لاغر شدن ترس دارد و با ترس لاغر نمی شوید! اگر از شنیدن این جمله متعجب شدید کاملا طبیعی است چون سالها دوست داشته اید لاغر شوید و اکنون شنیدن اینکه لاغر شدن ترس دارد برای شما غیرعادی به نظر می رسد.
ترس از لاغری یکی از مخفی ترین فرمول های ذهنی افراد چاق است که به سادگی مانع لاغر شدن آنها می شود.
ترس از تغییر کردن
از زمانی که با قدرت ذهن برای لاغر شدن آشنا شدم و در مسیر یادگیری و سپس آموزش آنچه در زندگی خودم تاثیرگذار بوده است قرار گرفتم به وضوح دلایل بسیاری از اتفاقات زندگی برایم واضح شد.
به معنای دیگر توانستم سرنوشت خودم را بررسی کنم و مهم تر از آن:
سرنوشی که دوست دارم تجربه کنم را برای خود ایجاد کنم.
یکی از موارد جالب توجه در زندگی من و شاید شما، عاملی است که مانع رسیدن ما به خواسته هایمان می شود
عاملی به شدت تاثیرگذار اما درعین حال بسیار مخفی که علیرغم تلاش های ما برای رسیدن به خواسته هایمان به راحتی مانع موفقیت ما می شود
ترس از روبرو شدن با موفقیت
شاید به نظر خنده دار باشد که آدم از موفق شدن ترس داشته باشد.
اما با بررسی ساده در روند زندگی خود به وضوح برایتان روشن می شود که خیلی وقت ها شما از رسیدن به خواسته هایتان ترس داشته اید.
یعنی خواسته شما، با علایق و افکار شما همسو نبوده است
شاید شما خیلی دوست داشتید ادامه تحصیل بدید اما ترس حضور در کلاس، یا ترس رفتن به شهر دیگر برای ادامه تحصیل مانع رسیدن شما به خواسته تان شده است.
ممکن است شما دوست داشته باشید در خانه ای بزرگ تر زندگی کنید، اما ترس روبرو شدن با مسائل خانه بزرگتر از قبیل سخت بودن نظافت کردن آن، یا هزینه های تعمیر و نگهداری، ترس از چشم خوردن توسط دیگران و …. سبب شده است که سالها در آرزوی داشتن خانه ای بزرگ تر باشید اما همچنان در خانه کوچک خود زندگی کنید.
نقش ترس در پیشرفت نکردن
برای شرح بهتر این موضوع به این مثال از زندگی خودم توجه کنید.
از سال ها پیش دوست داشتم ماشین بهتری داشته باشم، اما در کنار این خواسته از داشتن یک ماشین خوب به شدت ترس داشتم.
چون تصور می کردم که هزینه های ماشین بهتر به مراتب بالاتر است، یا اگر با ماشین خوب برای خرید به بازار بری همیشه باید مبلغ بیشتری برای خرید اجناس پرداخت کنی.
اگر ماشین بهتر سوار بشی ممکنه دوستان یا اطرافیانم مرا جشم بزنند و خیلی از افکار و باورهای مشابه که منجر به ترس از داشتن ماشین خوب در من شده بود که بیشتر از طریق اطرافیان طی سالها به من منتقل شده بود.
عدم هماهنگی خواسته من که ماشین خوب داشتن بود با افکار و باورهای ذهن من سبب شد که هیچ وقت نتوانم ماشین بهتری داشته باشم.
در واقع از داشتن ماشین بهتر که خواسته من بود ترس داشتم.
نکته جالب اینکه پس از شناسایی این ترس ها و پیدا کردن دلایل منطقی برای واهی بودن آنها و تقویت باور اینکه من می توانم به راحتی ماشین بهتری داشته باشم، اکنون آن ماشین را دارم و از داشتن آن لذت می برم.
موارد مشابه زیادی می توانید در زندگی خود پیدا کنید که مصداق ترس از رسیدن به خواسته ها باشد.
از آنجایی که ذهن در تمام جنبه های زندگی ما تاثیرگذار است بنابراین داشتن افکار و باورهایی در مورد مثالهایی که زدم به شکل های مختلف در جنبه های مختلف زندگی ما تاثیرگذار است
ترس از لاغری
افرادی که اضافه وزن دارند، مطمئنا خواسته آنها لاغر شدن است، اتفاقا خیلی هم دوست دارند که لاغر شدن را تجربه کنند و برای رسیدن به خواسته خود خیلی تلاش کرده اند.
همه ما تجربه استفاده از رژیم لاغری را داریم.
رنج و سختی جدا کردن غذای خود از دیگران، نخوردن غذای مورد علاقه، حسرت خوردن از اینکه چرا نمی توانیم مانند دیگران هر غذایی که دوست داریم را بخوریم. همه در نهایت از همه این موارد رنج آورتر اینکه بعد از اتمام مدت رژیم به محض اینکه به روال قبل بر می گشتیم میزانی که از وزن ما کاهش پیدا کرده بود دوباره به وزن ما اضافه می شد.
همه ما تجربه ورزش کردن، پیاده روی کردن و … را برای لاغر شدن داریم.
رنج و سختی رفتن به باشگاه یا پیاده روی کردن های طولانی درحالی که حوصله ورزش کردن را نداشتیم، اینکه از چند ساعت قبل از رفتن به باشگاه باید کارهای روزمره را برنامه ریزی می کردیم تا سر وقت در باشگاه حاظر باشیم و در نهایت همه تلاش و وزنی که کم کرده بودیم به محض نرفتن به باشگاه دوباره بر می گشت.
همه ما تجربه خوردن داروی های تلخ عطاری و … را داریم. احساس بد از طعم های ناجور و بوهای ناخوشایند را تجربه کرده ایم.
انجام هر روشی برای لاغری رنج و سختی های مربوط به خودش را دارد اما در نهایت آنچه از وزن ما با استفاده از آن روش ها کم می شد دوباره خیلی زود بر می گشت.
نکته حائز اهمیت اینکه استفاده از روش های مختلف و تحمل رنج و ناراحتی اجرای روش های لاغری و در نهایت نتیجه نگرفتن سبب می شود که مجموعه ای از افکار و نگرش ها درباره لاغر نشدن در ذهن ما ایجاد شود که باعث شکل گیری ترس از لاغری در ذهن ما می شود و به همین دلیل هر وقت صحبت از لاغری می شود دچار دلهره می شویم که باز باید درگیر مسائل مختلف برای لاغری شویم.
تلاش برای لاغر شدن با روش هایی که جسم را محدود کرده یا تحت فشار قرار می دهد بیهوده است و فقط باعث ایجاد ترس از لاغری در ذهن ناخودآگاه می شود.
افرادی که اضافه وزن دارند به طور ناخودآگاه ترس از لاغری دارند، چون تصور می کنند لاغر شدن نیاز به تحمل رنج و سختی زیاد دارد که از توان آنها خارج است. غافل از اینکه هیچ فرد متناسبی برای لاغر بودن خود رنج و سختی تحمل نمی کند.
تصور اشتباه در مورد لاغر شدن باعث ایجاد ترس از لاغری در ذهن افراد می شود که مشابه تصور اشتباه سخت بودن داشتن خانه ای بزرگ تر یا تصورهای اشتباه من درباره داشتن ماشین بهتر بود.
نکته قابل توجه این است که همه این تصورهای اشتباه به یک شکل مانع موفقیت ما و رسیدن به خواسته هایمان می شود.
ترس مواجه شدن با موفقیت موضوع بسیار مهم و ریشه ای در ذهن ناخودآگاه ماست که در تمام جنبه های ما به شدت تاثیرگذار است.
این ترس واهی از شنیدن حرف ها و تجربیات دیگران درباره موضوعات مختلف زندگی وارد ذهن ناخودآگاه ما شده است و ما غافل از تاثیر و قدرت بالای این افکار اشتباه در زندگی خود هستیم.
با یادگیری استفاده از قدرت ذهن می توان بر ترس از لاغری و سایر ترس ها در جنبه های مختلف زندگی غلبه کرد
در این سال هایی که با قدرت ذهن آشنا شده ام به اندازه ای که توانسته ام بر ترس های خودم برای مواجه شدن با خواسته هایم غلبه کنم موفقیت کسب کرده ام.
در همان روزهای اول شروع برنامه های آموزشی لاغری با ذهن از صحبت کردن برای دیگران ترس داشتم و همین ترس سبب شده بود که بارها شروع دوره های آموزشی را به بعدا موکول کنم.
از داشتن هنرجوهای زیاد ترس داشتم چون فکر می کردم پاسخگوی سوالات شرکت کننده ها بودن کار سخت و طاقت فرسایی است.
و همین باور اشتباه سبب شده بود علیرغم اشتیاق و تلاش زیاد برای گسترش روش لاغری با ذهن، شرکت کننده های دوره من بسیار کم باشند.
وقتی ترس های خودم برای روبرو شدن با شرکت کننده های بیشتر را شناسایی و برطرف کردم. به لطف خدای مهربان اکنون نه تنها از اکثر شهرهای ایران بلکه از کشورهای مختلف دوستان فارسی زبان در دوره ورود به سرزمین لاغرها و دیگر دوره های لاغری با ذهن شرکت کرده اند.
حتی دوستان افغانی و عراقی که تا حدودی به زبان فارسی مسلط هستند از برنامه های لاغری با ذهن استفاده می کنند.
این تغییرات فقط بخاطر برطرف کردن افکار اشتباه و ترس آور مواجه شدن با موفقیت صورت گرفت.
و اکنون با اطمینان به شما دوستان خودم اعلام می کنم که ترس از لاغری مانعی بزرگ در برابر لاغری است.
اگر می خواهید رویای لاغری خود را به حقیقت تبدیل کنید باید آگاهانه و هوشیارانه با ترس از لاغری مقابله کنید.
لاغری با ذهن و غلبه بر ترس از لاغری
“لاغر شدن ترس دارد و با ترس لاغر نمی شوید !”
این جمله عمیقا مرا به فکر فرو برد که چرا لاغر شدن ترس دارد؟! آن هم با این وجود که من این همه خواهان و خواستار لاغری و تناسب اندام هستم!!!
امروز از این فایل آگاهی خوبی کسب کردم و متوجه شدم که اگر ذهن خود را مانند یک سطح صاف در نظر بگیریم فکر و افکار ما بالای این سطح قرار دارد که همان خود آگاه ما می باشد و باورهای ما زیر این سطح قرار می گیرد که همان ناخود آگاه ما می باشد.
وقتی من چیزی را دوست دارم و به آن علاقه مند هستم در واقع در قسمت فکر و افکار من قرار می گیرد و در خود آگاه من می باشد که تاثیر چندانی در موفقیت من در اموری که می خواهم به انجام برسانم ندارد بلکه مهم ترین و تاثیر گذار ترین بخش برای موفقیت من در انجام کارها، باورها و فرمول های ذهنی من می باشد که همان ناخودآگاه است و من باید بیشتر آنها را کشف کنم و به اصلاح آنها بپردازم تا به هر آنچه که می خواهم برسم.
ترس از لاغری هم یکی از این باورهای محکم و قوی و در عین حال بسیار مخفی در ذهن ناخودآگاه ما می باشد.
الان که خوب دقت می کنم به این درک رسیدم که چرا با وجود اینکه من چند ماهی است که در مسیر لاغری با ذهن قرار دارم و گام به گام مراحل را طی می کنم اما با این وجود وزن کم نکرده ام؟! دلیلش این است که در سطح ناخودآگاه ذهنم، ترس از لاغری دارم.
من از لاغر شدن می ترسم چون این باور در من وجود دارد که با لاغر شدن از ریخت و قیافه می افتم و صورتم زشت می شود.
با لاغر شدن از دید همسرم شاید دیگر دوست داشتنی و خواستنی نباشم چون همسرم تپلی و چاقی من را دوست دارد.
با لاغر شدن تمامی لباس های من بلا استفاده می شود و دیگر نمی توانم از آنها استفاده کنم.
این ها دلایل ترس از لاغری من هستند که مانع لاغر شدن من شده اند و من باید روی این ترس ها کار کنم و برای خودم و ذهن ناخودآگاهم تفهیم کنم که این باورها نادرست و اشتباه می باشند، چرا؟!
چون اولا من با لاغر و متناسب شدن به هیچ وجه زشت و نازیبا نمی شوم برای اینکه من قبلا هم در وزنی که می خواهم برسم، بوده ام و بسیار هم صورتی زیبا و دوست داشتنی داشتم و هم اینکه با دیدن عکس شگفتی سازان به صورت های آنها دقت کرده ام که اتفاقا نسبت به زمان چاقی آنها بسیار صورتی بشاش تر و زیبا تر برای خود ساخته اند و جوان تر هم به نظر می آیند.
در مورد همسرم و ترس از لاغری به این نتیجه رسیده ام که اگر واقعا او مرا دوست داشته باشد به هر شکلی که باشم و در هر وزنی باشم باز هم می تواند مرا دوست داشته باشد وقتی که او مرا با این همه اضافه وزن می خواهد و دوست دارد مطمئنا اگر به تناسب اندام برسم و صورت و اندام زیبا تری برای خود خلق کنم هم باز برای او دوست داشتنی و خواستنی هستم.
در مورد لباس هایم و ترس از لاغری، با لاغر شدن، من می توانم لباس هایی را که خیلی دوست دارم برای اندام و سایز جدیدم به خیاط بدهم و آنها را به اندازه ی دلخواه من در بیاورد و نهایتا خیلی راحت می توانم لباس های جدید و نو را که اندازه ی سایز لاغر و متناسب من می باشند را بخرم و تهیه کنم و از آنها لذت کافی را ببرم.
من از زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفته ام بسیار با حالت چاقی خود به صلح رسیده ام و با صبر و شکیبایی گام به گام از مسیر را بر می دارم و به راه درست و صحیحی که در آن قرار گرفته ام ادامه میدهم و اطمینان قوی و عجیبی دارم که می توانم متناسب و لاغر شوم.
چون الان با گام هایی که بر داشته ام نسبت به باورهای نادرستی که در ذهنم وجود داشته که باعث ترس از لاغری در من شده است آشنا شده ام.
دیگر از خوردن ترسی ندارم، تناسب را حالت طبیعی جسم خودم می دانم، هر چیزی را که دوست داشته باشم و بخواهم در هر زمانی به اندازه ی نیاز بدنم، با آزادی کامل و لذت و بدون ترس از چاق شدن می خورم.
به این باور رسیده ام که می توانم لاغر و متناسب شوم و همچنین پی برده ام که بدنم این قابلیت و توانایی را دارد که دوباره من را متناسب و لاغر کند و به حالت طبیعی خود باز گرداند.
بار سنگین چاقی و اضافه وزن داشتن از روی ذهن من بر داشته شده است و با وجود اینکه وزن کم نکرده ام اما احساس سبکی دارم و هر زمانی که بخواهم و دوست داشته باشم می توانم ورزش بکنم.
بدون زور و اجبار و به این درک رسیده ام که قدرت من هستم نه هر نوع خوردنی یا خوراکی و از زندگی ام با این شرایط هم لذت می برم و از اینکه به این مسیر هدایت شده ام بسیار خوشحال و شاد هستم و خدا را شکر می کنم و از اینکه در این گام پی بردم که ترس از لاغری دارم و از آن آگاه شدم خوشحالم و از امروز بر روی اصلاح ترس از لاغری کار می کنم که این مانع هم از راه و مسیر لاغر شدن من برداشته شود و من راحت تر و سریع تر وزن کم کنم و به تناسب اندام برسم.
توضیحات تکمیلی و بسیار عالی درباره این موضوع مهم و همچنین شرح تاثیر ذهن خودآگاه و ناخودآگاه در لاغر شدن را در فایل آموزشی پیوست برای شما دوستان خوبم آماده کرده ام
اطمینان دارم دوستانی که با اشتیاق و احساس خوب توضیحات نوشتاری و ویدیوی تصویر ترس از لاغری را استفاده کنند تصمیم قاطع تری برای لاغر شدن خواهند گرفت و شجاعت اقدام کردن و مواجه شدن با شرایط جسمی جدید را پیدا می کنند.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.63 از 38 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
شروع یک حس شگفت انگیز
سلام و درود بر استاد زنده دل و دوستان علاقه مند به خودسازی
لاغر شدن ترس دارد و با ترس لاغر نمی شوید !…
خیلی عجیبه ما از موفق شدن می ترسیم یعنی در سطح افکارمون دوست داریم متناسب باشیم یا ثروتمند یا مشهور و حتی روابطی عااشقانه را تجربه کنیم اما در ناخودآگاه ما اطلاعاتی ذخیره شده است که موفقیت ما مساوی میشه با سختی و درد و رنج شاید تردشدن و تنهایی و شاید دوری از خدا ..
و در نهایت تصمیم نهایی را ناخودآگاه ما رقم می زنه یعنی وظیفه خودش میدونه از ما محافظت کنه نسبت به اطلاعاتی که ما خودمون با توجه به تجربیاتمون یا آموزشهامون در طول زندگی به ذهنمون دادیم !…
خیلی از افراد علاقه مند هستند که به کشورهای دیگری مهاجرت کنند و این افراد دو دسته می شوند :دسته اول افرادی هستند که بسیار تلاش می کنند و کارهای مقدماتی را انجام می دهند و اتفاقا در مورد مهاجرت هم صحبت می کنند ولی در ناخودآگاهشون ترس از شرایط ناشناخته ای دارند دوری از کشورخودشون یا بستگان یا روبرو شدن با فرهنگ و زبان جدید یا احساس تنهایی در کشور جدید …وهر چقدر تلاش کنند بی نتیجه است .
و اما دسته دیگر افرادی هستند که شاید در کارهای مقدماتی هم تلاش کمتری کرده باشند ولی با ترسهای خود قبلا روبرو شدند و افکارسطحی فکرشون و علاقه مندیهاشون را با باورهاشون هماهنگ کردند و به راحتی مهاجرت می کنند و حتی ممکنه ازشون دعوت هم بشه …
افراد زیادی دوست دارند ثروتمند باشند ولی ترس دوری از خدا یا به هم خوردن روابطشون یا دردسرهای زیاد یا خستگی یا ورشکستگی و غیره مانع از ثروتمندیشون می شود…
و ما قراره در مسیره آموزش ذهنی افکار خود را شناسایی کنیم و بیایم تفکرات خود را به صورت نوشتاری روی کاغذ تخلیه کنیم و مرحله به مرحله بررسی کنیم که ما ناخواسته یا ناآگاهانه چه موانعی برای موفقیتهای خود در ذهنمون الگوسازی کردیم و بعد در فضای ذهنمون بین اون افکار مانع بذرهایی از فرمولهای صحیح و باورهای توحیدی را بکاریم 🌱و هرروز با یادگیری آموزه ها این فضای جدید را گسترش بدهیم و به طور خود به خودی توجه ما متمایل میشه به سمت لاغری و انتخاب آگاهانه ما شکل می گیره برای خلق رویامون …
خیلی از افراد چاق با توجه به تجربیایی که از روشهای قبلی لاغری دریافت کردند علاقه دارند لاغر شوند اما ترس از محدودیت غذایی دارند چون بارها در رژیمهای مختلف منع غذایی داشتند یعنی در ناخودآگاهشون ترس از دست دادن یا نوعی محدویت وجود داره !یعنی نباید بستنی بخورم ؟!یعنی نباید شکلات و یا فست فود استفاده کنم ؟!…،
برای افراد دیگر فشار و سختی ورزش و پیاده روی های طولانی نوعی یادآوری لاغری است و احساس رنجش می کنند …یا سختی بیداری در صبح زود نوعی مقاومت در ذهنشون به وجود میاره و افرادی هم از نظرات دیگران در مورد تغییرات جسمی خود ترس دارند ترس از زشت شدن و لاغرشدن صورت و دستانشون یا ترس از پیر شدن پوست یا پیدایش خطوطی روی صورت و بدنشان و این ترسها به نوعی یک باور قوی و خطرناک هستند که مانع لاغری می شوند !…
من پارسال که برای اولین بار در این دوره شرکت کردم ترس از زشت شدن صورت و دستهامو یا شل و آویزون شدن پوستم را داشتم که البته طی سالها از مادرم اینو شنیده بودم بارها تکرار می کرد و این اتفاق را برای خودش رقم می زد و اما من با تجزیه و تحلیل فکری طی مدتی به لطف خداوند اصلاحش کردم عکسهای لاغریمو آوردم دیدم من خیلی زیباتر بودم و طبق قانون سلولسازی جسم من تا آخر عمرم ترمیم و بازسازی و کلاژن سازی را داره و البته از نظر دیگری باور دارم هر چقدر به خود حقیقی ات نزدیکتر میشی یعنی فرمولهای ذهنیت هم سو با ذات الهی میشه هرروز زیباتر و جوانتر میشی و این موضوع را بارها در خودم تجربه کردم و در هر تولدآگاهانه حتی چشمانم شفاف تر می شود…و دیدن دوستان در آلبوم شگفتی سازان و خود استاد هم که سند معتبریست برای لاغری=زیبایی ترس دیگرم هم این بود که نکنه من لاغر بشم بخوام لباسهایی باز و تحریک کننده بپوشم و از خدا دور بشم یا بخوام خودنمایی کنم و فخرفروشی شاید هم مغرور!..
این هم یک آموزش ذهنی از خانواده خیلی مذهبی ام بود که طی سالها با من بود و خدا را شکر خیلی بهتر پذیرفتم که ارتباط ایمانی انسانها با خداوند با توجه با مخزن ذهنیشون و البته حس قلبیشون صورت میگیره نه طرز پوشش آنها …ترس دیگر من این بود که دیگه نباید برم مسافرت چون مسافرت منو چاق می کنه و البته فکر می کنم هنوز ته ذهنم هست باید اصلاح بشه و در کل چون در ذهن ما رفتارهای چاقی لذت بخش بوده مثلا خوردن یک پاستیل در لحظه آنی احساس خوبی به ما منتقل می کرده ذهن نمی خواد لذتش را از دست بده اما چون پروسه لاغری زمان بر هست ذهن ترجیح میده نقد رو بچسبه و تشویقمون کنه به سمت چاقی😨 !…
اما ما در طول مسیر با آموزشهای لاغری با ذهن متوجه لذتهای ماندگار و البته مسیر آسون لاغری با ذهن شدیم و فقط باید توجه به آموزه ها داشته باشیم
لاغری با ذهن هیچ محدودیت و سختی نداره!…
قراره ما به یک آزادی عمل برسیم لاغری با رنج و سختی که خودش عذابه !،.
در مسیر لاغری با ذهن ما یادمیگیریم چطور آزادی عمل در رفتارمون داشته باشیم هیچ مواد خوراکی قرار نیست از زندگیمون حذف بشه یا قرار نیست کاری برای لاغری مثل تردمیل و دمنوش و …اضافه بشه فقط قراره لذت باشه و یادگیری و شناخت خود و دوستی باخود …من سالهای بسیاری از روشهای قبلی تلاش کردم برای لاغری ولی نتیجه ماندگار نداشتم فکر می کنم که الآن هم می ترسم نتیجه ماندگار نداشته باشم …البته خیلی بهتر شدم و متوجه شدم که طبق قانون وقتی محتوای ذهنیم بشه لاغری خودبه خودی لاغر میشم یک باور خوب از قدیمها دارم از پزشکها شنیدم اگر فردی در یک وزن بتونه یکسال بمونه مثلا۵۸کیلو که وزن لاغری و تناسب ایده آلش باشه بدنش اون وزن را براش الگو میکنه و لاغریش ماندگار میشه ولی موضوع این بود که من نمیتونستم در روشهای سخت و دشوار قبلی استمرار داشته باشم و یک سال در وزن ایده آلم بمونم.
…
لاغری با ذهن یک مسیر لذت بخشه که آزادی همراهشه نوعی حس ارزشمندی و عزت نفس و دوست داشتن خود حق انتخاب برای مصرف خوراکی و لباسهایی که موردعلاقمون هستند در سایزها و رنگهای مختلف …اعتماد به نفس و حاضر شدن در جمع ها و ابراز خود به جهان رضایتمندی از خود و پیرامون زندگی همسفر شدن با انسانهایی که خودشون آگاهانه خالق زندگی فوق العاده ای برای خودشون هستند و شادی و آرامش پایدار البته همسو شدن با کائنات و قرار گرفتن در جایگاه اصلی خود که در شآن الهی ما و حالت اورجینال و طبیعی ماست ✨صلح و عشق …..
ترس از موفقیت یک باور قوی و مخفی است که در ذهن تمام افراد نسبت به خواستشون وجود داره که باید شناسایی بشه و مورد بررسی قرار بگیره و اصلاح بشه و این روند طی گام به گام آموزهای ذهنی به راحتی صورت می گیره !…افکار در سطح و در عمق ذهن همسوباشند نتیجه موفقیت آمیز میشه 😍
سپاس از استاد عزیز و هدیه آگاهی های مروارید گونه
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
دوستان عزیز همواره در مسیر شجاعت و رویارویی با ترسهای مخفی خود پیش قدم و موفق باشید 🦋✨
خدایا از عرفان مرا پیمانه ای سرشار ده
چشم بینا و قلب آگاه و دلی بیدار بده 🙏
عرفان یعنی شناخت 😉
سلام و درود بر دستان پر مهر خدا هر کجای عالم
دیشب که دآشتم تمرین این قسمت را می نوشتم خب فکر کردم من الآن دیگه ترسی از لاغری ندارم ولی همین که خوابیدم در خواب دونه دونه کدهای ترس من از رسیدن به خواسته هام و البته جواب پرسشهای چندماهه ام برام باز شد و خواستم این آگاهی هارا باشما دوستان خوبم به اشتراک بزارم🍃🌸
مدتی پیش پیجی برای نشر آگاهی در اینستا درست کردم و البته به نیت اینکه هم نشر آگاهی باشد و هم درآمدزایی و از اول هم گفتم با دیگران معامله نمی کنم و حمایت هم از کسی درخواست نمی کنم والبته فالواینگ هم باید صفر باشد که ایمان فعال خود را نشان دهم و انتظار داشتم خیلی سریع این پیج چندکا بشه ولی نمی شد هر چه تصور می کردم و البته تکنیکهایی به کار می گرفتم نمی شد و برام عجیب بود که افرادی در طی سه ماه پر بازدید شدند!؟….خیلی ترسها و نگرانیهایی داشتم که خودم به سمتشون حمله می کردم هرروز و هرروز و اما….نشُد که نشد ….و بعد از چندین ماه شاکی از خدا برگشتم به زندگی خودم و رها کردم و متوجه نمی شدم چرا نشد!؟…..
من از اینکه شناخته بشم می ترسیدم محتوای تولیدی من کاملا تجربه شخصی ام بود و البته مخالف بود با تمام شرطی شدگی های ذهن از حکومت و خانواده ولی ……من ادامه می دادم با مقاومتی شدید تولید محتوا می کردم و نشر آگاهی و فشار سهمگینی را متحمل می شدم با خودم میگفتم چرا گفتن حقیقت انقدر باید سخت باشه !؟….یعنی هرکی حق گفته عذاب کشیده ؟!…دیدم اینم یک آموزش رسانه ای بوده از کودکی حق گفتن یعنی شکنجه?!….
ومن سعی داشتم با تمام این سیاهی لشکر دست و پنجه نرم کنم !….اما……ترس از قوانین حکومت یا انتقاد یا….ترس از مشهور شدن و نوعی تو چشم بودن مانع من می شد تا جائیکه مدتها در عذاب این بودم تا حجم بالایی از این ترسها را حل کنم می دانستم که همه توهم هستند ….ولی نمی دونم انگار یک قانون تکاملی باید اجرایی می شد!…..من سعی داشتم بپرم مرحله آخر و اینو بیرونی نشون می دادم اما درونی سیاه لشکر بود اووووووو….
همیشه از خدا شاکی بودم و دیشب متوجه شدم که من ترس از موفقیت داشتم ولی جالبه که با اینکه الآن متوجه شدم اما انگار این مسیر برای من نیست و دوسش ندارم !…
ولی یک عالمه تجربه کسب کردم اعتماد به نفسم ،توانمندیهام و چگونگی ارتباط با فالور یا پیدا کردن چند دوست نوری یا سنجش ایمان خودم و یا شناخت ترسهام و اینکه به لطف خداوند حمایت و حفاظت شدم و بودنم کنار مردم و نشر آگاهی حتی اگر یک نفر حالش خوب شده باشه یا تکونی خورده باشه عاااالیه 😍
و اما امروز از خودم پرسیدم من از لاغری می ترسم !؟عمیییق 😇
گفت نه !،.،یک تصویر شاد جوان و زیبا پر اشتیاق در ذهنم به وجود آمد اما پرسیدم که چرا چاقم هنوز؟!گفت می خوری !…گفتم خب باید بخورم پس نخورم؟!…گفت اضافه می خوری !…گفتم خوردن چاق نمی کنه !….فکرمن چاق می کنه …..
دقت کنید ….
وقتی من اضافه تر می خورم با درد شکم یا سنگینی مواجه میشم وقتی در جسم واکنشی به وجود میاد ذهن به دنبال دلیل هست که چرا اینطور شده !؟اینجا من خرابش می کنم درد داره چون زیاد خوردم جدال میشه خودتخریبی چرا زیاد خوردی !؟چرا جلو خودتو نمیگیری و بگو مگوها میشه احساس عذاب وجدان احساس بد و بلافاصله تصویر ذهنی چاق به وجود میاد و البته خلق و توجه به چاقی!…اما من گفتم باید نقطه سیری در ذهن و جسم من قوی باشه و قطع کن اعلام بشه !….که دیگه دلم نخواد بخورم و شنیدم گفت حق با شماست و تقاضا کردم و حتما عرضه می شود👌
من چندروزی بود که حالتهای جسمی ام تعادل نداشت و من یک فرمول ذهنی مخرب دارم مریض میشی بخور بارها از والدین و پزشکان شنیدم آب و مایعات بخور میوه جات و سبزیجات بخور دمنوش بخور و ذهن من فقط بخور را پذیرفته است وشدیدا می خورم !…
با خودم فکر کردم که به وقت بیماری بدن هوشمند و شفاگر من داره سعی می کنه که بهبود رخ بده وداره ترمیم و بازسازی می کنه خب من چیکار دارم باهاش می کنم !؟…می خورم و می خورم به خاطر ایگوی ذهنی ام ….و کار بدنم را چندبرابر می کنم یعنی باید توان مضاعف بزاره برای اضافه خوردنهای من یعنی خودم دارم در روند بهبود بیماری خودم اختلال ایجاد می کنم از طرفی ذهنم به خاطر بیماری خودش کلی نجوا داره نجوای اختلال و نبود سلامتی و البته انتظار از دیگران و بروز حس مظلومیت منم میام با بگومگوهای زیادی که از فشار معده و پرخوری به وجود اومده نجواهای ذهن را چندبرابر می کنم و البته روح کاملا در عذاب است چون وجود ما سه بخش هست جسم و ذهن و روح و زمانیکه دوبخش در اختلال باشند روح هم آسایش نداره و نتیجه میشه طول درمان طولانی ……چرا خوب نمیشم !؟خدا کجاست !؟….شاید به همین دلیل کودک که بودیم وقت بیماری میل به خوردن نداشتیم اورجینالش همین بود ولی بزرگ شدیم و آموزش دیدیم که باید بیشتر بخوریم!؟…باید بنوشیم ….آب چون عنصر اولیه و هوشمند و حیاطی است برای بدن و سلامتی وجودش ضروریست و بیشتر افراد چاق تشخیص تشنگی از گرسنگی را ندارند!…و به جای آب غذا می خورند!…،
خدایا متأسفم
لطفا مرا ببخش
سپااااسگزارم
عاااااشقتم ❤️❤️❤️
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
و اما …..من چرا از لاغری می ترسم ؟!…
تغییر رفتارها …..
من پرخوری می کنم (می خورم )یک فرد متناسب به اندازه نیاز بدنش می خوره (می خوره)پس محدودیتی نیست می خوریم ..من ریزه خواری دارم (می خورم )اما لذت نمیبرم چون احساس گرسنگی واقعی را نچشیدم !…..اما یک متناسب به وقت نیازش می خوره (می خوره )و روحش پروا میشه چون گرسنگی را احساس کرده …..پس هیچ محدودیتی نیست ….من آزادم هر چیزی دوست دارم بخورم و (می خورم)متناسب هم هر چیزی که دوست داره (واقعا علاقه داره و البته انتخابش همیشه یکی هست را می خوره )پس می خوریم !…. .پس هیچ منع و محدودیتی نیست !…من با حرص و ولع می خورم (می خورم )رفتاری حیوانی زشت و ناپسند و البته متناسب با طمأنینه و آرامش می خوره !….می خوره( ولی رفتاری انسانی و در جایگاه شأن الهی خودش)پس ما می خوریم !…..هیچ منعی نیست ….
ترسهای من به لطف و اراده الله مهربانم و استاد پر مهر تبدیل با آزادی و ایمان شدند
خدایا سپاسگزارتم
خدایا عاااااااشقتم ❤️❤️❤️
هم مسیری هایم ما برای عشق و آزادی خلق شده ایم
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه فال به نام من دیوانه زدند
عشق ❤️در وجود ما جاریست و هر حصاری را در هم می شکند ….
مانا و پایدار باشید 🌻🌻🌻
سلام و درود بر شما هم مسیری عزیز
سپاس از همراهی دلگرم کنندتون و حسن توجهتون به نوشتار قلمم متشکرم
همواره در مسیر موفقیت و خودسازی دل آرام باشید🍃🌸
سلام خانم ریاحی عزیز دوست پرانرژی و متناسبم
همیشه از خواندن دیدگاههای فنی شما بسیار آگاهی کسب می کنم و لذت می برم سپاس از اینکه تجربه روزمرگی خودتون در مسیر لاغری را با دیگر دوستان به اشتراک می گزارید.
یه جایی بین نوشته های این دیدگاه نوشته بودین که در جواب نجوای منفی باف می گویم الآن هم خوب هستم و از خودم راضی هستم حتی اگر متناسب تر هم نشوم من سلامتی و لاغری و آزادی را همراه با هم دارم
کمی به فکر فرو رفتم اون فایل ارزشمند استاد شُد شد نشُد نشد !…
منم این چند روز کمی بیمار بودم و سیستم جسمی ام به هم ریخته شده است و ذهنم را درگیر کرده و البته نجوای منفی باف در ذهنم بیشتر شده و دائم می گوید لاغرم نشدی !…
الآن با خودم فکر کردم که درسته ؛من این مدت خیلی آزاد شدم با همین جسم حتی اگر لاغر نشده باشه دارم میرم استخر اون هم با اعتماد به نفس یا می رم جلوی آینه خودم را کامل میبینم و یک سری کارهای دیگه !..خب نتیجه نهایی من قرار بوده به آزادی عمل برسه به اعتماد به نفس بیشتر یا تفریحاتی که سالها به خاطر چاقی خودم را محروم کردم یا پوشیدن لباس رنگ روشن و این فوق العاده است من نتیجه نهایی را الآن کسب کردم😍 …و خدارا هزاران بار شکر 🙏✨
باز هم از اشتراک تجاربتون در مسیر لاغری سپاسگزارم
همواره در مسیر متناسب شدن دل آرام و بیدار دل باشید 🍃🌸