0

من به قدرت کلام خود ایمان دارم (قدم ۱۵)

قدرت کلام
اندازه متن

برای تحقق آرزوهایتان باید از همه توانایی های خود در یک جهت استفاده کنید.

اگر در ذهن خود بر تحقق آرزوهایتان پافشاری می کنید اما با قدرت کلام‌تان درباره شرایط و احساسات مخالف خواسته هایتان صحبت کنید تحقق آرزوهایتان را با مشکل مواجه خواهید کرد.

از قدرت کلام خود همسو با قدرت ذهنتان برای تحقق آرزوهایتان استفاده کنید.

اخطاریه

صحبت کردن

صحبت کردن یکی از مهمترین و پرکاربردترین راه های برقراری ارتباط با دنیای پیرامونمان است.

ما از طریق صحبت کردن می توانیم خواسته ها، نظریات و واکنش خود نسبت به اطرافیانمان را بیان کنم.

صحبت کردن یکی از راه های تخلیه انرژی انسانهاست.

بسیاری از افراد وقتی هیجان زده می شوند فریاد می زنند. این کار فقط برای ابراز هیجان نیست بلکه به تخلیه انرژی نهفته در وجود فرد کمک می کند.

برخی دیگر وقتی عصبانی می شوند ناخودآگاه صدای خود را بلند می کنند. بلند کردن صدا در مقابل دیگران دلایل مختلفی دارد که مهمترین آنها این است که فرد می خواهد به این شکل ارزش و جایگاه خویش را به طرف مقابل اثبات کند، همچنین راهی برای تخلیه انرژی خشم و عصبانیت درونی است.

صحبت کردن یکی از پرکاربردترین رفتارهای انسانی است که باید بر نحوه استفاده از آن دقت زیادی انجام شود که البته این موضوع مهم از نظر آموزشی و فرهنگ سازی نادیده گرفته شده است.

قدرت کلام

انواع صحبت کردن

صحبت کردن به طور کلی به دو شکل انجام می شود:

نوع اول: صحبت کردن از طریق کلام و با استفاده از کلمات و جملات برای برقراری ارتباط با دیگران.

نوع دوم: صحبت کردن از طریق فکر کردن درباره موضوعات مختلف که البته این نوع صحبت کردن به صورت شخصی انجام می شود.

در نگاه سطحی به انواع صحبت کردن به نظر می رسد که نوع اول که کلامی است بسیار کاربردی تر از نوع دوم باشد اما واقعیت این است که صحبت کردن ذهنی درصد بسیار بیشتری از صحبت کردن افراد را به خودش اختصاص می دهد.

شما بیشتر از آنکه به صورت کلامی در حال صحبت کردن باشید به صورت ذهنی در حال گفتگو کردن با خودتان هستید.

میزان گفتگوی ذهنی انسان ها به مراتب بیشتر از میزان گفتگوی کلامی آنهاست.

نکته حائز اهمیت درباره انواع صحبت کردن اینکه گفتگوی کلامی و ذهنی بر یکدیگر تاثیر می گذارند.

آنچه در کلام با دیگران مطرح می کنید یا از طریق کلام آنها می شنوید بر گفتگوی ذهنی شما تاثیر مستقیم دارد.

از طرف دیگر آنچه در ذهن با خودتان مرور می کنید بر واکنش های شما در گفتگوی کلامی تان تاثیر می گذارد.

نکته حائز اهمیت درباره قدرت کلام این است که آنچه در ذهن مرور می کنیم یا بر زبان می آوریم بر احساس ما و در نهایت بر فرکانس وجود ما در جهان مادی تاثیر می گذارد.

از آنجا که خداوند از طریق جهان هستی در زندگی ما تغییرات الهی را وارد می کند سیستم جهان هستی را به شکلی قرار داده که بتواند پاسخگوی همه انسانها باشد.

تصور کنید در حال حاضر ۷.۱۱۷ زبان شناخته شده توسط مردم در سراسر جهان وجود دارد که به طور گسترده به عنوان زبان های پرکاربرد جهان در نظر گرفته می شوند.

آیا خداوند و سیستم جهان هستی مسلط به ۷.۱۱۷ زبان است؟ خیر

خداوند در ۱۴۰۰ سال قبل در قرآن کریم بارها یادآوری کرده است که خداوند شنوای داناست.

قطعا ۱۴۰۰ سال پیش تعداد زبان های رایج در جهان هستی ۷.۱۱۷ زبان گفتاری نبوده است. این می تواند به این معنی باشد که در طی این سالها خداوند زبان های جدید را آموخته است؟

قطعا اینگونه نیست چون خداوند نیازی به زبان آموزی ندارد نه به این دلیل که بر همه زبان ها آگاه است بلکه به این دلیل که مبنای واکنش به انسانها را از طریق احساس آنها قرار داده است.

مهم نیست انسانها در سراسر جهان به چه زبانی صحبت می کنند، مهم این است که احساس شکل گرفته در انسانها در سراسر جهان به یک شکل واحد می باشد.

تصور کنید یک قسمت از نوشته های زندگی با کمک خداوند را به ۷.۱۱۷ زبان رایج در جهان ترجمه کرده و در اختیار ۷.۱۱۷ نفر قرار دهند. مطمئن باشید اگر آن افراد مانند شما نسبتب به دریافت این آگاهی ها مشتاق باشند دقیقا احساسی که در شما شکل گرفته است در ۷.۱۱۶ نفر دیگر هم شکل خواهد گرفت.

این قدرت احساس و اهمیت احساس در وجود انسان را مشخص می کند.

اینکه گفته شد انسان خالق زندگی خودش است به این معنی است که هر انسانی با هر قدرت کلام و در هر مکانی در حال ایجاد احساس در وجودش می باشد و این احساس توسط خداوند و از طریق همزمانی های جهان مادی در زندگی او تجلی می شود.

قدرت کلام

قدرت کلام

درباره قدرت کلام به شکل های مختلف در کتاب های موفقیت توضیح داده شده است و اساتید زیادی درباره قدرت کلام و تاثیر آن بر زندگی انسان شرح داده اند.

در ابتدای آشنایی با قانون جذب و موضوع قدرت کلام از طریق مطالعه کتاب های مختلف درباره قدرت کلام به این درک و نتیجه رسیدم که برای خوشبخت شدن باید قدرت کلام خودم را تغییر دهم و به شکلی صحبت کنم که خداوند و جهان هستی را تحت تاثیر قرار داده و جریان خوشبختی را به سمت زندگی خود جذب کنم.

اگر درباره قدرت کلام در اینترنت جستجو کنید با مطالب زیادی مواجه خواهید شد که عموما از تغییر جملاتی که در زندگی روزمره به کار می برید صحبت کرده اند.

استفاده از قدرت کلام برای تغییر زندگی را به این طرح شرح داده اند که شما باید جملاتی که به کار می برید را تغییر دهید تا جریانات زندگی تان تغییر کند.

باید جملات منفی را به جملات مثبت تغییر دهید:

نگویید: (دستپاچه نشو) بگویید: (آرام باش)

نگویید: (فراموش نکن) بگویید: (به خاطر داشته باش)

نگویید: (دیر نکن) بگویید: (سروقت می بینمت)

در مثالی دیگر تاکید شده است که فقط از عبارت های مثبت هنگام شرح دادن زندگی خود استفاده کنید.

من زندگی خوبی دارم.

من همسرم را دوست دارم.

من خوشبخت هستم.

من فرد موفقی هستم.

من لاغر می شوم.

من عزت نفس دارم.

من زیبا هستم.

سالهای اول آشنایی با قانون جذب تحت تاثیر این آگاهی ها سعی می کردم که جملاتی که به کار می برم را اصلاح کنم اما این کار به قدری سخت و نیاز به تمرکز داشت که هرگز موفق به انجام آن نمی شدم.

هرچقدر سعی می کردم جملاتی که به کار می برم را مثبت و بر اساس الگوهای ارائه شده کنم باز هم جملات زیادی از زبان من خارج می شد که مطابق با الگوهای ارائه شده نبود و این موضوع که باید همیشه مراقب حرف زدنم می بودم کار بسیار سخت و اعصاب خورد کنی بود.

به این دلیل که بسیاری از عبارت هایی که ما به کار می بریم بر اثر هزاران بار تکرار شدن به صورت عادت از زبان ما خارج می شود و هیچ انسانی برای صحبت کردن در همان لحظه فکر نمی کند که اکنون از چه کلماتی استفاده کنم که جمله ای که به کار می برم مثبت باشد.

صحبت کردن یک کار تقریبا خودبخودی و بدون نیاز به فکر کردن و پیدا کردن کلمات و کنار هم قرار دادن آنهاست بنابراین اینکه بخواهید برای هر جمله ای که به کار می برید از طریق تفکر کردن کلمات مثبت و مناسب به کار ببرید کار بسیار انرژی بر و خسته کننده ای خواهد شد و حتی می تواند باعث لکنت زبان شما شود چون سعی می کنید در روند خودبخودی صحبت کردن خود اختلال ایجاد کنید.

سختی جستجوی کلمات مثبت به حدی زیاد بود که به این نتیجه رسیدم این راهکار نمی تواند صحیح باشد و احتمالا اساتیدی که این راهکارها را ارائه داده اند هرگز خودشان سعی نکرده اند به راهکارشان عمل کنند والا قطعا متوجه می شدند که این راهکار عملی نیست.

من از طرفی به این درک رسیده بودم که قدرت کلام انسان بسیار زیاد است و می تواند بر زندگی او تاثیرگذار باشد. مخصوصا وقتی روایتی منسوب به امام علی درباره تاثیر افکار بر کلام و قدرت کلام بر زندگی را مطالعه کردم بیشتر به این موضوع اطمینان پیدا کردم.

مواظب افکارت باش که گفتارت می‌شود، مواظب گفتارت باش که رفتارت می‌شود، مواظب رفتارت باش که عادتت می‌شود، مواظب عادتت باش که شخصیتت می‌شود، مواظب شخصیتت باش که سرنوشتت می‌شود.

امام علی (ع)
قدرت کلام

قدرت کلام و اهمیت آن در زندگی برای من واضح شده بود اما راهکاری که برای تغییر قدرت کلام ارائه شده بود به نظر من منطقی و عملی نبود به همین دلیل به دنبال پیدا کردن راهی مناسب و قابل اجرا برای بهبود قدرت کلام خودم بودم.

پس از مطالعه و تمرین زیاد به این نتیجه رسیدم که تلاش آگاهانه برای به کار بردن جملاتی بر اساس الگوهای مثبت باعث تقویت قدرت کلام من و تاثیر بر تغییر سرنوشتم نخواهد شد.

این کار بیشتر شبیه نقاب زدن یا سعی کردن برای مخفی کردن واقعیت وجود خودم است. من سعی می کنم از جملات مثبت و خوش احساس استفاده کنم درحالی که در درونم احساس شادی و آرامش ندارم.

زمانی که به این درک رسیدم که خداوند سواد خواندن و نوشتن ندارد به همین دلیل آنچه از زبان من خارج می شود را متوجه نمی شد بلکه احساسی که در هنگام سخن گفتن در من شکل می گیرد را دریافت می کند کلید بهبود قدرت کلام را پیدا کردم.

من به این نتیجه رسیدم که برای اصلاح قدرت کلام نباید به این شکل عمل کنم که سعی کنم جملاتی که به کار می برم را در لحظه به کار بردن بررسی و اصلاح کنم چون این کار به شدت سخت و نیاز به تمرکز و انرژی بالایی دارد.

راه حل مناسب این است که به صورت ناخودآگاه باید قدرت کلام خودم را اصلاح کنم که در زمان صحبت کردن به شکل خودبخودی از کلمات مناسبی استفاده کنم.

برای این کار نیاز است که از طریق دریافت آگاهی مناسب ابتدا نگرش های صحیح درباره خداوند، جهان هستی و وجود خودمان در دنیای مادی کسب کنیم.

هرچقدر که نگرش صحیح بیشتری درباره خداوند در وجود ما ایجاد شود به شکل خودبخودی بر نگرش ما درباره زندگی تاثیر می گذارد و باعث شکل گیری آرامش درونی پایدار می شود.

انسانی که نگرش صحیح درباره خداوند داشته باشد و از طرفی به آرامش درون رسیده باشد به شکل خودبخودی قدرت کلام و رفتار او به سمت مثبت و خوش احساس بودن تغییر میکند.

او بدون تلاش و سعی در انتخاب کلمات می تواند به راحتی قدرت کلام خوش احساس را در گفتار خود جاری کند.

در مثال مشابه افراد چاق که سعی می کنند از طریق رژیم گرفتن و ورزش کردن لاغر شوند و چقدر متحمل رنج و سختی می شوند درحالی که افراد متناسب بدون رژیم گرفتن و ورزش کردن در نهایت آسانی همیشه متناسب هستند.

این تغییر نتیجه بخاطر تفاوت در نگرش و احساس افراد است نه عملکرد آنها.

در مورد اصلاح قدرت کلام هم باید به این شکل عمل کرد و به جای تمرکز بر تغییر جملاتی که به کار می بریم بر اصلاح افکار و نگرش های درونی خود درباره خداوند و مسائل زندگی تمرکز کنیم به این شکل به صورت خودبخودی افکار و رفتار ما در جهت همسو شدن با قدرت خداوند اصلاح خواهد شد.

دوستانی که مطالب لاغری با ذهن سایت تناسب فکری را دنبال می کنند و از دوره های آموزشی استفاده کرده اند این تجربه را دارند که بدون اینکه درباره چگونه غذا خوردن یا چه مقدار غذا خوردن توضیح را راهکار ارائه شده باشد بعد از مدتی که از آگاهی های لاغری با ذهن استفاده می کند به شکل خودبخودی تغییر در واکنش های آنها به مواد غذایی ایجاد می شود.

این در حالی است که همه ما در گذشته برای نخوردن یا طبق برنامه غذا خوردن چقدر تلاش و سختی متحمل شده ایم و در نهایت خسته شده و رها کرده ایم اما در مسیر لاغری با ذهن بدون اینکه درباره چگونه خوردن صحبت شود افراد به شکل خودبخودی و هرفرد بنا به نیاز و سلیقه خودش شاهد تغییر در علایق و ترغیب ذهنی خود برای خوردن می شود.

این تاثیر آگاهی بر تغییر افکار و سپس تغییر نگرش و در نهایت تغییر رفتار و نتیجه زندگی است. دقیقا منطبق بر آنچه امام علی فرموده اند که: مواظب افکارت باش که گفتارت می‌شود، مواظب گفتارت باش که رفتارت می‌شود، مواظب رفتارت باش که عادتت می‌شود، مواظب عادتت باش که شخصیتت می‌شود، مواظب شخصیتت باش که سرنوشتت می‌شود.

مطالعه نوشته های زندگی با اراده خداوند و زندگی با کمک خداوند باعث نشست آگاهی های صحیح درباره خداوند و عملکرد جهان هستی در وجود شما خواهد شد. این آگاهی باعث تغییر نگرش شما درباره خداوند، زندگی و ماهیت وجود خود در دنیای مادی خواهد شد و در نهایت باعث تغییر شخصیت و طرز برخودر شما در زندگی خواهد شد و در نهایت همه این تغییرات باعث دگرگونی زندگی شما در ابعاد مختلف خواهد شد.

قدرت کلام

نحوه اصلاح کلام

در بند قبل درباره صحبت کردن کلامی و ذهنی توضیح داده شد و گفته شد صحبت کردن ذهنی به مراتب بیشتر از صحبت کردن کلامی در همه انسانها صورت می گیرد.

بنابراین برای اصلاح قدرت کلام خود به جای تمرکز بر صحبت کردن گفتاری بهتر است بر اصلاح گفتگوی ذهنی خود متمرکز شویم.

به این شکل که سعی کنید در خلوت خود که در حال فکر کردن به موضوعات یا گفتگو کردن با خودتان درباره مسائل مختلف هستید سعی کنید افکار منفی و ناامید کننده را به افکار مثبت و امیدبخش تغییر دهید.

شرایط من هیچ وقت تغییر نمی کنه، این همه سال تغییر نکرده باقی عمر هم تغییر نخواهد کرد.

قدرت کلام: من به معجزات الهی ایمان دارم و مطمئنم معجزه خداوند را بارها در زندگی تجربه می کنم.

الان چند وقته می گذره پس چرا هیچ اتفاقی در زندگی ام رخ نداده.

قدرت کلام: من به وفاداری خداوند ایمان دارم و اطمینان دارم خداوند به وعده خود به من عمل می کنه.

من که دارم افکار و نگرشم رو اصلاح می کنم پس چرا این شرایط یا اتفاق در زندگی ام رخ داد!

قدرت کلام: من به برنامه الهی ام ایمان دارم و می دانم همه چیز در جهت آماده سازی من برای تجربه خواسته هایم است.

این همه از سالهای زندگی من گذشته و هنوز به چیزی که می خواستم نرسیدم.

قدرت کلام: من به زمان بندی خداوند ایمان دارم و می دانم که خداوند در بهترین شرایط خواسته هایم را وارد زندگی ام می کند.

خیلی ها امکانات و شرایط بهتر از من دارند پس چرا من در این شرایط هستم!

قدرت کلام: من سپاسگزار نعمت های الهی ام هستم و ایمان دارم خداوند به تغییرات من پاسخ می دهد و نعمت های بیشتری وارد زندگی ام می کند.

اینها نمونه هایی از نحوه استفاده از نگرش های الهی است که در چند قسمت اول ارائه شده است و به این شکل باید به صورت عملی برای اصلاح قدرت کلام خود از آنها استفاده کنیم.

قدرت کلام

باش! پس موجود می شود

برای همسو کردن قدرت کلام خود با خواسته هایمان نیاز نیست که این عبارت ها را حتما به دیگران بگوییم، یا حتی نیاز نیست روزی صدها بار این عبارت ها را با خود تکرار کنیم.

به روند تغییر زندگی توجه داشته باشید: خداوند از طریق همزمانی هایی که در جهان مادی ایجاد می کند به احساس غالب شما در زندگی پاسخ می دهد. آنچه بر احساس شما تاثیر می گذارد ابتدا گفتگوی ذهنی و سپس گفتگوی کلامی و اطلاعاتی است که از طریق دیداری و شنیداری وارد مغز خود می کنید.

بنابراین برای قدم اول مهم است که بر اصلاح گفتگوی ذهنی خود متمرکز شوید.

این کار با وسواس و اصرار و عجله در طی چند روز صورت نمی گیرد بلکه نیاز به دریافت آرام آرام آگاهی های جدید و تکرار کردن برای نشست اطلاعات در وجود و پیدا کردن نمونه هایی که تایید کننده اطلاعات جدید هستند که بهترین راهکار برای این منظور مطالعه دیدگاه های هر قسمت می باشد.

آنچه دوستان ما در بخش نظرات هر قسمت درباره نگرش و رویدادهای زندگی خود می نویسند بهترین سند برای تقویت ایمان و عقیده ما به نگرش های صحیح درباره خداوند است.

مثال باران در بخش مقدمه را همیشه به خاطر داشته باشید:

برای اینکه باران ببارد نیاز است تا چندین پارامتر مانند میزان رطوبت هوا، میزان دمای هوا، جریان باد در طبیعت با هم هماهنگ شوند.

زمانی که میزان رطوبت هوا به حد کافی افزایش یابد و اختلاف دمای بین دو منطقه به اندازه کافی شود رطوبت موجود در هوا (ابر) به سمت بالا حرکت کرده و به علت کاهش دما عمل بارش باران صورت می گیرد.

زمانی که پارامترهای طبیعی همجت با بارش باران شوند هیچ نیروی انسانی، هیچ دولت و قانون و قدرتی قادر به جلوگیری از بارش باران نخواهد بود.

در مورد بارش نعمت ها در زندگی تان جهان به همین صورت عمل می کند. زمانی که پارامترهای دریافت نعمت ها به حد کافی در سطح افکار و نگرش شما ایجاد شود، بارش نعمت در زندگی تان آغاز می شود.

هیچ نیرویی غیر از شما قادر به جلوگیری از بارش نعمت در زندگی تان نیست.

وقتی پارامترهای مورد نیاز برای دریافت نعمت ها را به حد کافی در وجودتان برسانید دیگر مهم نیست جنسیت شما چیست، مهم نیست در چه مکانی زندگی می کنید، مهم نیست با چه افرادی زندگی می کنید، هیچ پارامتر دنیایی نمی تواند مانع دریافت نعمتی شود که ورود آن به زندگی شما از طرف خداوند امر شده است.

لازم به ذکر است امر خداوند یا همان عبارت جادویی کُنْ فَیَکونُ به‌معنای «باش! پس موجود می‌شود»، بر خلقت اشیاء به محض اراده خداوند اشاره دارد که اصلا به صورت سلیقه ای از طرف خداوند انجام نمی شود.

دقیقا بر اساس سیستمی است که از قبل نوشته شده و برای همیشه ثابت است.

نوع دین شما هیچ تاثیری بر این سیستم ندارد، جنسیت، سن، خانواده، اطرافیان، کشور، شاخص های اقتصادی، تقویم و هیچ پارامتر دیگری نمی تواند بر سیستم جادویی کُنْ فَیَکونُ به‌معنای «باش! پس موجود می‌شود» تاثیر بگذارد.

اگر تا کنون خواسته هایتان را در زندگی تجربه نکرده اید فقط به این دلیل است که نمی دانستید یا نتوانسته اید پارامتر های لازم برای دریافت آن نعمت را به حد نصاب امر خداوند برای کُنْ فَیَکونُ برسانید.

قدرت کلام

منتظر باران نعمت الهی باشید

زمانی که در ذهنم از خداوند درخواست تجربه ماشین اوپیتما سفید را داشتم میزان حساب بانکی من کم تر از یک دهم قیمت آن زمان ماشین دلخواه من بود.

از طرفی نمی خواستم ماشین فعلی خودم را بفروشم یا از طریق وام یا قرض گرفتن صاحب آن ماشین شوم.

در آن زمان شرایطی فراهم شد که اگر ماشینم را می فروختم و یک سوم قیمت ماشین جدید را قرض می کردم به همراه موجودی حساب بانکی ام می توانستم ماشین مدل بالاتر را صاحب شوم که اتفاقا یکی از آشناهای من قصد فروش آن را داشت.

از طرف خانواده تحت فشار قرار گرفتم که همین کار را انجام دهیم چون ماشین تمیز و خانگی است و فرصت خوبی است از طرفی ماشین ها هر هفته گران تر می شدند و این ترس و نگرانی وجود داشت که اگر من صبر کنم تا موجودی حساب من افزایش پیدا کند قطعا قیمت ماشین دو یا سه برابر می شود.

وسوسه شده بودم که فرمول ذکر شده را عملی کنم و هرطور که شده ماشین بهتری داشته باشم اما بعد از اینکه موافقیت اولیه را به خانواده ام اعلام کردم با خودم فکر کردم که این طریق رسیدن به ماشین بهتر هیچ شباهتی به روش الهی برای تحقق خواسته در زندگی ام ندارد.

من دوست داشتم نعمت ها را به طریق ساده و بدون استرس و عجله کردن و حتی فروختن ماشین یا طلا به دست بیارم اما روشی که قصد اجرای آن را داشتم کاملا بر اساس نگرش های انسانی و دنیای مادی بود.

تصمیم گرفتم به خداوند و وفاداری او ایمانم را قوی تر کنم و اعلام کردم که از خرید ماشین بهتر منصرف شده ام و هر وقت که زمان مناسب بود اقدام می کنم.

طبیعی بود که از طرف اطرافیان تحت فشار قرار گرفتم که داری فرصت رو از دست میدی و چند ماه بعد همین ماشین رو باید گران تر بخری اما من تصمیم خودم را گرفته بودم و گفتگوهای ذهنی منفی ام را با عبارت الهام بخش اصلاح می کردم و سعی کردم از قدرت کلام خودم برای جان بخشیدن به رویاهایم استفاده کنم.

چند ماه گذشت و همانطور که پیش بینی کرده بودند قیمت ماشین بیشتر از دو برابر شد اما من همچنان بر عهد خود وفادار بودم و منتظر تغییرات الهی در مسیر زندگی ام بودم تا به شکل دلخواهم ماشین بهتر را تجربه کنم.

هرگز در این مدت به گران شدن قیمت ماشین مورد علاقه ام توجه نکردم، به آن فکر نکردم و حتی درباره آن صحبت نکردم.

قدرت کلام

در این مدت هر بار که ماشین مورد علاقه ام را در خیابان یا در هر محلی مشاهده می کردم برای بودن این نعمت در نزدیکی خودم خدا رو شکر می کردم و با قدرت کلام ذهنی تجربه این خواسته را آسان و جزئی از جزء می دانستم.

با خودم مرور می کردم ببین فاصله من تا خواسته ام فقط چند متر است. برداشتن این فاصله برای خداوند هیچ کاری ندارد.

هربار که فردی را در حال رانندگی در ماشین مورد علاقم می دیدم با خودم مرور می کردم که ببین یک نفر دیگه هم داره رانندگی با این ماشین رو تجربه می کنه. من هم این حق رو دارم و خداوند فرصت تجربه رانندگی با این ماشین رو برای من فراهم میکنه.

به این طریق ساده از قدرت کلام ذهنی در جهت تحقق خواسته و افزایش شور و اشتیاق درونی برای تجلی خواسته ام استفاده می کردم.

نه با اجبار یا به حالت فردی که در کمین دیدن ماشین مورد علاقه اش باشد تا با خودش صحبت کند. بلکه به صورت کاملا ساده و راحت این کار را انجام می دادم.

هرگز آگاهانه در جستجوی پیدا کردن ماشین مورد علاقه ام نبودم. بی تفاوت و رها از این مساله زندگی می کردم.

خداوند از طریق همزمانی های جهان هستی خواسته من را در مقابل دیدگانم قرار می داد.

مثلا در حال رانندگی بودم که ماشین مورد علاقم از چندمتر جلوتر وارد مسیر من می شد و دقیقا جلوی من قرار می گرفت. در این لحظه احساس سپاسگزاری در من شکل می گرفت و با خودم تکرار می کردم که ببین خدا بیشتر از من دوست داره که به خواسته ام توجه کنم اونو جلوی من قرار داد.

و بعد به شکل خودبخودی چند جمله در ذهنم با خودم صحبت می کردم و از قدرت کلام ذهنی ام برای جان بخشیدن به تحقق خواسته استفاده می کردم.

چند ماه انتظار با احساس خوب باعث شد تا پارامترهای دریافت ماشین بهتر به حد نصاب تجربه آن نعمت رسید و فرمان کُنْ فَیَکونُ خداوند جاری شد.

در کمتر از یک ماه اتفاقاتی در کسب و کار اینترنتی من رخ داد که بیشتر از پول مورد نیاز برای خرید ماشین با قیمت بیشتر از دو برابر وارد حساب من شد و من به راحتی توانستم دقیقا به آن صورتی که دوست داشتم صاحب ماشین بهتر شوم برای خرید آن اقدام کنم.

ماشین فعلی را نفروختم، از کسی قرض نکردم، وام نگرفتم و تمام موجودی حسابم را برای خرید ماشین استفاده نکردم و به صورت نقد ماشین بهتر از طرف خداوند به من هدیه داده شد.

افزایش چندین برابری فروش دوره های لاغری با ذهن راهکار خداوند برای تحقق خواسته من بود به این دلیل محکم که تا قبل از آن این حجم از فروش در یک ماه سابقه نداشت و بعد از آن هم ادامه پیدا نکرد.

دقیقا تصور من این بود که انگار خداوند برای چند روز انبوه مشتری های علاقمند و عاشق لاغری با ذهن را به سمت من هدایت کرده است تا شرایط تجلی خواسته مرا فراهم کند.

روال کار تا قبل از آن ماه شگفت انگیز به این شکل بود که افراد از طریق مختلف با سایت تناسب فکری آشنا می شدند و پس از چندین روز یا حتی چند ماه بودن در سایت برای خرید دوره های آموزشی اقدام می کردند اما در آن ماه خدا شرایط به کلی تغییر کرده بود.

افراد در همان روز آشنایی با سایت تناسب فکری برای خرید محصولات اقدام می کردند. آن هم نه فقط از داخل ایران بلکه از کشورهای مختلف علاقمندان به لاغری با ذهن برای خرید محصولات اشتیاق پیدا کرده بودند.

این فرایندی بود که یقین دارم مانند بارش باران بر اساس سیستم بی نقص و بی تغییر خداوند در زندگی من باریدن گرفت تا خواسته من را متجلی کند.

قدرت کلام

برای قدرت کلام تان اهمیت قائل شوید

از قدرت کلام خود به نفع خودتان استفاده کنید اما نه با تمرکز بر تغییر جملاتی که به دیگران یا حتی به خداوند می گویید.

نیروی نهفته و تاثیرگذار بر تجلی خواسته هایتان در قدرت کلامی است که در ذهن شما جریان دارد.

اطمینان دارم این طریق استفاده از قدرت کلام را در هیچ کتاب یا سخنی تا کنون نشنیده اید. این درک و تجربه شخصی من در مسیر تحقق خواسته هایم است و از آنجا که عملکرد خداوند به صورت سیستمی می باشد هر انسانی به این طریق از قدرت کلام ذهنی خود در جهت تحقق خواسته هایش استفاده کند قطعا مورد بارش رحمت نعمت های در زندگی اش قرار خواهد گرفت.

آنچه تا این قسمت از نوشته های زندگی با کمک خداوند آموخته اید آگاهی هایی هستند که منجر به شکل گیری نگرش صحیح درباره خداوند در وجود شما خواهد شد. از نشانه های الهی بودن و صحیح بودن آگاهی ها این است که هنگام مطالعه و بعد از آن آرامش و شادی درونی را در وجودتان احساس می کنید.

آرامش و شادی درونی در تحقق آرزوها مانند بخار آب در بارش باران هستند. باید مقدار آرامش و شادی درونی شما به حد نصاب بارش نعمت های الهی برسد تا بارش خواسته هایتان را در زندگی تجربه کنید.

بنابراین عجله نکنید و مایوس نشوید.

هیچ اشتباهی در کار شما وجود ندارد، هیچ اشتباهی در کار جهان هستی وجود ندارد، خداوند هیچ خشم یا کینه ای از شما به دل ندارد، اگر برای دریافت آگاهی های الهی اشتیاق دارید و آرامش، شادی درونی، ذوق و شوق زندگی کردن، رهایی، نزدیکی به خداوند و هرگونه بهبود شرایط را در زندگی خود مشاهده می کنید مطمئن باشید به شکل عالی در مسیر تغییر کردن قرار دارید.

فقط باید ادامه دهید تا تراکم پارامترهای الهی در وجودتان افزایش پیدا کند. وقتی به حد نصاب خود برسد سیستم جهان هستی به دستور خداوند فرمان جادویی کُنْ فَیَکونُ به‌معنای باش! پس موجود می‌شود را در زندگی تا اجرا می کند.

و آن وقت است که باید بنشینید و شاهد بارش زیبای خواسته هایتان در زندگی باشید.

اخطار

تمرین:

۱- نگرش شما درباره قدرت کلام چیست؟ از گذشته اطلاعاتی درباره قدرت کلام خود داشتید؟

۲- مثال های از زندگی خود یا دیگران ذکر کنید که همان اتفاقی که مدت ها درباره آن صحبت کرده اند را به شکل واقعی در زندگی خود تجربه کردند.

۳- نحوه استفاده خود از انواع کلام را شرح دهید؟ چه مواقعی از چه نوع کلامی استفاده می کنید.

۴- مثال هایی ذکر کنید که ارتباط بین اتفاقات زندگی و نوع کلامی که به کار می گیرید را اثبات می کند.

۵- اصلاحاتی که در کلام خود باید ایجاد کنید را ذکر کنید تا نسبت به انجام آن متعهد شوید.

۶-چند لحظه چشمان خود را ببندید و خود را در حال دریافت باران نعمت های الهی تصور کنید. در همان احساس سپاسگزار خداوند باشید. احساس خود از تجربه باران نعمت های الهی را شرح دهید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.52 from 29 votes

https://tanasobefekri.net/?p=42699
برچسب ها:
25 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار Mehrdad Zabihi
      1403/01/30 08:58
      مدت عضویت: 1656 روز
      امتیاز کاربر: 20638 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,778 کلمه

      چهارشنبه هفدهم اپریل بیست بیست و چهار:

      سپاسگزار خداوندی هستم که همواره من را حمایت و هدایت میکند

      سلام و درود به دوستان و همراهان مسیر رشد و پیشرفت

      زندگی با کمک خداوند – قدم ۱۵ من به قدرت کلام خود ایمان دارم

      برای تحقق آرزوها بایستی از تمام توانایی های خود در یک جهت استفاده کنیم که یکی از آنها قدرت کلام هست

      صحبت کردن با دیگران و ارتباط شنیداری با بقیه و یاصحبت کردن با خودمان و یا گفتگوهای ذهنی مان

      گفتگوهای ذهنی مان چون بر مبنای شنیده هست و دیده تا و یا بطور کلی اطلاعات ورودی داده شده به مغزمان هست همواره در جهت حفظ حالت موجود و بقای ما هست و با ایجاد ترس از تغییر نمیخواهد که وضعیت مان را تغییر بدهیم

      راه تغییر آن هم کنترل ورودی های ذهنی و دادن اطلاعات جدید همجهت با خواسته های مان هست

      من قبلا ادم پر حرفی نبودم و بیشتر با خودم فکر میکردم و گفتگو میکردم و الان بهتر شده ام و البته از بودن توی جمع‌ها نمیترسم و می‌روم و با افراد غریبه ارتباط برقرار میکنم

      قبلا (ده سال قبل) خیلی گفتگو های ذهنی داشتم و حرفهای نگفته و داستان سازی زیادی داشتم و با خودم حرف میزدم و فکر میکردم که وقتی فلانی این را گفت کاشکی اینجوری جوابش را میدیدم و بعد اون هم این را میگفت و بعد هم من این را میگویم و …و یکدفعه به خودم می آمدم و میدیدم که ساعت‌های زیادی مثلا جلوی تلویزیون روی مبل لم داده ام ولی نه متوجه شدم چجوری زمان گذشته و نه متوجه شدم که چه فیلمی پخش شده است!

      حالا الان بهتر متوجه میشوم که اون گفتگوهای ذهنی از جایگاه بی ارزشی بوده است از این جایگاه که من عزت نفس نداشتم و اینجوری با صحبت با خودم، داستان سازی میکردم

      نتیجه تمام اون افکار هم احساس قربانی شدن بود و بلافاصله هم خداوندی که سریع الحساب هست به طریقی جواب من را میدهد و اتفاقات و شرایطی برایم رقم میزد که اون احساس را بیشتر تجربه کنم تمام اون گفتگوهای ذهنی نتیجه ترس و یا غم و حسرت را در پی داشت

      مثلا رییسم بهم حرفی میزد و یا شرکتی قسمتی از پولم را نمیداد و همیشه هم راننده ای بود که جلوی من بپیچد و اعصابم را بهم بریزد

      توی کامنتهای قبلی ام نوشتم که وقتی با خودم به صلح رسیدم و احساس ارزشمندی ام افزایش پیدا کرد برخورد رییسم چقدر با من بهتر شد

      ولی همیشه اون داستان سازی بود تا اینکه یکدفعه خیلی هدایتی به ارتباط بین داستان سازی و اتفاقات زندگیم رسیدم و تلاش کردم کمتر اینکارو بکنم ولی تا زمان دوره لاغری موفقیت چندانی در این زمینه نداشتم

      در طی دوره لاغری با ذهن و با اموزشهایی که یاد گرفتم و منفی باف درونم را شناسایی کردم و این گفتگوهای ذهنی بسیار کمتر شد

      در طی یکسال اخیر و با توجه به تغییرات ناهمسو با خواسته هایم، ( بیکار شدن و دنبال خانه گشتن)  تلاش زیادی داشتم که به این گفتگوها جهت بدهم با یادآوری دوره لاغری با ذهن و دوره های دیگر بخصوص چهار قسمت اول دوره اصلاح پر خوری و اشتها :

      متوجه شدم که اصلا توانایی مبارزه با اونها را ندارم و اینکه متوجه شدم ذهن مون در یک لحظه فقط می‌تواند به یک موضوع فکر کند و اگر که افکار در جهتی که میخواهم نیست آگاهانه آنها را تغییر بدهم

      تمرینی که من برای خودم در نظر گرفتم مرور خاطرات خوب بود، ( فکر کنم این را استاد در یکی از فایلای رایگان گفتند) و حتی اینکارو با همسرم انجام میدیدم و با هم از خاطرات جالب و یا مشترک و نیز خنده داری که با هم داشتیم تعریف میکردیم و میخندیدیم و اونوقت فشار نجواها کمتر میشد

      مثلا یادم هست که در تمرین نوار زمان نوشته بودم که من می‌روم لب ساحل و باد به لابلای موهایم می وزد و نسیم ملایم دریا پوست بدنم را نوازش میکند و موج های آرام دریا به پاهایم برخورد میکنم و انگشتانم شن های ساحل را لمس میکند و کیف میکنمبارها و بارها این را خوانده بودم و احساس کرده بودم و بعد هم به این خواسته ام رسیدم و این را طی مسافرتهایی تجربه کردم

      وقتی نجواهای ذهنی که بهم میگفت تو نمیتونی ، تو بی عرضه ای، تو نتوانسته ای خانه بخری، تو کار نداری و … بهم فشار می آورد من تلاش میکردم که اون صحنه تا را به خاطر بیاورم و خیلی بهم کمک میکرد و البته فقط تلاش میکردم که فکر جدیدی وارد ذهنم کنم برای دقایقی موفق بودم ولی بعد بلافاصله نجواها بر میگشت

      چون شنیده بودم که نجواهای ذهنی را با منطق باید خاموش کرد، بعد از کاهش وزن من قسمتی از کمربندم را بریده بودم تا اندازه ام بشود و انرا کنار مانیتورم قرار داده بودم و هر موقع فشار نجواها زیاد میشد که تو نمیتونی، من بهش قسمت بریده شده کمربندم را نشان میدادم و میگفتم ببین این که دیگه دروغ نیست من خودم اینقدر کاهش وزن داشتم و این تکه بریده شده واقعی هست! اگر یکبار شده باز هم می‌شود! ببین من به غیرقابل باور ترین خواسته ام که لاغری بود رسیده ام پس به بقیه هم میرسم.

      من تنهایی رانندگی میکنم و به سر کار می‌روم و توی راه فایلهای رایگان را گوش میدهم این اواخر وقتیکه فشار نجواها بخاطر شرایط کاری ام زیاد شده بودند تصمیم گرفتم موقع رانندگی با خودم حرف بزنم و چون توی این دوره زندگی با کمک خداوند بودم از همون جملات استفاده میکردم و بلافاصله مثال های از زندگی خودم و بقیه را با صدای بلند برای خودم بیان میکردم نمیدانم چقدر با صدای بلند بیان کردن مفید بود ولی تمرین کردم که اگر تپی ذهنم با خودم حرف بزنم بلافاصله فکرم بسمت ناخواسته هست منحرف می‌شود ولی اگر بلند بلند با خودم حرف بزنم فکرم براحتی بسمت ناخواسته برنمیگردد و مدت زمان بیشتری به چیزی غیر از نجواهای ذهنی فکر میکنم که این عالی است.

      برای جملات مثبت هم من خیلی نمیتوانستم بصورت مداوم آنها را تکرار کنم و همیشه یادم میرفت ولی این چند وقته از همین جملاتی که توی دوره یاد گرفته ام با یادآوری مثال برای خودم بیان میکنم

      دقیقا الان یادم آمد، مثل میثاق نامه که بارها میخواندم ولی احساسی بهم دست نمیداد تا اینکه دوست و همراه و هم مسیر عزیزمان سرکار خانم الهام خضرلو پاسخی به یکی از کامنتهای من در دوره لاغری نوشتند که توانسته بودند ذهنشان را بخوبی کنترل کنند و من بعد از خواندن پاسخ ایشان ، میثاق نامه را خواندم و یکی از جملات آن دقیقا همین مضمون کنترل ذهن بود

      اونجا خیلی هدایتی تصمیم گرفتم بعد از خواندن هر جمله ای از میثاق نامه یک الگو و یا مثال از زندگی خودم و یا اطرافیانم در روزهای قبل را با خودم مرور کنم و به جرات میتوانم بگویم که اینکار تاثیر بسیار عالی داشت

      اتفاقا همین الان کامنت نوشتن را متوقف کردم و رفتم پیام ایشان را دوباره پیدا کردم و خواندم که در روز دوشنبه هفته سوم دوره لاغری با ذهن برای من نوشته بودند و الان دوباره تصمیم گرفتم که این شیوه را بکار ببرم

      راجع به قدرت کلام من خیلی تمایل داشتم که توسط دیگران تایید بشوم و اصلا یک گروه شخصی توی تلگرام تشکیل داده بودم که پیام های صوتی که افراد برایم ارسال کرده بودند و از من تعریف کرده بودند را اونجا ذخیره کرده ام و هر وقت از نظر احساسی کم میارم اون فایلها را گوش میدهم .این راهکار چندین بار خیلی کمکم کرده است

      راجع به مثالهایی از زندگی خودم که راجع به موضوعی صحبت کرده ام و اون اتفاق افتاده است می‌توانم همون مواردی که در تمرین زمان نوشته ام را بگویم مثل دوچرخه سواری رفتن کنار ساحل و …

      راجع به ارتباط بین اتفاقات زندگی و نوع کلامی که بکار میگیرم هم برای موارد ناخواسته نوشتم که داستان سازی میکردم و برای موارد خواسته هایم هم می‌توانم به اطمینان قلبی ام اشاره کنم برای قبولی در کنکور و یا مهاجرت و یا پیدا کردن کاراونهایی که واقعا ایمان داشتم که رخ میدهد را با اطمینان به همسرم بیان میکردم

      من همیشه بعد از خواندن متن هر جلسه تمامی کامنتها را میخوانم و بعضی از نکات آنها را یادداشت میکنم و مخصوصا بعد از توصیه استاد این خواندن کامنتها باعث شده که دستاوردهای دوستانم را تحسین و تایید کنم و یکجورایی بصورت منطقی نجوا‌های ذهنی ام را خاموش کنمچون تنها راه ساکت کردن نجواها با دلیل و منطق هستاین کامنت خواندن هر زمانی میتواند باشد مخصوصا وقتی که جایی منتظر هستم

      مثال باران فوق العاده عالی بود وقتی تمام پارامترهای لازم برای بارش باران آماده بشود هیچ انسانی و هیچ نیرویی نمیتواند جلوی باران و این اراده خداوند را بگیرددر مورد بارش نعمتهای الهی به زندگی مان هم همینگونه هست وقتی پارامترهای مورد نیاز برای دریافت نعمتها را به حد کافی در وجودتان برسانید دیگر مهم نیست که چه شغلی داری در کجای این کره خاکی ساکن هستی و چه جنسیت و یا دینی داری ، هیچ پارامتری نمیتواند مانع دریافت نعمتی بشود که ورود آن به زندگیم از طرف خداوند امر شده است

      این موضوع قانون بدون تغییر خداوند هست

      برای خودم مثالهایی زدم از زندگی خودم که واقعا احساس لیاقت درونی داشتم برای رسیدن به خواسته ام و دسترسی به اون را کاملا قابل لمس میدیدم و اون خواسته براحتی وارد زندگیم شد مثل مهاجرت مثل قبولی در کنکور و یا خرید ماشین جدید و مثالهایی هم پیدا کردم از زندگی خودم و اطرافیانم که هرچقدر زور زدم و تقلا کردم از خواسته ام دور شدممثلا برای پیدا کردن کار در اینجا ، من خیلی مصاحبه کاری رفتم ولی موفق نبودم و بعدها فهمیدم که من باید ابتدا فرهنگ کاری اینجا را یاد میگرفتم و بعد براحتی کار پیدا کردم و الان پس از تجربیات زیادی که کسب کرده ام دارم به افراد مختلف یاد میدهم که چجوری کار پیدا کنند

      تمرین بارش نعمت الهی عالی بود مانند تمرینی که برای رسیدن به رویای سطح سوم و تمرین عالی آن در دوره لاغری انجام دادیمکاملا اون لحظات را احساس کردم و لمس کردم

      توی کامنت دوست عزیزی هم مطلب زیر را خواندم که خیلی به درک بهترم کمک کرد ولی متاسفانه اسم ایشان را فراموش کرده ام«… سیستم دنیا طبق ارتعاش ما کار میکند. ارتعاش ما مساوی است با شدت احساسمون .ارتعاش افکار ما نیست. ارتعاش  ظاهر اعمالمون نیست. احساسیه که پشت افکار و اعمالمون وجود داره. واسه همین ظاهر عمل مهم نیست، نیت مهم است. نیت همون احساسه. پس وقتی به چیزی با احساسمون توجه میکنیم دنیا برامون میاردش….»

      طبق این موارد بالا یاد جمله ای از یکی از اساتیدم افتادم که میگفتند« قصد و نیت صد در صد و راه صفر درصد » یعنی نیت و قصد مون مهم هست و مهم نیست که چجوری به اون خواسته میرسیم و راه روش رسیدن به اون خواسته وظیفه خداوند هست و ما فقط باید قصد و نیت و احساس مون را خوب و الهی نگه داریم

      بیصبرانه منتظر قسمت های بعدی هستم

      منتظر خبرهای عالی من باشید

      شاد و رو به رشد باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم رمضاني
      1403/01/16 16:07
      مدت عضویت: 1262 روز
      امتیاز کاربر: 22000 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,625 کلمه

      سلام خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز 

      برای تحقق خواسته هامون باید از همه توانایی که داریم همسو و همجهت با خواسته هامون استفاده کنیم 

      صحبت کردن یکی از راههای ارتباط با دیگران و تخلیه انرژی هست و به دو شکل انجام می‌شود 

      یکی از طریق کلام برای ارتباط با دیگران 

      و دیگری فکر کردن درباره موضوعات مختلف که شخصی انجام میشه 

      گفتگوی کلامی و ذهنی روی هم تاثیر میزاره 

      آن چیزی که بر زبان میاریم روی افکار ما تاثیر میزاره و اون چیزی که بهش فکر می‌کنیم روی کلاممون تاثیر گذار هست و در نهایت روی احساس ما تاثیر میزاره و فرکانس ما روی جهان مادی تاثیر گذار هست 

      و خداوند پاسخ احساس ما رو از طریق جهان هستی میده 

      انسان خالق زندگی خودشه یعتی در هر لحطه با احساسش داره باعث همزمانی هایی که تجربه میکنه میشه 

      من هم یادمه که وقتی با این موضوع آشنا شدم فکر کردم صحبت کردن من تاثیر داره روی نتایجم بنابراین سعی کردم صحبتم رو اصلاح کنم ولی یواش یواش که وارد سایت تناسب فکری شدم متوجه شدم این افکار و باورهای ما هستند که نتایج زندگیم رو رقم میزنن 

      و یاد گرفتم که باید احساسم رو مثبت کنم ولی احساسم با همون افکار و نگرش قبلی نمیتونست بهتر بشه و قدم به قدم یاد گرفتم که اول باید نگرشم رو به خداوند و جهان هستی و خودم تغییر بدم و این درک چند سال طول کشید 

      هر چقدر که نگرش صحیح بیشتری درباره خداوند در ما ایجاد بشه خودبخود نگرشمون راجع به زندگی تغییر میکنه و آرامش درونی بیشتری پیدا می کنیم خودبخود افکار و کلام ما به سمت مثبت میره 

      خداروشکر میکنم که در مسیر زیبای تغییر هدایتم کرد و من دارم در این مسیر کشیده میشم و ادامه میدم و افکار و نگرش های خودم رو درباره خداوند تغییر میدم و خودبخود با خداوند همسوتر میشم و احساس بهتری رو تجربه میکنم 

      واقعا چقدر برام ملموسه مثال درباره چاقی 

      یه زمانی تلاش میکردم با رژیم و ورزش و اجبار و محدودیت لاغر بشم و نتیجه ای هم نداشت ولی الان با ادامه دادن  تناسب فکری ،تمایلاتم خودبخود تغییر کرده ،من سعی کردم افکار و باورهای اشتباهم رو شناسایی و اصلاح کنم و نتیجه این شد که خودبخود تمایلات و رفتارم تغییر کرد و چند روز پیش که سیزده بدر بود و انواع خوراکی ها ،من خوب رفتار کردم بدون هیچ اجباری و محدودیتی !

      و شب با احساس رضایت از عملکردم خوابیدم ولی چند سال قبل همیشه در این شرایط با عذاب وجدان و احساس نارضایتی روبرو بودم چون رفتار پرخوری داشتم !

      و حتی اون موقع که رژیم میگرفتم و به زور میخواستم رفتارم رو تغییر بدم در صورتی که ذهنم چاق بود ،همش منتطر بودم دیگران بگن لاغر شدی ولی الان در ارامش و صلح با خودم هستم و فقط دارم روی ذهنم کار میکنم و منتطر نیستم کسی بهم بگه لاعرتر شدی از خیلی ها شنیدم که لاغر تر شدی و تازه نظرم به جسمم جلب شد وقتی توی آینه قدی خونه مادرم خودم رو دیدم متوجه شدم که بله من لاغرتر شدم اونم پاهام که همیشه چاقتر از قسمت‌های دیگه بدنم بودن و حس خوب لاغری   رو  باز هم تجربه کردم 

      من در وجودم احساس می کنم ‌که من هم لایق تناسب اندام و سلامتی هستم و این تاثیر آگاهی بر تغییر افکار و نگرش من و تغییر عادت‌هام و رفتارم و در نهایت متناسب تر شدن جسمم هست 

      ما باید حواسمون به گفتگوهای درونیمون که نشأت گرفته از باورهامون هست ،باشه 

      باید یاد بگیریم مدام ورودی مثبت به ذهنمون بدیم و ورودی های منفی رو کم وکمتر کنیم تا بتونیم راحتر گفتگوهای ذهنیمون رو کنترل کنیم 

      و من متوجه شدم از وقتی که دارم دوره های بی‌نظیر استاد عزیز رو کار میکنم چقدر گفتگوهای ذهنی مثبت تری دارم 

      امروز وقتی از جلوی خونه نوسازی رد میشدم تو ذهنم مرور شد که چقدر خواسته ام به من نزدیکه فقط چند قدم باهاش فاصله دارم و مرور ذهنی داشتم که تو پولش رو نداری و باز هم در ذهنم مرور شد  ،ارزش من از خواسته هام بیشتره ،خداوند منو ارزشمند خلق کرده و دنیا رو قبل از ورود من برای لذت و آسایش من خلق کرده و خواسته من جزئی از جزئ هم برای خداوند به این عظمت نیست 

      و وقتی یه ماشین رو نزدیکم دیدم که خواسته من بود باز هم در ذهنم گفتگویی مثبت شروع شد که ببین خداوند مشتاقتر از منه که من خواسته ام رو تجربه کنم 

      گفتگوی مثبت ذهنی مون که حس خوبی رو برامون به دنبال داره همسو با خدای بینهایته 

      من از درون دارم با خداوند همسو میشم و اونوقته که خداوند طبق قوانین ثابت جهان هستی منو به سمت خلق خواسته ام هدایت میکنه و من هم با اطمینان قلبی پیش میرم و تجربه اش میکنم 

      من سپاسگزارم نعمت های الهی ام هستم و ایمان دارم خداوند به تغییرات من پاسخ میده و نعمت‌های بیشتری رو وارد زندگی من میکنه همونطورهمونطور که تا الان پاسخ هایی مبنی بر تغییراتم رو بهم داده ،تناسب اندام ،احساس بهتر،آرامش بیشتر،اشتیاق به تجربه کردن و شرایط مالی بهتر و داشتن درآمد از هنرم 

      بهترین مکان مکان برای تقویت ایمان و عقیده درست همیم جاست ،دیدگاه دوستان عزیزم که پر از تجربه های خودشونه، پر از حال خوبه،پر از نتایج خوبه و جایی هست که میتونیم باورهای اشتباهمون رو هم شناسایی کنیم و بهمون ثابت میشه که تغییر نگرش باعث تغییر در نتایج میشه و حضور خداوند رو میشه حس کرد 

      تمرین :

      ۱_ من هم وقتی شنیدم که کلامم تاثیر زیادی روی زندگیم داره سعی کردم از جملات مثبت استفاده کنم و خوب هم این کار سخت بود و هم اینکه فایده چندانی هم نداشت وقتی درون من پر از آشوب بود و یواش یواش وقتی تو دوره های عالی استاد شرکت کردم تمرکزم از روی کلامم اومد روی افکار و احساسم و سعی  کردم حال خوب واقعی داشته باشم و این مستلزم داشتن نگرشی صحیح بود که شروع به کار کردن روی ذهنم کردم و قدم به قدم کمی در نگرشم تغییر ایجاد  شد و گفتگوهای درونی من به سمت مثبت حرکت کرد و هر چه بیشتر در مسیر تناسب فکری ادامه میدم نگرشم و کلامم امیدوارانه تر و مثبت میشه 

      ۲_مثالها:

      خواهرم که عاشق نوزاد هست و همیشه راجع به نوزادا صحبت می‌کرد و دختراش بزرگ شدن بازم دوست داشت داشتن نوزاد رو تجربه کنه ولی سخت باردار میشد ولی باردار شد و حتی دوست داشت دوقلو داشته باشه که خودش میومد می‌گفت به ما و فیلم‌هایی مربوط به جنین دو قلو میدید و خلاصه این شد که صاحب یه دوقلوی دختر و پسر خوشگل شد 

      همکار همسرم (اتشنشان بودن )که همیشه می‌گفت من شهید میشم و اسم منو میزارن روی ایستگاه آتش نشانی و در یک همزمانی که رفته بودن ماموریت لحظاتی اکسیژن به ایشون نرسید و بهشتی شدن و اسمشون رو هم گذاشتن روی ایستگاه آتش نشانی 

      مادرم که مدتی از فروش خونه شون و جابجایی از تهران به کرج صحبت میکردن و این اتفاق افتاد و ایشون نقل مکان کردن در صورتی که پدرم به اینکار تمایلی نداشت 

      دخترم که مدتی از داشتن گوشی صحبت می‌کرد و گوشی بهش هدیه داده شد 

      ۳-من خیلی پر حرف نیستم ولی مثل همه انسانها مدام گفتگوهای ذهنی دارم که از وقتی متوجه شدم حال خوبم چقدر مهمه به گفتگوهای ذهنیم دقت میکنم و اونجایی که حالم رو بد میکنه سعی میکنم یه طوری متوقفش کنم ادامه ندم و گفتگوهای مثبت رو جایگزینش کنم و متوجه شدم برای قوی‌تر شدن در این موضوع باید در مسیر تناسب فکری ادامه بدم و استمرار داشته باشم و نگرشم رو تغییر بدم تا در کنترل افکارم موفق تر عمل کنم 

      ۴_مدتها در مورد خونه سه خوابه فکر میکردم و حرف میزدم تا طی همزمانیهایی پولش و امکان جابجایی برام مهیا شد و تونستم خونه سه خوابه رو بسیار راحت رهن کنم 

      من همیشه راجع به انواع لباسها صحبت میکردم و فکر میکردم و همیشه هم لباس هدیه میگرفتم ،هم با موقعیت‌هایی همزمان میشدم که لباس‌های متنوع میخریدم و همیشه تجربه لباس‌های متنوع دارم 

      من خیلی راجع به کیف های قلاب بافی صحبت می‌کردم، فیلم میدیدم ،فکر میکردم و همزمان شدم با یادگیریشون و الان برای مشتری هام انواع کیف و جامدادی میبافم و لذت میبرم 

      و موارد مثبت و منفی زیادی برای خودم و دیگران یادم اومد که کلام و فکر باعث اتفاقات شده

      ۵_اصلاحات در کلام 

      گاهی راجع به خرید خونه افکار منفی دارم که باید اصلاحش کنم که البته توی این مدت که در دوره زندگی با کمک خداوند هستم تونستم به افکار مثبت تبدیلش کنم 

      در مورد انرژی کم و خستگیم و گاهی بیماری صحبت کردم و فکر کردم که باید سعی کنم اونا رو هم متوقف کنم و از جایگزین مثبتش استفاده کنم که خداوند منبع خیر و خوبی و سلامتی هست و تنها چیزی که میتونه به من بده سلامتی هست و انرژی زیاد هست و باید بیشتر به دنبال آدم‌های سالم و پرانرژی باشم و اونا رو برای خودم مثال بزنم 

      در مورد کمبود درآمد صحبت و فکر می‌کنم گاهی که اونم داره کمتر میشه خداروشکر ،سعی میکنم از آگاهی های جدید استفاده کنم از صفات خداوند که فراوانی هست ،گسترش و پیشرفت جهان هستی هست و منی که مخلوق خداوند و جزئی از این جهان رو به پیشرفت هستم و خداوند به من توانایی خلق کردن هر اون چیزی رو که میخوام داده و باید با افکار و احساسم فرکانس مثبت له جهان هستی ارسال کنم و با گوش دادن به الهامات خداوند در مسیر پیشرفت و دریافت فراوانی های بی نهایت حرکت کنم 

      برای چند لحظه چشمام رو بستم و باران نعمتهای الهی رو دریافت کردم چقدر احساس خوبی پیدا کردم لذت بردم ؛خونه مورد علاقه ام با دیزاین جذاب که خیلی راحت انجام شده بود و رانندگی با ماشین دلخواهم و درآمدم که بیشتر شده بود و من در ارامش و حس خوب هر چیزی رو که دوست داشتم تجربه میکردم و همه و همه بسیار راحت خلق شده بود و با حس خوب رضایت از خداوند مهربانم که مشتاقانه منو هدایت و حمایت کرده تا خواسته هام رو خلق و تجربه کنم سپاسگزاری کردم 

      خدای فراوانی ها ،بینهایت سپاسگزارم 

      استاد عزیز بینهایت سپاسگزارم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آزیتا
      1403/01/12 21:23
      مدت عضویت: 1690 روز
      امتیاز کاربر: 6648 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 842 کلمه

      بایاد ونام خدا

      با درود و سلام به دوستان نازنین

      من به قدرت کلام خود ایمان دارم

      تا قبل از آشنایی با مباحث قدرت ذهن همیشه فکر می کردم اون چیزی که مهمه کلام و صحبتی هست که بیان می کنیم برای همین هم تو صحبت کردن خیلی تلاش می کردم از جملات مثبت استفاده کنم.

      گاهی حتی به اطرافیان هم تذکر می دادم که منفی حرف نزن،منفی نباش، مثبت فکر کن،اما همون مواقع بازم تو خلوت و تنهایی خودم گفتگوی ذهنیم روی چیزای منفی فقط مانور می داد.

      اگه یه مسئله یا مشکلی داشتم می رفتم چهارتا جمله مثبت می نوشتم و فکر می کردم کارم درسته.درحالی که صبح تا شب تو ذهنم درگیر اون موضوع بودم.تازه وقتی شب می خواستم بخوابم چند بار دیگه مرورش می کردم و هر دفعه هم کلی براش سناریو ذهنی می نوشتم که اینجا باید اینو می گفتم یا این کارو می کردم و خلاصه همش درگیری ذهنی داشتم.

      یادمه تو یکی از فایلهای رایگان استاد توصیه کردن شبا قبل از خواب تمام ذهنیات خودتونو بنویسید هرچیزی که ذهنتونو مشغول می کنه و خودتونو تخلیه کنید منم یه مدت انجام دادم و واقعا برام مفید بود موقع خواب دیگه درگیری ذهنی در مورد مسائل روزمره نداشتم.

      الان که بیشتر با مباحث ذهنی آشنا شدم متوجه شدم که اون چیزی که مهمه حس و حال درونی هست و ربطی به کلام نداره.

      احساسات نشانگر دقیقی است که آیا اکنون در مسیر درستی هستم یا خیر، وقتی احساس خوبی نسبت به زندگی ندارم یعنی مسیر را اشتباه می روم و اگر این احساسات منفی را ادامه بدم جهان نتیجه این فرکانس منفی را در قالب اتفاقات بد چون برخورد نامناسب اطرافیان، تصادف، شکست مالی، بیماری و هر شرایط ناهماهنگ دیگر به من نشان میدهد.

      بنابراین ما باید خیلی نسبت به احساساتمان متعهد باشیم، باید یاد بگیریم در کوتاهترین زمان ممکن احساساتمان را به جهت مثبت هدایت کنیم.سپاسگزاری کنیم. به زیبایی ها توجه کنیم.جملات امیدبخش تکرار کنیم.تنفس عمیق داشته باشیم.هرگز گله و شکایت نکنیم، تا احساسات منفی بر ما غلبه نکند و فرکانس های غالب ما مثبت باشد و جهان شرایط خوب و عالی را به زندگیمان وارد کند، همه ما لایق یک زندگی آرام، شاد و فوق‌العاده هستیم.

      سیستم دنیا طبق ارتعاش ما کار میکند. ارتعاش ما مساوی شدت احساسمون .

      ارتعاش افکار ما نیست. ارتعاش  ظاهر اعمالمون نیست. احساسیه که پشت افکار و اعمالمون وجود داره. واسه همین ظاهر عمل مهم نیست، نیت مهم است. نیت همون احساسه. پس وقتی به چیزی با احساسمون توجه میکنیم دنیا برامون میاردش. اما ممکنه ساعت ها یا روزها تصاویری توی ذهنمون داشته باشیم بدون هیچ حس خاصی, و‌ بگیم: ” من اینهمه مثبت فکر میکنم، چراهیچی‌ نمیشه

      علتش اینه که: پشتش احساس خوبی نیست. در بیشتر مواقع احساسی هم اگه باشه حس حسرته نه لذت،حس غم هست نه شادی، حس فقر هست نه ثروت،حس بیماری هست نه سلامتی. 

      پس دنیا هم همجنس همون احساسات رو به صورت شرایط، اتفاقات، فرصت ها و آدمها وارد زندگی ما می کنه. و چیزهایی رو در زندگی تجربه می کنیم که قبلا ارتعاش احساسیش رو ارسال کردیم.اگر بتونیم مدام احساس شاد و خوبی داشته باشیم شرایط و اتفاقات به صورتی رقم می خورد که تجربه شاد و لذت بخشی داشته باشیم

      بی شک تو زندگی خیلی از ماها این گفتگوهای ذهنی هست که اتفاقات رو برامون رقم میزنه ولی در ظاهر امر میخوایم با کلام فقط مثبت باشیم.

      وقتی زمستون میشه همسرم همیشه نگران بچه هاست که مدرسه میرن و خیلی توصیه می کنه مواظب خودتون باشین مریض نشین چون فلان بیماری اومده  و اتفاقا همیشه اولی مریض میشن در حالی که قبلش مشکلی نداشتن انگار یه جورایی بهشون هشدار بیماری رو میده که منتظرشونه.

      پسرم وقتی وسیله ای رو میخواد خیلی راحت در موردش حرف میزنه و یه جورایی انگار تو ذهنش داشتن اونو حس می کنه و به نظرم خیلی بهتر و راحت تر از ما به اون خواسته میرسه.(مثل داشتن پلی فور و گوشی همراه خودش)

      گاهی که مشکلی بین خودم و همسرم پیش میاد من مدتها در مورد اون مسئله درگیری ذهنی دارم و خیلی در موردش فکر می کنم گاهی خیلی منفی و خلاصه حس و حالمو بد می کنم  ولی وقتی با همسرم صحبت می کنم می بینم اون اصلا فراموشش کرده و راحت تر باهاش کنار اومده باید روی این مسئله بیشتر کار کنم تا بهتر بتونم کنترلش کنم.

      اگه من تا الان به خواسته هام نرسیدم بزرگترین مانعش ذهنیات خودمه و این که پارامترهای لازم برای جذب اون خواسته رو نتونستم در وجود خودم ایجاد کنم تا کن فیکون برام انجام بشه و راحت دریافتشون کنم.

      از وقتی توی این دوره شرکت کردم و با خوندن چند باره هر متن استاد که واقعا یه منبع بی نظیر از آگاهی و اطلاعات ناب هستش و خوندن نظرات دوستان هم مسیر خیلی بهتر متوجه اشتباهاتم در قوانین جذب میشم. 

      انتهای این مسیر پر از روشناییه و من منتظرم تا خبر خوشحال کننده خودمو همین جا به اشتراک بزارم.

      من به قدرت کلام خود ایمان دارم.

      خدایا سپاسگزارم برای بارش بی انتهای رحمتت برای تمام فرصت ها و نعمت هایی ‌که در اختیارم قرار دادی .

      تمرین بارش نعمت الهی رو میخوام هر شب برای خودم انجام بدم تا بیشتر و بهتر از این همه نعمت بهره مند بشم. خدایا شکرت🙏🌸

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار منیره.ف
      1403/01/07 01:33
      مدت عضویت: 1680 روز
      امتیاز کاربر: 10491 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 49 کلمه

      قدرت کلام در واقع همان نجواهای ذهنی و باورهامون است وقتی من باور ندارم و استرس دارم که مثلا پسرم در کنکور رتبه خوبی نمیاره اگر با کلامم بگم تو بهترینی بی فایدس

      استاد ایا استزس من باعث میشه روی روتد درس خوندنش تاثیر بزاره و کدهش بده راندمانش رو

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5961 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 36 کلمه

        سلام و درود
        اگه استرس رو از طریق کلام و عملکرد انتقال بدی و فرد مقابل آگاهی مقابله با استرس رو نداشته باشه و از عملکرد شما استرس در وجودش شکل بگیره قطعا تاثیر می ذاره.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Reza
      1403/01/01 23:40
      مدت عضویت: 420 روز
      امتیاز کاربر: 17846 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 635 کلمه

      کنترل کلام و بخصوص کنترل ذهنم برای من شبیه به انواع رژیم ها و ورزش ها برای لاغری تشبیه شد

       هر چه قدر تلاش کنم حواسم باشه کجا چه کلامی به زبان بیارم و یا اینکه بخوام به جنبه های منفی فکر نکنم بازم ذهن کار خودش را میکنه چون به روش دیگه ای آموزش دیده و تربیت شده

      یادم میاد حدود ۲ سال پیش همراه مادرم توی ماشین بودم در اون موقع هم با اموزش های ذهنی آشنایی پیدا کرده بودم و میدانستم که باید مراقب ورودی هام باشم یک مسافت ۱ ساعته را باید رانندگی میکردیم که به مقصد برسیم 

      اصولا اینطور هست که وقتی چند نفر یکجا هستند برای اینکه ارتباط بر قرار کنند باید از یک موردی و یا موضوعی حرفی زده بشود 

      در این راستا هم مادرم شروع کرد به صحبت کردن و از هر دیاری صحبت میکرد که یکدفعه شروع کرد به روایت خاطره ای از حدود ۳۰ سال پیش از اتفاقی که بین چندین برادر در آشناها بر سر موضوعی و اختلافی که بینشون افتاده برام تعریف کردن 

      که همون لحظه بهشم گفتم ادامه نده این چیزی نیست که من بخواهم بشنوم و حتی اگاهی در موردش داشته باشم ولی در ذهن مادرم این بود که بذار برات تعریف کنم که تجربه اش را داشته باشی که همچین اتفاقی برای تو نیوفته و حواست جمع باشه 

      بهش گفتم با تعریف این داستان اولین کاری که میکنی باعث میشی ذهنیت من با برادرم خدشه دار بشه و نگاهم نسبت بهش با شک و تردید بشود.

      ما از این طریق باعث گفتگوهای درونی خودمون میشیم

      سر منشا گفتگوهای درونی از این نوع ورودی های بیشتر هست چون رواج بیشتری دارد

       بخاطر اینکه ذهن امادگی اینطور مطالب را دارد و آماده برخورد با این جور مسائل

       ولی وقتی از همین روش و آموزش  ذهن در روند مثبت و تحسین اقدام کنیم و خودمون، خودمون را پرورش بدیم هزار درصد به سمتی هدایت میشیم که میتونیم در گفتگوهای درونی مون هم به اتفاقات خوب توجه کنیم و راهکارهایی برای پیشرفت و موفقیت برای خود ایجاد کرد 

      تا این لحظه تونستم ذهنم را یاد بدهم به اتفاقات به سمت زیبایی هاش و تحسین نگاه کند بجای دیدن منفی

       سوال کند چه درسی برایم دارد اگاهی هام را با خودم تکرار کنم و بسبار برایم قشنگ تر دارد میشود

       درست هست در محیط اطرافم بسیار هستند که توجه اونها بر حاشیه ها هست و برای من شرایط به سمتی قرار میگیره که توجه من بر خودم و اگاهی ها و زیبایی ها معطوف میشه

      برای مثال امروز ۱۴۰۳.۰۱.۰۱ روز اول عید دعوت بودیم خوته پدر خانومم خوب بعد نهار بساط غیبت جور شد و من خودم را از محیط دور کردم و در اتاقی دیگر و هدفون توی گوش اموزش هام را دنبال کردم و توجهی به اون بحث و اون جمع نکردم که بعد از گذشت نیم ساعت همسرم خودش داوطلبانه ازم درخواست کرد که الان بحث همه داغه تو هم که با اینجور جمع ها ارتباطی نداری برو خونه استراحتی کن یا فایل هات را راحت گوش کن و موقع شام بیاو این از کارهای خداوند هست که وقتی در مسیر باشی از همه طرف برات شرایطی محیا میکنه که بیشتر و بیشتر خودت را قوی کنی پس هر چقدر من برای خودم ارزش قایل بشم جهان این ارزشمندی را چندین برابر به من برمیگردونه و من با کنترل ورودی هام و هدایت گفتگوهای درونی ام خودم با قدرتمند میکنم 

      وقتی با گفتگوی درونی در جهت انچه بهم احساس خوب میدهد در کلام هم شروع میکنم زیبا سخن گفتن و اینطور سخن گفتن باعث مهارت من در فن بیان میشود باعث میشود نگرش من به نعمت های خداوند بیشتر و بیشتر بشود و به رفتار و اعمال من میانجامد و هر چقدر من ادامه بدهم تبدیل به شخصیت من میشود 

      پس بجای اجبار خودم بر شرایطی که بخواهم منجر به حال بد و احساس بد من شود تمرکز بر شخصیت و ذهنیتم در جهت اموزش هام و مدیریت انچه باعث احساس خوب در من میشود  

      ۱۴۰۳.۰۱.۰۱

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سکینه
      1403/01/01 21:10
      مدت عضویت: 242 روز
      امتیاز کاربر: 4250 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 346 کلمه

      بنام خداوند یکتا وقدرتمند

      سلام خدمت استادعزیزوتمام دوستان گلم در این سایت فوق العاده

      خداوند هدایتگر را سپاس بابت حضورم در این جمع صمیمی 

      من به قدرت کلام خود ایمان دارم

      نگرشی که من درمورد کلام داشتم وفقط گفتگوی کلامی روزانه ام را کلام میدونستم ودر این مدت کوتاهی که با مباحث جذب کمی آشنا شده بودم تازه داشتم سعی میکردم تا مثبتش کنم وهربار هم یادم میرفت وبعدش کلی خودمو سرزنش میکردم که چرا از کلمات منفی استفاده کردم که به لطف خدا واستاد عزیزم برام روشن شد که کلام دونوع هست وگفتگوی ذهنی با خودمون هم نوعی کلام هست که به دلیل اینکه زیاد با خودمون فکر میکنیم وحرف میزنیم خیلی مهم هست وما باید این گفتگوی ذهنی را کنترل کنیم که اونوقت کلام ما خود به خود بدون اینکه زجری بکشیم کلاممون مثبت میشودخدایا بابت این آگاهی سپاس

      ما باآگاهیهای صحیح در مورد خداوند وخود وجهان هستی آرامش همیشگی را در درون خود ایجاد میکنیم واین آرامش باعث تغییر رفتار وشخصیت ما میشود ودر نتیجه خداوند با ایجاد هم زمانیهای مادی باعث تغیر ودگرگونی در زندگی ما میشود ،با کنترل ورودیهامون میتونیم افکارمون ودر نتیجه نگرش ورفتارمون را تغییردهیم ،من به خاطر گفتگوهای ذهنی منفی که دارم متاسفانه بعضی وقتا بی دلیل از نظر دیگران ،زود عصبی واخمو میشوم در صورتی که در ذهن خودم هزاران دلیل دارم برای ناراحتیم واین من واطرافیانم را خیلی آزار میدهد وخدارو شکربا آموزه های استاد عزیزم کمی بهتر شدم ووقتی این جوری میشم مدت زمان کمتری توی این حس میمونم وسعی میکنم با کلام درست خودمو آرام کنم باید بیشتر روی خودم کار کنم  از خداوند واستاد عزیزم بینهایت سپاسگزارم که راه درست را به ما نشان میدهند ومن کاملا حس میکنم که نسبت به خود قبلیم چقد آرامتر وبهتر شدم واز لحاظ تناسب اندام هم هر کس منو میبینه میگن رژیم گرفتی واعتماد به نفسم هم زیاد شده وبیشتر به خودم اهمیت میدم وخودمو دوست دارم ،من در این مسیر میمانم تابه لطف خدا واستاد عزیزم شخصیت خودم را اصلاح کنم ،ممنونم استاد که در تمام جنبه ها نه تنها لاغری به فکر ماهستی ومارو پرورش میدهید 🙏🙏🙏

      پیروز وسربلند باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 8 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار rastegar.moradzadah
      1402/12/29 23:06
      مدت عضویت: 1179 روز
      امتیاز کاربر: 5757 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,566 کلمه

      بنام خداوند بخشنده ومهربان

      سلام خدمت استاد عزیز ودوستان هم مسیرم

      گام 15     از دوره زندگی با کمک خداوند

      برای تحقق آرزوهایتان باید از همه توانایی های خود در یک جهت استفاده کنید

      برای تحقق خواسته ها باید قدرت ذهن وقدرت کلام

      همسو باشند 

      چطور می شود قدرت ذهن وقدرت کلام را همسو کرد؟ 

      ما دو نوع صحبت داریم 

      صحبت کردن کلامی وصحبت کردن ذهنی

      صحبت کردن یکی از مهم ترین وپر کاربردترین راه های برقراری ارتباط با دنیای پیرامون است

      صحبت کردن کلامی از طرق  کلام وبا استفاده از کلمات جملات با دیگران ارتباط برقرار می کنیم

      اما صحبت کردن ذهنی از طریق فکر کردن درباره  صورت می گیره این نوع صحبت کردن به صورت شخصی وما در گفتگوی ذهنی هم جای خودمان  وهم طرف مقابل گفتگو حرف می زنیم

      ♦️میزان گفتگوی ذهنی انسان ها به مراتب بیشتر

      از میزان گفتگوی کلامی آن هاست

      به همین دلیل که میزان گفتگوی ذهنی بیشتر است برای اصلاح کلامی باید روی صحبت کردن ذهنی متمرکز شویم

      ♦️گفتگوی کلامی و ذهنی بر همدیگر تاثیر مستقیم می گذارند

      زمانی که با کلام با دیگران ارتباط برقرار می کنیم یا

      چیزی با کلام از آنها دریافت می کنیم بر گفتگوی ذهنی ماتاثیرمستقیم دارد واز طرف دیگر آنچه در 

      ذهنمان با خودمان مرور می‌کنیم بر واکنش های ما در گفتگوی کلامی تاثیر می گذارد

      🌷آنچه در ذهن مرور می کنیم یا بر زبان می آوریم براحساس ما ودر نهایت بر فرکانس وجود ما در جهان مادی تاثیر می گذارد

      ♦️چون خداوند از طریق جهان هستی در زندگی ما تعقیرات الهی را وارد می کند سیستم جهان هستی را به شکلی قرار داده که بتواند پاسخگوی همه انسان ها باشد

      در سراسر دنیا میلیاردها انسان زندگی می کنند که هرکدام گویش وزبان مخصوص خود را دارند وهمه این انسان ها وهمه از طریق قانون منظم وبدون تعقیر جهان هستی اداره می شوند اینجا برای ما واضح می شه که خداوند زبان خاصی نداره یا مسلط به زبان این همه انسان نیست نه به این معنی که خداوند قادر به تسلط به زبان ها نمی تواند باشد بلکه به این معنی است که راه ارتباط بین انسان وخداوند زیان نیست  بلکه احساس است 

      احساس بین تمام انسان ها مشترک است ویک واکنش مشابه را بین همخ ایجاد می کند

      معنی اینکه می گویند انسان خالق زندگی خودش است این است که هراسان با هر قدرت کلامی ودر هر مکانی در حال ایجاد احساس در وجودش می باشد واین احساس توسط خداوند از طریق همزمانی های جهان مادی در زندگی او تجلی می شود

      خداوند سواد خواندن ونوشتن ندارد به همین دلیل آنچه از زبان ما خارج می شود را متوجه نمی شود 

      بلکه احساسی که در هنگام سخن گفتن در ما شکل می گیرد را دریافت می کند برای همین راه حل مناسب برای بهبود قدرت کلام این است که به صورت ناخودآگاه کلام خود را اصلاح کنیم تا در زمان صحبت کردن به شکل خودبه خودی از کلمات مناسبی استفاده کنیم

      چگونه قدرت کلام خود را در جهت تحقق خواسته هاو ساختن سرنوشت اصلاح کنیم؟ 

      ابتداباید از طریق دریافت آگاهی مناسب نگرش های صحیح درباره خداوند وجهان هستی در وجود خودمان در دنیای مادی کسب کنیم هرچقدر نگرش صحیح ما درباره خداوند بیشتر در وجودمان   ایجاد شود ما خودبه خود نسبت به زندگی نگرش مثبتی پیدا می کنیم واز این طریق  آرامش درونی پیدا می کنیم واز درون احساس آرامش وشادی پایداری داریم وقتی به آرامش درونی رسیدیم ونگرش ماهم نسبت به خداوند مثبت شد دیگر به صورت خودبه خودی قدرت کلام ما ورفتار ماهم به شکل مثبت تعقیر می کند بدون اینکه لازم باشد به صورت آگاهانه دنبال انتخاب واژه های مثبت برای گفتگو باشیم

      اگر بخواهیم افکار و رفتار خود را در جهت همسو شدن با قدرت خداوند اصلاح کنیم باید به جای تمرکز بر تعقیرجملات در گفتگوها بر اصلاح افکار و نگرش های درونی خود درباره خداوند ومساعل زندگی تمرکز کنیم

      🌺آگاهی که دریافت می شود ابتدا بر تعقیر افکار، 

      سپس نگرش ودر نهایت تعقیر رفتار اثر می گذارد و

      نتیجه زندگی را رقم می زند

      به دلیل اینکه صحبت کردن ذهنی بیشتراز صحبت کردن کلامی در انسان ها صورت می گیرد باید بر اصلاح گفتگوی ذهنی خود تمرکز کنیم به این صورت که در خلوت خود وقتی در حال فکر کردن به موضوعات مختلف هستیم وبا خود گفتگو می کنیم افکار منفی ونا امید کننده را به افکار مثبت  وامید وار کننده تعقیر دهیم

      🌷خداوند از طریق همزمانی هایی که در جهان مادی ایجاد می کند به احساس غالب ما در زندگی پاسخ می دهد

      چه چیزهایی بر احساس ما تاثیری گذارد؟ 

      ابتدا گفتگوی ذهنی وسپس گفتگوی کلامی وبعد

        اطلاعاتی که از طریق دیداری شنیداری وارد مغز خود می کنیم

      همان طور که زمانی که پارامترهای طبیعی هم سو با

      بارش باران شود هیچ نیروی انسانی، هیچ دولت وقانونی قادر به جلوگیری از بارش باران نخواهد بود

      در مورد بارش نعمت ها در زندگی هم جهان به همین صورت عمل می کند زمانی که پارامترهای دریافت ونعمت ها به حد کافی در سطح افکار و نگرش شما ایجاد شود بارش نعمت در زندگیتان آغاز می‌شود 

      ♦️هیچ نیرویی غیر از شما قادر به جلوگیری از بارش نعمت در زندگی تان نیست

      ♦️هیچ پارامتر دنیایی نمی تواند مانع دریافت نعمتی شود که ورود آن به زندگی شما از طرف خداوند امر شده است

      عبارت جادویی کن فیکون به معنای باش! پس موجود می شود به صورت سلیقه ای از طرف خداوند انجام نمی شود بلکه دقیقا بر اساس سیستمی است که از قبل نوشته شده برای همیشه ثابت است

      🌺اگرتا کنون  خواسته‌هایتان را در زندگی تجربه نکرده‌اید فقط به این دلیل است که نمی‌دانستید یا نتوانسته‌اید پارامترهایی لازم برای دریافت آن نعمت را به حد نصاب امر خداوند برای کن فیکون برسانید

      تمرین=

      1_به نظر من قدرت کلام نقش بسیار مهمی در زندگی ما وارتباط ما با دیگران دارد ومن چون اکثر اوقات روز تنها هستم وکسی نیست باهاش صحبت کلامی داشته باشم بیشتر صحبت کردنم به صورت ذهنی هست وتجربه کردم هر زمان گفتگوی ذهنی من منفی بوده وهمش در کلنجار بودم به شدت در صحبت کردن کلامی تاثیر گذاشته قدرت کلام به راحتی می تونه نتیجه یه بحث کاملا دوستانه رو به جدال بکشه وبرعکس ضرب‌المثل کم گویی گزیده گوی چون در خیلی خوبه اگه بهش عمل کنیم  صحبت کردن اگه گزیده شده انتخاب بشه کلامی که از دهان خارج می شه مثل در وگوهر با ارزش خواهد بود

      2_من خودم همیشه نگران سلامتی دخترم هستم اونقدر بهش تذکر می دم فلان چیز رو نخوری فلان لباس رونپوشی فلان جا نری همیشه ایام سال مریضه هرچی بیشتر مراقبش هستم بیشتر مریض می شه مثلا می گم تو مدرسه بستنی نخوری اگه بخوری گلوت درد می گیره واونم می خوره ونتظره گلوش درد بگیره وهمیشه هم این اتفاق می افته

      کلام اگه بارش منفی باشه واقعا اثرات منفی بر ما می گذاره وبرعکس سخت ترین کلمات اگه با لحن مثبت وکلام مثبت به زبان جاری بشه اثراتش مثبته مثلا وقتی از بچه ای تعریف می کتی وکارش رو تحسین می کنی دفعه بعدی کارشو بهت انجام می ده  من وقتی دخترم برگه آزمون‌ رومیاره نشونم می ده اشتباه داره اگه بهش بگم آفرین بیشترشون رو درست نوشتی یا سوال سخت هارو درست جواب دادی دفعه بعدی اشتباهاتش کمتره

      3-همسر من آدم کم حرفیه وخیلی کم گفتگوی کلامی داریم خیلی پیش اومده سر موضوعی اختلاف پیدا کردیم چون گفتگوی کلامی نداشتیم من در خلوت خودم مدام راجب اون بحث صحبت ذهنی داشتم مدام جدال می کزدم خودم از طرف خودم حرف می زدم وجای اونم جواب می دادم یا از طرف اون صحبتی طرح می کزدم به صورت ذهنی وخودم جوابش رو می دادم واین کار رو تا وقتی اون برمی گشت خونه ادامه می دادم واین باعث می شد به محض اینکه همو می دیدم تا اون یه حرف ساده می زد من تمام گفتگوی ذهنی طول روز رو پیاده می کزدم  گاهی اون تعجب می کزد می گفت من دین حرفو نزدم یا من همچین منطوری نداشتم ولی من با خودم راجبش حرف زده بودم وبه نتیجه هم رسیده بودم ام مدتیه این کار رو گذاشتم کتارچون واقعا نتیجه صحبت کردم ذهنی بر تمام گفتار ورفتار من تاثیر می زاشت وبرام عادت بدی هم شده بود جالبه لذت می بردم از این کار وبرای خودم دلسوزی می کزدم ب خودم حق می دادم شاهد می تراشبدم بحث های گذشته رو یادآوری می کزدم  اما الان بعد بحثی که پیش بیاد سعی می کنم اصلا صحبت ذهنی نداشته باشیم این جور وقتا اگه گفتگوی کلامی باش خیلی از با گفتگوی ذهنی کم می کنه سوتفاهم برطرف می شه

      من الان وقتی از همسرم عصبانی می شم وحرفی می زنه که برافروخته میشم واکنش نشون نمی دم وبا خودم می گم اینم برای خدا آدم ارزشمندی من نباید ارزش اونو با کلام بدی پایین بیارم خدا اینجوری بیشتر راضی.و اینکه خوبی هاشو برای خودم یادآوری می کنن وبعدش می گم اینم آدمه جایز الخطاست ومثل منه من خودمه این روش خیلی بهم کمک کرده وافعا

      وقتی از کار دخترم عصبی می شم زود واکنش نشون نمی دم با خودم می گم خدایا ازت ممنونم که بهم فرزندی دادی. الان سالمه داره تو خونه من نفس می کشه ورشد می کنه ومنم سالمم می تونم کاراشو انجام بدم خودشم بزرگ بشه این رفتارش درست می شه الان طرز فکرش هنوز بچگانس باید بهش ارزش بدم نه با کلام بد بی ارزشش کنم این روش هم خیلی بهم کمک کرده

      تمرین آخر خیلی هیجان انگیزه وقتی چشمامو بستم وبارش نعمت های خداوند رو دیدم احساس سپاسگزاری از این خالق بی نظیر بند بند وجودم رو در برگرفت وبه سبکی پری در هوا شدم

      خدای خوبم از وقتی هدایتم کردی به مسیر تعقیر زندگی حضورت رو در کنارم احساس می کنم وهر لحظه بیشتر وبیشتر عاشقت می شم داشتن خود تو فقط خودت رو داشتن نهایت خوشبختی است 

      هزاران هزار بار ازت سپاسگزارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهره
      1402/12/28 16:45
      مدت عضویت: 293 روز
      امتیاز کاربر: 8210 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,017 کلمه

      به نام خدای مهربان ،خدای احساسها 🥰❤🙏🙏🙏

      باسلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همراهم 🙋‍♀️😍❤

      گام ۱۵ :من به قدرت کلام خود ایمان دارم 

      برای تحقق آرزوهایم باید از همه توانایی های خودم در یک جهت استفاده کنم منظورم از توانایی خاصی نیست همین قدرت کلام ذهنی و زبانی من هستش وقتی با احساس مثبت یا منفی من همراه باشه یا معجزه برام خلق می کنه یا مشکلات،حالا فهم ودرکم نسبت به کلام ام چقدر متفاوت تر از گذشته ام شده بله من در گذشته بیشتر  از کلام ام برای نرسیدن به خواسته هام استفاده می کردم و نمی دونستم خودم جلوی خلق آرزوهایم رو گرفتم و از ابزار کلام در مسیر نادرست استفاده می کردم کلام ذهنی وزبانی من منفی بود 

      واز زمانی که با قانون جذب آشنا شدم فهمیدم

       کلام تو اعصای معجزه آسای توست واز کلام تو ،تورا حکم می کنن 

      خیلی برام شنیدن این مطلب  تاثیر گذاشت و سعی می کردم کمتر حرفهای منفی بزنم خوب پیش می رفتم ودیگران نا خودآگاه باعث میشدن منهم از کلام منفی استفاده کنم ولی بعدش متوجه میشدم وجلوی کلام ذهنی مو می گرفتم تا اینکه فهمیدم باید جلوی نجواهای ذهنی رو بگیرم و اونهم یک نوع کلام هست که به مراتب از کلام زبانی بیشتر اهمیت داره وقتی با خودم در مورد مسائل ناجالب روز مره صحبت می کنم یا به دیگران فکر کرده و صحبت می کنم چقدر حالم بد میشه ونا خودآگاه باعث واکنش نامناسب با اطرافیانم میشوم پس کلام زبانی وذهنی برهم تاثیر می گذارن

      من بیشتر وقتها برای رسیدن به خواسته ای پا فشاری می کنم و دوست دارم به خواستم برسم ولی با قدرت کلام درباره شرایط واحساسات مخالف خواسته ام صحبت می کنم رسیدن به آرزو رو با مشکل مواجه می کنم مثلا درباره سلامتی کامل بدنم رو می خوام وبا کلام میگم سلامتی برام دور از دست رسه علم هنوز درمانی برام نداره یا پولش کجا بود ولی اکنون فهمیدم باید برای رسیدن به خواستم باید کلام ذهنی وزبانی مو همسوبرای رسیدن به خواستم کنم باید به خداوند ایمان داشته باشم 

      برای لاغری ام، ایمان و انتظارم تناسب اندام هستش و کلام ذهنی وزبانی من فقط مثبت انتظارم لاغری در بدنم هستش خدارو شکر در این موضوع کلام ام ذهنی وزبانی ام  مثبت تر  امیدوارانه تر هستش حالت باید در مورد هر خواستهای همین کار رو کنم 

      از قدرت کلام خود همسو با قدرت ذهنتان برای تحقق آرزوهایتان استفاده کنید 

       صحبت کردن یکی از راه های تخلیه انرژی انسان هاست

      حالا این انرژی خوب باشه یابد باشه به خودمون بستگی داره که در ذهن مون چی میگذره اگه در آرامش و امید و توجه به خدا باشه پس انرژی که از ما تخلیه میشه مثبت و آرامش دهنده برای دیگران هم میشه واگر این انرژی منفی و ترس و حقارت باشه وقتی تخلیه میشه به شکل خشم و عصبانی بودن جلو می کنه وانرژی منفی رو به اطرافمون پراکنده می کنه 

      به نظرم صحبت کردن من بیشتر ذهنی هستش چون من بیشتر در خانه تنها هستم وبا خودم زیاد حرف می کنم و گاهی مثبت و گاهی منفی هستش وقتی مثل در ذهنم کلام های مثبت مرور میشه   در کلام زبانی هم بیشتر کلمات مثبت و امید بخش بکار می برم ولی وقتی صحبت ذهنی من منفی وخودم سر زنش می کنم و همسرم رو ودیگران رو در کلام و احساسم بکل منفی شده وباعث ایجاد بحث هم میشه پس باید هم بیشتر مراقب  کلام ذهنم وورودیهایم باشم وهم مراقب کلام زبانی ام 

      خداوند به انواع زبانهای که انسان ها خلق کردن تا ارتباط بر قرار کنن در جهان کار نداره خدا با احساس ما انسان ها کار داره اگر در هنگام صحبت با خودت ودیگران حس خوبی داشته باشی از طرف خدا حس خوب رو بیشتر تجربه می کنی واگر حس بدی در زندگی داشته باشی احساس بد رو جذب می کنی  چون جهان آفرینش با سیستم احساس کار داره نه با زبان ،منم وقتی با احساس بالا از خداوند در خواست کردم نتیجه گرفتم و ایمان دارم خدا بامن ومن رو به خوبی ها هدایت می کنه امروز برای سلامتی می خواستم چیزی بخرم  دوباره وارد مغازه شدم چقدر تحقیق و چقدر آقا فروشنده بزرگوارانه من رو راهنمایی می کرد ولی به دلیل نوسانات دلار  ، چون قیمت با دلار بود وهر بار قیمت خیلی بالا میرفت ومن نمی تونستم مارک خوبی رو با هزینه ای که داشتم تهیه کنم نتونستم بخرم فروشنده گفت بعد از عید قیمت ثابت شده و روی قیمت واقعی اش ارائه میشه می تونی بعدا بخری ومن هم در اون لحظه آرامش رو دریافت کردم  ودر دلم گفتم خدا با من هستش من با اراده خدا همسو میشوم شاید شفای کامل من در راه هستش و احتیاج به خریدن اون وسیله نخواهد شد بعد وقتی از مغازه آمدم بیرون آنقدر حالم خوب بود که انگار اون کالا رو خریده بودم اصلا ناراحت نبودم قلبم آرام و شاد شروع به خرید در بازار کردم ودر ذهنم همش مرور میشد احتمال زیاد هستش که من عمل موفقیت آمیز رو انجام خواهم داد و شفایم در راه است خداوندا شکرت 

      وقتی از سایت فاصله می گیرم ویا روی خودم کار نمی کنم به صورت واضح تر مشاهده می کنم چقدر ذهنم سراغ حرفهای بی ربط میره و چقدر منفی تر میشه ولی روزی که شروع به دریافت آ.گاهی ها هستم چقدر حالم بهتر شده و چقدر صحبت های که با خودم می کنم مثبت تر هستش واقعا استاد وقتی در توضیحات تکمیلی اشاره به کلام کردین که وقتی ما چیزی رو با کلام خودمون می خونیم چقدر در ما اثر فوق العاده تری داره تا شنیده چیزی ،وقتی یک آگاهی رو با زبان ذهنی خودم می خونم بیشتر در وجودم اثر می گذاره ازتون سپاس گذار هستم استادمهربانم سال پر از شادی و خوشبختی براتون آرزو  دارم 

      حالا بیشتر در مورد کلام مثبت فهمیدم که نمیشه من همیشه مراقب باشم که چه کلام بکار ببرم که انرژی مثبت تری داره واین کار خیلی سخت هستش و رها می کردم واکنون فهمیدم وقتی نگرشم به کلام عوض شه و آگاهی های بهتر رو دریافت کنم و ادامه بدم نا خودآگاهم خودش از کلام مثبت استفاده می کنه باید بیشتر در این مسیر باشم تا نتیجه عالی رو کسب کنم

        خدا با شکرت برای هدایت 😇🙏🙏🙏

      استاد سپاس گذار تون هستم 🥰🙏🙏🙏

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1402/12/28 03:30
      مدت عضویت: 323 روز
      امتیاز کاربر: 7137 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 938 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و مهربانم و دوستان گرامی 

      من قبل از آشنایی با مباحث قانون جذب و قدرت ذهن، حقیقتا چیزی در مورد قدرت کلام نمیدونستم و دقیقا مثل ۹۹ درصد جامعه از کلامم علیه خودم استفاده میکردم. و دقیقا اینجوری بودم که تا صبح چشممو باز میکردم گفتگوی ذهنی من بشدت منفی بود و اصلا نمیتونستم کنترلش کنم و اینقدر پیش میرفت که بشدت رو رفتارم و واکنشم به اطرافیانم تاثیر میذاشت و من در اکثریت قریب به اتفاق موارد واقعا اخمو بودم.خودمم نمیدونستم که همین حالت چهره من واکنشی نسبت به کلامم که در ذهنم تکرار میشد، بود.

       با آشنا شدنم با مباحث قانون جذب در مورد قدرت کلام شنیدم اما دقیقا نمیدونستم خب حالا چطور باید اصلاح بشه. میگفتن در مورد خواسته هاتون صحبت کنید اما اییینقدر نگرش های منفی داشتم که وقتی در مورد خواسته هامم صحبت میکردم حالم بشدت بد میشد.و نمیدونستم چرا اینجوری هستم با خودم میگفتم منکه در کلام دارم در مورد خواسته هام صحبت میکنم پس چرا حالم هر بار بدتر میشه. این سوال بی جواب همیشگی من بود. اما از وقتی با سایت شما آشنا شدم ، بعد از مدتی حس کردم وقتی صبح ها از خواب بیدار میشم افکار منفی هجوم نمیارن و من مدام دیگه اونارو تکرار نمیکنم.شب ها با حال خوب  و آرامش میخوابم و صبح ها بیشتر اوقات حالم خوبه تا جایی که زودتر بیدار میشم. متوجه شدم حالت اخم دیگه مثل قبل تو چهره ام نیست.

      تا اینکه وقتی مدام فایل های قسمت های مختلف رو گوش میدادم بخصوص فایل های مربوط به رهایی از افکار منفی متوجه شدم که بله نگرش من نسبت به خودم و خداوند و اطرافیانم و جهان داره تغییر میکنه تا اینکه این جلسه رو خوندم دقیقا قدرت کلام رو متوجه شدم استاد.

      استاد من فکر میکنم ما در کل طول شبانه روز به جز مواقعی که خواب هستیم در حال گفتگوی ذهنی هستیم مگر اینکه با استفاده از صوت مون بخوایم نطق کنیم تکلم کنیم و الا بقیه مواقع ما در حال استفاده از کلام هستیم اما در ذهن خودمون. درسته از صوت استفاده نمیکنیم اما صدای کلام خدمون رو مثل حالت آگاهی دریافت میکنیم مثل زمانی که خوابیم و داریم خواب میبینیم ما توی خواب بیشتر اوقات تکلم نمیکنین و اطلاعات رو بصورت آگاهی میفهمیم من فکر میکنم صدای گفتگوی ذهنی مثل همین حالته و ما در واقع در کل ساعت بیداری مون در حال استفاده از کلام هستیم.

      ما یه بحثی رو در اصول فقه و حقوق داریم به نام طریقیت و موضوعیت. حالا با این تفاسیر من اینجوری برداشت کردم که استفاده از حروف و صوت برای تکلم موضوعیت نداره بلکه طریقیت داره یعنی حروف و صدای ما وسیله ای هست برای بیان اون محتوای اصلی افکارمون در واقع موضوع اصلی محتوای فکری ماست که بصورت کلام درمیاد .کلام اولین وسیله ایه که محتوای فکری مارو معرفی میکنه و برای ما قابلیت درک رو پیدا میکنه .حالا این کلام دو نوعه یا در درون ذهن ما اتفاق میوفته که ما با گوش جسم اونو نمیشنویم بلکه با روحمون دریافتش میکنیم درکش میکنیم و نوع دوم کلام با استفاده از بعد مادی و فیزیک ماست در واقع گفتگوی درونی با در بعد غیرماده و غیرفیزیکی ما جریان داره و نوع دوم با بعد مادی و فیزیک ما خودشو نشون میده.

      حالا این کلام فکر مارو نشون میده و اثری که بر جا میذاره ما با کلام احساس تولید میکنیم کلام مولد احساس هست. هر دو نوع کلام  مولد احساس هست و احساس هم راه ارتباطی ما با جهان و منبع انرژی هست. پس برای بهبود ارتباطمون با جهان به طوری که بتونیم در جهت خواسته هامون با جهان تعامل داشته باشیم باید از کلام همسو با خواسته هامون استفاده کنیم.

      اما با توجه به اینکه کلام نمودِ افکار هست راهکار درست اینه که ما افکارمون رو تغییر بدیم .افکار چگونه تغییر میکنن؟ با کنترل ورودی! ما ورودی مناسب به ذهن میدیم و با ورودی مناسب، افکارمون هم تغییر میکنن با تکرار افکار نگرش در ما شکل میگیره و در نهایت کلام ما هم لاجرم در جهت افکار و نگرش های ما شکل میگیره چون ما به این نتیجه رسیدیم که کلام نمودِ افکار و نگرش های ماست.در واقع اگر بخوایم تصویر افکارمون رو متوجه بشیم شِمای افکارمون رو بشناسیم از کلاممون بخصوص گفتگوی ذهنی میتونیم متوجه بشیم چون همه افراد هیچوقت در ذهن خودشون نمیتونن به خودشون دروغ بگن اون گفتگوی ذهنی واقعی ترین تصویر و شکلِ افکار ماست.

      _من در گذشته بشدت گله و شکایت میکردم بشدت با همه بحث میکردم و در ذهنم هم همیشه جنگ بود..استاد دقیقا وضعیت زندگی و روابطم با خانواده امم و دیگرانم همینطور بود و همیشه اتفاقای بد، معاشرت های بد، همزمانی های بد رو تجربه میکردم اما به تجربه برام ثابت شد که از وقتی وارد سایت شدم و بدون وقفه از فایل ها و نوشته ها استفاده کردم اول گفتگوی ذهنی من تغییر کرد و بعد تکلم من در بعد مادی هم تغییر کرد. استاد الان واقعا همزمانی های عالی و خوب برام رخ میده. و جریان زندگی من تغییر کرده و مطمئنم که حاصل تغییر نگرش من و به تبع کلام من هست و با آگاهی این جلسه ارزشمند متوجه شدم که میتونم بهتر از قبل درصدد اصلاح کلامم باشم و متوجه شدم که اصلی ترین و اولین قدم در اصلاح افکار و نگرش های منه که این مهم از طریق ورودی مناسب دادن به ذهنم اتفاق میوفته و خدارو هزاران بار شکر میکنم که سایت ارزشمند شما استاد عزیزم یک منبع غنی برلی بهبود افکارم هست.

      خدارو هزاران بار شکر میکنم که منو در مسیر دریافت این آگاهی های ناب قرار داد.

      استاد خداقوت بهتون میگم و ازتون بینهایت ممنونم بابت نوشته های عالی و قلم زیباتون که به قلب ما میشینه.

      خیلییی دوستتون دارم🌹🙏🏻

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fatmhadly85
      1402/12/27 14:04
      مدت عضویت: 1183 روز
      امتیاز کاربر: 5402 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 908 کلمه

      به نام خدایی که در این نزدیکیست ❤️

      سلام

      زندگی با کمک خداوند:گام پانزدهم : من به قدرت کلامم ایمان دارم

       تمرین آموزشی ✍️ 

      هر چیزی که در مورد آن فکر کنیم ، به زبان بیاریم و پیش بینی کنیم در زندگی مون به واقعیت تبدیل میشه به همین دلیله که باید مراقب افکار و کلماتی که به زبون میاریم باشیم 

      کلماتی که از دهان مون خارج میشن دنیایی دارن و هر کدام شون دنیای مارو میسازن 

      من خودم بیشتر کلام ذهنی دارم البته بیشتر قبلا این طور بودم یعنی تو ذهنم غوغایی بود از صبح که از خواب بیدار میشدم تا شب که میخواستم بخوابم مدام با خودم در گیر و در حال صحبت کردن بودم مثلا  اگه قبلش با کسی بحثم شده بود یا از حرف کسی خوشم نیومده بود دیگه   همش در ذهنم با اون شخص در حال حرف زدن و حتی دعوا کردن بودم و یا خودمو سرزنش میکردم چرا فلان جا که اون شخص اون حرف ناراحت کننده رو به من زد چرا من سر جاش نشوندمش و با خودم میگفتم دفعه بعد که دیدمش تلافی شو در میارم و حرفامو آماده میکردم که بهش بزنم و با خودم جنگ درونی داشتم حتی ناخودآگاه گریه میکردم به خودم میومدم می‌دیدم دارم آروم آروم اشک میریزم خلاصه همش درگیر بودم و دفعه دیگه که اون شخص و میدم سریع واکنش نشون میدادم و از دیدن اون شخص حالم بد میشد 

      باید مراقب افکار و گفتار مون باشیم کلمات قدرت خلق کردن دارند پس باید مراقب کلماتی که به زبون میاریم باشیم  چون تاثیر زیادی روی زندگی مون دارن مخصوصاً اگه زیاد تکرار بشن 

      باید عادت کنیم که درست فکر کنیم تا کم کم باورهای درستی داشته باشیم که بتونیم کلام درستی داشته باشیم اگه بخواییم که یک دفعه حرف های نادرست نگیم خیلی سخته شاید بتونیم چند روزی درست عمل کنیم اما بعدش ذهن اجازه نمیده چون از تغییر می‌ترسه و کاری می‌کنه که دوباره برگردیم سر نقطه اول پس باید قدم به قدم جلو بریم بنابراین اول باید باورهای نادرست رو پاک سازی کنیم و بعد باوهای درست رو جایگزین میکنیم 

      مثلاً من خودم این باور و داشتم که چاقیه من ارثیه خب هر چه قدرم که از انواع روشهای مختلف برای لاغر شدن استفاده میکردم نتیجه نمی گرفتم چون همیشه با خودم فکر میکردم و گفت و گوی درونی داشتم که خب حالا که چی من هر کاریم بکنم لاغر بشو نیستم با ژنتیک که نمی تونم مبارزه کنم و این افکار من تبدیل به کلام من میشدن به هر کس که می‌رسیدم تا حرف از چاقی و لاغری میشد میگفتم ما که شانس نداریم من هرچه قدرم تلاش کنم لاغر نمیشم چون چاقی من ارثیه و دیگران هم تایید میکردند و این همراهی دیگران مهر تاییدی بود بر افکار و کلام و درنتیجه باور من 

       و در این مسیر زیبا با آگاهی هایی که کسب کردم این باور نادرست من در هم شکسته و از ذهنم پاک شد و در عوض این باور جایگزین شد که چاقی ربطی به ارث و ژنتیک نداره چاقی به خاطر تکرار یه سری عادت ها و افکار و رفتار نادرست غذاییه و بعدش افکار من تغییر کرد و سپس کلام من عوض شد و بعد جسم من تغییر پیدا کرد 

      و یا بزرگان دین همیشه گفتن که نفرین نکیدچون به خودتون بر میگرده چون ناخودآگاه ما اصلا متوجه منظور ما نمیشه ، به کلید واژه توجه میکنه و هر چی که بگیم در در خودش ثبت وذخیره میکنه و اون غیر از ما کسی رو نمی‌شناسه و فکر می‌کنه که فقط ما در این جهان هستیم به خاطر همین هر چیزی که بگیم رو فقط برای خودمون خلق می‌کنه مثلاً وقتی به کسی بگیم الهی بمیری ، مردن یا چیزی مثل اینو فقط برای خودمون میخواد 

      من خودم زیاد شنیده بودم که وقتی کسی رو نفرین کنید مثل این می مونه که خودت جام زهر و بنوشی ولی منتظر باشی که اون شخص بمیره و نابود بشه زیاد معنی این عبارت و درک نکرده بودم ولی با آگاهی های که در این قسمت کسب کردم کاملا مفهوم این عبارت و درک کردم از این به بعد سعی میکنم که بیشتر حواسم به افکار و کلامم باشه و داشتن آرامش ذهنی یه شبه به دست نمیاد این کار نیاز به تکرار و تمرین داره 

      وقتیکه که ما مدام از کلمات و جملات  منفی یا نادرست استفاده کنیم ذهن و ضمیر ناخودآگاه مون ما رو یک شخص کوچیک می‌دونه که خودش و دوست نداره و مدام به خودش حرف های نادرست میرنه بنابراین در دراز مدت عزت نفس مون پایین میاد و یا اعتماد به نفس مونو از دست می‌دهیم پس مراقب افکار و کلام مون باشیم 

      در مورد تمرین آخر خیلی برام جالب بود چند لحظه چشمامو بستم و به بارش باران نعمت در زندگیم فکر کردم خیلی زیبا و رویایی بود 

      خودمو در حالیکه متناسب شده بودم و هیچ اضافه وزنی نداشتم و با اون وزن ایده‌آلم حس کردم که دارم در خونه خودم که خیلی زیبا و دوست داشتنی بود و اون ماشینی که مد نظرم بود گوشه حیاط پارک بود همسرم کسب و کارش حسابی رونق گرفته بود و همه مون صحیح و سالم و شاد و خوشحال داشتیم با هم زندگی میکردیم و اون آرامشی که مد نظرمه با تمام وجودم احساس کردم و خداوند همه اون چیزایی که میخوام بهم هدیه داد 

      من به زمان بندی الهی ایمان دارم و مطمئنم که به عهد و پیمانش وفادارترینه و اون آرامشی که میخوام و  لایقش هستم و حق الهیه منه خداوند به من هدیه میده و من سپاسگزار لطف و محبت خداوند هستم 

      استاد ممنون از زحمات تون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار اکبر
      1402/12/27 02:40
      مدت عضویت: 260 روز
      امتیاز کاربر: 1145 سطح ۲: کاربر متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 388 کلمه

      سلام به همراهان وهمفکران هم مسیرم 

      درابتدا احساس بینظیر خود وشور وشعف خودم را با همه عزیزان به اشتراک بگذارم که اتفاق بسیار عالی و معجزه آسایی را که نزدیک به یکستل درانتظارش بودم دقیقا امروز همراه با گام ۱۵ بوقوع پیوست خودبخود وبه لطف خدا وبسیار اسان وبی دردسر   اتفاقی که همه زندگی مالی ام رابزودی  ارتقا باورنکردنی خواهد داد بلطف خدا واستاد عزیزی که خدا درسر راهم قرار داد ومن را هدایت کرد 

      راستش از ابتدای این دوره صددرصد مطمئن بودم که همراه با این دوره این اتفاق خواهد افتاد وانتظارم این بود بی برو برگرد منتظرش بودم   خدایا شکرت  بواقع  جناب عطار روشن 

      بیتعارف قیمتی را نمیتوانستید برای این دوره درنظر بگیریید

      کسی توان پرداختش را نداشت  چون این اگاهی ها و این دریافت های روحانی واین احساس خوب از دریافت این دوره درواقع قیمتی ندارد  چون بینهایت قیمتی است همچون الماس نایاب 

      وبدانید تنها خداوند میتواند مزدواجر شما را پرداخت کند خوشا به سعادتتان که دستمزدتان را از پروردگاه الهی دریافت میکنید  وچه دستمزدی بالاتر از داشتن احساس خوب وآرامشی که قطعا نصیب شما خواهدکرد خداوند عزیز ونزدیک 

      من اصلا هیچ نگرشی درمورد این موضو عات نداشتم وقدرت کلام را درک نکرده بودم حتی  قدرت  کلام فیزیکی را چه رسد به قدرت کلام ذهنی   حالا که فکر میکنم   چه  اتفاقهایی زیادی که  در زندگی خودم واطافیانم بوفور دیدم که میگفتند واتفاق میافتاد ومتاسفانه اکثر قریب باتفاق   اتفاقهای بد و ناجور 

      وحالا درک میکنم که تازه کلام ونجوای ذهنی بسیار مهم تر وتاثیر گذار تر از کلام وصحبت فیزیکی است 

      ومیخواهم دراینجا متعهد بشوم که سعی کنم بیشتر اوقات مراقب گفتگوها و کلام خود مخصوصا درذهنم وباخودم باشم که این قطعا راز رستگاری وداشتن احساس خوب وآرامش درونی است 

      خدایا چه حس خوبی دارم چه آرامشی چه شادی واقعی درونی نصیبم شده به تمام خواسته هایم رسیده ام مانند 

      تو شده ام کافی است بگویم کن سپس میشود فیکون چه قدرتی نصیبم کردی واین ها فقط بخاطر اینست که فهمیدم تو همیشه هستی وتونزدیکی چه حسی چه آزادی خوبی دراین سحرگاه ( ساعت ۳صبح است ) انگار که بتو چسبیده ام نمیتوانم وصفش کنم    خدایا تورا پیدا کردم تو همیشه بودی 

      من نبودم خدایا چگونه انقدر امدی پایین وپیش منی یا من آمده ام بالا ونزد توام    سلام خداجان سلام

      همه درخواستهایم را دریافت کرده ام بابت همه اش سپاس اما آرامشی که بواسطه تو دارم بالاترین است سپاس سپاس

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 19 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 5961 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 29 کلمه

        سلام و درود
        از خواندن نوشته خوش احساس شما لذت بردم
        مبارکتون باشه
        آنچه تجربه می کنید نتیجه اشتیاق شما برای درک بهتر رابطه با خالق است.
        منتظر خبرهای عالی شما هستم👌

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زینب ندرلو
      1402/12/26 21:48
      مدت عضویت: 329 روز
      امتیاز کاربر: 4650 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 766 کلمه

      به نام خدای مهربان

       قدرت کلام

       اولین جمله که درباره قدرت کلام شنیده بودم این بود که از کلام تو بر تو حکم می‌شود

       بعصی وقتا یه حرفی میزدم بعد همسرم میگفت لفظ بد نیا و اگه اون اتفاق می‌افتاد  که دیکه هیچی می‌گفتیم بخاطر همون حرف 

      یعنی تو اتفاقات زندگی به مروز درک کرده بودم که این کلام خیلی تاثیر داره ولی نمیدونستم چطور کنترلش کنم 

      اوایل آشنایی با قانون سعی می‌کردم عبارات تاکیدی رو بگم و ضبط کرده بودم صدای خودم رو و بارها گوش میدادم اما دقیقا طبق گفته استادکلمات رو میگفتم کلی تو دلم آشوب بودو فایده ای نداشت و این کار رو نمیشد ابدی انجام داد

      یه جاهایی ایرپادم همراهم نبود یا مدام از گوشم  می‌افتاد و از همه مهمتر حس خوب نداشتم حس می‌کردم یه جور محدودیت و میگفتم چقدر کار کردن رو باورها سخته 

      درصورتی که مسیر باید راحت تر از این حرفا باشه

       ورودی های ذهن رو به خیال خودم کنترل کرده بودم اما میگفتم چرا پس آرامش ندارم و اونجا بود فهمیدم چقدر گفتگو های درونی من مهمتره

       یعتی اصلا انگار اصلی ترین حرفا رو از درون به خودم میگفتم تو گفتگو های کلامی به طاهر از کلمات خوب استفاده میکردم

      اما گفتگو های ذهنی من سرشار بود از افکار منفی چقدر خودمو سرزنش میکردم و اصلا حواسم به این گفتگو ها نبود 

      بعد از هدایت های خدا فهمیدم این گفتگو ها هم یکی از مهمترین ورودی های من البته به نسبت قبل کمتر شده بود ولی هنوزم زیاد بود و خدا شکر در این قسمت بهترین راهکار داده شد

      وقتی این گفتگو ها میاد با آگاهی هایی که در این دوره دارم یاد میگیرم دارم آرام آرام یاد میگیرم چطور کنترل کنم این گفتگو ها را

      وقتی به اتفاقات زندگیم نگاه میکنم میبینم جاهاییکه تونستم این گفتگو ها رو کنترل کنم نتایج خوب بود و هر جا نتونستم شرایط هم خراب شد این دو تا گفتگو رو هم تاثیر میزارن 

      وقتی تازه ازدواج کرده بودم بخاطر تفاوت های نگرشی با همسرم خیلی دچار مشکل می‌شدیم زندگی همش تنش بود الان  که اون گفتگو ها رو یه یاد میارم میبینم هیچ نقطه مثبتی توش نبودخوب انتطار اتفاقات مثبت هم نمیشد داشت هرچا میرسیدم کلامی هم از اون شرایط میگفتم و کار رو خراب تر می‌کردم 

      از یه جایی به بعد بخاطر یه اتفاقی گه افتاد و یه جمله ای که خوندم ک در من تاثیر زیادی گداشت و اون جمله این بود که تو نمیتونی کسی رو تغییر بدی خودت رو تغییر بده 

      گفتم من خودمو تغییر میدم اون موقع هیچی از قوانین نمیدونستم ولی کاریکه کردم این بود دیگه اگر ناراحت میشدم از همسرم میگفتم قرار من خودمو تغییر بدم مدام این جمله رو میگفتم و خودم رو مشغول یه کاری میکردم و چند تا نکته مثبت از همسرم پیدا کرده بودم و هر وقت میخواستم ازش صحبت کنم ازاونجا یاد آوری می‌کردم 

      با خوندن این متن قشنگ اون موقع ها برام یاد آوری شد که هر وقت بحثی میشد و گفتگو ها میرفت به این سمت که تو ارزشی برای همسرت نداری همسرت خیلی یی مسئولیت

       من سریع نکته مثبتش رو به خودم میگفتم و میگفت در عوض اینو دارهو به خودم میگفتم زینب تو کاری به اون نداشته باش دیدی که چند سال تلاش کردی چیزی جز دعوا نصیبت نشد کاری نداشته باش جوری شده بود که وقتی اینا رو میگفتم بیخیال همه چیز میشدم و من برای این رابطه کاری نکردم خودش آرام آرام درست شد 

      دو سال پیش برای مستقل شدن قدم برداشتم اولش خوب بود اما بعد یه مدت انگیزه من کم شد چرا؟کلام منفی که به خودم گفتم و هیچ وقت برای اینکه تبدیل کنمش به مثبت کاری نکردم یعنی به تازگی فهمیدم 

      چون تلاش میکردم کلی افکاری مثل اینکه تو نمیتونی استعداد نداری کار تو نیست قدرت زیادی دادم و بیشتر تکرار کردم و نتیجه شد ناامیدی من تو اون کاراین کلام ذهنی تو گفتار من تاثیرمیزاشت میگفتم زینب تو میتونی 

      ولی اگه ۲ بار میگفتم میتونی

       ۵۰ بار میگفتم نمیتونی خب  آیامیتونم  اینحا توقع نتیجه خوب داشته باشم؟

      زبانی که میتونم با جهان وخدا ارتباط برقرار کنم فقط احساس 

      همیشه برام سوال بود یعنی خدا عرب ها رو دوست داره که قرآن رو عربی نازل کرده چرا من فارس زبانم ولی باید عرب دعا کنم بعد همیشه دوست داشتم فارسی بخونم فارسی حرف بزنم فارسی دعا کنم ولی یه حس عذاب وجدان داشتم چون میگفتن بدعت تو دین خیلی گناه داره

      باید کلمات رو درست هم تلفظ کنی و اگه اشتباه بگیدگناه 

      ولی خودم میدیدم هر جایی از ته دلم فارسی دعا میکردم و احساس فقر به خدا احساس عجز و ناتوانی در مقابل خدا میکردم معجزه ها شروع می‌شد و همیشه فکر‌می‌کردم به خاطر نذر هائیکه کردم ولی در واقع احساس من درگیر میشد و زبان این جهان احساس که  کلمات میتونه روش تاثیر بزارهاگ‌ تا الان به بعصی از خواسته هام نرسیدم‌بخاطر اینه که نتونستم پارامتر های لازم برای دریافت این نعمت رو به حد حساب برسونمفقط باید ادامه بدم تا این پارامترها به حد حساب خود برسهاونموقع است که باید فقط از بارش باران در زندگیم لذت ببرم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار rastegar.moradzadah
      1402/12/26 15:22
      مدت عضویت: 1179 روز
      امتیاز کاربر: 5757 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,567 کلمه

      بنام خداوند بخشنده ومهربان

      سلام خدمت استاد عزیز ودوستان هم مسیرم

      گام 15     از دوره زندگی با کمک خداوند

      برای تحقق آرزوهایتان باید از همه توانایی های خود در یک جهت استفاده کنید

      برای تحقق خواسته ها باید قدرت ذهن وقدرت کلام

      همسو باشند 

      چطور می شود قدرت ذهن وقدرت کلام را همسو کرد؟ 

      ما دو نوع صحبت داریم 

      صحبت کردن کلامی وصحبت کردن ذهنی

      صحبت کردن یکی از مهم ترین وپر کاربردترین راه های برقراری ارتباط با دنیای پیرامون است

      صحبت کردن کلامی از طرق  کلام وبا استفاده از کلمات و جملات با دیگران ارتباط برقرار می کنیم

      اما صحبت کردن ذهنی از طریق فکر کردن درباره  مساعل روز مره صورت می گیره این نوع صحبت کردن به صورت شخصی وما در گفتگوی ذهنی هم جای خودمان  وهم طرف مقابل گفتگو حرف می زنیم

      ♦️میزان گفتگوی ذهنی انسان ها به مراتب بیشتر

      از میزان گفتگوی کلامی آن هاست

      به همین دلیل که میزان گفتگوی ذهنی بیشتر است برای اصلاح کلامی باید روی صحبت کردن ذهنی متمرکز شویم

      ♦️گفتگوی کلامی و ذهنی بر همدیگر تاثیر مستقیم می گذارند

      زمانی که با کلام با دیگران ارتباط برقرار می کنیم یا

      چیزی با کلام از آنها دریافت می کنیم بر گفتگوی ذهنی ماتاثیرمستقیم دارد واز طرف دیگر آنچه در 

      ذهنمان با خودمان مرور می‌کنیم بر واکنش های ما در گفتگوی کلامی تاثیر می گذارد

      🌷آنچه در ذهن مرور می کنیم یا بر زبان می آوریم براحساس ما ودر نهایت بر فرکانس وجود ما در جهان مادی تاثیر می گذارد

      ♦️چون خداوند از طریق جهان هستی در زندگی ما تعقیرات الهی را وارد می کند سیستم جهان هستی را به شکلی قرار داده که بتواند پاسخگوی همه انسان ها باشد

      در سراسر دنیا میلیاردها انسان زندگی می کنند که هرکدام گویش وزبان مخصوص خود را دارند وهمه این انسان ها وهمه از طریق قانون منظم وبدون تعقیر جهان هستی اداره می شوند اینجا برای ما واضح می شه که خداوند زبان خاصی نداره یا مسلط به زبان این همه انسان نیست نه به این معنی که خداوند قادر به تسلط به زبان ها نمی تواند باشد بلکه به این معنی است که راه ارتباط بین انسان وخداوند زبان نیست  بلکه احساس است 

      احساس بین تمام انسان ها مشترک است ویک واکنش مشابه را بین همه ایجاد می کند

      معنی اینکه می گویند انسان خالق زندگی خودش است این است که هراسان با هر قدرت کلامی ودر هر مکانی در حال ایجاد احساس در وجودش می باشد واین احساس توسط خداوند از طریق همزمانی های جهان مادی در زندگی او تجلی می شود

      خداوند سواد خواندن ونوشتن ندارد به همین دلیل آنچه از زبان ما خارج می شود را متوجه نمی شود 

      بلکه احساسی که در هنگام سخن گفتن در ما شکل می گیرد را دریافت می کند برای همین راه حل مناسب برای بهبود قدرت کلام این است که به صورت ناخودآگاه کلام خود را اصلاح کنیم تا در زمان صحبت کردن به شکل خودبه خودی از کلمات مناسبی استفاده کنیم

      چگونه قدرت کلام خود را در جهت تحقق خواسته هاو ساختن سرنوشت اصلاح کنیم؟ 

      ابتداباید از طریق دریافت آگاهی مناسب نگرش های صحیح درباره خداوند وجهان هستی در وجود خودمان در دنیای مادی کسب کنیم هرچقدر نگرش صحیح ما درباره خداوند بیشتر در وجودمان   ایجاد شود ما خودبه خود نسبت به زندگی نگرش مثبتی پیدا می کنیم واز این طریق  آرامش درونی پیدا می کنیم واز درون احساس آرامش وشادی پایداری داریم وقتی به آرامش درونی رسیدیم ونگرش ماهم نسبت به خداوند مثبت شد دیگر به صورت خودبه خودی قدرت کلام ما ورفتار ماهم به شکل مثبت تعقیر می کند بدون اینکه لازم باشد به صورت آگاهانه دنبال انتخاب واژه های مثبت برای گفتگو باشیم

      اگر بخواهیم افکار و رفتار خود را در جهت همسو شدن با قدرت خداوند اصلاح کنیم باید به جای تمرکز بر تعقیرجملات در گفتگوها بر اصلاح افکار و نگرش های درونی خود درباره خداوند ومساعل زندگی تمرکز کنیم

      🌺آگاهی که دریافت می شود ابتدا بر تعقیر افکار، 

      سپس نگرش ودر نهایت تعقیر رفتار اثر می گذارد و

      نتیجه زندگی را رقم می زند

      به دلیل اینکه صحبت کردن ذهنی بیشتراز صحبت کردن کلامی در انسان ها صورت می گیرد باید بر اصلاح گفتگوی ذهنی خود تمرکز کنیم به این صورت که در خلوت خود وقتی در حال فکر کردن به موضوعات مختلف هستیم وبا خود گفتگو می کنیم افکار منفی ونا امید کننده را به افکار مثبت  وامید وار کننده تعقیر دهیم

      🌷خداوند از طریق همزمانی هایی که در جهان مادی ایجاد می کند به احساس غالب ما در زندگی پاسخ می دهد

      چه چیزهایی بر احساس ما تاثیری گذارد؟ 

      ابتدا گفتگوی ذهنی وسپس گفتگوی کلامی وبعد

        اطلاعاتی که از طریق دیداری شنیداری وارد مغز خود می کنیم

      همان طور که زمانی که پارامترهای طبیعی هم سو با

      بارش باران شود هیچ نیروی انسانی، هیچ دولت وقانونی قادر به جلوگیری از بارش باران نخواهد بود

      در مورد بارش نعمت ها در زندگی هم جهان به همین صورت عمل می کند زمانی که پارامترهای دریافت ونعمت ها به حد کافی در سطح افکار و نگرش شما ایجاد شود بارش نعمت در زندگیتان آغاز می‌شود 

      ♦️هیچ نیرویی غیر از شما قادر به جلوگیری از بارش نعمت در زندگی تان نیست

      ♦️هیچ پارامتر دنیایی نمی تواند مانع دریافت نعمتی شود که ورود آن به زندگی شما از طرف خداوند امر شده است

      عبارت جادویی کن فیکون به معنای باش! پس موجود می شود به صورت سلیقه ای از طرف خداوند انجام نمی شود بلکه دقیقا بر اساس سیستمی است که از قبل نوشته شده برای همیشه ثابت است

      🌺اگرتا کنون  خواسته‌هایتان را در زندگی تجربه نکرده‌اید فقط به این دلیل است که نمی‌دانستید یا نتوانسته‌اید پارامترهایی لازم برای دریافت آن نعمت را به حد نصاب امر خداوند برای کن فیکون برسانید

      تمرین=

      1_به نظر من قدرت کلام نقش بسیار مهمی در زندگی ما وارتباط ما با دیگران دارد ومن چون اکثر اوقات روز تنها هستم وکسی نیست باهاش صحبت کلامی داشته باشم بیشتر صحبت کردنم به صورت ذهنی هست وتجربه کردم هر زمان گفتگوی ذهنی من منفی بوده وهمش در کلنجار بودم به شدت در صحبت کردن کلامی تاثیر گذاشته قدرت کلام به راحتی می تونه نتیجه یه بحث کاملا دوستانه رو به جدال بکشه وبرعکس ضرب‌المثل کم گویی گزیده گوی چون در خیلی خوبه اگه بهش عمل کنیم  صحبت کردن اگه گزیده شده انتخاب بشه کلامی که از دهان خارج می شه مثل در وگوهر با ارزش خواهد بود

      2_من خودم همیشه نگران سلامتی دخترم هستم اونقدر بهش تذکر می دم فلان چیز رو نخوری فلان لباس رونپوشی فلان جا نری همیشه ایام سال مریضه هرچی بیشتر مراقبش هستم بیشتر مریض می شه مثلا می گم تو مدرسه بستنی نخوری اگه بخوری گلوت درد می گیره واونم می خوره ومنتظره گلوش درد بگیره وهمیشه هم این اتفاق می افته

      کلام اگه بارش منفی باشه واقعا اثرات منفی بر ما می گذاره وبرعکس سخت ترین کلمات اگه با لحن مثبت وکلام مثبت به زبان جاری بشه اثراتش مثبته مثلا وقتی از بچه ای تعریف می کتی وکارش رو تحسین می کنی دفعه بعدی کارشو بهت انجام می ده  من وقتی دخترم برگه آزمون‌ رومیاره نشونم می ده اشتباه داره اگه بهش بگم آفرین بیشترشون رو درست نوشتی یا سوال سخت هارو درست جواب دادی دفعه بعدی اشتباهاتش کمتره

      3-همسر من آدم کم حرفیه وخیلی کم گفتگوی کلامی داریم خیلی پیش اومده سر موضوعی اختلاف پیدا کردیم چون گفتگوی کلامی نداشتیم من در خلوت خودم مدام راجب اون بحث صحبت ذهنی داشتم مدام جدال می کزدم خودم از طرف خودم حرف می زدم وجای اونم جواب می دادم یا از طرف اون صحبتی طرح می کزدم به صورت ذهنی وخودم جوابش رو می دادم واین کار رو تا وقتی اون برمی گشت خونه ادامه می دادم واین باعث می شد به محض اینکه همو می دیدم تا اون یه حرف ساده می زد من تمام گفتگوی ذهنی طول روز رو پیاده می کزدم  گاهی اون تعجب می کزد می گفت من این حرفو نزدم یا من همچین منظوری نداشتم ولی من با خودم راجبش حرف زده بودم وبه نتیجه هم رسیده بودم ام مدتیه این کار رو گذاشتم کتارچون واقعا نتیجه صحبت کردم ذهنی بر تمام گفتار ورفتار من تاثیر می زاشت وبرام عادت بدی هم شده بود جالبه لذت می بردم از این کار وبرای خودم دلسوزی می کزدم به خودم حق می دادم شاهد می تراشبدم بحث های گذشته رو یادآوری می کزدم  اما الان بعد بحثی که پیش بیاد سعی می کنم اصلا صحبت ذهنی نداشته باشیم این جور وقتا اگه گفتگوی کلامی باشه خیلی از با رگفتگوی ذهنی کم می کنه سوتفاهم برطرف می شه

      من الان وقتی از همسرم عصبانی می شم وحرفی می زنه که برافروخته میشم واکنش نشون نمی دم وبا خودم می گم اینم برای خدا آدم ارزشمندی من نباید ارزش اونو با کلام بدی پایین بیارم خدا اینجوری بیشتر راضی.و اینکه خوبی هاشو برای خودم یادآوری می کنن وبعدش می گم اینم آدمه جایز الخطاست ومثل منه  این روش خیلی بهم کمک کرده وافعا

      وقتی از کار دخترم عصبی می شم زود واکنش نشون نمی دم با خودم می گم خدایا ازت ممنونم که بهم فرزندی دادی. الان سالمه داره تو خونه من نفس می کشه ورشد می کنه ومنم سالمم می تونم کاراشو انجام بدم خودشم بزرگ بشه این رفتارش درست می شه الان طرز فکرش هنوز بچگانس باید بهش ارزش بدم نه با کلام بد  ناراحتش کنم این روش هم خیلی بهم کمک کرده

      تمرین آخر خیلی هیجان انگیزه وقتی چشمامو بستم وبارش نعمت های خداوند رو دیدم احساس سپاسگزاری از این خالق بی نظیر بند بند وجودم رو در برگرفت وبه سبکی پری در هوا شدم

      خدای خوبم از وقتی هدایتم کردی به مسیر تعقیر زندگی حضورت رو در کنارم احساس می کنم وهر لحظه بیشتر وبیشتر عاشقت می شم داشتن خود تو فقط خودت رو داشتن نهایت خوشبختی است 

      هزاران هزار بار ازت سپاسگزارم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 39300 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 908 کلمه

      به نام خالق خوبی ها 

      سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر

      قدم ۱۵ :

      ✓ من به قدرت کلام خود ایمان دارم ✓

      یادگرفتم که گفتگوهای ذهنی من روی کلام من تاثیر می گذارد و همچنین کلام من ،صحبت هایم  با دیگران روی گفتگوهای ذهنی من تاثیر میگذارد و مهم اینه که این کلام و گفتگوها احساسی در من ایجاد میکنه و این احساس یعنی فرستادن فرکانسی به جهان هستی پس اهمیتی نداره من به چه زبانی صحبت می کنم مهم اینه که چه احساسی دارم .

      ✓من به معجزات الهی ایمان دارم و مطمئنم که معجزات الهی را بارها در زندگیم تجربه می کنم .

      ✓من به وفاداری خداوند ایمان دارم و اطمینان دارم خداوند به وعده ی خود به من عمل می کند .

      ✓من به برنامه ی الهی ام ایمان دارم و می دانم همه چیز در جهت آماده سازی من برای تجربه ی خواسته هایم است .✓من به زمانبندی خداوند ایمان دارم و می دانم خداوند در بهترین شرایط خواسته هایم را وارد زندگی ام می کند . 

      ✓من سپاسگذار نعمت های الهی ام هستم و ایمان دارم خداوند به تغییرات من پاسخ می دهد و نعمت های بیشتری وارد زندگی ام می کند .

      مثال باران خیلی جالب بود ،برای بارش باران باید چندین پارامتر با هم ایجاد شود تا بارش صورت گیرد و اگر پارامترهای طبیعی همجهت با بارش باران شوند هیچ نیرویی نمیتونه بارش رو متوقف کنه ،پس وقتی همه ی پارامتر های دریافت نعمت در سطح نگرش و ذهن ما ایجاد شود هیچ نیرویی نمیتونه جلو بارش نعمت ها به زندگی ما رو بگیره .

      ۱_احتمالا خیلی ها در این باره تجربه داشتن و من واقعا تجربه ی این رو داشتم که گفتن حرفی چقدر تاثیر داشته در افکار و مرور ذهنیم در طول روز و فوق العاده تونسته احساسم رو بهم بزنه .در کل کاملا درک کردم که چقدر راحت میتونیم باعث ایجاد احساس در خودمون بشیم با افکارمون و با صحبت کردن با دیگران .در زندگی برای هممون لحظاتی پیش میاد که فوق العاده تحت تاثیر قرار میگیریم اگر مواظب نباشیم من خودم در این دو هفته یه جورایی فشار حرف یه نفر که در مورد یکی از عزیزانم گفته بود روی من بود و اگر در این مسیر باارزش و بی نظیر نبودم چندین روز درگیرش میشدم و مرتب احساس بدم رو می فرستادم به کائنات و خیلی بد میشد ولی خوشبختانه در کنترل ذهنم مهارت کمی پیدا کردم و ذهنم رو منحرف میکردم به سمتی دیگر ولی با این موضوع که پیش اومد فهمیدم هنوز بسیار نیازمند کسب آگاهی هستم و باید توانمند تر بشم در زمینه ی کنترل ذهن و روی خودم کار کنم.

      من در گذشته هیچ اطلاعاتی در مورد قدرت کلام نداشتم و از وقتی وارد سایت شدم فهمیدم که همه زندگیمون به طرز فکر و قدرت کلاممون بستگی داره .

      ۲_زن داداش من بسیار منفی نگر بود و یادمه زمانی که اصلا بچه دار نشده بود به داداشم میگفت ما باید پس انداز داشته باشیم چون شاید بچه مون سالم نباشه و خرجش زیاد باشه ، همین افکار و نگرشش کاری کرد که از روز اول که بچه به دنیا اومد مشکل داشت الان ۱۴ساله که هر روز هزینه های زیادی داشته و کلا فلج و نمی تونه حرف هم بزنه ، اما متاسفانه هیچ پیشرفتی نداشته برادرزاده م ،چون مامانش هنوز اون شخصیت منفی نگر ، ناامید ، حساس ،ناراضی و گلایه مند از همه رو داره .یه جورایی انتظار داشت که همچین بچه ای داشته باشه .

      ۳_من در کلامم اکثرا سعی میکنم مثبت اندیش باشم و تا حدود زیادی موفق بودم .این جملات اما علی( ع) بسیار برام جالب و باارزش بوده همیشه :مواظب افکارت باش که گفتارت می شود ،مواظب گفتارت باش که رفتارت می شود ،مواظب رفتارت باش که عادتت می شود ، مواظب عادتت باش که شخصیتت می شود ،مواظب شخصیتت باش که سرنوشتت می شود .

      همین دیروز یه دفعه متوجه شدم که گاهی چقدر با تنش با دخترم حرف میزنم و با خودم گفتم اگر فلان رفتار رو داره ، دقیقا منم اینجوری هستم و متوجه نبودم پس باید بهتر باشم و برای این همه چیز بی ارزش جوری حرف نزنم که تنش زا باشه و کوتاه بیام .اون روز هم استاد فرمودند اکثرا اتفاقات ناخوشایند افکار منفی که ما وارد ذهنمون می کنیم باعث میشه رفتار نادرستی با بچه هامون داشته باشیم و این رو باید اصلاح کنیم و مواظب ورودی هامون باشیم .

      ۴_مثلا در زندگیم یه جمله ی مامانم بسیار تاثیر مثبتی داشت روی من ،البته اکثر جملاتش …زمانی که شکست خورده بودم از ازدواج اول ، همیشه مامانم میگفت خداوند یه همسر خوب به تو بدهکاره  و من انتظار این پسر خوب رو داشتم و بهش فکر میکردم و در موردش صحبت می کردم که دوست دارم زندگیم چجوری باشه و در اکثر موارد اتفاق افتاد .

      ۵_باید به مریضی کمتر اهمیت بدم .باید رلکس تر باشم .باید زندگی رو راحت تر از اینی که هست ببینم .باید انتظار بهترین اتفاقات رو در زندگیم داشته باشم .باید مثبت اندیش تر باشم .باید هر کسی هر حرفی میزنه ، ناچیز ببینمش و اهمیتی ندم .باید آروم تر باشم با دخترم .

      ۶_بسیار احساس خوبی داشتم و لذت بردم از سلامتی کامل جسمم ، خیلی زیبا بودم در این وزن ایده آل ۶۵کیلو گرم ،سبک و راحت بودم ،لذت بردم از داشتن ماشین بسیار شیک و عالی ، خیلی خونمون بزرگتر بود و حیاط داشت چند نوع درخت داخل حیاط بودند و خیلی زیبا بود ، از اینکه ثروتمند بودیم خوشحال بودم ،هیچ چیزی کم نداشتیم و خدای بخشنده ام را شکر کردم .

      خدایا شکرت …

      «سپاسگذارم استاد گرامیم »

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار الهام خضرلو
      1402/12/26 11:53
      مدت عضویت: 1706 روز
      امتیاز کاربر: 18848 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 811 کلمه

      به نام خدای مهربان سلام به همگی دوستانم 

      من به قدرت کلام خودم ایمان دارم.

      واقعیتش من قبل از آشنایی با قانون جذب با قدرت کلام آشنا نبودم وبعد از آشناییم با قانون جذب از قدرت کلام آگاهی پیدا کردم که چقدر قدرت کلام در زندکی روزمره می‌تواند تاثیر گذار باشد .

      من با قدرت کلامم میتوانم به دیگران وخودم  انرژی مثبت تزریق کنم یا انرژی منفي تزریق کنم قدرت کلام خیلی مهمه درسته استاد گفتن که قدرت کلام فقط ظاهری وزبانی نیس ولی ما در ظاهر کلام هم می‌توانیم به دیگران وخودم انرژي های خوب بدهم البته برای شروع مثبت اندیشی در مرحله ی اول فهمیدم قدرت کلام ظاهری خیلی خوبه مایی که از قدرت کلام هیچ وقت آگاه نبودیم همین آگاهی شاید سطحی باشه در وهله اول خیلی خوبه وادم رو هشیار تر میکنه منم وقتی تازه با قانون آشنا شده بودم سعی می‌کردم که از کلام مثبت استفاده کنم واز کلمات منفی استفاده نکنم .بعد از گذشت سالها واستفاده از آگاهی های مثبت روی قدرت کلام من اثر گذاشته ومن ناخودآگاه خیلی از مواقع حرفهای مثبت وخوب به زبان می آورم وبیشتر سپاسگزار هستم واز دیگران کمتر گله میکنم ووقتی چیز زیبایی ببینم یا چهره ای زیبا یا اندام زیبایی ببینم یا لباس زیبایی که اطرافیانم میپوشند به آنها می‌گویم وتحسینشان میکنم این تحسین خوبی ها وزیبایی ها در ناخودآگاهم نفوذ کرده چون آگاهی خوب وارد ذهنم کردم ودر کلامم هم سرایت کرده است.

       همه چيز از فکر آغاز میشود همه چیز اول از فکر شروع میشه اگر فکرت خوب باشه ناخودآگاه کلام خوب وزیبا ومثبت بر زبانم جاری میشه ولی وقتی ذهنیت منفی یا احساس منفی داشته باشم به سرعت در کلامم خود را نشون میده  سریعترین روش فهمیدن کلام خوب یا بد احساس بد وخوب ماست مثلا وقتی حالمان خوبه بیشتر کلام مثبت به کار می‌بریم وقتی حالمان بده کلاممان هم منفی می‌شه البته خیلی ها ادای کلام خوب رو در میارن ودر ظاهر از دیگران تعریف میکنن ودر حالی که درونشان غوغایی به پاست یا خیلی ها رو در ظاهر ما فکر می‌کنیم خیلی شوخ طبع یا شاد هستند درحالی که از درون شاد نیستند وادای افراد شاد رو در میارن پس ملاک ما باید میزان احساس خوبی که از درون به مسائل داریم باشه. 

      من نمونه هایی از قدرت کلام افراد مشهور یاد دارم که باعث مرگ وفوت زود هنگام آنها شده مثلا خانم آزاده نامداری مجری معروف در حرفهاشون گفته بودن که دوست دارن سی وچند سال عمر کنن و ایشون در سن سی وشیش یا هفت سالگی بر اثر مصرف دارو زیاد خودکشی کردن وفوت شدن یا آقای علی انصاریان فوتبالیست معروف همیشه میگفتن که دوست دارم قبل از مادرم بمیرم واین اتفاق براش افتاد وبر اثر بیماری چند سال پیش فوت کرد .

      راستش منم قبلا که به قدرت کلامم اگاه نبودم همیشه به خودم میگفتم من دوست دارم تا سن پنجاه اینا تو دنیا باشم وزیاد پیر نشم ولی الان این فکرو از سرم بیرون کردم و دوست دارم طول عمر زیاد داشته باشم واز دوران پیری هم لذت ببرم واون دوران رو تجربه کنم .

      یا من همش به دیگران وخودم میگم من سرما نمیخورم  ولی اگر سرما بخورم خیلی سرماخوردگی سخت میگیرم واین طور هم میشه دقیقا ومن دو سه هفته درگیر بیماری سخت میشم.

       یا مادرم همیشه میگه ما شانس نداریم وهر کی به ما میرسه نمک نشناسه نمک میخوره ونمکدون میشکنه وهمینطور هم میشه یا مادرم خیلی وقتها وقتی وارد مغازه میشه به مغازه دار میگه من پام سبکه وقتی میرم مغازه ای پر مشتری میشه ودقیقا اینطور هم میشه یا مثلا خواهرم میگه من وقتی گوشت میخورم معده ام هضم نمیکنه و سنگین میشه معده ام ضعیفه و هر بار هم وقتی گوشت میخوره همین اتفاق میفته خیلی مثال هست ولی اینها یادم اومد اگر بیشتر فکر کنم مثال‌های زیادی یادم میاد 

      ازین به بعد باید خیلی سعی کنم مراقب گفتگوهای ذهنی خودم باشم وگفتگوهای ذهنی خودم رو مدیریت کنم چون گفتگوهای ذهنی هست که منجر به کلام دهانی میشه البته به نظر من با ارزش تر از کنترل گفتگوهای ذهنی این هست که به سکوت ذهنی برسیم تا اصلا نجواهای ذهنی هم نداشته باشیم واین خیلی مرحله ی بالاتری هست وتکامل میخواد به نظرمن اول از همه در وهله ی اول باید کنترل کلامی داشته باشیم وبعد که تکاملمان را طی کردیم نوبت به کنترل ذهنی میشه وبعد هم مرحله اخرسکوت ذهنی هست مراقبه بهترین راه تمرین سکوت ذهنی هست باید به جایی برسیم که گفتگوی ذهنی نداشته باشیم وتمام گفتگوهای ذهن‌مان مثبت وانرژی بخش باشه به نظر من کسانی که آرامش خوبی دارند بیشتر سکوت میکنن وکمتر حرف میزنن ومن خودم از جمله افرادی هستم که زیاد حرف میزنم وباید سعی کنم کمتر حرف بزنم وبیشتر آرام باشم وقتی آرام باشیم کمتر حرف میزنیم کسانی که تنش‌های عصبی دارند بیشتر حرف میزنن ذهن ناآرام باشد ما بیشتر حرف میزنیم وکمتر به ندای درونمان گوش میکنیم اگر سکوت ذهنی وکلامی را تمرین کنیم الهامات الهی وهدایتهای الهی را خیلی خوب می‌شنویم خداوند در قلب افراد آرام حضور دارد. 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 22312 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,697 کلمه

      با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم 

      صحبت کردن من خیلی از پدرم می‌شنیدم که میگفت کمتر حرف بزن بیشتر گوش کن چرا چون خداوند یک دهان به انسان داده و دو تا گوش 

      بعد میگفت که کم گوی گزیده گوی چون در  اگر کمتر حرف بزنی حرفای خوبی به زبانت میاد اما اگر زیاد صحبت کنی حرف کم میاری و چرت و پرت میگی 

      اینا رو وقتی میگفت مثلا مهمونی داشتیم زیاد صحبت می‌کرد یا اجازه نمی‌داد فرد مقابل هم دو کلمه صحبت کنه تند تند حرف می‌زد 

      پس من یاد گرفتم زیاد حرف نزنم  بیشتر گوش کنم 

      استاد من یک نوع صحبت کردن خصوصی با بچه هام داشتم از طریق نگاه کردن به اونها دیگه متوجه میشدن این نگاه چه معنی داره چون قبلش که بریم مهمونی باهاشون صحبت می‌کردم دقیقا متوجه میشدن این نگاه یعنی چی 

      استاد من وقتی به صحبت کردنم فکر میکردم دیدم در طول روز خیلی کم حرف کلامی میزنم اما گفتگو ذهنی خیلی دارم بعضی از اونها هم منفی دیگه 

      من این جمله رو درک میکنم چون قبلا یاد گرفتم که به هر چی فکر کنی تبدیل به رفتارت میشه  دقیقا همین طور به هر چی فکر میکنم یا اولین کسی که باهاش برخورد کنم دربارش صحبت میکنم یا فورا میرم اون کارو انجام میدم 

      من قبلا فکر میکردم خداوند به همه زبانها اشراف دارد ولی الان بهتر درک کردم خداوند با انسانها بر اساس کلام آنها که با اونها ارتباط برقرار نمی‌کند بلکه فقط از طریق احساس میتونید متوجه شود انسانها چه نیازهای دارن و پاسخ احساس آنها را بدهد 

      استاد من درباره قدرت کلام خیلی شنیدم که اون روزا که سمینار استاد احمدی منش گوش میکردم میگفت چشمامونو ببندید یک لحظه به بدبختی فکر کنید و بعد چشملنتونو باز کنید و دوباره ببندید به خوشبختی فکر کنید 

      .

      من وقتی این تمرین انجام دادم سریع از اون احساس اومدم بیرون چشمام و باز کردم ولی وقتی به کلمه خوشبختی فکر میکردم آنقدر خوشحال بودم شاد بود ذوق داشتم که دلم نمیخواست چشمام باز کنم 

      من به قدرت کلام ایمان دارم و همیشه دارم جادوی قدرت کلام تجربه میکنم 

      امروز با دخترم و همسرم رفتیم بیرون ببینم  برای خرید رفتیم داخل یه مغازه دو تا خلنم خوش رو بودن لباسهای جین داشتن منم خیلی دوست دارم  خلاصه چند تا پرو کردم نشد بخریم یا کوتاه بود تا خوشم نمیومد خلاصه نخریدم اومدم بیرون تشکر کردم معدرت خواهی کردم که ببخشید اذیت شدین موقع اومدن بیرون گفتم پر فروش باشی عزیزم یک لحظه هر دو اونها ساکت شدن و بعدا هر دو با یه شادی درون ازمن تشکر کردن  این قدرت کلام که معجزه میکنه 

      یا داشتم میومدم یه دختر کوچولو با مزه دیدم گفتم خوشگل خانم خوبی نمی‌شناختم که فقط زیبا بود قدرت خداوند در وجود اون دختر کوچولو دیدم مادرش خیلی خوشحال شد خودش هم خندید و خجالت کشید 

      یا وقتی بخوام برم نانوایی سوپری جایی بلند سلام میکنم چند تا جواب سلام یواشکی می‌شنوم آخرش هم تشکر میکنم اونها هم خوشحال میشن این قدرت کلام باعث خوشحالی و شادی و انرژی در دیگران میشه و اونها هم این انرژی انتقال میدن به بقیه و همین طور گسترش پیدا میکنه اینم قدرت کلام 

      منم چقدر از این تمرینها انجام داده باشم خوبه اون موقعه ها در اینستا هم بود میگفتن  بگین من شادم من پولدار من ثروتمندم 

      استاد من اینو تجربه کردم 

      یه دوره‌ای از زندگیم با شخصی آشنا شدم کلا خانوادگی راحت بودن حرفه‌ای زشت براشون عادی شده بود طوری که بر من هم تاثیر میگداشت طوری که همسرم میگفت عه عه خانم از شما بعید بچه ها نشستن ها 

      بعد متوجه شدم دیگه سعی کردم حرف زشت نزنم

      استاد من نمیدونم چقدر نگرش من تغییر کرده نسبت به خودم و خداوند و چقدر آرامش درون دارم ولی اینو تجربه کردم که خودبه خود گفتارم به سمت مثبت شدن تغییر کرده و خیلی خوش برخوردار هم شدم 

      طوریکه بچه های من همش شاکی هستن میگن آخه این خانم از تو کوچکتره چرا بهش سلام میکنی  یا چرا در پارکینگ براش میبندی چرا وارد مغازه میشی سلام میکنی کسی به سلام تو توجه نمیکنه همش خودتو کوچیک میکنی ولی من حرفشونو گوش نمیدم نمیخوام هی به درهای اتاق قصر زیبایی که خدا برای من در نطر گرفته قفلهای محکم بو بزرگ بزنم میگم من اینجوری هستم دیگه 

      استاد من واقعا کلی از رفتارهای غذایی خودم رفتار با خانواده کلی از تغییرلتم بر اساس همین آگاهی های جدید بوده که بر حسب گفتار امام علی بنا شده من این سخنان اون روزا بصورت تابلو در بسیاری از مغازها میدیدم و چون مثلا خیلی میرفتم نانوایی خیلی این تابلو رو میخوندم اما خیلی درکش نمیکردم که چجوری این اتفاقات میافته من فکر کنم بعد فکر کردن من تبدیل به گفتارم بشه معنی اونو متوجه نمی‌شدم اما الان کاملا درک میکنم 

      دقیقا برای لاغری اینجوری شد دیگه ما آگاهی صحیح از سایت کسب کردیم بهش توجه کردیم دربارش صحبت کردیم یعنی نوشتیم در سایت بعد رفتار عذایی یا رفتارمون تغییر کرد بعد تغییر رفتار به عادت تبدیل شد بعد تغیییر عادت بعد از مدتی به شخصیت ما تبدیل شد طوریکه ما الان اون آگاهی‌ها رو داریم زندگی می‌کنیم به شخصیت ما تبدیل شده در نهایت به سرنوشت ما تبدیل میشه ما تناسب اندام ایدهالمونو تجربه و زندگی می‌کنیم دقیقا منطبق با گفتار امام علی( ع) 

      استاد من چند وقتی هست که دارم این کارو انجام میدم وقتی مسئله ای میشد مثبت بهش فکر کنم مثلا اگر شخصی تند رانندگی کرد و از سمت راست سبقت گرفت من ناراحت نشم بد و بیراه نگم  مثبت فکر کنم  بگم اشکالی نداره خداروشکر بخیر گذشت شاید عجله داره تند رفته و برخورد همه را میبینم فقط من آرام هستم بقیه یه واکنشی نشون میدن 

      استاد من خیلی از شما ممنونم برای این مثال‌هایی که برای قدرت کلام اشاره داشتید من مونده بودم که چطور باید از این جملات استفاده کنم که درک بهتری ازشون داشته باشم  اینجوری که تکرار میکردم با تسبیح فکر میکردم دارم جملات تاکیدی میگم دوست نداشتم تکرار نکردم 

      الان به ذهنم اومد که این جملات مثل میثاق نامه درست کن هر روز جلوی اینه به خودت بگو خیلی تاثیر گزار بعد ایده بعدی آوند که یه کوچولو توضیح هم داشته باشه  که وقتی میگی من به زمان بندی خدا ایمان دارم یعنی چی 

      بعد این مثال‌های عالی بیان کردید گفتم این بهترین راه  خیلی جملات کاملتر و بهتره پس میثاق نامه مو بر اساس جملات شما هم مینویسم خیلی لذت بردم حالم خوب کرد دقیقا چیزی بود که من بهش شدیدا نیاز داشتم 

      خیلی دوست داشتم نگاهم به خداوند تغییر بدم بلد نبودم چطور بهتره ولی این کارو حتما انجام میدم الان بلای دفترم مینویسم یادم نره 

      استاد من وقتی تمرین مینویسم همزمان متن وارد دفترم میکنم و نکات مهم می‌خوانم و میخوام از شما یاد بگیرم مثل شما رفتار کنم و امتحان کنم تا شاهد تجلی یافتن یکی یکی آرزوهام باشم و برای شما تعریف کنم الهی آمین 

      استاد من در خودم شادی درونی و آرامش الهی تجربه کردم من به زمان بندی خداوند ایمان دارم و مطمئن هستم خداوند در شرایط تعیین شده فرمان کن فیکون خود را صادر می‌کند باش پس موجود می‌شود وارد زندگی من میشه من انسان سپاسگزاری خواهم شد خدایا شکرت 

      و این امر باعث شوق و امید در من شده که بلاخره نوبت من شده که باران الهی نعمت‌ها رو تجربه و زندگی کنم فریاد بزنم کی فکرشو می‌کرد همون طور که قبلا شاهده بارش نعمتهای شفا الهی در بعصی از عضوهای بدنم بودم خدایا شکرت 

      من خرید مبل و فرش تلوزیون ال ای دی و الان که فکر میکنم میبینم هر نعمتی وارد زندگی من شده من دربارش صحبت کردم با خانواده که خوبکه  اینو بگیریم اونو بگیریم خداوند به بهترین شکل به زندگی من هدیه کرده خدایا شکرت 

      سال ۸۸ یا ۹۰ اینا بود که ما از جاریم جدا شدیم رفتیم عظیمه مستجری  سال ۸۸ بود رفتیم خونه سبزه خونه بزرگ هر آنچه من دوست داشتم داشت پذیرایی بزرگ آشپزخونه بزرگ پر از کابینت ام دی اف فضای خالی برای یخچال و فریزر کمد دیواری بزرگ حیاط باغچه پذیرایی بزرگ 

      قبلش ما برای همسایه مون خیلی میرفتیم دنبال خونه عظیمه آنقدر خوشحال بودم که فقط خونه خوب و بزرگ دیدم بعد با همسرم صحبت کردم راضی شد خونه رو اجاره بدیم بریم مستجری بعد از چند سال تلاش که دخترم بزرگ شده میره دبیرستان سخته و….

      من بیشتر مواقع گفتگو ذهنی دارم  گاهی دور هم باشیم یا کسی پیش من باشه صحبت کلامی دارم 

      من چشمانم بستم تجسم کردم 

      چقدر زیبا و دل نشین بود این تمرین که فکر کنم بارش نعمت باران در زندگی من میباره از هر دری برای من نعمتی میاد میرم بیرون لباس بگیرم همون لحظه offخوبی گذاشتن من میتونم لباس مورد علاقه خودم اون چیزی که دوست دارم از طرف خداوند هدیه بگیرم 

      میرم کفش تهیه کنم offخیلی عالی خورده همون لحظه من میتونم چند تا کفش چند تا کتونی بگیرم میرم خونه بزرگتر تهیه کنم بدون اینکه وام بگیرم بدون اینکه قرض کنم بدون اینکه خونه قبلیم بفروشم بدون اینکه تمام پولم هزینه کنم صاحب خونه به دلیل خاص خودش دوست داشته خونه شو با قیمت خیلی کمتر از قیمت واقعی خودش به من بفروشه و من اون خونه رو هدیه‌ای از طرف خدا میدونم برای بهتر و راحتر زندگی کردن من برای اینکه من انسان سپاسگزار تری باشم الهی آمین 

      میرم مواد غذایی تهیه کنم همین طور offعالی خورده من به راحتی میتونم خرید کنم بدون اینکه هزینه زیادی بپردازم 

      استاد من نمیخوام ادا شما رو دربیارم ها من هم مثل شما عقیده دارم که نعمت باید بدون قرض  وام اینا باشه اون نعمت که سالیان سال برای من کار میکنه نعمتی که به زور وارد زندگیم بشه زود از بین میره باعث آزار و اذیت من میشه 

      من از زمانیکه این موصوع یاد گرفتم دیگه سعی کردم به زور نعمتی وارد زندگیم نکنم بارها دخترم گفت آنقدر مونده به عید بیا پول بدم اینو بگیر اونو بگیر گفتم اگر این کارو انجام بدم روری هزار بار باید بگم دور از جون بی ادبی نباشه عجب غلطی کردم حالا اینو تهیه کردم چطور پول تو رو بدم من هم دوست دارم خداوند نعمت‌ها رو به من هدیه کنه من هم دوست دارم خداوند فرمان کن فیکون خودش برای  تحقق آرزوهای من صادر کن اون نعمت لذت داره اون زمان میتونم من انسان سپاسگزاری باشم وگرنه که هی باید به خودم لعنت بفرستم چرا قرض کردم وسیله خریدم نعمتهایی که وارد زندگی من میشن باید خدادند فرمانش صادر کنه و به من هدیه کنه من آماده دریافت نعمتهای الهی در زندگیم هستم خدایا شکرت 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/12/24 10:38
      مدت عضویت: 459 روز
      امتیاز کاربر: 50065 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,735 کلمه

      سلام بر خدای عزیزم 

      سلام براستاد  وهمه دوستان 

      کلام وقدرت اون 

      من برای بودنم کلی دلیل داشتم که خدا من به این سمت هدایت کرده کلی خیالم راحت بود که تو مسبر درستی هستم دل گرم بودم تو ذهنم هیج خبر از کلام‌ مشکل دار نداشتم کلی افکاراسوده بود صحبت این بخش رو توحس خوب داشتم وتواین یی سال گذشته افکارخوبی روداشتم که روز گذشته ی فایلی آخر مسیر خدا هرگز دیگرنمیکند رو گوش کردم‌نمیومد چرا با گوش کردن به اون فابلی کل افکار به هم ریخت یی حس شک ترید  تو دلم لانه کرد که نگو افکاراز روز گذشته تو بخش صحبت بود که دارم اشتباه میکنم‌ من گه خیلی داشتم‌ نتیجه میگرفتم چرا با گوش کردن به اون فایل آخر دچار این حالت شدم اون فایل صحبت شما با دوستان درباره معنویت بود ودراخر شما صحبتی روی کردید که باوره عجبی ازمن رو زیرسوال برد  حالا من‌ موندم که چه کارم‌کنم ابا ادامه بدم یا  حتی دیگه نمخواستم دیدگاه بنویسم  گفتم  یی چند روز رها کنم  تا علت رو متوجه بشم یا خدا راهنمایی کنه که علت رومتوجه شم آمد گفتم بازم ازهمین دیدگاه نوشتن کمک بکیرم خدایی عزیزم کمک کنه که علت رو به شکل خوبش به من بگه حتی یا نبود که این درخواست روباره فرستاده بودبه ی باره یا حرف دوستان افتادم  که گفته بود این افراد لایقت دارن ووان به توفیق این امر لایق نبست بازم رسید به مثله لایقت تو هرجنبه اون باید بررسی کنم‌ شما گفتید که وفتی ما رشد میکنیم مرحله بالاتر میخوایم بریم بایدروی این بخش هم کاره بشه اون باید رشد بدیم چون اگه واون رشد نکنه تو مرحله پایین جا می منیم هرچی تلاش کنیم اون‌ کسترش رو به ما نمیده  

      بازم باید افکار رو جمع کنم  بینم کجا  رو هنوز  کامل بهش  نرسیدم  باید بگردیم بینم چه رفتاری رو باید میداشتم‌ که اون کم‌ گذاشتم خلاصه این همین کلی زمان مفید رو ازمن گرفته توبخش جستجو قرارش داده شاید اون‌وپرش دیگه برای بالاتر رفتم باشه نمیدونم‌ شاید یی مانع هنوز به درک ای بخش نرسیدم بازم برگشت به همون حالت زندگی با ارده خداوند که  نصفه گذاشتن رفتم برکشتم تا اینجا بمونه که برم راه تاره که خدایی عزیز م برام‌دجیده رو  با کنکاش  برام‌ روشن بشه آسون نیست تغییر تو زندگی شرایط خودش رو داره اون برای من نمیونم‌ دوستان تو این شرایط ، بودن یا نه ولی من جندین مرتبه این‌ مانع رسیدم ولی با رسیدن ارزش  یی کسترش خوبی  تو اطاعات و آگاهی و درک بهترم رسبدم امیدوارم تو این مکان‌اون. اتفاق خوشایند  همین باشه دیگه ادامه نمیدم تا اون کشف کنم تا اینجا نوشته مال روزگذشته بود

      اول بازم رفتم اون فابل رو با دفت خیلی زیاد گوش کردم هربخش رو کلی تحلیل کردم زمان گذاشتم که  به درک درست از اون برسم 

      همین بخش لاغری با ذهن همون اول مسیر لاغری به من تعلق نگرفت طی این یی سال کلی باوره رو از خودم کرفتم کلی اطلا عات  خوب دریافت کردم  اخبار مشکل دار  وهیچ اخباری رو نگاه وگوش  نکردم تودبخش حس خوب مرور خوب تو ذهنم رسبدم صحبت بخش متفی نه تو ذهنم به شکل  فبل داشتن و نه تو،زبانم و ،گفتگویی بیرونی  اون انجام ندادم ا اگه انجام دادم تو مقدارکم بود پس حالا دارم به نتیجه گفتار  رفتار عمل کرده  خودم میرسم وشده روش زندگی این زمان من 

       شب پرکاری رو ازش رعد شد بقدری تحلیل افکار رو بردم له چندین سو همون صحبت ذهنی که اگه توبخش مفید مثبت صورت بیاره چنان تحول رشد روبه هرانسان داده میشه که از اون کلی باوره خوب بهش میریه باورها اشتباه رو هم متوجه میشه  اون چون وبا حس خوب هست جواب خوب از خالقش دریافت داره نه منفی هست نه پس  زدنی  حتی تو همون حال جستجو وفتی یگی ازنزدیگان به من زنک زد که عازم سفرزیارتی هست انقدرهوشحال  شادشدم که حساب نداره کلی حال خوب شد بهترین زیباترین از رو براش  از خدایی، عزیزم  و امام‌حسین(ع) خواستم انقدر  این دو درخواست هم برای اون خانم و هم برای خودم قشنگ بی هیچ ناراحتی که وانها دارام میرن به مکانی که دل من براش پرمیشه دلم هواش داره این زمان کلی حس خوب به همراهش بود هیچ افسوس ناراحتی  نبود  بقدری با کلی احساس خوب این صحبت صورت گرفت

       که من همه افکار برکشت او بخش خوبش حتی چندین روزب عد با بخش مثبت وجودی خودم دردارتباط  نبود صداش کردم  ارزش کمک خواستم که من تو این مسبر تغییر تنها نزاره و اون چواب داد اون با گلی حس خوب حتی مژده یی خبر خوب به من داد 

      من‌ نیاز به این تحول جدید داشتم هرمرحله تونگاهم یی پله هست که از اون رعد میشم ولی یی زمانی اون به شکل پرش میبینم امرو رز به شکر خدایی عزیزم  بارم یی پرش دیگه هست حال خوب صحبت ذهنی تو بخش خوب مثب قرارداده حتی به زندگی خودم برکشت خوب داشتم  امیدوارم خدایی عزیزم که همیشه کمک من کرده اون من شاهد بودن ولی متوجه نمیشدم من رو ببخشه 

      صحبت ازیی فردی که در نزدیکی من زندکی میکنه یی شغل عالی با در آمد خوب بسیار در سطح بالایی ایجاد کرده بود فراونی نعمت بارش ثروت دارای به حدی بود که انتظار  اون فرد هم خارج شده بود ثروت پشت ثروت دارای پشت داری از هرجهت ولی تواین ۱۵ سال گذشته  فکر مشکل داره که ازاون زمان به شکل تکرار میلیون بار حتی ابزار کردن اون تو هرمکان با گفتن  که شاید تخلیه بشه اول اول بارش به شکلی کامل متوقف شد 

      انکار خشک سالی تو زندکی  اون فرد ایحاد شد اون فرد داره انکار ازچای بی آب آب تقاضا کنه از  هر جهت برای خودش در تلاش هست که منبع درآمد رو درست  کنه کلی به شکل خرج کردنی هدر رفت تو هر جهت اون هی داره کم کمتر میشه این همون فردهست ابن همون آدم هست که هیچ تغیبر تو خودش دیده نمیشه ولی تو ذهنش دریای از صحبت منفی موج میزنه اون زمان به یاد دارم اصلا نه حرفی از  کمبود و نه از نداری  صحبت نداشت اگه بود من له یاد. ندارم  ولی این زمان با هر  حرف زدن تکرار کرن درپیش دیگران هر روز میلیون باره از نبود از کمبود از نداشتن اول تو ذهنش که شاید شدت گفتگو بسیار زیاد هست که به بیرون هم‌ کشیده شده وگرنه اطرافیان چطور متوجه این صحبت ذهنی میشن پس من دریافت این بخش بیسار قوی هست از هرچیز خوب پیشه اون به بد تبدیل کنه ازحد خوب به  حس بد وبرعکس هم هست اگه من آمروز این حالت حس خوب رودارم تجربه میکنم چون کل دودروز گذشته این حرکت این کنکاش رو به شکل جستجو بود تو بخش منفی نبود 

      اگه بود من یاد گرفتم سریع از اون بخش خارج بشن راه کار اموزش دیدم که اون در ذهنم‌ من‌کسترش پیدا کرده برای درمان برای کمک‌گرفتم برای رهای کردن برای لابقت  که کم رنک شده رو پر. رنک  کردن برای من‌کلی ثروت هست که نبود 

       من صحبت داشتم اون تو بخش منفی کلی صحبت این بود که از گذشته که از بین رفته  امروزم  که کلی مشکل یود  اصلا آینده که تو نگاه نابوده شده خودش نشون میداد 

       همون آدم وهمون مکان همون شهر همون امکانات با کلی عشق علاقه به خدایی خودش به جهان اطرافش یی نگاه به گذشته از خودش کلا گرفته  داره زندگی میکنه که اون به شکل خوبش باشه چون دریافتم‌ من اگه نیازه به رشد رومتوجه شدم بهترین  شکل توقف اون توجه به گذشته هست 

      چون به این شکل من آمروزم که پایه خوب بودن هست رو از دست میدم پس توهمون آمروز که فابل تغییرکرده هست رو بینم آینده من رو همین آمروزم رقم می زنه  نه گذشته اون. که  برگشت نداره پس برای هرروز برنامه درست رو طی کنم آینده هم توبخش خوبش توبخش مثبت بارش نعمت وفراوانی خواهد بود

      جون آمروزد رو خودم  رو اوفراونی نگاه میکنم تواطراف همه نبود از وکم بود از  نداشتن اول تو ذهنشون حرف داران بقدری بارش منفی تو ذهنشون زیادهست سیلابی به بیرون ریخته به دیگران هم گفته میشه من چند روز پیش با همسرم وبرای خرید بیرون بودم تواون مسب بخاطر  شلوغی ماشین با خودمون نبردیم‌جوم جای پارک سخت پیدا میشه اون تو باوره و نگاه همسرم هست من دیگه ایا عقیده و با وره ندارم‌ حتی وفتی رسبدم  درست جای که ما پیاده  شدیم جا پارک بود   من‌ سه تا ماشین سوارپیاده  شدم هرگودم انکار حرفی فبلی رو بی شک تو همون ماشین تکرار کردن انکار این سه نفر کلا کنار هم بودن از هم سوال جواب کرده بودن هر۳ نا این آقایان همون حرف همون صحبت رو با همسرم انجام دادن برام‌ تعجب بود مگه اینها برادر یا فامیل هم هست که همه به یی الکو  دارن حرف میزنن 

      چون مسیران  صحبت توبخش منفی بسیار افزایش داره همه ازوهم الکو بردای داران کل صحبت که انجام میشه تکرار  همون الکوی  هست که تو جامعه پخش شده و همه  ازهم کپی کرده به دیگری میدن  

      من دریافت جقدر گوش ندادن به اطلاعات مشکل دار خوب با فایده هست چون وفتی من دارم روی خودم کاره میکنم  اون توجه تمرکز تو بخش خوب بودن حس هست انکار منو از دنیای اطراف کاملا جدا هستم حسم خوب حالم  خوب نگاه خوب تغییر رو حس ناون بارش نعمت رو هم کم کم‌ متوجه میشم که به سمت داره حرکت میکنه حال که بارش به سمت ریزش کنه اون در پیشگاه خدایی عزیزم‌ و هست ولی اون حس دارم داره انجام‌ میشه به اینده بسیار  امید دارم میدنم آینده خیلی بهتر گذشته خواهد بود چون آمروز بهتر گدشته هست  داره طی میشه  شاید تو نگاه دیگران  بی خیلی دیده بشن مهم‌ نیست جون من که قادر به تغییر . درکل نیستم

       من همین بخش خودم رو تو حال خوب حفظ کنم بهتر کاره رو انجام دادم تو وسیلاب دیکران‌ که توبخش منفی دائم در حال صحبت هست وارد نشم خودش کلی هنر هست  که زمانی میتوانی تو هم  کلام هم صحبت برای برای گذشت زمان برای همراه بودن داشتی  ولی این  زمان تو ذهنت مسبر خوب میبینی درست فکرمیکنی تو حس خوب هستی اون همراهی مشکل داره رو نداری خوب این یعنی پشرفت این یعنی تغیبر این یعنی فرق داشتن اون تو بخش خوبش  

      من کل ابن دو. روزم  توحالت خوب خوب بود  بعضی افکارم رو که اون شاید از نگاه خوب بود اون‌ خوب نبوده پوشش خوب داشنه رها  کردم برای آینده دل به کمک خدایی عزیرم  دارم که میدنم انجام‌ میده حسم تو بخش خودم خوب نگه دارم‌ که بسیاراین صحبت رو کمتر وکمتر خواهد کرد اگه صحبتی هست تو بخش مثبت وجودی من هست که نیازه مسبر جدید این هست که توبخش حس ونگاه خوب قراربگیرم 

      خدا پشت وپنا هتون یا حق. حق نگه. دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار abirozeh
      1402/12/23 23:54
      مدت عضویت: 1498 روز
      امتیاز کاربر: 759 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 195 کلمه

      با سلام ودرود خدمت استاد عزیز وهمراهان‌گرامی

      با خوندن این مطلب کلی احساس خوب گرفتم وانگار به خودم نزدیکتر شدم …چون این کلمات وعبارات همانهایی هست که من مشتاقانه دنبالشو ن هستم وچون از دل استادیار قطعا بر دل من هم نشست …من به قدرت کلمات وگفتگوهای درونم ایمان دارم وآنها را در مسیر صحیح هدایت میکنم …از سال ءذشته تا الان اتفاقات نابی برام افتاده که همه به خاطر قدرت کلمات واون احساسی هست که داشتم ونگرشی که در مورد جها نیستی وخداوند وسیستم کائنات پیدا کردم ..میدونم 

      دوست داشتم همسرم سلامتیش رو به دست بیاره وناامیدی نشدم وبارها با کلامم ونوشتن واستمرار

      امسال که گذشت به دستش آوردم…واونقد تو این مسیر با اشتیاق وامیدواری..میمونم تا اون بارون رحمت الهی نصیبم بشه فارق از نتیجه احساسم رو خوب میکنم با جادوی کلماتم…چون من وخالقم یکی هستیم اون همیشه با منه ومنو در بهترین شرایط هدایت میکنه 

      فقط نباید شک کنم وتسلیم باشم ودر مسیر باشم تا شاهد اون کن فیکون خودم باشم وقتی مرکزخودم رو خداوند قرار بدم وقدرت رو به خودم وخدای درونم بدم 

      به راحتی به خواستههام میرسم ..این مسیر بسیار زیبا ولذت بخشه 

      خدایا سپاس به خاطر این آگاهی ناب 

      سپاس از استاد گرامی 

      اقای عطار روشن 

      وسایت بسیار زیباشون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا فروغی
      1402/12/23 12:35
      مدت عضویت: 544 روز
      امتیاز کاربر: 14910 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 941 کلمه

      باسلام خدمت شما استاد عزیز ،

      باور و نگرش من درباره قدرت کلام اینگونه بوده که فکر می‌کردم اگر زیبا صحبت کنم اما دیگران با من نامناسب حرف بزنن هیچ تاثیری نداره و حتماً باید فرد مقابل من هم درست صحبت کنه و از کلام خوبی برخوردار باشه،

      و خوب این یک باور اشتباه بود که همیشه سعی داشتم که اول طرف مقابلم تغییر کنه تا من هم در واکنش به اون تغییر کنم و در مسیر درستی قرار بگیرم،چون که تغییر هر انسانی از خود اون شروع می‌شود،

      و من آگاهی که درباره قدرت کلام از گذشته داشتم این بوده که انچه بگوییم به خودمان جذب می‌کنیم مثلاً شنیده بودم که فردی با یک انسان دیگر کینه داشته و یا در حق او بدی کرده است و اون با نفرین کردن در حق اون حال خودش را بد کرده و می‌شنیدم که میگن نفرین خودش را به خودش جذب کرده است،

      یا مثلاً می‌گفتن که اگر برای کسی دعا کنیم و از خدا بخواهیم ن به زندگی خودمان برمی‌گردد و نتیجه‌اش را با اتفاق‌های خوب می‌بینیم، 

      مثلاً من در زندگی خودم بارها تصمیم به تغییر کردن گرفته بودم کتاب‌هایی رو خونده بودم اما به آخر نرسیده بود و نصف نیمه رهایشان کرده بودم اما از زمانی که واقعاً تصمیم گرفتم به شکل واقعی در زندگی خودم تجربه کردم و با این سایت خوب آشنا شدم،

      و احساس می‌کنم که همزمانی من و به حد نصاب رسیدن پارامترهای ذهنم باعث شدن که در سایت خوب شما بمونم و این جالب است که بدانید من همزمان که از خواب بیدار می‌شم و وارد سایت می‌شم فایل جدید را دریافت می‌کنم و  برای خواندن و نوشتن اقدام می‌کنم و احساس می‌کنم که همزمان با شما پیش میرم،

      گاهی اوقات فکر می‌کنم انسان‌هایی که با آنها هم کلام می‌شوم یعنی کلامی که گفت و گوی من را با دیگران تشکیل می‌دهد ممکن است چون اون آگاهی من رو ندارن در کلامشان حس بدی به من منتقل کنند اما من باید در ذهن خودم کلماتی مناسب و جملات خوب را انتخاب کنم که گوش بدم و یا بیان کنم،

       ،مثلاً  اگر یک فرد متناسب رو می‌بینم که در مسیر لاغری با ذهن قرار دارد به او می‌گویم ایول تو بسیار پیشرفت کرده‌ای برای تو خوشحالم سعی می‌کنم که گفتگوی مناسبی با دیگران داشته باشم و این احساس خوبی رو به من منتقل می‌کنه زیرا فرد مقابل با خوشحالی از من تشکر می‌کنه این حال خوبی رو درون من ایجاد می‌کنه،

      اما گاهی هم در زندگی شده که از چیزی عصبی یا ناراحت باشم یا از فردی پیش مادرم شاکی باشم و یا حرف ناخوشایندی بزنم اما بعدش سعی می‌کنم با آگاهی به مسیر خودم برگردم و در اون لحظه با خودم می‌گویم که باز به  یاد بیار واکنش ندادن را،

      من در مواقعی که خسته می‌شوم عصبانی یا از رفتار یک انسانی که نشان دهنده باورهای اوست گاهی از کلماتی ناخوشایند استفاده می‌کنم و با خودم در ذهنم این کلمات را تکرار می‌کنم و می‌گویم این فرد چرا انقدر دچار شک و تردید بی ایمانی درباره جهان هستی و خدای خودش است، سعی می‌کنم که در ذهن خودم کلمات خوبی به کار ببرم و باز به مسیر خوب خودم برگردم،

      مثلاً اینکه شما گفته بودید بدون عجله دوست داشتین که ماشین مورد علاقه‌تان را به دست بیارین خوب اما من هم دوست دارم که در زمانی که اشتیاق و ذوقش را دارم به خواسته‌های کوچکم برسم،

      اما شاید از نظر من کوچک هستند ولی بزرگ به نظر می‌رسند وقتی که احساس من با انجام یه کار ساده هم تغییر پیدا می‌کنه و روز خوبی رو برای من می‌سازه مثلاً من دوست داشتم که  یک هنر موسیقی در زندگیم بلد باشم و از زمانی که سعی کردم با کلمات و احساس خوبی برای رسیدن به موسیقی مورد علاقه‌ام استفاده کنم خیلی زود به اون خواسته رسیدم و این به من ثابت کرد که کلمات مثبت بهتر نتیجه می‌دهند،

      یا مثلاً موقعهایی که ناپرهیزی می‌کنم و یا نوشابه و یا غذای فست فودی می‌خورم که فردای اون روز یکم اذیت میشم،سعی می‌کنم که با قدرت کلام ذهنی ام باز اون حال خوب رو به خودم برگردونم و از قدرت کلام ذهنی استفاده کنم برای حال خوب و سلامتی داشتن جسمم و این به من ثابت شده و من در زندگیم بارها این تجربه رو داشتم که وقتی استرس دارم باید ذهن خودم رو رها کنم و از کلمات مثبتی در ذهنم درباره جسم خودم حرف بزنم ،

      مثلاً در اون لحظه میگم من می‌تونم که الان خوب میشم

      من می‌تونم که اتفاقات خوب در راه هستند

      من قوی هستم

      من قدرت ذهن بالایی دارم

      و دوست دارم که همیشه درباره خودم با اطمینان صحبت کنم مثلاً دوست دارم در کلام خودم و رفتارم یکی باشم و وقتی که می‌گویم من ایمان دارم واقعاً نشان بدم که فرد با ایمانی هستم،

      دوست دارم از کلماتی  استفاده کنم مثل من زیبا هستم تا خودم رو بیشتر زیبا ببینم من مهربان هستم تا بیشتر با خودم و دیگران مهربان باشم من قوی هستم تا بیشتر در انجام کارها اراده کنم و تنبلی رو کنار بگذارم من باهوش هستم من با ایمان هستم من آگاه هستم من به قدرت کلمات ایمان دارم، 

      زمانی که سعی می‌کنم احساس کنم باران رحمت و نعمت خداوند را در زندگی خودم بی‌نهایت نعمت‌های خداوند را در زندگی ام احساس میکنم ،باران نعمت‌های الهی در زندگی من بی‌شمار هستند سلامتی من آگاهی ذهنم قدرت کلمات و هر چیزی که از جهان هستی می‌خواهم می‌توانم با افکاری درست و در مسیر و مداری خوب به دست بیارم،

      من الان که چشم‌های خودم رو بستم خودم را در حال دریافت نعمت‌های الهی و باران رحمت او تصور می‌کنم خیلی احساس خوب و شیرین است زمانی که انسان هیچ خواسته‌ای ندارد و فقط سپاسگزار و قدردان و راضی از باران نعمت‌های الهی خودش در زندگی ارامش را تجربه می‌کند،

      خدایا سپاسگزارم 

      باتشکرازشما 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      1402/12/23 11:55
      مدت عضویت: 377 روز
      امتیاز کاربر: 22030 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,305 کلمه

      سلام استاد صبح شما به خیر و شادی 

      امروز صبح وقتی وارد سایت شدم ابتدا خدارا سپاسگزارم که توانستم قسمت سوم ورود به سرزمین لاغرها را بخرم و به تمرینات آن عمل کنم تا آگاهی من روزبه روز نسبت به خداوند و اعمال و رفتارم بهتر شود و چقدر خوشحال شدم که یک قسمت جدیدی از زندگی با کمک خداوند را دیدم چون بسیار آموزنده است و من انشاالله آن را درزندگیم به کار می برم 

       برای تحقق آرزوهایتان باید از همه توانایی های خود در یک جهت استفاده کنید.

      اگر در ذهن خود بر تحقق آرزوهایتان پافشاری می کنید اما با قدرت کلام‌تان درباره شرایط و احساسات مخالف خواسته هایتان صحبت کنید تحقق آرزوهایتان را با مشکل مواجه خواهید کرد.از قدرت کلام خود همسو با قدرت ذهنتان برای تحقق آرزوهایتان استفاده کنید..

      قدرت کلام هم ذهنی است و هم کلامی و قدرت کلام ذهنی بسیار قویتر از قدرت کلام زبانی است استاد من یک تجربه کلامی را داشتم که برایتان مینویسم 

      من چند روز پیش به خانه خواهرم رفتم که کمکش کنم تخت دونفره ای که خریده بودرا دراتاقش جابه جا کنند و گفتند فقط تخت تکی را 10میلیون و با تشک طبی و محافظ تشک 22 میلیون خریدند من دریک آن به ذهنم امد که من هم بروم تخت بخرم ولی پول خرید را نداشتم صبح همان روز درسایت خوانده بودم اگر آرزویی دارم وبرآورده نشده شاید موقع برآورده شدن ان توسط خداوند هنوز نشده وبه خودم گفتم من به خداوند ایمان دارم که تخت بهتر و بسیار ارزانتر را برای من درنظر گرفته است و من بعد از اتمام کار به منزل رفتم بعد از خوردن شام دخترم از قبل همراه من نبود و خبر نداشت من به خانه خواهرم رفتم به پدرش گفت بابا عمه میخواهد تخت دونفره عروسی خود را بفروشد با تشک طبی و حتی یکبارهم استفاده نکردند چون منزل اجاره ای بودند و منزل الانشان هم بسیار کوچک است من گفتم چند میگه دخترم گفت نمیدانم من به همسرم گفتم زنگ بزن و بپرس ووقتی همسرم گفت گفتند تخت آهنی بسیار محکم و بسیار خوشکل با بالای تخت مخمل و نگین کاری شده چون بامبلهایش ست بود میخواهند 1.600 میلیون تومان بخرند خیلی تعجب کردم و همان لحظه به همسرم گفتم زنگ بزن و بگو ما خیلی بیشتر میخریم و فردا ساعت 8 صبح جمعه همسرم رفت و تخت را آورد و همان لحظه از خدای خودم تشکر و سپاسگزاری کردم و بارها به همسرم گفتم این نتیجه گوش دادن به فایلهای آقای عطاری روشن است که آگاهیهای مارا نسبت به خداوند و نعمتهایش زیاد میکنند و بارها خدارا شکرگزاری کردم ووقتی به خواهرم گفتم گفت خداراشکر شانس درخانه ات را زده است و من می دانستم الان کلام و ذهن من همسو با خداوند شده استو زمانبندی تحقق آرزوی من فراهم شده است  و جالبه دیروز رفتم روکش برای تخت بخرم با کمترین قیمت ممکن (قیمت 2سال پیش ) آن را خریدم چون خواهرم دوباره خیلی گرانتر خریده بود و باز خداراشکر کردم و چقدر خوشحالم که یک نمونه از این که با قدرت کلام ذهنی خوب توانستم نعمت خرید تخت را خلق کنم و این نعمت را درزندگیم جذب کنم را تجربه کردم بازم خدایا شکرت و من دقیقا معنای کلمه کُنْ فَیَکونُ به‌معنای باش! پس موجود می‌شود را در زندگی تجربه کردم خدایا سپاسگزارم برای بودن دراین مسیر ویادگیری برای نعمتهای بیشتر 

      ۱- نگرش شما درباره قدرت کلام چیست؟ از گذشته اطلاعاتی درباره قدرت کلام خود داشتید؟ قدرت کلام بسیار زیاد است و از قبل هم بزرگان به ما میگفتند که

       شکر نعمت نعمتت افزون کند             کفر نعمت ، نعمت از کفت بیرون کند 

      و یا میگفتند هرگز نفرین نکنید که شاید مرغ امید ان را برآورده میکند و سالیان سال عذاب وجدان داشته باشید و قابل جبران هم نیست و این نفرینها درذهن شماست و بیشتر برای خودتان اتفاق میافتد تا دیگران 

      ۲- مثال های از زندگی خود یا دیگران ذکر کنید که همان اتفاقی که مدت ها درباره آن صحبت کرده اند را به شکل واقعی در زندگی خود تجربه کردند.

       اولا دوست ندارم این تجربه را بگم ولی برای تمرین مینویسم 

      دختر دایی شوهرم یک اجاره نشین داشت که مرد و زن پیری بودند و از نوه ی خود که مادرش حامله بوده و همراه پدرش درتصادف مرده ولی فرزند سالم بدنیا امده بارها صحبت میکرد که چرا خداوند به این فرزند رحم نکرده و او را یتیم آفریده من بارها بهش میگفتم خدا بهتر میداند صلاح بنده هایش چیه و شاید این فرزند فردا برای خودش کسی شود و اسم پدرو مادرش را زنده نگه دارد ولی او قبول نداشت و از خداوند ناراحت بود بعد از چند ماه خودش با خانواده درسفری تصادف کردند و خودش خدابیامرز شد و فرزندانش یتیم شدند و همسرش رفت و همسری گرفت که اصلا با بچه هایش مهربان نبود و پسرش از خانه فراری شد و منزل مادربزرگش زندگی میکند درحالی که اون فرزند یتیم بسیار پدربزرگ و مادربزرگ مهربانی داشت و راضی بود از زندگیش پس نباید با قضاوت بیمورد درمورد دیگران و خداوند موقعیت بدی را برای خودمان فراهم کنیم 

      ۳- نحوه استفاده خود از انواع کلام را شرح دهید؟ چه مواقعی از چه نوع کلامی استفاده می کنید.

      کلام دونوع هستند 1- کلام زبانی که بلند به زبان میآوریم و مورد قضاوت دیگران قرار میگیریم 2- کلام ذهنی که فقط درذهن ما با ما صحبت میکند و بیشترین کلام همین کلام ذهنی است که ارامش ذهنی و روحی مارا بهم میریزد اگر مدیریت نشود مشکلات جسمی و روحی جبران ناپذیری را برای ما دارد .

      ۴- مثال هایی ذکر کنید که ارتباط بین اتفاقات زندگی و نوع کلامی که به کار می گیرید را اثبات می کند.

      درزندگی خیلی اتفاق افتاده که من شاید زبانی و یا ذهنی چیزی را خواستم و بعد از مدتی به ان رسیدم حالا شاید خوب باشد و گاهی بد مثلا من خواب دیدم سال 98 ماشین مارا دزد برده است چون زیاد به این خواب توجه کردم و بارها درذهنم و با کلامم ان را تعریف کردم 10روز بعد این اتفاق افتاد و ماشین ما به سرقت رفت خدارا شکر 45 روز بعد پیدا شد دوباره امسال خواب دیدم ولی به کسی نگفتم وصدقه دادم و از خداوند کمک خواستم که ماشین مارا محافظت کند خداراشکر اتفاقی نیفتاد

      ۵- اصلاحاتی که در کلام خود باید ایجاد کنید را ذکر کنید تا نسبت به انجام آن متعهد شوید.

      من به معجزات خداوند درزندگی ایمان دارم و این را بارها درزندگیم تجربه کردم 

      من به زمانبندی خداوند برای تحقق آرزوها ایمان دارم پس با صبر کردن منتظر دریافت وعده هایم میمانم چون خداوند فراموش کار نیست و من را فراموش نکرده است  باید زمانبندی برآورده شدن آرزوی من جور شود 

      من میدانم ارزشمند هستم و خودم را لایق بهترین نعمتهای خداوند میدانم 

      من میدانم دراین دنیا فراوانی زیاد است و من فقط چند قدم با خواسته ام فاصله دارم و خداوند دربهترین زمان خواسته ام را وارد زندگی من میکند پس از شرایط الان زندگی بسیارراضی و سپاسگزارم

      من میدانم خداوند برای تغییرات درزندگی من پاسخ میدهد چون میخواهد نعمتهای زیادتری را وارد زندگی من کند . خدایا شپاسگزارم 

      من میدانم که خداوند من را به این سایت هدایت کرد تا راه درست دریافت نعمتها را ازطریق اموزش و آگاهی درست یاد بگیرم 

      من به خداوند ایمان دارم که درتمام لحظه ها درکنار من و نزدیک به من است و به من کمک میکند 

      ۶-چند لحظه چشمان خود را ببندید و خود را در حال دریافت باران نعمت های الهی تصور کنید. در همان احساس سپاسگزار خداوند باشید. احساس خود از تجربه باران نعمت های الهی را شرح دهید. من وقتی چشمهایم را بستم درخیال ذهنم فرشته هایی را تصور کردم که با داشتن دو بال درحال پرواز بودند و منتظر بودند تا نعمتهای خداوند را برای من بیاورند خدایا شکرت و سپاسگزارم از این همه نعمتهایی که تا الان به من دادی و درآینده به من خواهی داد 

      ازشما استاد عزیز هم ممنون که به ما یاد دادید به جای شکوه و گلایه درهمه حال شکرگزار خداوند باشیم و احساس خود را شاد نگه داریم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهیمه حیاتی
      1402/12/23 10:13
      مدت عضویت: 263 روز
      امتیاز کاربر: 5650 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 515 کلمه

      به نام خدای هستی بخش

      چقدر زیبا و پرمعنی !!!!!

      آگاهی دریافت شده من از این جلسه اینکه که خداوند به زبان ما کاری نداره که ما به چه زبانی صحبت میکنیم فقط به احساس ما پاسخ میده .احساس ما تحت تاثیر کلام زبانی و ذهنی ما قرار داره و هروقت ما آگاهی خوب به ذهن مون وارد کنیم مسلما کلام ذهنی و زبانی ما تغییر میکنه و هروقت به حرف اطرافیان گوش بدیم  و با رخ دادن اتفاقات اطرافمون به هم بریزم مطمئنن کلام ذهن و زبان ما منفی میشه و به دنبال اون احساس ما بد میشه و خداوند به احساس بد ما پاسخ میده و از اون احساس دوباره به ما میده این از خشم خداوند نیست یا خداوند با ما لج نداره خودمون خواستیم و خداوند خواسته مون رو اجابت کرده فقط پذیرش همین موضوع خیلی در مواقع سختی میتونه بهمون کمک کنه که اگه مشکلی در زندگی مون به وجود اومده از جانب خداوند نیست بلکه از جانب خودمون و خواسته خودمون بوده شاید پذیرشش در ابتدا سخت باشه ولی هر چی بیشتر آگاهی دریافت کنیم و اطلاعات در مورد خداوند و سیستم جهان هستی کسب کنیم درک این موضوع برامون راحت میشه که خداوند طبق قانون عمل میکنه و این قوانین همیشه ثابت هستن اگر میخوایم به خواسته هامون برسیم باید نحوه استفاده از این قوانین رو یاد بگیرم و به نفع خودمون ازشون استفاده کنیم .پس احساس ما سرنوشت مارو رقم میزنه احساس خوب باعث ورود احساسات خوب بیشتر در زندگیمون میشه و احساس بد باعث ورود احساسات بد بیشتر در زندگیمون میشه این یه قانونه و هرگز تغییر نمیکنه اونو یاد بگیریم و برای همیشه ازش استفاده کنیم .

      حالا این احساس رو چی به وجود میاره ؟؟؟؟ قدرت کلام ما .  بهبود کلام ما باعث بهبود احساس ما میشه .برای یکبار هم که شده بیایم دست از گله و شکایت کردن برداریم و به خدا و برنامه الهی و زمانبندی الهی که خداوند برامون درنظر گرفته اعتماد کنیم خودمون با دست خودمون این برنامه رو به تأخیر نندازیم در کار خداوند دخالت نکنیم ما فقط خواسته مون رو از خدا بخوایم چطور و چگونه ش و زمانش با خداوند . مطمئن باشیم که در بهترین زمان ممکن اون خواسته به ما داده میشه . ما وقتی به رستوران میریم و سفارش غذا میدیم دیگه با خیال راحت منتظر میمونیم که غذامون رو بیارن دیگه هی نمیریم به آشپزخونه سر بزنم و به آشپز بگیم که چطور درستش کن چه زمانی بیاریش چطور تزئینش کن ما فقط نوع غذا رو سفارش میدیم و بقیه ش رو واگذار میکنیم به رستورانی که بهش مراجعه کردیم  اصلا ممکنه غذایی سفارش بدیم که تا الان نخوردیم و خودمون اصلا درستش نکردیم و نمیدونیم مواد تشکیل دهنده ش چیه ولی باز اطمینان میکنیم دیگه هی نگران نیستیم که این غذا موادش چیه ؟ چطور درستش میکنه ؟   .همه درخواسته هامون رو مثل سفارش غذا در نظر بگیریم ، مثل سفارش ماشین ، سفارش خونه ،سفارش n مقدار حساب بانکی و …….. تنها وظیفه ما برای رسیدن به خواسته هامون که هم آسونه و هم سخت نگه داری از احساس و حال خوبمونه . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار السا فرزانه
      1402/12/23 09:29
      مدت عضویت: 558 روز
      امتیاز کاربر: 59264 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,366 کلمه

      به نام خدای نور، مهربان بی نهایت و فراتر از انتظار 💫

      درود و مهر تقدیم استاد عزیزم و هم کیهانی های هم مسیر نازنین 🦋

      ★☆گام پانزدهم : من به قدرت کلام خود ایمان دارم★☆

      یکی از حوزه های تخصصی که من در دانشگاه در مقاطع تحصیلات تکمیلی خونده م، تجزیه و تحلیل کلام هست که از شاخه های زبانشناسی کاربردی محسوب میشه.
      این حوزه، بصورت تخصصی -کلام- اونچه بصورت اختصاصی بهش discourse میگن، رو به این صورت تعریف میکنه:
      ★زبان ِ استفاده شده برای هر نوع ارتباطی: درون فردی، بین فردی، فرم نوشتاری، گفتاری و افکاری هست، سیستم افکار و دانشی که تجربه ی ما با دنیای درونی و دنیای پیرامون مون رو ، ایجاد میکنه.

      چند نکته ی مهم در این تعریف قابل توجه هست:
      ☆کلام، لزوما گفتاری یا نوشتاری نیست، هر نوع گفتگوی درونی و فکری نیز کلام محسوب میشه : پس اونچه ما به عنوان inner talk یا خودگویی بصورت همیشگی در درونمون داریم نیز ، از دیدگاه زبانشناسی -کلام- هست.

      ☆کلام، سیستم افکار و دانش ما هست. پس ریشه ی تمام انچه در طول روز میگیم، چه با دیگران چه با درون خودمون، از این سیستم فکری که کلام هست، وجود داره. بنابراین: با تغییر سیستم فکری مون، کلام مون طبیعتا و خود به خود تغییر میکنه. در نتیجه لازم نیست خودمون رو برای این تغییر به اجبار و فشار وادار کنیم و مدام در این وسواس باشیم که: چی بگیم، چی نگیم، چی مثبته چی منفی، چطوری بگیم چطوری نگیم. کافیه تغییر رو در سطح و لایه ی فکری مون ایجاد کنیم: خود به خود کلام مون متاثر میشه.

      ☆کلام، زبان ِ استفاده شده برای ارتباطات درون فردی ست. بنابراین اونچه که مدام داریم در ذهن مون مرور میکنیم هم کلامه! پس اینکه من نوعی، تلاش کنم در بیرون خودم، در آنچه به زبان میارم، سعی کنم مثبت باشم، و واژه های منفی به کار نبرم، اما در درونم در افکار و خودگویی هام منفی باشم، جز اضطراب بیشتر و ناامیدی بیشتر ، هیچ برام نداره! چرا که وقتی از درون و از همون سیستم فکری که ریشه و بیس کلام ما رو تشکیل میشه، مثبت نباشم، احساس و انرژی مثبت ندارم. از طرفی در بیرون یعنی در انچه به زبان با دیگران میگم، تلاش و وسواس به خرج میدم تا مثبت باشم و توقع تغییر در من ایجاد میشه. اما تغییری نمی بینم چون لایه ی فکری و دانشی من مثبت نیست. و وقتی ریشه ، آفت زده باشه، محصول هم آفت زده ست. پس تکرار و وسواس کلمات مثبت بدون داشتن فکر و احساس مثبت نتیجه دلخواه نداره. نهایتا من نوعی دچار این اضطراب میشم که: من که همش مثبت حرف میزنم و کلمه منفی به کار نمی برم، پس چرا تغییر دلخواهی در زندگی و شرایطم نمی بینم!

      پس ما به جای اینکه تلاش کنیم در سطح انچه بصورت فیزیکی در ارتباط با دیگران، وسواس مثبت گویی به خرج بدیم، تلاش کنیم سیستم فکر مون رو مثبت کنیم. من به شخصه از وقتی در دوره ها هستم، کاملا متوجه میشم که چقدر در کلامم تغییر ایجاد شده، چون در فکرم تغییرات اساسی ایجاد شده. و جالبه که کاملا ناخوداگاه این تغییر ایجاد شده و من ناخوداگاه بدون تلاش، و وسواس ، جمله ها و کلماتی که به کار می برم ، مثبت هستن. و اینو از فیدبک همکاران و داتشجویانم که بیشترین ارتباط اجتماعی رو در طول روز باهاشون دارم، متوجه شدم که جدیدن خیلی زیاد میگن چقدر شما تکیه کلام قشنگ و مثبت و منحصر به فردی داری، چقدر دعاهات قشنگه!
      و من هربار که این فیدبک ها رو می شنوم، از صمیم دل خدا رو شکر میگم که به این مسیر هدایت شدم و دارم این چنین تغییرات رو تجربه میکنم.

      اوایل که وارد دوره ها شده بودم، در دوره ی طلایی رسیدن به آرزوها، یاد گرفته بودم که نباید شکوه و شکایت کنم، و این مورد همون اوایل ش یکم برام وسواسی شده بود. و همیشه ذره بین دستم بود و مراقب بودم که چی میگم و چی فکر میکنم، حتی نسبت به اونچه اطرافیان می گفتن حساس شده بودم و توجه میکردم که اگر یه نفر داره شکوه شکایت میکنه، سریع ذهن من الارمش روشن میشد که: ببین ! ببین! داره شکوه شکایت میکنه ها، چقدر ناشکره !! اما بعد از مدتی فهمیدم همین الارم ذهن من خودش نوعی شکوه شکایته! و مچ ذهنم رو گرفتم. پس تلاش کردم تا تمرکزم رو کاملا بردارم، و بارها به خودم گوشزد کردم که : هر کسی اختیار افکار و کلامش رو داره. دوست داره شکوه شکایت کنه، تو اگه هنر داری خودت شکوه شکایت نکن.
      از اون به بعد محور تمرکزم بیشتر از قبل چرخید سمت دنیای درونم. و الان خیلی راحت تر از قبل می تونم مچ منفی باف رو بگیرم و ساکتش کنم وقتی که شروع به حرف زدن میکنه. مخصوصا وقتی که واکنش فکری ناخوداگاهی در ذهنم جریان پیدا میکنه. و یک فکر ناخوداگاه در ذهنم مرور میشه. هفته ی پیش یکی از همکاران خانم، درباره همسرش حرف میزد که پزشکه، و دوره ی زیبایی دیده میخواد در مطبش، بخش زیبایی باز کنه. و میگفت که بیاین مطب همسرم ژل و بوتاکس تزریق کنین یکم دم عیدی به خودتون برسید!
      هر کدوم از خانمها یه عکس العمل نشون داد. یکی گفت: چقدر تخفیف میده!
      یکی دیگه گفت وای چقدر خوب من میخوام بوتاکس کنم!
      یکی دیگه گفت: ادرس مطب همسرت رو بده من برم ویزیت شم.
      و خلاصه هر کسی یه چیزی میگفت.
      و اما ذهن آلوده ی من چی میگفت…..؟!
      در تمام مدت که خانمها مشغول صحبت در این مورد بودن، من در این اندیشه، حیرت زده بودم که:
      این خانم چقدر راحت داره از خانمهای دیگه دعوت میکنه بیاید پیش همسر من کار زیبایی صورت انجام بدین!! چرا هیچ حساسیتی نداره؟! به همین صراحت و راحتی، پذیرفته که همسرش تمام روز با خانمها سر و کار داشته باشه! اونم خانمهایی که قصد کار زیبایی دارن! و مدام باید چشمش توی صورت بقیه متمرکز باشه! و تازه توی ذهنم دلسوزی هم میکردم برای این خانم…!
      و وقتی متوجه فکر های مسموم خودم شدم، واقعا خحل شدم از اینهمه فکر منفی! اما در عین حال خوشحال شدم که یک الگوی نادرست و منفی دیگه در فکرم ریشه یابی کردم. و همون موقع یاد یکی از جمله های استاد افتادم که گفتن: زن پاک برای مرد پاک.
      و اون خانم رو در ذهنم بسیار بابت اعتماد و پاکیش تحسین کردم و گفتم این خانم یکی از متعهد ترین و بااخلاق ترین خانمهایی هست که در تمام عمرم دیدم. پس همسرش هم حتما همینطوره و آدم متعهد و جنتلمنی هست.
      و سعی کردم روی این باور منفی جدید پیدا شده، بسیار کار کنم و ریشه کن ش کنم.
      و اونجا بود که فهمیدم چقدر گفتگوهای درونی ما ، مهم، و گاها نهان هستن! و براحتی در سکوت ما رو منحرف میکنن از مسیر. و من چقدر باید بیشتر از بیرون به درونم توجه کنم و مسلط باشم.
      اهمیت این موضوع زمانی پررنگ میشه، که بپذیریم، جهان و خدا، زبان رو نه بلدن نه اهمیت میدن، برخلاف اونچه که همیشه به ما یاد داده بودن با خدا باید عربی حرف زد، زبان دین ما و کتاب ما عربیه، اما چقدر زندگی و ارتباط با خدا قشنگ و آسون و دلبرانه ست وقتی که به این اگاهی میرسیم که خدا در احساس ماست. و من وقتی خوشحال و راضی باشم در واقع دارم با خدا ارتباط درست برقرار میکنم و مثبت و شاد باهاش حرف میزنم. و وقتی ناراضی و غمگین باشم دارم با خدا و جهان هوشمند هستی، حرفهای منفی میزنم و ارتباط مون نادرسته.
      پس به راحتی ِ یک احساس، یا یک فکر که درون ما میجوشه با خدا ارتباط برقرار میکنیم. بنابراین حتی لازم نیست به زبان هی تکرار کنیم خدایا شکرت! همینکه در فکر و احساس و شادی مون احساس رضایت و شادی داشته باشیم، در واقع در تمام اون لحظه ها داریم با خدا حرف میزنیم. داریم از -کلام- استفاده می کنیم.

      خدایا بابت آگاهی های ارزشمند و این گنج های بی همانند و روشنی بخش سپاسگزارم 💫
      استاد عزیزم، چراغ روشن راهم، بابت هدایت و راهبری درست ما به سمت راه راستی و خوشبختی سپاسگزارم 🦋
      الهی سایه تون برقرار و همیشه نور و مهر در قلب تون مواج. 💫

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 25 از 5 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار maryamdashti90@yahoo.com
        1402/12/23 21:30
        مدت عضویت: 1233 روز
        امتیاز کاربر: 1743 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 3 کلمه

        عین واقعیت بود

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم