در من شده است آشنا شده ام.
دیگر از خوردن ترسی ندارم، تناسب را حالت طبیعی جسم خودم می دانم، هر چیزی را که دوست داشته باشم و بخواهم در هر زمانی به اندازه ی نیاز بدنم، با آزادی کامل و لذت و بدون ترس از چاق شدن می خورم.
به این باور رسیده ام که می توانم لاغر و متناسب شوم و همچنین پی برده ام که بدنم این قابلیت و توانایی را دارد که دوباره من را متناسب و لاغر کند و به حالت طبیعی خود باز گرداند.
بار سنگین چاقی و اضافه وزن داشتن از روی ذهن من بر داشته شده است و با وجود اینکه وزن کم نکرده ام اما احساس سبکی دارم و هر زمانی که بخواهم و دوست داشته باشم می توانم ورزش بکنم.
بدون زور و اجبار و به این درک رسیده ام که قدرت من هستم نه هر نوع خوردنی یا خوراکی و از زندگی ام با این شرایط هم لذت می برم و از اینکه به این مسیر هدایت شده ام بسیار خوشحال و شاد هستم و خدا را شکر می کنم و از اینکه در این گام پی بردم که ترس از لاغری دارم و از آن آگاه شدم خوشحالم و از امروز بر روی اصلاح ترس از لاغری کار می کنم که این مانع هم از راه و مسیر لاغر شدن من برداشته شود و من راحت تر و سریع تر وزن کم کنم و به تناسب اندام برسم.
توضیحات تکمیلی و بسیار عالی درباره این موضوع مهم و همچنین شرح تاثیر ذهن خودآگاه و ناخودآگاه در لاغر شدن را در فایل آموزشی پیوست برای شما دوستان خوبم آماده کرده ام
اطمینان دارم دوستانی که با اشتیاق و احساس خوب توضیحات نوشتاری و ویدیوی تصویر ترس از لاغری را استفاده کنند تصمیم قاطع تری برای لاغر شدن خواهند گرفت و شجاعت اقدام کردن و مواجه شدن با شرایط جسمی جدید را پیدا می کنند.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.63 از 38 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
نشان های دریافت شده
سلام
گام ۶۹
ترس روبرو شدن با موفقیت یکی از موانع ذهنی لاغر شدن است .
موفقیت چیست ؟ چرا از آن میترسیم ؟ شکست چیست ؟ چرا با وجودیکه خواهان آن نیستیم اما به راحتی آن را میپذیریم .
سایتی رو مطالعه کردم که در مورد ترس از موفقیت نوشته بود . به نظرم مطلب خوبی بود و گواه مطالب این گام :
ترس از شکست منطقیتر بهنظر میرسد و نامآشناتر از «ترس از <">موفقیت» است. اما حقیقت این است که این ترسِ تلخ مانند بیدار شدنِ ناگهانی از یک رؤیای شیرین، درست در لحظهای که با موفقیت فاصلهای ندارید، ما را به عقب میکشد و ناگهان موفقیتی را که در چند قدمی آن بودهایم، به یک آرزوی محال تبدیل میکند. برای اینکه افسار موفقیتهایی را که لایق آنها هستید به دست ترس نسپاریم، باید به دلایل ترسیدنمان از موفقیت بیندیشیم .
چیزی که بهندرت انتظار داریم از کسی بشنویم این است که بگوید: «من از موفقیت میترسم» این حرف بیهودهای است، حتی دور از انتظار هم بهنظر میرسد.
اما حقیقت اینست که بارها آن را در درون خود نیز حس کرده ایم .
حالا چگونه میتوان نشانههای ترس از موفقیت را شناسایی کرد؟ اگر این نشانهها را در رفتار خودمان ببینیم، برای غلبه بر آنها چه کاری میتوانیم انجام بدهیم؟
رفتار کسانی که از موفقیت میترسند:
چگونه بر ترس از موفقیت غلبه کنیم؟
تمام موارد بالا، نشانههای کلاسیک ترس از موفقیت هستند. موضوع این نیست که ما نمیخواهیم موفق شوید یا تلاش نمیکنیم که موفق شویم، برعکس، احتمالا سختکوش هستیم و زمان زیادی را صرف برنامهریزی و فکر کردن میکنیم. واقعیت این است که: اگر موفقیت آسان بهدست نیاید، پس بهصورت ناخودآگاه، بخشی از وجود ما موفقیت را پس میزند و آن را نمیخواهد. جالب است که بدانیم ضمیر ناخودآگاه ما ۹۵ درصد اوقات، نیروی محرک ما و تعیینکنندهی کارهایی است که انجام میدهیم. پس، بهتر است به این موضوع عمیقتر بنگریم.
عمیقترین ترس ما این نیست که نکند بیلیاقت باشیم. عمیقترین ترس ما این است که فراتر از حد، قدرتمند باشیم. این روشنایی ماست که بیش از تاریکیمان، ما را میترساند. ما از خودمان میپرسیم: «من که هستم که زیبا بااستعداد یا شگفتانگیز باشم؟ اما، مگر ما که هستید که این ویژگیها را نمیتوانیم در خودمان ببینیم؟ ما دستپروردهی آفریدگار هستیم. کوچک انگاشتن خودمان خدمتی به بشر نمیکند. عقب کشیدن ما برای اینکه اطرافیانمان احساس عدمامنیت نکنند، اصلا روشنفکرانه نیست. درخشیدن تقدیر همهی ماست، همانطور که کودکان میدرخشند. ما به دنیا آمدهایم تا شکوه پروردگار را که در درونمان است، آشکار کنیم و این مختص برخی از ما نیست و همهی ما نمونهای از شکوه خالق خود هستیم. وقتی اجازهی درخشش این نور را بدهیم، ناخودآگاه به دیگران نیز اجازهی درخشیده شدن میدهیم. وقتی از ترسهای خودمان رها شویم، وجودمان بهصورت خودکار، دیگران را رهایی میبخشد.»
انواع زیادی از ترفندهای ذهنی برای غلبه بر ترس از برجسته شدن وجود دارند، خواه این ترس از سخنرانی یا صرفا بیپرده صحبت کردن دربارهی نظراتمان باشد و خواه ترس از لاغر شدن یا ترس از پولدار شدن و یا ترس از برقراری روابط دلخواه با دوستان .
پس فقط باید به خودمان اجازهی محشر بودن بدهیم!
تغییر، بخشِ طبیعی و ذاتی زندگی است. هیچ چیز همانطور که هست باقی نمیماند، اما مسئله این است که احساسِ عدمتغییر میتواند وجود داشته باشد، بهویژه وقتی صحبت از درون و بیرون زندگی روزمرهی انسانها باشد.
موفقیت درست به خاطر ماهیتی که دارد به این معناست که ما در حال تجربهی چیز متفاوتی هستیم، چیزی که قبلا تجربه نکردهایم. مخمصه همان موقعیتی است که به واسطهی آن ما از یک طرف، خواهان تغییر هستیم، اما از طرف دیگر، از آن میترسیم!
موضوع این است که وقتی شکست میخوریم، میدانیم چه انتظاری داشته باشیم. موفقیت از این جهت میتواند ترسناک باشد که پا به قلمروی ناشناختهای را به زندگی ما باز میکند. تصور کنیم تمام عمرتان چاق بودهایم. حالا اگر تغییر کنیم و برای اولین بار لاغر شویم، چه احساسی خواهیم داشت؟
ورژن لاغر ما چگونه لباس خواهد پوشید؟ چگونه رفتار خواهد کرد؟ با چه کسانی نشستوبرخاست خواهد کرد؟
تغییر درمورد راه اندازی کسبوکاری که پول زیادی را برای ما به ارمغان بیاورد، چطور؟ آنقدر زیاد که تقسیمش با دیگران یا دادنش به دیگران، تصمیم راحتی نباشد.
بهبه! چه شَوَد! تصور کنیم اگر پولدار شویم چه عادتهایی پیدا میکنیم که قبلا نداشتیم؟
چگونه پول خرج میکنیم؟
تغییر درمورد شروع یا تمام کردن یک رابطه یا جابهجایی منزل چطور؟
تغییر میتواند شگفتانگیز یا ناامیدکننده، رهاییبخش یا ترسناک باشد. تغییر، اغلب یک فرایندیست که اکثرا برای آن به سختی گام برمیداریم . چون تغییر کردن را همواره سخت در نظر گرفته ایم . در حالیکه وقتی تغییر کردن و مراحل ان را یاد بگیریم تغییر واقعا ساده و شخصیتساز است. بنابراین خودمان باید انتخاب کنیم که واقعا بهدنبال چه تغییری هستیم!
نخستین کاری که باید انجام بدهیم این است که تکلیف خودمان را با تغییر روشن کنیم و بدانیم که چه میخواهیم. دربارهی سبک زندگی دلخواهمان بنویسید، البته بدون قضاوت کردن، فقط هرچه را که در فکرمان است، روی کاغذ بیاوریم.
بعد، یک پشتیبان عالی را همراه خود بدانیم که هوایمان را داشته باشد. مثلا، دیدگاهمان را دربارهی زندگی با کسی که مورد علاقه و اعتمادمان است، مطرح کنیم، در شبکههای اجتماعی عضو گروهی شویم که هدفشان مشابه هدف ماست، از یک مربی (Mentor) کمک بگیریم یا یک>کتاب مناسب پیدا کنیم که زندگی ایدهآل ما را توصیف میکند.
موضوع این است که وقتی شکست میخوریم، میدانیم چه انتظاری داشته باشیم. اما هرگز به خودمان اجازه نمیدهیم از موفقیت چیزی در ذهن داشته باشیم . چون موفقیت را همواره سخت در نظر پنداشتیم و ضمیر ما مرتب آن را پس میزند . ما به سبک کنونی زندگیمان عادت کردهایم چون آسان است . از موفقیت میترسیم چون سخت است . تنها به همین دلیل است که از موفقیت میترسیم .
خب، حالا باید چه کار کنیم؟
نفس بکشیم! عمیق! موفقیت مراحل خودش را دارد. ما همیشه ظرفیت بهتر شدن را داریم و نباید خودمان را به چند موفقیت جزئی محدود کنیم. ما باید موفق شدن را یاد بگیرین بعد از تنفس عمیق، به چیزهایی فکر کنیم که همین حالا دوست داریم آنها را داشته باشیم. از بین همهی آنها، دو مورد خوبش را سوا کنیم، دو مورد که همین امروز بتوانید به آنها برسید. بعد از این مرحله، فقط کافی است جواز محشر بودن را به خودمان بدهید!
کیست که از موفقیت بدش بیاید؟! فرقی نمیکند این موفقیت چه باشد،”>کاهش وزن، نواختن گیتار، >تند خوانی یا “>شروع کسبوکار جدید.
هر قدر ما با لاعر شدن در طول روز بیشتر زندگی کنیم و محتویات لاغر کننده به ذهنمان دهیم این تصویر برای ذهن آشنا میشود وذهن دیگر برای موفقیت نمیترسد و مانع ایجاد نمی کند .
ما فقط باید آگاه شویم و یاد بگیریم تا موفق شدن در هر زمینه ای برایمان ساده شود و خودبخود به سمت ما بیاید . رسیدن به آرزوها را نباید برای خود سخت و غیر ممکن کنیم و یا کارهایی انجام دهیم که این آرزو را ناخوداگاه برایمان غیر ممکن می کند .
قدم های کوچک اما مستمر به ما یاد میدهد تا در مسیر موفقیت موانع را بشناسیم و آنها را برطرف کنیم
نشان های دریافت شده
سلام دوست عزیزم چقدر خوب بیان کردید و یه آگاهی به ذهنم اضافه شد . ترس در هر صورت احساس بده چه ترس از لاعری چه ترس از چاقی چه ترس از هرچیز دیگه ترس اصلش احساس بده و طبق قانون جذب وقتی بترسیم باعث جدب موقعیتهای بد بیشتری میشیم که عامل به وجود آمدنش ترسه . ازتون ممنونم دوست عزیز ذهنم واقعا قانع شد . متشکرم