0

گام ۶۹: اصلاح باور ترس از لاغری!

لاغر شدن
اندازه متن

لاغر شدن ترس دارد و با ترس لاغر نمی شوید! اگر از شنیدن این جمله متعجب شدید کاملا طبیعی است چون سالها دوست داشته اید لاغر شوید و اکنون شنیدن اینکه لاغر شدن ترس دارد برای شما غیرعادی به نظر می رسد.

ترس از لاغری یکی از مخفی ترین فرمول های ذهنی افراد چاق است که به سادگی مانع لاغر شدن آنها می شود.

ترس از تغییر کردن

از زمانی که با قدرت ذهن برای لاغر شدن آشنا شدم و در مسیر یادگیری و سپس آموزش آنچه در زندگی خودم تاثیرگذار بوده است قرار گرفتم به وضوح دلایل بسیاری از اتفاقات زندگی برایم واضح شد.

 به معنای دیگر توانستم سرنوشت خودم را بررسی کنم و مهم تر از آن:

سرنوشی که دوست دارم تجربه کنم را برای خود ایجاد کنم.

یکی از موارد جالب توجه در زندگی من و شاید شما، عاملی است که مانع رسیدن ما به خواسته هایمان می شود

عاملی به شدت تاثیرگذار اما درعین حال بسیار مخفی که علیرغم تلاش های ما برای رسیدن به خواسته هایمان به راحتی مانع موفقیت ما می شود

ترس از موفقیت

ترس از روبرو شدن با موفقیت

شاید به نظر خنده دار باشد که آدم از موفق شدن ترس داشته باشد.

اما با بررسی ساده در روند زندگی خود به وضوح برایتان روشن می شود که خیلی وقت ها شما از رسیدن به خواسته هایتان ترس داشته اید.

یعنی خواسته شما، با علایق و افکار شما همسو نبوده است

شاید شما خیلی دوست داشتید ادامه تحصیل بدید اما ترس حضور در کلاس، یا ترس رفتن به شهر دیگر برای ادامه تحصیل مانع رسیدن شما به خواسته تان شده است.

ممکن است شما دوست داشته باشید در خانه ای بزرگ تر زندگی کنید، اما ترس روبرو شدن با مسائل خانه بزرگتر از قبیل سخت بودن نظافت کردن آن، یا هزینه های تعمیر و نگهداری، ترس از چشم خوردن توسط دیگران و …. سبب شده است که سالها در آرزوی داشتن خانه ای بزرگ تر باشید اما همچنان در خانه کوچک خود زندگی کنید.

نقش ترس در پیشرفت نکردن

برای شرح بهتر این موضوع به این مثال از زندگی خودم توجه کنید.

از سال ها پیش دوست داشتم ماشین بهتری داشته باشم، اما در کنار این خواسته از داشتن یک ماشین خوب به شدت ترس داشتم.

چون تصور می کردم که هزینه های ماشین بهتر به مراتب بالاتر است، یا اگر با ماشین خوب برای خرید به بازار بری همیشه باید مبلغ بیشتری برای خرید اجناس پرداخت کنی.

اگر ماشین بهتر سوار بشی ممکنه دوستان یا اطرافیانم  مرا جشم بزنند و خیلی از افکار و باورهای مشابه که منجر به ترس از داشتن ماشین خوب در من شده بود که بیشتر از طریق اطرافیان طی سالها به من منتقل شده بود.

عدم هماهنگی خواسته من که ماشین خوب داشتن بود با افکار و باورهای ذهن من سبب شد که هیچ وقت نتوانم ماشین بهتری داشته باشم.

در واقع از داشتن ماشین بهتر که خواسته من بود ترس داشتم.

نکته جالب اینکه پس از شناسایی این ترس ها و پیدا کردن دلایل منطقی برای واهی بودن آنها و تقویت باور اینکه من می توانم به راحتی ماشین بهتری داشته باشم، اکنون آن ماشین را دارم و از داشتن آن لذت می برم.

موارد مشابه زیادی می توانید در زندگی خود پیدا کنید که مصداق ترس از رسیدن به خواسته ها باشد.

از آنجایی که ذهن در تمام جنبه های زندگی ما تاثیرگذار است بنابراین داشتن افکار و باورهایی در مورد مثالهایی که زدم به شکل های مختلف در جنبه های مختلف زندگی ما تاثیرگذار است

ترس از لاغری

ترس از لاغری

افرادی که اضافه وزن دارند، مطمئنا خواسته آنها لاغر شدن است، اتفاقا خیلی هم دوست دارند که لاغر شدن را تجربه کنند و برای رسیدن به خواسته خود خیلی تلاش کرده اند.

همه ما تجربه استفاده از رژیم لاغری را داریم.

رنج و سختی جدا کردن غذای خود از دیگران، نخوردن غذای مورد علاقه، حسرت خوردن از اینکه چرا نمی توانیم مانند دیگران هر غذایی که دوست داریم را بخوریم. همه در نهایت از همه این موارد رنج آورتر اینکه بعد از اتمام مدت رژیم به محض اینکه به روال قبل بر می گشتیم میزانی که از وزن ما کاهش پیدا کرده بود دوباره به وزن ما اضافه می شد.

همه ما تجربه ورزش کردن، پیاده روی کردن و … را برای لاغر شدن داریم.

رنج و سختی رفتن به باشگاه یا پیاده روی کردن های طولانی درحالی که حوصله ورزش کردن را نداشتیم، اینکه از چند ساعت قبل از رفتن به باشگاه باید کارهای روزمره را برنامه ریزی می کردیم تا سر وقت در باشگاه حاظر باشیم و در نهایت همه تلاش و وزنی که کم کرده بودیم به محض نرفتن به باشگاه دوباره بر می گشت.

همه ما تجربه خوردن داروی های تلخ عطاری و … را داریم. احساس بد از طعم های ناجور و بوهای ناخوشایند را تجربه کرده ایم.

انجام هر روشی برای لاغری رنج و سختی های مربوط به خودش را دارد اما در نهایت آنچه از وزن ما با استفاده از آن روش ها کم می شد دوباره خیلی زود بر می گشت.

نکته حائز اهمیت اینکه استفاده از روش های مختلف و تحمل رنج و ناراحتی اجرای روش های لاغری و در نهایت نتیجه نگرفتن سبب می شود که مجموعه ای از افکار و نگرش ها درباره لاغر نشدن در ذهن ما ایجاد شود که باعث شکل گیری ترس از لاغری در ذهن ما می شود و به همین دلیل هر وقت صحبت از لاغری می شود دچار دلهره می شویم که باز باید درگیر مسائل مختلف برای لاغری شویم.

تلاش برای لاغر شدن با روش هایی که جسم را محدود کرده یا تحت فشار قرار می دهد بیهوده است و فقط باعث ایجاد ترس از لاغری در ذهن ناخودآگاه می شود.

افرادی که اضافه وزن دارند به طور ناخودآگاه ترس از لاغری دارند، چون تصور می کنند لاغر شدن نیاز به تحمل رنج و سختی زیاد دارد که از توان آنها خارج است. غافل از اینکه هیچ فرد متناسبی برای لاغر بودن خود رنج و سختی تحمل نمی کند.

تصور اشتباه در مورد لاغر شدن باعث ایجاد ترس از لاغری در ذهن افراد می شود که مشابه تصور اشتباه سخت بودن داشتن خانه ای بزرگ تر یا تصورهای اشتباه من درباره داشتن ماشین بهتر بود.

نکته قابل توجه این است که همه این تصورهای اشتباه به یک شکل مانع موفقیت ما و رسیدن به خواسته هایمان می شود.

ترس مواجه شدن با موفقیت موضوع بسیار مهم و ریشه ای در ذهن ناخودآگاه ماست که در تمام جنبه های ما به شدت تاثیرگذار است.

این ترس واهی از شنیدن حرف ها و تجربیات دیگران درباره موضوعات مختلف زندگی وارد ذهن ناخودآگاه ما شده است و ما غافل از تاثیر و قدرت بالای این افکار اشتباه در زندگی خود هستیم.

با یادگیری استفاده از قدرت ذهن می توان بر ترس از لاغری و سایر ترس ها در جنبه های مختلف زندگی غلبه کرد

در این سال هایی که با قدرت ذهن آشنا شده ام به اندازه ای که توانسته ام بر ترس های خودم برای مواجه شدن با خواسته هایم غلبه کنم موفقیت کسب کرده ام.

در همان روزهای اول شروع برنامه های آموزشی لاغری با ذهن از صحبت کردن برای دیگران ترس داشتم و همین ترس سبب شده بود که بارها شروع دوره های آموزشی را به بعدا موکول کنم.

از داشتن هنرجوهای زیاد ترس داشتم چون فکر می کردم پاسخگوی سوالات شرکت کننده ها بودن کار سخت و طاقت فرسایی است.

و همین باور اشتباه سبب شده بود علیرغم اشتیاق و تلاش زیاد برای گسترش روش لاغری با ذهن، شرکت کننده های دوره من بسیار کم باشند.

وقتی ترس های خودم برای روبرو شدن با شرکت کننده های بیشتر را شناسایی و برطرف کردم. به لطف خدای مهربان اکنون نه تنها از اکثر شهرهای ایران بلکه از کشورهای مختلف دوستان فارسی زبان در دوره ورود به سرزمین لاغرها و دیگر دوره های لاغری با ذهن شرکت کرده اند.

حتی دوستان افغانی و عراقی که تا حدودی به زبان فارسی مسلط هستند از برنامه های لاغری با ذهن استفاده می کنند.

این تغییرات فقط بخاطر برطرف کردن افکار اشتباه و ترس آور مواجه شدن با موفقیت صورت گرفت.

و اکنون با اطمینان به شما دوستان خودم اعلام می کنم که ترس از لاغری مانعی بزرگ در برابر لاغری است.

اگر می خواهید رویای لاغری خود را به حقیقت تبدیل کنید باید آگاهانه و هوشیارانه با ترس از لاغری مقابله کنید.

انگیزه لاغری

لاغری با ذهن و غلبه بر ترس از لاغری

“لاغر شدن ترس دارد و با ترس لاغر نمی شوید !” 

این جمله عمیقا مرا به فکر فرو برد که چرا لاغر شدن ترس دارد؟! آن هم با این وجود که من این همه خواهان و خواستار لاغری و تناسب اندام هستم!!!

امروز از این فایل آگاهی خوبی کسب کردم و متوجه شدم که اگر ذهن خود را مانند یک سطح صاف در نظر بگیریم فکر و افکار ما بالای این سطح قرار دارد که همان خود آگاه ما می باشد و باورهای ما زیر این سطح قرار می گیرد که همان ناخود آگاه ما می باشد.

وقتی من چیزی را دوست دارم و به آن علاقه مند هستم در واقع در قسمت فکر و افکار من قرار می گیرد و در خود آگاه من می باشد که تاثیر چندانی در موفقیت من در اموری که می خواهم به انجام برسانم ندارد بلکه مهم ترین و تاثیر گذار ترین بخش برای موفقیت من در انجام کارها، باورها و فرمول های ذهنی من می باشد که همان ناخودآگاه است و من باید بیشتر آنها را کشف کنم و به اصلاح آنها بپردازم تا به هر آنچه که می خواهم برسم.

ترس از لاغری هم یکی از این باورهای محکم و قوی و در عین حال بسیار مخفی در ذهن ناخودآگاه ما می باشد.

الان که خوب دقت می کنم به این درک رسیدم که چرا با وجود اینکه من چند ماهی است که در مسیر لاغری با ذهن قرار دارم و گام به گام مراحل را طی می کنم اما با این وجود وزن کم نکرده ام؟! دلیلش این است که در سطح ناخودآگاه ذهنم، ترس از لاغری دارم.

من از لاغر شدن می ترسم چون این باور در من وجود دارد که با لاغر شدن از ریخت و قیافه می افتم و صورتم زشت می شود.

با لاغر شدن از دید همسرم شاید دیگر دوست داشتنی و خواستنی نباشم چون همسرم تپلی و چاقی من را دوست دارد.

با لاغر شدن تمامی لباس های من بلا استفاده می شود و دیگر نمی توانم از آنها استفاده کنم.

این ها دلایل ترس از لاغری من هستند که مانع لاغر شدن من شده اند و من باید روی این ترس ها کار کنم و برای خودم و ذهن ناخودآگاهم تفهیم کنم که این باورها نادرست و اشتباه می باشند، چرا؟!

چون اولا من با لاغر و متناسب شدن به هیچ وجه زشت و نازیبا نمی شوم برای اینکه من قبلا هم در وزنی که می خواهم برسم، بوده ام و بسیار هم صورتی زیبا و دوست داشتنی داشتم و هم اینکه با دیدن عکس شگفتی سازان به صورت های آنها دقت کرده ام که اتفاقا نسبت به زمان چاقی آنها بسیار صورتی بشاش تر و زیبا تر برای خود ساخته اند و جوان تر هم به نظر می آیند.

در مورد همسرم و ترس از لاغری به این نتیجه رسیده ام که اگر واقعا او مرا دوست داشته باشد به هر شکلی که باشم و در هر وزنی باشم باز هم می تواند مرا دوست داشته باشد وقتی که او مرا با این همه اضافه وزن می خواهد و دوست دارد مطمئنا اگر به تناسب اندام برسم و صورت و اندام زیبا تری برای خود خلق کنم هم باز برای او دوست داشتنی و خواستنی هستم.

در مورد لباس هایم و ترس از لاغری، با لاغر شدن، من می توانم لباس هایی را که خیلی دوست دارم برای اندام و سایز جدیدم به خیاط بدهم و آنها را به اندازه ی دلخواه من در بیاورد و نهایتا خیلی راحت می توانم لباس های جدید و نو را که اندازه ی سایز لاغر و متناسب من می باشند را بخرم و تهیه کنم و از آنها لذت کافی را ببرم.

من از زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفته ام بسیار با حالت چاقی خود به صلح رسیده ام و با صبر و شکیبایی گام به گام از مسیر را بر می دارم و به راه درست و صحیحی که در آن قرار گرفته ام ادامه میدهم و اطمینان قوی و عجیبی دارم که می توانم متناسب و لاغر شوم.

چون الان با گام هایی که بر داشته ام نسبت به باورهای نادرستی که در ذهنم وجود داشته که باعث ترس از لاغری در من شده است آشنا شده ام.

دیگر از خوردن ترسی ندارم، تناسب را حالت طبیعی جسم خودم می دانم، هر چیزی را که دوست داشته باشم و بخواهم در هر زمانی به اندازه ی نیاز بدنم، با آزادی کامل و لذت و بدون ترس از چاق شدن می خورم.

به این باور رسیده ام که می توانم لاغر و متناسب شوم و همچنین پی برده ام که بدنم این قابلیت و توانایی را دارد که دوباره من را متناسب و لاغر کند و به حالت طبیعی خود باز گرداند.

بار سنگین چاقی و اضافه وزن داشتن از روی ذهن من بر داشته شده است و با وجود اینکه وزن کم نکرده ام اما احساس سبکی دارم و هر زمانی که بخواهم و دوست داشته باشم می توانم ورزش بکنم.

بدون زور و اجبار و به این درک رسیده ام که قدرت من هستم نه هر نوع خوردنی یا خوراکی و از زندگی ام با این شرایط هم لذت می برم و از اینکه به این مسیر هدایت شده ام بسیار خوشحال و شاد هستم و خدا را شکر می کنم و از اینکه در این گام پی بردم که ترس از لاغری دارم و از آن آگاه شدم خوشحالم و از امروز بر روی اصلاح ترس از لاغری کار می کنم که این مانع هم از راه و مسیر لاغر شدن من برداشته شود و من راحت تر و سریع تر وزن کم کنم و به تناسب اندام برسم.

توضیحات تکمیلی و بسیار عالی درباره این موضوع مهم و همچنین شرح تاثیر ذهن خودآگاه و ناخودآگاه در لاغر شدن را در فایل آموزشی پیوست برای شما دوستان خوبم آماده کرده ام

اطمینان دارم دوستانی که با اشتیاق و احساس خوب توضیحات نوشتاری و ویدیوی تصویر ترس از لاغری را استفاده کنند تصمیم قاطع تری برای لاغر شدن خواهند گرفت و شجاعت اقدام کردن و مواجه شدن با شرایط جسمی جدید را پیدا می کنند.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.63 از 38 رای

https://tanasobefekri.net/?p=19369
109 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار صالحه
      1402/01/04 10:33
      مدت عضویت: 666 روز
      امتیاز کاربر: 52326 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 792 کلمه

      سلام ادینتون بخبر وشادی باشه اولین روز جمعه سال ۱۴۰۲ 

      ترسهای مخفی ذهنم 

      ۱_ترس ازنخودن نون 

      ۲ترس از بوجوامدن چروک در بدنم 

      ۳_ ترس از زشت  شدن صورتم 

      ۴_وترس از اینگه وفتی لااغر شدم تنها تر بشم 

       رسیدگی به ترسهای موجود در ذهن  

      نون خوردن اونم نون داغ بربری با کره برام از خوردن خیلی از غذاهای دیگه لذیزتر وخوشمزه تره هست بارها بخاطر ابنکه تو کل دورهاز رژیم نون بربریی کف دست بوده به خودم میگفتم من حاضرم گل روز رو گرسنه باشم ولی یی وعده رو درست اونطوری که دلم مبخواد نون بخورم 

      از دیدن نون ونخوردنش غذابی در من بوجو می امد به خودم میگفتم چرا انقدر دربرابرش ضعف هستی دوستداشتن نون تورو از خواستت دور میکنه به ترسی که داشتم واون موقع خودم ضعیف احساس میکردم ولی حالا اون ترس میدونم فرق است بین ضعیف دونستن با ترس .

      از دست دادم چیزی که من دوست دارم ترس بوده نه ضعف خودم 

      اون ترس بوده ینعی من داشتم خودم محکوم میکردم به جای از بین بردن ترس 

      بخارکتری من متوحه خودش کرد رفتم اشبز خونه برای دم کردن چای همن طوری که اب جوش روی قوری چینی میزیختم ذهنم درگیر شد بود برای چی ترس چرا ترس 

      شاید ویا حتما برای از دست ندادن جیزی که دوستداری فرقی نمکنه برای هر فرد به یی شکل هست 

      شاید بارو نداشتن در اون ترس در خودمن باوره اینکه میشه هم نون وبخوری وهم لاغر باشی خواستم روی سطح فکرم بود باباورم هم سو نبود باره احساس این بود که نون اگه پنهانی بخورم رژیم متوجه نمیشه اگه رژیم یی فرد دیکی هست خنده داره 

      لاغریی دوست ادری ولی یی چیزی دائم تو ذهنت به اینکه با لاغر شدن تمام پوست تنت اویزون میشه مثل بادکنک که بادش خالی شده چقدر چروک درش بوجود میاد منهم این شکلی میشم ازچیزی که در این مسیر ازش لذت بردم گفتن اینگه پوستون خراب که نمشبه به کنار تازه جوانتر وبهتر میشه 

      اینحافکرم توسطح بودم باورم وترس بد فرم شدن پوست کل بدنم یی مانع بزگ برام بوحود اورده بود ولی با گفتن ودیدن افراد لاغر شده این هم با هم اشتی کردن همسو شدن وحال تاره به خودم مبگم لا غربی که بهت ثابت بشه که تو درست فکرت عوض کردی این باور در خودت بوجود اوردی که میشه هم لا غرشدهم پوست خوب بمونه .

      بازم رسیدم به ییبخش از بدن که برای خانمها خیلی مهم ودوست داشتنی صورت 

       برای داشتن زیبایی بیشتر حتی برای  عده به عمل کردن واین ریسک بزگ به جون میخرن وعمل انجام میدن با از دست داندنش این حس که کل زیبایشون نابود شده تصور میشه لاغر باشی ولی کل زیبای تو نداشته باشه که ارزشی نداره 

      تو این قسمت هم به خودم باوره اینکه مازشت نمشیم بکله صورت طبیعی پیدا میشه طبیعی شکل لاغرشده صورتم همون زیبای لا غری نه وفتی صورتمون ازچاقی بادکرده وبه نظر مازیباست

      منعی زیبایی در چاقی و لاغری با فرق پیدا میکنه زیبای در لاغریی اون شکل طبیعی ودرست صورت هست با چاقی جیزی حز چربی نیتست که تو صورت هم جا خوش کرده مااون چربی رو دوستداریم نه صورتمون رو پس باور طبیعی بودن وزیبا بودن رو باخواستم همسو میکنیم واین ترس هن در  خودم کم رنک کردم 

       وحالاترس تنهای چرا 

      نکنه به بچه ها  وابسته هستیی ولی به ظاهرقبول نداری تو

      در سطح فکرت دوست داری لاغر شدن رو نکنه توباورهات ازتنهایی میترسی چرا

       با  الاغر شدن ا ونها فکروشو راحت میشه که تو مشکل نداری وبه سراغ زندگی خودشون میرن به تو سر نمیزنن حال که تو براشون بیشتر زحمت داری وفتز لاغر بشب که اونه راحت ودر زمان بیشتری خواندن بود فکر کنم با لتغر شدنم بیشت باهم خوام بود چون جاز که اونه دوست دارن من نمتونم باهشون برم پس با لاغر شدنتازه یی مشکل بزگ هم حل میه تجربه جاهی حدید ومکانهای که حس وحالش برای من تازگی خواهد داشت وچقدر برام جالب خواهد بود حاهای که هم حاله همه بااسراربچه با سختی زیادبازم من با خودشون میبرن لاغر بشم که کاری به اونه ندارم تازه اون که همراتر میشن وحس راحتی در کنار من بودن براشون داره چرا ترس وفتی حالا که مشکل دارم هستن لاغرتر بشم که خیلی بیشتر خواهند بود باره دخترم میکن اگه تو لاغرتر بودی راحت کارت انجام میدای ما هر روزاینجا بدیم پس دارم این دو فکر رو کم کم هنسو میکنم برای نتیجه بهتر

      روزی که من باورلاغر شدن در خودم قوی کردم وتونستم خواستم از حلقه باورم عبور بدم اون باورشاخ برگ زیادی داشتن حق داشتم خواستم بزگ وخیلی سخت باشه اطلاعات که اون روز کمتر از امروز بودم هر کدام ازترسهای یی بندی بوده که به کل اعضای بدن پیچیده شده بود 

      ترس وچیری که براش باید جنگید یا باهش به صلح رسید تو جنگ که شکست خوردیم با صلح بهتر به نتیجه میرسیم 

      هنسو شدن دو فکر ذهن خدا گاه وذهن نا خداگاه باعث از بین رفتنن ترس میشه چون باور قویی شده وکاراسون میشه 

      خدا پشت وپناهتون حق نگه دارتون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/09/12 19:33
      مدت عضویت: 666 روز
      امتیاز کاربر: 52326 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 920 کلمه

      سلام براستاد وهمه دوستان. 

      این باره دوم‌ تو این  زمانی که من تومسیر بودم‌ با ابن‌ فایل رسیدم‌ آموزش با دفت به  ابن‌ فایل  یی  مطلب جالب ازته  ذهنم‌  بیرون زد چرا من برای شروع  دوباره هر. رژیم چون  اون احساس که اویل  تو سالهای اول برای رزیم شروع میکردم رو ندارم به دقت وفکرکردم‌من دریافت شکست‌های پی‌ در پی من  وجواب ندادن به دیگران حتی فرزندانم‌کلی نگرانی وترس که جطور بگم بازم‌ موفق نشدم وزنم تو ذهنم وجسم داست برگست    می کرد وزنم‌داده برکشت میکنه این‌گفتم واعلام شکست خوردن در خودم‌ چنان احساس کوچک بینی روبه وجود اروده بود که بعضی زمان که دیگه دنبال هیچ رژیمی نبودم وشاید تواین ۶ سال گذشته تا سال آخر اصلاددیکه هیج رژیم.  رو اجرایی نمیکردم‌

      به‌ این شکل هیچ جواب دادن به اطرافیان نداشتم این توضیح  دادن  به دیگران که چرا  لاغر نشدن  یی ترس بود که به شکر خدا ندارم  چون من‌ تو این  مسیر اون  اطلاع رسانی رو  اول نداشتم و کلی از بودن  احساس خوب دارم‌ یقین دادم‌که به هدفم‌ میرسم درنتیجه تا این مدت که جواب دادن  به دیگران  رو ندارم  مخصوص همسرم این یی امتیازه بزرگ هست  که دارم‌ چون هیچ توضیح وحرف اضافه از این‌ مسیر وابن رو از ایشون  مخفی کردم ابن مخفی کاره کاره رو برام‌ توزمانی که ایشون خونه هست سخت میکنه ولی همین کاره روهم دوست دارم حتی با صدای بسیار کم‌ که به زور  شنیده میشه از گوشیم‌ استفاده کرده فایل گوش میدم‌ ودیدگاه مینویسم 

      واین خیلی دوست دارم که هنوز به ایشون هیچی نگفتم‌ پس من‌دکلی ترسی که داشتم از لاغر شدن اولش ترس توضیح شکست دوم ترس  تکرار سرخوردی. واون یاس ونا. امید که جرا من نمی توانم  این کاره رو  به  آخر برسونم‌  چرا نصفه کاره میمونه از همه بدتر دنبال یی رو ش دیگه کشتن‌. که شاید اون شاید این باره موفق بشم  

      ولی این  مسیراون اطمیان و  یقین  پیروزی  رو  دارم‌ هر چند زمان زیادی رو  می خواد که باید بزارم  ولی  اون حس امنیت اون وحس آرامش  و اون حس شادی  که هست در من‌کلی  انرژی عالی رو شعله ور کرده نه ترس دارم‌و نه‌ نگران که جی میشه اطمیان دارم که حتما لاغر میشم‌

      جون همه مسیرم‌ رو  به شکل آگاهی کسب کردن یاد گرفتم نه هیج  برنامه و نه هیچ رژیمی و نه هیج ورزشی کارهای که تو این سالها همه رو باره انجام دادم‌ وهیچ کودوم نتیحه نگرفتم این مسیر به شکرخدا ازهیچ کودم هیچ خبری نیست این آزادی عمل که تو دست خودم‌ هست زمانی که گرسنه هستم اجازه خوردن دارم هر چی که دوست دارن رو بخورم به هرمیزان که سیر بشم این‌ نگته  طلای این مسیر برای من هست چون نه اندازی  نه زمان ونه هیچ مسئله که دست پای من رو  بنده و هواسم‌ از کسب آگاهی دور کنه 

       تازه با این‌ و مسیر همه ترسها رو اول  شناسایی میکنم یادمیگرم که اونها اگه نباشن خودم راحتر هستم‌ تازه هر ترس یی مانع برای نرسیدن هست پس اگه برطرف بشه من‌ بهتر زودتر لاغر میشم هم خودم‌  با بودن و. استمرا داشتم اطمیان دارم به هدفم‌ میرسم با نبود ترسها خودم‌ چقدر ازدا و افکارم روجمع جورمیکنم برای رهایی ازاضافه وزن که سالهای زیادی اسیرش بودم 

       با برطرف کردنش اول خودم رو رها میبینم وکلی از ترس های که نمیشه ازخودم‌گرفتم حتی من ۴۰  سال چون نمیتواستم‌ لاغر بشم این باروه که نمیشه داشتم‌ که لاغر نخواهم شد انکار. هر کاری میکردم برای دلخوشی بوده تو. این سالها وفتی وزنم شروع به کم شدن کرد  اون ایمان‌ که از بین رفته بود باروه  کرده بودم که من ووانی لاغر شدن رو ندارم ازذهنم خارج شد باوره گردم‌ که من‌ می‌ توان این‌ وزن‌ کم‌ کنم‌ پس برای اطمینان بیشتر آمد کفتم برای از بین بردن این باوره یی مسیر ۴۰  ساله که خیلی دوست داشتم‌ و برام اون اصلا شدتی نبود

       رو هم امتحان‌کنم‌ و اون یادگیری زبان بود ودل زدم به دریا اون مسیر رو شروع کردم‌ ودیدیم شد چون ذهنم‌ رو ترمیم‌ کرده از کلی باوره اشتباه و اون. تخلیه کردم پس من با بودن به چندین ترسم غلببه کردم‌ و این شجاعت  اقدام روبه  خودم‌ دادم‌. وامروز  به پسرم‌. میگفتم‌ بعداز کلاس زبان یادگیری این دو مسیر و  به دست اوردن  سلامتی جسم اقدام  بعدی  من حتما و  حتما  اموزش  رانندگی  و یاد گیری این  ارزو که این  چندین  سال  هست که ته ذهنم‌ از بلد  نبودنش  احساس  کمبود دارم 

       شاید این ترس بزرگ هست  که  باید از بین  ببرمش  چون  رو شجاعت  اقدام به خودم دادم‌ دیگه هر حرفی که بچه‌ام  امی زنم‌. همه با هم‌ میگن انشالله انکار کامل فبول کردن که دیگه اگه من‌ کاری رو خوان اون‌کاره نشد نداره سایق بر این‌ اگه و این حرف رو میز م خیلی  برای دیگران وحتی فزندانم  گه فبول داشتن ولی ته ذهنشو. اون  یی حرف میدوستن  ولی دیگه چون‌  شب روزی من رو  دارن‌  میبین حتی  باره دختر کوچکیم‌  میگه  مامان خودت خیلی خسته نکن به  این شکل  تو خسته میشم ولی  من میگیم  من اصلا هیچ خسته که نیستم تازه کلی کیف دارم. میبرم از این مسیر پس  ادامه میدم  برای نجات خودم‌ و  پیدا کردن‌. خودم‌ واقعیم که طی این ساله درگیری وهمه زمان من در بر طرف کردن این اضافه وزن طی شد وحال دارم‌ کاریی  که انجام ندادم‌ تولیست کاری آینده خودم‌  وفت گذاشتم برای انجام دادن هرکار که تا ابن زمان اون انچام ندادم چون با لاغرشدن من‌  اون یقین که میشه به شکل کامل به دست اوردم‌ وکلی ترس رو ازخودم‌ گرفتم‌ وهیچ نکرانی و استرس هم‌ندارم‌ تاره کلی احساس عالی وخوب رو به خودم دادم 

      خدا پشت وپنا هتون یا حق. حق  نگه دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم