سالهای زیادی از زندگی ام برای جلب رضایت خداوند تلاش کردم تا بلکه مورد لطف او قرار بگیرم اما هرگز این احساس را تجربه نکردم.
این نه به آن دلیل است که من در تلاش خود ناموفق بودم بلکه به این دلیل بود که من همیشه مورد لطف خداوند بودم اما تصور می کردم باید ابتدا رضایت او را جلب کنم تا بلکه مورد لطف خداوند قرار بگیرم.
جلب رضایت خداوند
به همه گفته شده است که برای جلب رضایت خداوند باید کاری انجام دهیم.
حتی والدین من به اجبار مرا وادار می کردند که برای جلب رضایت خداوند کاری انجام دهم. همیشه مرا از خشم خدا و قهر خدا می ترساندند اما هیچوقت درباره لطف خداوند و دوستی با او چیز به من نگفتند.
من یاد گرفته بودم که برای اینکه مورد لطف خداوند قرار بگیرم باید ابتدا به طریق مختلف سعی کنم رضایت او را جلب کنم. به همین دلیل تمام کارهایی مانند نماز خواندن، روزه گرفتن، احیا شرکت کردن، عزاداری کردن و … که در سی و چند سال زندگی انجام می دادم برای جلب رضایت خداوند بود درحالی که لذتی از انجام این کارها نمی بردم.
هر سال با رنج و سختی روزه می گرفتم چون تصورم این بود که این همه سال نماز و روزه گرفتم در این حال و شرایط هستم حالا اگه نگیرم در چه شرایطی خواهم بود. در واقع ترس از این که بیشتر از این مورد عذاب قرار نگیرم باعث می شد به هر شکلیی که شده واجبات را انجام دهم.
سال ها به این شکل گذشت تا به مرور در رسانه ها درباره فواید علمی نماز و روزه صحبت می کردند. مثلا اینکه وقتی پیشانی بر زمین می گذاری انرژی منفی یا خستی از تن آدم خارج میشه یا وقتی روزه می گیری بدنت پاکسازی می شه و از این جور حرفها.
اما این فواید به ظاهر …. نمی توانست رنج و سختی که سالها برای جلب رضایت خداوند متحمل شده بودم را جبران کند.
سالها تلاش برای جلب رضایت خداوند و زندگی در شرایط نامساعد سبب شده بود که به کلی امیدم را نسبت به خداوند از دست داده و تصور می کردم حتما خداوند مرا ترد کرده است.
چون می دانستم در کنار همه تلاش هایم برای جلب رضایت او انواع گناهان صغیره و کبیره را انجام داده بودم و با یک حساب سر انگشتی به این نتیجه می رسیدم که حتما گناهان من از اعمالم بیشتر است که هر سال شرایط زندگی من سخت و سخت تر می شود.
سی و چند سال از عمر من در این شرایط گذشت تا به لطف خداوند با موضوع قانون جذب و قدرت ذهن و ایمان به خداوند برای تغییر زندگی مواجه شدم.
البته آن زمان این عقیده را نداشتم که مورد لطف خداوند قرار گرفته ام که به این مسیر هدایت شده ام چون عقیده ای به اینکه من بنده ای هستم که توانسته رضایت خداوند را جلب کند نداشتم.
سالها بعد که شناخت بهتری نسبت به خداوند پیدا کردم و مباحث زندگی با کمک خداوند را در زندگی شخصی ام اجرا کردم و نتایج عالی کسب کردم به این نتیجه رسیدم که همان زمان که من عقیده ای به مورد لطف خداوند قرار گرفتن نداشته ام نیز خداوند مرا مورد لطف خود قرار داده به این مسیر هدایت کرده است.
خداوند یکتا و بدون تغییر است
اولین و عجیب ترین موضوعی در شروع مسیر شناخت خداوند با آن مواجه شدم این بود که خداوند یکتا و بدون تغییر است.
پذیرش این موضوع که خداوند بدون تغییر است برای من سخت و باورنکردنی بود.
من سالها برای جلب رضایت خداوند تلاش کرده بودم اما اکنون به این آگاهی رسیده بودم که خداوند تغییر پذیر نیست و تلاش من برای تحت تاثیر قرار دادن او بی ثمر بوده است.
البته از یک نظر این آگاهی برام قابل قبول بود چون سالها به این موضوع فکر میکردم که دیگه باید چیکار کنم که مورد لطف خداوند قرار بگیرم! یعنی خودم هم از اینکه هیچ نشانه ای از تغییر شرایط در زندگی ام نمی دیدم متعجب بودم.
حتی یه وقت هایی با خودم فکر می کردم یعنی من انقدر انسان گناهکار و دور افتاده ای از خداوند هستم که هرکاری می کنم اصلا به چشم خدا نمی یاد؟!
این نوع افکار که سالها ذهن مرا مشغول کرده بود باعث شد که مقاومت من در برابر این آگاهی که خداوند هرگز تغییر نمی کند کمتر شود و به مرور توانستم این واقعیت را بپذیرم که خداوند یکتا و بی تغییر است.
برای درک بهتر این موضوع به دنبال نشانه ای در قرآن گشتم که با این آیه مواجه شدم:
این کارشان فقط گردنکشی در زمین و نیرنگ زشت بود، و نیرنگ زشت جز [دامن] صاحبش را نگیرد. پس آیا جز سنّت [ سرنوشت] پیشینیان را انتظار میبرند؟ و هرگز برای سنّت خدا دگرگونی نخواهی یافت.
(سوره فاطر آیه ۴۳)
این آیه در قرآن سبب شد که درک بهتری از بدون تغییر بودن خداوند پیدا کنم.
داستان این آیه به این شرح است که عده ای از کافران وعده ایمان به خداوند می دهند اتفاقا تاکیید می کنند که کسی را با ایمان تر از آنها نخواهد بود در حالی که همچنان مشغول ظلم و ستم در زندگی بودند و به همان شرایط و گرفتاری هایی که گذشتگان آنها دچار بودند گرفتار می شوند درحالی که انتظار داشتند به واسطه اینکه اعلام کردند به خداوند ایمان آورده اند شرایط آنها دگرگون شود.
در اینجا خداوند می فرماید که کار زشت دامن صاحبش را می گیرد همانطور که دامن گذشتگانتان را گرفته است و خداوند تاکید می کند که سنت یا قوانین خداوند تغییر نمی کند.
همچنین در چند آیه دیگر به تغییر ناپذیر بودن خداوند اشاره شده است:
سنّتی که همواره در میان فرستادگانی که پیش از تو فرستاده ایم بوده است، و برای سنت ما تغییری نخواهی یافت.
(سوره الاسرا آیه ۷۷)
درباره کسانی که پیشتر بودهاند [همین] سنّت خدا [جاری بوده] است؛ و در سنّت خدا هرگز تغییری نخواهی یافت.
(سوره الاحزاب آیه ۶۲)
سنّت الهی از پیش همین بوده، و در سنّت الهی هرگز تغییری نخواهی یافت.
(سوره الفتح آیه ۲۳)
من به این درک رسیدم که تنها راهی می تونه منجر به تغییر شرایط زندگی بشه این نیست که من تلاش کنم نظر خدا رو به خودم جلب کنم بلکه باید تلاش کنم خودم رو بر اساس قوانین یا سنت خداوند اصلاح کنم.
به این شکل خودبخود شرایط زندگی من تغییر خواهد کرد.
با درک این موضوع به این نتیجه رسیدم که در سی و چند سالی که تلاش می کردم رضایت خداوند رو جلب کنم من تغییری در افکار و نگرش و عملکرد خودم ایجاد نمی کردم.
همیشه همون حرفها، همون کارها و همون طریق زندگی رو دنبال می کردم و همیشه هم نتیجه بدتر از قبل می شد.
بنابراین متوجه شدم که اگر دوست دارم شرایط زندگی ام تغییر کنه باید سعی کنم خودم رو بر اساس قوانین و سنت خداوند تغییر بدم و به اندازه ای که موفق به انجام این کار بشم خودبخود جریان زندگی من تغییر خواهد کرد.
تصور کنید سی و چند سال تلاش می کردم به طریق مختلف رضایت خداوند را جلب کنم اما هیچ فایده ای نداشت اما به محض اینکه سعی کردم افکار و نگرش هایی که از ابتدای دوره زندگی با کمک خداوند با شما به اشتراک گذاشته ام را در زندگی ام عمل کنم جریان زندگی من دگرگون شد.
چگونه شرایط خود را تغییر دهیم
خیلی از افراد مانند گذشته من عقیده دارند که خانواده مسئول شرایط فعلی آنهاست و اگر خانواده آنها در هر شرایطی که احساس کمبود دارند شرایط بهتری داشت قطعا آنها هم اکنون در شرایط بهتری بودند.
البته این نگرش که دولت و اوضاع اقتصادی کشور و همچنین قدرت های جهان در شرایط زندگی تاثیرگذار است یکی از افکار و نگرش های قدرتمند در جامعه است.
من هم سالها این عقیده را داشتم که اگر خانواده من وضعیت بهتری داشتند شرایط من در زندگی قطعا بهتر بود و همچنین دولت و شرایط کشور را مقصر شرایطم می دانستم.
به همین دلیل است که بسیار از افراد در شرایط مشابه و حتی بدتر از خانواده خود زندگی می کنند چون خودشان را مسئول زندگی شان نمی دانند و از آنجایی که خانواده و شرایط جامعه را تاثیرگذار در شرایط خود می دانند و از آنجایی که از نظر عموم مردم اوضاع کشور به نسبت گذشته نابسمان تر شده بنابراین از نظر آنها طبیعی است که شرایط فعلی آنها از خانواده شان حتی بدتر هم باشد.
اما وقتی برای زندگی روی کمک خداوند حساب باز کنید دیگر خانواده، دولت، سیاستمداران و حتی هیچ کشوری را تاثیرگذار بر سرنوشت خود نخواهید دانست بلکه فقط خودتان را مسئول شرایط فعلی و همچنین مستعهد کمک کردن به تغییر شرایط زندگی تان می دانید.
فقط شما مسئول زندگی تان هستید و دیگر هیچ.
خداوند در قرآن به این موضوع چنین اشاره کرده است:
اين نتیجه اعمالى است كه پيشاپيش به جاى آوردهايد وگرنه خداوند به بندگانش ستم روا نمىدارد.
(سوره آل عمران آیه ۱۸۲)
نکته جالب توجه اینکه در قرآن هیچ آیه ای وجود ندارد که شرایط انسان را به خانواده یا حکومت یا … ارتباط داده باشد.
همیشه صحبت از شخص است نه اشخاص.
در این آیه هم آمده است که شرایط فعلی شما بخاطر اعمالی است که قبلا انجام داده اید و تاکید کرده است که خداوند به بندگانش ستم نمی کند.
همین یک آیه کافی است تا باور کنید اگر در شرایط نامساعد هستید یا در حال تجربه شرایطی است که موجب رنج و ناراحتی شماست این خواست خدا نیست.
چون خیلی وقت ها به اشتباه فکر می کنیم حتما خدا برام خواسته که در این شرایط باشم. درصورتی که خداوند تاکید کرده است که بر بندگان ستم نمی کند بنابراین هیچ شرایط نامساعدی را نباید به گردن خدا انداخت.
اینکه در نوشته های قبلی ذکر شد که پذیرای تغییرات الهی باشید با این موضوع که خداوند را مقصر شرایط فعلی خود بدانیم تفاوت دارد.
تغییرات الهی برای این در زندگی ما شکل می گیرند که ما را به حرکت به سمت مرحله جدیدی از زندگی هدایت کنند نه اینکه در شرایطی که بواسطه تغییر الهی در زندگی ما رخ داده است سالها باقی بمانیم و تصور کنیم خداوند برای من این شرایط را خواسته است. ابدا اینگونه نیست.
عمل به آگاهی های زندگی با کمک خداوند
همانطور که گفته شد خداوند زندگی هیچ امت یا شخصی را تغییر نمی دهد مگر اینکه ابتدا خودش را تغییر دهد. همچنین خداوند تاکید کرد که شرایط فعلی شما بخاطر آنچیزی است که از قبل فرستاده اید. بنابراین برای تغییر وضعیت زندگی به شرایط جدید باید ابتدا چیزی که به سمت خداوند می فرستیم را تغییر دهیم.
ما چه چیزی به سمت خداوند می فرستیم؟ فقط احساس
الان چه احساسی داری؟ داری به خدا میگی که آینده من بر اساس این احساس باشه.
درک کردن این ماجرا سخته؟ اصلا سخت نیست
عمل کردن به این ماجرا سخته؟ بله می تونه سخت باشه.
چون شما در همین شرایطی که هستی باید بتونی احساست رو مطابق با شرایطی که دوست داری داشته باشی تغییر بدی.
اگه اون شرایطی که دوست داری داشته باشی رو تجربه کنی چه احساسی خواهید داشت؟
همون احساس رو باید از همین الان در خودت ایجاد و پایدار کنید.
مطالعه نوشته های زندگی با کمک خداوند مانند ابزاری است که به شما کمک می کند به احساس بهتر از احساس مرتبط با شرایط فعلی خود برسید.
به همین دلیل است که هرچه بیشتر ذهن خود را از آگاهی های این نوشته ها پر کنید احساس شما بهتر و متفاوت از احساس مربوط به شرایط فعلی خواهد شد و همین کار ساده بخش زیادی از تغییر شرایط زندگی را میسر خواهد کرد.
با مطالعه نوشته های بخش زندگی با کمک خداوند و همچنین زندگی با اراده خداوند شما به درک و نگرش بهتری نسبت به خداوند دست پیدا می کنید.
وقتی نگرش شما نسبت به خداوند تغییر پیدا می کند به شکل خودبخودی انتظار شما از خداوند تغییر خواهد کرد.
شما همواره انتظار مشاهده و تجربه لطف خداوند را خواهید داشت.
نکته مهمی که برخی از دوستان به آن توجه نمی کنند این است که همزمان با دریافت آگاهی های زندگی با کمک خداوند باید تا جایی که می توانید آگاهی و اطلاعاتی که از دنیای پیرامون دریافت می کنید را کاهش و کنترل کنید.
چون تقریبا همه اطرافیان شما درباره موضوعات و شرایطی صحبت و تبادل اطلاعات می کنند که هیچ نشانه ای از کمک خداوند در آن شرایط یاقت نخواهید کرد. بنابراین طبیعی است که مردم به شکل فزاینده احساس می کنند تسلطی بر سرنوشت و زندگی خود ندارند.
اینکه مردم به شکل عموم عقیده دارند دولت و شرایط اقتصادی و شاید آمریکا و … مقصر شرایط فعلی زندگی شان است این است که همواره درباره مشکلات خود و نابسامانی اوضاع با یکدیگر صحبت می کنند.
دریافت اطلاعات زیاد و مشابه درباره یک شرایط سبب می شود که به مرور افراد نقش خداون در زندگی خود را فراموش کنند و تصور کنند انسانها (دولت، خانواده، شرایط اقتصادی و …) نقش زیادی در اوضاع و شرایط آنها دارند.
بنابراین همزمان با دریافت آگاهی درباره کمک خداوند در زندگی باید دریافت آگاهی درباره نقش دیگران در اوضاع و شرایط زندگی را کاهش دهید تا به مرور نقش خداوند در ذهن شما پررنگ تر از نقش انسانها شود.
- تا می توانید ذهن خود را از انباشته های افکار منفی و نگران کننده خالی کنید و در مقابل افکار خوب و امیدبخش را جایگزین کنید.
- در مواردی که افکار نامناسب دریافت می کنید بدون واکنش دادن و درگیر کردن خود با آن افکار و مباحثه کردن درباره آنها سعی کنید به افکار مناسبی که در ذهن خود دارید توجه کنید تا کمتر تحت تاثیر قرار گیرید.
- عبارت هایی که در قسمت های مختلف زندگی با کمک خداوند مطرح شده است را بعنوان نگرش های جدید و صحیح درباره خداوند بپذیرید تا احساس امنیت و در پناه خداوند بودن در شما ایجاد شود.
- علاوه بر داشتن برنامه روزانه برای مطالعه این نوشته ها در مواردی که در معرض هجوم افکار منفی قرار می گیرید خود را مشغول مطالعه این نوشته ها و حتی دیدگاه های دوستانتان کنید تا فضای فکری خود را از شر افکار منفی خلاص کنید.
- خود را به طور پیوسته در معرض لطف خداوند بدانید و هر زمان تحت تاثیر افکار عمومی قرار گرفتید، در ذهن چند ثانیه تجسم کنید که در معرض دائمی لطف خداوند هستید و جای هیچ ترس و نگرانی نیست. همه امور تحت مدیریت خداوند است.
هیچ فکر یا عملی نمی تواند شما را از لطف خداوند محروم کند. این وعده خداوند است و خداوند به عهد خود وفادار است.
بگو: ای بندگان من از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت، خدا همه گناهان را میآمرزد، که او خود آمرزنده مهربان است.
(سوره الزمر آیه ۵۳)
دقت داشته باشید آیه هایی که با (بگو) شروع می شوند از آن دسته آیه هایی هستند که خداوند به شکل یک طرفه و بدون اینکه سوال یا مساله ای مطرح باشد به پیامبر وحی کرده است و به نظر من اهمیت بسیار زیادی دارند و همیشه این آیه ها هدایت کننده هستند و در جهت بالابردن ایمان بندگاه به خداوند می باشند.
در این آیه هم خداوند به بندگان وعده داده است که هرگز از شرایط و وضعیت خود ناامید نشوید. خداوند همه گناهان را می بخشد.
پس اینکه گناه کنید امری طبیعی و قابل رخ دادن است اما اینکه تصور کنید خداوند شما را نخواهد بخشید امری غیرطبیعی است چون خداوند این وعده را به بندگان داده است.
توجه داشته باشید که هیچ شرط و شروطی هم توسط خداوند ذکر نشده است که اگر در این حد گناه کردید چه کنید یا اگر در اون حد گناه کردید چه کنید.
بدون حد و شرط و شروط وعده آمرزش همه گناهان را داده است.
بنابراین اگر تا کنون هر نگرش درباره خود و جایگاهتان نزد خداوند داشته اید بدانید که در اشتباه بوده اید و از همین لحظه از خداوند طلب بخش و پاکی کنید و مطمئن باشید خداوند به وعده خود با شما عمل می کند و از همین لحظه خود را مشمول لطف خداوند بدانید.
ناامیدی تو از رحمت خدا، بزرگتر از گناهان توست.
امام علی (ع)
همچنین امام علی (ع) درباره آیه ۵۳ سوره زمر که در چند خط قبل به آن اشاره شد می فرماید:
در تمام قرآن آیه ای وسیعتر از آیه ۵۳ سوره زمر نیست، که خداوند، بندگان گناهکار خود را مورد خطاب قرار داده و با نهایت لطف و محبت، آغوش رحمت خود را باز نموده و فرمان عفو عمومی صادر کرده است.
عموم بندگان مورد لطف و بخشش قرار گرفته اند. بدون در نظر گرفتن جنسیت یا ملیت یا دین یا هر ویژگی دنیایی دیگری.
لطف خداوند
برای درک و باور به لطف خداوند به نشانه های آن در قرآن مراجعه می کنیم.
پروردگار شما بخشنده و دارای رحمت است. کهف/۵۸
خداوند رحمت را بر خویش واجب فرموده است. انعام/۱۲ و ۵۲
رحمت الهی واسع است و شامل هر چیزی میشود. اعراف/۱۵۶
رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است. اعراف/۵۶
ای کسانی که به خود ظلم کرده اید! هرگز از رحمت خدا ناامید نشوید. زمر/۵۳
از رحمت مایوس نمیشوند، مگر گمراهان. حجر/۵۶
حقیقتاً هیچ کسی نمیتواند مانع نزول رحمت الهی بر انسان شود و اگر خداوند رحمتی را از شخصی دریغ دارد، هیچ کس نمیتواند آن رحمت را بر وی فرود آورد. فاطر/۲
خداوند از قبل از به دنیا آمدن شما وعده لطف داده است که همواره مورد لطف خداوند هستید. اکنون نوبت شماست که با خداوند به توافق کامل برسید.
توافق با خداوند به این معنی که شما هم وعده الهی را باور کنید و از همواره در وجود خود به خاطر داشته باشید که با خداوند توافق کرده اید که لطف خداوند را باور کرده اید. این به معنای ایمان آوردن به وعده خداوند است.
- ممکن است به هر دلیل احساس خوبی نداشته باشید.
- شاید اختلافی بین شما و خانواده تان اتفاق افتاده باشد.
- ممکن است در مورد کارتان مساله ای پیش آمده باشد.
- شاید سلامتی تان با مشکل مواجه شده باشد.
در این شرایط افکار و نجواهای ذهنی به سمت شما هجوم می آورند و به شما می گویند که این اتفاق نباید برای من رخ می داد. پس معلوم است لطف خداوند شامل حالم نیست.
در این شرایط است که باید به توافقنامه خود با خداوند رجوع کنید و با استناد به ان افکار مهاجم و منفی را در ذهن خود آرام کنید.
من به وعده لطف خداوند در زندگی ام باور و ایمان دارم.
مسائل و شرایط زندگی ممکن است ما را در شرایطی قرار دهد که در جنبه هایی از زندگی تحت فشار قرار بگیریم. اما همیشه باید به خاطر داشته باشیم که قدرت نهایی از آن خداوند است.
برای به واقعیت تبدیل کردن لطف خداوند از دنیای مرئی به جهان مادی باید با خداوند در مورد پذیرش لطف او به توافق برسید و همواره بر توافق خود پایدار بمانید تا آنچه در غیب به نام شما نوشته شده است به واقعیت زندگی تان تبدیل کنید.
خیلی وقت ها انسانها با دیدن شرایط دیگران حسرت می خوردند با خود می گویند کاش خدا هم نصیب ما می کرد.
این افکار در تضاد با توافق با خداوند برای ایمان به لطف خداوند است. باید در افکارتان را اصلاح کنید.
این نگرش را در ذهن خود جای دهید که وعده لطف خداوند از قبل از اینکه شما قدم به جهان مادی بگذارید توسط خداوند داده شده است.
خداوند نمی تواند به شما لطف کند چون به طور پیوسته در معرض لطف خداوند هستید. مانند این است که در دریا باشید و انتظار داشته باشید فردی از بیرون شما را خیس کند!
اینکه انتظار داشته باشید مورد لطف خداوند قرار گیرید نگرش اشتباهی است. شما همواره در معرض لطف خداوند هستید و فقط باید پذیرای لطف خداوند باشید.
انسانی که به لطف خداوند باور دارد و پذیرای لطف خداوند است آرامش و احساس متفاوت با فردی دارد که باور به لطف خداوند ندارد یا حتی به زبان می گوید که خداوند رحمان و رحیم است اما پذیرای لطف خداوند نیست چون تصور می کند خداوند رحیم است اما حتما او لایق لطف خداوند نیست.
اینکه خود را لایق لطف خداوند بدانید یا ندانید فقط بستگی به خودتان دارد و همانگونه که خداوند فرموده است تا وقتی خودتان نخواهید سرنوشت تان را تغییر دهید خداوند اصراری به این کار ندارد.
بنابراین برای تغییر شرایط زندگی باید نگرش ها و افکار خود درباره خداوند را اصلاح کنید تا در وجودتان انتظار تجربه ویژگی های خداوند در زندگی مادی را داشته باشید.
شاید نتوانید ببیند اما آگاه باشید که همین الان در هر شرایطی هستید نشانی از لطف خداوند بر قلب شما زده شده است.
قابل دیدن نیست اما می توانید آرامشی که در این لحظه از طریق این نشان در وجود شما گسترش پیدا کرده است را احساس کنید.
اگر می خواهید لطف خداوند را در زندگی خود به جریان بیندازید باید باور کنید که: لطف خداوند شامل حال من است.
با خودتان این عبارت الهی را تکرار کنید:
لطف خداوند شامل حال من است
لطف خداوند شامل حال من است
لطف خداوند شامل حال من است
نباید به این افکار اجازه تکرار شدن و قدرت گرفتن در وجودتان را بدهید:
- چرا همیشه کمتر از آنچه حقم است دریافت می کنم!
- چرا همیشه شکست می خورم!
- چرا به هرکی خوبی می کنم جواب عکس می گیرم!
- چرا هر کاری می کنم رابطه من و همسرم خوب نمی شود!
- چرا هر کاری می کنم بچه دار نمی شم!
- چرا هرچقدر تلاش می کنم نتیجه نمی گیرم!
خودتان را از شر (چراها) در ذهنتان خلاص کنید. وقتی درگیر افکاری می شوید که شما را با (چرا) مواجه می کند احساس ضعیف بودن در شما گسترش پیدا می کند.
ایمان و امید شما به خداوند به شدت کاهش می یابد و در معرض خطر شرک به خداوند قرار می گیرید.
هر زمان به هر دلیل افکار دلسرد کننده به سما شما هجوم می آورند و سعی می کنند قانعتان کنند که هیچ اتفاق خوبی در آیندهتان وجود ندارد، تنها کاری که باید انجام دهید به نشان لطف خداوند بر قلب خود رجوع کنید و خود را مزین به نشان نورانی لطف خداوند ببینید.
دقت کنید که دقیقا در مقابل نشان زرین و نورانی لطف خداوند ایستاده اید و نور درخشان آن بر سراسر وجودتان در حال تابیدن است.
همیشه طوری رفتار کنید که نشان دهنده این باشد که مورد لطف خداوند قرار دارید.
جوری حرف بزنید، جوری رفتار کنید و به شکلی زندگی کنید که نشان دهنده این باشد که مورد لطف خداوند هستید.
تمرین:
۱- نگرش شما درباره جلب رضایت خداوند چیست؟ چقدر به آن عقیده دارید و چه کارهایی برای جلب رضایت خداوند انجام داده اید؟
۲- درک شما درباره بدون تغییر بودن خداوند چیست؟
۳- اگر خداوند بدون تغییر است تلاش برای رضایت خداوند چه فایده ای دارد؟!
۴- برای تغییر زندگی باید روی تغییر خودمان تمرکز کنیم یا روی تغییر خداوند؟!
۴- نگرش شما درباره لطف خداوند چیست؟ آیا شامل همه انسانها می شود؟!
۵- مثال هایی از زندگی خود شرح دهید که شامل لطف خداوند شده اید درحالی که انتظار آن را نداشتید؟
۶- در حال حاظر چقدر خودتان را مستحق دریافت لطف خداوند می دانید؟
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.60 از 42 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
نشان های دریافت شده
با عرص سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم
استاد من هم همین کارو انجام دادم چه شبها که تا صبح بیدار نبودم چه روزها که مخصوصا سحرها بیدار میشدم چون میگفتن سحر خدا فقط با آدمها حرف میزنه چه نماز شبها نخوندم من نمیدونم من که عقیده دارم من آدم خوبی هستم انسان گناهکاری نیستم چرا این کارها رو انجام میدادم همش هم بخاطر اینکه خدا منو ببخشه و از من راضی باشه که من مورد لطف و محبت خداوندم قرار بگیرم نمیدونستم که من همیشه و هر لحظه مورد لطف و محبت خدا قرار دارم
من هم روزه میگرفتم خیلی زیاد روزهای دوشنبه و پنج شنیه رو در یه دورهای از زندگیم همیشه روزه میگرفتم ماه رجب رمضان همیشه روزه میگرفتم تمام روزهایی که روزه ام خورده بودم قرضش و میگرفتم چجوری اینجوری که من سحری که نمیخوردم از شب تا ظهر تو رختخواب بودم بعدش بلند میشدم یه نماز به زوری میخوندم دوباره میرفتم تو رختخواب تا افطار بعدش هی میپرسیدم چند ساعت دیگه افطار میشه خلاصه لحظه شماری میکردم تا افطار بشه
بعد که ازدواج کردم همین منوال فقط در زمان نماز خوندم ناهار دادن به همسر هم اضافه میشد
منم اینو قبول دارم میپذیرم که باید بجای اینکه کاری کنم که خدا از من راضی باشه باید خداوندم بهتر بشناسم تا خودبه خود تا به این شکل زندگیم تغییر کنه
من این موصوع یکم درک کردم که من خودم مسئول تمام شرایط زندگیم هستم منم مثل همه اطرافیانم که هنوز این عقیده رو دارن همه و همه رو مقصر شرایط بد زندگیم میدونستم بجز خودم ولی الان درک کردم که اگر الان بیمار هستم مسئولش تنها خودم هستم چه افکاری درباره بیماری در ذهنم دارم که باعث شده من بیمار بشم من افکاری درباره بیماری گوشم نداشتم
چند وقت پیش مادر یکی از دوستای دخترم درباره بیماری گوشش بامن صحبت کرد منم اون زمان در اوج بیماری خودم بودم خیلی ترسیدم خیلی نگران شدم چون اون خانم عمل کرده بود و حالا من همون بیماری گرفتم
اما خوشبختانه دیگه اون ترس و نگرانی ها و…رو ندارم میگم این یه بیماری از این طرف اومده از اون طرف هم میره این فقط میخواد منو وارد بعد جدیدی از زندگیم کنه فقط میخواد من از یه تکونی به خودم بدم از شرایط امن خودم بیرون برم مرحله بعدی زندگیم تجربه کنم و خدارو شکر سرگیجهام کلا خوب شده گوشمم خوب میشه
واقعا خیلی قبول دارم خداوند به بنده خودش ستم نمیکنه این حاصل چیزهایی که از قبل براش فرستادم و اینو درک کردم هر آنچه خوبی به تو رسد از جانب خداوند است و هر آنچه که بدی رسد از جانب خود توست یا از جانب شنیدهای توست
از قدیم هم گفتن هر چی بکاری همونو درو میکنی خوبی بکاری خداوند تو رو در زندگیت با همزمانیهایی روبه رو میکنه که حالتو بهتر میکنه اتفاقات خوبی برات میافته شاد ی درون در تو ایجاد میشه
و بدی بکاری فرکانس بد که همون احساس خوب نیست میفرستی در همزمانیهایی قرار میگیری که حال بدت پایدار تر بشه و تو مدت بیشتری در حال بد بمانی و خداروشکر یاد گرفتم که تو حال بد نمونم
من همیشه همین کارو انجام میدم هر وقت به هر دلیلی احساس کنم حالم خوب نیست دارم احساس بد به جهان هستی صانع میکنم فورا میام یه فایل گوش میدم خلاصه یه کاری میکنم که هواسم پرت بشه دیگه اون فکر بد نداشته باشم الانم که تازه یاد گرفتم که چطور حالم خوبتر بهتر امیدوارتر شادتر و…کنم یاد گرفتم از نگاه خداوند به خودم شرایطم نگاه کنم اینجوری خیلی سریعتر حالم خوی میشه واقعا قدرت کلام معجزه میکنه
من قدرت کلامی که در دل نوشته قبلی ها گفتید خیلی دوست دارم الان خیلی حضور ذهن ندارم ولی از جانب خدا درباره خودمون فکر کردیم
من به معجزات الهی خداوند ایمان دارم و مطمئنم که در موقع مقرر فرمان کن فیکون باش پس موجود میشود صادر میکنه من شاهد بارش تند نعمتهای خداوند پشت سر هم در زندگیم هستم و خداوند نعمتها رو پشت سر هم به من هدیه میکنه منم سجده شکر بجا میارم برای لحظه لحظه اون لحظاتم از خداوندم تشکر و قدردانی میکنم خدایا ممنون و سپاسگزار و متشکرم که قرار باران رحمت الهی در زندگی من ایجاد کنی خدایا شکرت
من قبلا هم یاد گرفتم که تو به هر چی که فکر کنی و در ذهنت مرور کنی به هر چیزی توجه کنی درباره هر چیزی صحبت میکنی چه چیزی میشنوی چه چیزی رو میبینی در تمام این مدت احساسی شما تغییر میکنه و شما در حال ارسال پیام به خداوند هستی که خدای مهربانم خدای عزیزم من اینها رو خیلی دوست دارم و خداوند هم پاسخ احساس شما رو میده اون چیز در زندگی شما گسترش میده زیادش میکنه و خدا هم نمیدونه که این چیز به نفع شماست یا به ضرر شما اون فقط و فقط با احساس شما کار داره پس ما خودمون از قبل همه چیز ایجاد کردیم الان داریم تجربش میکنم
پس مراقب آنچه میبینی آنچه میشنوی آنچه در کلامت به زبان میآوری و…باش که اونها آینده شما رو میسازن
استاد عزیزم ممنون متشکر و سپاسگزارم که به من اموزش دادید تا بتونم آینده بهتری رو برای خودم بسازم بینهایت بینهایت بینهایت بار به توان هزار از شما ممنون متشکر و سپاسگزارم
راستی استاد به شما گفتم یعنی ایده بود که قدرت کلام مثل میثاق نامه بنویسم و بخونم یا در دهنم باشه که موقع لزوم ازش استفاده کنم دیروز نشستم از اول تا اینجا نکات مهم آوند از نگاه الانم پیدا کردم نوشتم
و قرار بشینم بنویسم قدرت کلام های اونها رو من عاشق این قدرت کلام ها هستم حالم عجیب خوب میکنه شادی درون هنوز ننوشتم احساس میکنم
استاد خیلی لدت بخش خیلی گواراست خیلی دوست داشتنی خیلی حالم خوب میکنه وقتی به شرایطی که دوست دارم فکر میکنم مثلا به سلامتی و تناسب اندام ایدهالم برسم مثلا پولدار بشم چقدر خوبه دیگه نمیرم چند ساعت وقتمو بدارم فقط تو حراجی ها رو ببینم آخرش هم هیچی نخرم بیام خونه میرم مغازه بهترین تهیه میکنم لذتشو میبرم سپاسگزارخداوندم میشم خدایا شکرت که قرار ب منو ثروتمند کنی خدایا شکرت که قرار من افکار مربوط به بی پولی چاقی و…رو پاک کنم تا اون زندگی که تو از اول خلقتم در بهترین و بالاترین حد خودش برام در نظر گرفتی نمایان بشه خدایا برای لحظه لحظه زندگیم ازت سپاسگزارم
بله استاد این قسمتش یکم سخته دارم روی خودم کار میکنم ولی هنوز دارم به کم بود فکر میکنم در صورتی که هر لحطه دارم فراوانی نعمتها در تمام جنبه های زندگی رو میبینم اما هواسم نیست
من واقعا دارم تجربه میکنم که اطرافیان من طفلکا از هیچ چیز خبر ندارن به من زنگ میزنه میگه مامان جون هر وقت وقت کردی برو شهرستان برو امامزاده محمد پول بذار ازش بخواه که ای امام زاده محمد به من شفا بده
یعنی حتی افرادی که در اطرافیان فامیل دوست آشنا میشناسم در حرفاشون هیچ خبری از خداوند نیست هیچ انتظاری از خداوند ندارن انگار اصلا خدا رو نمیشناسه نمازشون روزشون عبادتهای ن ترک نیست تا حالا یه تار موهاشون کسی ندیده ببین رنگ موهاش چه رنگی آنقدر هم آدم مهربون خوب خیری هستند که نگو ولی ندیدم که حرف از خدا بزنن من گفتم الهی خدا شاتون بده یه تکونی به خودش خورد چشماش بازتر شد به معنی تعجب فکر نمیکردن این فرد خدا رو هم میشناسه
ولی استاد من خیلی از شما سپاسگزارم برای تهیه این دوره من هر دورهای شروع کردم گفتم این دیگه همونی که من میخوام ولی این دوره بهترین حرف نداره من حالم با این دوره خیلی خیلی خیلی بهتر شده بینهایت بار ممنونم
استاد من سخن امام علی (ع) رو خیلی شنیدم و اون روزا بصورت تابلو روی دیوار مغازها خیلی میدی یکی اینو یکی یه تصویر دیگه بود عاقبت نسیه فروشی و عاقبت نقد فروشی
لطف خداوند شامل حال من است را باور دارم من به لطف خداوند به خودم ایمان دارم
من بدون تغییر بودن خداوند رو درک میکنم چون خداوند من انسان بزرگتری نیست خداوندم من یه سیستم که اون زمانی که انسان آفرید به تمام فرشتگان گفت به اوسجده کنن یکم درک میکنم ولی نتونستم توضیح بدم
خداوند اصلا نیازی به اینکه من کارهای خاصی انجام بدم تا از من راضی باشه نداره خداوند همیشه از من راضی بوده و هست حتی زمانیکه من بزرگترین گناهان از نظر دنیای مادی انجام داده باشم من از خدایم و بسوی او باز میگردم من نماینده خدا بر روی زمین هستم اومدم تا در دنیای مادی خلق کردن توسط خداوندم به کمک خداوندم تجربه کنم منو خدا به هم چسبیدهایم
من یاد گرفتم برای تغییر کردن به طرف مقابلم کاری نداشته باشم اگر از رفتار همسرمناراحت هستم باید فکر کنم که من چه افکاری نسبت به همسرم دارم که الان در این همزمانی نامناسب قرار گرفتم پس تقصیر با منه من فکر خوبی ندارم
نسبت به همسرم
یا هر کس دیگه باشه همین فرمول اجرا میشه من چه فکری دارم که در اون همزمانیها قرار میگیرم
نگرش من در مورد لطف خدا شامل حال انسانهاست کاملا میپذیرم چون میدونم مطمئنم ایمان دارم که خداوند در اول خلقت من همه چیز که من نیاز داشتم برای یه زندگی خوب و عالی رو برای من در بالاترین حد خودش قرار داده من ناخواسته نا دانسته افکاری شنیدم در ذهنم پرورش دادم نتونستم اون شرایط عالی تجربه و زندگی کنم پس در نتیجه الان اینجا هستم من خیلی قبول دارم ما همیشه مورد لطف و محبت خداوند قرار داریم چون لطف و محبت خداوند هم یکی از اون چیزهایی که خداوند در اول خلقتم به من هدیه داده
من خودم رو نه تنها شامل لطف و محبت خداوند میدانم بلکه هر موصوع دیگهای رو هم خودم شمال حال اون موصوع میدانم چون خداوندم در اول خلقتم همه اونها رو به من هدیه کرده من نمیدونستم اونها رو نمیشناسم بلد نبودم
من امروز داشتم از خیابون رد میشد م ماشینها خیلی تند میرفتن من با تمام احتیاطی میکردم نزدیک بود تصادف کنم یه لحظه دو قدم رفتم عقب ماشین رد شد من اینو شامل لطف و محبت خدا میدونم
من امروز رفتم بیرون یه لباس قیمت مناسب پیدا کردم آقاهه offزده بور من تونستم تهیه کنم این شمال لطف و محبت خداوند قرار گرفتن
من چند بار شفا گرفتم این شمال لطف و محبت خداوند
اینکه الان حالم خوب آرامش دارم شادم شمال لطف و محبت خداوند قرار گرفتن
اینکه الان من عضو سایت تناسب فکری و عضو این دوره شگفت انگیز هستم شمال لطف و محبت خداوند قرار گرفتن
اینکه من این آگاهیها رو درک میکنم حتی یکم این شمال لطف و محبت خداوند
اینکه من الان زنده هستم این شمال لطف و محبت خداوند
من هنوز یاد نگرفتم چطور حرف بزنم چطور رفتار کنم که مورد لطف و محبت خداوند قرار دارم ولی میدونم که قرار گرفتم وگرنه من این آگاهیها رو دریافت نمیکردم من اصلا این دوره رو نمیدیدم نه اینکه همون فایل مقدمه من بیام صفحه اول اونو ببینم اسم دل نوشته به من آرامش بده متعهد بشم تا آخر دوره من هستم
من کلا خیلی به صفحه اول نمیومدم مگر زمانی که حالم بد بود میخواستم یه فایل دیگه ای که جز درسهام دورهام نباشه رو گوش کنم تا حالم خوب بشه