برای تحقق آرزوهایتان باید از همه توانایی های خود در یک جهت استفاده کنید.
اگر در ذهن خود بر تحقق آرزوهایتان پافشاری می کنید اما با قدرت کلامتان درباره شرایط و احساسات مخالف خواسته هایتان صحبت کنید تحقق آرزوهایتان را با مشکل مواجه خواهید کرد.
از قدرت کلام خود همسو با قدرت ذهنتان برای تحقق آرزوهایتان استفاده کنید.

صحبت کردن
صحبت کردن یکی از مهمترین و پرکاربردترین راه های برقراری ارتباط با دنیای پیرامونمان است.
ما از طریق صحبت کردن می توانیم خواسته ها، نظریات و واکنش خود نسبت به اطرافیانمان را بیان کنم.
صحبت کردن یکی از راه های تخلیه انرژی انسانهاست.
بسیاری از افراد وقتی هیجان زده می شوند فریاد می زنند. این کار فقط برای ابراز هیجان نیست بلکه به تخلیه انرژی نهفته در وجود فرد کمک می کند.
برخی دیگر وقتی عصبانی می شوند ناخودآگاه صدای خود را بلند می کنند. بلند کردن صدا در مقابل دیگران دلایل مختلفی دارد که مهمترین آنها این است که فرد می خواهد به این شکل ارزش و جایگاه خویش را به طرف مقابل اثبات کند، همچنین راهی برای تخلیه انرژی خشم و عصبانیت درونی است.
صحبت کردن یکی از پرکاربردترین رفتارهای انسانی است که باید بر نحوه استفاده از آن دقت زیادی انجام شود که البته این موضوع مهم از نظر آموزشی و فرهنگ سازی نادیده گرفته شده است.

انواع صحبت کردن
صحبت کردن به طور کلی به دو شکل انجام می شود:
نوع اول: صحبت کردن از طریق کلام و با استفاده از کلمات و جملات برای برقراری ارتباط با دیگران.
نوع دوم: صحبت کردن از طریق فکر کردن درباره موضوعات مختلف که البته این نوع صحبت کردن به صورت شخصی انجام می شود.
در نگاه سطحی به انواع صحبت کردن به نظر می رسد که نوع اول که کلامی است بسیار کاربردی تر از نوع دوم باشد اما واقعیت این است که صحبت کردن ذهنی درصد بسیار بیشتری از صحبت کردن افراد را به خودش اختصاص می دهد.
شما بیشتر از آنکه به صورت کلامی در حال صحبت کردن باشید به صورت ذهنی در حال گفتگو کردن با خودتان هستید.
میزان گفتگوی ذهنی انسان ها به مراتب بیشتر از میزان گفتگوی کلامی آنهاست.
نکته حائز اهمیت درباره انواع صحبت کردن اینکه گفتگوی کلامی و ذهنی بر یکدیگر تاثیر می گذارند.
آنچه در کلام با دیگران مطرح می کنید یا از طریق کلام آنها می شنوید بر گفتگوی ذهنی شما تاثیر مستقیم دارد.
از طرف دیگر آنچه در ذهن با خودتان مرور می کنید بر واکنش های شما در گفتگوی کلامی تان تاثیر می گذارد.
نکته حائز اهمیت درباره قدرت کلام این است که آنچه در ذهن مرور می کنیم یا بر زبان می آوریم بر احساس ما و در نهایت بر فرکانس وجود ما در جهان مادی تاثیر می گذارد.
از آنجا که خداوند از طریق جهان هستی در زندگی ما تغییرات الهی را وارد می کند سیستم جهان هستی را به شکلی قرار داده که بتواند پاسخگوی همه انسانها باشد.
تصور کنید در حال حاضر ۷.۱۱۷ زبان شناخته شده توسط مردم در سراسر جهان وجود دارد که به طور گسترده به عنوان زبان های پرکاربرد جهان در نظر گرفته می شوند.
آیا خداوند و سیستم جهان هستی مسلط به ۷.۱۱۷ زبان است؟ خیر
خداوند در ۱۴۰۰ سال قبل در قرآن کریم بارها یادآوری کرده است که خداوند شنوای داناست.
قطعا ۱۴۰۰ سال پیش تعداد زبان های رایج در جهان هستی ۷.۱۱۷ زبان گفتاری نبوده است. این می تواند به این معنی باشد که در طی این سالها خداوند زبان های جدید را آموخته است؟
قطعا اینگونه نیست چون خداوند نیازی به زبان آموزی ندارد نه به این دلیل که بر همه زبان ها آگاه است بلکه به این دلیل که مبنای واکنش به انسانها را از طریق احساس آنها قرار داده است.
مهم نیست انسانها در سراسر جهان به چه زبانی صحبت می کنند، مهم این است که احساس شکل گرفته در انسانها در سراسر جهان به یک شکل واحد می باشد.
تصور کنید یک قسمت از نوشته های زندگی با کمک خداوند را به ۷.۱۱۷ زبان رایج در جهان ترجمه کرده و در اختیار ۷.۱۱۷ نفر قرار دهند. مطمئن باشید اگر آن افراد مانند شما نسبتب به دریافت این آگاهی ها مشتاق باشند دقیقا احساسی که در شما شکل گرفته است در ۷.۱۱۶ نفر دیگر هم شکل خواهد گرفت.
این قدرت احساس و اهمیت احساس در وجود انسان را مشخص می کند.
اینکه گفته شد انسان خالق زندگی خودش است به این معنی است که هر انسانی با هر قدرت کلام و در هر مکانی در حال ایجاد احساس در وجودش می باشد و این احساس توسط خداوند و از طریق همزمانی های جهان مادی در زندگی او تجلی می شود.

قدرت کلام
درباره قدرت کلام به شکل های مختلف در کتاب های موفقیت توضیح داده شده است و اساتید زیادی درباره قدرت کلام و تاثیر آن بر زندگی انسان شرح داده اند.
در ابتدای آشنایی با قانون جذب و موضوع قدرت کلام از طریق مطالعه کتاب های مختلف درباره قدرت کلام به این درک و نتیجه رسیدم که برای خوشبخت شدن باید قدرت کلام خودم را تغییر دهم و به شکلی صحبت کنم که خداوند و جهان هستی را تحت تاثیر قرار داده و جریان خوشبختی را به سمت زندگی خود جذب کنم.
اگر درباره قدرت کلام در اینترنت جستجو کنید با مطالب زیادی مواجه خواهید شد که عموما از تغییر جملاتی که در زندگی روزمره به کار می برید صحبت کرده اند.
استفاده از قدرت کلام برای تغییر زندگی را به این طرح شرح داده اند که شما باید جملاتی که به کار می برید را تغییر دهید تا جریانات زندگی تان تغییر کند.
باید جملات منفی را به جملات مثبت تغییر دهید:
نگویید: (دستپاچه نشو) بگویید: (آرام باش)
نگویید: (فراموش نکن) بگویید: (به خاطر داشته باش)
نگویید: (دیر نکن) بگویید: (سروقت می بینمت)
در مثالی دیگر تاکید شده است که فقط از عبارت های مثبت هنگام شرح دادن زندگی خود استفاده کنید.
من زندگی خوبی دارم.
من همسرم را دوست دارم.
من خوشبخت هستم.
من فرد موفقی هستم.
من لاغر می شوم.
من عزت نفس دارم.
من زیبا هستم.
سالهای اول آشنایی با قانون جذب تحت تاثیر این آگاهی ها سعی می کردم که جملاتی که به کار می برم را اصلاح کنم اما این کار به قدری سخت و نیاز به تمرکز داشت که هرگز موفق به انجام آن نمی شدم.
هرچقدر سعی می کردم جملاتی که به کار می برم را مثبت و بر اساس الگوهای ارائه شده کنم باز هم جملات زیادی از زبان من خارج می شد که مطابق با الگوهای ارائه شده نبود و این موضوع که باید همیشه مراقب حرف زدنم می بودم کار بسیار سخت و اعصاب خورد کنی بود.
به این دلیل که بسیاری از عبارت هایی که ما به کار می بریم بر اثر هزاران بار تکرار شدن به صورت عادت از زبان ما خارج می شود و هیچ انسانی برای صحبت کردن در همان لحظه فکر نمی کند که اکنون از چه کلماتی استفاده کنم که جمله ای که به کار می برم مثبت باشد.
صحبت کردن یک کار تقریبا خودبخودی و بدون نیاز به فکر کردن و پیدا کردن کلمات و کنار هم قرار دادن آنهاست بنابراین اینکه بخواهید برای هر جمله ای که به کار می برید از طریق تفکر کردن کلمات مثبت و مناسب به کار ببرید کار بسیار انرژی بر و خسته کننده ای خواهد شد و حتی می تواند باعث لکنت زبان شما شود چون سعی می کنید در روند خودبخودی صحبت کردن خود اختلال ایجاد کنید.
سختی جستجوی کلمات مثبت به حدی زیاد بود که به این نتیجه رسیدم این راهکار نمی تواند صحیح باشد و احتمالا اساتیدی که این راهکارها را ارائه داده اند هرگز خودشان سعی نکرده اند به راهکارشان عمل کنند والا قطعا متوجه می شدند که این راهکار عملی نیست.
من از طرفی به این درک رسیده بودم که قدرت کلام انسان بسیار زیاد است و می تواند بر زندگی او تاثیرگذار باشد. مخصوصا وقتی روایتی منسوب به امام علی درباره تاثیر افکار بر کلام و قدرت کلام بر زندگی را مطالعه کردم بیشتر به این موضوع اطمینان پیدا کردم.
مواظب افکارت باش که گفتارت میشود، مواظب گفتارت باش که رفتارت میشود، مواظب رفتارت باش که عادتت میشود، مواظب عادتت باش که شخصیتت میشود، مواظب شخصیتت باش که سرنوشتت میشود.
امام علی (ع)

قدرت کلام و اهمیت آن در زندگی برای من واضح شده بود اما راهکاری که برای تغییر قدرت کلام ارائه شده بود به نظر من منطقی و عملی نبود به همین دلیل به دنبال پیدا کردن راهی مناسب و قابل اجرا برای بهبود قدرت کلام خودم بودم.
پس از مطالعه و تمرین زیاد به این نتیجه رسیدم که تلاش آگاهانه برای به کار بردن جملاتی بر اساس الگوهای مثبت باعث تقویت قدرت کلام من و تاثیر بر تغییر سرنوشتم نخواهد شد.
این کار بیشتر شبیه نقاب زدن یا سعی کردن برای مخفی کردن واقعیت وجود خودم است. من سعی می کنم از جملات مثبت و خوش احساس استفاده کنم درحالی که در درونم احساس شادی و آرامش ندارم.
زمانی که به این درک رسیدم که خداوند سواد خواندن و نوشتن ندارد به همین دلیل آنچه از زبان من خارج می شود را متوجه نمی شد بلکه احساسی که در هنگام سخن گفتن در من شکل می گیرد را دریافت می کند کلید بهبود قدرت کلام را پیدا کردم.
من به این نتیجه رسیدم که برای اصلاح قدرت کلام نباید به این شکل عمل کنم که سعی کنم جملاتی که به کار می برم را در لحظه به کار بردن بررسی و اصلاح کنم چون این کار به شدت سخت و نیاز به تمرکز و انرژی بالایی دارد.
راه حل مناسب این است که به صورت ناخودآگاه باید قدرت کلام خودم را اصلاح کنم که در زمان صحبت کردن به شکل خودبخودی از کلمات مناسبی استفاده کنم.
برای این کار نیاز است که از طریق دریافت آگاهی مناسب ابتدا نگرش های صحیح درباره خداوند، جهان هستی و وجود خودمان در دنیای مادی کسب کنیم.
هرچقدر که نگرش صحیح بیشتری درباره خداوند در وجود ما ایجاد شود به شکل خودبخودی بر نگرش ما درباره زندگی تاثیر می گذارد و باعث شکل گیری آرامش درونی پایدار می شود.
انسانی که نگرش صحیح درباره خداوند داشته باشد و از طرفی به آرامش درون رسیده باشد به شکل خودبخودی قدرت کلام و رفتار او به سمت مثبت و خوش احساس بودن تغییر میکند.
او بدون تلاش و سعی در انتخاب کلمات می تواند به راحتی قدرت کلام خوش احساس را در گفتار خود جاری کند.
در مثال مشابه افراد چاق که سعی می کنند از طریق رژیم گرفتن و ورزش کردن لاغر شوند و چقدر متحمل رنج و سختی می شوند درحالی که افراد متناسب بدون رژیم گرفتن و ورزش کردن در نهایت آسانی همیشه متناسب هستند.
این تغییر نتیجه بخاطر تفاوت در نگرش و احساس افراد است نه عملکرد آنها.
در مورد اصلاح قدرت کلام هم باید به این شکل عمل کرد و به جای تمرکز بر تغییر جملاتی که به کار می بریم بر اصلاح افکار و نگرش های درونی خود درباره خداوند و مسائل زندگی تمرکز کنیم به این شکل به صورت خودبخودی افکار و رفتار ما در جهت همسو شدن با قدرت خداوند اصلاح خواهد شد.
دوستانی که مطالب لاغری با ذهن سایت تناسب فکری را دنبال می کنند و از دوره های آموزشی استفاده کرده اند این تجربه را دارند که بدون اینکه درباره چگونه غذا خوردن یا چه مقدار غذا خوردن توضیح را راهکار ارائه شده باشد بعد از مدتی که از آگاهی های لاغری با ذهن استفاده می کند به شکل خودبخودی تغییر در واکنش های آنها به مواد غذایی ایجاد می شود.
این در حالی است که همه ما در گذشته برای نخوردن یا طبق برنامه غذا خوردن چقدر تلاش و سختی متحمل شده ایم و در نهایت خسته شده و رها کرده ایم اما در مسیر لاغری با ذهن بدون اینکه درباره چگونه خوردن صحبت شود افراد به شکل خودبخودی و هرفرد بنا به نیاز و سلیقه خودش شاهد تغییر در علایق و ترغیب ذهنی خود برای خوردن می شود.
این تاثیر آگاهی بر تغییر افکار و سپس تغییر نگرش و در نهایت تغییر رفتار و نتیجه زندگی است. دقیقا منطبق بر آنچه امام علی فرموده اند که: مواظب افکارت باش که گفتارت میشود، مواظب گفتارت باش که رفتارت میشود، مواظب رفتارت باش که عادتت میشود، مواظب عادتت باش که شخصیتت میشود، مواظب شخصیتت باش که سرنوشتت میشود.
مطالعه نوشته های زندگی با اراده خداوند و زندگی با کمک خداوند باعث نشست آگاهی های صحیح درباره خداوند و عملکرد جهان هستی در وجود شما خواهد شد. این آگاهی باعث تغییر نگرش شما درباره خداوند، زندگی و ماهیت وجود خود در دنیای مادی خواهد شد و در نهایت باعث تغییر شخصیت و طرز برخودر شما در زندگی خواهد شد و در نهایت همه این تغییرات باعث دگرگونی زندگی شما در ابعاد مختلف خواهد شد.

نحوه اصلاح کلام
در بند قبل درباره صحبت کردن کلامی و ذهنی توضیح داده شد و گفته شد صحبت کردن ذهنی به مراتب بیشتر از صحبت کردن کلامی در همه انسانها صورت می گیرد.
بنابراین برای اصلاح قدرت کلام خود به جای تمرکز بر صحبت کردن گفتاری بهتر است بر اصلاح گفتگوی ذهنی خود متمرکز شویم.
به این شکل که سعی کنید در خلوت خود که در حال فکر کردن به موضوعات یا گفتگو کردن با خودتان درباره مسائل مختلف هستید سعی کنید افکار منفی و ناامید کننده را به افکار مثبت و امیدبخش تغییر دهید.
شرایط من هیچ وقت تغییر نمی کنه، این همه سال تغییر نکرده باقی عمر هم تغییر نخواهد کرد.
قدرت کلام: من به معجزات الهی ایمان دارم و مطمئنم معجزه خداوند را بارها در زندگی تجربه می کنم.
الان چند وقته می گذره پس چرا هیچ اتفاقی در زندگی ام رخ نداده.
قدرت کلام: من به وفاداری خداوند ایمان دارم و اطمینان دارم خداوند به وعده خود به من عمل می کنه.
من که دارم افکار و نگرشم رو اصلاح می کنم پس چرا این شرایط یا اتفاق در زندگی ام رخ داد!
قدرت کلام: من به برنامه الهی ام ایمان دارم و می دانم همه چیز در جهت آماده سازی من برای تجربه خواسته هایم است.
این همه از سالهای زندگی من گذشته و هنوز به چیزی که می خواستم نرسیدم.
قدرت کلام: من به زمان بندی خداوند ایمان دارم و می دانم که خداوند در بهترین شرایط خواسته هایم را وارد زندگی ام می کند.
خیلی ها امکانات و شرایط بهتر از من دارند پس چرا من در این شرایط هستم!
قدرت کلام: من سپاسگزار نعمت های الهی ام هستم و ایمان دارم خداوند به تغییرات من پاسخ می دهد و نعمت های بیشتری وارد زندگی ام می کند.
اینها نمونه هایی از نحوه استفاده از نگرش های الهی است که در چند قسمت اول ارائه شده است و به این شکل باید به صورت عملی برای اصلاح قدرت کلام خود از آنها استفاده کنیم.

باش! پس موجود می شود
برای همسو کردن قدرت کلام خود با خواسته هایمان نیاز نیست که این عبارت ها را حتما به دیگران بگوییم، یا حتی نیاز نیست روزی صدها بار این عبارت ها را با خود تکرار کنیم.
به روند تغییر زندگی توجه داشته باشید: خداوند از طریق همزمانی هایی که در جهان مادی ایجاد می کند به احساس غالب شما در زندگی پاسخ می دهد. آنچه بر احساس شما تاثیر می گذارد ابتدا گفتگوی ذهنی و سپس گفتگوی کلامی و اطلاعاتی است که از طریق دیداری و شنیداری وارد مغز خود می کنید.
بنابراین برای قدم اول مهم است که بر اصلاح گفتگوی ذهنی خود متمرکز شوید.
این کار با وسواس و اصرار و عجله در طی چند روز صورت نمی گیرد بلکه نیاز به دریافت آرام آرام آگاهی های جدید و تکرار کردن برای نشست اطلاعات در وجود و پیدا کردن نمونه هایی که تایید کننده اطلاعات جدید هستند که بهترین راهکار برای این منظور مطالعه دیدگاه های هر قسمت می باشد.
آنچه دوستان ما در بخش نظرات هر قسمت درباره نگرش و رویدادهای زندگی خود می نویسند بهترین سند برای تقویت ایمان و عقیده ما به نگرش های صحیح درباره خداوند است.
مثال باران در بخش مقدمه را همیشه به خاطر داشته باشید:
برای اینکه باران ببارد نیاز است تا چندین پارامتر مانند میزان رطوبت هوا، میزان دمای هوا، جریان باد در طبیعت با هم هماهنگ شوند.
زمانی که میزان رطوبت هوا به حد کافی افزایش یابد و اختلاف دمای بین دو منطقه به اندازه کافی شود رطوبت موجود در هوا (ابر) به سمت بالا حرکت کرده و به علت کاهش دما عمل بارش باران صورت می گیرد.
زمانی که پارامترهای طبیعی همجت با بارش باران شوند هیچ نیروی انسانی، هیچ دولت و قانون و قدرتی قادر به جلوگیری از بارش باران نخواهد بود.
در مورد بارش نعمت ها در زندگی تان جهان به همین صورت عمل می کند. زمانی که پارامترهای دریافت نعمت ها به حد کافی در سطح افکار و نگرش شما ایجاد شود، بارش نعمت در زندگی تان آغاز می شود.
هیچ نیرویی غیر از شما قادر به جلوگیری از بارش نعمت در زندگی تان نیست.
وقتی پارامترهای مورد نیاز برای دریافت نعمت ها را به حد کافی در وجودتان برسانید دیگر مهم نیست جنسیت شما چیست، مهم نیست در چه مکانی زندگی می کنید، مهم نیست با چه افرادی زندگی می کنید، هیچ پارامتر دنیایی نمی تواند مانع دریافت نعمتی شود که ورود آن به زندگی شما از طرف خداوند امر شده است.
لازم به ذکر است امر خداوند یا همان عبارت جادویی کُنْ فَیَکونُ بهمعنای «باش! پس موجود میشود»، بر خلقت اشیاء به محض اراده خداوند اشاره دارد که اصلا به صورت سلیقه ای از طرف خداوند انجام نمی شود.
دقیقا بر اساس سیستمی است که از قبل نوشته شده و برای همیشه ثابت است.
نوع دین شما هیچ تاثیری بر این سیستم ندارد، جنسیت، سن، خانواده، اطرافیان، کشور، شاخص های اقتصادی، تقویم و هیچ پارامتر دیگری نمی تواند بر سیستم جادویی کُنْ فَیَکونُ بهمعنای «باش! پس موجود میشود» تاثیر بگذارد.
اگر تا کنون خواسته هایتان را در زندگی تجربه نکرده اید فقط به این دلیل است که نمی دانستید یا نتوانسته اید پارامتر های لازم برای دریافت آن نعمت را به حد نصاب امر خداوند برای کُنْ فَیَکونُ برسانید.

منتظر باران نعمت الهی باشید
زمانی که در ذهنم از خداوند درخواست تجربه ماشین اوپیتما سفید را داشتم میزان حساب بانکی من کم تر از یک دهم قیمت آن زمان ماشین دلخواه من بود.
از طرفی نمی خواستم ماشین فعلی خودم را بفروشم یا از طریق وام یا قرض گرفتن صاحب آن ماشین شوم.
در آن زمان شرایطی فراهم شد که اگر ماشینم را می فروختم و یک سوم قیمت ماشین جدید را قرض می کردم به همراه موجودی حساب بانکی ام می توانستم ماشین مدل بالاتر را صاحب شوم که اتفاقا یکی از آشناهای من قصد فروش آن را داشت.
از طرف خانواده تحت فشار قرار گرفتم که همین کار را انجام دهیم چون ماشین تمیز و خانگی است و فرصت خوبی است از طرفی ماشین ها هر هفته گران تر می شدند و این ترس و نگرانی وجود داشت که اگر من صبر کنم تا موجودی حساب من افزایش پیدا کند قطعا قیمت ماشین دو یا سه برابر می شود.
وسوسه شده بودم که فرمول ذکر شده را عملی کنم و هرطور که شده ماشین بهتری داشته باشم اما بعد از اینکه موافقیت اولیه را به خانواده ام اعلام کردم با خودم فکر کردم که این طریق رسیدن به ماشین بهتر هیچ شباهتی به روش الهی برای تحقق خواسته در زندگی ام ندارد.
من دوست داشتم نعمت ها را به طریق ساده و بدون استرس و عجله کردن و حتی فروختن ماشین یا طلا به دست بیارم اما روشی که قصد اجرای آن را داشتم کاملا بر اساس نگرش های انسانی و دنیای مادی بود.
تصمیم گرفتم به خداوند و وفاداری او ایمانم را قوی تر کنم و اعلام کردم که از خرید ماشین بهتر منصرف شده ام و هر وقت که زمان مناسب بود اقدام می کنم.
طبیعی بود که از طرف اطرافیان تحت فشار قرار گرفتم که داری فرصت رو از دست میدی و چند ماه بعد همین ماشین رو باید گران تر بخری اما من تصمیم خودم را گرفته بودم و گفتگوهای ذهنی منفی ام را با عبارت الهام بخش اصلاح می کردم و سعی کردم از قدرت کلام خودم برای جان بخشیدن به رویاهایم استفاده کنم.
چند ماه گذشت و همانطور که پیش بینی کرده بودند قیمت ماشین بیشتر از دو برابر شد اما من همچنان بر عهد خود وفادار بودم و منتظر تغییرات الهی در مسیر زندگی ام بودم تا به شکل دلخواهم ماشین بهتر را تجربه کنم.
هرگز در این مدت به گران شدن قیمت ماشین مورد علاقه ام توجه نکردم، به آن فکر نکردم و حتی درباره آن صحبت نکردم.

در این مدت هر بار که ماشین مورد علاقه ام را در خیابان یا در هر محلی مشاهده می کردم برای بودن این نعمت در نزدیکی خودم خدا رو شکر می کردم و با قدرت کلام ذهنی تجربه این خواسته را آسان و جزئی از جزء می دانستم.
با خودم مرور می کردم ببین فاصله من تا خواسته ام فقط چند متر است. برداشتن این فاصله برای خداوند هیچ کاری ندارد.
هربار که فردی را در حال رانندگی در ماشین مورد علاقم می دیدم با خودم مرور می کردم که ببین یک نفر دیگه هم داره رانندگی با این ماشین رو تجربه می کنه. من هم این حق رو دارم و خداوند فرصت تجربه رانندگی با این ماشین رو برای من فراهم میکنه.
به این طریق ساده از قدرت کلام ذهنی در جهت تحقق خواسته و افزایش شور و اشتیاق درونی برای تجلی خواسته ام استفاده می کردم.
نه با اجبار یا به حالت فردی که در کمین دیدن ماشین مورد علاقه اش باشد تا با خودش صحبت کند. بلکه به صورت کاملا ساده و راحت این کار را انجام می دادم.
هرگز آگاهانه در جستجوی پیدا کردن ماشین مورد علاقه ام نبودم. بی تفاوت و رها از این مساله زندگی می کردم.
خداوند از طریق همزمانی های جهان هستی خواسته من را در مقابل دیدگانم قرار می داد.
مثلا در حال رانندگی بودم که ماشین مورد علاقم از چندمتر جلوتر وارد مسیر من می شد و دقیقا جلوی من قرار می گرفت. در این لحظه احساس سپاسگزاری در من شکل می گرفت و با خودم تکرار می کردم که ببین خدا بیشتر از من دوست داره که به خواسته ام توجه کنم اونو جلوی من قرار داد.
و بعد به شکل خودبخودی چند جمله در ذهنم با خودم صحبت می کردم و از قدرت کلام ذهنی ام برای جان بخشیدن به تحقق خواسته استفاده می کردم.
چند ماه انتظار با احساس خوب باعث شد تا پارامترهای دریافت ماشین بهتر به حد نصاب تجربه آن نعمت رسید و فرمان کُنْ فَیَکونُ خداوند جاری شد.
در کمتر از یک ماه اتفاقاتی در کسب و کار اینترنتی من رخ داد که بیشتر از پول مورد نیاز برای خرید ماشین با قیمت بیشتر از دو برابر وارد حساب من شد و من به راحتی توانستم دقیقا به آن صورتی که دوست داشتم صاحب ماشین بهتر شوم برای خرید آن اقدام کنم.
ماشین فعلی را نفروختم، از کسی قرض نکردم، وام نگرفتم و تمام موجودی حسابم را برای خرید ماشین استفاده نکردم و به صورت نقد ماشین بهتر از طرف خداوند به من هدیه داده شد.
افزایش چندین برابری فروش دوره های لاغری با ذهن راهکار خداوند برای تحقق خواسته من بود به این دلیل محکم که تا قبل از آن این حجم از فروش در یک ماه سابقه نداشت و بعد از آن هم ادامه پیدا نکرد.
دقیقا تصور من این بود که انگار خداوند برای چند روز انبوه مشتری های علاقمند و عاشق لاغری با ذهن را به سمت من هدایت کرده است تا شرایط تجلی خواسته مرا فراهم کند.
روال کار تا قبل از آن ماه شگفت انگیز به این شکل بود که افراد از طریق مختلف با سایت تناسب فکری آشنا می شدند و پس از چندین روز یا حتی چند ماه بودن در سایت برای خرید دوره های آموزشی اقدام می کردند اما در آن ماه خدا شرایط به کلی تغییر کرده بود.
افراد در همان روز آشنایی با سایت تناسب فکری برای خرید محصولات اقدام می کردند. آن هم نه فقط از داخل ایران بلکه از کشورهای مختلف علاقمندان به لاغری با ذهن برای خرید محصولات اشتیاق پیدا کرده بودند.
این فرایندی بود که یقین دارم مانند بارش باران بر اساس سیستم بی نقص و بی تغییر خداوند در زندگی من باریدن گرفت تا خواسته من را متجلی کند.

برای قدرت کلام تان اهمیت قائل شوید
از قدرت کلام خود به نفع خودتان استفاده کنید اما نه با تمرکز بر تغییر جملاتی که به دیگران یا حتی به خداوند می گویید.
نیروی نهفته و تاثیرگذار بر تجلی خواسته هایتان در قدرت کلامی است که در ذهن شما جریان دارد.
اطمینان دارم این طریق استفاده از قدرت کلام را در هیچ کتاب یا سخنی تا کنون نشنیده اید. این درک و تجربه شخصی من در مسیر تحقق خواسته هایم است و از آنجا که عملکرد خداوند به صورت سیستمی می باشد هر انسانی به این طریق از قدرت کلام ذهنی خود در جهت تحقق خواسته هایش استفاده کند قطعا مورد بارش رحمت نعمت های در زندگی اش قرار خواهد گرفت.
آنچه تا این قسمت از نوشته های زندگی با کمک خداوند آموخته اید آگاهی هایی هستند که منجر به شکل گیری نگرش صحیح درباره خداوند در وجود شما خواهد شد. از نشانه های الهی بودن و صحیح بودن آگاهی ها این است که هنگام مطالعه و بعد از آن آرامش و شادی درونی را در وجودتان احساس می کنید.
آرامش و شادی درونی در تحقق آرزوها مانند بخار آب در بارش باران هستند. باید مقدار آرامش و شادی درونی شما به حد نصاب بارش نعمت های الهی برسد تا بارش خواسته هایتان را در زندگی تجربه کنید.
بنابراین عجله نکنید و مایوس نشوید.
هیچ اشتباهی در کار شما وجود ندارد، هیچ اشتباهی در کار جهان هستی وجود ندارد، خداوند هیچ خشم یا کینه ای از شما به دل ندارد، اگر برای دریافت آگاهی های الهی اشتیاق دارید و آرامش، شادی درونی، ذوق و شوق زندگی کردن، رهایی، نزدیکی به خداوند و هرگونه بهبود شرایط را در زندگی خود مشاهده می کنید مطمئن باشید به شکل عالی در مسیر تغییر کردن قرار دارید.
فقط باید ادامه دهید تا تراکم پارامترهای الهی در وجودتان افزایش پیدا کند. وقتی به حد نصاب خود برسد سیستم جهان هستی به دستور خداوند فرمان جادویی کُنْ فَیَکونُ بهمعنای باش! پس موجود میشود را در زندگی تا اجرا می کند.
و آن وقت است که باید بنشینید و شاهد بارش زیبای خواسته هایتان در زندگی باشید.

تمرین:
۱- نگرش شما درباره قدرت کلام چیست؟ از گذشته اطلاعاتی درباره قدرت کلام خود داشتید؟
۲- مثال های از زندگی خود یا دیگران ذکر کنید که همان اتفاقی که مدت ها درباره آن صحبت کرده اند را به شکل واقعی در زندگی خود تجربه کردند.
۳- نحوه استفاده خود از انواع کلام را شرح دهید؟ چه مواقعی از چه نوع کلامی استفاده می کنید.
۴- مثال هایی ذکر کنید که ارتباط بین اتفاقات زندگی و نوع کلامی که به کار می گیرید را اثبات می کند.
۵- اصلاحاتی که در کلام خود باید ایجاد کنید را ذکر کنید تا نسبت به انجام آن متعهد شوید.
۶-چند لحظه چشمان خود را ببندید و خود را در حال دریافت باران نعمت های الهی تصور کنید. در همان احساس سپاسگزار خداوند باشید. احساس خود از تجربه باران نعمت های الهی را شرح دهید.
منتظر کامنتهای شما هستیم! 💬👇
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.52 از 50 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!


به نام خدای مهربان
۱.من تا حدود همین دو سال پیش هیچ اطلاعاتی راجع به قدرت کلام نداشتم؛همیشه پدرم میگفت که باید راجع به خودتون و شرایط تون درست صحبت کنین ولی خب این چیزی بود که من همیشه در یک سطح اخلاقی بهش نگاه میکردم؛مثلا اینکه از لحاظ اخلاقی درست نیست که آدم راجع به شرایط زندگیش جلوی دیگران(تازه برام مهم بود که جلوی دیگران نباشه)حرف بد بزنه و خودش رو خراب کنه و خب غافل ازینکه نمیدونستم که خودم و دید خودم نسبت به خودم و زندگیم از همه چی مهم تره …تا اینکه من کتاب هایی در این زمینه خوندم و متوجه عیوب گفتاری خودم شدم و شروع به تغییر کردم
۲.مثال دقیقی یادم نمیاد؛حالا شاید در ادامه ی متنی که مینویسم یه مورد خاصی به ذهنم برسه…ولی من کسایی رو میشناسم که همیشه از کمبود شانس شون و اینکه هیچوقت خوش شانس نبودن و هرچی بدبختیه سر راه اونا میاد،مثلا خیلی میگن ما دم رودخونه هم بریم خشک میشه،یا ما آب هم میخوریم چاق میشیم!بعد جالبه که واقعا توی زندگی شون میشه مشاهده کرد که چقدر زندگی شون بر اساس گفتارشونه…الان یه موردی یادم میاد که از زبان یه نفر دیگه شنیدم (ینی من خود اون شخص رو نمیشناسم):یه آقایی بوده که از زمانی که همه یادشون میاد عاشق ماشین سوناتا سفید بوده ؛بعد خب خونواده شون وضع مالی خوبی نداشتن و همیشه همه بهش میخندیدن میگفتن حالا تو که شرایط مامان بابات اینه حداقل توقع تو بیار پایین،یه پرایدی چیزی…ولی اون همیشه به همه میگفته که من عاشق سوناتا سفیدم و حتما میخرمش …تا اینکه توی سن حدودن ۲۴ یا ۲۵ سالگی سوناتا سفید صفر میخره و همه انگشت به دهن مونده بودن که فلانی آخرش همون ماشینی که همیشه حرفش رو میزد خرید!و خب این برای من خیلی جالب بود و از مواردی بود که خودش خیلی در تغییر دادن کلامم بهم کمک کرد…
۳.اگه درباره ی الانم بخام بنویسم که باید بگم:من واقعا بهترین نوع گفتگو رو چه ذهنی(که مهم ترین بخش گفتگوهامه)چه در حالت عادی و فیزیکی دارم!من هم دقیقن مثل شما زمانی بود که زوری میخاستم حرف های مثبت بزنم ولی بعد مدتی متوجه شدم که من احساسم با حرفی که میزنم یکی نیست و فهمیدم که فایده ای نداره …ولی بعد از تغییر افکار و احساساتم به صورت خود به خودی یا توی حالت خودکار تمامی گفتگوهام بار مثبت داره و تابع جریان انرژی مثبته…تا این لحظه نزدیک یکسال و خرده ای میشه که تقریبن هیچ کلمه ی منفی ای راجع به خودم استفاده نکردم نه توی ذهنم نه توی حالت عادی؛جاهایی بوده که لغزش داشتم ولی تقریبن میتونم بگم ۸۰% مسیر رو خوب اومدم ازین نظر شکرخدا
۴.مثلا یکی از چیزایی که در گفتگوهای ذهنیم خیلی به خود میگفتم و یادآوری میکردم این بود که انگار چند نفر توی ذهن من داشتن درباره ی من حرف میزدن و موضوع گفتگو این بود که شیرین خیلی آدم آروم و ریلکسیه…نه که فقط اون موقع حتی همین الانم این موردیه که همیشه به خودم میگم و دقیقن شبیه چیزی هستم که توی مکالماتم درباره ی خودم میگم…
۵.من همیشه تمرکز دارم روی اصلاحات بیشتر ،ینی تا متوجه میشم جایی اشتباه کردم و نباید چیزی رو میگفتم سریعا اصلاحش میکنم و توی این مسیر کاملا تعهد دارم که باید درست و کامل انجامش بدم!
۶.فقط و فقط شکرگزاری ازینکه خدا چقدر همیشه و همیشه به من لطف داشته که منو در مسیر لطف و رحمت و فراوانی و عشق و همه چیزای خوب جهان قرار داده…یه حس وصف ناپذیر که فقط میتونم به خاطرش بگم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
نشان های دریافت شده
سلام نگرش من درمورد قدرت کلام قبل از اینک با مسایل ذهنی ا شنا بشم اصلا درمورد قدرت کلام هیچی نمیدونستم اما زمانیک اشنا شدم با قد رت کلام وخیلی اینو میشنیدم ک باید کلمات ب زمان حال استفاده بشه باید جوری زنوشته بشه ک انگاررسیدم یا این نباید منفی بشه یادمه استرس میگرفتم ک چجوری کلامت رو ادا کنم این مثل همون تسبیح ویا شمارشگر میمونه یا مثل تخمه خوردن توی ی تکرار میافتی بدون اینک لذتی ببری بفهمی بیشتر احساس بد احساس استرس میگیری واز حس خوب نمیگرفتم مثل رزیم وورزش ول میکردم چن نمیتونستم لدتی ببرم ازش اما اواخر ک با احساس اشنا شدم فهمیدم ک همه چی احساسه همه چی چن شب قبل دخترم ازم درمور د خدا پرسید شکل ظاهری خدا ومن همینطوری گفتم ک انسان نیس واون پرسید چشم دار ه گفتم ن لباس داره و خیلی حرفهای این شکلی واونقدر ترسید ک گریه کرد جالبه توحرفهاش گفت مگه خدا رو ی صندلی ننشسته مارو نگا کنه برنامه هایی ک تو مدرسه بهش میدادن باعث شده بود خدا رو ی ادم فرض کنه بخصوص در ی کتاب ک فقط درمورد اینک بخدا باید در زمان تاخ توجه کرد خدا رو سخت وترسناک جلوه دادند بعد اصلا نتونستم موضوع رو جمع کنم نتونستم ی تصویر قابل درک ازخدا بهش بدم و از استاد عزیز درخواست دارم اگه راهنمایی باشه ممنون میشم چن میخوام دخترماز الان خدا رو مثل گذشته من تصویر سازی نکنه بارها شنیده بودم خدا غضب میکنه خدا نا احت میشه خدا عصبانی میشه وتو مسیرم فهمیدم ک همه اونها دروغه ی حر فی شنیده ام ک درمورد این بود ک فردی الان مریض شده بخاطر رفتار گذشته اش بعد یاد ی فایل از استاد افتادم ک گفتند خدا با امروز با احساس امروز تو کار داره ن با گذشته این خود ماهستیم ک گذشته رو حمل میکنیم باخودمون وزیرش له میشیم از شما ممنون استادجملات بسیار بسیار زیبا اموزنده بود ومن الان بهش هدایت شدم زمانیک واقعا نیاز داشتم اصلا وقتی میگم خدا هدایتگر اینه فریبا جان وقتی میگم خدا حامیه اینه فریبا جان وقتی میگم خدا دستتو میگره راهنمایی میکنه کمکم میکنه اینه درس میده اموزشت میده کنارتو تو وجودته بهت اگاه اینه وقتی میگم خدا رحمان رحمتش وسیعه روزی دهنده هس همینه دیروز اتفاقی ی النگوی بدل داشتم داشتم میرفتم مهمونی برداشتم نمیومد دستم از بس تنگ بود با زور کیسه اینها میرفت دستم ومن راحت دستم کردم بدون هیچ کیسه ای مدام تو مهمونی همه النگومو نگا میکردند اونقدر حس خوب وکیف داد ک حد نداشت حق من لاغریه حق من حس خوب وخداوند من رو هدایت میکنه خداوند رفیقه منه دوست منه عشقم عاشقمه وبرای هدایت بی نظیرش سپاسگزارم
قبلا د مورد بقیه میمومدم حرف میزدن درمورد مشکلاتشون دعواشون واقعا چن روز بعد خودم با همسرم دعوا میشم یا من خیلی ماشین پرشیا دوس د ارم هرموقع میدیم شکر گزاری میکردم اصلا غمگین عالم بودم تا میدیدمش لبخند میزدم وچن روز بعدش ما ماشین پرشیا گرفتیم الان فروختمش امامن دوبار ه دارم وقتی میبینم این کار رو میکنم باو رتون میشه ک محاله برم بیرون ۷۸ ازش نبینم واین فراوانی نعمت پول رو نشون میده نزدیک شدن من بخواستمونشون میده این نشون میده قدرتمندی این سیستم رو نشون میده خدا منو میشنوه این نشون میده ک من بخواستم میرسم یا درمورد خونه هم اینجو ری بود هی تصویر سازی میکردن لدت میبردم از حسهاش وهمونجوری خدا برام جور کرد وما خونه در حال ساخت خریدیم و خودش داره پولهاشو جور میکنه ومن سپاسگزارشم وروی خودش حساب باز میکنم چن اونه بی منت میده داره میده من گفتگوی کلامی با مادر وخواهرم ک واقعا بعدشم دیدم ک اونقدر حس من میشه اونقدر سنگین میشم وقتی درمورد مشکلاتم یا بقیه حرف میزنم یا اصلا درمورد عدا حرف میزنم و این بخش رو دارم ترمیم میکنن واین ندا مدام میاد خیلی سکوته حرف بزن اما وقتی باهاشون حرف میزنم حس میکنن خیلی از درون حرف میزن خیلی عمیقه جوری احساس من تغییر میکنه و من نتایج اون احساس رو در رفتارم اخلاقم میبینم بشدت گفتگوی ذهنی ک قبل اشنایی با مسایل ذهنی داشتم کم شده اما هس ومن در حال یاد گرفتنم کنترلش میکنم چن ما داریم زندگی میکنم این جریانات هس ولی من اگاهترمشم ک کجا ها ورود نکنم ونوشته های فریبا فروغی این رو بیشتر بمن یاد داد در یکی از دیدگاه هاشون نوشته بود ک تو مهمونیها سکوت میکنه ومن ی جرقه خورد انگار ک چرا من این کار رو نکنم ودیشب درمهمانی ها بودم و خیلی این رو تمرین کردم در رابطه با همسرم این رو دارم تمرین میکنم خیلی اثر داره خیلی وهمه چیزخودمونیم واقعا میتونیم لدت ببرم اگه ورودی ذهنی رو حساس باشیم من ی نگهبان سخت گداشتم من باید اون افکار منفی گو ک بهم پیشنهاد میده رو قطع کنم باسرگرم کردن خودم برای مسایل دیگه وبیام روی همین مطالبی ک واقعا گنج هستند رو بخونم واحساس خوبمو حفظ کنم اگه احساسم خوب باشه قطعا هم لاغر میشم هم قدرتمند هم رابطم خوب مبشه با احساس خوب من ب همه چیز میرسم خداوندا شکرت ک من خونمو تحویل گرفتم تصویه کردم چ خونه زیبا و خدایا چقدرخونه نوساز خوبه عشق دریافت میکنم از وجب ب وجبش خدایا شکرت ک داریم تمیزش میکنمم تا بیام بشینم کیف میکنم ک وسایلمو بسته بندی میکنم کیف میکنم خدا شکر میکنم وب سیستمش ایمان دارم احترام میزارم وبیشتر اینو میفهمم ک ب قدرتی ک دارم ی قدرتی ک خدا میده و روزی دهندگی خداوند ب اینک میده اگه تو بخوای چجوری بخوام با توجه ب ایمان واین خونه نتیجه ایمان من ب روزی دهندگی خداونده نتیجه روی خدا حساب باز کردنه نتیجه همه اینهاست یادمه در گذشته این رو شنیده بودم ک ما با اعمالت و این دنیا تواون دنیامون برای خودمون خونه اینها میسازیم وبا هربار اعمال بد اون خونه فرومیریزه ومن همیشه برای این تلاش میکردم ک برای خودم اونجا خونه داشته باشم بچه بودم الان ک نگا میکنم میبینم واقعا من وقتی میتونم تو این دنیا خونه ماشین وهزاران چیز دیگه رو بسازم پس این سیستم هس فقط مختص اون دنیا نیس مختص این دنیا هس ومن توانایی وقدرت وهمه چیزی ک نیازه ک خواسته هامو داشته باشم دارم چن شب قبل یکی ا ز فامیلهامو ن خونه خریده وبود خونه گرو ن قیمت تو جای عالی اصلا اون ک گف یجوری من شوکه شدم و بعد تحسین کردم گفتم فلانی نتیجه ایمانشو داره میبینه خوشحال شدم وتبریک گفتم تو دلم تحسینش کردم گفتن حقشه وگفتم فریبا ببین این رو خدا داره نشون میده ک تو هم میتونی خونه خودتو داشته باشی ببین میشه والاکم درمورد دوره ها چنین حسی دارم یجوری ک حس خوب داشتنشون رو حس میکنم ومیدونم ک میشه
نشان های دریافت شده
دیدگاه امروزمو میخام با زبان عامیانه و اندکی طنز پردازی بنویسم.
اقا من فهمیم نیاز به جملات تاکیدی و قلنبع سلنبع نیست که بخوام به ارزوم برسم.
اینکه هعی بگم من فلان میشوم من بهمان میشوم.
فقط لازمه مکالمه من توی ذهنم با خدا جوری باشه که ته قلب و مغزم به خدا ایمان و باور داشته باشه،
هعی پرش افکار بع شیطان نباشه
به صورت قطعی باور کنم که خدا وقتی وجودشو درک کنم در وجود خودم پس ارامم
رها هستم
ترسی ندارم
چون خدا درون منه
پس طبق برنامه الهی در زمان مطمعن منم به خواسته های خوشگلم میرسم
خدایا عاشقتم
،😘😘
به نام خداوند بخشنده و مهربانم
سلام
اول از همه نهایت تشکر و قدردانی رو از شما استاد عزیزم دارم که اینقدر ساده و خالصانه این آگاهی ها رو دراختیار ما میزارید .
۱- نگرش شما درباره قدرت کلام چیست؟ از گذشته اطلاعاتی درباره قدرت کلام خود داشتید؟
با مطالعه این قسمت قدرت کلام بر من روشن شد .قدرت کلام تاثیر مستقیم در سرنوشت و رسیدن یا نرسیدن ما به خواسته هامون رو داره.
خودم وقتی که باردار بودم برای سونوگرافی به مطب پزشک رفتم از قضا منشی مطب آدم تند و عصبانی بود و من هرکاری که کردم بهم نوبت برای سونوگرافی نداد و من ناراحت برگشتم ولی چون حتما میخواستم توی اون سن بارداری از جنینم سونو گرفته بشه دوباره صبح به سمت مطب راه افتادم و توی راه همش با خودم میگفتم منشی با خواسته من مخالفت نمیکنه و سونوگرافی من انجام میشه(این حرفا رو با ایمان کامل میگفتم)و وقتی به مطب رسیدم گفتم برای سونوگرافی اومدم و در کمال تعجب منشی بدون هیچ مخالفتی بهم نوبت داد و من همونطور که گفته بودم سونوگرافیم انجام شد.اونموقع نفهمیدم چطوری به این راحتی کارم انجام شد. ولی الان با خوندن این مطلب متوجه همزمانی خداوند شدم و اشک از چشمانم سرازیر شد.
۲- مثال های از زندگی خود یا دیگران ذکر کنید که همان اتفاقی که مدت ها درباره آن صحبت کرده اند را به شکل واقعی در زندگی خود تجربه کردند.
در این موردم خواهرم همیشه میخواست زمین بخره برای ساخت خونه.هر دفعه هم مانعی سرراهش بود ولی هیچ وقت ناامید نمیشد و درباره رویای خرید زمین همیشه با ذوق و شوق حرف میزد و امسال موفق به خرید زمین شد.
۳- نحوه استفاده خود از انواع کلام را شرح دهید؟ چه مواقعی از چه نوع کلامی استفاده می کنید.
من تا الان مهارت یا مدیریتی درباره نحوه استفاده از کلامم رو نداشتم و طوری حرف میزدم که مخاطبم راضی باشه.ولی الان سعی میکنم با شناخت خداوند و جایگاه خودم در دنیا این مهارت رو به نحو عالی یادبگیرم.
من همیشه رسیدن به آرزوهام برام محال بود ولی الان که میدونم میتونم به خواسته هام برسم کلی ذوق و هیجاندارم و وقتی تصور میکنم که به خواسته هام رسیدم احساسی رو درک میکنم که تا به الان برام قابل لمس نبوده و قابل وصف نیست و از خدای مهربونم سپاسگزارم که به وعده خودش عمل کرده و تحقق ارزوهام رو بهم هدیه داده
باسلام خدمت شما استاد عزیز
سال های زیادی از عمرم بز این باور بودم که باید حتما هنگام عبادت و نماز با خدای خودم حرف بزنم ،همه میگفتن این همه با دیگران صبحت میکنی بعد ی وند دیقه هم خوب برو نماز بخون و سر وقت با خدای خودت حرف بزن،
همیشه برای من از بچگی تا سه سال پیش سوال بود مگه حرف زدن با خدا وقت یا زمان داره؟
یا وقتی فقط نماز میخونیم با خدا حرف میزنیم؟
حالا گیرم که نماز بخونیم چرا با زبان عربی از خدا دعا و حرف میکنیم؟
اینا سوال های بودن که سال ها از هیچ کس نمیپرسیدم چون میدونستم جوابی برای گفتن ندارن و یا واکنش خوبی نمیدن،
حرف زدن در ذهنم شروع شد ، و از خود خدا سوالم رو پرسیدم،و با ذهنم به این فکر کردم که اصلا قدررت کلام در چیست که همه جا میشنوم میگن مراقب افکارت باش که گفتارت میشود،
بعد از این ناراحتی های دیگه ای برام بوجود اومده بود دیگه بزرگتر شده بودم و درک بهتری از زندگی داشتم،شرایط مادی این که درس بخونم دانشگاه و شغل و خیلی چیزهای که اون زمان هیچ کدوم به میل من انجام نشد و بهش نرسیدم،
رفته رفته میدیدم دنیا روی پول و ثروت میچرخه دیگه کم کم همهچیز شده بود مادیات و هر کس در معاشرت باهات میگفت حقوقت چقدره؟
خسته شدم دیگه دوست نداشتم از تکرارس بودن روز هام و این که همش صبر میکنم ولی خانواده که اهمیتی نمیده،
همه اینا ها گفتوگو های ذهنم ، در گذشته بودن،
کی پس منم اونطوری که میخوام برای خودم خرج مسکنم مستقل میشم تفریح میکنم مگر چند بار به دنیا میام چند بار جون میشم و زندگی میکنم، همه کلام ذهنیم درونم بود،
دیگه کم کم از اینا احساس بدی داشتم احساس تنهایی داشتم انگار هیچ کس رو ندارم و توی تنهای ذهنی خودم گیر کرده بودم، از جمع های شلوغ بدم میومد از خلوت و سکوت حوصلمسر میرفت ،از دیگران زود عصبی میشدم دلم میگرفت، تا حدی که با دیگران میخواستم حرف بزنم اشک های من جلو تر از کلام من سرازیر میشدن،،،،
تا این که
یروز
توسط عمه ی مهربان و عزیزم ی روز وقتی دید چقدر در احساس بدی هستم با این سایت خوب اشنا شدم و هدایت من از اون روز شروع شد ،
با اولین فایل دنیای من تغییر کرد دیگه حس خوب داشتم وقتی میومدم توی سایت، دیگه تمرین هام رو به موقع و هر روز انجام میدادم و تا الان میتونم بگم باور من هم اینه که من به قدرت کلام خودم دیگه ایمان دارم،
اینجا بود که رسیدم
به همه چیز های خوبی که اول از درونم شروع شد و بعد در زندگیم شکل پیدا کرد و تجربه کردم،
خواسته هام رو داشتم تجربه میکردم، وقتی درونم درست شد وقتی در ذهنم کلامی خوب و ثدرت مند از دنیای جدیدم داشتم،
دیگه اینان اوردم با ذهنم و قدرت کلام خودم میتونم خارق زندگی باشم که میخواستم ،
و الان میدونم چه کلامی رو باید در زندگی استفاده کنم چی بگم و بهش فکر کنم،
و از همه مهم تر این بودم سلامتی رو کامل بدست لوردم ارامش و شادی روحی که داشته و اسنا بخاطر این بود یا گرفتم به چه چیز های توجه کنم و چقدر کلام من قدرت داره پس همیشه در احساس خوب و بهترین کلام همسو با رفتارم، امروز هم سعی میکنم اگر گاهی انسانه دیگه یادش میره، اگه گاهی یادم رفت و کلامی منفی داشتم ، سریع اگاه بشم و باز ادامه بدم به مسیر خوب زندگیم با کمک خداوند و همیشه همان گذارشگر خوبی باشم روی زمین که زیبایی هارا در ذهن و زندگی و حرف زدن با دیگران گذراش میکند و من هم به قدرت کلام خودم اینان دارم،
باتشکر از شما
نشان های دریافت شده
به نام خداوند بخشنده و مهربان.
سلام استاد عزیز و همه دوستان. چه مطالب زیبایی. من به قدرت کلام خود ایمان دارم. چقدر نکات مهمی گفته شد و چقدر مهم که یاد بگیریم همه چیز احساس هست. احساس خوب مساوی با اتفاقات خوب.
– نگرش شما درباره قدرت کلام چیست؟ از گذشته اطلاعاتی درباره قدرت کلام خود داشتید؟
قدرت کلام،در واقع همان حرف هایی که باعث میشود احساس ما دگرگون شود هست،گفتگوهای ذهنی یا صحبت کردن با دیگران،اگر حرفها خوب باشد احسا خوب اگر بد باشد احساس بد را در ما بوجود می آورد.
۲- مثال های از زندگی خود یا دیگران ذکر کنید که همان اتفاقی که مدت ها درباره آن صحبت کرده اند را به شکل واقعی در زندگی خود تجربه کرده اید.
همیشه میگفتم هجده سالم بشه گواهینامه میگیرم و هجده سالم شد گرفتم. همیشه مینوشتم در دفترم زنی ز نی زنی زنی خوشش آمد حالا خودم اون زن شدم و از نی زدن خودم لذت میبرم و….
۳- نحوه استفاده خود از انواع کلام را شرح دهید؟ چه مواقعی از چه نوع کلامی استفاده می کنید.
سعی میکنم همیشه کلماتی که احساس مرا بهتر میکند استفاده کنم حتی در مواقع عصبانیت هم هر حرفی را نگویم. در ذهن خودم هم سعی میکنم جلوی افکار نا امید کننده را با افکار مثبت و نگرش های درست بگیرم.
۴- مثال هایی ذکر کنید که ارتباط بین اتفاقات زندگی و نوع کلامی که به کار می گیرید را اثبات می کند. مثلا هر روز صبح که از خواب بیدار میشم وقتی تو دفترم مینویسم این کار ها را تا شب انجام بدم تقربیا همش انجام میشه ولی وقتی نمینویسم انجام نمیشه.
۵- اصلاحاتی که در کلام خود باید ایجاد کنید را ذکر کنید تا نسبت به انجام آن متعهد شوید. مثلا در هنگام فشار و رعایت نکردن قانون تکامل بگم من به زمانبندی الهی ایمان دارم. یا در هنگام عصبانیت سعی کنم به چیز خوب فکر کنم تا بهتر شوم.
۶-چند لحظه چشمان خود را ببندید و خود را در حال دریافت باران نعمت های الهی تصور کنید. در همان احساس سپاسگزار خداوند باشید. احساس خود از تجربه باران نعمت های الهی را شرح دهید.
احساسی بی نظیر سرشار از شادی و شعف.احساس رهایی و پرواز احساس آزادی عشق
خدایا شکرت